به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "obsessive - compulsive disorder" در نشریات گروه "روانشناسی"

تکرار جستجوی کلیدواژه «obsessive - compulsive disorder» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • Mohammadsadegh Zamani-Zarchi, Sedigheh Ahmadi *, Esmail Asadpour
    Introduction

    Commitment is considered one of the most important predictors of the continuity of romantic relationships and is vital for the growth and stability of such relationships. The present study was conducted to investigate the role of Relationship Obsessive-Compulsive Disorder (ROCD) symptoms and evaluating romantic alternatives in marital commitment.

    Method

    The research method was a descriptive-correlative one. The statistical population included all married individuals in Tehran in 2023-2024, of whom 267 participants were selected as a sample using the convenience sampling method. The ROCI (2012) along with the Rusbult's Investment Model Scale (IMC, 1998) were used to collect the data. The data were analyzed using the simultaneous regression method by SPSS version 22 and Amos version 24.

    Results

    According to the results, there was a negative and significant relationship between ROCD symptoms (-0.37) and evaluating romantic alternatives (-0.40) with marital commitment (P<0.01). In total, these two variables were able to explain 40% of the variances of marital commitment.

    Conclusion

    Overall, the present study indicated that symptoms of ROCD and the evaluation of romantic alternatives significantly impact marital commitment among married individuals. These findings underscore the importance of considering both psychological factors, such as ROCD symptoms, and relational factors, such as the evaluation of alternatives, in understanding and predicting marital commitment.

    Keywords: Marriage, Obsessive-Compulsive Disorder, Romantic Dissolution, Interpersonal Relations
  • فهیمه رسولی مرادی، نرگس پورطالب*، هادی اسمخانی اکبری نژاد

    هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش گروهی پذیرش و تعهد بر نشانگان وسواسی- اجباری و اضطراب فراگیر دانش آموزان دختر بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر 14 تا 16 ساله مدارس دولتی شهر تبریز در سال تحصیلی 1401-1402 بود. نمونه آماری شامل 30 دانش آموز دختر دارای نشانگان وسواسی- اجباری و اضطراب فراگیر بودند که توسط مشاور مدرسه معرفی شده و با روش نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرارگرفتند. هر دو گروه در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون با مقیاس وسواسی- اجباری ییل براون و مقیاس فرم کوتاه اختلال اضطراب فراگیر اشپیتز و همکاران، مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای، یک روز در هفته، برنامه آموزش پذیرش و تعهد را دریافت کردند. داده های حاصل از پژوهش ازطریق تجزیه و تحلیل کوواریانس چند متغیره مورد بررسی قرارگرفت. سطح معنا داری در کلیه آزمون ها 05/0 در نظر گرفته شد. یافته ها نشان داد، در هر دو متغیر وسواسی- اجباری (001/0) و اضطراب فراگیر (001/0) تفاوت معناداری بین گروه آزمایش و کنترل وجود دارد (001/0 <p). با توجه به نتایج به دست آمده در این پژوهش، آموزش پذیرش و تعهد تا حد زیادی می تواند مشکلات وسواس و اضطراب دانش آموزان را کاهش دهد.

    کلید واژگان: آموزش پذیرش و تعهد, وسواس فکری- عملی, اضطراب فراگیر, دانش آموزان
    Fahime Rasouli Moradi, Narges Pourtaleb *, Hadi Akbarinejhad

    The purpose of this research was to determine the Effectiveness of Teaching Acceptance and Commitment on Obsessive Compulsive Disorder and Generalized Anxiety of Students. The research method was semi-experimental with a pre-test-post-test design with a control group. The statistical population in this research included all female students aged 14 to 16 years of Devati schools in Tabriz city in the academic year 1401-1402. The statistical sample consisted of 30 female students with obsessive-compulsive and generalized anxiety symptoms who were introduced by the school counselor and were selected by non-random sampling method and randomly placed in two experimental and control groups. Both groups were tested in the pre-test and post-test stages with Yale Brown's obsessive-compulsive questionnaire (1986), (CY-BOCS) and the short-form scale of generalized anxiety disorder by Spitz et al. (2006), (GAD-7). were evaluated. The experimental group received the acceptance and commitment training program for 10 sessions of 90 minutes, one day a week. The data obtained from the research were analyzed by multivariate analysis of covariance. The significance level was considered 0/05 in all tests. The findings showed that there was a significant difference between the experimental and control groups in both obsessive-compulsive and pervasive anxiety variables. According to the results obtained in this research, teaching acceptance and commitment can greatly reduce the problems of obsession and anxiety of students.

    Keywords: Teaching Acceptance, Commitment, Obsessive Compulsive Disorder, Generalized Anxiety, Students
  • فرناز رادمهر، خدامراد مومنی*، جهانگیر کرمی، عمران داوری نژاد
    هدف

    پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و اختلال وسواسی- جبری: نقش واسطه ای خودتنظیم گری صورت گرفت.

    روش شناسی پژوهش:

     روش پژهش توصیفی- همبستگی مبتنی برمعادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش کلیه بیماران مبتلا به اختلال وسواسی- جبری مراجعه کننده به کلینیک های عمومی و خصوصی روان پزشکی در سطح شهر کرمانشاه در سال 1400 بود که با توجه به معیارهای ورود و خروج و دریافت تشخیص اختلال وسواسی-جبری توسط روان پزشک و بر اساس مصاحبه بالینی ساختاریافته (DSM-5) به شیوه دردسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های اختلال وسواسی- جبری فوا و همکاران (2002)، خودتنظیم گری ایبانز و همکاران (2005) و طرحواره های یانگ (2005) بود. برای تحلیل داده ها از شاخص های توصیفی و تحلیل معادلات ساختاری در نرم افزار SPSS-21 و PLS-3 استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد مدل مطرح شده از برازش خوبی برخوردار است (90/0= NFI و 079/0= SRMR). نتایج تحلیل ها نشان داد طرحواره های ناسازگار اولیه با اختلال وسواسی- جبری رابطه مثبت و معنادار و خودتنظیم گری با اختلال وسواسی- جبری رابطه منفی ومعنادار دارند. همچنین طرحواره های ناسازگار اولیه ازطریق خودتنظیم گری بر اختلال وسواسی- جبری اثرگذار است.

    بحث و نتیجه گیری

    یافته های این پژوهش پیشنهاد می کند که درطراحی مداخلات روان شناختی برای بیماران مبتلا به اختلال وسواسی-جبری، به نقش طرحواره های ناسازگار اولیه و خودتنظیم گری توجه شود.

    کلید واژگان: خودتنظیم گری, طرحواره های ناسازگار اولیه, اختلال وسواسی- جبری
    Farnaz Radmehr, Khodamorad Momeni *, Jahangir Karami, Omran Davarinejad
    Objective

    This study aimed to investigate the relationship between early maladaptive schemas and obsessive-compulsive disorder: the mediating role of self-regulation.

    Research Methodology

    The research method was descriptive-correlation based on structural equations. The statistical population of the study was all patients with obsessive-compulsive disorder referred to public and private psychiatric clinics in Kermanshah City in 2021. According to the inclusion and exclusion criteria and receiving the diagnosis of obsessive-compulsive disorder by a psychiatrist and based on structured clinical interviews (DSM-5) were selected by convenience sampling. Research tools included obsessive-compulsive disorder questionnaires Foa et al (2002), Self-regulation Ibanez et al (2005), and young schemas (2005). Descriptive indices and structural equation analysis in SPSS-21 and PLS-3 software were used to analyze the data.

    Findings

    The results showed that the proposed model has a good fit (NFI = 0.90 and SRMR = 0.079). The results of the analysis showed that early maladaptive schemas have a positive and significant relationship with obsessive-compulsive disorder and self-regulation has a negative and significant relationship with obsessive-compulsive disorder. Primary maladaptive schemas also affect obsessive-compulsive disorder through self-regulation.

    Conclusion

    The findings of this study suggest that the role of early maladaptive schemas and self-regulation should be considered in designing psychological interventions for patients with obsessive-compulsive disorder.

    Keywords: Self-Regulation, Early Maladaptive Schemas, Obsessive-Compulsive Disorder
  • آیلین قاسمی کوشیکلایی*، ایران داوودی، عبدالکاظم نیسی، مرتضی امیدیان
    زمینه

    علائم وسواس گون، تحمل پریشانی پایین و احساس گناه بالا از جمله موارد شایع در بین جمعیت بالینی مبتلایان به اختلال وسواسی-جبری می باشد. این موارد باعث مزمن شدن این اختلال شده و سیر درمان را سخت تر و طولانی تر می کنند، و این مسئله اهمیت یافتن درمان مناسب برای اختلال وسواس-جبری را جدی تر می کند، زیرا مزمن شدن اختلال باعث آسیب بسیار جدی به روابط، عملکرد، شغل و زندگی شخص می شود.

    هدف

    هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی روش طرحواره درمانی مبتنی بر ذهنیت بر علائم وسواس، تحمل پریشانی و احساس گناه بیماران مبتلا به اختلال وسواسی-جبری بود.

    روش

    روش پژوهش حاضر از نوع مطالعه تک موردی با طرح ABA بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران مبتلا به اختلال وسواسی-جبری مراجعه کننده به مراکز روانشناختی شهر اهواز بود. روش نمونه گیری در پژوهش حاضر به شیوه هدفمند بود. نمونه این پژوهش شامل چهار بیمار مبتلا  به اختلال وسواسی-جبری بود. ابزارهای مورد استفاده این پژوهش شامل مصاحبه ساختار یافته بر اساس DSM5-TR و مقیاس های علائم وسواس فکری-عملی ییل-برون (گودمن و همکاران، 1989)، تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005) و احساس گناه (کوگلز و جونز، 1992) بود. همچنین محتوای درمانی پژوهش حاضر بر اساس پروتکل طرحواره درمانی مبنی بر ذهنیت (فرل و همکاران، 2014) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از نمودار دیداری، درصد داده های ناهمپوش، درصد بهبودی و شاخص تغییر پایا استفاده شد.

    یافته ها

    یافته های پژوهش نشان داد که طرحواره درمانی مبتنی بر ذهنیت بر علائم وسواس، تحمل پریشانی و احساس گناه شرکت کنندگان در مراحل مداخله و پیگیری موثر واقع شده و دارای اثربخشی است. مقدار شاخص تغییر پایا نیز برای تمامی آن ها معنادار بود (05/0 >p). درصد بهبودی در مرحله پیگیری نیز در محدوده موفقیت درمان قرار داشته که این مسئله ثبات اثربخشی این درمان را نشان می دهد.

    نتیجه گیری

    با توجه به سیر مختل کننده و مزمن بودن وسواس ضرورت یک درمان اثربخش و پایدار در مورد این بیماران حائز اهمیت است. همچنین با توجه به نتایج پژوهش حاضر و اثربخشی طرحواره درمانی مبتنی بر ذهنیت بر علائم وسواس، تحمل پریشانی و احساس گناه بیماران مبتلا به اختلال وسواسی-جبری، استفاده از مداخلات و فنون خاص مداخله مبتنی بر ذهنیت های طرحواره ای به عنوان یک روش اصلی و مکمل در کنار سایر فنون و مفاهیم اصلی در درمان بیماران مبتلا به اختلال وسواسی-جبری و نشانگان آن ها به درمان گران پیشنهاد می شود.

    کلید واژگان: طرحواره درمانی مبتنی بر ذهنیت, اختلال وسواسی-جبری, علائم وسواس, تحمل پریشانی, احساس گناه
    Aylin Ghassemi Koushikolaei*, Iran Davoudi, Abdolkazem Neysi, Morteza Omidiyan
    Background

    Obsessive symptoms, low distress tolerance, and heightened guilt represent prevalent characteristics within the clinical demographic of individuals suffering from obsessive-compulsive disorder (OCD). These features contribute significantly to the chronicity of this disorder, complicating the treatment trajectory and prolonging the therapeutic process. Consequently, the imperative to identify an appropriate treatment for OCD becomes more pronounced. The chronic nature of this condition inflicts substantial damage on various facets of life, including relationships, performance, work, and overall quality of life.

    Aims

    This study aimed to scrutinize the efficacy of schema mode therapy in ameliorating obsession symptoms, bolstering distress tolerance, and alleviating guilt among individuals diagnosed with obsessive-compulsive disorder.

    Methods

    The present research employed a single case study utilizing an ABA design. The statistical population encompassed all patients diagnosed with obsessive-compulsive disorder (OCD) attending psychological centers in Ahvaz city. The sampling method adopted for this study was Purposive, specifically selecting four individuals diagnosed with obsessive-compulsive disorder as the research sample. To assess and measure the participants, structured interviews based on DSM-5-TR criteria were conducted, along with employing the Yale-Brown Obsessive-Compulsive Symptoms Scale (Goodman et al., 1989), the Distress Tolerance Scale (Simons & Gaher, 2005), and the Guilt Scale (Kugler & Jones, 1992). The therapeutic intervention utilized in this study adhered to the schema mode therapy protocol as outlined by Ferrell et al. (2014). For data analysis, visual chart, percentage of non-overlapping data, recovery percentage and reliable change index were used.

    Results

    The research findings revealed that schema mode therapy exhibited effectiveness in reducing symptoms of obsession, enhancing distress tolerance, and alleviating guilt among the subjects during both the intervention and follow-up stages. Furthermore, the reliability index value was statistically significant for all measured parameters (p< 0.05). Additionally, the percentage of recovery during the follow-up phase fell within the spectrum denoting treatment success, signifying the sustained efficacy and stability of this therapeutic intervention.

    Conclusion

    Given the obsession and chronic obsession, the necessity of an effective and sustainable treatment is important for these patients. Also, according to the results of the present study and the effectiveness of schema mode therapy on the symptoms of obsession, distress tolerance and guilt in patients with obsessive-compulsive disorder, the use of specific interventions and intervention techniques based on schema mentalities is suggested as a main and complementary method along with other main treatment techniques and concepts.

    Keywords: Schema Mode Therapy, Obsessive Compulsive Disorder, Obsessive Symptoms, Distress Tolerance, Guilt
  • مریم کشاورز، بهنوش آرام فر*

    پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای تنظیم هیجان در رابطه بین تحمل پریشانی و باورهای فراشناختی با اختلال وسواس جبری انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی_همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش افراد بالای 18 سال شهر تهران در سال 1402 بودند که به روش نمونه گیری در دسترس از منطقه سه، نمونه ای به تعداد 200 نفر انتخاب و پرسشنامه در بین آن ها توزیع شد. ابزارهای این پژوهش شامل مقیاس وسواس فکری- جبری بیل براون (Y-BOCS، گودمن و همکاران، 1989)، مقیاس تحمل پریشانی (DTS، سیمونز و گاهر، 2005)، پرسشنامه باورهای فراشناختی (MCQ، ولز و کارت رایت-هاتون، 2004) و پرسشنامه تنظیم هیجان (ERQ، گراس و جان، 2003) بودند. داده ها با استفاده از روش تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل مسیر حاکی از برازش مناسب مدل بود. یافته ها نشان داد که تحمل پریشانی و باورهای فراشناختی به صورت مستقیم قادر به پیش بینی اختلال وسواس جبری بودند (001/0‹p) و همچنین تحمل پریشانی به صورت غیر مستقیم از طریق تنظیم هیجان (ارزیابی مجدد) توانست اختلال وسواس جبری را پیش بینی کند (001/0‹p). از یافته ها می توان نتیجه گرفت که تحمل پریشانی و تنظیم هیجان نقش کلیدی در اختلال وسواس جبری دارند و لزوم توجه به این عوامل در تعامل با یکدیگر در برنامه های ارتقای کیفیت زندگی اختلال وسواس جبری ضروری است.

    کلید واژگان: باورهای فراشناختی, تحمل پریشانی, تنظیم هیجان, اختلال وسواس جبری
    Maryam Keshavarz, Behnoosh Aramfar*

    This study aimed to investigate the mediating role of emotion regulation in the relationship between distress tolerance and metacognitive beliefs with obsessive-compulsive disorder. The present research was a descriptive correlation. The statistical population of the research was people over 18 years of age in Tehran in 2023, and a sample of 200 people was selected and a questionnaire was distributed among them using the available sampling method from the third region. Research tools included: Yale-Brown Obsessive-Compulsive Scale (Y-BOCS & Goodman, et al, 1989), Distress Tolerance Scale (DTS, Simons & Gaher, 2005), Metacognition Questionnaire (MCQ, Wells & Cartwright-Hatton, 2005) and Emotion Regulation Questionnaire (ERQ, Gross & John, 2003). The path analysis method was used to analyze the data. The results of the path analysis method indicated that the model fit in well. The findings showed that distress tolerance and metacognitive beliefs were able to directly predict obsessive-compulsive disorder (p<0.001) and also distress tolerance indirectly through emotion regulation (reappraisal) could predict obsessive-compulsive disorder (p<0.001). It can be concluded that distress tolerance and emotion regulation play a key role in obsessive-compulsive disorder, and it is necessary to pay attention to these factors in interaction with each other in programs to improve the quality of life of obsessive-compulsive disorder.

    Keywords: Metacognitive Beliefs, Distress Tolerance, Emotion Regulation, Obsessive-Compulsive Disorder
  • فرناز رادمهر، خدامراد مومنی*، جهانگیر کرمی، عمران داوری نژاد

    این پژوهش با هدف بررسی تاثیر ترومای کودکی بر نشانه های اختلال وسواسی- جبری با نقش واسطه ای خودتنظیم گری در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی- جبری انجام گرفت.  در این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی، 300 نفر بیمار مبتلا به اختلال وسواسی- جبری (161 نفر زن و 139 نفر مرد) مراجعه کننده به کلینیک های عمومی و خصوصی روان پزشکی در سطح شهر کرمانشاه با توجه به معیارهای ورود و خروج و دریافت تشخیص اختلال وسواسی- جبری توسط روانپزشک و  بر اساس  مصاحبه بالینی ساختاریافته (DSM-5) به شیوه تصادفی با توجه به شماره پرونده های پزشکی آنان، انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل مصاحبه بالینی ساختاریافته (SCID-V)، پرسشنامه بازنگری شده اختلال وسواسی- جبری فوا و همکاران (2002) و فرم کوتاه پرسشنامه ترومای کودکی برنشتاین و همکاران (2003) بود. داده ها به وسیله تحلیل معادلات ساختاری و نرم افزارهای SPSS-22 و AMOS-24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که مدل پیشنهادی، برازش مناسبی با داده ها دارد. در این مدل، معناداری اثر مستقیم و معنادار هر یک از متغیرهای ترومای کودکی (405/0) و خودتنظیم گری (163/0-) بر اختلال وسواسی- جبری و نیز اثر غیرمستقیم و معنادار ترومای کودکی بر اختلال وسواسی- جبری (712/0) با مقادیر مذکور نشان داده شد (001/0all P s<).

    کلید واژگان: خودتنظیم گری, ترومای کودکی, اختلال وسواسی- جبری
    Farnaz Radmehr, Khodamorad Momeni*, Jahangir Karami, Omran Davarinejad

    The aim of this study investigated the effect of childhood trauma on the symptoms of obsessive-compulsive disorder with a mediating role of self-regulation in patients with obsessive-compulsive disorder. In this descriptive correlational study, 300 patients with obsessive-compulsive disorder (161 females and 139 males) referred to public and private psychiatric clinics in Kermanshah according to the inclusion and exclusion criteria and receiving a diagnosis Obsessive-compulsive disorder was selected by a psychiatrist based on structured clinical interview (DSM-5) randomly according to the number of their medical records. The instruments used in this study included Structured Clinical Interview (SCID-V), Revised Obsessive-Compulsive Disorder Questionnaire by Foua et al. (2002) and the short form of Bernstein et al.'s (2003) Child Trauma Questionnaire. Data were analyzed by structural equation analysis in SPSS-21 and AMOS-24 software. The findings showed that the proposed model has a good fit with the data. In this model, the significant and direct effect of each of the variables of childhood trauma (0.405) and self-regulation (-0.163) on obsessive-compulsive disorder and also the indirect and significant effect of childhood trauma on obsessive-compulsive disorder (0.712) 0) was shown with the mentioned values (all P s <0.001).

    Keywords: Self-Regulation, Childhood Trauma, Obsessive-Compulsive Disorder
  • معصومه آزادبخت، خدامراد مومنی*، کامران یزدانبخش
    هدف این پژوهش، بررسی نقش میانجی گری هیجان آگاهی و عدم تحمل ابهام در رابطه میان ترس های دوران کودکی و سیستم های مغزی-رفتاری با علائم و نشانه های اختلال وسواسی جبری در دختران و پسران دبیرستانی شهرستان کوهدشت است. این پژوهش از نظر هدف بنیادی و از لحاظ روش توصیفی-همبستگی از نوع معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان مشغول به تحصیل در مقطع متوسطه دوم شهرستان کوهدشت استان لرستان در سال تحصیلی 1402-1401 است. حجم نمونه با توجه به تعداد زیرمقیاس ها (29 زیرمقیاس) باید حداقل 435 تعیین می شد. در این پژوهش 441 نمونه (273 دختر و 168 پسر) وارد تجزیه و تحلیل شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های ترس برای کودکان و نوجوانان (FSSC-R)، سیستم های بازداری و فعال سازی رفتاری (BA/I SS)، آگاهی هیجانی (EAQ-30)، عدم تحمل بلاتکلیفی (IUS) و پرسشنامه تجدیدنظرشده وسواس فکری-عملی (OCI-R) استفاده شد. برای طبقه بندی، پردازش و تحلیل داده ها، نرم افزارهای آماری SPSS-22 و لیزرل 85/8 به کار رفت. برازش مدل فرضی با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری آزمون شد. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد مدل پیشنهادی برای سبب شناسی اختلال وسواسی جبری از برازش خوبی برخوردار بود. نتایج نشان داد سیستم فعال ساز رفتاری، هیجان آگاهی و عدم تحمل ابهام به طور مستقیم بر اختلال وسواسی جبری اثر دارند. ترس های کودکی به طور غیرمستقیم و از طریق هیجان آگاهی و عدم تحمل ابهام بر اختلال وسواسی جبری تاثیرگذارند. همچنین سیستم فعال ساز رفتاری به طور غیرمستقیم و از طریق هیجان آگاهی و عدم تحمل ابهام بر این اختلال تاثیرگذار است؛ بنابراین پیشنهاد می شود در پژوهش های آینده و طراحی پروتکل های پیشگیرانه و درمانی اختلال وسواسی جبری این متغیرها لحاظ شود.
    کلید واژگان: اختلال وسواسی جبری, ترس های کودکی, سیستم های مغزی رفتاری, عدم تحمل بلاتکلیفی, هیجان آگاهی
    Masoomeh Azadbakht, Khodamorad Momeni *, Kamran Yazdanbakhsh
    The purpose of this research is to investigate the mediating role of emotional awareness and intolerance of ambiguity in the relationship between childhood fears and brain-behavioral systems with signs and symptoms of obsessive-compulsive disorder in high school girls and boys in Kouhdasht city. The purpose of this research is fundamental, and it is a descriptive-correlation form of structural equations in terms of its research method. The statistical population of this research is comprised of all pupils enrolled in the second secondary level of Kouhdasht city in Lorestan province during the academic year 2022-2023. According to the number of subscales (29 subscales), the sample size should be a minimum of 435. The analysis of 441 samples (273 girls and 168 boys) was conducted in this study. To collect data from the Fear Questionnaire for Children and Adolescents (FSSC-R), Behavioral Inhibition/Activation Systems Scale, Emotional Awareness Questionnaire (EAQ-30), Intolerance of Uncertainty Questionnaire (IUS), and Obsessive-Compulsive Inventory – Revised (OCI-R) were employed to gather data from the Fear Questionnaire for Children and Adolescents (FSSC-R). The data classification, processing, and analysis were conducted using SPSS 22 and Lisrel 8.85 statistical software. The structural equation modeling method was employed to evaluate the fit of the hypothetical model. The data analysis results indicated that the proposed model for the etiology of OCD was a reasonable fit. The findings indicated that obsessive-compulsive disorder is directly influenced by childhood fears, behavioral brain systems, emotional awareness, and intolerance of ambiguity. Additionally, this disorder is indirectly influenced by childhood anxieties and behavioral brain systems, which are characterized by an intolerance of ambiguity and an excitement of awareness. Therefore, it is recommended that these variables be incorporated into future research and the development of preventive and treatment protocols for OCD.
    Keywords: Brain Behavioral Systems, Childhood Fears, Emotional Awareness, Intolerance Of Uncertainty, Obsessive-Compulsive Disorder
  • مریم زادبر، غلامرضا منشئی*، اصغر آقایی جشوقانی
    هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان مواجهه ای واقعیت مجازی با درمان شناختی-رفتاری بر تحمل ابهام در افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری دربرگیرنده افراد مراجعه کننده به مراکز خدمات مشاوره و روان شناختی نیک مهر شهر تهران در شش ماهه دوم سال 1398 بود. 45 نفر با نمونه گیری هدفمند انتخاب و به روش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه (15 نفر برای هر گروه) جایگزین شدند. 12 جلسه هشت دقیقه ای درمان مواجهه ای واقعیت مجازی (هفته ای دو جلسه به مدت شش هفته) و 12 جلسه 45 دقیقه ای درمان شناختی-رفتاری (هفته ای دو جلسه به مدت شش هفته) برای گروه آزمایش اجرا شد، اما گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. ارزیابی طی سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری به وسیله پرسشنامه وسواسی-جبری مادزلی (MOCQ) و پرسشنامه تحمل ابهام (ATQ) انجام گرفت. داده ها با آزمون تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بنفرونی در نرم افزار SPSS-23 تحلیل شدند. نتایج بیانگر آن بود که درمان مواجهه ای واقعیت مجازی و درمان شناختی-رفتاری بر تحمل ابهام در افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی موثر است (0/05>p). علاوه براین مطابق نتایج آزمون تعقیبی، در میزان اثربخشی این دو درمان بر تحمل ابهام در افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی تفاوت معناداری مشاهده نشد (p>0/05). با توجه به نتایج پژوهش مبنی بر عدم تفاوت اثربخشی درمان مواجهه ای واقعیت مجازی و درمان شناختی-رفتاری در افزایش تحمل ابهام، می توان از این دو درمان در جهت افزایش تحمل ابهام افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی بهره برد.
    کلید واژگان: تحمل ابهام, درمان شناختی-رفتاری, درمان مواجهه ای واقعیت مجازی, وسواس فکری-عملی
    Maryam Zadbar, Gholamreza Manshaei *, Asghar Aghaei Joshaghani
    The objective of this investigation was to evaluate the efficacy of cognitive-behavioral therapy for obsessive-compulsive disorder symptoms in individuals with the disorder in comparison to virtual reality exposure therapy. A quasi-experimental method was implemented, followed by a pretest-posttest and a two-month follow-up. The population consisted of all individuals who were referred to Nik Mehr Counseling and Psychological Services in Tehran during 2020 and 2021. Among them, 45 were selected through convenience sampling method, randomly assigned to experimental and control groups and administered Madzli's Obsessive-Compulsive Questionnaire (1980). Subsequently, the subjects were subjected to cognitive-behavioral therapy for 12 sessions (2 forty-five-minute sessions per week for 6 weeks) and virtual reality exposure for 12 sessions (2 eight-minute sessions per week for 6 weeks). No intervention was administered to the control group. The data was analyzed in SPSS.23 software using a Bonferroni post hoc test and mixed analysis of variance. The results indicated that both therapies were efficacious (F=192; Eta=0.67; P<0001) in reducing obsession syndromes in individuals with the disorder. Additionally, the follow-up test demonstrated that there is no statistically significant difference in the efficacy of these two therapies on individuals with obsessive-compulsive disorder (P<0.05). According to the results, since there is no difference in the effectiveness of virtual reality exposure therapy and cognitive-behavioral therapy, both can be applied to reduce obsession syndromes amongst people with the disorder.
    Keywords: Cognitive-Behavioral Therapy, Obsessive Compulsive Disorder, Tolerance Of Ambiguity, Virtual Reality Therapy
  • مریم معین، مریم فراهانی فر*

    هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی طرحواره درمانی با تاکید بر ذهنیت ها بر نشخوار فکری و کمالگرایی افراد دارای اختلال وسواسی-جبری مقاوم به درمان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون گروه کنترل بود. جامعه پژوهش حاضر شامل تمامی مراجعه کنندگان (زن و مرد) مبتلا به اختلال وسواسی - جبری مقاوم به درمان ساکن شهر تهران بود که از سال 1401-1400 به کلینیک های روانشناسی شهر تهران مراجعه کرده بودند که از بین آن ها، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، تعداد 30 نفر (16 زن و 14 مرد) به عنوان نمونه انتخاب و با روش تصادفی به دو گروه (15 نفر آزمایش، 15 نفر کنترل) جایگذاری شدند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل مقیاس نشخوار فکری (RRS، نولن هوکسما و مارو، 1991)، مقیاس کمالگرایی چندبعدی (FMPS، فراست، 1990) و پرسشنامه بازنگری شده وسواسی - اجباری (OCI-R، فوآ و همکاران، 2002) بود. پروتکل طرحواره درمانی طی 12جلسه 90 دقیقه ای هفته ای یک جلسه، بر روی گروه آزمایش اجرا شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون نشخوار فکری و کمالگرایی در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد (001/0P<). از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که طرحواره درمانی با تاکید بر ذهنیت های طرحواره بر فرایند نشخوار فکری و کمالگرایی افراد دارای اختلال وسواسی-جبری مقاوم به درمان موثر بوده است.

    کلید واژگان: نشخوار فکری, ذهنیت های طرحواره, طرحواره درمانی, کمالگرایی, مقاوم به درمان, اختلال وسواسی-جبری
    Maryam Moein, Maryam Farahanifar*

    The purpose of this research is to the determine effectiveness of Schema Therapy with an emphasis on Schema Modes on Rumination and Perfectionism of people with treatment-resistant obsessive-compulsive disorder. The research design was a quasi-experimental type with experimental and control groups in two stages, pre-test and post-test. The current research population included all patients (men and women) suffering from treatment-resistant obsessive-compulsive disorder living in Tehran, who had visited psychological clinics in Tehran since 1400-1401 30 people were selected as the sample size from among the patients suffering from treatment-resistant obsessive-compulsive disorder Tehran city, using the purposeful sampling method and using the random replacement method into two The group (15 people in the experimental group, 15 people in the control group) were divided. Data collection tools include the Rumination Scale (RRS, Nolen-Hoeksema & Morrow, 1991), Frost's Multidimensional Perfectionism Scale (FMPS, Frost, 1990), Revised Obsessive-Compulsive Questionnaire (OCI- R, Foa & et al, 2002) has been The schema therapy protocol was implemented on the experimental group during 12 weekly 90-minute sessions. The results showed that by controlling the pre-test effect, there is a significant difference between the post-test mean of rumination and perfectionism in the two experimental and control groups (p<0.001). It can be concluded that schema therapy has been effective in the process of rumination and perfectionism in people with treatment-resistant obsessive-compulsive disorder.

    Keywords: Rumination, Schema Modes, Schema Therapy, Perfectionism, Treatment-Resistant, Obsessive-Compulsive Disorder
  • Leila Shaham, Azita Amirfakhra *, Hasan Asadzadeh
    Objective

     Obsessive-compulsive disorder (OCD) negatively impacts thoughts, beliefs, cognitions, and emotions. Therefore, the aim of this study was to present a model of OCD based on family functioning and life stressors with the mediation of perfectionism in students.

    Methods and Materials: 

    This cross-sectional correlational study was conducted on students in Tehran during the 2020-2021 academic year. The sample size was 404 participants, selected through multistage cluster sampling. The research instruments included the Obsessive-Compulsive Inventory (Hodgson & Rachman, 1977), Family Assessment Device (Epstein et al., 1983), Life Events Scale (Pekel et al., 1971), and the Multidimensional Perfectionism Scale (Frost et al., 1990). Data analysis was performed using structural equation modeling with path analysis in SPSS and PLS software.

    Findings

     The results showed that the model of OCD based on family functioning and life stressors with the mediation of perfectionism in students had a good fit. Additionally, family functioning and life stressors had a direct and significant effect on perfectionism and OCD, and perfectionism had a direct and significant effect on OCD (P < 0.05). Furthermore, family functioning and life stressors had an indirect and significant effect on OCD through the mediation of perfectionism (P < 0.05).

    Conclusion

     The findings indicate the significant mediating role of perfectionism in the relationship between family functioning and life stressors with OCD. Therefore, to reduce OCD, interventions can focus on improving family functioning, reducing life stressors, and enhancing perfectionism.

    Keywords: Obsessive-Compulsive Disorder, Family Functioning, Life Stressors, Perfectionism, Students
  • Masoomeh Azadbakht, Khodamorad Momeni*, Kamran Yazdanbakhsh
    Objective

    Given that obsessive-compulsive disorder (OCD) is thought to be one of the ever-increasing and destructive disorders in adolescents, it seems critical to consider the model in which the predictors of OCD are examined. Therefore, the current study aimed to investigate the relationship between childhood fears and brain-behavioral systems with OCD in adolescents through the mediating role intolerance of uncertainty.

    Methods

    This research was correlational, of path analysis type. The statistical population included all male and female secondary school students living in Kouhdasht, Iran, in the academic year of 2021-2022, among whom 441 participants were selected using multi-stage cluster sampling. Applied to collect data were Muris et al.’s fear survey schedule for children, Carver and white’s behavioral inhibition/activation systems scale (BIS/BAS), Foa et al.’s OCD-revised scale (OCD-R), and Buhr and Dugas’s intolerance of uncertainty scale (IUS). Data were analyzed using path analysis in SPSS-24 and Amos-8.8 software.

    Results

    Results figured out that there are significant paths between childhood fears (β=0.31), BIS (β=0.63) and BAS (β=0.14) with intolerance of uncertainty. Although there was a significant path between childhood fears and OCD, there was no significant paths between BIS and BAS with OCD. Besides, there was a significant path between intolerance of uncertainty and OCD (β=0.64). Finally, intolerance of uncertainty was found to mediate the relationship of childhood fears, BIS and BAS with OCD.

    Conclusions

    The above-mentioned results may provide psychotherapists and counselors working in this field of inquiry with advantageous information to choose a useful intervention in the therapeutic process of adolescence with OCD.

    Keywords: Evolutionary Psychology, Childhood Fears, Brain Behavioral Systems, Intolerance Of Uncertainty, Obsessive-Compulsive Disorder
  • Afsane Shokri, Reza Didehban, Askari Asghari Ganji, Mahsa Mosalman *, Seyedeh Masoumeh Ahmadian, Hamta Mehrabanaski, Ali Mahdavi
    The aim of this study was to predict corona anxiety based on practical obsessive-compulsive disorder and health literacy. This research is a descriptive and correlational study. The population of the study was the general population of Amol city during the first peak of Corona in 2021.  A total of 174 individuals in the age group of 18 to 45 years of the general population were studied as the sample using the availability sampling. Three questionnaires of corona anxiety, obsessive-compulsive disorder and health literacy were used as data collection tools. The data was analyzed using SPSS software. Statistical analysis using Pearson correlation coefficient showed that there is a significant positive relationship between corona anxiety and obsessive-compulsive at the level of 0.01 and a significant negative relationship with health literacy at the level of 0.05. Also, the results of multiple regression analysis with simultaneous method showed that predictor variables could explain the degree of corona anxiety. People need to be informed that they need to obtain health information from the right sources and use it properly to improve their health by interpreting the information correctly. In general, it can be said that the level of awareness and information (health literacy) has an important role in improving health-based behaviors. Obsessive-compulsive disorder is also one of the variables related to corona anxiety, therefore, it is necessary to take preventive measures and interventions to control and reduce obsessive-compulsive disorder by psychologists and counselors. Therefore, in addition to increasing awareness and level of health literacy among the general public, measures should be considered to help reduce the incidence of symptoms such as OCD, which lead to anxiety.
    Keywords: Corona Anxiety, Obsessive-Compulsive Disorder, Health Literacy
  • Akram Nejati, Sajjad Basharpoor *, Akbar Atadokht, Usha Barahmand
    Obsessive-compulsive disorder (OCD) is a chronic and incapacitating condition, often characterized by severe symptoms. This study aimed to assess the efficacy of Danger Ideation Reduction Therapy (DIRT) in alleviating symptom severity and obsessive beliefs among individuals with OCD. The study employed a pre-test and post-test experimental design with a control group. Participants were individuals with OCD in Ahvaz in 2023, with 38 selected through targeted non-random sampling and randomly divided into experimental and control groups. The experimental group received eight sessions of 90-minute DIRT, while the control group remained on a waiting list. Data collection involved pre-test and post-test assessments using practical OCD measures and the Obsessive Beliefs Questionnaire. Covariance analysis in SPSS 24 software was used for data analysis. Results revealed a significant reduction in symptom severity and obsessive beliefs post-treatment in the experimental group compared to the control group, after controlling for pre-test effects. This suggests that DIRT effectively reduces symptoms and beliefs associated with OCD.
    Keywords: Danger Ideation Reduction Therapy, Obsessive Beliefs, Obsessive-Compulsive Disorder
  • Fariba Rahmani*, Hossein Gowhari, Masoumeh Jolfai Fotouhi, Sahar Saedi
    Objective

    The purpose of this study was to investigate the efficacy of acceptance and commitment-based treatment on empathy and interpersonal relationships in patients with obsessive-compulsive disorder.

    Methods

    This study employed a semi-experimental research design, utilizing a pre-test, post-test with a control group. The statistical population of the study consisted of all patients with obsessive-compulsive disorder seeking treatment in psychiatric clinics in Tehran in 2022. A total of 30 participants (15 in the experimental group and 15 in the control group) were selected through the accessible sampling method. Data collection tools included the Basic Empathy Scale ((Heinke & Louis, 2009)) and Trust in Close Relationships (Rempel & Holmes, 1986). The intervention, which involved acceptance and commitment-based treatment, was administered over 8 sessions of 90 minutes each, once a week, to the experimental group, while the control group did not receive any training. Data analysis was performed using covariance analysis.

    Results

    The results of multivariate covariance analysis indicated that in the experimental group, there was a significant increase in the mean of empathy scores after the intervention. Similarly, the mean of scores for interpersonal relationships increased after the intervention (P<0.01).

    Conclusions

    The results generally endorse the efficacy of third wave psychotherapies, such as Acceptance and Commitment Therapy (ACT), in relation to emotional and interpersonal consequences.

    Keywords: Acceptance, Commitment Therapy, Empathy, Interpersonal Relationships, Obsessive-Compulsive Disorder
  • مریم عزتپور، زهرا تنها*، کورش امرایی، کورش گودرزی
    مقدمه

    این پژوهش با هدف، مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و روان درمانی پویشی کوتاه مدت فشرده بر استحکام من در زنان مبتلاء به اختلال وسواس فکری - عملی انجام شد.

    روش پژوهش:

     این پژوهش، از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل، کلیه بیماران بیمارستان اعصاب و روان مهر، امام رضا و مرکز بهداشت خرم آباد در نیمه دوم سال 1401-1402 بودند که از این جامعه 42 شرکت کننده در سه گروه روان درمانی پویشی کوتاه مدت (14 نفر)، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (13 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و در گروه های آزمایش و کنترل قرار داده شدند و به پرسشنامه ی استحکام روانی کلاف و همکاران (2002) در 3 مرحله پاسخ دادند و برای گروه های مداخله طی 8 جلسه بر اساس پروتکل درمانی برنامه ریزی شد و گروه کنترل آموزشی دریافت نکردند و داده های بدست آمده توسط تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    نتایج نشان داد، تفاوت میانگین مولفه های استحکام من در مراحل پیش آزمون (پس آزمون و پیش آزمون) پیگیری به لحاظ آماری معنادار، اما تفاوت میانگین آن نمرات در مراحل پس آزمون - پیگیری غیر معنادار است.

    نتیجه گیری

    بر این اساس چنین نتیجه گیری شد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در مقایسه با روان درمانی پویشی کوتاه مدت روش موثرتری برای افزایش استحکام من در بیماران مبتلاء به اختلال وسواس فکری - عملی است.

    کلید واژگان: استحکام من, اختلال وسواس فکری - عملی, درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد, روان درمانی پویشی
    Maryam Ezzatpour, Zahra Tanah *, Kourosh Amraei, Kourosh Goodarzi
    Introduction

    My strength, a set of my actions is considered as one of the basic structures of personality. The normal process of transformation requires my ability to face the demands and conflicts of the institution, order, fTherefore, this research aims to compare the effectiveness of treatment based on acceptance and commitment and intensive short-term dynamic psychotherapy. On the strength of me in women suffering from obsessive-compulsive disorder-practice was done.

    Research Method

    This research was a semi-experimental type with a pre-test, post-test and follow-up plan with a control group. The statistical population of the research included all the patients referred to the consultation centers of Mehr Neuropsychiatric Hospital, Imam Reza and Khorramabad Health Center in the second half of 1401-1402, of which 42 were participants in three short-term dynamic psychotherapy groups (14 people ), the treatment based on acceptance and commitment (13 people) and the control group (15 people) were selected by available sampling and placed in the experimental and control groups and according to the psychological strength questionnaire of Clough et al. (2002) in 3 They responded and the treatment group based on acceptance and commitment during 8 sessions based on the treatment protocol according to Hayes et al. and the control group did not receive training, and the obtained data were analyzed by variance analysis with repeated measurements.

    Findings

    The results showed that the average difference of my strength components in the pre-test-post-test and pre-test-follow-up stages is statistically significant, but the average difference of those scores in the post-test-follow-up stages is not significant.

    Conclusion

    According to the findings, treatment based on acceptance and commitment has increased the average of those components more compared to short-term dynamic psychotherapy. Based on this, it was concluded that the treatment based on acceptance and commitment is a more effective method to increase my strength in patients with obsessive-compulsive disorder compared to short-term dynamic psychotherapy

    Keywords: Act, Dynamic Psychotherapy, Ego Strength, Obsessive Compulsive Disorder
  • سیده آمنه حسینی*
    زمینه و هدف

    پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و طرحواره درمانی بر تنظیم هیجانی و تاب آوری مادران دارای کودکان با اختلال بیش فعالی/کمبود توجه انجام شد. 

    روش و مواد

    روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه مادران دارای کودکان بیش فعالی-نقص توجه 3 تا 7 ساله شهر تهران در سال 1402 تشکیل دادند، که از بین آن ها، 45 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (هر گروه 15 نفر) و یک گروه کنترل (15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش درمان شناختی رفتاری به مدت 10 جلسه 60 دقیقه ای و گروه آزمایش طرحواره درمانی 12 جلسه 60 دقیقه ای تحت آموزش قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل پرسشنامه تنظیم هیجان (گارنفسکی و کرایج، 2006) و تاب آوری (کانر و دیویدسون، 2003) استفاده شد. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر) انجام گرفت. 

    یافته ها

    نتایج نشان داد تفاوت بین طرحواره درمانی و گروه درمان شناختی رفتاری در سطح 05/0 برای مولفه های تمرکز مجدد مثبت وارزیابی مجدد مثبت معنی دار می باشد بنابراین با توجه به میانگین های مرحله پس آزمون می توان گفت روش طرحواره درمانی تاثیر معنادار بیشتری بر تغییر مولفه های تمرکز مجدد مثبت و ارزیابی مجدد مثبت نسبت به گروه درمان شناختی رفتاری داشته است. همچنین نتایج نشان داد تفاوت بین طرحواره درمانی و درمان شناختی رفتاری در سطح 05/0 برای تاب آوری معنی دار می باشد بنابراین با توجه به میانگین های مرحله پس آزمون می توان گفت طرحواره درمانی نسبت به گروه درمان شناختی رفتاری تاثیر معنادار بیشتری بر تغییر تاب آوری داشته است. همچنین پژوهش حاضر نشان داد که درمان شناختی رفتاری و طرحواره درمانی در مرحله پیگیری می تواند باعث بهبود متغیرهای پژوهش در مادران دارای کودکان با اختلال بیش فعالی/کمبود توجه شود. 

    نتیجه گیری

    این مطالعه تاثیر قابل توجه طرحواره درمانی بر درمان شناختی رفتاری در بهبود تنظیم هیجانی و تاب آوری در مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی/کمبود توجه را نشان می دهد. یافته ها نشان می دهد که هر دو روش درمانی مفید هستند، اما طرحواره درمانی بهبود بیشتری در متغیرهای اندازه گیری شده دارد که در طول زمان نیز پایدار می ماند.

    کلید واژگان: تنظیم هیجانی, تاب آوری, درمان شناختی رفتاری, طرحواره درمانی, اختلال بیش فعالی, کمبود توجه
    Seyyedeh Ameneh Hosseini *
    Background and Objective

    The present study aimed to compare the effectiveness of Cognitive Behavioral Therapy (CBT) and Schema Therapy (ST) on emotional regulation and resilience of mothers with children diagnosed with Attention Deficit/Hyperactivity Disorder (ADHD).

     Methods and Materials: 

    The research method was semi-experimental with a pre-test, post-test control group design, and follow-up. The statistical population consisted of all mothers with children aged 3 to 7 years with ADHD in Tehran in 2023. From this population, 45 participants were selected through convenience sampling and randomly assigned to two experimental groups (each with 15 participants) and one control group (15 participants). The CBT group received 10 sessions of 60 minutes each, while the ST group received 12 sessions of 60 minutes each, and the control group was placed on a waiting list. The instruments used in the present study included the Emotion Regulation Questionnaire (ERQ; Garnefski & Kraaij, 2006) and the Connor-Davidson Resilience Scale (CD-RISC; Connor & Davidson, 2003). Data analysis was conducted in two sections: descriptive and inferential (repeated measures analysis of variance). 

    Findings

    Results indicated a significant difference between the ST and CBT groups at the 0.05 level for the components of positive refocusing and positive reappraisal. Thus, considering the post-test means, the ST method had a more significant effect on changing the components of positive refocusing and positive reappraisal compared to the CBT group. Additionally, results showed a significant difference between ST and CBT at the 0.05 level for resilience, indicating that ST had a more significant effect on changing resilience compared to the CBT group. Furthermore, the present study demonstrated that CBT and ST could improve the study variables in mothers with children with ADHD during the follow-up stage.  

    Conclusion

    This study highlights the significant impact of Schema Therapy over Cognitive Behavioral Therapy in enhancing emotional regulation and resilience among mothers with children diagnosed with ADHD. The findings suggest that both therapeutic approaches are beneficial, but Schema Therapy offers a more substantial improvement in the measured variables, which sustains over time.

    Keywords: Obsessive-Compulsive Symptoms, Schema Therapy, Mindfulness, Cognitive Behavioral Therapy, Obsessive-Compulsive Disorder
  • لیدا سعیدی، کریم افشاری نیا*، کیوان کاکابرایی، مختار عارفی
    زمینه

    در مطالعات اخیر، نقص در فرآیندهای شناختی به عنوان یکی از فرضیه های سبب شناختی اختلال وسواسی - جبری مطرح شده است و مداخلات روانشناختی می تواند به بهبود این اختلال کمک کند. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد موجب افزایش انعطاف پذیری روانشناختی و توانمندی توجه به تجربیات در زمان حال و بدون سوگیری می شود. درمان فراشناختی نیز به شیوه پاسخ گویی فرد به افکار خود و شکل ارتباط با آن ها تاکید دارد. انجام پژوهش مقایسه ای این دو نوع درمان در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی - جبری کمتر مورد توجه قرارگرفته است.

    هدف

    پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان فراشناختی بر نارساکنش وری اجرایی در اختلال وسواسی - جبری انجام شد.

    روش

    طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی بیماران مبتلا به اختلال وسواسی - جبری مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی شهر کرمانشاه در سال 1401 بود. تعداد 45 نفر از این بیماران به صورت هدفمند انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه درمان فراشناختی) و یک گروه گواه (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش، آزمون جور کردن کارت های ویسکانسین گرانت و برگ (1993) بود. پروتکل درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (باخ و بوران، 2008) و درمان فراشناختی (ولز، 2008) در طی هشت جلسه 60 دقیقه ای به ترتیب برای گروه آزمایش اول و دوم اجرا شد ولی گروه گواه، هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس یک راهه و نرم افزارSPSS-23  استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج تحلیل واریانس یک راهه بیانگر اثربخشی هر دو مدل درمانی بر افزایش تعداد طبقات تکمیل شده، افزایش تعداد پاسخ های صحیح و کاهش خطای درجاماندگی بود (05/0 p<). همچنین بر اساس نتایج آزمون تعقیبی توکی، بین دو گروه درمانی در متغیرهای پژوهش تفاوت معناداری مشاهده شد و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در افزایش تعداد طبقات تکمیل شده، افزایش تعداد پاسخ های صحیح و کاهش خطای درجاماندگی شرکت کنندگان به شکل معناداری اثربخشی بیشتری در مقایسه با درمان فراشناختی داشته است. (05/0 p<).

    نتیجه گیری

    نتایج نشان داد هر دو نوع درمان مورد استفاده در پژوهش حاضر در بهبود کنش وری اجرایی بیماران وسواسی - جبری موثر بودند، اما اثربخشی ACT به شکل معناداری از MCT بیشتر بود.

    کلید واژگان: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد, درمان فراشناختی, نارسا کنش وری اجرایی, اختلال وسواسی - جبری
    Lida Saeidi, Karim Afsharinia*, Keivan Kakabraee, Mokhtar Arefi
    Background

    In recent research, defects in cognitive processes have been proposed as one of the cognitive causal hypotheses, and psychological interventions can help to improve this disorder. Acceptance and commitment therapy (ACT) focuses on increasing psychological flexibility, which is the ability to pay attention to experiences in the present without bias. Metacognitive therapy (MCT) also emphasizes how a person responds to his/her thoughts and how he/she communicates with them. Conducting comparative research on these two types of treatment in patients with obsessive-compulsive disorder has received less attention.

    Aims

    The study aimed to compare the effectiveness of ACT and MCT in reducing insufficient executive functioning in obsessive-compulsive patients.

    Methods

    The current research design was a semi-experimental pre-test-post-test type with a control group. The statistical population of the research included all patients suffering from obsessive-compulsive disorder who were referred to counseling centers and psychological services in Kermanshah City in 2022. 45 of these patients were purposefully selected and randomly divided into two experimental groups (a treatment group based on acceptance and commitment and a metacognitive treatment group) and a control group (15 people in each group). The measuring tool in this research was the Wisconsin card sorting test of Grant and Berg (1993). The treatment protocol based on acceptance and commitment (Bach & Moran, 2008) and metacognitive therapy (Wells, 2008) were implemented during eight 60-minute sessions for the first and second experimental groups, respectively, but the control group did not receive any intervention. In order to analyze the data, one-way analysis of variance and SPSS-23 software were used.

    Results

    The results of the one-way analysis of variance showed the effectiveness of both treatment models in increasing the number of completed classes, increasing the number of correct answers, and reducing the residual error (p<0.05). Also, based on the results of Toky Post Hoc test, a significant difference was observed between the two treatment groups in the research variable, And the treatment based on acceptance and commitment has been significantly more effective in increasing the number of classes completed, increasing the number of correct answers and reducing the error remaining in participants compared to metacognitive therapy. (p<0.05).

    Conclusion

    The study findings suggest that both treatments were effective in improving the executive function of obsessive-compulsive patients. However, the effectiveness of ACT was significantly higher than MCT.

    Keywords: treatment based on acceptance, commitment, metacognitive therapy, executive dysfunction, obsessive-compulsive disorder
  • Babak Pouyanasab, Mahdi Imani *, Mohammadreza Taghavi, Mohammadali Goodarzi

    It has been shown that metacognition therapy (MCT) is effective on thought fusions and stop signals, but there has been no research on emotion-focused therapy (EFT) on these variables, so this research aims to compare the effectiveness of metacognitive therapy and emotion-focused therapy in improving the symptoms of stop signals and thought fusion in people with obsessive-compulsive disorder (OCD(. This study utilized a quasi-experimental design with pre-and post-tests and a two-month follow-up period. The participants were evaluated using the Structured Clinical Interview for DSM-5 (SCID-5), Yale-Brown, and a psychiatrist or clinical psychologist's diagnosis. They were randomly assigned to groups. Each group began with 16 individuals. Moreover, Wells' thought fusion Instrument and Myers' stop signals questionnaire were employed in this research. The results indicated that in terms of thought fusion, the mean difference between the MCT group and the control group (-17.440) was greater than the mean difference between the EFT group and the control group (-15.059), and the mean difference between the MCT group and the control group (-9.29) was greater than the mean difference between the EFT group and the control group (-7.071) in stop signals. The mean difference between the two treatments and the control group demonstrated that MCT is more effective than EFT at reducing the specified components.

    Keywords: Metacognitive Therapy, Emotion-Focused Therapy, Obsessive-Compulsive Disorder, Thought Fusion, Stop Signals
  • Zahra Sabokbar, Shahnam Abolghasemi, Abdolhassan Farhangi
    Objective

    The purpose of this study was to compare behavioral systems and thought control among individuals with obsessive-compulsive disorder, major depression, panic disorder, and healthy individuals.

    Methods and Materials: 

    The method of the current research was applied in terms of purpose and descriptive-post-event in terms of implementation. The study population included all individuals attending neurology and psychiatry clinics in Qom during 2021-2022. In this study, a total of 200 individuals were selected as the sample (individuals with obsessive-compulsive disorder: 50, individuals with major depression: 50, individuals with panic disorder: 50, and healthy individuals: 50) using a non-random and convenient sampling method. The research tools included the Carver and White (1994) Behavioral Systems Questionnaires and the Wells and Davies (1994) Thought Control Questionnaire. The research data were analyzed using the SPSS-24 statistical software, through descriptive and inferential statistics, specifically the multivariate analysis of variance.

    Findings

    The results of the analysis indicated that behavioral systems and thought control vary among individuals with obsessive-compulsive disorder, major depression, panic disorder, and healthy individuals.

    Conclusion

    Therefore, in the current study, thought control varies among individuals with obsessive-compulsive disorder, major depression, panic disorder, and healthy individuals.

    Keywords: Behavioral systems, thought control, obsessive-compulsive disorder, major depression, panic disorder
  • سحر سرحدی، محمود نجفی*
    پژوهش حاضر باهدف تعیین نقش میانجی استرس کرونا و ترس از کرونا در رابطه بین باورهای وسواسی و نشانگان وسواسی-اجباری انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. از میان جمعیت عمومی 391 نفر از طریق فراخوان اینترنتی در سال 1400، با توجه به ملاک های ورود به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس وسواس فکری عملی (فوا و همکاران)، باورهای وسواسی (گروه کار شناخت های وسواس-اجبار)، مقیاس ترس از کرونا (آهورسو و همکاران) و استرس کرونا (تیلور و همکاران) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها نشان داد که باورهای وسواسی با استرس کرونا و ترس از کرونا و نشانگان وسواسی-اجباری رابطه مستقیم و معناداری  دارد و استرس کرونا و ترس از کرونا در رابطه باورهای وسواسی و نشانگان وسواسی-اجباری نقش میانجی دارد. در مجموع نتایج نشان داد که مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود. از این یافته می توان برای طراحی مداخله جهت کاهش ترس و استرس در هنگام شیوع بیماری‏های واگیردار استفاده کرد. بنابراین برنامه ریزی جهت کاهش استرس و باورهای وسواسی نقش موثری در کاهش نشانگان وسواسی جبری دارد و امری ضروری است.
    کلید واژگان: استرس کرونا, باورهای وسواسی, ترس کرونا, وسواسی جبری
    Sahar Sarhadi, Mahmoud Najafi *
    The present study was conducted with the aim of determining the mediating role of stress and fear of corona in the relationship between obsessive beliefs and obsessive-compulsive symptoms. The descriptive research method was correlation type. Among the general population, 391 people were selected through an internet call in 2021, according to the entry criteria in the accessible sampling method. The tools used in this research include the revised practical Foua obsessive-compulsive scale, obsessive beliefs, Ahorso Corona fear scale and Taylor Corona stress. To analyze the data Pearson correlation and structural equation modeling (SEM) were conducted. The findings showed that obsessive beliefs have a direct and significant relationship with stress and fear of corona and obsessive-compulsive symptoms, and stress and fear of corona have a mediating role in the relationship between obsessive beliefs and obsessive-compulsive symptoms. Overall, the results showed that the model had a good fit. This finding can be used to design an intervention to reduce fear and stress during the outbreak of infectious diseases. Therefore, it can be said that planning to reduce stress and obsessive beliefs has an effective role in reducing obsessive-compulsive symptoms and is essential.
    Keywords: Obsessive-Compulsive Disorder, Obsessive Beliefs, Stress, Fear Of Covid-19
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال