به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "نقوش" در نشریات گروه "هنر و معماری"

  • صدیقه متشکری*

    این مقاله به بررسی و مقایسه تطبیقی نقوش به کار رفته در منسوجات دوره تیموری (قرن 14 تا 16 میلادی) و دوره صفوی (قرن 16 تا 18 میلادی) می پردازد و هدف آن، آشکارسازی وجوه تمایز و تشابه این نقوش و تبیین انعکاس آن ها از تحولات فرهنگی و هنری در این دو دوره شاخص از تاریخ هنر اسلامی است. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی و گردآوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای و اسنادی به انجام رسیده است. در این راستا، نقوش موجود در منسوجات هر دو دوره، اعم از فرش، قالیچه و لباس به دقت مورد بررسی و مقایسه قرار گرفته اند. در این مقاله، به دنبال پاسخ به این پرسش هستیم که چه تفاوت ها وتشابه هایی در نقوش منسوجات نفیس دوره های تیموری وصفوی وجود دارد؟ نتایج تحقیق نشان می دهد که نقوش منسوجات تیموری و صفوی، علی رغم اشتراکات کلی در برخی عناصر و مفاهیم بنیادی، تفاوت های قابل توجهی را نیز از نظر ظرافت، پیچیدگی، تنوع و بار معنایی به نمایش می گذارند. در دوره تیموری، نقوش هندسی ختایی با ظرافت خاصی به کار می رفتند و نمادی از رشد و حیات و نظم الهی بودند. در مقابل، در دوره صفوی، شاهد غلبه نقوش اسلیمی با ظرافت و پیچیدگی بیشتر هستیم که نمادی از وحدت الهی، کمال و زیبایی مطلق تلقی می شدند. این تحولات در نقوش، بازتابی از دگرگونی های فکری، مذهبی و سیاسی در این دو دوره و همچنین تمایلات و ذوق هنری حاکمان و مردم آن زمانه است.

    کلید واژگان: نقوش, منسوجات, دوره تیموری, دوره صفوی, هنر اسلامی
    Sedigheh Moteshakeri*

    This article examines and compares the motifs used in the textiles of the Timurid period (14th to 16th century AD) and the Safavid period (16th to 18th century AD). Its purpose is to reveal the differences and similarities of these motifs and explain their reflection on the developments. The cultural and artistic aspects of these two periods are indicators of the history of Islamic art. The present research has been carried out by using the descriptive-analytical method and gathering information from library and documentary sources. In this regard, the motifs in the textiles of both periods, including carpets, rugs, and clothes, have been carefully examined and compared. In this article, we are looking for an answer to this question, what are the differences and similarities in the motifs of the exquisite textiles of the Timurid and Safavid periods? The results of the research show that, despite the general similarities in some basic elements and concepts, the motifs of Timurid and Safavid textiles show significant differences in terms of elegance, complexity, variety, and semantic load. In the Timurid period, Khatai geometric motifs were used with a special elegance and were a symbol of growth, life, and divine order. On the contrary, in the Safavid period, we witness the predominance of Islamic motifs with more elegance and complexity, which were considered a symbol of divine unity, perfection, and absolute beauty. These developments in motifs are a reflection of the intellectual, religious, and political transformations in these two periods, as well as the tendencies and artistic tastes of the rulers and people of that time.

    Keywords: Motifs, Textiles, Timurid Period, Safavid Period, Islamic Art
  • عقیل سیستانی*، حسن بلخاری قهی، یعقوب آژند
    درکرمان بافت «گلیم» سابقه تاریخی طولانی دارد و به صورت گسترده در زیست عشایری و روستایی و برخی از جوامع شهری بافته می شود. در این منطقه، شیوه های بافت گلیم متنوع است. یکی از معروف ترین گلیم های این استان، "گلیم چهل ماشوله" روستای بیدکردوئیه است که در سال 1397 ثبت ملی شد و درکنار گلیم های شیریکی پیچ، پود معلق وگلیم فرش جزء دستبافته های با ارزش ایران قلمداد می شود. بافت خاص و منحصر به فرد، نقوش و طرح های متنوع، ذهنی، تجریدی از مهم ترین شاخصه های این گلیم است. هدف از نوشتن این مقاله، شناسایی ویژگی های فنی روش بافت، دلایل نام گذاری و عوامل موثر بر شکل گیری و تنوع کاربرد دستبافته ها، نقوش و طرح ها در گلیم چهل ماشوله روستای بیدکردوئیه می باشد. روش تحقیق این مقاله، توصیفی تحلیلی و شیوه جمع آوری اطلاعات به صورت میدانی و اسناد کتابخانه ای است. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که طرح، نقش و شیوه بافت گلیم چهل ماشوله چه خصلت های مهم و تکینه ای دارد که تاکنون تداوم داشته و ثبت ملی شده است؟ نتایج حاصل از این پژوهش، نشان می دهد ابتکار و مهارت بافندگان ایل افشار منجر به شکل گیری روش بافتی نادر، به صورت چپ بافی شده اند که حفظ و تداوم حیات فردی و اجتماعی آنان را به دنبال داشته و در زندگی روزمره آنها برای تامین، شکل دهی و تزئین ملزومات و نیازمندی های زندگی، کار و استراحت شان کاربرد دارد.
    کلید واژگان: گلیم کرمان, چهل ماشوله یا سینه ریز یا چپی, بیدکردوئیه, نقوش, دستبافته, روش بافت
    Aghil Sistani *, Hasan Bolkhari Ghehi, Yaaghoub Azhand
    Kilim-weaving has a long history and is widely woven in rural life and some urban communities of Kerman. Having diverse kilim-weaving technique, one of the most famous and valuable kilims of this province is “Chehel-Māshūleh” of Bidkordūiyeh village, which was registered nationally in 2017. The special and unique weaves, diverse motifs and designs are subjective, abstract, among the most important characteristics of this kilim. The main objective of this article is to identify the technical features of the weaving method, the reasons for the naming and the factors affecting the formation and variety of the use of hand-weaves, motifs and designs of “Chehel-Māshūleh” of Bidkordūiyeh village. The information in this article was collected using field and library surveys with descriptive-analytical method. This research seeks to answer the question “what are the significance and unique characteristics of the technique and associated motifs that have been registered nationally”. The results of this research show that the innovation and skill of the Afshār tribe weavers have led to the formation of a rare weaving technique, in the form of “left-weave”, which has contributed the preservation and sustainable use in their personal and daily life to provide design and decoration of the their every-day objects in their life, work and even rest.According to archaeological discoveries, the history of weaving in Kerman dates back to more than 5000 BC. Motifs are the most important element in decorating these types of kilims, which have a great deal of originality. The results imply that most of these motifs are the result of the mentality of nomadic and rural women which are adopted from their life and environment, and ethnic traditions. In other words, these motifs are the abstracts of various elements and thoughts of the weavers, which are formed according to Iranian mysticism and Islamic civilization. They have woven these motifs with great skill on the carpet with an abstract and geometric style, but over time, they have undergone gradual changes and have evolved from simple to complex patterns. This process has created a lot of diversity in motifs, designs, and their use. The mental weaving and repetition of motifs have caused the diversity and multiplicity of motifs colors and names in the Chehel-Māshūleh kilim. In other words, it can be said that any work or artistic field, which has appropriate, logical, orderly, balanced structure and is rooted in the tradition, is picturesque. Therefore, most of the nomadic and rural handwoven with the Chehel-Māshūleh kilim style has the same characteristics while preserving the native identity and regional authenticity. As a result, it should be said that the nomadic art of this region is a pure, amazing, beautiful and useful/practical art.
    Keywords: Kerman Kilim, Chehel Māshūleh, Sineh Riz, Chapi, Bidkordūiyeh, Motifs, Hand-Woven, Weaving Method
  • سینا صابری*

    دکمه‎ ها نیز مانند سکه ‎های رایج هر دوره‎ای حاوی اطلاعات متنوعی‎ اند که بررسی آن‎ها از دیدگاه ‎های متفاوت دارای اهمیت است. با ورود نیروهای نظامی و مستشاران کشورهای غربی به ایران، شکل و شمایل لباس کارمندان نهادهای ایرانی، از دوره قاجار به بعد، تغییر یافت. از جمله این تغییرات که به نوعی شناسنامه کارمندان یک مجموعه به‎شمار می‎رفت، دکمه‎ های منقشی بود که زینت‎بخش لباس کارورزان هر نهاد بود. از این منظر، بررسی دکمه‎ های البسه کارکنان و خدام آستان قدس رضوی بر اساس نمونه‎ های موجود در «مجموعه صابری» می‎تواند ما را با سیر تغییر و تکامل آن‎ها آشنا کند. به‎سبب آنکه تا کنون مقاله و کتابی در خصوص دکمه‎ های ایرانی نگاشته نشده و نگارنده انواع نمونه‎ ها در مجموعه خود دارد؛ لذا به تحقیق درباره ورود، محل و ترکیب ساخت، شکل و آلیاژ، کیفیت و تنوع آن‎ها به روش توصیفی _ تطبیقی _ تحلیلی پرداخته است.

    کلید واژگان: دکمه, آستان قدس رضوی, کارکنان, البسه خدام, نقوش
    Sina Saberi *

    Buttons, like common coins of any era, contain various data whose study is important from different perspectives. With the arrival of military forces and advisers of western countries to Iran, the shape and form of the clothes of employees of Iranian institutions changed from the Qajar period onwards. Among these changes, which were considered as a kind of identification for the employees of an institution, were the ornamented buttons that adorned the clothes of the employees of each organization. From this point of view, the examination of the buttons of the clothing of the employees and the Khadims of Astan Quds Razavi based on the examples found in the "Saberi Collection" can introduce us to the course of their change and evolution. Due to the fact that no article or book has been written about Iranian buttons and the author has all kinds of samples available in his collection, therefore, he has researched about their procurement, construction place and composition, shape and alloy, quality, and variety in a descriptive-comparative-analytical method.

    Keywords: Button, Astan Quds, Staff, Qajar, Khoddam's Garments, Inscribed Motifs
  • مرضیه دوست محمدی *

    پته دوزی، نوعی سوزن دوزی در شهر کرمان است. این هنر، تجلی گاه باورهای اعتقادی و فرهنگی مردم این خطه با حفظ ارزش های هنری و نمادین آن است. زنان هنرمند کرمانی با مهارت های خود، شال را صحنه جلوه گری نیازها، آرمان ها، آلام و خواسته هایی می سازند که ریشه در اعتقادات ایشان دارد. بلوچی دوزی یکی از قدیمی ترین هنرهایی است که در میان ملل مختلف پیشینه ای دیرین دارد. از جمله، در میان مردم بلوچ در ایران، این هنر به زیبایی تمام در روش های مختلف به کار برده شده است که علاوه بر تکنیک های گوناگون مورد استفاده، از نقوش مختلفی در طراحی آن استفاده کرده اند. این طرح و نقش ها ریشه ای عمیق در فرهنگ و شیوه زندگی آنان دارد. این پژوهش بر مبنای این فرضیه که نقوش در هنر پته دوزی بلوچی دوزی، مبتنی بر فرهنگ و اقلیم مردم منطقه شکل گرفته است، با رویکردی نمادشناسانه به مطالعه و بررسی آن نقوش پرداخته و درصدد یافتن رابطه معنادار میان نقوش. در این پژوهش، به تحلیل و یافتن مفاهیم آن ها با مراجعه به فرهنگ، اعتقادات و باورهای رایج مردم کرمان و بلوچستان پرداخته شده است. شیوه گردآوری مطالب و داده های مورد استفاده کتابخانه ای بوده است که با رویکرد توصیفی و تحلیلی به انجام رسیده است. در نهایت، یافته های پژوهش نشان می دهد که اکثرا نقش ها برگرفته از تصورات و تخیلات ذهنی هستند، نقش و نگاره ها عامیانه و معمولا دارای نام خاص نیستند.

