جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "الهام" در نشریات گروه "فلسفه و کلام"
تکرار جستجوی کلیدواژه «الهام» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
تعریف ارتباط همواره ذهن اندیشمندان دانش ارتباطات را به خود مشغول کرده و در این مسیر ده ها تعریف ارائه شده است. این تعریف ها عموما در بسترهای هستی شناختی ماده گرا، انسان شناختی داروینی و فرویدی و روش شناختی تجربه گرایی ارائه شده اند. تحقیق فرارو با استناد به بیش از یک صد آموزه قرآنی و حدیثی بنا دارد که این مفهوم را با روش اجتهاد، از قرآن و حدیث استنطاق کند و درنهایت تعریفی ارائه کرده است که انواع ارتباطات کلامی و غیرکلامی مومنانه و غیرمومنانه را شامل می شود. این تعریف بر فرامادی بودن معنای ادراکی تاکید دارد و منبع معنایی انسان ها را قلب و درون آنها، که همان حیثیت غیبی وجود انسانی است، معرفی می کند که در فرایند الهام یا وسوسه، از جهان غیب ادراک معنا کرده، آن را در ارتباطات اجتماعی خود به اشتراک می گذارد. طبق این تعریف، نقش محوری در فرایند مفاهمه اجتماعی با تشابه قلبی است که زمینه همرسانی معانی و ادراک مشترک از پیام ها را فراهم می کند.
کلید واژگان: ارتباط, الهام, وسوسه, تشابه قلبی, تعریف دینی ارتباط -
نگره دینی، ارتباط کلامی بشر با خداوند متعال را، امکان پذیر می داند. در آیه 51 سوره شوری، طریقه های کلام خداوند با بشر، با عنوان «وحی» و «من وراء حجاب» و «ارسال رسول» معرفی شده است. از آن جا که بر مبنای کلام امامیه، یکی از مسایل اساسی جهت هدایت مستمر و ابدی بشریت، امکان ارتباط کلامی امام معصوم (ع) با خداوند است، مسیله این پژوهش بررسی چگونگی تکلم خداوند با منصوبین خود است. این تحقیق، با روش تحلیلی-استنباطی و مطالعه کتابخانه ای، دیدگاه مفسرانی هم چون قمی، طبرسی، فیض کاشانی، امام خمینی و علامه طباطبایی، در تفسیر این آیه را بررسی می کند. یافته های تحقیق نشان می دهد؛ اولا ارتباط کلامی امام با خداوند امکان دارد و ثانیا این ارتباط از دو طریقه الهام و تحدیث، برقرار می شود . بنابراین کلام خدا با امام (ع)، به اصطلاح قرآنی از طریقه «من وراء حجاب» می باشد.
کلید واژگان: طریقه های تکلم خدا, امام (ع), وحی, من وراء حجاب, الهام, تحدیثThe religious view considers human verbal communication with Almighty God as possible. In the verse 51 of Surah Shura, the methods of God's speech with mankind are introduced as "Revelation", "min wara`i hijab" and "irsali rasul". Since, based on Imamiyyah theology, one of the basic issues for the continuous and eternal guidance of humanity is the possibility of the verbal communication of the infallible Imam (a.s.) with God. The problem of this research has been taken as: How does God speak to his appointees? This research, with analytical-inferential method and librarian study, examines the point of view of commentators such as Qomi, Tabarsi, Feiz Kashani, Imam Khomeini and Allameh Tabataba`i in the interpretation of this verse. The research findings show that the verbal communication of Imam with God is possible firstly, and secondly, this communication is established through two methods of inspiration and hadith. Therefore, God's speech with Imam (a.s.) is in the so-called Qur'anic way of "min wara`i hijab".
Keywords: The Ways of God`s Speech, Imam (AS), Revelation, Min Wara`i Hijab, Inspiration, Tahadith -
حقیقت وحی همواره دغدغه دانشوران بوده است و تحقیق درباره چگونگی حصول علم انبیا و اوصیا می تواند گامی در تبیین این حقیقت به شمار آید. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی، دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی را درباره نحوه حصول علوم انبیا (ع) و اولیا (ع) بررسی می کند. ملاصدرا اتصال و اتحاد حاصل از اشتداد وجودی نفس نبی (ع) یا ولی (ع) با عقل فعال را منشا حصول علم معصومان (ع) می دانست. او توانست بر اساس مبانی حکمت متعالیه، چگونگی حصول علوم ایشان را تبیین کند، ولی دیدگاه او خالی از اشکال نبود. علامه طباطبایی ضمن بهره مندی از مبانی و مفاهیم حکمت متعالیه، توانست با استفاده روشمند از آیات قرآن کریم، کاستی های دیدگاه صدرا را جبران کند و آن را به شکلی تحلیل کند که با متون دینی و آیات و روایات هماهنگ تر باشد. بیان برخی کاستی های دیدگاه ملاصدرا و تبیین روش علامه طباطبایی در تحلیل علم معصومان از جمله یافته های این نوشتار است.کلید واژگان: علم معصومان, وحی, الهام, ملاصدرا, علامه طباطباییThe truth of revelation has always been the scholars’ concern, and the study on how prophets and their Imams gained knowledge can be considered as a step in explaining this truth. Using a descriptive-analytical method, this study examines Mulla Sadra’s and Allameh Tabataba’i’s views on how prophets and Imams gained knowledge. The connection and union from the existential intensity of the prophet’s or Imam’s soul with the active intellect are considered as the origin of the infallibles’ knowledge by Mulla Sadra. He could explain how prophets and Imams gained knowledge based on the principles of transcendental wisdom, but his view was not without problems. Allameh Tabataba’i, while benefiting from the principles and concepts of transcendental wisdom, was able to compensate for the shortcomings of Sadra’s view by using the verses of the Holy Qur’an methodically and analyze it in a way that is more compatible with religious texts, verses and traditions. The findings of this study include setting forth some shortcomings of Mulla Sadra’s viewpoint and explaining Allameh Tabataba’i’s method in analyzing the Infallibles’ knowledge.Keywords: the Infallibles’ knowledge, revelation, inspiration, Mulla Sadra, Allameh Tabataba’I
-
مقاله حاضر پس از بیان اجمالی وحی در لغت و اصطلاح و اشاره به مفهوم تجلی در نگاه ابن عربی، به ماهیت وحی در نگاه وی می پردازد. وحی در نگاه او هرچند در مرحله ای خالی از هرگونه لفظی است، لکن وحی رسالی در مراتب تنزیل، ابتدا در قالب تجرد مثالی در قلب نبی با افهامی فرازمانی قرار می گیرد، و سپس در قالب الفاظ مادی توسط آن نبی در می آید تا بتواند به انذار خلق بپردازد. در نگاه وی از نشانه های واضح وحی، همراه نبودن با مقدماتی چون تفکر است. این نزول وحی همراه با تبیین اقسام وحی توسط ابن عربی، نشان از تفاوتی اساسی میان وحی رسالی و الهام در آن است که اولا وحی رسالی همراه با رویت فرشته وحی است و مامور به تبلیغ عین آنچه دریافت می کند، برخلاف الهام؛ ثانیا هرچند برخی از اقسام وحی مانند وحی مبشرات در رویا نیز اتفاق می افتد، لکن وحی رسالی ماهیتی غیر رویایی دارد؛ ثالثا وحی رسالی چون مختص انبیا است، پس از ختم نبوت، منقطع شده است بر خلاف الهام؛ لذا هیچ یک از اولیاء نمی توانند بر خلاف شرع نبی خاتم، عمل نماید.
کلید واژگان: وحی, وحی رسالی و غیر رسالی, الهام, ابن عربی, اقسام وحیThis article firstly presents the glimpse of the revelation in the word and term and references to the concept of manifestation in the Ibn Arabi’ view, it studies the nature of revelation. In his view, however, revelation is at some stage devoid of any words, but the divine revelation in its descending’ levels (Tanzil’ levels), firstly in an imaginal catharsis it takes place in the heart of the prophet out of the time and in its final level of Tanzil placed in form of words for warming and preaching people by the prophet. In his view, clear signs of revelation are not accompanied by a prelude to thinking. This decline of revelation is accompanied by the explanation of the revelations by Ibn-Arabi, it shows the essential difference between prophetic revelation and inspiration: First, the prophetic revelation comes with the angel's revelation, and the prophet must preach what he receives, contrary to the inspiration; Secondly, although some types of revelation, such as the revelation of mysteries occur in dream, but the epistle of revelation has an non-dreaming nature; Thirdly, the prophetic revelation assign to the prophets, after the termination of prophecy, it has been cut off contrary to inspiration, therefore, none of the saints cannot act contrary to the law of the final prophet.
Keywords: Revelation of Resali Revelation, Non-Resali Revelation, Inspiration, Ibn 'Arabi, Types of Revelation -
موضوع این مقاله بررسی دلالت آیه هشت سوره شمس بر معرفت حضوری اخلاقی است. تعدادی از اندیشمندان مسلمان الهام تقوا و فجور را از جنس علم حضوری می دانند. در مقاله تلاش شده است اثبات شود که احتمال حضوری خطاناپذیربودن معرفت های اخلاقی در آیه مردود است. اهمیت این مسئله رفع مصونیت از خطا در معرفت های اخلاقی می باشد. ابتدا دو ادعا مبنی بر وجود معرفت حضوری اخلاقی ذکر می شود. در ادامه الهام با توجه به منابع لغوی، تفاسیر و تبین های عقلانی، معناشناسی می گردد. مطابق معنای الهام ظاهر آیه اطلاق دارد و شامل انواع معرفت حضوری و حصولی بدیهی می گردد. در ضمن سعی شده است برخی کلیدواژههای مربوط به علم حضوری در قرآن مانند قلب و فطرت بررسی شوند که دلالتشان بر معرفت حضوری اخلاقی اثبات نمی گردد. درنهایت احتمال دلالت آیه بر معرفت حضوری رد می شود؛ چون طبق استدلال های عقلانی، وجود این نوع معرفت محال به نظر می رسد. پس آیه نسبت به آن انصراف دارد. از این جهت نتیجه گرفته می شود الهام فجور و تقوا می تواند انواع دیگری از معرفت مثل بدیهی اولی و فطری منطقی را شامل گردد.
کلید واژگان: معرفت اخلاقی, علم حضوری اخلاقی, الهام, فجور و تقوا -
فصلنامه تحقیقات کلامی، پیاپی 28 (بهار 1399)، صص 105 -124
یکی از راه های ارتباط هادیان الهی با عالم ملکوت، تحدیث (گفتگوی انسان با ملایکه) است و شامل فردی می شود که دارای مقام نبوت نیست، ولی برای هدایت امت در بین مردم حضور دارد. در روایات از لغات مختلفی در بیان این مقام و کیفیت آن سخن به میان آمده است و برخی از این لغات در کیفیت تحدیث کاربرد یافته که از الفاظ جانشین واژه تحدیث محسوب می شوند و عبارت از قذف، نکت، قرع، نقر و وقر و برخی دیگر چون وحی و الهام، از الفاظ و معانی همنشین تحدیث هستند که در بیان مقام تحدیث کاربرد یافته اند. در این مقاله، در راستای تبیین مفهوم تحدیث، هر کدام از این لغات مورد بررسی قرار گرفته و سعی شده است که وجه افتراق و اشتراکی از آنها به دست آید تا بر اساس آن، کاربرد این الفاظ در روایات معصومانD مبتنی بر وجوه کمی و کیفی تحدیث استخراج گردد.
کلید واژگان: تحدیث, الهام, نکت, قذف, قرع, نقر, وقرOne of the ways the divinely guides connect to the Kingdom is taḥdīth (lit. to talk or to speak and means the dialogue between humans and angels) and it is applied to one who has not the place of prophecy, but is present among people to guide them. In the narrations there are many words to explain this place and its quality, some of which used to explain its quality that could be counted as the substitute words of taḥdīth and consist in: ḳathf, nakt, ḳar’, naḳr and waḳr; and some other explain the place of taḥdīth that are: waḥy (revelation) and ilhām (inspiration) that are synonyms of taḥdīth. To explain the concept of taḥdīth, in this article, every one of these words have been examined and tried to gain their affinities and difference that accordingly the usage of these words in the narrations of the Imams (AS) on the basis of quantitative and qualitative aspects of taḥdīth could be extracted.
Keywords: taḥdīth, ilhām (inspiration), ḳathf, nakt, ḳar’, naḳr, waḳr -
فصلنامه قبسات، پیاپی 93 (پاییز 1398)، صص 153 -176
انقطاع وحی و ختم نبوت یکی از اندیشههای مسلم و مورد اجماع علمای اسلامی است. انفتاح باب الهام نیز پس از ختم نبوت از دیگر مسائل کلامی است که مورد توجه و عنایت علما با رویکردهای مختلف قرار گرفته است. از جمله علمای امامیه با تاکید بر انقطاع وحی بر انفتاح باب الهام نیز توجه خاص نمودهاند؛ زیرا امامان خویش را برخوردار از علم ویژه الهی میدانند که از آن به الهام و تحدیث یاد میکنند. اخیرا با توجه به این تقریری که شیعه از علم امام ارائه میکند، بعضی خواستهاند شیعه را تنزلدهنده خاتمیت و علم امام را ناقض انقطاع وحی قلمداد نمایند. ازاینرو در این جستار برآنیم پس از بررسی مفاهیم دخیل در بحث، حقیقت وحی، رابطه آن با الهام و انواع تبیینهایی را که اندیشمندان امامیه با رویکردهای مختلف درباره تفاوت نبوت و امامت یا وحی و الهام داشتهاند، بنمایانیم و ساحت شیعه را از این نسبت ناروا مبرا سازیم.
کلید واژگان: وحی, انقطاع وحی, خاتمیت, نبوت, امامت, الهام, تحدیثQabasat, Volume:24 Issue: 93, 2019, PP 153 -176The disconnection of the Revelation and the seal of prophecy is one of the common beliefs of Islamic scholars. The Opening of the inspiration -after the seal of prophecy- is also one of the theological issues that has attracted the attention of scholars with different approaches. The Imamite scholars have also emphasized the disconnection of the Revelation on the opening of the inspiration, because they consider their imams have special knowledge of God which they call inspiration. Recently, according to the Shiite interpretation of the knowledge of the Imam, some want to have called for the Shiites to be degrade the seal of prophecy and consider Imam's knowledge as a violation of the disconnection of the Revelation. So in this article, after examining the concepts involved in the discussion, the truth of Revelation, its relation to inspiration and all kinds of explanations of Imamiyyat scholars with different approaches, the difference between the prophecy and imamate or the Revelation and inspiration are presented, and the Shiites are devoid of this inappropriate attitude.
Keywords: Revelation, Disconnection of the Revelation, the Seal of Prophecy, prophecy, Imamate, Inspiration -
در این نوشتار به تبیین رابطه عرفان اسلامی با آموزههای اسلام، اعم از کتاب، سنت و سیره نقلی و عملی معصومان پرداخته می شود. پرسش اصلی این نوشتار این است که بین عرفان و اسلام چه نسبتی از نسبتهای چهارگانه برقرار است؟ بر این اساس، تلاش شده جایگاه رفیع و بیبدیل عرفان را در میان سایر علوم اسلامی نشان داده و از آن رفع اتهام شود. روش مناسب برای این کار، بررسی آموزههای اصلی عرفان و مقایسه آن با آموزههای اسلامی است. بنابراین با طرح چهار بحث «خاستگاه عرفان» ، «مویدهای اسلامی آموزههای عرفانی» ، «وحی، الهام، کشف» و «شریعت، طریقت، حقیقت» به پرسشهای فرعی بهدست آمده از تحلیل پرسش اصلی، پاسخ داده شده است تا از این طریق پاسخی برای پرسش اصلی فراهم شود. نتیجه آن که نسبت عرفان با اسلام ضدیت کلی نیست؛ عرفان با دین اسلام سازگاری مضمونی دارد و این سازگاری به نحو جزئیت و بلکه عینیت است. بنابراین عرفان اخص مطلق از اسلام است و با نظری دقیقتر عین اسلام است و بین آن دو نسبت تساوی برقرار است. عرفان هیچ بخشی از دین را مهمل نگذاشته، به همه بخشها، مرتبهها و لایههای دین اهتمام دارد. از سوی دیگر در کاملترین و عالیترین نوع دینفهمی و دینداری هیچ بخشی از دین از نگاه عرفانی مغفول نمانده است. عرفان روح دین است که در همه بخشها و لایههای آن حضور دارد.کلید واژگان: خاستگاه عرفان, مویدهای اسلامی آموزههای عرفانی, الهام, کشف, طریقت, حقیقتAsra Hikmat, Volume:9 Issue: 1, 2017, PP 129 -161In this paper, the relationship between Islamic mysticism and the teachings of Islam, including Quran, traditions and traditional and practical manner are explained. The main question of this article is what is the relationship between mysticism and Islam as fourfold relation? On this basis, it has been tried to show the high rank of mysticism among other Islamic sciences and to remove the charge. The proper way to do this is to study the main teachings of mysticism and compare it with Islamic teachings. Thus, by plotting four discussions, the origins of mysticism, the "Islamic beliefs of the mystical doctrines", "revelation, inspiration, discovery," and "shari'a, tariqa, truth" are answered to the sub-queries derived from the analysis of the main question. This will provide a response to the original question. The result is that the relationship between mysticism and Islam is not general opposition; mysticism has a consistent theme with Islam, and this adjustment is in detail, but also the same. Therefore, mysticism is an absolutely more specific than Islam, and is more closely the same, and there are two equal ratios between them. Mysticism has not missed any part of religion; it focuses on all sections, levels, and layers of religion. On the other hand, in the most complete and excellent form of understanding religion, no part of religion has been left out of the mystical view. Mysticism is the spirit of religion that is present in all its parts and layers.Keywords: Origins of mysticism, Islamic virtues of mystical teachings, inspiration, discovery, tariqa, truth
-
در نوشته های افلاطون، از مجموعه ی دریافت های غیبی یا الهام های گوناگونی یاد می شود که سروش ایزدی سقراط (یا دایمونیون)، ندای رویاهای سقراط، و غیب گویی کاهنان و شاعران را در بر می گیرد. روایت افلاطون از برخورد سقراط با نداهای غیبی اش حاکی از آن است که این نداها هشدارهایی ست که سقراط را بر اساس حکمت الهی هدایت می کند؛ ولی هیچ گاه او را از سرچشمه ی معرفتی خود آگاه، و از جست وجوی معرفت به روش فلسفی بی نیاز نمی سازد. غیب گویی های شاعران و پیشگویان نیز از جانب ایزدان به آنان الهام می شود؛ ولی آنان در حال دریافت الهام بی خویشتن و شیدایند و از آنچه می گویند آگاه نیستند. این غیب گویی ها هشدارها و راهنمایی هایی بسیار حیاتی در موقعیت های خاص برای مردمان به ارمغان می آورد؛ ولی آنان را در معرفت ایزدان سهیم نمی سازد. بنابراین، از دیدگاه سقراط و افلاطون الهام، منشا ایزدی دارد و پیام ها و رهنمودهای ارزشمندی برای آدمیان به همراه می آورد و آنان را در رویارویی با مسائل و مشکلات یاری می رساند؛ ولی هیچ گونه الهامی، معرفت والا و راستینی را که فیلسوف می جوید، برای او حاصل نمی آورد.کلید واژگان: سقراط, افلاطون, الهام, معرفت, دین, فلسفهPhilosophy, Volume:14 Issue: 2, 2017, PP 85 -102In Platos dialogues, we find various revelations including Socrates customary divine voice or sign (i.e. his daimonion), his communication with divine realm through dreams and oracles, and the oracular and poetic divinations. Platos portrait of Socrates shows that Socratic revelations are monitions directing him according to divine wisdom throughout his life. However, his mantic powers do not make him cognizant of their epistemic source(s); thus, Socrates cannot remain independent of his philosophical way of searching knowledge. Furthermore, the prognostications of soothsayers and poets indicate their inspirations by the divinity; but they are not conscious of their prophecies, since they must enter an ecstatic and trancelike state before they become inspired. Through these prophetic predictions, people are forewarned in some important circumstances, but never partake of gods higher knowledge. Thus, in Socratic-Platonic view, there is a divine source for revelations and the human beings are led through them in the face of their problems; but none of the revelations bring the highest level of knowledge which the philosopher is looking forKeywords: Socrates, Plato, revelation, knowledge, Religion, philosophy
-
درک مغالطات و کشف آنها از میان یک متن از موضوعاتی است که آموزش آنها از طریق نظری و صرفا ارائه تعریف، بسیار سخت و حتی نا ممکن به نظر می رسد. از نظر نگارنده در چنین مواردی روشی عملی باید در پیش گرفته شود و آنچه پیش روی است نمونه ای از این رویکرد برای آشنایی خواننده با انواع مغالطات و روش کشف آنهاست. به دلیل جذابیت مباحث مربوط به «تجربه دینی» به ویژه برای علاقه مندان به «فلسفه دین»، اثر عبدالکریم سروش با عنوان «کلام محمد» به عنوان متن مورد بررسی انتخاب، و اصل مقاله به دو بخش تقسیم شده است. در بخش اول سعی بر آن است که مغالطات هر بخش به طور جداگانه شناسایی و بررسی شوند و در بخش دوم مغالطاتی که در کل متن به عنوان یک استدلال یک پارچه به نظر می رسند مطرح می شوند.کلید واژگان: مغالطه, پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم, الهام, وحی, مضمون وحی, صورت وحی, اتحاد با خداIdentifying and discovering the fallacies in a text is among the issues, whose theoretical teaching and definition seem to be very difficult and even impossible. The author holds that in such cases there is a need to make use of a practical method. This paper presents an approach to familiarizing the reader with the various kinds of fallacies and the way of finding them out. Because of the special interest of the debates on religious experience, specially for those who are interested in philosophy of religion, the work of Abdolkarim Suroosh titled Kalam-e-Mohammad (Mohammads words), has been selected as a subject of study and the discussion is divided into two parts. In the first part it is attempted to identify and expound the fallacies separately. In the second part, the fallacies contained in the whole text are presented in order to come up with a widespread evidence.Keywords: fallacy, the Prophet, inspiration, revelation, the contents of revelation, the form of revelation, absorption in God
-
مباحث پیرامون نظم در حکمت اسلا می ذیل دو عنوان و اصطلا ح بارز مطرح شده اند: «کتاب تکوین» و «کتاب تشریع/تدوین». کتاب تکوین، نظم قهری و اجباری حاکم بر عالم را تبیین و توصیف میکند و کتاب تدوین، سلسله قوانینی را شامل می شود که برای نظم بخشیدن به سیر کمال انسان ترسیم شده اند. ویژگی عمده کتاب تدوین اینست که بر اساس مرید و مختار بودن انسان ترسیم شده است و بنابرین مجموعه یی از قوانین و دستورالعملهای پیشنهادیست نه اجباری. در حکمت متعالیه ایندو نظام منطبق بر یکدیگر دانسته شده اند. ملاصدرا خود از ایندو به «امر تکوینی» و «امر تشریعی» تعبیر کرده است. براساس این دیدگاه ملاصدرا میتوان گفت نظم مدنظر وی، حتی در مورد قوانین بشری و اجتماعی، نه از سنخ امور اعتباری بلکه امری واقعی و عینی است. در حکمت متعالیه، بتبعیت از آموزه های دینی، راه درست کمال انسانی نیز راهی ترسیم شده و مشخص دانسته شده است که همانا تبعیت از اصول حاکم بر هستی یا بتعبیر علا مه طباطبایی، تبعیت از فطرت است. این راه و نظام در تمام زمانها و مکانها بین افراد و جوامع مشترک است تا امکان سعادتمندی برای همگان فراهم گردد و زندگی اجتماعی میسر باشد.کلید واژگان: نظم تکوینی, نظم تشریعی, حتمیت قوانین هستی, اختیار, دین, شریعت, الهام, نظم عمومی, اعتباریات, نظریه فطرتThe discussion regarding the problem of order in Islamic wisdom are classified under two titles: book of creation and book of divine legislation/religion. The book of creation explains and describes the necessary order dominating the world. The book of religion contains the rules which have been devised to grant order to Mans process of perfection. The major feature of the book of religion is that it has been developed based on the idea of Man as a free-willed being. Therefore, it contains a collection of recommended rules rather than obligatory laws. In the Transcendent Philosophy, these two types of order match each other. Mulla Sadra, himself, refers to them as genetic and religious affairs. Based on this view, we can say that, even with regard to human and social laws, the order intended by Mulla Sadra is of the type of real and objective, rather than mentally-posited, affairs. In the Transcendent Philosophy, obeying religious teachings is considered to be the right path leading to human perfection. This is the same as obeying the principles dominating the system of being or, in Allamah Tabatabais words, obeying fitrah or the primordial nature. This path and order are shared by all individuals and societies at all times and in all places and provide the possibility for happiness and living a social life for all human beings.Keywords: genetic order, religious order, certainty of the laws of being, free will, religion, inspiration general order, theory of fitrah, mentally, posited things
-
«تجربه دینی» اصطلاحی جدید است، اما پیشینه گسترده ای در فرهنگ اسلامی دارد. مباحثی که اندیشمندان اسلامی درباره حالات کشف، مانند الهام و وحی داشته اند، می تواند بستری برای این موضوع در اندیشه اسلامی باشد. غزالی، از جمله کسانی است که تحولات تجربه گونه ای را از سر گذرانده و مباحث گسترده ای در مباحث تجربه دینی داشته است. در این نوشتار، گزارش و تحلیلی از دیدگاه های غزالی در باب تجربه دینی ارائه شده است؛ هم چنین جایگاه «انسان» به عنوان متعلق و «هستی» به عنوان متعلق و «حجاب» بین انسان و هستی، روشن شده است و نیز اسباب و مقدماتی که انسان باید برای کشف اخذ کند، برشمرده شده اند. تجارب دینی نزد غزالی، گاهی الهام گونه و گاهی هم وحی پیامبرانه است. تجربه رویت خداوند در آخرت نیز، مسئله ای مهم است که غزالی، هم با رویکرد کلامی و هم با رویکردی عرفانی، به امکان آن پرداخته است.
کلید واژگان: تجربه دینی, کشف, وحی, الهام, رویت, غزالیAlthough “Religious Experience” is a new term, it possesses a vast background in Islamic culture. The Muslim thinkers’ discussions about the conditions of disclosure such as inspiration and revelation can be counted as the best foundation for this topic in Islamic thought. Ghaz³li is one of those whom have experienced experience-like events and had vast discussions in the religious experience field. There has been offered, in this essay, an explanation and analysis of Ghaz³li’s viewpoints about religious experience; the place of “humanity” as the belonging and “being” as the belonged and the “veil” between humanity and being is also clarified. As well as the means and preliminaries that one needs for the Disclosure have been explained. From the viewpoints of Ghaz³li, the religious experiences are sometimes something like inspiration and sometimes prophetic revelation. The experience of the sight of God in the afterlife is also a significant matter that Ghaz³li had explored its possibility by both kal³mi and mystical approaches.
Keywords: religious experience, disclosure, revelation, inspiration, thesight of God, Ghaz³li -
وحی را یکی از ارکان مهم و امور مشترک در میان ادیان راستین، به ویژه ادیان ابراهیمی می توان به حساب آورد. در عین حال، شاهد اختلافات بسیار عمیقی در میان اندیشمندان این ادیان در رابطه با تعریف و تلقی آنها از وحی می باشیم. حتی در خود هریک از این ادیان، طیف های مختلف، دیدگاه های گوناگونی در این باره دارند. این مقاله به روش تحلیلی توصیفی پس از آنکه معنای لغوی وحی را بیان نموده، به تبیین و تعریف و بررسی نظریات مطرح شده از وحی در اسلام و یهودیت و مسیحیت پرداخته است. در اسلام، دیدگاه متکلمان و فیلسوفان مسلمان را بیان نموده ایم. در مسیحیت نیز دیدگاه های زبانی، غیرزبانی و دیدگاه وحی غیرزبانی درونی و تجربی را مورد توجه قرار داده ایم.
کلید واژگان: وحی, ارتباط رسالی, الهام, عقل فعال, تجسد, تجربه دینی, الهیات طبیعی, نهضت رمانتیسمMarifat, Volume:22 Issue: 12, 2014, PP 77 -88Revelation can be regarded one of the important pillars and common aspects of true religions, particularly Abrahamic religions. However, the thinkers of these religions have great differences on their definition and understanding of revelation. Even within each religion there are different groups with different views about revelation. First, the present paper points to the literal meaning of revelation. Then it explains, defines and examines the views about revelation in Islam, Judaism and Christianity. Regarding Islam, it explains Muslim theologians and philosopher's view. Regarding Christianity, it takes into consideration the linguistic and non-linguistic views as well as inner non-linguistic and empirical views about revelation.Keywords: revelation, prophetic communication, inspiration, active intellect, incarnation, religious experience, natural theology, Romanticism movement -
در مکتب اسلام، اعتقاد به خاتمیت به معنای به اتمام رسیدن ارسال انبیا، از جانب خداوند برای هدایت بشر می باشد و آخرین فرستاده الهی به عنوان پیامبر که شریعت مبین اسلام را بنا نهاد، حضرت محمد مصطفی| می باشد و پس از ایشان هیچ پیامبر دیگری ظهور نخواهد کرد.
ازطرف دیگر باب نیازمندی بشر به هادیان الهی همچنان باز است و با توجه به محدودیت های معرفتی انسان، نمی توان او را به طور کامل مستغنی از آموزه های الهی و عالم بالا دانست. اینجاست که بحث ولایت و امامت که استمرار حرکت خاتم الانبیا و برطرف کننده نیاز بشر می باشد شکل می گیرد.
حکمت متعالیه تفکر فوق را در چارچوب فلسفی و عقلی تبیین می کند. بر این اساس شبهه برخی روشنفکران که امامت را مغایر خاتمیت می دانند، بی اثر و بی نتیجه می نماید.
کلید واژگان: خاتمیت, حقیقت محمدیه, امامت, ولایت, وحی تشریعی, الهام, حکمت متعالیهAs is clearly understood by the teachings of Islam, prophecy has come into its end with the Prophet of Islam and, therefore, there may be no prophet after him. Yet, with regard to the man`s limitedness of knowledge, he would be in need of Divine leader for ever. Just it is at this point that the position of Imamate and guardianship as a necessityy finds its place for continuance of the mission of the Seal of the prophets. In this way, the human need of Divine leadership would be satisfied. Transcendent philosophy has explaind the problem in such a philosophical method by which intellectuals` demur of disagreement between Sealness and Imamate would be eradicated.Keywords: Sealness, Mohammadian Truth, Imamate, guardianship, Divinely legistlative revelation, inspiration, transcendent philosophy -
طسید حیدر آملی دیدگاه خود در باب معرفت شناسی را بر وجودشناسی تثلیثی قرار داده و با طرح مباحث تثلیث در معرفت شناسی، به یک نوآوری دراین باره دست زده است.
از مهم ترین نکاتی که علامه سید حیدر در معرفت شناسی بر آن تکیه کرده اینکه، ایشان همواره معرفت را یک حقیقت واحد می داند که دارای سه مرتبه اصلی است که این مراتب نیز به صورت تشکیک است. وی از این نکات کمک می گیرد تا نزاع ظاهری فهم های متفاوت در حوزه عرفان، ازجمله نزاع بین صوفی و شیعه را برطرف نماید.
علامه سید حیدر تثلیث هایی را در باب معرفت شناسی با عناوین خاصی چون «شریعت، طریقت و حقیقت»، «رسالت، نبوت و ولایت»، «اسلام، ایمان و ایقان» و «وحی، الهام و کشف» مطرح می کند و با بسط کلام و دقت کافی و اندیشه ناب، درباره آن به سخن می پردازد. بدیهی است تثلیث در باب معرفت، مبتنی بر تثلیث در وجودشناسی اوست. در این نوشتار به تحلیل و بررسی نگاه تثلیث گونه او در باب معرفت شناسی پرداخته و به کلید حل تفاوت در فهم ها و معرفت ها اشاره خواهیم کرد.
کلید واژگان: وجود, معرفت, شریعت, طریقت, حقیقت, وحی, الهام, کشفSeyyed Heidar Amoli has founded his epistemology on an ontology of trinity and, in this way, has attained a new view in the field. One of the most important ponts on which he has founded his epistemology consists on his view on the unity of knowledge with three main degrees with gradation. Relying on such a point, he has tried to solve the superficial conflicts in mysticism such as those between Sufi and Shiite. Amoli proposes and explains in detail some trinities including “religious law, way and truth”, “mission, prophecy and guardianship”, “islam, faith and certainty” and “prophetic revelation, nonprophetic revelation, and inward revelation”. As is clearly understood, trinity in knowledge is based upon trinity in ontology. In this paper, Amoli`s trininity in knowledge and his solution for epistemological differences have been explained.Keywords: existence, knowledge, religious law, way, truth, prophetic revelation, nonprophetic revelation, inward revelation. -
واسطه های شناخت از دیدگاه علامه طباطبایی(ره)معرفتشناسی یا شناختشناسی، علمی است که درباره معرفتهای انسان و ارزشیابی انواع آنها و تعیین معیار صدق و کذب آنها بحث میکند. اگرچه این مبحث بعنوان علمی مستقل و شاخه یی از فلسفه سابقه و قدمت زیادی در تاریخ علوم ندارد، اما اندیشمندان هرگز از مسئله شناخت و ارزش و اهمیت آن غافل نبوده اند و پرداختن به این موضوع، به دهه های اخیر منحصر نمیشود. در فلسفه و منطق اسلامی هم مباحث معرفتشناسی، در ابعاد گوناگونی، بطور پراکنده مطرح شده است و بسیاری از آنها صبغه» وجودشناسانه دارد نه معرفتشناسانه. علامه طباطبایی در آثار خود، در برخی موارد بطور مستقیم و گاهی در خلال سایر بحثهای فلسفی و بشیوه پیشینیان، به مباحث مربوط به معرفتشناسی و معرفی واسطه های شناخت پرداخته است.
نوشتار پیشرو، وسائط شناخت را از دیدگاه علامه طباطبایی مورد بررسی قرار میدهد. او مانند سایر اندیشمندان منسوب به حکمت متعالیه، کوشیده است تا بتبعیت از سنت نبوی و سیره ائمه هدی، درهم تنیدگی عرفان و فلسفه و قرآن را در فهم حقیقت لحاظ کند و هر سه ابزار معرفت یعنی شرع (وحی)، عقل و قلب را همزمان و همراستا مورد استفاده قرار دهد. از نظر علامه واسطه های شناخت عبارتند از: حس، عقل، فطرت و شهود که خود وحی، الهام و رویا را نیز در بر میگیرد.
کلید واژگان: علامه طباطبایی, شناخت, حس, عقل, فطرت, شهود, وحی, الهام, رویا -
منظومه حکمت صدرایی متشکل از تامل ژرف در اسرار هستی و ریاضت فکری و جهاد شرعی است که در آن کوشش حکیم پژوهشگر و پاک نهاد، پیوسته به مقام «ولایت»، از افاضه ها و تاییدهای الهی و کشف و شهود برای تکمیل سلوک فکری بهره مند می شود. صدرالمتالهین به وجود «حکمت موهبتی» قایل است و در بخش هایی از کتاب های حکمی خود بر آن صحه گذاشته است و در دستیابی به رموز حکمی، در مواردی خود را تک و تنها می داند. این «موهبت» در اثر خلوص در بندگی، تهذیب نفس، پاکی درون و عرض حاجت به مقام الوهی برای رمزگشایی از اسرار عالم ممکن است و نیاز به اهلیت و مسانخت دارد. به طور طبیعی گروهی از مدعیان حکمت که از آنان به اغیار فاقد صلاحیت نامبرده می شود، بهره ای از آن نخواهند داشت.
کلید واژگان: الهام, ملاصدرا, موهبت, _ کشف و شهود, حکمتSādra’s system of philosophy is consist of deep reflection on the secrets of existence; mental ascesis and juridical jīhād that in which the effort of the seeker and true-hearted sage who could reach to the level of Vīlayāt, for completion of his mental and spiritual journey, continuously enjoys from God’s grace and confirmation. Mūlla Sādra believes in endowment wisdom and in some parts of his philosophical works clearly has emphasized on it. He also maintained that in attaining to the secrets of this kind of philosophy in some cases he was alone. According to his view, in discovering the secrets of the universe and attaining to God’s favor, we have no choice unless sincere servitude against our creator, purification of the soul, immaculacy the heart and humble request from God. So it is clear that those aliens who call themselves as owners of wisdom, but has no relation with it, never would attain it.Keywords: Mūlla Sādra., Mental purification, Gift, Intuition, Wisdom, Secrets -
نفس انسانی، در طی قوس صعود، بر مبنای حرکت جوهری و اشتدادی خود، به مرتبه ای دست می یابد که آماده دریافت انواع خطورات می گردد. «خاطر» بر دو نوع است. دسته ای الهی است که از جانب خداوند بر قلب آدمی وارد می گردد که «الهام» نامند و دسته ای نیز از جانب شیطان بر قلب انسان فرود می آید که «القاء» نامند. گاهی الهامات قدسی با واسطه صورت می پذیرد و گاهی نیز بدون واسطه. در الهامات قدسی با واسطه، نیازمند وسائطی هستیم که الهامات را از جانب حق تعالی بر قلب آدمی وارد سازد. یکی از وسائط الهام، «ملائکه» هستند. نقطه مقابل الهام، القاء می باشد که از جانب شیطان صورت می پذیرد. کشمکش میان سپاه فرشته و جنود شیطان، در نفس آدمی، همیشگی است. زمانی که نفس به ذکر خداوند مشغول باشد، شیطان از او دور گشته و الهام فرشته صورت می پذیرد. این در حالی است که شاهد همکاری همه جانبه قوای نفس، تحت سیطره «قوه قدسیه» باشیم. در مقابل، هنگامی که نفس به واسطه شهوانیات، از یاد خداوند غافل گردد، شیطان به واسطه تسخیر «قوه وهمیه»، مجال القاء از راه-های گوناگون را می یابد. کشمکش شیطان و فرشته در نفس آدمی تا جایی ادامه می یابد که یکی از این دو، فاتح کارزار نفس گردند که در اکثر آدمیان، به جهت غلبه شهوت، فاتح اصلی، شیطان و جنود او می باشد.کلید واژگان: نفس, الهام, القاء, وسوسه, ملائکه الله, شیطان
-
امروزه، شبهاتی درباره علم غیب امامان معصوم مطرح شده که مقوله ای جدید است و در چند قرن بعد از حیات امامان معصوم، طی فرایندی طولانی و تطور تاریخی مطرح شده است.
این مقاله بر آن است که مبانی عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم را مورد بحث و بررسی قرار دهد و بعد از بررسی به این نتیجه رسیده است که علم غیب امامان معصوم ریشه در آیات و روایات معتبر دارد. نیز در عصر پیامبر و امامان معصوم مسئله علم غیب امام مطرح بوده و آنها بر آن تصریح کرده اند. بنابراین، از نظر متفکران شیعه اهمیت مسئله علم غیب در میان صفات امام جای هیچ تردیدی نیست. هرچند در گستره آن تفاوت جزئی وجود دارد. برخی گستره آن را محدود به مسائل فقهی و اعتقادی می دانند و برخی اعم از آن می دانند. در این مقاله این مسائل به روشنی توضیح داده می شود.
کلید واژگان: علم غیب, عصمت, غیب, وحی, شهود, علم افاضی, علم لدنی, الهام, قرآنSome questions about Imam's knowledge of the unseen have been posed nowadays such as: Imam's knowledge of the unseen is a new-born discussion posed through a long process and a historical course some centuries after the life of Imams; otherwise this knowledge has not been posed from the beginning ages of Islam.This article will investigate the rational and narrational bases of Imam's knowledge of the unseen and will reach to the conclusion that the theory of Imam's knowledge of the unseen is rooted in Quran's verses and narrations. The knowledge of the unseen has been posed in the time of the Prophet (PBUH) and the Imams and they have affirmed this knowledge. Therefore there is no doubt about Imam's knowledge of the unseen among Shiite scholars, although they occasionally disagree about the range of this knowledge. Some believe the range of this knowledge is jurisprudence and beliefs and some believe the range is greater than this. This point will be completely clarified in this article.Keywords: knowledge of the unseen, infallibility, Qaib, revelation, intuition, intuitional science, inspired science, inspiration, Quran -
همواره بحث از چیستی وحی از منظرهای گوناگون بحثی جذاب بوده است. در این میان، جسارت حکیمان در ورود به این عرصه و دست اندازی به فهم ابعاد و اضلاع وحی ستودنی است. فلاسفه، با طرح این بحث، گام موثری در راه تلفیق دین و فلسفه و تحلیل فلسفی آموزه های دینی برداشتند. ملاصدرا وحی را نوری می داند که طوری ورای طور سایر مدرکات دارد. وی فاعل وحی را خدا و البته حامل آن را نبی می داند که افزون بر کمال سه قوه عاقله، متخیله، و حاسه، از جانب خدا نیز ماموریت یافته است و از رهگذر وحدت با عقل فعال، به درک معارف ملکوت می رسد. وحی در اندیشه وی، گزاره ای و زبانی بوده که از طریق تنزل در مراتب وجودی عالم و انشای نفسانی نبی، رقم خورده و دارای مراتب عقلانی، مثالی، و حسی می گردد.
مهم ترین دستاورد این مقاله آن است که زبانی بودن وحی در نظریه ملاصدرا، سازوکار لازم را می یابد. در نگاه نهایی، می توان ادعا نمود که پاره های مثبت نظریه وحی فلسفی می تواند در تکمیل و غنای وحی شناسی قرآنی، به ویژه در مباحثی همچون تمثل و دیداری و شنیداری شدن وحی، ما را مدد رساند و عدم اعتنا به این دیدگاه، چالش های جدی فراروی وحی را بی پاسخ می گذارد.
کلید واژگان: وحی, الهام, قوه متخیله, عقل فعال, قوه عاقله, عوالم, عقول, تمثلThe question of the nature of revelation in the view of various thinkers has been of special interest, and philosopher's audacity to embark on this area and delve into the various aspects of revelation meets full approval. The philosopher's embarkment on this subject is an active step towards the integration between religion and philosophy and philosophical analysis of religious teachings. Mulla Sadra considers that revelation is far too high above any sort of perception. He thinks revelation is initiated by God and it is conveyed to people by the prophet, and along with his perfectness of intellect, imagination and sensation, is chosen by God to carry out a mission and it is through the union with active intellect that the prophet attains heavenly knowledge. According to Mulla Sadra, revelation is verbal and propositional which is reduced to the existential states of the universe and prophet's psychological nature and intellectual, ideal and sensory levels. The most important finding of this article is that Mulla Sadra sees that the verbal form of revelation demands certain mechanisms. To sum up, it is possible to suppose that the positive aspects of the philosophical theory of revelation camcontribute to completing and enriching the study of revelation in the Quran especially concerning such questions like revelation's being exemplified, visual or audiable, and if not attention is given to this idea, serious prolems will remain unsolved.Keywords: Revelation, Inspiration, Imaginative Power, Active Intellect, Rational Power, Realms, Minds, Exemplification
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.