به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "golestan province" در نشریات گروه "آبخیزداری، بیابان، محیط زیست، مرتع"

تکرار جستجوی کلیدواژه «golestan province» در نشریات گروه «کشاورزی»
  • فائزه عرب عامری، علی محمدیان بهبهانی*، مجید اونق، سید حسین آرامی
    وقوع گردوغبار یکی از پدیده های مخرب در مناطق خشک و بیابانی است که می تواند اثرات زیان باری بر روی زندگی انسان و محیط زیست داشته باشد. هدف اصلی این پژوهش، تحلیل مکانی-زمانی رخدادهای گردوغبار استان گلستان در طول دوره آماری 10 ساله (2013-2022) است. در این تحقیق، رخدادهای گردوغبار براساس فراوانی زمانی-مکانی وقوع آن برای ایستگاه های هواشناسی سینوپتیک (همدید) استان گلستان در طی بازه زمانی 10 ساله (2013-2022) مورد بررسی قرار گرفت. داده ها به صورت روزانه طی 8 دیده بانی در قالب کدهای سینوپتیک ارزیابی شدند. نتایج حاصل از بررسی سالیانه پدیده گردوغبار نشان داد که منطقه اینچه برون و مراوه تپه بیشترین فراوانی با میانگین 8 روز گردوغباری در سال را در دوره مطالعاتی داشته است. نتایج نشان می دهد که بیشترین  فراوانی وقوع گردوغبار در استان در ماه های می، ژوئن و ژوئیه و کمترین فراوانی گردوغبار در ماه نوامبر و دسامبر است. همچنین نتایج درصد فراوانی گردوغبار محلی و فرامحلی طی دوره آماری نشان می دهد که 21/26 درصد و 79/73 درصد روزهای گردوغبار به ترتیب دارای منشا فرامحلی و منشا محلی بوده اند. همچنین تفسیر کدهای سینوپتیک در دوره آماری مورد بررسی نشان می دهد که 8/79 درصد از وقایع گردوغبار فرامحلی استان از ساعت 9:30 تا 18:30 به وقت محلی رخ می دهد و 64/80 درصد از وقایع گردوغبار محلی و از ساعت 9:30 تا 18:30 به وقت محلی اتفاق می افتد. آنالیز دوره تداوم رخدادهای گردوغبار در منطقه مورد مطالعه نشان می دهد که درحال حاضر اکثریت طوفان های گردوغبار دارای تداوم 1 تا 2 روزه در استان گلستان هستند.
    کلید واژگان: گردوغبار, تحلیل مکانی- زمانی, استان گلستان, ایران
    Faezeh Arab Ameri, Ali Mohammadian Behbahani *, Majid Ownegh, Seyed Hossein Arami
    Background and objective
    Throughout recent years, the Iranian government has mainly been challenged by assessing the risk of dust storms and choosing the best method for their management. In this regard, Golestan province is subject to the high risks of intensified dust phenomenon due to its vicinity to Turkmenistan’s vast deserts, inappropriate management of its northern desert lands, and the dryness of some of its wetlands and borderlands. Therefore, considering the increasing number of intensified dust storm occurrences in Golestan province within the past few years, this study sought to perform statistical and climatic analysis of the phenomenon. 
    Materials and Methods
    The dust storm occurrences in Golestan province were analyzed based on their spatio-temporal frequency as recorded by seven synoptic weather stations throughout a 10-year period (2013-2022). Moreover, the collected data were checked daily in the form of synoptic codes during eight observations using statistical methods. Finally, the average hourly, monthly, and annual occurrences of dust storms and their frequency for the hot and cold periods in all synoptic stations were calculated using the R software. 
    Conclusion
    The results of the annual analysis of the dust storm revealed that the Incheh-Borun and Maraveh-Tappeh regions experienced the greatest number of dusty days in the entire study area with an average frequency of eight days per year. Moreover, it was found that the highest frequency of dust storms in the province occurred in May, June, and July, and the lowest frequency of dust storms took place in November and December, respectively. Also, the analysis of dust storm occurrences during the statistical period showed that 26.21% and 73.79% of the dusty days originated in extra-local and local origins, respectively. On the other hand, the interpretation of synoptic codes of the statistical period indicated that 79.8% of extra-local dust events in the province occurred from 9:30 A.M. to 18:30 local time and 80.64% of the events took place from 9:00 A.M. 30 to 18:30 local time. Finally, the analysis of the duration of dust events in the study area suggested that currently, the majority of dust storms in Golestan province last for one to two days.
    Keywords: Dust, Spatio-Temporal Analysis, Golestan Province, Iran
  • Amirreza Mesbah, Seyedeh Khadijeh Mahdavi, Mahshid Souri *, Mohammad Reza Javadi

    Decision makers in fire management are faced with many alternatives and criteria. In decision making about the event of fire, various criteria including technical, economic, social and environmental criteria have to be considered simultaneously. Management to prevent and control fires in forests and rangelands will be effective if fire-prone areas and management identify and focus on these critical areas. Therefore, the present study was conducted in 2022 to identify fire-prone areas using PROMETHEE decision-making method in the watershed basin of Shourdareh, Golestan province, Iran. In the present study, according to fire expert’s opinion, 29 different environmental and social criteria were used to detect of fire-prone areas. In this regard, The Shannon entropy method was used to weigh the criteria. Then, according to the weight and value of each criterion for each sub-basin, the data were analyzed using the PROMETHEE II technique. Based on the results of PROMETHEE II technique, sub-basins of Gh3, Gh8 and Gh1 with Phi values of 0.335, 0.148 and 0.239, respectively, were in high susceptibility to fire class. While rangelands of sub-basins Gh2, Gh5, Gh6 and Gh7 with Phi values of -0.220, -0.117, -0.136 and -0.241 were in the low susceptibility to fire class. Sub-basins of Gh9, Gh10 and Gh11 with Phi values of 0.114, -0.078 and 0.025 were in the moderate susceptibility to fire class. To evaluate the method, the results of this study were compared with results of actual fire areas that prepared by the department of natural resources of Golestan province, Iran. According to the obtained kappa coefficient with the value of 0.82, the method had good and acceptable accuracy. Therefore, since the proposed method was a reliable screening method to identify areas at risk of fire, it can help the authorities in carrying out preventive activities.

    Keywords: Shannon Weighting, Shourdareh, Golestan Province, Fire, Iran., Prioritization
  • حسین وارسته مرادی*، شهرزاد رحمتی، حمیدرضا کامیاب
    تغییرات کاربری اراضی به علت افزایش توسعه شهری و رشد بی سابقه جمعیت، افزایش یافته است. الگوی نامناسب پوشش اراضی می تواند موجب تخریب و نابودی زیستگاه های حیات وحش شده و تنوع زیستی را تحت تاثیر قرار دهد. از طرفی، مرال به عنوان بزرگترین گوزن بومی ایران و نقش مهمی که در تنوع زیستی دارد، بسیار مورد توجه مدیران جنگل قرار گرفته است. در پژوهش حاضر زیستگاه گونه مرال در استان گلستان و میزان تاثیر کاربری اراضی بر کیفیت زیستگاه این گونه با استفاده از مدل Habitat Quality در نرم افزار InVEST مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که 77/99 درصد از سطح استان دارای کیفیت خیلی پایین، 0/03درصد دارای کیفیت متوسط، 2/15درصد دارای کیفیت خوب و 18/81 درصد دارای کیفیت خیلی خوب برای زیستن مرال است. بهتر است راهبردهای مدیریتی در خصوص تاسیس واحدهای دامداری، توسعه شهری و روستایی، تبدیل اراضی جنگلی، توسعه کشاورزی با تدابیر از پیش تعیین شده ای در راستای حفظ زیستگاه مرال در نظر گرفته شود. نتایج پژوهش حاضر با شناسایی مناطق داغ با کیفیت بالای زیستگاهی و نیز تعیین مهم ترین عرصه های نیازمند حفاظت بیشتر می تواند در برنامه ریزی های حفاظتی لحاظ شود. همچنین پیشنهاد می شود سناریو های مختلف تغییر کاربری اراضی در مدل سازی کیفیت زیستگاه مد نظر قرار گیرد تا برنامه های مناسب تری در امر حفاظت طرح ریزی گردد.
    کلید واژگان: استان گلستان, مد ل سازی کیفیت زیستگاه, مرال, نرمافزار Invest
    Hossein Varasteh Moradi *, Shahrzad Rahmati, Hmidreza Kamyab
    Land use changes have accelerated due to urban development and population growth. The inappropriate pattern of land cover, can cause the destruction of wildlife habitats and overshadow biodiversity. On the other hand, Cervus elaphus maral, as the largest native deer in Iran and its important role in biodiversity, has been given a lot of attention by forest guards. In the present study, the habitat of the Cervus elaphus maral in Golestan province and the imapact of land use on the habitat quality of this species were evaluated using the Habitat Quality model. The results showed that 78.99% of the Golestan province has very low quality, 0.03% has medium quality, 2.15% has good quality and 18.81% has very good quality for Cervus elaphus maral living. The results of the current research can be included in conservation planning by identifying hotspots with high habitat quality and determining the most important areas that need more protection. It is also suggested that land use change scenarios should be considered in habitat quality modeling so that more suitable programs can be made in the matter of planning protection.
    Keywords: Cervus Elaphus Maral, Golestan Province, Habitat Quality Modeling, Invest Software
  • امین محمدی استاد کلایه*، ابوالفضل طهماسبی، مجتبی کاشانی، مهدی کشاورز قرابایی
    سابقه و هدف

    حکمرانی خوب منابع طبیعی برآیندی از تعامل و برخواسته از کنش و واکنش های اجتماعی نهادی- محیطی کلیه گروداران است، این رویکرد با فراهم کردن فضا برای فرایندهای مشارکتی، بستر مناسبی برای تقویت جامعه مدنی در کنار دولت و بخش خصوصی در اداره منابع طبیعی به شمار می رود. با توجه به پیچیده ترشدن مسائل و مشکلات منابع طبیعی، مدیریت آن به شکل سنتی جوابگوی چالش های موجود نیست؛ به همین دلیل در سال های اخیر رویکردهای متعددی در حوزه مدیریت منابع طبیعی مطرح شده که ازجمله مهمترین این رویکردها می توان به حکمرانی خوب اشاره کرد. استان گلستان، یکی از استان های شمالی کشور ایران است که با مساحتی در حدود 20367 کیلومتر مربع، 3/1 درصد از مساحت کشور را به خود اختصاص داده است. متاسفانه منابع طبیعی استان گلستان طی چند دهه اخیر در نتیجه برداشت مازاد از جنگل ها و چرای بیش از حد دام ها و دیگر اقدامات انسانی مورد تهدید واقع شده و امروزه با چالش های اساسی در این زمینه مواجه است. حجم بالای تخریب منابع طبیعی در کنار بروز بحران های زیست محیطی از قبیل سیل و خشکسالی و غیره ضرورت بررسی و تحقیق دقیق وضعیت مدیریت منابع طبیعی در استان را بیش از پیش نمایان می سازد تا ضمن اصلاح و برطرف کردن مشکلات، زمینه بهبود وضعیت مدیریت منابع طبیعی در استان گلستان فراهم شود. این تحقیق درصدد ارزیابی الگوی مدیریت منابع طبیعی مبتنی بر شاخص های حکمرانی خوب در استان گلستان است.

    مواد و روش ها

    در گام نخست، با توجه به فراوانی شاخص های استخراج شده از مطالعات و تحقیقات جهانی و منطقه ای، هفت شاخص مشارکت، پاسخگویی، مسئولیت پذیری، حاکمیت قانون و عدالت، شفافیت، کارایی و اثربخشی و شاخص اجماع گرایی مورد توجه این پژوهش قرار گرفتند. شهرستان های واقع در نواحی شرقی استان گلستان سطح تحلیل و بهره برداران و کارشناسان منابع طبیعی این نواحی به عنوان واحد تحلیل در نظر گرفته شدند. برای تعیین تعداد نمونه های بهره بردار از فرمول کوکران- در سطح اطمینان 95 درصد و ضریب خطای 7 درصد استفاده شد. بر این اساس حجم نمونه برآوردی، 189 نمونه تعیین شد که پس از دریافت پرسش نامه ها و بررسی اولیه آنها، در نهایت 177 پرسش نامه صحیح برای تحلیل آماری انتخاب گردید. همچنین 70  کارشناس منابع طبیعی برای تکمیل پرسش نامه انتخاب شدند. انتخاب نمونه های بهره بردار به صورت نمونه های تصادفی دردسترس و انتخاب کارشناسان از طریق تمام شماری انجام شد. تجزیه وتحلیل اطلاعات پژوهش با استفاده از روش تحلیل t و تحلیل واریانس انجام شده است.

    نتایج

    نتایج بدست آمده نشان می دهد که میانگین کلی شاخص حکمرانی خوب منابع طبیعی از دیدگاه بهره برداران 8884/2 می باشد که پایین تر از میزان میانگین نظری بوده و نشانگر حکمرانی ضعیف منابع طبیعی از دیدگاه بهره برداران منابع طبیعی در منطقه مورد مطالعه است. از دیدگاه بهره برداران کمترین امتیاز میانگین به ترتیب مربوط به شاخص های حاکمیت قانون و عدالت، شفافیت و پاسخگویی می باشد. بررسی دیدگاه کارشناسان نشان داد، میزان رضایت از وضعیت تمامی شاخص ها، بیشتر از حد متوسط بوده که در این میان بیشترین امتیاز حکمرانی خوب به ترتیب با امتیاز 46/3 و 42/3 مربوط به شاخص های پاسخگویی و مسئولیت پذیری می باشد. با توجه به نتایج بدست آمده از نظر کارشناسان، مهمترین فاکتور حکمرانی خوب، کارایی و اثربخشی است، این در حالی است که بهره برداران از مشارکت به عنوان مهمترین فاکتور حکمرانی خوب یاد کرده اند.

    نتیجه گیری

    براساس نتایج تحقیق میانگین کلی شاخص پایین تر از میزان میانگین بوده، که این موضوع بیانگر حکمرانی نسبتا ضعیف منابع طبیعی از دیدگاه بهره برداران در منطقه مورد مطالعه می باشد. این در حالی است که از دیدگاه کارشناسان میزان رضایت از وضعیت تمامی ابعاد و شاخص های حکمرانی خوب بیشتر از میانگین است. با توجه به نتایج به دست آمده از تحقیق و جایگاه حکمرانی منابع طبیعی به ویژه از طریق فعالیت های مشارکتی، دخالت دادن بهره برداران در پروژه های منابع طبیعی و استفاده بهینه از دانش بومی بهره برداران، در کنار تقویت تعاونی های منابع طبیعی در تحقق حکمرانی خوب منابع طبیعی موثر واقع شود.

    کلید واژگان: حکمرانی مطلوب, حکمرانی مشارکتی, شفافیت, استان گلستان
    Amin Mohammadi Ostadkalayeh *, Abolfazl Tahmasebi, Mojtaba Kashani, Mehdi Keshavarz Ghorabaee
    Background and Objectives

    Sound natural resource governance arises from the interplay of social and institutional-environmental responses by all stakeholders. This collaborative approach provides a platform for strengthening civil society alongside the government and private sector in natural resource management. Traditional management methods need help to address the increasing complexity of natural resource issues. Consequently, several approaches have emerged in recent years, with good governance being the most prominent. Golestan province, occupying 1.3% of Iran's land area (20,367 square kilometers), is in the country's north. Unfortunately, deforestation, excessive livestock grazing, and other human activities have threatened Golestan's natural resources in recent decades, posing significant challenges. The depletion of natural resources, coupled with environmental crises like floods and droughts, underscores the need for a detailed investigation of the province's natural resource management practices. This study aims to evaluate the alignment of natural resource management in Golestan province with sound governance principles.

    Methodology

    Seven indicators were selected for this research based on a comprehensive review of global and regional studies: participation, accountability, responsibility, rule of law and justice, transparency, efficiency and effectiveness, and consensus. The eastern cities of Golestan province served as the unit of analysis, with natural resource users and experts in these areas constituting the analysis unit. Cochran's formula determined the sample size, resulting in a target of 189 participants. After receiving and reviewing the questionnaires, 177 valid responses were included for statistical analysis. Additionally, 70 natural resource experts were selected to complete the questionnaire. User samples were randomly selected, while all experts were included (complete counting). Data analysis involved t-tests and analysis of variance.

    Results

    From the users' perspective, the overall good governance index for natural resources averaged 2.8884, less than the theoretical average. This indicates weak governance according to the study area's natural resource users. The lowest average scores were assigned to the rule of law, justice, transparency, and accountability. Experts expressed higher satisfaction levels with all indicators, with the highest scores (3.46 and 3.42) for accountability and responsibility, respectively. Experts identified efficiency and effectiveness as the most crucial factor for good governance, while users prioritized participation.

    Conclusion

    The results reveal that the overall good governance index falls below the theoretical average, suggesting relatively weak governance of natural resources from the stakeholders' perspective in the studied area. This research emphasizes the importance of user involvement in natural resource projects, effective utilization of local knowledge, and strengthening cooperatives to improve the region's natural resource governance.

    Keywords: Consensus, Desirable Management, Golestan Province, Participatory Management
  • امید اسدی نلیوان*، علیرضا رابط، فرزانه وکیلی تجره، مرضیه رمضانی، محمد مومنی، کهزاد حیدری
    مقدمه

    فرسایش خندقی یکی از انواع فرسایش آبی است که سهم زیادی در تخریب اراضی دارد و به عنوان یکی از مهمترین مخاطرات محیطی در جهان و به خصوص در ایران شناخته شده است. در سال های اخیر، فن های یادگیری ماشینی و سامانه اطلاعات جغرافیایی در زمینه تعیین مناطق حساس به فرسایش خندقی دارای کارایی بالایی بوده اند و باعث افزایش دقت و سرعت در زمینه ارزیابی، پتانسیل فرسایش خندقی شده اند که این فن ها در تعیین عوامل موثر بر فرسایش خندقی نیز موثر بوده اند. اراضی لسی استان گلستان به دلیل عمق کافی و دانه بندی تقریبا یکنواخت سیلتی، استفاده مفرط، کشت در اراضی شیب دار و مدیریت غلط اراضی، فرسایش پذیری آبی بیشتری دارند، به طوری که همه انواع فرسایش را در این مناطق می توان مشاهده کرد. متداول ترین نوع فرسایش در این مناطق، فرسایش خندقی است. حوزه آبخیز مورد مطالعه در استان گلستان، با افزایش زمین های دیم و رها شده، تغییر کاربری اراضی، حضور دام مازاد در جنگل ها و همچنین، افزایش جمعیت روبه رو است. لذا، این حوضه با افزایش حساسیت فرسایش خندقی مواجه است و باید مناطق دارای پتانسیل فرسایش خندقی شناسایی و مدیریت شوند. 

    مواد و روش ها

    حوزه آبخیز مورد مطالعه با مساحت 222 هزار هکتار و دامنه ارتفاعی 58 تا 2168 متر، در شمال شرقی استان گلستان قرار دارد. میانگین بارندگی حوضه بین 224 تا 736 میلی متر است. در این پژوهش، ابتدا موقعیت خندق ها از اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان گلستان دریافت شد. سپس، از مجموع 1127 موقعیت خندق، به صورت تصادفی 70 درصد به عنوان داده های آموزش و 30 درصد به عنوان داده های اعتبارسنجی طبقه بندی شدند. به منظور تعیین متغیرهای موثر در حساسیت فرسایش خندقی، 14 عامل شناسایی شد و در مرحله بعد تست هم خطی بین متغیرها با استفاده از نرم افزار SPSS انجام شد. با استفاده از شاخص های ضریب تحمل و عامل تورم واریانس در صورت وجود هم خطی بین متغیرها از روند مدلسازی حذف شدند. با توجه به اهمیت نقشه مدل رقومی ارتفاع و کاربرد آن در تهیه عوامل مختلف پژوهش حاضر، مدل رقومی ارتفاع (با اندازه سلول 12.5 متر) با استفاده از تصاویر ماهواره ALOS تهیه شد. لایه های شیب و جهت شیب با استفاده از مدل رقومی ارتفاع و به ترتیب از توابع Slope و Aspect تهیه شده اند. شاخص طول شیب در نرم افزار SAGA GIS، لایه های فاصله از آبراهه بر اساس نقشه آبراهه ها (استخراج از نرم افزار SAGA GIS) و فاصله از جاده بر اساس جاده های موجود و با استفاده از تابع فاصله اقلیدسی در نرم افزار ArcGIS تهیه شدند. لایه های تراکم آبراهه و تراکم جاده، بر اساس نقشه آبراهه ها و جاده های موجود در منطقه و با استفاده از تابع Line Density در نرم افزار ArcGIS به دست آمدند. لایه سنگ شناسی از نقشه زمین شناسی منطقه (مقیاس 1:100000) استخراج شده است و لایه کاربری اراضی از اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان گلستان دریافت شد. نقشه بارندگی با استفاده از اطلاعات 35 ایستگاه باران سنجی تهیه شده است. ابتدا، میانگین بارندگی 26 ساله (دوره آماری مشترک) برای هر ایستگاه محاسبه شد و سپس، با استفاده از روش کریجینگ جهانی (به دلیل کمترین میزان RMSE) در نرم افزار ArcGIS پهنه بندی بارندگی انجام گرفت. لایه شاخص موقعیت توپوگرافیک، با استفاده از مدل رقومی ارتفاع و با کمک نرم افزار SAGA GIS تهیه شد. به منظور ارزیابی مدل ها، از منحنی تشخیص عملکرد نسبی (ROC) جهت قدرت پیش بینی مدل ها استفاده شد. 

    نتایج و بحث

    نتایج نشان داد که بین متغیرها هم خطی وجود ندارد و لذا، کلیه متغیرها در روند مدلسازی مورد استفاده قرار گرفتند. رابطه بین فرسایش خندقی و ارتفاع نشان داد که ارتفاعات پایین تر حساسیت بیشتری نسبت به ارتفاعات بالاتر دارند و نزدیک به آبراهه ها حساسیت فرسایش خندقی بیشتر است. نتایج نشان داد که با افزایش تراکم زهکشی، حساسیت فرسایش خندقی افزایش پیدا می کند. همچنین، پادگانه های قدیمی، شیل و لس ها بیشترین تاثیر را بر حساسیت فرسایش خندقی دارند. نتایج نشان دهنده کاهش حساسیت فرسایش خندقی با کاهش شاخص HAND است. در واقع این نتیجه بیانگر این است که در مناطقی که میزان سطوح اشباع در سطح حوزه آبخیز افزایش می یابد، احتمال وقوع و حساسیت فرسایش خندقی افزایش پیدا می کند. نتایج نشان داد که در میان انواع کاربری ها، مسیل ها، مراتع فقیر و کاربری کشاورزی، دارای بیشترین حساسیت فرسایش خندقی هستند. این در حالی است که مناطق جنگلی دارای کمترین میزان حساسیت به این فرسایش بوده اند. نتایج نشان داد که در دامنه بارندگی 220 تا 420 میلی متر، احتمال رخداد فرسایش خندقی افزایش پیدا کرده است و از دامنه 420 تا 500 میلی متر، بالاترین میزان حساسیت را نشان داده است و با افزایش بارندگی از 500 میلی متر، حساسیت فرسایش خندقی کاهش یافته است. از دلایل کاهش حساسیت فرسایش خندقی در بارندگی های بالاتر می توان به افزایش پوشش گیاهی و ایجاد شرایط مناسب برای زمین لغزش ها اشاره کرد. نتایج نشان داد که عمق دره تا 235 متر، باعث افزایش احتمال فرسایش خندقی شده است و از 235 متر به بالا، باعث کاهش احتمال رخداد فرسایش شده است. نتایج نشان داد که نزدیک به جاده ها میزان حساسیت فرسایش خندقی افزایش پیدا می کند و این مورد اثرات جاده سازی و تشدید شرایط برای فرسایش خندقی را نشان می دهد. 

    نتیجه گیری

    این پژوهش با هدف تعیین عوامل موثر بر فرسایش خندقی و پهنه بندی توزیع مکانی آن در شمال شرق استان گلستان انجام شد. در این پژوهش، با در نظر گرفتن 14 عامل مهم و با استفاده از مدل های جنگل تصادفی، شبکه عصبی مصنوعی و درخت رگرسیون و طبقه بندی، نقشه حساسیت وقوع فرسایش خندقی تهیه شد. با توجه به این که شناسایی مناطق دارای حساسیت فرسایش خندقی مبتنی بر روش های سنتی و نظرات کارشناسی از دقت قابل قبولی برخوردار نیست، استفاده از روش های نوین یادگیری ماشینی امری ضروری است. نتایج نشان داد که عوامل فاصله از جاده و کاربری اراضی از مهمترین عوامل تاثیرگذار بر حساسیت فرسایش خندقی هستند که مدیریت کاربری اراضی را از سوی انسان می طلبد. منحنی ROC، نشان داد که دقت مدل ها در برآورد مناطق دارای حساسیت فرسایش خندقی در مرحله آزمون عالی (ANN)، و در مرحله آزمون و اعتبارسنجی خیلی خوب (RF  و CART) بوده است که به معنای عملکرد عالی مدل ها است.

    کلید واژگان: استان گلستان, شبکه عصبی مصنوعی, فرسایش آبکندی, یادگیری ماشینی, ROC
    Omid Asadi Nalivan *, Alireza Rabet, Farzaneh Vakili Tajareh, Marziyeh Ramezani, Mohamad Momeni, Kohzad Heydari
    Introduction

    Gully erosion is a water erosion that has a great contribution to land degradation and is known as one of the most important environmental hazards in the world and especially in Iran. In recent years, machine learning techniques and geographic information systems have been highly effective in determining areas sensitive to gully erosion and have increased accuracy and speed in the evaluation and potential of gully erosion and in determining effective factors on gully erosion has also been effective. The loess lands of Golestan Province are more susceptible to water erosion due to sufficient depth and almost uniform silty graining, excessive use, cultivation on sloping lands, and wrong land management so that all types of erosion can be observed in these areas. The most common type of erosion in these sediments is gully erosion. The studied watershed is faced with the increase of dry and abandoned land, land use change, the presence of surplus livestock in the forests, and also the population increase. Therefore, this area is facing an increase in sensitivity to gully erosion, and areas with the potential for gully erosion should be identified and managed. 

    Materials and methods

    The studied watershed with an area of 222,000 ha and an elevation range of 58 to 2168 m is located in the northeast of Golestan Province. The average rainfall of the area is between 224 and 736 mm. In this research, first, the location of the gullies was obtained from the General Directorate of Natural Resources and Watershed Management of Golestan Province. Then, from the total of 1127 gullies position, 70% were randomly classified as training data and 30% as validation data. To determine the effective variables in gully erosion sensitivity, 14 factors were identified and in the next step, the collinearity test between the variables was performed using SPSS software. By using the indices of tolerance coefficient and variance inflation factor, if there is collinearity between the variables, they were removed from the modeling process. Considering the importance of the DEM map and its application in the preparation of various factors of the current research, a DEM was prepared using ALOS satellite images. The layers of slope and aspect are prepared by using a digital elevation model and slope and aspect functions respectively. Slope length index in SAGA GIS software, layers of distance from stream based on the map of stream, and distance from roads based on existing roads, and using the Euclidean distance function in the ArcGIS software was prepared. Stream density and road density layers were obtained based on the map of existing streams and roads in the region and using the line density function in ArcGIS. The lithology layer was extracted from the geological map of the region and the land use layer was obtained from the General Directorate of Natural Resources and Watershed Management of Golestan province. The rainfall map has been prepared using the information from 35 rain gauge stations. First, the average rainfall of 26 years was calculated for each station, and then rainfall zoning was done using the global Kriging Method (due to the lowest RMSE) in ArcGIS. The TPI layer was prepared using the DEM and using the SAGA GIS software. The HAND index is a topographic-hydrological index of the DEM of the nearest drain, representing the hydrological behavior of the watershed. To evaluate the models, the relative performance detection curve (ROC) was used for the predictive power of the models.  

    Results and discussion

    The results showed that there is no co-linearity between the variables and therefore all the variables were used in the modeling process. The relationship between gully erosion and elevation showed that lower elevations are more sensitive than higher elevations and more susceptible to gully erosion near waterways. The results showed that with the increase in drainage density, the sensitivity of gully erosion increases, and the possibility of gully erosion increases. The results showed that the old barracks, shale, and loess have the greatest impact on the sensitivity of gully erosion. The results show a decrease in the sensitivity of gully erosion with a decrease in the HAND index. This result indicates that in the areas where the level of saturation in the watershed level increases, the possibility and sensitivity of gully erosion increases. The results showed that among the types of land use, canals, poor pastures, and agricultural land use have the highest sensitivity to gully erosion. This is even though the forest areas have the lowest sensitivity to this erosion. The results showed that in the rainfall range of 220 to 420 mm, the possibility of gully erosion has increased, and the range of 420 to 500 mm has shown the highest level of sensitivity, and with the increase of rainfall from 500 mm to above, a reduction in the sensitivity of gully erosion has been encountered. One of the reasons for reducing the sensitivity of gully erosion in higher rainfalls is the increase in vegetation and the creation of suitable conditions for landslides. The results showed that the depth of the valley up to 235 meters have increased the probability of gully erosion, and from 235 meters above, it has decreased the probability of erosion. The results showed that the sensitivity of gully erosion increases near roads, and this case shows the effects of road construction and the aggravation of conditions for gully erosion. 

    Conclusion

    This research was conducted to determine the effective factors on gully erosion and zone its spatial distribution in the northeast of Golestan Province. In this study, by considering 14 important factors and using RF, ANN, and CART models, a sensitivity map of gully erosion was prepared. Because the identification of gully erosion-sensitive areas based on traditional methods and expert opinions do not have acceptable accuracy, it is necessary to use modern machine learning methods. The results showed that the factors of distance from the road and land use are the most important factors affecting the sensitivity of gully erosion, which requires land use management as human activities. The ROC curve showed that the accuracy of the models in estimating areas with gully erosion sensitivity was excellent in the test stage (ANN) and very good in the test and validation stage (RF and CART), which means the excellent performance of the models.

    Keywords: Artificial Neural Network, Golestan Province, gully erosion, Machine learning, Relative performance detection curve
  • سیده محدثه ضیایی، احمدعلی کیخا، فرشید اشراقی*، محمود احمدپور برازجانی، سامان ضیایی، حمید محمدی
    در این پژوهش با گردآوردی داده ها از سازمان جهاد کشاورزی، سازمان آب و فاضلاب ، اداره هواشناسی و استانداری استان گلستان در سال 1399 به بررسی شاخص های زیست محیطی استان گلستان پرداخته شد. براساس نتایج، شاخص های مصرف سموم شیمیایی، مصرف کودهای شیمیایی و غلظت نیترات در آب های زیرزمینی تاثیر منفی، و شاخص های سطح زیر کشت، مقدار بارندگی، خاک ورزی حفاظتی و تنوع گیاهان زراعی تاثیر مثبت بر شاخص های محیط زیستی داشته اند. همچنین نتایج استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) نشان داد که بیشترین رتبه را شاخص خاک ورزی حفاظتی با وزن 16 و کمترین رتبه را شاخص سطح زیر کشت با وزن 11/9 به دست آورده اند. شهرستان گنبد براساس شاخص های پایداری محیط زیستی با 89 درصد بیشترین اولویت و شهرستان بندر ترکمن با 56 درصد کمترین اولویت را داشتند. نتایج تحلیل حساسیت نیز نشان داد که شاخص ها در دامنه 1 تا 5 درصد تغییر، ثبات و سازگاری دارند و اولویت بندی تغییر نمی کند. در نهایت نیز شهرستان های استان گلستان به دسته پایدار، نسبتا پایدار و ناپایدار طبقه بندی شدند. پیشنهاد می شود که براساس نتایج این پژوهش، شاخص های زیست محیطی در استان گلستان مدنظر قرار گیرد و بهترین تصمیم گیری ها در زمینه پایداری کشاورزی استان گلستان صورت گیرد.
    کلید واژگان: استان گلستان, پایداری کشاورزی, تحلیل سلسله مراتبی, شاخص های زیست محیطی
    Mohaddeseh Ziaei, Ahmad Ali Keykha, Farshid Eshraghi *, Mahmoud Ahmadpour, Saman Ziaei, Hamid Mohammadi
    This study was performed to explore the 2020 agricultural sustainability through studying the environmental indicators in Golestan Province, Iran, using data and information acquired from the Agricultural Jihad Organization, Golestan Provincial Water and Wastewater Organization, Iran Meteorological Organization, and the Governorate of Golestan Province. According to the results, chemical pesticide and fertilizer usages, as well as nitrate concentration in groundwater, showed a negative effect whereas the cropping area, rainfall, conservation tillage practices, and cropping diversity showed a positive effect on the environmental indicators. Meanwhile, the highest and lowest weights were obtained respectively for conservation tillage practices (0.16) and cropping area (0.11) based on the application of analytical hierarchical analysis (AHP). Having prioritized the study area, Gonbad Kavus (89%) and Bandar-e-Turkmen (56%) were respectively the best and worst counties in terms of environmental indicators. In addition, conducting a sensitivity analysis with a shifting range of 1-5% showed the indicators have constancy with no priority changes. Finally, the counties of Golestan province were classified into stable, relatively stable, and unstable categories. Taking the findings into account, the sustainability of agriculture in Golestan province can be enhanced by implementing the proposed environmental indicators into the planning process.
    Keywords: Golestan province, agricultural sustainability, Analytical Hierarchical Process (AHP), Environmental indicators
  • سمانه رضوی زاده*، حمیدرضا عباسی، فاطمه درگاهیان

    در پژوهش حاضر به مطالعه پدیده گردوغبار و روند تغییرات سالانه و فصلی آن در استان گلستان با استفاده از فنون سنجش از دور و گلغبارهای منطقه ای، در یک بازه زمانی 18 ساله (1379-1396) اقدام شد. بدین منظور از شاخص عمق نوری گرد و غبار AOD مربوط به سنجنده MODIS استفاده شد. نتایج نشان می دهد که در سال 1388 شاهد بالاترین مقدار AOD متوسط سالانه (معادل 321/ 0) بوده ایم که نشان ‏دهنده بیشترین شدت و غلظت گرد و غبار است. همچنین به لحاظ تغییرات فصلی، دو فصل پاییز و زمستان سهم کمی از غلظت گردوغبار را داراست و بیشترین غلظت گرد و غبار استان گلستان مربوط به فصل تابستان و به ویژه ماه های تیر-مرداد می باشد. نمودارهای گلغبار فصلی بدست آمده، نشان می دهد که جهت گرد و غبار غالبا غربی و جنوب غربی بوده و نقش بادهای شمالی در تولید گرد و غبار ناچیز است؛ این نتیجه نشان می‏ دهد که بر خلاف تصورات عمومی مبنی بر اینکه منشاء گرد و غبارهای خارجی استان گلستان غالبا کشور ترکمنستان است، نقش کشور ترکمنستان در گردوغبارهای استان کمرنگ بوده و توده غبار از غرب وارد ایران و از بخش‏ های شمالی کشور به استان گلستان وارد شده است.

    کلید واژگان: گرد و غبار, سامانه Google Earthengine, شاخص AOD, گلباد, استان گلستان
    Samaneh Razavizadeh*, Hamidreza Abbasi, Fatemeh Dargahian

    In the present study, the phenomenon of dust and the annual and seasonal trends were studied in Golestan province over a period of 18 years (2000-2017). According to the tools and techniques of Remote Sensing and wind dust diagrams, the dust phenomenon was studied. In order to investigate the occurrence of dust, AOD related to MODIS sensor was used. The results show that the highest annual average of AOD (equivalent to 0.321) was indicated in the year 2009 which shows the highest intensity and concentration of dust. Also, in terms of seasonal changes, autumn and winter seasons have a small share of dust concentration. The highest dust concentration in Golestan province is related to summer and especially July. Also, the seasonal wind dust diagrams show that the dust direction is mostly from west and southwest and the role of north winds in dust production is negligible. This result shows that contrary to popular belief that the source of foreign dust in the province is often Turkmenistan, the role of Turkmenistan in the Golestan dust production is small and the dust mass has entered to Iran from the west and from the northern parts of the country to Golestan province.

    Keywords: Dust, Google Earthengine Web, AOD, Wind Rose, Golestan Province
  • محمدرحیم فروزه*، سیده زهره میردیلمی

    در زمینه بهره برداری و مدیریت استفاده از منابع طبیعی می توان دو گروه بهره برداران و دستگاه های مرتبط و متولی منابع طبیعی را از یکدیگر تفکیک نمود. بدیهی است که هر کدام از این دو گروه اجتماعی، بسته به منافع و وظایف خود، دیدگاه، نظرات و برداشت خاصی از این منابع و طرح های تدوین شده در جهت مدیریت این منابع دارند. یافتن نقاط افتراق نظرات گروه های مختلف پاسخگو در تصمیم گیری و برنامه ریزی می تواند موثر باشد. در این تحقیق دیدگاه دو گروه بهره برداران و کارشناسان اجرا، مدیران و تسهیل گران در مراتع آزادشهر و گنبد استان گلستان در مورد دلایل پذیرش اندک طرح های چندمنظوره بررسی شده است. داده های لازم از طریق پرسشنامه و مصاحبه باز (مرکب از 6 شاخص و 90 گویه) با اعضای هر یک از دو گروه مذکور به دست آمده است. نتایج پرسشنامه ها و مصاحبه های انجام شده با استفاده از تحلیل تشخیصی در محیط نرم افزار آماری STATISTICA تجزیه و تحلیل شد. بررسی دیدگاه گروه های ذی نفع نشان می دهد بهره برداران اختلاف دیدگاهی در حدود 12/50 درصد را با گروه کارشناسان بخش های اجرایی و مدیران دارند که عمده آنها بر سر مسایل نهادی سیاستی، اجتماعی و اقتصادی است. کمترین اختلاف نظر در مسایل زیست محیطی از جمله کمبود آب (06/12 درصد) و شاخص های انسانی از جمله سواد و بعد خانوار (14/12 درصد) و بیشترین اختلاف بر سر مسایل نهادی سیاستی از جمله خدمات دهی نامناسب دولت، عدم تعامل و ارتباط کافی مسیولان با افراد بهره بردار و محلی، نبود عوامل پیشران و غیره (32/65 درصد) است. با توجه به نتایج به دست آمده توصیه می شود کلاس های آموزشی- توجیهی حسب نیاز بهره برداران برگزار شود و سازوکار اجرایی شدن طرح های چندمنظوره توسط تسهیل گران به بهره برداران آموزش داده شده و مسیر اجرای طرح تسهیل شود.

    کلید واژگان: بهره برداران, تحلیل تشخیصی, طرح چندمنظوره, استان گلستان
    Mohammadrahim Foroozeh*, Zohreh Mirdeylami

    In the field of natural resource’s utilization and management, the two groups of stakeholders, utilizers and official experts are not quite agreed. It is obvious that each of these two social groups, depending on their interests and duties, have different points of views, as a result different plans for the development and managent. Finding the differences thus, could be effective in decision making and planning. In this study, the views of two groups of utilizers, managers and facilitators in Azadshahr and Gonbad rangelands in Golestan province were taken into account. The focus was on the reasons for low rate of acceptance for multiple-use projects. Required data were gathered through questionnaires and open interviews (consist of 6 indices and 90 items) with members of both groups. The results of questionnaires and interviews were analyzed using Discriminant Analysis (DA) in STATISTICA. Survey shows that utilizers have a different view of about 50.12% from the expert group of executives and managers. The most different issues were institutional, political, social and economic. On environmental issues such as water shortage (12.06%), human resources including literacy and household dimension (12.14%) there was almost agreements. The highest disagreement was found on organization-policy including inadequate government services, insufficient interaction of authorities with local and utilizers, etc. (65.32%). Based on the results, facilitators must take part in educational workshops on the mechanism of implementation of the multiple-use projects to encourage the utilizers to accept and well use of the plans.

    Keywords: Utilizers, Discriminant Analysis, Multiple-use Projects, Golestan Province
  • محمدرضا شهرکی، احمد عابدی سروستانی*، عبدالرحیم لطفی

    تغییرات نامطلوب آب و هوا، خشکسالی و سیل تاثیر منفی بر عرصه های منابع طبیعی، محصولات زراعی و بهره وری دام به عنوان منابع اصلی معیشت روستاییان دارند. بنابراین، بررسی درک جوامع روستایی از بروز تغییرات اقلیمی و ارتباط آن با معیشت پایدار مهم می باشد. این تحقیق بدین منظور و با روش تحقیق توصیفی- پیمایشی انجام شد. در این تحقیق، تعداد 297 نفر از ساکنان با سن 35 سال به بالا در 10 روستای حوزه آبخیز اوغان استان گلستان مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی محتوایی آن با استفاده از نظرات استادان دانشگاه و کارشناسان منابع طبیعی مورد تایید قرار گرفت. نتایج نشان داد که سن، تعداد دام، سابقه دامداری، مدت اقامت در روستا و میزان درآمد افراد با درک آنان از بروز نشانه های تغییر اقلیم دارای رابطه مثبت و معنی دار می باشد. یافته های ارزیابی مدل معادلات ساختاری نشان داد که بین میزان درک از بروز نشانه های تغییر اقلیم و تغییرات معیشتی افراد، رابطه علی- معلولی وجود دارد، به طوری که با افزایش آگاهی روستاییان از بروز نشانه های تغییر اقلیم، معیشت آنان با تغییرات بیشتری روبه رو شده است.

    کلید واژگان: جوامع محلی, تغییرات اقلیمی, معیشت, آسیب پذیری, استان گلستان
    Mohammadreza Shahraki, Ahmad Abedi Sarvestani *, Abdolrahim Lotfi

    Adverse climate change, drought, and floods have a negative impact on natural resources, crops, and livestock production as the main sources of livelihood for the villagers. Therefore, it is important to study the perception of rural communities about the occurrence of climate change and its relationship with a sustainable livelihood. The present study was conducted for this purpose by descriptive-survey research method. In this study, 297 residents Age 35 years and older in 10 villages of the Oghan watershed in Golestan province were surveyed. The data collection tool of the questionnaire was developed by the researcher; its content validity was confirmed using the opinions of university academics and natural resources experts. The results showed that age, number of livestock, history of animal husbandry, length of stay in the village, and income of individuals with their perception of the symptoms of climate change have a positive and significant relationship. Findings of structural equation model evaluation showed a causal relationship between the perception of the occurrence of climate change symptoms and individuals' livelihood changes so that with increasing awareness of villagers about the occurrence of climate change symptoms, their livelihood is facing more changes.

    Keywords: Local community, Climate change, Livelihoods, Vulnerability, Golestan Province
  • آزاده سلطانی، حمیدرضا عسگری*، حسین یوسفی

    شوری خاک یکی از مهم ترین عوامل تخریب اراضی در مناطق بیابانی است. امروزه روش های مختلفی به منظور اصلاح خاک های شور مورد استفاده قرار می گیرند. در این پژوهش سعی شده است علاوه بر مواد شیمیایی و بیولوژیکی در اصلاح خاک های شور، تاثیر نانو کود دامی بر اصلاح خاک های شور نیز مورد بررسی و مقایسه قرارگیرد. این تحقیق در قالب طرح فاکتوریل کاملا تصادفی و با به کارگیری 8 تیمار شامل تیمار شاهد، گچ، گچ و کود دامی، کود دامی، نانوکود 03/0 درصد از 250 گرم خاک سطحی هر گلدان، نانوکود 06/0 درصد، نانوکود 06/0 درصد و گچ، و نانوکود 03/0 درصد و گچ هرکدام با سه تکرار انجام شد. تجزیه و تحلیل آماری داده ها توسط آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون چنددامنه دانکن توسط نرم افزار SPSS انجام گردید. نتایج نشان داد که تیمارهای نانوکود 06/0 درصد+گچ و نانوکود 03/0 درصد گچ در سطح 1 درصد بیشترین تاثیر را در کاهش سدیم قابل تبادل و تیمارهای کود دامی و نانوکود 03/0 درصد بیشترین تاثیر را در کاهش هدایت الکتریکی عصاره اشباع خاک داشتند. اسیدیته خاک نیز تحت تاثیر تیمارهای گچ و کود دامی+گچ بیشترین کاهش را داشته است. درمجموع، یافته های این تحقیق اهمیت نانومواد در بهبود عملیات اصلاح خاک های شور-سدیمی را نشان می دهد.

    کلید واژگان: خاک های شور, نانو کود, مواد اصلاح کننده شیمیایی و بیولوژیکی, استان گلستان, دشت صوفیکم
    Azadeh Soltani, HamidReza Asgari*, Hosein Yousefi
    Introduction

    Saline soil contains large amounts of soluble salts. In addition to natural factors affecting soil salinization such as climate, topography, and abundance of evaporative formations in the region, the human factors that result from incorrect management of the agricultural system (such as using low-quality water for irrigation, overuse of chemical fertilizers, the frequency of irrigation, the type of irrigation system, poor soil drainage, etc.), are considered as the main causes of soil salinization (secondary salinity). According to the FAO report (2002), these regionschr('39') area is estimated to be approximately 831 million hectares, out of which 397 million hectares are saline soils, and 434 million hectares are sodic soils. As found by recent researches, the area of saline soils is estimated as 44.5 million hectares in Iran, constituting 27% of the total area of the country. Different methods including the selection of salinity-resistant plants, application of special methods of bed preparing and seed planting that minimize the accumulation of salts around the seeds, the use of larger amounts of irrigation water to leaching salts from the depth of plant roots penetration, and the use of chemical amendments such as sulfur, sulfuric acid, iron sulfate, gypsum, ammonium polyphosphate, calcium polyphosphate, etc., have already been used for reclamation of saline soils. Studies on this issue have often focused on the use of various amendments (chemical and organic matters). However, saline-sodic soils have not been studied based on nanoscale organic modifiers. Having various usages in natural resources and agriculture, including the remediation of soils contaminated with different contaminants such as saline-sodic soils, nanomaterials have found much application in industrial and semi-industrial laboratory scales in recent decades. Therefore, this study sought to investigate the effects of chemical, biological, and Nano-particle solutions on the modification of these soils.

    Materials and Methods

    The purpose of this study was the reclamation of saline and sodic soils using chemical, biological, and nanotechnology methods. The study region with an area of ​​about 100 hectares was located in the northwest of Golestan province, between 37° 09chr('39') 18" to 37° 10chr('39') 15" Northern latitude and 54° 25chr('39') 15" to 54° 25chr('39') 30" Eastern longitude. The study was arranged in a completely randomized factorial design by using eight treatments, including 1) control, 2) gypsum, 3) gypsum and livestock manure, 4) livestock manure, 5) nano- livestock manure of 0.03%, 6) nano-livestock manure of 0.06%, 7) nano- livestock manure of 0.06% and gypsum, 8) nano- livestock manure of 0.03% and gypsum. Each treatment was repeated three times. Statistical analysis of the data was performed by one-way analysis of variance and Duncanchr('39')s multi-domain test in the SPSS software.

    Results

    Prior to the experiment, soil samples were examined in the laboratory, and some soil parameters such as exchange sodium percentage (ESP), acidity (pH), and soil electrical conductivity (EC) were measured. After adding the amendments to the pots, they were leached for 30 days so that this amount of water was added to the soil four times (once every seven days). After leaching, each potchr('39')s ESP, EC, and pH values ​​were measured. The results showed that nano-manure treatments of 0.06% + gypsum and nano-manure of 0.03% + gypsum (at the level of 1%) had the greatest effect on reducing the ESP, and treatments of manure and nano-manure of 0.03% had the greatest effect on reducing EC. It was also found that soil acidity had the greatest decrease under the influence of gypsum and animal manure + gypsum treatments.

    Results and discussion

    The results of the study indicated that the gypsum amendment, along with animal manure, had significant effects on reducing ESP, EC, and pH in micro and nanoscales. Livestock manure was also found to positively reduce ESP, EC, and pH in both nano and micro scales. The applied nano-manure at both levels of 0.06% and 0.03% had a significant effect on improving the soil condition, especially on reducing soil acidity. In general, it could be concluded that the application of organic matter (animal manure) on a nanoscale exerts a greater influence on improving the condition of saline and sodic soils in comparison to that caused via micro-scale, which will be more effective if used in conjunction with gypsum.

    Keywords: Saline soils, Nano-fertilizers, Chemical, biological amendments, Golestan province, Sufikem plain
  • یاسمن کیاسی، محمدرحیم فروزه*، سیده زهره میردیلمی، حمید نیک نهاد

    آگاهی دقیق از روابط بین پوشش گیاهی و عوامل محیطی از موارد لازم برای مدیریت اکوسیستم های مرتعی است. تحقیق حاضر به منظور بررسی تاثیر برخی عوامل خاکی و پستی بلندی بر پراکنش مهم ترین گیاهان دارویی مرتع خوش ییلاق استان گلستان انجام شد. در منطقه مورد مطالعه به منظور ثبت پارامتر های گیاهی از قبیل تراکم، فراوانی و درصد تاج پوشش، نمونه برداری از پوشش گیاهی به روش تصادفی-سیستماتیک از طریق پلات گذاری در طول ترانسکت در هر تیپ انجام شد. ارتفاع از سطح دریا، جهت جغرافیایی و میزان شیب در هر پلات استخراج و ثبت شدند. در امتداد هر ترانسکت نمونه های خاک در مرکز 3 پلات (ابتدا، وسط و انتهای هر ترانسکت) و از عمق 0 تا 30 سانتی متری برداشت گردید و خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک اندازه گیری شد. به منظور معرفی موثر ترین عامل محیطی در پراکنش گیاهان دارویی، از آنالیز تطبیقی قوس گیری شده (DCA) و آنالیز تطبیقی متعارفی (CCA) در محیط نرم افزاری PC- ORD5 استفاده شد. نتایج CCA نشان داد 53 درصد از کل تغییرات توسط محور های اول، دوم و سوم قابل توجیه است. عوامل جهت جغرافیایی، ماده آلی و میزان فسفر به ترتیب با میزان همبستگی520/0- ، 472/0 و 470/0- و در محور اول رج بندی عامل میزان شیب، درصد رطوبت و درصد رس به ترتیب با میزان همبستگی 601/0، 568/0- و 558/0- در محور دوم رج بندی و عامل درصد شن با میزان همبستگی 400/0 در محور سوم رج بندی به عنوان موثر ترین عوامل بر پراکنش گونه های دارویی مرتع خوش ییلاق معرفی شدند. با توجه به اینکه عوامل پستی و بلندی و دو خصوصیت مهم خاک (ماده آلی و درصد رطوبت) بر تغییرات پراکنش گیاهان دارویی اهمیت بیشتری داشتند به نظر می رسد در نظر گرفتن این عوامل در اصلاح و احیاء مرتع با محوریت گیاهان دارویی بتواند نیل به افزایش تولید و بهره وری گیاهان مذکور در رویشگاه مورد بررسی را تقویت نماید.

    کلید واژگان: تحلیل تطبیقی متعارف, رج بندی, گیاهان دارویی, مرتع خوش ییلاق, استان گلستان
    Yasaman Kiasi, Mohamadrahim Foroozeh*, Zohre Mirdeylami, Hamid Niknahaf

    Insight into the relationship between plants and environmental characteristics is essential for managing rangeland ecosystems. The present study investigate the effect of soil and topographic factors on the distribution of the most important medicinal plants in Khosh Yeilagh Golestan province. Parameters such as density, frequency and canopy percent were the subjects of the study. Random-systematic method was used through plots establishment along the transect in the study area. The geolocation and gradient levels, altitude and sea level were measured and recorded. Through each transect, soil samples were taken at the center of 3 plots from 0 to 30 cm depth. Physical and chemical properties of soil were then measured. In order to introduce the most effective environmental factor on distribution of medicinal plants, Detrended Correspondence Analysis (DCA) and Canonical Correspondence Analysis (CCA) were used in PC-ORD5. The result of CCA showed 53% of the total variation was justified by the first, second and third axes. Elevation, geographic and organic factors with correlation coefficient of -0.520, 0.472 and -0.470, respectively, in the first axis of ordination, the gradient factor with a correlation coefficient of 0.601,-0.568 and -0.558 in the second axis and the sand percent factor with a correlation of 0.400 in the third axis of ordination was introduced as the most effective factors on the distribution of medicinal species in khosh Yeilagh. Obviously in future rehabilitation of the rangelands result of the study could improve the production of the medicinal plants.

    Keywords: Canonical Correspondence Analysis, Ordination, Medicinal plant, Khosh Yeilagh rangeland, Golestan Province
  • نرگس کریمی نژاد، محسن حسینعلی زاده، حمیدرضا پورقاسمی*
    فرسایش تونلی از جمله شکل های برجسته فرسایش آبی تشدید شونده است که دارای اندرکنشی بسیار شدید با یکدیگر در اراضی باد رفتی شرق استان گلستان است. در این پژوهش سعی بر آن است تا به استفاده از داده هایی با دقت بالا از طریق برداشت های میدانی و تصاویر پهپاد تاکید ویژه شده، و پس از آن، به بررسی آستانه ای عامل های تاثیرگذار بر فرسایش تونلی اقدام گردد.پژوهش حاضر با استفاده از تصاویر هوایی پهپاد در محدوده ای به وسعت تقریبی 2700 هکتار در اراضی باد رفت شرق استان گلستان انجام گرفت، و مناطق تحت تاثیر فرسایش تونلی شناسایی شدند. با توجه به بازدیدهای انجام گشته، موقعیت 833 تونلی با دستگاه موقعیت یاب جهانی و تصاویر تهیه گردیده به وسیله ی پهپاد ثبت شد. در این تحقیق عامل های پستی وبلندی، آب شناسی و زیستی به عنوان متغیرهای مستقل و فرسایش تونلی به عنوان متغیر های وابسته تجزیه و تحلیل آماری شدند. تجزیه و تحلیل عامل های پستی وبلندی نشان داد که حداکثر تراکم تونلی ها در ارتفاع بین 350-300 متر، دامنه های شرقی با شیب بیش از 30%، طول شیب کمتر از 5 متر و در نیمرخ طولی و عرضی مقعر به وقوع پیوسته است. در ارتباط با عامل های آب شناسی می توان اظهار داشت که حداکثر تراکم تونلی ها، در حداکثر مقدار عددی شاخص رطوبت پستی وبلندی (بیشتر از 12) و در نزدیک ترین فاصله نسبت به آبراهه (کمتر از 100 متر) به وقوع پیوسته است. عامل های زیستی نیز نشان دادند که حداکثر تراکم تونلی ها، در کاربری مرتع، و در مکان هایی یافت می شوند که این رخساره ی فرسایشی به جاده ها نزدیک تر است. بنابراین، می توان پیشنهاد داد که شناسایی رخساره ی فرسایشی تونلی از طریق مشاهده ها و داده های با دقت بالا صورت گیرد تا منجر به درک بهتر عامل های موثر بر رخداد آنها گردد.
    کلید واژگان: استان گلستان, پهپاد, فرسایش تونلی, نهشته های باد رفت
    Narges Kariminejad, Mohsen Hosseinalizadeh, Hamid Reza Pourghasemi *
    Piping erosion is an influential landform of intensified water erosion that interact with each other in the loess-derived soilsof the Province of Golestan (NE Iran). This study attempts to emphasize the use of high-precision data through field surveys and UAV images, and then to establish a threshold to study the factors that affect piping erosion. The present study was carried out using photogrammetric drones in an area of ​​approximately 2700 hectares in the loess lands in the east of the Province of Golestan and identified areas affected by piping erosion. A total of 833 pipes were recorded using the GPS and the orthophoto images from the UAV. Topographic, hydrological, and biological factors were treated as independent variables and piping erosion as dependent variables through statistical analyzes. The topographic factors indicated that the maximum density of piping occurred at altitudes of between 300–350 m, at maximum slope of more than 30%, at slope length less than 5m, and in concave tracts and profile curvatures. Regarding the hydrological factors, the maximum piping density occurred at the maximum numerical value of the topographic wetness index (more than 12), and at the closest distance to waterways (less than 100m). Biological factors indicated that the maximum density of pipes is in the rangelands and where this erosional facies is closest to the roads. Therefore, it can be suggested that an accurate identification of the piping erosion is facilated through ground observations aided by high-precision areal photography and understanding causative factors developing them.
    Keywords: Golestan Province, Loess-derived soils, Piping, Unmanned aerial vehicle
  • اسماعیل شیدای کرکج*، حسین رضایی، حمید نیک نهاد قره ماخر، عیسی جعفری فوتمی، ابوالفضل شریفیان
    پایداری خاکدانه و ساختمان خاک به عنوان شاخص های کلیدی سلامت خاک مرتع بوده و از عوامل موثر در کنترل فرسایش خاک به شمار می روند. تحقیق حاضر به منظور بررسی اثر قرق بر وضعیت پایداری خاکدانه ها و ساختمان خاک در چهار منطقه از مراتع استان گلستان شامل چهارباغ، اینچه برون، گمیشان و مراوه تپه انجام شد. نمونه برداری خاک از دو عمق 20-0 و 40-20 سانتی متر با حفر پروفیل و به روش تصادفی-سیستماتیک و در امتداد هر ترانسکت در هر یک از سایت های قرق و مجاور قرق مناطق چهارگانه انجام شد. پایداری خاکدانه ها به روش الک تر در آزمایشگاه مورد اندازه گیری قرار گرفت. نتایج حاصل برای سایت های قرق و مجاور قرق و نیز دو عمق مربوطه به ترتیب با استفاده از آزمون تی نمونه های مستقل و جفتی مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. نتایج نشان داد در اغلب سایت های مورد مطالعه مقادیر پایداری در خاک سطحی نسبت به خاک عمقی بیشتر می باشد. نتایج بررسی اثر قرق مرتع بر تغییر مورفولوژیکی و وضعیت ساختمان خاک نشان از نقش مثبت قرق در توسعه ساختمان خاک در تمامی مناطق مورد بررسی داشته است ولی این نتایج در بررسی آماری پایداری خاکدانه تنها در منطقه اینچه برون و گمیشان از لحاظ آماری معنی دار شد. بالاترین مقدار پایداری خاکدانه در عمق اول سایت قرق گمیشان (52/4 میلی متر) و کمترین میزان پایداری خاکدانه در عمق دوم سایت چرایی گمیشان (15/1 میلی متر) مشاهده شد. بررسی نهایی نتایج نشان داد صرف نظر از نقش مثبت قرق در ارتقای وضعیت پایداری خاکدانه، عواملی همچون موقعیت جغرافیایی مرتع، اقلیم، نوع پوشش گیاهی و شرایط چرای دام به عنوان عوامل همراه قرق موثر بر پایداری خاکدانه و ساختمان خاک بایستی مورد توجه واقع شوند.
    کلید واژگان: پایداری خاکدانه, ساختمان خاک, قرق, استان گلستان, مرتع
    Esmaiel Sheidai Karkaj *, Hosein Rezaei, Hamid Niknahad Gharemakher, Isa Jafari Footami, Abolfazl Sharifian
    Soil aggregate stability and soil structure considered as the key indicators of range soil health and counted as effective factors in soil erosion control. The present study was carried out to investigate the effect of exclosure on the stability of aggregates and soil structure in four areas of Golestan province including Chaharbagh, Incheboron, Gomishan and Maravetapeh. Soil sampling was carried out from two depths of 0-20 and 20-40 cm by digging profile in random-systematic method along transects in each of exclosure and adjacent sites of quadruple areas. Aggregates stability was measured by the method of wet sieving in the laboratory. The results were analyzed statistically using independent and paired samples t-test for exclosure sites and adjacent exclosure sites as well as two corresponding depths, respectively. In the most of studied sites, the aggregate stability values were higher in the surface soil than the deep soil.The results indicated that the effect of rangeland exclosure on morphological changes and soil status indicating positive role in development of soil structure in all studied areas, however, these results were statistically significant only in the Incheboron and Gommishan area in view point of soil aggregate stability. The highest value of soil stability was in the first depth (4.52 mm) of Gomishan exclosure site and the lowest one was in the second depth (1.15 mm) in Gomishan grazing site. The final result showed that regardless of positive role of exclosure in promoting the stability of aggregate, factors such as geographic position of rangeland, climate, vegetation type and grazing conditions as the associated factors affecting the stability of aggregate and soil structure should be considered.
    Keywords: Aggregate stability, Soil structure, rangeland exclosure, Golestan Province, rangeland
  • فاطمه قیطاسی، علی محمدیان بهبهانی*، محسن حسینعلی زاده، حمیدرضا عسگری
    در طول دو دهه گذشته، توجه فراوانی به نقش پوسته های بیولوژیک در اکوسیستم های خشک و نیمه خشک شده است. با توجه به نقش پوسته های زیستی سطحی خاک در بهبود خصوصیات فیزیکی و شیمیایی، و نبود اطلاعات کافی در خصوص ویژگی های ذاتی آن ها، این پژوهش می تواند در راستای درک مکانیسم موثر این پوسته ها مفید باشد. هدف از این پژوهش، بررسی خصوصیات فیزیکوشیمیایی، در خاک های دارای پوسته های فیزیکی و بیولوژیکی (گلسنگ و خزه)، همچنین مطالعه ویژگی های شاخص فرسایش پذیری خاک و ارتباط متقابل آن ها، در منطقه تپه ماهورهای حاشیه دریاچه آجی گل در استان گلستان است. در این تحقیق، پس از انجام عملیات آزمایشگاهی و تعیین پارامترهای فیزیکو شیمیایی نمونه ها، همچنین تعیین شاخص فرسایش پذیری خاک با استفاده از روابط تجربی، به منظور بررسی و مقایسه میانگین خصوصیات فیزیکوشیمیایی پوسته های فیزیکی و بیولوژیکی (گلسنگ و خزه) در نمونه های سطحی خاک، در سطوح معنی داری مختلف در محیط نرم افزار R استفاده شد. با انجام آزمون آماری ANOVA تفاوت بین متغیرهای مورد نظر در سه پوسته مطالعه شده (فیزیکی، گلسنگ و خزه) بررسی شد. نتایج آزمون های آماری انجام شده برای خصوصیات شاخص فرسایش پذیری ذرات خاک تشکیل دهنده رسوبات پوسته های فیزیکی، گلسنگ و خزه نشان داد که بین پوسته های فیزیکی- گلسنگ تفاوت معنی داری وجود ندارد، ولی این شاخص بین پوسته های فیزیکی- خزه و خزه- گلسنگ اختلاف معنی دار دارد. همچنین در بین خصوصیات فیزیکوشیمیایی مقدار کربن آلی، هدایت الکتریکی(EC)، پایداری خاک دانه، جورشدگی و میانگین قطر ذرات در پوسته های خزه- گلسنگ اختلاف معنی داری وجود نداشت. با توجه به مقدار p-value در خصوص اندازه ذرات تشکیل دهنده بافت خاک، بین تمامی ذرات رس، سیلت و شن برای 3 نوع پوسته به استثنای خزه و گلسنگ از نظر درصد رس، اختلاف معنی داری در سطح 05/0 وجود داشت.
    کلید واژگان: پوسته های بیابانی, فرسایش پذیری خاک, استان گلستان
    Fatemeh Gheytasi, Ali Mohammadian Behbahani *, Mohsen Hosseinalizadeh, Hamid Reza Asgari
    Introduction
    During the past two decades, the attention has been paid to the role of biological crusts in dry and semi-arid ecosystems. According to the roles of soil surface crusts in improving physical and chemical characteristics, and lack of sufficient information on their inherent characteristics, this research can be useful in understanding the mechanism of these crusts.
    Materials and methods
    The purposes of this study were investigating the physicochemical characteristics, methods of measuring and computing of these characteristics for physical and biological soils crusts (lichens and moss), studying the characteristics of soil erodibility index and their mutual relationship in the around Aji-Gol lake located in Golestan province. In this study, after laboratory operations for determination of physicochemical parameters, the soil erosion index using empirical relationships was considered. In order to compare the physicochemical characteristics of physical and biological crusts (lichens and moss) in surface soil samples, different levels of significance were investigated using environment package of R software. Based on ANOVA, the differences between variables were considered in the three studied crusts (physical, lichen, and moss).
    Results
    The results of statistical tests for the soil particle erodibility index showed that there was no significant difference between physical crusts–lichens (P≥0.05), but there were significant differences between the physical crusts-moss and moss-lichens (P≤0.05).
    Discussion and Conclusion
    There were no significant differences among physicochemical characteristics of organic carbon content, EC, aggregate stability, sorption and average particle diameter, and moss-lichen crusts (P≥0.05). With regards to the size particles of the soil texture, there were significant differences among all the particles of clay, silt, and sand belonged to 3 types of crusts (with the exception of moss and lichen in the clay( (P≤0.05).
    Keywords: Desert crusts, Soil erodibility, Golestan province
  • احمد بادآهنگ گله بچه، احمد عابدی سروستانی *، محمدرضا محبوبی
    تحقیق حاضر با هدف بررسی نگرش روستاییان حاشیه جنگل نسبت به تغییر کاربری اراضی جنگلی انجام گردید. تعداد 364 نفر از ساکنان روستاهای حاشیه جنگل در هشت شهرستان استان گلستان با استفاده از روش پیمایشی، مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه بود که روایی آن با مراجعه به اساتید دانشگاه و کارشناسان منابع طبیعی و پایایی آن با محاسبه ضریب کرونباخ آلفا مورد تایید قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که نگرش افراد مورد مطالعه نسبت به تغییر کاربری اراضی جنگلی و آمادگی آنان از این نظر، اندکی بیش از متوسط است. یافته ها نشان داد که ارتباط معنی داری بین سن و سطح تحصیلات با نگرش نسبت به تغییر کاربری اراضی جنگلی وجود ندارد و زنان و مردان و همچنین افراد مجرد و متاهل نیز تفاوتی از این نظر ندارند. در عین حال، کشاورزان و دامداران بیشترین آمادگی نگرشی برای تغییر کاربری اراضی جنگلی را داشتند و کمترین آمادگی مربوط به افراد دارای مشاغل دولتی بود. به منظور اصلاح نگرش روستاییان نسبت به اراضی جنگلی پیشنهاد می شود دانش آنان درباره کارکردهای اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی جنگل ها افزایش یافته و با تشکیل گروه ها یا انجمن های محلی، فعالیت های حامی جنگل در بین روستاییان ترویج و توسعه یابد.
    کلید واژگان: نگرش, جنگل, کاربری اراضی, استان گلستان
    Ahmad Badahang Gale, Bache, Ahmad Abedi Sarvestani*, Mohammad Reza Mahboobi
    This survey was carried out to investigate the attitudes of rural communities living in the vicinity of forest areas toward forest land use change. For this purpose, 364 inhabitants in villages from eight counties in Golestan Province were surveyed. Using the survey method, a questionnaire was prepared and administered as the data gathering tool whose validity was confirmed based on expert judgment by university academics and experts working in the field of natural resources. Its reliability was evaluated against the Cronbach's alpha coefficient. Results revealed that the participants’ attitude toward and their readiness for changing forest land use were slightly above average. Moreover, no significant relations could be established between either age or education level and attitude toward land use change. Meanwhile, no differences were detected between sex and marital status with respect to the research question. This is while farmers and livestock growers showed the highest but civil servants showed the least positive attitude toward changing forest land use. Based on these results, a serious need is felt for improving the villagers’ attitude toward forest lands. In this regard, their knowledge of the economic, social, and environmental functions of forests needs to be elevated. Local NGOs and associations are recommended to be established in order to promote group activities in support of forests among villagers.
    Keywords: Attitude, Forest, Land use, Golestan Province
  • مژگان سادات عظیمی*، سمانه محضری
    در مطالعات بهره وری آب مقادیر رواناب، تبخیر و تعرق گیاهان و تولید مرتع مهم تربن متغیرها هستند. مراتع استان گلستان به علت موقعیت جغرافیایی، اقلیمی و تخریب بالای این منابع همچنین تغییر شدید کاربری اراضی و کاهش پوشش گیاهی شرایط لازم برای تشکیل رواناب را دارد. به منظور تعیین چگونگی مدیریت بهینه مراتع در این تحقیق سناریوهای اصلاح مرتع با استفاده از مدل SWAT در حوزه آبخیز گرگانرود مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت. واسنجی و اعتبارسنجی مدل توسط برنامه SWAT-CUP و الگوریتم SUFI-2 در مدل اکوهیدرولوژیکی SWAT انجام گرفت. بدین منظور ابتدا مدل SWAT برای دوره 31 ساله دبی(ماهانه) سپس برای مدت 5 سال تولید مرتع(سالانه)، واسنجی و اعتبارسنجی شد و سپس سناریوهای مختلف مرتعی اعمال و مدل مجددا اجرا گردید. نتایج نشان داد عملکرد مدل جهت پیش بینی دبی کاملا رضابت بخش بوده است. مقادیر ضرایب نش-ساتکلیف به ترتیب در ایستگاه های بصیرآباد، تیل آباد و حاجی قوشان در دوره واسنجی 72/0، 71/0 و 64/0 و در دوره اعتبارسنجی 59/0، 48/0 و 53/0 بدست آمد. همچنین چهار سناریوی اصلاحی مرتع (بیومکانیکی، بیولوژی، مکانیکی و مدیریت چرای دام) در این تحقیق تعریف شد. بر این اساس با کاربرد سناریوهای مکانیکی، بیولوژیکی، بیومکانیکی و مدیریت چرا، مقدار تبخیر و تعرق گیاهان به ترتیب 3/2%، 8/12%، 5/15% و 8/2% در هر سناریو نسبت به میزان تبخیر و تعرق شاهد افزایش پیدا کرده است. نتایج نشان داد که سناریوی بیومکانیکی مناسب ترین سناریو در افزایش میزان تبخیر و تعرق گیاهان در مراتع ضعیف و متوسط می باشد.
    کلید واژگان: مدیریت مرتع, مدل SWAT, روش SUFI-2, حوضه گرگانرود, استان گلستان
    Mojgansadat Azimi *, Samaneh Mahzari
    In water efficiency studies, the values of runoff, evapotranspiration and range production are the main variables. Rangelands of Golestan province, Iran, have a high potential of run-off due to the geographical location, climate, and destruction of these resources as well as drastic land use change from forests and rangelands to agricultural lands. Therefore, in the present study, in order to determine the best management of rangelands, we developed a rangeland improvement model using the Soil and Water Assessment Tool (SWAT) in the Gorganrud Watershed, Golestan Iran. Calibration and validation of model was performed using Sequential Uncertainty Fitting Program (SUFI-2) in the eco-hydrological model SWAT. For this purpose, the SWAT was calibrated and validated for a 31-year period of discharge and 5-year period of range production and then the model was executed for different scenarios of rangeland management. The results showed that the model performance was satisfactory for predicting discharge. The values of Nash-Sutcliffe coefficient were calculated to be 0.72, 0.71 and 0.64 in calibration period and 0.59, 0.48 and 0.53 in validation period for Basirabad, Tilabad and Haji Ghoshan stations, respectively. As well, four range improvement scenarios (mechanical, biological, biomechanical and livestock grazing management) were defined in this study. On average, by applying mechanical, biological, biomechanical, and grazing management scenarios evapotranspiration was increased to 2.3%, 12.8%, 15.5% and 2.8%, respectively, in comparison with actual evapotranspiration. According to the obtained results, the biomechanical scenario was identified as the best one in increasing evapotranspiration in poor and moderate rangelands.
    Keywords: Rangeland management, SWAT model, SUFI-2, GorganRud watershed, Golestan Province
  • حسن یگانه *، لیلا خاکی پور، مهدی فولادی زاده، سجاد احمد یوسفی
    بیمه مراتع را می توان یکی از مهمترین سازوکارهای مقابله با خطرات اجتناب ناپذیر بخش منابع طبیعی و مناسب ترین راهکار برای کاهش خسارت مالی به حساب آورد. برقراری بیمه مرتع در جوامع روستایی و عشایری را باید پدیده ای نو تلقی کرد. در این تحقیق عوامل موثر بر تقاضای بیمه مراتع توسط بهره برداران شهرستان کلاله بررسی شد. مطالعه حاضر جز تحقیقات پیمایشی بوده که با استفاده از پرسش نامه از بهره برداران صورت گرفت. جامعه آماری مورد نظر نیز همه مرتعداران ذینفع که دارای طرح مرتعداری هستند، می باشند. حجم نمونه نیز از میان 158 نفر جامعه آماری، 112 نفر از طریق فرمول کوکران تعیین شد. در این تحقیق به منظور بررسی عوامل موثر بر تقاضای بیمه از الگوی های اقتصادسنجی مدل لاجیت استفاده شد. پارامترهای الگوی لاجیت به روش حداکثر راست نمایی برآورد شد. نتایج برآورد مدل لاجیت نشان داد حق بیمه، وجود پسچر و عضویت در شورا معنی دار و تاثیر منفی و مشارکت در طرح ها، تعداد دریافت خسارت و تمایل به بیمه چوپان معنی دار و مثبت، در تقاضای بیمه مرتع داشته اند. بیمه مرتع در بهترین شرایط و حالت خود با حمایت از اقتصاد بهره برداران و کمک بخش دولتی در احیا و اصلاح مراتع می تواند در تقویت و بهبود مراتع و افزایش تولیدات بخش منابع طبیعی نقش مهمی را بازی نماید. بر این اساس لزوم اجرای برنامه های آموزشی و ترویجی در جهت آشنایی هر چه بیشتر بیمه گزاران با اهداف و فواید بیمه مراتع از یک سو و اعمال کمک های مالی صحیح و اجرایی همراه با تسریع و بهبود شرایط بازپرداخت خسارت به بیمه گزاران آسیب دیده ضمن ایجاد شرایط مناسب و تسهیلات لازم جهت یاری رساندن به این قشر از جامعه می تواند موجب ایجاد انگیزه و تمایل بیشتر در بین این بهره بردارن جهت تمدید بیمه خود و نیز تشویق سایر بهره برداران به بیمه نمودن مراتعشان گردد.
    کلید واژگان: بیمه مرتع, طرح های مرتعداری, بهبود مراتع, تقاضا, مدل لاجیت و استان گلستان, شهرستان کلاله
    Hasan Yeganeh *, Leila Khakipour, Mehdi Fouladi Zadeh, Sajad Ahmad Yousefi
    Rangeland insurance can be one of the mechanisms to deal with inevitable risks of natural resources and may be the most appropriate strategy to reduce financial losses. Rangeland insurance in rural and tribal communities could be considered as a new phenomenon. In this research, the factors affecting rangelands insurance demand were investigated in Kalaleh district. The study was a survey research using questionnaires of pastoralists. In the questionnaires, several variables were examined. The target population was all pastoralists that had range management plan. Sample size was determined using Cochran's formula and estimated to be 115 people. In this research, to assess the factors affecting rangeland insurance demand econometrics patterns Logit model was used. Logit model parameters were estimated using maximum likelihood. According to the results, the effects of premium, forage residue, and membership in the council were negatively significant, while other factors were positively significant in rangeland insurance demand. Rangeland insurance can play an important role in range improvement and reclamation as well as increased production of rangelands. Accordingly, the need for implementation of educational and promotional programs to introduce the goals and benefits of rangeland insurance to the insurers in one hand and providing financial aids and improve the conditions for reimbursement of damages to the affected insurers in the other hand could provide the required facilities to help this part of society as well as greater willingness to extend their insurance and encourage other beneficiaries to insure their rangelands.
    Keywords: rangeland insurance, Range management plans, demand, Logit model, Golestan province, Kalaleh district
  • محمد علی نژاد، محسن حسینعلی زاده *، مجید اونق، علی محمدیان بهبهانی
    عمل حمل ماسه به وسیله بادهای فرساینده در مناطق خشک و نیمه خشک و نشست این رسوبات اطراف موانعی مانند گیاهان بوته ای باعث به وجودآمدن پدیده اکو-ژئومورفولوژیکی نبکا می شود که در تثبیت ماسه های متحرک در این مناطق از اهمیت زیادی برخوردار است. وجود نبکا در استان گلستان، نشان دهنده حاکمیت فرسایش بادی به خصوص در فصول خشک در این مناطق است. در پژوهش حاضر، به معرفی و ارزیابی مقایسه ای خصوصیات فیزیکی شیمیایی رسوبات نبکا و مجاور آن در این ناحیه پرداخته شده است. ازاین رو، ابتدا مهم ترین مولفه های دانه بندی ذرات در فرسایش بادی شامل اندازه ذرات ماسه، رس، سیلت و ویژگی های مورفومتری شامل میانگین قطر ذرات، جورشدگی و کج شدگی 30 عدد نبکا در دشت صوفیکم به عنوان یکی از مناطق تجمع نبکا در حاشیه شرقی خزر بررسی شد و خصوصیات فیزیکی شیمیایی رسوبات راس و اراضی مجاور نبکا با استفاده از آزمون های آماری تی و ویلکاکسون موردمقایسه قرار گرفت. به منظور ارزیابی جهت بادهای فرساینده در شکل گیری نبکاها و توان حمل ماسه توسط آن ها، نمودارهای گل طوفان و گل ماسه ترسیم شد و نتایج آن نشان داد که جهت باد غالب و فرساینده منطقه روندی غربی شرقی دارد یا به عبارتی از دریا به ساحل است. همچنین ترسیم گل ماسه نشان داد که بادها در فصول بهار و تابستان، رسوبات بیشتری در سطح زمین حمل می کنند. نتایج نشان داد که بین شاخص جورشدگی، اندازه رسوبات با قطر ماسه خیلی ریز، لیمون و رس و میزان Ec، pH و ماده آلی در دو محیط نبکا و اراضی مجاور آن، تفاوت معنی دار وجود ندارد، اما شاخص کج شدگی، میانگین قطر ذرات، رسوبات با قطر ماسه ریزدانه، متوسط دانه، درشت دانه و خیلی درشت، SAR و ESP رسوبات تفاوت معنی داری دارند. نتایج بیانگر آن است که اثر و زمان عوامل فرساینده روی رسوبات زیاد نبوده و فاصله آن ها از منطقه برداشت کم است؛ به عبارتی منشا رسوبات حمل شده و تشکیل دهنده نبکا در منطقه محلی است.
    کلید واژگان: نبکا, فرسایش بادی, خصوصیات فیزیکی شیمیایی, دشت صوفیکم, استان گلستان
    Mohammad Alinezhad, Mohsen Hosseinalizadeh Dr*, Majid Ownegh Dr, Ali Mohammadian Behbahani Dr
    The operation of sand transport by erosive winds and its sedimentation around the obstacles such as plants leads to the appearance of the eco-geomorphologic phenomenon of nebka dunes in dry seasons of Golestan province. This study aims to identify the physicochemical characteristics of nebka sediments and compare its results with adjacent lands. Hence, the grain size distribution and morphometric characteristics of particles were determined for 30 samples in Sufikam plain in the Eastern border of Caspian Sea. Then, the relationships between the physicochemical properties were compared using Wilcoxon and T-test at 95%. Results showed that the prevailing wind direction is west to east which in our case is from sea to land. Analysis of sand rose graph indicates that the winds in spring and summer blowed the sediments from soil surface. Results showed that there were no significant differences between sorting of particles, fraction of very fine sand, silt, clay, EC, pH and organic carbon of nebka's head samples and its adjacent land. However, results of skewness index, mean diameter of fine sand, medium sand, coarse and very coarse sand, SAR and ESP proved to be statistically significant. Therefore, it can be concluded that the source of sediments is local.
    Keywords: Nebka, Wind Erosion, Physicochemical Characteristics, Sufikam Plain, Golestan Province
  • محمد پاسندی، سیدعلی حسینی، عبدالله کاویان
    این تحقیق برای تعیین ترکیبات شیمیایی و قابلیت هضم 5 گونه مرتعی نسبتا خوشخوراک شامل: Frankenia hirsuta، Halocnemum strobilaceum، Halostachys caspica، Plantago coronopus،Salsola turcomanica در مراتع شور و قلیای شمال استان گلستان انجام شد. نمونه برداری گیاهان مورد مطالعه بطور تصادفی در دو مرحله رشد فنولوژیکی (رویشی و رسیدن بذر) انجام گرفت. شاخص های ماده خشک، پروتئین خام، دیواره سلولی بدون همی سلولز(ADF)، لیگنین و خاکستر در آزمایشگاه با روش های استاندارد تعیین شدند. قابلیت هضم ماده خشک و ماده آلی با استفاده از شیرابه شکمبه گاومیش به روش Invitro تعیین شد. به منظور تجزیه و تحلیل آماری داده ها از آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با 10 تیمار و 5 تکرار استفاده شد. نتایج نشان داد که مراحل فنولوژیکی و گونه بر اغلب شاخص های کیفی اندازه گیری شده دارای تفاوت معنی داری بود. با افزایش سن گیاه مقدار پروتئین خام، قابلیت هضم ماده خشک، ماده آلی، انرژی قابل هضم و قابل متابولیسم کاهش یافت در صورتیکه ماده خشک، ADF و لیگنین افزایش یافت. در هر دو مرحله فنولوژیکی، گونه S. turcomanica دارای کمترین درصد ADF بود در صورتیکه گونهP. coronopusدارای بیشترین درصد بود. بیشترین و کمترین درصد لیگنین به ترتیب در گونه های F. hirsute و S. turcomanica مشاهده شد. کاهش مقدار پروتئین خام در اثر مرحله فنولوژیکی در گونه های F. hirsute وH. caspicaبیشترین و در گونه S. turcomanicaکمترین بود. بیشترین درصد قابلیت هضم ماده خشک و ماده آلی در هر دو مرحله فنولوژیکی در گونه S. turcomanicaمشاهده شد و اختلاف معنی داری با گونه های دیگر داشت. نتایج کلی نشان داد که گونه S. turcomanica کیفیت علوفه ای بالاتری در مقایسه با گونه های دیگر دارد و کیفیت علوفه گونه ها در مرحله رویشی بیشتر از مرحله بذردهی بود.
    کلید واژگان: ترکیبات شیمیایی, قابلیت هضم, مرحله رشد, گیاهان شورپسند, استان گلستان
  • Mojtaba Amiri, Reza Naghdi, Davud Moghadasi
    The assessment of the quantitative and qualitative changes, the result of the impacts imposed by natural factors, and human interventions during specific sampling periods has a substantial influence on nature, management method and tending operation of every region’s forests. The present research was carried out in Golestan province forests (Iran) over an 11- year period and the obtained statistical data was analyzed based on systematic random sampling method with fixed sample plots (0.1 ha). The results of this research showed that based on the number of sample plots, the change area % of Golestan province forests increased from 1018 sample plots in the beginning of the studied period (1996) to 1114, recorded at the end of the mentioned period (2007). The inventory performed in 2007 showed that considering the percentage of canopy, the area percentage of Golestan province forests, as well, increased in 0-30% and >80% canopy classes compared to 1996, whereas in 30-50% and 50-80% classes, there was a considerable reduction in the percentage of canopy in the given forests. Comparing the productive and non-productive forests indicated that compared to 1996, the area of protection and conservation forests increased in 2007. The results also revealed that the number and volume per hectare of Golestan province forests were dramatically reduced 53.6N.ha and 1104.9m3ha-1, for 1996 and 2007 respectively. The research results, also, indicated that the highest abundance of regeneration, observed in Golestan forest species, is pertaining to seedling and sapling vegetation stages.
    Keywords: forest structure, quantitative, qualitative changes, fixed sample plot, Golestan province, Iran
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال