به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « good » در نشریات گروه « ادیان و عرفان »

تکرار جستجوی کلیدواژه «good» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • صادق خوشخو*
    در مواجهه با مساله شر، رویکردهای مختلفی به لحاظ نظری و عملی از سوی افراد و گروه های مختلف خارج از حوزه متفکران اسلامی اتخاذ شده است. بسیاری از این رویکردها دچار خلا یا نقص در لحاظ عدالت به عنوان نقطه ثقل منظومه عالم هستی برای توجیه شرور و دفع یا رفع برخی از آنها هستند. مساله اساسی این نوشتار آن است که «با بازخوانی میراث متفکران اسلامی چه آموزه ای را می توان در مواجهه با مساله شرور یافت که محور وحدت و جامعیت دیدگاه های آنان باشد؟»؛ همچنین اینکه «محور مشترک مذکور شامل چه ابعاد و سطوحی است و باعث چه امتیازاتی از دیدگاه های رقیب میشود» مسایل دیگری است که در این نوشتار دنبال میگردد. حاصل پژوهش نگارنده، معرفی عدالت به عنوان محور پاسخهای متفکران اسلامی و تبیین سطوح مختلف آن در مجموع قلمرو کلام و فلسفه اسلامی است. به لحاظ نظری نظام عادلانه تکوینی، تشریعی و جزایی صادر از واجب تعالی ناشی از تصویر علمی عادلانه او و مطابق با آن است و در تشخیص خیر و شر حقیقی هم عدالت بینشی انسان حایز اهمیت است. در مواجهه عملی با شرور و رقم زدن نظام عادلانه اجتماعی هم عدالت اخلاقی و رفتاری انسان عاملی است که نقش محوری دارد.
    کلید واژگان: خیر, شر, نظام, عدالت, خدا, انسان
    Sadeq Khoshkhoo *
    Dimensions of the centrality of justice in the Islamic confrontation with the problem of evilIn facing the problem of evil, various theoretical and practical approaches have been adopted by different individuals and groups outside the field of Islamic thinkers. Many of these approaches have gaps or defects in terms of justice as the center of gravity of the universe order to justify evil and repel or eliminate some of them. The basic problem of this article is that "by rereading the legacy of Islamic thinkers, what doctrine can be found in facing the evil problem that will be the axis of unity and comprehensiveness of their views?"; Also, "What dimensions and levels does the mentioned common axis include and what points does it cause from competing viewpoints" are other issues that are pursued in this article. The result of the author's research is the introduction of justice as the focus of the responses of Islamic thinkers and the explanation of its different levels in the total realm of Islamic theology and philosophy. From a theoretical point of view, the just system of creation, legislation and punishment issued by the Most High is derived from his just scientific image and is in accordance with it, and in distinguishing between true good and evil, human insight is also important. In the practical confrontation with evil and establishing a just social order, human moral and behavioral justice is a factor that plays a central role.
    Keywords: Good, Evil, order, Justice, God, Human
  • حسین شهبازی *، زینب آموزگار، سید غلامرضا غیبی

    «خیر و شر» و انتساب آن به مبدا آفرینش و صدور این دو از اصل واحد یا اصول دوگانه، بنیادی ترین مباحث مکاتب عرفانی و کلامی به شمار می رود. مکتب گنوسی نیز که در صدر مسیحیت ظهور کرد، با تاثیر از فرهنگ و باورهای ملل گوناگون، به ویژه تاثیر از مشرق زمین، دیدگاه های خاصی درباره منشا صدور خیر و شر و اصالت و نسبت آنها با خداوند دارد. این جستار درصدد تبیین توصیفی و تحلیلی این دیدگاه هاست تا به این سوال بنیادی پاسخ دهد که مصادیق خیر و شر در اندیشه گنوسی و ارتباط آن با قلمرو الوهیت چیست؟ شاخص ویژه جامعه قمران در عهد عتیق، گرایش دو بن انگاری است که در مراحل ابتدایی، تقسیم یا انتساب آن توسط شمعون مغ، پدر کیش گنوسی، به قلمرو الوهیت سریان نداشت، ولی در قرن دوم میلادی، مرقیون گنوسی با طرح سوال درباره ماهیت خیر و شر و نسبت آنها به خداوند، ثنویت شرک آمیز را بنیان نهاد. او و گنوسیان هم عقیده اش همچون کردو و لوکیان به تقلید از عرفان ایران باستان، اصل «ثنویت» را پذیرفتند و بعدها با ظهور مانی، این اصل در شمار آموزه های گنوسی جایگیر گشت و وجهه جهانی یافت. این در حالی است که در نظر مسیحیان راست کیش، گنوسیان با طرح دو خدای شر و خدای متعالی، یکتایی خداوند را در آیین یهود و مسیح زیرسوال می بردند و این امر به هیچ وجه برای آنها قابل پذیرش نبود. ناتوانی گنوسیان در تشخیص نسبی بودن شر و شناسا بودنش در میان ماسوی الله و القای شخصیت «سوفیا» به مثابه وجه مونث الهی توسط شمعون، در قرن های بعدی باور به ثنویت و تفکیک خدای نیک و شر را توسط زعیمان گنوسی قرن دوم به دنبال داشت.

    کلید واژگان: خیر, شر, گنوسی, ثنویت, مسیحیت

    One of the most fundamental topics of mystical and theological schools is the matter of "good and evil" and its attribution to the origin of creation; being issued from one source or two sources. Being influenced by the culture and beliefs of various nations, especially the influence of the Orient, the Gnostic school, which emerged at the beginning of Christianity, has special views about the origin of good and evil and their authenticity and relationship with God. This essay tries to provide a descriptive-analytical explanation of these views to answer this fundamental question: what are the examples of good and evil in the Gnostic thought and how is their relationship with the realm of divinity? The special sign of the Qumran community in the Old Testament is the dualistic tendency, which was not extended to the realm of divinity in the initial stages of its division or assignment by Simon Magh, the father of the Gnostic religion, in the early stages; but in the second century AD, the Gnostic Marcion who raised questions about the nature of good and evil and their relation to God, established polytheism. He accepted the principle of "duality", just like his like-minded Gnostics, such as Kerdo and Lukyan, in imitation of ancient Iranian mysticism, and later with the appearance of Mani, this principle became one of the Gnostic teachings and became global. However the orthodox Christians believed that the Gnostics have doubted the unity of God in the religion of Jews and Christ by proposing the God of evil and the supreme God; and this was not acceptable to them at all. What led, in fact, to the belief of dualism and the separation of the God of good and evil by the Gnostic leaders of the second century, was the inability of the Gnostics to recognize the relativity of evil and its familiarity among all beings other than God and the introduction of the character of "Sophia" as the divine female face by Simon in the following centuries.

    Keywords: good, evil, Gnosticism, dualism, Christianity
  • سید محمد رضوی*، مرضیه صائمی

    معروف و منکر از جمله اموری است که همواره مورد توجه شریعت قرارداشته و بر هیچ اندیشمندی جایگاه و نقش کلیدی آن ، به منظور تحقق احکام و فرامین الهی پنهان و پوشیده نیست. در این میان ، آنچه بیش از پیش مورد توجه محققان و اهل قلم قرارگرفته است ، نگاه سنتی به مسیله امر به معروف و نهی از منکر و ذکر مصادیق مختلف  و بررسی آثار و پیامدهای اجتماعی آن بوده است و اما آنچه نادیده انگاشته شده، تاویل معروف و منکر و به عبارت دیگر مصداق اتم و اکمل و به دیگر سخن تاویل اعظم این دو پدیده می باشد .بدین منظور، این مقاله درصدد بررسی معروف و منکر از منظر تاویل خواهدبود. نگارندگان بر این باورند که محقق گشتن معروف-  با تعریف و تاویلی که از آن ارای می شود- خود زمینه ساز بروز و ظهور تمام مصادیق معروف خواهدبود و در مقابل، انکار چنین معروفی، به انکار دیگر معروف ها و امر به تمام منکرها خواهدانجامید. بدین منظور ابتدا بحثی کوتاه درباره تاویل و رسوخ در علم خواهیم داشت و به دنبال آن به بررسی تاویل از منظر عرفا  و فلاسفه و انواع تاویل  به روایت «نعمانی» و به نقل از امیرالمومنین (ع) همت خواهیم گمارد و پس از آن بخشی از این انواع تاویل را که در ارتباط با موضوع مورد بحث است، مورد توجه قرارخواهیم داد.

    کلید واژگان: تاویل, رسوخ مطلق و نسبی, عرفا و فلاسفه, کاتب نعمانی, معروف, منکر
    Seyed Mohammad Razavi *, Marzieh Saemi

    The good and the evil are among the matters that have always been considered by the Shari’ah and its position and key role is not hidden from any thinker in order to fulfill the divine commands and decrees. There is a traditional view on the issue of enjoining the good and forbidding the evil and mentioning various examples and examining its effects and social consequences. But the thing that has been ignored is the Ta'wīl,  of good and evil and in other words, it is the example of Atamm and Akmal or the great Ta'wīl,  of these two phenomena. For this purpose, this article will seek to examine the good and the evil from the perspective of Ta'wīl,. The author believes that the realization of the good - with its definition and Ta'wīl,  - will be the basis for the emergence of all examples of good deed, and on the contrary, the denial of such a good deed will lead to the denial of other good deeds, and the command to all the evils. For this purpose, we will first have a short discussion about Ta'wīl, and penetration in science, and then we will examine all types of Ta'wīl,  due to the narration of Nu’mānī  and quoting Amir al-Mu’minin (AS) and then we will consider a part of the types of this Ta'wīl, l that is related to the subject under discussion.

    Keywords: Ta'wīl, Absolute Penetration, mystics, philosopher, Nu’mānī Scribe, Types of Ta'wīl, good, evil
  • فاطمه دانشور، جمال احمدی*، صادق زمانی، شراره الهامی
    وجود شر قرن ها، به عنوان مسیله ای برای خداپرستان بوده است. باور به اینکه جهان، با شمار زیاد شرور مخلوق و تحت نظارت مطلق خیر اعلی و قادر مطلق و دانای مطلق باشد، مشکل به نظر می رسد. اهمیت جهان بینی درخصوص شرور تا بدان جاست که به عنوان یکی از مضامین مهم و برجسته، نه تنها در متون کلامی و فلسفی و حکمی، بلکه در متون عرفانی نیز به وفور دیده می شود. در این مقاله نگارندگان پس از اشاراتی کوتاه به پاسخ هایی که به مسیله شرور داده شده است، با روش توصیفی-تحلیلی، به مصداق های مسیله شر در منظومه عرفانی حدیقه سنایی می پردازند. حکیم سنایی از نظر اصول اعتقادی و کلامی دنباله رو اشعری - ماتریدی است و در این سپهر فکری به آن اندیشیده است. نتیجه ای که از این پژوهش به دست می آید حاکی از آن است که سنایی با رویکردی عرفانی در مسیله شرور با حکمای الهی متفق القول است و شرور را به طور کلی نفی می کند. بر اساس منظومه فکری او، اراده الهی خیر محض است و این اصل از اساسی ترین پایه های جهان بینی اوست و با تعبیرهای متفاوت از آن سخن گفته است.
    کلید واژگان: خیر و شر, سنایی, حدیقه الحقیقه, عدل الهی, حسن و قبح
    Fatemeh Daneshvar, Jamal Ahmadi *, Sadegh Zamani, Sharareh Elhami
    The existence of evil has been a problem for worshipers for centuries. It seems difficult to believe that the world, with its large number of evil creatures and under the absolute control of the supreme good, the omnipotent, the omniscient. The importance of the worldview regarding evil is such that it is seen as one of the most important and prominent themes, not only in theological, philosophical and theological texts, but also in literary texts. In this article, after brief references to the answers given to the problem of evil, the authors deal with the examples of the problem of evil in Sanae'i Hadiqat Al- Haqiqa by descriptive-analytical method. Hakim Sanaei is a follower of Ash'ari-Maturidi in terms of doctrinal and theological principles and has thought about it in this field of thought. The conclusion obtained from this research indicates that Sanaei agrees with the divine sages on the issue of evil and rejects evil in general. According to his system of thought, the divine will is pure good, and this principle is one of the most basic foundations of his worldview, and he has spoken about it in different interpretations.
    Keywords: Good, Evil, Sanaei, Hadiqat Al-Haqiqa, Divine justice
  • محمد شریفی*، رقیه براریان مرزونی

    انسان، موجودی است که وجود او آکنده از اوصاف غریزی و فطری است. صفت «هلوعیت»، از جمله این اوصاف  است که آیه 19 سوره معارج به آن اشاره می کند و مساله حساسیت انسان نسبت به خیر و شر را مطرح می نماید. بین مفسران در تفسیر این آیه، اختلاف دیدگاه وجود دارد. این نوشتار که به روش توصیفی- تحلیلی سامان یافته، به بررسی آرای دو تن از مفسران معاصر، یعنی شهید مرتضی مطهری و آیت الله جوادی آملی پرداخته و این نتیجه به دست آمده که دیدگاه هر دو مفسر، هم سو با دیدگاه مفسرانی است که آیه را در مقام وصف خلقت انسان می دانند. اگرچه شهید مطهری، اصل خلقت انسان بر پایه «صفت هلوعیت» را برای او کمال می داند، آیت الله جوادی آملی معتقد است کمالی که فقه و دین آن را به رسمیت می شناسد، در تقرب به خدا و مظهریت انسان برای ذات اقدس اله است. با این حال، دیدگاه های دو مفسر در تعارض با یک دیگر نیست؛ زیرا مراد شهید مطهری از این نوع کمال، کمال آلی و مقدمی است؛ اما آیت الله جوادی آملی به کمال حقیقی اشاره کرده است.

    کلید واژگان: هلوع, کمال انسان, خیر و شر, جوادی آملی, شهید مطهری
    Muḥammad Sharīfī *, Ruqayya Barāriyān Marzūnī

    The human is a creature whose being is filled with instinctive and innate qualities. One of these qualities is the “Halū‘iyyat” which is noted in the Qur’ān 70:19 and discusses the sensitivity of the human to the good and the evil. There is a disagreement among the exegetes with regard to the interpretation of this verse. This article has adopted a descriptive-analytical method to examine the opinions of two contemporary exegetes, i.e. martyr Murtaḍā Muṭahharī and Ayatullāh Jawādī Āmulī in this regard. The results reveal that although the stances of both exegetes is in line with the viewpoint of those exegetes who consider the verse as a description of the human nature, Martyr Muṭahharī takes the human nature based on “Halū‘iyyat” per se as his perfection, while Ayatullāh Jawādī Āmulī believes that the perfection recognized by Islam and its jurisprudence is in the vicinity to God and the manifestation of the most sacred Divine Essence in the human. Nonetheless, the opinions of these two exegetes are not conflicting, because martyr Muṭahharī’s intention of this type of perfection is the primordial and organic perfection, while Āyatullāh Jawādī Āmulī refers to the true perfection.

    Keywords: Halū‘, Human perfection, Good, evil, Jawādī Āmulī, Martyr Muṭahharī.
  • محمدرضا عدلی، انشاءالله رحمتی، خدیجه رحمتی*

    مساله شر وحل آن یکی از مسایلی است که بشر از قدیم الایام با آن درگیر بوده است. کتاب شکند گمانیک وزارنوشته مردان فرخ از نوادر کتابهای کلامی زردشتی است که نویسنده آن معتقد است دین منتخب او راه حل منظقی مساله شر است و به همین دلیل ناقض توحید. نوشتار حاضر به تلازمی که مردان فرخ به آن اشاره کرده و نیز اصل عدالت که از مهم ترین ارکان و دغدغه های مکتب معتزلی است، می پردازد . با تبیین اشکال مردان فرخ و تحلیل مولفه های توحید تلازم مذکور را نفی می کند،ضمن آنکه بیان می کندکه با تکیه بر راه حل معتزلی شر ، اصولا صدور شر از ایزد محال و وجود حوادث وموجودات نا خوشایند بنا به حکمت و مصلحت خداوند ، صلاح بندگان و لطف به آنها است .او درحوزه شرور انسانی و عدم انتساب آنها به خداوند بنا بر قرایت معتزلی ، مساله عدالت خداوند مطرح می کند که ضمن قبول آن از سوی این مقاله ، با ارایه راهکار جدیدی راه حل معتزلی رد و پاسخی در خوربه آن داده می شود.

    کلید واژگان: توحید, عدل, ثنویت, معتزله, خیر و شر, اختیار, اراده و مشیت الهی
    Khadijeh Rahmati*, Enshaallah Rahmati, MohammadReza Adli

    The problem of evil and its solution is one of the issues which has been the special concern of man for a long time. The book “Shikand-gumanig Vizar” written by Mardan-Farrukh is one of the very rare books of Zoroastrian theology and the author believes that his chosen religion offers a logical solution to the problem of evil, and thus violating monotheism. The present article expounds the correlation referred to by Mardan-Farrukh and explores the principle of justice, which is one of the most important foundations and concerns of the Muʿtazila school. Moreover, raising the objection against Mardan-Farrukh and analyzing the components of monotheism, this article rejects the idea of the mentioned correlation, stating that according to the Muʿtazila’s solution to the problem of evil, it is in principle, absurd to attribute evil to God and the sad and tragic which have divine wisdom and common good are to the benefit of the servants of God and a real blessing for them. Mardan-Farrukh raises the question of God's justice in the discussion about man’s evil deeds and their not being attributed to God according to Muʿtazili interpretation. The Muʿtazila’s solution is given approval by this article, which, rejects Muʿtazila’s solution by providing a new solution and an appropriate answer.

    Keywords: monotheism, justice, dualistic cosmology, the Muʿtazila, good, evil, authority, divine will, providence
  • علی اکبر سراج، احمد بهشتی*، حسین واله
    چکیدهدر میان اندیشمندان اشعری، فخر رازی گاهی همچون فیلسوفان از عدمی بودن شرور دفاع کرده و زمانی همچون متکلمین از وجودی بودن آن خبر داده است؛ جهد فراوان داشته تا نشان دهد آدمی هیچ بهره ای از اختیار ندارد و در عالم چیزی به جز جبر نیست.قرائت خاص او از توحید افعالی منجر شده تا مهمترین قواعد فلسفی همچون علیت، نظام اسباب و مسببات، قاعده الشی مالم یجب لم یوجد و قاعده الواحد را باطل اعلام کند و برآیند این کارها به جبر در اعمال آدمی منجر شده است و روابط شرور با انسان به زنجیر کشیده را فقط در انتساب افعال زشت و قبیح انسان به خدا جستجو می کند و بدین سان خود را از پرسش های کشنده می رهاند؛ ولی نه در حل معضل شرور توفیق یافته نه قرائت صحیحی از توحید افعالی داشته است و نه انسان را مسول اعمال خود می داند و نه پیوند انسان به زنجیر کشیده با شرور را تبیین کرده است و سرنوشت این انسان را از بدو تولد تا فرجامش از« قبل تعیین شده» می-داند که قابل دگرگونی نیست.
    کلید واژگان: فخر رازی, خیرو شر, توحید افعالی, علیت, سنخیت, جبر و اختیار, قضا و قدرالهی
    Aliakar Seraj, Ahmad Beheshti *, Hosein Valleh
    Among Ashari thinkers, Fakhr-e-Razi sometimes as a philosopher, considers evil to be non-existential, and in other occasions claims it is existential, just like a theologist. He tirelessly tries to show that human beings have no free will and there is nothing in the world but determinism.His particular view on unity of divine acts, leads to declining some of the most important philosophical principles, like causality, system of the causes and effecteds, cause-effect necessity, Al-Wahid rule, etc.As a consequence of these beliefs, free will is denied, and the only way to explain why this constrained human being commits evil acts, is to attribute these actions to God, so avoiding fatal questions. But he neither succeeds in solving the problem of evil, nor delivers a correct interpretation of the unity of divine acts. He doesn’t consider human beings responsible for their actions, and can not explain the relationship between human beings and evil. He also believes that a person’s destiny from birth to death is pre-determined and therefor unchangeable
    Keywords: fakhr-e-razi, good, evil, unity of divine acts, casuality, cognation, determinism, freewill, decree, ordinance of God
  • حسین شهبازی *، محمدرضا عابدی
    خیر و شر و نسبت آن ها با مبدا هستی، و صدورشان از اصل واحد یا اصول دوگانه یا چندگانه مهم ترین بحث در آموزه های مکاتب عرفانی است. تصوف و قبالا نیز متاثر از آبشخورهای فکری خود درباره وجود خیر و شر و نسبت آن دو با یکدیگر و نیز منشا صدور آن ها و اصالت یا نسبیت شان در عالم دیدگاه های ویژه ای دارند که نوشتار حاضر در صدد تبیین تطبیقی این دیدگاه ها است. صوفیه و قبالا خداوند را خیر محض می دانند و در عین حال نمی توانند وجود شر را در این عالم انکار کنند. در این میان، صوفیه با تمسک به مفهوم نسبیت، تناقضی را که از نسبت دادن شر به خیر محض پدید می آمد، حل کرده اند؛ اما بیشتر قبالائیان این تناقض را نادیده گرفته و شر را مستقیما به خدا نسبت داده اند. بزرگان صوفیه خیر را امری ذاتی و شر را عرضی می دانند اما قبالائیان، برخی شر را نیز ذاتی می دانند و برخی دیگر، مانند صوفیه، شر را ناشی از محدود بودن موجودات می پندارند.
    کلید واژگان: تصوف, خیر, شر, قبالا
    Hossein shahbazi*, mohammad reza abedi
    “Good and Evil”, and their relation to the origin of being, as well as their being issued from the single principle, or dual and multiple principles, are the most critical topics in the teachings of mystical schools. Sufism and Kabbalah also have particular views about Good and Evil, their relationship with each other, the source of their authenticity, or their relativity in the world. This paper attempts to explain these views using a comparative study. Sufism and Kabbalah consider God as an absolute Good, but at the same time, they can not deny the existence of evil in this world. Meanwhile, Sufism has solved the paradox of attributing evil to absolute Goodness by grabbing the concept of relativity. But most of the Kabbalists ignored this contradiction and attributed the evil directly to God. The great figures in Sufism consider the good as innate and the evil as accidental. But some Kabbalists regard certain evil as intrinsic, and others, like Sufis, regard evil as accidental.
    Keywords: evil, Good, Sufism, Kabbalah
  • حسین اترک، شبنم صفری
    یکی از موضوعات مهم فرا اخلاقی معناشناسی واژه «خوب» است. در این زمینه آرای مختلف شناختاری و غیرشناختاری وجود دارد. ناول اسمیت با تقسیم الفاظ بر اساس کارکردشان به سه گروه احساسی (A)، الزامی (G) و توصیفی (D) واژه خوب را نیز به عنوان یک واژه احساسی دارای کارکرد تحریک و ایجاد علاقه و هم به عنوان واژه الزامی به معنای شایسته انتخاب یا انجام دادن می داند. وی معتقد است معنای خوب چیزی جز کاربردهای مختلفی که این واژه دارد نیست و برای فهم معنای آن باید به زمینه ها و بستر کاربرد آن توجه کرد. او با تقسیم کاربردهای واژه «خوب» به دو بخش اصلی و فرعی، کاربرد «خوب» در زمینه انتخاب و توصیه را دو کاربرد اصلی و کاربردش برای ستایش و تحسین، ترغیب، ارزیابی، کارامدی، مهارت و توصیف را شش کاربرد فرعی این واژه می داند. ناول اسمیت معتقد است واژه «خوب» در کاربرد واحد می تواند دو یا چند کارکرد همزمان داشته باشد؛ برای مثال، جمله «عدالت خوب است» بنابر زمینه کاربردش می تواند برای بیان انتخاب عمل عدالت توسط فرد یا توصیه آن به دیگری یا بیان ستایش و تحسین این عمل یا ترغیب وتشویق دیگران برای انجام دادن آن و... به کار رود. بنابراین، به اعتقاد وی اشکال نظریه های اخلاقی پیشین در فروکاستن معنا و کاربرد واژه «خوب» در یک چیز است.
    کلید واژگان: ناول اسمیت, معنا, خوب, توصیه, تحسین, شناختاری, غیرشناختاری
    Hossein Atrak, Shabnam Safari
    One of the most important issues in metaethics is the meaning of "Good". There are different cognitive and non-cognitive theories regarding this issue. Nowell-Smith, the contemporary British philosopher, believes that the meaning of Good is not anything other than its uses in different contexts. "Good" is a genus and multi-functional word. We have to notice the different contexts of using "Good" to know its meanings. He divides the uses of "good" into two sections: 1) two main uses of "good" for choice and advice and 2) six other uses of it for praising and applauding, commanding, verdicts and appraisals, efficiency, skill and description. Dividing the words into (A), (G) and (D) words, Nowell-Smith believes that "Good" can be used as an emotional word for expressing interest and as an ought word for expressing an action being apt to do or choice. He criticizes other ethical theories because of reducing the functions of "good" to a single case. He believes that "good" has two functions at least in one of its uses. For example, the sentence of "Justice is good" could be used to advise justice to others or command it to them or praise it or encourage people to do that or other things.
    Keywords: Nowell, Smith, Good, Advice, Praise, Commend, Cognitive, Non, Cognitive
  • فرشته ارجمند*، غلامحسین توکلی
    هدف اصلی این مقاله بررسی و نقد دیدگاه جورج مور در مورد تعریف مفهوم «خوب» است. از نظر وی، وصف خوب به هیچ وصف دیگری قابل تحویل نیست. به زعم مور مفهوم خوب یک مفهوم بسیط و از این رو تعریف ناپذیر است. مور افزون بر اینکه مفهوم خوب را تعریف ناپذیر می داند، آن را یک کیفیت غیرطبیعی تلقی می کند. وی هرگونه اندیشه ای را که خوب را با کیفیات طبیعی یکسان بداند، مخدوش دانسته و آن را مغالطه طبیعت گرایانه می شمارد. از این رو، بیان می کند که خوب صفتی است که نه وجود دارد و نه می تواند وجود داشته باشد، اما استدلال سوال گشوده مور در نهایت تباین مفهومی خوب و لذت را می رساند و این غیر از تباین مصداقی آنهاست. بیان مور هرگز این احتمال را نفی نمی کند که محکی خوبی و لذت یک وصف باشد نه دو وصف که به دو اعتبار، این دو مفهوم از آن انتزاع گردد.
    کلید واژگان: جورج ادوارد مور, تعریف, مغالطه طبیعت گرایانه, استدلال پرسش گشوده, مفهوم خوب
    Fereshteh Arjmand*, Gholamhossain Tavakkoli
    The main purpose of this paper is to examine Moore's view regarding the indefinability of good: is good undefinable? On his view, the concept of good is not derivable of any other concept. Therefore "good" is irreducible to other concepts. According to him, goodness is simple and undefinable. What is meant by definition? Among different definitions, Moore focuses on the most important sense thereof. In addition, Moore considers the "good," as a non- natural quality. He thinks that any effort to identify the good with other natural qualities is a fallacy. It is a naturalistic fallacy as he calls it. He supports his idea by the open question argument. In this paper we will argue that Moore's argument shows at most that the meaning of good and pleasure, for example, are not the same. They are conceptually different but it does not preclude the supposition that they both refer to one and same property.
    Keywords: G. E. Moor, Definition, Naturalistic Fallacy, Open Question Argument, Good
  • فاطمه شیرزاد راد جلالی، سوسن آل رسول
    باور به هدفمندی و سیر به سوی مقصدی نهایی، یکی از مبانی اصلی همه ادیان الهی است. آئینی که زرتشت در حدود هفت قرن پیش از میلاد عرضه داشت، همچون دین اسلام، از ادیان توحیدی به شمار می رود. اما گذشت زمان و عدم صیانت متون مقدس زرتشتی از دستکاری های انسانی، تصور جدایی و بینونت ذاتی، میان این دو آیین را تقویت کرده است. این مقاله، پس از واکاوی اصل و لوازم مهم مبداء و معاد در آیین زرتشت، با یافتن اشتراکات بسیاری با اسلام منشاییت توحیدی آن را اثبات می نماید و قابلیت انطباق آن دسته از تعالیم اصیل دین زرتشت را، که حکایت از جهان پس از مرگ و کیفیت آن می کند، با تعالیم قرآنی تایید می کند.
    کلید واژگان: زرتشت, مبداء معاد, خیر و شر
    Fatimah Shrizad Rad Jalali, Susan Al Rasool
    The attitude towards and belief in purposefulness and the journey towards final end are among the main principles of all divine religions. Like the Islam, the religion founded 7 centuries before christianity by Zoroaster ca is considered, a monotheistic religion. However, the passage of time and lack of due care to holy Zoroastrian texts against human manipulations have led to the inherent separation and differentiation between these two religions. Reanalyzing the basis and prerequisites of the origin and the resurrection in Zoroastrian faith and bringing out the various similarities between Islam and this religion, the present paper tries to prove the monotheistic nature of the origin of Zoroastrian faith and support the idea that the true Zoroastrian teachings concerning the world after death and its quality can conform with Quranic teachings.
    Keywords: Zoroaster, the origin, the resurrection, good, evil
  • زین الدین اسلام پناه
    با توجه به این که فیلسوفان و متکلمان اسلامی واجب الوجود را خیر محض می شناسند و به خیر بودن نظام آفرینش اعتقاد راسخ دارند، این سوال مطرح است که چرا خداوند بندگان خود را از عذاب بیم داده است و چرا گنهکاران را در آخرت، کیفر می دهد. آیا تخویف و کیفر با خیر بودن نظام هستی و خیر بودن آفریدگار سازگار است؟
    از آن جا که سوال های فوق دغدغه همگانی است، این نوشتار به تبیین راه حل های مختلفی که از سوی فلاسفه و متکلمان اسلامی ارائه شده، می پردازد و سرانجام با نقد راه حل های کلامی نتیجه می گیرد که راه حل اشکال، همان است که فلاسفه پیموده اند.
    کلید واژگان: خیر, شر, تخویف, کیفر, واجب الوجود
    Zein Al Din Islam Panah
    With pay attention to the point that Islamic philosophers and theologians introduce the Necessary Being pure good and they believe decisively to be good world of being, the question is mooted that why God has scared his servants from punishment and why punishes sinners in the last world? Is the scare and punishment agreeable with to be good world of being and to be benevolent God?
    For the reason that above questions are general disturbance, this writing proceeds to explaining different solutions that Islamic philosophers and theologians have presented and finally with criticize of theologian solutions, concludes that solution of philosophers for the problem is correct.
    Keywords: Good, Evil, Scare, Punishment, Necessary Being
  • محمد علی مبینی
    برخی نظریه های اخلاقی به ویژه نظریه هایی که تبیینی توحیدی از ارزش اخلاقی ارائه داده اند به فاصله عمیقی میان حیث معناشناختی و حیث وجودشناختی مقولات ارزشی دامن زده اند. اما به نظر می رسد ارائه هرگونه تبیین وجودشناسانه موفق از مقولات ارزشی به همسو بودن آن تبیین با ارتکازات مفهومی و شهودات معناشناختی ما بستگی دارد. در این مقاله، با انجام برخی کاوش های معناشناسانه درباره خوبی و بدی امور به این نتیجه می رسیم که ما در مقام معناشناسی، گونه ای قابلیت تحسین را در خود امور ارزشی و اخلاقی می یابیم و این چیزی است که در نظریه ای مانند نظریه ضرورت بالقیاس الی الغیر -که بنابر تقریر مشهور آن، یک تبیین توحیدی و خدامحورانه به شمار می رود- نادیده گرفته شده است و در نتیجه، به پیامدی ناخواسته گرفتار می شود که بر اساس آن درک های اولیه ما از ارزش مندی امور اخلاقی از اعتبار می افتند و دست رسی معرفتی ما را به ارزش ها دشوار می سازند و به جهت دشواری کسب چنین معرفت هایی، احتمال انحراف ها و اختلافات معرفتی در قلمرو اخلاق و در پی آن، اختلاف های اخلاقی در جامعه زیاد می شود.
    کلید واژگان: ارزش, اخلاق, خوب, بد, نظریه ضرورت بالقیاس الی الغیر
    Mohammad Ali Mobini
    A deep gap between semantic and ontological features of value-categories has been encouraged by some moral theories, in particular, the ones proposing a monotheistic account of moral values. However, it seems that any successful ontological account of values should be based on our conceptual and semantic intuitions. In this paper, I will propose a semantics for good and bad, on the basis of which I will show that we find some praiseworthiness and admirability in valuable and moral things and this is what has been ignored in a theory like that of necessity in comparison to something else which is proposed as a theory of value and a famous version of which is a monotheistic one. Such a theory would suffer an unwanted consequence: our primary conceptions of the valuability of the moral would not be reliable and our epistemic access to values would be difficult, and for such difficulty, the epistemic and thus the moral deviations and disputes would be more likely.
    Keywords: value, morality, good, bad, theory of necessity in comparison to something else
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال