به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "urban space" در نشریات گروه "هنر و معماری"

  • علی حیدری، مهسا شعله*، سهند لطفی

    فضاهای زیستی مملو از خاطراتی اند که جایگاهی شایسته در اذهان استفاده کنندگان از فضا دارند. خاطراتی که گاه فردی اند و با حریم خصوصی فرد درآمیخته، و گاه جمعی و در میان همه استفاده کنندگان از فضا و اعضای جامعه، مشترک. به واسطه حضور در فضا، گذر زمان و مراجعه مجدد به فضای مذکور، نوعی حس تداعی در رخدادها و کالبدها در اذهان مراجعین شکل می گیرد و به مرور نقش می بندد و خاطره جمعی نمایان می شود. در این پژوهش به بررسی ماهیت خاطره جمعی به عنوان یک پدیده پیچیده و چندبعدی متکی به ذهنیت افراد در فضای دروازه قرآن شهر شیراز پرداخته شده است. در این راستا چگونگی نقش پذیری نظام شکل گیری خاطره جمعی در بازنمود تطبیقی ‏گروه مبنای خاطره شهر و عوامل موثر بر آن مورد نظر است. بدین منظور از تکنیک مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته با گروه های سه گانه مراجعه کنندگان به فضای شهری استفاده شده و اطلاعات با روش تحلیل محتوای کیفی و نرم افزار AtlasTi  مورد بازخوانی قرار گرفته اند. کدهای ابعاد بدست آمده از این تحلیل برای تشریح محتوای مرتبط در مصاحبه ها و تحلیل شدت تاثیر هر کیفیت با توجه به گروه های مختلف مراجعه کنندگان به فضاها استفاده شده است. در ادامه به کمک نرم افزار ArcGIS و ابزار تحلیلی Euclidean distance کیفیت های شناسایی شده مکان مبنا و نحوه پخشایش آنها تحلیل شده اند. نتایج نشان داده اند که تعاملات اجتماعی، رویدادها و عناصر کالبدی در فضاهای شهری با یکدیگر عجین شده و تصویر ذهنی از فرهنگ و اجتماع شهر را شکل می دهند. خاطره جمعی عمدتا محصول تعاملات اجتماعی و قرارگاه های رفتاری است و به گونه ای وابسته به ذهنیت افراد و شرایط جامعه مورد مطالعه قابل تعریف است.

    کلید واژگان: خاطره جمعی, فضای شهری, دروازه قرآن شیراز, Atlas-Ti
    Ali Heydari, Mahsa Sholeh *, Sahand Lotfi

    Uninterrupted urban development has brought significant changes in urban spaces, and the concept of the collective memory of space users has also been affected. These developments have been associated with social isolation and reduced social interactions. Collective memory is defined as the shared experience of people in social and spatial groups. Therefore, the present research aims to achieve results such as how to form factors affecting the formation of collective memory in the minds of different groups using the space. A semi-structured, in-depth interview technique was employed to identify the nature of the influential factor in collective memory. Interviews were conducted with 90 people who referred to the urban space. To analyze the data, the qualitative content analysis method and Atlas-ti software were used, and critical points were extracted and linked in the form of codes from the primary texts of the interviews. Then, these codes were used to describe the relevant content in the interviews, and maps and graphical outputs were created to analyze the intensity of the impact of each quality according to different groups of visitors to the spaces. Finally, the Arc-GIS software and the Euclidean distance tool were used to analyze the points specified for the expression of each quality based on the explanations of the interviewees until the distribution of the qualities in the studied urban space and the intensity of their impact. The research results underscore the crucial role of the physical elements of urban spaces and their social interactions in forming and transmitting collective memories. These findings demonstrate that social interactions, physical elements, and various events are intertwined, shaping the city's cultural, social, and mental image, which are instrumental in creating collective memories.

    Keywords: Collective Memory, Urban Space, Qur'an Gate, Shiraz, Atlas-Ti
  • زهرا برنده، صدیقه لطفی، ناصر علیقلی زاده فیروزجایی*

    نابرابری های خدماتی و اجتماعی ناشی از وضعیت نامناسب شهر نشینی، توجه  بیش ازپیش به  کودکان به عنوان جمعیت  آسیب پذیر و حساس  جامعه  را در جهت  تامین نیازها و خواسته های آن ها براساس اصول و مولفه های شهر دوستدار کودک ضروری می سازد. هدف از این مقاله سنجش وضعیت مولفه ها و شاخص های شهر دوستدار کودک از دیدگاه کودکان و والدینشان  و اولویت بندی مولفه ها براساس میزان اهمیت آن ها است. .مطالعه موردی این پژوهش، شهر آمل است. این  پژوهش ازنظر اهداف  کاربردی  توسعه ای و ازنظر ماهیت و روش توصیفی-تحلیلی مبتنی بر پیمایش است. داده های مربوط به هر یک از متغیرها از طریق پرسشنامه و  مصاحبه جمع آوری گردید. واحدهای تحلیل این پژوهش کودکان و جامعه آماری، کلیه کودکان شهر آمل است. با توجه به گستردگی جامعه آماری، از روش نمونه گیری کوکران،  250 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب گردید. داده های به دست آمده از طریق آزمون آماری تی تک نمونه ای و فریدمن مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج آزمون های آماری نشان می دهد همه مولفه های شهر دوستدار کودک در شهر آمل در  وضعیت نامناسب نیست و  با سطح مطلوب تفاوت معناداری دارد. همچنین بین مولفه ها براساس سطح اهمیت مطلوبیت، تفاوت معنادار است. در این رابطه مولفه دسترسی به خدمات دارای بالاترین اولویت و در رتبه اول و مولفه مشارکت و ارزش دهی به کودکان دارای پایین ترین اولویت بوده است. بنابراین  در تامین  نیازها و خواسته های کودکان در ناحیه مورد مطالعه در چارچوب مولفه ها و  شاخص های شهر دوستدار کودک توجه اندکی شده است. همچنین  آن ها به عنوان ذی نفعان در تصمیمات توسعه ای شناخته نشدند. لذا در تحقق بخشی شاخص های دوستدار کودک، باید مولفه مشارکت کودکان و ارزش دهی به آن ها در کانون توجه قرار گیرد.

    کلید واژگان: شهر کودک مدار, فضای شهری, پارک, آمل
    Zahra Barandeh, Sedigheh Lotfi, Naser Aligholiadeh Firouzjaee *

    The service and social inequalities resulting from poor urban conditions underline the necessity of focusing more on children, who constitute a vulnerable and crucial segment of society. Meeting children’s needs and demands within the framework of child-friendly city principles is essential. This study aims to assess the status of child-friendly city components and indicators in Amol, prioritizing them based on feedback from children and their parents. The research methodology involves surveys, questionnaires, and interviews with children as the analysis units and the entire child population of Amol as the statistical population. Through Cochran's sampling method, 250 samples were chosen using cluster random sampling. Data analysis employed the one-sample t-test and Friedman's test. The findings indicate that not all components of a child-friendly city are deficient and exhibit a notable deviation from the desired level. Moreover, there is a significant variance in the importance levels of these components; notably, access to services ranks highest in priority, while participation and valuing of children rank lowest. This suggests a lack of attention to fulfilling children's needs and desires within the context of child-friendly city components. Children have not been adequately acknowledged as stakeholders in development decisions. To enhance child-friendly indicators, prioritizing children's participation and recognizing their value are imperative.

    Keywords: Child-Friendly City, Urban Space, Park, Amol
  • منا صدرائی، حمیدرضا صارمی*، آرش بغدادی

    کیفیت زندگی و ارتقا شاخص های کیفی فضا امری است که از اواخر دهه 80 میلادی وارد ادبیات شهرسازی گشته است. بسیاری از اندیشمندان معتقدند که ارتقای کیفیت زندگی در واقعیت امری است که شهرسازان و مدیران شهری همواره باید به دنبال آن باشند. هدف این پژوهش بنیادی(اثباتی) تبیین شاخص هایی مشخص و کاربردی برای پژوهش های هنجاری و عملیاتی آتی است. از همین رو در این مقاله سعی شده با مرور ادبیات جهانی و داخلی به  طبقه بندی شاخص های کیفیت زندگی پرداخته و این واژه را از قالبی کاملا مفهومی و انتزاعی خارج نموده و مولفه های عینی و ذهنی آن که در پژوهش ها باید مد نظر قرار گیرند را استخراج نماید. در ابتدا شاخص ها با توجه به مبانی موجود و شاخص های جهانی موجود با کمک تحلیل محتوا و استخراج کلیدواژه های استفاده شده توسط نظریه پردازان شاخص این موضوع که در برخی موارد دارای تفاوت ها و شباهت هایی هستند، مشخص گشتند. شاخص های کیفیت در دو بعد ذهنی و عینی در ابتدا طبقه بندی گشتند و شش مولفه اقتصادی، اجتماعی، محیطی، زیست محیطی، بهداشتی و حمل و نقل تقسیم گردیده و ارتباط میان این ابعاد و مولفه ها در چارچوب نظری مشخص گردیدند. شاخص های استخراج شده در هر قسمت از مبانی نظری با مصاحبه از صاحب نظران و با توجه به بستر و زمینه ایران به ویژه میدان تجریش و فرهنگ و قشر مخاطب آن تدقیق گشته و در نهایت مدل مفهومی و چارچوب نظری از شاخص های ارتقای کیفی محیط به تفکیک ابعاد کیفیت زندگی ارائه گشته است تا گامی برای پژوهش های عملی در این حوزه برای پژوهشگران باشد.

    کلید واژگان: کیفیت زندگی, فضای شهری, ارتقای کیفی, ابعاد کیفیت

    The quality of life and improvement of the quality indicators of the space entered the urban planning literature in the 80s. Many thinkers believe that improving the quality of life is something city planners and managers should always look for. This fundamental research aims to explain specific and practical indicators for future normative and operational research. Therefore, in this article, by reviewing the international and domestic literature, we tried to classify the indicators of quality of life and this word from a completely conceptual and abstract form and its objective and subjective components that should be considered in research. to check the primary indices, according to the existing foundations and the existing global indices, with the help of content analysis and the topics of the keywords used by the theorists of this index, which in some cases have differences and similarities, have been identified. The quality indicators were classified in two subjective and objective dimensions and six economic, social, environmental, environmental, health, transportation, and transfer components were converted and the relationship between these elements and components was determined theoretically. The indicators extracted in each part of the theoretical foundations were refined by interviewing experts and considering the background and context of Iran, especially the Tajrish field and its culture and target audience, and finally, a conceptual and theoretical model of the quality improvement indicators of the environment separately up to Quality of life is presented as a step for practical research in this field for researchers.

    Keywords: Quality Of Life, Urban Space, Quality Improvement, Quality
  • مصطفی جعفری دهکردی*

    گرافیتی های آتن محصول یک جنبش اعتراضی در واکنش به بحران عمیق اقتصادی یونان در یکی دو دهه گذشته بوده اند که در بستر و زمینه، چگونگی ارائه و موضوع و محتوا از هم متفاوت بودند؛ اما همگی یک واکنش اعتراضی به موقعیتی بودند که مدیریت نشده بود. این پژوهش با مطالعه توصیفی-تحلیلی و روش کیفی، به بررسی محتوایی آثار گرافیتی آتن از یک جامعه آماری انتخابی که 27 نمونه، است و با هدف شناخت تجربه جنبش گرافیتی های آتن به عنوان کارکرد هنرشهری در عبور از بحران به عنوان یک روش اعتراضی مدرن به این نکته مهم و مغفول می پردازد که «هنرمندان با چه تصاویری توانسته اند اعتراض خود را بر روی آثار گرافیتی آتن بیان کنند؟» با مطالعات میدانی و اسنادی سه طیف از اجراکنندگان گرافیتی را می توان شناسایی کرد. در ردیف نخست، احزاب هستند. آن ها با حمایت طرفداران شان ، پیام های خود را اغلب بر روی فضاهای عمومی تحت کنترل دولت، انتشار می دهند. طیف دوم از اجراکنندگان از شش گروه سیاسی، شهروندی، ضدتوتالیتر، مذهبی و زیست بوم تشکیل می شوند؛ پیام های مذهبی در گرافیتی های آتن در طیف سوم قرار می گیرند؛ طیف سومین متعلق به آثار افرادی است؛ که صدای شان در هیچ جمعی نمی پیچد، یا اصلا قابل طرح در فضاهای عمومی نیستند و حتی ممکن است برای آن ها تبعاتی با پیگرد قانونی نیز داشته باشد.