    کلید واژگان: پته دوزی, بلوچی دوزی, نقوش, دوخت, رنگ
    Marzieh Doostmohammadi *

    Pateh is a type of needlework in Kerman city. This art is a manifestation of the religious and cultural beliefs of the people of this region while preserving its artistic and symbolic values. With their skills, female artists of Kermani make the shawl a stage for manifesting their needs, ideals, pains, and desires, which are rooted in their beliefs. Baluchi embroidery is one of the oldest arts with a long history in different nations. For example, among the Baloch people in Iran, this art has been used beautifully in different ways; in addition to the various techniques, they have used other motifs in its design. These plans and roles have deep roots in their culture and way of life. Based on the hypothesis that motifs in the art of Baluchi embroidery are formed based on the culture and climate of the region’s people, this research studies and examines those motifs with a symbological approach and tries to find a meaningful relationship between the motifs. This research has analyzed and discovered their concepts by referring to the culture, beliefs, and shared beliefs of the people of Kerman and Baluchistan. Collecting the materials and data used by the library was done with a descriptive and analytical approach. Finally, the research findings show that most characters are derived from imaginations and imaginations; the characters and images are popular and usually do not have specific names.

    Keywords: pateh, Baluchi embroidery, motifs, stitching, color
  • علی اصغر کرم قشقایی*، محمدرضا شریف زاده، حسین اردلانی

    نقوش هندسی، یکی از بارزترین وجوه هنر اسلامی است که شناخت عوامل موثر بر شکل گیری آن ها موردتوجه بسیاری از اندیشمندان و صاحب نظران بوده است. هر یک از آن ها روش ها و رویکردهای مختلفی در بررسی ماهیت وجودی نقوش هندسی برگزیده اند و از دیدگاه خود علتی برای وجود این نقوش هندسی قایل شده اند. این تحقیق با دیدگاهی کاملا متفاوت، پلی مابین هنر اسلامی و علم را احداث کرده و با دیدگاهی علمی به چیستی وجود هندسه نقوش اسلامی پرداخته است. هدف مقاله پیش رو دستیابی به شناختی کامل تر از نقوش هندسی در هنر اسلامی با رویکردی علمی است. لذا سوال های اصلی تحقیق این است که 1. آیا ساختار عناصر، مواد و فرمول های شیمیایی با نقوش هندسی مطابقت دارد؟ 2. میزان مطابقت نقوش هندسی با ساختار مواد و فرمول های شیمیایی چه مقدار است؟ روش تحقیق به شیوه توصیفی-تطبیقی و استنتاج آن بر مبنای قیاس بناشده، شیوه تجزیه وتحلیل اطلاعات کیفی و جمع آوری داده ها به صورت کتابخانه ای است. نتایج تحقیق نشان داد نقوش هندسی، با ساختار فرمول های شیمیایی ارتباط مستقیم دارند. شکل این نقوش هندسی ازلحاظ مادی ، با پیوندهایی شیمیایی موجود و همچنین با ساختار فیزیکی مولکول هایی که توسط شیمی دانان تحریک شده اند، به میزان صد در صد قابلیت تطبیق دارد.

    کلید واژگان: نقوش, نقوش هندسی اسلامی, پیوند شیمیایی, فرمول شیمیایی, نانوذره
    Aliasqar Karamqashqaei *, Mohammad Reza Sharifzadeh, Hossein Ardalani

    Geometric patterns are one of the most prominent aspects of Islamic Art. The geometry of Islamic patterns with its secrets and mysteries has always been discussed and thought by many philosophers and experts who have expressed their views on how to create the geometry of patterns and discover the mysteries hidden in these works. Thinkers and experts in art have chosen different methods and approaches in examining the existence of geometric patterns and from their point of view have given a reason for the existence of these geometric patterns, for instance scholars such as Oleg Grabar, Richard Ettinghausen and Gulru Necipoglu consider Islamic geometric patterns a decoration. What have been mentioned so far about geometric patterns are the studies that the authors have looked at with a historical and theoretical approach. But this research, with a completely different perspective, has constructed a bridge between Islamic art and science, and talks about the existence of the geometry of Islamic patterns with a scientific approach. One of the important concerns of researchers and artists is to decipher the works of art to understand the artwork and the reason it exists. This research, by presenting a different idea from what has been expressed so far in the history of Islamic art, tries to reveal a higher object and a view beyond the common definitions of the Islamic geometric patterns. This research seeks to discover a relationship between the geometry of Islamic patterns with other sciences especially chemistry and believes that a bridge can be established between these two to find out what the Islamic geometric patterns are. In order to achieve this theory, we make adaption between Islamic geometric patterns and structure of chemical formulas.The purpose of this article is to achieve a more complete knowledge of geometric patterns in Islamic art with a scientific approach; an approach that has not been addressed so far and requires a lot of research in this area. Therefore, the main questions of the research are: 1- Does the structure of chemical elements, materials and formulas correspond to geometric patterns? 2- What is the degree of conformity of geometric patterns with the structure of materials and chemical formulas?The research method is descriptive-comparative and its inference is based on analogy. The method of analyzing qualitative information and collecting data is from library data. Since the author has spent part of his artistic activities learning, drawing and practicing, teaching and researching in the field of geometry of Islamic patterns, by watching the structure of chemical formulas understood that there is a similarity between these two field. He immediately started researching and looking through the encyclopedias and reference books of chemistry, he searched for the forms of chemical formulas that are formed like geometric designs and patterns as documented in the archive of reference books. There are some important reference books about the geometry of Islamic patterns such as Gereh-Chini at Islamic architecture and handicrafs, Hossein Zomrashidi (1986) and the five-volume collections of Iranian Tiling, Mahmoud MaheroNaghsh (1982). Then, the executed examples had been classified into tables to lead to a better adaption; the first column of which shows the costruction of chemical formulas. The secend column is for islamic geometric patterns which is followed by a picture of geometric pattern in the architectural space of Iranian architecture.The necessity and importance of this research is based on the fact that since so far, all theoretical discussions about the geometry of Islamic patterns have been raised by Western and non-Muslim scholars and philosophers, the truth about the importance and decipherment of secrets in geometric Islamic patterns are not well pursued. Therefore, it is necessary for a Muslim artist to present a different theory in this regard.In response to the research questions, we conclude that the geometry of Islamic patterns is directly related to chemistry. 65 comparative samples in the form of 6 tables were presented in this research. First, those chemical bonds that were structurally simple and unmanipulated were adapted to the geometry of Islamic patterns. In the following tables, more complex and diverse chemical bonds and those images that showed chemical bonds under a microscope were mentioned and adapted to geometric designs and patterns. In the last table, the evolved samples of chemical bonds were presented under the title of dendrimers, which corresponded to the types of Shamsa under the arches and domes. In all samples, one hundred percent correspondence between the geometry of Islamic patterns and the chemical structure of the materials was evident. This adaptation can be seen either in the structure of unmanipulated or advanced chemical bonds with Islamic geometric patterns and designs. The degree of conformity in the samples presented in this research was one hundred percent and the theory of matching between the geometry of Islamic patterns and the structure of chemical bonds was complete and established.

    Keywords: Patterns, Islamic geometric patterns, Chemical Bond, Chemical Formula, Nanoparticle
  • فاطمه نکویی مهر، حسین سلطان زاده*، شروین میرشاهزاده

    یکی از عوامل مهم در زیبایی آثار معماری ایران در بسیاری از دوره های تاریخی، تزیینات و نقوش آن ها می باشد. در این میان، عمارت عفیف آباد شیراز یکی از آثار ارزشمند معماری ایرانی-اسلامی در دوره قاجاریه، ازلحاظ تزیینات و به خصوص نقاشی است. به همین سبب، بررسی و مطالعه نقوش این بنا می تواند موجب بازشناسی هویت فرهنگی و زمینه های موثر در شکل گیری آن ها گردد. مسیله این پژوهش، شناخت چگونگی تاثیر هنر و معماری دوره های مختلف تاریخ در نقوش این بنا می باشد. در این تحقیق از روش توصیفی-تحلیلی استفاده شده است. گردآوری اطلاعات به شکل کتابخانه ای و اسنادی و نیز به صورت میدانی انجام شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که نقوش موجود در عمارت عفیف آباد که اکثرا نقاشی سقفی و در برخی قسمت های بنا نقش برجسته های گچ بری و کاشی کاری، برگرفته از نقوش دوران باستان ایران نقش برجسته های هخامنشی- ساسانی و نیز نقوش دوران پس از اسلام در ایران و اکثر نقوش، طرح های غربی و اروپایی است که برگرفته از معماری کارت پستالی است زیرا هنر ایرانی در زمان قاجار به واسطه ارتباط این دوره با غرب، ورود اجناس و محصولات کشورهای اروپایی به ایران و حضور هنرمندان زیادی در این دوره به اروپا سبب رواج هنر و فرهنگ غرب در آثار معماری عصر قاجار شد.

    اهداف پژوهش

    بررسی نقوش عمارت عفیف آباد شیراز، دسته بندی نقوش و ریشه یابی برخی مضامین آن.

    مقایسه نقوش ایرانی و غربی موجود در عمارت عمارت عفیف آباد شیراز.

    سوالات پژوهش

    نقوش موجود در عمارت عفیف آباد شیراز دارای چه مضامینی است؟

    نقوش کار شده در عمارت عفیف آباد شیراز از هنر و معماری کدام دوران الهام گرفته اند؟

    کلید واژگان: دوره قاجار, تزئینات, نقوش, عمارت عفیف آباد شیراز
    Fatemeh Nekooeimehr, Hossein Soltanzadeh *, Shervin Mirshahzadeh

    One of the important factors in the beauty of Iranian architecture works in many historical periods is their decorations and designs. Meanwhile, Afifabad mansion in Shiraz is one of the valuable works of Iranian Islamic architecture in the Qajar period, in terms of decorations and especially paintings. For this reason, studying the designs of this building can lead to the recognition of cultural identity and the effective contexts in their formation. The purpose of this research is to know how the art and architecture of different periods of history affect the designs of this building. In this research, descriptive-analytical method has been used and data collection has been done in the form of libraries and documents and also the field method. The results indicate that the designs mansion, which are mostly ceiling paintings and in some parts of the building are plaster and tile reliefs, taken from ancient Iranian designs Achaemenid-Sassanid reliefs and post-period designs is from Islam and most The motifs of Western and European designs are taken from postcard architecture. because Iranian art during the Qajar period, due to the connection of this period with the West, the arrival of European countries goods and products to Iran and the presence of many artists in this period to Europe caused the spread of Western art and culture in Qajar architecture.

    Keywords: Qajar Period, Decorations, Motifs, Afifabad mansion in Shiraz
  • سمانه کاکاوند*
    افشاریان و زندیان سهم اندکی از منابع مکتوب تاریخ هنر ایران دارند. توجه بیش تر به دستاوردهای هنری صفویان و قاجار یکی از دلایل مغفول ماندن هنر دوران افشار و زند است. سکه به عنوان وجه مبادلات تجاری میان اقوام و ملل علاوه بر بعد اقتصادی از منظر فرهنگی و هنری نیز قابل مطالعه است. به ویژه با گذر زمان سکه، اسکناس و سایر ابزارهای معاملاتی کارکردی فراتر از نقش اولیه خود یافته و به مثابه سند، اطلاعاتی در بردارد. مطالعات مقدماتی این پژوهش نشان از تفاوت شکلی و محتوایی شعایر، قاب بندی و نقوش سکه های اعصار نادرشاه افشار و کریم خان زند داشت. با این حساب، درک شباهت ها و تفاوت های سه مولفه نوشتار، قاب بندی و نقوش سکه های دو دوره ذکر شده هدف اصلی پژوهش است. این پژوهش از نوع کیفی و روش انجام آن مرکب از رویکردی توصیفی و تحلیلی است. گردآوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای و نمونه های مطالعاتی با توجه به میزان دسترسی انتخاب شده است. روش نمونه گیری غیراحتمالی بوده و با توجه به نمونه های موجود و منطبق با سنجه های مساله پژوهش از میان سکه های ضرب شده در اصفهان، شیراز، تبریز، مازندران و قزوین موارد تعیین شد. یافته ها نشان از آن دارد که، نگرش و سیاست هر دو پادشاه در شکل دهی نظام نوشتاری و تصویری سکه ها نقشی موثر داشته است. نادرشاه افشار ملهم از سیاست خارجی رفتار نموده و کریم خان زند سعی در تحکیم پیوند با سنت شاهان صفوی داشته است. آگاهی از میزان تنوع شعایر در مسکوکات نادرشاه افشار و قاب بندی در دوره کریم خان زند و شباهت در نقوش سکه های هر دو دوره اصلی ترین یافته پژوهش است.
    کلید واژگان: سکه, کریم خان زند, نادرشاه افشار, نقوش, قاب بندی, شعائر
    Samaneh Kakavand *
    Afsharid and Zand arts have long been neglected as the artistic achievements of the Safavids and the Qajar in Iran have been under the spotlight. As the currency for business transactions among nations, coins can be studied from a cultural and artistic perspective in addition to their economic dimension. As the time passes, coins, banknotes, and other tools for transactions have gained a function beyond their initial purpose and as documents, they contain valuable information. Preliminary studies showed the difference in the shape and content of legends, framing and patterns of coins minted during the reigns of Nader Shah Afshar and Karim Khan Zand in Iran. Accordingly, this comparative study aimed to examine the inscription, framing and patterns of coins minted during the Afsharid and Zand periods and analyze the roots of their differences. The central question was raised as follows: What were the influential elements in the formation of the legends on coins during the reigns of Nader Shah Afshar and Karim Khan Zand? In this regard, the main purpose of the study was understanding the similarities and differences of the coins in their inscriptions, framing and patterns. There is a lacuna of research on the works remaining from some historical eras although they are temporally closer to the contemporary era. As artistic texts, coins can be read within different discourses. There is an evident change in the legends, framing and patterns of coins minted during Afsharid and Zand periods in Iran. In addition to providing a social study through analysis of coins, the significance of this study lies in expanding the specialized knowledge in the neglected artistic fields of 17th century AD/12th century AH in Iran. Therefore, the analysis of legends, framing and patterns during the Naderi and Zand eras can fill this research gap. It seems that various socio-cultural aspects of the Afsharid and Zand eras were reflected in the various dimensions of the coins minted by the shahs at the time.This qualitative descriptive-analytical study was conducted through library research and observing the coins remaining from the reigns of Nader Shah Afshar and Karim Khan Zand. The writing system (legends) and the visual system (framing and patterns) were examined and the coins were studied comparatively to find the similarities and differences of the samples. The data were collected through library research and the studied samples were selected through convenience sampling. Through non-probability sampling and according to the components of the study (legends, framing, and patterns), a total of 10 coins were selected from the coins minted in Isfahan, Shiraz, Tabriz, Mazandaran, and Qazvin, Iran. The collected index cards were reliable instruments for this study.The comparative study of the legends on the coins minted during the reigns of Nader Shah Afshar and Karim Khan Zand indicated considerable differences in the writing systems of the eras. Given Iran-India relations during the reign of Nader Shah Afshar and his military campaign reaching to the border of India, Iran’s art was influenced by Indian art and culture at that time. However, Karim Khan Zand was much more influenced by ancient Persian arts, Safavid art and even the actions of temporary rulers before him in the field of coinage than the artistic and cultural models of the Naderi era.  It seems that Nader Shah Afshar and Karim Khan Zand saw coins as tools to propagate religious rites and political beliefs. It is interesting to note the variety and development of rites in Naderi coins during his twelve-year reign. Only in the limited studied coins in five mints of Isfahan, Shiraz, Tabriz, Qazvin and Mazandaran during the Naderi era, the legends were selected variously as in the following.“Sekkeh bar zar kard nām-e saltanat-rā dar jahan/Nader-e Iran zamin o Khosrow-e giti-setan” [The Nader of the land of Iran, the sultan who seizes the world, coin in precious metal broadcast the name of this sultanate throughout the world].“Hast soltan bar salatin-e jahan / Shah-e shahan, Nader-e sahibqiran” [He is the ruler over all the rulers of the world/Nader, the king of the kings, the owner of the Qiran].“Az Khorasan sekkeh bar zar shod be toufiq-e khoda/Nosrat emdad-e shah-e din Ali-Musa Reza” [The coin was struck in Khorasan with blessing of God/With help from the king of religion Ali ibn Musa al-Reza (al-Rida)].On the contrary, only a single legend was inscribed on the similar coins during the reign of Karim Khan Zand: “Shod aftab o mah zar o sim dar jahan/az sekke-ye emam bar haqq saheb zaman” [Of the coin of Imam Zaman /Sun and the moon became gold and silver]. Selection of such a legend on Karim Khan coins is rooted in his policy. Karim Khan outwardly kept his links with Ismail III, the last of the Safavids, and the ulema. To gain the political legitimacy he needed to continue his rule, he assumed the title “Wakil-al Raʿāyā” [deputy of the people] and minted coins with the name of the twelfth Shia Imam, Muhammad al-Mahdi (Ṣāhib az-Zamān). In this way, he received the support of the clerics and the ulema to gain legitimacy. Karim Khan tried to continue the discourse of Mahdism propounded during Safavid era. His selected legend on the coins led them to be known as “Ṣāhib az-Zamān” coins. Adherence to this legend could indicate the universality and rootedness of the belief and discourse of Mahdism during the Zand era. Such an approach may have been for the revival of Mahdism, which is one of the initial principles in the formation of the Safavid government, or the need for the support of a savior after the hardships and sufferings the Iranian society went through following the fall of the Safavids. Although these causes may seem correct, lack of social, religious, and political base of the Zands within the Iranian society and Karim Khan’s attempt to gain the trust of the ulema and clerics account for him using the “Ṣāhib az-Zamān” legends on coins.The comparative study of the writing system of coins during the reigns of Nader Shah and Karim Khan showed that the legends had more variety during the Afsharid peiod. The forming principle of inscriptions on Naderi coins were representing Iranianism, displaying power, and endeavoring to eliminate Shia conflicts. However, Karim Khan sought to continue the tradition of legend selection similar to the past rulers, particularly the Safavids.The framing as the overall structure and form of Afsharid coins minted in five mints under study can be categorized into three groups including “pearl-shaped”, ‘simple circle”, and “Tughra”. On the other hand, the framing had more variety in the coins of Karim Khan’s era for which seven types were identified: “Stigma-shaped”, “pearl-shaped”, “simple pomegranate flower”, “four-armed”, “crescent-shaped pomegranate flower”, “citron-shaped with stigma”, and “epigraphic”.The patterns of the coins from both periods were pretty much similar and had no substantial difference. However, the decorations and patterning of Karim Khan coins were greater in number compared with Naderi coins. Two types of patterns, namely connected and broken, were identified in terms of the connectedness of the patterns, and in the studied coins, there were only floral and geometrical patterns. Floral patterns, particularly simple round flowers (seven-, six-, five-, four-, and three-petal flowers) and geometrical patterns such as simple small circles were the most frequent patterns observed on the coins of both periods. Arabesque pattern was observed only on a Karim Khan coin minted in Shiraz. The comparative study of the coins revealed greater variety in the legends of Naderi era coins compared with those of Karim Khan era. A single legend or maximum two types of legends were identified for the Zand period. Framing had more variety in Karim Khan coins. The coins from both periods were most similar in their patterns. The only difference was that connected and highly-decorated patterns were found more on the coins from Karim Khan’s reign. Overall, simple round flowers in floral patterns and simple small circles in geometrical patterns were the most frequent patterns found on the studied coins.
    Keywords: Coin, Karim Khan Zand, Nader Shah Afshar, Patterns, Framing, Legends
  • خوانشی در هنر اسلامی با محوریت نمادپردازی (نقوش سفال میبد)
    شیوا زارع*، ابوالفضل داودی رکن آبادی، محمدمهدی کریم نژاد، محمود دهقان هراتی
    سفالگری از جمله هنرهای دوره اسلامی است.سفالگری با آغاز دوران اسلامی و هنر اسلامی در ایران، به علت دارا بودن روح سادگی، وحدت در نقش، رنگ و انطباق کامل با سبک زندگی، اعتقاد و فرهنگ هنر اسلامی به آن توجه ویژه ای شد. در راستای شناخت عمیق تر نقوش و مفاهیم آن ها در این هنر والا، سفالگری منطقه میبد واقع در پنجاه کیلومتری استان یزد که از مناطق معتبر و قطب سفالگری ایران است و از لحاظ فرهنگی و تاریخی دارای قدمت و از نظر اقتصادی در معیشت مردم این دیار بسیار موثر است، به عنوان نمونه های مطالعاتی انتخاب و می طلبد در پی پاسخ به این پرسش که، معنا و مفاهیم نمادین نقوش سفال میبد بر مبنای زبان نمادین هنر دوره اسلامی چیست؟ و هدف پژوهش که، شناخت شاخصه های فرم و رنگ نقوش سفال میبد بر پایه نمادپردازی هنرهای اسلامی است، تا با دقت بیشتر نقوش به کار رفته در سفال این منطقه و همچنین مفاهیم نمادین نقوش آن مورد توجه قرار گرفته است. در تحقیق حاضر اطلاعات به روش کتابخانه ای و میدانی به دست آمده و داده ها به شیوه توصیفی، تحلیل محتوا کیفی گردیده است. نتایج حاصل نشان می دهند که سفال ها بستری مناسب برای نقش کردن باورها و اندیشه های انسانی بوده و نقوش و رنگ هایی که در سفال میبد به کاررفته، همگی نمادین و انتزاعی برگرفته از اعتقادات دینی و مذهبی، شرایط اجتماعی، فرهنگی و زندگی روزمره مردم این منطقه است و دارای مفاهیم قوی نمادپردازی منطبق و هم سو با فرهنگ و ویژگی هنر اسلامی که، زبان رمز، خلوص و وحدت است، می باشند.
    کلید واژگان: هنراسلامی, نمادپردازی, سفال میبد, نقوش
    A reading on the symbolism of Meybod pottery patterns based on Islamic art
    Shiva Zare *, Aboalfazl Davodiroknabadi, Mohammadmehdi Karimnejad, Mahmood Dehghan Harati
    Pottery is one of the arts of the Islamic period. Pottery with the beginning of the Islamic era and Islamic art in Iran, due to having the spirit of simplicity, unity in role, color and full adaptation to the lifestyle, beliefs and culture of Islamic art paid special attention to it.In order to know more deeply thepatterns and their meanings in this sublime art, pottery of Meybod region, which is one of the most prestigious regions and the center of pottery in Iran, is culturally and historically ancient and economically very effective in the livelihood of its peopleIs selected as a sample of studies and seeks to answer the question that, what is the meaning and symbolic meanings of pottery motifs based on the symbolic language of Islamic art?The purpose of this research is to know the characteristics of form and color of Meybod pottery motifs based on the symbolism of Islamic arts,in order to pay more attention to the motifs used in the pottery of this regionand also the symbolic meanings of its motifs.The results show that pottery is a suitable platform for embossing human beliefs and ideas and the patterns and colors used in pottery are all symbolic and abstract derived from religious beliefs, social,cultural conditions and daily life of the people of this region and have Strong concepts of symbolism are in line with the culture and characteristics of Islamic art, which is the language of symbolism, purity and unity.Accordance with culture.And are characteristic of Islamic art.
    Keywords: Islamic art, symbolism, Pottery, designs
  • منیر علیزاده یزدی

    نخستین شواهد باستان‌شناختی درباره منسوجات ایران، مربوط به هزاره پنجم ق.م است. پارچه‌بافی ایران در دوره صفویه، مانند سایر شاخه‌های هنری تحت تاثیر سیاست‌های حکام آن دوره، قرار گرفت. از مهم‌ترین خصوصیات هنری این دوره، تشکیل کانون‌های هنری تحت حمایت دربار و ارتباط تنگاتنگ رشته‌های هنری به ویژه، پارچه‌بافی با نقاشی است. در این پژوهش، با استفاده از روش تطبیقی و تحلیلی، با استناد به منابع کتابخانه ای و تصویری، پارچه‌های دوران صفوی و قاجار بررسی می‌شود. پوشش یکی از ابتدایی‌ترین نیازهای بشر بود که اولین انسان‌ها که با برگ گیاهان خود را می‌پوشاندند و کم‌کم در ادوار مختلف، این نوع پوشش بهبود یافت به نوعی که رفع نیاز آن به یکی از مهم‌ترین و اساسی‌ترین دغدغه بشر و حکومت‌ها شد و نوع پوشش، جنس پارچه‌ها و نقوش گاهی معرف طبقه اجتماعی افراد بود و غنی را از فقیر تمییز می‌داد. دوران صفویه که از ثبات حکومتی برخوردار بود و در زمان شاه عباس دوم در اصفهان، شیوه خاصی در پارچه‌بافی از لحاظ نحوه بافت و به‌کارگیری نقوش به وجود آمد و موجب آن شد که «عصر طلایی بافندگی» ایران به ثبت رسد. در دوره قاجار، همچنان بسیاری سنن و آداب ایرانیان در عصرصفوی پابرجا بود. نقوشی را که در پارچه‌های این دو دوره به‌کار رفته‌اند می‌توان به نقوش انسانی، حیوانی، گیاهی و هندسی طبقه‌بندی کرد. نتایج حاصل از این پژوهش، گویای آن است که نقش انسانی در دوره صفویه بیشتر کاربرد داشت همان‌گونه که نقوش هندسی در دوره قاجار، گاهی هردو از نقش فرشته استفاده می‌کنند، اما دوره‌ای صور غربی آذین‌بخش پارچه‌هایشان می‌شود. جنس پارچه تقریبا در دو دوره با شباهت بسیار همراه می‌باشد. منسوجات ابریشمی صفوی شهرت جهانی داشت؛ آنچنان که قلمکار قاجار بی‌نظیر بود.

    کلید واژگان: پارچه بافی, دوره صفوی, دوره قاجار, نقوش, جنس

    The first archaeological evidence of Iranian textiles dates back to the fifth millennium BC. In the Safavid period, Iranian textile weaving, like other branches of art, was influenced by the policies of the rulers of that period. One of the most important artistic characteristics of this period is the formation of art centers under the patronage of the court and the close connection between art disciplines, especially textile weaving and painting. In this research, using the comparative and analytical method, referring to the library and visual sources, the fabrics of the Safavid and Qajar periods are examined. Covering was one of the most basic human needs that the first humans, covered themselves with the leaves of plants, and little by little, in different eras, this type of cover improved in such a way that meeting its need became one of the most fundamental concerns of humans and governments and the type of cover, sex Fabrics, and motifs sometimes represented the social class of people and distinguished the rich from the poor. During the Safavid period, which had a stable government, and during the time of Shah Abbas II in Isfahan, a special way of weaving cloth was created in terms of the way of weaving and the use of motifs, and it caused the “golden age of weaving” of Iran to be registered. During the Qajar period, many traditions and customs of the Iranians in the Safavid era still existed. The motifs used in the fabrics of these two periods can be classified into the human, animal, plant, and geometric motifs. The results of this research show that the human figure was used more in the Safavid period, just like the geometric motifs in the Qajar period, sometimes they both use the figure of an angel, but sometimes Western figures adorn their fabrics. The fabric material is very similar in the two periods. Safavid silk textiles were world-famous; As the Qajar penman was unique.

    Keywords: cloth weaving, Safavid period, Qajar period, motifs, material
  • علیرضا محمدی میلاسی*، رضا میرمقتدایی، ایمان تاجمیری
    شیر سنگی (بردشیر) یکی از نمادهای فرهنگی ایل بختیاری است و به نشانه شجاعت بر مزار جوانان، پهلوانان، افراد بزرگ و سرشناس قرار می دهند. این تندیس ها در رشته کوه های زاگرس و بیرون از این حوزه در منطقه ای وسیع و پهناور به نام بختیاری که امروزه شامل چند استان می باشد، طی چندین قرن ساخته می شد؛ این تندیس ها که از گذشته تاکنون، با فرم و حالت های مختلف ساخته می شوند، مزین به نقوشی هستند که از بطن تاریخ فرهنگی، اجتماعی و دینی مردمان این مناطق نشات می گیرند. این مقاله با هدف شناخت دوره های زمانی شیر سنگی سعی در پاسخ به این سوال دارد که شیرهای سنگی منطقه اردل و بازفت از نظر فرم و نقوش حک شده روی آن ها چه نقاط اشتراک و تفاوت هایی دارند و این فرم ها و نقوش چه مفاهیمی را در بر می گیرند؟ پژوهش پیش رو به روش توصیفی-تحلیلی و با رویکرد تطبیقی و مطالعات کتابخانه ای و میدانی به ارزیابی و مقایسه تطبیقی شیرهای سنگی این دو منطقه پرداخته و طی  بررسی های انجام شده این نتایج حاصل شد. فرم و نقوش شیرهای سنگی در هر فامیل و طایفه متفاوت است. همچنین نتایج نشان می دهد که شیرهای سنگی منطقه اردل نسبت به شیر سنگی منطقه بازفت قدمت بیشتری داشته و نقوش حک شده روی آن از جزییات بیشتری برخوردار است. تکرار نقوش حک شده بر شیرهای سنگی نشان دهنده حاکم بودن الگویی مشخص بر تزیین شیرهای سنگی است. همچنین مضمون این نقوش و فرم شیرهای سنگی بازتابی از روحیات مردم ایل بختیاری و ارزش های فرهنگی و دینی آن ها می باشد.
    کلید واژگان: ایل بختیاری, شیر سنگی, فرم, نقوش, اردل, بازفت
    Alireza Mohammadi Milasi *, Ahmadreza Mirmoghtadaie, Iman Tajmiri
    The stone lion (Bardshir) is one of the cultural symbols of the Bakhtiari tribe, and as a sign of courage, they are placed on the graves of young people, athletes, and great and famous people. These statues were built in the Zagros mountains and outside this domain in a vast area called Bakhtiari, which today includes several provinces, over several centuries. These statues, which have been made from the past to the present, with different forms and modes, are decorated with motifs that originate from the cultural, social, and religious history of the people of these regions. With the aim of knowing the periods of the stone lion, this article attempts to investigate the similarities and differences between the stone lions in Ardal and Bazoft regions in terms of the form and carved motifs and examine the concepts which these forms and motifs represent. The present research used the descriptive-analytical method and employed the comparative approach Library and field studies were conducted to evaluate and compare the stone lions of these regions. The results of the investigations show that the forms and motifs of stone lions are different in every family and clan. Also, the results show that the stone lions in Ardal region are older than the stone lions in Bazoft region, and the carved motifs on them are more detailed. Repetition of motifs carved on stone lions shows that a specific pattern dominates the decoration of stone lions. Also, the theme of these motifs and the forms of stone lions reflect the spirit of Bakhtiari people and their cultural and religious values.
    Keywords: Bakhtiari clan, Stone lion, form, Motifs
  • هادی قائم پناه*، مهتاب مبینی
    نقش برجسته بیستون، یادمان مصوری از پیروزی های داریوش اول هخامنشی است که بهمراه کتیبه پیرامونی اش به لحاظ تاریخی و هنری از اهمیت فراوانی برخوردار است. برخی از نقوش و ویژگی های هنر هخامنشی، برای بار نخست در این یادمان به نمایش درآمدند و در آثار بعدی آنان تکرار و بازنمایی شدند. بسیاری از نقشمایه ها و ویژگی های بصری این نقش برجسته، برگرفته از نقوش و هنر تمدنها و اقوام پیشین بوده که در قابی جدید و متفاوت بازنمایی شده اند. هدف این پژوهش، شناخت و ریشه یابی نقوش و ویژگی های بصری و نمادین نقش برجسته بیستون و چگونگی بازنمایی آنها است. سوالات این پژوهش نیز چنین است: 1. نقشمایه ها و ویژگی های بصری و نمادین نقش برجسته بیستون، بیشتر بازنمایی از نقوش و هنر کدامیک از تمدنها و اقوام پیشین بوده و کدام ویژگی بصری نقش برجسته بیستون، موجب متمایز و متفاوت شدن آن از نمونه های قبلی شده است؟  2. تصویر پیکره قرص بالدار در نقش برجسته بیستون، نشانگر کدام یک از فرضیات مطرح شده است؟ روش تحقیق این مقاله توصیفی_ تحلیلی با رویکرد تطبیقی است و شیوه جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای است. تمرکز پژوهش حاضر بر جنبه بصری_ هنری نقش برجسته بیستون است (نه جنبه تاریخی). نتایج بررسی های انجام شده نشانگر آن است که نقشمایه ها و ویژگی های بصری و نمادین نقش برجسته بیستون، بازنمایی از نقش برجسته آنوبانینی، نقوش و هنر آشور نو و نقوش و هنر مصر بوده اند. مهمترین ویژگی بصری متمایزکننده این یادمان از نمونه های پیشین، تاکید بر نمایش پیروزی یک پادشاه ایرانی (پارسی) و عدم نمایش خشونت و تحقیر در تصویر دشمنان مغلوب است. همچنین، ویژگی های بصری و نمادین لحاظ شده در تصویر پیکره قرص بالدار، نشاندهنده خدا (اهورامزدا) بودن آن است.
    کلید واژگان: ویژگی بصری, نقوش, نقش برجسته بیستون, هنر هخامنشی
    Hadi Ghaempanah *, Mahtab Mobini
    Bistoon relief is the only Achaemenid art-historical work that symbolically depicts the victory of the Achaemenid kings. This relief, along with its trilingual inscription, commemorates the victories of Darius I over his opponents and enemies, which are engraved on the wall of Mount Bistoon in the beginning of his reign (around 520 BC). Bistoon illustrated memorial is the first outstanding work of art of Darius's time in which some motifs and visual-symbolic features of Achaemenid art were displayed for the first time and were repeated and represented in their next works. Therefore, except for the early Achaemenid art that was created in Susa during the time of Cyrus, and now there is a little remnants of it, Bistoon relief can be considered as the foundation of Achaemenid formal art (except for statues). Many of Bistoon's motifs and visual features are taken from the motifs and art of previous civilizations and nations, which are shown in a new and different frame. The purpose of this study is to identify and track the visual and symbolic features of the Bistoon relief and how they are displayed. The questions of this research are as follows: The motifs and the visual and symbolic features of the Bistoon relief are more representations of the motifs and art of which of the earlier civilizations and nations, and which visual feature of the Bistoon’s carving distinguishes it from previous examples? According to the visual features included in the image of the winged circle’s body, which possible hypothesis does this symbol indicate? The research method of this article is descriptive-analytical with a comparative approach and the method of collecting information is library-based. The focus of this research is on the visual artistic aspect of Bistoon's relief (not the historical aspect (.This article is not written in opposition to previous research and opinions, but seeks to systematically examine some of the features that have received less attention in previous research and to examine new concerns from a particular angle. The method of analysis of this research is qualitative.Bistoon relief is a symbolic depiction of the victories of Darius I over his enemies, whose plan and narrative are influenced by Anubanini's relief plan. Despite this, several motifs and visual features can be seen in Bistoon's relief map, which have been taken from the motifs and art of other civilizations. The use of these different and numerous visual and symbolic elements together creates a distinct framework of the victory of the kings, which has unique features. This difference is in line with the characteristics of Achaemenid art and Darius's government-propaganda ideology.Figurative motif of stepping on the body of the enemy is a representation of this motif in Anubanini relief, but some visual features of Neo-Assyrian art are also included in it. The role of the winged circle with the body and the type of its relationship with Darius are a representation of the Neo-Assyrian art and motifs that is uniquely portrayed. The image of armed guards standing behind Darius has been a representation of the motifs of Neo-Assyrian art. The Captive Line is a combination of several different features assembled into a unique frame, which initially was focused on Anubanini's plan. Nevertheless, this frame is mostly influenced by the motifs and features of Egyptian art. The image of Darius, as a powerful emperor, who brought order to the rebellious leaders of various nations is influenced by Egyptian art.The results of the studies (in an overview) show that the motifs and the visual and symbolic features of the Bistoon relief were representations of the Anubanini reliefs, the motifs and art of Neo-Assyrian as well as the motifs and art of Egypt. In the meantime, there are two important visual features in Bistoon relief which distinguish it from previous examples. The first feature shows the victory of an Iranian king in the form of a powerful ruler of other lands. The Iranian character of this scene is created through the display of a Persian robe on the body of Darius, two armed soldiers and his great god. The second feature is not showing violence and humiliation in the image of defeated enemies. In Bistoon relief (unlike previous monuments) attention is not paid to showing a harsh image of the king and kingdom against enemies, and the captives are not shown humiliated and nude.Also, the visual and symbolic features that are included in the illustration of the body of the winged circle show that he is a God. Because Darius mentions Ahura Mazda as the supreme deity, protector and supporter of his kingdom in the inscription, the winged circle’s body belongs to Ahura Mazda.
    Keywords: Visual Features, Motifs, Bistoon relief, Achaemenid art
  • رضوان احمدی پیام*، ابوالقاسم دادور
    نقوش سکه ها با فرهنگ و هنر زمانه خود ارتباط تنگاتنگی دارند؛ می توان به مدد آن ها وضعیت اقتصادی، مذهبی و فرهنگی ایالت و محل ضرب سکه را دریافت و محققان را در فهم علل تداوم سنت ها و آداب حاکم بر یک جامعه یاری رساند. اروین پانوفسکی در هر تصویر سه لایه مختلف معنایی قایل است که می توانند با عرصه های فرهنگی، اعتقادی و ملی مسلط بر اندیشه تولیدکنندگان آن در ارتباط باشند. هدف اصلی این پژوهش استخراج زمینه های فرهنگی موجود در مسکوکات آل بویه متکی بر نظریه شمایل شناسانه پانوفسکی است. این پژوهش به دو پرسش اساسی پاسخ می دهد: سکه های تصویری آل بویه چگونه با سه لایه معنایی؛ پیشاشمایل نگارانه، شمایل نگارانه و شمایل شناسانه پانوفسکی انطباق می یابند؟ و در بررسی لایه های معنایی یادشده، الگوهای فرهنگی ایرانی و علل کاربست آن ها شامل چه مواردی است؟ روش تحقیق تحلیلی - توصیفی و گردآوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای است. نتایج حاکی از آن است که سکه های تصویری آل بویه در سه مرحله مجزا قابل بررسی هستند؛ در لایه نخست(پیشاشمایل نگارانه) مولفه های بصری در سکه ها (نقوش و ترکیب بندی آن ها)، در لایه دوم(توصیف شمایل نگارانه) محتوای مفهومی نقشمایه ها و ترکیب آن ها با هم و در لایه سوم معنایی(تفسیر شمایل شناسانه)، تحولات فرهنگی و تاریخی موثر در تولید و شکل گیری نقوش موجود بر آن ها تحلیل شد. داده های به دست آمده از بررسی لایه های دوم و سوم این احتمال را قوت بخشید که عمدتا نقوش و شیوه ترکیب بندی آن ها بر سکه ها از ایران قبل از اسلام وام گیری شده اند. براساس مستندات این اقتباسات از عوامل مختلفی همچون تمایل ایرانیان به اصول مملکت داری پیشین، علاقمندی بویهیان به احیای سنت های پیش از اسلام، اصالت ایرانی امرای آل بویه و کسب مشروعیت حاکمان از سوی مردم و خلفای عباسی تبعیت می کنند.
    کلید واژگان: سکه های تصویری, نقوش, آل بویه, شمایل شناسی
    Rezvan Ahmadi Payam *, Abolghasem Dadvar
    Arts and crafts are a good context for displaying cultural, historical and social structures in different eras. Coins were produced by order of the rulers of each period and the various visual components contained in them played an effective conceptual role. The motifs engraved on the coins are closely related to the culture and art of their time; they can be used to find out the economic, religious and cultural status of the state and the place where the coins were minted and helped researchers to understand the reasons for the continuity of traditions and customs that govern a society. The Iranian-Islamic rule of Al-Buyid ruled over parts of Iran for more than a century and coins affected by their nationality have changes that emphasize the need for the present study. They claimed to be descendants of the Sassanids and they made many efforts to revive the ancient methods and the deep connection of Iranian art in these centuries. Given the importance of the Al-Buyid government of Iranian origin in the first centuries of the advent of Islam, it is necessary to explain the semantic systems governing their pictorial coins with a multi-conceptual approach. One of the approaches to the study of image is iconography; presented by Erwin Panofsky. Panofsky's theory encompasses the three levels of Pre-iconography, iconography analysis, and iconological interpretation. Erwin Panofski gives three different layers of meaning in each image that can be related to the cultural, religious and national spheres that dominate the thought of its producers. The main purpose of this study is to extract the cultural contexts of the coins of the Al-Buyid dynasty as an Iranian-Islamic rule in the early centuries of the advent of Islam based on Panofsky's iconological theory. This article seeks to answer the following questions:1- How do Al-Buyid coinages conform to the Panofsky’s Pre-iconography, Iconography and Iconological three layers?2- In examining the mentioned semantic layers, what are the Iranian cultural patterns and the reasons for their use?In the leading article, the research method is iconic; in the first step, how to match the motifs on the pictorial coins with three semantic layers, Pre-iconography, Iconography and Iconological, are examined. Then, based on Panofsky's triple semantic study, the reasons for adaptation of the patterns of Iranian culture on the pictorial coins are analyzed. The research data obtained from the study of library resources have been analyzed in a descriptive-analytical manner. The statistical population consists of coins from the Al-Buyid period, the images of which are mainly collected from information sources and books. The number of samples in question is 6 pictorial coins related to the Al-Buyid period, which have been selected non-randomly. The analysis in this research has been done qualitatively.The results indicate that Erwin Panofsky's iconological theory offers a new and effective way in presenting and understanding the content due to the noticeable time interval with the image coins of the Al-Buyid period. Panofsky relates the three different layers of meaning in each image to the cultural, doctrinal and national realms that dominate the thought of its producers. In the adaptation of Al-Buyid pictorial coins with three layers of semantics, Panofsky’s Pre-iconography, Iconography and Iconological, pictorial samples were studied; visual components in coins (patterns and their composition) in the first layer (Pre-iconography), hidden concepts in each motif and their placement relative to each other in the second layer (iconography description), and cultural and historical factors affecting production and the formation of patterns on coins in the third semantic layer (iconological interpretation) were analyzed.The data obtained from the study of the second and the third layers reinforced the possibility that mainly the patterns and the way they were combined on coins were borrowed from Pre-Islamic Iran. These adaptations also follow various factors such as the tendency of the Iranians to the principles of former governance, the revival of pre-Islamic traditions, the Iranian origin of the Al-Buyid rulers and the acquisition of legitimacy in a limited time by the people and the Abbasid caliphs. With the arrival of Islam in Iran and the tendency of the Iranians towards it, the teachings of the new religion caused significant and effective changes in its culture and artistic manifestations. Some of the pre-Islamic Iranian cultural concepts that have valuable cultural bases maintained their vitality alongside new religious teachings. The role of the governments in power in preserving the cultural components of pre-Islamic times has been very prominent; just as the Al-Buyid rulers in their administration of the territory were led to put the Iranian-Islamic method at the forefront.
    Keywords: Pictorial Coins, Motifs, Al-Buyid, Iconology
  • سیران چوپان*، فهیمه فدوی

    نقوش در هنر ایرانی را بایستی نقاشی پیام و نقاشی بیان نامید که گاه مستقیم جلوه گری می کند و گاه با زبان رمز و نمادین. از جمله جایگاه های بیان و ظهور نمادها در ایران، "فرش" است. این نقش و نگارها، علاوه بر جنبه های سنتی و محلی، می تواند بیان کننده ذهن خلاق تاثیر پذیرفته از محیط پیرامون هنرمند فرش باف باشد. به گواه محققان، هر چند که در مورد بافندگی کردها، تا قبل از قرن نوزدهم اطلاعات چندانی در دست نیست اما بسیاری از مقامات باغ و فرش های گل دار قرن 17 تا 18 شمال غربی ایران را کردی شناسایی می کنند. در هر کتاب عمومی فرش، از دو نوع شناخته شده و معروف "سنه" و "بیجار" سخن به میان می آید اما این دو را نمی توان کردی ترین فرش های به جای مانده حساب کرد زیرا دست کم دو نوع فرش کردی دیگر، به نام "موصل" (در کردستان عراق) و "ساوجبلاغ" در ردیف انواع قالی های کردی معاصر، از وجود و تولید خود دست برداشته اند. هدف از این پژوهش، بازیابی تاریخ، معرفی مکانی، و جایگاه فرش منسوب به ساوجبلاغ در منطقه موکریان، یعنی شمال غرب ایران است. بدین منظور نگارندگان با روشی توصیفی- تحلیلی و با هدف توسعه ای، و داده های کیفی آن بصورت اسنادی، سعی در بازیابی جایگاه فرش های منسوب به "ساوجبلاغ" است. نتیجه حاوی این یافته ها بود که؛ قالی ساوجبلاغ تا قبل از جنگ جهانی اول و به دلایلی که ما از آن بی خبر هستیم، تولید نشده اند و این نوع را می توان بهترین فرش، با رنگ های طبیعی گیاهی و دارای قیمت متوسط در بازار آن زمان خود، عنوان کرد. رد پای این فرش ها، اغلب در کلکسیون های کشورهای اروپایی است. با توجه به عدم معرفی این نوع از فرش در ایران و اهمیت و ضرورت احیا کردن و پرداختن به آن و یا حتی بازیابی چنین طرح ها و رنگ هایی، برای بافندگان فرش کردی، می تواند به تداوم تولید چنین فرش های نفیسی منجر گردد.

    کلید واژگان: فرش کردی, ساوجبلاغ, موکریان, رنگ, نقوش
    Siran Choupan *, Fahime Fadavi

    Patterns in Iranian art should be called message painting and expression painting, which sometimes manifests itself directly and sometimes in symbolic language. One of the places of expression and emergence of symbols in Iran is the "carpet". In addition to the traditional and local aspects, these patterns and expressions can express the creative mind influenced by the environment around the carpet weaver. According to researchers, although little is known about Kurdish weaving before the nineteenth century, many garden officials and flower carpets from the 17th to 18th centuries identified northwestern Iran as Kurdish. In every general book of carpets, there are two well-known and famous types of "Saneh" and "Bijar", but these two can not be considered the most Kurdish carpets left because at least two other types of Kurdish carpets, called "Mosul" (In Iraqi Kurdistan) and "Savojbolagh" have ceased to exist and be produced in the category of contemporary Kurdish carpets. The purpose of this study is to retrieve the history, introduce the location, and location of the carpet attributed to Savojbolagh in the Mokrian region, northwestern Iran. For this purpose, the authors try to recover the position of the carpets attributed to "Savojbolagh" with a descriptive-analytical method and with the aim of development, and its qualitative data as documents. The result contained the following findings Savojbolagh carpets were not produced before the First World War and for reasons we are unaware of, and this type can be considered the best carpet, with natural plant colors and a moderate price in the market of that time. Traces of these carpets are often found in the collections of European countries. Due to the lack of introduction of this type of carpet in Iran and the importance and necessity of reviving and addressing it or even recovering such designs and colors, for carpet weavers, it can lead to the continuation of the production of such exquisite carpets.

    Keywords: Kurdish carpet, Savojbolagh, Mokrian, color, Patterns
  • سعیده جوشقانی، محمدکاظم حسنوند*، محمد عارف
    بیان مسئله

     تزیینات با ارزش ترین بخش هنر اسلامی است. به این سبب که می تواند عقاید مذهبی و جلوه های فرهنگ وهنر این دوران را بازتاباند و با تمام فرازونشیب هایی که در طول قرن ها داشته، توانسته به طور چشمگیری خود را گسترش دهد و با بیانی یگانه در اقلیم های مختلف آثاری جاودانه از خود بر جای گذارد. در میان انواع تزیینات معماری، کاشی کاری و نقاشی ضمن آنکه بیشترین توجه معماران مسلمان را به خود جلب کرد، از دلایل بسیار مهم و موثر در نمود زیبایی و عظمت بناهای اسلامی است.

    هدف پژوهش

     هدف اصلی پژوهش مطالعه و بررسی نقوش تزیینی دو مسجد کبود مزارشریف و سلطان احمد است. تزیینات بی مانند این دو مسجد از آن جهت مقایسه می شوند که موارد مشابه و غیرمشابه در نقوش تزیینی به کار رفته روی کاشی کاری ها را که با الهام از طبیعت و تاثیرات قومی و منطقه ای و برگرفته از هنر ایران باستان و ایران اسلامی است، شفاف سازند.

    روش پژوهش

    این تحقیق به روش مقایسه و تطبیق نقوش تزیینات دو مسجد با استفاده از جدول هایی به روش توصیفی-تحلیلی انجام شد و در این راه از اسناد مکتوب و تحلیل داده ها نیز کمک گرفته شد.

    نتیجه گیری

    خاستگاه نقوش تزیینی در دو بنا ریشه ایرانی دارد اما هر منطقه سازوکار مخصوص و خلاقانه خود را برای بومی کردن طرح ونقش خود به کار بسته است. تزیینات کاشی های به کاررفته در دو مسجد سازگار با دستورات دین اسلام ساده و انتزاعی شده و به جای طبیعت گرایی از تزیینات گیاهی و هندسی و نمادگونه استفاده شده است. این سبک علاوه بر زیباساختن معنا و نشانه هایی از نظم، کثرت و وحدت را نیز نمایان می کند و بر انسجام فضای روحانی محیط می افزاید.

    کلید واژگان: معماری اسلامی, تزیینات, نقوش, مسجد کبود, مسجد سلطان احمد ترکیه, مسجد مزارشریف افغاستان
    Saeedeh Joshaghani, MohammadKazem Hasanvand *, Mohamad Aref
    Problem statement

     Decoration is the most valuable part of Islamic Art. Decoration can reflect the religious beliefs and manifestations of culture and art of the Islamic period and with all the ups and downs it has had over the centuries, it has been able to expand significantly and leave lasting works through unique and unified expressions in different climates. Among all kinds of architectural decorations, tiling and painting are the most attractive among Muslim architects and are considered the most important and effective factors in the beauty and grandeur of Islamic buildings.

    Research objective

    The main purpose of this study is to examine the decorative patterns of the two ‘Kabud’ (blue) mosques of ‘Mazar-e-Sharif’ and ‘Sultan Ahmed’. The unique decorations of the blue mosques are compared to clarify the similar and dissimilar items in the decorative designs used on the tiles, which are inspired by nature and ethnic and regional influences and are derived from the art of ancient Iran and Islamic Iran.

    Research method

    The results were obtained by comparing the decorative patterns of the two mentioned mosques using the descriptive and analytical methods with the help of the tables, written documents, and data analysis.

    Conclusion

    ​​The origin of decorative patterns in the two buildings is rooted in Iran, but each region has used its own mechanism and creativity to localize the designs. The tiling decorations used in the two blue mosques of ‘Sultan Ahmed’ and ‘Mazar-e-Sharif’ are simple, with emphasis on the commands of Islam, and are abstracted from nature in a vegetal, geometric and symbolic manner. Along with beautification, they have meanings and show order, multiplicity, and unity, and add to the coherence of the spiritual atmosphere of the environment.

    Keywords: Islamic architecture, Patterns, Blue Mosque, Sultan Ahmed Mosque of Turkey, Mazar-e-Sharif Mosque of Afghanistan
  • علی صدرایی، اسماعیل معروفی اقدم*

    جنگ افزارها از جمله مهم ترین نقوشی هستند که روی سنگ قبور ادوار مختلف ایران اسلامی خودنمایی می کنند. این ادوات جنگی معمولا ساده نقر شده اند و تنها فرم کلی و ظاهری سلاح مورد توجه هنرمندان سنگ تراش قرار گرفته است. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی و تاریخی و با توجه به بررسی های میدانی و مطالعه اسناد کتابخانه ای، نقوش ابزارآلات جنگی موجود روی سنگ قبور و چرایی به کارگیری آنها بر روی مزار متوفی را مورد کنکاش قرار داده و همچنین این نگاره ها را با سلاح های جنگی ادوار اسلامی ایران مقایسه تطبیقی نموده است. مطالعات صورت گرفته نشان می دهد که نقوش ادوات جنگی بیشتر روی سنگ قبور قوچ و شیرهای سنگی و محرابی شکل نقش بسته و شامل شمشیر، تیر و کمان، خنجر، گرز، تفنگ، سپر و نیزه است که در میان آنها، شمشیرهای منحنی بیشترین کاربرد را طی ادوار داشته است. فرم کلی و ظاهری این آلات جنگی منقور روی سنگ قبرها، در راستای کامل با جنگ افزارهای ادوار اسلامی، خصوصا ادوار ایلخانی، تیموری، صفوی و قاجار بوده و به نوعی نشان از آگاهی هنرمند سنگ تراش به صنعت فلزگری آن زمان است. از طرف دیگر، این نگاره ها بیش تر به دلیل رشادت های شخص متوفی روی سنگ قبر وی حک شده و نشان از بزرگی و احترام، قدرت و شجاعت، پهلوانی و دلیرمندی وی است.

    کلید واژگان: سنگ قبور, جنگ افزارها, دوران اسلامی, ایران, نقوش
    Ali Sadraie, Esmaiel Maroufi Aghdam*

    War tools are one of the most important designs that appear on the tombstones of different periods of Islamic Iran. These motifs are usually simple, and only the general and visual form of the weapon has been considered by stonemasons. The present study surveyed the designs of war tools on the tombstones and the reason for their use on the tomb of the deceased using a descriptive-analytical and historical method and according to field studies and library documents. It also compared these images with the weapons of the Islamic period in Iran. The findings showed that these motifs are mostly engraved on tombstones with the form of ram and lion and altar-shaped stones and include: sword, bow and arrow, dagger, mace, gun, shield and spear. The image of curved swords has been used the most. The general and apparent form of these weapons is depicted, as the weapons of the Islamic period, especially the Ilkhanid, Timurid, Safavid, and Qajar eras, and is probably a sign of the artist's knowledge of the metalworking industry of that time. On the other hand, these paintings are mostly engraved on tombstone due to the bravery of the deceased and show their greatness and respect, strength and courage, heroism and bravery.

    Keywords: Tombstone, Tools of war, Islamic era, Iran, Motifs
  • عباسعلی احمدی*

    در این پژوهش تعداد 116 قطعه ارزشمند و ناشناخته از زربفت های صفوی موزه هنرهای تزیینی اصفهان شامل 93 قطعه کوچک با کاربری نامشخص و 23 قطعه در بردارنده کاربری هایی همچون پارچه دوردوزی شده، کلاه، کیسه پول، پیراهن، نیم تنه و پرده، برای نخستین بار معرفی شده و طرح و نقش های به کار رفته در آن به منظور شناخت الگوهای تزیینی حاکم بر آن ها، مورد مطالعه قرار گرفته است. عمده ترین پرسش مطرح شده در این پژوهش آن است که نوع نقش مایه ها و نقش مایه های غالب مورد استفاده در این پارچه ها کدام موارد بوده و به چه میزان با نقوش تزیینی به کار رفته در دیگر آثار هنری این عصر مقایسه پذیر است؟ با توجه به تعدد قطعات این مجموعه کم نظیر و عدم شناخت آن در مجامع علمی، انجام پژوهش پیش رو که به روش توصیفی-تحلیلی با رویکردی تطبیقی انجام شده، ضرورت یافته است. بر اساس عمده نتایج حاصل از این تحقیق، طرح و نقش مایه های زربفت های مطالعه شده در دسته هایی همچون بته جقه، قابی، محرمات، افشان، دسته گل و تک گل تکراری، گل و مرغ، انسانی، هندسی و کتیبه ای(خطی) جای می گیرد. در این میان نقوش و طرح های گیاهی بیش ترین و نقوش و طرح های هندسی و تا حدودی انسانی کم ترین میزان کاربرد را نشان می دهد. نقش مایه های بررسی شده از منظر شیوه طراحی و سبک هنری با نمونه های به کار رفته در دیگر رسانه های هنری این عصر همچون فلزکاری، جلدسازی، سفال گری، کاشی کاری، فرش بافی، دیگر منسوجات، نگاره های کاغذی و دیوارنگاره ها، وجوه تشابهه چندی را نشان می دهد؛ بر این اساس تشابهات موجود در میان نقوش تزیینی مورد استفاده در هنرهای مختلف این دوره، از وجود روابط تنگاتنگ در میان هنرمندان رشته های گوناگون و استفاده از الگوهای تزیینی مشترک، حکایت دارد.

    کلید واژگان: منسوجات زربفت, نقوش, موزه هنرهای تزئینی, دوره صفوی
    Abbas Ali Ahmadi *

    In this study, 116 pieces of Safavid Brocade of Isfahan Museum of Decorative Arts, including 93 small pieces with unknown use and 23 pieces containing uses such as Brocade fabric, hats, money bags, shirts, halves and curtains, to The purpose of recognizing the decorative patterns governing their decoration has been studied. It also tries to answer these questions, what are the types of motifs and the predominant motifs used in these fabrics and to what extent with the decorative motifs of other art media? Has this era been relevant? Due to the multiplicity of parts of this unique collection and the lack of knowledge in scientific societies, it is necessary to conduct the present research, which has been done by descriptive-analytical method with a comparative approach. Based on the main results of this research, the design and motifs of the carvings studied in categories such as boteh jegheh, frames, moharamat, afshan, duplicate and single flowers, flowers and chickens, human, geometric and An inscription (linear) is placed. Among these, plant motifs and designs show the most and geometric and to some extent human motifs and designs show the least amount of application. Patterns studied from the perspective of design style and artistic style with examples used in other artistic media of this era such as metalwork, leather, pottery, tiling, carpet weaving, other textiles, painting Paper and murals show some similarities; Accordingly, the similarities between the decorative motifs used in the various arts of this period, indicate the existence of close relationships among artists of various disciplines.

    Keywords: Brocade Textiles, Motifs, Museum of Decorative Arts, Safavid Period
  • مریم شیخ زاده، محمد اعظم زاده*

    گلیمچه های روستای متکازین علاوه بر فراوانی نقش، ذهنی باف بوده و دارای ساختاری ساده هستند. تنوع نقوش حیوانی و گیاهی و اشکال هندسی غیر قابل فهم و ایجاد طراحی خلاق به هنگام ترسیم نقوش در حاشیه و متن و شیوه اقتباس بافندگان از طبیعت و محیط زندگی و بازنمایی مجدد تصاویر، موجب تنوع طرح ها در شیوه ترسیم نقوش شده است ضمن آن که خطوط و کنش های بصری و درونی، به ارزش بصری آن افزوده است. هدف از تحقیق، دست یابی به شیوه های طراحی در روند بازآفرینی نقوش و ارزش های بصری است. در راستای پژوهش به این سولات پاسخ داده شده است که در روند بازآفرینی نقوش در گلیمچه های متکازین، انواع شیوه های طراحی چگونه انجام گرفته و ارزش های بصری نهفته در این نقوش چگونه است؟ برای مطالعه و بررسی، تعداد 8 نمونه اصیل از گلیمچه ها گزینش شده و به روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و به شیوه میدانی و مصاحبه مورد مطالعه قرار گرفته اند. نتایج پژوهش بیانگر آن است که در راستای بازآفرینی تصاویر، دو شیوه واقع گرایانه و انتزاعی آشکار شده است. نقوش واقع گرایانه به دلیل اقتباس مستقیم از طبیعت، عاری از هرگونه بازآفرینی خلاق و ارزش بصری است در حالیکه در روش انتزاعی، نقوش به دو شیوه چکیده نگاری و انتزاع ناب ترسیم شده اند. در شیوه چکیده نگاری، ساده سازی نقوش مشاهده شده و با اندکی تامل و اندیشه برای مخاطب قابل فهم است و البته ارزش بصری موجود در کیفیت و ارتقاء طرح ها موثرند. در شیوه انتزاع محض (زبده گزینی)، نقشمایه ها در فرآیند بازآفرینی، به شیوه بنیادی و مبتنی بر جوهره درونی اشکال طرح شده اند و ارزش بصری نهفته در طرح ها مبتنی بر نوعی زیبایی شناسی بوده و به سادگی قابل مفهوم نیست.

    کلید واژگان: گلیمچه, بازآفرینی, انتزاع, متکازین, نقوش
    Maryam Sheikhzade, Mohammad Azamzadeh*

    Ghelimche Metkazin village in addition to the abundance of role, mentally woven and of a simple structure. The variety of animal and plant designs and understandable  geometric shapes and the creation of creative design during the drawing of motifs on the margin and the text and the way weavers adapted from the nature and environment of life and the re-imaging of images has led to a variety of designs in the pattern of drawing, while The visual and internal lines and actions add to its visual value. The purpose of the research is to achieve design methods in the process of recreating motifs and visual values.In the direction of research, the following questions have been answered: how is the process of  recreation of motifs in Metkazin Ghelimche, how have different design techniques been carried out, and what are the visual values of these motifs? To study and study, eight samples were selected from original Ghelimche and analyzed by descriptive-analytical method and field study and interview. The results of the research indicate that in the direction of recreation of motifs, two realistic and abstract methods have been revealed. Realistic motifs, due to the direct adaptation of nature, are free of any creative recreation and visual value, however in an abstract way, the designs have been drawn in two ways abstracting and pure abstraction. In the abstracting method, the simplification of the motifs is observed and with little reflection and thought for the audience is understandable, and of course the visual value of the quality and promotion of the designs are effective. In a pure abstraction (elaborate), the role of the objects in the process of recreation, in a fundamental way, is based on the inner essence of the forms, and the visual value lies in the designs based on a kind of aesthetics and is not simply conceivable.

    Keywords: Ghelimche, Recreation, Abstraction, Metkazin, Motifs
  • مجید اسدی فارسانی، محمدتقی آشوری*، ایرج داداشی

    پوشاک با توجه به جنبه حفاظتی اش یکی از اساسی ترین نیاز های بشر محسوب می گردد، اما علی رغم این هدف مشترک در میان جوامع گوناگون راهکار های مشترک در شکل دهی به آن صورت نگرفته است و نمی توان دو جامعه ای را یافت که از این منظر نظام مشابهی را پیروی نمایند. در این میان پوشاک عشایری به عنوان نمونه ای از هنر قومی، دارای نظام ساختاری و نقوش منحصر به فردی است که پایداری خود را بعد از گذر سالیان متمادی حفظ نموده است و امکان مطالعه در لایه های پنهان آن را میسر می سازد. بنابراین شناسایی چگونگی بازتاب فرهنگ در نظام ساختاری، شکل و نقش پوشاک عشایری مساله اصلی تحقیق حاضر است. از این رو با هدف شناسایی رابطه بین اعتقادهای دینی- مذهبی با نظام ساختاری پوشاک و بازتاب مولفه های فرهنگی- تجسمی در قالب نقوش پوشاک، سوال اصلی مطرح شده این بود که فرهنگ چه نقشی در شکل دهی به ساختار، نقش و رنگ پوشاک عشایری دارد؟ در این تحقیق از روش انسان شناسی کارکردگرا با هدفی کاربردی و ماهیت توصیفی-تحلیلی استفاده شد و اطلاعات لازم از طریق منابع کتابخانه ای و روش میدانی با ابزار های اصلی فیش برداری و مشاهده مشارکتی کسب گردید. تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش بر حسب رویکرد کیفی اتخاذ شده مبتنی بر تحلیل یافته های متنی، تصویری و اسنادی است که تحلیل محتوای مربوط به سه بخش سرپوش، پاپوش و تن پوش مردان بختیاری به عنوان نمونه مورد مطالعه از زوایای رنگ، شکل و نقش مورد مطالعه قرار گرفته است. نتایج حاصله نشان داد که شکل گیری پوشاک مردان بختیاری ریشه در اعتقاد های مذهبی و اسطوره ای آنها دارد و در میان آنها نشانه هایی از آیین های مهرپرستی و و زرتشتی همچنان پابرجاست. در نهایت طراحی هماهنگ با شیوه زندگی عشایری، ارتباط نظام ساختاری پوشاک با عقاید مذهبی و جایگاه ماورایی آن از مهم ترین دلایل پایداری شکل و نقش پوشاک مردان بختیاری است.

    کلید واژگان: فرهنگ, باور های دینی, پوشاک, نقوش, جامعه عشایری, ایل بختیاری
    Majid Asadi Farsani, Mohammad Taghi Ashouri *, Iraj Dadashi

    Although garment studies have been widely practiced as cultural phenomena, nomadic garment designs and in-depth studies have not been addressed. Nomadic apparel, as an example of ethnic art, is a cultural product which indicates how the structure, shape, and role of nomadic clothing are the main issues of the present study. Bakhtiari, as one of the largest nomadic tribes of Iran, preserves a life based on nature, observing which makes it is possible for researchers to have a deep and participatory understanding of the field of research. Therefore, in the present study, the main purpose of identifying cultural components in the form of Il Bakhtiari’s clothing was to address this issue by adopting a qualitative approach to cultural studies using a functional anthropological method. The main questions are: why clothing has remained stable in the nomadic community? And also, what role does culture play in shaping the structure, role and color of the tribal garment? The study of culture is essential, and it is so important from the perspective of the garment study that it can serve as a mirror which reflects a whole view of human culture to provide a more comprehensive understanding of human lifestyles, and beliefs that are highly important to the nomads' dependence on the species. He reveals their clothes. Therefore, the study of Bakhtiari men's clothing also seems to have a central role in culture. The research method is qualitative and descriptive-analytical in nature and data collection is done by library and field research methods using participatory survey and observation tools. Therefore, textual analysis and presentation of tables to recognize the visual and structural components, roles and colors of garments, have been considered which were studied in three categories of head covering, foot covering and tone covering from both descriptive and thematic angles. The research population is tribal garments of the Bakhtiari tribes which are the examples in this research. The necessary information was gathered through library resources and field methods with the main tools of participatory observation and observation, and general sections of apparel, including the Bakhtiari men's apparel, cover and tunic are studied as examples in terms of the color and shape. The role was also analyzed. The findings of this study indicate that the clothing structure of the Bakhtiari men reflects the cultural manifestations of this ethnic group and is rooted in their religious and mythical beliefs, among which are the signs of secularism and Zoroastrianism. Consequently, in accordance with the nomadic lifestyle, the relationship between the structural system of the garment and religious beliefs as well as its transcendental status is one of the most important reasons for the stability of Bakhtiari men's clothing designs and motifs. The structural features of the Bakhtiari men's garments, due to their non-alignment, are a circular embodiment that is directly related to the dynamics of nomadic life and reflection, reflecting the constant movement and flow of life, and mediating the balance between the earth and the sky.  Bakhtiari man in this clothing is a virtuous individual who is committed to preserving nature and the flow of life. Because of the visual characteristics of their garments, it became clear that this garment is sacred, and in a way, expresses the religious thinking and ideology of the Bakhtiari tribe. Given the choice of black and white and the interpretation of the black (down) and white (up) roles, this was clearly observed. The nominal parallels and motifs used are of a kind of harmony, so due to the important position of the mountain or the Chogha in the ancient religions, the position of the gods in this matter was not only a very important one in the religious life of ancient times, but also in the lives of the Bakhtiari tribes. It has been critically acclaimed and reflected on architecture, nature, funerals, and ultimately the role and name of clothing. Therefore, when the structural system of clothing originates from the outline of society and its culture, this continuity becomes so profound that, despite its hidden features and qualities, it still maintains its sustainability and finds cultural value and status. Slowly, the primacy of existence and the ethnicity or the ethnicity of the Bakhtiari person is based on their clothing.

    Keywords: Culture, Religious Beliefs, Apparel, Motifs, Nomadic Community, Bakhtiari Tribe
  • زهرا حسین آبادی*

    دره ی نگاران سراوان یکی از مناطق برجسته ی سنگ نگاره ای در ایران بوده که مملو از نقوشی است که با ظرافت بر دل صخره ها حک شده و رگه هایی از پیش زمینه های اعتقادی و نمادین در اکثریت نگاره ها به چشم می خورد. این پژوهش با هدف بررسی و شناخت نمادشناسانه ی سنگ نگاره های دره نگاران سراوان و دلایل اعتقادی ایجاد نقوش از سوی مردم بدوی آن سامان انجام و به دنبال پاسخ گویی به این سیوال است که: بیشترین تصاویر حک شده بر صخره های این دره، از چه نوعی بوده و مبتنی بر چه بنیان های نمادین و اعتقادی ترسیم شده اند؟ روش تحقیق، توصیفی تحلیلی بوده و داده ها از طریق بررسی میدانی و ثبت مشاهدات نگارنده و نیز به روش اسنادی، گردآوری و به روش استدلال استقرایی، تحلیل شده-اند. یافته ها نشان می دهد که نگاره ها در دره نگاران، به سه گروه جانوری، انسانی و هندسی تقسیم می شوند که نقوش جانوری بیشترین فراوانی را در بین سایر نقوش دارد. زمینه های نمادین و اعتقادی، نقش برجسته ای در طراحی نقوش داشته و به طور عمیقی با نحوه زیست و باورهای فکری مردم منطقه در آن زمان مرتبط بوده است. ضمن اینکه، بسیاری از بنیان های اعتقادی که در هنر صخره نگاری آن دوره نقش موثری داشته اند، در زندگی ساکنان فعلی منطقه، بوضوح قابل مشاهده است.

    کلید واژگان: دره نگاران, سنگ نگاره, نقوش, نمادین, اعتقادی
    Zahra Hosseinabadi *

    According to many scholars, rock art is an illustrative example of a world art dating back to the depths of human history and often considered art as one of the most important branches of visual arts, which recognized the first manifestations of the aesthetic sense and artistic taste of the ancestors of mankind Exhibits in different parts of the world. Meanwhile, petrographic sites include some of the world's largest art works, which, from a cultural standpoint, have plenty of spiritual imagery. This art includes paintings that have been featured in valleys and on boulders and smooth surfaces, and an archive of indigenous arts and traditions dating back to about ten thousand years ago, as an important part of the history of art World known. Saravan Negaran Valley is one of the prominent regions of Iran, surrounded by beautifully crafted paintings on the rocks and streams of symbolic backgrounds in most of the paintings. This research aims to explore the symbolic features of Saravan Negaran and the reasons for the creation of motifs by the primitive people of Time and seek to answer the following question: What are the most picturesque images on the rocks of this valley, based on What are the foundations of symbolism and belief? The research method was descriptive-analytical and data was analyzed by field study and recording of the writer's observations as well as by documentary method and by inductive reasoning method. The findings show that the images are divided into three animals, human, and geometric groups, which have the most abundance of animal designs in comparison to other motifs that are mostly hunted, and combinations of human-animal and animal-animal images Also largely reflects the scenes of the hunting battle that has been common in this age. For this reason, many of the motifs of region, which have a symbol of hunting, include wild cattle and mountain goats with large branches, stretched to various styles in most boulders, and have a direct connection with the nature of that time, as well as the livelihood and beliefs of the people of that time. For the first reasons for painting in this area, the use of this technology and instrument for transmitting messages, recording events and everyday life events, determining the limits and ... has been. The abundance of animal designs also reflects deep beliefs. Firstly, the man of that period wanted to portray the most important activity of his life. Secondly, animals play a vital role in their lives for livelihoods, and they have been carved for their sacred image. The symbolic and religious backgrounds have played a prominent role in the design of the designs and have been deeply intuitive with the way the life and beliefs of the people of the region were at that time. In addition, many of the foundations of creed that have played a significant role in the art of rectangular art are clearly visible in the lives of the present inhabitants of the region, especially in rural and nomadic areas.

    Keywords: Negaran Valley, stone daisies, motifs, symbolic, beliefs
  • سحر ذکاوت *، خشایار قاضی زاده

    نقاشی گل و مرغ یکی از هنرهای اصیل ایرانی محسوب می شود که ریشه در نگرش های عرفانی دارد و از این رو طراحی ها و ترکیب بندی ها در این نوع نقاشی ها پیرو اصول خاصی است. باید خاطرنشان کرد به طور کلی همه ی هنرهای یک تمدن از بنیان فرهنگی یکسان و مشترکی نشات می گیرند و بازتاب انواع هنرهای یک جامعه را در دیگر هنرهای آن جامعه می توان مشاهده کرد. علاوه بر نقاشی، فلزکاری و در محوریت آن قلم زنی از حوزه های هنری دیگری است که فعالیت بدان بستری برای ظهور و نمود باورهای عمیق و بینش های عرفانی را فراهم می کند. جایگاه نقاشی گل و مرغ و نیز شیوه ی فلزکاری قلم زنی در هنر ایرانی و اهمیت بروز و نمود نقوش تزیینی مشترک در هر دو حوزه این ضرورت را ایجاد کرده است تا بازتاب نقوش هنر نقاشی گل و مرغ در هنر قلم زنی معاصر به عنوان هدف اصلی پژوهش حاضر مورد مطالعه قرار بگیرد. بنابراین پژوهش پیش رو در جهت پاسخ گویی به سوالات زیر انجام گرفته است: 1- نقوش تزیینی در نقاشی گل و مرغ و هنر قلم زنی ایران دارای چه وجوه اشتراک و افتراقی می باشند؟ 2- هنر قلم زنی ایران چگونه از نقاشی گل و مرغ تاثیر پذیرفته است؟ شایان ذکر است در این پژوهش اطلاعات کتابخانه ای و داده های اسنادی با رویکرد توصیفی-تحلیلی-تطبیقی مورد بررسی قرار گرفته است. جامعه ی آماری پژوهش نیز شامل تطبیق 15 نمونه از آثار نقاشی گل و مرغ با 15 نمونه از آثار قلم زنی معاصر با نقوش مشابه می باشد و گردآوری نمونه ها با توجه به میزان دسترسی، تصادفی بودن و نیز قابل اعتماد و مورد اتکا بودن تحلیلات و ارزیابی ها ادامه داشته است. هم چنین نتایج پژوهش نشان می دهد که نقاشی گل و مرغ ایرانی شامل نقوش گل های طبیعی می باشد و هنر قلم زنی بیشتر تحت تاثیر طراحی سنتی ایرانی و نقوش ختایی قرار گرفته است و نقش پرندگان در ترکیب های ختایی بیشتر مورد توجه هنرمندان قلم زن می باشد.

    کلید واژگان: نقوش, گل و مرغ, نگارگری, قلم زنی معاصر
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال