به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « دشواری در تنظیم هیجان » در نشریات گروه « روانشناسی »

تکرار جستجوی کلیدواژه «دشواری در تنظیم هیجان» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • احمدعلی نعمت پور درزی، زینب آور، فاطمه رحمتی توسه کله*، سینا جانعلی زاده چناری

    هدف این پژوهش تعیین اثربخشی درمان ذهنی سازی بر دشواری در تنظیم هیجان و خودمهارگری در نوجوانان با پرخاشگری بالا بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل نوجوانان دختر و پسر سنین 12 تا 18 سال مراجعه کننده به مرکز مشاوره تکامل شهر رشت در نیمه اول سال 1402 بود که با روش نمونه گیری هدفمند 30 نفر براساس معیارهای ورود انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15) و کنترل (15) گمارده شدند. گروه آزمایش درمان ذهنی سازی را طی 20 جلسه آموزشی 75 دقیقه ای به صورت هفته ای یک جلسه دریافت کردند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه پرخاشگری باس و پری (AQ،1992)، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان گرتز و رومر (DERS، 2004) و مقیاس خودمهارگری تانجنی و همکاران (SCQ، 2004) بود. تحلیل نتایج با استفاده از روش واریانس اندازه گیری مکرر صورت گرفت. نتایج نشان داد اثربخشی درمان ذهنی سازی بر متغیرهای دشواری در تنظیم هیجان و خودمهارگری معنادار است (05/0>p). و این تاثیر در مرحله پیگیری ماندگار بود (05/0>p). بنابراین نتیجه گیری می شود مداخله درمان ذهنی سازی می تواند بر کاهش دشواری در تنظیم هیجان و افزایش خودمهارگری نوجوانان دارای پرخاشگری بالا موثر باشد.

    کلید واژگان: دشواری در تنظیم هیجان, خودمهارگری, درمان ذهنی سازی, پرخاشگری
    Ahmadali Nematpour Darzi, Zeynab Avar, Fatemeh Rahmati Tosehkaleh*, Sina Janali Zadeh Chenari

    This study aimed to determine the effectiveness of mentalization therapy on the difficulty in emotion regulation and self-control in adolescents with high aggression. The research method was semi-experimental with a pre-test-post-test design and a control group with a three-month follow-up period. The statistical population of the research included boys and girls between the ages of 12 and 18 who were referred to the Development Counseling Center in Rasht in the first half of 2023, and 30 people were selected based on the inclusion criteria using a purposive sampling method and were randomly divided into two experimental (15) and control groups. (15). The experimental group received mentalization therapy during 20 75-minute training sessions, once a week. The data collection tool was Bass and Perry's Aggression Questionnaire (AQ, 1992), Gertz and Romer's Difficulty in Emotion Regulation Scale (DERS, 2004), and Tanjani et al.'s Self-Control Scale (SCQ, 2004). The results were analyzed using the repeated measurement variance method. The results showed that the effectiveness of mentalization therapy on the variables of difficulty in emotion regulation and self-control is significant (p<0.05). And this effect was permanent in the follow-up phase (p<0.05). Therefore, it is concluded that mentalization therapy can be effective in reducing the difficulty in regulating emotions and increasing self-control in adolescents with high aggression.

    Keywords: Difficulty In Emotional Regulation, Self-Control, Mentalization Therapy, Aggression
  • تقی اکبری*، سعید پورعبدل، رامین غریب زاده
    هدف

    هدف پژوهش حاضر، بررسی روایی، پایایی و ساختار عاملی نسخه کوتاه پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجان در دانش آموزان (DERS-16) بود. 

    مواد و روش ها

     جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دوره دوم متوسطه ناحیه یک شهر اردبیل در سال تحصیلی 1400-1399 (به تعداد 12196) دانش آموز بود که تعداد 380 نفر به روش نمونه گیری در دسترس از طریق اینترنت (برنامه شاد) انتخاب شدند. جهت محاسبه روایی همگرا و تشخیصی از مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS-21) و پرسشنامه انعطاف پذیری روان شناختی استفاده شد. روایی سازه از طریق تحلیل عاملی تاییدی مورد بررسی قرار گرفت. پایایی به کمک روش آلفای کرونباخ و بازآزمایی انجام شد. 

    یافته ها

    نتایج تحلیل عاملی تاییدی همانند فرم اصلی، پنج عامل عدم وضوح هیجانی، دشواری در کنترل تکانه ها، دشواری در انجام رفتارهای هدفمند، دسترسی محدود به راهبردهای موثر تنظیم هیجان و عدم پذیرش پاسخ های هیجانی را مورد تائید قرار داد. همچنین، ضریب آلفای کرونباخ برای کل مقیاس برابر با 84/0 و برای خرده مقیاس های عدم وضوح هیجانی، دشواری در کنترل تکانه ها، دشواری در انجام رفتارهای هدفمند، دسترسی محدود به راهبردهای موثر تنظیم هیجان و عدم پذیرش پاسخ های هیجانی به ترتیب برابر90/0، 84/0، 86/0، 85/0، 87/0 به دست آمد. علاوه بر این، ضریب بازآزمایی با فاصله چهار هفته برای کل پرسشنامه 72/0 و برای خرده مقیاس های عدم وضوح هیجانی، دشواری در کنترل تکانه ها، دشواری در انجام رفتارهای هدفمند، دسترسی محدود به راهبردهای موثر تنظیم هیجان و عدم پذیرش پاسخ های هیجانی به ترتیب برابر 68/0، 80/0، 69/0، 82/0 و 77/0 به دست آمد.  همچنین ضرایب همبستگی نشان دهنده روایی همگرا و تشخیصی مطلوب پرسشنامه بود (001/0<p). 

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت که پرسش نامه دشواری در تنظیم هیجان ابزاری قابل اعتماد و روا برای اندازه گیری دشواری در تنظیم هیجان دانش آموزان است.

    کلید واژگان: دشواری در تنظیم هیجان, روایی, پایایی, دانش آموزان
    Taghi Akbari *, Saeed Pourabdol, Ramin Gharibzadeh
    Objective

      The aim of the present study was to investigate the validity, reliability, and factor structure of the short version of the difficulty in emotion regulation questionnaire (DERS-16) in students.

    Methods

    The statistical population of this study included all high school students in District 1 of Ardabil City in the academic year 2021-2022 (12196 students). 380 people were selected by sampling methods available through the Internet (Shad program). The Depression, Anxiety, and Stress Scale (DASS-21) and the psychological flexibility questionnaire were used to calculate convergent and discriminant validity. The construct validity was examined through confirmatory factor analysis. Reliability was performed using Cronbach's alpha method and retesting.

    Results

    The results of confirmatory factor analysis, as in the original form, confirmed five factors: lack of emotional clarity, difficulties controlling impulsive behaviors, difficulties engaging in goal-directed behaviors, limited access to effective emotion regulation strategies, and nonacceptance of negative emotions. Also, Cronbach's alpha coefficient for the whole scale is 0.84, and for the subscales of lack of emotional clarity, difficulties controlling impulsive behaviors, difficulties engaging in goal-directed behaviors, limited access to effective emotion regulation strategies, and nonacceptance of negative emotions, they were equal to 0.90, 0.84, 0.86, 0.85, and 0.87, respectively. In addition, the four-week retest coefficient for the whole questionnaire was 0.72, and the subscales of lack of emotional clarity, difficulties controlling impulsive behaviors, difficulties engaging in goal-directed behaviors, limited access to effective emotion regulation strategies, and nonacceptance of negative emotions were equal to 0.68, 0.80, 0.69, 0.82, and 0.77, respectively. Also, correlation coefficients indicated favorable convergent and discriminant validity of the questionnaire (P<0/001).

    Conclusion

    According to the obtained results, it can be said that the difficulty in emotion regulation questionnaire (DERS-16) is a reliable and valid scale for measuring the difficulty in emotion regulation in students.

    Keywords: Difficulty In Emotion Regulation, Validity, Reliability, Students
  • فاطمه فیاضی پور، سودابه بساک نژاد*، یدالله زرگر
    این پژوهش با هدف اثربخشی هنر درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم هیجان و اضطراب پرستاران زن دارای علائم اضطرابی شهر اهواز انجام گرفت. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه پرستاران دارای علائم اضطرابی بیمارستان های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپوراهواز در سال 99- 1400 بودند که به شکل نمونه گیری در دسترس 24 آزمودنی که نمره اضطراب بین 16 تا 25 داشته اند انتخاب و در دو گروه 12 نفره گواه و آزمایش گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها، از مقیاس اضطراب بک (BAI) و دشواری در تنظیم هیجان گراتس و روئمر (DERS) استفاده شد. هر دو گروه قبل، بعد و در پیگیری دو ماهه مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. داده های گردآوری شده با روش تحلیل کوواریانس چند متغیره و نرم افزار SPSS-23 تحلیل شدند. با توجه به اثربخشی هنر درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش اضطراب و تنظیم هیجان پیشنهاد می شود تا این درمان برای پرستاران زن مضطرب به همراه سایر روش های درمانی اجرا شود.
    کلید واژگان: هنر درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی, اضطراب, دشواری در تنظیم هیجان, زنان پرستار
    Fatemeh Fayazi Pour, Soodabeh Basaknejad *, Yadollah Zargar
    The present study aimed to evaluate the effectiveness of the mindfulness-based art therapy on the regulation of emotion and anxiety in nursing women with anxiety symptoms in Ahvaz city. The present study was a qusi- experimental study with pre-test, post-test and follow-up with the control group. The statistical population included all nurses with anxiety symptoms in hospitals affiliated to Jundishapur Ahvaz University of Medical Sciences during 2020-2021. By using a convenience sampling method, 24 subjects with anxiety scores between 16 and 25 were selected and divided into two groups of 12 controls and experimentals. Beck Anxiety Inventory (BAI) and Difficulties in Emotion Regulation Scale (DERS) were used collect data. Both groups were evaluated by research tools three times before, after and 2 months follow-up. The collected data analyzed by using multivariate covarance analyzing and SPSS-23 software. Considering the efficacy of Mindfulness Based on art therapy on Emotion regulation and anxiety, we suggested that this treatment with other treatment operate for Nursing women anxious.
    Keywords: Mindfulness Based Art Therapy, Anxiety, Emotion Regulation, Female Nursing
  • سجاد طاهرزاده قهفرخی*، تینا خالقی فریمانی، فاطمه پروین
    به دلیل اهمیت تحصیل در جوامع امروزی، اضطراب مدرسه به عنوان یک مسئله در حیطه سلامت روان دانش آموزان مورد توجه قرار گرفته است. هدف این پژوهش ارائه مدل پیش بینی اضطراب مدرسه بر اساس ذهنیت های طرح واره ای و دشواری در تنظیم هیجان با نقش میانجی تحمل پریشانی در دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر ایلام بود. روش پژوهش توصیفی همبستگی از نوع مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر ایلام در سال تحصیلی 1402-1401 بودند که بر اساس آمار آموزش وپرورش تعداد آن ها 3521 نفر در قالب 16 مدرسه بود. حجم نمونه با توجه به جدول کرجسی و مورگان تعداد 361 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005)، پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجان گراتز و رومر (2004)، پرسشنامه ذهنیت طرح واره ای لوبستال و همکاران (2010) و پرسشنامه اضطراب مدرسه فیلیپس (1987) استفاده شد. داده ها با مدل یابی معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که بین ذهنیت های طرحواره ای و دشواری در تنظیم هیجان و تحمل پریشانی با اضطراب مدرسه رابطه معناداری وجود دارد (0/01>P). همچنین مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار است و ذهنیت های طرحواره ای و دشواری در تنظیم هیجان به طور مستقیم و با میانجی گری تحمل پریشانی بر اضطراب مدرسه در دانش آموزان تاثیر گذار و قابل پیش بینی می باشد (0/073=RMSEA و 0/906=GFI و 0/921=CFI و 0/913=NFI). نتیجه گرفته می شود دانش آموزانی که ذهنیت های طرحواره ای ناسازگار دارند و در تنظیم هیجان های خود مشکل دارند، قادر به تحمل پریشانی در موقعیت های پرچالش مدرسه نیستند و در نتیجه دچار اضطراب می شوند.
    کلید واژگان: اضطراب مدرسه, ذهنیت های طرح واره ای, دشواری در تنظیم هیجان, تحمل پریشانی, دانش آموزان
    Sajad Taherzadeh Ghahfarokhi *, Tina Khaleghi Farimani, Fateme Parvin
    Due to the importance of education in today's societies, school anxiety has been considered as a problem in the field of mental health of students. The purpose of this research was to present a model for predicting school anxiety based on schema modes difficulty in emotion regulation with the mediating role of distress tolerance in female students of the second year of high school in Ilam city. The method of descriptive correlational research was structural equation modeling. The statistical population of this research included all female students of the second year of high school in Ilam city in the academic year 2021-2022, which according to the education statistics, their number was 3521 in the form of 16 schools. According to the table of Karjesi and Morgan, the sample size of 361 people was selected using the multi-stage cluster sampling method. To collect data, the distress tolerance questionnaire of Simmons and Gaher (2005), the difficulty in regulating emotions questionnaire of Gratz and Romer (2004), the schema modes questionnaire of Lobstal et al. (2010) and the Phillips school anxiety questionnaire (1987) were used. Data were analyzed by structural equation modeling. The findings showed that there is a significant relationship between schema modes and difficulty in regulating emotions and distress tolerance with school anxiety (p<0.01). Also, the research model has a favorable fit, and schema modes and difficulty in emotion regulation directly and with the mediation of distress tolerance have an impact and predictably on school anxiety in students (RMSEA=0.073, GFI=0.906, CFI=0.921, NFI=0.913). It is concluded that students who have inconsistent schema modes and have difficulty in regulating their emotions, are not able to bear distress in challenging school situations and as a result suffer from anxiety.
    Keywords: School Anxiety, Schema Modes, Difficulty In Emotion Regulation, Distress Tolerance, Students
  • فاطمه سادات برقعی، طهامه هموطن*

    در این پژوهش رابطه بین رابطه سبک های دلبستگی با دشواری در تنظیم هیجان شناختی در یک نمونه دانشجویی مورد بررسی قرار گرفت. طرح این پژوهش غیرآزمایشی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانشجویان دانشگاه های آزاد  مراجعه کننده به مراکز مشاوره دانشگاه های آزاد شهر تهران با شکایت  عمده در حوزه روابط بین فردی در سال تحصیلی 1403-1402 تشکیل دادند که از این تعداد 400 نفر به شیوه نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شدند. از آزمودنی ها خواسته شد پرسشنامه های دلبستگی هازن و شیور (1987) و پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجان گرتز و رومر (2004) را تکمیل کنند. نتایج پژوهش نشان داد که بین سبک دلبستگی ایمن با دشواری در تنظیم هیجان شناختی و مولفه های آن رابطه منفی معنادار و بین سبک های دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا با دشواری در تنظیم هیجان شناختی و مولفه های آن رابطه مثبت معنادار وجود دارد. بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که سبک های دلبستگی با دشواری در تنظیم هیجان شناختی و مولفه های آن همبستگی دارند.

    کلید واژگان: سبک های دلبستگی, دشواری در تنظیم هیجان, دانشجویان
    Fatemeh Saadat Bargaee, Tahameh Hamvatan*

    In this research, the relationship between attachment styles and difficulty in emotion regulation was investigated in a student sample. The design of this non-experimental research is correlational. The statistical population of the present study was made up of all the students of Azad Universities who were referred to the counseling centers of Tehran Azad Universities with major complaints in the field of interpersonal relationships in the academic year of 2014-2014, of which 400 were selected by voluntary sampling. The subjects were asked. Complete Hazan and Shavr (1987) attachment questionnaires and Gertz and Roemer  (2004) difficulty in emotion regulation questionnaires. The results of the research showed that there is a significant negative relationship between secure attachment styles and difficulty in emotion regulation and its components, and a significant positive relationship between avoidant and ambivalent attachment styles and difficulty in emotion regulation and its components. Based on the findings of the present study, it can be concluded that attachment styles are correlated with difficulty in emotion regulation and its components.

    Keywords: Attachment Styles, Difficulty In Emotion Regulation, Students
  • سیف اله آقاجانی، ساناز عینی*، ژیلا نیازی
    هدف از پژوهش حاضر مدل یابی علی اضطراب مدرسه براساس عوامل تنش زای آموزشی و شایستگی آموزشی با میانجی-گری دشواری در تنظیم هیجان در دانش آموزان بود. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان منطقه 1 شهرستان اردبیل در سال تحصیلی 1401-1400 بودند. 240 نفر از دانش آموزان به روش نمونه گیری خوشه ای در پژوهش شرکت کردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های اضطراب مدرسه فیلیپس (1978)، پرسشنامه عوامل تنش زای آموزش معصومی و دشتی (1396)، شایستگی آموزشی دیپرنا و الیوت (1999) و دشواری تنظیم هیجان گراتز و رومر (2004) استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج مربوط به شاخص های برازش مدل نیز نشان داد که دشواری در تنظیم هیجان می تواند میانجی روابط بین عوامل تنش زای آموزشی و شایستگی آموزشی با اضطراب مدرسه باشد (01/0>p). بر این اساس می توان نتیجه گرفت باتوجه به اضطراب و توانایی ضعیف برای مقابله با چالش ها در مدرسه، دانش آموزان درمعرض خطر هستند و این یافته می تواند به عنوان پشتوانه پژوهشی برای مشکلات روانشناختی در نوجوانان و دانش آموزان به کار رود.
    کلید واژگان: اضطراب مدرسه, دشواری در تنظیم هیجان, عوامل تنش زای آموزشی, شایستگی آموزشی
    Sefolah Aghjani, Sanaz Eyni *, Jila Neiazi
    The purpose of the current research was to find the causal modeling of school anxiety based on educational stressors and educational competence with the mediation of difficulty in emotion regulation in students. The current research was a descriptive correlational type in terms of its practical purpose and the method of data collection. The statistical population of the research included all the students of Region 1 of Ardabil city in the academic year of 2021-2022. 240 students participated in the research by cluster sampling method. To collect data, Phillips school anxiety questionnaires (1978), Masoumi and Dashti's educational stressors questionnaire (2016), Diperna and Elliott's educational competence (1999) and Gratz and Romer's (2004) emotion regulation difficulty were used. The collected data were analyzed using the structural equation modeling method. The results related to the model fit indices also showed that the difficulty in emotion regulation can mediate the relationship between educational stressors and educational competence with school anxiety (p<0.01). According to the research findings, educational stressors and educational competence are related to school anxiety through difficulty in regulating emotions. Therefore, it can be concluded that due to anxiety and weak ability to face challenges in school, students are at risk and this finding can be used as a research support for psychological problems in teenagers and students.
    Keywords: School Anxiety, Difficulty In Emotion Regulation, Educational Stressors, Educational Competence
  • عصمت پورعلی، رضا سلطانی شال*، عباس ابوالقاسمی

    پژوهش حاضر با هدف مقایسه تحریفات شناختی و دشواری در تنظیم هیجان در دانشجویان با و بدون اعتیاد به پورنوگرافی انجام شد. طرح پژوهش توصیفی از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دختر و پسر دانشگاه گیلان رشت در سال های تحصیلی 1400-1398 بودند. بدین منظور 296 دانشجو بر اساس نمونه گیری هدفمند با توجه به ملاک های ورود به پژوهش انتخاب شدند. در این تحقیق برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه   میل شدید به پورنوگرافی کراوس و روزنبرگ (2014، PCQ)،  پرسشنامه تحریف شناختی بک (2004، CDI) و پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجان گراس (2003، ERQ) استفاده شد. داده های حاصله با تحلیل واریانس های چند متغیری تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد بین دانشجویان با و بدون اعتیاد به پورنوگرافی در تحریفات شناختی و دشواری در تنظیم هیجان تفاوت وجود دارد (00/0>P).  بنابراین، می توان گفت که تحریفات شناختی و دشواری در تنظیم هیجان در دو گروه با و بدون پورنوگرافی متفاوت است و در تبیین پورنوگرافی در دانشجویان دانشگاه کمک کنند.

    کلید واژگان: تحریفات شناختی, دشواری در تنظیم هیجان, پورنوگرافی
    Esmat Pourali, Reza Soltani Shal*, Abbas Abolghasemi

    This study aimed to compare, cognitive distortions and difficulty in emotion regulation in students with and without pornography addiction. A descriptive research design was used and a causal-comparative method was implemented. The statistical population of the study included all male and female students of Guilan University of Rasht in the academic years 2019-2021. For this purpose, 296 students were selected based on cluster sampling according to the inclusion criteria. In this study, the Pornography Craving Questionnaire (PCQ; Krauss-Rosenberg, 2014), Cognitive Distortions Inventory (CDI; Beck, 2004), and Emotion Difficulty Questionnaire (ERQ; Gross, 2003) were used to collect data. Single and multivariate variances analyzed the obtained data. The results showed that there is a difference in the cognitive distortions and difficulty in emotion regulation in students with and without pornography addiction (P<0.05). Therefore, it can be said that there is a difference between cognitive distortions and difficulty in Emotion regulation in groups with and without pornography and this can help to explain Pornography in university students.

    Keywords: Cognitive Distortions, Difficulty In Emotion Regulation, Pornography
  • مهدیه سعادتمند، محبوبه داستانی*

    هدف پژوهش حاضر پیش بینی نشانه های اضطراب اجتماعی بر اساس  سیستم های مغزی-رفتاری با میانجی گری نشخوار فکری و دشواری در تنظیم هیجان بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد واحد قم در سال 1402 تشکیل دادند. تعداد افراد نمونه 310 نفر بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورداستفاده، پرسشنامه های اضطراب اجتماعی (SPIN) کانور و همکاران (2000)، نشخوار فکری (RRS) نولن هوکسیما و مورو (1991)، دشواری در تنظیم هیجان (DERS) گرتز و رومر (2004) و سیستم های بازداری و فعال سازی رفتاری (BIS/BAS) کارور و وایت (1994) بود. تجزیه وتحلیل داده ها به روش معادلات ساختاری انجام گرفت. یافته ها نشان داد که مدل آزمون شده از برازش مطلوبی برخوردار است. اثر مستقیم سیستم های بازداری و فعال سازی رفتاری بر نشانه های اضطراب اجتماعی معنی دار بود (001/0p<). همچنین در رابطه ی بین فعال سازی رفتاری با نشانه های اضطراب اجتماعی، نشخوار فکری و دشواری درتنظیم هیجان نقش میانجی را به ترتیب در سطوح معناداری 001/0 داشتند. بنابراین، با توجه به رابطه معنی دار سیستم های مغزی-رفتاری با نشانه های اضطراب اجتماعی و همین طور نقش میانجی نشخوار فکری و دشواری در تنظیم هیجان درمانگران و مشاوران می توانند در مسیر بهبود سیستم های مغزی-رفتاری در راستای کاهش سطح نشخوار فکری و دشواری در تنظیم هیجان مناسب دانشجویان حرکت کنند.

    کلید واژگان: سیستم های مغزی-رفتاری, دشواری در تنظیم هیجان, نشخوار فکری, نشانه های اضطراب اجتماعی
    Mahdiye Saadatmand, Mahboubeh Dastani*

    The present research aimed to predict social anxiety symptoms based on the brain-behavioral systems with the mediation of rumination and difficulties in emotional regulation. The research method was a descriptive correlation. The statistical population of this research was made up of all the students of Azad University of Qom branch in 2023. The number of sample people was 310 people who were selected by the available sampling method. The instruments used were social anxiety questionnaires (SPIN) by Conover et al (2000), rumination (RRS) by Nolen Hoeksima and Morrow (1991), difficulties in emotional regulation (DERS) by Gertz and Romer (2004) and behavioral inhibition and activation systems (BIS/BAS) was by Carver and White (1994). Data analysis was done by the structural equation method. The findings showed that the tested model is a good fit. The direct effect of behavioral inhibition and activation systems on social anxiety symptoms was significant (p<0.001). Also, in the relationship between behavioral activation with social anxiety symptoms, rumination and difficulties in emotional regulation had a mediating role, respectively, at significance levels of 0.001. Therefore, according to the significant relationship between brain-behavioral systems and social anxiety symptoms, as well as the mediating role of rumination and difficulties in emotional regulation, therapists and counselors can improve the brain-behavioral systems, move in the direction of reducing the rumination and difficulties in the emotional regulation level of the students.

    Keywords: Brain-Behavioral Systems, Difficulty In Emotion Regulation, Rumination, Social Anxiety Symptoms
  • عبدالرحمن یونسی، هدیه امیرتیموری، علی محرابی*
    با توجه به بار روانی اجتماعی بالای داشتن کودک دارای نشانگان نقص توجه بیش فعالی و اهمیت تاب آوری در مادران آن ها، هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین تاب آوری و تحمل پریشانی در مادران دارای کودک مبتلا به نشانگان نقص توجه   بیش فعالی با در نظر داشتن نقش میانجی انعطاف پذیری شناختی و دشواری در تنظیم هیجان بود. روش پژوهش همبستگی با روش تحلیل مسیر بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مادران دارای کودک مبتلا به نشانگان نقص توجه بیش فعالی مراجعه کننده به کلینیک های روان شناختی تهران در تابستان 1402 بود که به روش نمونه گیری در دسترس، 426 نفر انتخاب و به پرسشنامه ها پاسخ دادند که پس از فرایند غربالگری، در نهایت 400 پرسشنامه تحلیل شد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون (2003)، پرسشنامه تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005)، انعطاف پذیری شناختی مارتین و روبین (1995) و دشواری در تنظیم هیجان گراتز (2004) بود که توسط آزمودنی ها تکمیل شد. نتایج پژوهش نشان داد تحمل پریشانی هم به صورت مستقیم (244/0=β، 01/0>p) و هم به صورت غیرمستقیم (240/0=β، 01/0>p) با میانجی گری انعطاف پذیری شناختی و دشواری در تنظیم هیجان، بر تاب آوری تاثیر دارد و مدل پیشنهادی نیز از برازش کافی برخوردار است (IFI، NFI، CFI، GFI > 90/0 و SRMR، RMSEA < 08/0). نتایج پژوهش حاضر می تواند به عنوان الگویی نظری و کاربردی برای درک ارتباط تحمل پریشانی با تاب آوری مادران کودکان دارای نشانگان نقص توجه بیش فعالی از طریق مدنظر قرار دادن متغیرهای میانجی انعطاف پذیری شناختی و دشواری در تنظیم هیجان در نظر گرفته شود.
    کلید واژگان: تاب آوری, تحمل پریشانی, انعطاف پذیری شناختی, دشواری در تنظیم هیجان, نشانگان نقص توجه بیش فعالی
    Abdolrahman Younesi, Hadiyeh Amirteimouri, Ali Mehrabi *
    Considering the high psycho-social burden of having a child with attention deficit hyperactivity symptoms and the importance of resilience in their mothers, the aim of this research is to investigate the relationship between resilience and distress tolerance in mothers of children with attention deficit hyperactivity symptoms by considering the mediating role of cognitive flexibility and difficulty in emotion regulation. The research method was correlation with path analysis method. The statistical population included all mothers of children suffering from attention deficit hyperactivity symptoms who referred to psychological clinics in Tehran, 426 of which answered the questionnaires by available sampling, and finally 400 packages of questionnaires were analyzed after the screening processes. questionnaires were Connor and Davidson’s resilience (2003), Simons & Gaher’s distress tolerance (2005), Martin and Rubin’s cognitive flexibility (1995) and Gratz’s difficulty in emotion regulation. results showed that distress tolerance directly (β = 0.244, p < 0.01) and indirectly (β = 0.240, p < 0.01) by the mediation of cognitive flexibility and difficulty in emotion regulation affects resilience and the proposed model has sufficient fitness (IFI, NFI, CFI, GFI > 0.9 and SRMR, RMSEA < 0/08). Results of the present study can be considered as a theoretical and practical model for understanding the relationship between resilience and distress tolerance in mothers of children with attention deficit hyperactivity symptoms by considering the mediating variables of cognitive flexibility and difficulty in emotion regulation.
    Keywords: Resilience, distress tolerance, cognitive flexibility, difficulty in emotion regulation, attention deficit - hyperactivity symptoms
  • مریم یزدانی*

    پژوهش حاضر باهدف تعیین اثربخشی گروه درمانی ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر ولع مصرف و دشواری های تنظیم هیجان زنان وابسته به مواد انجام شد. پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش‏آزمون و پس‏آزمون با دو گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان 18 الی 50 ساله وابسته به مواد مراجعه کننده به مرکز اعتیاد احیاگران راه سلامت بود. با روش نمونه گیری در دسترس و داوطلبانه تعداد 32 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مساوی 16 نفری قرار گرفتند و به ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه ولع مصرف (فرانکن و همکاران، 2002) و پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجان (گراتز و رومر، 2004) پاسخ دادند. برای آزمودنی‏های گروه آزمایش آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس طی 10 جلسه اجرا شد. تحلیل داده‏ها با روش‏های آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس با نرم‏افزار آماری SPSS-23 انجام شد. نتایج حاصل از آنالیز کوواریانس نشان داد که شرکت در برنامه آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس در مرحله پس‏آزمون موجب کاهش نمره ولع مصرف و مولفه های آن و کاهش نمره دشواری در تنظیم هیجان و مولفه‏های آن در افراد گروه آزمایش شده است اما در نمرات متغیرهای فوق الذکر آزمودنی‏های گروه کنترل از پیش‏آزمون به پس‏آزمون تغییر محسوسی مشاهده نشد.

    کلید واژگان: آموزش ذهن ‏آگاهی مبتنی بر کاهش استرس, ولع مصرف, دشواری در تنظیم هیجان, اعتیاد
    Maryam Yazdani *

    The present study was conducted with the aim of determining the effectiveness of mindfulness group therapy based on stress reduction on cravings and emotional regulation difficulties in substance-dependent women. The research was semi-experimental with a pre-test and post-test design with two experimental and control groups. The statistical population included all drug-dependent women aged 18 to 50 who referred to Ihyagaran Rah Salamat Addiction Center. 32 people were selected by available and voluntary sampling and were randomly divided into two equal groups of 16 people and they responded to the research tools including the craving questionnaire (Franken et al., 2002) and the difficulty in emotion regulation questionnaire (Gratz and Romer, 2004). For the subjects of the experimental group, mindfulness training based on stress reduction was implemented in 10 sessions. Data analysis was done with descriptive statistics and covariance analysis with SPSS-23 statistical software. The results of the covariance analysis showed that participating in the mindfulness training program based on stress reduction in the post-exam stage reduced the craving score and its components and reduced the difficulty in regulating emotion and its components in the experimental group. However, there was no noticeable change in the scores of the above-mentioned variables of the subjects of the control group from the pre-test to the post-test.

    Keywords: Mindfulness training based on stress reduction, drug addiction, difficulty in emotional regulation, addiction
  • محمد نریمانی، محمد هرنگ زا *

    هدف این پژوهش، بررسی نقش اجتناب شناختی و ترس از شکست با واسطه گری دشواری در تنظیم هیجان در پیش بینی اهمال کاری تحصیلی بود. روش این پژوهش همبستگی بود. جامعه ی آماری را دانش آموزان دوره ی دوم متوسطه شهرستان بستک در سال تحصیلی 98-1397 تشکیل می دادند. 234 دانش آموز(122پسر و 112 دختر) با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تصادفی انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه ی اجتناب شناختی) (Sexton & Dugas, 2008 ، مقیاس ترس از شکست) (Conroy, Willow & Metzler, 2002، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان Gratz & Roemer,) (2004 و مقیاس اهمال کاری تحصیلی (Solomon & Rothblum, 1984) جمع آوری و با روش های تحلیل رگرسیون چندگانه و تحلیل مسیر و به وسیله نرم افزار های اس پی اس اس 20 و ایموس 20 بررسی شد. تحلیل داده ها نشان داد مولفه های دشواری در تنظیم هیجان شامل عدم پذیرش پاسخ های هیجانی، دشواری در انجام رفتار هدفمند و دسترسی محدود به راهبردهای هیجانی در رابطه ی میان اجتناب شناختی و ترس از شکست با اهمال کاری تحصیلی تا اندازه ای واسطه شده اند. بنابراین، دبیران، مربیان و مشاوران برای کاهش اهمال کاری تحصیلی باید از یک سو به چالش با باورهای شناختی و هیجانی منفی و ناسازگار (اجتناب شناختی و ترس از شکست) پرداخته و از سوی دیگر برای مدیریت و تنظیم هیجانات راهبردهای مناسب تر را جایگزین کنند.

    کلید واژگان: دشواری در تنظیم هیجان, اهمال کاری تحصیلی, دانش آموزان دوره ی دوم متوسطه
    mohammad narimani, mohammad herangza *

    The purpose of this study was to investigate the role of cognitive avoidance and fear of failure by mediating difficulty in regulating emotion in predicting academic procrastination. The method of this research is correlation. The statistical population of this study was secondary school students of Bastak. 234 students (122 males and 112 females) were selected using random multistage cluster sampling method. data were collected using Sexton & Dugas’ Cognitive Avoidance Questionnaire (2008), Conroy, Willow & Metzler’s fear of failure Scale (2002), Gratz & Roemer’s Difficulties in Emotion Regulation Scale (2004) and Solomon & Rothblum’s Academic Procrastination Scale (1984). The data were analyzed using methods of multiple regression analysis and path analysis by SPSS 20 and Amos 20 software. Data analysis showed that difficulties in emotion regulation subscale including non acceptance of Emotional response, difficulties engaging in goal directed behavior and limited access of emotion regulation strategies mediated to some extent between cognitive avoidance and fear of failure with academic procrastination. Therefore, teachers, trainers and consultants to reduce academic procrastination should challenge with negative and maladaptive cognitive and emotional beliefs(Cognitive Avoidance & fear of failure) and, on the other, to replace more appropriate strategies for management and regulation of emotions.

    Keywords: difficulties in emotion regulation, academic procrastination, second middle school students
  • مریم برزه، رزیتا ذبیحی*، ناهید بابایی امیری

    پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش میانجی دشواری های تنظیم هیجان در رابطه بین الگوهای ارتباطی خانواده و گرایش به اینترنت انجام شد. روش پژوهش به لحاظ هدف کاربردی، به لحاظ نوع داده کمی و به لحاظ ماهیت پژوهش توصیفی-همبستگی و از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول شهرستان ری بودند که تعداد 200 دانش آموز به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های پرسشنامه تجدیدنظر شده ی الگوهای ارتباطی خانواده فیتزپاتریک و ریچی (1997)، پرسشنامه دشواری های تنظیم هیجان گرتز و روئمر، (2004) و پرسشنامه اعتیاد به اینترنت یانگ (1998) بود. به منظور سنجش روایی پرسشنامه ها از روایی محتوایی و سازه (همگرا و واگرا) و همین طور برای محاسبه پایایی از ضریب آلفای کرونباخ و ضریب پایایی ترکیبی استفاده شد که نتایج بیانگر روا و پایا بودن پرسشنامه ها بود. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و استنباطی (مدل سازی معادلات ساختاری) با نرم افزارهای Spss-V23 و Lisrel-V8.8 استفاده شد. یافته ها نشان داد که الگوهای ارتباطی خانواده بر دشواری های تنظیم هیجان اثر مستقیم (0.74) داشت، از طرفی دشواری های تنظیم هیجان بر گرایش به اینترنت اثر مستقیم (0.61) و همچنین الگوهای ارتباطی خانواده بر گرایش به اینترنت از طریق نقش میانجی دشواری های تنظیم هیجان اثر غیرمستقیم (1.10) داشت. درنهایت می توان گفت که مدل پژوهش از برازش مناسبی برخوردار بود.

    کلید واژگان: دشواری های تنظیم هیجان, اعتیاد به اینترنت, الگوهای ارتباطی خانواده
    Maryam Barzeh, Rozita Zabihi*, Nahid Babaei Amiri

    The present study was conducted with the purpose of investigating the mediating role of emotion regulation difficulties in the relationship between family communication patterns and Internet addiction. The research method was applied in terms of objective, quantitative in terms of data type and descriptive-correlation in terms of the nature of the research and structural equation modeling. The statistical population of this research included all male students of the first secondary level of Ray city, 200 students were selected by multi-stage cluster sampling. The research tools included the revised questionnaire of Fitzpatrick and Ritchie's family communication patterns (1997), the emotional regulation difficulties questionnaire of Gertz and Roemer (2004) and the Internet addiction questionnaire of Young (1998). In order to measure the validity of the questionnaires, content and construct validity (convergent and divergent) and Cronbach's alpha coefficient and composite reliability coefficient were used to calculate the reliability, and the results indicated the validity and reliability of the questionnaires. In order to analyze the data, descriptive and inferential statistics methods (structural equation modeling) were used with Spss-V23 and Lisrel-V8.8 software. The findings showed that family communication patterns had a direct effect (0.74) on emotional regulation difficulties. On the other hand, emotion regulation difficulties had a direct effect (0.61) and family communication patterns had an indirect effect (1.10) through the mediating role of emotion regulation difficulties. Finally, it can be said that the research model had a good fit.

    Keywords: Emotional Regulation Difficulties, Internet Addiction, Family Communication Patterns
  • الهه چرچی پور ممقانی، فروغ جعفری*، رزیتا ذبیحی

    این پژوهش با هدف پیش بینی اضطراب سلامت بر اساس سبک های دلبستگی، تحمل پریشانی و دشواری در تنظیم هیجان در پرستاران انجام شد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف جزء پژوهش های بنیادین و از لحاظ روش از نوع مطالعات همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه پرستاران بیمارستان میلاد شهر تهران در سال 1401 بودند که از بین آن ها به صورت در دسترس 131 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل سیاهه اضطراب سلامت (HAI، سالکوسکیس و وارویک، 2002)، سیاهه سبک های دلبستگی (AAI، سیمپسون، 1990)، مقیاس تحمل پریشانی (DTS، سیمونز و گاهر، 2005) و مقیاس دشواری در تنظیم هیجان (DERS، گرتز و رویمر، 2004) بودند. داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد بین اضطراب سلامت با سبک دلبستگی ناایمن (42/0=r)، تحمل پریشانی (41/0=r) و دشواری در تنظیم هیجان (42/0=r) همبستگی معنادار وجود دارد (01/0p‹). همچنین سبک دلبستگی ناایمن (257/0=B و 003/0=P)، تحمل پریشانی (232/0=B و 008/0=P) و دشواری در تنظیم هیجان (263/0=B و 002/0=P) توان پیش بینی 30 درصد از تغییرات اضطراب سلامت را داشتند. از یافته ها می توان نتیجه گرفت که سبک های دلبستگی، تحمل پریشانی و دشواری در تنظیم هیجان نقش کلیدی در اضطراب سلامت پرستاران دارند و لزوم توجه به این عوامل در تعامل با یکدیگر در برنامه های کاهش اضطراب سلامت پرستاران ضروری است.

    کلید واژگان: سبک های دلبستگی, دشواری در تنظیم هیجان, تحمل پریشانی, اضطراب سلامت
    Elahe Charchipour Mamqani, Forough Jafari*, Rozita Zabihi

    This study aimed to predict health anxiety based on attachment styles, distress tolerance, and difficulties in emotional regulation in nurses. This research was basic research and regarding procedure, it was a correlation study. The statistical population of the present study was all the nurses of Milad Hospital in Tehran in 2022, from whom 131 people were selected as a sample. Research tools included: Health Anxiety Inventory (HAI, Salkovskis & Warwick, 2002), Adult Attachment Inventory (AAI, Simpson, 1990), Distress Tolerance Scale (DTS, Simons & Gaher, 2005), and Difficulties in Emotion Regulation Scale (DERS, Gratz & Roemer, 2004). Data were analyzed using Pearson's correlation test and multiple regression. The research results showed that there is a significant correlation (p<0.01) between health anxiety with insecure attachment style (r=0.42), distress tolerance (r=0.41), and difficulties in emotional regulation (r=0.42). Also, insecure attachment style (B=0.257 & p=0.003), distress tolerance (B=0.232 & p=0.008), and difficulties in emotional regulation (B=0.263 & p=0.002) were able to predict 30% of health anxiety changes. It can be concluded that attachment styles, distress tolerance, and difficulties in emotional regulation play a key role in nurses' health anxiety, and it is necessary to pay attention to these factors in interaction with each other in programs to reduce nurses' health anxiety.

    Keywords: attachment styles, difficulties in emotional regulation, distress tolerance, health anxiety
  • کیمیا زارعی، محسن کچویی*، فریده شجاعی راد
    مقدمه

    پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای دشواری در تنظیم هیجان در رابطه بین سبک دلبستگی اضطرابی و افسردگی پس از زایمان انجام گرفت.

    روش

    روش پژوهش حاضر توصیفی _ همبستگی و از نوع مدل معادلات ساختاری بود. شرکت کنندگان شامل 206 نفر از زنانی بودند که دو هفته تا سه ماه از زایمان آن ها گذشته بود و به روش نمونه-گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از مقیاس های افسردگی پس از زایمان ادینبورگ (EPDS)، سبک دلبستگی بزرگسالان کولینز و رید (RAAS) و دشواری در تنظیم هیجان گرتز و رومر (DERS) و جهت تحلیل داده ها از نرم افزارSPSS 26 و 24 AMOS استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج نشان دادند که مدل پیشنهادی به خوبی برازش شده است، در این مدل رابطه بین افسردگی پس از زایمان با سبک دلبستگی اضطرابی (01/0 <p) و دشواری در تنظیم هیجان (0/01>P) مثبت و معنادار بود. همچنین بین دشواری در تنظیم هیجان و سبک دلبستگی اضطرابی رابطه مثبت و معنادار وجود داشت (0/01>P). نتایج حاصل از مدل معادلات ساختاری نشان داد که دشواری در تنظیم هیجان در رابطه بین سبک دلبستگی اضطرابی و افسردگی پس از زایمان نقش واسطه ای دارد.

    نتیجه گیری

    دو عامل مهم در رابطه با افسردگی پس از زایمان زنان، سبک دلبستگی اضطرابی و دشواری در تنظیم هیجان می باشند. تمرکز بر برنامه های پیشگیرانه مبتنی بر مهارت های تنظیم هیجان و توجه به سبک دلبستگی و مشکلات تنظیم هیجان مادران می تواند در پیشگیری و درمان افسردگی پس از زایمان کمک کننده باشد.

    کلید واژگان: افسردگی پس از زایمان, سبک دلبستگی اضطرابی, دشواری در تنظیم هیجان, زنان تازه زایمان کرده
    Kimiya Zarei, Mohsen Kachooei *, Farideh Shojaerad
    Introduction

    The present study was conducted with the aim of investigating the mediating role of difficulty in emotion regulation in the relationship between anxious attachment style and postpartum depression.

    materials and methods

    The method of the current research was descriptive-correlation and structural equation model type. The participants included 206 women who had given birth two weeks to three months ago and were selected by available sampling method. To collect data from the Edinburgh Postpartum Depression Scales (EPDS), Collins and Reed Adult Attachment Style (RAAS) and Gertz and Romer's Difficulty in Regulating Emotions (DERS) and to analyze the data using SPSS 26 software and AMOS 24 was used.

    Results

     The results showed well goodness of fit to the proposed model, In this model relationship between postpartum depression with anxious attachment style (p<0.01) and difficulty in emotional regulation (p<0.01) was positive and significant. Also, there was a positive and significant relationship between difficulty in emotion regulation and anxious attachment style (p < 0.01). The results of the structural equation model showed that difficulty in emotional regulation plays a mediating role in the relationship between anxious attachment style and postpartum depression.

    Conclusion

    Two important factors related to postpartum depression in women are anxious attachment style and difficulty in emotional regulation. Focusing on preventive programs based on emotion regulation skills and paying attention to the attachment style and emotional regulation problems of mothers can help in the prevention and treatment of postpartum depression.

    Keywords: postpartum depression, anxious attachment style, Difficulties in Emotion Regulation, postpartum women
  • طناز زرین خط*
    مقدمه

    امروزه به دلیل نقش بسیار مهمی که هیجانها در زندگی انسانها دارند، ابراز و افشای آنها می تواند سودمندی های زیادی را برای افراد به ارمغان آورد. لذا مقاله حاضر با هدف بررسی ویژگی های روانسنجی مقیاس خود افشایی و رابطه آن با دشواری در تنظیم هیجان دانشجویان دختر دانشگاه آزاد تهران انجام شد.

    روش پژوهش:

      این مطالعه از نوع توصیفی - همبستگی انجام شد .جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دختر دانشگاه های آزاد شهر تهران که در سال تحصیلی 1402-1401 مشغول به تحصیل بودند، که حجم نمونه برابر با 500 نفر در نظر گرفته شد که به روش تصادفی و خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه خودافشایی جرارد (1974) و پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجان گوتز و روثمر (2004) استفاده شد. که جهت بررسی روایی پرسشنامه های مذکور از روایی سازه و محتوا استفاده شد. روایی محتوا از نظر اساتید و همچنین تعدادی از خبرگان تایید شد و جهت بررسی روایی سازه از تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد و برای اندازه گیری روایی سازه از شاخص آلفای کرونباخ استفاده شد که ضریب آلفای کرونباخ بیش از 7/0 بدست آمد که نشان دهنده پایایی پرسشنامه ها بود. داده ها به روش توصیفی و استنباطی از طریق نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    نتایج نشان می دهند سطح معنی داری متغیر خودافشایی (0.000) کمتر از 05/0 است. بنابراین بین متغیر خودافشایی و دشواری در تنظیم هیجان دانشجویان همبستگی معناداری دارد

    نتیجه گیری

    تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد؛ از نظر دانشجویان دختر دانشگاه های آزاد شهر تهران بین خودافشایی و دشواری در تنظیم هیجان دانشجویان رابطه مثبت و مستقیم وجود دارد.

    کلید واژگان: دانشجویان دختر, دانشگاه آزاد شهر تهران, دشواری در تنظیم هیجان, مقیاس خودافشایی
    Tannaz Zarrinkhat *
    Introduction

    Today, due to the very important role that emotions have in human life, their expression and disclosure can bring many benefits to people. So, this article aims to investigate the psychometric properties of the self-disclosure scale and its relationship with the difficulty in regulating the emotions of female students of Azad University of Tehran.

    Research Methods

    This descriptive-correlation study was conducted. The statistical population includes all female students of Azad Universities in Tehran who were studying in the academic year of 1402-1401, and the sample size was considered equal to 500 people. Random and multi-stage cluster were selected. The research tools included Gerrard's self-disclosure questionnaire (1974) and Goetz and Rothmer's (2004) difficulty in emotion regulation questionnaire were used. In order to check the validity of the mentioned questionnaires, construct and content validity were used. Content validity was confirmed by professors and also a number of experts, and confirmatory factor analysis was used to check construct validity, and Cronbach's alpha index was used to measure construct validity, and Cronbach's alpha coefficient was more than 0.7, which indicates reliability. It was questionnaires. The data was analyzed descriptively and inferentially through SPSS software.

    Findings

    The results show that the significance level of the self-disclosure variable (0.000) is less than 0.05. Therefore, there is a significant correlation between the self-disclosure variable and the difficulty in regulating students' emotions

    Conclusion

    The results of data analysis showed; According to female students of Azad universities in Tehran, there is a positive and direct relationship between self-disclosure and difficulty in regulating students' emotions.

    Keywords: Difficulty in emotion regulation female students Self, disclosure scale
  • احمد اسمعلی*
    یکی از مولفه هایی که رفتارهای جوانان و دانش آموزان را در زندگی و در محیط اجتماعی تحت تاثیر قرار می دهد و سبب افزایش سازگاری اجتماعی می شود، مقبولیت اجتماعی است. لذا هدف پژوهش حاضر رابطه دشواری تنظیم هیجان، هوش فرهنگی و تفکر خود ارزیابی منفی با مقبولیت اجتماعی دانش آموزان دوره متوسطه دوم منطقه سیلوانا است. روش پژوهش حاضر همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دبیرستانی دوره دوم متوسطه منطقه سیلوانا در سال تحصیلی 1401- 1400 بود. که براساس آمار اداره آموزش و پرورش منطقه سیلوانا 988 نفر دانش آموز در دوره متوسطه مشغول به تحصیل بودند. نمونه پژوهش شامل 300 نفر بود. روش نمونه گیری برای تحقیق حاضر به صورت تصادفی خوشه‏ای چند مرحله ای در نظر گرفته شد. ابزارهای پژوهش مقیاس دشواری در تنظیم هیجان بشارت و همکاران (1386)، مقیاس خودارزیابی های مرکزی (جاج و همکاران، 2003)، پرسشنامه مقبولیت فورد و رابین، مقیاس هوش فرهنگی آنگ و همکاران (2004) بودند. یافته های به دست آمده نشان داد که هر سه متغیر دشواری در تنظیم هیجان، تفکر خودارزیابی های منفی و هوش فرهنگی با مقبولیت اجتماعی دانش آموزان دارای رابطه معنادار بودند. مولفه های دشواری در تنظیم هیجان، تفکر خودارزیابی های منفی و هوش فرهنگی توانایی پیس بینی مقبولیت اجتماعی دانش آموزان را داشتند.
    نتیجه گیری
    بنابراین با تقویت هوش فرهنگی ، تقویت خود ارزیابی مثبت و راهبردهای موثر در تنطیم هیجان، می توان مقبولیت و مهارت های اجتماعی دانش آموزان را بهبود بخشید
    کلید واژگان: تفکر خودارزیابی منفی, دشواری در تنظیم هیجان, مقبولیت اجتماعی, هوش فرهنگی
    Ahmad Esmali *
    One of the components that affects the behavior of young people and students in life and in the social environment and causes an increase in social adaptation is social acceptance. Therefore, the purpose of the present study is the relationship between emotion regulation difficulty, cultural intelligence and negative self-evaluation thinking with social acceptability of secondary school students in Silvana region. The method of the present research is correlation. The statistical population of this research included all high school students of the second year of high school in Silvana region in the academic year of 2021-2022. According to the statistics of the education department of Silvana region, 988 students were studying in secondary school. The research sample included 300 people. The sampling method for the current research was considered as multi-stage cluster random sampling. The research tools included the Difficulty in Regulating Emotions scale by Bashart et al. (2006), Central Self-Evaluation Scale (Judge et al., 2003), Ford and Robin's Acceptability Questionnaire, Ang et al.'s Cultural Intelligence Scale (2004). The obtained findings showed that all three variables of difficulty in emotion regulation, thinking of negative self-evaluations and cultural intelligence had a significant relationship with the social acceptability of students. The components of difficulty in emotion regulation, thinking, negative self-evaluations, and cultural intelligence had the ability to predict the social acceptability of students. Therefore, by strengthening cultural intelligence, strengthening positive self-evaluation and effective strategies in emotion regulation, it is possible to improve the acceptability and social skills of students.
    Keywords: social acceptability, difficulty in emotion regulation, cultural intelligence, negative self-evaluation thinking
  • گلبرگ زندی گوهرریزی، رضا قربان جهرمی*، سمیه رباط میلی، مهدی زارع بهرام آبادی

    مطالعه حاضر با هدف بررسی الگوی علی رابطه سبک های دلبستگی و شدت درد با میانجی گری طرحواره های ناسازگار اولیه و دشواری در تنظیم هیجان بیماران مبتلا به درد مزمن، انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی- همبستگی و از نوع الگویابی معادلات ساختاری است. جامعه این پژوهش بیماران مبتلا به درد مزمن مراجعه کننده به کلینیک درد بیمارستان عرفان شهر تهران در نیمه دوم سال 1399 بود که 300 فرد مبتلا به درد مزمن به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از از پرسشنامه چند بعدی درد وست هاون- ییل، سیاهه سبک های دلبستگی بزرگسال، پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ و مقیاس دشواری در تنظیم هیجان استفاده و تجزیه و تحلیل داده ها به روش معادلات ساختاری انجام شده است. نتایج نشان داد سبک دلبستگی ایمن و اضطرابی از طریق متغیر میانجی گوش بزنگی و بازداری، دیگر جهت مندی و دشواری در تنظیم هیجان، اثر غیرمستقیم معنی داری بر شدت درد در افراد مبتلا به درد مزمن دارد. این بدان معنی است که طرحواره های ناسازگار اولیه در حوزه گوش بزنگی و بازداری، دیگرجهت مندی و دشواری در تنظیم هیجان نقش میانجی گری در رابطه بین سبک های دلبستگی و شدت درد دارد. بنابراین با در نظر گرفتن طرحواره های حوزه گوش بزنگی و بازداری، دیگر جهت مندی و دشواری در تنظیم هیجان نقش موثری در شدت درد افراد مبتلا به درد مزمن داشت.

    کلید واژگان: درد مزمن, دشواری در تنظیم هیجان, سبک های دلبستگی, شدت درد, طرحواره های ناسازگار اولیه
    Golbarg Zandi Goharrizi, Reza Ghorban Jahromi *, Somaye Robatmili, Mehdi Zare Bahramabadi
    Introduction

    The aim of this study was to investigate the causal pattern of the relationship between attachment styles and pain intensity mediated by early maladaptive schemas and difficulty in regulating emotion in patients with chronic pain. Pain is classified not only as a perception but also as a mood and therefore separate from the five senses. Pain is a difficult subject conceptually, and its description and classification have always been difficult so it can be said that the only clear aspect of pain is that it shows the patient's state of mental suffering. The results of some studies have also shown the relationship between early maladaptive schemas and the difficulty of emotion regulation with pain intensity. In addition, disturbance in emotion regulation, which can be caused by the experiences of the first years of childhood, is also effective in predicting psychosomatic and psychological disorders and pain intensity. In general, according to what was mentioned, it seems that without considering psychological factors, it is not possible to improve or reduce the severity of pain, maintain quality of life, and adapt to chronic pain. Mediated by early maladaptive schemas and difficulty in emotion regulation.

    Method

    The research method is descriptive correlation and structural equation modeling. The population of this study was patients with chronic pain referred to the pain clinic of Erfan Hospital in Tehran in the second half of 2020 where 300 people with chronic pain were selected by convenience sampling. To collect data from the Westhawn-Yale Multidimensional Pain Questionnaire (WHI-MPI; Kerns et al., 1985), Adult Attachment Styles Inventory (AAI, Besharat, 2005), Young's Early Maladaptive Schemas Questionnaire (YSQ-SF; Young, 1999). And the Emotion Regulation Difficulty Scale (DERS; Gertz and Roemer, 2004). Data usage and analysis have been performed using structural equation methods.

    Results

    The sample of the present study included 300 patients with chronic pain. The average age of study participants (300 people) was reported to be approximately 40 years. The youngest was 20 years old and the oldest was 66 years old. Also, out of 300 people in the sample group, 83.7% (251 people) in the sample group are women and 16.3% (49 people) are men. The results showed that secure attachment style and anxiety through the mediating variables of hoarseness and inhibition, other orientation, and difficulty in emotion regulation, have a significant indirect effect on pain intensity in people with chronic pain.

    Discussion

    This means that early maladaptive schemas in the field of listening and restraint, other orientations and difficulty in regulating emotion play a mediating role in the relationship between attachment styles and pain intensity. Therefore, by considering the schemas of the field of distraction and inhibition, other orientations and difficulty in regulating emotion can play an effective role in the severity of pain in people with chronic pain. Based on the results, it was found that attachment styles have an indirect effect on pain intensity in patients with chronic pain, with difficult mediation in emotional regulation. Therefore, the results of the study showed that safe attachment style and anxiety through a difficult mediating variable in emotion regulation, has a significant indirect effect on pain intensity.

    Keywords: attachment styles, Chronic pain, early maladaptive schemas, Emotion regulating, Pain Intensity
  • فرزین باقری شیخانگفشه، مریم سعیدی، وحید صوابی نیری، زهرا نخستین آصف، زینب بوربور

    هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر دشواری در تنظیم هیجان و انعطاف پذیری شناختی بیماران مبتلاء به وسواس فکری-عملی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. در این مطالعه 30 نفر از بیماران دارای نشانگان وسواس فکری-عملی کلینیک های روانشناسی شهر رشت در سال 1400 به عنوان نمونه پژوهش در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه ها با پرسشنامه های وسواس فکری-عملی پادوا توسط ساناویو (1988)، دشواری در تنظیم هیجان گراتز و رویمر (2004) و انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (2010) مورد سنجش قرار گرفتند. پس از 10 جلسه 90 دقیفه ای درمان شناختی-رفتاری برای گروه آزمایش، مجددا شرکت کنندگان به پرسشنامه پژوهش پاسخ دادند. یافته های بدست آمده نشان داد درمان شناختی-رفتاری به طور معنی داری باعث کاهش دشواری در تنظیم هیجان (عدم پذیرش پاسخ های هیجانی، دشواری در انجام رفتار هدفمند، دشواری در کنترل تکانه، نبود آگاهی هیجانی، راهبردهای محدود، نبود وضوع هیجانی) و افزایش انعطاف پذیری شناختی شده است (001/0>P). با توجه به مشکلاتی که بیماران مبتلا به وسواس در ابعاد هیجانی و شناختی دارند، لازم است در فرایند درمان بیماران به این موارد بیشتر توجه گردد.

    کلید واژگان: درمان شناختی-رفتاری, دشواری در تنظیم هیجان, انعطاف پذیری شناختی, وسواس فکری-عملی
    Farzin Bagheri Sheykhangafshe, Maryam Saeedi, Vahid Savabi Niri, Zahra Nakhostin Asef, Zeynab Bourbour

    The aim of this study was to evaluate the effectiveness of cognitive-behavioral therapy on difficulties in emotional regulation and cognitive flexibility in patients with obsessive-compulsive disorder. The research method was quasi-experimental pre-test-post-test with a control group. In this study, 30 patients with obsessive-compulsive disorder syndrome were assigned to psychology clinics in Rasht in 2021 as a research sample in two experimental and control groups. Groups were assessed with questionnaires Padua obsessive-compulsive disorder by Sanavio (1988), Gratz & Roemer (2004) difficulties in emotional regulation, and Dennis & Vander Wal (2010) cognitive flexibility. After 10 sessions of 90 minutes of cognitive-behavioral therapy for the experimental group, participants again answered the research questionnaire. Findings showed that cognitive-behavioral therapy significantly reduces the difficulties in emotion regulation (rejection of emotional responses, difficulty in performing purposeful behavior, difficulty in controlling impulse, lack of emotional awareness, limited strategies, lack of Emotional state) and increased cognitive flexibility (P<0.001). Due to the problems that patients with obsessive-compulsive disorder have in emotional and cognitive dimensions, it is necessary to pay more attention to these cases in the treatment process.

    Keywords: Cognitive-behavioral therapy, difficulties in emotional regulation, cognitive flexibility, obsessive-compulsive disorder
  • وحیده سمیعی، کیومرث کریمی*، مریم اکبری

    هدف از پژوهش حاضر ارزیابی مدل سازگاری با بیماری بر اساس عدم قطعیت و انعطاف پذیری شناختی با نقش واسطه ای دشواری در تنظیم هیجان بود. روش پژوهش توصیفی_همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر کرج در مهر 1400 تا فروردین 1401 را تشکیل دادند که از میان آن ها و به صورت در دسترس 222 نفر انتخاب شدند. ابزار های این پژوهش شامل پرسشنامه عدم قطعیت در بیماری میشل (1983، PPUC)، پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی (2010، CFI)، مقیاس دشواری تنظیم هیجان (2004، DERS) و سازگاری با سرطان واتسون و همکاران (1989، MAC) بود. تحلیل داده ها با استفاده از مدلیابی معادلات ساختاری انجام شد. یافته ها نشان داد که عدم قطعیت بر دشواری در تنظیم هیجان تاثیر مثبت و معنادار، انعطاف پذیری شناختی بر دشواری در تنظیم هیجان، عدم قطعیت بر سازگاری با سرطان، دشواری در تنظیم هیجان بر سازگاری با سرطان تاثیر منفی و معنادار داشت (01/0p<). همچنین تاثیر عدم قطعیت بر سازگاری با سرطان به واسطه دشواری تنظیم هیجان اثر منفی و معنادار و اثر انعطاف پذیری شناختی بر سازگاری با سرطان به واسطه دشواری در تنظیم هیجان مثبت و معنادار بود (01/0p<). از یافته ها می توان نتیجه گرفت که عدم قطعیت و انعطاف پذیری شناختی نقش کلیدی در پیش بینی سازگاری با بیماری دارند و توجه بیشتر کلینیک های مشاوره به این متغیر ها در زنان مبتلا به سرطان پستان ضروری بنظر می رسد.

    کلید واژگان: انعطاف پذیری شناختی, دشواری در تنظیم هیجان, سازگاری با بیماری, عدم قطعیت
    Vahide Samiee, Qumarth Karimi *, Maryam Akbari

    The purpose of the current research was to evaluate a model of adjustment to the disease based on uncertainty and cognitive flexibility with the mediating role of difficulty in emotion regulation. The method of descriptive correlational research was structural equation modeling. The statistical population consisted of all women with breast cancer who were referred to Karaj medical centers between October 1400 and April 1401, and 222 people were selected from among them. The tools of this research include Michel's disease uncertainty (1983), cognitive flexibility (2010), emotion regulation difficulty (2004), and adaptation to cancer by Watson et al. (1989). Data analysis was done using structural equation modeling. The findings showed that uncertainty had a positive and significant effect on the difficulty in emotion regulation, cognitive flexibility had a negative and significant effect on the difficulty in emotion regulation, uncertainty on adaptation to cancer, difficulty in emotion regulation had a negative and significant effect on adaptation to cancer (p<0.01). the effect of uncertainty on adaptation to cancer due to difficulty in emotional regulation had a negative and significant effect, and the effect of cognitive flexibility on adaptation to cancer due to difficulty in emotional regulation was positive and significant (p<0.01). From the findings, it can be concluded that uncertainty and cognitive flexibility play a key role in predicting adaptation to the disease, and it seems necessary for counseling clinics to pay more attention to these variables in women with breast cancer.

    Keywords: Cognitive flexibility, Difficulty in emotion regulation, Adjustment to the disease, uncertainty
  • پیش بینی رفتارهای آسیب به خود بر اساس اجتناب تجربی و دشواری در تنظیم هیجان در نوجوانان
    ابوالفضل بخشی پور، رزیتا گوهرشاهی

    هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش اجتناب تجربی و دشواری در تنظیم هیجان در پیش‌بینی رفتارهای آسیب به خود در نوجوانان مرزی بود. این پژوهش به لحاظ روش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش60 نفر از نوجوان مراجعه‌کننده به مرکز آرامش وابسته به نیروی انتظامی واقع در بلوار آزادی در شهر مشهد، در شش ماهه دوم سال 1399 بودند که از بین آنها تعداد 52 نفر بر اساس جدول مورگان ، به شیوه نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه‌های استاندارد آسیب به خود، پرسشنامه پذیرش و عمل و پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجان بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده‌ها از همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی به روش گام به گام استفاده شد. یافته‌ها نشان داد اجتناب تجربی و دشواری در تنظیم هیجان با رفتارهای آسیب به خود رابطه مثبت معنادار داشتند (05/0<p). همچنین نتایج نشان داد که اجتناب تجربی 45/0، فقدان آگاهی هیجانی 22/0 و عدم پذیرش پاسخ‌های هیجانی 41/0از رفتارهای آسیب به خود را پیش‌بینی می‌کنند. با توجه به نقش اجتناب تجربی و دشواری در تنظیم هیجان در پیش‌بینی رفتارهای آسیب به خود، اجرای کارگاه‌های آموزشی بر مبنای راهبردهای تنظیم هیجان و اجتناب تجربی ضروری به نظر می‌رسد.

    کلید واژگان: اجتناب تجربی, دشواری در تنظیم هیجان, رفتارهای آسیب به خود, نوجوانان مرزی
    The role of empirical avoidance and difficulty in emotion regulation in predicting self-harm behaviors in borderline adolescents
    abolfazl bakhshipour, rozita goharshahi

    The aim of this study was to investigate the role of empirical avoidance and difficulty in emotion regulation in predicting self-harm behaviors in borderline adolescents. This research was descriptive and correlational. The statistical population of this study was 60people from adolescents referring to the Aramesh Counseling center affiliated with the police force located in Azadi Boulevard Mashhad , in the second half of 1399, that according to Morgan’s table 52 people were selected by convenience sampling. Research tools included standard self-harm questionnaires, acceptance and action questionnaires, and emotion difficulty questionnaires. Pearson correlation and stepwise regression were used to analyze the data. Findings showed that experimental avoidance and difficulty in emotion regulation had a significant positive relationship with self-harm behaviors (P <0.05). The results also showed that experimental avoidance of 0.45, lack of emotional awareness 0.22 and rejection of emotional responses predict 0.41 of self-harming behaviors. Given the role of empirical avoidance and difficulty in emotion regulation in predicting self-harming behaviors, it seems necessary to conduct training workshops based on emotion regulation and empirical avoidance strategies.

    Keywords: Experimental Avoidance, Difficulty in Emotion Regulation, Self-Injury Behaviors, Boundary Adolescents
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال