به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "کیفیت زندگی" در نشریات گروه "اقتصاد"

تکرار جستجوی کلیدواژه «کیفیت زندگی» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • علی اکبر عنابستانی*، جمیله توکلی نیا، نسیم نیکنامی
    مقدمه

    هوش مصنوعی (AI) با نفوذ در تمام جنبه های زندگی بشر، راه را برای بسیاری از نوآوری ها هموار می کند و بر کیفیت زندگی افراد تاثیر می گذارد. اخیرا، مردم نیز در نقش شهروندی خود به طور فزاینده ای تحت تاثیر هوش مصنوعی قرار می گیرند. در جهان کنونی دولت ها هم بیشتر و بیشتر بر فناوری های مبتنی بر هوش مصنوعی تاکید می ورزند، این فناوری که به عنوان انقلاب صنعتی 4.0 شناخته می شود، نه تنها نحوه انجام کارها و چگونگی ارتباط ما با دیگران، بلکه آنچه را که در مورد خود می دانیم نیز تغییر خواهد داد. با پیشرفت روزافزون این فناوری، امکانات و خدمات مختلفی در شهرها ارائه می شود که تاثیر چشمگیری در کیفیت زندگی شهروندان دارد. این فناوری می تواند در ایجاد شهرهای هوشمند، بهبود امنیت شهری، حمل ونقل عمومی بهینه، مدیریت پسماندها، بهبود خدمات بهداشتی و درمانی، کاهش ترافیک و آلودگی هوا، بهبود ارتباطات شهری و بسیاری از جوانب دیگر کمک کند و درنهایت کمک کند تا شهروندان زندگی راحت تر و بهتری در شهر خود داشته باشند. شهر مشهد در جایگاه دومین شهر پروسعت و پرجمعیت ایران روزبه روز در راستای استفاده از تکنولوژی هوش مصنوعی گام برداشته است، ولی به مطالعات بیشتر و ایجاد بسترهای مناسب برای بهره گیری بهتر و بیشتر از این فناوری نیازمند است. در این راستا، پژوهش حاضر بر آن است تا با شناسایی عوامل و پیشران های کلیدی موثر بر بهبود کیفیت زندگی با بهره گیری از هوش مصنوعی در کلان شهر مشهد در آینده حرکت کند. بنابراین سوال پژوهش پیش رو عبارت است از: محرک های کلیدی اثرگذار بر نقش هوش مصنوعی در بهبود کیفیت زندگی شهروندان در کلان شهر مشهد در آینده (افق 1412) کدام است؟

    مواد و روش ها

    روش پژوهش پیش رو از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش انجام کار، آمیخته ای از توصیفی تحلیلی و در ساختار با رویکرد آینده پژوهی انجام گرفته و به این منظور، مهم ترین عوامل موثر بر نقش هوش مصنوعی در بهبود کیفیت زندگی شهروندان در شهر مشهد مورد ارزیابی قرار گرفته است. جمع آوری اطلاعات پژوهش به شیوه اسنادی (منابع کتابخانه ای و مجلات علمی) و میدانی (با استفاده از ابزار پرسشنامه) انجام شده است. جامعه آماری در پژوهش حاضر شامل 25 نفر از کارشناسان، خبرگان و صاحب نظران شهری شامل مدیران شهری (شهرداران مناطق، معاونان، مسئولان سازمان ها و مدیران حوزه های شهری)، اعضای شورای اسلامی شهر، کارشناسان عمرانی و اداره کل راه و شهرسازی خراسان رضوی و به طور ویژه اساتید دانشگاه های فردوسی مشهد، آزاد اسلامی واحد مشهد، موسسه های آموزش عالی و غیرانتفاعی واقع در مشهد و سایر متخصصان حوزه شهری بوده اند. ابتدا برای شناسایی عوامل کلیدی، مصاحبه های ساختار یافته با صاحب نظران حوزه های برنامه ریزی شهری و فناوری اطلاعات با استفاده از روش دلفی انجام گرفته، در ادامه با تجمیع عوامل حاصل از مصاحبه و اسناد مطالعه شده در پیشینه پژوهش روایی و پایایی متغیرها توسط متخصصان تایید شده و درنهایت عوامل در قالب پرسشنامه آینده پژوهی مورد ارزیابی قرار داده شد.

    یافته ها

    با بهره گیری از مطالعات میدانی و کتابخانه ای، مهم ترین عوامل اثر گذار بر نقش هوش مصنوعی در کیفیت زندگی شهروندان شناسایی شد، و در ادامه با استفاده از روش کمی آینده پژوهی و نرم افزار Micmac میزان تاثیرگذاری و تاثیرپذیری عوامل شناسایی شده سنجیده شد. یافته های پژوهش نشان می دهد از بین عوامل 24 گانه اثرگذار بر بهبود کیفیت زندگی شهروندان با بهره گیری از هوش مصنوعی پس از استخراج عوامل کلیدی تاثیرگذار (مستقیم و غیر مستقیم)، 6 پیشران کلیدی سیاست گذاری های بخش دولتی و مدیریت شهری در بخش فناوری اطلاعات و هوش مصنوعی، هماهنگی و همکاری بین بخش های دولتی، غیر دولتی و مدیریت شهری در راستای بهره گیری بهینه از فناوری هوش مصنوعی، مدیریت توسعه شبکه های هوشمند انرژی (مانند برق و...) در شهرها با کاربرد هوش مصنوعی، ساماندهی وضعیت ارتباطات فراملی و محدودیت های موجود در سطح بین المللی به عنوان پیش نیاز هوش مصنوعی، به صرفه بودن و نداشتن هزینه بالای بهره مندی از هوش مصنوعی برای شهروندان، نقش هوش مصنوعی در راستای توسعه حکمرانی خوب شهری دارای بیشترین اثرگذاری بر بهبود کیفیت زندگی شهروندان با استفاده از هوش مصنوعی در شهر مشهد بوده اند.

    نتیجه گیری

    در یک جمع بندی از نتایج پژوهش می توان بیان کرد سیاست گذاری های بخش دولتی و مدیریت شهری می تواند با حمایت ها و اعطای تسهیلات مالی به شرکت های فناور موجب توسعه فناوری شود و با اجرای سیاست گذاری های درست جهت بهبود خدمات شهری، بهینه سازی منابع، کاهش هزینه ها و افزایش کارایی به تحقق شهر هوشمند کمک کند و با شفافیت لازم سبب افزایش اعتماد شهروندان به دولت و مدیران شهری شود. این بخش ضمن حفظ حقوق شهروندان در راستای تحقق اهداف توسعه پایدار نیز موثر واقع خواهد شد. در ادامه هماهنگی و همکاری بین بخش های دولتی، غیر دولتی و مدیریت شهری در استفاده از هوش مصنوعی می تواند تاثیرات مثبت زیادی بر بهره وری و اثربخشی این فناوری در شهرها در راستای اشتراک داده ها، توسعه راه حل های نوآورانه و... داشته باشد. همچنین ساماندهی وضعیت ارتباطات فراملی در سطح بین المللی به اشتراک تجربیات و دانش، توسعه استانداردها و قوانین، تبادل داده ها و منابع و تحقق همکاری بین المللی کمک می کند. از تاثیر به صرفه بودن و کم هزینه بودن امکانات هوش مصنوعی در شهرها و سازمان ها می توان به افزایش دسترسی به فناوری ضمن کاهش هزینه ها و بهبود کارایی و تسریع فرایند نوآوری به عبارتی توسعه راه حل های نوآورانه و ایجاد فضای رقابتی در حوزه فناوری اشاره کرد. این امر می تواند به توسعه فناوری های پیشرفته، افزایش توانایی رقابتی و جذب سرمایه گذاری منجر شود. هوش مصنوعی می تواند نقش مهمی در توسعه حکمروایی خوب شهری ایفا کند. این امر با تاثیر در تصمیم گیری هوشمند در یک شهر بزرگ و یا با پایش و کنترل از جمله ترافیک، مدیریت پسماندها، کنترل آلودگی هوا و آب، و پایش امنیت شهری، این فعالیت ها را به صورت خودکار و دقیق تر انجام می دهد. درضمن، در زمینه ارتباطات شهروندان که می توانند به راحتی با سازمان های شهری ارتباط برقرار کرده، شکایت ها و پیشنهادهای خود را اعلام کنند و خدمات شهری را بهبود بخشند نیز نقش آفرین است. هوش مصنوعی در مقوله حکمروایی با پایش و پیشگیری از بحران در پیش بینی و برنامه ریزی مناسب برای مقابله با آن ها نیز موثر واقع خواهد شد.

    کلید واژگان: آینده پژوهی, کلان شهر مشهد, کیفیت زندگی, هوش مصنوعی
    Aliakbar Anabestani *, Jamileh Tavakolinia, Nasim Niknami

    Introduction :

    Artificial Intelligence (AI) permeates all aspects of human life, paving the way for numerous innovations and undoubtedly impacting individuals’ quality of life. Recently, people have increasingly been influenced by AI in their roles as citizens, as governments worldwide are increasingly relying on AI-based technologies. This technology, known by some as the Fourth Industrial Revolution (IR 4.0), will change how tasks are performed and our interactions with others and alter what we know about ourselves. With the continuous advancement of this technology, various facilities and services are being offered in cities, significantly impacting the quality of life for citizens. This technology can contribute to creating smart cities, improving urban security, optimizing public transportation, managing waste, enhancing healthcare services, reducing traffic and air pollution, improving urban communications, and many other aspects, ultimately aiding citizens in leading easier and better lives in their cities. Mashhad, as the second most extensive and populous city in Iran, is increasingly taking steps toward the use of AI technology. This neccessiatefurther studies and necessary infrastructureconcerning this subject to better utilize the technology. In this regard, the present research aims to move forward by identifying the key influential factors and drivers for improving the quality of life using AI in the future of the Mashhad metropolis. Therefore, the research question is: What are the key influential factors driving the role of AI in improving the quality of life for citizens in the Mashhad metropolis in the future? (by 2033).

    Materials and Methods

    The upcoming research method is a mixed method. In terms of purpose, it is an applicabile study. Also, in terms of methodology, this study encompasses descriptive-analytical techniques and a future-oriented framework. In this regard, the most influential factors affecting the role of artificial intelligence in improving the quality of life for citizens in the city of Mashhad have been evaluated. Data collection for the research was conducted through documentary methods (library resources and scientific journals) and fieldwork (utilizing questionnaire tools). The research population in this study includes 25 experts, specialists, and urban opinion leaders, including city managers (mayors of districts, deputies, officials of organizations, and urban area managers), members of the City Islamic Council, urban planning experts, and the officials of the Khorasan Razavi Road and Urban Development Department, particularly professors from Ferdowsi University of Mashhad, Islamic Azad University of Mashhad branch, non-profit higher education institutions located in Mashhad, and other urban domain specialists. To identify the key factors, structured interviews with some of the urban planning and information technology experts were conducted using the Delphi method. Subsequently, after consolidating the factors obtained from the interviews and reviewed documents in the research background, the validity and reliability of the variables were confirmed by experts, and ultimately, the factors were evaluated in the form of a future-oriented questionnaire.

    Findings

    By utilizing field and library studies, the most influential factors affecting the role of artificial intelligence in citizens’ quality of life were identified. Subsequently, using a quantitative future-oriented approach and the Micmac software, the significance and impact of the identified factors were measured. The research findings indicate that among the 24 influential factors in improving citizens’ quality of life with the use of artificial intelligence, after extracting the influential key factors (direct and indirect), six key drivers: governmental policy making in the field of information technology and artificial intelligence, coordination and collaboration between governmental, non-governmental, and urban management sectors towards the optimal utilization of AI technology, management of smart energy networks’ development (for example, electricity) in cities through the use of artificial intelligence, organizing the state of international communications and limitations as a prerequisite for artificial intelligence, cost-effectiveness and affordability of utilizing artificial intelligence for citizens, and the role of artificial intelligence in promoting good urban governance have had the most significant impact on improving citizens’ quality of life with the use of artificial intelligence in the city of Mashhad.

    Conclusion

    In summary, it can be stated that governmental policymaking and urban management can promote technological development by supporting and providing financial incentives to technology companies. Implementing appropriate policies can help in improving urban services, optimizing resources, reducing costs, and enhancing efficiency, ultimately contributing to the realization of smart cities. Transparency can further bolster citizens’ trust in the government and urban administrators. This sector, while safeguarding citizens’ rights, can also be effective in achieving sustainable development goals. Additionally, coordination and collaboration among governmental, non-governmental, and urban management sectors in utilizing artificial intelligence can have significant positive effects on the efficacy and efficiency of this technology in cities, enabling data sharing, innovative solutions, and more. Organizing the state of international communications can facilitate the exchange of experiences and knowledge, standards and laws development, data and resource exchange, and international collaboration. The cost-effectiveness and affordability of artificial intelligence facilities in cities and organizations can lead to increased technology access, cost reduction, improved efficiency, and accelerated innovation processes, thereby fostering a competitive technological environment. This can contribute to the development of advanced technologies, increase competitive capabilities, and attract investment. Artificial intelligence can play a crucial role in good urban governance, influencing smart decision-making in a large city, and facilitating automatic and precise activities such as traffic management, waste management, pollution control, and urban security monitoring. Moreover, in terms of citizen communications, it can enable citizens to easily communicate with urban organizations, express complaints, suggestions, and improve urban services. In the realm of governance, artificial intelligence’s role in monitoring and preventing crises, prediction, and appropriate planning for dealing with them can be effective.

    Keywords: Artificial Intelligence, Future Studies, Mashhad Metropolis, Quality Of Life
  • محمدحسین حضرتی، حسن احمدزاده*، علی پناهی
    مقدمهکیفیت زندگی مفهومی پیچیده، چندبعدی و فرارشته ای است که از دهه 1960 به طور گسترده توسط رشته های مختلف علوم بهداشتی و علوم اقتصادی و اجتماعی مورد بحث قرار گرفته است. کیفیت زندگی (QOL) به رفاه عمومی زندگی افراد اشاره دارد و اساسا از طریق مفاهیم بهزیستی عینی و ذهنی ساختار یافته است. مطالعات قبلی رابطه بین کیفیت مکان و گردشگری را از دو جنبه مورد بحث قرار دادند: صحنه ها و امکانات رفاهی. نخست، سبک زندگی که توسط صحنه ها حمل می شود، جاذبه اصلی گردشگری فرهنگی است. شرکت کنندگان یا ناظران صحنه ها به عنوان گردشگر نیز شناخته می شوند و گردشگران در تجربه اصیل و منحصر به فرد خود در صحنه ها غوطه ور می شوند. دوم، امکانات رفاهی مانند کیفیت چشم انداز، تیاتر، پارک ها، موزه ها، رستوران ها و فرصت های خرید می تواند از نظر روان شناختی برای گردشگران جذاب باشد، که این نیز به دلیل سبک زندگی ارایه شده توسط امکانات رفاهی است. با مصرف امکانات، افراد سبک زندگی خود را حفظ می کنند که می تواند هویت آن ها را منعکس کند. گردشگران و ساکنان بلندمدت با انگیزه مصرف امکانات رفاهی به عنوان مهاجران رفاهی شناخته می شوند. شهرهای پر از امکانات رفاهی به «شهرهای جشنواره» و «ماشین های سرگرمی» تبدیل شده اند. این شهرها نه تنها طبقه خلاق، بلکه گردشگران را نیز جذب می کنند. بنابراین یکی از بخش هایی که می توان گفت عامل ایجاد تغییرات اساسی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در شهرها است و امروزه به عنوان یک صنعت پویای اقتصادی از آن نام برده می شود، گردشگری است؛ که نقش کلیدی در بهبود کیفیت زندگی شهروندان ایفا می کند. هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیرات توسعه گردشگری شهری بر سطح کیفیت زندگی شهروندان در مناطق شهری کلان شهر تبریز را است.مواد و روش هاپژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش پژوهش، توصیفی همبستگی و از نظر گردآوری داده ها، رویکرد پیمایشی بود. جامعه آمار شامل کلیه ساکنان مناطق شهری کلان شهر تبریز (برابر با 1.773.033 نفر) بود که بر اساس فرمول کوکران تعداد 384 نفر به عنوان حجم نمونه مشخص شد. روش توزیع پرسشنامه ها به شیوه تصادفی خوشه ای بر اساس تراکم جمعیت در هر منطقه بود. برای جمع آوری داده ها از دو روش کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه) بهره گرفته شد. ابزار سنجش شامل دو پرسشنامه کیفیت زندگی ویر و شربون (1992) با 25 گویه و توسعه گردشگری شهری محقق ساخته با 15 گویه بود. درخور یادآوری است که روایی پرسشنامه محقق ساخته به تایید اساتید همکار در انجام پژوهش رسیده است. در این پژوهش، پایایی (تعیین اعتماد) پرسشنامه یا قابلیت اعتماد آن با استفاده از روش اندازه گیری آلفای کرونباخ که در محیط نرم افزاری SPSS نسخه 24 انجام شد. آزمون آلفای کرونباخ پرسشنامه کیفیت زندگی با 50 گویه برابر با (0/869) و آزمون آلفای کرونباخ پرسشنامه توسعه گردشگری با 23 گویه برابر با (0/876) به دست آمد که این امر نشان دهنده پایایی بسیار زیاد پرسشنامه های پژوهش بود. شیوه تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار سیستم اطلاعات جغرافیایی و نرم افزار SPSS صورت گرفت. آزمون آماری شامل آزمون های آماری همبستگی و رگرسیون بودند.به منظور ارزیابی مکانی توسعه گردشگری و اثرات آن بر کیفیت زندگی شهروندان تعداد 15 عامل موثر بر توسعه گردشگری به صورت لایه های مکانی با فرمت رستری تهیه شد، به طوری که کلیه معیارهای اسمی نام برده شده در مطالعه با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی به بعد مکانی تبدیل شده و نقشه های رستری هم مقیاس به منظور مدل سازی پتانسیل های گردشگری شهری تولید شدند. به منظور تحلیل داده های مکانی از روش های کمی، محاسباتی و نرم افزاری استفاده شد. با توجه به اینکه واحد سنجش هریک از لایه ها منحصربه فرد و متفاوت از هم است، برای هم مقیاس یا هم واحد کردن آن ها از فرایند استانداردسازی عوامل براساس تاثیر هر یک بر افزایش یا کاهش پتانسیل گردشگری در بازه ای بین 1 تا 5 استاندارد شدند.یافته هابر اساس یافته های پژوهش؛ ضریب همبستگی بین عوامل توسعه گردشگری شهری با کیفیت زندگی شهروندان مناطق ده گانه کلان شهر تبریز برابر با 0/235 و در سطح معنا داری (0/05 P<‎) است که نشان دهنده وجود رابطه معنا دار بین این دو متغیر است. علاوه بر این، ضریب همبستگی توسعه گردشگری شهری با سطح کیفیت زندگی ساکنان مناطق شهری کلان شهر تبریز برابر با 0/588 است که نشان دهنده وجود همبستگی بین دو متغیر یادشده است. لذا می توان گفت که با افزایش میزان توسعه گردشگری شهری، میزان سطح کیفیت زندگی ساکنان مناطق شهری کلان شهر تبریز افزایش پیدا می کند.همچنین، نتایج نشان داد ضریب همبستگی ابعاد اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی و کالبدی توسعه گردشگری شهری با سطح کیفیت زندگی ساکنان مناطق شهری کلان شهر تبریز به ترتیب برابر با 0/376، 0/466، 0/265 و 0/292 است که وجود همبستگی بین دو متغیر یادشده به تفکیک ابعاد را نشان می دهد. از این رو، می توان نتیجه گرفت که با افزایش میزان ابعاد توسعه گردشگری شهری میزان سطح کیفیت زندگی ساکنان مناطق شهری کلان شهر تبریز افزایش پیدا می کند. در واقع، بیشترین تاثیر توسعه گردشگری شهری بر سطح کیفیت زندگی ساکنان مناطق شهری کلان شهر تبریز ناشی از بعد اقتصادی است.در نهایت، نتایج نشان داد ضریب همبستگی توسعه گردشگری شهری با سطح کیفیت زندگی ساکنان مناطق 10گانه کلان شهر تبریز به ترتیب برابر با 0/293؛ 0/376؛ 0/284؛ 0/402؛ 0/384؛ 0/102؛ 0/417؛ 0/296؛ 0/098 و 0/412 است که وجود همبستگی بین دو متغیر یادشده به تفکیک مناطق را نشان می دهد. براساس یافته های پژوهش، مناطق 6 و 9 دارای کمترین سطح کیفیت زندگی و مناطق 1 تا 5، 7، 8 و 10 دارای بیشترین سطح کیفیت زندگی در سطح مناطق 10گانه کلان شهر تبریز هستند.نتیجه گیریبی شک توسعه گردشگری باید بر اساس فرایند برنامه ریزی جامع صورت گیرد تا بتواند بر بهبود کیفیت زندگی ساکنان تاثیرگذار باشد. سیاست گذاران ملی ملزم به اجرای اقدامات و مقررات کافی برای توسعه گردشگری شهری برای بهبود خدمات و فعالیت های گردشگری هستند که در نهایت در کیفیت زندگی ساکنان محلی منعکس خواهد شد. این مطالعه اهمیت ادراک جامعه محلی، دلبستگی جامعه و کیفیت زندگی درک شده به مدیران مقصد مسیول برنامه ریزی و توسعه پروژه های گردشگری آینده را برجسته می کند. از نظر ساکنان، شاخص های مختلف کیفیت زندگی در سطح قوی و معناداری مثبت با توسعه گردشگری قرار دارند. این نشان دهنده درک زیاد شهروندان از سطح کیفیت زندگی در کلان شهر تبریز است. یافته ها نشان داد بین عوامل توسعه گردشگری شهری باکیفیت زندگی شهروندان مناطق 10گانه کلان شهر تبریز رابطه معنا دار وجود دارد. توسعه گردشگری شهری با واریانس 34/4 درصد تاثیرات مثبتی بر سطح کیفیت زندگی ساکنان مناطق شهری کلان شهر تبریز داشته است. به نظر می رسد که بیشترین تاثیر توسعه گردشگری شهری بر سطح کیفیت زندگی ساکنان مناطق شهری کلان شهر تبریز ناشی از بعد اقتصادی با واریانس 26/4 درصد بوده است. توسعه گردشگری شهری بر سطح کیفیت زندگی مناطق 1 تا 5، 7، 8 و 10 کلان شهر تبریز تاثیرگذار است.
    کلید واژگان: توسعه گردشگری شهری, کیفیت زندگی, مناطق شهری کلان شهر تبریز
    Mohammad Hosein Hazrati, Hassan Ahmadzadeh *, Ali Panahi
    Introduction Quality of life is a complex, multidimensional, and interdisciplinary concept that has been widely discussed in the 1960s by various disciplines of health sciences and social and economic sciences. Quality of life (QOL) refers to the public well-being of people and it is mainly understood through the concepts of objective and subjective well-being. Previous studies discussed the relationship between the quality of place and tourism in two aspects: scenes and amenities. First, the lifestyle carried by the scenes is the main attraction of cultural tourism. observers or observers are also known as tourists and tourists are immersed in their unique experience in the scene’s amenities like the quality of vision, theatre, parks, museums, restaurants, and shopping opportunities, which can be psychologically attractive to tourists, which is also due to the lifestyle offered by the amenities. By consuming facilities, people maintain a lifestyle that can reflect their identity. Tourists and long-term residents are known as welfare migrants with the motivation to consume welfare facilities. Cities full of amenities have become “cities of the festival “and “entertainment machines“. These cities not only absorb the creative class but also tourists. Therefore, it can be said that tourism is one of the parts that creates major economic, social, and cultural changes in the cities and nowadays is a dynamic economic industry, which plays a key role in improving the quality of life of citizens. The purpose of this study was to investigate the effects of the development of urban tourism on the quality of life of citizens in urban areas of Tabriz.Materials and MethodsThe present study is an applied research in terms of goal, descriptive - -correlation in terms of research method, and survey approach in terms of data collection. The statistical population of the study consisted of all urban areas of Tabriz metropolitan (1.773.033 people) which was determined as the sample size of 384 people based on Cochran’s formula. The method of distribution of the questionnaires was cluster random based on population density in each district. To collect data, two methods of library and documentary (questionnaire) were used. The measurement tool included two quality-of-life questionnaires by Weir and Sherbon (1992) with 25 items and urban tourism development developed by a Researcher with 15 items. It should be noted that the professors of the research confirmed the validity of the questionnaire. In this research, the reliability (determination of trust) of the questionnaire or its reliability by using Cronbach’s alpha was performed in the SPSS version 24. Cronbach’s alpha test of the quality-of-life questionnaire with 50 items was equal to (0.869) and Cronbach’s alpha test of the tourism development questionnaire with 23 items was obtained (0.876). This shows the reliability of the research questionnaires. The data were analyzed using SPSS software and geographic information system (GIS) software. Correlation and regression statistical tests were the applied statistical tests. To study the spatial assessment of tourism development and its effects on the quality of life of citizens, 15 factors affecting tourism development were prepared in raster format. All of the nominal criteria mentioned in the study, using GIS and raster maps, were converted to spatial dimensions, and raster maps were generated to model the potential of urban tourism. To analyze spatial data, quantitative, computational, and software, methods have been used. Considering that the unit of each of the different layers is unique and different from each other, the standardization process of factors based on each effect on increasing or decreasing the potential of tourism in the range between 1 and 5 has been standardized.FindingsAccording to the research findings, the correlation coefficient between urban tourism development factors with the quality of life in ten metropolitan areas of Tabriz is 0.235, and at a significant level ( p < 0.05 ) indicates that there is a significant relationship between these two variables. In addition, the correlation coefficient of urban tourism development with the quality of life in urban areas of Tabriz is equal to 588 indicating the existence of a correlation between these two variables. Therefore, it can be said that with increasing the rate of urban tourism development, the quality of life in the urban areas of Tabriz metropolis increases.The results also showed that the correlation coefficient of social, economic, environmental, and physical dimensions of urban tourism development with the level of quality of life in urban areas of Tabriz metropolis is 0.376, 0.466, 0.265, and 0.292 respectively, which shows the existence of correlation between the two mentioned variables. Hence, it can be concluded that with increasing the amount of urban tourism development dimensions, the quality of life in urban areas of Tabriz metropolis increases. The impact of urban tourism development on the quality of life in urban areas of Tabriz is due to the economic dimension. Finally, the results showed that the correlation coefficient of urban tourism with the level of quality of life in ten metropolitan areas of Tabriz is 0.293, 0.376, 0.284, 0.402, 0.384, 0.102, 0.417, 0.296, 0.098, and 0.412 respectively, which indicates the existence of a correlation between these two variables to the dividing areas. according to the research findings, districts 6 and 9 have the lowest level of quality of life, and districts 1, 2, 3, 4, 5, 7, 8, and 10 have the highest level of quality of life in the ten districts of Tabriz.ConclusionUndoubtedly, tourism development should be based on the process of comprehensive planning to improve the quality of life of residents. National policymakers are required to implement adequate measures and regulations for the development of urban tourism to improve services and tourism activities that will eventually be reflected in the quality of life of residents. This study highlights the importance of local community perception, community attachment, and perceived life quality to destination managers responsible for planning and developing future tourism projects. From the point of view of residents, different indicators of quality of life have a strong positive relationship with tourism development. This indicates the high perception of citizens from the level of quality of life in Tabriz metropolitan. The results showed that there is a significant relationship between urban tourism development factors with the quality of life in ten districts of Tabriz. Development of urban tourism with a variance of 34.4 % has positive effects on the quality of life in urban areas of Tabriz metropolitan. It seems that the impact of urban tourism development on the quality of life in urban areas of Tabriz is due to the economic dimension with a variance of 26.4 %. The development of urban tourism affects the quality of life in districts 1, 2, 3, 4, 5, 7, 8, and 10.
    Keywords: Development of Urban Tourism, Quality of Life, Urban Areas of Tabriz Metropolis
  • پروین علی مرادی افشار*، وحید عزیزی، سمیه فاتحی
    این مطالعه به بررسی اثرات مصرف انرژی تجدیدناپذیر و فناوری اطلاعات و ارتباطات بر کیفیت زندگی در ایران می پردازد تا نقش واسطه ای فناوری اطلاعات و ارتباطات را بر رابطه مصرف انرژی تجدید ناپذیر و شاخص توسعه انسانی مورد تحلیل قرار دهد. این مطالعه از داده های سال-های 1990 تا 2022 و رویکرد حداقل مربعات پویا (DOLS) برای دستیابی به اهداف مطالعه استفاده می کند. جهت انجام تحقیق دو مدل مورد بررسی قرار گرفت. نتایج رابطه بلندمدت متغیرهای تحقیق نشان داد که انرژی تجدیدناپذیر، نرخ تورم، نابرابری درآمدی و شهرنشینی اثر منفی بر کیفیت زندگی در ایران دارند. علاوه بر این مخارج دولت و شاخص فناوری اطلاعات و ارتباطات اثر مثبت بر کیفیت زندگی دارند. با توجه به هدف تحقیق براساس نتایج مدل دوم، انرژی تجدیدناپذیر زمانی که با فناوری اطلاعات و ارتباطات همراه می شود اثر مثبتی بر کیفیت زندگی دارد. بنابراین شاخص فناوری اطلاعات و ارتباطات می تواند به عنوان نقش میانجی و واسطه باعث کاهش اثر منفی مصرف انرژی های تجدید ناپذیر بر کیفیت زندگی در ایران شود.
    کلید واژگان: کیفیت زندگی, انرژی تجدید ناپذیر, فناوری اطلاعات و ارتباطات, رهیافت حداقل مربعات پویا (DOLS), ایران
    Parvin Ali Moradi Afshar *, Vahid Azizi, Somaye Fatehi
    This study examines the effects of non-renewable energy consumption and information and communication technology on the quality of life in Iran to analyze the mediating role of information and communication technology on the relationship between non-renewable energy consumption and the human development index. This study uses data from 1990 to 2022 and the Dynamic Least Squares (DOLS) approach to achieve the objectives of the study. In order to conduct the research, two models were examined. The results of the long-term relationship of research variables showed that non-renewable energy, inflation rate, income inequality and urbanization have a negative effect on the quality of life in Iran. In addition, government spending and the information and communication technology index have a positive effect on the quality of life. According to the purpose of research based on the results of the second model, non-renewable energy when combined with information and communication technology has a positive effect on the quality of life. Therefore, information and communication technology index can reduce the negative effect of non-renewable energy consumption on the quality of life in Iran as a mediator.
    Keywords: quality of life, Non-Renewable Energy, ICT, DOLS, Iran
  • علی زینالی عظیم*، باقر رضایی، سنبل فرجی، مریم رفیع زاده
    مقدمه

    هدف این مقاله، ایجاد پیشنهادی برای معیارهای اجتماعی شهری به منظور ارتقای کیفیت زندگی شهری، بر اساس بررسی شاخص های مختلف شناخته شده مورد استفاده در سطح بین المللی، با تمرکز ویژه بر چگونگی افزایش کیفیت زندگی از طریق کار روی عوامل و شاخص های شهری و اجتماعی است. فرض بر این است که کار روی این عوامل و شاخص ها در سطح خرد شهری ممکن است رضایت مردم را نسبت به شهرشان تداعی کند. علاوه بر این، رتبه شهرهای ایران را در شاخص های بین المللی افزایش دهد.از نظر شاخص های اجتماعی کیفیت زندگی، از بین 163 کشور ایران در رتبه 93 بعد از ترکیه قرار دارد، اما متاسفانه رتبه پایینی دارد که نشان دهنده کیفیت زندگی متوسط ساکنان آن است. یکی از مشکلات اساسی در رابطه با مسیله اندازه گیری کیفیت زندگی در ارزیابی های فعلی کیفیت زندگی این است که هیچ مطالعه ای برای شناسایی اینکه آیا تبریز در همه عوامل تعیین کننده یادشده ضعیف عمل می کند یا فقط در تعداد کمی از آن ها، با مشکل روبه رو است. مشکل دیگر در رابطه با شاخص های فعلی کیفیت زندگی این است که آن ها را در سطح کلان کار می کنند که در آن کیفیت زندگی در یک منطقه را با مقیاس بزرگ تر در نظر می گیرند. اگر ابزارهای ارزیابی به جای شاخص های کلان، روی توسعه شاخص های خرد مقیاس شهری بیشتر کار کنند، ممکن است کیفیت زندگی افراد در شهر افزایش یابد. 

    مواد و روش

    این پژوهش دارای رویکرد توصیفی تحلیلی است که از یک رویکرد کیفی توصیفی برای شناسایی عوامل و شاخص های اولیه ارایه دهنده کیفیت زندگی شهری استفاده می کند. علاوه بر رویکرد تحلیلی که در آن به تحلیل شاخص های شهری و اجتماعی در رابطه با شاخص های معاصر می پردازد که پیش تر در بسیاری از مطالعات موردی بین المللی لحاظ شده اند. با بررسی ادبیات برای تجزیه و تحلیل مختصر محتوا هشت شاخص ارزیابی بین المللی در نظر گرفته شد. این بررسی بر ادبیات آکادمیک موجود و شیوه های مناسب ارزیابی کیفیت زندگی در سراسر جهان متمرکز است. چارچوب ها و شاخص های انتخاب شده به این دلیل انتخاب شدند که می توانند برای اجرا در سطوح مختلف شهر مورد استفاده قرار گیرند. در حالی که ممکن است این فهرست جامع نباشد، اما سعی می کند به طور سیستماتیک جدیدترین تحقیقات و عملکردهای بین المللی در مورد این موضوع را ثبت و بررسی کند.سپس عوامل هر یک از آن ها بررسی شده و به دنبال آن تحلیل کیفی تفصیلی برای شهر آن ها ارایه شده و شاخص های اجتماعی نشان داده شده است. سپس تحلیل مقایسه ای در رابطه با عوامل اصلی این شاخص ها انجام شده است. این تحلیل با هدف شناسایی اهمیت عوامل اجتماعی - شهری و همچنین، مجموعه ای از معیارهای ارزیابی اجتماعی - شهری است که می تواند به شهرنشینان در رابطه با کشف حوزه های اساسی احتمالی مداخله را که ممکن است کیفیت زندگی شهری مردم را افزایش دهد کمک کنند؛ که از طریق معیارها استنباط شده است.علاوه بر این، نظرسنجی کارشناسان با استفاده از یک پرسشنامه برای تایید معیارهای پیشنهادی و رتبه بندی اهمیت آن با استفاده از وزن های نسبی با توجه به شهر تبریز استفاده شد. از کارشناسان خواسته شد تا اهمیت و ارتباط شاخص هایی را که هر یک از معیارهای اولیه هشت عامل اجتماعی شهری را ارایه می کنند، رتبه بندی کنند. نتایج پرسشنامه نیز ارایه شده است.

    یافته ها

    بر اساس نظرسنجی متخصصان در مورد شهر تبریز؛ ایمنی، تحرک و امکانات تفریحی در رتبه اول مداخلات مورد نیاز قرار دارند. علاوه بر این، تمرکز روی معیارهای اساسی مانند تفریح به فضاهای سبز و عمومی بیشتری نیاز است. با این حال، اگر روی جامعه خاصی اعمال شود، نتایج ممکن است تغییر کرده و با توجه به نیازهای خاص و دقیق تر جامعه باشد.یکی از موانع اصلی شاخص های بین المللی کیفیت زندگی این است که با وجود اینکه آن ها به عنوان شاخص بین المللی تبلیغ می شوند، تعریف مشترکی از اینکه چه چیزی باید به عنوان عامل شهری تعریف شود و چه چیزی باید به عنوان شاخص عینی یا ذهنی در نظر گرفته شود، وجود ندارد. گاهی اوقات می توان دریافت که تفریح به عنوان یک عامل با مجموعه ای از شاخص ها در نظر گرفته می شود. در حالی که در سایر موارد به عنوان شاخصی برای سنجش سایر عوامل در نظر گرفته می شود. مسکن به عنوان یک حوزه نیز همین مشکل را دارد. هنگامی که تحت امنیت جانی و فیزیکی مطرح می شود، در شاخص دیگری به عنوان یکی از عوامل اصلی در نظر گرفته می شود که با شاخص عینی مانند تعداد واحدهای مسکونی نوساز خصوصی و میانگین قیمت فروش یا با شاخص های ذهنی منعکس کننده کیفیت و تنوع اندازه گیری می شود.علاوه بر این، همان طور که زیرشاخص ها از شاخص های بین المللی استخراج می شوند، آن ها تاثیر مستقیمی بر امتیاز شهر خواهند داشت. ابعاد و اصول پیشنهادی کیفیت زندگی شهری با هدف راهنمایی و کمک به سیاست گذاران عمومی، برنامه ریزان شهری و طراحان در جهت ارتقای کیفیت زندگی شهری یک منطقه با توجه به لزوم ایجاد لایه ای از زمینه سازی بر اساس اهداف و رویکردهای تعیین شده برای رسیدن به آن ها مورد نیاز است.

    نتیجه گیری

    کیفیت زندگی یک مفهوم جامع است که نمی توان آن را از محیط کالبدی جدا کرد و ذکر آن تحت عنوان کیفیت زندگی شهری دقیق تر است. باید داری مفهوم انعطاف پذیری باشد که شامل اهداف و روش های مختلف شود. کیفیت زندگی شهری شامل دو بعد قابل درک است که شامل بعد ذهنی وعینی هستند، هر بعد با تعداد متفاوتی از عوامل سروکار دارد که از شاخصی به شاخص دیگر متفاوت است، با این حال آن ها تقریبا با موضوعات مشابه سروکار دارند.بعد عینی کیفیت زندگی مربوط به اقتصاد، سلامت، سیاست و مولفه های کالبدی شهرنشینی است. در حالی که بعد ذهنی بیشتر بر ادراک افراد و پذیرش آن ها نسبت به شرایط فعلی و تمایل آن ها به ایجاد آن شرایط تمرکز می کند.هدف بهبود کیفیت زندگی شهری است، مهم است که با چالش های شهری که جوامع با آن مواجه هستند مقابله کنیم تا رویکردی کاربردی برای دستیابی به آن پیدا کنیم. این امر مهم ممکن است از طریق دیدگاه های خلاقانه متفاوتی که با عوامل بین المللی تایید شده سروکار دارند و توسط شاخص های توسعه یافته محلی که بر نیازهای اساسی تاثیر می گذارند، ارایه شود. مانند شهر تبریز، که در آن کارشناسان اولویت ها را بر اساس نیازهای شهر ارزیابی می کنند، اما اگر در جامعه خاصی اعمال شود، ممکن است مداخلات اساسی خاص تری ظاهر شود.این پژوهش با استفاده از روش توصیفی تحلیلی که با شرایط کیفی شهری سروکار دارد، شاخص های اجتماعی شهری کیفیت زندگی شهری را شناسایی کرد. رویکردی است که شاخص های مختلف اجتماعی شهری برگرفته از مشکلات شهر تبریز را با تامل در دیدگاه کارشناسان برای مقابله با مشکلات اساسی مورد هدف قرار می دهد.

    کلید واژگان: کیفیت زندگی, کیفیت زندگی شهری, شاخص اجتماعی, شهر تبریز
    Ali Zeynali Azim *, Bagher Rezai, Sonbol Farji, Maryam Rafizadeh

    Introduction :

    This article aims to create a proposal for urban social criteria to improve the quality of urban life, based on the review of various well-known indicators used at the international level, with a special focus on the way to increase the quality of life through work on urban and social factors and indicators. It is assumed that working on these factors and indicators at the micro-urban level may evoke people’s satisfaction with their city. In addition, to increase the rank of Iranian cities in international indexes. In terms of quality of life social indicators, among 163 countries, Iran ranks 93rd after Turkey. However, unfortunately, it has a low rank, which indicates the average quality of life of its residents the main problem related to the issue of measuring the quality of life in the current quality of life evaluations is that no study has been conducted to identify whether Tabriz performs poorly in all the mentioned determinants or only in a few of them. Another issue is that the current quality of life indicators is that they work at a macro level where they consider the quality of life in a region at a great scale. If evaluation tools work more on the development of urban micro-scale indicators instead of macro indicators, the quality of life of people in the city may increase. 

    Materials and Methods

     This research has a descriptive-analytical approach that uses a descriptive qualitative approach to identify the primary factors and indicators that provide the quality of urban life. In addition to the analytical approach to analyze the urban and social indicators about contemporary indicators that have been included in many international case studies, eight international evaluation indicators were also considered for brief content analysis by reviewing the literature. This review focuses on the existing academic literature and appropriate practices for quality of life assessment worldwide. The selected frameworks and indicators were chosen because they can be applied for implementation at different levels of the city. While this list may not be exhaustive, it attempts to systematically record and review the latest international research and practice on this topic. Then, the factors of each of them are examined, followed by a detailed qualitative analysis of their cities, and social indicators are shown. Then a comparative analysis has been done in relation to the main factors of these indicators. This analysis aims to identify the importance of socio-urban factors as well as a set of socio-urban assessment criteria that can help urban dwellers in discovering possible basic areas of intervention that may increase the quality of urban life of people, which is inferred through criteria. In addition, a survey of experts using a questionnaire was applied to verify the proposed criteria and rank their importance using relative weights according to the city of Tabriz. Experts were asked to rate the importance and relevance of indicators that provide each of the primary measures of eight urban social factors. The results of the questionnaire are also provided. 

    Findings

    According to the experts’ survey about the city of Tabriz, Safety, mobility, and recreational facilities are in the first rank of needed interventions. In addition, focusing on basic criteria such as recreation requires more green and public spaces, however, if it is applied to a specific community, the results may change and be more specific to the specific needs of the community. One of the main obstacles to international indicators of quality of life is that even though they are promoted as international indicators, there is no common definition of what should be defined as an urban factor and what should be considered an objective or subjective indicator. Sometimes recreation is considered as a factor with a set of indicators, while in other cases it is considered as an index to measure other factors. Housing as a field also has the same problem. When it is raised under life and physical security, it is considered as one of the main factors in another index, which is compared with an objective index such as the number of newly built private residential units and average sales price or with subjective indicators reflecting the quality and variety of sizes. Furthermore, as the sub-indices are derived from international indices, they will have a direct impact on the city’s score. The proposed dimensions and principles of the quality of urban life were determined with the aim of guiding and helping public policymakers, urban planners, and designers to improve the quality of urban life in a region, considering the need to create a layer of context based on the goals and approaches needed. 

    Conclusion

    Quality of life is a comprehensive concept that cannot be separated from the physical environment, and it is more accurate to mention it under the title of quality of urban life. You must have a concept of flexibility that includes different goals and methods. The quality of urban life consists of two understandable dimensions, subjective and objective, each dimension deals with a different number of factors that vary from one index to another, yet they deal with almost the same issues. The objective dimension of quality of life is related to the economy, health, politics, and physical components of urbanization, while the subjective dimension focuses more on people’s perception and their acceptance of current conditions and their desire to create those conditions if the goal is to improve the quality of urban life. Therefore, it is important to deal with the urban challenges that communities are facing.

    Keywords: Quality of Life, Quality of Urban Life, Social Index, Tabriz City
  • سارا امامقلی پور*، حسن سپهری نیا

    راه های رسیدن به توسعه و رشد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی مطلوب، امری مهم و حایز اهمیت تلقی می گردد. اکثریت صاحبنظران امر توسعه کشورها ضمن تاکید بر نقش و اهمیت دولت و سیاست های اتخاذ شده از سوی دولتمردان در امر توسعه به دنبال پاسخ علمی و منطقی به این پرسش مهم هستند که علل و عوامل تفاوت در تجارب متفاوت توسعه بین کشورهای در حال توسعه، علیرغم داشتن برخی از شباهت ها همچون: استقلال عمل بالای دولت ها و منابع فراوان زیرساختی همراه با برخورداری از نخبگان دارای تخصص و... شاهد نتایج متفاوت در کارنامه توسعه ای آنها می باشیم! تحقیق حاضر ضمن  مقایسه دولت های ایران و کره جنوبی از دهه 60 میلادی، به دنبال پاسخگویی به این پرسش مهم خواهد بود که علل و عوامل تجارب متفاوت توسعه در دولت های رانتیر و توسعه گرا کدامند؟ فرضیه پژوهش حاضر این می باشد که در دولت های توسعه گرا همچون کره جنوبی بوروکراسی کارآمد و متخصص و توانایی دولت در جلب مشارکت بخش خصوصی جامعه همراه با نظارت دقیق از ویژگی های ممتاز بشمار آمده که این موارد در دولت های رانتیر همچون ایران حلقه مفقوده بشمار می آیند. پژوهش حاضربه لحاظ روش توصیفی تحلیلی می باشد. در نتیجه تغییرات بنیادی در مسیر رشد و پیشرفت برای هر جامعه ای باید ابتدا از یک استراتژی درست در امر توسعه همه جانبه همراه با بروکراسی کارآمد و مستقل و شایسته سالار نشات گیرد.

    کلید واژگان: گرسنگی پنهان, تجارت آزاد, قیمت مواد غذایی, رشد اقتصادی, حکمرانی, کیفیت زندگی
    Sara Emamgholipour*, Hasan Spehri

    Eliminating hunger, both obvious and hidden, is one of the goals of sustainable development. Considering that the nature of hunger in the world is changing, the study of the hidden hunger index that shows the lack of micronutrients and the socio-economic factors affecting it, provides evidence to health policy makers to take measures to reduce the adverse effects of hidden hunger. The present descriptive analytical study was conducted using cross-country data during the years 1990-2019. First, the hidden hunger index based on DALY (Disability Adjusted Life Years) created due to the lack of iodine, iron and vitamin A micronutrients was calculated for all countries, and then by using (FMOLS)fully adjusted least squares regression and Eviews10 software, the effect of variables Economic (gross domestic product per capita and trade openness) and socio-environmental variables (women's education, urbanization, governance, safe drinking water and food prices) are examined on hidden hunger. The data of the study variables were extracted from the databases of the Global Burden of Diseases and the World Bank. The results of the present study showed that the increase in food prices, free trade and urbanization have a positive and significant effect and the governance index, GDP per capita and access to safe drinking water have a significant and negative effect on hidden hunger. The variable of women's education had a positive relationship with hidden hunger, although it was not statistically significant. At the international level, the measures that make food more expensive or reduce their supply, the opening of food trade without the necessary controls and standards, and the increase in the rate of urbanization and its related lifestyle lead to unhealthy eating habits and insufficient or low food consumption, low quality and the lack of micronutrients increase hidden hunger, and in contrast to economic growth and development and improving the governance of countries and having clean water and providing healthy food, it reduces hidden hunger.

    Keywords: Hidden hunger, free trade, food price, economic growth, governance, DALY
  • لیلاالسادات فندرسی، افسانه ادریسی*، میثم موسائی

    کاهش فقر به عنوان مهمترین هدف سیاستگذاری اجتماعی، جنبه های فراتر از اقتصاد و بازار را دربر می گیرد و ناظر به سویه های مختلف کیفیت زندگی است. در این مقاله به دنبال پاسخی برای این مساله هستیم که احساس محرومیت نسبی چه رابطه ای با کیفیت زندگی دارد. جمعیت آماری را افراد 18 سال به بالا که در سال1400 در شهر تهران ساکن بوده تشکیل داده اند. روش تحقیق پیمایشی و اطلاعات با تکنیک مصاحبه رو در رو در قالب پرسش نامه، گردآوری شده است. حجم نمونه 404 نفر و نمونه ها به روش نمونه گیری احتمالی از نوع خوشه ای سیستماتیک انتخاب شده اند. برای داوری در باب فرضیات، از آزمون ضریب همبستگی (پیرسون، اسپیرمن)، رگرسیون چند متغیره و تحلیل مسیر استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد که: با کاهش احساس محرومیت نسبی شهروندان، کیفیت زندگی افزایش می یابد و بالعکس. در صورتی که با افزایش بهزیستی مادی، ارزش های رفاهی، درآمد خانواده و طبقه اجتماعی شهروندان، کیفیت زندگی نیز افزایش می یابد. همچنین درآمد و پس انداز خانواده در دوران شیوع کووید 19کاهش یافته است. پس می توان گفت: حق برخورداری از فرصت برابر، تاثیر مستقیم بر رفاه شهروندان دارد و این تاثیر از طریق ارایه خدمات یا درآمد است. از آنجایی که فقر و ناسلامتی دو روی یک سکه اند و فقر، خود محرومیت و نابرابری و ناامنی می آفریند، پس برابر دانستن افراد در مقابل قانون، ایجاد فرصت های برابر برای همه در قالب توزیع امکانات و منابع بصورت یکسان، می تواند زمینه مناسبی را برای تحقق عدالت و افزایش کیفیت زندگی در جامعه فراهم آورد.

    کلید واژگان: کیفیت زندگی, احساس محرومیت نسبی, فقر, درآمد خانواده, کووید 19, سیاستگذاری اجتماعی و شهروندان تهران
    Leila Sadat Fenderesi, Afsaneh Edrisi*, Meysam Musai

    Reducing poverty, as the most important goal of social policy, includes aspects beyond the economy and the market and looks at different aspects of quality of life. In this article, we are looking for an answer to the question of what the relative deprivation has to do with the quality of life. The statistical population consists of people aged 18 and over who lived in Tehran in 1400. Survey research method and information has been collected by face-to-face interview technique in the form of a questionnaire. The sample size is 404 people and the samples were selected by systematic cluster type probability sampling method. Evaluate the hypotheses, correlation coefficient test (Pearson, Spearman), multivariate regression and path analysis were used. The findings show that: By reducing the relative deprivation of citizens, the quality of life increases and vice versa. If the material well-being, welfare values, family income and social class of citizens increase, the quality of life also increases. Also, the family's income and savings have decreased during the outbreak of Covid-19. So it can be said: the right to enjoy equal opportunity has a direct impact on the well-being of citizens and this impact is through the provision of services or income. Since poverty and ill health are two sides of the same coin, And poverty itself creates deprivation, inequality and insecurity, Therefore, considering people as equal in front of the law, creating equal opportunities for everyone in the form of distributing facilities and resources equally, can provide a suitable basis for realizing justice and increasing the quality of life in society.

    Keywords: Quality of life, Relative deprivation, Poverty, Family income, Covid-19, Social policy, Citizens of Tehran
  • ماندانا هاشمی*، امیرحمزه شهبازی

    مفهوم کیفیت زندگی را می توان ازجمله مفاهیم گسترده ای دانست که اهمیت آن به طور روز افزونی در بسیاری از عرصه های مطالعاتی رشته های مختلف علمی و دانشگاهی در حال گسترش است. کیفیت زندگی میزان توانمندی محیط برای فراهم آوردن و پاسخگویی به نیازهای مادی و معنوی افراد جامعه میباشد. هر جامعه زمانی از پویایی و نشاط برخوردار خواهد بود که شهروندان آن از کیفیت زندگی کافی و مطلوب برخوردار باشند. هدف این مقاله ارزیابی و سنجش شاخص های کیفیت زندگی شهری زاهدان از دیدگاه دانشجویان دانشگاه ملی وعلوم پزشکی شهر زاهدان می باشد در این راستا پنج شاخص اصلی معرفی شده اند که عبارتند از : کالبدی - فضایی , اجتماعی , فرهنگی , اقتصادی و امنیتی. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و پیمایشی است. که در این پژوهش تعداد کل جامعه آماری 30000 است که با قرارگرفتن در فرکول کوکران129 نمونه برای دانشگاه سیستان و بلوچستان و100نمونه برای دانشگاه علوم پزشکی به دست آمده است. داده های به دست آمده از طریق پرسشنامه با استفاده از نرم افزار spss مورد تحلیل قرار گرفته و برای به دست آوردن رضایت مندی دانشجویان (دانشگاه علوم پزشکی و ملی) از زندگی در شهر زاهدان از آزمون میانگین تک نمونه استفاده می کنیم و برای بدست آوردن تاثیر شاخص های کالبدی و کیفیت زندگی شهری (با توجه به بزرگ بودن نمونه) از آزمون همبستگی پیرسون استفاده می کنیم. نتایج حاصل از پژوهش، میزان رضایت مندی دانشجویان (دانشگاه علوم پزشکی و ملی) از زندگی در شهر زاهدان در حد متوسط است. بر اساس نتایج بدست آمده از آزمون همبستگی پیرسون بین شاخص های اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و امنیتی و کیفیت زندگی شهری می بینیم که میزان همبستگی بین این دو شاخص0 بدست آمده و قابل قبول است.

    کلید واژگان: رضایتمندی, کیفیت زندگی, شهر زاهدان, دانشجویان دانشگاه سیستان و بلوچستان, دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی
    Mandana Hashemi *, Amirhamzeh Shahbazi

    The concept of quality of life can be considered as one of the broad concepts whose importance is expanding day by day in many fields of study in various scientific and academic fields. The quality of life is the ability of the environment to provide and respond to the material and spiritual needs of people in society. Every society will enjoy dynamism and vitality when its citizens enjoy sufficient and desirable quality of life. The purpose of this article is to evaluate and measure the indicators of the quality of urban life in Zahedan from the perspective of the students of the National University of Medical Sciences in Zahedan. In this regard, five main indicators have been introduced, which are: physical-spatial, social, cultural, economic and security. The research method is descriptive-analytical and survey. In this research, the total number of the statistical population is 30,000, which was obtained by placing 129 samples for the University of Sistan and Baluchistan and 100 samples for the University of Medical Sciences. The data obtained through the questionnaire was analyzed using spss software, and to obtain the satisfaction of the students (National and Medical Sciences University) with life in Zahedan city, we used the single sample mean test and to obtain We use the Pearson correlation test for the impact of physical indicators and the quality of urban life (due to the large sample size). The results of the research show that the level of satisfaction of students (National and Medical Sciences University) with life in Zahedan city is average. Based on the results obtained from the Pearson correlation test between social, cultural, economic and security indicators and the quality of urban life, we can see that the correlation between these two indicators is 0 and it is acceptable.

    Keywords: Satisfaction, Quality of Life, Zahedan, students of Sistan, Baluchestan University, students of University of Medical Sciences
  • فاطمه قائمی، محمد حسنی*، محمدحامد خان محمدی

    کیفیت زندگی مفهومی چندجانبه و چندبعدی است. بعد اقتصادی کیفیت زندگی تحت تاثیر عوامل متعددی قرار می گیرد که تبیین این عوامل، هدف پژوهش حاضر است. روش پژوهش نظریه پردازی زمینه بنیان می باشد و انتخاب نمونه بر مبنای رویکرد گلوله برفی در چهار حوزه تخصصی صورت پذیرفته است. نتایج حاصل از مدل پارادیمی پژوهش نشان می دهد که شاخص های فقدان برنامه ریزی برای شرایط اقتصادی، نبود زیرساخت ها و امکانات لازم جهت استفاده و تغییرات سریع اقتصادی و تحت تاثیر قرار دادن زندگی به عنوان شرایط علی، سلامت جسمانی، جنسیت، سبک زندگی و شغل و محیط کاری فرد به عنوان عوامل مداخله گر، خصوصیات فرهنگی جامعه، مادی گرایی، مذهب و شیوه زندگی، ثبات در شرایط جامعه و عدم تغییر در سیاست های کاری سازمان های فعال در جامعه به عنوان بستر حاکم، نبود شفافیت و امنیت آتی و نبود احساس عدالت اجتماعی به عنوان پیامدها و ویژگی ها و توانایی ها و احساسات فردی، شرایط محیطی و ساختار تقسیم منابع جامعه به عنوان راهبردها، بعد اقتصادی کیفیت زندگی را تحت تاثیر قرار می دهند.

    کلید واژگان: کیفیت زندگی, بعد اقتصادی, نظریه پردازی زمینه بنیان
    Fatemeh Ghaemi, Mohammad Hassani*, M. Hamed Khan Mohammadi

    The quality of life is a multi-dimensional concept. The economic dimension of quality of life is influenced by several factors, the purpose of this study is to explain these factors.The research method is Grounded Theory and the sample was selected based on the snowball approach in four specialized areas. The results of the paradigm model of the research show that the indicators of lack of planning for economic conditions, lack of infrastructure and facilities for use and rapid economic change and affecting life as a causal conditions, physical health, gender, lifestyle, occupation and work environment as intervening factors, cultural characteristics of society, materialism, religion and lifestyle, stability in society and no change in the work policies of active organizations in society as a context, the lack of transparency and future security and the lack of a sense of social justice as consequences and characteristics and abilities and individual feelings, environmental conditions and the structure of community resource distribution as Action Strategies, are affected the economic dimension of quality of life.

    Keywords: Quality of Life, Economic Approach, Grounded Theory
  • زهرا نصراللهی*، اعظم رضایی، فرناز دهقان بنادکوکی

    انحراف از تشخیص صحیح وضعیت اقتصاد، تجویز سیاست های نادرست و همچنین کاهش تاثیرگذاری سیاست های اقتصادی، بخشی از تبعات ناشی از وجود و گستردگی اقتصاد سایه است. اقتصاد سایه بخشی از اقتصاد است که به دلایل مختلف از چشم سیاست گذاران اقتصاد پنهان است. بنابراین یکی از دغدغه های سیاست گذاران، شناسایی اندازه این بخش و استفاده از راهکارهایی برای کاهش اندازه و کنترل تاثیر این بخش بر عملکرد کلی و سایر بخش های اقتصاد است. ازجمله متغیرهایی که اقتصاد سایه تاثیر قابل توجهی بر آن دارد کیفیت زندگی است. اقتصاد سایه ازیک طرف با افزایش اشتغال و درآمد تاثیر مثبت و از سوی دیگر به علت عدم رعایت استانداردهای شغلی و ایمنی، تاثیر منفی بر کیفیت زندگی کاری، سلامتی و امنیت دارد. بنابراین مسئله اصلی این پژوهش بررسی تاثیر اقتصاد سایه بر کیفیت زندگی است. در این پژوهش به منظور تخمین حجم اقتصاد زیرزمینی و بررسی تحولات آن و اثر آن بر کیفیت زندگی از مدل یابی معادلات ساختاری و روش علل چندگانه-شاخص چندگانه استفاده شده است. نتایج به دست آمده حکایت از تاثیر مثبت اقتصاد سایه بر کیفیت زندگی دارد.

    کلید واژگان: اقتصاد سایه, کیفیت زندگی, مدل علل چندگانه-شاخص چندگانه
    Zahra Nasrollahi *, Azam Rezaei, Frnaz Dehghan Banadkoki

    One of the components of the economy of all countries is the shadow economy, given the hidden secrecy of this sector of the economy from the point of view of economic policymakers, it can lead to a distortion of the correctness of the state of the economy, the imposition of false policies, and the reduction of the impact of economic policies. Therefore, one of the concerns of policy makers is to identify the size of this sector and to use strategies to reduce the size and control the impact of this sector on overall performance and other sectors of the economy. Among the variables that the shadow economy has a significant impact on is the quality of life. The shadow economy, on the one hand, has a positive impact on increasing employment and income, and on the other hand, due to non-compliance with occupational and safety standards, has a negative impact on the quality of work life, health, safety and so on. Therefore, the main issue of this research is the impact of shadow economy on quality of life. In this research, structural modeling and multiple-cause multiple-index causes are used to estimate the amount of underground economics and its evolution and its effect on quality of life. The results suggest a positive impact of the shadow economy on the quality of life.

    Keywords: Shadow Economy, quality of life, multi-factor causes-multiple index model
  • الهه ملایی*، عبدالعلی منصف، محمد مهتری آرانی

    مسلما هدف دولت ها ایجاد عدالت و ارتقاء توسعه انسانی است و دولت ها این مهم را با تامین اجتماعی به تحقق می‌رسانند. بر این اساس سازمان تامین اجتماعی به عنوان بزرگترین و گسترده‌ترین نهاد، جهت رسیدن به هدف اصلی خود یعنی ایجاد عدالت و توسعه انسانی با شاخصه های امید به زندگی، آموزش و درآمد ملی ناخالص سرانه تلاش می کند. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر عوامل اقتصادی و اجتماعی بر اشتغال به کار مجدد بازنشستگان عادی و سخت و زیان آور سازمان تامین اجتماعی استان خوزستان است. جامعه آماری این پژوهش شامل ‏بازنشستگان شهرستان اهواز می‌باشد که 280 نفر از آن‌ها به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه محقق ساخته می‌باشد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان می دهد که متغیرهای جنسیت، سن، سطح تحصیلات، میل به پس انداز و سرمایه گذاری و بهبود وضعیت معیشتی، نیاز به تعلق به دیگران و بهبود شرایط روحی و روانی با متغیر وابسته اشتغال مجدد بازنشستگان، اثر معناداری را نشان نمی دهند. متغیرهای مشکلات اقتصادی و بهبود کیفیت زندگی با متغیر وابسته شغل مجدد بازنشستگان، اثر معناداری را نشان می دهند.

    کلید واژگان: کیفیت زندگی, وضعیت معیشتی, اشتغال به کار مجدد, بازنشستگان
  • لیلا سادات فندرسی، افسانه ادریسی*، میثم موسائی

    بهزیستی و رفاه یکی از اهداف انسانی همه مکاتب اقتصادی است. از آنجایی‌که در اسلام تاکید بر فطرت انسانی است، کیفیت زندگی نمی تواند خارج از اهداف اقتصاد اسلامی تلقی شود. حیات، بزرگ تر ین موهبتی است که خداوند به انسان ها عطا کرده است. داشتن زندگی مطلوب همواره آرزوی بشر بوده و هست. کیفیت زندگی مفهومی است که برای ترسیم رفاه در جامعه و انسان به‌عنوان زیربنای توسعه در نظر گرفته می شود. در این مقاله به‌دنبال یافتن پاسخی برای این مساله هستیم که احساس محرومیت نسبی چه رابطه‌ای با کیفیت زندگی افراد دارد. جمعیت آماری این پژوهش را افراد 18سال به بالا که در سال1400در شهر تهران ایران ساکن بوده تشکیل داده اند. روش تحقیق پیمایشی و اطلاعات با تکنیک مصاحبه رو در رو در قالب پرسش نامه، گردآوری شده است. حجم نمونه 404 نفر و نمونه ها به روش نمونه گیری احتمالی تصادفی بلوک بندی شهری از بین پنج منطقه (شمال، جنوب، شرق، غرب، مرکز) انتخاب شده اند. برای داوری در باب فرضیات، از آزمون ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چند متغیره و تحلیل مسیر استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد که: با افزایش احساس محرومیت نسبی شهروندان، کیفیت زندگی کاهش می یابد و بالعکس. با این بیان که با افزایش احساس محرومیت نسبی ابتدا کیفیت زندگی به‌شدت کاهش می یابد و سپس از شدت نزولی بودن آن کاسته می گردد. نکته حایز اهمیت در این پژوهش این است که واحدهای ابتدایی افزایش احساس محرومیت نسبی اثر بیشتری بر کاهش کیفیت زندگی دارد. که به احتمال زیاد دلیل آن پذیرش احساس نابرابری توسط مردم و درونی کردن آنها در گذر زمان باشد.

    کلید واژگان: کیفیت زندگی, احساس محرومیت نسبی, وضع فعالیت, نارضایتی, توسعه و شهروندان تهرانی
    Leila Sadat Fenderesi, Afsaneh Edrisi *, Maysam Musai

    Wellbeing and prosperity is one of the human purposes of all the economic schools. Since, there is an emphasis on the human nature in Islam, we could not consider the quality of life outside the purposes of economics in Islam. life is the biggest blessing that God has gifted to humans. Having a desirable life has always been and is the will and desire of the man. The quality of life is a concept that has been considered as a basis of development for portraying the wellbeing of the Society and the humans. This thesis aims to find an answer to the question that what relationship has been between the relative deprivation feelings  and the quality of life in peoples. The statistical population of this investigation has been comprised of the eighteen years  and older residents of The city of Tehran in the year 1400. The method of this research was survey study and the information collected by the technique of face to face in the format of questionnaire. The magnitude of this study was four hundred and four people and the samples were selected using the possible random sampling of city blocking  between the five regions ( north, south, east, west and  center). For judgement regarding the assumptions, we have used the Pearson’s coefficient correlation test, path analysis and the multivariate regression. The findings showed that; increasing the relative deprivation feelings reduced the quality of life in the citizens and vice versa. With this saying, by increasing the relative deprivation feelings, at first, the quality of life reduces heavily and then, decreases its descending intensity. The important matter in this investigation is that the elementary units of increase in the relative deprivation feelings have more affects on  decreasing the quality of life. It’s likely reason is adoption the feelings of inequality by peoples and internalizing them by passing of time.

    Keywords: quality of life, relative deprivation feeling, Activity Status, dissatisfaction, development, the citizens of Tehran
  • مهرداد نوابخش، رضا اسماعیلی، سعید پسران رزاق*

    هدف اصلی در مقاله «مقایسه ابعاد اجتماعی کیفیت زندگی در هر یک از برنامه های توسعه کشور» می باشد. روش تحقیق تحلیل محتوا بوده و واحد تحلیل مضمون و یا مفهوم موجود در متن احکام برنامه های توسعه بوده است. یافته های اصلی: در برنامه اول توسعه، امنیت اقتصادی- اجتماعی بیشترین توجه را به خود اختصاص داده است و پس از آن بعد توانمندسازی اجتماعی در اولویت قرار گرفته است. سایر ابعاد دراین برنامه از مقادیر کمی برخوردارند. در برنامه دوم نیز، امنیت اقتصادی- اجتماعی بیشترین توجه را به خود اختصاص داده است و پس از آن بعد تداوم پذیری اجتماعی در اولویت قرار گرفته است. در برنامه سوم بازهم، امنیت اقتصادی- اجتماعی در اولویت اول و سپس بعد ادغام اجتماعی، در رتبه پس از آن قرار می گیرد. در برنامه چهارم، امنیت اقتصادی- اجتماعی جای خود را به توانمندسازی اجتماعی می دهد. بعد همبستگی اجتماعی برای اولین بار در برنامه ها از توجه معتنابهی برخوردار است. در برنامه پنجم، بعد توانمندسازی اجتماعی و بلافاصله پس از آن بعد ادغام اجتماعی، و سپس بعد تداوم پذیری از موقعیتی بالا برخوردارند. امنیت اقتصادی- اجتماعی در مرتبه چهارم قرار گرفته و بعد همبستگی اجتماعی نسبت به برنامه چهارم کاهش نشان می دهد. در برنامه ششم توسعه، مجددا شاهد اوج بعد امنیت اقتصادی- اجتماعی و حفظ موقعیت بعد ادغام اجتماعی به مانند برنامه پنجم هستیم. با آنکه بعد همبستگی اجتماعی به ابعادی مانند توانمندسازی و تداوم پذیری اجتماعی نزدیک می شود اما هنوز هم در موقعیت پایینی در این رده بندی قرار دارد.

    کلید واژگان: کیفیت زندگی, ابعاد اجتماعی, برنامه های توسعه, تحلیل محتوی
    Mehrdad Navabakhsh, Reza Esmaili, Saeed Pesaranrazzagh *

    This article aims to present the position of “quality of life social dimensions” in different development plans of the country after the Islamic revolution. The main objective of this article is to compare quality of life social aspects in each development plan. Content analysis method is used in the article taking into account the concept or notion analysis unit existing in the text of development plans. Main findings of the research are: In the First Development Plan, social and economic security has enjoyed the most consideration and then social empowerment has been prioritized. Other aspects have lower values in the plan. In the second development plan of the country, social and economic security has also been taken seriously into consideration and then social persistence has been prioritized. Social integration dimension has been improved in comparison with the First Development Plan and has continued its development trend in subsequent plans. In the Third Development Plan, social and economic security considered as the first priority while the social integration dimension remained at the subsequent rate. Social solidarity still displays the lowest rate in the Third Development Plan. In the Forth Development Plan, social and economic security is replaced by the social empowerment. Social integration dimension still remains at a considerable position in this plan, while for the first time, more attention has been paid to the social solidarity dimension in the development plans. In the Fifth Development Plan, dimensions of social empowerment, social integration, and social continuity enjoy higher considerations respectively. Social and economic security remained at the forth position while social solidarity dimension demonstrates lower rate in comparison with the Forth Plan. In the Sixth Development Plan, once again we witness the social and economic security dimension at the top level and preserve social integration dimension status similar to the Fifth Development Plan. While the social solidarity dimension gets closer to dimensions of social empowerment and social continuity, however it still remains at the lower rate of this category.

    Keywords: Quality of Life, social dimensions, Development plans, content analysis
  • سعید پسران رزاق، مهرداد نوابخش*، رضا اسماعیلی

    عوامل اقتصادی و مالی تاثیر به سزایی در ابعاد اجتماعی کیفیت زندگی پس از انقلاب به جا گذاشته است. هدف این مقاله ارزیابی و مقایسه اثرپذیری «ابعاد اجتماعی کیفیت زندگی»  بر مبنای مولفه ای اقتصادیو مالی در برنامه های توسعه کشور بر مبنای روش تحلیل محتوا و واحد تحلیل مضمون با بررسی مفاهیم موجود در متن احکام برنامه های توسعه است. در بررسی تمرکز برنامه های توسعه بر ابعاد اجتماعی کیفیت زندگی و اثرپذیری آن در برنامه های توسعه، ابعاد اجتماعی کیفیت زندگی در قالب متغیرهای «امنیت اقتصادی- اجتماعی»، «همبستگی اجتماعی»، «ادغام اجتماعی»، «توانمندسازی اجتماعی» و «تداوم پذیری اجتماعی» در الگوی پژوهش منظور شده اند. یافته ها نشان می دهند که در شش برنامه توسعه، در برنامه چهارم، بیشترین توجه به ابعاد اجتماعی کیفیت زندگی و در برنامه ششم بعد مالی در قالب «امنیت اقتصادی- اجتماعی» نسبت به سایر مولفه های کیفیت زندگی مهمتر و تعیین کننده تر  بوده است. بعد «امنیت اقتصادی- اجتماعی» در برنامه ششم توسعه بیشترین حضور و در برنامه دوم توسعه کمترین میزان توجه را به خود اختصاص داده است.     

    کلید واژگان: کیفیت زندگی, ابعاد اجتماعی, برنامه های توسعه, تحلیل محتوی
  • شهپر گراوندی

    مطالعه و سنجش شاخص های رفاه اجتماعی روستایی ضرورت و نیازی اساسی تلقی می شود، زیرا تصمیم گیرندگان بر مبنای یافته های حاصل از آن، بهتر می توانند کنش ها و سیاست هایی را شکل دهند که می تواند باعث بهبود وضعیت رفاه اجتماعی در مناطق روستایی شود. از این رو هدف کلی این مطالعه توصیفی پیمایشی سنجش معرف های رفاه اجتماعی روستایی و تبیین عوامل موثر بر آن در دهستان منصورآقایی شهرستان روانسر است. جامعه ی آماری مورد مطالعه روستاییان سرپرست خانوار دهستان منصور آقایی بودند (N= 2294) که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، 189 نفر از آن ها انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ای بود که روایی و پایایی آن از طریق پانل متخصصان و آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفت. بر اساس نتایج، از بین شاخص های رفاه اجتماعی روستایی: شاخص های رضایت شغلی، انسجام و مشارکت اجتماعی به ترتیب در اولویت اول تا سوم جای گرفتند. علاوه بر این یافته ها نشان داد تفاوتهای معنی داری بین میزان رفاه اجتماعی روستایی از لحاظ جنسیت، وضعیت تاهل و سطح تحصیلات افراد وجود داشت. لازم به ذکر است زنان مورد مطالعه به طور کلی از رفاه اجتماعی کمتری نسبت به مردان برخوردار بودند. بر اساس یافته ها، رابطه مثبت و معنی داری نیز بین سن، تحصیلات و میزان درآمد با رفاه اجتماعی روستایی وجود دارد، به گونه ای که با افزایش هرکدام از این متغیرها، میزان رفاه اجتماعی روستایی نیز افزایش می یابد. بر اساس یافته های استخراج شده سه متغیر سن، سطح تحصیلات و درآمد ماهیانه خانوار، 39 درصد از تغییرات متغیر وابسته رفاه اجتماعی روستایی را تبیین می نمایند.

    کلید واژگان: رفاه اجتماعی, رفاه اجتماعی روستایی, کیفیت زندگی, توسعه روستایی, دهستان منصور آقایی, شهرستان روانسر
  • مهدیه امیدی حسین آبادی، قادر احمدی*

    مسکن یکی از نیازهای اولیه و اساسی انسان است که توجه به نحوه تامین نیاز به مسکن، کیفیت مسکن، دسترسی به مسکن مناسب و قابل زندگی برای تمامی اقشار جامعه از مهم ترین اهداف انواع برنامه های شهری بوده و از بحث های جدی در رویکرد کیفیت زندگی محسوب می شود. از انواع الگوهای مسکن، الگوی بلندمرتبه سازی هست که در دهه های اخیر به طور جد در دستور کار مدیریت شهری قرارگرفته است و در صورت عدم برنامه ریزی و مدیریت اثرات آن، می تواند کیفیت زندگی ساکنین را تحت الشعاع خود قرار دهد. هدف این پژوهش، مطالعه رابطه کیفیت زندگی با الگوهای تراکمی توسعه عمودی مسکن و ارزیابی اثرات تراکم بر ابعاد، معیارها و شاخص های کیفیت زندگی در ناحیه 3 منطقه 22 شهر تهران است. این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و روش آن توصیفی-تحلیلی است. برای دستیابی به اهداف و پاسخ به سوالات از آمار توصیفی، آزمون تی تک نمونه ای و همبستگی اسپیرمن در نرم افزار SPSS بهره گرفته شد. نتایج نشان می دهد کیفیت در الگوی تراکم کم با میانگین 26/3 نسبت به سایر الگوها دارای وضعیت قابل قبولی است. از مهم ترین نتایج آزمون اسپیرمن، همبستگی مولفه تراکم باکیفیت زندگی منفی (83/0- = r) محاسبه شد و اثبات گردید با افزایش تراکم، کیفیت زندگی کاهش می یابد.

    کلید واژگان: الگوهای تراکم, توسعه عمودی, مسکن, کیفیت زندگی, کلان شهر تهران
    Mahdiyeh Omidihosseinabadi, Ghader Ahmadi *

    Housing is one of the basic needs of the human being. Considering how to provide housing, housing quality, affordable and affordable housing for all segments of society is one of the most important goals of a variety of urban programs and is considered as a serious discussion of the quality of life approach. Of the various types of housing patterns, there is a pattern of retrofitting that has been seriously addressed in the urban management agenda in recent decades, and if it does not plan and manage its effects, it can overwhelm the quality of life of the inhabitants. The purpose of this study is to study the relationship between quality of life and compression patterns of vertical housing development and evaluate the effects of density on the dimensions, benchmarks and indicators of quality of life in District 3, region 22 of Tehran. The present study is descriptive-analytical in terms of purpose, application and method. Descriptive statistics, one-sample t-test and Spearman correlation in SPSS software were used to achieve the goals and answer the questions. The results show that the quality in the low density pattern with an average of 3.26 compared to other patterns is acceptable. One of the most important results of Spearman test was the correlation of density component with negative quality of life (r = -0.83) and it was proved that with increasing density, quality of life decreases.

    Keywords: Density patterns, vertical development, Housing, Quality of Life, Tehran Metropolis
  • جعفر قادری، ابراهیم رستگار، مسلم قهری*

    امروزه، کیفیت زندگی شهری، یکی از مهم ترین حوزه های مطالعات شهری در کشورهای مختلف به شمار می رود که رویکردهای چندگانه اجتماعی، محیطی، اقتصادی و زیستی دارد. این تحقیق، با هدف شناسایی عوامل اثرگذار بر کیفیت زندگی در محله های شهری منطقه 7 شهرداری تهران، تدوین شده است. تراکم بالا و واقع شدن در محدوده مرکزی تهران و وجود انواع مراکز اجتماعی و اقتصادی، سطح کیفیت زندگی شهروندان و ساکنان در محلات این منطقه را متاثر کرده است. نوع تحقیق، کاربردی- توسعه ای و روش مطالعه آن، به شیوه اسنادی، پیمایشی و تحلیلی است. جامعه آماری این پژوهش را ساکنین منطقه 7 شهرداری تهران تشکیل می‎دهد که بر اساس سرشماری سال 1395 برابر با 312،194 نفر بوده که به روش تصادفی ساده، 321 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. گردآوری اطلاعات، از طریق بررسی اسنادی (شناسایی شاخص ها) و پیمایش (پرسش نامه) انجام شد. حجم نمونه آماری تکمیل شده برای این پژوهش، 321 نفر است. سنجش کیفیت زندگی محله های شهری، از طریق آزمون کروسکال والیس و تحلیل عاملی با استفاده از نرم افزار SPSS انجام شده است. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهند که بین محلات چهارده گانه منطقه 7، تفاوت معناداری در سطح کیفیت زندگی وجود دارد. طبق پنج مولفه امنیتی و اجتماعی، کالبدی و خدماتی، کیفیت اقتصادی، کیفیت محیطی و کیفیت بهداشت و سلامت عمومی، محله های نیلوفر شهید قندی و باغ صبا سهروردی، به ترتیب با میانگین رتبه ای 148 و 127/20، بالاترین سطح کیفیت زندگی و محله نظام آباد و ارامنه به ترتیب با میانگین 38/27و 25/52، پایین ترین سطح کیفیت زندگی از دیدگاه پاسخگویان را دارند. در میان مولفه های سنجیده شده، بیشترین تفاوت معناداری، مربوط به ابعاد کالبدی و محیطی بوده است. در پایان، برای شناخت دقیق تر، از عوامل اثرگذار، از مجموع هشتاد متغیر مورد بررسی در پنج مولفه مورد سنجش، از طریق آزمون تحلیل‎عاملی، 10 عامل تاثیرگذار در کیفیت زندگی ساکنان محله های منطقه 7 شهرداری، شناسایی شد.

    کلید واژگان: کیفیت زندگی, محل های شهری, اثربخشی, شهرداری تهران
  • برهان ویسی‎ناب*، رسول قربانی، فریدون بابایی

    از پیش شرط های اساسی برای برنامه ریزی به منظور ارتقای کیفیت زندگی و افزایش سطح پایداری در جوامع مختلف، شناسایی عوامل و عناصر تامین کننده و موثر بر زیست پذیری شهری است. بعد اقتصادی زیست پذیری، از مهم ترین ابعاد تاثیرگذار بر کیفیت زندگی شهری و ارتقای آن می باشد. بنابراین پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی- تحلیلی در پی دو هدف اصلی می باشد: شناسایی و بررسی وضعیت شاخص های اقتصادی موثر بر زیست پذیری کلان‎شهر تبریز و سطح بندی شاخص های اقتصادی اثرگذار بر زیست پذیری کلان‎شهر تبریز و ارائه مدل مناسبی با وضعیت زیست پذیری کلان‎شهر تبریز. در این پژوهش شاخص های مربوط به بعد اقتصادی زیست پذیری در قالب 12 شاخص از طریق مطالعه ادبیات پژوهش های مرتبط و مصاحبه با خبرگان، شناسایی و سپس از تکنیک مدل سازی ساختاری- تفسیری و نرم افزار میک مک برای بیان روابط و نوع شاخص ها استفاده شد و در نهایت جهت بررسی وضعیت زیست پذیری اقتصادی کلان‎شهر تبریز، از آزمون t تک نمونه ای استفاده شده است. نتایج پژوهش، بیانگر آن است که شاخص هایی از قبیل: وضعیت امنیت شغلی، درآمد مناسب و کافی، داشتن شغل مناسب، فرصت های شغلی مناسب و وجود فرصت های درآمدزایی، اثرگذاری بیشتری نسبت به سایر شاخص ها بر زیست پذیری کلان‎شهر تبریز دارند. همچنین وضعیت زیست پذیری اقتصادی کلان‎شهر تبریز، در حد پایین می باشد؛ از میان 12 متغیر پژوهش، تنها دو متغیر، توانایی جهت تامین کالا و خدمات و داشتن شغل مناسب با امتیازهای 3/10 و 3/07 در وضعیت مطلوبی قرار دارند و سایر متغیرهای دیگر، پایین تر از حد متوسط قرار دارند. بنابراین بهره برداری از اقتصاد قوی بازار در راستای ایجاد شغل مناسب و سرمایه گذاری در منطقه، پیشنهاد می شود.

    کلید واژگان: زیست پذیری شهری, بعد اقتصادی, توسعه پایدار, کیفیت زندگی, کلان‎شهر تبریز
  • مجتبی ولی بیگی، مجید فشاری، مژگان ولی بیگی
    این پژوهش با استفاده از تکنیک های هم انباشتگی و تحلیل علیت گرنجر به بررسی روابط بین شاخص های کیفیت زندگی با هم می پردازد. نتایج آزمون تکنیک هم انباشتگی که به بررسی ارتباط بلندمدت بین متغیرها می پردازد، نشان می دهد که در میان شاخص ها بیشترین رابطه بلندمدت به ترتیب متعلق به نرخ اشتغال بوده است. نتایج آزمون گرانجر که در زمینه تصمیم گیری در رابطه با جهت علیت بین دو متغیر می باشد، نشان می دهد که رابطه علی معناداری میان رشد اقتصادی مناطق و اشتغال با سایر شاخص های کیفیت زندگی در استان های ایران وجود دارد؛ درحالی که این رابطه همکنون به طور عکس معنادار نبوده است. بهبود در رشد اقتصادی مناطق و اشتغال می تواند در بلندمدت منجر به بهبود کیفیت زندگی به طور معنادار شود، اما این رابطه به طور عکس هم اکنون برقرار نیست، در نتیجه به نظر می رسد در حال حاضر با توجه به نتایج این مطالعه باید توجه ویژه ای به رشد اقتصادی در سیاست های منطقه ای نسبت به دیگر شاخص ها در میان استان ها داشته باشیم.
    کلید واژگان: کیفیت زندگی, تحلیل هم جمعی, تحلیل گرنجر, توسعه انسانی
  • تحلیل و شناسایی مولفه های موثر بر افزایش کیفیت زندگی در مناطق روستایی / مطالعه موردی: دهستان استرآباد شمالی شهرستان گرگان
    رقیه تازیکی، رمضان طوسی، مریم حاجی زاده
    قرنها است که مردم به دنبال زندگی خوب بودهاند و انسانها پیوسته برای بهبود شرایط زیست خود، کوشیدهاند تا از استعدادها و توانمندی های محیط زندگی خود، به بیشترین میزان و بهترین نحو بهره برداری کنند. هدف از تحقیق، تعیین شاخصها، ارزیابی و سنجش ابعاد کیفیت زندگی در مراکز روستایی دهستان استرآباد شمالی است. برای رسیدن به این هدف از روش توصیفی-تحلیلی استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق شامل 4 روستا با 595 خانوار است که براساس فرمول کوکران، حجم نمونه 210 نفر انتخاب، و پرسشنامه تحقیق با روش انتساب متناسب و تصادفی ساده بین روستاییان توزیع گردید. برای تعیین میزان پایایی مقیاس اصلی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده گردید(86/). در این تحقیق، ارزیابی کیفیت زندگی براساس چهار بعد اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و محیطی مورد بررسی قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار Spss، آزمون t تک نمونهای، آزمون Anova، آزمون توکی و ضریب همبستگی اسپیرمن استفاده شد. نتایج نشان میدهد که در کلیه مولفه ها، شرایط کیفیت زندگی جامعه نمونه(کیفیت محیطی با 8.219) در حد متوسط و کمتر از این حد ارزیابی شده است. در این میان نامناسب ترین شرایط را میتوان به متغیرهای سلامت و امنیت در مولفه اجتماعی، کیفیت محیط مسکونی در مولفه کالبدی مشاهده کرد. رابطه بین ابعاد اجتماعی، اقتصادی و کالبدی به جزء بعد محیطی، با سطح معناداری 0.000 در تاثیرپذیری شاخصها بر کیفیت زندگی ساکنان روستاها مورد تایید قرار میگیرد. همچنین روستاها را میتوان بر اساس کیفیت اجتماعی و کالبدی در 3 طبقه، کیفیت اقتصادی 2 طبقه و کیفیت محیطی در 1 طبقه قرار داد. روستاها بر اساس کیفیت زندگی در دو طبقه قرار دارند که روستاهای میرمحله و چوپلانی در طبقه اول، روستاهای شمس آباد و درویش آباد در طبقه دوم قرار گرفتهاند. در مجموع همبستگی بین ابعاد اقتصادی، اجتماعی و کالبدی با ابعاد اجتماعی و اقتصادی در سطح 01/0 رابطه معناداری است و بین ابعاد محیطی با ابعاد اجتماعی در سطح 05/0 رابطه معناداری وجود دارد.
    کلید واژگان: کیفیت زندگی, شاخص های عینی و ذهنی, مولفه های اقتصادی و اجتماعی توسعه روستایی, دهستان استرآباد شمالی
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال