به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « مقاومت انسولینی » در نشریات گروه « تربیت بدنی »

تکرار جستجوی کلیدواژه «مقاومت انسولینی» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • سالار سبزی پرور، محمدرضا ذوالفقار دیدنی، کاظم خدایی*
    مقدمه و هدف

    استفاده روز افزون از روش های درمانی غیر دارویی مانند ورزش و مدیتیشن در مدیریت دیابت برای بهبود وضعیت جسمانی و روانی در بیماران دیابتی دارای اهمیت بالایی است. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر تمرین اینتروال شدید (HIIT) در مقایسه با مدیتیشن بر شاخص های حساسیت انسولینی، شاخص های گلایسمیک و پروفایل لیپیدی زنان مبتلا به دیابت نوع دو بود.

    مواد و روش ها

    30 زن دیابتی میانسال دیابتی به طور تصادفی انتخاب و به سه گروه HIIT، مدیتیشن و کنترل تقسیم شدند. میزان سرمی گلوکز، انسولین، هموگلوبین گلیکوزیله، تری گلسیرید، لیپوپروتیین پرچگال (HDL)، لیپوپروتیین کم چگال (LDL) 48 ساعت قبل و بعد از مداخله به صورت ناشتایی اندازه گیری شد. شاخص های حساسیت و مقاومت انسولینی بر اساس فرمول ها محاسبه گردید. تمرین به مدت 12 هفته و سه جلسه در HIIT و مدیتیشن به مدت 12 هفته و تمام روزهای هفته اجرا گردید. برای مقایسه بین گروهی از آنووای دو راهه ترکیبی و آزمون تعقیبی توکی و تفاوت درون گروهی از آزمون t زوجی استفاده گردید.

    یافته ها

    QUICKI، McAuley و HOMA-IR، گلوکز، انسولین، هموگلوبین گلیکوزیله و پروفایل لییپدی بهبود معنی داری در گروه HIIT نسبت به گروه کنترل نشان داد (0.05>P). همچنین، گلوکز ناشتا، QUICKI و HOMA-IR در گروه HIIT بهبود معنی داری نسبت به گروه مدیتیشن داشت (0.05>P). گروه مدیتیشن نیز باعث بهبود معنی دار HOMA-IR، انسولین و HDL نسبت به گروه کنترل شد (0.05>P).

    بحث و نتیجه گیری

    یافته های مطالعه حاضر نشان داد که هر دو HIIT و مدیتیشن می تواند باعث بهبود حساسیت و مقاومت انسولینی، برخی شاخص های گلایسمیک و پروفایل لیپیدی زنان مبتلا به دیابتی نوع دو شود. با این حال، اثربخشی HIIT در بیشتر متغیرها برجسته تر از مدیتیشن بود. برای درک بهتر کارایی این دو روش پژوهش های بیشتری نیاز است.

    کلید واژگان: تمرینات اینتروال شدید, مدیتیشن, مقاومت انسولینی, شاخص های گلایسمیک, پروفایل لیپیدی, دیابت نوع دو}
    Salar Sabziparvar, Mohammadreza Zolfaghar Didani, Kazem Khodaei *
    Introduction and Purpose

    The increasing use of non-pharmacological treatment methods such as exercise and meditation in the management of diabetes is very important to improve the physical and mental condition of diabetic patients. The purpose of present study was to investigate the effect of high intensity interval training (HIIT) vs. meditation on insulin sensitivity indices, glycemic indices, and lipid profile in women with type 2 diabetes.

    Material and Methods

    30 middle-aged diabetic women were randomly assigned and divided into three group include HIIT, meditation, and control. Serum glucose, insulin, Glycated hemoglobin, triglyceride, high-density lipoprotein (HDL), and low-density lipoprotein (LDL) levels were measured fasting 48 hours before and after the intervention. Insulin sensitivity and resistance indices were calculated based on formulas. HIIT was carried out for 12 weeks and three sessions per week and meditation for 12 weeks and all days of the week. For between-group comparison, Two-way Mixed ANOVA and Tukey's post-hoc test were used, and paired T-test was used for analysis of within-group differences.

    Results

    QUICKI, McAuley, HOMA-IR, glucose, insulin, glycated hemoglobin, and lipid profile showed a significant improvement in the HIIT group compared to the control group (P≤0.05). Furthermore, fasting glucose, QUICKI, and HOMA-IR in the HIIT group had a significant improvement compared to the meditation group (P≤0.05). The meditation group also significantly improved HOMA-IR, insulin, and HDL compared to the control group (P≤0.05).

    Discussion and Conclusion

    The findings of the present study showed that both HIIT and meditation could improve insulin sensitivity and resistance, some glycemic indices and lipid profile in women with type 2 diabetes. However, the effectiveness of HIIT was more pronounced than meditation in most variables. To gain a better understanding of the efficiency of both methods, more research is necessary.

    Keywords: High intensity, interval training, meditation, Glycemic indexes, lipid profile, Type II diabetes}
  • حسن نقی زاده*، فائزه حیدری، جبرئیل پوزش جدیدی

    هدف:

     تمرینات بدنی و مصرف گیاهان دارویی با خواص ضدالتهابی یکی از پرکاربردترین روش ها برای کاهش عوارض دیابت نوع دو است. هدف از این پژوهش بررسی اثر تعاملی 12 هفته تمرین تناوبی شدید و مصرف کورکومین بر شاخص های گلایسمیک، آدیپونکتین و پروفایل لیپیدی در مردان چاق مبتلا به دیابت نوع دو با چربی خون بالا بود.

    روش شناسی:

     پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی دوسوکور بود. جامعه آماری شامل مردان مبتلا به دیابت نوع دو با میانگین سنی 05/2±76/38 سال و وزنی96/2±00/89 کیلوگرم بودند که تعداد 60 نفر در این پژوهش شرکت کردند. آزمودنی ها به طور تصادفی در چهار گروه، تمرین تناوبی شدید، تمرین تناوبی شدید + مصرف کورکومین، کورکومین و کنترل-دارونما قرار گرفتند. مداخله تمرینی سه جلسه در هفته و مصرف کورکومین روزانه 2100 میلی گرم در سه وعده 700 میلی گرمی به مدت 12 هفته اجرا شد. قبل و بعد از تمرین شاخص های ترکیب بدنی و بیوشیمیایی سنجش شدند. از تحلیل واریانس تک راهه، تحلیل واریانس عاملی (2×2) اندازه گیری مکرر و آزمون تی همبسته برای تحلیل داده ها استفاده شد.

    یافته ها

    اثر تعاملی تمرین و کورکومین موجب افزایش معنی دار آدیپونکتین (010/0=P)؛ و کاهش معنی دار گلوکز (0001/0=P)، انسولین (021/0=P)، هموگلوبین گلیکوزیله (021/0=P)، مقاومت انسولینی (001/0=P)، (0001/0=P) TC، (001/0=P) TG، (002/0=P) LDL و (011/0=P) HDL شد. تمرین به تنهایی باعث تغییرات معنی دار در تمام متغیرهای بیوشیمیایی شد، ولی مصرف کورکومین به تنهایی باعث تغییرات معنی دار نشد (05/0<P).

    نتیجه گیری

    بنابراین، 12 هفته تمرین تناوبی شدید با مصرف کورکومین، وضعیت گلایسمیک و نیمرخ لیپیدی را در مردان مبتلا به دیابت نوع دو با چربی خون بالا در مقایسه با اثر اصلی تمرین و کورکومین، بیشتر بهبود بخشید.

    کلید واژگان: تمرین تناوبی شدید, مکمل ضدالتهابی, مقاومت انسولینی, سندروم متابولیک}
    Hasan Naghizadeh *, Faeze Heydari, Gabrial Pouzesh Jadidi
    Aim

      Physical exercises and the consumption of medicinal plants with anti-inflammatory properties are one of the most widely used methods to reduce the complications of type 2 diabetes. The aim of this study was to investigate the interactive effect of 12 weeks of high-intensity interval training and curcumin consumption on glycemic index, adiponectin and lipid profile in obese men with type2 diabetes hyperlipidemia.

    Methods

    The current research was a double-blind semi-experimental type. The statistical population included men with type 2 diabetes (mean age 38.76±2.05 years and weight 89.00±2.96 kg), 60 people participated in this research. Subjects were randomly divided into four groups: high-intensity interval training, high-intensity interval training + curcumin, curcumin, and placebo-control. The training intervention was performed three times a week and the consumption daily of curcumin was 2100 mg in three servings of 700 mg, for 12 weeks. Body composition and biochemical indices were measured before and after exercise. One-way ANOVA, two-way factorial ANOVA for repeated measurements and paired samples t test were used to analyze the data.

    Results

    Interactive effect of exercise and curcumin significantly increased adiponectin (p= 0.010), and significantly decreased glucose (p= 0.0001), insulin (p= 0.0001), HbA1c (p= 0.021), insulin resistance (p= 0.001), TC (p= 0.0001), TG (p= 0.001), LDL (p= 0.002) and HDL (p= 0.011). Exercise alone caused significant changes in all biochemical variables (p<0.05), but curcumin consumption alone did not cause significant changes (P>0.05).

    Conclusions

    Therefore, high-intensity interval training with curcumin consumption more improved glycemic status and lipid profiles in hyperlipidemia type 2 diabetes men more than the main effect of training and curcumin.

    Keywords: HIIT, Anti-inflammatory supplement, Insulin resistance, metabolic syndrome}
  • رستم علی زاده*، آیسان احسن، پروانه نظرعلی، نجمه رضایی نژاد
    زمینه و هدف

    چاقی با کاهش آدیپوکاین های درگیر در مقاومت انسولینی از قبیل اسپکسین با مقاومت انسولینی همراه می باشد. هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر دو نوع تمرین هوازی و تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) بر سطح سرمی اسپکسین و مقاومت به انسولین در زنان دارای اضافه وزن بود.

    روش کار

    30 زن دارای اضافه وزن به صورت داوطلبانه در این تحقیق شرکت نمودند. آزمودنی ها به سه گروه تمرین HIIT، تمرین هوازی و گروه کنترل تقسیم شدند. تمرین HIIT شامل 4 وهله 4 دقیقه با شدت 95-85 درصد حداکثر ضربان قلب با تناوب های ریکاوری فعال 3 دقیقه ای بود. تمرین هوازی با شدت متوسط به مدت 37 دقیقه بود. هر دو پروتکل تمرینی از نظر کیلوکالری مصرفی یکسان سازی شد. نمونه های خونی قبل و 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرینی اندازه گیری شد. انسولین، گلوکز، شاخص مقاومت انسولینی و سطح سرمی اسپکسین اندازه گیری شد. برای مقایسه تغییرات از آزمون آنالیز کوواریانس و تی زوجی استفاده شد.

    نتایج

    نتایج نشان داد که تمرین HIIT با افزایش معنی دار غلظت سرمی اسپکسین در مقایسه با گروه کنترل همراه بود (001/=P). علاوه بر این هر دو نوع تمرین موجب کاهش معنی دار غلظت انسولین، گلوکز و شاخص مقاومت انسولینی در مقایسه با گروه کنترل شدند (0001/=P)؛ اما تفاوت معنی داری بین دو گروه تمرینی در غلظت سرمی اسپکسین، انسولین و گلوکز و همچنین شاخص مقاومت به انسولین وجود نداشت (05/0<P).

    نتیجه گیری

    نتایج تحقیق حاضر پیشنهاد می نماید که تمرین HIIT با افزایش سطح سرمی اسپکسین احتمالا موجب بهبود مقاومت انسولینی در زنان دارای اضافه وزن می شود.

    کلید واژگان: تمرین HIIT, تمرین هوازی, دیابت, اسپکسین, مقاومت انسولینی}
    Rostam Alizadeh *, Aysan Ahsan, Parvaneh Nazarali, Najmeh Rezaeinejad
    Objectives

    Obesity by decreasing adipokines involve in insulin resistance such as spexin is associated with insulin resistance. The aim of this study was to evaluate and compare the effects of high intensity interval training (HIIT) and aerobic training on serum levels of spexin and insulin resistance in overweight women.

    Methods & Materials:

     Thirty overweight women (BMI> 25 kg/m2) voluntarily participated in this study. Subject were divided into three groups; HIIT, aerobic training and control groups. HIIT training was included 4 ×4-min at 85-95% maximal heart rate interspersed with 3-min active recovery periods. Aerobic training was included 37 minutes of moderate intensity. Both protocols were matched for calorie expenditure. Body weight and blood samples were measured before and 48 hours after last training session. Insulin, glucose, insulin resistance index (HOMA-IR) and spexin were evaluated. Data were analyzed by ANCOVA and paired t test.

    Results

    The results showed that HIIT was associated with higher serum spexin levels compared to the control group (P=0.001). Furthermore, both training protocols decreased insulin, glucose and HOMA-IR in comparison with the control group (P=0.0001). However, there were no significant differences between two exercise training groups in insulin, glucose, insulin resistance and spexin (P> 0.05).

    Conclusion

    The findings suggest that HIIT by increasing serum spexin partly improves insulin resistance in overweight women.

    Keywords: HIIT, Aerobic Training, Diabetes, Spexin, Insulin Resistance}
  • پرنیا ساریخانی، امین یوسفوند، ناصر زینالی*
    هدف از پژوهش حاضر، تعیین تاثیر 8 هفته تمرین تناوبی شدید پرحجم با مصرف مکمل دارچین بر غلظت سرمی آپلین و مقاومت به انسولین پسران چاق بود. مطالعه حاضر از نوع کاربردی بود که در آن 42 دانش آموز پسر چاق منطقه 4 شهر تهران انتخاب و به گونه تصادفی و مساوی به چهار گروه: 1) تمرین، 2) تمرین و مکمل ، 3) مکمل ، 4) کنترل تقسیم شدند. نمونه های خونی پیش و پس از تمرینات گرفته شد. دو گروه 1 و 2 برای مدت 8 هفته و 2 جلسه در هفته برنامه تمرین تناوبی شدید پر حجم را نیز انجام دادند. همچنین گروه 2 (تمرین و مکمل)، علاوه بر اجرای تمرینات همانند گروه 3 (تنها مکمل)، روزانه دو کپسول دارچین با وزن 360 میلی گرم مصرف کردند. سطوح آپلین، گلوکز و انسولین با کیت الایزا اندازه گیری و داده ها با آزمون تحلیل واریانس یک طرفه، دو طرفه و تحلیل کواریانس در سطح معناداری 05/0≥α تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که تمرینات HIT باعث کاهش سطوح سرمی آپلین شد (0001/0P=)، ولی مکمل و تعامل تمرین و مکمل بر سطوح آپلین سرمی تاثیر معناداری ندارد (05/0P>). هم چنین نتایج نشان داد تمرین، مکمل و تعامل این دو بر شاخص مقاومت انسولین تاثیر معناداری دارد (05/0P ≤). با توجه به این نتایج، نقش محوری تمرین و مصرف مکمل دارچین را در بهبود هم زمان الگوی ترشح اپلین و حساسیت انسولینی نمایان شد.
    کلید واژگان: تمرین تناوبی شدید, مکمل دارچین, آپلین, مقاومت انسولینی, پسران چاق}
    Parnia Sarikhani, Amin Yosefvand, Naser Zeynali *
    The aim of the present study was to determine the effect of 8 weeks of high-intensity interval training with cinnamon supplementation on serum apelin concentration and insulin resistance in obese boys. The current study was of an applied type, in which 42 obese male students of District 4 of Tehran city were randomly selected and equally divided into four groups: 1) exercise, 2) exercise and supplement, 3) supplement, 4) division control. became Blood samples were taken before and after training. Two groups 1 and 2 also performed a high-intensity interval training program for 8 weeks and 2 sessions per week. Also, group 2 (exercise and supplement), in addition to performing the same exercises as group 3 (only supplement), consumed two cinnamon capsules weighing 360 mg daily. Apelin, glucose, and insulin levels were measured with an ELISA kit and the data were analyzed by one-way, two-way analysis of variance and analysis of covariance at a significance level of α≥0.05. The results of the research showed that HIT exercises decreased the serum levels of apelin (P=0.0001), but the supplement and the interaction of exercise and supplement did not have a significant effect on the levels of serum apelin (P>0.05). Also, the results showed that exercise, supplementation, and the interaction of the two have a significant effect on the insulin resistance index (P ≤ 0.05). According to these results, the pivotal role of exercise and cinnamon supplementation in simultaneously improving the pattern of apelin secretion and insulin sensitivity was highlighted.
    Keywords: Intense interval training, Cinnamon supplement, apelin, insulin resistance, Obese Boys}
  • مراد حسینی*، مهدی مقرنسی، امید ظفرمند
    هدف

    افراد دارای اضافه وزن و چاق که فعالیت بدنی ندارند، معمولا در معرض برخی بیماری های متابولیکی و قلبی و عروقی مانند دیابت نوع 2 و گرفتگی عروق کرونری و پرفشار خونی قرار دارند. هدف از این تحقیق بررسی تاثیر هشت هفته تمرین همزمان (مقاومتی و استقامتی) بر مقاومت انسولینی و مقادیر پلاسمایی رزیستین و گلوکز مردان میانسال دارای اضافه وزن و چاق شهر یاسوج بود.

    روش شناسی

    روش تحقیق از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه آماری مردان دارای اضافه وزن و چاق 30 تا 45 ساله شهر یاسوج بودند. روش نمونه گیری هدفمند بود و 30 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب و به صورت تصادفی ساده به 2 گروه تمرین همزمان و کنترل تقسیم شدند. آزمودنی های گروه تجربی 8 هفته تمرین همزمان و هر هفته 3 جلسه را انجام دادند. داده های مربوط به مقاومت انسولینی، رزیستین و گلوکز پلاسمایی در قبل و بعد از اجرای تمرینات همزمان با استفاده از آزمون های کولموگروف اسمیرنوف، t  وابسته و مستقل در سطح معنی داری 05/0>p تحلیل شدند.

    یافته ها

    نتایج پژوهش نشان داد مقاومت انسولینی، سطوح رزیستین و گلوکز پلاسمایی در پس آزمون در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل کاهش معناداری داشتند (05/0>p). در مقابل، در گروه کنترل در همه متغیرها تغییر معناداری مشاهده نشد (05/0> p). سطوح رزیستین و گلوکز پلاسمایی در پس آزمون گروه تجربی کاهش معنی دار داشتند ولی در گروه کنترل تفاوت معناداری مشاهده نشد (05/0>p).

    نتیجه گیری

    بنابراین، می توان اجرای 8 هفته تمرین همزمان مقاومتی و استقامتی که در یک جلسه اجرا می شدند را به عنوان یکی از روش های پیشگیرانه و غیردارویی برای بهبود وضعیت سلامت متابولیکی و قلبی و عروقی مردان میانسال دارای اضافه وزن و چاق پیشنهاد داد.

    کلید واژگان: مقاومت انسولینی, رزیستین, گلوکز}
    Morad Hosseini *, Mehdi Mogharnasi, Omid Zafarmand
    Aim

    Overweight and obese people who do not engage in physical activity or exercise are usually at risk for certain metabolic, cardiovascular, and type 2 diseases, such as type 2 diabetes, coronary artery disease, and hypertension. The aim of this study was to investigate the effect of eight weeks of concurrent training (resistance and endurance) on insulin resistance and plasma levels of resistin and glucose in overweight and obese middle-aged men in Yasuj.

    Methods

    The research method was quasi-experimental with pre-test and post-test design.  The statistical population was overweight and obese men aged 30 to 45 years in Yasuj. The sampling method was purposeful and 30 people were selected as a statistical sample and were randomly divided into two groups of  concurrent training and control. The subjects in the experimental group performed 8 weeks of  concurrent training and 3 sessions per week. Data on insulin resistance,  plasma resistin and glucose before and after concurrent training were analyzed using Kolmogorov-Smirnov, dependent and independent t-tests at a significant level of p<0.05.

    Results

    The results showed that insulin resistance, resistin and plasma glucose levels in the post-test in the experimental group were significantly reduced compared to the control group (p <0.05). In contrast, no significant change was observed in all variables in the control group (p > 0.05).

    Conclusions

    Therefore, it is can to suggest 8 weeks of concurrent resistance and endurance training that were performed in one session as one of the preventive and non-pharmacological methods to improve the metabolic, cardiovascular health status of overweight and obese middle-aged men.

    Keywords: Insulin esistance, Resistin, Glucose}
  • الهه طالبی، گرکانی*، مروه وثوق، شکوفه خردمند، رزیتا فتحی

    زمینه و هدف:

     عوامل التهابی و اختلالات وابسته به آن (از جمله مقاومت به انسولین)، با شروع دوره یایسگی در زنان دارای اضافه وزن افزایش می یابد؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر هشت هفته تمرین هوازی بر سطوح کالپروتکتین پلاسمایی و مقاومت به انسولین در زنان یایسه و غیریایسه دارای اضافه وزن بود.

    روش تحقیق: 

    تعداد 27 زن دارای اضافه وزن (با نمایه توده بدنی بیشتر از 25 کیلوگرم/متر مربع) به دو گروه شامل 13 نفر زن یایسه (با میانگین سن 76/5 ± 53/46 سال) و 14 زن غیریایسه (با میانگین سنی 7/85±32/50 سال) تقسیم شدند. برنامه تمرین شامل هشت هفته تمرین هوازی با تکرار سه جلسه در هر هفته با شدت 40 تا 80 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره بود که به مدت 25 دقیقه در هفته اول اجرا شد و در هفته هشتم به 45 دقیقه رسید. سطوح پلاسمایی کالپروتکتین، انسولین، گلوکز، و شاخص مقاومت به انسولین (HOMA-IR) قبل و 48 ساعت پس از پایان تمرین اندازه گیری شد. از آزمون  t همبسته جهت بررسی تغییرات درون گروهی و از آزمون تحلیل کوواریانس برای بررسی تغییرات بین گروهی در سطح معنی داری 05/0>p استفاده شد.

    یافته ها

    بر اساس نتایج حاصل از آزمون t  همبسته، میزان پلاسمایی کالپروتکتین پس از تمرین در هر دو گروه زنان یایسه (0/01=p) و غیریایسه (0/04=p) به طور معنی داری افزایش یافت؛ اما آزمون تحلیل کوواریانس، عدم اختلاف معنی دار (0/80= p) بین مقادیر کالپروتکتین دو گروه را تایید کرد. غلظت پلاسمایی انسولین (0/009=p) و مقاومت به انسولین (0/03=p) در زنان یایسه به طور معنی داری کاهش یافت؛ در حالی که در زنان غیر یایسه با افزایش معنی دار مقاومت انسولینی (0/01=p) همراه بود.

    نتیجه گیری

    تمرین ورزشی هوازی موجب افزایش سطوح کالپروتکتین در زنان یایسه و غیریایسه دارای اضافه وزن می شود؛ تغییری که مستقل از تغییرات انسولین و شاخص مقاومت انسولینی در زنان رخ می دهد.

    کلید واژگان: التهاب, تمرین ورزشی, کالپروتکتین, مقاومت انسولینی}
    Elahe Talebi Garakani *, Marva Vosough, Shokoufeh Kheradmand, Rozita Fathi
    Background and Aim

    Inflammatory factors and related disorders (including insulin resistance) increase with the onset of menopause in overweight women; thus the aim of the present study was to investigate the effect of eight weeks of aerobic exercise training on plasma levels of calprotectin and insulin resistance in overweight post-menopausal and peri-menopausal women. 

    Materials and Methods

    Twenty seven overweight women (BMI>25 kg/m2) participated in this study. Subjects were divided into two groups including 13 post-menopausal women (mean age 53.46‌±‌‌5.76 years), and 14 peri-menopausal women (mean age 32.50±7.85 years). The training program consisted of eight weeks of aerobic exercise training, three sessions per week, up to 40-80% of maximal reserve heart rate; each session lasted 25 minutes in the first week and reached to 45 minutes in the 8th week of training. Plasma levels of calprotectin, insulin, glucose, and insulin resistance index (HOMA-IR) were measured before and 48 hours after the end of training. Paired t-test was used to determine intragroup changes; while analysis of covariance (ANCOVA) test were applied to compare intergroup changes at the significant level of p<0.05. 

    Results

    The results of paired t-test showed that plasma levels of calprotectin increased significantly in both post-menopausal (p=0.01) and peri-menopausal (p=0.04) women after exercise; but the analysis of covariance test did not show any significant differences (p=0.80) between two groups. Moreover, plasma insulin (p=0.009) concentration and insulin resistance (p=0.03) significantly reduced in post-menopausal women, while in peri-menopausal women was associated with a significant increase (p=0.01) in insulin resistance. 

    Conclusion

    The results of this study showed that aerobic exercise training increases the levels of calprotectin in overweight post-menopausal and peri-menopausal women, and this increase appears to be independent of changes in insulin and insulin resistance in these women.

    Keywords: Inflammation, exercise training, Calprotectin, Insulin resistance}
  • الهام اکبرزاده، حمید محبی*، افشین شفقی
    هدف

    با توجه به اهمیت کاهش استروژن در دوران یایسگی و ارتباط آن با کبدچرب غیرالکلی، همچنین تاثیر فعالیت ورزشی و تنظیم کالری دریافتی بر بهبود عوامل خطر ساز این بیماری، در این پژوهش اثر تمرین هوازی و محدودیت کالری بر نیمرخ لیپیدی، استیاتوز کبدی و تغییرات هورمونی در زنان یایسه ی مبتلا به NAFLD، بررسی شد.

    روش شناسی

    24 زن مبتلا به کبد چرب غیر الکلی نوع یک و غیرورزشکار با میانگین سن 2/77±53/00 سال و شاخص توده ی بدن 1/38±64/ 29کیلوگرم بر مترمربع در این مطالعه شرکت کردند. آزمودنی ها به صورت تصادفی به 3 گروه تمرین هوازی (EX: n=8)، محدودیت کالری (CR: n=8) و ترکیبی (EX+CR: n=8) تقسیم شدند. در گروه محدودیت کالری، %25 از انرژی مورد نیاز روزانه ی هر آزمودنی به مدت 12 هفته کاسته شد. در گروه تمرین هوازی، %25 افزایش هزینه ی انرژی از طریق فعالیت ورزشی هوازی در نظر گرفته شد.

    یافته ها

    پس از 12 هفته میزان سطوح استروژن پلاسمایی و انسولین سرم در گروه های محدودیت کالری (%7/91-، %19/23-) و ترکیبی (%7/03-،%25/65-) نسبت به پیش آزمون کاهش معناداری داشتند (0.05>P). تنها در گروه ترکیبی میزان سطوح کلسترول (%7/94-) و تری گلیسرید (%9/58-) نسبت به پیش آزمون کاهش معناداری نشان داد (0.05>P). در میزان HDL در هیچ یک از گروه ها پس از 12 هفته تغییر معناداری ایجاد نشد. در هر سه گروه تمرین هوازی، محدودیت کالری و ترکیبی نسبت به پیش آزمون کاهش معناداری در میزان سطوح (%2/27-، %1/54-، %2/41-)LDL، گلوکز ناشتا (%1/99-، %5/65-، %6/99-)، شاخص مقاومت به انسولین (%11/32-، %23/38-، %30/96-)، و استیاتوز کبدی (%14/50-، %6/22-، %5/90-)، مشاهده شد (0.05>P). بحث و

    نتیجه گیری

    در مجموع ،تمرین هوازی همراه با محدودیت کالری می تواند به تغییرات موثرتری در بهبود ترکیب بدن، نیمرخ لیپیدی و کنترل متابولیکی منجر شود و تمرینات هوازی در حفظ سطح استروژن و بهبود استیاتوز کبدی موثرتر است. لذا، توصیه می شود از ترکیب تمرینات هوازی در کنار محدودیت کالری در روند درمان استفاده کنند.

    کلید واژگان: تمرین هوازی, محدودیت کالری, مقاومت انسولینی, کبد چرب غیر الکلی, زنان یائسه}
    Elham Akbarzadeh, Afshin Shafaghi
    Aim

    Due to the importance of estrogen reduction during menopause and its relationship with NAFLD as well as the effect of exercise and calorie restriction on improving the risk factors for this disease, in this study the effect of aerobic training and calorie restriction on liver steatosis and hormonal changes in Postmenopausal Women with NAFLD was evaluated.

    Material and Methods

    24 non-athlete women with type 1 non-alcoholic fatty liver (aged 53.00±2.77 years, BMI 29.64±1.38 Kg/m2) participated in this study. The Subjects were divided into 3 groups: aerobic training (EX: n=8), calorie restriction (CR: n=8) and combination (EX+CR: n=8). In the calorie restriction group, 25% of each subject’s daily energy requirement was reduced for 12 weeks. In the aerobic training group, 25% increase in energy expenditure through aerobic exercise was considered.

    Results

    plasma estrogen and serum insulin levels in the calorie restriction group(-7.91%, -19.23%) and combined(-7.03%, -25.65%)decreased significantly(p < 0.05). Only in the combined group, the levels of cholesterol(-7.94%)and triglycerides(-9.58 %)showed a significant decrease(p < 0.05). There was no significant change in HDL levels in any of the groups after 12 weeks. all three groups significantly reduced the LDL levels(-2.41%, -1.54%, -2.27%),fasting glucose(-1.99%, -5.65,-6.99%),insulin resistance(-11.32%, -23.38%, -30.96%),and hepatic steatosis(-14.50%, -6.22% , -5.90%)(p <0.05).

    Conclusion

    aerobic exercise combined with calorie restriction can lead to more effective changes in improving lipid profile, and metabolic control, and aerobic exercise is more effective in maintaining estrogen and improving hepatic steatosis. Therefore it is recommended to use a combination of aerobic exercise along with calorie restriction in the treatment process.

    Keywords: Aerobic training, Calorie Restriction, Insulin Resistance, NAFLD, Postmenopausal Women}
  • مرتضی جعفری، الهه طالبی گرکانی، علیرضا صفرزاده
    امنتین-1 آدیپوکینی با ویژگی بهبود حساسیت انسولینی است. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر 8 هفته تمرین مقاومتی دایره ای بر سطوح پلاسمایی امنتین-1 در مردان چاق بود. بیست و هشت مرد چاق با میانگین سن 0/8 ± 7/35 سال، وزن 3/14 ± 5/95 کیلوگرم و شاخص توده بدن 3/4 ± 8/31 به طور داوطلبانه در این تحقیق شرکت کرده و به دو گروه کنترل (تعداد = 12) و تمرین مقاومتی (تعداد = 16) تقسیم شدند. آزمودنی های گروه تمرین 8 هفته تمرین مقاومتی دایره ای با شدت 50 تا 85 درصد یک تکرار بیشینه را (3 روز در هفته) انجام دادند. تمرین مقاومتی منجر به کاهش معنی دار وزن، شاخص توده ی بدن و درصد چربی آزمودنی ها شد (05/0>P). کاهش معنی دار غلظت پلاسمایی انسولین و مقادیر HOMA-IR نیز در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد (05/0>P). تغییر معنی داری در غلظت پلاسمایی امنتین-1 مشاهده نشد. یافته های تحقیق حاضر حاکی از عدم تاثیر تمرین مقاومتی بر سطوح درگردش امنتین-1 علی رغم تغییر در ترکیب بدنی و شاخص های متابولیک می باشد. از این رو به نظر می رسد ساز و کارهای دیگری نیز غیر از تغییر در ترکیب بدنی و مقاومت انسولینی در تنظیم سطوح پلاسمایی امنتین-1 دخیل باشد
    کلید واژگان: امنتین-1, تمرین مقاومتی, چاقی, مقاومت انسولینی}
    Alireza Safarzade, Morteza Jafari, Elahe Talebi, Garakani
    Omentin-1 is a adipokine with insulin-sensitizing properties. The purpose of this study was to investigate the effect of eight weeks of circuit resistance training on plasma omentin-1 levels in obese men. Twenty eight obese men (age; 35.7 ± 8.0 yr, weight; 95.5 ± 14.3 kg, and BMI; 31.8 ± 4.3) voluntarily participated in this study, and were divided into control (n=12) and resistance training (n=16) groups. Subjects in training group performed eight weeks circuit resistance training with 50-85% 1RM (3 days/week). Anthropometrics parameters and fasting plasma glucose, insulin, and omentin-1 levels, as well as insulin resistance index (HOMA-IR) were measured at the baseline and at the end of study. Resistance training induced significant reductions in body weight, BMI and body fat percentage (P < 0.05). Significant reductions in plasma insulin concentration and HOMA-IR scores were found when compared with control group (P < 0.05). we did not find significant changes in plasma omentin-1 levels. The results of this study indicated that resistance training did not affect plasma omentin-1 levels despite significantly improves in anthropometric and metabolic parameters. Therefore it seems that other mechanisms other than changes in body composition and insulin resistance may be involved in regulating plasma omentin-1 levels.
    Keywords: Insulin resistance, obesity, omentin-1, resistance training}
  • سولماز بابایی بناب، اصغر توفیقی*
    مقدمه
    رزیستین هورمون جدید مترشحه از آدیپوسیت ها است که می تواند در ارتباط با مقاومت به انسولین در بیماران دیابتی باشد. تداخل ورزشی و تداخل دارویی مخصوصا داروهای گیاهی، از جمله ی بهترین رویکردهای بهبود وضعیت در افراد دیابتی محسوب می شود.
    هدف
    هدف از اجرای این پژوهش، بررسی تاثیر مجزا و ترکیبی تمرین هوازی و مکمل یاری سیاه دانه بر سطوح پلاسمایی رزیستین و مقاومت انسولینی در موش های صحرایی مبتلا به دیابت نوع 2 بود.
    مواد و روش ها
    : تعداد 75 سر موش نر نژاد ویستار در پنج گروه کنترل سالم، کنترل دیابتی، دیابت + تمرین، دیابت + سیاه دانه، دیابت+تمرین+سیاه دانه قرار گرفتند. دیابت با تزریق درون صفاقی استرپتوزوتوسین ((50mg/kg القا شد برنامه تمرینی شامل 8 هفته تمرین هوازی روی نوارگردان (5 جلسه در هفته، هر جلسه به مدت 30 دقیقه و 22 متر در دقیقه و شیب 5 درصد) بود. پس از 8 هفته تمرین هوازی و مصرف سیاه دانه سطح پلاسمایی گلوکز ناشتا، انسولین ناشتا، مقاومت انسولینی و رزیستین اندازه گیری شد. داده ها با روش آماری آنالیز واریانس یک طرفه و Tukey با سطح معنی داری 5%>p تحلیل شد.
    یافته ها
    نتایج تحقیق حاضر نشان داد که ، شاخص گلوکز ناشتا، مقاومت انسولینی، و رزیستین در گروه کنترل دیابتی نسبت به گروه کنترل سالم به طور معنی داری بالاتر بود. همچنین میانگین شاخص های رزیستین، گلوکر ناشتا، مقاومت انسولینی در گروه های دیابت+سیاه دانه و دیابت +تمرین و دیابت+تمرین+سیاه دانه در مقایسه با گروه کنترل دیابتی به طور معنی داری پایین بود. اما در گروه دیابتی+تمرین+سیاه دانه این کاهش چشمگیرتر بود. و شاخص سطوح انسولین ناشتا در گروه های دیابت+سیاه دانه و دیابت +تمرین و دیابت+تمرین+سیاه دانه معنی دار مشاهده نشد
    نتیجه گیری
    نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد که انجام فعالیت های ورزشی به همراه مصرف سیاه دانه، می تواند به عنوان یک روش درمانی مکمل در بهبود وضعیت بیماران دیابتی مد نظر قرار گیرد.
    کلید واژگان: دیابت, تمرینات هوازی, سیاه دانه, رزیستین, مقاومت انسولینی}
    Solmaz Babaei Bonab, Asghar Tofighi*
    Background
    Resistin is a new hormone that is secreted from adipocytes which can be associated with obesity and insulin resistance. Exercise training and drug interventions, especially herbal medicines, consider as approaches to improving diabetes. .
    Purpose
    The purpose of this study was The effect of regular aerobic exercise and supplementation Nigella and a combination of both on the Resistin and insulin resistance in rats with type 2 diabetes..
    Materials and Methods
    seventy five male Wistar rats divided into five groups: normal control, diabetic control, diabetes+aerobic training, diabetes+ Nigella, diabetes+aerobic training+ Nigella. Diabetes was induced by intra-peritoneal injection of streptozotocin (50mg/kg). Exercise program was include 8 weeks of aerobic training on a treadmill (5 sessions per week, 30 minutes per session, with a speed of 22m/min and 5% incline). Nigella groups were received Nigella based on body weight, at the end of each training session. After 8 weeks of aerobic training and Nigella Consumption, plasma glucose, insulin, insulin resistance and Resistin were measured .Data were analyzed via ANOVA ,Tukey with a significant level P<0.05
    Results
    Resistin and fasting glucose, fasting insulin, insulin resistance index in diabetic control group was significantly higher than normal control group(P=0.0001). Also mean of Resistin and glucose, insulin resistance index in diabetes+ Nigella, diabetes+ training and diabetes+ training+ Nigella groups was significantly lower than diabetic control group (P values 0.003, 0.001 respectively).but of this decline in the diabetes+ training+ Nigella groups was more significant. And fasting insulin in diabetes+ Nigella, diabetes+ training and diabetes+ training+ Nigella groups was not significant (0/053).
    Conclusion
    It seems that aerobic training along with the use of specific herbal plants can be considered as a complementary therapy in improvement of diabetics.
    Keywords: Diabetes, Aerobic training, Nigella, Resistin, insulin resistance}
  • بهمن زاده هندیجانی*، صدیقه حسین پور دلاور، حبیب الله گندم کار باقری

    هدف از انجام پژوهش حاضر مطالعه اثر هشت هفته مصرف چای سبز همراه با تمرین هوازی تناوبی بر سطوح پلاسمایی نیمرخ چربی و مقاومت انسولینی زنان غیرفعال بود. در یک مطالعه نیمه تجربی، 24 زن چاق غیرفعال (سن 9/1±4/32 سال و شاخص توده بدنی 4/1±3/32 کیلوگرم بر مترمربع) به طور داوطلبانه در تحقیق شرکت کردند. شرکت کنندگان به طور تصادفی به دو گروه مساوی مصرف چای سبز و ترکیب تمرین تناوبی و مصرف چای سبز تقسیم شدند. مکمل چای سبز روزانه سه عدد چای سبز کیسه ای محتوی 2 گرم چای خشک و در سه وعده غذایی مصرف شد. تمرین هوازی تناوبی به مدت هشت هفته، سه جلسه در هفته و با شدت 65 تا 75 درصد حداکثر ضربان قلب انجام شد.قبل و پس از هشت هفته مداخله، از کلیه آزمودنیها در حالت 12 ساعت ناشتایی (10 میلی لیتر) خونگیری به عمل آمد. ارزیابی نیمرخ چربی، انسولین و گلوکز با استفاده از کیتهای تجاری معتبر و به روش الایزا انجام شد. داده ها با استفاده از آزمون هایĤماری تی مستقل و تی زوجی تجزیه و تحلیل شد (05/0<p). به دنبال 8 هفته مداخله تمرین و مکمل در مقادیر وزن بدن (048/0=p) و شاخص توده (HDL ،LDL (0001/0=p مقادیر همچنین. شد مشاهده معناداری کاهش(p=0/015) بدن .داد نشان معناداری بهبود(p=0/003) انسولینی مقاومت شاخص نیز و(TC (0001/0=p) ،(001/0=p به نظر میرسد انجام تمرینات هوازی تناوبی به همراه مصرف چای سبز میتواند موجب بهبود مقاومت انسولینی، نیمرخ چربی و به دنبال آن کاهش خطر بروز مشکلات قلبی عروقی گردد.

    کلید واژگان: چاقی, مقاومت انسولینی, چای سبز, زنان غیرفعال}
  • اصغر توفیقی*، بهنام محمدی توپوز آبادی
    مقدمه و هدف

    تغییر فنوتیپ بافت چربی در اثر تمرینات ورزشی تئوری جدیدی است که اخیرا مطرح شده است و هورمون آیریزین که در سال 2012 کشف گردیده است در این عمل نقش مهمی ایفا می کند. با این وجود شناسایی سازوکار مولکولی آن در حال بررسی است. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر تمرین تناوبی شدید (HIIT) بر میزان آیریزین پلاسما، پروتئین جفت نشده -1 (UCP-1) چربی زیر پوستی و شاخص مقاومت انسولینی در رت های نر چاق است.
    روش شناسی: در این مطالعه 14 سر رت چاق شده با رژیم غذایی پرچرپ به 2 گروه تمرین تناوبی شدید (n=7) و کنترل (n=7) تقسیم شدند. پروتکل تمرینی شامل 8 هفته تمرین تناوبی شدید(HIIT) 5 جلسه در هفته و به صورت وهله های تمرینی با شدت 80-85 درصد حداکثر سرعت به مدت 2 دقیقه و با دوره های استراحتی فعال 1 دقیقه ای بود که از 6 وهله تمرینی در هفته اول به 12 وهله تمرینی در هفته اخر رسید. از روش ELISA برای اندازه گیری آیریزین، انسولین و گلوکز پلاسما و UCP-1 چربی زیر پوستی استفاده گردید. از آزمون t مستقل برای تحلیل داده ها استفاده شد و سطح معنی داری 05/0P≤ در نظر گرفته شد .

    یافته ها

    تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که آیریزین پلاسما و UCP-1 چربی زیر پوستی در اثر 8 هفته تمرین تناوبی شدید افزایش معنی دار (04/0P=، 01/0P=) و هم چنین شاخص مقاومت به انسولین کاهش معنادار (01/0P=) نسبت به گروه کنترل داشتند.

    بحث و نتیجه گیری

    براساس نتایج پژوهش حاضر، به نظر می رسد 8 هفته تمرین تناوبی شدید (HIIT) با افزیش آیریزین پلاسمایی و UCP-1 چربی زیر پوستی منجر به بهبود مقاومت به انسولین می شود.

    کلید واژگان: آیریزین, UCP-1, مقاومت انسولینی, رت های چاق}
    Tofighi A., Mohammadi Topuzabadi B
    Introduction

    Phenotype changes of adipose tissue due to exercise is a new theory which has recently been proposed and Irisin hormone which was discovered in 2012 has an important role in this process. However, identification of its molecular mechanism is being investigated. The aim of this study is to investigate the effect of high intensity interval training on plasma Irisin and insulin resistance and subcutaneous adipose tissue UCP-1 in male obese rats.

    Method

    In this study, 14 obese rats with high-fat diet were divided to 2 groups: high intensity interval training group (n=7) and control group (n= 7). The training protocol included 8 weeks of high intensity interval training 5 times a week and in the form of training bouts with maximum speed of 80-85% intensity for 2 minutes and 1-minute active­­ ­rest periods that started from 6 training bouts in the first week and extended to 12 training bouts in the last week. ELISA method was used to measure plasma irisin, insulin and glucose and the UCP-1 subcutaneous fat. Independent t-tests were used for data analysis and the significance level was considered at P≤0/05.

    Results

    Data analysis showed that plasma Irisin and UCP-1 Subcutaneous fat significantly increased due to 8 weeks high- intense interval training (P=0/01, P=0/04) and also insulin resistance index had significant decrease (P=0/01) in the experimental group compared to the control group.

    Conclusion

    Altogether, current study shows that consuming one dose of caffeine or caffeine-carbohydrate did not effect on lipid metabolism and aerobic function.

    Keywords: Irisin, UCP-1, insulin resistance, obese rats}
  • نسرین رمضانی*، عباسعلی گائینی، سیروس چوبینه، محمدرضا کردی، مهدی هدایتی
    هدف
    رتینول متصل به پروتئین چهار (RBP-4) آدیپوکاینی است که در تنظیم عملکرد انسولین و متابولیسم گلوکز شرکت دارد. هدف از این پژوهش بررسی اثر تمرین هوازی بر غلظت سرمی RBP-4 و شاخص مقاومت انسولینی در موش های صحرایی نر دیابتی نوع دو بود.
    روش شناسی: هجده سر موش صحرایی نر 8 هفته ای (میانگین وزنی 1/13±6/233 گرم) به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. موش ها با استفاده از داروی نیکوتین آمید و استرپتوزتوسین دیابتی شدند. پنج روز پس از تزریق، تست دیابت با نوار قند خون انجام شد و موش هایی که گلوکز ناشتایی آنها بین 400-126 میلی گرم در دسی لیتر بود به عنوان نمونه دیابتی در نظر گرفته شدند. موش ها به روش تصادفی و بر اساس همگن سازی وزن بدن در دو گروه کنترل دیابتی (9 n=) و هوازی دیابتی (9 n=) قرار گرفتند. برنامه تمرینی به مدت 8 هفته و 5 روز هفته روی نوار گردان انجام شد. تمرین با سرعت 10 متر بر دقیقه و شیب 5%، به مدت 15 دقیقه شروع شد و هر دو هفته به صورت فزاینده افزایش یافت تا به سرعت 25 متر بر دقیقه و شیب 5% ، به مدت 40 دقیقه رسید. مقادیر RBP-4 به روش الایزا و مقاومت انسولین با شاخص HOMA-IR اندازه گیری شد.
    یافته ها
    القای دیابت نوع دو باعث افزایش وزن و افزایش مقادیر RBP-4 سرمی (بیش از 40 میوگرم در لیتر) شد. همچنین، افزایش معنی دار در وزن عضله در گروه تمرین در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد (05/0P<). مقادیر RBP-4 سرمی پس از تمرینات در مقایسه با گروه کنترل کاهش یافت (05/0P<). همچنین، مقادیر گلوکز ، انسولین و شاخص مقاومت انسولینی در گروه تمرینی در مقایسه با گروه کنترل کاهش معنی داری پیدا کرد (05/0P<).
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد هشت هفته تمرین هوازی با شدت 80-60 درصد VO2max می تواند در کاهش RBP-4 و شاخص مقاومت انسولینی در افراد مبتلا به دیابت نوع دو موثر باشد.
    کلید واژگان: تمرین هوازی, RBP-4, مقاومت انسولینی, دیابتی نوع دو}
    Nasrin Ramzany*, Abasali Gaeini, Sirou Choobineh, Mohamadreza Kordi, Mehdi Hedayati
    Aim: RBP4 is an adipokin that participates in insulin function and glucose metabolism. The purpose of this study was to examine the effects of aerobic training on serum RBP4 levels and insulin resistance index in type 2 diabetic male rats.
    Method
    Eighteen male 8-week-old wistar rats (233.6±13.1 g) were selected as sample research. Diabetes was induced by using nikotinamid and streptozotocin. Five days after inducing diabetes, fasting blood was measured using blood glucose strips and rats that the level of fasting blood glucose was between 400-126 mg was selected as diabetic. Rats were randomly and According to homogenization of body weight assigned into two groups including control (n=9) and trained (n=9).Rats in the training groups carried out an 8-week exercise program on a motorized treadmill with 10–25 m/min for 15-40 min/day and a 5% slope for 5 days. Serum RBP4 levels was measured with Elisa method and insulin resistance was measured by HOMA-IR index.
    Results
    Induction of diabetes caused a significant increase in body weight (p=0.001) and serum RBP4 (p
    Conclusion
    it seems that 8 weeks aerobic training with 60-80% vo2max can be effective to decrease the serum RBP4 levels and insulin resistance index in type 2 diabetic patients.
    Keywords: Aerobic training_RBP4_Insulin Resistance_Type 2 diabetes}
  • توراندخت امینیان رضوی، آذین بلند، شیما مجتهدی، امید صالحیان، موسی خلفی *
    هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر هشت هفته تمرین هوازی بر RBP4 سرم و مقاومت انسولینی در رت های نر سالم است. در مطالعه حاضر 16 سر رت نژاد ویستار به طور تصادفی به دو گروه کنترل (8 سر) و تمرین (8 سر) تقسیم شدند. پروتکل تمرینی، 8 هفته شامل 3 جلسه در هفته بود که با شدت 30 درصد VO2max و مدت 10 دقیقه شروع شد و در دو هفته آخر به شدت 75 درصد VO2maxو مدت 50-45 دقیقه افزایش یافت. از آزمون t مستقل و ضریب همبستگی پیرسون برای تحلیل داده ها استفاده شد و سطح معناداری 05/0P≤ در نظر گرفته شد. RBP4، انسولین، گلوکز و شاخص مقاومت انسولینی در اثر تمرین هوازی کاهش معناداری را نشان دادند (05/0P<). با این حال هشت هفته تمرین هوازی تاثیر معناداری بر کلسترول، تری گلیسرید و HDL نداشت (05/0P>) و تنها کاهش LDL پس از هشت هفته تمرین معنادار بود (05/0P<). بررسی ارتباط بین RBP4 با نیمرخ لیپیدی و شاخص مقاومت انسولینی پس از هشت هفته همبستگی معناداری را نشان نداد. هشت هفته تمرین هوازی موجب کاهش معنادار RBP4 سرم در رت های نر سالم شد و به نظر می رسد بهبود در مقاومت انسولینی عامل موثر در کاهش سطوح RBP4 سرم در رت های سالم باشد.
    کلید واژگان: تمرین هوازی, رت های نر سالم, مقاومت انسولینی, RBP4}
    Toorandokht Aminian Razavi, Azin Boland, Shima Mojtahedi, Omid Salaehian, Mousa Khalafi*
    Retinol Binding Protein4 (RBP4) Such as adipocytokines that could be a marker for type 2 diabetes And seems to be leading to increased insulin resistance. The purpose of this study was to evaluate the effect of aerobic training on serum RBP4 and insulin resistance in adult male rats. In the present experimental study 16 Wistar rats were randomly divided to one of the exercise group (n=10) or control group (n=10). The training group performed 8 weeks of aerobic training three times in week. Training protocol began intensity 30% vo2max and 10 minutes and In the last two weeks increased Intensity of training to 75% vo2max and time of training to 45-50 minutes. The data were analyzed via independent t-test and Pearson,s correlation coefficient at P≤0/05. analysis of the data showed that Serum RBP4 levels were significantly decreased after aerobic training (P≤0/05). Insulin, glucose, and insulin resistance showed a significant decrease after aerobic training (P≤0/05). However, Eight weeks of aerobic training were not a significant effect on cholesterol, triglyceride and HDL and only after eight weeks, there were significant reductions in LDL (P≤ 0/05). The relationship between RBP4 with lipid profile and insulin resistance Showed no significant correlation After eight weeks of aerobic training. From these results it can be concluded that aerobic training causes was significantly decreased in serum RBP4 in adults male rats and seems to be improve in insulin resistance Effective factor is Reduction in serum RBP4 levels in adult male rats.
    Keywords: aerobic training, RBP4, insulin resistance, adult male rats}
  • فتاح مرادی
    هدف
    غیرفعال بودن می تواند بر سلامت افراد لاغر نیز اثر معکوس بگذارد. یافته های اندکی در زمینه اثر تمرین ورزشی بر شاخص های جدید مقاومت انسولینی موجود است. هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر تمرین استقامتی بر شاخص های جدید مقاومت انسولینی و برخی عوامل خطرزای قلبی-متابولیکی در مردان لاغر غیرفعالبود. روش شناسی: در یک کارآزمایی نیمه تجربی، 20 مرد لاغر غیرفعال بطور تصادفی به دو گروه تمرین (10 نفر، 2/2± 2/21 سال) و کنترل (10 نفر، 7/2 ± 4/21 سال) تقسیم شدند. ویژگی های عمومی، شاخص آدیپونکتین-رسیستین(AR)، مدل ارزیابی هومئوستاز-آدیپونکتین (HOMA-AD) و شاخص مقاومت انسولینی(IRAR)، فشار خون و نیمرخ چربیقبل و پس از دوره تمرین اندازه گیری شد. تمرین استقامتی شامل دوازده هفته تمرین رکاب زدن روی چرخ کارسنج (3 جلسه تمرین در هفته، شدت 60 تا 70 درصد ضربان قلب ذخیره، مدت 20 تا 40 دقیقه در هر جلسه) بود. داده ها با استفاده از آزمون های t همبسته و t مستقل تجزیه وتحلیل شد. سطح معنی داری 05/0>p در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    پس از دوره تمرین، HOMA-AD (043/0=P)، IRAR(029/0=P)، فشار خون سیستولیک (022/0=P)، فشار خون دیاستولیک(038/0=P) و تری گلیسرید سرم (019/0=P) کاهش یافت، اما رسیستین سرم، AR، کلسترول تام، لیپوپروتئین با چگالی بالا و لیپوپروتئین با چگالی پایین تفاوت معنی داری نشان نداد(05/0<P). بحث و
    نتیجه گیری
    کاهش شاخص های HOMA-AD، IRAR، فشار خون سیستولیک، فشار خون دیاستولیک و غلظت تری گلیسرید سرم به دنبال دوازده هفته تمرین استقامتی در مردان لاغر غیرفعال نشان می دهد که تمرین استقامتی از طریق بهبود مقاومت انسولینی، فشار خون و سطوح تری گلیسرید خون می تواند برای سلامت متابولیکی و قلبی-عروقی مردان لاغر غیرفعال مفید باشد.
    کلید واژگان: تمرین استقامتی, مقاومت انسولینی, فشار خون, نیمرخ چربی, لاغر}
    Fatah Moradi
     
    Aim
    Inactivity can adversely affect on health of lean subjects. A few findings are available about novel insulin resistance indices. The purpose of this study was to investigateeffect of endurance training on novel insulin resistance indices and some of cardio metabolic risk factors in inactive lean men.
    Methodology
    In a semi-experimental study, twenty inactive lean men were randomly placed at two groups: endurance training (n=10, 21.2±2.2 yr) and control (n=10, 21.4±2.7 yr). General characteristics of subjects, Adiponectin-Resistin (AR), homeostasis model assessment-Adiponectin (HOMA-AD) and insulin resistance index(IRAR), blood pressure, and lipid profile were assessed before and after training. Endurance training consisted of twelve weeks pedaling on ergometer cycle(3 sessions per week, intensity 60-70% of reserved heart rate, duration of each session 20-40 min). Data analyzed by paired- and independent-t tests. Statistical significance was accepted at P<0.05.
    Results
    After the training period, HOMA-AD (P=0.043), IRAR (P=0.029), systolic blood pressure (P=0.022), diastolic blood pressure (P=0.038), and serum triglyceride (P=0.019) were reduced, while
    serum Resistin, AR, total cholesterol, high density lipoprotein, and low density lipoprotein did not change significantly (P>0.05).
    Conclusion
    Decreases of HOMA-AD and IRAR indices, systolic blood pressure, diastolic blood pressure, and serum triglyceride after twelve weeks endurance training in inactive lean men indicate that endurance training can be useful for metabolic and cardiovascular health of inactive lean men via improving insulin resistance, blood pressure, and circulating levels of triglyceride.
    Keywords: Endurance training Insulin resistance Blood pressure lipid profile Lean}
  • فتاح مرادی
    هدف
    مقاومت انسولینی حتی در افراد جوان با کم تحرکی و چاقی مرتبط است. نشان داده شده است که شاخص های جدید مقاومت انسولینی از ارزش بالینی برخوردارند. هدف از مطالعه حاضر، بررسی تاثیر یک دوره تمرین مقاومتی بر شاخص های جدید مقاومت انسولینی در مردان جوان چاق غیرفعال است.
    روش شناسی: در یک کار آزمایی نیمه تجربی، 21 مرد جوان چاق غیرفعال به طور تصادفی به دو گروه تمرین مقاومتی (10 نفر، 3/3±7/26 سال، 8/2±6/32 کیلوگرم بر مترمربع) و کنترل (11 نفر، 1/3±1/27 سال، 3/3±2/32 کیلوگرم بر مترمربع) تقسیم شدند. ویژگی های عمومی آزمودنی ها، غلظت رسیستین سرم و شاخص های آدیپونکتین-رسیستین (AR)، مدل ارزیابی هومئوستاز-آدیپونکتین (HOMA-AD) و مقاومت انسولینی (IRAR) قبل و پس از دوره تمرین اندازه گیری شد. پروتکل تمرین مقاومتی شامل دوازده هفته تمرین با وزنه (3 جلسه تمرین در هفته، ده ایستگاه، 3 نوبت 12-8 تکرار در هر ایستگاه، شدت 80-60 درصد یک تکرار بیشینه، میزان استراحت بین نوبت ها 1 دقیقه و بین ایستگاه ها 2 دقیقه، مدت زمان تمرین اصلی حدود 70-65 دقیقه در هر جلسه) بود.
    یافته ها
    تمرین مقاومتی غلظت رسیستین سرم (006/0=P)، HOMA-AD (015/0=P)، AR (038/0=P) و IRAR (019/0=P) را کاهش داد، اما هیچ کدام از شاخص های مذکور در گروه کنترل تغییر معنی داری نشان نداد. مقایسه میانگین های اختلاف پیش آزمون-پس آزمون این شاخص ها بین دو گروه نیز تفاوت های معنی داری نشان داد (05/0>P).
    نتیجه گیری
    تمرین مقاومتی سطوح شاخص های جدید مقاومت انسولینیرا در مردان جوان چاق غیرفعال کاهش می دهد که می تواند از جهت پیشگیری در برابر خطر بیماری های قلبی-عروقی و متابولیکی برای این گروه جمعیتی ارزش کاربردی داشته باشد.
    کلید واژگان: تمرین مقاومتی, مقاومت انسولینی, جوان, چاق}
    Fatah Moradi
    Objective
    Even in young people, insulin resistance is associated with physical inactivity and obesity. It has been shown that novel insulin resistance indexes have clinical value. The purpose of present study was to investigate the effect of a period of resistance training on novel insulin resistance indexes in sedentary young obese men.
    Methodology
    In a semi-experimental study, twenty one sedentary young obese men were randomly placed at two groups: resistance training (n=10, 26.7±3.3 yr, 32.6±2.8 kg/m2) and control (n=11, 27.1±3.1 yr, 32.2±3.3 kg/m2). General characteristics of subjects, serum resistin concentration, and homeostasis model assessment-adiponectin (HOMA-AD), adiponectin-resistin (AR), and (insulin resistance) IRAR indexes were assessed before and after the training. Resistance training protocol consisted of twelve weeks weight training (3 sessions per week, 10 stations, 3 sets 8-12 repetitions in each station, intensity 60-80% of one repetition maximum, rest between sets 1 min and between stations 2 min, duration of main training 65-70 min per each session).
    Results
    Resistance training decreased serum resistin concentration (P<0.05), HOMA-AD (P<0.05), AR (P<0.05) and IRAR (P<0.05), while none of mentioned parameters in control group showed any significant changes. The compartion pre-test and post-test means of these indexes between two groups showed significant differences (P<0.05).
    Conclusion
    Resistance training reduces levels of novel insulin resistance indexes in sedentary young obese men that can have a practical value with regard to prevention against risk of cardiovascular and metabolic diseases for this population group.
    Keywords: Resistance training, Insulin resistance, Young, Obese}
  • آمنه پوررحیم قورقچی*، ارسلان دمیرچی، پروین بابایی
    هدف
    هدف تحقیق بررسی اثر تمرین ترکیبی هوازی-مقاومتی بر وزن چربی احشایی، امنتین-1 و مقاومت انسولینی در موش صحرایی اوارکتومی شده بود.
    روش شناسی: 50 سر موش صحرایی ماده سیزده هفته (میانگین وزن 5±180گرم) به روش تصادفی و بر اساس همگن سازی وزن بدن در دو گروه شم (20=n) و اوارکتومی (30=n) شامل زیرگروه های تمرین و اوارکتومی (10=n) و دو گروه اوارکتومی (کنترل؛20=n) قرار گرفتند. دو هفته پس از اوارکتومی، برای اندازه گیری امنتین-1 و مقاومت انسولینی، نمونه خونی گروه های شم1و اوارکتومی1جمع آوری و چربی احشایی استخراج و توزین شد. دو گروه دیگر حیوانات اوارکتومی شده به صورت تصادفی در گروه های تمرین و اوارکتومی2 قرار گرفتند. برنامه تمرین 8 هفته، 3 روز در هفته، سرعت 20 متر بر دقیقه، 60 دقیقه در روز، شیب 10 درجه و دارای وزنه 3% وزن بدن حیوان، متصل به دم، انجام شد. بعد از بیهوشی و گرفتن نمونه خونی، چربی احشایی برداشته و توزین شد. امنتین-1 با الایزا و مقاومت انسولینی با شاخص HOMA-IR اندازه گیری شد.
    یافته ها
    بین میانگین وزن بدن گروه ها در شروع مطالعه اختلاف معنی داری وجود نداشت. تغییرات چربی احشایی، امنتین-1 و مقاومت انسولینی، دو هفته پس از جراحی، در گروه اوارکتومی در مقایسه با شم معنی دار نبود. در پایان هشت هفته چربی احشایی، بدون کاهش وزن بدن، در گروه تمرین و اوارکتومی نسبت به گروه اوارکتومی 4/21% کمتر افزایش یافت؛ درحالی که در گروه اوارکتومی در مقایسه با شم 5/92% افزایش یافت (05/0>P). امنتین-1 گروه تمرین و اوارکتومی در مقایسه با گروه های اوارکتومی و شم، به ترتیب 5/56% و 6/51% افزایش یافت؛ درحالی که در گروه اوارکتومی در مقایسه با شم 1/3% کاهش یافت (05/0>P). مقاومت انسولینی در گروه تمرین و اوارکتومی نسبت به گروه اوارکتومی 7/74% کمتر افزایش یافت؛ درحالی که در گروه اوارکتومی نسبت به شم 7/193% افزایش یافت (05/0 >P)؛ مقاومت انسولینی گروه تمرین و اوارکتومی در مقایسه با شم کاهش غیرمعنی داری داشت.
    نتیجه گیری
    هشت هفته تمرین هوازی-مقاومتی چربی احشایی و مقاومت انسولینی را با افزایش امنتین-1 در موش صحرایی اوارکتومی شده کاهش داد. لذا به نظر می رسد، هشت هفته تمرین هوازی- مقاومتی با شدت Vo2max %85-70 برای کنترل وزن، کاهش چربی احشایی و مقاومت انسولینی با بهبود امنتین-1 در دوران یائسگی مناسب است.
    کلید واژگان: تمرین ترکیبی, چربی احشایی, امنتین, 1, مقاومت انسولینی, موش اوارکتومی}
    Ameneh Pourrahim Ghouroughchi*, Arsalan Damirchi, Parvin Babaei
    Objective
    The aim of this study was to investigate the effect of aerobic-resistance training on visceral adipose tissue, serum omentin-1 and insulin resistance in ovariectomized (OVX) rats.
    Methodology
    Fifty Female Wistar rats (weight, 180±5g) were divided accidental and according body weight into five groups: SHAM (n=20) and OVX (n=30) groups. OVX rats were subdivided into 2 Ovx+sedentary (Sedentary; n=20) groups and one aerobic-resistance training (Ovx+Exe; n=10) group. Two weeks after surgery, one group of OVX rats and one group of SHAM rats were sacrificed and omentin-1, insulin resistance and visceral fat were measured. The other OVX rats were randomly divided into the following subgroups: 1) OVX and sedentary (Sedentary); 2) OVX and Exercise (Ovx+Exe). The exercise consisted of 8 weeks of aerobic-resistance exercise (3 days/week, 20 m/min, 60 min/day, 10% slope, Load; 3% body weight, attached to tail), three days a week. After complete anesthesia, the abdominal cavity was rapidly opened and blood samples were collected. All intraabdominal fat were dissected out and weighed immediately. Omentin-1 was measured by rat omentin ELISA kit. HOMA-IR was used to estimate the insulin resistance.
    Results
    There was no significant differences between weights means all groups. After two weeks of surgery, there was no significant difference between visceral fat, omentin-1 and HOMA-IR in SHAM2 compared to OVX2. After eight weeks, combined aerobic-resistance training in Ovx+Exe significantly decreased visceral fat gain induced via ovariectomy by 21/4% compared to the level observed in Sedentary; whereas, visceral fat significantly increased by 92.5% in OVX2 compared to SHAM2 (p<0.05). Omentin-1 increased in Ovx+Exe compared to Sedentary and SHAM, by56/5% and51/6%, respectively; whereas it was significantly decreased by3/1% in Sedentary compared to SHAM (p<0.05). HOMA-IR induced via ovariectomy significantly decreased by74.7% in Ovx+Exe compared to Sedentary; whereas, it significantly increased by 193.7% in OVX2 compared to SHAM2 (p<0/05). Also, HOMA-IR decreased in Ovx+Exe compared to SHAM2, but it was n ́t significant.
    Conclusion
    8 week aerobic-resistance training successfully decreased visceral fat and insulin resistance via increasing omentin-1. So, it seems that 8-week aerobic-resistance training with 70-85% Vo2max is suitable for controlling body weight gain, decreasing visceral fat and insulin resistance and increasing omentin-1 in menopause period.
    Keywords: Aerobic, resistance training, Visceral fat, Omentin, 1, Insulin resistance, ovariectomized (OVX) rats}
  • رزیتا فتحی، پروانه نظرعلی، زهرا ادبی
    زمینه و هدف

    امنتین، آدیپوکین جدیدی است که عمدتا از بافت چرب احشایی ترشح می شود. هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر تمرینات مقاومتی بر سطوح پلاسمایی امنتین زنان چاق و دارای اضافه وزن بود.

    روش شناسی: 

    20 زن چاق و دارای اضافه وزن با میانگین سن 5/5±7/34 سال و نمایه توده ی بدنی≤ 25 کیلوگرم بر متر مربع به طور داوطلبانه انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه تمرین مقاومتی (12n= نفر) و گروه کنترل (8n= نفر) قرار گرفتند. گروه تمرین به مدت 8 هفته و هر هفته سه جلسه تمرین مقاومتی داشتند. برنامه ی تمرین مقاومتی به طور ایستگاهی، در 9 ایستگاه و با شدت 70-60 درصد یک تکرار بیشینه اجرا شد. سطوح امنتین، گلوکز، انسولین و شاخص مقاومت به انسولین 24 ساعت قبل و 48 ساعت بعد از فعالیت، با شرایط کاملا مشابه و پس از 12-10 ساعت ناشتایی شبانه اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آزمون آماری t همبسته و مستقل در سطح 05/0P≤ تحلیل شد.

    یافته ها

    نتایج نشان دادند که غلظت پلاسمایی امنتین پلاسما در گروه تمرینی کاهش یافته بود که از نظر آماری این میزان کاهش معنی دار نبود. غلظت انسولین و شاخص مقاومت به انسولین به طور معنی داری در گروه تمرین کاهش یافته بود (05/0P≤). در حالی که این شاخص ها در گروه کنترل تغییر نکرده بودند.

    نتیجه گیری

    به نظر می رسد در زنان دارای اضافه وزن و چاق بهبود حساسیت انسولینی در اثر تمرین، مستقل از تغییرات سطوح امنتین صورت می گیرد.

    کلید واژگان: امنتین, تمرین مقاومتی, مقاومت انسولینی}
  • ویان وثوقی، اعظم حیدرزاده، فتاح مرادی*
    هدف
    هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر یک دوره تمرین قدرتی بر غلظت کمرین سرم و مقاومت انسولینی در مردان جوان چاق غیرفعال بود. روش شناسی: در یک کارآزمایی نیمه تجربی، 21 مرد جوان چاق غیرفعال بطور تصادفی به دو گروه تمرین قدرتی (10 نفر، 3/3 ± 7/26 سال، 5/5 ± 1/96 کیلوگرم، 9/2 ± 2/31 درصد چربی، 8/2 ± 6/32 کیلوگرم بر متر مربع) و کنترل (11 نفر، 7/3 ± 1/28 سال، 7/5 ± 7/95 کیلوگرم، 2/3 ± 9/30 درصد چربی، 7/3 ± 1/32 کیلوگرم بر متر مربع) تقسیم شدند. وزن، درصد چربی، نمایه توده بدن، سطوح در گردش کمرین، انسولین و گلوکز و شاخص مقاومت انسولینی (HOMA-IR) قبل و پس از دوره تمرین اندازه گیری شد. پروتکل تمرین قدرتی شامل دوازده هفته تمرین با وزنه بود. تجزیه و تحلیل داده ها با بکارگیری نرم افزار آماری SPSS-16 و با استفاده از آزمون های t همبسته و مستقل و ضریب همبستگی پیرسون صورت گرفت.
    نتایج
    تمرین قدرتی غلظت سرمی کمرین (011/0=P) و انسولین (013/0=P) و HOMA-IR (007/0=P) را بطور معنی داری کاهش داد، اما غلظت گلوکز سرم تغییر معنی داری نیافت. همچنین، تغییرات غلظت کمرین سرم متعاقب تمرین با تغییرات غلظت انسولین سرم (012/0=P، 51/0=r) و HOMA-IR (027/0=P، 52/0=r) همبستگی مستقیم داشت، اما همبستگی معنی داری با تغییرات غلظت گلوکز سرم نشان نداد.
    بحث و نتیجه گیری
    به نظر می رسد تمرین قدرتی از طریق کاهش سطوح کمرین و انسولین سرم و مقاومت انسولینی می تواند خطر ابتلا به بیماری های قلبی-عروقی و متابولیکی را در مردان جوان چاق غیرفعال کاهش دهد. بر اساس یافته های مطالعه حاضر، تغییرات سطوح کمرین سرم متعاقب دوره تمرین قدرتی با تغییرات سطوح انسولین سرم و مقاومت انسولینی همبستگی مستقیم دارد.
    کلید واژگان: تمرین قدرتی, کمرین, انسولین, مقاومت انسولینی, چاق}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال