جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "cell viability" در نشریات گروه "زیست شناسی"
تکرار جستجوی کلیدواژه «cell viability» در نشریات گروه «علوم پایه»-
در سال های اخیر، تلاش های قابل توجهی بر پیشرفت مواد زیستی جدید مبتنی بر پلیمر طبیعی و استفاده از روش های کارآمد مانند مهندسی بافت پوست برای درمان زخم متمرکز شده است. در این مطالعه، یک داربست پلی کاپرولاکتون چاپ سه بعدی پوششدهی شده از طریق غوطه وری در یک ترکیب 1:4 از فیبروئین ابریشم 40 درصد استخراج شده از پیله های کرم ابریشم بومبیکس موری و نانوسلولز اکسید شده با تمپو پوشش داده شده، ساخته شد. اندازه منافذ و تخلخل به ترتیب 180 میکرومتر و 85 درصد بود. نتایج افزایش جذب تراوه (تورم و جذب آب به ترتیب 1342 و 80 درصد)، بهبود مدول ذخیره سازی (G’) از 500 به 4000 پاسکال، و همچنین گران روی کشسانی تا 60 درصد نشان دهنده خواص مطلوب این ساختار برای کاربردهای پانسمان زخم است. علاوه بر این، مطالعات ترشوندگی و زیست تخریب پذیری افزایش کلی زاویه تماس و نرخ تخریب را به ترتیب 3±9/19 درجه و 95٪ نشان داد. مطالعات زنده مانی و مهاجرت سلولی بر روی سلول های فیبروبلاست (929L) با استفاده از روش MTT، رنگ آمیزی داپی/ فالوئیدین و آزمایش خراش، به ترتیب بیش از 90 درصد زنده مانی تا 7 روز و ترمیم کامل خراش در 24 ساعت را نشان داد. این یافته ها نشان می دهد که داربست های پلی کاپرولاکتون پرینت شده سه بعدی که با فیبروئین ابریشم و نانوسلولز اکسید شده پوشش دهی شده اند، برای کاربردهای بهبود زخم امیدبخش بوده و ممکن است راه را برای پانسمان های زخم بر پایه پلیمر طبیعی هموار کنند.
کلید واژگان: چاپ سه بعدی, پلی کاپرولاکتون, فیبروئین ابریشم, نانوسلولز اکسید شده, زخم پوش, گران روی کشسانی, زنده مانی, مهاجرت سلولیIn recent years, significant efforts have been focused on advancements of novel biomaterials based on natural polymers and utilization of efficient methods such as skin tissue engineering for wound treatment. In this study, a 3D printed polycaprolactone (PCL) scaffold coated via immersion in a 1:4 blend of 40% silk fibroin from Bombyx mori cocoons and TEMPO-oxidized was developed. The pore size and the porosity were 180 µm and 85%, respectively. The results demonstrated an enhancement in exudate absorption (swelling and water uptake of 1342% and 80%, respectively), improvement in storage modulus (G’) from 500 to 4000 Pa, as well as viscoelasticity up to 60%, which all are favorable for wound dressing applications. Moreover, the wettability and biodegradability studies revealed an overall increase in contact angle and degradation rate of 19.9°±3, and 95%, respectively. Cell viability and migration studies on fibroblastic cells (L929) using MTT assay, DAPI/ Phalloidin staining, and scratch test showed over 90% viability up to 7 days and complete scratch repair within 24 hours. These findings show that 3D printed PCL scaffolds coated with silk fibroin and oxidized nanocellulose are promising for wound healing applications and might pave the way to natural polymer-based wound dressings.
Keywords: 3D Printing, Polycaprolactone, Silk Fibroin, Oxidized Nanocellulose, Wound Dressing, Viscoelasticity, Cell Viability, Cell Migration -
Harmaline and harmine, are the major ß-carbolines present in the seeds of the Peganum harmala L. These compounds are known as herbal active principals with potential use in pharmaceutical and medicine. To assess the growth inhibitory effect of phyto-alkaloids, harmaline and harmine, on cancer cell lines. The P. harmala L.’s alkaloids were extracted by acidic/basic extraction method and identified by two methods, Fourier Transform Infra-Red Spectroscopy (FTIR) and High-Performance Liquid Chromatography (HPLC). breast cancer cell lines, MDA_MB_231, were subjected to different concentration (1–100 μg. mL -1) of the P. harmala extract at different time courses (24h, 48h). Methylthiazol Tetrazolium (MTT) test, the half maximal inhibitory concentration (IC50) and the morphological changes through optical microscopy were evaluated cell lines, the P. harmala extract decreased cell viability in longer time exposure in a dose dependent manner. The more concentrated extract led to higher motility of MDA-MB-231 at 24h.It was observed that 30 μg. mL -1 is the minimum lethal dose that kills approximately 50% of cells at 24 hours in MDA-MB-231 cell line (IC50). The morphological observation ensured the apoptosis nature of P. harmala on cells as their membrane kept intact and no membrane permeabilization was observed. The results revealed that the P. harmala extracts decreased significantly growth rate and cell survival of cancer cell lines. higher growth inhibition of MDA-MB-231 cell line by the P. harmala extract was confirmed.Keywords: Cell viability, FT-IR, HPLC, Harmine, Harmaline
-
سلول های بنیادی ماکیان مدل های درون آزمایشگاهی فوق العاده ای در آموزش های تکوینی و دارویی محسوب می شوند. این سلول ها دارای ظرفیت های بالایی در خودنوزایی و تمایز بوده و می توانند به عنوان فناوری ارزشمندی در صنعت طیور مورد توجه قرار گیرند. هدف از این پژوهش استحصال، کشت و مقایسه سلول های فیبروبلاست جنین جوجه و بلدرچین با درنظر گرفتن زمان دوبرابر شدن تعداد سلولی (PDT) و میزان بقای سلولی در طول دوره های مختلف پاساژ بود. در این پژوهش تجربی، سلول های فیبروبلاست با روش هضم آنزیمی از تخم های لقاح یافته جدا و در محیط کشت DMEM محتوی 10درصد سرم FBS برای پاساژهای مختلف کشت شدند. زمان دو برابر شدن تعداد سلول ها و بقای سلولی با استفاده از رنگ آمیزی تریپان بلو و تستMTT بررسی گردید. داده ها نشان داد که هر دو نوع سلول در محیط کشت DMEM محتوی 10درصد سرم FBS و در دمای 38 درجه دارای حداکثر تکثیر بودند. براساس نتایج ما PDT برای هر دونوع سلول حدود 2±16 ساعت در طول پاساژهای اول تا سوم محاسبه گردید، اما در طی پاساژهای چهارم تا ششم PDT برای سلول های فیبروبلاست جوجه به 2±28 ساعت و برای سلول های فیبروبلاست بلدرچین 2±36 ساعت محاسبه گردید (p<0.05)؛ همچنین نتایج تست بقای سلولی مطابق با نتایج PDTبود. این پژوهش توانایی خودنوزایی و بقای سلول های فیبروبلاست بلدرچین به عنوان منبعی جدید از سلول های بنیادی ماکیان را توصیف می کند و استفاده ازین سلول ها در کاربردهای فناوردی در آینده را پیشنهاد می کند.کلید واژگان: سلول های بنیادی ماکیان, سرعت رشد, بقای سلولی, بلدرچینThe avian stem cells are an excellent in vitro model for development and pharmacology educations. These cells have the potential for self-renewal and differentiation and can be considered as a valuable technology in the poultry industry. The purpose of this study was the derivation, culture, and comparison of chicken fibroblast cells to quail cells, regarding cell doubling time and the rate of cell viability during various cell passages. In this experimental study, fertilized eggs were obtained and fibroblasts were isolated with an enzymatic digestion method and of cultured in DMEM medium including 10% FBS for various passages. Population doubling time (PDT) and cell viability were evaluated by trypan blue staining and MTT assay. Data indicated that both cells had a maximum proliferation when cultured in a DMEM containing 10% FBS at 38 C˚. Based on our results, PDT was measured 16±2 h for both two cells during the first o third passages. But, the population of the chicken fibroblasts was doubled in number each 28±2 h, while this value was 36±2.1 h for quail cell population (p<0.05) during the third to sixth passages. Also, cell viability results were according to PDT results. This study demonstrated a potential of self-renewal and cell viability of quail fibroblast cells as a new avian cell source and suggested to use of these cells in future manufacturing applications.Keywords: Avian stem cells, growth rate, cell viability, quail
-
سرطان پستان شایع ترین سرطان و از مهم ترین دلایل مرگ و میر برای زنان در سراسر جهان است. نوع سه گانه منفی، تهاجمی ترین نوع سرطان پستان بوده و شیمی درمانی تنها گزینه درمانی برای آن است. سلول های سرطانی حتی درصورت برخورداری کافی از اکسیژن مسیر گلیکولیز را انتخاب می کنند و فعالیت این مسیر نقش مهمی در ایجاد سرطان ایفا می کند. درنتیجه هدف قرار دادن گلیکولیز می تواند استراتژی موثری برای از بین بردن سلول های سرطانی باشد. در مطالعه حاضر اثر مهارکننده گلیکولیز به نام دی کلرواستات (DCA) روی القای آپوپتوز در سلول های سرطان پستان سه گانه منفی به نام MDA-MB-231 سنجیده شده و بیان ژن های ضدآپوپتوزی و miRNAهای انکوژن نیز بررسی شده است. نتایج آزمون MTT نشان داد که این دارو به صورت وابسته به غلظت موجب کاهش بقای سلولی می شود به طوری که غلظت 50 میلی مولار از این دارو بقای سلولی را تا %50 کاهش می دهد. نتایج آزمون انکسین/PI نشان داد که تیمار سلول ها با DCA موجب افزایش %32 سلول های آپوپتوزی نسبت به گروه کنترل می شود. نتایج آزمون چرخه سلولی نیز افزایش دوبرابری سلول ها در مرحله Sub-G1 در گروه تیمار نسبت به گروه کنترل را نشان داد. درنهایت کاهش بیان ژن های ضدآپوپتوزی Bcl2l1 و Mcl1 و همچنین کاهش بیان miR21 و miR27a به عنوان microRNAهای مهارکننده آپوپتوز در اثر تیمار با DCA مشاهده شد. نتایج ما نشان داد که DCA به عنوان مهارکننده گلیکولیز باعث کاهش تکثیر و القای آپوپتوز در سلول های سرطان پستان سه گانه منفی می شود که القای آپوپتوز از طریق کاهش بیان ژن های بقای سلولی و miRNAهای انکوژن صورت می گیرد.
کلید واژگان: انکوژن, بقای سلولی, چرخه سلول, سرطان سه گانه منفی, متاستازBreast cancer is the most common cause of death from cancer among women. The triple-negative breast cancer (TNBC) is the most invasive subtype, and chemotherapy is the only therapy option. Cancer cells preferably utilize the glycolysis pathway even with proper oxygen availability, and this activation plays a great role in tumorigenesis. Therefore, glycolysis targeting can be an effective strategy for cancer treatment. Here, the apoptotic effect of a glycolysis inhibitor named dichloroacetate (DCA) on TNBC cells MDA-MB-231 was assessed, and the expression of anti-apoptotic genes and oncogenic miRNAs was evaluated. MTT assay showed that DCA reduces cell viability in a dose-dependent manner with the IC50 concentration of 50 mM. Annexin/PI assay demonstrated that DCA due to DCA treatment. Finally, the expression of anti-apoptotic genes Bcl2l1 and Mcl1 and oncogenic miRNAs miR21 and miR27a decreased due to DCA treatment. Our results confirmed that DCA, as a glycolysis inhibitor, leads to apoptosis induction in TNBC cells because of reducing expression of viability genes and miRNAs.
Keywords: Cell cycle, Cell viability, Metastasis, Oncogene, Triple-negative cancer -
تلاش برای توسعه ترکیبات ضد سرطان به طور پیوسته ای ادامه دارد. نتایج برخی از پژوهش ها تاکید می کنند ترکیبات گیاه بومادران روی چندین رده سلول های سرطانی اثرات مهاری دارند. هدف پژوهش حاضر بررسی اثر سمیت عصاره هیدروالکلی گیاه بومادران بر سلول های سرطانی پستان انسان رده MCF-7 در هیدروژل فیبرین است. در این پژوهش تجربی، برای تهیه داربست هیدروژل فیبرینی، محیط M199 حاوی 10درصد سرم FBS و 1درصد پنی سیلین /استرپتومایسین و پودر فیبرینوژن با غلظت 3 میلی گرم بر میلی لیتر و ترومبین با غلظت 120 واحد بر میلی لیتر مورد استفاده قرار گرفت. سلول های MCF-7 کشت شده در ژل فیبرین به مدت 24 ساعت با غلظت های 1000، 500، 250، 100، 50 و 25 میلی گرم بر میلی لیتر عصاره هیدروالکلی گیاه بومادران تیمار شدند. در روزهای تعیین شده پس از تیمار، مورفولوژی، بقاء و تکثیر سلولی با رنگ آمیزی دپی و آزمون MTT ارزیابی شد. همچنین بررسی ساختار داربست و وضعیت استقرار سلول در ژل با عکسبرداری با میکروسکوپ الکترونی نگاره انجام گرفت. نتایج این مطالعه نشان دهنده تاثیرات سایتوتوکسیک عصاره بومادران به صورت وابسته به دوز و زمان بود. غلظت500 میلی گرم بر میلی لیتر عصاره بومادران به عنوان غلظت IC50 بعد از 24 ساعت تعیین گردید. همچنین مقایسه میانگین بقای سلولی در گروه کنترل و گروه تیمار شده با غلظت IC50 عصاره بومادران در روزهای 1، 3 و 5 تفاوت های معنی داری (05/0 p <) را نشان داد. عصاره هیدروالکلی بومادران می تواند به صورت وابسته به دوز و زمان، سبب مهار رشد سلول های MCF-7 و القاء مرگ سلولی شود.کلید واژگان: بومادران, بقاء سلولی, سرطان پستان, داربست هیدروژلیIt is a continuing effort to develop new anticancer compounds. Some studies have reported that some compounds of Achillea Santolina have inhibitory effects on several cancer cell lines. The present study aims to evaluate the cytotoxic effect of the hydroalcoholic extract of Achillea Santolina on MCF-7 human breast cancer cells in fibrin hydrogel. In this experimental study, to prepare the fibrin hydrogel scaffold, an M199 medium containing 10% FBS, 1% penicillin/streptomycin, fibrinogen powder with a concentration of 3 mg/ml, and thrombin with a concentration of 120 u/ml was used. Cultured MCF-7 cells in fibrin gel were treated with hydroalcoholic extract of Achillea Santolina in 25, 50, 100, 250, 500, and 1000 mg/ml concentrations for 24h. Morphology and cellular viability and proliferation were evaluated by DAPI staining and MTT assay at certain days after treatment. Also, the structure of the scaffold and the condition of the cells in the gel were investigated by photographing with a scanning electron microscope.The results of this study showed the cytotoxic effects of Achillea Santolina extract in a dose- and time-dependent manner. The concentration of 500 mg/ml of the extract of A. Santolina was determined as an IC50 concentration. Also, cell viability in the control group and treated group with extract at IC50 concentrations showed significant (P<0.05) differences on days 1, 3, and 5. The hydroalcoholic extract of Achillea Santolina can inhibit MCF-7 cell proliferation and induce cell death in a dose and time-dependent manner.Keywords: Achillea Santolina, cell viability, breast cancer, Hydrogel Scaffold
-
مقدمه
شیمی درمانی برای درمان سرطان پستان عوارض زیادی بر بافت کبد دارد. هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر تمرین هوازی وکورکومین بر شاخص های فشار اکسیداتیو کبد موش های سرطانی تحت درمان با دوکسوروبیسین بود.
روش بررسیتحقیق حاضر از نوع بنیادی و تجربی می باشد. 36 موش ماده Balb/c به وزن 2 ±20 گرم به صورت تصادفی به شش گروه سالم، بیمار، بیمار و تیمار (دکسورروبیسین)، بیمار و تیمار و تمرین، بیمار و تیمار و مکمل و بیمار و تیمار و مکمل و تمرین هوازی تقسیم شدند. جهت القای سرطان، رده سلولی 4T1 از انستیتو پاستور ایران گرفته شد. دوکسوروبیسین به صورت داخل صفاقی روزهای 1، 7، 14، 21 و 28 تزریق شد و کورکومین به حیوانات خورانده شد. تمرین هوازی شامل 30 دقیقه دویدن با شدت 60-40 درصد بیشینه سرعت، پنج روز در هفته به مدت 6 هفته بود. تمرینات در هفته اول با سرعت 14 متر در دقیقه و درنهایت به 18متر در دقیقه رسید. برای بررسی اثر متقابل تمرین و مکمل، بر بیان ژن های مورد بررسی، از آنالیز واریانس دوطرفه استفاده گردید.
یافته هااثر متقابل کورکومین و تمرین هوازی بر بیان ژن GSH (054/0 = P)،SOD (145/0 = P)،CAT (000/1 = P) و MDA (087/0 = P) ازنظر آماری معنی دار نمی باشد.
نتیجه گیریبه نظر می رسد که احتمالا تمرین هوازی به همراه کورکومین اثرات محافظتی بر کبد در برابر استرس اکسیداتیو ناشی از دارو نداشته باشد هر چند که در این زمینه نیاز به مطالعات بیشتری می باشد.
کلید واژگان: اتوفاژی, زنده ماندن سلول, تونیکامایسین, N-استیل سیستئین, سرطانIntroductionThe worldwide incidence rate for cancer has been rising. However, the molecular mechanisms involved in tumor growth and metastasis are unclear. Autophagy is a cellular pathway that leads to cell death or survival depending on the specific condition of the tumor cells. The aim of this study was to evaluate the effects of activation or inhibition of the autophagy pathway using tunicamycin or N-acetylcysteine on cell viability in the MDA-MB-231 breast cancer cell line.
Materials and MethodsMDA-MB-231 cells were cultured in the presence of different doses of tunicamycin or N-acetylcysteine. Then, a 3-(4,5-dimethylthiazol-2-yl)-2,5-diphenyl-2H-tetrazolium bromide (MTT) assay was performed for the evaluation of tumor cell viability. Real-time PCR was carried out to evaluate the expression of the genes encoding for Becline-1 and the mammalian target of rapamycin (mTOR) (as autophagy markers) in the MDA-MB-231 cell line. The LC3-II to LC3-I ratio and p62 were measured with western blotting.
ResultsTunicamycin significantly increased autophagy markers and inhibited cell viability in a time- and dose-dependent manner. A negative significant correlation was observed between the expression of autophagy markers and cell viability. However, N-acetylcysteine resulted in decreased autophagy and increased cell viability just at a concentration of 2mM.
ConclusionTunicamycin leads to activation of the autophagy pathway, resulting in a decrease in cell viability in breast cancer cells (MDA-MB-231); and N-acetylcysteine, at a low concentration, can inhibit autophagy and increase cell viability. Thus, the autophagy pathway can be considered a target in cancer treatment.
Keywords: Autophagy, Cell Viability, Tunicamycin, N-acetylcysteine, Cancer -
سابقه و هدف
اکتینومیست ها به دلیل داشتن متابولیت های ثانویه فراوان منبع خوبی برای کشف داروهای جدید هستند. از آنجاکه سلول های قارچی و انسانی هر دو یوکاریوت هستند احتمالا متابولیت های اکتینومیست های آنتاگونیست قارچی، رشد سلول های سرطانی را نیز مهار می کنند. هدف از این پژوهش بررسی اثرات ضد سرطانی دو سویه اکتینومیست بر روی سلول های سرطانی کلورکتال می باشد.
مواد و روش هافعالیت آنتاگونیستی 24 سویه اکتینومیستی که از رشد سلول های یک بیمارگر گیاهی، Phytophthora capsici ممانعت می کردند بر علیه 4 عامل بیمارگر گیاهی دیگر بررسی شد. دو سویه منتخب که بیشترین فعالیت آنتاگونیستی را بر علیه بیمارگرها نشان دادند، از نظر تولید سیدروفور بررسی شدند. اثر سیتوتاکسیسیتی این دو سویه با استفاده از تست MTT در in vitro بر روی رده سلولی SW480 مورد سنجش قرار گرفته و درصد IC50 تعیین شد.
یافته هاتنها دو سویه منتخب بر علیه بیمارگر Phytophthora drechsleri به ترتیب 30 و 54 درصد اثر بازدارندگی داشتند. سویه 408 بر علیه Pythium ultimum تاثیر ممانعت کننده نداشت در حالیکه سویه 6010 به طور کامل از رشد آن جلوگیری کرد. این سویه برخلاف سویه 408، رشد دو بیمارگر Rhizoctonia solani و Fusarium oxysporum را نیز در حدود 70 درصد کنترل کرد. تنها سویه 408 قادر به تولید سیدروفور بود. تاثیر معنی دار تیمار بر سلول های سرطانی روده به ترتیب در غلظت های 47/2 و 71/2 درصد (حجمی/حجمی) معنی دار بود.
نتیجه گیرینتایج این مطالعه فرضیه ما را که متابولیت های ثانویه اکتینومیست های آنتاگونیست می توانند موجب مرگ سلول های سرطانی بشوند اثبات کرد. استفاده از سلول های قارچی و یا اوومیستی به عنوان روشی ساده، ایمن و ارزان برای غربال اکتینومیست های کاندید کشف داروهای ضد سرطان جدید معرفی می شود.
کلید واژگان: نئوپلاسم های کولورکتال, اکتینومیست ها, قابلیت زیستی سلول, Iau ScienceAim and BackgroundActinomycetes are a good resource to discover new drugs based on their abundant secondary metabolites. Because both fungal and human cells are eukaryotes, the metabolites of fungal antagonist actinomycetes may also inhibit the growth of cancer cells.
Materials and MethodsThe antagonistic activity of 24 actinomycete strains that inhibited the growth of cells of a plant pathogen, Phytophthora capsici, was investigated against 4 other plant pathogens. The siderophores production of two selected strains that showed the highest antagonistic activity against pathogens was evaluated. The cytotoxicity effects of two strains on the SW480 cell line was measured using MTT assay in vitro and the IC50 percentage was determined.
ResultsOnly two selected strains had 30 and 54% inhibitory effect against Phytophthora drechsleri, respectively. The strain 408 had no inhibitory effect against Pythium ultimum, while the strain 6010 completely prevented Pythium ultimum growth. The strain 6010, unlike the strain 408, controlled the growth of Rhizoctonia solani and Fusarium oxysporum pathogens about 70%. Only the strain 408 was able to produce siderophore. The significant effect of the treatment on colorectal cancer cells was observed at 2.47 and 2.71% (v/v) concentrations for both 408 and 6010 strains, respectively.
ConclusionThe results of this study confirmed our hypothesis that secondary metabolites of antagonistic actinomycetes can lead to cancer cells death. The use of fungal or oomycete cells is introduced as an easy, safe, and inexpensive method for screening actinomycetes that are candidates for the discovery of new anticancer drugs.
Keywords: Colorectal Neoplasms, Actinomycetes, Cell Viability, Iau Science -
سرطان ریه دومین سرطان شایع است. ناکارآمد بودن درمان ها و عوارض جانبی داروهای شیمی درمانی، اهمیت مسیر درمان را صدچندان می نماید. هدف این مطالعه بررسی اثر کورکومین و مقایسه اثر آن با داروی سیس پلاتین و نیز اثر ترکیب همزمان آن ها بر رده سلولی Calu-6 و بیان ژن Cdc42 است. رده سلولی اپی تلیالی Calu-6 رده سلولی کارسینومای ریه انسان است که قبل و بعد از تیمار با دوز µg/ml 0/5 تا 8 کورکومین و µg/ml 0/1 تا 50 سیس پلاتین و تیمار با ترکیب هر دو طی 24 و 48 ساعت، شمارش و میزان بقای سلولی به وسیله روش MTT بررسی شد. برای بررسی آپوپتوز و تغییر بیان ژن Cdc42، که یک GTPase از خانواده Rho ها است و در سرطان های مختلف افزایش می یابد، از تکنیک های فلوسایتومتری و Real time PCR استفاده و داده ها توسط نرم افزارهای GraphPad prism، Flowing software، Linreg، Excel و Rest آنالیز شد. در سلول های تیمار شده با دوز µg/ml 0/67 کورکومین و µg/ml 1/7 سیس پلاتین (کمترین دوزهای موثر) طی 24 ساعت کاهش زنده مانی سلول ها و همچنین القای مرگ سلولی نیز مشاهده شد به طوریکه بیشترین مقدار آپوپتوز اولیه و آپوپتوز با تاخیر به ترتیب مربوط به تیمار با کورکومین و ترکیب همزمان کورکومین و سیس پلاتین بود. همچنین هم سیس پلاتین و هم کورکومین باعث بروز تغییرات مورفولوژیکی در سلول ها شدند. نتایج آنالیز ژن نشان داد کورکومین و سیس پلاتین باعث کاهش بیان ژن Cdc42 می شوند. در تمامی موارد اثرات سینرژیک کورکومین و سیس پلاتین مشاهده شد. بنابراین کورکومین می تواند گزینه خوبی برای استفاده ترکیبی با داروهای شیمی درمانی به منظور کاهش دوز مصرفی دارو و کاهش عوارض جانبی آنها باشد.
کلید واژگان: آپوپتوز, بقای سلولی, تکثیر, رده سلول اپی تلیالیNova Biologica Reperta, Volume:8 Issue: 4, 2022, PP 253 -264Lung carcinoma is the second most common type of cancer. Inefficiency of the current treatments and the undesirable side effects of chemotherapy drugs made the know-how of the treatment important. The purpose of this study is to investigate the synergic effect of curcumin and Cisplatin in comparison with the sole application of each treatment on Calu-6 cell line, an epithelial cell line of human lung carcinoma, and the expression of Cdc42 gene. The viability of Calu-6 was examined after 24- or 48-hour treatment with doses of 0.5 to 8 µg/ml of curcumin, 0.1 to 50 µg/ml of cisplatin and combined doses of curcumin and Cisplatin by MTT assay. To measure apoptosis and the expression of Cdc42 gene, flow cytometry and Real-Time PCR were utilized. Decrease of cell viability and induction of cell death were observed in the cells treated with 0.67 µg/ml of curcumin and 1.7 µg/ml of cisplatin (the lowest effective dose) and the combined treatment with the same doses of each drug after 24-hour treatments. The maximum rates of early and late apoptosis were related to treatment with curcumin and the combined treatment. The gene expression analysis results indicated that both Curcumin and Cisplatin decrease the expression of Cdc42 gene, moreover, their co-administration showed synergic effects. Therefore, Curcumin could be an appropriate option for complementary administration with other chemotherapy agents in order to reduce their efficient dose, and to reduce their side effects.
Keywords: apoptosis, cell viability, epithelial cell line, proliferation -
BackgroundParthenolide is major sesquiterpene lactones present in Tanacetum parthenium (L.) Sch.Bip. (feverfew). This compound is known as herbal active principals with potential use in pharmaceutical and medicine. In order to solubility improving, analogue of Parthenolide, aminopropyl theoxy silane -mesoporous silica of Parthenolide, was synthesized as well. In this study, it was extracted from fresh flowers of feverfew and was purified and identified by chromatography methods Cell death of breast cancer cell line MDA-MB-231 was assayed 24 hour after administration of normal and nanoparticle Parthenolide by Methylthiazol Tetrazolium test and Annexin-V-Flous kit and scanning electron microscopy. The results revealed that anti-growth effect of Parthenolide is independent of exposure time and induced apoptosis in cancer cells yet this effect on fibroblast cells as normal ones did not recognized which guarantees the use of this medicinal herb to treat cancers without promotion of other not interested side effect.Keywords: Cell viability, HPLC, mesoporous silica of PTL, Parthenolide, MTT test
-
علی رغم تلاشهای فراوان هنوز درمان قطعی برای سرطان شناخته نشده است. بنابراین مطالعه ترکیباتی با خواص ضد سرطانی اهمیت ویژه ای دارند. هدف اصلی این پژوهش بررسی سمیت لیگاند های بازشیف معرف گیرارد-T و کمپلکس های قلع(IV) آنها بر سلولهای سرطانی کولون می باشد. سلولهای HT29 در محیط DMEM/F12 حاوی 10% FBS و آنتی بیوتیک 1% کشت شدند و تاثیر لیگاندها و کمپلکسهای آنها باغلظتهای 1/0، 1 و 5 mg/ml براین سلولها در روزهای 1و 2 و 3 بررسی شد. میزان رشد، تکثیر و تغییرات مورفولوژیک ایجاد شده با میکروسکوپ معکوس، بررسی شد و میزان بقای سلولها با آزمون MTT و رنگ آمیزی DAPI تعیین گشت. تیمار سلو لهابا ترکیبات بازشیف منجر به القای مرگ سلولی بصورت وابسته به غلظت گردید بطوریکه بعد از 72 ساعت بقای سلول های تیمار شده با غلظت5 (موثرترین غلظت) mg/ml با (H2L1) ،(H2L2) ،[SnMe2(L1)]،[SnMe2(L2)] به ترتیب 22، 29، 18 و 22 بود (05/0 P<) . در غلظتهای 1/0، 1 و 5 mg/ml ترکیب [SnMe2(L2)] (کشنده ترین ترکیب) بعداز 72 ساعت بقای سلولها به ترتیب 18 ، 24 ، 34 درصد می باشد (05/0 P<)و بیشترین درصد آپوپتوز 82%(05/0 P<) غلظت 5 mg/ml ترکیب [SnMe2(L2)]می باشد. ترکیبات سنتزشده بصورت وابسته به غلظت اثرات ضدتکثیری و توکسیک بر سلولهای HT29 دارند.کلید واژگان: آپوپتوز, بقای سلولی, سلول های بنیادی, ضدتومورDespite many efforts, no definitive treatment is yet knowing for cancer. Therefore, research on new compounds that have anti-cancer properties is especially important. The aim of this study is investigation the cytotoxic effect of Girard-T reagent-based Schiff bases and their complexes on HT29 cancer cells. HT29 cells was cultured in DMEM/F12 medium containing FBS 10% and antibiotics 1% then the effects of ligands and their complexes with the concentration of 0.1, 1 and 5 mg/ml were surveyed on these cells in 1, 2, and 3 days. Growth, proliferation and morphological changes were photographed using an inverted microscope. MTT assay and DAPI staining were used to quantify cell viability. With concentrations of 0.1, 1, and 5 mg/ml of [SnMe2(L2)] (the effective component) the survival were decreased to 34, 24 and 18% after 72h(PKeywords: Anti, cancer, Apoptosis, Cell viability, Stem cells
-
میکروبیوتای نوزاد تغذیه کننده از شیر مادر عمدتا شامل دو جنس بیفیدوباکتریوم و لاکتوباسیلوس است. زایمان طبیعی در مقایسه با سزارین در استقرار باکتری های مفید و تکوین مناسب سیستم ایمنی و دستگاه گوارش نوزاد نقش به سزایی دارد. هدف از این مطالعه مقایسه ی تاثیر میکروبیوتای مدفوع نوزاد چهار ماهه متولد شده با زایمان طبیعی تغذیه کننده از شیر مادر بدون سابقه مصرف آنتی بیوتیک و بیماری های گوارشی بر بقای زیستی دو نوع سلول متفاوت از نظر ماهیت رشد شامل سلولهای سرطانی روده (Caco-2) و سلولهای بنیادی سوماتیکی نامحدود (USSC) می باشد. استخراج میکروبیوتای مدفوعی با حلال اتیل استات انجام شد. پس از حذف حلال، حاصل استخراج در حجم کمی از DMSO حل شد. اثر غلظت های 2/5 و 5 میکروگرم/ میلی لیتر از میکروبیوتا بر سلول ها پس از 72 ساعت انکوباسیون با آزمون MTT سنجیده شد. نتایج نشان داد که بقای زیستی USSC ها با افزایش دوز افزایش یافت. در حالیکه در همین شرایط ، کاهش بقای زیستی سلول های Caco-2 مشاهده شد.کلید واژگان: میکروبیوتا, بقای زیستی, Caco-2, سلول های بنیادی سوماتیکی نا محدود (USSC)The microbiota of breast-fed infants are mainly consists of Bifidobacterium and Lactobacillus. Normal vaginal delivery has an important role in the colonization of beneficial bacteria and proper development of the immune system and gastrointestinal tract in comparison with infants born through cesarean section. In this study we examined the effect of microbiota of a 4-month-old breastfeeding infant born with normal vaginal delivery, without history of taking antibiotics and gastrointestinal disorders on the cell viability of two types of cells with different growth features including colon cancer cells (Caco-2) and Unrestricted Somatic Stem Cells (USSCs). After fecal sampling, the microbiota was extracted by ethyl acetate. After removing the solvent, the result of extraction was solved in a few volume of DMSO. The effects at concentrations of 2.5 and 5 µg/ ml on the following cells were determined after 72 hours of incubation using MTT assay. The results showed that the cell viability of USSCs was significantly increased as the concentration elevated. While at the same conditions, the viability of Caco-2 cells was decreased at the higher concentration significantly.Keywords: Microbiota, Cell viability, Caco-2, USSCs
-
سرطان یک مشکل اصلی سلامتی در تمام دنیاست و سالانه تعداد بیماران سرطانی افزایش می یابد. به علت مقاومت دارویی، درمان سرطان نیازمند تولید داروهای ضد سرطان جدید است. رزماری از جمله گیاهان دارویی است که اثرات ضد سرطانی آن گزارش شده است. هدف مطالعه حاضر بررسی اثر عصاره رزماری روی بقا سلول در HN5 های سرطانی مقایسه با سلولهای پیش ساز عصبی موش سوری است. سلولهای پیش ساز عصبی از جنین های موش سوری باردار روزه با روش هضم آنزیمی استحصال شد. این سلولها و سلولهای پیش ساز عصبی و سلول 17 با غلظتهای HN5 های ساعت تیمار شدند و میزان بقای 72 و 48 ،24 میکروگرم بر میلی لیتر عصاره رزماری به مدت 500 و 200 ،100 ،50 اندازه MTTآنها با آزمون گیری شد. نتایج حاصل نشان داد که عصاره رزماری در غلظت میکروگرم 500 و 200 ،100 های را کاهش داد که در مقایسه با اثر آن روی سلول HN5 بر میلی لیتر بقای سلولهای های پیش ساز عصبی معنیدار بود ). عصاره در غلظتP<0/05( میکروگرم بر میلی لیتر تکثیر سلول 100 و 50 های های پیش ساز عصبی را افزایش داد ). عصاره رزماری میP<0/05( میکروگرم بر میلی لیتر بقای آنها را کاهش داد500) و در غلظت P<0/05( تواند به صورت وابسته به دوز و زمان بقای سلولی را در سلول های سرطانی کاهش و در سلول های پیش ساز عصبی افزایش دهد.کلید واژگان: بقا سلولی, رزماری, سرطان, سلول پیش ساز عصبیCancer is a main health problem worldwide and the number of cancer patients is increasing annually. Cancer treatment needs new anticancer medicines because of drug resistance. Rosemary is one of the herbal medicines which its anti-cancer effects have been reported. The purpose of the present study was to evaluate rosemary extract effect on HN5 cancer cells viability in comparison with neuronal progenitor cells(NPCs). NPCs were obtained from 17 days pregnant mice by enzymatic digestion method. These cells and HN5 cells were treated with 50, 100, 200 and 500 µg/ml of rosemary extract for 24, 48 and 72 hours. Their viability was measured using MTT assay. Results showed that rosemary extract decreased HN5 cells viability in 100, 200 and 500 µg/ml concentrations which were significant in comparison with NPCs. The extract increased NPCs proliferation rate in 50 and 100 µg/ml concentration and decreased their viability in 500 µg/ml concentration. Rosemary extract can decrease cell viability as a dose and time dependent manner but this effect also depends on the cell type such as its killing effect on cancer cells was more.Keywords: Cancer, Cell viability, PNCs, rosemary
-
Diosgenin is an important compound in pharmaceutical industry. It has various effects such as hypocholesterolemic action or antioxidant activity in HIV infected patients. Biological oxidation pathways are involved in causing or aggravating heart disease. This study investigated the potential protective effect of diosgenin on cell viability and antioxidant defenses of cultured H9C2 cells submitted to oxidative stress induced by H2O2. Viability of cells exposed to H2O2 was detected by MTT assay. The generation of ROS and hydrogen peroxide release after H2O2 were detected using the fluorescent probe H2DCF-DA. The lipid peroxidation product i.e. MDA formation was estimated by assessing the levels of thio-barbituric acid reactive substances (TBARS) using spectrophotometry. SOD activity was assayed with NWLSS (TM) Superoxide Dismutase (SOD) activity assay kit. Pretreatment of cells with 3-25 µM of diosgenin for 24 h before applying H2O2 completely prevented cell damage and significantly enhanced viability of H9C2 cells. Increased ROS induced by H2O2 was dose dependently prevented when cells were pretreated for 24 h with diosgenin. The level of the lipid peroxidation was significantly higher in H9C2 cells exposed to H2O2 as compared to the control and cells pretreated with diosgenin. SOD activity in cells treated with diosgenin significantly decreased compared with cells exposed to H2O2. These results show that treatment of H9C2 cells with diosgenin (3-25 µM) confers a significant protection against oxidative stress.Keywords: Diosgenin, H9C2 cells, Oxidative stress, MDA, Cell viability
-
Parthenolide is major Sesquiterpene lactones present in Anthemis haussknechtii Boiss. & Reut. (feverfew). This compound has many effects on different disease such as migrain and cancer. Parthenolide was reported from Tanacetum parthenium (L.) Sch.Bip. but other plants of Asteraceae family could contain parthenolide. In this study parthenolide was extracted and identified with two methods, Fourier Transform Infra-Red Spectroscopy (FTIR) and High Performance Liquid Chromatography (HPLC). Breast cancer cell line, MDA-MB-231, was exposed to different concentrations of parthenolide for 24 hours. Half maximal inhibitory concentration (IC50) was evaluated using Methylthiazol Tetrazolium (MTT) test. Based on results, 1000 µg/ml concentration is the minimum lethal dose that kills approximately 50% of cells after 24 hours. The results revealed that the A. haussknechtii parthenolide dramatically decreased survival of cancer cell line by inducing apoptosis. This is the first report of cytotoxicity effect of A. haussknechtii extract on breast cancer cell line.Keywords: Cell Viability, FT-IR, HPLC, MTT test, Parthenolide
-
توتون Nicotiana tabacum L.) از چندین دهه گذشته به عنوان یک گیاه مدل برای کشت بافت و مهندسی ژنتیک مورد استفاده قرار می گیرد. در این پژوهش، اثر امواج فراصوت بر زنده مانی و شکست سلول های توتون مورد ارزیابی قرار گرفت. بدین منظور، ریزنمونه های برگ گیاه توتون در محیط کشت MS حاوی 5/1 میلی گرم بر لیتر 2،4-D و یک میلی گرم بر لیتر کینتین کشت داده شد تا کالوس تولید کنند. کشت سوسپانسیون سلولی از طریق انتقال کالوس های حاصل از ریزنمونه برگ به محیط کشت مایع ایجاد شد. سپس سوسپانسیون سلولی در معرض امواج فراصوت در دما و زمان های مختلف قرار گرفته و درصد زنده مانی سلول ها با استفاده از رنگ آمیزی تریپان بلو و تغییرات ساختار و فراساختاری سلول ها توسط میکروسکوپ نوری و الکترونی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که با افزایش مدت زمان تیمار با امواج فراصوت و همچنین دمای اعمال تیمار، درصد زنده مانی سلول ها به طور معنی داری کاهش یافت. بیشترین سطح زنده مانی سلول ها در دمای 40 درجه سانتی گراد و دو دقیقه امواج فراصوت (702/76 درصد) و دمای 25 درجه سانتی گراد و زمان دو دقیقه امواج فراصوت (67/75 درصد) بوده است. بیشترین شکست سلولی به ترتیب مربوط به دمای 50 درجه سانتی گراد و 14 دقیقه امواج فراصوت (733/18 درصد) و دمای 25 درجه سانتی گراد و 20 دقیقه اعمال امواج فراصوت (48/17 درصد) بود. میکروسکوپ الکترونی نگاره (SEM) ایجاد حفرات با اندازه مختلف در دیواره سلول بر اثر اعمال امواج فراصوت را نشان داد.کلید واژگان: اولتراسوند, کشت سوسپانسیون, میکروسکوپ الکترونی, Nicotiana tabacum LTobacco (Nicotianatabacum L.) is known as a model plant in tissue culture and genetic engineering from the past decades. In this study the effect of ultrasonic waves on viability and disruption of tobacco cells were investigated. For callus induction, tobacco leaf explants cultured on MS medium supplemented with 2,4-D 1.5 mg/l and 1 mg/l Kinetin. The cell suspension culture was initiated by transferring of calli into liquid medium. Then the cell suspensions exposed to ultrasonic wave with different levels of temperature and duration. Cell viability was determined by Trypan blue staining, and structural and ultra-structural disruptions in cell wall were evaluated using optical and scanning electron microscopy (SEM). The results showed that the viability of cells significantly influenced by temperature and duration of ultrasonic wave treatments. The highest cell viability (%76.702) was obtained with 2 min sonication at 25 or 40 °C, while, the highest cell wall disruption were observed at 50° C with 14 min sonication (% 18.733) and at 25° C with 20 min of ultrasonic treatment (% 17.48). Scanning electron microscopy (SEM) was confirmed the formation of different sized pores on cell wall under ultrasound treatment.Keywords: Cell Viability, Nicotiana tabacum L, Suspension culture, Ultrasonic Waves
-
Backgroundß-carbolines, harmaline and harmine, are major alkaloids present in the seeds of Peganum harmala L. These alkaloids are known as herbal active principals with potential use in pharmaceutical and medicine.ObjectivesTo assess the growth inhibitory effect of phyto-alkaloids, harmaline and harmine, on cancer cell lines.Materials And MethodsP. harmala L.’s alkaloids were extracted by acidic/basic extraction method and identified by two methods, Fourier Transform Infra-Red Spectroscopy (FTIR) and High Performance Liquid Chromatography (HPLC). Two breast cancer cell lines, MDA-MB-231 and Mcf-7, were subjected to different concentrations (1–100 μg.mL-1) of the P. harmala extract at different time courses (24, 48, and 72 hours). Methylthiazol Tetrazolium (MTT) test, half maximal inhibitory concentration (IC50) and morphological changes through optical microscopy were evaluated.ResultsIn both studied cell lines, the P. harmala extract decreased cell viability in longer time exposure in a dose dependent manner. The more concentrated extract led to higher motility of MDA-MB-231 at 24 hours. Although, Mcf-7 cell line required longer exposure time to reach the same motility. It was observed that 30 μg.mL-1 is the minimum lethal dose that kills approximately 50% of cells at 24 hours for MDA-MB-231 cell line (IC50). IC50 for Mcf-7 was calculated 40 μg.mL-1 and 25 μg.mL-1 48 and 72 hours after being exposed against harmala’s extract, respectively. The morphological observation confirmed the apoptosis nature of P. harmala on cells as their membrane kept intact and no membrane permeabilization was observed.ConclusionsThe results revealed that the P. harmala extracts significantly decreased the growth rate and cell survival of cancer cell lines. The extract induced cell death regarding natural cell growth rate. MDA-MB-231 cell line naturally has a higher growth rate than Mcf-7 cell line, thus higher growth inhibition of MDA-MB-231 cell line by the P. harmala extract was confirmed.Keywords: Cell viability, FT, IR, HPLC, Harmaline, Harmine, MTT test
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.