به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « symbiosis » در نشریات گروه « محیط زیست »

تکرار جستجوی کلیدواژه «symbiosis» در نشریات گروه «علوم پایه»
  • نفیسه سادات موسوی، ابراهیم صداقتی*، پژمان خدایگان، نرگس حاتمی
    سابقه و هدف

    قارچ های میکوریز آربوسکولار یکی از مهم ترین ریز جانداران مفید خاکزی هستند که قادر به برقراری رابطه هم زیستی همیاری با ریشه بیش از 80 درصد گونه های گیاهی آوندی می باشند. این قارچ ها سبب بهبود جذب مواد معدنی (به ویژه فسفر) و آب شده و تحمل گیاه میزبان در برابر تنش های زیستی و غیرزیستی مختلف مانند عوامل بیماری زا، شوری، خشکی و آلودگی فلزات سنگین را افزایش می دهند. از این رو، نقش مهمی در استقرار و تشکیل جوامع گیاهی در بوم نظام های مختلف دارند. مطالعه حاضر با هدف شناسایی گونه های میکوریز آربوسکولار همزیست با ریشه گیاهان مختلف براساس ویژگی های ریخت شناسی، مقایسه جمعیت اسپوری و تعیین درصد کلونیزاسیون ریشه در پناهگاه حیات وحش کلاه قاضی استان اصفهان انجام گردید.

    مواد و روش ها

    ابتدا گونه های گیاهی غالب میزبان قارچ های میکوریز آربوسکولار شناسایی و از بین آن ها، 12 گیاه انتخاب شد. نمونه برداری از عمق 5 تا 30 سانتی متری ناحیه فرا ریشه هر گیاه صورت گرفت و نمونه های ریشه و خاک جمع آوری شدند. رنگ آمیزی ریشه ها با استفاده از محلول لاکتوگلیسرول بلو انجام و درصد کلونیزاسیون میکوریزی تعیین گردید. اسپورهای میکوریز آربوسکولار از هر نمونه خاک (500-300 گرم) با استفاده از روش های سری الک مرطوب و سانتریفیوژ در محلول شکر جداسازی شدند. همچنین، شمارش اسپور در یک گرم خاک با سه تکرار انجام گردید. سپس، اسپورهای جداسازی شده براساس ویژگی های ریخت شناسی مانند رنگ، شکل، اندازه، ساختار دیواره، هیف اتصال و غیره شناسایی شدند.

    نتایج و بحث: 

    بررسی های میکروسکوپی نشان داد تمام ریشه های گیاهی نمونه برداری شده توسط قارچ های میکوریز آربوسکولار کلونیزه شده بودند. درصد کلونیزاسیون میکوریزی بین گونه های گیاهی از 9 تا 92 درصد متغیر بود و بیشترین و کمترین آن به ترتیب در گیاه آویشن و قدومه مشاهده شد. بیش ترین تعداد اسپور در فراریشه گیاه آویشن و کم ترین آن مربوط به ازمک بود. همچنین، تجزیه و تحلیل آماری نشان داد که در اکثر گیاهان بین درصد کلونیزاسیون میکوریزی و تعداد اسپور همبستگی مثبت وجود داشت. براساس بررسی های ریخت شناسی، 12 گونه میکوریز آربوسکولار متعلق به هشت جنس Claroidoglomus (C. etunicatum و C. luteum)، Funneliformis (F. caesaris و F. geosporum)، Glomus (G. ambisporum)، Rhizophagus (Rh. aggregatum وRh. fasciculatus)، Septoglomus (Se. africanum، Se. constrictum و Se. deserticola)، Entrophospora (E. infrequens)، Gigaspora (Gi. gigantea) و Scutellospora (Scutellospora sp.) شناسایی شدند. گونه Se. africanum برای فلور قارچی ایران جدید می باشد و سایر گونه های شناسایی شده پیش از این از مناطق و محصولات مختلف گزارش شده اند.

    نتیجه گیری

    با توجه به اهمیت قارچ های میکوریز آربوسکولار، شناسایی و تکثیر این گروه قارچی برای بهره برداری از پتانسیل آن ها در برنامه های احیای مناطق خشک، به خصوص مناطق حفاظت شده، ضروری می باشد. با این حال، بررسی های بیشتر برای شناسایی دقیق تر گونه های میکوریز آربوسکولار مورد نیاز است.

    کلید واژگان: جمعیت اسپوری, شناسایی ریخت شناسی, میکوریز آربوسکولار, همزیستی
    Nafiseh Sadat Moosavi, Ebrahim Sedaghati *, Pezhman Khodaygan, Narges Hatami
    Introduction

    Arbuscular mycorrhizal fungi (AMF-phylum Glomeromycota) are one of the most important beneficial soil microorganisms that form a mutualistic symbiotic relationship with the roots of more than 80% of terrestrial plant species. These fungi improve the mineral nutrients (especially phosphorus) and water uptake and enhance plant tolerance to various biotic and abiotic stresses such as pathogens, salinity, drought and heavy metals contamination. Hence, they play a key role in the establishment of plant communities in different ecosystems. The present study aimed to identify AMF species associated with different plants roots based on morphological characteristics, comparison of spore’s population and determine the percentage of root colonization in the Kolah'ghazi protected region in Isfahan Province.

    Material and methods

    At first, 12 plants were selected from the predominant plants that are AMF hosts. The sampling was conducted from a depth of 5 to 30 cm in the rhizosphere of each plant and the soil and root samples were collected. Roots fragments were stained in lactoglycerol blue and the percentage of root colonization was calculated. AMF spores were extracted from each air-dried soil sample (300-500 g) by wet sieving and centrifugation in sugar solution methods. Also, spore populations were determined in a gram of soil with three replications. Then, the isolated spores were identified based on morphological characteristics such as color, shape, size, wall structure, hyphal attachment, etc.

    Results and discussion

    Microscopic observations indicated that all the sampled plant roots were colonized by AMF. The percentage of AMF colonization ranged from 9-92% among plants species and the highest and lowest of it were observed in Thymus vulgaris and Alyssum homolocarpum plants, respectively. The highest spore density was in the rhizosphere of the Th. vulgaris and the lowest was related to Lepidium draba. The statistical analysis showed that there is a positive correlation between the percentage of mycorrhizal colonization and the number of spores in most plants. Based on morphological criteria, 12 species of AMF belonging to 8 genera Claroidoglomus (C. etunicatum and C. luteum), Funneliformis (F. caesaris and F. geosporum), Glomus (G. ambisporum), Rhizophagus (Rh. aggregatum and Rh. fasciculatus), Septoglomus (Se. africanum, Se. constrictum and Se. deserticola), Entrophospora (E. infrequens), Gigaspora (Gi. gigantea) and Scutellospora (Scutellospora sp.) were identified. Se. africanum is new for mycoflora from Iran and other identified species have previously been reported from different regions and crops.

    Conclusion

    Due to the importance of AMF, identification and reproduction of these fungi for exploiting their potential in regenerate arid areas, especially protected areas, can be necessary. However, further research is needed to more accurately identify AM species.

    Keywords: Arbuscular mycorrhizal, Morphological identification, symbiosis, Spore population
  • زهرا علی نژاد، سید علی ابطحی*، مجتبی جعفری نیا، جعفر یثربی
    زمینه و هدف

    امروزه آلودگی به فلزات سنگین به یک مشکل جدی زیست محیطی تبدیل شده است. به منظور حفظ محیط زیست، یکی از روش های رو به گسترش و کم هزینه، پالایش در محیط به کمک گیاه پالایی یعنی بهره گیری از گیاهان برای حذف، کاهش و تثبیت آلاینده هاست. در این راستا استفاده از قارچ های همزیست با گیاه، می تواند سبب افزایش کارایی گیاه پالایی، کاهش مدت زمان لازم برای زدودن آلودگی و توسعه کاربرد آن شود .

    روش بررسی

    به منظور بررسی تاثیر ترافیک بر تجمع سرب و کادمیوم در گیاه دارویی رزماری (Rosmarinus officinalis L.) و همزیستی قارچ گونه (Glomus mossea) بر آن، آزمایش بصورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک کامل تصادفی با سه تکرار و سه فاکتور انجام گردید. عامل اول شامل همزیستی مایکوریزا (شاهد و تلقیح)، عامل دوم ترافیک (شاهد، 120، 300، 600، 950، 1200، 1800، 2400، 3000 ، 3600 و 4200 اتومبیل در ساعت) و عامل سوم نوع گلدان (شاهد و گلدان هایی که سطح خاک جز در محل نشاءها  پوشیده شده اند) بود که با سه تکرار در سال 1399-1398 و در کلان شهر شیراز انجام شد. در این آزمایش صفات وزن ریشه، کادمیوم خاک، کادمیوم اندام هوایی، کادمیوم ریشه، طول ساقه، طول ریشه اصلی، وزن خشک گیاه، سرب ریشه، اندام هوایی و خاک و فاکتور انتقال کادمیوم و سرب مورد بررسی قرار گرفتند.

    یافته ها: 

    نتایج مقایسه میانگین ها نشان داد که تلقیح گیاهان با قارچ مایکوریزا حاکی از بالاتر بودن سرب بافت ریشه نسبت به اندام هوایی و خاک درترافیک 4200 اتومبیل در ساعت نسبت به شاهد بود. همزیستی با قارج مایکوریزا سبب افزایش وزن ریشه و وزن خشک گیاه، طول ساقه، طول ریشه اصلی در مقایسه با شاهد به ترتیب به میزان 93/23، 97/18، 82/0 و 87/30 درصد در ترافیک 4200 اتومیبل در ساعت گردید. همچنین نتایج نشان داد که تیمار گلدان های سربسته و تلقیح قارچ مایکوریزا سبب افزایش پارامترهای رشدی و کاهش کادمیوم و سرب شد.

    بحث و نتیجه گیری:

     کاهش غلظت کادمیوم و سرب در گیاه رزماری تلقیح شده با مایکوریزا  نشان می دهد که گیاه رزماری می تواند در خاک های آلوده به کادمیوم و سرب رشدکند و توانایی پالایش عناصر سنگین بخصوص عنصر سرب با توجه به  TF بزرگتر از 1را دارد و در این راستا همزیستی مایکوریزا به این توانایی کمک می کند.

    کلید واژگان: همزیستی, فلزات سنگین, قارچ مایکوریزا. فاکتور انتقال, گیاه پالایی
    Zahra Alinezhad, Seyed Ali Abtahi *, Mojtaba Jafarinia, Jafar Yasrebi
    Background and Objective

    Nowadays, heavy metal pollution has become a serious environmental problem. To protect the environment, one of the effective and low-cost methods is phytoremediation. Phytoremediation is the use of plants to remove, reduce and stabilize pollutants. In this regard, the use of fungi that symbiosis with plants, can increase the efficiency of phytoremediation, reduce the time required to remove contamination, and develop its application.

    Material and Methodology

    This experiment was performed in order to investigate the traffic and symbiosis interaction’s effects on lead and cadmium accumulation in rosemary (Rosmarinus officinalis L.). The experiment donen in a randomized complete block design (RCBD) with three replications and three factors as factorial. The first factor includes mycorrhiza symbiosis (control and inoculation), the second factor was traffic (Control, 120, 300, 600, 950, 1200, 1800, 2400, 3000, 3600, and 4200 cars per hour) and the third factor was the type of pot (Controls and pots where the soil surface is covered except at the place of seedlings) with three replications in 2019-2020 in Shiraz metropolis. In the experiment some properties were investigated such as root weight, soil cadmium, shoot cadmium, root cadmium, stem length, main root length, plant dry weight, root lead, cadmium, and lead transfer factors.

    Findings

    The results of mean comparisons showed that inoculation of plants with mycorrhizal fungi )Glomus mossea (had higher lead content of root tissue than shoots and soil in 4200 cars per hour compared to the control. Symbiosis with mycorrhiza fungi increased root weight and plant dry weight, stem length, and main root length compared to the control by 23.93, 18.97, 0.82 and 30.87% in 4200 car traffic per hour, respectively. The results also showed that the treatment of closed pots and inoculation of mycorrhizal fungi increased the growth parameters and decreased cadmium and lead.

    Discussion and Conclusion

    The reduction of cadmium and lead concentrations in the inoculated rosemary with Glomus mosses indicates that Rosmarinus officinalis L. can grow in soils contaminated with cadmium and lead. Also, the symbiosis of mycorrhizae increases th ability of rosemary.

    Keywords: symbiosis, Heavy Metals, Mycorrhiza Fungi. Transfer Factor, Phytoremediation
  • کریم نصیری، تیمور بابائی نژاد*، نوید قنواتی، کامران محسنی فر
    زمینه و هدف

    یکی از روش های کاهش آلودگی خاک استفاده ازگیاهان می باشد که به دلیل سادگی، ارزان بودن و سازگاری با محیط زیست نسبت به سایر روش ها موثرتراست. قارچ های میکوریزی همزیست با گیاهان از طریق تغییر و تعدیل فرآیندهای فیزیولوژیکی گیاه می توانند باعث کاهش بیشتر آلودگی شوند

    روش بررسی

    به منظور بررسی تاثیر قارچ آربوسکولار میکوریز (گونه گلوموس موسیه) بر پتانسیل گیاه پالایی تاج خروس، رزماری و کلم زینتی در خاک های آلوده به سرب، آزمایشی در قالب طرح کاملا تصادفی و به صورت فاکتوریل با 3 نوع گیاه (تاج خروس، کلم زینتی و رزماری)، 6 سطح سرب (0، 25، 50، 100، 200 و 400 میلی گرم در کیلوگرم خاک) و دو سطح قارچ آربوسکولار میکوریز (تلقیح و عدم تلقیح) و در 3 تکرار در سال 1397 در یکی از گلخانه های آبدانان انجام شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که با افزایش غلظت سرب خاک، غلظت سرب ریشه و اندام های هوایی گیاهان افزایش می یابد. قارچ آربوسکولار میکوریز غلظت سرب ریشه و اندام های هوایی گیاه رزماری را افزایش داد. همچنین قارچ میکوریز غلظت سرب را در اندام های هوایی کلم زینتی افزایش اما غلظت سرب ریشه را کاهش داد. بیشترین غلظت سرب اندام هوایی از گیاه رزماری و تلقیح شده با قارچ میکوریز و کمترین غلظت سرب اندام هوایی نیز از گیاه تاج خروس و تلقیح نشده با میکوریز مشاهده گردید. بیشترین فاکتور انتقال سرب به میزان8/5 از گیاه کلم زینتی و تلقیح شده با قارچ میکوریز و کمترین فاکتور انتقال سرب نیز از گیاه تاج خروس تلقیح نشده با میکوریز  و به میزان 7/ 0 مشاهده گردید.

    بحث و نتیجه گیری

    استفاده از قارچ آربوسکولار میکوریز سبب افزایش غلظت سرب اندام هوایی در کلم زینتی شد که این امر در گیاه پالایی خاکهای آلوده موثر می باشد.

    کلید واژگان: قارچ, همزیست, آلودگی, خاک, فلزات سنگین
    Karim Nasiri, Timoor Babaei Nejad *, Navid Ghanavati, Kamran Mohsenifar
    Background and Objective

    One of the ways to reduce soil pollution is the use of plants, which is more effective than other methods due to its simplicity, cheapness and compatibility with the environment. Mycorrhizal fungi symbiotic with plants can further reduce pollution by changing and modifying plant physiological processes.

    Material and Methodology

    In order to investigate the effect of arbuscular mycorrhizal fungus (Glomus muse species) on the phytoremediation potential of coriander, rosemary and ornamental cabbage in soils contaminated with lead, a completely randomized and factorial experiment with 3 types of plants (coriander, ornamental cabbage) And rosemary) had 6 levels of lead (0, 25, 50, 100, 200 and 400 mg of lead per kg of soil) and two levels of mycorrhizal arbuscular fungus (inoculation and non-inoculation) in 2017 in one of Abdanan greenhouses were done.

    Findings

    The results showed that with increasing soil lead levels, the concentration of lead in the roots and shoots of the plant increased. Arbuscular mycorrhiza increased the concentration of lead in the roots and shoots of rosemary. Mycorrhizal fungi also increased the concentration of lead in the aerial parts of ornamental cabbage but decreased the concentration of root lead. The highest concentration of shoot shoot was observed from rosemary plant and inoculated with mycorrhizal fungus and the lowest concentration of shoot shoot was observed from rosemary plant and not inoculated with mycorrhiza. The highest lead transfer factor was 5.8 from ornamental cabbage plant inoculated with mycorrhizal fungus and the lowest lead transfer factor was 0.7 from mycorrhizal plant inoculated with mycorrhiza.

    Discussion and Conclusion

    The use of mycorrhizal arbuscular fungus increased the concentration of lead in the ornamental cabbage, which is used in phytoremediation of contaminated soils.

    Keywords: fungus, symbiosis, Pollution, soil, Heavy Metals
  • Sebastián Escobar-Vargas, Carlos Vargas Aguirre, Fredy Rivera Páez *
    Mercury pollution is an issue of global concern. In Colombia, the use of contaminated water for food crop irrigation and artisanal mining contributes to mercury pollution in soil, affecting food production and restoration of disturbed areas. Mycorrhizal fungi are symbionts that provide benefits to plants including resistance to heavy metals, but fungal effects on germination remain to be fully described. This study tested the effect of mercury and mycorrhizal fungi on Lactuca sativa seed germination. A 2x5 completely randomized factorial experiment was developed to assess the effect of five HgCl2 polluted treatments, two mycorrhizal treatments (i.e., with inoculum, without inoculum), and the interaction of both factors on seed germination, seedling root colonization, pH, and final water content. In samples with no mercury pollution, mycorrhizal fungi had an inhibitory effect on seed germination. Likewise, the effect of mercury on seed germination is significantly inhibitory. However, pots inoculated with arbuscular mycorrhizal fungi showed constant germination probabilities, independently of mercury concentration. According to the best model determined for the data, a key step in the mitigation of mercury toxicity in seed germination is to prevent substrate pH changes. The environmental conditions of the experiment contributed to densely activate populated biomass of inoculum, which promoted root invasion from various points. Overall, the presence of mycorrhizal fungi in seedbeds could lead to a reduced number of plant individuals. However, the use of fungal inoculum in polluted environments, highly contributes to plant establishment, which is relevant in further vegetable cultivations growing in soil polluted areas.
    Keywords: Lettuce, post-germination, Pollution, Symbiosis
  • الهام نوری *، علیرضا مشکی، محمد متینی زاده، علی اصغر ذوالفقاری، سعیده رجایی

    نبود برنامه مدیریت سیستم چرا در کشور در کنار دیگر عوامل طبیعی و غیر طبیعی تخریب مراتع را تا حدود زیادی به دنبال داشته است. از یک نگاه تازه، نبود مدیریت چرا، به عنوان پیامدی غیرمستقیم اما با نقش کلیدی می‏ تواند بر میکروارگانیسم های مفید خاک به ویژه همزیستی گیاه با قارچ های میکوریزی آربسکولار اثرات منفی داشته باشد و در این حالت، به دلیل بهم خوردن شدید تعادل گیاه-قارچ، راه برای احیای مرتع با کمک قارچ های همزیست مفید خاکزی سخت می ‏شود. به منظور بررسی تاثیر مدیریت چرا بر همزیستی گونه خوشخوراک Salsola laricina با قارچ میکوریز آربسکولار در سه سطح چرای سنگین، سبک و قرق در مراتع ساوه نمونه برداری از ریشه و خاک اطراف ریزوسفر به صورت کاملا تصادفی انجام شد. میانگین متغیرهای اندازه گیری شده درصد کلونیزاسیون ریشه و فراوانی اسپور خاک پس از اطمینان از همگنی واریانس و نرمال بودن میانگین داده ها با آزمون تجزیه واریانس به روش دانکن در سطح اطمینان 95 درصد مقایسه شدند. چرای زودرس و فشار بیش ازحد توان زمین به علت عدم مدیریت سیستم های چرایی از جمله عواملی است که به شدت منجر به کاهش درصد همزیستی قارچ با ریشه گیاهان شده است و به مرور زمان از بین رفتن این حلقه مهم اکوسیستمی در کنار عوامل دیگر از قبیل تغییر شرایط اقلیمی و سوء مدیریت عرصه های طبیعی کاهش پایه ‏های سالسولا را به دنبال داشته است که نتیجه آن به هم خوردن ترکیب و فراوانی پوشش گیاهی و به تبع آن جایگزینی با گونه های غیرخوشخوراک و مهاجم شروعی برای تخریب مراتع خواهد بود.

    کلید واژگان: مدیریت چرا, خشکه رود, همزیستی, قارچ میکوریزی آربسکولار
    Elham Nouri*, Alireza Moshki, Mohammad Matini Zadeh, Ali Asghar Zolfaghari, Saeideh Rajaei

    The lack of a grazing system management program along with other natural and human factors in the country has led to the degradation of rangelands to a large extent. From a new perspective, the lack of grazing management, as an indirect consequence, but with a key role, can have negative effects on useful soil microorganisms, in particular, plant symbiosis with arbuscular mycorrhizal fungi. In this case, due to the sever imbalance between plant and fungus, the reclamation of rangelands with the help of symbiotic soil fungi will be difficult. To investigate the effects of grazing management on AMF symbiosis with S. laricina in three sites of heavy grazing, light grazing, and no grazing, the root and soil were completely randomly sampled around the rhizosphere. The mean of root colonization percentage and soil spores frequency, after assurance of homogeneity of variance and normal mean of data, were compared with the Duncan's analysis of variance at 95% confidence level. Early grazing and the lack of grazing systems management are among the factors that greatly reduce the fungus symbiosis with the roots of plants. Over time, the loss of this important ecosystem chain along with other factors, such as climate change and mismanagement of natural areas, has led to the decreased number of Salsola individuals. This results in changes in species composition and abundance as well as the presence of unpalatable and invasive species, which ultimately leads to the rangeland degradation.

    Keywords: Grazing management, Khoshkerood, symbiosis, arbuscular mycorrhizal fungi
  • محمد متینی زاده، مصطفی خوشنویس، طاهره علیزاده، الهام نوری، شهاب بختیاری
    در میان همزیستی‏ های مهم، همزیستی میکوریزی می تواند به استقرار گیاه از طریق افزایش سطح ریزوسفر، جذب آب و عناصر غذایی مهمی مانند فسفر، پتاسیم و نیتروژن کمک کند و سبب افزایش تنوع زیستی، جمعیت میکروبی خاک، مقاومت گیاهان در برابر عوامل بیماری زا و تنش ها شود. هدف از انجام این پژوهش ارزیابی تاثیر همزیستی میکوریزی بر برخی ویژگی های مورفولوژیک نهال های داغداغان (Celtis caucasica L) بود. ‏از ریشه و خاک ریزوسفر پنج پایه داغداغان در رویشگاه طبیعی چهارطاق ‏کیار در چهارمحال و بختیاری نمونه ‏برداری شد. پس از ارزیابی همزیستی، قارچ ‏های آربسکولار با استفاده از ذرت تکثیر و سپس بذرهای داغداغان با آنها تلقیح شد. ارزیابی‏ ها نشان داد که همزیستی با کلنیزاسیون 80‏ درصد برقرار شد و درنتیجه میانگین ارتفاع ساقه و سطح برگ نهال های میکوریزی بیش از سه برابر و طول ریشه بیش از یک و نیم برابر نهال‏ های شاهد بود. بنابراین همزیستی قارچ های میکوریز آربسکولار موجب رشد بهتر نهال های میکوریزی شده بود.
    کلید واژگان: داغداغان, کلنیزاسیون, ویژگیهای رویشی, همزیستی
    Mohammad Matinizadeh, Mostafa Khoshnevis, Tahereh Alizadeh, Elham Nouri, Shahab Bakhtiari
    Among important symbioses, mycorrhizal symbiosis helps the establishment of plant by increasing the rhizosphere distribution, and absorption of water and important soil nutrients such as N, P, and K, leading to increased biodiversity, soil microbial population, and plant resistance against some pathogens and different stresses. This research was aimed to study the influence of symbiosis on morphological characteristics of Celtis caucasica. The study was performed in a natural habitat at Chahartagh, Chaharmahal va Bakhtiari province. The rhizosphere soil and root of five individuals of C. caucasica were sampled. After assessing the symbiosis, arbuscular mycorrihizal fungi were amplified by Zea mayz. Afterwards, the seeds of C. caucasica were inoculated by fungi. Assessments showed that symbiosis was created with 80% colonization. Therfore, the stem height, leaf area and root length in mycorrihizal seedlings were more than 3, 3, and 1.5 times as compared with control seedlings. Therefore, the symbiosis of arbuscular mycorrhizal fungi caused the better growth of mycorrhizal seedlings.
    Keywords: Celtis caucasica, colonization, symbiosis, growth characteristic
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال