به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "unity of being" در نشریات گروه "علوم قرآن و حدیث"

تکرار جستجوی کلیدواژه «unity of being» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • پریا جلالی، آرش زمانی *

    مفهوم وحدت وجود یکی از بنیادی ترین اصول در عرفان اسلامی است که توسط دو تن از بزرگ ترین عرفای این سنت، محی الدین ابن عربی و جلال الدین مولوی، به تفصیل مورد بحث و تبیین قرار گرفته است. این مقاله به تحلیل تطبیقی نظریات این دو متفکر درباره وحدت وجود می پردازد و تاثیر این نظریات را بر سلوک عرفانی پیروانشان بررسی می کند. ابن عربی با رویکردی فلسفی و عقلانی، وحدت وجود را به عنوان اصلی هستی شناختی مطرح می کند که در آن خداوند وجود مطلق است و تمامی موجودات، تجلیات او هستند. در مقابل، مولوی با رویکردی تجربی و عاطفی، وحدت وجود را از طریق عشق و تجربه عرفانی تبیین می کند، جایی که عشق الهی نیروی محرک برای تقرب به خداوند و تجربه وحدت است. تحلیل تطبیقی نشان می دهد که تفاوت های رویکردی این دو متفکر، تاثیرات متفاوتی بر سلوک عرفانی پیروانشان داشته است؛ به طوری که پیروان ابن عربی به سوی سلوکی مبتنی بر تفکر فلسفی و شناخت عقلی هدایت شده اند، در حالی که پیروان مولوی سلوکی مبتنی بر عشق و وجد معنوی را دنبال کرده اند. این تفاوت ها نشان دهنده غنای عرفان اسلامی و تنوع مسیرهای سلوکی در آن است. در پایان، پیشنهاداتی برای پژوهش های آینده در حوزه عرفان اسلامی و وحدت وجود ارائه شده است که می تواند به درک عمیق تر از این مفهوم و کاربردهای آن در دنیای معاصر کمک کند.

    کلید واژگان: وحدت وجود, ابن عربی, مولوی, عرفان اسلامی, سلوک عرفانی, تحلیل تطبیقی, عشق الهی, فلسفه عرفانی
    Paria Jalali, Arash Zamani *

    The concept of the Unity of Being is one of the fundamental principles in Islamic mysticism, extensively discussed and elaborated upon by two of its greatest mystics, Muḥyiddīn Ibn Arabi and Jalāl al-Dīn Rumi. This article presents a comparative analysis of their theories on the Unity of Being and examines the impact of these theories on the mystical conduct of their followers. Ibn Arabi, with a philosophical and rational approach, proposes the Unity of Being as an ontological principle wherein God is the absolute existence, and all creatures are manifestations of Him. In contrast, Rumi, through an experiential and emotional approach, explains the Unity of Being via love and mystical experience, where divine love is the driving force for closeness to God and experiencing unity. The comparative analysis reveals that the differing approaches of these two thinkers have had varied influences on the mystical paths of their followers; Ibn Arabi's followers were guided toward a path based on philosophical thought and rational understanding, while Rumi's followers pursued a path rooted in love and spiritual ecstasy. These differences highlight the richness of Islamic mysticism and the diversity of its spiritual paths. In conclusion, suggestions for future research in the field of Islamic mysticism and the Unity of Being are offered, which can contribute to a deeper understanding of this concept and its applications in the contemporary world.

    Keywords: Unity Of Being, Ibn Arabi, Rumi, Islamic Mysticism, Mystical Conduct, Comparative Analysis, Divine Love, Mystical Philosophy
  • مجتبی نجف لو، علی حاجی خانی*
    متکلمان مسلمان، از دیرباز، برهان حدوث را یکی از راه های مهم اثبات صانع دانسته و برای اثبات حدوث زمانی عالم در مقابل مخالفان، ادله نقلی و عقلی اقامه کرده اند. در میان ادله نقلی مورد استناد، احادیثی با مضمون «کان الله و لم یکن معه شیء» از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هر یک از خوانش های کلامی، فلسفی و عرفانی، این دسته از روایات را با مبنای خود تفسیر کرده اند. از نظر متکلمان، این احادیث بر حدوث زمانی عالم دلالت دارند، اما از نظر فلاسفه، تنها بر حدوث ذاتی دلالت دارند. اهل عرفان نیز وحدت وجود را مقصود اصلی این روایات می دانند. برخی نیز، از آنجاکه این روایات را با مبانی خود همراستا ندیده اند، تحت عنوان خبر واحد این روایات را کنار نهاده اند. جستار حاضر با بهره گیری از روش توصیفی - تحلیلی و رویکردی انتقادی، فهم های مختلف را مورد سنجش قرار داده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که اولا با توجه به کثرت طرق روایات و بیان های متعدد و با مضمون واحد آن ها، اطمینان به صدور این محتوا حاصل می شود. ثانیا با توجه به قرائن درونی روایات، قرائن روایی خارج از روایات و تاخر زمانی برداشت های دیگر، تنها برداشت حدوث زمانی عالم، با تقریر متکلمان، از میان برداشت های سه گانه، معتبر است.
    کلید واژگان: حدوث زمانی, حدوث ذاتی, وحدت وجود, حدوث عالم, حدیث کان الله
    Mojtaba Najafloo, Ali Haji Khani *
    For a long time, Muslim theologians have considered the "proof of the creation of the world" as one of the important ways of proving the Creator and have relied on narrative and rational arguments to prove the creation of the world. Among the narrational evidences, hadiths with the theme "There was God and nothing was with Him" are of special importance. From the point of view of theologians, these hadiths indicate the temporal occurrence of the world, but from the point of view of philosophers, they only indicate the intrinsic occurrence. Mystics also consider the unity of existence as the main purpose of these narrations. Some have also dismissed these hadiths under the title of single news. The current research has examined these views by using the descriptive-analytical method and a critical approach. The results of the research indicate that, first of all, due to the multiplicity of these hadiths, it is possible to ensure the issuance of this content. Secondly, considering things such as: internal proofs of hadiths and external proofs and the time lag of other views, it is clear that the correct view, among the three views, is the view of the theologians.
    Keywords: : Temporal Occurrence, Intrinsic Occurrence, Unity Of Existence, Occurrence Of The World, Kan Allah Wa Lam Yakan Meah Shi'e
  • زهرا آتشی*، محمدجواد سلمان پور، مریم باروتی

    نظریه اعتباریات، نظریه ای در حوزه معرفت شناسی است که در دیگر ساحت های حوزه های دانشی نیز تاثیر بسیار زیادی گذاشته است. اصول فقه، از جمله مهم ترین علومی است که نظریه اعتباریات در آن منشا اثر بوده است و علامه طباطبایی1 در کتاب حاشیه الکفایه از نظریه اعتباریات برای بررسی مسائل این علم سترگ بهره برده اند. از منظر ایشان، «امر و نهی» اعتباری بوده و از تبعات اعتبار ریاست است و امر، بستگی دادن خواست و ربط دادن اراده به فعل دیگری است. یکی از مهم ترین مسائل معاصر در قسمت امر در اصول فقه، مساله وحدت طلب و اراده است که علمایی چون آخوند خراسانی  قائل به وحدت از جهت مفهوم، إنشاء و خارج بین طلب و اراده شده اند. ولی علامه طباطبایی  این بحث را در سه ساحت لغوی، اصولی و عقلی مطرح کرده و از تبعات نظریه اعتباریات برای تبیین و حل آن بهره برده اند.

    کلید واژگان: علامه طباطبایی, اعتباریات, اتحاد, اراده, طلب, جبر, اختیار
    Zahra Aatashi*, Mohammadjavad Salmanpour, Maryam Barooti

    The theory of subjective considerations (i’tibāriyāt) is an epistemological theory that has had a significant influence in various domains of knowledge. The Principles of Jurisprudence is one of the most important sciences where the theory of subjective considerations has been foundational, and ‘Allāmah Ṭabāṭabā’ī, in his book "Al-Kifāyah with annotation", has utilized this theory to explore the issues of this major science. According to him, "command and prohibition" are subjective matters, and the consequences of subjectivity is the leadership. Command is the act of associating and connecting the desire and will to another action. One of the most contemporary issues in the domain of command in the Principles of Jurisprudence is the problem of the unity of desire and will, where scholars like Ākhūnd Khurāsānī have endorsed unity of desire and will in terms of meaning, creation, and the outside. However, ‘Allāmah Ṭabāṭabā’ī has addressed this issue in the three domains: linguistic, usūlī and rational. He utilizes the implications of the theory of subjective considerations to explain and resolve it.

    Keywords: ‘Allāmah Ṭabāṭabā’Ī, Subjective Considerations (I’Tibāriyāt), Unity, Will, Desire, Determinism, Free Will
  • سعید محمدی کیش *

    صدرالدین محمد بن ابراهیم قوام شیرازی یا ملاصدرا، حکیم متاله و فیلسوف و عارف و شاعر ایرانی قرن یازدهم هجری قمری و بنیان گذار حکمت متعالیه است.وی در مثنوی خود، برخی نظرات عرفانی و فلسفی و حکمی خود را بیان داشته است.هدف از پژوهش حاضر بررسی نگرش شاعر در بیان اصطلاح می با تعابیر گوناگون است که به روش توصیفی - تحلیلی صورت می پذیرد.از یافته های این پژوهش می توان به مفاهیم می در این مثنوی اشاره کرد.ملاصدرا آن می را می طلبد که پرتو آتش آن سوزانده خاشاک پندار باشد و بتواند خودیت عارف را در مرحله فنا فی الله محو کند، از نظر ملاصدرا عارف کامل در آتش می عشق، از خودی رهانیده می شود و در فزونی مستی به مشاهده ابکار اسرار نائل می گردد. در مرتبه ای که او در مستی می نیستی، برای ممکنات وجودی مستقل و منفصل قائل نیست.آن می که دل، محل ازلی پرتو روحانی اوست،چنان که خانه تاریک دل به سبب وجود منور آن باده به گلشن معانی مبدل شده است.آن می که صدرالمتالهین خواستار اوست شراب آگاهی از نفی وجود از عدم اعتباری است و عارف از نوشیدن آن به معرفت هستی مطلق که همانا راز وحدت است پی می برد.

    کلید واژگان: ملاصدرا, عرفان اسلامی, فنا, می, وحدت وجود
    Saeed Mohammadi Kish *

    Sadr al-Din Muhammad bin Ebrahim Qavam Shirazi or Molasadra, is a divine sage and philosopher, mystic and poet of the 11th century AH and the founder of transcendental wisdom. In his Masnavi, he has expressed some mystical, philosophical and ruling opinions. The aim of the current research is to investigate the attitude of the poet in expressing the term May with various interpretations, which is done in a descriptive-analytical way. From the findings of this research, we can refer to the concepts of May in this Masnavi. Mulla Sadra calls for the flame whose fire is like a burning flame and can erase the mystic's ego in the stage of annihilation in God. According to Mulla Sadra, the perfect mystic is in the fire of love, freed from the ego and intoxicated to observe the mysteries. is achieved When he is not drunk, he does not consider the possibility of an independent and separate existence. It is because the heart is the eternal place of his spiritual light, just as the dark house of the heart has been transformed into a glade of meanings due to the light of that wind. The wine that Sadrul Matalhin wants is the wine of knowledge of the negation of existence and lack of validity, and by drinking it, the mystic realizes the knowledge of absolute existence, which is indeed the secret of unity.

    Keywords: Mulla Sadra, Islamic Mysticism, Annihilation, Wine, Unity Of Existence
  • محمدرضا نجفی*، سید مجید موسوی

    وحدت شخصی وجود بدین معنا که حقیقت عینی و خارجی اصیل فقط یکی است و غیر آن چیزی نیست جز شئون و تجلیات غیرمستقل از آن، یکی از معارف بلند و عمیق در عرفان اسلامی است و البته با تفاسیر و موانع گوناگونی روبه رو شده است. یکی از موانع برای رسیدن به این دیدگاه متعالی، نظریه تداخل وجودی است. این نظریه بر آن است که وجود خداوند را متداخل در مواطن وجودی مخلوقات قرار دهد تا علاوه براینکه تمایز میان خالق و مخلوق شود، به عدم تناهی خداوند نیز اذعان نماید.تقریر «تشکیک خاصی وجود» که درحقیقت یک وجود است، ولی دارای مراتب و کثرات گوناگون و ساری بودن وحدت در کثرت، به جهت تفسیرپذیری ویژه آن می تواند مانعی هرچند ضعیف برای رسیدن به وحدت وجود شود. در مقاله حاضر تلاش می شود علاوه بر تفسیر صحیح از «تشکیک خاصی» که روی دیگر وحدت شخصیه وجود است، با ادله عقلی و شواهد محکم قرآنی و روایی تاملی بر نظریه تداخل وجودی داشته باشیم.

    کلید واژگان: وحدت وجود, تداخل وجودی, تشکیک خاصی وجود, وحدت سریانی
    Mohammadreza Najafi *, Sayyid Majid Musawi

    Personal unity of existence means that the concrete and real existence outside is merely one, i.e. there is nothing outside but the dependent manifestations and epiphanies of that one existence. This theory is one of the highest and deep doctrines of Islamic mysticism; it came across diverse interpretations and obstacles, though. One obstacle in the way of such a lofty doctrine is the theory of interpenetration of existence according to which Allah’s existence is interpenetrated with that of abodes of creatures so that while keeping the distance between the creator and the creatures, maintains the infinity of Allah Almighty.
    The “specific gradation of existence” theory which says there is only one identical existence appearing in different states and various multiplicities i.e. unity is running through multiplicity, can be considered a weak obstacle to the personal unity of existence, for it is open to some particular interpretation.
    In their efforts, the authors try not only to show the correct interpretation of the “specific gradation of existence” theory which is the other side of “personal unity of existence”, but also to take a critical look into the “interpenetrated existence” theory as per rational arguments and firm evidences from the Qur’an and traditions.

    Keywords: unity of existence, interpenetration of existence, specific gradation of existence, permeating unity
  • سید رضا مویدی*، محمدامین حاکمی

    حفظ جماعت از جمله آموزه های اصیل اسلامی است که همواره در میان مسلمانان جایگاهی ویژه داشته است؛ آموزه ای که امروز بیشتر با نام «وحدت» شناخته می شود. ایمه معصومین _ صلوات الله علیهم اجمعین _ دستورات و سفارش های متعددی در حفظ جماعت و اجتناب از تفرقه داشته اند. اما جالب توجه است که حکام جور هم عموما از این اصل به مثابه دست آویز، و در مواردی به عنوان اهرم فشار سیاسی سوءاستفاده کرده اند. در این میان، امام حسین علیه السلام در یکی از خطیرترین برهه های تاریخ اسلام، آموزه حفظ جماعت مسلمین را در حرکت خود لحاظ کرده و در سخنان خود بدان اشاره فرموده است. قول و فعل آن حضرت در مسیر مدینه تا مکه و از مکه تا کربلا، شامل دلالت هایی است که با مطالعه آن، می توان الگویی از حفظ جماعت را ترسیم کرد. این پژوهش می کوشد با دلالت پژوهی گزاره های تاریخی و روایی مربوط به نهضت سیدالشهدا علیه السلام، عناصر و مختصات این اصل را استخراج کند. یافته های این پژوهش که مستخرج از گزاره های تاریخی و روایی است، دربردارنده جماعت حول امام، ویژگی های کلی جماعت و نهایتا مفهوم مقابل جماعت؛ یعنی تفرقه است. نتیجه آن که در این عرصه مفهومی، وحدت بر مدار امام معنا می یابد.

    کلید واژگان: امام حسین علیه السلام, سیره, وحدت, جماعت, تفرقه
    Seyed Reza Moayedi *, MohamadAmin Hakemi

    Preservation of the congregation is one of the authentic Islamic teachings that has always had a special place among Muslims. A doctrine that is better known as Vahdat, today. The infallible imams have given many orders to protect the congregation and prevent division. But it is interesting that the cruel rulers have generally abused it as a pretext and in sometimes, as a lever of political pressure. Meanwhile, in one of the most dangerous periods of Islamic history, Imam Hussain has included the doctrine of protecting the Muslim congregation in her movement and has mentioned it. His words and actions on his way contain indications, we can say that we can draw a picture of the preservation of the congregation by studying them. Therefore, the question is what are the Attributes of unity and congregation in the scope of Imam Hussain's uprising? This research tries to extract the elements and coordinates of this principle by studying the implications of the historical and narrative statements related to the uprising of Imam Hussain. Then by highlighting and putting together the obtained components, draw a multi-dimensional picture of it; An image whose most important component is "Imam".

    Keywords: Imam Hussain, Sire, Unity, Congregation, Division
  • عبدالمجید محققی*، سوسن قاسمی حیدری، زینب محمدی

    در جهانبینی وحدت وجود، تمام ممکنات ازسلسله مراتبی تشکیل شده اند که از ماده اولی شروع و به وجود کلی منتهی می گردند و همه ی موجودات مانند دوایر متحد المرکز، مرکز یگانه ی خود را که وجود است، منعکس می سازند. در این جهانبینی انسان از تجلی اسمایی و صفاتی حق و عالم از تجلی افعالی او نمود یافته و محبوب ازلی با فیض های اقدس و مقدس خود باعث ظهور این همه نقش و نگار شده است. شعر عرفانی فارسی مبین تفکر وحدت وجودعرفانی و بازتاب مفاهیم عمیق شعرای عارف و عاشقی است که با تجربه ی عرفانی خود به بیان آن پرداخته اند.از این رو تبیین و تحلیل اشعار عطار وشیخ شبستری نشان می دهد که ایشان به مضمون های مشابهی در مورد تجلی وحدت پرداخته اند؛ زیرا هر دو متفق القولند که آفرینش از تجلی اسمایی، صفاتی و افعالی خداوند واحد به ظهور رسیده است و تمام ممکنات چونان آینه های متعددی هستند که ، با توجه به خصوصیتی که دارند، مجلای آن ذات مطلق اند. تمثیل آینه بارزترین تمثیلی است که آن دو عارف در این مورد به کار می برند تا بدین وسیله رابطه ی ممکنات با تجلی حق را نشان دهند. تنها تفاوت آنان در این است که عطار با نگاهی عاشقانه تر نسبت به شبستری به ظهور حق در آینه ی ممکنات توجه می نماید؛ و شبستری با حجب و حیای بیشتر و با خضوعی تیزبین تر کوس رسوایی سرمی کشد.

    کلید واژگان: وحدت وجود, تجلی, آینه, عطار, شبستری
    Abdol Hamid Mohaghegh*, Sosan GHasemi Heydari, Zeynab Mohamadi

    In the worldview of the unity of existence, all possibilities are composed of hierarchies that start from the first matter and lead to the total existence, and all beings reflect their only center, which is existence, like concentric circles. In this worldview, man is manifested through the manifestation of names and attributes, the truth and the world through the manifestation of his actions, and the eternal beloved has caused the appearance of all these characters and images with his holy and holy graces. Persian mystical poetry shows the thought of the unity of mystical existence and reflects the deep concepts of mystic and lover poets who expressed it with their mystical experience. Therefore, the explanation and analysis of Attar and Sheikh Shabastri's poems shows that they They have discussed the same about the manifestation of unity; Because both of them agree that the creation has emerged from the manifestation of names, attributes and actions of the one God and all possibilities are like multiple mirrors which, according to their characteristics, are the manifestation of that absolute essence. The metaphor of the mirror is the most obvious metaphor that the two mystics use in this case to show the relationship between possibilities and the manifestation of truth. The only difference between them is that Attar pays attention to the appearance of truth in the mirror of possibilities with a more romantic look than Shabestri; And Shabestri with more veil and modesty and with a sharper submissiveness kills me. With a comparative approach and citing the works of these two great writers, this article tries to show their intellectual similarities and commonalities, such as; The uniformity of form and meaning, the series of degrees of existence, unity in the same multiplicity and multiplicity in the same unity, seeing creation as a magazine of the manifestation of unity, creation in the sense of imagining the possibility of emergence, the nothingness of possibilities and the existence of the existence of God Almighty and... about manifestation explain and examine the unity of existence. Attar's ghazals and Shabastri's Golshan Raz, which express their mystical thoughts in the best way, form the basis of this comparison.

    Keywords: Unity of existence, manifestation, mirror, perfume, shabestri
  • محمدهادی امین ناجی، سید محمدمهدی جعفری، محمدصابر تیموری*

    تاکیدات النظام الفکری الإسلامی و وجود المنازعات و التفرق بین المسلمین فی البلدان الإسلامیه، تدل علی انه فی ساحه الوحده و تعیین المبانی و الاصول، الحدود و الحلول لها من قبل الباحثین و المترحمین و المتعاطفین للدین، تکون الحاجه إلی السعی النظری و العملی الکثیر. قد کان الإمام علی علیه السلام علی اساس المکانه والمرتبه العلیا له بین المسلمین، من الشخصیات الإسلامیه الکبیره التی یلعب دورا هاما فی إثاره الوحده الإسلامیه و إزاله التفرقه و التشتت. علی اساس آراء و سیره الإمام علی علیه السلام فی نهج البلاغه، یوجد المسلمون مسارا جدیدا للإتحاد و یحصلون علی العزه لهم فی الزمن الماضی من خلال إصلاح العلاقات مع المجتمعات غیر الإسلامیه و إثاره الإتحاد و التضامن السیاسی بین البلدان الإسلامیه و توفیر المجال فی سبیل الوحده السیاسیه بین المجموعات و الاحزاب و المذاهب و الادیان الإسلامیه. هذه الدراسه، التی اجریت بالمنهج الوصفی التحلیلی، یسعی ان یعرف الافکار و الآراء المعتدله للإمام علی علیه السلام و الإجتناب عن الإفراط و التفریط و تضیق المجال علی المجموعات القشریه و المتعصبه فی سبیل الوحده السیاسیه بین المسلمین. بالإضافه الی هذا، الإمام علی علیه السلام، قد اهتم بالتمسک بالقرآن الکریم و النبی صلی الله علیه و آله و الرجوع الی اولی الامر و الإطاعه عنهم و الفضایل و القیم الاخلاقیه و حفظ الحریه کاهم الاصول و المبانی للوحده السیاسیه للمسلمین؛ و فی هذه الظروف، یتحقق الإقتدار و العزه و التکامل المادی و المعنوی للامه الإسلامیه.

    کلید واژگان: الإمام علی علیه السلام, نهج البلاغه, الوحده, السیاسه, الوحده السیاسیه
    MohammadHaadi Amin Naji, Sayd MohammadMehdi jafari, MohammadSaber Taimouri

    The affirmations of the Islamic intellectual system and the existence of differences and divisions among Muslims in Islamic countries indicate that a great practical and theoretical effort is needed in the field of unity and determination of the foundations and principles, limits, and solutions to remove them on the part of researchers and sympathizers of the religion. Imam Ali (PBUH) was one of the great Islamic personalities based on his position and high rank among Muslims, who played a significant role in creating Islamic unity and removing the division and disunity. Muslims find a new way for unity based on the theories and lifestyle of Imam Ali (PBUH) in Nahj al-Balagha and Islamic religions and parties have gained esteem by reforming relations with non-Islamic societies and provoking political solidarity and unity among Islamic countries and providing the opportunity with the route of political unity among groups in the past. This research, which has been carried out in a descriptiveanalytical method, attempts to express the moderate thoughts and opinions of Imam Ali (PBUH) by avoiding extremes, excesses, and narrowing the area on petrified and bigoted groups on the route of political unity among MuslimsIn addition, Imam Ali (PBUH) adhered to the Holy Qur'an, the Holy Prophet (peace and blessings of God be upon him), referring to those in command, and obeying them and moral virtues and eruditions, and preserving freedom as the most important principles and foundations of the political unity of Muslims. The strength, pride, and material and spiritual integrity of the Islamic Ummah will be achieved.

    Keywords: Imam Ali (P.B.U.H), Nahj-ul-Balagheh, Unity, Politics, Fundamentals, Principles
  • Morteza Alizadeh Najjar, MohammadTaqi Subhani

    Undoubtedly, referring to the biography and sayings of the Noble Prophet (peace be upon him and his progeny)is the best guide for presenting a religious and effective ideology in the realm of unity and affinity. From the common Islamic tradition, it is evident that the Messenger of Allah (peace be upon him and his progeny)consistently warned against the issue of leadership and succession - which has been the first point of separation in the Islamic nation - and considered the path of unity and affinity achievable only through this route. The present writing, adhering to the tradition of the Prophet of Islam(peace be upon him and his progeny), elucidates the path of unity and affinitywith the Imamate-centered model and deems its realization possible. In this perspective, Islamic unity, through agreement on the principles of leadership and affinity, will also be achieved by creating a common discourse centered around the Imamate. This discourse should open cultural and social avenues for dialogue on the issue of leadership and, in the first step, expose the truths of the beliefs of Islamic sects and their foundations, dispelling misunderstandings. The most important strategies of this theory include returning to the root of differences, enlightening on religious and historical truths, and delineating the distinction between unity and affinitythrough social unity and coexistence.

    Keywords: Sectarianism, unity, affinity, Imamate
  • محمد رضائیان حق، بخشعلی قنبری*، بهزاد سالکی
    قرب در مکاتب عرفانی به عنوان یکی از مهم ترین احوال مطرح بوده و عارفان دو سنت یهودی و اسلامی به زوایا و مراتب آن توجه کرده اند. در متون قبالایی برای نزدیکی شدن انسان به خداوند از اصطلاح «دوقوت» که به معنای اتحاد و اتصال به خداوند می باشد، استفاده می شود. موسی بن یعقوب کوردوورو، آموزه ی «تقلید از خداوند» را لازمه ی اتحاد عرفانی و قرب انسان به خدا می داند. اتحاد با خداوند در نهج البلاغه به طور مستقیم بیان نشده است، اما اصطلاح قرب به خداوند به عنوان امری مشکک به کرات به کار رفته و با کیفیت اعمال عبادی، ارتباطی مستقیم دارد. با بررسی آثار کوردوورو و نهج البلاغه مصادیق مشترکی همچون نمازگزاردن، صدقه دادن، نیکوکاری و... موجب تقرب به خداوند می شود. مطابق حدیث «قرب نوافل» انسان با انجام فرایض و نوافل دینی به مرتبه ی خداگونگی می رسد. شرط رسیدن به این وحدت بنا به بیان نهج البلاغه و کوردوورو، نیت خالص و اخلاص در عمل است.
    کلید واژگان: تقلید از خدا, قرب, اتحاد, دوقوت, کوردوورو
    Mohammad Rezaeiyan Hagh, Bakhshali Ghanbari *, Behzad Saleki
    Proximity is considered one of the most important conditions in mystical schools and mystics of both Jewish and Islamic traditions have paid attention to its aspects and levels. In the primary texts of Kabbalah, the term deveqot means union and connection with God for closeness to God. Musa bin Yaqub Corduro considers the doctrine of God’s imitation necessary for the mystical unity and closeness of man with God. Although union with God is not directly stated in Nahj al-Balaghah, the term closeness to God has been used many times as a questionable matter, and it has a direct relationship with the quality of acts of worship. Through examining the Corduro and Nahj al-Balaghah, we can point to common examples such as praying, giving charity, benefaction, etc., which bring us closer to God. Also, according to the hadith Qorb Nawafel, a person attains the status of God by performing religious duties and rituals. The condition to reach this unity, according to Nahj al-Balaghah and Corduro, is pure intention and sincerity in action.
    Keywords: Imitation Of God, Closeness, Unity, Deveqot, Corduro
  • زهرا قاسم نژاد، ساره تنافرد*
    پس از پدیدآمدن اختلاف قرایات و محدودسازی آنها به قرایات سبعه و عشره در قرن چهارم هجری، علمای شیعه در طی سال ها رویکردهای متفاوتی در برخورد با تواتر قرایات از خود نشان دادند . برخی علمای معاصر معتقدند از ابتدای نزول قرآن تا کنون، شیعیان در زمینه اختلاف قرایات متفق القول بوده اند؛ اما با بررسی دقیق تر منابع مشاهده می شود که نه تنها چنین نبوده، بلکه نظرات دانشمندان شیعه در چهارده قرن گذشته در باب تواتر قرایات قرآن، تغییراتی داشته است . برخی به انکار تواتر قرایات پرداخته و برخی به صراحت آنها را متواتر دانسته اند . در این پژوهش تلاش شده با روش توصیفی- تحلیلی ضمن استخراج نظرات اندیشمندان معروف شیعه، از میان آثار باقی مانده از آنها، به بیان تفاوت رویکرد ایشان در مقابله با مساله تواتر قرایات در طی سال ها و مقایسه این دیدگاه ها پرداخته و سیر تحول تاریخی آراء ایشان در باب تواتر تشریح شود . نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد دیدگاه اندیشمندان در حوزه تواتر قرایات متفاوت است . در قرن اول تا پنجم مساله جواز قرایات معروف مطرح بوده و از قرن ششم بحث تواتر قرایات مطرح شده و از قرن 11 به بعد رای اندیشمندان شیعه انکار تواتر قرایات است .
    کلید واژگان: اختلاف قرائات, اندیشمندان شیعه, تواتر قرائات, وحدت نزول, قرائات سبعه
    Zahra Ghasemnejad, Sareh Tanafard *
    After the emergence of variations in Quranic recitations (Qira’at) and their restriction to the Seven and Ten Recitations (Qira’at) in the fourth century AH, Shiite scholars have demonstrated different approaches to deal with the massive reporting of Recitations (Qira’at) over the years. Some contemporary scholars believe that Shia Muslims have unanimously agreed on Quranic Recitations (Qira’at) from the beginning of the Quran’s revelation to the present day. However, a closer examination of sources reveals not only the absence of such unanimity but also significant changes in the views of Shiite scholars on the massive reporting of Quranic recitations (Qira’at) over the past fourteen centuries. Some have denied the massive reporting of Quranic recitations (Qira’at), while others have explicitly considered them massive reports. In this research, we have attempted to extract the opinions of renowned Shiite scholars from their remaining works and clarify the differences in their approaches to the issue of the massive reporting of the Quranic recitations (Qira’at) over the years. We have also analyzed and compared these viewpoints to illustrate the historical evolution of their views on this topic. The results of this study indicate that the perspectives of Shiite scholars regarding the massive reporting of Quranic recitations (Qira’at) vary. In the first to fifth centuries, the permissibility of famous recitations (Qira’at) was discussed, and from the sixth century onwards, the issue of the massive reporting of Quranic Recitations (Qira’at) was raised. From the 11th century onwards, Shiite scholars began to deny the massive reporting of Quranic recitations (Qira’at).
    Keywords: Differences in Quranic Recitations (Qira’at), Shiite scholars, Massive Reporting of Quranic Recitations (Qira’at), Unity of Revelation, Seven Recitations (Qira’at)
  • نعمت الله بهزادی، فرج الله براتی*، مریم بختیار
    داود قیصری از عرفای نامدار قرن ششم است که در توسعه و بالندگی مکتب ابن عربی، سهم بسزایی دارد، کتاب شرح فصوص الحکم، مهمترین اثر عرفانی اش گوی سبقت را از سایر شروح فصوص که بسیار پرشمارند، ربوده است. این کتاب بی شک از برجسته ترین متون آموزشی عرفان نظری است که گواه تبحر نویسنده در درک و تبیین مباحث تفکر ابن عربیست. بحث «وحدت وجود» یکی از مباحث مهم در این اثر است که بسیار جالب توجه است و همواره دیگر عرفا و متفکرین وادی عرفان در باب آن به ایراد سخن پرداخته اند؛ از جمله در عصر حاضر امام خمینی بنیان گذار جمهوری اسلامی که با آنکه در عالم سیاست وارد می شود، اما ارادت و علاقه خویش را به تفکر ابن عربی و آثار او و مخصوصا بحث وحدت وجود کتمان نمی کند. با بررسی و تامل در آثار داود قیصری و امام خمینی که هر دو متاثر از آموزه های مکتب ابن عربی هستند، درمی یابیم که در باب وحدت وجود و لوایح آن، ایشان آرا و نظرات گاه مشابه ای دارند که در خور توجه است. تشابهاتی مانند: وحدت شهود شخصیه، تعین اول، مقام احدیت و واحدیت و... هر چند در ابتدا امام خمینی در برخی موارد اختلاف نظر دارند.
    کلید واژگان: وحدت وجود, فصوص الحکم, امام خمینی, داوود قیصری, ابن عربی
    Nematollah Behzadi, Farajollah Barati *, Maryam Bakhtiar
    Dawood Qaisari is one of the famous mystics of the sixth century who has a great contribution in the development and growth of Ibn Arabi school. This book is undoubtedly one of the most prominent educational texts on theoretical mysticism, which testifies to the author's mastery in understanding and explaining the topics of Ibn Arabi's thought. The discussion of "unity of existence" is one of the important topics in this work, which is very interesting and has always been discussed by other mystics and thinkers of the Valley of Mysticism; For example, in the present era, Imam Khomeini, the founder of the Islamic Republic, who, although entering the world of politics, does not hide his devotion and interest in Ibn Arabi's thought and his works, and especially in the discussion of the unity of existence. In the works of Daud Qaisari and Imam Khomeini, both of which are influenced by the teachings of the Ibn Arabi school, we find that they have similar views and opinions on the unity of existence and its bills, which are worthy of attention. Similarities such as: the unity of personal intuition, the first determination, the status of oneness and unity, etc. Although at first Imam Khomeini disagreed in some cases,
    Keywords: Unity of Existence, Fusus al-Hakam, Imam Khomeini, Dawood Qaisari, Ibn Arabi
  • مریم سادات نبوی میبدی*

    فضیلت، در نگاه فیلسوفان اخلاق، منشی است که می تواند به عنوان الگوی رفتار فاعل اخلاقی ملاحظه شود. مایکل اسلوت - فیلسوف اخلاق معاصر - از منظری متفاوت به فضیلت نگریسته و تقریری جدید از فضیلت گرایی ارایه کرده است. او رویکردی جامع در تبیین فضیلت دارد و ضمن نقد و تعدیل رویکردهای فضیلت گرایانه فیلسوفانی چون ارسطو، از منظر های گوناگون اخلاقی و عقلانی به تحلیل ماهیت فضیلت و ترابط فضایل با هم - در موقعیت های مختلف زندگی یک فاعل اخلاقی - پرداخته است. در این مقاله، پس از اشاره به تفکر اخلاقی و تقریر فاعل مبنای اسلوت از فضیلت گرایی، به بیان و بررسی مبانی و مولفه های نگاه و تقریر فضیلت گرایانه او پرداخته شده است. او در تحلیل، مصداق شناسی و رفع تعارض بین فضایل، نگاهی وجودشناسانه دارد و گستره کارکرد فضایل را در بعد گرایشی و بینشی نفس قابل تفسیر می داند. در نظرگاه او فضیلت «قابلیت انعطاف » و «عقل عملی » دو منشی هستند که هم می توانند وحدت فضایل را به ثمر برساند و هم تعارض بین آنها را رفع کند.

    کلید واژگان: اخلاق فضیلت, مایکل اسلوت, عقل عملی, تعارض فضایل, وحدت فضایل, اخلاق فضیلت فاعل مبنا
    Maryam Sadat Nabavi Meybodi *

    Moral philosophers hold that virtue is a character trait that can be considered as a model for the moral agent’s behavior. Michael A. Slote, a contemporary moral philosopher, viewed virtue from a different perspective and presented a new account of virtue ethics. He adopted a comprehensive attitude towards explaining virtue. Criticizing and modifying the ethical conceptions of philosophers such as Aristotle, he has analyzed the nature of virtue and the relationship between virtues in the different situations from different moral and rational perspectives. In this article, after indicating Slote’s moral thoughts and his agent-based version of virtue ethics, the foundations and constituents of his account of virtue are discussed. He holds an ontological view to present the relativity of virtues, to identify them, and finally to resolve the conflicts between them. He maintains that the function of virtues can be interpreted in terms of psychological cognitive, conative, and affective aspects. In his view, the virtues of "flexibility" and "practical reason" are two qualities which can both bring about the unity of virtues and resolve the conflicts between them.

    Keywords: Virtue ethics, Michael Slote, virtue, Practical Reason, conflicts within virtues, Unity of Virtues, agent-based virtue ethics
  • مرتضی علیزاده نجار*، محمدتقی سبحانی
    بی گمان مراجعه به سیره و سخن پیامبر اکرم؟صل؟ بهترین راهگشا برای ارایه اندیشه ای دینی و کارآمد در حوزه وحدت و تقریب است. از سنت مشترک اسلامی چنین به دست می آید که رسول خدا؟صل؟ همواره نسبت به مسئله امامت و جانشینی _ که نخستین نقطه جدایی امت اسلام بوده است _ هشدار داده و مسیر وحدت و تقریب را نیز تنها در این طریق دانسته است. نوشتار پیش رو با تمسک به سنت پیامبر اسلام؟صل؟ مسیر وحدت و تقریب را با الگوی امامت محور تبیین کرده و تحقق آن را امکان پذیر دانسته است. در این دیدگاه، وحدت اسلامی با توافق بر اصول مسئله امامت، و تقریب نیز با ایجاد گفتمانی مشترک و امامت محور حاصل خواهد شد. این گفتمان باید زمینه های فرهنگی و اجتماعی برای گفتگو بر سر مسئله امامت را بگشاید و در گام نخست، حقیقت باورهای فرقه های اسلامی و مبانی آنها را فاش نماید و سوء تفاهمات را برطرف کند. مهم ترین راهبردهای این نظریه عبارت است از: بازگشت به ریشه اختلاف، روشنگری در حقایق دینی و تاریخی و مرزبندی میان وحدت و تقریب با اتحاد و همزیستی اجتماعی.
    کلید واژگان: تفرقه, وحدت, تقریب, امامت
    Mortaza Alizadehnajjar *, Mohammadtaghi Sobhani
    Without an iota of doubt, in the domain of unity of muslims and approximation of Muslim sects, exploring the deeds and words of prophet is the most efficient solution. From the deeds of prophet shared among all Islamic sects, it is clearly understood that the holy prophet issued several warnings about the successor- which is the most notorious point of division among Muslims. The holy prophet has shown that the path of unity and approximation is solely sought in reaching a consensus on the successor. According to this view, unity among muslims is only attained when they concur upon the principles of Imamate, and approximation is achieved only when all Islamic sects adopt a discourse relying on Imamate principle. This discourse method must open new chapters for discussions about the issue of Imamate. The first goal of adopting such a discourse has to be disclosing the truth behind the ideology of different Islamic sects and their principles. The second goal must be removing the misconceptions and misunderstanding. The most significant aim of such an approach is: to revisit the root cause of grievences, to shed light on historical and religious issues, to establish a clear margin between unity and approximation on the one hand and unity and social coexistance on the other.
    Keywords: division, Unity, approximation, Imamate
  • یحیی میرحسینی*، زهرا هاشمی

    «سلسله الذهب» مهمترین و مشهورترین سخن هشتمین امام شیعه است؛ جمله ای که به سال 200 هجری در نیشابور، به درخواست جمع زیادی از غیر شیعیان به ویژه اصحاب حدیث، صادر شد. بواسطه بازتاب روایت در منابع شیعه و اهل سنت، سلسله الذهب بسیار محل بحث و گفتگو بوده است. مروری بر پژوهش های بسیاری که درباره این حدیث سامان یافته، نشان می دهد برداشت های ایدیولوژیکی همچون توحید و امامت بیش از همه مورد توجه و تاکید بوده است. نوشتار حاضر می کوشد به روش تحلیل تاریخی و با نظرداشت شرایط گفتمانی و تاکید بر هرمنوتیک قصدگرای مولف محور، هدف و قصد امام رضا (ع) را از انتخاب و بازگفت این حدیث تبیین نماید. نتایج تحقیق نشان می دهد این گزینش کاملا هدفمند بوده است تا مسلمانان و فراتر از آن ادیان توحیدی را به همگرایی دعوت کرده، از آنان بخواهد از تکفیر همدیگر دست بشویند. تتمه حدیث در روایات شیعی که بر شرط امامت تکیه کرده نیز در پی ایفای این مقصود است که برای دستیابی به مراتب والای توحید باید به معارف اهل بیت علیهم السلام چنگ زد.

    کلید واژگان: سلسله الذهب, امام رضا (ع), توحید, وحدت, تکفیر, فضای صدور
    Yahya Mirhoseini *, Zahra Hashemi

    The "Golden Chain" is the most important and famous speech of the eighth Shiite Imam; The sentence was issued in 200 AH in Neishabour, at the request of a large number of non-Shiites, especially the companions of hadith. Due to the reflection of the narration in Shiite and Sunni sources, the Golden Dynasty has been much debated. A review of the many researches that have been organized on this hadith shows that ideological concepts such as monotheism and Imamate have been the most emphasized. The present article tries to explain the purpose and intention of Imam Reza (as) from the selection and retelling of this hadith by the method of historical analysis and considering the discourse conditions and emphasizing the author-oriented hermeneutics. The results of the research show that this choice was completely purposeful in order to invite Muslims and beyond the monotheistic religions to converge and ask them to stop excommunicating each other. In order to prove this hypothesis, we showed that the completion of the hadith in Shiite narrations that rely on the condition of Imamate is different from the first part in terms of narrator and purpose.

    Keywords: Golden Series, Imam Reza (AS), monotheism, unity, convergence, export space
  • اصغر منتظرالقائم، زهرا سادات کشاورز*
    تبیین مفهوم و نقش امت براساس مجموعه فرمایشات علمی و سیره عملی امام علی(ع) در فرآیند ساخت تمدن اسلامی، نقطه عزیمت این نوشتار است تا وانماید که این نظریه چه ظرفیت هایی در باروری تمدن سازی دارد. سوال پژوهش این است که امام علی(ع) برای احیای مفهوم امت اسلامی چه رفتارهایی داشتند و چه دیدگاه هایی را تبیین نمودند؟ این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی بر آن است تا این فرضیه را بررسی کند که ایده امت گرایی امام علی(ع) ناشی از اصول ثابت دیدگاه وحدت گرایانه و سیره آن حضرت بود که پیامد آن ارایه گفتمان نوین تمدنی در گستره جهانی و انسانی و فرامنطقه ای، فراقبیله ای و فرانژادی می باشد. کارکردهای تمدنی آموزه امت در این مقطع تاریخی را نباید در ظواهر تمدنی جستجو کرد بلکه مربوط به ساحت کلان و بنیان اندیشه متعالی و روح حاکم بر مبانی نظام سازی سیاسی، فرهنگی و اجتماعی تمدن سازی علوی می باشد.نتایج نشان می دهد انکار و مخالفت با مرزبندی های عقل قبیله ای، رسوم عصبیت اشرافیت جاهلی، قومی و نژادی، تلاش برای پی ریزی حفظ عقیده مشترک و پیاده کردن نشانه های شریعت و حدود آیین همگانی اسلام، ایجاد وحدت و انسجام اجتماعی، حفظ میراث فرهنگی و تمدنی همه انبیا، همزیستی همه اقوام و نژادهای گوناگون مسلمان، همسویی با آداب و سنن پسندیده اقوام و ملل و محبت نسبت به آحاد امت از سوی رهبر و امام الهی از ظرفیت های اثرگذار در نظام اجتماعی، سیاسی و فرهنگی تمدن سازی اسلامی است. امام علی(ع) در عمل تمامی امکانات و تلاش خود را برای همسازگری امت به کار گرفت تا گفتمان خود را جامه عمل بپوشاند.
    کلید واژگان: امت اسلامی, وحدت, تمدن سازی, همسان سازی اجتماعی, نهج البلاغه
    Asghar Montazerolghaem, Zahra Sadat Keshavarz *
    Explaining the concept and role of the nation based on the set of scientific orders and practical life of Imam Ali (AS) in the process of building Islamic civilization, is the starting point of this article to show what capabilities this theory has in the fertility of civilization. The research question is what were the behaviors and views of Imam Ali (AS) to revive the concept of the Islamic Nation? This descriptive-analytical study aims to investigate the hypothesis that the idea of ​​nationalism of Imam Ali (AS) was due to the fixed principles of the unityist view and the life of the Imam, which resulted in the presentation of a new discourse of civilization in the world and It is human and trans-regional, trans-tribal and trans-racial. The functions of civilization The doctrine of the nation in this historical period should not be sought in the appearances of civilization, but is related to the macro field and the foundation of transcendent thought and the spirit that governs the foundations of political, cultural and social systematization of Alawite civilization.The results show that denying and opposing the boundaries of tribal reason, the neural traditions of the pre-Islamic aristocracy, ethnicity and race, trying to establish a common belief and implementing the signs of Sharia and the limits of the common mirror of Islam, creating unity and Social cohesion, preservation of cultural and civilizational heritage of all prophets, coexistence of all different ethnic groups and races of Muslims, alignment with the good customs and traditions of nations and nations and love for the nation by the leader and the divine Imam are effective capacities in the social and political system. And it is the culture of Islamic civilization. Imam Ali (AS) in practice used all his facilities and efforts to harmonize the nation to put his discourse into practice.
    Keywords: Islamic Nation, Unity, Civilization, Social Assimilation, Nahj al-Balaghah
  • علیرضا آزادگان*، مهدی عظیمی
    قاعده الواحد یکی از قواعدی است که از دیرباز موردتوجه فلاسفه بوده به نحوی که می توان اشاراتی از مفاد این قاعده را در آثار فلوطین یافت، ولی به نظر می رسد ابن سینا نخستین فردی است که در صدد اثبات منطقی قاعده الواحد برآمده است. اگرچه به نظر می رسد، نظریات او در آثار مختلفش برای توجیه صدور کثرت از وحدت، دچار اختلافاتی است، در مجموع وی را می توان جزء مدافعین این قاعده با مفادی که مورد نظر فلاسفه است، برشمرد. هدف نگارندگان جستار پیش رو آن است که با مراجعه به آثار ابن سینا، ضمن استخراج موارد اختلاف در بیان او درباره صدور کثیر از واحد، به نقد ادله ای که در تایید قاعده الواحد اقامه نموده، بپردازیم. هرچند تا به حال نقدهایی بر آراء ابن سینا (درباره این موضوع) نگاشته شده و عده ای نیز درصدد پاسخ برآمده اند، ما در این مقاله با تحلیل و بررسی خود کلام ابن سینا به مواردی دست یافته ایم که بیشتر آنها جزء موارد مطرح شده از جانب ناقدان نبوده و ازاین رو تحلیلی جدید به حساب می آید. از جمله می توان گفت اولا اثبات قاعده الواحد به لحاظ منطقی موجب دور است و ثانیا دیگر مبانی پذیرفته شده از جانب ابن سینا، نشان می دهد صدور کثیر از واحد بسیط امکان پذیر است و موجب ترکب در ذات، نخواهد شد.
    کلید واژگان: ابن سینا, قاعده الواحد, صدور, وحدت, کثرت
    Alireza Azadegan *, Mahdi Azimi
    The principle of al-wāḥid is one of the principles that has long been of interest to philosophers so that some references to the contents of this principle can be found in the works of Plotinus, but Ibn Sina seems to be the first person to have tried to logically prove the principle of al-wāḥid. Although his theories seem to differ in his various works to justify the issuance of plurality from unity, he can generally be considered as one of the defenders of this principle with the contents intended by philosophers. The authors of the present article intend to refer to Avicenna’s works, and while extracting the differences in his statement about the issuance of plural from one, to critique the arguments he has presented in support of the principle of al-wāḥid. Although some criticisms have been written about Avicenna’s opinions (on this subject) and some people have sought to answer, we have, in this article, by analyzing Avicenna’s own words, reached some instances, most of which are not brought up by the critics and are therefore considered as a new analysis. For example, it can be said that, firstly, proving the principle of al-wāḥid logically causes a vicious circle, and secondly, other principles accepted by Avicenna show that the issuance of plural from the simple one is possible and will not lead to insertion (tarakkub) in essence.
    Keywords: Avicenna, principle of oneness, issuance, unity, multiplicity
  • طیبه میرمحمدحسینی*، هادی وکیلی، اعظم قاسمی

    هدف پژوهش حاضر استخراج مبانی نظری مرتبط با صلح در فلسفه ملاصدرا و نشان دادن قابلیت عملی و کاربردی فلسفه ملاصدرا در این زمینه می باشد. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و بر این فرضیه استوار است که گرچه در فلسفه ملاصدرا، موضوع صلح به صورتی مستقیم وجود ندارد، اما در مبانی و اصول فلسفه ی وی از جمله اصالت وجود و وحدت وجود و نیز مبانی انسان شناسی، دلالت هایی بر این موضوع داده شده است. نتایج نشان داد که یکی از ریشه های خشونت و جنگ، اختلافاتی است که بین انسان ها وجود دارد. این اختلاف تنها در کثرت، معنی دارد و ملاصدرا معتقد است که خاستگاه کثرت ماهیت می باشد. از سوی دیگر، او براساس اصل مهم فلسفی خود یعنی اصالت وجود، ماهیت را امری اعتباری می داند که جایگاهش تنها در ذهن بوده و آنچه که در عالم خارج، متن واقعیت را تشکیل می دهد، وجود است که بین همه موجودات مشترک می باشد. آنچه که باعث اختلاف و در نتیجه خشونت و درگیری می شود، امری است که نمی توان برایش اصالتی قایل شد، و به عبارت دیگر امری اعتباری است. از سوی دیگر در دیدگاه ملاصدرا عالم وحدت، عالم یگانگی و هماهنگی و صلح است، زیرا همه آنچه که به ظاهر متفاوت و گاه متعارض می نماید، شیون یک حقیقت واحد و در نتیجه جزیی از یک کل یکپارچه است. این اندیشه و نگریستن به عالم از این منظر می تواند بهترین راه برای درک تفاوت ها و در نتیجه مفاهمه بین انسان ها باشد و درک این تفاوت ها نیز می تواند نقطه اتکایی باشد که ماهیت های مختلف را با هم پیوند می دهد. در نتیجه، تمرکز دیدگاه وجودشناختی ملاصدرا بر اشتراک معنوی- ماهوی موجودات و سریان حقیقتی واحد در آنها می تواند مبنای مهمی برای قرار گرفتن آنها در چهارچوبی بشمار آید که در آن حلقه ای وحدت بخش، به رغم اختلافات و تمایزات آنها همگرایی شان را تضمین کند. این همگرایی را می توان مبنای نظری مهمی برای استخراج مفهوم صلح و صلح گرایی از فلسفه ملاصدرا تلقی کرد.

    کلید واژگان: اصالت وجود, وحدت وجود, صلح پژوهی, ملاصدرا, خشونت
    Tayebeh MirMohamad Hoseini *, Hadi Vakili, Azam Ghasemi

    The purpose of the present study is to extract the theoretical principles related to peace in the philosophy of Mullā Sadrā and to show the practical and pragmatic potentials of his philosophy in this regard. The method of study is descriptive analysis and the results showed that one of the root causes of violence and war is the differences among humans. These differences are meaningful only in plurality so Mullā Sadrā believes that essence is at the root of plurality. On the other hand, based on his important philosophical principle that is existentialism, he regards the essence credential existing only in mind while what constitutes reality in the external world is called existence and is common between all creatures. What causes disagreement and thus leads to violence and quarrel is something that has no essence and, in other words, is credential. On the other hand, the world of unity in the view of Mullā Sadrā is the world of oneness, harmony, and peace because all the things that are seemingly different and sometimes contradictory, are indeed dimensions of a single truth and thus a part from a unified whole. The focus of Mullā Sadrā’s ontological viewpoint on spiritual-substantive commonality between creatures and the current of a unified truth in them all can be considered as an important foundation to place them in a framework in which a unifying circle ensures their convergence despite their differences and distinctions. This convergence can be regarded as a theoretical tenet for deriving the concept of peace and peace studies from Mullā Sadrā’s philosophy.

    Keywords: Existentialism, Unity of being, Peace Studies, Mullā Sadrā, Violence
  • سید حسین حسینی الهی*، جعفر مروارید، جواد رقوی

    حکمت خالده جایگاهی پررنگ در سنت‌گرایی دارد و درک درست آن، وابسته به درک دقیق سنت‌گرایی است. سنت‌گرایی به‌عنوان جریانی پویا در دنیای مدرن غربی، برداشتی متفاوت از سنت ارایه می‌نماید و در بستری نو به ایضاح مفهوم سنت می‌پردازد. در این میان، حکمت خالده، به‌عنوان محوری‌ترین مولفه در قوام سنت‌گرایی، از ارزش ذاتی و معرفت‌شناسی ویژه‌ای برخوردار است. پرداختن به ابعاد معرفتی و همچنین ارتباط آن با دین و متافیزیک، جز در بستر درک مضامین اصلی این مکتب، ممکن نیست. در این نوشتار با تکیه‌ بر آراء سنت‌گرایان و شارحان معاصر آن، به‌موازات ارجاع به سیر تاریخی این مفهوم، به خوانش جدید آن‌ها از سنت می‌پردازیم و از این مسیر، زمینه درک روشن‌تری از مفهوم محوری حکمت خالده و ابعاد معرفتی و نسبت آن با سنت، دین و متافیزیک را فراهم می‌کنیم.

    کلید واژگان: سنت گرایی, حکمت خالده, وحدت ادیان, شواین, گنون, سید حسین نصر
    Seyed Hosein Hoseini Elahi *, JAFAR MORVARID, javad raghavi

    Perennial philosophy has an outstanding status in traditionalism and its proper understanding is dependent upon accurate understanding of traditionalism. The latter, as a dynamic trend in the Western modern world, provides a different impression of tradition and undertakes to clarify tradition on a novel ground. In the meantime, perennial philosophy, as the most pivotal component in the consistency of traditionalism, enjoys a specific essential and epistemological value. Dealing with its epistemic dimensions as well as its relation to religion and metaphysics would not be possible except through understanding the main contents of this school. In this paper, with reliance on the opinions of contemporary traditionalists and commentators as well as reference to the historical development of this concept, we would address their new perusal of tradition and thereby provide the ground for a clearer understanding of the pivotal concept of perennial philosophy, its epistemic dimensions, and its relation to tradition, religion, and metaphysics.

    Keywords: Traditionalism, perennial philosophy, unity of religions, Schuon, Guénon, Seyyed Hossein Nasr
  • مصطفی آذرخشی*
    تعالیم اهل بیت علیهم السلام در بحث توحید، مجموعه ای منسجم، با اوصافی خاص است. در این نظام، هر یک از اجزاء، ارتباط وثیقی با یکدیگر دارند و ویژگی هایی مانند هماهنگی معنایی و عدم تعارض، وحدت موضوعی، تشابه ساختار بیانی، تکرار مفاهیم هم مضمون و تلازم موضوعات مطروحه،به مثابه ارکان تشکیل دهنده نظام تعالیم اهل بیت علیهم السلام در مبحث توحید به شمار می روند. همچنین در بحث تلازم موضوعات مطروحه، میان موضوعاتی مانند قابل توهم نبودن خداوند، نفی مشابهت خداوند با مخلوقات،نفی جسم انگاری خداوند،تباین ذاتی خداوند و مخلوقات،ازلی بودن خداوند،مرکب نبودن ذات باری تعالی و محدود نبودن خداوند، تلازم و ارتباط تام وجود دارد.در پرتو این طرز تلقی از ارکان تشکیل دهنده نظام تعالیم اهل بیت(ع)در مبحث توحید و ارتباطات شبکه ای موجود میان موضوعات طرح شده در حوزه مباحث توحیدی، می توان به انسجام و هماهنگی کامل عناصر نظام تعالیم اهل بیت علیهم السلام در بحث توحید و فهم دسته ای از متشابهات اعتقادی وقوف یافت؛ ضمن آنکه آگاهی از اصل وجود چنین نظام یکپارچه ای در روایات پرشمار اهل بیت (ع) و اعتقاد به همبستگی درون شبکه ای آنها با یکدیگر،خود معیار و ملاکی روشنگر برای ارزیابی آراء و نظرات گوناگون در این زمینه به شمار می رود.
    کلید واژگان: تعالیم اهل بیت(ع), روایات توحیدی, نفی تشبیه, بینونت خدا و خلق
    Mostafa Azarakhshi *
    The teachings of the Ahlul Bayt (PBUTH) in the issue of Monotheism is a coherent collection with special features. In this system each component has a fixed relationship with each other. Features such as semantic harmony and non-conflict, unity of subject, similarity of the expressive structure, repetition of the same meaningful concepts, and conjoining the relevant topics, are as the pillars composing the system of Ahlul Bayt’s teachings in the context of Monotheism. In light of such a reflection on the composing elements of the system of Ahlul Bayt’s teachings in Monotheism as well as the network connection between proposed subjects, man will find a complete coherence and harmony between the components of the system of Ahlul Bayt’s teachings in Monotheism and understand a group of theological misconceptions. In addition, information of the existence of such a united system in the Ahlul Bayt’s abundant narratives and belief in their inter-network coherence is a considerable criterion for assessing different opinions in this regard.
    Keywords: Resemblance (Tashbīh), Purification (Tashbīh), Unity, God, Narratives, System
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال