به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "تاب آوری" در نشریات گروه "مدیریت"

تکرار جستجوی کلیدواژه «تاب آوری» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • نادیا امینی، موسی رضوانی چمن زمین*، مرتضی حضرتی، نیما رنجی
    هدف

    هدف پژوهش حاضر شناسایی و رتبه بندی پیشایندها و پسایندهای تاب آوری کارراهه شغلی در کارکنان صنعت بانکداری می باشد.

     روش شناسی:

     این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از لحاظ نوع شناسی پژوهش در زمره پژوهش های آمیخته با رویکرد کیفی و کمی در پارادایم قیاسی-استقرایی است. جامعه آماری این پژوهش در بخش کیفی اساتید دانشگاهی و خبرگان در حوزه مدیریت دولتی و مدیریت منابع انسانی است که با توجه به هدف پژوهش، نمونه گیری در این پژوهش به صورت هدفمند و به تعداد 21 نفر انجام شد. جامعه آماری بخش کمی مدیران ارشد، میانی، مدیران منابع انسانی و مدیران شعب بانک تجارت می باشند که با استفاده از روش نمونه گیری غیراحتمالی دردسترس حجم نمونه 47 نفر تعیین شد. در بخش کیفی، داده های کیفی بدست آمده از مصاحبه ها با استفاده از نرم افزار 2020MaxQda و روش کدگذاری و بخش کمی پژوهش و تحلیل نهایی با استفاده از روش دلفی فازی انجام شد. 

    یافته ها

    با استفاده از داده های کیفی به دست آمده از مصاحبه های اکتشافی پیشایندها و پسایند های تاب آوری کارراهه شغلی در قالب 28 عامل مشخص و سپس با استخراج این عوامل، از طریق پژوهش کمی رتبه بندی شدند. 

    نتیجه گیری

    نتایج پژوهش نشان می دهد هوشیاری محیطی، اتخاذ تدابیر مقابله ای و ارزیابی کارراهه شغلی مهمترین پیشایندهای تاب آوری کارراهه شغلی می باشند. از بین پسایندهای تاب آوری کارراهه شغلی نیز سلامت روانشناختی، ارتقاپذیری و ارتقا ظرفیت حل مسئله مهمترین پسایندهای تاب آوری کارراهه شغلی می باشند.

    کلید واژگان: تاب آوری, کارراهه شغلی, بانک تجارت, دلفی فازی
    Nadiya Amini, Musa Rezvani Chamanzamin *, Morteza Hazrati, Nima Ranji
    Objective

    The present study aims to identify and rank the antecedents and consequences of career path resilience among employees in the banking industry. 

    Methodology

    This research is applied in terms of its objective and classified as a mixed-method study within the deductive-inductive paradigm. The qualitative population comprises university professors and experts in public management and human resource management. For this segment, purposive sampling was employed, resulting in 21 participants. The quantitative population includes senior, middle, and human resource managers, as well as branch managers of Tejarat Bank, with a sample size of 47 determined using non-probability convenience sampling. 

    Findings

    In the qualitative phase, data obtained from interviews were analyzed using MaxQda 2020 software and coding methods. The quantitative phase and final analysis employed the fuzzy Delphi method. Based on the exploratory interviews, 28 factors were identified as antecedents and consequences of career path resilience, which were subsequently ranked through quantitative research. 

    Conclusion

    The results indicate that environmental awareness, coping strategies, and career path evaluation are the most critical antecedents of career path resilience. Among the consequences, psychological well-being, promotability, and enhanced problem-solving capacity are the most significant outcomes of career path resilience

    Keywords: Resilience, Career Path, Tejarat Bank, Fuzzy Delphi
  • عیسی سیلاوی، امیرحسین امیرخانی*، داود غلامرضایی، حسن درویش

    هدف از پژوهش حاضر که یک پژوهش کاربردی از نظر هدف و توصیفی-پیمایشی از لحاظ روش است، ارائه الگوی تاب آوری کارکنان در شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب مستقر در اهواز می باشد. روال تحقیق به این شکل بود که با مرور ادبیات تاب آوری کارکنان به روش فراترکیب ابعاد تاب آوری کارکنان احصا گردید. در مرحله بعد با خبرگان به صورت هدفمند مصاحبه هایی صورت گرفت. بر مبنای نظرات خبرگان هفت بعد برای تاب آوری کارکنان در جامعه مورد پژوهش استخراج شد. بر همین مبنا الگوی مفهومی تحقیق طراحی گردید. بر مبنای این مراحل پرسش نامه ای جهت سنجش الگوی مورد نظر به صورت محقق ساخته طراحی گردید. برای بررسی پایایی پرسش نامه، از ضریب آلفای کرونباخ و برای بررسی روایی محتوایی آن، از نظر متخصصان مربوطه بهره گرفته شد. جامعه آماری تحقیق به تعداد 10000 نفر از کارکنان بوده که بر مبنای روش نمونه گیری تصادفی ساده، حجم نمونه 373 نفر تعیین شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS22 و SmartPLS3 صورت گرفت. الگوهای اندازه گیری، ساختاری و کلی با بهره گیری از شاخص های برازش الگوها و فرضیه ها با استفاده از تحلیل مسیر، مثبت و معنادار گزارش شد.

    کلید واژگان: تاب آوری, کارکنان, صنعت نفت.
    Isa Silavi, Amirhossaien Amirkhani*, Davood Gholamrezaei, Hasan Darvish

    The aim of the current study, which is an applied research in terms of purpose and a descriptive-survey in terms of method, is to provide a model of employee resilience in the National Company of Southern Oil-Bearing Regions located in Ahvaz. In this research, first, through reviewing the related literature on employee resilience, the dimensions of employee resilience were identified using the meta-synthesis method. In the next stage, targeted interviews were conducted with experts. Based on the opinions of the experts, seven dimensions were extracted for the resilience of employees in the research society. Finally, the conceptual model of the research was designed. Additionally, a researcher-made questionnaire was designed to evaluate the desired model. Cronbach's alpha coefficient was used to check the reliability of the questionnaire and its content validity was confirmed by the relevant experts. The statistical population of the research was 10,000 employees, and based on the simple random sampling method, the sample size was determined to be 373 people. The data analysis was done using SPSS22 and SmartPLS3 software. Measurement, structural and general models were reported to be positive and significant by using the fit indices of models and hypotheses using path analysis.

    Keywords: Resilience, Employees, Oil Industry
  • محسن آقاعلی خانی، محمدرضا آزاده دل*، حسین گنجی نیا

    پیامدهای مخرب بحران های اخیر ناشی از عدم درک پویایی سازمانی بر اقتصاد و سیاست کشور، نشان دهنده تاب آوری پایین خط مشی های اقتصاد ملی در مواجهه با شوک های داخلی و خارجی است. ازاین رو، حکمرانی سازمانی ناشی از درک پایین برنامه ریزی درکشور با چالش ها و بحران های سیاسی، اقتصادی-اجتماعی و فرهنگی دست و پنجه نرم می کند. پژوهش حاضر از نوع پژوهش های آمیخته است که برای شناسایی ابعاد و مولفه های مدل از تحلیل مضمون و بخش شناسایی ساختار و بررسی روایی و حالت فعلی رابطه در انواع سازمان های دولتی از پیمایش و برای سنجش در سازمانها از سیستم استنتاج فازی استفاده شده است نتایج بدست آمده به 4 بعد تاب آوری سازمانی شامل تسهیل گرها؛ اصول تاب آوری؛ ظرفیت و زیرساختها منتهی شد. پس از اعتبارسنجی نیز دو گویه حذف گردید و سنجه ها در مدل سیستم استنتاج وارد شدند. یافته ها برای اجرای برنامه ها و خط مشی ها در وزارت کشور به اجرا درآمد و میزان تاب آور بودن وزارت کشورکه خود یکی از متولیان تاب آوری است در حد متوسط شناسایی گردید.

    کلید واژگان: تاب آوری, تاب آوری سازمانی, سنجش تاب آوری, سازمان های دولتی
    Mohsen Aghaalikhani, Mohammadreza Azadehdel*, Hosain Ganjinia

    The destructive consequences of the recent crises caused by the lack of understanding of organizational dynamics on the country's economy and politics show the low resilience of national economic policies in the face of internal and external shocks. Therefore, organizational governance due to low understanding of planning in the country is struggling with political, economic-social and cultural challenges and crises. The current research is a type of mixed research, in which to identify the dimensions and components of the model, thematic analysis and the structure identification part, and the validation and current state of the relationship in all kinds of government organizations, are used from a survey, and the fuzzy inference system is used to measure the organizations. The obtained results are related to 4 dimensions of organizational resilience, including facilitators; principles of resilience; The capacity and infrastructure were exhausted. After the validation, two items were removed and the measurements were entered in the inference system model. The findings were implemented for the implementation of programs and policies in the Ministry of Interior and the level of resilience of the Ministry of Interior, which is itself one of the guardians of resilience, was identified as moderate.

    Keywords: Resilience, Organizational Resilience, Measuring Resilience, Government Organizations
  • افراسیاب خیردست، اسماعیل صدری دمیرچی، امین پاداش*، اسلام علی خدابنده لو، زهرا محمدی جاهدی
    زمینه و هدف

    سه عامل ایمنی، حادثه و بدبینی در تاب آوری شغلی تاثیر دارند. هدف پژوهش حاضر، پیش بینی تاب آوری شغلی آتش نشانان براساس جو ایمنی کار، حوادث شغلی و بدبینی سازمانی است که در بین پرسنل سازمان آتش نشانی تهران انجام شده است. 

    روش

     پژوهش حاضر به روش همبستگی بین متغیرها با استفاده از مدل معادلات ساختاری و با نرم افزار AMOS نسخه 24 به روش رگرسیونی انجام شده است. جامعه آماری از بین 16 ایستگاه و 300 آتش نشان شاغل در سازمان آتش نشانی تهران و از مرتبه های شغلی مختلف به صورت تصادفی ساده انتخاب شد. پایایی پرسش نامه ها توسط ضریب آلفای کرونباخ برای پرسش نامه بدبینی سازمانی، ایمنی کار نودریک و تاب آوری شغلی مورگان لیون به ترتیب 0/87، 0/55 و 0/85 به دست آمد. روایی پرسش نامه با استفاده از طیف لیکرت پنج نقطه ای مورد تایید خبرگان در سازمان آتش نشانی تهران قرار گرفت. مطالعات گوناگونی پیرامون ابعاد، مولفه ها و شاخص های تاب آوری صورت گرفته است، اما در زمینه تاب آوری شغلی آتش نشانان از نظر مولفه های جو ایمنی کار، حوادث شغلی و بدبینی سازمانی تحقیقاتی صورت نگرفته است، بنابراین پژوهش حاضر از این منظر دارای نوآوری است. 

    یافته ها

    یافته ها حاکی از همبستگی بین جو ایمنی کار، حوادث شغلی و بدبینی سازمانی است. مقدار آماره محاسبه شده و درست نمایی بیشینه برای مدل ساختاری مشخص شد و حاصل 4673/97 به دست آمد، این نتیجه دارای توزیع کای مربع است که مقدار معنی داری آن (0/05>P) مناسب بودن مدل ساختاری را تایید می کند. ‏

    نتیجه گیری

    طبق نتایج، بین دو مقیاس ایمنی کار و تاب آوری، همبستگی مثبتی وجود دارد و بیانگر آن است که با بهبود شرایط ایمنی کار، تاب آوری پرسنل افزایش می یابد و برعکس. اما بدبینی سازمانی ارتباط منفی با تاب آوری دارد و اشاعه آن باعث کاهش تاب آوری پرسنل شده است. براساس نتایج پژوهش، وضعیت جو ایمنی در بین آتش نشانان مطلوب نیست و عدم توجه به مسائل ایمنی و تصمیمات اتخاذشده در این زمینه و بی توجهی به معیشت و ارتقای پست آنان باعث بدبینی سازمان در بین پرسنل شده است. آزمون تحلیل واریانس حاصل از این پژوهش نشان داد جو ایمنی کار در بین آتش نشانان با گروه سنی، سطوح تحصیلات و تجربه آنان ارتباط معنی داری دارد.

    کلید واژگان: تاب آوری, جو ایمنی کار, حوادث شغلی, بدبینی, آتش نشانان
    Afrasiab Kheirdast, Esmaeil Sadri Demirchi, Amin Padash*, Eslam Ali Khodabandehlou, Zahra Mohammadi Jahdi
    Background and objective

    Work safety and organizational cynicism can affect career ‎resilience. The current study aims to predict the career resilience of firefighters based on the work safety climate and organizational cynicism.

    Method

    This is a correlational study ‎using the structural equation modeling (SEM) approach. Participants were 300 people selected randomly from the personnel of 16 fire stations in Tehran and from among firefighters working in the Tehran Fire Department. We used three questionnaires, including the organizational cynicism scale, the Nordic safety climate questionnaire, and Morgan Lyon’s career resilience scale. Data were analyzed using SEM and regression analysis in AMOS software, version 24.

    Results 

    The findings indicated a significant correlation between work safety climate, career resilience, and ‎organizational cynicism. The value of the maximum likelihood estimation statistic for the resulting SEM ‎model was 4673.97 (P<0.05), confirming the SEM model’s suitability. The results of analysis of variance showed that the work safety climate among firefighters was significantly different based on age, education level, and work experience.

    Conclusion

    The work safety climate among the firefighters in Tehran is not favorable . The lack of attention to firefighters’ perceptions of safety issues and the lack of attention to their livelihood and job promotion can create organizational cynicism among the personnel. There is a significant positive correlation between work safety climate and career resilience among firefighters. Thus, with the improvement of work safety conditions, the resilience of firefighters can be increased. Organizational cynicism has a negative relationship with the career resilience of firefighters.

    Keywords: Career Resilience, Work Safety Climate, Occupational Accidents Organizational Cynicism, Firefighters
  • امیرمسعود کریمی، حسینعلی حسن پور*، مسعود مصدق خواه
    مقاله حاضر با هدف ارائه الگوی تحلیل اختلالات و تاب آوری زنجیره تامین مواد غذایی انجام شد. این مطالعه از نظر هدف کاربردی-توسعه ای و از نظر روش و بازه زمانی گردآوری داده ها، یک پژوهش پیمایش مقطعی است. در راستای دستیابی به هدف پژوهش از طرح پژوهش آمیخته اکتشافی استفاده شد. جامعه مشارکت کنندگان بخش کیفی شامل مدیران آماد و پشتیبانی سپاه است که 17 نفر به شیوه هدفمند و تا دستیابی به اشباع نظری انتخاب شدند. در بخش کمی نیز از دیدگاه 148 نفر از مدیران و کارشناسان مواد غذایی آماد و پشتیبانی سپاه استفاده شد. نمونه گیری بخش کمی با روش خوشه ای-تصادفی انجام گرفت. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه نیم ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته بود که با روش روایی سازه، روایی همگرا و روایی واگرا اعتبارسنجی گردید. با استفاده از آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی نیز قابلیت اعتماد پرسشنامه مطلوب ارزیابی شد. برای شناسایی ابعاد و مولفه های تحلیل اختلالات و تاب آوری زنجیره تامین مواد غذایی از روش تحلیل کیفی مضمون، تعیین روابط عناصر از روش مدلسازی ساختاری-تفسیری و اعتبارسنجی الگوی زنجیره تامین تاب آور از روش حداقل مربعات جزئی استفاده شد. یافته ها نشان داد مدیریت منابع انسانی، اختلال طبیعی، آگاهی و اختلال اقتصادی بر امنیت و اختلال عملیاتی تاثیر می گذارند. امنیت و اختلال عملیاتی بر استواری، شفافیت و اختلال ساختگی اثرگذاشته و به همین ترتیب بر افزونگی و همکاری تاثیر می گذارند. افزونگی و همکاری نیز بر چابکی و انعطاف پذیری اثر می گذارند و این عوامل نیز در نهایت منجر به ایجاد اعتماد در بازار و موقعیت بازار می شوند.
    کلید واژگان: زنجیره تامین, تاب آوری, تحلیل اختلالات, صنعت مواد غذایی
    Amirmasoud Karimi, Hossein-Ali Hassanpoor *, Masoud Mosadegh Khah
    This article was done with the aim of presenting a pattern of analysis of disruptions and resilience of the food supply chain. This study is a cross-sectional survey in terms of its practical-developmental purpose and in terms of the method and time frame of data collection. In order to achieve the goal of the research, an exploratory mixed research design was used. The community of participants of the qualitative section includes the managers of Amad and IRGC support, 17 of whom were selected in a purposeful manner until theoretical saturation was achieved. In the quantitative part, the point of view of 148 managers and experts of food prepared and supported by the IRGC was used. Quantitative sampling was done by cluster-random method. The data collection tools were semi-structured interviews and researcher-made questionnaires, which were validated by construct validity, convergent validity and divergent validity methods. Using Cronbach's alpha and composite reliability, the reliability of the questionnaire was also evaluated. In order to identify the dimensions and components of food supply chain disruptions and resilience analysis, qualitative thematic analysis method, structural-interpretive modeling method was used to determine the relationships of elements, and partial least squares method was used to validate the resilient supply chain model. The findings showed that human resource management, natural disturbance, awareness and economic disturbance affect security and operational disturbance. Security and operational disruption affect robustness, transparency and dummy disruption, and in the same way affect redundancy and cooperation. Redundancy and cooperation also affect agility and flexibility,
    Keywords: Supply Chain, Resilience, Disruption Analysis, Food Industry
  • راشن عبداللهی*، علی افشار، سید ایمان میری
    زمینه و هدف

    برخی از افراد به دلایل خاص شغلی و سازمانی در معرض صدمه و آسیب قرار می گیرند. هدف پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی آموزش تاب آوری بر سرمایه روانشناختی و انعطاف پذیری روانشناختی کارکنان یگان ویژه بود.

    روش

    طرح پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری این پژوهش کلیه کارکنان درجه دار شاغل در یگان ویژه در سال 1401بودند. نمونه آماری پژوهش شامل 30 نفر مرد بود که با استفاده از روش نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل (15 نفر برای هر گروه) قرار گرفتند. گروه آزمایش در معرض آموزش تاب آوری قرار گرفت و برای گروه کنترل آموزشی ارائه نگردید.برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد سرمایه روانشناختی مگ کی و همکاران (2011) و انعطاف پذیری روانشناختی دنیس و وندورال (2010) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل کواریانس تک متغیری انجام شد.

    یافته ها

    نتایج آزمون نشان داد که بین انعطاف پذیری روانشناختی و سرمایه روانشناختی بین دو گروه تفاوت معنی داری وجود دارد و آموزش تاب آوری در افزایش سرمایه روانشناختی و انعطاف پذیری روانشناختی تاثیر معناداری دارد.

    نتیجه گیری

    نتایج پژوهش نشان داد که برای ارتقا انعطاف پذیری روانشناختی و سرمایه روانشناختی و کاهش مشکلات روانشناختی کارکنان یگان ویژه باید تمهیداتی در جهت افزایش تاب آوری در قالب دوره های آموزشی و خدمات روانشناختی ارائه گردد.

    کلید واژگان: تاب آوری, سرمایه روانشناختی, انعطاف پذیری روانشناختی, کارکنان یگان ویژه
    Rashin Abdollahi *, Ali Afshar, Seyed Iman Miri
    Background and purpose

    Some people are exposed to injury due to specific occupational and organizational reasons. The aim of the present study was to investigate the effectiveness of resilience training on the psychological capital and psychological flexibility of special unit employees.

    Method

    The research design is semi-experimental and pre-test and post-test design with a control group. The statistical population of this research was all the rank-and-file employees working in the special unit in 1401. The statistical sample of the research consisted of 30 men who were selected using a multi-stage sampling method and were randomly assigned to two intervention and control groups (15 people for each group). The experimental group was exposed to resiliency training and no training was provided to the control group. To collect data, the standard psychological capital questionnaires of Mag Kay et al. Data analysis was done using the statistical method of univariate analysis of covariance.

    Findings

    The test results showed that there is a significant difference between psychological flexibility and psychological capital between the two groups, and resilience training has a significant effect on increasing psychological capital and psychological flexibility.

    Conclusion

    The results of the research showed that in order to promote psychological flexibility and psychological capital and reduce psychological problems of special unit employees, arrangements should be made to increase resilience in the form of training courses and psychological services.

    Keywords: Resilience, Psychological Capital, Psychological Flexibility, Special Unit Employees
  • منصور مومنی، احمد جعفرنژاد، سیدعلی اکبر حسین زاده*

    وقوع رویدادهایی که منجر به ایجاد وقفه در جریان مواد می شوند حتی اگر این رویدادها در مکانی دور اتفاق بیافتند می توانند اختلالاتی در مقیاس وسیع را ایجاد نمایند. اختلالات، خرابی های ناگهانی و غیر منتظره ای هستند که به علت عوامل گوناگونی همچون بلایای طبیعی، آتش سوزی، از دست دادن تامین کننده حیاتی، جنگ، حملات سایبری، رکود اقتصادی، تحریم ها و شوک های اقتصادی، تروریسم، همه گیری و غیره ایجاد می شوند. زنجیره تامین بشردوستانه نوع خاصی از زنجیره تامین با ویژگی های منحصربه فرد است که در این شرایط نقش بسیار مهمی در مواجهه، کنترل و کاهش تاثیرات فاجعه ها دارد. از این رو، هدف این پژوهش ارائه مدل تاب آوری زنجیره تامین بشردوستانه در رویارویی با بیماری های همه گیر همانند ویروس کرونا است.

    روش

    روش تحقیق این پژوهش از نوع کیفی است. بر این اساس با استفاده از نظریه داده بنیاد مدل تاب آوری زنجیره تامین بشردوستانه در سازمان های ارائه دهنده خدمات بشردوستانه شکل گرفت. نتیجه به استخراج مدل زنجیره تامین بشردوستانه در رویارویی با بیماری های همه گیر ان منتج شد.

    یافته ها

    بر اساس نتایج پژوهش، مشخص گردید مدل مذکور دارای 28 مقوله فرعی در قالب 6 مقوله ی اصلی (شرایط علی تاب آوری، توجه به تاب آوری زنجیره تامین بشردوستانه، شرایط زمینه ای تاب آوری، عناصر مداخله گر تاب آوری، راهبردهای تاب آوری و پیامدهای تاب آوری) می باشد.

    نتیجه گیری

    نتایج پژوهش مدلی مفهومی جهت مدیریت زنجیره تامین بشردوستانه در رویارویی با بیماری های همه گیر به خصوص در زمان شیوع ویروس کرونا ارائه نمود که می تواند مورد استفاده مدیران، صنعت گران و پژوهشگران قرار گیرد.

    کلید واژگان: زنجیره تامین بشردوستانه, تاب آوری, بیماری های واگیردار, زنجیره تامین واکسن, نظریه داده بنیاد
    Mansour Momeni, Ahmad Jafarnejad, Seyed Aliakbar Hosseinzadeh *

    The occurrence of events that lead to interruptions in the flow of materials, even if these events happen in a distant place, can cause disruptions on a large scale. Disruptions are sudden and unexpected disturbances caused by various factors such as natural disasters, fires, loss of vital supplies, war, cyber-attacks, economic recession, sanctions and economic shocks, terrorism, epidemics, etc. Humanitarian supply chain is a special type of supply chain with unique features, which in these conditions plays a very important role in facing, controlling and reducing the effects of disasters. Therefore, the aim of this research is to present a humanitarian supply chain resilience model in dealing with epidemic diseases such the Coronavirus.

    Methods

    The research method is qualitative. Based on this, using the theory derived from the data, the humanitarian supply chain resilience model was formed in organizations providing humanitarian services. The result resulted in deriving the humanitarian supply chain model in dealing with epidemic diseases.

    Results

    Based on the results of the research, it was determined that the mentioned model has 28 sub-categories in the form of 6 main categories is (causal conditions of resilience, attention to the resilience of the humanitarian supply chain, background conditions of resilience, intervening elements of resilience, strategies of resilience and consequences of resilience).

    Keywords: Humanitarian Supply Chain, Resilience, Contagious Diseases, Vaccine Supply Chain, Grounded Theory
  • امیرمحمد محتشم، تقی ترابی *، رضا رادفر، محمدرضا معتدل، نازنین پیله وری

    با گذشت چهارنسل تحول نظری و تجربی شهر هوشمند، انتظار بر این بود که با اتکا بر تکنولوژی هایی نظیر اینترنت اشیا، هوش مصنوعی، رایانش ابری و نظایرآن، این نظریه راه کار مواجهه با مساله و حل پیچیدگی های برنامه ریزی تاب آوری باشد. لکن پژوهش های بی شمار اخیر، مبین خلاف آن است. ریشه مساله نه درکاربست تکنولوژی بلکه درتلفیق نظری مدیریت شهر هوشمند و تاب آوری شهری است. در این میان در حال حاضر رویکرد تا ب آوری دیدگاه جدیدی است که به جای تمرکز بر کاهش آسیب پذیری و نگاه مقابله ای به افزایش تاب آوری و انعطاف پذیری شهرها در برابر مخاطرات طبیعی و انسانی تاکید میکند. هدف از انجام این تحقیق امکان سنجی مدیریت شهری هوشمند بر ارتقا تاب آوری شهر ارومیه است. برای رسیدن به این هدف از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بر اساس تحلیل پرسشنامه ای که توسط 30 نفر از خبرگان و متخصصان شهری تکمیل شده بهره گرفته شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیلهای آماری نشان میدهد که شهر ارومیه به لحاظ تابآوری اجتماعی و زیرساختی در حد نسبتا مطلوب قرار دارد اما از نظر تاب آوری نهادی- مدیریتی، اقتصادی و کالبدی- محیطی دارای وضعیت مطلوبی نیست. در مجموع تاب آوری کلی شهر ارومیه از نظر متخصصان پایینتر از حد مطلوب میباشد، به طوری که مقدار محاسبه شده تابآوری کلی شهر ارومیه 2.90 که کمتر از حد میانگین (3) است.

    کلید واژگان: مدیریت شهری, شهر هوشمند, تاب آوری, رکود, صنعت ساختمان
    Amirmohammad Mohtasham, Taghi Torabi *, Reza Radfar, Mohammadreza Motadel, Nazanin Pilevari

    With the passage of four generations of theoretical and experimental development of the smart city, it was expected that by relying on technologies such as the Internet of Things, artificial intelligence, cloud computing, and the like, this theory would be the way to face the problem and solve the complexities of resilience planning. But countless recent researches show the opposite. The root of the problem is not in the application of technology, but in the theoretical integration of smart city management and urban resilience. In the meantime, the resilience approach is a new point of view that instead of focusing on reducing vulnerability and looking at confrontation, it emphasizes increasing the resilience and flexibility of cities against natural and human hazards. The purpose of this research is to evaluate the feasibility of smart urban management to improve the resilience of Urmia city. To achieve this goal, a descriptive-analytical research method was used based on the analysis of a questionnaire that was completed by 30 urban experts and specialists. The results of the statistical analysis show that Urmia city is relatively favorable in terms of social and infrastructural resilience, but it does not have a favorable situation in terms of institutional-management, economic and physical-environmental resilience. In general, the overall resilience of Urmia city is lower than the optimal level according to the experts, so that the calculated value of the overall resilience of Urmia city is 2.90, which is less than the average level (3).

    Keywords: Fuzzy Synthetic Evaluation, Genetic Algorithm, Portfolio Selection
  • محمد جلالی*، مهدی محمودزاده واشان، نورمحمد یعقوبی فورگ
    طی سال های اخیر به کارگیری ظرفیت های اجتماع محور به عنوان یکی از راهکارهای مهم جهت افزایش تاب آوری جوامع در شرایط بحران، مورد توجه بسیاری از صاحب نظران و محققان قرار گرفته است. ازاین رو پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی مرحله ای تاب آوری با تاکید بر ظرفیت های اجتماع محور در شرایط بحران انجام شده است. بدین منظور با استفاده از روش فراترکیب و جستجو در پایگاه های اطلاعاتی در محدوده زمانی 2000 تا 2023 میلادی و 1380 تا 1402 شمسی، درنهایت 56 پژوهش که ارتباط نزدیکی با موضوع پژوهش داشتند انتخاب گردیدند و پس از تحلیل محتوای آن ها ابعاد و کدهای مربوطه استخراج شدند. بر اساس یافته های پژوهش، 18 مفهوم و 66 کد در قالب سه بعد سازمانی، گروهی و فردی به منظور افزایش تاب آوری جوامع در شرایط بحران که با تاکید بر ظرفیت های اجتماع محور بودند، برچسب گذاری شدند. درنهایت پس از طی گام های پژوهش الگوی تاب آوری با تاکید بر ظرفیت های اجتماع محور در شرایط بحران در چهار مرحله بررسی و شناسایی الزامات و پیش نیازها، قبل از بحران، حین بحران و پس از بحران ارائه گردید.
    کلید واژگان: مدیریت, بحران, تاب آوری, اجتماع محور
  • احمد اسدی*، صدیقه طوطیان
    تاب آوری منابع انسانی به معنای توانایی کارکنان برای ادامه فعالیت در شرایط کاری نامساعد است. از آنجا که فعالیت کاری بلندمدت در شرایط کاری نامساعد موجب فرسودگی شغلی و ترک خدمت کارکنان می شود، موضوع تاب آوری منابع انسانی توجه پژوهشگران را جلب کرده است. هدف از این پژوهش ارائه الگوی تاب آوری منابع انسانی با رویکرد فرهنگ سازمانی در سازمان امور مالیاتی ایران است. روش تحلیل داده ها در بخش کیفی، تحلیل مضمون و در بخش کمی، مدل سازی معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی شانزده نفر از خبرگان و مدیران منابع انسانی سازمان امور مالیاتی است. داده های تحقیق در بخش کیفی، با روش مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی، با پرسش نامه محقق ساخته گردآوری شد. روایی پرسش نامه و روایی سازه و پایایی با استفاده از آلفای کرونباخ محاسبه و تایید شد. الگوی تاب آوری منابع انسانی در قالب هفت مضمون فراگیر و بیست مضمون سازمان دهنده استخراج شد که عبارت اند از: فرهنگ رفتار شهروندی سازمانی، فرهنگ عاطفی، فرهنگ دانش محوری، فرهنگ اشتیاق شغلی، فرهنگ معنویت، فرهنگ تعالی منابع انسانی و فرهنگ حمایتی. طبق نتایج پژوهش، اجرای موثر اقدام های شناسایی شده در راستای تاب آوری منابع انسانی، مانع از دست رفتن منابع انسانی شایسته و کارآمد سازمان می شود.
    کلید واژگان: تاب آوری, تحلیل مضمون, سازمان امور مالیاتی, مدل سازی معادلات ساختاری, منابع انسانی, فرهنگ سازمانی
    Ahmad Asadi *, Sedighe Tootian
    Human resources resilience refers to employees' ability to sustain their performance under unfavorable working conditions. Prolonged exposure to such conditions often results in job burnout and employee turnover, making resilience a critical focus for researchers. This study aims to develop a model for human resources resilience based on an organizational culture approach within the Tax Administration. Data analysis employed content analysis for the qualitative phase and structural equation modeling (SEM) for the quantitative phase. The qualitative phase's statistical population consisted of 16 experts and human resource managers from the Iran Tax Affairs Organization. Data collection involved semi-structured interviews for the qualitative phase and researcher-designed questionnaires for the quantitative phase. The validity (content and construct) and reliability of the questionnaire were assessed and confirmed using Cronbach's alpha. The human resources resilience model was derived from seven overarching themes and 20 organizing themes, including: organizational citizenship culture, emotional culture, knowledge-centric culture, culture of job engagement, spirituality culture, human resources excellence culture, and supportive culture. Effective implementation of the identified measures enhances human resources resilience and prevents the loss of competent and efficient personnel.
    Keywords: Resilience, Human Resources, Organizational Culture, Tax Administration, Structural Equation Modeling, Content Analysis
  • زهره محسنی کبیر، زهره موسوی کاشی*، سید شهروز سید حسینی نیا
    نقش کلیدی کسب و کارهای کوچک و متوسط به عنوان موتور مولد اقتصادی از اهمیت ویژه ای برخوردار است . کسب و کارهای کوچک و متوسط امروزه به عنوان عامل عمده رشد ساختار صنعتی بسیاری از کشورها، بخصوص کشورهای در حال توسعه محسوب می شوند. بنابراین مقاومت آنها برای رقابت در بازار جهانی قرن بیست و سوم حیاتی و این امر مهم جز با تاب آوری امکان پذیر نمی باشد. این پژوهش از بعد هدف، اکتشافی-توصیفی؛ از بعد مخاطب، بنیادی (جامعه علمی) و از بعد زمان، مقطعی بوده و مبتنی بر رویکرد آمیخته می باشد. در بخش کیفی از ابزار مصاحبه عمیق با خبرگان، و در بخش کمی از پرسشنامه محقق ساخته، استفاده شده است. در تحلیل داده ها، برای غربالگری متغیرها از روش دلفی فازی و جهت شناسایی روابط مولفه ها و تعیین مولفه های استراتژیک از روش دیمتل فازی، استفاده شد و درنهایت جهت تعیین ساختار سلسله مراتبی و تحلیل تعامل، روش معادلات ساختاری تفسیری استفاده گردید. جامعه مورد مطالعه این پژوهش به شیوه نمونه گیری هدفمند و استفاده از روش گلوله برفی انتخاب گردید. جهت تکمیل و تحلیل معیارها به روش دلفی، تعداد 13 نفر و جهت بررسی روابط علت و معلولی بین معیارها، تعداد 12 نفر از کارشناسان با توجه به تخصص و صلاحیت مرتبط مورد مطالعه قرار گرفتند. با توجه به یافته های پژوهش، عوامل استراتژی، منابع اقتصادی، منابع انسانی، ویژگی های مدیریتی، تحقیق وتوسعه جزء برجسته ترین و قوی ترین عوامل اصلی موثر بر تاب آوری کسب و کارهای کوچک و متوسط می باشند. این عوامل جزء عوامل مستقل ولی با تاثیرگذاری بالا می باشند. همچنین عوامل تحریم، ثبات سیاسی، ثبات اقتصاد کلان، حق مالکیت معنوی، ارتباطات سیاسی، نوسانات نرخ ارز و فراگیری مالی ازجمله مولفه های گروه علت و تاثیرگذار پژوهش بوده اند، علاوه برآن عوامل برون سازمانی که عمدتا کسب و کارها نقشی در بهبود و یا تغییر آنها ندارند؛ جزء عواملی هستند که علیرغم روابط قوی، برجسته نیستند و برای تاب آوری کسب و کارهای کوچک و متوسط از درجه اهمیت کمتری برخوردار ند. همچنین عوامل ظرفیت سازگاری، جهانی شدن، نوآوری، شخصیت، برند و شهرت، همکاری، مکان و تنوع، فنآوری مالی، کارآفرینی، سرمایه اجتماعی و فنآوری اطلاعات جزء عوامل کاملا برجسته ایی هستند که اتصالات ضعیفی دارند. این عوامل بر روی عوامل دیگر نمی توانند تاثیرگذار باشند ولیکن از عمده فاکتورهای مهم و اساسی تاب آوری کسب و کارها می باشند.
    کلید واژگان: تاب آوری, کسب و کارهای کوچک و متوسط, معادلات ساختاری تفسیری, دیمتل فازی, دلفی فازی
    Zohreh Mohsenikabir, Zohreh Mousavi Kashi *, Seyed Shahrooz Seyedi Hosseininia
    This research is exploratory-descriptive from the objective aspect; In terms of the audience, it is basic and in terms of time, it is cross-sectional and is based on a mixed approach. In the qualitative part, an in-depth interview tool with experts was used, and in the quantitative part, a research complete and analyze the criteria using the Delphi method, 13 people were studied and in order to check the cause and effect relationships between the criteria, 12 experts were studied according to their expertise and qualifications. According to the findings of this research, strategy factors, economic resources, human resources, management characteristics, research and development are among the most prominent and strongest main factors affecting the resilience of small and medium businesses. These independent factors are among the highly influential ones. Also, the factors of embargo, political stability, macroeconomic stability, intellectual property rights, political connections, exchange rate fluctuations, and financial inclusion were among the factors of the cause and effect group of the research. These factors are among the factors that have strong relationships but are not prominent. And it is less important for the resilience of small and medium businesses. Also, the factors of adaptation capacity, globalization, innovation, personality, brand and reputation, cooperation, location and diversity, financial technology, entrepreneurship, social capital and information technology are among the prominent factors that have weak connections. These factors cannot affect other factors, but they are one of the most important and fundamental factors of business resilience
    Keywords: Resilience, Small, Medium Businesses, Interpretive Structural Equations, Fuzzy Dimtel, Fuzzy Delphi
  • ناهید عابدینی نظری، حسین ادب*، عباس چهار دولی
    هدف

    این پژوهش با هدف طراحی مدلی برای یکپارچه سازی فرآیندهای فیزیکی، اطلاعاتی و مالی در زنجیره تامین به منظور تحقق تاب آوری در صنعت خودرو انجام شد.

     روش شناسی:

     رویکرد مورد استفاده در این پژوهش مدل سازی در مرحله اول به منظور شناسایی عوامل تاثیرگذار و تاثیرپذیر دیمتل فازی بوده که به دلیل آنکه دیمتل معمولا ماهیت و سطوح تعاملات را بیان نمی کند در ادامه با استفاده از رویکرد ساختاری تفسیری و استفاده از نرم افزار میگ- مک ضمن درک روابط علی- معلولی و شناسایی عوامل اثرگذار و اثرپذیر مولفه های موثر را در 5 سطح طبقه بندی نمود. شیوه گردآوری اطلاعات، مبتنی بر پرسشنامه و روش دلفی بود. پرسشنامه ای مبتنی بر رویکرد ترکیبیFuzzy DEMATEL- ISM طراحی و در اختیار 20 نفر از خبرگان مدیریت زنجیره تامین در صنعت قرار گرفت. پس از رسیدن به اتفاق نظر، این عوامل با رویکردهای موردنظر تجزیه وتحلیل شده و در پنج سطح طبقه بندی و دسته بندی در چهار  مختار، مستقل، وابسته و پیوندی انجام شده است. 

    یافته ها

    یافته ها نشان داد که 8 دسته عوامل(شامل یکپارچگی سنجش؛ مدیریت منابع، یکپارچگی ارتباط، سازمانی؛ زیرمولفه اجتماعی- اقتصادی؛ زیر مولفه انسانی و فنی؛ مولفه های مدیریتی، مشتریان، طرح ریزی، کیفیت اطلاعات و محصول؛ مولفه های جریان مالی، فرایندی و زیست محیطی؛ یکپارچگی برنامه ریزی تکنولوژی و انعطاف پذیری) به ترتیب بیشترین تاثیر در زنجیره تامین به منظور تحقق تاب آوری در صنعت خودرو دارند. 

    نتیجه گیری

    تاثیرگذارترین عامل در زنجیره تامین تاب آوری در صنعت خودرو، یکپارچگی سنجش در زنجیره تامین است که با کلیه زیر مولفه های دیگر در ارتباط بوده و در واقع سنجش تاب آوری بر روی زیرمولفه های مدیریت منابع و زیرمولفه مدیریتی تاثیر می گذارد.

    کلید واژگان: روابط زنجیره تامین, شرکت های کوچک و متوسط, صنعت خودرو, تاب آوری, رویکردبریکولاژی
    Nahid Abedini Nazari, Hossein Adab *, Abbas Chahardoli
    Objective

    This research aims to design a model for the integration of physical, informational, and financial processes in the supply chain to achieve resilience in the automotive industry. 

    Methodology

    The approach used in this research is modeling, initially utilizing Fuzzy DEMATEL to identify influencing and influenced factors. Since DEMATEL typically does not describe the nature and levels of interactions, the study further employs an Interpretive Structural Modeling (ISM) approach using MICMAC software to understand causal relationships and categorize influential factors into five levels. Data collection was based on a questionnaire and the Delphi method. A questionnaire grounded in a hybrid Fuzzy DEMATEL-ISM approach was designed and distributed to 20 supply chain management experts in the industry. After reaching a consensus, these factors were analyzed with the chosen approaches and classified into five levels, categorized into four types: autonomous, independent, dependent, and linkage.  

    Findings

    The findings indicate that eight categories of factors (including integration of measurement, resource management, communication integration, organizational; socio-economic sub-component; human and technical sub-component; managerial components, customers, planning, information and product quality; financial, process, and environmental components; technology planning integration and flexibility) have the highest impact on achieving resilience in the automotive industry supply chain. 

    Conclusion

    The most influential factor in the resilient supply chain of the automotive industry is the integration of measurement, which is connected with all other sub-components. In fact, resilience measurement impacts the resource management sub-component and the managerial sub-component.

    Keywords: Supply Chain Relationships, Small, Medium-Sized Enterprises, Automotive Industry, Resilience, Bricolage Approach
  • نگین صدری، محمود مدیری*، کیامرث فتحی، چنگیز والمحمدی

    هدف این پژوهش تحلیل مدیریت ریسک زنجیره تامین بر اساس قابلیت های تاب آوری در شرکت ملی پخش فراورده های نفتی ایران و در زنجیره تامین بنزین است. متغیرها از روش مالتی گراندد تئوری شناسایی و سپس با روش TISM، لایه های ارتباطی بین مقوله های اصلی تعیین شده و مدلی که در آن روابط و چگونگی اثرگذاری بین متغیرها مشخص باشد، ترسیم می گردد. نتایج نشان داد ریسک های ماهیتی، ریسک های سیاسی اجتماعی و ریسک های محیطی در راس مدل قرار داشته و تاثیر بیشتری بر سایر ریسک ها دارند. زمانی که ریسک های تامین، تقاضا و عملیاتی فرایندی رخ می دهند، با ایجاد اختلال در ساختار سازمان منجر به بروز ریسک های سازمانی می گردند. لذا جهت پاسخ به ریسک ها قابلیت های تاب آوری ارائه شده است. ابعاد تاب آوری تحت تاثیر ریسک ها قرار گرفته و جهت کنترل آن ها واکنش می دهند. این موضوع می تواند زنجیره تامین را در دستیابی به اهداف خود یاری نماید.

    کلید واژگان: ریسک, مدیریت ریسک, زنجیره تامین, تاب آوری, بنزین, مدل ساختاری تفسیری فراگیر
    Negin Sadri, Mahmud Modiri*, Kiamars Fathi, Changiz Valmohamadi

    The purpose of this research is analyzing the supply shain risk management based on resilience capabilities with TISM approach in Iran's National Oil Products Distribution Company and the gasoline supply chain.
    Variables were identified through a multi-grounded theory.Then, the relationships between the dimensions of the structural model was determined through TISM.
    The results showed that, inherent risks, socio-political risks and environmental risks are at the top of the model and have a greater impact on other risks. The occurrence of supply, demand and processes - operational risks lead to the emergence of organizational risks. A high level of risk in the organization causes disruptions in the supply chain.Therefore, in order to respond to risks and control them, resilience capabilities have been provided. The dimensions of resilience are affected by risks and react to control them. This issue can help the supply chain achieve its goals.

    Keywords: Risk, Risk Management, Supply Chain, Resilience, Gasoline, Total Interpretive Structural Model (TISM)
  • زهرا کاظمی، کاظم عسکری فر*، ابوالقاسم ابراهیمی
    هدف
    امروزه استارت آپ ها نقش بی بدیلی در رشد و توسعه جوامع در دنیای کنونی ایفا می کنند. خلق اندیشه، کارآفرینی، رشد صنعت گردشگری، کسب وکارهای متنوع جدید، فناوری های نوآورانه و ظهور اقتصاد جدید مبتنی بر آن، نقطه عطفی در عرصه اقتصاد به شمار می رود که پنجره جدیدی برای کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه باز کرده است تا اینگونه بتوانند بهره مندی بیشتری از توسعه در حوزه اقتصاد دانش بنیان بدست بیاورد. استارتاپ ها باید در حین رشد و بلوغ خود موانع متعددی را پشت سر بگذارند و گروه های غیرپویا و غیرنوآور به ندرت از این تحولات نجات می یابند. بنابراین برای اینکه شرکت‎های نوپا بتوانند در محیط پویای کسب و کار، حیات خود را حفظ کنند، نیاز است که قابلیت های کلیدی بازاریابی را در الگویی متناسب با چرخه عمر خود داشته باشند، بر همین اساس این پژوهش با هدف شناسایی قابلیت های بازاریابی در شرکت های نوپا تعریف شده است.  
    روش
    از منظر روش شناختی یک پژوهش اکتشافی است که از منظر هدف کاربردی و از نظر متغیرها آمیخته بوده و در افق زمانی مقطعی و با رویکرد استقرایی در محیط واقعی و غیرآزمایشگاهی انجام شده است. همچنین قلمرو مکانی آن کسب و کارهای نوپای مستقر در پارک علم و فناوری بوده اند که داده های آن قلمرو زمانی نیمه دوم 1399 و نیمه اول 1400 گردآوری شده اند. این پژوهش در سه مرحله اصلی اجرا شده است. در مرحله اول قابلیت های بازاریابی با استفاده از بررسی متون و مطالعات پیشین شناسایی و استخراج شده است. روش مورد استفاده در این گام، مرور نظام مند بودهاست. علت انتخاب این روش دقت و جامعیت بهره گیری علمی از پژوهش های اصلی برای به حداقل رساندن اشتباه ها و خطاهای تصادفی است که بیشترین تعداد ممکن از مطالعات مرتبط در این موضوع شناسایی شوند. جامعه آماری در این مرحله کلیه مقالات و کتب معتبر در دسترس بیست ساله اخیر بوده که با استفاده از روش کسپ ، اعتبار پژوهش های مورد استفاده ارزیابی شده است. در تکمیل این مرحله، با استفاده از مصاحبه عمیق، فهرست قابلیت های بازاریابی کسب وکارهای نوا تکمیل شده است. در مرحله دوم، اهمیت قابلیت های بازاریابی در چرخه عمر کسب و کارهای نوپا با استفاده از پیمایش میدانی و با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته تعیین شد. جامعه آماری در این مرحله همبنیان گذاران استارتاپ های مستقر در مرکز رشد پارک علم و فناوری فارس بوده اند که بر اساس فهرست دریافتی از مرکز رشد، بر اساس دسترسی، مشارکت کنندگان تعیین شدند. جامعه آماری در این مرحله 242 استارتاپ فعال در این مرکز بوده اند که بر اساس رابطه کوکران و با ضریب خطای 10 درصد، حجم نمونه 69 مورد مشخص شد و بر اساس دسترسی و تمایل به همکاری تعداد 56 پرسشنامه تکمیل شد. روایی پرسشنامه به روش صوری و بر اساس نظر دو نفر از صاحبنظران دانشگاهی و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ (726/0) تایید شد. در ادامه میانگین داده های گردآوری شده با استفاده از آزمون ناپارامتری کروسکال والیس مقایسه شده و بر اساس معناداری تفاوت میانگین ها، قابلیت های مهم  در هر مرحله از چرخه عمر کسب و کارهای نوپا تعیین و الگوی نهایی ارائه شده است. 
    یافته ها
    براساس یافته ها 56 قابلیت شناسایی و در 13دسته گروه بندی شده اند. اسامی گروه ها: مدیریت سرمایه های ارتباطی، مدیریت محصول، سیستم ها و منابع بازاریابی، قابلیت عملیانی، توزیع، تحقیقات بازاریابی، مدیریت منابع انسانی بازاریابی، مدیریت برند، مدیریت مشتریان، ترفیع وتبلیغات، تنوع بخشی به روش های بازاریابی، مدیریت فروش، دیجیتال مارکتینگ.
    نتیجه
    به عنوان توصیه مدیریتی استارتاپ ها می توانند از این الگو به عنوان ابزاری علمی برای تصمیم سازی و عارضه یابی قابلیت های بازاریابی کسب و کارهای خود استفاده کنند. به علاوه استفاده از این الگو می تواند به  شرکت‎های نوپا کمک کند در محیط پویای کسب و کار، با شناخت قابلیت های مهم بازاریابی در مراحل مختلف، این قابلیت ها را در خود تقویت کرده و به قابلیت های پیشین خود اضافه نمایند. همچنین این الگو از لحاظ علمی منجر به گسترش دامنه علمی نوآوری مدل های کسب و کار شده و می تواند مبنایی برای پژوهش های مرتبط با مدیریت کسب و کارهای نوپا باشد.
    کلید واژگان: ارزش, نوآوری, تاب آوری, مرکز رشد, پایدارسازی
    Zahra Kazemi, Kazem Askarifar *, Abolghasem Ebrahimi
    Objective
    Today, the role of start-ups in the economic development of societies is such that it has a significant share of planning and studies at various levels, including policy and business management models. Startups have to overcome many obstacles as they grow and mature, and non-dynamic and non-innovative groups rarely escape these developments. Therefore, in order for start-ups to be able to survive in a dynamic business environment, they need to have key marketing capabilities in a pattern that fits their life cycle, Accordingly, this research is defined with the aim of identifying marketing capabilities in start-up companies.
    Method
    In this regard, from a methodological point of view, it is an exploratory research that is applied in terms of purpose and mixed in terms of variables, and was conducted in a cross-sectional time horizon and with an inductive approach in a real and non-laboratory environment. Also, the geographical area of those start-up businesses located in Science and Technology Park, whose data was collected in the second half of 2019 and the first half of 2010. This research has been implemented in three main stages. In the first stage, the marketing capabilities have been identified and extracted using the literature review and previous studies. The method used in this step is systematic review. The reason for choosing this method is the accuracy and completeness of the scientific use of the main researches to minimize mistakes and random errors, and to identify the largest possible number of related studies on this issue. At this stage, the statistical population has all available valid articles and books of the last 20 years, and the validity of the used researches has been evaluated using the Kasp method. At the completion of this stage, using in-depth interviews, the list of marketing capabilities of Nova businesses has been completed. In the second step, the importance of marketing capabilities in the life cycle of start-up businesses was determined using a field survey and using a researcher-made questionnaire. At this stage, the statistical population has been the co-founders of startups based in the Fars Science and Technology Park Growth Center, and the participants were determined based on the list received from the Growth Center, based on access. The statistical population at this stage has been 242 active startups in this center, based on Cochran's relationship and with an error rate of 10%, the sample size of 69 cases was determined, and 56 questionnaires were completed based on accessibility and willingness to cooperate. The validity of the questionnaire was confirmed by formal method and based on the opinion of two academic experts and its reliability was confirmed using Cronbach's alpha coefficient (0.726).In the following, the average of the collected data was compared using the non-parametric Kruskal-Wallis test, and based on the significance of the average difference, the important capabilities at each stage of the life cycle of start-up businesses were determined and the final model was presented.
    Results
    Based on the findings, 56 features were identified and grouped into 13 categories. Names of groups: communication capital management, product management, marketing systems and resources, operational capability, distribution, marketing research, marketing human resources management, brand management, customer management, promotion and advertising, diversification of marketing methods, sales management, digital marketing.
    Conclusion
    As a management recommendation, startups can use this model as a scientific tool for decision-making and problem-solving of the marketing capabilities of their businesses. In addition, the use of this model can help start-up companies in a dynamic business environment, by recognizing important marketing capabilities at different stages, strengthen these capabilities and add to their previous capabilities. Also, scientifically, this model has led to the expansion of the scientific scope of innovation of business models and can be a basis for research related to the management of start-up businesses.
    Keywords: Value, Innovation, Resilience, Growth Center, Sustainability
  • پرهام آقایانی، احسان نیک بخش*
    زمینه و هدف

    در سال های اخیر به دلیل افزایش آسیب های زیست محیطی، نظیر اقداماتی که باعث افزایش دمای کره زمین شده است، و همچنین افزایش جنگ و تروریسم در سراسر جهان، شاهد افزایش بلایای گوناگون بوده ایم. درنظرگیری برنامه ریزی مناسب برای امور لجستیکی و ارسال اقلام امدادی در قبل و بعد از فاجعه می تواند باعث نجات جان و مال آسیب دیدگان شود. در این مطالعه، دو موضوع تاب آوری و انصاف در لجستیک بشردوستانه از دیدگاه تحقیق در عملیات موردبررسی قرار گرفته است. انصاف به توزیع و ارضای مساوی و عادلانه تقاضای اقلام امدادی بین حادثه دیدگان می پردازد. همچنین تاب آوری به مجموعه ای از اقدامات که باعث کاهش آسیب پذیری سیستم در برابر بلایا و بازگشت سریع سیستم به شرایط قبل از فاجعه می شوند، اشاره دارد. هدف از این مطالعه مرور پیشینه پژوهش در حوزه های انصاف و تاب آوری در لجستیک بشردوستانه است.

    روش

     داده های مورداستفاده از نوع کیفی هستند. تمرکز این مطالعه، بررسی پژوهش های این حوزه طی سال های 1389 الی 1402 است. در این مطالعه، داده های مورداستفاده از کتاب ها و مقالات موجود در پایگاه های اطلاعاتی آنلاین نظیر گوگل اسکالر و اسکوپوس به دست آمد. سپس با روش فراتحلیل و با استفاده از نرم افزار مایکروسافت اکسل نسخه 2019 داده ها موردبررسی و تحلیل قرار گرفتند.

    یافته ها

    انصاف و تاب آوری را می توان جزو مباحث چالش برانگیز سازمان امداد و نجات دانست. همان طور که نتایج این مطالعه نشان می دهد، با وجود افزایش روزافزون تعداد مطالعات در مباحث تاب آوری و انصاف در لجستیک بشردوستانه، هنوز به اندازه کافی به آن توجه نشده است. نتایج این مطالعه نشان می دهد علی رغم اهمیت کاربردی این دو مفهوم در حوزه لجستیک بشردوستانه، توجه کمی به آن ها در پژوهش های این حوزه شده است. ازجمله زمینه های تحقیقاتی می توان به درنظرگیری هم زمان انصاف و تاب آوری، درنظرگیری سنجه ای در جهت ایجاد تاب آوری به صورتی کارآمد در توزیع اقلام امدادی در لجستیک بشردوستانه، و درنظرگیری رویکرد های ریسک گریز عدم قطعیت مانند بهینه سازی استوار اشاره کرد.

    نتیجه گیری

    در این مطالعه، اهمیت انصاف و تاب آوری و سنجه های اندازه گیری آن ها در لجستیک بشردوستانه نشان داده شده است. نتایج نشان می دهد علی رغم اهمیت انصاف و تاب آوری در لجستیک بشردوستانه، همچنان شکاف های تحقیقاتی بسیاری وجود دارد که نتایج آن ها می تواند به بهبود برنامه ریزی سازمان امداد و نجات کمک قابل توجهی بکند.

    کلید واژگان: لجستیک بشردوستانه, تاب آوری, انصاف, توزیع اقلام امدادی
    Parham Aghayani, Ehsan Nikbakhsh*
    Background and objective

    The world is facing with the increase in natural disasters, wars and terrorism. Proper logistic planning and timely delivery of relief items before and after disasters can save lives and property of affected people. This study aims to review the literature on the concepts of resilience and fairness and their modeling in humanitarian logistics. 

    Method

    The data in this study are qualitative, collected from books and articles published from 2010 to 2023 and available in online databases such as Google Scholar and Scopus. Then, using the meta-analysis method, they were analyzed using Microsoft Excel software.

    Results

    Fairness and resilience are challenging issues for emergency and relief organizations. Despite the practical importance of these two concepts in humanitarian logistics, limited attention has been paid to them in literature. Some research areas included simultaneous consideration of fairness and resilience, the use of indicators to create efficient resilience in the distribution of relief items and the adoption of risk-averse approaches to estimate uncertainty, such as robust optimization.

    Conclusion

    This study highlights the importance of fairness and resilience and their measurement in humanitarian logistics. Despite their importance in humanitarian logistics, there are still research gap. Further studies can greatly contribute to improving the planning ability of emergency and relief organizations.

    Keywords: Humanitarian Logistics, Resilience, Fairness, Distribution Of Relief Items
  • حسام الدین رحمانی باروجی*، علیرضا علی احمدی، میرزا حسن حسینی، محمدمهدی پرهیزگار

    اقتصاد مقاومتی به عنوان یک راهبرد اقتصادی برای رویارویی با اقتصاد وابسته و در پاسخ به تحریم های استکبار جهانی علیه ایران، توسط مقام معظم رهبری مورد تاکید واقع گردیده است. اقتصاد مقاومتی به دنبال کاهش آسیب پذیری در مقابل تهدید های خارجی، جلوگیری از بحران ها و بازنگری در ساختارها و سامانه های ناکارآمد فعلی اقتصادی است. در اقتصاد مقاومتی تلاش بر کاهش وابستگی ها و استفاده حداکثری از مزیتهای تولید داخل است. از اینرو، ضروری است مدل های کسب و کار بنگاه های اقتصادی ایران بر اساس این رویکرد بازطراحی شود. در این راستا، این تحقیق چارچوب مفهومی، ابعاد و اجزای مدل کسب و کار مبتنی بر رویکرد اقتصاد مقاوتی را تدوین و تبیین نموده است. رویکرد حاکم بر این پژوهش کیفی و روش تحقیق مورد استفاده در آن فراترکیب است که از الگوی هفت مرحله ای سندلوسکی تبعیت نموده است. در گام نخست، بیانات مقام معظم رهبری در خصوص اقتصاد مقاومتی ، همچنین مقالات و مجموعه تحقیقات پیرامون مفاهیم تاب آوری و مدل کسب و کار به دقت گردآوری و مطالعه شد. سپس، چارچوب مفهومی کسب و کار با رویکرد اقتصاد مقاومتی شناسایی شد. در ادامه عوامل اثرگذار بر طراحی مدل کسب و کار با رویکرد اقتصاد مقاومتی شناسایی شد. بدین منظور 32 پژوهش که به طور مستقیم با موضوع پژوهش مرتبط بودند انتخاب و از طریق نرم افزار MAXQDA مورد واکاوی قرار گرفتند و 169 کد، شناسایی شد. در مرحله بعد، پس از دسته بندی کدهای مشابه، در نهایت 34 عنوان کد در قالب 9 موضوع انتخاب و در چارچوب مدل مفهومی پژوهش ارائه شدند.

    کلید واژگان: اقتصاد مقاومتی, مدل کسب و کار, تاب آوری, فراترکیب
    Hesamedin Rahmani, Alireza Aliahmadi*, Mirzahasan Hosseini, Mohamadmehdi Parhizgar

    Resistance economy as an economic strategy to face the dependent economy and in response to the arrogant global sanctions against Iran, has been emphasized by the Supreme Leader. Resistance economy seeks to reduce vulnerability to external threats, prevent crises, and review current inefficient economic structures and systems. In the resistance economy, the effort is to reduce dependencies and make maximum use of the advantages of domestic production. Therefore, it is necessary to redesign the business models of Iranian enterprises based on this approach. In this regard, this research has compiled and explained the conceptual framework, dimensions and components of the business model based on the resistance economy approach. The approach of this qualitative research and the research method is meta-synthesis, which follows the seven-stage model of Sandelowski. In the first step, the Supreme Leader's statements regarding the resistance economy, as well as articles and research collections on the concepts of resilience and business models were carefully collected and studied. Then, the conceptual framework of business was identified with the resistance economy approach. In the following, the influencing factors on the design of the business model with the resistance economy approach were identified. For this purpose, 32 studies that were directly related to the research subject were selected and analyzed through MAXQDA software, and 169 codes were identified. In the next step, after categorizing the similar codes, finally 34 code titles were selected in the form of 9 topics and presented in the framework of the conceptual model of the research.

    Keywords: Resistance Economy, Business Model, Resilience, Meta-Synthesis
  • سمیه اسلامی فارسانی، اسماعیل مزروعی نصرآبادی*، علی فرهادیان

    با توجه به تاثیرات مخرب حوادث، بحران ها و بلایای طبیعی و غیرطبیعی بر عملکرد زنجیره تامین شرکت ها، متخصصان سازمانی در صدد آن برآمدند تا به مطالعه درباره مفهوم ریسک در زنجیره تامین و همچنین چگونگی راه های مقابله با آن ها بپردازند. با توجه به اهمیت بحث تاب آوری در زنجیره تامین و چگونگی اجرای راهبرد های آن، هدف این پژوهش شناسایی و بررسی راهبرد های مناسب برای ایجاد تاب آوری در زنجیره تامین است. در راستای شناسایی راهبردهای تاب آوری زنجیره تامین از رویکرد فراترکیب بهره گرفته شده است. به منظور روایی و پایایی پژوهش از برنامه ارزیابی مطالعات کیفی استفاده شده است. برای این منظور، با مراجعه به اسناد و مدارک معتبر قابل دسترس در پایگاه های داده «گوگل اسکالر»، «ساینس دایرکت»، «اسپرینگر»، «امرالد»، «علم نت»، «مگیران» و «نورمگز» در بازه زمانی 2019-2000 (خارجی) و 98-80 (داخلی) تعداد 577 مقاله در حوزه تاب آوری زنجیره تامین شناسایی شد و سپس 66 مقاله راجع به موضوع راهبرد ها انتخاب شد. از این تعداد 8 مقاله به زبان فارسی و 58 مقاله به زبان لاتین بودند. با مرور نظام مند پیشینه 68 راهبرد برای تاب آوری زنجیره تامین شناسایی شد و در نهایت با توجه به زمان استفاده از آن ها، به سه دسته کلی راهبرد های پیشگیرانه، راهبرد های همزمان و راهبرد های واکنشی دسته بندی شدند. در بررسی مطالعات قبلی در این زمینه مجموعه کامل و جامعی از راهبرد های تاب آوری زنجیره تامین ارائه نشده است و این تحقیق به دنبال آن است تا با استفاده از مرور نظام مند پیشینه این راهبرد ها را شناسایی و ارائه کند. در نهایت، راهبردهای ایجاد انعطاف پذیری، ایجاد افزونگی، اطمینان از چابکی زنجیره تامین، افزایش قابلیت ردیابی و ساخت فرهنگ قوی همکاری به عنوان مهمترین راهبردها برای تاب آوری زنجیره تامین شناسایی شدند.

    کلید واژگان: تاب آوری, تاب آوری زنجیره تامین, راهبرد تاب آوری زنجیره تامین, فراترکیب, مدیریت ریسک زنجیره تامین
    Somayeh Eslami Farsani, Esmaeil Mazroui Nasrabadi *, Ali Farhadian
    Introduction

    Several disruptions in the business environment can occur naturally or by unnatural causes. Due to the destructive effects of disasters, crises, natural and unnatural disasters on supply chain performance, organizational experts seek to study the concept of risk in the supply chain as well as how to deal with them. Resilience refers to the system's ability to cope with disruptions and swiftly return to a prior or improved state. If the supply chains are not resilient, they will suffer severe damage with any disruption; as a result, resilience is a critical issue for the supply chain. Given the significance of this issue, the objective of this study is to identify suitable strategies for enhancing resilience in the supply chain.

    Methodology

    A metasynthesis approach was employed to identify supply chain resilience strategies. To evaluate the validity and reliability of the research, the quality assessment program (CASP) and the Cohen's kappa formula were utilized. For this purpose, by referring to the valid documents available in the databases "Google Scholar", "Science direct", "Emerald","Springer", "Elm Net", "Magiran" and "Noormagz" in the period 2000-2019 (External) and 80-98 (internal) 577 articles in the field of supply chain resilience identified, and then 66 articles related to the topic of strategies were selected. Of them, eight articles were In Persian, and 58 articles were in Latin.

    Results and Discussion

    With a systematic review of the literature, 68 strategies for enhancing supply chain resilience were identified: “Increase backup inventory”, “Considering the bill of materials and substitutes (BOM)”, “Production of semi-finished products”, “Strategic inventory management”, “Postponing”, “Creating flexibility in transportation”, “Channel rerouting and reconfiguration”, “Adaptation of social and environmental issues”, “Creating additional capacity in the structure of the distribution network”, “Create backup capacity”, “Compliance with sustainability”, “Increasing speed”, “Delivery during low traffic hours”, “Create redundancy”, “Achieving a high level of flexibility”, “Ensuring supply chain agility”, “Customer response”, “Demand forecast”, “Creating diversity in the portfolio”, “Product differentiation and customization”, “Building relationships with buyers”, “Smooth replacement of the product”, “Creating appropriate contractual agreements”, “Establishing public and private partnerships”, “Creating relational competencies and social capital”, “Focus on integrity and communication”, “Increase creativity”, “Efficiency and skill development”, “Establishing a relationship with the supplier”, “Use of multiple sources of supply”, “Choosing the right supplier”, “Creating flexibility in supply”, “Providing parts and goods from domestic suppliers instead of foreign suppliers (use of domestic resources)”, “Using incentives for supplier development and improvement”, “Supplier resilience”, “Production outsourcing”, “Strengthening facilities”, “Dispersion of facilities”, “Operations and Supply Chain - Focus on supply chain management”, “Designing the supply chain network (paying attention to the size of the network/structure of the distribution center)”, “Building a strong culture of collaboration”, “Use of employees overseas”, “Human resources management”, “Quality Control”, “Using Six Sigma processes”, “Improve production and process for efficiency and reduce waste”, “Implementation of lean production processes with timely delivery and low inventory”, “Implementation and use of information and communication technology”, “Increased traceability”, “Provide security”, “Improve the security system”, “Creating a risk management culture”, “Safety certificate”, “Classification planning”, “Creating contingency planning”, “Revenue management through dynamic pricing and advertising”, “Economic supply incentives”, “Possible redirection”, “Creating logistics capabilities”, “Superior transportation”, “Use of multiple carriers/ports”, “Accelerate transportation”, “Creating flexibility in transportation” and “Channel rerouting and reconfiguration”. They were grouped in 12 categories including "inventory management", "adaptability", "demand management", "communication management", "knowledge management", "and supply chain management “,” quality management “,” information management “,” risk management, Planning “,” Financial Management and Logistics Management". Finally, according to the time of their use, they were classified into three general categories: preventive strategies, concurrent strategies and reactive strategies. Some categories were placed in only one category of preventive strategies, concurrent strategies and reactive strategies, but some strategies were placed in two or three categories. A review of previous studies in this field has not provided a complete and comprehensive set of supply chain resilience strategies, and this article seeks to identify and present these strategies using a systematic review of the literature. Finally, creating flexibility, creating redundancy, ensuring supply chain agility, increasing visibility and building a strong culture of cooperation were identified as the most important strategies for supply chain resilience.

    Conclusion

    The supply chain resilience strategies are categorized into those that can be utilized before a disruption, during a disruption, and after a disruption, based on the timing of their application. In the pre-disruption conditions, adopting preventive strategies will help to prevent the occurrence of disruptions. Based on this categorization, it is essential to identify preventive strategies according to the specific conditions and implement them effectively. When a disruption occurs, the supply chain must be prepared for it and be able to respond quickly to that disruption. Consequently, identifying concurrent (current) strategies is crucial here. Thus, by adopting concurrent strategies, the supply chain can be saved from severe damage in the event of a disruption. In situations where supply chain disruption has occurred and led to supply chain disruption, it is crucial to adopt reactive (recovery) strategies to improve the situation and its recovery. In summary, the adoption of appropriate strategies is crucial, considering the specific conditions in which the supply chain operates. Managers should focus on identifying strategies that enhance supply chain resilience.

    Keywords: Meta-Synthesis, Resilience, Supply chain resilience strategy, Supply Chain Resilience, Supply chain risk management
  • محمدباقر رسوله وندی، اکبر عالم تبریز*، هیرش سلطان پناه

    کوچک ترین اخلال در روند یک زنجیزه تامین را می توان به یک گسل تشبیه کرد. گسلی که شکاف و عمق آن می تواند لحظه به لحظه افزایش پیدا کند. تاب آوری زنجیره تامین صنعت قطعه سازی خودروایران ضمن امکان مقابله با این اختلالات، منجر به توسعه صادرات در این زنجیره تامین می شود.در همین راستا، این پژوهش آمیخته (کیفی-کمی) باهدف ارائه الگوی عوامل عملکردی تاب آوری پایدارزنجیره تامین صنعت قطعه سازی خودروایران با رویکرد توسعه صادرات انجام گرفته است. ابتدا در بخش کیفی با کمک مرور پیشینه های پژوهشی معتبر 49 شاخص شناسایی شدند. سپس در بخش کمی با استفاده از روش دلفی وپنل 19 نفره خبرگان پس از سه راند 24 شاخص مهم برگزیده و پایداری شاخص ها نیز با نظر خبرگان تایید شد. درادامه بخش کمی پژوهش نیزتعیین ارتباط بین متغیرها برای دستیابی به الگو در بخش کمی با اتکا به روش مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) انجام شد. یافته های پژوهش مدلی ده سطحی بود که تاثیرگذارترین شاخص در سطح دهم پیش بینی بحران ها همانند حوادث غیر مترقبه (طوفان،ریزگرد،زلزله،سیل، خشکسالی) و تاثیر پذیرترین شاخص هم سرعت و توانایی واکنش اضطراری بود.

    کلید واژگان: زنجیره تامین, پایداری, تاب آوری, عملکرد زنجیره تامین, صادرات صنعت قطعه سازی
    Mohammadbagher Rasulehvandi, Akbar Alamtabriz *, Hiresh Soltanpanah

    The smallest disruption in the process of a supply chain can be likened to a fault. A fault whose gap and depth can increase moment by moment. The resiliency of the supply chain of Iran's auto parts manufacturing industry, along with the possibility of dealing with these disturbances, leads to the development of exports in this supply chain. In this regard, this mixed research (qualitative-quantitative) aims to provide a model of the functional factors of sustainable resilience of the supply chain of the parts manufacturing industry. Iran's auto has done it with the approach of export development. First, in the qualitative section, 49 indicators were identified with the help of reviewing valid research records. Then, in the quantitative part, using the Delphi method and a panel of 19 experts, after three rounds, 24 important indicators were selected and the stability of the indicators was also confirmed by the opinion of the experts. In the continuation of the quantitative part of the research, the relationship between the variables was determined to achieve the pattern in the quantitative part by relying on the Interpretive Structural Modeling (ISM) method. The findings of the research were a ten-level model, where the most effective index in the tenth level was the prediction of crises such as unexpected events (storms, hailstorms, earthquakes, floods, droughts) and the most effective index was the speed and ability of emergency response.

    Keywords: Supply Chain, Sustainability, Resilience, Supply Chain Performance, Export Of Component Industry
  • اسفندیار زبردست*، سهیل قشلاق پور

    روند توسعه شهری در طی دهه های اخیر بسیار شدت یافته و انطباق محیط ساخته شده و زیرساخت های حیاتی برای افزایش تاب آوری آنها موردنیاز است. یکی از مهم ترین این عناصر، زیرساخت های حمل ونقل هستند که پرداختن به تاب آوری این زیرساخت ها به عنوان رویکردی راهبردی از اهمیت خاصی برخوردار است. ازاین رو، در این پژوهش به تبیین تاب آوری زیرساخت های حمل ونقل محلات نواحی دو (منطقه 9)، چهار (منطقه 6) و پنج (منطقه 1) کلان شهر تهران پرداخته شد. به این منظور 6 شاخص تراکم جمعیتی، بافت محلات، الگو طراحی محلات، قرارگیری بر گسل، محصوریت، عرض معبر با استفاده از روش تحلیل شبکه ای (ANP) به جهت ارزیابی تاب آوری زیرساخت های حمل ونقل محلات، وزن دهی و طبقه بندی شدند. نتایج این تحقیق نشان داد که تاب آوری زیرساخت های حمل ونقل محله کاشانک بیشترین امتیاز (89/4) و محله مهرآباد جنوبی کمترین امتیاز (92/2) را درمجموع بررسی شاخص ها کسب کردند که این موضوع نشانگر مطلوبیت بهتر و تاب آورتر بودن زیرساخت های حمل ونقل محله کاشانک نسبت به بقیه محلات و در مقابل لزوم توجه بیشتر بر زیرساخت های حمل ونقل محله مهرآباد جنوبی و توانمندسازی آنها است.

    کلید واژگان: حمل ونقل شهری, تاب آوری, زیرساخت های شهری, کلان شهر تهران
    Esfandiar Zebardast *, Soheil Gheshlaghpour

    The process of urban development has intensified in recent decades, and adaptation of the built environment and critical infrastructures are needed to increase their resilience. Some of the most important of these elements are transportation infrastructures, which is particularly important to address the resilience of these infrastructures as a strategic approach. Therefore, in this research, the resilience of the transportation infrastructures of two (region 9), four (6) and five (region 1) neighborhoods of Tehran metropolis were explained. For this purpose, 6 indicators of population density, texture of localities, design pattern of localities, Placement on the fault, enclosure, width of passage using network analysis method (ANP) in order to evaluate the resilience of transportation infrastructure the locations were weighted and classified. The results of this research showed that the resilience of transportation infrastructure in Kashank neighborhood got the highest score (4.89) and South Mehrabad neighborhood got the lowest score (2.92) in the total of indicators, which indicates better desirability and resilience. The transportation infrastructure of Kashank neighborhood is better compared to other neighborhoods, and in contrast, it is necessary to pay more attention to the transportation infrastructure of South Mehrabad neighborhood and empower them.

    Keywords: transportation, resilience, urban infrastructure, Tehran metropolis
  • حسین حمزوی*، مهدی اسدبک، بهروز رضایی منش
    زمینه و هدف

    امروزه بهبود فرآیند مدیریت ریسک های موثر منابع انسانی، شناسایی و ارزیابی ریسک ها، پیشگیری از وقوع آن ها و برنامه ریزی برای مدیریت راهبردی منابع انسانی نیز بسیار حایز اهمیت است. لذا هدف از پژوهش حاضر، تجزیه وتحلیل اثر مدیریت راهبردی منابع انسانی بر مدیریت ریسک های موثر منابع انسانی با نقش میانجی تاب آوری کارکنان می باشد.

    روش بررسی

    تحقیق کنونی ازنظر هدف، پژوهشی کاربردی و از حیث گردآوری داده ها و اطلاعات پژوهشی توصیفی-پیمایشی است. جامعه ی آماری این تحقیق کلیه ی کارکنان شرکت رجا به تعداد 706 نفر بوده و حجم نمونه آماری بر اساس فرمول کوکران 249 نفر از کارکنان تعیین شده است. روش جمع آوری داده ها از طریق پرسشنامه و روش تجزیه وتحلیل داده ها از رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری بود.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که مدیریت راهبردی منابع انسانی به ترتیب بر مدیریت ریسک های موثر منابع انسانی و تاب آوری کارکنان با ضریب t به مقادیر 2/56 و 9/15، و ضرایب استاندارد به مقادیر 0/62 و 0/86 تاثیر معناداری دارد. تاب آوری کارکنان بر مدیریت ریسک های موثر منابع انسانی با ضریب t به مقدار 4/52، و ضریب استاندارد به مقدار 0/77 تاثیر معناداری دارد. مدیریت راهبردی منابع انسانی بر مدیریت ریسک های موثر منابع انسانی با نقش میانجی تاب آوری کارکنان با ضریب t به مقدار 12/3 تاثیر معناداری دارد.

    بحث و نتیجه گیری

    تاب آوری کارکنان از طریق سطوح تاب آوری برنامه ریزی شده و انطباقی با رویکردهای ایجاد افزایش اعتمادبه نفس، انعطاف پذیری و انطباق پذیری در سازمان به مدیریت راهبردی منابع انسانی بر مدیریت ریسک های موثر منابع انسانی با کاهش پیامدهای نارضایتی شغلی به افزایش عملکرد سازمان کمک می نماید.

    کلید واژگان: مدیریت راهبردی منابع انسانی, مدیریت ریسک های منابع انسانی, تاب آوری
    hossein hamzavi *, Mehdi Asadbak, Behrouz Rezaei Manesh
    Background and purpose

    Therefore, the purpose of this research is to analyze the effect of strategic human resources management on the effective risk management of human resources with the mediating role of employee resilience.

    Research method

    The current research is an applied research in terms of its purpose, and a descripti vesurvey research in terms of collecting data and information. The statistical population of this research is 706 employees of Raja company, and the size of the statistical sample is 249 employees based on Cochran's formula. The data collection method was through a questionnaire and the data analysis method was from the structural equation modeling approach.

    Findings

    The results showed that the strategic management of human resources has a significant effect on the effective risk management of human resources and the resilience of employees with t coefficients of 2.56 and 9.15, and standard coefficients of 0.62 and 0.86, respectively. The resilience of employees has a significant effect on the effective risk management of human resources with a t coefficient of 52.4 and a standard coefficient of 0.77. Strategic management of human resources has a significant effect on effective risk management of human resources with the mediating role of employee resilience with a t coefficient of 3.12

    Conclusion

    Employee resilience through planned resilience levels and adaptation with approaches to increase self-confidence, flexibility and adaptability in the organization, strategic management of human resources, effective risk management of human resources by reducing the consequences of job dissatisfaction, helps to increase the performance of organization.

    Keywords: strategic management of human resources, risk management of human resources, resilience
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال