به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "مدیریت زمان" در نشریات گروه "روانشناسی"

تکرار جستجوی کلیدواژه «مدیریت زمان» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • مژگان مشاوری، امیر قمرانی، مرضیه رحیمی *

    در میان اختلالات کودکی، اختلال نقص توجه- بیش فعالی شایع ترین اختلال عصبی- رفتاری است (انجمن روانپزشکی آمریکا، 2000). به اعتقاد بارکلی و همکاران (1997)، نارسایی در ادراک زمان می تواند مسئول شکل گیری علائم در اختلال نقص توجه- بیش فعالی باشد. در نتیجه این نارسایی، افراد با این اختلال دارای مشکلاتی در مدیریت زمان هستند (ونبرگ و همکاران، 2021). از این رو هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش مدیریت زمان بر علائم دانش آموزان پسر دارای اختلال نقص توجه- بیش فعالی بود. طرح پژوهشی به صورت نیمه آزمایشی همراه با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری شامل تمام دانش آموزان پسر 10-13 سال دارای اختلال نقص توجه- بیش فعالی شهرستان نجف آباد در سال تحصیلی 1395 بوده است. نمونه آماری شامل 20 نفر از دانش آموزان پسر دارای اختلال نقص توجه بیش فعالی بود (10 نفر گروه آزمایش، 10 نفر گزوه کنترل) که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. آموزش مدیریت زمان در 10 جلسه برای دانش آموزان گروه آزمایش، ارائه داده شد. سپس داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه علائم مرضی کودکان (CSI-4) برای سنجش علائم اختلال نقص توجه- بیش فعالی بود که دانش آموزان در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون به آن پاسخ دادند. این پرسشنامه توسط اسپیرافکین و گادو در سال 1994 ساخته شده است. نتایج نشان داد که آموزش مدیریت زمان بر علائم دانش آموزان دارای اختلال نقص توجه- بیش فعالی در سطح 05/0 تاثیر معناداری داشته است. در مجموع نتایج این پژوهش نشان داد آموزش مدیریت زمان می تواند برای دانش آموزان دارای اختلال نقص توجه- بیش فعالی موثر باشد.

    کلید واژگان: اختلال نقص توجه- بیش فعالی, علائم, مدیریت زمان
  • زهرا سلمانی، علی مهداد*، محمدعلی نادی خوراسگانی

    هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی بسته های آموزشی مدیریت زمان، راهبرد انگیزشی و راهبرد خودتنظیمی بر اشتیاق تحصیلی در دانش آموزان دوره ی دوم دبستان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دارای اضطراب امتحان در سال تحصیلی 1402-1401 در دوره ی دوم دبستان شهرستان چادگان بودند. پس از اجرای پرسشنامه اضطراب امتحان ابوالقاسمی و همکاران (1375)، 72 دانش آموز دارای اضطراب امتحان به صورت هدفمند انتخاب و سپس با روش تصادفی در 3 گروه آزمایش و 1 گروه کنترل، هرکدام شامل 18 نفر گمارده شدند. برای گروه های آزمایش، آموزش مدیریت زمان و راهبرد انگیزشی هریک به مدت 8 جلسه ی 60 دقیقه ای و خودتنظیمی به مدت 8 جلسه ی 90 دقیقه ای اجرا شد و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند. همچنین هر چهار گروه در سه مرحله پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری به پرسشنامه اشتیاق تحصیلی (AES، ریو و تسینگ، 2011) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش بسته های مدیریت زمان، راهبرد انگیزشی و خودتنظیمی بر افزایش اشتیاق تحصیلی اثربخش بوده است (05/0p<) و با توجه به آزمون بونفرونی بین اثربخشی بسته ها تفاوت معنی داری مشاهده نشد (001/0=p). با توجه به نتایج پژوهش، پیشنهاد می گردد برای افزایش اشتیاق تحصیلی دانش آموزان از این سه بسته ی آموزشی استفاده شود.

    کلید واژگان: اشتیاق تحصیلی, راهبرد انگیزشی, راهبرد خودتنظیمی, مدیریت زمان
    Zahra Salmani, Ali Mehdad*, Mohammadali Nadi Khorasgani

    The aim of this research was Comparison of the Effectiveness of Time Management Training, Motivational Strategies, and Self-Regulated Learning Strategies Training on Female Senior Elementary School Students’ Academic Engagement. This research was quasi-experimental with a pretest-posttest. The statistical population of research included all female students with high test anxiety in senior elementary school in Chadegan City (the academic year: 1401-1402 AH), after the implementation of the test anxiety questionnaire of Abolghasemi et al. (1375 AH), 72 students were purposefully selected as a sample and then randomly assigned into 3 experimental groups and 1 control group, each consisting of 18 people. The experimental groups were taught time management training in 8 sessions of 60 minutes motivational strategies in 8 sessions of 60 minutes and self-regulated learning strategies in 8 sessions of 90 minutes and the control group did not receive any intervention. Then all four groups answered the Reeve and Tseng Academic Engagement Scale (2011) in three phases: pre-test, post-test, and follow-up. Data analysis was performed using ANOVA with repeated measures. The results showed that time management training, motivational strategies, and self-regulated learning strategies were effective in increasing academic engagement )p<0/05), and according to the Bonferroni test, no significant difference was observed between the effectiveness of the packages (p=0.001). According to the research results, it is suggested to use these three educational packages to increase students' academic engagement.

    Keywords: Academic Engagement, Motivational Strategies, Self-Regulated Strategies, Time Management
  • جعفر سامان آذری، شعله لیوارجانی*، معصومه آزموده
    زمینه و هدف

    یادگیری آموزش خودتنظیمی باعث می شود که دانش آموزان فعالانه به امر یادگیری مشغول شوند و آن را سازماندهی کنند؛ لذا چنانچه دانش آموزان سطح مهارت های خودتنظیمی خود را افزایش دهند؛ همین امر مستقیا باعث بالا رفتن عملکرد تحصیلی و پیشرفت آنان خواهد شد؛ از این رو، پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش روش های مطالعه و مدیریت زمان بر خودکارآمدی تحصیلی و خودتنظیمی تحصیلی و عملکرد درس زیست شناسی دانش آموزان دختر و پسر علوم تجربی پایه دوازدهم انجام شد.

    روش پژوهش: 

    پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری، دانش آموزان دختر و پسر پایه دوازدهم رشته علوم تجربی شهر تبریز در سال تحصیلی 401-1400 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای یک مرحله ای 52 نفر به عنوان نمونه جهت اجرای پژوهش انتخاب و به صورت دو گروه آزمایش(26 نفر) و کنترل (26 نفر) گمارده شدند. جهت سنجش خودکارآمدی تحصیلی از پرسشنامه جینگ و مورگان، جهت سنجش خودتنظیمی تحصیلی از پرسشنامه سواری و عرب زاده و جهت سنجش عملکرد درس زیست شناسی دانش آموزان از نمرات پایان ترم آن ها در سال تحصیلی جاری و سال قبل استفاده شد. روایی ابزارها توسط متخصصان تایید شد. پایایی ابزار با آلفای کرون باخ مورد تایید واقع شد (7/0<α). قبل از اجرای مداخله از هر دو گروه پیش آزمون خودکارآمدی تحصیلی و خودتنظیمی تحصیلی به عمل آمد. گروه آزمایش روش های مطالعه و مدیریت زمان را از طریق پکیج آموزشی در 8 جلسه دریافت کرد و گروه کنترل هیچگونه مداخله آموزشی دریافت نکرد. پس از اجرای مداخله در مرحله پس آزمون، هر دو گروه مجدا ابزارهای مرحله پیش آزمون را پاسخ دادند. همچنین نمرات پایان ترم سال تحصیلی جاری و قبلی درس زیست شناسی برای عملکرد دانش آموزان از مدارس اخذ شد. داده ها با استفاده از آزمون کواریانس تک متغیره دو طرفه تجزیه تحلیل شدند.

    یافته ها

    آموزش روش های مطالعه و مدیریت زمان در خودکارآمدی تحصیلی، خودتنظیمی تحصیلی و عملکرد درس زیست شناسی دانش آموزان دختر و پسر اثربخشی یکسان را نشان داد (05/0> p).

    نتیجه گیری

    با توجه به اثربخشی آموزش روش های مطالعه و مدیریت زمان پیشنهاد می شود، با برگزاری کارگاه های آموزشی توسط مشاوران خبره در مدارس، به بالا بردن خودکارآمدی تحصیلی، خودتنظیمی تحصیلی و عملکرد درس زیست شناسی دانش آموزان رشته علوم تجربی توجه شود.

    کلید واژگان: خودکارآمدی تحصیلی, خودتنظیمی تحصیلی, عملکرد درس زیست شناسی, روش های مطالعه, مدیریت زمان
    Jafar Saman Azari, Sholeh Livarjani*, Masoumeh Azmoodeh
    Background and Aim

    The present research was done with the aim to compare the effectiveness of study methods and time management training, on the academic self-Efficacy, academic self-regulation and performance in biology course of female and male students of twelfth grade in experimental science major.

    Methods

    The research method was quasi-experimental with a pretest and posttest design in addition to the control group. The statistical society consisted of all female and male students in twelfth grade of experimental sciences major in Tabriz city during 2021-2022; among them 52 students were selected in one step cluster sampling method as the sample case and categorized in two groups of experimental group (26 students) and the control group (26 students). In order to estimate students’ academic self-efficacy, the standard questionnaire of Jinks and Morgan (1999) was applied. Savari and Arabzadeh (2013) questionnaire was used to analyze their academic self-regulation; and to evaluate students’ performance, their current and previous academic year’s final scores in biology course was utilized. The validity of research instruments was confirmed by the approval of specialists and the reliability was estimated and approved by calculating Cronbach alpha coefficient (α> 0.7). Prior to the study, pre-test of academic self-efficacy and academic self-regulation was implemented in both groups. The experimental group had received study methods and time management trainings through a package in 8 sessions with 60 minutes training, but the control group had not received any training therapy. After the training course in the post-test stage, both of the groups answered to the research instruments of the pre-test stage. Students’ final scores in biology lesson of previous and current academic year was also gained. The research data was analyzed with analysis of covariance using SPSS.  

    Results

    Based on the obtained results, the study methods and time management training had the same effectiveness on female and male students’ academic self-efficacy, academic self-regulation and performance in biology course.

    Conclusion

    According to the results of the research, critical thinking and social cognitive training has increased the emotional readiness of female students in the first year of high school. Critical thinking training created a significant difference between the control and experimental groups in terms of the variable of emotional creativity. Also, critical thinking and social cognitive training has improved innovation in female students of the first year of high school. Teaching critical thinking and social cognition has not had a significant impact on students.

    Keywords: Academic Self-efficacy, Academic Self-Regulation, Biology Lesson Performance, Study Methods, Time Management
  • لیلا شعاعی، علیرضا حیدرئی*، سعید بختیارپور، پرویز عسگری

    هدف این پژوهش، مقایسه تاثیر آموزش راهبردهای فراشناختی و مدیریت زمان بر اضطراب امتحان و خودکارآمدی تحصیلی در دانش آموزان دختر دوم متوسطه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر بهبهان در سال تحصیلی 98-1397بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 45 نفر از آنان انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل (هر گروه 15 دانش آموز) قرار گرفتند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه اضطراب امتحان (Spielberger, Gonzalez, Taylor, Algaze & Anton, 1978)و خودکارآمدی تحصیلی (Jing & Morgan, 1999) استفاده شد. روش پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. گروه های آزمایشی تحت آموزش راهبردهای فراشناختی (6 جلسه 90 دقیقه ای) و مدیریت زمان (7 جلسه 60 دقیقه ای) قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که هر دو آموزش راهبردهای فراشناختی و مدیریت زمان، بر کاهش اضطراب امتحان و خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان اثربخش بودند (01/0<p). همچنین نتایج نشان داد، آموزش راهبردهای فراشناختی نسبت به مدیریت زمان، دارای تاثیر بیشتری بر کاهش اضطراب امتحان و افزایش خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان بود (01/0<p). می توان از آموزش راهبردهای فراشناختی در کاهش اضطراب امتحان و افزایش خودکارآمدی تحصیلی در دانش آموزان بهره گرفت.

    کلید واژگان: راهبردهای فراشناختی, مدیریت زمان, اضطراب امتحان, خودکارآمدی تحصیلی
    Leila Shoaei, Alireza Heidarie *, Saeed Bakhtiarpour, Parviz Askari

    The purpose of this study was to compare of the effect of metacognitive strategies and time management training on test anxiety and academic self-efficacy in Secondary School Female Students. The statistical population of this study included all female student high school Behbahan City in year academic 2018-2019, using a targeted sampling method, 45 of them were selected and randomly assigned to two experimental groups and one control group (each group of 15 Student). To collect data Test Anxiety Questionnaire of Spielberger, Gonzalez, Taylor, Algaze & Anton (1978) and Academic Self-Efficacy Questionnaire of Jing & Morgan (1999). This quasi-experimental study was conducted with a pretest-posttest design with control group. The experimental groups underwent metacognitive strategies (6 sessions 90 minutes) and time management training (7 sessions 60 minutes), but the control group received no training. Data were analysed using covariance analysis. The results showed that metacognitive strategies and time management training was effective to decrease test anxiety and increase academic self-efficacy in students (p<0.01). Also, the results showed that metacognitive strategies had a greater effect than time management training on decrease test anxiety and increase academic self-efficacy in students (p<0.01). It can be used to metacognitive strategies training to decrease test anxiety and increase academic self-efficacy in students..

    Keywords: Metacognitive strategies, time management, test anxiety & academic self-efficacy
  • ساناز دهقان مروستی*، ولی الله فرزاد، ربابه نوری

    پژوهش حاضر با هدف، تعیین نقش میانجی گری درگیری تحصیلی را در رابطه ی خودتعیین گری و مدیریت‎زمان دانش آموزان انجام گرفت. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. که در سال تحصیلی 98-99 انجام گرفت. جامعه آماری کلیه ی دانش آموزان دختر متوسطه دوم (8860 نفر) شهر یزد بودند که به روش نمونه گیری از نوع تصادفی خوشه ای چندمرحله ای، به تعداد 314 دانش آموز انتخاب شدند. ابزار پژوهش، سه پرسشنامه مدیریت‎زمان ماکان (1994)، خودتعیین گری گاردیا، دسی و ریان (2000) و درگیری تحصیلی ریو (2013) پاسخ بود. به منظور تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر و نرم افزار لیزرل استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد، رابطه خودتعیین گری و مدیریت زمان مثبت، مستقیم و معنی دار (15/0 r=) است. همچنین، درگیری تحصیلی و مدیریت زمان رابطه مثبت، مستقیم و معنی داری (59/0r=) داشتند. نتایج، به این نکته اشاره داشتند که رابطه خودتعیین گری و درگیری تحصیلی مثبت، مستقیم و معنی دار (46/0r=) گزارش شد و خودتعیین گری بر مدیریت زمان با توجه به نقش میانجی درگیری تحصیلی، رابطه غیر مستقیم و مثبت داشت. می توان نتیجه گرفت، با ایجاد محیط های آموزشی که ارضای نیازهای روان شناختی دانش آموزان را در اولویت قرار می دهند، می توان درگیری تحصیلی را افزایش داد و به مدیریت زمان موثر کمک کرد. بدین منظور به مشاوران مدرسه پیشنهاد می شود، کارگاه آموزشی خودشناسی، هدف گزینی و مهارت های ارتباطی برای دانش آموزان دبیرستانی و کارگاه آموزشی مدیریت زمان، مهارت های ارتباطی و مدیریت کلاس برای معلمان برگزار کنند.

    کلید واژگان: مدیریت زمان, خودتعیین گری, درگیری تحصیلی
    Sanaz Dehghan Marvasty *, Valiolah Farzad, Robabe Nouri

    The Present Study Aims to Determine the Relationship Between the Mediating Role of Academic Engagement, And Self-Determination and Time Management of High School Students. The Analyzing Procedure Used in This Study Is Based on The Descriptive-Correlational Method. The Primary Statistical Population Is the Entire Female High School Students in Yazd (8860 Participants), From Whom 314 Students Are Selected for Conducting This Research, Through the Multi-Stage Random Cluster Sampling. The Research Instruments Are Three Questionnaires Consisted of Macan Time Management (1994), Self-Determination Guardia, Desi And Ryan (2000), And Rio (2013) Academic Engagement. In Order to Analyze the Data, Path Analysis Method and LISREL Software Are Used. The Findings Suggest That the Relationship Between Self-Determination and Time Management Is Positive, Direct and Meaningful. Moreover, Academic Engagement and Time Management Have A Positive, Direct and Meaningful Relationship. The Results Also Point Out That Not Only Self-Determination Have A Positive, Direct and Meaningful Relationship with Academic Engagement, But Also Self-Determination on Time Management Has an Indirect and Positive Relationship with The Mediating Role of Academic Engagement. It Can Be Concluded That by Creating Educational Environments That Prioritize the Satisfaction of Students' Psychological Needs, Academic Engagement Can Be Increased and Effective Time Management Can Be Helped. To This End, School Counselors Are Advised to Conduct A Workshop on Self-Awareness, Goal Setting and Communication Skills for High School Students and A Workshop on Time Management, Communication Skills and Classroom Management for Teachers.

    Keywords: Time Management, Self-determination, academic engagement
  • ساناز دهقان مروستی*، ولی الله فرزاد، ربابه نوری
    هدف

    هدف از این مطالعه، ارایه راهکارهای عملی جهت توسعه ی دانش حرفه ای معلمان برمبنای نیازهای اساسی روانشناختی دانش آموزان، باتوجه به دومتغیر درگیری تحصیلی و ادراک زمان بود.

    روش

    روش پژوهش ازنوع همبستگی است. جامعه آماری کلیه ی دانش آموزان دخترمقطع دوره ی متوسطه دوم، (8000 نفر) بودند. شرکت کنندگان 316 دانش آموز (16 تا 18 سال) دختر دوره متوسطه دوم بودند که باروش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و  به سه پرسشنامه مدیریت زمان ماکان (1994)، خودتعیین گری گاردیا، دسی ورایان (2000) و درگیری تحصیلی ریو (2013) پاسخ دادند. ازنظریه خودتعیین گری دسی و رایان برای ارزیابی نیازهای اساسی روانشناختی (متغیر ملاک) و از نظریه مدیریت زمان ماکان، برای ارزیابی ادراک کنترل زمان (متغیرپیش بین) استفاده شد.

    یافته ها

    روش آماری همبستگی و رگرسیون چندگانه و گام به گام بود. مدیریت زمان و درگیری تحصیلی، (%18تا21) واریانس نیازهای اساسی روانشناختی تبیین می کنند. هدف گزینی، مکانیسم های مدیریت زمان و درگیری شناختی، پیش‎بینی کننده های نیاز خودپیروی، نمره کل درگیری تحصیلی (شناختی و عاملی) و ادراک کنترل زمان پیش بینی کننده های نیازشایستگی و درگیری تحصیلی و مکانیسم های مدیریت زمان، به عنوان پیش بینی کننده های نیاز پیوند شناسایی شدند.

    نتیجه گیری

    دراین مطالعه، مولفه های فردی محیط های یادگیری مطالعه شد، پیشنهاد می شود، مولفه های محیطی همچون روابط معلم دانش آموز، سبک های یادگیری و تدریس مطالعه شود.

    کلید واژگان: درگیری تحصیلی, مدیریت زمان, نیازهای اساسی روانشناختی
    Sanaz Dehghan Marvasty *, Robabeh Noori

     This study aimed to find practical solutions for developing teachers' professional knowledge based on students' psychological needs according to the two variables of academic engagement and Time control perception.

    Methods

    The research method was a correlation correlational research design. The statistical population was all-female secondary school students (N=8000). The participants were 316 female high school students (16-18 years old) who were selected by multistage random sampling method and responded to the Macan Time Management Questionnaires (1994), Gardia, Deci & Ryan (2000), and Reeve's Academic Engagement Questionnaire(2013). In this study, we used Deci and Ryan's self-determination theory to assess psychological needs (criterion variable) and Macan's time management theory to assess the perception of time control (predictor variable).

    Results

    The statistical method is correlation and stepwise and multiple regression. Time management and academic engagement were predictors (18 - 21%) of variance in basic psychological needs. The mechanisms of goal setting and time management, and cognitive engagement were predictors of autonomy need. Total academic engagement (cognitive and acting) and perceptions of time control were predictors of the competence need. Academic engagement and time management mechanisms were identified as predictors of the relationship need.

    Conclusion

    This study examined individual components of the learning environment. It is suggested that environment components such as teacher-student relationships, learning, and teaching styles should be studied.

    Keywords: Teachers Professional Knowledge, Academic Engagement Time Management, Psychological needs
  • سکینه پیواسته*، کلثوم پیواسته

    هدف از این مطالعه بررسی رابطه بین مدیریت زمان و خودکارآمدی با استرس شغلی معلمین ابتدایی شهر بجنورد بود. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری را کلیه معلمان ابتدایی شهر بجنورد در سال 94-95 به تعداد 850 نفر تشکیل داده و نمونه ای به حجم 265 نفر انتخاب شده است. در این پژوهش از سه پرسشنامه استرس شغلی موسسه سلامت و ایمنی انگلستان، مقیاس خودکارامدی عمومی شرر و مادوکس و پرسشنامه مدیریت زمان کرمی (1377) استفاده شده است. برای استنباط از فرضیه ها از آزمون رگرسیون چندگانه و ضریب همبستگی پیرسون، استفاده گردید. نتایج نشان داد در بهترین مدل پیش بینی برای استرس شغلی، مدیریت زمان و خودکارآمدی قادر به پیش بینی متغیر ملاک هستند. مدیریت زمان بیشترین سهم را در پیش بینی استرس شغلی داراست. همچنین میان خودکارآمدی و استرس شغلی رابطه منفی و معناداری در سطح کوچک تر از 05/0 وجود دارد. بدین معنی که خودکارآمدی با استرس شغلی رابطه دارد و با افزایش نمرات خودکارآمدی، استرس شغلی معلمان ابتدایی کاهش می یابد. و همچنین میان مدیریت زمان و استرس شغلی رابطه منفی و معناداری در سطح کوچک تر از 01/0 وجود دارد. بدین معنی که مدیریت زمان با استرس شغلی رابطه دارد و با افزایش نمرات مدیریت زمان، استرس شغلی معلمان ابتدایی کاهش می یابد.

    کلید واژگان: استرس شغلی, مدیریت زمان, خودکارآمدی
    sakineh peyvasteh *, kolsoum peyvasteh

    The aim of this study was to investigate the relationship between time management and self-efficacy with job stress of primary school teachers in Bojnourd. This is a descriptive correlational study and the statistical population consists of all primary teachers in Bojnourd in the year 1994-95 with a number of 850 people and a sample of 265 people has been selected. In this study, three job stress questionnaires of the British Institute of Health and Safety, Scherer and Maddox General Self-Efficacy Scale and Karami Time Management Questionnaire (1998) have been used. Multiple regression test and Pearson correlation coefficient were used to deduce the hypotheses. The results showed that in the best predictive model for job stress, time management and self-efficacy are able to predict the criterion variable. Time management has the largest share in predicting job stress. Also, there is a negative and significant relationship between self-efficacy and job stress at a level less than 0.05. This means that self-efficacy is related to job stress and with increasing self-efficacy scores, elementary teachers' job stress decreases. Also, there is a negative and significant relationship between time management and job stress at a level less than 0.01. This means that time management is related to job stress and with increasing time management scores, elementary teachers' job stress decreases.

    Keywords: Job stress, time management, self-efficacy
  • غلامرضا گل محمدنژاد بهرامی*، بهبود یاریقلی، سولماز مدبرقشلاق

    پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه خودتنظیمی و مدیریت زمان با اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان دوره دوم متوسطه انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان مشغول به تحصیل دولتی و غیردولتی شهر بناب در سال تحصیلی 96-95  تعداد 3635 نفر بودند که بر اساس جدول کرجسی و مورگان 346 نفر از آن ها با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های اهمال کاری تحصیلی سولمون وراثبلوم، پرسشنامه خودتنظیمی در یادگیری بوفاردو همکاران و پرسشنامه مدیریت زمان ترومن و هارتلی استفاده گردید. داده ها با استفاده از آزمون های آماری ضریب همبستگی  پیرسون، تحلیل رگرسیون چندگانه و تحلیل واریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که بین خودتنظیمی با اهمال کاری تحصیلی رابطه منفی و معناداری وجود دارد. همچنین بین مدیریت زمان با اهمال کاری تحصیلی رابطه منفی و معنی داری وجود دارد (01/0>P). نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد که در مولفه های خودتنظیمی تنها مولفه ی شناختی به عنوان یک پیش بین معنادار می تواند اهمال کاری تحصیلی را پیش بینی نماید و ضرایب رگرسیون مولفه ی فراشناختی معنادار نبود. همچنین نتایج نشان داد که در بین مولفه های مدیریت زمان تنها مولفه ی برنامه ریزی بلندمدت به عنوان یک پیش بین معنادار می تواند اهمال کاری را پیش بینی کند و ضریب رگرسیون مولفه ی برنامه ریزی کوتاه مدت معنادار نبود. بنابراین، در زمینه ی اهمال کاری دانش آموزان، این دو متغیر بایستی مورد توجه قرار گیرد.

    کلید واژگان: خودتنظیمی, مدیریت زمان, اهمال کاری تحصیلی
    Gh Golmohammad Nazhad Bahrami *, B Yarigholi, S Modabber Gheshlagh

    The aim of this study was to investigate the relationship of self-regulation and time management with second period high school students’ educational procrastination. The method of present study was descriptive and its type was correlative. The population included all students of Bonab city at educational year of 95-96 which 346 students were determined by Morgan and Krejcie table as a sample size. Then, the samples were selected by multistage cluster sampling method. The Solomon and Rothblum questionnaire of educational procrastination, the Buffard and et al. questionnaire of self-regulatory in learning and the Truman and Hartley questionnaire of time management were used to collect data. The data were analyzed by using the Pearson correlation coefficient, multiple regression analysis and multivariate analysis of variance (MANOVA). The results of Pearson correlation showed that there was a negative and significant relationship between self-regulation and educational procrastination. Furthermore, there was a negative and significant relationship between time management and educational procrastination (P<0.01). The results of multiple regressions exhibited that in the self-regulating components, only the cognitive component as a significant predictor could predict educational procrastination and the coefficient of meta-cognitive component was not significant. Also, the results showed that among the time management components, only the long-term planning component could predict the procrastination as a significant predictor and the regression coefficient of short-term planning component was not significant. Therefore, in the context of student procrastination, these two variables should be considered.

    Keywords: Self-regulation, time management, Educational procrastination
  • ابراهیم نعیمی، محمد عادل پور*

    هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مدیریت زمان بر کیفیت زندگی، تعلل رفتار و تصمیم گیری دانش آموزان متوسطه دوم بود. طرح این تحقیق نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان متوسطه دوم شهر اسلامشهر در سال تحصیلی 96-97 بود. نمونه تحقیق شامل 30 نفر (15 گروه کنترل و 15 نفر آزمایش) از دانش آموزان بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه کیفیت زندگی (1989)، اهمال کاری سولومون و راث بلوم (1984) و پرسشنامه کیفیت تصمیم گیری اخباری زاده (1394) استفاده شد. پس از اجرای پیش آزمون، برنامه آموزشی مدیریت زمان طی 8 جلسه 90 دقیقه ای (دو جلسه در هفته) به گروه آزمایش ارایه گردید. پس از پایان آموزشی مدیریت زمان، از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزشی مدیریت زمان بر کیفیت زندگی، تعلل رفتار و تصمیم گیری دانش آموزان متوسطه دوم اثربخش بوده است (0/05> P).

    کلید واژگان: مدیریت زمان, کیفیت زندگی, تعلل رفتار, تصمیم گیری
    Ebrahim Naeimi, Mohammad Adelpour *

    The purpose of this study was to investigate the effectiveness of time management training on quality of life, behavioral delay and decision making in secondary school students. The design of this semi-experimental study was pre-test-posttest with unequal control group. The statistical population of the study included all secondary school students in Islamshahr in the academic year of 97-96. The research sample consisted of 30 students (15 control and 15 test subjects) who were selected through targeted sampling. Quality of life questionnaire (QOL) (1989), Solomon and Roth Blum (1984), and Akhbarizadeh's decision quality questionnaire (1394) were used to collect data. After the pre-test, time management training was provided to the experimental group during 8 sessions of 90 minutes (two sessions per week). After the end of time management education, both post-test groups were taken. For data analysis, covariance analysis was used. The results showed that time management education was effective on quality of life, depression and behavioral decision of second grade students (P <0.05).

    Keywords: time management, Quality of life, behavior delay, Decision making
  • زهرا امیرحسینی، علی شیرافکن*، مجتبی رجب پور
    هدف این پژوهش، پیش بینی اهمال کاری تحصیلی بر اساس متغیرهای مدیریت زمان، باور هوشی و عزت نفس در دانشگاه پیام نور شهرستان دامغان بود. این پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی بود. تعداد 204 نفر از دانشجویان دختر مقطع کارشناسی که در پژوهش علمی شرکت کرده بودند از میان 621 دانشجو که در سال تحصیلی 97-96 مشغول به تحصیل بودند به عنوان آزمودنی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های اهمال کاری تحصیلی (Solomon & Rothblum, 1984)، عزت نفس (Cooper Smith, 1967)، باورهای هوشی (Babaei, 1999) و مدیریت زمان (Britton & Tesser, 1991) استفاده شد. برای تحلیل نتایج از آماره رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج نشان داد مدیریت زمان و عزت نفس کلی روی اهمال کاری تحصیلی در دانشجویان تاثیر معکوس دارد (01/0>p). همچنین اهمال کاری تحصیلی با باور هوشی ذاتی رابطه معنی داری ندارد، اما این متغیر با باور هوشی افزایشی رابطه معکوس معنی دار دارد (01/0>p).
    کلید واژگان: اهمال کاری تحصیلی, مدیریت زمان, باور هوشی, عزت نفس
    Zahra Amirhossine, Ali Shirafkan *, Mojtaba Rajabpour
    Educational procrastination is able to inhibit learning process and reduce academic achievement. Therefore, the purpose of this study was to predict academic procrastination based on time management, belief, and self esteem variables at Payame Noor University of Damghan. A total of 204 undergraduate undergraduate students who participated in scientific research were selected from 621 students studying in the academic year of 2017-2018. This research is descriptive and correlational. Data were collected by Educational Inventory Questionnaire (Solomon and Rothblum, 1984), Self-esteem Questionnaire (Cooper Smith, 1967), IQI Questionnaire (Babaie, 1377), Time Management Questionnaire (TMQ) (Britton and Tesser, 1991). The results were used to test the hypotheses and confirm or reject them from multiple regression statistics. Results showed that time management and self-esteem have a reciprocal effect on academic proclivity in students (p<0.01). There is also no significant relationship between academic procrastination with entity intelligence belief, but this variable has an inverse relationship with incremental intelligence belief (p<0.01).
    Keywords: Academic Procrastination, time management, intelligence belief, self-esteem
  • سمیرا مهدی یان*، فرهاد نژاد ایرانی
    هدف از پژوهش حاضر بررسی وضعیت مدیریت زمان و تاثیر آن بر بهبود بهره وری کارکنان با تاکید بر متغیر میانجی کاهش استرس شغلی کارکنان مدارس ابتدایی دخترانه شهرستان ارومیه می باشد. پژوهش حاضر از حیث هدف کاربردی می باشد و از نظر شیوه گردآوری اطلاعات از نوع توصیفی پیمایشی است. برای جمع آوری اطلاعات مربوط از روش کتابخانه ای میدانی و به صورت پرسشنامه استاندارد استفاده شده است. با توجه به هدف پژوهش و موضوع پژوهش جامعه آماری، این پژوهش شامل کارکنان مدارس ابتدایی دخترانه شهرستان ارومیه می باشد؛ که تعداد آنها 3475 نفر می باشد. در این پژوهش به دلیل پراکندگی جامعه آماری در سطح شهر از روش نمونه گیری خوشه اینمونه آماری انتخاب شده و پرسشنامه بین آنها توزیع گردید. برای تعیین روایی پرسشنامه ها از روش روایی صوری استفاده گردیده است و همچنین برای تعیین پایایی پرسشنامه ها از ضریب آلفای کرونباخ استفاده و ضرایب نشان داد که ابزار جمع آوری اطلاعات از پایایی لازم برخور دار می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آمار استنباطی استفاده شده و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS آزمون t تک نمونه ای و همچنین نرم افزار لیزرل (مدل سازی معادلات ساختاری) استفاده شد؛ که نتایج بدست آمده نشان داد که مدیریت زمان باعث بهبود بهره وری کارکنان از طریق تاثیر میانجی کاهش استرس شغلی کارکنان در مدارس ابتدایی دخترانه شهرستان ارومیه می شود.
    کلید واژگان: مدیریت زمان, کاهش استرس کارکنان, بهبود بهره وری کارکنان
  • فاطمه نامنی*، برات محمد عاشقی

    هدف این مطالعه مقایسه و بررسی رابطه جهت گیری مذهبی و رضایت زناشویی در بین دبیران متاهل زن بوده است. این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی است .جامعه آماری این پژوهش عبارت است از کلیه دبیران زن مقطع متوسطه دوم شهر شیروان که در سال تحصیلی 95-94 مشغول به کار بوده اند.حجم نمونه در این پژوهش 160 نفر می باشد.روش نمونه گیری به صورت تصادفی ساده می باشد.در این پژوهش به منظور جمع آوری داده ها افراد از دو پرسشنامه جهت گیری مذهبی آلپورت(1950) و رضایت زناشویی انریچ(1989) استفاده شده داده ها با استفاده از روش های آماری همبستگی و t مستقل تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان دادند بین جهت گیری مذهبی و رضایت زناشویی رابطه وجود دارد. نتایج نشان می دهد بین رضایت زناشویی و جهت گیری مذهبی رابطه منفی وجود دارد و با توجه به اینکه افزایش نمره فرد در پرسشنامه جهت گیری مذهبی به معنی کاهش جهت گیری درونی و افزایش جهت گیری بیرونی نسبت به مذهب می باشد می توان پذیرفت که هر چه افراد از جهت گیری مذهبی درونی تری برخوردار باشند میزان رضایت زناشویی آنها بالاتر می باشد و بر این اساس می توان ادعا کرد که مذهب به عنوان یک عامل موثر در رضایت زناشویی می تواند باعث افزایش رضایت زناشویی شود. همچنین هیچ تفاوت معنی داری بین معلمین متاهل زن با مدرک کاردانی، کارشناسی و کارشناسی ارشد در رضایت زناشویی و جهت گیری مذهبی وجود ندارد. بنابراین فرض صفر مبنی بر عدم وجود تفاوت گروهی تایید و فرض پژوهشی رد می شود.

    کلید واژگان: مدیریت زمان, استرس شغلی, کیفیت زندگی, مدیران مقطع ابتدایی و متوسطه

    Religion and faith are important aspects of human experience. Therefore, it is important to address the role of religious beliefs in marital life. The purpose of this study was to compare the relationship between religious orientation and marital satisfaction among married female teachers. This research is a descriptive-correlational study. The statistical population of this study is all second-grade female secondary school teachers working in the school year 1995-94. The sample size in this study is 60. Method Sampling was simple random sampling. In this research, data were collected from two Allport religious orientation questionnaires (1950) and Enrique's marital satisfaction questionnaire (1989). Data were analyzed using independent correlation and independent t-test. And analyzed. The results showed that there is a relationship between religious orientation and marital satisfaction. The results show that there is a negative relationship between marital satisfaction and religious orientation. Considering that increasing the score in the religious orientation questionnaire means decreasing the inner orientation and increasing the external orientation towards religion, it can be concluded that As individuals have more intrinsic religious orientation, their marital satisfaction is higher, and therefore, it can be claimed that religion as an effective factor in marital satisfaction can increase marital satisfaction. There is also no significant difference between married female teachers with associate degrees, undergraduate and postgraduate students in marital satisfaction and religious orientation. Therefore, the zero assumption that there is no difference in group approval and research hypothesis is rejected.

  • هادی احمدی*، مرضیه رحیمی، اعظم ملکی

    این تحقیق با هدف مقایسه مولفه های مدیریت زمان، استرس شغلی و کیفیت زندگی مدیران مقطع ابتدایی و متوسطه آموزش وپرورش انجام گرفته است. روش تحقیق استفاده شده در تحقیق حاضر، از نوع علمی - مقایسه ای است. حجم کلی نمونه که برابر با 100 نفر در هر سه مقطع می باشد، انتخاب گردید. شیوه- ی تجزیه وتحلیل داده در پژوهش حاضر توصیفی و استنباطی می باشد و از آزمون tاستفاده شده است.جهت گردآوری اطلاعات از سه پرسشنامه ی استاندارد مدیریت زمان کرمی مقدم، استرس شغلی«ماریا آگیلاروفایی» رضایت از زندگی بوده است. طبق نتایج میانگین مدیران مرد مقطع ابتدایی، بیشتر از میانگین مدیران مرد مقطع متوسطه و هم چنین میانگین مدیران زن مقطع ابتدایی، بیشتر از میانگین مدیران زن متوسطه است و با توجه به این که t به دست آمده از t جدول کمتر می باشد، تفاوت بین جنسیت را از لحاظ مدیریت زمان معنادار نشان می دهد؛ یعنی مدیران(زن و مرد) مقطع ابتدایی، در مدیریت زمان از مدیران هم سطح خود در مقطع متوسطه، موفق تر بوده اند.همچنین بر اساس آزمون t، تفاوت معناداری بین علائم جسمانی و اضطراب و کارکرد اجتماعی وجود دارد؛ ولی مقدار t به دست آمده در افسردگی، بیانگر این است که تفاوت معناداری بین دو مقطع وجود ندارد. میانگین نمره ی کیفیت زندگی مدیران مقطع متوسطه، بیشتر از مدیران مقطع ابتدایی می باشد.

    کلید واژگان: مدیریت زمان, استرس شغلی, کیفیت زندگی, مدیران مقطع ابتدایی و متوسطه

    The purpose of this study was to compare the components of time management, occupational stress and quality of life of primary and secondary school principals. The research method used in this research is of a scientific-comparative type. The total sample size, which is 100 people in each of the three sections, was selected. The method of data analysis in this study is descriptive and inferential and t test was used. For collecting information, three standard questionnaires of the time management of Karami-e-Moghadam, Marja Agilarofa'i's job stress were life satisfaction. According to the average results of male primary school students, more than average male high school administrators, as well as average female primary school teachers, are more than average for middle school principals, and given that t is less than the table t, the difference between Gender in terms of time management is meaningful; that is, elementary managers (men and women) have been more successful in managing time from their high school level managers. Also, based on t test, there is a significant difference between physical symptoms and anxiety And social function; however, the value of t obtained in depression indicates that there is a significant difference There are two sections yen. The average quality of life of high school managers is higher than that of primary school administrators.

  • عباسعلی حسین خانزاده *
    اضطراب ناشی از امتحانات مشکلی اساسی در دانش آموزان نارساخوان است که می تواند منجر به مشکلات در سلامت روانی و عدم موفقیت تحصیلی آنان شود. با توجه به شیوع بالای اضطراب امتحان و همچنین با توجه به این که بیشتر تنیدگی ها و اضطراب امتحان دانش آموزان نارساخوان به علت فقدان مهارت های مقابله با هیجان ها و نداشتن مدیریت زمان است، پژوهش حاضر با هدف بررسی تعیین اثربخشی آموزش مدیریت زمان بر کاهش تنیدگی و اضطراب امتحان این دانش آموزان، انجام شد. روش تحقیق، یک مطالعه شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل، بوده است. جامعه آماری در این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پسر پایه پنجم و ششم مبتلا به نارساخوانی مدارس دولتی شهر رشت در سال تحصیلی 96-95 بود که تعداد 30 نفر از آنها برحسب شرایط ورود به پژوهش و به صورت در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل به تصادف جایدهی شدند. برای جمع آوری داده ها در این پژوهش از پرسشنامه اضطراب امتحان (ابوالقاسمی، اسدی، نجاریان، و شکرشکن، 1375) و پرسشنامه تنیدگی ادراک شده (کوهن وهمکاران، 1983)، استفاده شد. برنامه آموزش مدیریت زمان در طی 8 جلسه به گروه آزمایش آموزش داده شد در حالی که گروه گواه، آموزشی در این زمینه دریافت نکردند. تحلیل داده های پژوهش با آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که در مرحله پس آزمون بین دو گروه آزمایش و کنترل، از نظر میزان بهبودی در تنیدگی و اضطراب امتحان تفاوت معناداری وجود دارد (0001/0p<)؛ بدین معنا که آموزش مدیریت زمان توانسته است باعث کاهش سطح تنیدگی و اضطراب امتحان دانش آموزان نارساخوان شود. بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت هنگامی که دانش آموزان نارساخوان بتوانند زمان خود را به درستی مدیریت کنند، در واقع می توانند برنامه ریزی مناسبی برای خود در فرایند آموزش و تحصیل داشته باشند و در نتیجه باعث بالارفتن خودکارآمدی تحصیلی و کاهش تنش و اضطراب در آنها می شود.
    کلید واژگان: مدیریت زمان, تنیدگی, اضطراب امتحان, دانش آموزان
    A.A. Hosseinkhanzadeh *
    Test anxiety is a major problem in dyslexic students, which can lead to problems in mental health and their academic failure. Considering the high prevalence of test anxiety in dyslexic students and also the fact that most stress and anxiety tests are due to lack of coping skills and lack of time management, the purpose of this study was to determine the effectiveness of time management training on stress reduction and test anxiety of these students. The present study was a quasi-experimental study with pre-test and post-test design with the experimental and control group. The statistical population of this study include all male students aged 5 and 6 with dyslexia in public schools of Rasht in the academic year of 2015-2016. 30 of them were selected according to the conditions of entry into the research and convenient method and assigned in two experimental and control groups randomly. To collect data in this study, the test anxiety questionnaire (Abolghasemi, Asadi, Najjarian, Shokrzekan, 1996) and Perceived Stress Questionnaire (Cohen et al., 1983) were used. The time management training program was taught to the experimental group during 8 sessions, while the control group did not receive training in this area. Analysis of data using covariance analysis showed that there was a significant difference in the level of modification in stress and test anxiety in the post-test stage between two groups (p
    Keywords: Time management, test anxiety, students with dyslexia
  • فاطمه میردورقی، علی مشهدی*، جواد صالحی فدردی، کاظم رسول زاده طباطبایی
    هدف
    پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه نشانه های اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی و پیشرفت تحصیلی در دانشجویان با تاکید بر نقش میانجی گری مدیریت زمان صورت گرفت.
    روش
    در این تحقیق همبستگی، یک گروه نمونه 203 نفری دانشجوی دارای نشانه های اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی از دانشگاه فردوسی مشهد که با استفاده از مقیاس درجه بندی ADHD بزرگسالان بارکلی (BAARS) واجد نشانه های اختلال بودند، شناسایی و انتخاب شدند و با استفاده از مقیاس مدیریت زمان مورد ارزیابی قرار گرفتند. همچنین از معدل این دانشجویان به عنوان شاخص پیشرفت تحصیلی آنان استفاده گردید.
    یافته ها
    تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار لیزرل و به روش تحلیل مسیر صورت گرفت. نتایج حاکی از تایید نقش میانجی گری مدیریت زمان در رابطه نشانه نارسایی توجه و پیشرفت تحصیلی بود. در حالی که نتایج نشان داد مدیریت زمان نقش میانجی گری در رابطه دو نشانه فزون کنشی و تکانش گری با پیشرفت تحصیلی ایفا نمی کند. همچنین نتایج نشان داد از بین سه نشانه اختلال ADHD، تنها نشانه تکانش گری اثر مستقیمی بر پیشرفت تحصیلی دارد.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج پژوهش حاضر، پیشنهاد می گردد مداخلات درمانی برای دانشجویان مبتلا به ADHD متمرکز بر بهبود مدیریت زمان این افراد باشد.
    کلید واژگان: اختلال نارسایی توجه-فزون کنشی, مدیریت زمان, پیشرفت تحصیلی
    Fatemeh Mirdoraghi, Ali Mashhadi *, Kazem Rasoulzadeh Tabatabaee
    Objective
    The purpose of the current study is the examination of the relationship between the symptoms of attention deficit hyperactivity disorder / ADHD and Academic Achievement in students with the emphasis on mediating role of time management.
    Method
    In the correlative study, a group of 203 students who show the symptoms of attention deficit hyperactivity /ADHD were opted using adults’ ADHD calibration scale (BAARS). The instrument used in the present study was the time management scale. It is worth mentioning that students’ average was regarded as the indicator of their educational progress. The collected data were analyzed via path analysis in Lisrel 8.5 software.
    Results
    The results confirmed the mediating role of time management, in relation between attention deficit symptoms and academic achievement. While, the results showed that time-management does not the mediating role in relation between symptoms of hyperactivity and impulsivity with academic achievement. Also, the results showed that among symptoms of ADHD, only impulsivity symptom, has a direct effect on academic achievement.
    Conclusion
    Based on the obtained results, it is suggested that the treatment for students with ADHD, should better be based on improving their time management.
    Keywords: Attention deficit hyperactivity disorder- ADHD, time management, Academic-Achievement
  • محمد مهدی بابایی منقاری *، عادل زاهد بابلان، مهدی معینی کیا، عاطفه یوسفی
    دراین پژوهش روابط بین راهبردهای شناختی و مدیریت زمان با اضطراب امتحان دانش آموزان متوسطه آمل بود .روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل 2950 نفر از دانش آموزان متوسطه ی دوم و سوم ریاضی فیزیک شهرستان آمل بود. از بین جامعه آماری بر اساس فرمول کوکران تعداد 333 نفر دانش آموز به روش نمونه گیری خوشه ایچندمرحله ای انتخاب گردید. ابزار پژوهش، بخشی از پرسشنامه ی راهبردهای انگیزش برای یادگیری پینتریچ و همکاران شامل راهبردهای شناختی، مدیریت زمان و اضطراب امتحان بود. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل شد. یافته ها نشان داد بین راهبردهای شناختی و مدیریت زمان با اضطراب امتحان دانش آموزان در سطح اطمینان 99 درصد رابطه معنی داری وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که تکرار و مرور، تفکر انتقادی، سازماندهی، بسط معنایی و مدیریت زمان اضطراب امتحان دانش آموزان را پیش بینی می کند.
    کلید واژگان: مدیریت زمان, راهبردهای شناختی, اضطراب امتحان, دانش آموزان
    Mohammad Mehdi Babaei Menghari *
    The purpose of present study was Relations between Cognitive strategies and time management with exam anxiety among high school students Amol.The research method was descriptive correlational. The statistical population was the 2950 persons of Amol high school's students in second ant thirst grade mathematics discourse. Among them selected 333 students as sample according to Cochran formula and multi cluster sampling. The research instrument was the part of pintrich and et al questionnaire containing learning strategies, exam anxiety and time management dimension. Data were analyzed with Pearson correlation formula and multiple regression analysis. A Pearson correlation analysis revealed that there is relation between the Cognitive strategies and time management with exam anxiety statistically significance. The results of multiple regression analysis showed that rehearsal, critical thinking, elaboration, organization and time management predict student's exam anxiety.
    Keywords: time management, Cognitive strategies, exam anxiety, students
  • خسرو رمضانی*، شهین یزدان پناه
    هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش مدیریت زمان بر اضطراب امتحان و گوشه گیری دانش آموزان دبیرستان های دخترانه شهر یاسوج بود. این پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی مورد مطالعه کلیه ی دانش آموزان دختر دبیرستان های شهر یاسوج در سال تحصیلی 1395-1394، و تعداد آنها 3017 نفر می باشد. تعداد 60 نفر از آنان به شیوه ی نمونه گیری تصادفی و پس از اجرای پرسشنامه های اضطراب امتحان و احوال شخصی وودورث و بر اساس کسب رتبه ی درصدی بالای 70 در پرسشنامه ی اضطراب امتحان و نمره بالاتر از 6 در پرسشنامه ی احوال شخصی وودورث انتخاب و به طور تصادفی در گروه آزمایش و گواه به طور برابر (30 نفر) قرار گرفتند. آزمودنی های گروه آزمایش به مدت 10 جلسه، آموزش مدیریت زمان را دریافت نمودند و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. پس از اتمام جلسات، پس آزمون پرسشنامه های ذکر شده از دانش آموزان گرفته شد و داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش حاضر نشان داد که آموزش مدیریت زمان موجب کاهش اضطراب امتحان و بهبود گوشه گیری دانش آموزان شده است. در مجموع نتایج پژوهش حاضر نشان داد روش آموزش مدیریت زمان می تواند در کاهش اضطراب امتحان و بهبود گوشه گیری دانش آموزان موثر باشد.
    کلید واژگان: مدیریت زمان, اضطراب امتحان, گوشه گیری, دانش آموزان, یاسوج
    Khosro Ramezani *, Shahin Yazdanpanah
    The aim of present study was to examine the effect of time management training on test anxiety and isolation among high school girls' students in Yasuj city. This study has been conducted on the basis of experiment through a pretest-posttest plan and a control group. The research population included all high school girls' students in Yasuj (3017 students). Sixty of research population had been randomly chosen based on their ranking after the implementation of the questionnaires namely: Test Anxiety Inventory (TAI) and Inventory of Woodworth Personal Data Sheet. They were randomly assigned to an experimental (n=30) and a control groups (n=30). The experimental group received time management training for 10 sessions, but the control group did not receive any intervention. After the sessions, the students were given posttest questionnaires and the data have been analyzed using covariance analysis method. Findings showed that time management training leads to reducing students' test anxiety and isolation. Overall, results of this study showed the efficacy of time management training in reducing students' test anxiety and isolation, among high school girl students in Yasuj city.
    Keywords: time management, test anxiety, isolation, student, Yasuj
  • ندا مرادی، علیرضا حاجی یخچالی، ذکرالله مروتی
    هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه ی علی مدیریت زمان و حمایت اجتماعی ادراک شده با بهزیستی روان شناختی و عملکرد تحصیلی با میانجی گری تنیدگی تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی در دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز بود. شرکت کنندگان در این پژوهش300 نفر از دانشجویان دانشگاه چمران اهواز بودند، که از طریق روش تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار استفاده شده در این پژوهش پرسشنامه های مدیریت زمان ترومن و هارتلی (1996)، پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف (RSPW)، 1989 مقیاس تنیدگی دوران دانشجویی (SLSI)، 1991 مقیاس خودکارآمدی تحصیلی (1997) و مقیاس چند بعدی حمایت اجتماعی ادراک شده (MSPSS)، 198 بودند. ارزیابی الگوی پیشنهادی با استفاده از روش تحلیل مسیر انجام گرفت. جهت آزمون روابط غیرمستقیم از روش بوت استراپ (نرم افزار AMOS-20)، استفاده شد. نتایج نشان دادند، که مسیرها به استثناء مسیر تنیدگی تحصیلی به بهزیستی روان شناختی و مدیریت زمان به بهزیستی روان شناختی معنی دار بود. برازش بهتر از طریق حذف مسیرهای غیرمعنی دار حاصل شد.
    کلید واژگان: مدیریت زمان, حمایت اجتماعی ادراک شده, تنیدگی تحصیلی, خودکارآمدی تحصیلی, عملکرد تحصیلی و بهزیستی روان شناختی
  • نادر حاجلو، خدیجه عیوضی
    هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش هوش هیجانی بر بهبود مدیریت زمان و خودکارآمدی دانش آموزان دختر بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر سال اول متوسطه شهرستان هیر مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 91-90 بودند. از این جامعه آماری دو کلاس 20 نفری جمعا 40 دانش آموز دختر به صورت تصادفی خوشه ایچند مرحله ای انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل مطالعه شدند. روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی و طرح آن پیش آزمون- پس آزمون با گروه های ناهمسان بود. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های مدیریت زمان بارلینگ، کلوی و چونگ، خودکارآمدی اسکوارتز و جروسالم و هوش هیجانی برادبری و گریوز استفاده شد. داده های به دست آمده با تکنیک کواریانس چند متغیره تحلیل شد. نتایج نشان داد افرادی که در دوره آموزشی هوش هیجانی شرکت کردند بیش تر از افرادی که در این دوره شرکت نکردند، زمان خود را مدیریت می کنند و احساس خودکارآمدی بیش تری می کنند. همچنین معلوم شد که آموزش هوش هیجانی قسمت بیش تری از واریانس مدیریت زمان کوتاه مدت را در مقایسه با ورایانس مدیریت زمان بلند مدت و خودکارآمدی تبیین می کند. پژوهش حاضر ضمن بسط ادبیات پژوهشی مدیریت زمان، خودکارآمدی و هوش هیجانی، به توجه ویژه مشاوران مدارس به هوش هیجانی دانش آموزان تاکید می کند.
    کلید واژگان: هوش هیجانی, مدیریت زمان, خودکارآمدی, دانش آموزان دختر
    Nader Hajloo, Khadijeh Eyvazi
    The aim of this study was to determine the effectiveness of emotional intelligence training to improve the time management and self-efficacy of girls students. The study population consisted of all first year girls high school students that were enrolled in schools of Hir city in 2012-2013 school year. Two classes included 20 Students, totaling 40 female students were selected with randomly clusters and were Divided in experimental and control groups. The research method was a quasi-experimental design with pre-test - post-test groups.. The Barling, Kelloway & Cheung questionnaire of time management, Schwarz and Jerusalem self-efficacy questionnaire and Bradbury emotional intelligence questionnaire was used for data collecting. The obtained data were analyzed using multivariate covariance. The results showed that individuals who took part in the training of emotional intelligence than those who did not participate in the course, manage their time and have a greater self-efficacy. It turned out that most variance of the short-term, time management, in comparison With variance of the long-term, time management and variance of self-efficacy was explained by emotional intelligence training. The present study extends the research literature on time management and self-efficacy, and emphasize on special attention to the emotional intelligence by school counselors.
    Keywords: emotional intelligence, time management, self, efficacy, female students
  • عبدالله معتمدی، صغری ابراهیمی قوام، یوسف اعظمی، حامد چوپان، یونس دوستیان
    هدف
    پژوهش حاضر با هدف مقایسه سبک های یادگیری، سبک های مطالعه و مدیریت زمان در دانشجویان ممتاز و غیرممتاز انجام شده است.
    روش
    پژوهش توصیفی و از نوع مقایسه ای می باشد. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شد و بدین ترتیب 100 نفر از دانشجویان ممتاز و غیرممتاز دانشگاه کردستان که واجد شرایط پژوهش حاضر بودند، به صورت تصادفی انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها پرسشنامه سبک های یادگیری ورمونت و ون ریجسویک (ILS)، پرسشنامه رویکردهای مطالعه مارتون و سلجو، پرسشنامه مدیریت زمان بریتون و تسر و نیز پرسشنامه ویژگی های جمعیت شناختی مورد استفاده قرار گرفت. برای تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارSPSS و از روش های آمار توصیفی و استنباطی استفاده گردید.
    یافته ها
    نشان داد که بین سبک های یادگیری و مطالعه دانشجویان ممتاز و غیر ممتاز تفاوت معناداری وجود دارد، اما بین دو گروه از لحاظ استفاده بهینه از وقت اختلاف معناداری مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    لازم است با برگزاری کارگاه های آموزشی مدیریت زمان و همچنین آموزش راهبردهای یادگیری و مطالعه موثر به دانشجویان توسط مسئولین آموزشی و مراکز مشاوره دانشگاه ها اقدامات لازم به عمل آید.
    کلید واژگان: سبک یادگیری, سبک مطالعه, مدیریت زمان, دانشجو, ممتاز, غیرممتاز
    Abdollah Moatamedy
    Objective
    This study compared the learning styles, study styles and time management in gifted and non-gifted students.
    Methods
    This research is descriptive-comparison. Simple random sampling was used to select a sample of 100 students from gifted and non-gifted Kurdistan University are eligible for this research were randomly selected. for data gathering,Vermont and Van Ryjsvyk Learning style questionnaire (ILS),a Marton and Sljv study approaches questionnaire and, Bryton and Tesr management time inventory and demographic characteristics questionnaire was used. For data analysis using SPSS software and descriptive and inferential statistical methods were used.
    Results
    showed that between gifted and non-gifted students learning styles and study styles there was significant difference, but the two groups were not significantly different in terms of efficient use of time.
    Conclusion
    It is a time management workshops and teaching effective learning and study strategies by educational and counseling services to students by the university authorities to take action to occur.
    Keywords: Learning styles, Study styles, Time management, Student, Gifted, Non, gifted
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال