جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "قارچ کش" در نشریات گروه "کشاورزی"
-
به منظور افزایش استقرار بوته ی چغندرقند در مزرعه، کاربرد هم زمان آفت کش ها و مواد زیستی در پوشش بذر مورد بررسی قرار گرفت. دو حشره کش گائوچو و کروزر، دو قارچ کش ویتاواکس و لاماردور و سه ترکیب زیستی پروببو 96، بایوفارم و تریکوران در قالب 19 تیمار روی بذر چغندرقند رقم شریف پوشش دهی شدند. سپس تیمارها در خاک آلوده به بیمارگر ریزوکتونیا (Rhizoctonia solani) و پیتیوم (Pythium aphanidermatum) و همچنین خاک سالم و بدون آلودگی در شرایط گلخانه کشت شدند. آزمایش به صورت کرت های یکبار خرد شده بر مبنای طرح کاملا تصادفی در سه تکرار در گلخانه انجام شد. درصد سبز شدن و وزن تر و خشک بوته اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که در شرایط آلوده به پیتیوم تیمارهای بایوفارم+ ویتاواکس+ کروزر و پروببو 96+ ویتاواکس + کروزر و در شرایط آلوده به ریزوکتونیا تیمار بایوفارم + لاماردور + کروزر برتر بودند. در شرایط خاک بدون آلودگی تیمار بایوفارم+ لاماردور+ کروزر از وزن خشک بیشتری برخوردار بود. به این ترتیب به نظر می رسد که ترکیب هم زمان حشره کش کروزر، قارچ کش های ویتاواکس و لاماردور و مواد زیستی بایوفارم و پروبیو 96روی بذر چغندرقند موجب افزایش درصد سبزشدن و رشد بوته می شود.
کلید واژگان: پوشش بذر, تیمار بذر, چغندرقند, قارچ کش, محرک رشد, مهار زیستیIn order to increase plant establishment in the field, the simultaneous application of pesticides and biological agents on seed coating of sugar beet was evaluated. Two insecticides namely Gaucho and Cruiser, two fungicides called Vitavax and Lamardor and three biological compounds including Probio 96, Biofarm and Trichran were coated on sugar beet seeds of cultivar Sharif in the form of 19 treatments. Treatments were grown in soil contaminated with Rhizoctonia solani and Pythium aphanidermatum, pathogens as well as healthy and uncontaminated soil under greenhouse conditions. The experiment was conducted in split plot based on a completely randomized design with three replications in the greenhouse. Germination percentage, and fresh and dry weight of the plant were measured. Results showed that under Pythium contamination, combination of Biofarm, Vitavax and Cruiser and combination of Probo96, vitavax and Cruiser were superior, and under R. solani contamination, combination of Biofarm, Lamardor and Cruiser were superior. Under uncontaminated soil condition, combination of Biofarm, Lamardor, Cruiser resulted in higher dry weight. Therefore, it seems that the simultaneous combination of Cruiser insecticide, Vitavax and Lamardor fungicides and Biofarm and Probio96 biological agents on sugar beet seed results in increase in germination percentage as well as plant growth.
Keywords: Biocontrol, Fungicide, Growth Promoter, Seed Treatment, Sugar Beet -
استان خراسان جنوبی بزرگ ترین تولید کننده زرشک بی دانه (.Berberis vulgaris L) در ایران و دنیا است. تولید و کیفیت این محصول تحت تاثیر بیماری های ناشی از بیمارگر های زنده و غیر زنده قرار می گیرد. زنگ جاروئی زرشک، با عامل Puccinia arrhenatheri، از مهم ترین بیماری های این درختچه در استان خراسان جنوبی است. آزمایشی دو ساله به منظور بررسی تاثیر چند قارچ کش در کنترل بیماری زنگ جارویی شامل فالکن (تبوکونازول + تریادیمنول + اسپیروکسامین) با دوزهای 0/6 و 1 در هزار، فولیکور 1 و 1/5 در هزار، آمیستاراکسترا (آزوکسی استروبین + سیپروکونازول) 0/75 و 1/2 در هزار و تیلت با دوز 0/5 و 1 در هزار در دو مکان در خراسان جنوبی، طی سالهای 1397و 1398، در زمان بروز علایم بیماری در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی انجام شد. بر اساس یافته های این پژوهش، تفاوت معنی داری بین تیمارهای مختلف و دوزهای قارچ کش ها نسبت به تیمار شاهد در کنترل بیماری وجود داشت. بر اساس نتایج حاصل از تجزیه واریانس مرکب، یک نوبت کاربرد قارچ کش فولیکور به نسبت های 1 و 1/5 در هزار در زمان بروز علایم به عنوان موثرترین قارچ کش در کنترل بیماری تعیین شد. بالاترین میزان شدت بیماری مربوط به تیمار شاهد و اثر تیمارهای قارچ کش در کاهش شدت بیماری به ترتیب شامل فولیکور با دوز 1 در هزار، فولیکور (به میزان 1/5 در هزار)، فالکن (به میزان 0/6 در هزار)، آمیستاراکسترا (به میزان 1/5 در هزار)، آمیستاراکسترا (به میزان 0/75در هزار)، فالکن (به میزان 1 در هزار)، تیلت (به میزان 0/5 در هزار) بود. بنابراین بر اساس نتایج حاصل از مطالعه حاضر و آزمایش های مزرعه ای، کاربرد فولیکور (1 در هزار) یا فالکن (0/6 در هزار) در زمان بروز علایم به منظور کنترل موثر علیه بیماری و کاربرد تناوبی این دو قارچ کش با یکدیگر یا با تیلت (1 در هزار) جهت جلوگیری از بروز مقاومت نسبت به بیمارگر توصیه می شود. ضمن این که کاربرد فولیکور به نسبت های 1 و 1/5 در هزار و آمیستاراکسترا با دوز 0/75در هزار، در زمان بروز علایم، نیز به عنوان موثرترین تیمارها در کاهش تعداد جاروک تعیین شدند.
کلید واژگان: بیماری, قارچ کش, Berberis VulgarisSouth Khorasan province of Iran is the largest producer of common barberry (Berberis vulgaris L.) in the world. The production and quality of common barberry shrub are affected by broad range of abiotic and biotic causal agents. Witches' broom rust caused by Puccinia arrhenatheri is one of the most important diseases of common barberry shrubs in South Khorasan province. A two years' field experiment carried out to study the control of barberry witches' broom rust using the Falcon (Tebuconazole + Spiroxamine + Triadimenol) at concentrations 0.6 and 1 ml L-1, Folicur 1 and 1.5 ml L-1, Amistar Xtra (Azoxystrobin + Cyproconazole) 0.75 and 1.2 ml L-1 and Tilt 0.5 and 1 ml L-1 at two locations of South Khorasan during 2018-2019 at the time of disease symptoms initiation as randomized complete block design. There was significant difference in witches' broom rust severity scores between the different fungicides and rates of application and control treatment. The results of combined analysis of variance showed that one-time application of Folicur at concentrations 1 and 1.5 ml L-1 were determined as the most effective in controlling the disease at the time of disease appearance, followed by Folicur 1 ml L-1, 1.5 ml L-1, Falcon 0.6 ml L-1, Amistar Xtra 1.5 ml L-1, Amistar Xtra 0.75 ml L-1, Falcon 1 ml L-1, Tilt 1 and 0.5 ml L-1. The highest and lowest disease severity were obtained in control and Folicur (1 ml L-1) treatments, respectively. Based on our findings retrieved from results of this study and field trials, Folicur at concentrations 1 ml L-1 and Falcon at concentrations 0.6 ml L-1 at the time of disease symptoms initiation to achieve efficient control and application of rotation of them to mitigate fungicide resistance development are recommended. Application of treatments including Folicur at concentrations 1 and 1.5 ml L-1 and Amistar Xtra at concentrations 0.75 ml L-1 were also significantly effective in decreasing the number of witches' brooms.
Keywords: Fungicide, Berberis Vulgaris, Disease -
بیماری سفیدک کرکی با عامل Plasmopara viticola (Berk. & Curt.) Berl. & Toni، یکی از بیماری های مهم انگور است که به ویژه در مناطق مرطوب، خسارت کمی و کیفی زیادی به این محصول وارد می کند. در بررسی حاضر کارایی قارچ کش سیستمیک فوزتیل-آلومینیوم + فلوپیکولید (پروفایلر®1/71% WG) در مقایسه با قارچ کش های کاپتان (کاپتان®)، اکسی کلرور مس (میشوکاپ®) و زینب (دیتان زد-78®) برای کنترل سفیدک کرکی انگور مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش در استان های خراسان شمالی (در دو منطقه) و همدان در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 8 تیمار و هر تیمار در 4 تکرار اجرا شد. تیمارهای شاهد شامل تیمار با آب پاشی و تیمار بدون آب پاشی بودند. سم پاشی در سه نوبت (نوبت اول: قبل از شروع گل دهی، نوبت دوم: پس از ریزش گلبرگ ها و تشکیل میوه، نوبت سوم: 10 روز بعد از نوبت دوم) انجام شد. پس از گذشت 10 روز از آخرین سم پاشی، درختچه های تیمار شده بررسی و نمونه برداری از برگ ها صورت گرفت. ده روز پس از آخرین سم پاشی، درصد وقوع بیماری و درصد شدت بیماری محاسبه گردید و در برنامه آماری SAS مورد تجزیه واریانس قرار گرفتند. نتایج نشان داد که قارچ کش جدید پروفایلر با غلظت 3، 5/2 و 2 در هزار، میشوکاپ 3 در هزار و کاپتان 3 در هزار طی سه نوبت سم پاشی از کارایی قابل قبولی در کنترل بیماری سفیدک کرکی مو برخوردار بودند. کارایی قارچ کش پروفایلر در دز 3 در هزار در سه منطقه همدان، بجنورد و فاروج به ترتیب 94،67 و 47 درصد بوده و بیشترین اثربخشی را در بین همه تیمارها داشتند. هرچند کارایی آن با سایر دزهای پروفایلر تفاوت معنی دار نداشت بنابراین برای حفاظت از سلامت کشاورزان و محیط زیست و همچنین کاهش هزینه ها در مجموع دز 5/2 در هزار پروفایلر برای کنترل بیماری سفیدک کرکی مو توصیه می شود.
کلید واژگان: تاک, فوزتیل-آلومینیوم + فلوپیکولید, قارچ کش, کنترل شیمیایی, مقاومتIntroductionDowny mildew disease caused by Plasmopara viticola (Berk. & Curt.) Berl. & Toni is one of the most important diseases of vine. Especially in wet areas, it causes qualitative and quantitative damage to the crop. Although all green parts of the grapevine are susceptible, the first symptoms of downy mildew of grapes are usually seen on the leaves as soon as 5 to 7 days after infection. Foliar symptoms appear as yellow circular spots with an oily appearance (oilspots). Young oilspots on young leaves are surrounded by a brownish-yellow halo. This halo fades as the oilspot matures. The spots are yellow in white grape varieties and red in some red grape varieties (e.g., Ruby Red). Under favorable weather conditions, large numbers of oilspots may develop and coalesce to cover most of the leaf surface. After suitably warm, humid nights, a white downy fungal growth (sporangia) will appear on the underside of the leaves and other infected plant parts. The disease gets its name "downy mildew" from the presence of this downy growth. In late summer and early fall, the diseased leaves take on a tapestry-like appearance when the growth of the pathogen is restricted by the veinlets. Confirmation of active downy mildew is made by the "bag test." To do this test, seal suspect diseased leaves and/or fruit bunches in a moistened (not wet) plastic bag and incubate in a warm (13-28ºC), dark place overnight. Look for fresh, white downy sporulation beneath suspect oilspots or on shoots or fruit bunches. Note that mature berries, although they may be symptomatic and harbor the pathogen, may not support sporulation even when provided with ideal conditions. Infected parts of young fruit bunches turn brown, wither, and die rapidly. If infections occur on the young bunch stalk, the entire inflorescence may die. Developing young berries will either die or, if between 3 and 5 mm in diameter, become discolored. Berries become resistant to infection within 2-3 week after bloom, although all parts of the rachis may remain susceptible 2 months after bloom. The pathogen survives the winter period as oospores embedded in dead leaves and other host tissue on the vineyard floor. Oospores may be released from the decaying plant material on the soil surface. Oospores typically produce sporangia. These sporangia, in turn, produce zoospores. Sporangia and zoospores are splashed by rain or carried by wind to the lower leaves and tissues of the grapevines. The conditions necessary for oospore germination are wet soils with temperatures above 10ºC. Sporangia for secondary infections are produced on sporangiophores that emerge through stomata of infected leaves and other grapevine tissues. Sexual reproduction occurs towards the end of the season. The resulting oospores are thick-walled and serve as survival spores.
Materials and MethodsThe experiment was conducted in grape orchards located in Hamadan, Bojnourd, and Faruj, which had a history of Downey mildew. Different cultivars of grapes were selected for the experiment. The experimental design used was a randomized complete block design (RCBD) with 8 treatments and 4 replications.The control treatments included plots without any spraying and plots sprayed with water. The remaining treatments involved the application of specific treatments at three different stages. The first spraying was done before flowering, the second spraying after fall petals, and the third spraying 10 days after the second spray. Ten days after the final spraying, samples were collected from the grape leaves, and the percentage of disease incidence and disease severity were calculated. The data obtained for disease incidence and severity were analyzed using statistical software, such as SAS, and the means of these traits were compared using Duncan's multiple range test at a significance level of one percent. This test helps determine significant differences between the treatment means.
Results and DiscussionThe analysis of variance conducted on the data obtained from the evaluation of treated grape leaves revealed a statistically significant effect of the treatments on reducing the percentage of disease severity and disease incidence. Among the treatments, Profiler® at concentrations of 3 ml L-1, 2.5 ml L-1, and 1 ml L-1, Mishocap® at 3 ml L-1, and Captan at 3 ml L-1 demonstrated high efficiency in controlling grape Downey mildew disease. The new fungicide Profiler® at a concentration of 3 ml L-1 exhibited an efficacy of 94% in Hamadan, 67% in Bojnourd, and 47% in Faruj. Profiler® at a concentration of 2.5 ml L-1 had slightly lower efficacy, but the difference was not statistically significant compared to Profiler® at 3 ml L-1. Interestingly, the control treatments, including water spraying and no spraying, did not show a significant difference in disease control compared to the treated plots. These results indicate that Profiler® at appropriate concentrations and Mishocap® and Captan at their recommended concentrations can be effective options for controlling grape Downey mildew disease.
ConclusionBecause both Profiler® 3 and 2.5 ml L-1concentrations are effective in controlling the disease, therefore in order to protect the health of the consumer and the environment as well as reduction in costs, the preferred dose is 2.5 ml L-1.
Keywords: Chemical control, Fozetyl-aluminum + fluopicolide, Fungicide, Resistance, Vine -
درختان پسته با بیماری های مختلفی مواجه می باشند. یکی از بیماری های به شدت خسارت زای پسته، گموز می باشد. در این مقاله، میزان موفقیت دانش علمی و تجارب عملی کشاورزان جهت مدیریت مبارزه با بیماری گموز پسته مورد بررسی قرار گرفت. اطلاعات مورد استفاده مربوط به 286 باغ پسته در شهرستان های انار و رفسنجان می-باشد که در یک دوره 9 ساله (1389 تا 1397) و در 3 مقطع زمانی 1391، 1394 و 1397 جمع آوری شده است. نمونه مورد نظر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شد. برای سنجش اثر عوامل مدیریتی مختلف بر کاهش یا افزایش شدت ابتلای باغ به بیماری گموز و اثر آن بیماری بر کمیت و کیفیت محصول پسته تولیدی، از روش های محاسبه ضریب همبستگی، مقایسه میانگین و رگرسیون استفاده شد. نتایج نشان داد، همواره 25 درصد از باغ های پسته مورد مطالعه به بیماری گموز آلوده بوده و این بیماری قابل ریشه کنی نبوده و بایستی مدیریت شود. بیش از 97 درصد از کشاورزان از بیماری گموز شناخت اولیه داشته ولی در کنترل و مدیریت آن موفق عمل نکرده اند. نتایج همچنین نشان داد که تنها راه کنترل موفق بیماری گموز، استخدام کارشناسان متخصص بیماری شناسی گیاهی و فعالیت آن ها در عرصه باغ بوده و بررسی ها نشان داد که این کار اقتصادی است. عواملی چون آبیاری سنگین، آبیاری با آب های شیرین، استفاده از مالچ و کاربرد زیاد ماشین آلات به ویژه تیلر، باعث افزایش ابتلا به بیماری گموز می گردد. در مقابل، آبیاری منظم و با توزیع مناسب، کوچک کردن طول کرت ها، استفاده از سیستم آبیاری تحت فشار، استفاده از آب چاه های مختلف، افزایش عرض نوار آبیاری، استفاده از کود مرغی و تقویت تغذیه باغ با به کارگیری کودهای شیمیایی ماکرو و میکرو، باعث کاهش شدت بیماری گموز در باغ پسته می گردد.
کلید واژگان: بیماری های پسته, مدیریت مبارزه, گموز, قارچ کش, الیتPistachio trees have different diseases. In the current study, the successful application of knowledge and experience of farmers for the control of pistachio gummosis disease was investigated. The data used is related to 286 pistachio orchards in Anar and Rafsanjan districts that were collected over a 9-year period (2010 to 2018) and during three cross times, in 2012, 2015 and 2018. The target sample was selected using a multi-stage random sampling method. To evaluate the effect of different management factors on reducing or increasing the severity of orchard disease and its effects on the quantity and quality of pistachio crop yield and profit, the methods of the correlation coefficient, mean comparison and regression were used. The results showed that 25% of pistachio orchards were always infected with gummosis and this disease could not be eliminated and should be controlled and managed. More than 97% of farmers have prior knowledge of gummosis but have failed to control and manage it. The results also showed that the only way to successfully control gummosis is to hire experts in plant pathology and they were active in the orchards and more investigation showed that this work is economical. Factors such as heavy irrigation, freshwater irrigation, use of mulch, and excessive use of machinery, especially tiller, increase the risk of gummosis. In contrast, regular and well-distributed irrigation, reducing irrigation terrace area, use of pressurized irrigation system, use of irrigation water from different wells, increase the width of the irrigation strip, use of poultry manure and enhance using macro and micro chemical fertilizers reduce the severity of gummosis in pistachio orchards.
Keywords: Pistachio Trees Diseases, Control Management, Gummosis, Fungicide, Elite -
بیماری شوره سیاه و شانکر ریزوکتونیایی سیب زمینی که توسط قارچ Rhizoctonia solani ایجاد می شود، یکی از شایع ترین و مهم ترین بیماری های این محصول در تمامی مناطق کشت سیب زمینی کشور می باشد. در این پژوهش، تاثیر ضدعفونی کردن غده های بذری سیب زمینی قبل از کاشت با قارچکش های ایپرودیون کاربندازیم WP 52.5%، تیابندازول WP 60%، تیوفانات متیل WP 70%، کاربوکسین تیرام FL 40%، کاربوکسین تیرام WP 75%، پنسی کورون WP 25%، فلودیوکسونیل FS 2.5%، مانکوزب WP 80%و کاربندازیم WP 50-60% در مهار بیماری در آزمایشگاه و گلخانه مورد بررسی قرار گرفت. ایپرودیون کاربندازیم با غلظت 5/2 در هزار بالاترین درصد بازدارندگی (5/71 درصد) از جوانه زنی سختینه را داشته و در غلظت 20 پی پی ام به میزان 5/77 درصد مانع از رشد میسلیوم قارچ در محیط کشت سیب زمینی دکستروز آگار (PDA) شد. در گلخانه، بوته های حاصل از غده های تیمار شده با ایپرودیون کاربندازیم، تیابندازول و کاربوکسین تیرام FL 40% (هر کدام با غلظت 5/2 در هزار) با تولید غده های دختری با وزن حدود 270-260 گرم، تقریبا بدون وجود شانکر در ساقه زیرزمینی و با آلودگی صفر درصد در بوته ها، از موثرترین تیمارها بودند و تفاوت معنی داری نیز با یکدیگر نداشتند. در بررسی تعداد سختینه در سطح غده نیز ایپرودیون کاربندازیم، تیابندازول و کاربوکسین تیرام WP 75% هر کدام با غلظت 5/2 در هزار با میانگین تعداد سه سختینه روی هر غده، بیشترین تاثیر را در کاهش تعداد سختینه روی غده های دختری داشتند. به طور کلی، با توجه به نتایج به دست آمده، تمامی قارچ کش های بررسی شده، تاثیر مثبتی در کنترل بیماری و افزایش محصول داشتند؛ ولی ایپرودیون کاربندازیم با غلظت 5/2 در هزار به عنوان موثرترین قارچ کش جهت کنترل بیماری شانکر ریزوکتونیایی سیب زمینی معرفی شد.کلید واژگان: سختینه, قارچ کش, جوانه زنی, ساقه زیرزمینی, غده دختریPotato black scurf and rhizoctonia canker caused by Rhizoctonia solani is one of the most common diseases in all potato growing areas of Iran. Due to the importance of seed disinfection in the control of this disease, in this study, the effect of seed disinfection with fungicides Iprodione carbendazim WP52.5%, Thiabendazole WP60%, Thiophanate methyl WP70%, Carboxin thiram FL40%, Carboxin thiram WP75%, PencycuronWP25%, Fludioxonil FS2.5%, Mancozeb WP80% and Carbendazim WP50-60% in the laboratory and greenhouse was investigated. Iprodione carbendazim with concentration of 2.5/1000 with 71.5% had the highest of percentage inhibition on germination of sclerotia and with a concentration of 20 ppm and 77.5%, inhibited the growth of fungal mycelium on potato dextrose agar (PDA) medium. In greenhouse, the plants from seed treatment with Iprodione carbendazim, Thiabendazole and Carboxin thiram FL40% each with a concentration of 2.5/1000 had the highest daughter tubers production with about 260-270 g. This treatments without any canker on underground stem and zero percent of infected plant were the most effective treatments and there was no significant difference between them. In the study of the number of sclerotia on the surface of the tuber, Iprodione carbendazim, Thiabendazole and Carboxin thiramWP75% each with a concentration of 2.5/1000 with an average of three sclerotia had the greatest effect on reducing the number of sclerotia on the daughter tubers. In general, according to the results, all studied fungicides had a positive effect on disease control and yield increase but Iprodione carbendazim with a concentration of 2.5/1000 was the most effective fungicide for controlling potato rhizoctonia canker.Keywords: Fungicide, Daughter tuber, Sclerotium, Sprout, Underground stem
-
پوسیدگی خاکستری که تحت فعالیت قارچ Botrytis cinerea ایجاد می شود یکی از مهمترین بیماری های انگور های تازه خوری در مزرعه و دوره های پس از برداشت می باشد. به منظور کنترل این بیماری، مقدار زیادی قارچ کش مصرف می شود. از راهکارهای پایدار برای جایگزینی قارچ کش های شیمیایی، استفاده از قارچ مایکوپارازیت تریکودرما و قارچ کش های جدید می باشند. در مطالعه حاضر، یک جدایه از قارچ مایکوپارازیت تریکودرما (Trichderma harzianum T39) با بیشترین میزان مهار رشد میسیلیوم کپک خاکستری در شرایط آزمایشگاهی و قارچ کش های شیمیایی فسفید پتاسیم، نوردوکس و ولگرو مس+روی در غلظت 250 میلی گرم بر لیتر علیه کپک خاکستری در شرایط پس از برداشت در قالب طرح کاملا تصادفی با چهار تکرار ارزیابی شد. در شرایط انبارمانی 5 درجه سانتی گراد، بدون ایجاد زخم و زخم، بیشترین مهار رشد قارچ بیماری زا به ترتیب با مقادیر 5/93 و 85 درصد با تیمار تلفیقی تریکودرما و فسفید پتاسیم حاصل شد. در دمای 20 درجه سانتی گراد نیز این ترکیب بیشترین میزان مهار کپک خاکستری (سویه A91) را نشان داد. کمترین میزان مهار در تمامی شرایط با مهار 15 تا 30 درصدی، زمانی حاصل شد که قارچ کش ها به تنهایی مورد استفاده قرار گرفتند که نشان دهنده کارایی کم قارچ کش ها در مبارزه با کپک خاکستری در شرایط انبارمانی می باشد. مدیریت تلفیقی آفات، راهکاری پایدار و محیط زیستی جهت کاهش خسارت محصولات باغی به ویژه انگور در شرایط پس از برداشت می باشد که نه تنها منجر به مهار بالای عامل بیماری زا می باشد بلکه در دراز مدت از مقاومت عامل بیماری زا به قارچ کش ها جلوگیری می نماید.کلید واژگان: انگور, کپک خاکستری, قارچ کش, تریکودرما, مدیریت تلفیقی
-
امروزه قارچ کش ها به طور گسترده ای به منظور جلوگیری یا از بین بردن انواع قارچ های بیماری زا مورد استفاده قرار می گیرند. لیکن کاربرد آن ها در برخی موارد ممکن است تاثیرات مخربی بر ریزجانداران مفیدی نظیر قارچ های میکوریزی بر جای گذارد. قارچ های میکوریزی پس از برقراری رابطه همزیستی، توانایی گیاه در جذب آب و عناصر معدنی و همچنین مقاومت گیاه در برابر تنش های زنده و غیرزنده را بهبود می بخشند. در این پژوهش تاثیر مصرف همزمان قارچ کش هایی شامل بنومیل، رورال تی اس، مانکوزب و تیلت بر اثربخشی قارچ میکوریز آربسکولار گونه Rhizophagus irregularis در رشد دو گیاه گندم و ذرت در شرایط گلخانه ای مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش های گلخانه ای در قالب طرح کاملا تصادفی در پنج تیمار شامل چهار قارچ کش و شاهد با چهار تکرار و با کشت دو گیاه گندم و ذرت انجام پذیرفت. تاثیر قارچ کش ها بر خصوصیات رشدی گیاه گندم (رقم چمران) و گیاه ذرت (رقم سینگل کراس 704) و رابطه همزیستی این گیاهان با قارچ R. irregularis مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که در گیاه ذرت، رورال تی اس و تیلت به صورت معنی دار درصد کلنیزاسیون ریشه نسبت به شاهد را به ترتیب از 41 درصد به 35 و 30 درصد کاهش داد. لیکن تفاوت معنی داری نسبت به شاهد در وزن خشک ریشه و اندام هوایی گیاه ذرت مشاهده نگردید. همچنین استفاده از بنومیل و مانکوزب تفاوت معنی داری بر درصد کلنیزاسیون ریشه و وزن خشک اندام هوایی در گیاه ذرت نداشتند. در گیاه گندم استفاده از بنومیل باعث کاهش معنی دار درصد کلنیزاسیون ریشه از 16 به 12 درصد، وزن خشک ریشه از 0/68 به 0/59 گرم و اندام هوایی از 2/75 به 2/27 گرم گردید. در تیمار استفاده از قارچ کش تیلت، درصد کلنیزاسیون ریشه نسبت به شاهد به میزان سه درصد افزایش نشان داد هرچند که تاثیر معنی داری در وزن خشک ریشه و اندام هوایی و ارتفاع گیاه مشاهده نگردید.کلید واژگان: همزیستی میکوریزی, قارچ کش, کلنیزاسیون ریشه, کودهای زیستی, Rhizophagus irregularisToday, fungicides are widely used to prevent or eradicate a variety of pathogenic fungi, but in some cases their use has destructive effects on beneficial microorganisms such as mycorrhizal fungi. Mycorrhizal fungi are among the beneficial microorganisms used in the production of biofertilizers. After mycorrhizal symbiosis, plant features included water and nutrient uptake as well as plant resistance to biotic and abiotic stresses improve. These microorganisms are also used to control soil pathogens. The present study was conducted to investigate the effect of concomitant use of fungicides including benomyl, roralthias, mancozeb and Tilt on the effectiveness of R irregularis in both wheat and corn plants under greenhouse conditions. The experiments were designed as a completely randomized design with five treatments and four replications. The effect of fungicides on the growth characteristics of wheat (Chamran cultivar) and corn (Zeamays, Single Cross 704) and their symbiosis relationship with R. irregularis were investigated. The results showed that the effectiveness of mycorrhizal fungus application was not affected by the concomitant use of fungicides. The application of fungicides also improved some growth characteristics in wheat and corn, although in most cases the differences with the control treatment were not significant. In general, two milliliters per liter of Tilt for wheat and two grams per liter of benomyl for corn can be recommended when using R. irregularis inoculum at the same timeKeywords: Biofertilizer, Fungicide, Mycorrhizal symbiosis, Root colonization, Rhizophagus irregularis
-
سفیدک پودری سیب یکی از مهم ترین بیماری های سیب، با انتشار جهانی و عامل قارچیPodosphaera leucotricha است. هدف از این مطالعه، ارزیابی کارآیی قارچ کش بوسکالید + پیراکلواستروبین (بلیس®؛ WG, 38%) در غلظت های 4/0، 7/0 و 1 در هزار در مقایسه با قارچ کش های تری فلوکسی استروبین + فلوپیرام (لوناسنسیشن®؛ SC, 500) با غلظت 2/0 در هزار، تری فلوکسی استروبین (فلینت®؛ WG, 50%) با غلظت 2/0 در هزار و تری فلوکسی استروبین + تبوکونازول (ناتیوو®؛ WG, 50%) با غلظت 2/0 در هزار برای کنترل بیماری سفیدک پودری سیب بود. آزمایش در سال 1399-1398 در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با هشت تیمار در چهار تکرار در استان اردبیل اجرا شد. تیمارهای شاهد شامل آب پاشی و بدون آب پاشی بودند. سم پاشی در فصل بهار در مرحله سبز کامل غنچه ها، اوایل مرحله صورتی شدن گل ها و 10 روز پس از سمپاشی دوم انجام گرفت. ده روز پس از مشاهده اولین علایم بیماری در تیمار شاهد، از برگ ها نمونه برداری شد و درصد وقوع بیماری و درصد شدت بیماری محاسبه گردید. بیش ترین میزان کنترل (80 درصد) بیماری سفیدک پودری سیب مربوط به تیمار لوناسنسیشن 2/0 در هزار بود. پس از آن، تیمار قارچ کش بلیس 1 در هزار بیش ترین میزان کنترل بیماری سفیدک پودری سیب (76 درصد) را به خود اختصاص داد و تیمارهای فلینت 2/0 در هزار، بلیس 7/0 و 4/0 در هزار و ناتیوو 2/0 در هزار در رتبه های بعدی قرار گرفتند.کارآیی قارچ کش جدید بلیس در غلظت های 1 و 7/0 در هزار به ترتیب معادل 76 و60 درصد به دست آمد. از آنجا که هر دو غلظت بلیس کارآیی مطلوبی در کنترل بیماری دارند، لذا برای محافظت از سلامت کاربر قارچ کش، مصرف کننده محصولات سم پاشی شده و محیط زیست و هم چنین کاهش هزینه ها، غلظت 7/0 در هزار توصیه می گردد.
کلید واژگان: بوسکالید + پیراکلواستروبین, سیب, قارچ کش, کنترل شیمیایی, مقاومتPowdery mildew is one of the most important diseases of apple globally and is caused by the fungus Podosphaera leucotricha. The aim of this study was to determine the efficacy of the fungicides Boscalid + Pyraclovastrobin (Bellis®; WG, 38%) with the doses of 0.4, 0.7 and 1 ml L-1 compared with the fungicides Tri-floxystrobin + Fluopyram (Luna Sensation®; SC, 500) with the dose of 0.2 ml L-1, Tri-floxystrobin (Flint®; WG, 50%) with the dose of 0.2 ml L-1 and Tri-floxystrobin + Teboconazol (Nativo®; WG, 50%) with the dose of 0.2 ml L-1 to control the apple powdery mildew disease. The experiment was carried out in Ardabil province in a randomized complete block design (RCBD) with 8 treatments and 4 replications in 2019-2020. Control treatments were with water spraying and without any spraying Treatments were applied in the spring in three stages (full green bud stage, pink flower stage and 10 days after the 2nd spraying). Ten days after the first symptoms of the disease were observed in the control treatments, samples were taken from the sheets and the disease incidence and disease severity percentages were calculated. The results showed that the highest rate of control (80%) of apple powdery mildew disease was related to Luna Sensation® (0.2 ml L-1). Then the fungicide treatment of Bellis® (1 ml L-1) had the highest rate of control of the disease (76%) and the treatments of Flint® (0.2 ml L-1), Bellis® (0.7 and 0.4 ml L-1) and Nativo® (0.2 ml L-1) were ranked next in this regard. The efficacy of the new fungicide Bellis® at the rates of 1 and 0.7 ml L-1 was 76 and 60%, respectively. Since both the doses of Bellis® are effective in controlling the disease, therefore, to protect the health of the fungicide users, the consumers of the products and the environment as well as reduction in costs, the preferred dose was chosen as 0.7 ml L-1.
Keywords: Apple, Chemical control, Fungicide, Pyraclostrobin + Boscalid, resistance -
اثر تیمارهای پس از برداشت غوطه وری در آب گرم و قارچ کش کاربندازیم بر ویژگی های حسی، فیزیکوشیمیایی و پاداکسنده تعیین کننده کیفیت درونی و برونی میوه لیموشیرین (Citrus limettioides Tan.) مطالعه شد. تیمارها شامل 4 دقیقه غوطه وری در آب گرم 45 درجه سلسیوس، 5/0 گرم در لیتر قارچ کش کاربندازیم و آب مقطر (شاهد) بود. میوه ها در دمای 10 درجه سلسیوس و رطوبت نسبی 85 درصد به مدت 90 روز نگهداری و ارزیابی ها در فواصل زمانی 30 روز انجام شد. در مقایسه با میوه های شاهد، میوه های تیمار شده با آب گرم کاهش وزن و پوسیدگی کم تر، شاخص طعم بهتر و میزان بیش تری فنول کل در پوست و اسکوربیک اسید در آب میوه داشتند. پس از یک ماه انبارمانی، آن ها سطح فعالیت پاداکسنده آنزیمی بیش تر (سوپراکسید دیسموتاز، کاتالاز، آسکوربات پراکسیداز و گایاکول پراکسیداز) و محتوای پاداکسنده های غیرآنزیمی بیش تری مانند فنول کل در پوست و اسکوربیک اسید در آب میوه در قیاس با شاهد دارا بودند. پس از آن، فعالیت پاداکسنده آنزیمی پوست میوه های تیمار شاهد افزایش یافت در حالی که در میوه های تیمار شده با آب گرم کاهش نشان داد. بر مبنای محتوای پاداکسنده های غیرآنزیمی و ارزیابی حسی پس از 3 ماه انبارمانی، میوه های تیمار شده با آب گرم مطلوب ترین کیفیت درونی و برونی را دارا بودند؛ در حالی که میوه های تیمارشده با قارچ کش با ظاهری رنگ پریده، کم ترین کیفیت رنگ پوست و سفتی بافت را داشتند. در این زمان، بررسی میزان پراکسید هیدروژن و فعالیت پاداکسنده آنزیمی پوست نمایان گر تحمیل شرایط تنش و آسیب اکسایشی بیش تر به میوه های تیمار قارچ کش نسبت به شاهد بود. بنابراین، تیمار غوطه وری آب گرم به عنوان روشی ایمن جهت بهبود و افزایش عمر انبارمانی لیموشیرین و جایگزینی مناسب برای قارچ کش شیمیایی توصیه میشود.
کلید واژگان: انبارمانی, پوسیدگی, تنش اکسایشی, تیمار گرمایی, شاخص طعم, قارچ کشThe effects of postharvest dip treatment in hot water and carbendazim fungicide on sensory, physicochemical, and antioxidant characteristics determining the internal and external quality of sweet lime (Citrus limettioides Tan.) fruit were studied. Treatments included a 4 min dip in 45 °C hot water, 0.5 g L-1 carbendazim solution and distilled water (control). Fruits were stored at 10 °C and 85% relative humidity for 90 days, with characteristics being measured at 30-day intervals. Compared to control fruits, treated fruits by hot water had lower weight loss and decay, better taste index, and higher content of total phenol in peel and ascorbic acid in the juice. After one month of the storage, they showed higher levels of enzymatic antioxidant activity (superoxide dismutase, catalase, ascorbate peroxidase, and guaiacol peroxidase) and more non-enzymatic antioxidants such as total phenol in peel and ascorbic acid in juice when compared to control. Afterwards, peel enzymatic antioxidant activity increased in control fruits while decreasing in hot water-treated fruits. Based on non-enzymatic antioxidants content and sensory evaluation after 3-months storage, hot water-treated fruits possessed the best internal and external quality, while fungicide-treated fruits with a pale appearance had the lowest quality in peel color and firmness. At this time, investigations on the peel content of hydrogen peroxide and enzymatic antioxidant activity revealed that fungicide-treated fruits experienced more stress and oxidative injury than control fruits. As a result, hot water dip treatment was recognized as a safe treatment for improving and extending the storability of sweet lime, as well as a suitable substitute for chemical fungicides.
Keywords: Storability, Decay, Oxidative stress, Warming treatment, Taste index, Fungicide -
مقدمه
قارچ خاکزی Sclerotinia sclerotiorum یا کپک سفید عامل بیماری مخرب پوسیدگی ریشه و ساقه گیاهان بسیاری است. مبارزه شیمیایی با توجه به عدم وجود رقم هایی با مقاومت بالا، به عنوان مهم ترین روش مدیریت این بیمارگر گیاهی است. اما استفاده مکرر از قارچ کش ها منجر به بروز سویه های مقاوم در جمعیت بیمارگر می شود. استفاده از قارچ کش هایی با نحوه اثر متفاوت، به خصوص آنهایی که اثر تشدیدکننده دارند، از مهم ترین روش های ضدمقاومت به قارچ کش ها است.
مواد و روش هااثر نسبت های مختلف مخلوط دو به دو قارچ کش های کاربندازیم، ایپرودیون و تبوکونازول روی رشد پرگنه چهار جدایه S. sclerotiorum، و بررسی خاصیت تشدیدکننده احتمالی آنها در شرایط درون شیشه ای در این پژوهش، مورد آزمایش قرار گرفت. جدایه های بیمارگر در محیط کشت سیب زمینی- دکستروز- آگار حاوی غلظت های مختلف از مخلوط قارچ کش ها کشت شدند و مقادیر EC50 و فاکتور تشدیدکنندگی برای نسبت های مختلف مخلوط قارچ کش ها محاسبه گردید.
یافته هامخلوط تبوکونازول: کاربندازیم به نسبت 7:1، روی همه جدایه ها اثر تشدیدکنندگی و بازدارنده داشت و مخلوط کاربندازیم: ایپرودیون به نسبت 9:1روی سه جدایه اثر تشدیدکنندگی و بازدارنده نشان داد.
نتیجه گیریمخلوط تبوکونازول: کاربندازیم به نسبت 7:1، بهترین اثر تشدیدکنندگی و بازدارندگی از رشد تمام جدایه های بیمارگر را داشت، بنابراین پتانسیل به کارگیری در برنامه مدیریت S. sclerotiorum را دارد.
کلید واژگان: کپک سفید, مقاومت, قارچ کش, تشدیدکنندهIntroductionSoil-borne fungus Sclerotinia sclerotiorum or white mold is the cause of the destructive disease of root and stem rot of many plants. Chemical control due to the lack of highly resistant cultivars is the most important method in the pathogen management program in various plants. However, the repeated use of fungicides leads to the development of resistant strains in pathogen populations. The use of fungicides with different modes of action, especially those with a synergistic effect, is one the most important anti-resistance methods.
Materials and MethodsIn this research, the effect of different mixing ratios in pairs of carbendazim, iprodione, and tebuconazole fungicides and their possible synergistic activity on four S. sclerotiorum isolates were investigated in vitro conditions. For this purpose, the isolates were cultured on potato dextrose agar, containing different concentrations of fungicides mixtures, and EC50 values and the synergy factors were then determined for different mixtures ratios.
ResultsTebuconazole: carbendazim mixture in 1:7 ratio, with a synergistic activity, inhibited all the isolates growth, and carbendazim: iprodione mixture in 1:9 ratio showed a synergistic effect on three isolates.
ConclusionThe mixture of tabuconazole: carbendazim in 1:7 ratio had the best synergistic activity, and inhibitory effect on the growth of all the pathogen isolates, so it has the potential to be used in the management program of S. sclerotiorum.
Keywords: White mold, Resistance, Fungicide, Synergism -
ترکیدگی میوه ی انار و بیماری های قارچی مرتبط با آن میوه، از مسایل مهم کشت و پرورش این محصول به ویژه در مناطق مرطوب است. این تحقیق به منظور بررسی اثر نانوکلات مس و سیلیسیم به همراه دو قارچ کش ورمی واش و رورال تی اس بر کاهش ترکیدگی و کیفیت میوه انار رقم شهوار در یک باغ تجاری در شهر سورک، استان مازندران، در بهار و تابستان 1396 انجام شد. فاکتورهای آزمایشی شامل 1- تغذیه معدنی (در چهار سطح شاهد، نانوکلات مس، سیلیسیم و مس + سیلیسیم) و 2- قارچ کش (در دو سطح روروال تی اس و ورمی واش) بودند. محلول پاشی تیمارهای تغذیه ای در چهار نوبت به فاصله 15 روز و تیمارهای قارچ کش در سه نوبت به فاصله 20 روز انجام شد. نتایج این آزمایش نشان داد که بیشترین میزان تبدیل گل به میوه (73/6 درصد) و وزن خشک میوه (78/49 گرم) در تیمار ورمی واش+سیلیسیم حاصل شد. کمترین میزان آلودگی بصری میوه هم در تیمار مس + سیلیسیم مشاهده شد. تیمار سیلیسیم + مس و سیلیسیم به تنهایی باعث گردید تعداد میوه های ترک خورده نسبت به شاهد کاهش معنی داری یابد. بیشترین میزان رنگیزه آنتوسیانین نیز در تیمار ورمی واش + سیلیسیم + مس مشاهده شد. درصد مهار رادیکال های آزاد در تمامی تیمارهای انجام شده نسبت به شاهد بیشتر بود. جمع بندی نهایی نشان داد ورمی واش + مس + سیلیسیم موجب افزایش تعداد و کیفیت میوه انار شد.
کلید واژگان: آنتوسیانین, آنتی اکسیدان, ترک خوردگی, تغذیه برگی, قارچ کشPlant Production, Volume:44 Issue: 3, 2022, PP 319 -330IntroductionUsually, pomegranate fruit in humid areas is under attack from fungal diseases. In addition to skin damage to the fruit, fungal diseases also reduce qualities and visual charactristics. Fruit cracking is another physiological disorder that causes a lot of damages to the crop and causes irreparable damage to the gardeners. Control of these diseases is very difficult, and the use of recommended treatments also has yielded different outcomes. Finding the appropriate solution based on nutritional and chemical products is necessary to overcome this problem.
Materials and MethodsThis research was conducted in a commercial orchard located in Sorak city, 10 km from Sari city with a longitude of 53 degrees and 17 minutes and a latitude of 36 degrees and 61 minutes, and a height of 9 meters from the sea level in summer of 2017. The research was carried out as a factorial test in randomized complete block design with the aim of investigating the effects of Copper, Silicon, Vermiwash and Rovral TS on the quality of pomegranate fruit of Shavar cultivar. Experimental factors consisted mineral nutrition (in four levels of control, Copper nano-chelate, Silicon, and Copper+Silicon) and Fungicide (in two levels of vermiwash and Rovral TS). Foliar application was performed 4 times at intervals of 15 days and fungicidal treatments were carried out at 3 times intervals of 20 days. Then morpho-physiological studies were carried out.
Results and DiscussionThe results of this experiment showed that the highest amount of flower conversion to fruit and the highest amount of dry weight (49.78 g) were obtained in Vermiwash and Silicon treatments. The least amount of infected fruit was observed in the application of Rovral TS+copper, Rovral TS+Silicon and Vermiwash+Si+Cu, and. Simultaneous treatment of Silicon and Copper significantly increased fruit size. The treatments of Silicon+Copper and Silicon alone led to a decrease in the number of cracked fruits compared to the control. The highest amount of anthocyanin pigment was observed in Vermiwash alongside with Silicon+Copper treatments. The percentage of free radical scavenger in all treatments was higher than the control. Overall, the results of this experiment showed that Vermiwash, Copper and Silicon alone improved the traits studied. Silicon is naturally present as a compound of the cell wall and hardly bonds with the cell wall mass, thereby elicits resistance against cracking. Silicon also has a fungicidal effect, as has been reported in plants such as rice and cucumbers that can delay the development of pathogens such as Rhizoctonia solani and Pythium ultimum after treatment with Silicon. It has also been reported that the use of Vermiwash in various plants did affect control up to 93% of the diseases.
ConclusionVermiwash alongside with Si+Cu caused the lowest fungal infection, highest anthocyanin and appropriate fruit set, so this treatment can be strongly recommended. Besides, the results indicated that adding Si and Cu to chemical fungicide can boost its efficiency and decrease cracking significantly.
Keywords: anthocyanin, Cracking, Rovral TS, Silicon, Vermiwash -
ارزیابی اثرات قارچ کش های مختلف روی قارچ Podosphaera leucotricha ، عامل بیماری سفیدک پودری سیب درختیبیماری سفیدک پودری سیب یکی از مهمترین بیماری های سیب است که انتشار جهانی دارد و عامل بیماری آن، قارچPodosphaera leucotricha Ell. Et Ev. می باشد. هدف از این مطالعه، تعیین میزان کارآیی قارچ کش بوسکالید + پیراکلواستروبین (بلیس® WG38%) (ساخت شرکت ب آ اس اف) (با دزهای 0/4، 0/7 و 1 در هزار) در مقایسه با قارچ کش های تری فلوکسی استروبین + فلوپیرام (لوناسنسیشن® SC 500) (0/2 در هزار)، تری فلوکسی استروبین (فلینت® WG50%) (0/2 در هزار) و تری فلوکسی استروبین + تبوکونازول (ناتیوو® WG50%) (0/2 در هزار) برای کنترل بیماری سفیدک پودری سیب است. آزمایش در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با هشت تیمار و هر تیمار با چهار تکرار در استان اردبیل اجرا شد. تیمارهای شاهد شامل تیمار با آب پاشی و تیمار بدون آب پاشی بودند. ده روز پس از مشاهده اولین علایم بیماری در تیمار شاهد از برگ ها نمونه برداری شد و درصد وقوع بیماری و درصد شدت بیماری محاسبه گردید. نتایج نشان داد قارچ کش های بلیس® با دز یک و 0/7 در هزار، لوناسنسیشن® 0/2 در هزار، ناتیوو® 0/2 در هزار و فلینت® 0/2 در هزار از کارآیی بالایی در کنترل بیماری سفیدک پودری سیب برخوردار بودند. کارآیی قارچ کش جدید بلیس® در دزهای یک و 0/7 در هزار به ترتیب معادل 76 و60 درصد به دست آمد. از آنجا که هر دو دز بلیس® کارآیی مطلوبی در کنترل بیماری دارند، لذا برای محافظت از سلامت کاربر قارچ کش، مصرف کننده محصولات سم پاشی شده و محیط زیست و همچنین کاهش هزینه ها، دز 0/7 در هزار توصیه می گردد.کلید واژگان: بوسکالید + پیراکلواستروبین, سیب, قارچ کش, کنترل شیمیایی, مقاومتIntroductionApple (Malus domestica, Borkh) is considered one of the most common popular and favorite deciduous fruit trees cultivated in Iran. Various harmful factors affect the performance of this fruit. Apple powdery mildew disease is one of the most important apple diseases that has a worldwide distribution and causes disease and is caused by the fungus Podosphaera leucotricha Ell. Et Ev. This fungus is an obligate parasite and it can attack to leaves, flowers, fruits and twigs. In the beginning of spring the disease appeared on leaves which are the most susceptible organs. The disease appears on the upperside of infected leaf as powdery white lesions and eventually the infected part of leaf turn brown and infections on the underside of infected leaf result in chlorotic patches. Infected leaves become crinkle, curl and drop prematurely. Although blossom and fruit infections are less common, they are important because infected fruits are small and stunted if they do not drop. P. leucotricha survives the winter as mycelium in vegetative tissues or in infected flower buds. The primary infection starts when infected buds break dormancy and fungus resumes growth and colonizes developing shoots. Spores growing on infected shoots spread nearby and initiate secondary infections. Also it causes early loss of leaves and stop the growth of diseased branches and as a result, the loss of yield. In heavily infected trees, rust can be seen on fruit surface. Powdery mildew infection usually occurs at relative humidity above 70%, and on days when humidity is low, the infection usually occurs at night or in the early morning hours when the humidity is high. Although the use of effective fungicides can control the disease well but appearance of resistant strains of pathogens to reduce fungicide efficiency in controlling disease and producers' access to effective fungicides from various chemical groups, while helping gardeners to reduce the economic damage caused by the disease, reduces the possibility of pathogen resistance to fungicides. The aim of this study was to determine the efficacy of Boscalid + Pyraclovastrobin (Bellis ® WG38%) (Manufactured by BASF Co.) (With doses of 0.4, 0.7 and 1 ml L-1) compared with Tri-floxystrobin + Fluopyram (Luna Sensation ®) (with a dose of 0.2 ml L-1), Tri-floxystrobin (Flint ® WG50%) (0.2 ml L-1) and Tri-floxystrobin + Teboconazol (Nativo ® WG50%) (With a dose of 0.2 ml L-1) to control apple powdery mildew disease.Materials and MethodsFor the experiment, the apple orchard of Golden Smooth cultivar with a history of powdery mildew in Ardabil province was selected. The experiment was carried out in a randomized complete block design (RCBD) with 8 treatments and 4 replications. Control treatments were without any spraying and with water spraying. Treatments were applied at three stages (full green bud stage and followed up at pink flowers stage and 10 days after the 2nd spraying). Ten days after the first symptoms of the disease were observed on the control treatments, samples were taken from the sheets and the percentage of the disease incidence and disease severity percentage were calculated. After calculating the incidence and disease severity of apple powdery mildew for each plot, the corresponding values in SAS statistical software were analyzed and the means of both traits were compared by Duncan's multiple range test at one percent probability level.Results and DiscussionThe results of analysis of variance of the data obtained from the evaluation of the leaves of the treated trees showed that the effect of treatments on reducing the percentage of disease severity and disease incidence is statistically significant. The results showed that Bellis ® fungicide with a concentration of 0.1 and 0.7 ml L-1, Luna Sensation ® 0.2 ml L-1, Nativo ® 0.2 ml L-1 and Flint ® with a concentration of 0.2 ml L-1 had a high efficiency of controlling apple powdery mildew disease. The efficacy of new Bellis ® fungicide with concentrations of 1 and 0.7 ml L-1 was 76 and 60 percent, respectively. According to the obtained results, Bliss fungicide with a dose of 0.4 per thousand had poor efficacy in controlling the severity and occurrence of the disease and was not statistically significantly different from the control treatments. The results also showed that there was no significant difference between the control treatments (treatment with water spraying and treatment without spraying).ConclusionBecause both Bellis ® concentrations are effective in controlling the disease, therefore in order to protect the health of the fungicide users, the consumer of sprayed products and the environment as well as reduction in costs, the preferred dose is 0.7 ml L-1.Keywords: Apple, Chemical control, Fungicide, Pyraclostrobin + Boscalid, Resistance
-
بیماری شانکر ساقه و شوره سیاه علاوه بر کاهش کمیت و کیفیت محصول سیب زمینی، موجب کاهش ارزش بذری غده ها نیز می-شود. خاکزاد و غده زاد بودن قارچ عامل بیماری، اهمیت آن را دو چندان کرده است. خوشبختانه ضدعفونی غده بذری با ترکیبات مناسب، راهی عملی و اقتصادی در جهت مدیریت این بیماری می باشد. هدف از ارایه این نوشتار، معرفی تعدادی از قارچ کش ها و ترکیبات بیولوژیک موثر است تا کشاورزان بتوانند بدون اجبار به استفاده از ترکیبات خاص، با توجه به امکانات موجود، وضعیت آلودگی غده ها و برنامه مدیریتی خود، ترکیب مناسب برای ضدعفونی غده بذری را انتخاب نمایند. نتایج تحقیقات چندین ساله نگارنده به وضوح نشان داد که کلیه ترکیبات زیر در کنترل بیماری مذکور موثر هستند. لازم به ذکر است که میزان تاثیر این ترکیبات، کاملا متفاوت بوده و براساس درصد کنترل بیماری به ترتیب از موثرترین تا کم اثرترین در گروه های یک، دو و سه قرار می گیرند: گروه یک: ایپرودیون+ کاربندازیم WP 52/5% (2‰)، تیابندازول WP 60% (2‰)، تیوفانات متیل WP 70% (‰2/5)، کاربوکسین تیرام FL 40% (‰ 2/5)، کاربوکسین تیرام WP 75% (‰ 2/5). گروه دو: پنسی کورون WP 25% (‰ 1/5)، فلودیوکسونیل FS 2.5% (‰4)، تریانوم پی (‰5)، کمپانیون (‰4). گروه سه: مانکوزب WP 80% (‰ 2/5)، کاربندازیم WP 50-60% (‰ 2/5)، تریکومیکس اچ وی (‰5)، بیونوترینت (‰4).
کلید واژگان: شانکر ساقه, شوره سیاه, قارچ کش, ترکیب بیولوژیک -
فسفیت شکل احیا شده ای از فسفات است، که در آن یک اتم اکسیژن با هیدروژن جایگزین شده و این جایگزینی، بر عملکرد آن در موجودات زنده تاثیر قابل توجهی دارد. فسفیت به راحتی از طریق ناقل های فسفات به سلول های گیاهی وارد می شود. با این حال، گیاهان توانایی استفاده از فسفیت را به عنوان منبع فسفر ندارند و این ویژگی باعث ایجاد محدودیت در استفاده از این ماده به عنوان کود شده است؛ و لیکن فسفیت به عنوان قارچکش و محرک زیستی در کشاورزی کاربرد داشته است. برخی باکتری ها قابلیت اکسیداسیون فسفیت به فسفات، جهت انجام عملکردهای مختلف سلولی را دارا هستند. در دهه گذشته، سازوکار مولکولی این اکسیداسیون روشن شده است که توسط آنزیم فسفیت اکسیدوردوکتاز یا فسفیت دهیدروژناز انجام می شود. فسفیت در مقادیر بسیار زیاد در صنایع شیمیایی گوناگون به عنوان یک محصول جانبی یا پسماند تولید میشود که بازیافت نمی شود. شناسایی آنزیم فسفیت دهیدروژناز که قادر به اکسیداسیون فسفیت به فسفات است مسیری جدید برای استفاده از این پسماندها گشوده است. به تازگی نیز گزارش هایی مبنی بر تولید گیاهان تراریخته بیان کننده ژن ptxD (Phosphite-NAD+ oxidoreductase) منتشر شده است. در عمل، ژن ptxD می تواند خود به عنوان یک ژن انتخابگر برای انتخاب گیاهان تراریخته به کار رود. با تولید این گیاهان تراریخته فسفیت قابلیت استفاده به عنوان علف کش و حتی کود فسفره را خواهد داشت.
کلید واژگان: فسفیت, PtxD, گزینشگر انتخابی, قارچ کش, محرک رشدPhosphite is a reduced form of phosphate, wherein an oxygen replaces a hydrogen atom, and this substitution has a significant effect on its performance in living organisms. Phosphite is readily transfered into plant cells through phosphate transporters. However, plants do not have the ability to use phosphite as a phosphorus resourc such that this property has limited the use of phosphite as fertilizer; however, phosphite has been used as a fungicide and biostimulant in agriculture. Some bacteria are able to oxidize phosphite into phosphate to cover for various cellular functions. In the last decade, the molecular mechanism of this biological oxidation has been elucidated to occure by the enzyme phosphite oxidoreductase or phosphite dehydrogenase. Phosphite is produced in large quantities in various chemical industries as a by-product or waste that is not recycled. The identification of the enzyme phosphite dehydrogenase, that catalyses the oxidation of phosphite to phosphate, has opened a new path for the recycle of this waste. Recently, there have been reports for the production of transgenic plants expressing ptxD gene. In practice, ptxD gene can be used as a marker in the selection of transgenic plants. By producing these transgenic plants, phosphite can be used as a herbicide and even as a phosphorus fertilizer.
Keywords: Phosphite, PtxD, selectable marker, fungicide, biostimulant -
هدف این تحقیق بررسی کنترل تلفیقی عامل پوسیدگی خاکستری پیاز توسط قارچ تریکودرما و سموم شیمیایی شامل کاربندازیم و مانکوزب میباشد. به این منظور جداسازی قارچ تریکودرما از خاک مزارع پیاز با استفاده از محیط اختصاصی انجام و شناسایی جدایه ها در حد جنس با استفاده از کلید گمس و بیستانجام گرفت. قارچ عامل پوسیدگی خاکستری نیز از نمونههای پیاز آلوده به کپک خاکستری از انبارهای شهرستان کهنوج جدا سازی و شناسایی گردید. نتایج نشان داد میانگین بازدارندگی از رشد قارچ تریکودرما علیه قارچ بوتریتیس در شرایط آزمایشگاه 61/51 درصد بود. همچنین میانگین درصد بازدارندگی از رشد متابولیتهای فرار 14/38 درصد و متابولیت غیر فرار قارچ تریکودرما علیه قارچ عامل پوسیدگی پیاز در دو تیمار 5 و ml10 به ترتیب به ترتیب 78/26 درصد و 27/49 درصد بود. نتایج حاصل از بررسی میزان فعالیت آنزیم کاتالاز و پراکسیداز در نمونههای پیاز تیمار شده با تریکودرما نشان از افزایش میزان هر دو آنزیم داشت. استفاده همزمان قارچ تریکودرما و دو سم کاربندازیم و مانکوزب به میزان 100 درصد باعث بازدارندگی از رشد قارچ بوتریتیس در شرایط آزمایشگاه و انبار شد. در صورتی که به کار بردن قارچ تریکودرما به تنهایی به میزان 18/68 درصد باعث بازدارندگی از رشد بوتریتیس در شرایط آزمایشگاه شد. علاوه بر این درحالت تلفیقی غلظت استفاده شده از سموم ppm500 بود که کمتر از میزان استفاده این سموم در حالت معمولی است. بنابراین نتایج حاصله نشان از موفق بودن کنترل تلفیقی قارچ عامل پوسیدگی خاکستری توسط تریکودرما و دو سم کاربندازیم و مانکوزب دارد.
کلید واژگان: پیاز, پوسیدگی خاکستری, تریکودرما, قارچ کش, کنترل تلفیقیIntegrated control is a program that uses several methods to reduce the consumption of high-risk chemicals and is cost-effective. The aim of this study was to investigate the combined control of trichoderma fungi and chemical toxins (carbendazim and mancozeb) in onion gray rot caries. For this purpose, isolation of Trichoderma from fungal onions in Kahnouj city was carried out on a specific medium and isolates were identified using Gaussian and Twenty keys. Also, gray rot fungi were isolated and identified from onion molds infected with gray mold from the warehouses of Kahnouj city. Then, combined control of gray rot fungi was investigated by Trichoderma and two Mancosb and Carbendazim toxins. The results showed that the average inhibition of growth of Trichoderma fungi against Botrytis was 51.61percent in vitro. The average inhibitory percentages for growth of volatile metabolites were 38.14percent and nonvolatile metabolites in two treatments of 5 and 10 ml, respectively. The results of the analysis of catalase and peroxidase enzymes in onion samples treated with trichoderma showed an increase in both. Simultaneous use of trichoderma and two carbendazim and mancozeb toxins 100percent inhibited the growth of Butrititis in laboratory and storage conditions. Whereas, application of Trichoderma alone 68.18percent inhibited the growth of Botrytis in laboratory conditions. In addition, the concentration of the pesticides used was 500 ppm, which is lower than that of the conventional pesticides. Therefore, the results indicate that the fungal control of gray rot factor by trichoderma and the two toxins carbendazim and mancozeb are successful.
Keywords: Integrated control, Fungicides, Gray rot, Onion, Trichoderma -
بیماری پوسیدگی ریشه و ساقه خیار ناشی از قارچ -radicis. sp. f oxysporum Fusarium cucumerinum یکی از مهمترین بیماریهای خیار در ایران می باشد/ این تحقیق بهمنظور بررسی تاثیر برخی نمک های شیمیایی در کنترل قارچ عامل بیماری پوسیدگی ریشه و ساقه خیار در شرایط آزمایشگاه (درون شیشه) و گلخانه انجام شد . در شرایط آزمایشگاه اثر تیمارها شامل پتاسیم سوربات، فسفیت پتاسیم، بیکربنا ت آمونیوم، سالیسیلیک اسید، دی پتاسیم هیدروژن فسفات و کاربندازیم در غلظتهای، 5/0 ،2 ،4 و 5 گرم در لیتر توسط آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی ارزیابی شد. در شرایط گلخانه ، آزمایش در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با هشت تیمار در سه تکرار انجام شد. نت ایج شرایط آزمایشگاه و گلخانه نشان داد، تیمارها تاثیر معنی داری بر کاهش رشد قارچ و شدت بیماری دارند . در آزمایشگاه بیشترین تاثیر در مهار رشد قارچ، مربوط به ترکیبات پتاسیم سوربات و قارچکش کاربندازیم بود و در کلیه غلظت های مورد آزمایش، رشد قارچ را 100 درصد کنترل نمودند . دی پتاسیم هیدروژن فسفات با غلظت نیم در هزار با کارآیی کنترل 74/8 درصد کم ترین تاثیر را در مهار قارچ نشان داد . در شرایط گلخانه در تیمار قارچکش کاربندازیم هیچ گونه علایم بیماری پس از یک ماه مشاهده نش د. اما پتاسیم سوربات و سالیسیلیک اسید به ترتیب شدت بیماری را نسبت به شاهد بهمیزان 19/61 و 2/39 درصد کاهش دا دند و در رده ی بعدی قرار گرفتند . نتایج این تحقیق نشان داد ترکیبات مذکور اثر قارچ کشی علیه عامل بیماری دارند. این ترکیبات بیخطر می توانند برای کنتر ل بیماری پوسیدگی ریشه و ساقه خیار ب هصورت تیمار ریشه و محلول پاشی در شرایط گلخانه استفاده شوند.
کلید واژگان: کنترل بیماری, قارچ کش, مدیریت تلفیقی, مقاومت القاییCucumber root and stem rot disease caused by Fusarium oxysporum f. sp. radicis-cucumerinum (Forc) is one of the most important diseases of cucumber in Iran. In this regard, this study aimed to investigate the antifungal activity of some chemical salts against Forc in in vitro and greenhouse conditions. The experiment layout in the in vitro condition was based on a factorial experiment using a completely randomized design including three replications. Treatments included potassium sorbate (PS), mono-potassium phosphite, ammonium bicarbonate, salicylic acid (SA), di-potassium hydrogen phosphate (DPHP), and fungicide carbendazim (CAR) (Bavistin WP 60%) at 0, 0.5, 2, 4, and 5 g/l. In a greenhouse condition, the experiment was conducted using a randomized complete block design with three replications. The laboratory and greenhouse experiments showed that the treatments had a significant effect on fungal growth inhibition and disease severity. In in vitro condition, the highest control of the fungus was attributed to PS and fungicide CAR. Conversely, DPHP had the least control (8.74%) on the growth of Forc at 0.5 g/l. In a greenhouse condition, CAR prevented disease symptoms for one month. However, PS and SA controlled mycelial growth with an efficiency of 61.19 and 39.2%, respectively. Accordingly, it seems that PS and SA are fungitoxic against Forc and can control root and stem rot disease in the greenhouse by root and foliar application.
Keywords: disease control, fungicide, induced resistance, integrated management -
گز شاهی (Tamarix aphylla) به عنوان بادشکن، سایه بان و گیاه زینتی در باغ ها و فضای سبز کاربرد دارد. پدیده قهوه ای شدن، عامل بازدارنده مهمی در مراحل مختلف ازجمله گندزدایی و باززایی گز شاهی می باشد. برای بهینه کردن شرایط گندزدایی و کنترل شرایط قهوه ای شدن ریزنمونه ها، آزمایش هایی با مواد گندزدا و ایوجینول برای گندزدایی ریزنمونه های ساقه فصل جاری و یکساله اجرا گردید. در ادامه القای پینه در محیط کشت دارای دو نوع اکسین 2,4-D و NAA بررسی شد. در آزمایش سوم نیز بهینه سازی محیط القای شاخساره در ریزنمونه های فصل جاری و یکساله بررسی گردید. بهترین تیمار گندزدایی برای کنترل آلودگی های قارچی، باکتریایی و ترشح فنل از ریزنمونه های فصل جاری، استفاده از ترکیب 60 ثانیه اتانول همراه 10 دقیقه گندزدایی هیپوکلریت سدیم 20 درصد بود. محلول پاشی پایه مادری با قارچ کش تیوفانات متیل نیز توانست به مقدار تقریبا 50 درصد آلودگی قارچی را نسبت به شاهد کاهش دهد. کاربرد 01/0 درصد ایوجینول در محیط کشت به صورت تزریقی سبب کاهش آلودگی ها و ترشح فنل از ریزنمونه شد. غلظت یک میلی گرم در لیتر 2,4-D بیشترین میزان زنده مانی و القای پینه را در کمترین زمان ایجاد نمود. القای شاخساره در محیط کشت دارای دو میلی گرم در لیتر BA و 5/0 میلی گرم در لیتر IBA در ریزنمونه های حاصل از شاخه سال جاری و یکساله انجام شد. بنابراین استفاده از مواد گیاهی جوان تر، محلول پاشی پایه مادری با قارچ کش، استفاده از ایوجنول 01/0 درصد در محیط کشت می تواند با کاهش پدیده قهوه ای شدن و کنترل مناسب آلودگی ها، ریزازدیادی درختچه گز شاهی را با استفاده از تنظیم کننده های رشد مناسب فراهم کند.کلید واژگان: گز شاهی (Tamarix aphylla), قهوه ای شدن, گندزدایی, ائوجینول, قارچ کش, ریزازدیادیIranian Journal of Rangelands Forests Plant Breeding and Genetic Research, Volume:28 Issue: 1, 2020, PP 115 -131Tamarix aphylla is used as a windbreaker, shade tree and ornamental plant in gardens and urban landscape. The browning phenomenon is an important inhibitory factor in various stages such as disinfection and regeneration of Tamarix aphylla. To optimize the disinfection conditions and control the browning process of the explants, experiments were carried out with disinfectants and eugenol compound to disinfect the current and annual stem explants. Then, callus induction was studied in a medium complemented by two types of auxins (2,4-D and NAA). In the third experiment, the optimization of shoot induction medium was investigated on current and one year old shoots explants. The best disinfection treatment to control fungal and bacterial contamination and phenol secretion from the current explants was obtained using a 60-second ethanol application combined with 10 minutes of 20% sodium hypochlorite disinfection. Spraying of donor plants with thiophanate methyl fungicide was also able to reduce fungal contamination by almost 50% compared to the control. Application of 0.01% eugenol in the medium by injection reduced the contamination and phenol secretion from the explants. The highest survival and callus induction was acquired at the concentration of 1 mgL-1 2, 4-D, in the shortest time. Shoot induction in the explants of current and one year old shoots was obtained in the culture medium containing 2 mgL-1 BA and 0.5 mgL-1 IBA In conclusion, the application of younger plant materials, spraying of donor plant with fungicides and the use of 0.01% eugenol in the medium can reduce the browning phenomenon and proper control of contamination and finally could provide micropropagation of Tamarix aphylla shrubs using appropriate growth regulatorsKeywords: Tamarix aphylla, browning, Disinfection, eugenol, Fungicide, Micropropagation
-
به منظور ارزیابی اثر بیماری زنگ زرد بر برخی از ویژگی های زراعی و فیزیولوژیک ارقام گندم نان، دو آزمایش مجزای مزرعه ای در سال های زراعی 93-1392 و 94-1393 در ایستگاه تحقیقات کشاورزی میاندوآب در استان آذربایجان غربی در قالب فاکتوریل بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. تیمارهای آزمایشی شامل دو محیط؛ بدون سمپاسی و سم پاشی علیه زنگ زرد با قارچ کش پروپیکونازول (تیلت) و شش رقم گندم نان زمستانه و بینابین (زرین، الوند، اروم، پیشگام، زارع و میهن) بودند. شرایط محیطی باعث شد که بیماری زنگ زرد در هر دو سال آزمایش بصورت طبیعی استقرار پیدا کند. نتایج نشان داد که ارقام گندم زرین و الوند بترتیب با 63 و 57 درصد در محیط بدون سم پاشی، بیشترین آلودگی به بیماری زنگ زرد را داشتند، ولی ارقام پیشگام، اروم، زارع و میهن به این بیماری مقاوم تر بودند. زنگ زرد باعث کاهش طول دوره پرشدن دانه ارقام حساس زرین و الوند به مدت 10 روز شد. در ارقام حساس به زنگ زرد کاهش محتوای کلروفیل برگ در محیط بدون سم پاشی از مرحله شیری تا خمیری سخت دانه، شیب بیشتری داشت، ولی در محیط با سم پاشی، تغییرات محتوای کلروفیل برگ در مراحل پر شدن دانه با شیب کمتری همراه بود. در محیط بدون سم پاسی، دو رقم زرین و الوند، با 30 درصد، بیشترین سهم انتقال مجدد را داشتند و کاهش وزن هزار دانه ارقام حساس تا 26 درصد بود. با وجود افزایش 29 درصد عملکرد دانه ارقام حساس به زنگ زرد در محیط با سم پاشی، بیشترین عملکرد دانه در ارقام مقاوم پیشگام و میهن بدست آمد (به ترتیب 7877 و 7593 کیلوگرم در هکتار). بر اساس نتایج این آزمایش مناسب ترین روش کنترل بیماری زنگ زرد در زراعت گندم نان، مدیریت تلفیقی با استفاده از ارقام مقاوم و نیمه مقاوم و استفاده از قارچ کش های مناسب است تا علاوه کاهش مصرف سموم شیمیایی، کاهش آلودگی های زیست محیطی و کاهش هزینه های تولید نیز عاید شود.
کلید واژگان: انتقال مجدد, تنش زیستی, قارچ کش, مدیریت تلفیقی بیماری و گندم نانTo investigate the effect of yellow rust disease on some agronomic and physiological characteristics of bread wheat cultivars, two field experiments were conducted in Agricultural Research Station of Miandoab in West Azerbaijan, Iran, in 2013-2014 and 2014-2015 cropping seasons. Experimental treatments were arranged as factorial in randomized complete block design with three replications. Treatments included; non-sprayed and sprayed of Tilt fungicide with six winter and facultative bread wheat cultivars (Zarrin, Alvand, Pishgam, Oroum, Zareh and Mihan). Environmental conditions was inductive and yellow rust disease occured naturally in both cropping seasons. The results showed that Zarrin and Alvand cultivars had the highest disease infection (63% and 57%, respectively) in the non-sparyed treatment. However, Pishgam, Orum, Zareh and Mihan cultivars were resistant to yellow rust disease. Yellow rust decreased grain filling duration in sausceptible cultivars (Zarrin and Alvand) by 10 days. Leaf chlorophyll content of susceptible cultivars decreased in non-sprayed treatment from the milky to hard dough stage with a steepy slope. However, in the sprayed treatment leaf cholorophyll content decreased with slower rate. Yellow rust disease in non-sprayed treatment caused the highest proportion of reserved carbohydrtaes remobilization in Zarrin and Alvand by 30%, but 1000 grain weight loss in susceptible cultivars was about 26%. Despite of 29% increase in grain yield of susceptible cultivars in the sprayed treatment, the higher grain yield was obtained from resistant cultivars, Pishgham and Mihan (7877 and 7593 kg.ha-1, respectively). It can be concluded that integrated disease management by using resistant/ moderately resistant cultivars and fungicide application would be the best crop management practice to control yellow rust disease and reduce environmental pollution by application of less fungicide and reducing production costs.
Keywords: Biotic stress, Bread wheat, Integrated disease management, Fungicide, Remobilization -
تمایل جهان به سمت استفاده کمتر از آفت کش های مصنوعی در کشاورزی و به ویژه پس از برداشت است. در حال حاضر علاقه رو به رشدی در استفاده از ترکیبات ضدقارچی طبیعی مانند عصاره گیاهان برای حفاظت از مواد غذایی وجود دارد. به منظور توسعه تولید قارچ کش هایی با منشا طبیعی، این مطالعه فعالیت ضدقارچی عصاره پوست انار (.Punica granatum L) رقم شیرین شهوار در برابر Penicillium italicum و P. digitatum را بررسی کرد. آزمایش به صورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار روی میوه نارنگی ساتسوما با دو متغیر غلظت های عصاره الکلی (صفر، 25، 50، 75 و 100 درصد حجمی) و زمان کاربرد عصاره (قبل و بعد از آلودگی) انجام شد. میوه ها از چهار طرف با سوراخی به قطر و عمق یک و دو میلی متر زخمی شدند. تیمار کنترل با غوطه وری میوه ها در غلظت های مشخص از عصاره و سپس با 20 میکرولیتر سوسپانسیون اسپور قارچ با غلظت 106 اسپور در هر میلی لیتر آب هر یک از کپک های سبز و آبی تلقیح انجام شد. در تیمار درمان پس از تلقیح با اسپور قارچ به همان میزان که در بالا اشاره شد، غوطه وری در غلظت های مشخص از عصاره انجام گرفت. نتایج نشان داد که عصاره 75 و 100 درصد روی نارنگی ساتسوما اثر ضدمیکروبی داشت و باعث کاهش قطر مسیلیوم و اسپور، شدت پوسیدگی و شاخص آلودگی و افزایش زمان اسپوردهی شد که می تواند به دلیل غلظت بالای ترکیبات فنولی در عصاره خالص پوست انار باشد. تیمار عصاره 100 درصد به طور معنی دار درصد میوه های سالم را در هر دو آزمایش کنترل و درمان کپک آبی و کپک سبز افزایش و درصد کاهش وزن را کاهش داد. نتایج به دست آمده نشان داد که عصاره انار می تواند برای کنترل و درمان موثر پوسیدگی ناشی از کپک سبز و آبی در نارنگی پیشنهاد شود.
کلید واژگان: ترکیبات شیمیایی فعال, تنش زنده, قارچ کش, مرکباتThe global trend has shifted towards the reduction of synthetic pesticide application in agriculture in general and in postharvest in particular. Currently there is a growing interest in using natural antifungal compounds, like plant extracts for the preservation of foods. In order to develop fungicide formulation of natural origin as postharvest treatments, this study was conducted on the antifungal activity of pomegranate (Punica granatum L.) extract against Penicillium italicum and P. digitatum. The experiment was set up according to a completely randomized design with 4 replications using ‘Satsuma’ mandarin. The experimental factors included extract concentration (0, 25%, 50%, 75% or 100%) and the effect of treatments (preventive or curative). The fruits were wounded on the outer surface on four locations to a depth of 2 mm and a diameter of 1 mm. Preventive treatments were carried out by dipping wounded fruit into the formulations of extract and thereafter, each wound site was infected by inoculating 20 μL of the inoculum of P. italicum or P. digitatum. For curative treatments, fruits were wounded as above, and then inoculated with P. italicum or P. digitatum (20 μL of inoculum per wound site). The results showed that the 75% or 100% pomegranate extract applied to ʻSatsuma mandarin produced a significant antimicrobal effect, reduced spore or mycelium diameter, decay severity and infection index and increased sporing time and healthly fruit percentage. Our study showed that 100% pomegranate peel extract application could decrease weight loss rate during storage of “Satsuma” mandarin fruit inoculated with spores of P. digitatum or P. italicum. The obtained results showed that the tested pomegranate extract can be effectively utilized for controlling and curing infections caused by P. italicum and P. digitatum.
Keywords: Bioactive compounds, Biotic stress, Fungicide, Citrus -
بیماری پوسیدگی خشک فوزاریومی غده های سیب زمینی، یکی از مهم ترین بیماری های انباری این محصول بوده و هر ساله به غده های انبارشده سیب زمینی خسارت زیادی وارد می کند. خسارت این بیماری به عوارض مستقیم آن محدود نشده و مستعد کردن غده ها برای ابتلا به سایر پوسیدگی ها نیز به آن اضافه می شود. بنابراین کنترل این بیماری سبب کاهش ضایعات ناشی از بیماری های دیگر هم شده و از کاهش کمی و کیفی غده ها جلوگیری می کند. بررسی های انجام شده در سطح میدانی نشان داد که ضدعفونی غده های بذری رقم آگریا پس از برداشت و قبل از انبار کردن، روشی کاربردی و موثر در کنترل پوسیدگی های انباری می باشد. نتایج این بررسی مشخص کرد که استفاده از قارچ کش تیابندازول (تکتو) WP60% یا ایمازالیل (فانگافلور) SL5% به میزان 2 کیلوگرم یا ترکیب معدنی کلرید آلومنیوم به میزان 0/5 کیلوگرم برای یک تن غده رقم آگریا موثر می باشد. بهترین روش استفاده از این ترکیبات، محلول پاشی با حجم کم به میزان 18-15 لیتر محلول سمی برای یک تن غده است و بهترین زمان این ضدعفونی نیز هم زمان با برداشت تا پنج روز پس از آن می باشد.کلید واژگان: آلودگی ثانویه, ترکیب معدنی, ضایعات, قارچ کش
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.