جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "razi university" در نشریات گروه "علوم تربیتی"
تکرار جستجوی کلیدواژه «razi university» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
هدف
این پژوهش با هدف پاسخ به این پرسش که «آیا بین وضعیت تحصیلی دانشجویان بر اساس سهمیه ی ورودی به دانشگاه در مقاطع مختلف تحصیلی تفاوت معنی داری وجود دارد یا خیر» در دانشگاه رازی به اجرا درآمد.
روش پژوهش:
پژوهش حاضر از نظر ماهیت از نوع پژوهش های کمی است که داده های آن در یک زمان مشخص و از طریق داده کاوی گردآوری شده است. جامعه ی آماری پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه در فاصله ی سال های تحصیلی 1394 تا 1397 بود. نمونه گیری به صورت تمام شماری و از طریق سامانه ی جامع آموزشی دانشگاه رازی (سامانه ی گلستان) انجام شد. وضعیت تحصیلی دانشجویان با استفاده از نرخ واحد گذرانده (نسبت واحد گذرانده به واحد اخذ شده) و معدل استاندارد شده ی دانشجو مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته هابروندادهای آماری نشان داد که بین وضعیت تحصیلی دانشجویان مقطع کارشناسی از نظر سهمیه ی مورد استفاده برای ورود به دانشگاه اختلاف معنی داری در سطح پنج درصد خطا وجود دارد. یافته های آزمون تعقیبی جیمز-هاول گویای آن بود که وضعیت تحصیلی دانشجویان سهمیه ی پنج درصد به طور معنی داری پایین تر از سایر سهمیه ها بوده است. همچنین، وضعیت تحصیلی دانشجویان استفاده کننده از سهمیه ی مناطق 3 به طور معنی داری پایین تر از دانشجویان سهمیه ی منطقه ی 2 بود. اما، این تفاوت ها برای دانشجویان مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری معنی دار نبود.
نتیجه گیریبا در نظر گرفتن یافته های این پژوهش، ضرورت دارد که سازمان سنجش در برنامه های خود برای پذیرش دانشجویان استفاده کننده از سهمیه ی ایثارگران پنج درصد و منطقه ی 3 در مقطع کارشناسی و سهمیه ی مربیان در مقطع دکتری تجدید نظر کند و شاخص های دیگری برای ورود آنها به دانشگاه تدوین نماید.
کلید واژگان: سهمیه های ورود به دانشگاه, دانشگاه رازی, سازمان سنجش آموزش کشور, وضعیت تحصیلیObjectiveThis research was carried out in Razi University with the aim of answering the question that "is there a significant difference between the academic status of students based on the university entrance quota at different levels of education".
MethodsIn terms of nature, the present research is a type of quantitative research, the data of which was collected at a specific time and through data mining. The statistical population of the research included the students of Razi University-Kermanshah between the academic years of 1393 and 1396. Sampling was done in full and through the comprehensive educational system of Razi University (Golestan system). The students' academic status was evaluated using the past unit rate (the ratio of passed units to received units) and the student's standardized GPA.
ResultsStatistical results showed that there is a significant difference between the educational statuses of undergraduate students in terms of the quota used to enter the university at the level of five percent error. The findings of James-Howell's follow-up test showed that the academic status of the students of the 5% quota was significantly lower than the other quotas. Also, the academic status of the students using the quota of regions 3 was significantly lower than the students of the quota of region 2. However, these differences were not significant for master and doctoral students.
ConclusionConsidering the findings of this research, it is necessary for the evaluation organization to revise its programs for accepting students who use the 5% veterans' quota and the 3rd zone in the undergraduate level and the quota of instructors in the doctoral level, and other indicators for their entry into University to compile.
Keywords: University entrance quotas, Razi University, National Education Evaluation Organization, Academic performance -
هدف
پژوهش با هدف بررسی تمایل دانشجویان کشاورزی دانشگاه رازی به یادگیری مادام العمر و عوامل موثر بر آن با استفاده از نظریه شناخت اجتماعی بندورا انجام شد.
روش پژوهش:
این پژوهش به صورت توصیفی-همبستگی انجام شد. جامعه آماری تحقیق دانشجویان مقاطع مختلف تحصیلی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه رازی به تعداد 1365 نفر بودند که 300 نفر از آنها به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای با انتساب متناسب بر حسب مقطع تحصیلی انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد استفاده شد. علاوه بر تایید روایی و پایایی پرسشنامه های استاندارد در مطالعات گذشته در پژوهش حاضر نیز پرسشنامه ها از لحاظ محتوایی و ظاهری مورد بررسی قرار گرفتند و بومی سازی آنها برای دانشجویان کشاورزی انجام شد. همچنین با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، پایایی ترکیبی و روایی همگرا اعتبار و پایایی آنها مورد تایید قرار گرفت. داده های گردآوری شده با استفاده از نرم افزارSPSS و Smart- PLS و در دو بخش توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند..
یافته هامیزان تمایل به یادگیری مادام العمر در بین دانشجویان در سطح متوسط قرار داشت. وضعیت موجود چهار بعد نظریه شناخت اجتماعی بندورا نشان داد که سه بعد انتظار-ارزش، خودکارآمدی و خودتنظیمی در دانشجویان در سطح بالا بود. اما دانشجویان از لحاظ بعد خودکنترلی در سطح متوسط قرار داشتند. نتایج مدل سازی معادلات ساختاری نیز نشان داد که دو متغیر خودکارآمدی به عنوان عامل اول و خودتنظیمی به عنوان عامل دوم بر روی تمایل به یادگیری مادام العمر تاثیر داشت.
نتیجه گیریمی توان با نهادینه نمودن یادگیری مادام العمر و پرورش دانشجویان بر اساس آن و از طرفی تقویت یادگیری مادام العمر از طریق ارتقا خودکارآمدی و خودتنظیمی در دانشجویان تا حدودی بر مسیله عدم وجود مهارت و بیکاری دانش آموختگان غلبه نمود.
کلید واژگان: یادگیری مادام العمر, نظریه شناخت اجتماعی, انتظار-ارزش, خودکارآمدی, دانشگاه رازیObjectiveThis research was conducted with the aim of investigating the desire of agricultural students of Razi University for lifelong learning and the factors affecting it using Bandura's social cognition theory.
MethodsThis research was done in a descriptive –correlational way. The statistical population of the research was 1,365 students of Razi University's Agriculture and Natural Resources Campus, of which 300 were selected by stratified random sampling with proportional assignment according to the level of education. Standard questionnaires were used in order to collect data. In addition to confirming the validity and reliability of standard questionnaires in past studies, in the present study, the questionnaires were examined and localized for agricultural students in terms of content and appearance. The collected data were analyzed using SPSS and Smart-PLS software and in two descriptive and inferential sections
ResultsThe current situation of the four dimensions of Bandura's social cognition theory showed that the three dimensions of expectation-value, self efficacy and self-regulation were at a high level in students. But the students were at an average level in terms of self-control. The results of structural equation modeling also showed that the two variables of self-efficacy as the first factor and self-regulation as the second factor had an effect on the desire for lifelong learning.
ConclusionBy institutionalizing lifelong learning and training students based on it, and on the other hand, by strengthening lifelong learning through promoting self-efficacy and self-regulation in students, the issue of lack of skills and unemployment of graduates can be overcome to some extent.
Keywords: Lifelong Learning, Social Cognitive Theory, Expectation-Value, self-efficacy, Razi University -
هدف
تعیین میزان رعایت اصول نگارش علمی در پایان نامه های مقطع کارشناسی ارشد دانشکده ی علوم اجتماعی و تربیتی دانشگاه رازی بین سال های 1393 تا 1399 بر اساس معیارهای مطلوب پژوهش بود.
روش پژوهش:
این پژوهش از نوع کاربردی است و به روش توصیفی - ارزیابی انجام شده است. جامعه ی آماری پژوهش، 765 عنوان پایان نامه بود. با استفاده از روش تصادفی طبقه ای و به کارگیری جدول مورگان، 256 نمونه انتخاب شد. ابزار اندازه گیری پژوهش، چک لیست ارزیابی پایان نامه ها بود که پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 76/0 مشخص شد. روایی ابزار پژوهش، توسط 5 نفر از متخصصان علم اطلاعات و دانش شناسی تایید شد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار اس. پی. اس. اس نسخه ی 26، استفاده گردید.
یافته هابر اساس یافته ها، تعداد پایان نامه های دانشجویان زن بیشتر از پایان نامه های دانشجویان مرد بود. بیشترین تعداد پایان نامه ها در سال 1396 انجام شده بود. در بین سایر گروه های دانشکده، گروه اقتصاد و در بین گرایش ها، روان شناسی عمومی بیشترین تعداد پایان نامه ها را داشتند. میزان رعایت معیارهای محتوایی پایان نامه ها به ترتیب در رشته های علم اطلاعات و دانش شناسی، راهنمایی و مشاوره، مدیریت آموزشی- کارآفرینی، روان شناسی، حسابداری، اقتصاد، جامعه شناسی و علوم سیاسی بود. میزان رعایت معیارهای ساختاری به ترتیب در گروه های راهنمایی و مشاوره، روانشناسی، علم اطلاعات ودانش شناسی، مدیریت آموزشی -کارآفرینی، حسابداری، اقتصاد، جامعه شناسی و علوم سیاسی بود. از نظر محتوای پایان نامه ها، میزان رعایت معیارهای پژوهش به ترتیب بخش مقدماتی و داده های پژوهش، شرکت کنندگان و بعد، ملاحظات اخلاقی بود. از نظر ساختاری نیز، معیارها به ترتیب در بخش شکل ارایه، منابع و استناد دهی و نگارش رعایت شده بود.
نتیجه گیریبین گروه های آموزشی، از نظر معیارهای ساختاری و محتوایی پژوهش، تفاوت معنی داری وجود داشت. محتوای پایان نامه ها نسبت به ساختار آنها ضیعف تر ارزیابی شد. معیارهای اصول نگارش علمی پژوهش بالاتر از حد متوسط رعایت شده بودند.
کلید واژگان: ارزیابی, پایان نامه ی کارشناسی ارشد, اصول نگارش علمی, دانشکده ی علوم اجتماعی و تربیتی, دانشگاه رازیObjectiveThe study aimed to assess adherence to scientific writing principles in Social Sciences dissertations at Razi University between 2013 and 2019 based on desirable research criteria.
MethodsThis study is applied and utilized a descriptive-evaluative approach, examining 765 dissertations titles. A checklist was employed as the research measurement tool, validated for reliability and validity.
ResultsFindings indicated Economics and general psychology departments had the most dissertations. Adherence to content criteria was prominent in knowledge and information science, guidance and counseling, educational management-entrepreneurship, psychology, accounting, economics, sociology, and political science. Likewise, adherence to structural criteria was highest in guidance and counseling, psychology, knowledge and information science, educational management-entrepreneurship, accounting, economics, sociology, and political science. Dissertations' content primarily adhered to desirable criteria in the introductory section, research data, participants, and ethical considerations. Similarly, in the structure of dissertations, criteria were observed in presentation format, references-citation, and writing style.
ConclusionThe results indicated significant differences in research criteria among faculty groups, with thesis content being weaker than structure. However, overall, the dissertations demonstrated higher adherence to scientific writing principles than the average level.
Keywords: Evaluation, Dissertation, Scientific Writing Principles, Social Sciences, Education College, Razi University -
فصلنامه پژوهش و برنامه ریزی در آموزش عالی، سال بیست و هشتم شماره 3 (پیاپی 105، پاییز 1401)، صص 113 -141
هدف پژوهش حاضر ساخت و رواسازی ابزاری برای ارزیابی مسیولیت پذیری اجتماعی در دانشگاه رازی بود. بدین منظور از روش پژوهش آمیخته متوالی اکتشافی و در بخش کیفی نیز از روش گروه های بحث متمرکز (فوکوس گروپ) استفاده شد (27 =n). جامعه آماری در بخش کمی دانشجویان دکتری، اعضای هییت علمی و کارشناسان دانشگاه رازی بودند (1425=N) که تعداد 152 تن از آنها به عنوان نمونه آماری با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای انتساب متناسب انتخاب شدند. روایی ظاهری و محتوایی ابزار پژوهش توسط گروه بحث متمرکز و محاسبه «نسبت روایی محتوا» و روایی سازه با استفاده از میانگین واریانس استخراجی و پایایی آن از طریق محاسبه پایایی ترکیبی و ضریب آلفای کرونباخ تایید شد. یافته های پژوهش نشان داد که فعالیت های دانشگاه برای انجام دادن مسیولیت اجتماعی خویش در قبال جامعه در 9 بعد شامل مسیولیت پذیری در قبال دانشجویان، مسیولیت پذیری در قبال کارکنان و اعضای هییت علمی، مسیولیت پذیری اقتصادی، مسیولیت پذیری در قبال دانشگاه های همکار (همکاری بین دانشگاهی)، مسیولیت پذیری در قبال جامعه بیرونی، مسیولیت پذیری در قبال محیط زیست، مسیولیت پذیری در قبال آموزش با کیفیت، مسیولیت پذیری برای فرهنگ سازی و مسیولیت پذیری رهبری (مدیریت) دانشگاه قابل شناسایی است. این ابعاد درمجموع، 518/81 درصد از واریانس مسیولیت پذیری اجتماعی دانشگاه را تبیین می کنند. افزون بر این، یافته ها نشان داد که فعالیت های دانشگاه در زمینه مسیولیت پذیری اجتماعی از وزن یکسانی برخوردار نیستند و هر یک وزن و سهم متفاوتی دارند.
کلید واژگان: مسئولیت پذیری اجتماعی دانشگاه, ارزیابی مسئولیت پذیری اجتماعی دانشگاه, گروه بحث متمرکز, پژوهش آمیخته متوالی اکتشافی, دانشگاه رازیThe purpose of the current research was to construct and validate an instrument for evaluating social responsibility in Razi University. For this purpose, the sequential exploratory mixed research method was used, and in the qualitative part, the focus group discussion method (n = 27) was utilized. The statistical population in the quantitative section were doctoral students, faculty members and experts of Razi University (N=1425), of which 152 were selected as a statistical sample using stratified proportional assignment sampling. The external and content validity of the research tool was confirmed by the focus group discussion and the calculation of the content validity ratio and construct validity using the average variance extracted and its reliability through the calculation of composite reliability and Cronbach's alpha coefficient. The findings of the research showed that the activities of the university to fulfill its social responsibility towards society in 9 dimensions including responsibility towards students, responsibility towards staff and faculty members, economic responsibility, responsibility towards partner universities (inter-university cooperation), responsibility towards the external society, responsibility for the environment, responsibility for quality education, responsibility for cultural development and responsibility for the leadership (management) of the university can be identified. In total, these dimensions explain 81.518% of the variance of the university's social responsibility. In addition, the findings indicated that the activities of the university in the field of social responsibility do not have the same weight and each one has a different weight and contribution.
Keywords: university social responsibility, assessment, focus group discussion, sequential exploratory mixed methods, Razi University -
هدف:
بررسی نقش کیفیت خدمات آموزشی در کاهش فرسودگی تحصیلی دانشجویان تحصیلات تکمیلی با میانجی گری توانمندی های پژوهشی بود.
روش پژوهش:
روش پژوهش کمی و از نوع مطالعات همبستگی بود. جامعه آماری تحقیق کلیه دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه رازی کرمانشاه در سال تحصیلی 1399-1398 بودند. بر اساس جدول کرجسی و مورگان و با استفاده از از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی 346 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های کیفیت خدمات آموزشی پاراسورمان و همکاران (1985) (با پایایی 97/0 =α)، توانمندی پژوهشی آریانی و همکاران (1395) (با پایایی 93/0 = α) و فرسودگی تحصیلی مسلش (2002) (با پایایی 74/0 = α) استفاده شد. داده ها با دو نرم افزار Spss vs. 22 و lisrel. 8.50و با روش مدل یابی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شد.
یافته هانتایج نشان داد که مدل ارایه شده از برازش مناسب و مطلوبی برخوردار است و کیفیت خدمات آموزشی به صورت مستقیم و غیر مستقیم از طریق توانمندی های پژوهشی بر کاهش فرسودگی تحصیلی دانشجویان تاثیر معنا دار دارد (05/0>p).
نتیجه گیریبهبود کیفیت خدمات آموزشی می تواند گامی موثر در جهت یاری رساندن به بخش تحصیلات تکمیلی دانشگاه ها برای انطباق هر چه بیشتر با انتظارات دانشجویان، برنامه ریزی برای بهبود توانمندی های پژوهشی آنان و پیشگیری و کاهش فرسودگی تحصیلی دانشجویان باشد.
کلید واژگان: کیفیت خدمات آموزشی, توانمندی پژوهشی دانشجویان, فرسودگی تحصیلی, دانشجویان تحصیلات تکمیلی, دانشگاه رازیObjectiveThe purpose of this study was to investigate the role of Quality of Educational Services on Academic Burnout Decrease of Higher Education Students by Research Capabilities Mediation.
MethodsMethodology of the research was quantitative, in terms descriptive-Correlation. The statistical population was postgraduate students at Razi University in the academic year of 2019-2020. Based on Kregci and Morgan table and using relative stratified random sampling method, 346 people were selected as the statistical sample. The sampling method was available method. To collect data, Quality of Educational Services Questionnaire of Parasouraman and et al (1985) (with reliability α = 0/97), Research Capabilities Questionnaire of Aryani and et al (1395) (with reliability α = 0/93) and Academic Burnout Decrease of Maslach (2002) (with reliability α = 0/74) was used. Validity of the tools was confirmed by the professors of education and psychology. Data were analyzed using two software’s Spss vs. 22 and lisrel. 8/50 and analyzed by structural equation modeling.
ResultsThe results showed that the proposed model had suitable and the component of quality of educational services has a direct and indirect effect through the component of research capabilities on academic burnout decrease (P<0/05).
ConclusionImproving the quality of educational services can be an effective step to help graduate part of universities to better meet student expectations, plan to improve their research skills and reduce academic burnout of students.
Keywords: Quality of Educational Services, Students Research Capability, Academic Burnout, Higher Education Students, Razi University -
در این پژوهش، عوامل موثر بر مدیریت کربن در موسسات آموزش عالی از دیدگاه مدیران دانشگاه رازی (ستادی و آموزشی) موردبررسی قرار گرفت. پژوهش کمی حاضر یک پژوهش توصیفی- همبستگی است که اطلاعات موردنیاز آن، با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته با طیف 5 گزینه ای لیکرت جمع آوری شده است. جامعه این پژوهش، 175 نفر از مدیران دانشگاه رازی بودند که با استفاده از روش سرشماری (تمام شماری) موردمطالعه قرار گرفتند. یافته ها نشان داد اقدامات شاخص دانشگاه رازی در مدیریت کربن، «افزایش فضای سبز و کاهش مصرف آب» با میانگین (05/4 و 47/3 از 5) بوده اما مسیولین دانشگاه مواردی مشابه «کاهش ردپای کربن در اجرای فعالیت های تجاری و تصمیم گیری ها» و «اصول مدیریت کم کربن در تهیه مواد و تدارکات» را کم مدنظر داشته اند (میانگین 09/2 و 91/1 از 5) که نشان می دهد نیاز است نگرش مدیران نسبت به کاهش کربن بالابرده شود. روش هایی از مدیریت کربن که مشارکت دانشگاهیان و درنظرگرفتن اهداف کاهش کربن را لازم دارد میانگین های پایین، (حدود 2 از 5) داشتند. همچنین، از نظر پاسخ گویان موانع مدیریت کربن در دانشگاه بیشتر به بعد انسانی و نرم افزاری مرتبط بود تا مسایل فنی و سخت افزاری. راه حل ها نیز موید ضرورت برونی سازی برنامه مدیریت کربن در فرایندهای عملکردی بودند. مشخص شد دانشگاه رازی در زمینه مدیریت کربن دیدگاه بالا به پایین دارد که موید دستوری بودن این برنامه ها می باشد. برای استقرار نظام مدیریت کربن، پیشنهادهایی ارایه گردید مانند مشارکت دانشگاهیان در امور مختلف، مد نظر قرارگرفتن کاهش ردپای کربن در تمامی فعالیت ها، نظارت، ارزیابی و نیز بازنگری و اصلاح آن ها.
کلید واژگان: مدیریت کربن, ردپای کربن, انتشار کربن, گازهای گلخانه ای, دانشگاه رازی, آموزش عالی, ایرانQuarterly Journal of Environmental Education and Sustainable Development, Volume:9 Issue: 3, 2021, PP 33 -54This research investigated effective factors on carbon management in higher education institutions based on the viewpoint of managers (official and educational). The present quantitative research is a descriptive-correlational research which the data is collected by the use of questionnaire with five-point Likert scale. The population of research was 175 administrators in Razi University who were surveyed using the census method. The result illustrates that the significant Razi University measures on carbon management were “increasing green spaces and decreasing water consumption” (with average 4.05 and 3.47 of 5) are the effective measures of Razi University in carbon management but university executives has rarely considered cases like “reducing carbon footprint in business and decision-making activities” and “principals of low carbon management in materials and procurement” (with average 2.09 and 1.91 out of 5) that shows the need of enhancing managers’ attitude toward carbon reduction. Indicators that required academic participation and consideration of carbon reduction targets had low average (about 2 out of 5). Furthermore, based on viewpoint of the respondents barriers to carbon management at the university were more related to the human and software dimensions rather than to technical hardware issues. Solutions also underlined the need to internalize the carbon management program in functional processes.at Razi University, there was a top-down view of carbon management which confirms these programs are grammatical. Suggestion for establishing of a carbon management system are presented as academic participation in various matters, considering reduction of carbon footprint in all activities, monitoring, evaluating, reviewing, correcting them.
Keywords: carbon management, carbon footprint, Carbon emissions, Greenhouse Gases, Razi University, Higher Education, Iran -
پژوهش حاضر با هدف تعیین کیفیت خدمات آموزشی تحصیلات تکمیلی از دیدگاه دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه در سال 95-94 انجام گرفت. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها توصیفی تحلیلی مقطعی بوده است. جامعه آماری این پژوهش همه دانشجویان تحصیلات تکمیلی شامل 3261 نفر بودند. حجم نمونه آماری با استفاده از جدول کرجسی و مورگان به تعداد 297 نفر برآورد شد و نمونه ها به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده های پژوهش، پرسشنامه سروکوال بود. روایی محتوایی پرسشنامه از سوی استادان و متخصصان مدیریت آموزشی تایید شد. پایایی ابزار با روش ضریب آلفای کرونباخ محاسبه و این ضریب در دو بخش ادراک و انتظار 94/0 برآورد شد. تجزیه و تحلیل داده ها نیز با آزمون ویلکاکسون انجام شد و نتایج نشان داد که کیفیت خدمات آموزشی در سطح مطلوب و مورد انتظار نبوده است. شکاف ادراک و انتظار در همه ابعاد کیفیت خدمات آموزشی در سطح (001.0>p) معنادار و بیشترین شکاف در بعد پاسخگویی و تضمین بوده است.کلید واژگان: کیفیت خدمات, تحصیلات تکمیلی, مدل سروکوال, دانشگاه رازیAbstract: This study aimed to examine the quality of educational services of postgraduate studies based on Servqual model from the viewpoints of the students at Razi University of Kerrmanshah, in the academic year 2016-2017. This applied research type follows a descriptive survey method. The research population consisted of all 3261 students of postgraduate studies and 297 of the students were selected in a stratified random sampling method based on Krejci and Morgan table. The data collection instrument was Servqual questionnaire. Content validity of the questionnaire was approved by professors and experts of educational administration, and its reliability was estimated as 0.94 according to Cronbach alpha coefficient formula. Data analysis was conducted by Wilcoxon test. The results showed that the quality of the educational services is not at the desirable level and the gap of perception and expectation in all aspects of the quality of the educational services at level of (pKeywords: Quality of Services, Postgraduate Studies, Servqual Model, Razi University
-
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر مسئولیت پذیری اجتماعی و سرمایه اجتماعی بر تعهد سازمانی انجام شده است. این پژوهش از نوع توصیفی و از نظر روش پژوهشی پیمایشی است. روش جمع آوری اطلاعات استفاده از پرسشنامه و نمونه گیری، از نوع تصادفی طبقه ای بود که متناسب با حجم هر طبقه، 203 نفر از کارکنان دانشگاه رازی کرمانشاه انتخاب شدند. روش تجزیه و تحلیل داده ها، همبستگی و معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار های آماری (SPSS)- LISREL)) است. نتایج تحلیل الگویابی معادلات ساختاری، برازندگی الگو را با داده ها، مورد حمایت قرار دادند. نتایج الگویابی معادلات ساختاری نشان داد که اثر مستقیم مسئولیت پذیری اجتماعی بر تعهد سازمانی (21/0) در سطح 05/0 مثبت و معنی دار است، همچنین اثر مستقیم سرمایه اجتماعی بر تعهد سازمانی (59/0) در سطح 001/0 مثبت و معنی دار است. در نتیجه از عوامل موثری که هر سازمان در راستای تعهد سازمانی کارکنان باید مد نظر قرار دهد، مسئولیت پذیری اجتماعی و سرمایه اجتماعی است. در این بین ایجاد شبکه ها و مجاری ارتباطی و زمینه سازی بستری که منجر به افزایش مسئولیت پذیری کارکنان شود می تواند در افزایش تعهد سازمانی کارکنان موثر واقع شود.
کلید واژگان: مسئولیت پذیری اجتماعی, سرمایه اجتماعی, تعهد سازمانی, دانشگاه رازیThe purpose of this study is to investigate the effect of social capital and social responsibility on organizational commitment. The type of study was descriptive and the method was Survey. Data collection was by questionnaire which stratified random sampling was 203 of employees in Razi University in Kermanshah. SPSS- LISREL software was used for data analysis. The structural equation modeling analysis supported model fitting to the data. Results of structural equation modeling showed that: The direct effect of social responsibility on organizational commitment (0/21) is positive and significant. Also, direct effect of social capital on Organizational commitment (0/59) is positive and significant. As a result the factors that each organization should consider in order to organization's commitment is social responsibility and social capital. In the meantime establishing networks and communications in that field lead to the increased responsibility of staff that can be effective in increasing organizational commitment.Keywords: Social Responsibility, Social Capital, Organizational Commitment, Razi University -
هدف اصلی این پژوهش، بررسی نقش سرمایه اجتماعی در پیشرفت تحصیلی دانشجویان رشته های کشاورزی در دانشگاه رازی کرمانشاه بود. جامعه آماری تحقیق شامل همه دانشجویان سال چهارم کارشناسی رشته های کشاورزی دانشگاه رازی کرمانشاه بودند (N= 257)، که تعداد 154 نفر از آنها به روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی با انتساب متناسب برای مطالعه انتخاب شدند. ابزار اصلی تحقیق پرسشنامه ای بود که روایی آن توسط متخصصان و پایایی آن با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ تایید گردید (α>0. 70). به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، از نرم افزارهای (SPSSWin21) و (LISREL8.80) استفاده شد. نتایج تحلیل همبستگی نشان داد که رابطه مثبت و معنی داری در سطح یک درصد بین سرمایه اجتماعی و پیشرفت تحصیلی دانشجویان وجود دارد. همچنین، نتایج تحلیل مسیر نشان داد که سرمایه اجتماعی با ضریب مسیر (γ= 0. 83، t= 11. 44) و ضریب تبیین (R2= 0. 69)، تاثیر مثبت و معنی داری بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان دارد. یافته های این مطالعه می تواند به مدیران، برنامه ریزان و آموزشگران نظام آموزش عالی کشاورزی در جهت بهبود پیشرفت تحصیلی دانشجویان رشته های کشاورزی کمک نماید.
کلید واژگان: سرمایه اجتماعی, پیشرفت تحصیلی, آموزش کشاورزی, دانشگاه رازیThe main purpose of this study was to investigate the role of social capital in the academic achievement of agriculture students at Razi University. The Statistical population of this study consisted of all seniors agricultural students at Razi University (N= 257), 154 samples were selected on the basis of the proportionate stratified sampling method. The main instrument in this study was a questionnaire which its validity was confirmed by the panelof experts and its reliability was established by Cronbach's Alphacoefficient (α>0. 70). For analyzing data in two parts of descriptive (frequency, percent, mean and standard deviation) and inferential (mean comparison, correlation analysis and path analysis) statistics SPSS and LISREL software were used. The results of correlation analysis showed that there was positive and significantly correlation between social capital and academic achievement (P< 0. 01). Also, results of path analysis indicated that social capital had a positive and significant effect on students’ academic achievement (γ= 0. 83, t= 11. 44, R2= 0. 69). Results of this study can have practical implications concerning academic achievement of agricultural students for higher agricultural education managers, planners and educators.Keywords: Social Capital, Academic Achievement, Agricultural Education, Razi University
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.