    کلید واژگان: آتن, سیمای شهری, فضای شهری, هنر اعتراضی, هنر گرافیتی
    Mostafa Jafari Dehkordi *

    Today, graffiti is considered as a street art that is carved with paint, brush, spray, stencil or with various tricks on walls, vehicle bodies or spaces, and in which the message of the oppressed or deprived class of society is reflected. Urban space has been evaluated by thinkers from two physical and social aspects. This means that the view of architects was mostly focused on physical studies and social studies were from the perspective of urban sociologists, planners and urban geographers. Graffiti is the product of the last decades of the 20th century in America. But the political murals of Athens in the contemporary period go back to the occupation period of the Axis powers in 1941, the civil war of 1949-1941 and then the dictatorship period of 1974-1967. In these periods, it is different from the modern concept of graffiti as an art form. A new form of Athens’ graffiti appeared in 1998 at an international festival celebrating Athens' winning bid to host the 2004 Olympic Games. From that period until now, the walls of Athens have been the stage for the transmission of political messages. So that this city has been described as "the most stained and saturated city in the world".Until the 20th century, art, philosophy, science and social institutions were not separate from each other, the urban space represented the community and there was no difference between the form of the urban space and its function. With the beginning of the 20th century and the spread of modernism, modernism considered the urban space to be the result of the social functions that take place in the city, and relying on functionalism, the separation of urban elements, zoning and dividing the city into four main functions of residence, work, leisure and commuting left the urban space in the hands of oblivion. In fact, modernism considers the existence of any cultural and historical information in urban spaces not only unnecessary but also harmful and uses all its efforts to erase these works. This is the achievement of modern rationalism in modern times. In the sixties, the modern attitude towards urban spaces, which assumed it to be something infinite and abstract, was questioned, and the modernist view of urban space was questioned, and since then, urban space in its true sense was raised again. In new perspectives, the urban space is a space full of crowd and includes various economic, social, political and cultural uses and a new understanding of the space of perception in the fields of philosophical, psychological and sociological thoughts. is presented. The experts of this period consider urban space to be the result of the art of communication and believe that since space is nothing but society, changing the environment means changing social relations. Graffiti, as a form of modern art, which, like many other types of art, has its roots in the depths of history and prehistory, has the deepest social characteristics of the place where it is seen. Social issues may appear in different ways depending on the cultural, political and geographical features of a region. Group ritual gatherings, traditional or classical shows, singing and hymns, etc., each one shows a form of art in which the culture of that people can be evaluated. Graffiti is one of these forms of art that is more connected with the modern urban space. So that sometimes it is felt that some citizens use it to pretend to enter the modern age and break from the previous traditional atmosphere. Graffiti art has a common root in the history of the West and the East. Athens graffiti were the product of a protest movement in response to the deep economic crisis of Greece in the last one or two decades, which were different in context, how they were presented, and the subject and content; but they were all a protest reaction to a situation that was not managed. The purpose of this research is to know the experience of the Athens’ graffiti movement as a function of urban art in overcoming the crisis as a modern method of protest. This research has a theoretical approach in terms of purpose and is descriptive and analytical in nature; The author has purposefully selected 27 works from Athens’ graffiti. The provided data based on documentary and field studies are analysed with a qualitative method. The artistic experience of chaotic Athens with its graffiti may not be very pleasant to the mayor and visitors of this city, but for those who have the experience of the war-torn cities of the Middle East, this experience has been a fascinating period. Athens’ graffiti artists have considered this city as an ideal place to express their requests; with the new attraction it has created for tourists and foreigners, the city also shows an artistic reaction from the intellectual sublevels of its own society. These cultural and political views in which they are crystallised are interesting for many foreigners and they also find a part of their contemporary history in them. Among the graffiti works, there are messages with radical anti-materialist, socialist, anti-Nazism and fascism content. The Greek government's response to graffiti is not only directed at its content, but also includes the volume and size of advertisements. They had to accept the new look of the city and then appreciate some works of art; By explaining that they were forced to distinguish between art and the labels without aesthetic value that they were determined to destroy. From the very beginning of the new wave of graffiti design in Athens, parts of the government also agreed with it. During several decades of activity of graffiti artists, the existing works are now recognised as symbols and signatures of Athens, and government institutions hold ceremonies in their commemoration from time to time. Athens' graffiti boomed after the country's Great Depression. In them, the protesting cry of the voiceless class of the society against the existing situation was clear. In 2009, the first aspects of Greece's economic collapse were seen, and the government declared a high budget deficit and received financial aid for reforms from the Eurozone and the International Monetary Fund. The first reactions of the society towards the economic strictures, the next year in 2010. A year later, private investors forgave half of their outstanding claims from the government; but an opening was not achieved and the government changed. In 2012, the second foreign support package was injected into the Greek economy. But in the same year, the Greek government changed for the second time and again for the third time. In 2013 and 2014, austerity measures intensified and protests were formed accordingly. In the first month of 2015, for the fourth time, a new leftist government led by Alexis Tsipras took office. He also put the capital control program on his agenda. In the same year, a referendum was held and people voted against these plans; but the ruling party turned to new austerity reforms. In 2017, the International Monetary Fund announced the end of aid programs to Greece, and in 2018, Europe joined this decision. The international financial aid packages did not lead to financial stability and regulation of the economy, but instead led it to a long-term deep recession and skyrocketing unemployment. The effects of the austerity packages weighed heavily on low- and middle-income households, leading to deep poverty for the working and "ruined" middle classes, upward redistribution of wealth, the closure of thousands of small businesses, and a dramatic decline in living standards for the majority of people. With the conducted investigations, three spectrums of Athens’ graffiti performers can be identified. In the first row, there are parties. They usually do a large part of their goals and messages not officially, but through their fans. Due to the legal aspect and party responsibility, they refrain from destructive methods and present their message often in relatively appropriate ways. These messages often appear on public spaces under the control of the government and in the urban space at certain times when election campaigns are peaking. The mentioned economic collapse of Greece has provided the necessary social context for the slogans of leftist parties. Together with the radical nationalists (although both of them are opposites), they make strong slogans for fundamental changes. The second range of performers consists of six political, citizen, anti-totalitarian, religious and ecological groups. Religious messages in Athens’ graffiti are considered the third spectrum. Religious images with moral themes are often executed by experienced graffiti artists. The third spectrum belongs to the works of individuals; whose voices do not resonate in any group, they do not find any significant groups of like-minded people or they cannot be proposed in public spaces at all, and it may even have consequences for them with legal prosecution.

    Keywords: Athens, Urban Landscape, Urban Space, Protest Art, Graffiti Art
  • آناهیتا طبائیان، سید علی نوری*، مصطفی بهزادفر، احمد خلیلی

    در دنیای کنونی، فضاهای شهری از یک طرف و شهروند معاصر از طرف دیگر به شدت تحت تاثیر فضاها و تکنولوژی های هوشمند و مجازی قرارگرفته است. از این رو تامین فضاهایی که بتواند هم زمان با پاسخگویی به نیازهای سلامتی انسان معاصر، توجه ویژه به بعد هوشمندی زندگی معاصر داشته باشد، بسیار حائز اهمیت می باشد. پژوهش حاضر با هدف تببین مولفه های موثر بر فضای شهری سالم هوشمند و ارائه یک چارچوب مفهومی عام در این راستا به این موضوع پرداخته است. پژوهش از منظر هدف گذاری کاربردی و از لحاظ ماهیت اطلاعات و شیوه تحلیل آنها، کیفی است و در زمره پژوهش های اسنادی و درنهایت برمبنای روش تحقیق آمیخته می باشد. در این راستا ابتدا ابعاد و مولفه های شهر سالم و شهر هوشمند که از سوی صاحب نظران و حرفه مندان گستره دانش شهرسازی مطرح شده است، جمع آوری شده و با روش تحلیل محتوا، کدگذاری و چارچوب عام شهر سالم و شهر هوشمند احصا می شود. در مرحله بعدی، شاخص های احصا شده در مرحله اول، تجمیع شده و با استفاده از معیارهای 5 گانه و با روش ماتریس گولر، امتیازدهی و رتبه بندی می شوند و «چارچوب مفهومی عام فضای شهری سالم با رویکرد شهر هوشمند» تبیین می شود. در گام سوم با استفاده از شاخص کاپا، کنترل کیفیت چارچوب استخراجی، انجام می شود و شناسنامه شاخص ها ارائه می گردد. این چارچوب متشکل از 5 بعد اقتصادی (1 مولفه، 3 شاخص)، اجتماعی (3 مولفه، 13 شاخص)، مدیریتی (1 مولفه، 4 شاخص)، کالبدی (5 مولفه، 26 شاخص) و زیست محیطی (2 مولفه، 5 شاخص) می باشد. بر اساس امتیازات نهایی، بعد زیست محیطی با امتیاز 9.4، بعد کالبدی با امتیاز 8.6، بعد اجتماعی با امتیاز 8، بعد اقتصادی با امتیاز 7.6 و بعد مدیریتی با امتیاز 6.9، به ترتیب اهمیت در برنامه ریزی فضای شهری سالم با رویکرد شهر هوشمند باید مورد توجه قرار بگیرند.

    کلید واژگان: شهر سالم, شهر هوشمند, فضای شهری, تحلیل محتوا, ماتریس گولر
    Anahita Tabaeian, Seyed Ali Nouri *, Mostafa Behzadfar, Ahmad Khalili
    Background and Objectives

    In the modern world, urban spaces, on the one hand, and contemporary citizens, on the other hand, are heavily influenced by the effects of smart and virtual spaces and technologies. Hence, it is pivotal to establish spaces that would simultaneously meet the health needs of contemporary humans and pay special attention to the smart dimensions of contemporary life. The concepts of a healthy city and a smart city are emerging ideas that were introduced towards the end of the twentieth century, driven by the rapid growth of urban populations and the resulting challenges, along with economic and technological changes brought about by globalization. The concept of healthy cities was developed within an initiative framework by the World Health Organization and was introduced in the wake of the search for promoting health by a general entity of the international sphere (Taylor, 2010). The concept of smart cities was also initiated by technological companies in the private sector and refers to the utilization of innovations and technological sources in urban infrastructure and services. Accordingly, just as there are a large number of innovative approaches, there are common indicators used both in healthy cities and in smart cities. Assuming a general health priority, the subject of smartization in urban space is regarded as a strategic objective, causing the fatality of pandemic and non-pandemic diseases to be fewer and thus helping to create a prosperous and competitive economy. The present study aims to explain the components affecting a smart and healthy urban space and to provide a general conceptual framework in this connection.

    Methods

    From a goal perspective, the study was applied, and from the nature of information and its analytical perspective, it was qualitative, falling under documentary research. The present study was also considered a mixed research method. In this direction, the dimensions and components of a healthy and smart city, raised by professionals and experts, were first collected and were then coded by using content analysis, leading to the determination of a general healthy and smart city framework. Next, the determined indicators were firstly incorporated and then scored and ranked by ten experts by using the five criteria of urban space scales, health and smartization relevance, easiness of access to information, measurability, and spatial diversity changes via the Goeller scorecard method. Because the five criteria are not equally important, the AHP method and Expert Choice software were used to assign weights to the criteria. To calculate the final score, the score of each indicator was multiplied by the weight of the relevant criterion, and then all the scores resulting from the indicators were added up, leading to a final score of 10. The indicators that received a score of higher than 5 were selected and the “general conceptual framework of a healthy city with a smart city approach” was explained. Finally, to control the quality of the extracted framework, the Cohen’s Kappa Index was used to compare the researcher’s view with an expert’s to finally provide an ID of indicators.

    Findings

    The explained conceptual framework consisted of 5 economic, social, managerial, physical and environmental dimensions, encompassing 12 components and 52 indicators of a healthy and smart urban space. The economic dimension consists of the component of economic prosperity and the indicators of strengthening local markets, tourism, and business diversity. The social dimension consists of the component of social communications with the indicators of social engagement, social and ethnic plurality, participation in social life, the component of social facilities with the indicators of accessibility and the awareness-raising of cultural events, accessibility and the awareness-raising of recreational events, access to sports amenities, access to welfare services, access to high-speed Internet, wireless coverage, and finally the component of health with the indicators of access to healthy food, promoting bodily exercises, awareness-raising and training health principles, and access to healthcare services. The managerial dimension consists of the component of urban management that involves the indicators of cultural heritage preservation (regeneration), citizens’ satisfaction with urban management performance, administrating the effective programs of garbage collecting and recycling and traffic management. The physical dimension consists of five components titled as accessibility with the indicators of access to public transportation, access to pedestrian zones, access to cycling paths, access to places of rest, access to green spaces, access to clean public spaces, access to washrooms, access to parking lots, safety with the indicators of the safety of cycling paths, the safety of pedestrian zones, traffic safety, the quality of urban pathways, security with the indicators of lighting and illumination of urban spaces, 24-hour land uses, the new generation of rescue police, social monitoring (urban smart cameras), transportation with the indicators of various and diverse options of vehicles, providing the Internet in public transportation, timers indicating the time of arriving at the destination, the applications showing the position of the public vehicles, the quality of public transportation (using sensors to improve public mobility), non-motorized public transportation (EVs, hybrids, and scooters), and environmental design with the indictors of land use diversity, design proportionate to peoples’ needs, diverse greenery, the quality of urban furniture, and place attachment. The environmental dimension consists of two components of energy with the indicator of using renewable sources and the environmental quality with the indicators of air, sound, and visual quality, water quality, and surface water collection and disposal.

    Conclusion

    According to the scores calculated, the environmental dimension with a score of 9.4 held greater importance than other dimensions and should be paid special attention in urban planning and designing. As all indicators of environmental quality received a score of 9.9, a key requirement for creating a healthy urban space with a smart city approach is to focus on air and water quality, reduce sound and visual pollution, and manage and collect surface waters effectively. The physical dimension with a score of 8.6 ranked second, followed by the social dimension (a score of 8), and economic and managerial dimensions with scores of 7.6 and 6.9, respectively.

    Keywords: Healthy City, Smart City, Urban Space, Content Analysis, Goeller Scorecard
  • امیرمسعود دباغ، مائده افتخاری*، مهرانوش مفیدی

    فضای شهری بدون توجه به فرایندهای اجتماعی آن ناقص و نادرست است، بسیاری از اندیشمندان اهمیت فضای اجتماعی را بیش از فضای کالبدی می دانند. فضای اجتماعی محصولی اجتماعی است و هر جامعه و شیوه تولیدی آن، تولیدکننده فضای خاص خود است. از این رو پیوندهای محیطی با تجارب روزمره ی زیستی فردی و اجتماعی و تجسم فضایی موجب می شود که حتی با تغییر مکان ، تفکر فرد توسعه یابد لذا در این نوشتار با هدف شناخت سیستم به هم پیوسته ی تعامل اجتماعی و کالبد شهری و پیوندهای آن ؛ ابتدا با دیدگاهی کیفیت شناسانه و با روش مورد پژوهی و تحلیلی و با استنتاج از یافته ها و آرای مهم صاحب نظران علوم اجتماعی در حوزه شهری در جهت تعریفی متقن از تاثیر متقابل کالبد شهر و تعامل اجتماعی پرداخته و در نهایت با توجه به رویکرد باززنده سازی به تبیین معیارهای ارتقاء تعامل اجتماعی و حضورپذیری در پلازای محلی بعنوان یکی از موثرترین فضاهای عمومی شهرها ، پرداخته شده است. محله موردبررسی ، پامنار، در قلب بافت تاریخی تهران قرار دارد؛ محله ای مسکونی است که ساکنان آن می توانند در نگهداری و ارتقای هویت آن نقش موثری داشته باشند؛ دارای اهمیت بسزایی است. و نتیجه حاصل از این تحقیق در واقع دو شاخصه ی اصلی در رشد تعامل اجتماعی ، کالبد و خلق رویداد اجتماعی (فعالیت) بیان میکند. در واقع باززنده سازی این بافت منوط به ترقی تعاملات اجتماعی است. و این تعامل در سایه ی کالبدهای موردنیاز بافت که منجر به خلق فعالیتند.

    کلید واژگان: فضای شهری, تعامل اجتماعی, بافت تاریخی, باززنده سازی, پلازا
    Amir Masoud Dabagh, Maede Eftekhari *, Mehranosh Mofidi

    People in a society become sophisticated when they face unfamiliar and unknown social and public challenges and spend part of their daily lives in the public arena. This issue raises the level of solidarity of people and makes the place a familiar one. The spaces we face daily, engage us socially, culturally, and communicatively. And by creating a high environment, they build a sense of peace and improve the spirit of society. (Cattell et al. 2008.) Since the urban space is incomplete and undefinable regardless of its social processes, many thinkers consider the importance of social space more than physical space. Social space is a social product, and every society produces its own space. The centrality of daily social attitudes and actions in space is considered concerning the importance of spatial aspects of the social organization of space. Therefore, the space is at the center of the continuity of historical and social processes and includes the confrontation over meanings and values. Continuous relationships between elements through shape, color, texture, and continuity patterns form the perception of organizational elements in the space and prevent any change and interruption in the space. The existence of sociable public spaces is an important supplement for people's socialization. The sociability of public spaces promotes the spirit of solidarity and individual growth of the city's people, regardless of race, age, socio-economic status, and gender. (Najari and Mehdinejad, 2019) Since urban space is incomplete and incorrect, regardless of its social processes, many thinkers consider the importance of social space more than physical space. Social space is a social product and each society and its production method produces its own space. Therefore, engaging in environmental links with the undeniable part of daily social and individual biological experiences and strong visual communication and spatial visualization causes that even with relocation, one's thinking develops. Living cities all have systems with active and identifiable public spaces for the city, where people can meet, move, and communicate with each other. Physical space, to respond to social needs with the necessary opportunities to acquire social business, and public space in cities, can respond to these needs. But in contemporary societies, the downward trend of audience presence in public spaces and the weakening of the social sense, causes the experts of architecture and urban planning, in connection with the issues of social quality of the place, the amount of audience attraction, and the promotion of social belonging in the public space, researchers. Knowing the factors from the point of view of thinkers to understand the concept of concepts and its effect on the urban body and to investigate how to promote social needs and environmental connection in the Pamenar neighborhood is the main goal of this research. To answer this; The study investigates the interconnectedness of social interaction and the urban body and its environmental connections with a qualitative method of case study and analytical perspective, and by inferring the relevant findings and opinions of social science experts in the urban field to provide a reliable definition of the interaction between the body of the city and social interaction, and finally to explain the criteria for promoting interaction. Social presence is studied in the local plaza as one of the most effective public spaces in cities. The neighborhood studied in this article, Pamenar, is located in the heart of the historical context of Tehran. It is also a residential neighborhood whose residents can play an active role in maintaining and promoting its identity. The research findings indicate that the two primary indicators in the development of social interaction are the physical body and the creation of a social event (activity). The revitalization of this context depends on the development of social interactions. Therefore, the present article considered the two main factors of attention to the urban physical body and the reproduction of social events as endogenous factors in shaping urban revitalization. It examines the origin of the Pamenar revitalization within its context, exploring the historical background as a source of inspiration for generating fresh ideas. According to the particular location and the subject of the research, and based on the research and field investigations and multiple visits to the target site, designing a plaza with a revitalization approach is one of the best options in this place. Furthermore, the architectural significance of plaza design entails the creation of public and urban spaces comprising various elements like amphitheaters, cafes, galleries, bookstores, small vendors, and other necessary public areas. These communal spaces will be meticulously designed, evaluated, and scrutinized.

    Keywords: Urban Space, Social Interaction, Historical Context, Resuscitation, Płaza
  • زهرا کمری*، سیده زهرا اکبریان، محمدعلی خانی زاده

    امروزه اغلب فضاهای عمومی شهری ازجمله خیابان ها به دلیل افزایش بی رویه وسایل نقلیه موتوری و وابستگی الگوی زندگی شهری به آن ها، به شدت تحت سلطه ماشین درآمده و سرزندگی خود را ازدست داده اند. خیابان که زمانی محل تعاملات و فعالیت های انسانی بود، به مکانی بیشتر برای عبور تبدیل شد و به تصرف اتومبیل ها درآمد. مردمانی که زمانی نه چندان دور در خیابان به گفت وگو و دادوستد می پرداختند، کودکانی که خیابان را محلی برای بازی می دانستند، جوانانی که برای تفریح به خیابان می آمدند و موجب ارتقای سرزندگی می شدند، همگی ازآن پس به مخاطبان پیاده ای تبدیل شدند که جز از محل های ویژه خط کشی شده حق گذر از آن را ندارند. بنابراین با توجه به موارد مطرح شده و شواهد موجود توجه به نیازهای تمامی شهروندان ازجمله کودکان و جوانان از طریق افزایش سلامت فکری و روانی آن ها و احساس آرامش از بابت فضایی مناسب با امنیت فیزیکی و اجتماعی برای حضور یافتن به منظور ارتقا سرزندگی و نشاط را در شهرهای کشورمان مهم به نظر می رسد. در این میان طرح خیابان کامل یکی از راهبردهای مناسبی هست که می تواند امنیت، آسایش و دسترسی آسان برای اتومبیل سواران، عابران پیاده، دوچرخه سواران و رانندگان وسایل حمل ونقل عمومی را به طور هم زمان فراهم آورده و آن تعاملات و سرزندگی اجتماعی سال های گذشته را زنده گرداند. هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل موثر بر سرزندگی فضایی - اجتماعی بود. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و به روش نظریه زمینه ای انجام شد. ابزار پژوهش مصاحبه ساختاریافته بود. با بهره گیری از روش نظریه زمینه ای، داده های حاصل از مصاحبه های انجام شده با 72 نفر از شهروندان شیرازی و 39 نفر از شهروندان همدانی، طی سه مرحله کدگذاری باز (اولیه)، محوری و گزینشی (انتخابی) کدگذاری شد. کدهای باز شامل 25 مفهوم مربوط به شیراز و 35 مفهوم مربوط به همدان و کدهای محوری شامل سه مقوله عمده است که مشتمل بر پویایی، جذابیت و مردم و فعالیت ها (فعال و غیرفعال) هست. عدالت فضایی - اجتماعی، به عنوان کد محوری پژوهش حاضر، ز، ایران شناسایی گردید.

    کلید واژگان: فضای شهری, خیابان کامل, سرزندگی, شیراز, همدان
    Zahra Kamari*, Seyedeh Zahra Akbarian, Mohammadali Khani Zadeh
    Introduction

    Nowadays, most urban public spaces, including streets, have strongly been under the control of cars and lost their liveliness because of irregular increases in the use of motor vehicles. The street, a place for human interactions and activities, has changed into a place to pass and be taken up by cars. The people who used to talk and trade in the street, the children who considered the street to be a place to play, the young people who come into the street for amusement, and people who are the case in increasing liveliness, all of them have become pedestrians, who are only permitted to pass the pedestrian crossing. Therefore, according to the issues raised and available evidence, it is important to consider the needs of all citizens, including children and the young, by increasing their intellectual and psychological health and a feeling of relaxation due to a suitable space to be present. Meanwhile, the complete street is one of the appropriate strategies that can bring security, relaxation, and easy access for drivers, pedestrians, cycling, and public transport drivers simultaneously and revive the interactions and social liveliness of the past years. So this present research aims to investigate the affected factors in spatialsocial liveliness by complete street principles. Methodolgy: This present research has been conducted with a qualitative approach and the method of grounded theory. This theory is data-driven and avoids the only test of deductive hypotheses. In this regard the researcher tries to discover dominant processes of social context from the vision of subjects.

    Results

    The data from interviews with 79 and 39 citizens of Shirazi and Hamadan in order were coded in three stages: open (initial), central, and selective. Open codes include 25 concepts that relate to Shiraz and 35 concepts that relate to Hamadan and central codes include three major categories, which include dynamism, attractiveness, and people and activities (active and passive). Social-spatial justice was identified as the central core of the present research.

    Conclusion

    According to the results of the research, the core category (selective code) is "spatial-social justice". This category covers all the other categories. The citizens participating in this research have explained social-spatial justice as a major factor in increasing spatial-social liveliness. The grounded model of this explanation consists of a series of conditions that include causal conditions, contextual conditions, and mediating conditions, which lead to the emergence of activities and interactions. The consequences of these activities and interactions are social-spatial justice. The causal conditions of this model are favorable urban management, which plays an essential role in creating lively spaces in cities. On the other hand, responding to the needs of all people has a great impact on the presence and enjoyment of space. Correct behavioral activities are the mediating conditions that create interest in using space. All these conditions lead to a series of activities and interactions that create social-spatial justice.

    Keywords: Urban Space, Complete Street, Liveliness, Shiraz, Hamedan
  • سیما خالقیان*، شیما قندهاری، مهدی سعدوندی
    پژوهش های انجام شده در آثار تاریخ معماری و شهرسازی ایران در حوزه مطالعات معماری و شهرسازی، با کنکاش در کالبد این آثار بیشتر عجین بوده است. در این میان عوامل اجتماعی، ساختارهای فرهنگی، مذهبی و عرفی و نظر استادکار، معمار و یا حتی شاه و درباریان در قالب مقررات، برخلاف اثر غیرقابل انکار آن، مورد غفلت واقع شده اند. به نظر می رسد معماری ایران در ارتباط با ماندگاری و طولانی بودن عمر مفید بنا اصولی داشته که معماران بر اساس آن عمل می کرده اند. خلق آثار معماری مطلوب و باکیفیت که ظرفیت ماندگاری و سازگاری با زندگی و گذر زمان را داشته باشند، از دیرباز در پهنه ایران اتفاق افتاده است. این مقاله به دنبال پاسخ به این پرسش است که مقررات مرتبط با معماری در دوران قاجار تا مشروطه بر مانایی و افزایش طول عمر و کیفیت آثار دخیل بوده یا در جهت کاهش آن گام برداشته است؟ این مطالعه در بستر بخشی از تاریخ، از زمان حکمرانی پادشاهان قاجار تا ظهور مشروطیت انجام گرفته است. در این دوران با ظهور نهادهایی، مثل بلدیه و اداره احتسابیه مقررات از نقش پررنگ تری نسبت به گذشته برخوردارند. در این مقاله، از داده هایی که در طی فرآیند پژوهش به صورت نظام مند گردآوری و تحلیل شده، استفاده کرده ایم. بر اساس این روش، ابتدا کدگذاری باز تا مرحله اشباع نظری صورت می پذیرد و پس از آن دسته بندی و تجزیه وتحلیل کدها تا مرحله کدهای گزینشی انجام می شود. هدف از تدوین این نوشتار ابتدا خوانش اسناد متعلق به دوره مذکور و استخراج مقررات موجود در آن زمان و سپس سنجش تاثیر آن در افزایش یا کاهش عمر مفید آثار معماری است. ازاین رو، ابتدا مقررات مرتبط با ساخته های معماری یا فضاهای شهری دوران قاجار تا مشروطه جمع بندی و سپس رابطه این عوامل و عمر مفید ابنیه بررسی می شود. با توجه به ماهیت دوره قاجار و ظهور عواملی که کاهنده طول عمر و کیفیت معماری بوده اند، گونه بندی در دو دسته کلی افزایش و کاهش ماندگاری تفکیک شده است.
    کلید واژگان: قوانین و مقررات, ماندگاری, قاجار, مشروطیت, ابنیه, فضای شهری
    Sima Khaleghian *, Shima Ghandehari, Mahdi Saedvandi
    The researches carried out in the relics of the history of architecture and urban planning of Iran in the field of architectural studies and urban planning have been more closely related to the body of these relics. In the meantime, social factors, cultural, religious and customary structures and the opinion of the master craftsman, architect or even the king and the courtiers have been neglected in the form of regulations, despite their undeniable effect. It seems that Iran's architecture has principles based on which architects have acted in relation to durability and long useful life of buildings. The creation of desirable and high-quality architectural works that have the capacity to last and adapt to life and the passage of time has been happening in Iran for a long time. This article seeks to answer the question of whether the regulations related to architecture during the Qajar era until the constitution were involved in increasing the lifespan and quality of the  relics, or did they take steps to reduce it? This study has been carried out in the context of a part of history, from the time of the rule of the Qajar kings to the emergence of constitutionalism. In this era, with the emergence of the first forms of urban organization, regulations play a more prominent role than in the past. In this article, the data collected and analyzed systematically during the research process have been used. Based on this method, first open coding is done up to the stage of theoretical saturation, and then classification and analysis of the codes is done up to the stage of selective codes. The purpose of compiling this article is to first read the documents belonging to the mentioned period and extract the existing regulations at that time and then measure its effect on increasing or decreasing the useful life of architectural  relics. Therefore, firstly, the regulations related to architectural constructions or urban spaces from the Qajar era to the Constitution have been summarized and then the relationship between these factors and the useful life of the building has been investigated. According to the nature of the Qajar period and the emergence of factors that reduced the lifespan and quality of architecture, the classification has been separated into two general categories: increase and decrease in durability.
    Keywords: Laws, Regulations, Durability, Qajar, Constitutionalism, Buildings, Urban Space
  • سارا داوری، ابوذر مجلسی کوپائی*، زهرا فنایی

    توسعه اجتماعی فضاهای شهری با میزان استفاده و حضور انسان در فضا در ارتباط است؛ به همین منظور ارتقاء تعاملات اجتماعی از مهم ترین جلوه های فضاهای شهری موفق است که تنها به واسطه آن، ابعاد ناملموس حیات مدنی، امکان ظهور به دست می آورند. اما در عصر حاضر استفاده روزافزون از اتومبیل و سلطه تدریجی حرکت سواره بر پیاده باعث کاهش تمایل به حضور و مشارکت های اجتماعی در فضاهای شهری شده است. این موضوع ضمن پرداختن به اهمیت تعاملات اجتماعی در زندگی شهری، ضرورت بازگشت به مقوله پیاده مداری را مطرح می کند. با در نظر گرفتن اهمیت مسئله مطرح شده، پژوهش حاضر با هدف شناسایی و ارزیابی عوامل موثر بر ارتقاء تعاملات اجتماعی در خیابان های پیاده محور پایه ریزی شده است که به صورت مطالعه موردی در خیابان پیاده محور چهارباغ عباسی اصفهان انجام گرفته است. این پژوهش از نوع کاربردی و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است؛ تلاش شده است با احصای معیارها و شاخص های موثر، میزان اهمیت هریک با استفاده از نظر خبرگان مشخص شود. از این رو، 22 معیار موثر بر ارتقاء تعاملات اجتماعی، ذیل سه مولفه کالبدی، اجتماعی و فعالیتی-عملکردی شناسایی شد. سپس با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و نرم افزار Expert Choice، به تعیین ضرایب اهمیت معیارها، زیرمعیارها و اولویت بندی آن ها اقدام شد. جامعه مورد پژوهش را کارشناسان تشکیل داده اند که در پاسخ گویی به سوالات پرسش نامه به صورت تصادفی انتخاب شده اند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که از میان معیارهای اصلی، معیار کالبدی با وزن0.31  نسبت به بقیه معیارها از اهمیت بیشتری برخوردار است. در میان معیارهای فرعی، معیارهای تنوع بصری و نفوذپذیری از معیار اصلی کالبدی با وزن 0.29 بیشترین ضریب اهمیت را در فرآیند ارتقاء تعاملات اجتماعی از منظر متخصصین به خود اختصاص داده است.اهداف پژوهش:شناسایی عوامل موثر بر ارتقاء تعاملات اجتماعی در خیابان های پیاده محور.ارزیابی و اولویت بندی عوامل موثر در ارتقاء تعاملات اجتماعی خیابان پیاده محور چهارباغ عباسی.سوالات پژوهش:عوامل موثر بر ارتقاء تعاملات اجتماعی در خیابان های پیاده ‍محور کدام است؟کدام عامل در ارتقاء تعاملات اجتماعی خیابان پیاده محور چهارباغ عباسی از اهمیت بیشتری برخوردار است؟

    کلید واژگان: تعاملات اجتماعی, فضای شهری, خیابان پیاده محور, خیابان چهارباغ عباسی اصفهان
    Sara Davari, Abouzar Majlesi Koupaei *, Zahra Fanaei

    The promotion of social interactions is one of the most important manifestations of successful urban spaces. But in the present era, the increasing use of cars and the gradual domination of pedestrian movement has reduced the social participation in urban spaces. This issue, while addressing the importance of social interactions in urban life, raises the need to return to the category of pedestrians. Therefore, the present study is based on identifying and evaluating the factors affecting the promotion of social interactions in pedestrian streets. The present study was conducted as a case study in Chaharbagh Abbasi Pedestrian Street of Isfahan. This research is of applied type and descriptive-analytical research method and an attempt has been made to determine the importance of each of the effective criteria and indicators using the opinion of experts. Therefore, effective criteria for promoting social interactions were identified in three components: physical, social and activity-functional. Then, using the Analytic Hierarchy Process (AHP) and Expert Choice software, the importance coefficients of the criteria, sub-criteria and their prioritization were determined. The study population consisted of experts who were randomly selected to answer the questionnaire questions. The results indicate that , the physical criterion with a weight of 0.31 is more important than the other criteria and the sub-criteria of visual diversity and permeability of the main physical criterion with a weight of 0.29 have the highest coefficient of importance in the process of promoting social interactions from the perspective of experts.

    Keywords: Social Interactions, Urban Space, Pedestrian Street, Chaharbagh Abbasi Street, Esfahan
  • شهریار ناسخیان*، مهدی سلطانی محمدی

    بافت شهری تاریخی نایین، به لحاظ مولفه های فضاهای شهری در شهرسازی ایرانی- اسلامی دارای الگوهای متنوع و ترکیب منحصر به فردی از میدان در محلات هفت گانه است که از بعد عملکردی نیز بسیار قابل توجه می باشند. دردوره قاجار با رونق و گسترش آیین-های عاشورایی، با ساخت قالب کالبدی حسینیه در میدان های متقدم محلی به عنوان مهم ترین فضای شهری، نظام فضایی میدان -حسینیه در نایین به وجود آمد. مفهوم یکپارچگی به همراه اصالت در نقش انتقال دهنده ارزشها و بعد معنایی میراث فرهنگی، مقوله ای موثر و کلیدی در حفاظت به شمار می آید. در اسناد بین المللی نیز بر ضرورت توسعه چارچوب مفهومی یکپارچگی به منظور تعیین معیارهایی ثابت برای ارزیابی آن تاکید گردیده است. ماهیت کیفی و چند لایه بودن این مفهوم، دست یابی به این چارچوب را با دشورای هایی مواجه ساخته است که تاثیر آنرا می توان در فرآیند بازشناخت و ارزیابی معیارهای یکپارچگی در بسترهای مختلف مشاهده نمود. لذا پژوهش حاضر با انتخاب میدان حسینیه های هفت گانه نایین به عنوان مطالعه موردی در منطقه مرکزی ایران، و مبتنی بر بازخوانی و واکاوی اسناد و معاهده های جهانی از یک سو و دیدگاه های صاحب نظران از دیگر سو، با استفاده از روش پژوهش کیفی و راهبرد تحلیل محتوا، در پی رسیدن به سطحی از شناخت و معیارهای ارزیابی مفهوم یکپارچگی به عنوان پایه ای در راستای توسعه چارچوب مفهومی آن می باشد. سه معیار ساختاری-تاریخی، بصری-زیبایی شناختی و عملکردی -اجتماعی سه معیار اصلی برای سنجش و ارزیابی مفهوم یکپارچگی در مکان های میراثی را آشکار می سازد. مبتنی بر بررسی و تحلیل نقشه ها، اسناد، مصاحبه عمیق و مشاهدات و برداشتهای میدانی در میدان حسینیه های هفت گانه نایین شاخص های استخراج شده به منظور ارزیابی هر سه معیار یکپارچگی عبارتند از: معیار شکلی-ساختاری با شاخص های رابطه دو سویه جزء و کل، چگونگی ارتباط و هم پیوندی با معابر و گذرها ، معیار بصری -زیبایی شناختی با شاخص های ، ترکیب عناصر میدان در ساماندهی محور افقی در عرصه فضایی میدان ها با ایجاد محصوریت، ترکیب عناصر میدان در ساماندهی محور عمودی به منظور زمینه سازی جهت ایجاد تاکید بصری ، معیار عملکردی -اجتماعی با شاخص های معنا بخشی و ایجادحس تعلق به مکان و حضور پذیری و ایجاد قلمروی همگانی.

    کلید واژگان: انسجام کالبدی, دوره قاجار, میدان حسینیه, نایین
    Shahriar Nasekhian *, Mehdi Soltani Mohamdi

    Holding different custom and rituals in every society strengthens the social ties of that society. Meanwhile, in Shi’a culture, Muharram mourning ceremonies have been valued semantically and create the basis for a set of rituals which gradually found diverse social functions and became part of popular culture. During Qajar period, unlike the previous periods, due to the role of religion and religious ceremonies in the social life of this period, special places were crated for holding these ceremonies, most important of which were Ashura rituals. In Nain, the space system of Husseinieh square (consisting of bodied squares and the physical form of Husseinieh) was influenced by these traditions during the Qajar period. The present study, as a case study seeks to explain how ceremonies and rituals interact especially Muharram and Safar mourning ceremonies as an identity and cultural factor of the city of Nain. Results of the questionnaires along with theoretical analysis, showed that in the interaction between the Ashura rituals and the city of Nain in terms of physical characteristics, they created certain elements and spaces in the Qajar period in Nain (Heptad Husseinieh squares) which are considered as the most important spatial and ritual elements which formed urban space and central neighborhoods and also considered as an important factor in the structure of the spatial system and its physical integrity. Also, mourning ceremonies have influenced the spaces associated with it due to their accordance with the beliefs of city’s resident and was effective in the identifying the spaces and their sense of belonging. Performing t is carried out in all aspects with the role and participation of people, and as a result of the experience of this group work in working together, provides the for creating social consistency and local integrity in the course of holding such ceremonies.

    Keywords: : Ashura Rituals, Husseinieh Square, Urban Space, Identity, Naien
  • هیوا حسن زاده، مریم آزموده*، نجمه ماستری فراهانی

    گسترش جوامع شهری موجب بروز تغییرات قابل توجهی در شرایط محیط زندگی انسان ها شد. این تغییرات مشکلات زیادی ازجمله افزایش تنش های حرارتی و عدم برقراری آسایش حرارتی در فضای شهرها را به وجود آوردند. ازجمله این تغییرات حضور سطوح مصنوع در فضا های شهری است که جایگزین سطوح طبیعی شده است و درصد بالایی از سطح شهرها را شامل می شوند. تفاوت در ویژگی های سطوح مصنوع، تاثیر آنها را بر شرایط آسایش حرارتی محیط، نسبت به سطوح طبیعی متفاوت کرده است. در این پژوهش پیاده راه ها که بخش بزرگی از سطوح مصنوع در شهرها را شامل می شوند، موضوع مورد مطالعه است و اثرات تغییر در ویژگی های آنها بر آسایش حرارتی در فضاهای باز ارزیابی می شود. در این مطالعه از روش های اندازه گیری های میدانی و شبیه سازی عددی استفاده شده است. اندازه گیری های میدانی به وسیله دستگاه دیتالاگر و در محوطه دانشگاه امام خمینی قزوین انجام شد. همچنین با مدل سازی سایت توسط نرم افزار انویمت شبیه سازی های عددی برای گرم ترین روز از سال (25 تیر 1401) انجام شد. نتایج داده های به دست آمده از شبیه سازی ها با داده های اندازه گیری شده اعتبار سنجی شد. سپس دو ویژگی مصالح پیاده راه، آلبدو (ضریب بازتاب) و ضخامت مصالح در مقادیر مختلف شبیه سازی و نتایج به دست آمده از تاثیرگذاری آنها بر روی PET آسایش حرارتی محیط توسط دو شاخص دمای معادل فیزیولوژیکی و شاخص جهانی آب وهوای حرارتی (UTCI) ارزیابی شد. بر اساس نتایج، آلبدو اثرگذاری بیشتری بر روی شاخص های حرارتی دارد که کاهش در مقدار آن از 0.8 به 0.2 حداکثر 3 و به طور متوسط 0.4 درجه سانتی گراد باعث کاهش در شاخص آسایش حرارتی PET خواهد شد. ضخامت مصالح پیاده راه ها نیز مورد ارزیابی قرار گرفت که نتایج مربوط به آن نشان دهنده اثر گذاری بسیار کم و مقطعی تغییرات این مشخصه، بر روی آسایش حرارتی محیط است.

    کلید واژگان: آسایش حرارتی, فضای شهری, مصالح پیاده راه, آلبدو, ضخامت مصالح
    Hiva Hassanzadeh, Maryam Azmoodeh *, Najmeh Masteri Farahani

    The expansion of urban societies caused significant changes in the living environment of humans. These changes caused many problems, including the increase in thermal tensions and lack of thermal comfort in the cities. Among these changes is the presence of artificial surfaces in urban spaces, which have replaced natural surfaces and include a high percentage of the surface of cities. The difference in the characteristics of the artificial surfaces has made their impact on the thermal comfort conditions of the environment different compared to the natural surfaces. In this research, sidewalks, which include a large part of artificial surfaces in cities, are the subject of study, and the effects of changes in their characteristics on thermal comfort in open spaces are evaluated. Field measurements and numerical simulation methods were used in this study. Field measurements were carried out by a data logger on the campus of Imam Khomeini University of Qazvin. Also, numerical simulations were performed for the hottest day of the year (July 25, 1401) by modeling the site using Envimet software. The results of the data obtained from the simulations were validated with the measured data. Then two characteristics of pavement materials, albedo (reflection coefficient) and material thickness, were investigated in different amounts of simulation and the results obtained from their impact on the thermal comfort of the environment were evaluated by two indices of Physiological Equivalent Temperature (PET) and Universal Thermal Climate Index (UTCI). According to the results, albedo has a greater effect on thermal indices, and reducing its value from 0.8 to 0.2 to a maximum of 3 and an average of 0.4 degrees Celsius will cause a decrease in the thermal comfort index of PET. The thickness of the pavement materials was also evaluated, and the related results indicate the very small and partial effect of changes in this characteristic on the thermal comfort of the environment.

    Keywords: Thermal Comfort, Urban Space, Pavement Materials, Albedo, Material Thickness
  • میترا حبیبی*، پیام محمودی کردستانی
    شهر مدرن امروزی علی رغم داعیه بهره مندی از دانش و تکنیک های نوین در برنامه ریزی و مدیریت چالش های پیش روی خود، با بحران جدی معنا مواجه است. شهری با فضاهای همگانی کسالت بار و بدون تشخص که با تکرار هر روزه فعالیت های تحمیل شده از سوی قدرت انتظام بخش، در دام «روزمرگی» افتاده است. این مقاله با پذیرش این وضعیت به عنوان ویژگی ذاتی فضاهای شهری، در پی یافتن راهی برای عبور از این روزمرگی نهادینه شده در شهروند مدرن و بازگرداندن معنا به تجربه زیسته او در مواجهه با شهر فضای شهری است. از این رو، در راستای دست یابی به گزینه ای بدیل، به ساحتی به نام «زندگی روزانه» می پردازد. زندگی روزانه وضعیتی است که در ساختار تریالکتیک تولید اجتماعی فضا، در ارتباط با فضای بازنمایی (فضای زیسته) است.  فضایی که با آمیزه زمان مکان در ارتباط است و بستری مهیا برای حضور کنش مند فرد و بروز مقاومت او در برابر قواعد تحمیل شده از سوی قدرت حاکم به شمار می آید. از این رو به نظر می رسد ارتقاء کیفیت زندگی روزانه راه کار مناسبی برای بازگرداندن معنا به فضاهای شهری و مقابله با رومزگی تنیده شده در بافت آن ها است. به همین منظور، پژوهش حاضر پس از بررسی بنیان های نظری پژوهش که مبتنی بر نظریه تولید اجتماعی فضا است، با روش مطالعات کتابخانه ای و تحلیل اسنادی، به واکاوی پیشینه پژوهش و نمونه های موجود پرداخته است. بر پایه این مطالعات، هشت عامل اصلی «نوع و ترکیب ضرب آهنگ ها»، «تکثرگرایی اجتماعی و مشارکت پذیری»، «رواداری سیاسی و مطالبات اجتماعی»، «نمادپردازی های آیینی و پدیده چندفرهنگی»، «حضور خلاقیت های هنری»، «سازگاری محیطی»، «مطلوبیت و انعطاف پذیری فضایی» و «خاطره انگیزی و حس مکان» به عنوان مولفه های موثر بر کیفیت زندگی روزانه در فضای شهری استنتاج شده است.اهداف پژوهش:تبیین اثرات متقابل چندضرب آهنگی (چرخه ای خطی) بر کیفیت زندگی روزانه در فضاهای شهری.واکاوی نقش فرهنگ محلی در اثرات چندضرب آهنگی (چرخه ای خطی) بر کیفیت زندگی روزانه در فضاهای شهری.سوالات پژوهش:چه مولفه ها، معیارها و شاخص هایی بر کیفیت زندگی روزانه استفاده کنندگان از فضای شهری موثر است؟فرهنگ محلی به چه میزان در اثرگذاری چندضرب آهنگی (چرخه ای خطی) بر کیفیت زندگی روزانه در فضاهای شهری نقش آفرینی می کند؟
    کلید واژگان: فضای شهری, تولید اجتماعی فضا, زندگی روزانه, کیفیت زندگی روزانه
  • مژده جمشیدی*
    تحقق دانشگاه پایدار به عنوان نهادی که پایداری زیست محیطی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را در راهبردها، سیاست ها و عملکردهای خویش در اولویت قرار می دهد، به عنوان یک مرکز استراتژیک نقش محوری در محیط های شهری ایفا می کند و در چند دهه اخیر مورد توجه پژوهشگران برنامه ریز و طراح شهری بوده است. دانشگاه به عنوان یک نهاد آموزش عالی، که سه عرصه عملکرد آموزشی، فضای آموزشی و تجربه آموزشی را در بستر زمینه و محیط طبیعی فراهم می آورد، نقش مهمی در تعادل و تعامل محیط اجتماعی-فعالیتی، ساخته شده-کالبدی و طبیعی-زمینه ای ایفا می کند. ارائه روش و ابزاری جهت ارزیابی سطح پایداری فضای آموزشی به عنوان فضای کالبدی-فضایی موضوعی است که در این پژوهش به آن می پردازیم. برای این منظور، انواع ابزارهای ارزیابی معرفی و سپس ابزار ارزیابی گرافیکی پایداری در دانشگاه (GASU) را به عنوان یکی از ابزارهای تحلیلی بررسی خواهیم کرد. این پژوهش مبتنی بر رویکرد تفسیری خود به دنبال معرفی و کاربست روشی ارزیابانه برای سنجش پایداری پردیس های دانشگاهی، به عنوان گونه ای خاص از فضای عمومی شهری، است. براین اساس، این پژوهش از استراتژی مرور ادبیات پژوهش از منابع کتابخانه ای (رویکرد استباطی) بهره گرفته است. نتایج حاصل در دو بخش چهارچوب شاخص های GASU و بازخوانی این روش برای کاربست آن در دانشگاه با هدف تبدیل آن به فضای عمومی در شهر ارائه می شود. نتایج حاکی از آن است که شاخص های کلی با محوریت هسته نهادی پردیس دانشگاهی به دنبال چشم اندازسازی برای اطلاع رسانی و مشارکت عمومی، شاخص های اقتصادی به عنوان بخش دیگری از هسته نهادی به دنبال ترسیم شرایط رقابت، منفعت و مشارکت عمومی در عرصه اقتصادی و در نهایت شاخص محیط زیست برای توصیف محیط دوستدار طبیعت، مبتنی بر ارزش های بومی و کارایی انرژی مبتنی بر تکنولوژی است.
    کلید واژگان: : فضای عمومی, پردیس دانشگاهی, ارزیابی پایداری, ابزار ارزیابی گرافیکی پایداری در دانشگاه (GASU)
    Mozhdeh Jamshidi *
    The realization of a sustainable university as an institution that prioritizes environmental, social, economic, and cultural sustainability in its strategies, policies, and practices; As a strategic center, it plays a central role in urban environments, and in the last few decades, it has been the focus of urban planning and designer researchers. A university, as a higher education institution that provides three areas of educational performance: educational space, educational experience in context, and natural environment, plays an important role in the balance and interaction of social activity, built-physical environment, and natural environment. They play Providing a method and a tool to evaluate the level of stability of the educational space as a physical-spatial space is the subject that is addressed in this research. For this purpose, various types of assessment tools are introduced, and then the graphic assessment tool of sustainability in the university (GASU) is examined as one of the analytical tools. This research is based on its interpretative approach, following the introduction and application of an evaluation method to measure the sustainability of university campuses as a special type of urban public space. Based on this, this research has used the strategy of reviewing the research literature using library resources (a heuristic approach). The results are presented in two parts: the framework of GASU indicators and the rereading of this method for its application in the university with the aim of turning it into a public space in the city. The results indicate that the general indicators are centered on the institutional core of the university campus in order to create a vision for information and public participation; economic indicators are another part of the institutional core, seeking to draw the conditions of competition, benefit, and public participation in the economic field; And finally, the environmental index to describe a nature-friendly environment is based on local values and technology-based energy efficiency.
    Keywords: Urban Space, University Campus, Sustainability Assessment, Graphical Assessment Tool For Sustainability In University (GASU)
  • نیکو مدقالچی*، سید حسین بحرینی، مجتبی رفیعیان

    توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات در قرن 20 و ورود به عصر اطلاعات در ساحت تغییر در فضای سیاسی و اقتصادی جهانی تحولات بسیاری را پدیدار شده است. ورود به عصر اطلاعات بنیان و ریشه ساخت دولت نیولیبرال از دهه 1970 را فراهم ساخته است و ایجاد تغییر در ساختارهای کنونی را در پروژه خود قرار داده است. تحت لوای این تغییرات، بازسازماندهی سرمایه‏داری با توصیف تغییرات توسط اطلاع گراها، قابل وقوع است. اقتصاد اطلاع گرایی ترسیم اجمالی مولفه‏های اقتصاد و تغییرات جدید را، با ملاحظه باور کاستلز نسبت به اتصال آن مولفه‏ها به هم در مفهوم «فضای جریان‏ها» در تضاد با «فضای مکان‏ها»، ارایه می دهد. بدین سبب شهر با ماهیت جدیدی از فضا روبه رو می شود. از این رو هدف این مقاله بر بازخوانی مفهوم فضا و فضای شهری و تغییرات آن تحت تاثیر توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات متمرکز شده است. بدین منظور با استفاده از روش مرور سیستماتیک، مقاله های مرتبط با تاثیرات توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات بر شهر و فضا و مکان شهری، استخراج، مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. این امر با جستجوی مقالات معتبر آغاز شد و با مطالعه چکیده و نتایج تحقیق بیش از 100 مقاله و پایش آن‏ها، و در نهایت انتخاب 42 مقاله پس از ورود در محیط نرم‏افزار اکسل، انجام پذیرفت. مقاله‏های انتشار یافته به زبان انگلیسی و بین فاصله زمانی 30 ساله 1990-2020 هستند. بررسی و تجزیه و تحلیل مقالات، زیرشاخه های مرتبط با تغییر فضا و مکان شهری بواسطه توسعه فناوری های اطلاعات و ارتباطات را در 4 حوزه اصلی طراحی شهری، برنامه ریزی شهری، مشارکت شهری، الگوی سفر، قابل تفکیک نموده است. مطابق با نتایج حاصل از تحلیل های به عمل آمده، حوزه ها و زیرحوزه های موثر در ایجاد تغییرات در فضا و مکان شهری استخراج شدند و فضاهای اشتراکی و فضاهای اختصاصی مرتبط با 4 حوزه اصلی ارایه گردیدند.

    کلید واژگان: فن آوری اطلاعات و ارتباطات, شهر, فضای شهری, مکان شهری
    Niko Madghalchi, Seyed Hossein Bahraini*, Mojtaba Rafieian
    Introduction

    The development of information and communication technology in the 20th century and the entry into the information age in the field of change in the global political and economic environment have seen many developments. Entering the information age has provided the foundation and root of the construction of the neoliberal government since the 1970s, and it has included changes in the current structures in its projects. Under the banner of these changes, the reorganization of capitalism can take place by describing the changes by informants. The economics of information provides an overview of the components of the economy and new changes, considering Castells' belief in connecting those components in the concept of "space of flows" as opposed to "space of places". Because of this, the city faces a new nature of space. Therefore, the purpose of this article is to reread the concept of space and urban space and its changes under the influence of the development of information and communication technology.

    Methodology

    For this purpose, using the systematic review method, articles related to the effects of information and communication technology development on the city and urban space and place have been extracted, examined, and analyzed. This started by searching for valid articles and was done by studying the abstract and research results of more than 100 articles, monitoring them, and finally selecting 42 articles after entering the Excel software environment. The published articles are in English and between the period of 30 years, 1990-2020.

    Results

    The review and analysis of the articles have separated the sub-branches related to the change of urban space and place due to the development of information and communication technologies into four main areas: urban design, urban planning, urban participation, and travel patterns. According to the results of the analysis, the areas and sub-areas effective in creating changes in the urban space and place were extracted, and shared spaces and dedicated spaces related to the four main areas were presented.

    Conclusion

    The development of information and communication technology will affect urban spaces and places in different ways and different aspects. Therefore, there is a need to reorganize urban activities and urban space and place. Information and communication technology can play a role as a factor in strengthening urban space, improving the quality of public spaces, and improving the performance of urban spaces. Therefore, the valuable location values multiply and affect the issue of location. Keyword

    Keywords: information, communication technology, city, urban space, urban place
  • مینا بیدار*، عباس کاظمی

    این مقاله در پی کمبودهای روش شناختی در مطالعه فضاهای شهری در ایران نگاشته شده است و بر اساس کار میدانی درباره مناسبات جنسیتی در فضای کالبدی بازار تهران، سودمندی استفاده از روش مردم نگاری در حال حرکت در مطالعات شهری و طراحی شهری را روشن می کند و در کنار آن به تشریح نوآوری نگارندگان در به کاربستن این روش می پردازد. روش مردم نگاری در حال حرکت در موردپژوهی مورد نظر، داده هایی درباره شیوه شکل گیری و یادآوری حس مکان در حین حرکت در بازار، نحوه مداخله انتقادی در فضا به واسطه راه رفتن و عبور زنان از مرز فضای زنانه در بازار و خلق فضاهای جدید و همچنین ریتم حضور زنان در فضا که آمیخته ای از حرکت های طولانی و توقف های کوتاه بوده و شیوه های خاص تصمیم گیری آن ها برای مسیریابی در کالبد ویژه بازار در اختیار محققان قرار داده است. نتایج این مقاله نشان می دهد که استفاده از مردم نگاری در حال حرکت، خصوصا در مطالعه فضاهای شهری مبتنی بر حرکت مفید است و علاوه بر این که تحلیل هایی درباره احساسات مردم در تک تک نقاط حضورشان در فضا به دست می دهد، می تواند با یک نگاه کلان تر به مسیرها و محل های حضور مردم در فضا، نوعی از داده ها در ارتباط با شکل گیری فضای تجسم یافته و قابلیت تحلیل ویژه ای از آنها در اختیار پژوهشگران قرار دهد که ممکن است از روش های دیگر به راحتی قابل دستیابی نباشند. مردم نگاری در حال حرکت می تواند دانش بیشتری درباره جنسیت دار شدن محیط، میزان همه شمولی محیط شهری و به طور کلی نحوه تولید و تصاحب فضا توسط اقشار و گروه های مختلف جامعه به دست دهد و برخورد انتقادی گروه ها (در این جا زنان) با گفتمان فضایی حاکم را به نمایش بگذارد. وقتی دانش به دست آمده از این طریق در تقاطع با کیفیت های فضایی محیط مورد تحلیل قرار گیرد می تواند برای طراحی فضای شهری مناسب برای اقشار متنوع جامعه بسیار سودمند واقع شود.

    کلید واژگان: مردم نگاری در حال حرکت, بازار تهران, راه رفتن, فضای شهری, طراحی شهری
    Mina Bidar, Abbas Varij Kazemi

    This article addresses the methodological shortcomings in the study of urban spaces in Iran and highlights the usefulness of ethnographic research in motion for urban and urban design studies based on fieldwork on gender relations in the physical space of the Tehran Bazaar. It also examines the innovative approaches employed by the authors in applying this method. The ethnographic research in motion concerning the chosen case study provides insights into the formation and remembrance of a sense of place during movement in the bazaar, critical interventions in space through women's navigation and crossing of gendered boundaries within the market, the creation of new spaces, as well as the rhythm of women's presence in the space, which encompasses both long movements and short stops, and their specific decision-making processes for navigating the unique physicality of the market .The results of this article demonstrate that the use of ethnography in motion, particularly in movement-based urban space studies, is valuable. In addition to providing analyses of people's emotions and experiences at different points in their presence within the space, it offers a macro-level perspective on people's trajectories and locations in the space, providing researchers with a unique set of data on the formation of perceived space and enabling specific analytical capabilities not easily accessible through other methods. Ethnography in motion can contribute to a deeper understanding of the gendering of the environment, the inclusivity of the urban environment, and the overall production and appropriation of space by different groups and segments of society, showcasing the critical engagement of groups (in this case, women) with the dominant spatial discourse. When the knowledge gained through this approach intersects with the qualitative qualities of the analyzed environment, it can be highly beneficial in designing urban spaces that cater to the diverse segments of society.

    Keywords: Ethnography in motion, Tehran Bazaar, walking, urban space, urban design
  • مریم روستا*، مهسا شعله، نگین امیری

    «غنای حسی» یکی از کیفیت های موثر بر ارتقای کیفی تجربه شهروندان از حضور در فضای شهری است. در میان حواسی که این کیفیت را شکل می دهند، حواس «بویایی» و «چشایی» و نقش آنها در کیفیت بخشی به فضا در پژوهش های حوزه طراحی شهری کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش در پی بازشناخت فضای شهری بر اساس تحلیل غنای حواس بویایی و چشایی است و به کمک روش های کیفی و با استفاده از بررسی منابع کتابخانه ای، برداشت میدانی در قالب «حس گردی»،  انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته و تحلیل محتوای آنها انجام شده است. نمونه مورد مطالعه بخشی از خیابان حافظ شیراز است که ضمن دارا بودن هویت تاریخی و جاذبه گردشگری، می تواند در لایه تجربه حسی و منظر حسی نیز فضای شهری مورد توجهی در مواجهه کیفی شهروندان با شهر باشد. یافته های حاصل از پژوهش، حاکی از اهمیت شاخص های «آسایش بویایی»، «حضور گیاهان مثمر» و «خاطرات توام با محرک چشایی در فضا»، در تجربه حسی مردم است. این یافته ها نشان می دهد، محدوده مورد مطالعه در شاخص های «بوهای طبیعی»، «بوهای وابسته به زمان» و «آسایش بویایی»  وضعیت مطلوب تری دارد و نیاز است که شاخص های «تنوع بویایی» و «سازگاری بویایی» در بازنگری، مورد توجه بیشتری قرار گیرند. یافته های این پژوهش همچنین حاکی از اهمیت توجه به تاثیر متقابل تجربه های حواس «بویایی» و «چشایی» بر بعد زمان و مکان و ارتقای هویت مندی و خاطره انگیزی فضاهای شهری است. این پژوهش هم با هدف بسط مطالعات آتی در این حوزه با توجه به خلاهای پژوهشی و هم در انجام پروژه های سامان دهی منظر فضاهای شهری می تواند مورد استناد پژوهشگران حوزه شهرسازی و استفاده حرفه مندان طراحی و برنامه ریزی شهری قرار گیرد.

    کلید واژگان: غنای حسی, فضای شهری, منظر حسی, حس گردی
    Maryam Roosta *, Mahsa Sholeh, Negin Amiri
    Introduction

    Everyday urban experience is achieved through the process of perception and sense experience through sensory organs. Living in a multi-sensory environment is inevitable, and the experience of encountering sights, smells, and sounds makes it possible to know the environment. It seems that in different urban spaces of Iran, taking into account the native conditions of the environment and current traditions among the people, the role of sensory landscapes and its effect on the quality of the urban space requires more investigations. The main problem of the current research is the need to pay more attention to the issue of "sensory richness" and analyze its indicators and examples as one of the important qualities of the urban space, with an emphasis on the two senses of smell and taste. Based on this, the present article aims to explain the process of recognizing and analyzing an urban space with an emphasis on improving the quality of sensory richness in the two areas of smell and taste senses.

    Theoretical Framework:

    Regarding the sense of smell, the variety of smells, the presence of sources of smells in the environment, smells dependent and related to time, consistent smells, smells of passers-by, and smelling comfort are among the indicators that, according to sources, affect the richness of the space. There are also researches about the effect of the sense of smell in the urban space, in the context of racial, ethnic, native, historical and cultural contexts, and it shows the effect of different cultural contexts on the transmission of social meanings and values and the display of historical heritage through the sense of smell in an urban space.Regarding the sense of taste, while emphasizing the dependence and direct connection of this sense with the sense of smell, the presence of fruitful plants, local memories related to the experience of taste in space, and the presence of land uses that stimulate taste have an effect on the richness of the sense of taste.

    Methodology

    In order to conduct this research, the "qualitative" strategy has been used to collect and analyze data. In the first step, the review of library resources was carried out with the aim of compiling the theoretical framework of the research and extracting effective indicators in the thematic area of sensory richness. After that, the indicators obtained from this part were analytically recognized and field studied in two steps in the studied sample; In the first step, the sensory perception of the environment was carried out by "sensory walking" with the help of field survey by one of the researchers as an urban studies expert. After that, semi-structured interviews were conducted with 21 space users. These numbers were selected as available samples and the interviews were continued until reaching a kind of "theoretical saturation" and repeated answers. The data obtained from the interviews were coded in "Atlas" software and subjected to content analysis.

    Results and Discussion

    The findings of the interviews revealed the deep dimensions of the smell experience along the way for users. In these interviews, special users with a keen sense of smell were mentioned many times along the way. In some of these comments, the use of smell to remember the length of the route and even addressability was clearly evident. This issue, while clarifying the process of tracking odor sources by space users, shows the effect of place and the inseparable dependence of sensory experiences with place.In a deeper layer, the analysis of the interviews shows that remembering and recalling smell experiences, especially in urban spaces with historical qualities, is very tied to nostalgia and memory and has an effect on deepening the sense of belonging to a place. This issue is very important from the analytical point of view of urban space. Context—which can be a set of antecedent conditions or facts about a place or a particular event in it—plays a decisive role in the quality of the smellscapes in a place.The findings show that in the sensory experience of Hafez Street, in particular, the presence of "orange trees" as an example of the "fruitful plants" index, in addition to the possibility of simultaneously deepening the senses of smell and taste, to the perception of the "sense of time" as well as the "memorability of space" and Also, "identifying the sensory experience of the path" has also been effective. In the experience of the sense of taste along this path, as expected, the findings indicate the effect of the use of taste stimuli on the deepening of the sensory experience of space and its perception.

    Conclusion

    Among the indicators of the quality of the senses of smell and taste, "smell comfort", "presence of fruitful plants" and "memorable uses with taste stimulation", have a greater role in the experience process of citizens' environmental perception. Also, in the analysis of the findings from the qualitative survey, it is possible to emphasize the two-way relationship between the deepening of the "sense of smell" and the memorability and identity of the place, as well as the reciprocal relationship of "perception of time" with the depth of the smell sensory experience.It seems that, especially in urban spaces with historical value, paying attention to the identity aspects of odors from natural resources or users with an identity smell or taste experience, both in the layer of future research and in the layer of executive plans, can have a multifaceted effect on improving the quality of the space and help deepen the sense of belonging to the place among the users.

    Keywords: Sensewalking, Sensory richness, Urban Space, sensescape
  • غزال راهب*، مرتضی فرهادیان

    بیان مساله: 

    افزایش وسعت و جمعیت و عناصر فضایی و ساختار شهرها باعث پیچیدگی های کالبدی - فضایی در شهرها شده است؛ به طوری که درک روابط شهری و شناخت ساختار و استخوان بندی اصلی شهرها و ریخت شناسی آن ها بر اساس تحلیل تمام اجزای شهر، به سختی امکان پذیر است. تحلیل ساختار فضایی شهرها نیاز به روش هایی دارد که بتواند به این پیچیدگی ها پاسخ دهد. از جمله نظریه ها و روش هایی که به مطالعه ساختار و پیکربندی فضای شهری می پردازد، نظریه چیدمان فضا است. برای تحلیل مورفولوژیکی شهر، روش چیدمان فضا طیفی از پارامترهای ویژگی فضایی را فراهم می آورد که مولفه های بررسی آن در این روش عبارتند از: هم پیوندی، اتصال، عمق، انتخاب، قابلیت کنترل، توزیع، وضوح و رابطه وضوح و نشانه. ضرورت

    هدف

    هدف این مقاله بررسی تحلیلی و شناخت شهر بندر عباس به عنوان نمونه موردی با استفاده از روش تحلیل ساختار فضایی و ارایه راهکارهای سازماندهی و اصلاح ساختار فضایی شهر براساس آن است.

    روش

    روش تحقیق مبتنی بر نمونه موردی با تکیه بر تحلیل محتوا براساس ترکیب الگوهای کمی و کیفی است. برای این منظور در ابتدا، با استفاده از روش چیدمان فضا به کشف ساختار فضایی موجود شهر بندرعباس پرداخته شده و در ادامه، بررسی تطبیقی میان خروجی های مستخرج از روش چیدمان فضا با مشاهدات میدانی و مطالعات اسنادی صورت گرفته است.

    یافته ها

    بررسی انجام شده بیانگر آن است که رشد و گسترش شهر در جهات مختلف و وسیع شدن گستره کالبدی شهر، زمینه ساز تغییرات بسیار در پیکره بندی فضایی شهر شده است. تمرکزگرایی، مشکلات حمل و نقل درون شهری و برون شهری، وجود کاربری های بزرگ مقیاس که باعث عدم انسجام شهری می شوند، ارتباط ضعیف شهر و حومه و عدم توزیع متوازن خدمات از مهم ترین مشکلات در راستای سازماندهی فضایی شهر است. همچنین، تحلیل ها نشان می دهد که عدم شکل گیری ارتباط ساختاری مناسب میان برخی از محلات دارای بافت فرسوده و شهر و همچنین عمق زیاد و نفوذناپذیری بافت از مشکلات اصلی توسعه این بافت ها در کنار کاستی های درون بافتی است.

    نتیجه گیری

    آسیب شناسی ساختار فضایی شهر برای سازماندهی پیکره بندی فضایی و ایجاد یکپارچگی در کل شهر ضروری است و روش چیدمان فضا ابزاری مناسب در این زمینه می باشد. همچنین، بهسازی محلات کمترتوسعه یافته شهری، بدون شناخت دقیق ساختار فضایی محلات در ارتباط با ساختار کلان شهر باعث شکست پروژه، از دست رفتن توانایی ها و چه بسا منزوی تر شدن آن محلات خواهد شد.

    کلید واژگان: چیدمان فضا, فضای شهری, پیکربندی فضایی, بندرعباس
    Ghazal Raheb *, Morteza Farhadian

    The increase in size and population and the spatial elements of cities has caused physical-spatial complications in cities, so that it is hardly possible to understand urban relations and to know the main structure of cities and their morphology based on the analysis of all the city components. Analyzing the spatial structure of cities needs methods that can respond to these complexities. Among the theories and methods that study the structure and configuration of urban space is the theory of space syntax. Spatial integration as a spatial value in the analysis of the spatial structure of cities is a concept developed based on the method of space syntax. In this article, using the spatial structure analysis method, the existing spatial structure of Bandar Abbas city has been explored as a case study. The research carried out shows that the growth and expansion of the city in different directions and the expansion of the physical extent of the city has caused many changes in the spatial configuration of city, which is necessary for effective methods and techniques in solving the problems. One of these methods is the method of space syntax, the use of which will be very effective in understanding the complexities of the physical structure of city and the pathology of the spatial structure of localities. Just as the improvement of underdeveloped urban neighborhoods, without an accurate understanding of the spatial structure of the neighborhoods in relation to the structure of the metropolis, will cause the project to fail, the ability to be lost, and the neighborhood to become more isolated, the analysis shows that it is not possible to Revival of spatial structure and separation of all tissues suggested a solution; Because the problem of some of these tissues is not internal and is the result of the lack of proper structural connection between the tissue and the city. Therefore, it is necessary to know the structure and spatial organization of urban tissues in relation to the structure of cities, and the use of space layout method in the analysis and predictions of designers will be useful.

    Keywords: Space Syntax, Urban space, spatial configuration, Bandar Abbas
  • مهدی محرری، فرشته احمدی*، محمد نقی زاده، شیرین طغیانی
    خیابان ها فضاهای عمومی شهر هستند که ساختار شهرها را شکل می دهند و برخی از آن ها به مثابه فضای شهری عمل می کنند و نیازمند توجه مدیران، مسیولان، برنامه ریزان و طراحان شهری هستند. احداث خیابان های جدید در بافت قدیم یا جدید شهرها، تعریض خیابان ها و نگهداری از آن ها؛ موجب ایجاد چالش های متنوع در جنبه های مختلف شهر می شود. هدف از انجام این پژوهش بررسی مبانی و اصول طراحی خیابان شهری و بیان راه کارهایی برای ارتقای کیفیت خیابان های شهری با تمسک بر آموزه های اسلامی و فرهنگ و هنر ایرانی است. جمع آوری اطلاعات موردنیاز از طریق مشاهده، برداشت های میدانی و مطالعات اسنادی و تحلیل اطلاعات و داده ها، به کمک بهره گیری از روش های تحلیلی و توصیفی، مستندسازی و تحلیل گرافیکی صورت گرفته است. کیفیت شهرها وابسته به کیفیت خیابان ها هستند و کیفیت خیابان ها نیز برآمده از جزییات خیابان ها هستند. برای ارتقاء کیفیت شهرها می توان کیفیت فضاهای شهری ازجمله خیابان ها را افزایش داد. این تحقیق به بیان شاخص های تاثیرگذار بر روی کیفیت خیابان ها می پردازد و آن ها را به پنج دسته کلی که عبارت اند از: عملکردی، زیباشناختی، زیست محیطی، آموزه های اسلامی و فرهنگ ایرانی تقسیم می کند. اطلاع از جهان بینی، اقلیم، نیازها و فرهنگ مردم هر شهر برای برنامه ریزی و طراحی خیابان شهری واجد اهمیت است. در این نوشتار شاخص های بسیاری بیان شدند که همگی آن ها در طراحی، نگهداری و ارتقای خیابان های موجود موثر هستند.اهداف پژوهش: تدوین اصول طراحی و برنامه ریزی خیابان شهری با بهره گیری از آموزه های اسلامی و فرهنگ ایرانی.ارایه نمونه راه کارهای پیشنهادی برای برنامه ریزی، طراحی و برخورد با خیابان شهری باتوجه به آموزه های اسلامی و فرهنگ ایرانی.سوالات پژوهش: شاخص های موثر در برنامه ریزی، طراحی و مدیریت خیابان شهری باتوجه به آموزه های اسلامی و فرهنگ ایرانی چیست؟نمونه راه کارهای پیشنهادی برای برنامه ریزی، طراحی و برخورد با خیابان شهری باتوجه به آموزه های اسلامی و فرهنگ ایرانی چیست؟
    کلید واژگان: خیابان شهری, آموزه های اسلامی, فرهنگ ایرانی, طراحی شهری
    Mahdi Moharreri, Fereshte Ahmadi *, Mohammad Naghizade, Shirin Toghyani
  • فضاهای عمومی در بناهای مذهبی و عملکردهای آن ها از منظر نظریه مکان سوم؛ نمونه موردی: فضای جلوخان مسجد جامع قزوین
    صحرا رحمانی، شادی پاکزاد*

    فضاهای عمومی معاصر به صورت مناسبی تمامی نیازهای انسان را پاسخ نمی دهند و زندگی اجتماعی در آن ها آن گونه که باید در جریان نیست. تا جایی که این فضاها صرفا به عاملی ارتباط دهنده بین مبدا و مقصد تقلیل یافته اند. پژوهش حاضر بر آن است که به بررسی و شناسایی عوامل تاثیرگذار در جهت تقویت کارکرد این فضاها بپردازد و نگاه ویژه ای دارد تا آموزه ها و اندیشه های معماری و شهرسازی را به بار نشاند. هدف این پژوهش رسیدن به تعیین چارچوب راهبردی جهت دستیابی به فضای جلوخان طبق نظریه مکان سوم و ارایه طرح پیشنهادی جهت ارتقاء فضای جلوخان برای رسیدن به مفهوم مکان سوم در فضای جلوخان مسجد جامع قزوین بوده و به دنبال پاسخ به این پرسش است که اولویت بندی شاخص ها در فضاهای عمومی بناهای مذهبی از منظر نظریه مکان سوم در نمونه موردی جلوخان مسجد جامع قزوین چگونه است. این تحقیق ازنظر ماهیت ترکیبی است و بر اساس مولفه های کمی به دست آمده، استدلال کیفی صورت گرفته و سپس پیشنهاد ها طراحی ارایه شده است. به منظور تبدیل عوامل به شاخص های قابل اثرگذار در طراحی، پرسشنامه ای تنظیم شد که در مرحله ی اول از 24 عامل تاثیرگذار به روش دلفی اطلاعاتی از بین 20 نفر از متخصصین جمع آوری شد و با تحلیل پرسشنامه ها در نرم افزار SPSS مهم ترین عوامل تاثیرگذار استخراج شد. در مرحله ی دوم تحلیل پرسشنامه این عوامل به 14 عامل رسید که مهم ترین شاخص های تاثیرگذار طراحی محسوب می شود و اولویت بندی بین آن ها صورت گرفت. در پایان پس از واکاوی نظریه مکان سوم و بررسی شاخص ها، اولویت های طراحی در جهت ارتقاء کیفیت زندگی اجتماعی در فضای جلوخان مسجد جامع قزوین ارایه شد و قابل تعمیم به سایر فضاهای عمومی با ماهیت فضایی مشابه است؛ در انتها راهکارهای طراحانه در نمونه ی موردی معرفی گردید.

    کلید واژگان: فضای شهری, مفصل, جلوخان, مکان سوم, جلوخان مسجد جامع قزوین
    Public spaces in religious buildings and their functions from the perspective of third-place theory and design strategies; Case study: The forecourt of Jameh Mosque in Qazvin
    Sahra Rahmani, Shadi Pakzad *

    Extended Abstract

    Background and Objectives

    Contemporary public spaces often do not adequately meet all human needs, resulting in a deficiency in their social dynamics. They tend to be reduced to mere origin-destination places. While previous research has identified this issue to some extent, it has not yielded clear solutions. This study aims to identify the key factors for enhancing the functionality of these spaces, drawing inspiration from architectural and urban planning principles and thoughts. It prioritizes these factors within the context of religious public spaces, specifically focusing on the forecourt of Jame’ Mosque in Qazvin, using the third-place theory. The study seeks to establish a strategic framework to transform the forecourt space into a true third-place, proposing solutions to enhance its role within the forecourt of Jameh Mosque in Qazvin.

    Methods

    The study adapts a combination of approaches, starting with quantitative factors and subsequently incorporating qualitative reasoning to offer design recommendations. In order to translate these qualitative factors into quantifiable aspects and ensure their impact on the design process, a questionnaire was developed. This questionnaire was designed based on theoretical findings related to the spatial aspects of the forecourt and the conceptual framework of the third-place. During the initial phase, the most significant components and indicators were gathered from a pool of 24 influential factors identified through the Delphi method, involving 20 experts. After analyzing the questionnaire using SPSS software, the top 14 factors with the most design influence were extracted in the second phase. Following this, by identifying the key components and indicators for evaluating a place according to the third-place concept, the study evaluated the study area (the forecourt of Jameh Mosque in Qazvin). Ultimately, the research offers design solutions aimed at incorporating the qualities of the third-place into the shared entrance area of Jameh Mosque. 

    Findings

    To create a gradual change from one place to another, based on the qualities, criteria and indicators identified in the theory of “third-place” and their prioritization from the architecture and urban design experts’ view, the most important criteria to achieve the quality and nature of the third-place in public places in the theoretical field were defined. These criteria were prioritized for other studies in the field of urban design and architecture. In order to make the forecourt act as a joint according to the theory of the “third-place”, complications arise in ensuring the functionally of the joint, which may result in either chaotic or monotonous designs. In this way, according to the investigations, there are effective indicators which determine the creation and sustenance of a place classified as a “third-place.” Incorporating these characteristics is essential for the continued existence of such spaces within today’s urban public areas.

    Conclusion

    After analyzing the third-place theory and examining the indicators, design priorities were presented to improve the quality of social life in the forecourt of Jameh Mosque in Qazvin. The results can be generalized to other public spaces with a similar spatial nature. Readability, invitingness, proper access, social interactions and maintaining the place efficiency are the requirements of “third-place” according to this research. To enhance the readability within these areas, it is advisable to reduce the density compared to the nearby blocks. This will make it easier to perceive information. Following this, the invitingness will also become more effective. However, the key factor in reinforcing the invitingness within interface spaces lies in the utilization of various elements. Furthermore, indications of the adjacent spaces are present to serve as an initial welcome for users to engage with. In order to achieve a space for establishing social interactions, it is better to use a suitable space for pausing and having a conversation, which is suitable through the selection of urban furniture. Finally, design solutions were introduced in the case study.

    Keywords: urban space, Joints, Forecourt, Third-Place, Forecourt of Jameh Mosque in Qazvin
  • جابر دانش*، محمدرضا پورجعفر، محمد نقی زاده
    یکی از مبادی موثر در تحلیل فضای شهری، توجه به انگاره های فرهنگی و هنجارهای اخلاقی جامعه است که به طور مشخص در شاکله فرهنگ ایرانی، صبغه دینی به خود گرفته است. این پژوهش، با تکیه بر منابع مکتوب و با طرح رویکرد اخلاق محور در تحلیل فضاهای شهری و با تمرکز بر مفهوم حیاء در آراء دینی، به تبیین ویژگی های آن در کالبد شهر و شیوه های تجلی و تجسم صفت مذکور می پردازد. روش تحقیق در تحلیل و احصاء ویژگی های حیاء در آموزه های دینی، اکتشافی و تحلیلی است که در رویکردی استقرایی و تحلیلی، نحوه بروز و تجلی حیاء در فضاهای شهری، مبتنی بر شاخص های ماخوذ از روایات، شیوه ها و جلوه های آن تبیین شده است. تحلیل محتوای روایات در تطبیق و تحلیل محیطی آن، ناظر بر اصول پنج گانه کرامت، حرمت، معنویت، نظارت و عقلانیت است که ظهور و عینیت آن در فضای شهری مستلزم توجه به وجوه مختلف رفتاری و فضایی است.
    کلید واژگان: حیاء, اخلاق, تجلی, فضای شهری, رفتار اجتماعی
    Jaber Danesh *, Mohammad Reza Pourjafar, Mohammad Naghizadeh
    One of the mos t important factors in the analysis of urban space is the attention to ethical norms of the society, which has become a part of religious culture in Iran. The path of analysis and explanation of urbanization from the perspective of Islamic principles is based on the principles and attributes that through the modes and concepts of the transcendental and through the tools and rules, takes on a special physical s tructure, so that ultimately the full effect of the city occurs in which the person at all times is aware of the transcendental and spiritual dimensions of life. This research, by relying on written sources and introducing an ethical approach in analyzing urban spaces and focusing on the concept of pudency, explains its features in the city's body and the modes of manifes tation and embodiment of the aforementioned traits. The method of research is to analyze and characterize the characteris tics of pudency in religious, exploratory and analytical teachings. By referring to well-known, and repeated narratives in Hadith sources, its content has been inves tigated. In the following, in an inductive and analytical approach, the mode of manifes tation of pudency in urban spaces has been explained based on indicators excerpted from Hadiths, the ways and the effects of it. Generally speaking, in the path to the rise of spiritual and moral values in urban space and its physical manifes tation, it is a legible process that explains and clarifies it more precisely and objectively s tep by s tep. In this regard, in this s tudy, the content analysis of the consecrated Hadiths in relation to pudency in order to achieve the basic concepts has been considered. In the complementary s tages, with its adaptation and environmental analysis, the five principles derived from pudency, including dignity, sanctity, spirituality, supervision and rationality, and each of them was analyzed separately, and finally, in the form of 13 methods and 32 manifes tations, the dimensions of manifes tation and spatial-physical imagination of pudency are discussed. But the emergence and objectivity of the final propositions expressed in urban space requires attention to spatial and behavioral aspects. More precisely, emphasizing and directing people to the inner and spiritual areas of pudency in urban space requires some arrangements that some of them can be achieved in the form of physical measures in urban space, but the nature and scope of pudency in relation to others, Requires social and behavioral considerations. In this regard, the final cases explained in the form of s tatements can be divided into three main categories: (a) The major cases of the s tated physical form are arrangements that have a deterrent and preventive role in the occurrence of abnormalities and can be the basis The occurrence of a variety of social behaviors; (b) It has been s tated that, in addition to the previous role, self-indications and physical analogy are related to veneration; (c) In some cases, in addition to emphasizing physical equipment, social interactions and Creating privacy and appropriate physical conditions are discussed.
    Keywords: Pudency, Ethics, Manifes tation, Urban space, Social behavior
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال