جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "آنتی اکسیدانت" در نشریات گروه "پزشکی"
-
مقدمه
فرآیند انجماد با مکانیسم های مختلفی مانند ایجاد استرس های اکسیداتیو، اسمزی و دمایی سبب کاهش کیفیت اسپرم پس از فرآیند انجماد-ذوب می شود. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر افزودن همزمان کلروژنیک اسید و لیپوئیک اسید به عنوان مکمل آنتی اکسیدانی در محیط فریز اسپرم در بیماران مبتلا به الیگوآستنوزواسپرمیا است.
مواد و روش هانمونه های منی بیماران مبتلا به الیگوآستنوزواسپرمیا در 5 گروه نمونه تازه (مایع منی قبل از فریز)، کنترل (محیط فریز اسپرم بدون مکمل)، گروه CGA (محیط فریز اسپرم همراه با µM100 کلروژنیک اسید)، گروه ALA (محیط فریز اسپرم همراه با µM200 لیپوئیک اسید) و گروه CGA+ALA (محیط فریز اسپرم همراه با کلروژنیک اسید و لیپوئیک اسید) قرار گرفتند. قبل و بعد از فرآیند انجماد-ذوب، تحرک کلی اسپرم، میزان زنده مانی به کمک رنگ آمیزی ائوزین-نگروزین و میزان قطعه قطعه شدن DNA اسپرم به روش Halo بررسی شد.
نتایجدر گروه کنترل، کاهش تحرک کلی و زنده مانی اسپرم و همچنین افزایش میزان DFI مشاهده شد. انجماد اسپرم در گروه های CGA، ALA و CGA+ALA با افزایش معنی دار در میزان زنده مانی و تحرک کلی اسپرم پس از ذوب همراه بود. همچنین، نتایج آزمون Halo نشان داد که افزایش میزان DFI اسپرم ها ناشی از فرآیند انجماد-ذوب در هر 3 گروه آزمایش کمتر از گروه کنترل بود و این کاهش از لحاظ آماری معنادار (05/0>P) بود.
نتیجه گیریافزودن هم زمان کلروژنیک اسید و لیپوئیک اسیدبه محیط فریز اسپرم می تواند کیفیت نمونه های اسپرم را پس از فرآیند انجماد-ذوب از لحاظ تحرک، زنده مانی و قطعه قطعه شدن DNA افزایش دهد و در نتیجه بازدهی این تکنیک را در درمان ناباروری مردان بهبود بخشد.
کلید واژگان: اسپرم, آنتی اکسیدانت, کلروژنیک اسید, لیپوئیک اسید, انجمادIntroductionCryopreservation by various mechanisms, such as the induction of oxidative, osmotic, and temperature stress, causes a reduction in sperm quality after the freeze-thaw process. This study aimed to investigate the effect of the simultaneous addition of chlorogenic acid and lipoic acid as an antioxidant supplement to sperm freezing medium in patients with oligoasthenospermia.
MethodsSperm samples from patients with oligoasthenozoospermia were divided into five groups as follows: fresh sample (pre-frozen semen), control (sperm freezing medium without supplements), CGA group (sperm freezing medium with 100 µM chlorogenic acid), ALA group (sperm freezing medium with 200 µM lipoic acid) and CGA+ALA group (sperm freezing medium with chlorogenic acid and lipoic acid). Total mobility, viability rate (eosin-nigrosin staining) and DNA fragmentation index (Halo test) were assessed before and after freeze-thawing.
ResultsIn the control group, there was a decrease in total sperm motility and viability and an increase in DFI. Freezing sperm in the CGA, ALA, and CGA+ALA groups was associated with a significant increase in viability and total sperm motility after thawing. The results of the Halo test also showed that the increase in sperm DFI caused by the freeze-thaw process was less in all three experimental groups than in the control group, and this decrease was statistically significant (P<0.05).
ConclusionThe simultaneous addition of chlorogenic acid and lipoic acid to the sperm freezing medium can improve the quality of sperm samples after the freeze-thaw process in terms of mobility, viability, and DNA fragmentation, thus increasing the efficiency of this technique in the treatment of male infertility.
Keywords: Sperm, Antioxidant, Chlorogenic Acid, Lipoic Acid, Cryopreservation -
مقدمه
بای پس قلبی- ریوی و آسیب خون رسانی مجدد منجر به آزاد شدن رادیکال های آزاد و واسطه های التهابی می گردد. استفاده از آنتی اکسیدان ها حین بای پس قلبی- ریوی، به یک استراتژی برای نجات میوکارد از حمله ی این رادیکال ها تبدیل شده است. هدف از این پژوهش، بررسی اثر ان-استیل سیستئین (N-acetyl cysteine) NAC بر کاهش آسیب به میوکارد ناشی از رادیکال های آزاد بود.
روش هادر یک کارآزمایی بالینی، 40 بیمار کاندید جراحی پیوند کرونر جهت دریافت داروی ان- استیل سیستین در محلول پرایم، به طور تصادفی به 2 گروه مداخله و شاهد تقسیم شدند. در گروه مداخله به محلول پرایم، NAC اضافه گردید و در گروه شاهد حجم معادل از دارونما (نرمال سالین) تجویز شد. میزان تروپونینI (cTnI) و CRP به صورت کمی، نیاز به شوک و pace maker و مدت زمان اقامت در ICU در هر دو گروه بررسی و مقایسه گردید.
یافته هابیماران دو گروه از نظر سن، جنس، نیاز به دفیبریلاتور، کسر جهشی، مدت زمان پمپ و کلمپ آثورت تفاوت معنی داری نداشتند. میانگین تروپونین، 8 ساعت پس از جراحی در گروه مداخله و شاهد به ترتیب 1/84 ± 5/05 و 1/60 ± 10/37 و میانگین CRP 24 ساعت بعد ازعمل به ترتیب 7/45 ± 28/47 و 5/74 ± 55/18 بود. میانگین اقامت در (Intensive care units) ICU در گروه مداخله و شاهد به ترتیب 51/73 ± 10/9 و 55/78 ± 13/5 بود و تفاوت معنی داری دیده نشد.
نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان داد، استفاده از NAC موجب کاهش CRP و cTnI پس از عمل جراحی قلب باز گردید که گویای اثر آنتی اکسیدانی و ضدالتهابی آن بر میوکارد می باشد.
کلید واژگان: آنتی اکسیدانت, عوامل ضدالتهاب, بای پس قلبی- ریوی, استرس اکسیداتیو, ان-استیل سیستئینBackgroundCardiopulmonary bypass and reperfusion injury lead to the release of free radicals and inflammatory mediators during surgery. The use of antioxidants during cardiopulmonary bypass has become a strategy to save the myocardium from the attack of these radicals. This study aimed to investigate the effect of N-acetyl cysteine on reducing damage to the myocardium caused by free radicals.
MethodsIn a randomized clinical trial, 40 patients who were candidates for vascular graft surgery to receive N-acetyl cysteine in Prime solution were randomly divided into two intervention and control groups. In the intervention group, N-acetyl cysteine was added to the prime solution, and in the control group, an equivalent volume of placebo (normal saline) was administered. The levels of Troponin I and C-reactive protein, the need for shock and pacemaker, and the length of stay in the Intensive Care Unit were investigated and compared in both groups.
FindingsThe patients of both groups did not have significant differences in terms of ages, sex, ejection fraction, duration of the pump, and Athort clamp. Average troponin 8 hours after surgery in the intervention and control groups were 60.5 ± 1.84 and 5.05 ± 1.84 respectively. 10.37 ± 1.0 and the average CRP 24 hours after the operation was 28.47 ± 7.45 and 55.18 ± 5.74, respectively. The need for a defibrillator was not significantly different between the two groups (P < 0.05). The average length of stay in the intensive care unit in the intervention and control groups was 51.73 ± 10.9 and 55.78 ± 13.5, respectively, and no significant difference was seen.
ConclusionThe results show that the use of NAC decreases CRP and cTnI after open heart surgery, which shows its antioxidant and anti-inflammatory effect on the myocardium.
Keywords: Anti-inflammatory agents, Antioxidants, Cardiopulmonary bypass, N-acetyl cysteine, Oxidative Stress -
پیش زمینه و هدف
هدف از این مطالعه بررسی اثرات محافظتی عصاره زنجبیل و ان استیل سیستیین بر سمیت ژنتیکی ناشی از سدیم آزید در لنفوسیت های خون محیطی بود. سدیم آزید به عنوان یک جهش زای ژنتیکی قوی در موجودات مختلف از جمله باکتری ها، گیاهان و حیوانات شناخته می شود و یک عامل ژنوتوکسیک در نظر گرفته می شود که به طور گسترده بر بسیاری از ارگانیسم ها تاثیر می گذارد.
مواد و روش کاردر این مطالعه تجربی، عصاره هیدروالکلی زنجبیل (0.1، 0.5 و 1 میکرومولار) و استیل سیستیین (50، 100 و 500 میکرومولار) از نظر اثرات محافظتی بر روی سمیت ژنتیکی ناشی از سدیم آزید در لنفوسیت ها مورد آزمایش قرار گرفتند. برای آنالیز نمونه خون انسان از روش میکرونوکلیوس استفاده شد. داده های جمع آوری شده از آزمایش با استفاده از نرم افزار آماری Graph Pad Prism v8 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و P<0.05 به عنوان سطح معنی داری در نظر گرفته شد.
یافته هانتایج نشان داد که سدیم آزید باعث ایجاد سمیت ژنتیکی در لنفوسیت های خون انسان می شود و باعث تشکیل ریزهسته ها می شود. تیمار لنفوسیت ها با غلظت های مختلف استیل سیستیین و زنجبیل باعث کاهش تولید میکرونوکلیوس ها به صورت وابسته به دوز شد که منجر به کاهش سمیت ژنتیکی شد (p<0.05)
بحث و نتیجه گیریاین مطالعه نتیجه گرفت که ان استیل سیستیین، در غلظت های 100 و 500 میکرومولار، و زنجبیل، در تمام دوزها، منجر به کاهش وابسته به دوز در سمیت ژنی شد. این نشان می دهد که N-استیل سیستیین و ترکیبات موجود در عصاره زنجبیل دارای قدرت آنتی اکسیدانی بالایی هستند و آنها را قادر می سازد تا سمیت ژنتیکی ناشی از سدیم آزید را کاهش دهند.
کلید واژگان: سمیت ژنتیکی, سدیم آزید, آنتی اکسیدانت, زنجبیل, ان استیل سیستئینBackground & AimsThe aim of this study was to investigate, the protective effects of ginger extract and acetylcysteine were investigated on genotoxicity caused by sodium azide in peripheral blood lymphocytes. Sodium azide is known as a powerful genetic mutagen in various organisms including bacteria, plants, and animals, and is considered a genotoxic agent that widely affects many organisms.
Materials & MethodsIn this experimental study, the hydroalcoholic extract of ginger (0.1, 0.5, and 1 µM) and acetylcysteine (50, 100, and 500 µM) were tested for their protective effects on genotoxicity caused by sodium azide in lymphocytes. The micronucleus method was used to analyze human blood samples. Data collected from the experiment were analyzed using Graph Pad Prism v8 statistical software, with P<0.05 considered as a significant level.
ResultsThe results showed that sodium azide induces genotoxicity in human blood lymphocytes, causing the formation of micronuclei. Treatment of lymphocytes with different concentrations of acetylcysteine and ginger reduced the production of micronuclei in a dose-dependent manner, leading to a reduction in genotoxicity (p<0.05).
ConclusionThe study concluded that N-acetyl-cysteine, at concentrations of 100 and 500 µM, and ginger, at all doses, led to a dose-dependent reduction in genotoxicity. This suggests that N-acetyl-cysteine and compounds found in the ginger extract have high antioxidant power, enabling them to reduce the genetic toxicity caused by sodium azide.
Keywords: Acetylcysteine, Genotoxicity, Ginger, Micronucleus, Sodium Azide -
زمینه
اسپیرولینا پلاتنسیس یک ریزجلبک رشته ای و فتوسنتزکننده است که حاوی 25 نوع ویتامین، مواد معدنی و ترکیبات زیست فعال مانند فلاونوییدها و پلی فنل ها می باشد. هدف از این مطالعه، بررسی فعالیت آنتی اکسیدانی و سمیت سلولی عصاره اتانولی اسپیرولینا پلاتنسیس است.
مواد و روش هامیزان غلظت ترکیبات پلی فنلی، فلانوییدی و فعالیت آنتی اکسیدانی عصاره اتانولی اسپیرولینا، به ترتیب با روش فولین سیوکالتو، کلرید آلومینیوم و کاپراک اندازه گیری شد. سمیت سلولی عصاره بر سلول های سرطان کولورکتال HCT116 و SW742 با استفاده از روش MTT تعیین گردید. سلول ها به مدت 24، 48 و 72 ساعت با غلظت های مختلف عصاره اتانولی اسپیرولینا (1000-0 میکروگرم بر میلی لیتر) تیمار شدند.
یافته هافعالیت آنتی اکسیدانی عصاره اتانولی اسپیرولینا پلاتنسیس، 6/63±53/7 میلی گرم اسید آسکوربیک بر گرم عصاره خشک بوده و دارای سطح بالایی از ترکیبات پلی فنلی و فلاونویید می باشد. کاهش زنده مانی وابسته به دوز و زمان در سلول های HCT116 و SW742 پس از قرار گرفتن در معرض عصاره مشاهده شد. بعد از تیمار 72 ساعته، میزان IC50 برای رده سلول های HCT116 و SW742 به ترتیب 0/33±14/97 و 26/52±13/1 میکروگرم بر میلی لیتر می باشد.
نتیجه گیرینتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که عصاره اتانولی اسپیرولینا به طور چشمگیری باعث کاهش زنده مانی سلول های سرطان کولورکتال شد. بنابراین این عصاره می تواند کاندیدی جهت تولید مواد ضدسرطان باشد.
کلید واژگان: اسپیرولینا پلاتنسیس, سرطان کولورکتال, عصاره اتانولی, آنتی اکسیدانت, سمیت سلولیBackgroundSpirulina platensis (S. platensis) is a filamentous and photosynthetic microalgae that contains 25 kinds of vitamins and minerals and bioactive compounds such as flavonoids and polyphenols. The aim of this study was to evaluate the antioxidant and cytotoxic activities of ethanolic extract of S. platensis.
Materials and MethodsThe polyphenolic content, flavonoid content and antioxidant activity of the ethanolic extract of S. platensis was evaluated by Folin-Ciocâlteu reagent, chloride aluminum method, and CUPRAC, respectively. The cytotoxicity of extract on HCT116 and SW742 colorectal cancer cells was determined using an MTT assay after 24, 48 and 72 h treatment with various concentrations of S. platensis extract (0-1000 μg/ml).
ResultsThe ethanolic extract of S. platensis showed an antioxidant activity of 53/7±6/63 mg of Ascorbic acid/g dried sample and was characterized with a high level of polyphenolic and flavonoid content. A dose and time dependent decrease in the viability of HCT116 and SW742 cells was detected following exposure to the extract. After 72 h treatment, IC50 value of HCT116 and SW742 cell lines was obtained as 14/79±0/33 µg/ml and 13/26±1/52 µg/ml, respectively.
ConclusionThe results of the present study showed that the ethanolic extract of S. platensis decreases colorectal cancer cell viability significantly. Therefore, this extract can be a candidate for producing anticancer agents.
Keywords: Spirulina Platensis, Colorectal Cancer, Ethanolic Extract, Antioxidant, Cytotoxicity -
زمینه
سرطان کولورکتال (CRC) یکی از دلایل اصلی مرگ ومیر در سراسر جهان است. سارگاسوم بوونیوم گونه ای گیاهی از جلبک های قهوه ای است که به طور گسترده در خلیج فارس یافت می شود. مطالعه حاضر به بررسی فعالیت آنتی اکسیدانی و سمیت سلولی عصاره هیدروالکلی گیاه سارگاسوم بوونیوم در رده سلول های سرطان کولورکتال پرداخته است.
مواد و روش ها:
سارگاسوم بوونیوم از خلیج فارس در استان بوشهر جمع آوری گردید و با خیساندن در اتانول 70 درصد، عصاره هیدروالکلی آن استخراج شد. میزان پلی فنل، فلاونویید و فعالیت آنتی اکسیدانی عصاره هیدروالکلی (اتانولی 70 درصد) به ترتیب با روش های فولین سیکالتو، آلومینیوم کلراید و CUPRAC بررسی گردید. سپس اثر سمیت سلولی این عصاره در دو رده سلولی سرطان کولورکتال (SW742 و HCT116) و سلول سالم (فیبروبلاست) در زمان های 24، 48 و 72 ساعت با روش MTT تعیین گردید.
یافته ها:
عصاره هیدروالکلی دارای مقادیر قابل توجهی پلی فنل (66/0±79/36 میلی گرم اسید گالیک/ گرم وزن خشک عصاره، فلاونوویید (میلی گرم کویرستین/ گرم وزن خشک عصاره 5/2±66/194) و ظرفیت آنتی اکسیدانی (16/9±99/526) میلی گرم اسید آسکوربیک/ گرم وزن خشک عصاره) می باشد. عصاره هیدروالکلی به صورت وابسته به دوز و زمان به تدریج رشد سلول ها را در سلول های SW742 و HCT116 و فیبروبلاست مهار کرد.
نتیجه گیری:
نتایج ما نشان داد که عصاره هیدروالکلی سارگاسوم بوونیوم ممکن است پتانسیل قابل توجهی برای توسعه به عنوان یک ماده ضدسرطان مبتنی بر محصول طبیعی جدید داشته باشد.
کلید واژگان: سارگاسوم بوونئوم, سرطان کولورکتال, عصاره هیدروالکلی, آنتی اکسیدانت, سمیت سلولیBackgroundColorectal cancer (CRC) is one of the leading causes of death worldwide. Sargassum boveanum is a plant species of brown algae that is widely found in the Persian Gulf. The present study investigated the antioxidant and cytotoxic activity of the hydroalcoholic extract of Sargassum boveanum in colorectal cancer cell lines.
Materials and MethodsSargassum boveanum was collected from the Persian Gulf in Bushehr province. The hydroalcoholic extract of this plant was extracted by maceration in ethanol 70%. The concentrations of polyphenols, flavonoids and antioxidant activity of the hydroalcoholic extract (ethanol 70%) were assessed by folin ciocalteu, aluminum chloride and CUPRAC methods, respectively. Afterwards, the cytotoxicity effect of this extract was investigated in two colorectal cancer cell lines (SW742 and HCT116) and normal cells (fibroblasts) at 24, 48 and 72 hours post-treatment by the MTT method.
ResultsThe studied hydroalcoholic extract contains significant amounts of polyphenol (36.79 ± 0.66 mg GAE/g dwt), flavonoid (194.66±2.5 QE/g dwt) and antioxidant capacity (526.99 ± 9.16 mg AA/g dwt). The hydroalcoholic extract gradually inhibited cell growth in the SW742, HCT116 and fibroblast cells in a
time- and dose-dependent manner.ConclusionOur results showed that sargassum boveanum hydroalcoholic extract may have considerable potential for development as a novel, natural product-based, anticancer agent.
Keywords: Sargassum Boveanum, Colorectal Cancer, Hydroalcoholic Extract, Antioxidant, Cytotoxicity -
اهداف
آلودگی های ترافیکی یکی از معضلات جدی سلامت در سراسر جهان است. استرس اکسیداتیوی که در اثر رادیکال های آزاد ایجاد می شود، به طیف گسترده ای از آسیب های سلولی نظیر غیرفعال سازی آنزیم، پراکسیداسیون لیپید، اکسیداسیون پروتئین و لیپوپروتئین و بروز انواع بیماری ها منتهی می شود. هدف از این مطالعه ارزیابی پارامترهای استرس اکسیداتیو در سرم خون رانندگان درون شهری در مقایسه با رانندگان برون شهری با نگاه تاثیر آلاینده های ترافیکی بود.
مواد و روش هامطالعه حاضر یک مطالعه همگروهی آینده نگر است. جامعه آماری مورد بررسی رانندگان مرد مراجعه کننده به طب کار قائمشهر در فاصله زمانی سال های 1398 تا 1399 بود. با هدف تعیین پارامترهای اکسیداتیو (NO و MDA) و آنتی اکسیدانتی (TAC، CAT) در سرم خون، 45 راننده وسیله نقلیه داخل شهری که در معرض آلاینده های ترافیکی بودند و 45 راننده برون شهری به عنوان گروه شاهد به روش نمونه گیری احتمالی سیستماتیک انتخاب شدند. داده ها با استفاده از آزمون کای دو و آزمون T-test ارزیابی شدند و از نرم افزار SPSS 22 استفاده شد.
یافته هاداده های حاصل از این مطالعه نشان داد که میانگین شاخص های نیتریک اکساید، ظرفیت آنتی اکسیدانی تام و آنزیم کاتالاز در گروه رانندگان در معرض آلاینده های ترافیکی پایین تر از گروه شاهد بود، در حالی که پراکسیداسیون لیپیدی در این گروه در مقایسه با رانندگان گروه شاهد بالاتر بود که در سطح احتمال آماری 1 درصد (0/001>p) معنادار بود.
نتیجه گیریاسترس اکسیداتیو ناشی از آلودگی های ترافیکی باعث کاهش ظرفیت آنتی اکسیدانی تام (TAC) و افزایش شرایط اکسیداتیو در گروه رانندگان در معرض آلاینده های ترافیکی می شود که این شرایط می تواند سلامتی این افراد را تهدید کند.
کلید واژگان: رادیکال های آزاد, اکسیدانت, آنتی اکسیدانت, آلاینده های ترافیکی, استرس اکسیداتیوAIMSTraffic pollution is one of the most serious health problems in the world. Oxidative stress caused by free radicals leads to a wide range of cellular damage such as enzyme inactivation, lipid peroxidation, protein and lipoprotein oxidation and a variety of diseases. The aim of this study was to evaluation of oxidative stress parameters in the serum of urban drivers compared to suburban drivers with the impact of traffic pollutants.
MATERIALS & METHODSThe present research is a prospective Cohort study. The statistical population of the study was male drivers that referring to Ghaemshahr, Iran occupational medicine in 2019 to 2020. 45 drivers of urban vehicles exposed to traffic pollutants and 45 suburban drivers were selected as a control group by systematic probabilistic sampling to determine the oxidative (NO and MDA) and antioxidant (TAC, CAT) parameters in serum. Data were analyzed using chi-square and T-test in SPSS 22 software.
FINDINGSThe data from this study showed that the mean of nitric oxide, total antioxidant capacity and catalase enzyme indexes in the group of drivers exposed to traffic pollutants were lower than the control group, while lipid peroxidation was higher in the group of drivers exposed to traffic pollutants compared to the drivers in the control group, which is significant at the level of statistical probability level of 1% (p <0.001).
CONCLUSIONThe results of the research showed that oxidative stress caused by traffic Pollutants decreased the total antioxidant capacity (TAC) and increased oxidative conditions in the group of drivers exposed to traffic pollutants, which can threaten the health of these people.
Keywords: Free Radicals, Oxidant, Antioxidant, Traffic Pollutants, Oxidative Stress -
مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان، سال بیست و هفتم شماره 1 (پیاپی 118، فروردین و اردیبهشت 1401)، صص 13 -27زمینه و هدف
مسمومیت با سلنیم بدنبال مصرف یا تجویز بیش از حد ترکیبات سلنیم در انسان و حیوانات اتفاق می افتد. با توجه به آسیب اکسیداتیو بافتی در مقادیر سمی سلنیم، مطالعه حاضر به منظور بررسی اثر عصاره چغندر قند به عنوان گیاه حاوی ترکیبات آنتی اکسیدانت در درمان مسمومیت تجربی سلنیوم انجام شد.
مواد و روش هادر مطالعه حاضر 32 موش در 4 گروه مساوی: گروه کنترل، گروه دوم تجویز خوراکی سلنیت سدیم روزانه mg/kg6، گروه های سوم و چهارم تجویز سلنیت سلنیم به میزان مشابه همراه با تجویز خوراکی عصاره هیدروالکلی چغندر قند با دوزهای بترتیب mg/kg 500 و 240 بمدت ده روز انتخاب شدند. در پایان مطالعه سطوح سرمی بیلی روبین تام، آسپارتات ترانس آمیناز (AST)، آلانین ترانس آمیناز ALT))، آلکالین فسفاتاز ALP))، مالون دی آلدیید (MDA)، گلوتاتیون پراکسیدازGPX، سوپراکسید دیسموتاز (SOD) و کاتالاز (CAT) اندازه گیری شدند. تغییرات آسیب شناسی در بافتهای کبد، کلیه، قلب، مغز، ریه، پوست و مو ارزیابی گردید. داده ها با استفاده از آزمون One-way ANOVA و آزمون تعقیبی توکی تحلیل و 05/0P˂ معنی دار در نظر گرفته شد.
یافته هاسطوح سرمی بیلی روبین تام، AST، ALT و ALP در گروه دریافت کننده عصاره 500 به همراه سلنیت سدیم در مقایسه با گروه دریافت کننده سلنیت سدیم کاهش معنی داری را نشان داد (0/05˂p) . غلظت GPX، SOD و CAT در گروه دریافت کننده عصاره 500 به همراه سلنیت سدیم در مقایسه با گروه دریافت کننده سلنیت سدیم افزایش معنی داری را نشان داد (0/05˂p). در گروه دریافت کننده عصاره 500 به همراه سلنیت سدیم تغییرات پاتولوژیک در تمام بافتهای مورد مطالعه در مقایسه با گروه دریافت کننده سلنیت سلنیم کاهش معنی داری داشت (0/05˂p).
نتیجه گیرینتایج مطالعه نشان داد که عصاره چغندر قند می تواند اثرات بیوشیمیایی، استرس اکسیداتیو و پاتولوژیک مسمومیت تجربی با سلنیت سدیم را کاهش دهد.
کلید واژگان: مسمومیت با سلنیم, Beta vulgaris, آنتی اکسیدانت, آسیب شناسی بافتیBackground and AimSelenium poisoning can occur in human and animals due to excess intake of selenium compounds. Considering the tissue oxidative damage in toxic amounts of Selenium, the present study was conducted to evaluated the effect of Beta vulgaris extract, a plant containing antioxidant compounds, on the treatment of experimentally induced selenosis.
Materials and MethodsIn this study, 32 rats were divided into four equal groups: control group, the second group received 6 mg/kg of sodium selenite daily, the third and fourth groups received the same amount of sodium selenite along with the oral administration of 240 and 500 mg/kg of hydroalcoholic extract of Beta vulgaris respectively, for ten days. At the end of the study, serum levels of total bilirubin, aspartate transaminase (AST), alanine aminotransferase (ALT), alkaline phosphatase (ALP), malondialdehyde (MDA), Glutathione peroxidase (GPX), superoxide dismutase (SOD), and catalase (CAT) were measured. Pathologic changes in liver, kidney, heart, brain, lung, skin tissues and hair were evaluated. Data were analyzed using one-way ANOVA and Tukey's post-hoc test. P< 0.05 was considered significant.
ResultsSerum levels of total bilirubin, AST, ALT, and ALP in the group receiving extract at the dose of 500 mg/kg along with sodium selenite showed a significant decrease compared to those in the group receiving sodium selenite (P < 0.05). Concentrations of GPX, SOD, and CAT in the group receiving sodium selenite and the extract at the dose of 500 mg/kg were significantly higher than those in the group receiving sodium selenite alone (P < 0.05). Also in this group pathologic changes in the above mentioned tissues were significantly reduced compared to those in the group receiving Selenium alone(P < 0.05).
ConclusionThe results revealed that Beta vulgaris extract can reduce the biochemical, oxidative stress and pathological effects of experimental selenosis
Keywords: Selenosis, Beta vulgaris, Antioxidant, Histopathological -
سابقه و هدف
دیابت بیماری متابولیکی می باشد که سبب کاهش سطح فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی می شود. مشخص شده است که عصاره الکلی گیاه اسپند در روند بهبود بیماری دیابت موثر می باشد. هارمالین، ماده موثره اسپند است که دارای خواص آنتی اکسیدانی می باشد. در این مطالعه از مدل موش های دیابتی تیپ 1 برای بررسی خواص هارمالین استفاده شد.
مواد و روش هادر این مطالعه تجربی از 40 موش نر نژاد NMRI استفاده شد. موش ها به 5 گروه هشت تایی شامل کنترل (دریافت کننده آب و غذای معمولی)، دیابتی (موش هایی که با استرپتوزوتوسین دیابتی شدند)، شم (موش های دیابتی شده که در طی مراحل آزمایش فقط حلال هارمالین یعنی آب مقطر دریافت کردند)، گروه های تجربی 1 (هارمالین mg/kg50) و 2 (هارمالین mg/kg100) تقسیم شدند. پس از اتمام دوره تیمار، حیوانات به وسیله اتر بیهوش شدند و خونگیری از همه گروه ها انجام شد. میزان گلوکز، انسولین، کلسترول، HDL، LDL، مالون دی آلدیید، آنزیم های سوپراکسیددسموتاز و کاتالاز در سرم خون همه گروه ها موردسنجش قرار گرفت. با استفاده از روش وسترن بلات از بافت پانکراس گروه های مختلف به منظور سنجش تغییرات انسولین نمونه برداری انجام شد.
نتایجمیزان انسولین، HDL، سوپراکسیددسموتاز و کاتالاز در گروه های تیمارشده افزایش معنی داری داشت و میزان گلوکز، MDA، LDL و کلسترول در گروه های تیمارشده کاهش معنی داری را نشان داد.
نتیجه گیریتیمار موش های دیابتی شده با هارمالین، می تواند باعث بهبود شرایط موش های دیابتی شود.
کلید واژگان: هارمالین, آنتی اکسیدانت, دیابت, آنزیم های آنتی اکسیدانFeyz, Volume:25 Issue: 6, 2022, PP 1294 -1302BackgroundDiabetes is a metabolic disease that can causes complications such as oxidative stress and decreased levels of antioxidant enzymes. In researches, it has been found that the alcoholic extract of pecan is effective in the treatment of diabetes. Harmaline is an alkaloid of pecan extract, which has antioxidant properties. In this study, models of type 1 diabetic mice were used to evaluate the properties of harmaline.
Materials and MethodsIn this study, 40 male NMRI mice were used. Mice were divided into 5 groups of eight including control (ordinary food and water recipient), diabetic (mice that became diabetic with streptozotocin), sham (diabetic mice received only the solvent of harmalin, distilled water, during the experimental stages), experimental groups 1(50 mg/kg harmaline) and 2 (100 mg/kg harmaline). At the end of the harmaline treatment period, the animals were anesthetized with ether and blood samples were taken from all groups. Glucose, insulin, lipid profile, malondialdehyde (MDA), superoxide dismutase (SOD) and catalase (CAT) were measured in rat serum. Sampling of pancreatic tissue was performed using western blotting method to measure insulin changes in experimental groups.
ResultsThe levels of insulin, HDL, superoxide dismutase and catalase in treatment groups had a significant increase and the levels of glucose, MDA, LDL and cholesterol in treatment groups showed a significant decrease.
ConclusionTreatment of mice with harmaline can improves the condition of diabetic animals.
Keywords: Harmaline, Antioxidant, Diabetes, Antioxidant enzyme -
سابقه و هدف
آب مروارید(کاتاراکت) یک بیماری شایع در جوامع است و استرس اکسیداتیو مهم ترین عامل ایجاد آن می باشد. هدف از این مطالعه بررسی اثر محافظتی سه گیاه آمله، اگیرترکی و مامیران در برابر آب مروارید در رت با توجه به خواص آنتی اکسیدانتی این گیاهان است.
مواد و روش ها:
در این مطالعه، 30 نوزاد رت 10-8 روزه انتخاب و به 5 گروه تقسیم شدند. گروه 1 (گروه کنترل) نرمال سالین در روز 10 بعد از تولد دریافت کرد و به گروه 2، 3، 4 و 5 برای القای کاتاراکت نابالغ، µmole/kg 30 به صورت زیرجلدی محلول سلنیت سدیم تزریق شد. گروه2 (گروه بیمار) تنها تک دوز سلنیت سدیم دریافت کردند. سپس گروه3 و4 و5 به صورت روزانه از روز 9 تا12 پس از تولد به ترتیب با تزریق داخل صفاقی mg/kg 400عصاره سه گیاه مامیران، آمله، اگیرترکی تحت درمان قرار گرفتند. در روز 17، لنز رت ها بررسی مورفولوژی شد و در روز 30 تولد، رت ها بیهوش و لنز آن ها خارج شد و محتوای گلوتایتون و مالون دی آلدهید بافت عدسی اندازه گیری شد. همچنین تست DPPH و محتوای فلاوونوییدی روی عصاره های این گیاهان انجام گرفت.
یافته ها:
به ترتیب آمله، مامیران و اگیرترکی بیش ترین میزان ترکیبات آنتی اکسیدانتی، سطح گلوتاتیون در بافت عدسی و کاهش درجه کاتاراکت و بیش ترین محافظت چشمی نسبت به گروه سلنیت سدیم را داشتند. از نظر محتوای مالون دی آلدهید، گیاهان آمله، اگیرترکی و مامیران به ترتیب کم ترین میزان را بعد از گروه کنترل نرمال سالین داشتند.
استنتاجگیاه آمله به طور چشمگیری باعث بهبود آب مروارید در مدل حیوانی رت می شود.
کلید واژگان: کاتاراکت, استرس اکسیداتیو, مامیران, آمله, اگیر ترکی, گلوتاتیون, مالون دی آلدهید, فلاونوئید, آنتی اکسیدانتBackground and purposeCataract is a common disease and oxidative stress is recognized as a major cause in its development. The aim of this study was to investigate the protective effect of Phyllanthus emblica L., Acorus calamus L., and Chelidonium majus L. against cataracts according to the antioxidant properties of these plants in rats.
Materials and methodsIn this study, 30 neonate rats (8-10 days) were divided into five groups; group 1 (control group) received normal saline on day 10. In other four groups, subcutaneous injections of sodium selenite (30 µmol/Kg) were done to induce cataract on day 10. In group 2 no other intervention was done. Groups 3, 4 and 5 received IP injections of Phyllanthus emblica L., Acorus calamus L. and Chelidonium majus L. extracts (400 mg/kg), respectively on day 9-12. On day 17, morphological examination of rats’ lenses were performed and on day 30 the rats were anaesthetized and their lenses were removed. The contents of glutathione and malondialdehyde were measured in lens tissue. DPPH and flavonoid content tests were also done on plants’ extracts.
ResultsP. emblica, C.majus, and A.calamus had the highest amount of antioxidant compounds, glutathione level in lens tissue, reduction in cataract grade, and the highest eye protection compared to the sodium selenite group, respectively. Also, the content of malondialdehyde were the lowest in groups that received P.emblica, A.calamus, and C.majus compared to the control group.
ConclusionP. emblica has considerable protective effect on cataract in rats.
Keywords: cataract, oxidative stress, Chelidonium majus, Phyllanthus emblica, Acorus calamus, glutathione, malondialdehyde, flavonoid, antioxidant -
زمینه
تشنج یک اختلال عملکرد مغزی ناشی از تخلیه الکتریکی غیرطبیعی نورونهاست که به صورت فعالیت الکتریکی پاتولوژیک در مغز بروز میکند. استرس اکسیداتیو در آسیب ناشی از تشنج در نورونهای مغز نقش دارد. هدف در این مطالعه اثرات ضدتشنج و آنتی اکسیدانت پیوگلیتازون، یک داروی مورد استفاده در دیابت نوع 2 ،در برابر تشنج ناشی از پنتیلن تترازول در موش سوری مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش هادر این مطالعه تجربی 28 موش سوری نر بالغ با وزن بین 20 تا 30 گرم مورد مطالعه قرار گرفتند. موشها به چهار گروه کنترل، پیوگلیتازون، پنتیلن تترازول و درمان تقسیم شدند. پیوگلیتازون (80 میلیگرم بر کیلوگرم) به صورت خوراکی تجویز شد و چهار ساعت پس از آن نرمال سالین یا پنتیلن تترازول (85 میلیگرم بر کیلوگرم) به صورت داخلصفاقی تزریق شد. در گروه های کنترل و پنتیلن تترازول به جای پیوگلیتازون از کربوکسی متیل سلولز استفاده شد. در بازه زمانی یک ساعت بعد از تزریق پنتیلن تترازول شدت تشنج با استفاده از معیار راسین مورد سنجش قرار گرفت. سپس موشها کشته شدند و میزان مالون دیآلدهید و فعالیت آنزیم های کاتالاز و سوپراکسید دیسموتاز در نمونه های هیپوکامپ اندازه گیری شد.
یافته هاپیوگلیتازون باعث افزایش مدتزمان لازم برای شروع مراحل یک تا چهار تشنج و پیشگیری از مرحله پنج تشنج بر اساس معیار راسین شد. این دارو باعث کاهش میزان لیپید پراکسیداسیون ناشی از تشنج ایجادشده توسط پنتیلن تترازول و همچنین افزایش فعالیت آنزیمهای کاتالاز و سوپراکسید دیسموتاز در هیپوکامپ شد. در پیشگیری از تشنج پایدار ناشی از پنتیلن تترازول و نتیجه گیری نتایج این مطالعه نشان داد اثرات آنتی اکسیدانت پیوگلیتازون احتماال محافظت از نورونها در برابر آسیبهای ناشی از تشنج نقش دارد.
کلید واژگان: تشنج, پیوگلیتازون, پنتیلن تترازول, آنتی اکسیدانتBackgroundEpilepsy is a neurologic dysfunction caused by abnormal electrical activity in the brain. Oxidative stress is involved in the seizure-induced brain damage.
ObjectiveThis study aimed to evaluate the anticonvulsant and antioxidant effects of pioglitazone (a peroxisome proliferator-activated receptor gamma agonist used for treatment of type 2 diabetes) on Pentylenetetrazole (PTZ)-induced seizure in rats.
MethodsIn this experimental study, 28 rats weighing 20-30 g were divided into four groups of control, pioglitazone, PTZ, and treatment. For treatment, PTZ (85 mg/kg) or normal saline was injected intraperitoneally and 4 hours later, pioglitazone (80 mg/kg) was administrated orally. Carboxymethylcellulose was administered orally in the control and PTZ groups, instead of pioglitazone. One hour after PTZ injection, seizure severity was assessed using Racine scale. Then, the rats were decapitated and the Malondialdehyde (MDA) level and the activity of Catalase (CAT) and Superoxide Dismutase (SOD) in their hippocampus samples were measured by standard methods.
FindingsPioglitazone administration significantly increased the latency to the onset of seizure stages 1-4 and prevented the stage 5. It significantly reduced the lipid peroxidation caused by PTZ-induced seizure and increased the activity of CAT and SOD enzymes in the hippocampus of rats.
ConclusionAntioxidant effects of pioglitazone may play a role in preventing stable PTZ-induced seizures and protecting neurons from seizure-caused damage.
Keywords: Seizure, Pioglitazone, Pentylenetetrazole, Antioxidant, Anticonvulsant -
زمینه و اهداف
رنگدانه ملانین ساختار پیچیده آبگریز با بار منفی داشته و بطور طبیعی در باکتری ها برای محافظت در مقابل اشعه فرا بنفش، رادیکال های آزاد و تنش های محیطی تولید می شود. تولید رنگدانه در باکتری ها به دلیل رشد سریع، بازدهی بالاتر و استخراج راحت تر نسبت به سایر منابع زیستی دارای مزایای بیشتری است. هدف از این مطالعه جداسازی و شناسایی بیوشیمیایی و مولکولی باکتری تولید کننده ملانین و مطالعه برخی ویژگی های زیستی این رنگدانه بوده است.
مواد و روش هانمونه خاک پارک دانشگاه اصفهان جمع آوری و در محیط کشت نوترینت آگار حاوی ال- تیروزین کشت و باکتری مولد هاله قهوه ای رنگ جداسازی و با استفاده از روش های فنوتیپی و مولکولی شناسایی شد. رشد باکتری در محیط حاوی ال-تیروزین و تولید ملانین با روش اسپکتروفتومتری بترتیب در 600 و 400 نانومتر اندازه گیری شد. استخراج رنگدانه بوسیله افزایش اسیدیته مایع رویی کشت مایع انجام گرفت، و میزان ملانین تولید شده، خواص آنتی اکسیدانی (DPPH) و میزان خاصیت محافظتی آن در برابر نور (SPF) اندازه گیری شد.
نتایجسودوموناس استوتزری سویه UIS2 با توانایی رشد در نوترینت آگار و تولید ملانین جداسازی و با شماره دسترسی MG519615 در بانک ژن NCBI ثبت شد. حداکثر تولید ملانین در این سویه 600 میلی گرم بر لیتر بدست آمد. خاصیت آنتی اکسیدانتی ملانین استخراج شده در آزمایش DPPH 9/74 % و خاصیت محافظتی در برابر نور آفتاب (SPF) 05/49 واحد بر میلی لیتر بدست آمد.
بحثرنگدانه ملانین سودوموناس جدا شده فعالیت آنتی اکسیدانی بالایی در برابر تنش های ROS داشته و باSPF بالا می تواند به عنوان کاندید مناسبی برای کاربردهای آرایشی، دارویی، و رفع آلودگی محیط زیست پیشنهاد شود.
کلید واژگان: آنتی اکسیدانت, SPF, رنگدانه ملانین, سودوموناس استوتزریBackgroundMelanin is a negative charge hydrophobic complex pigment. Melanin is produced naturally in bacteria to protect them against UV, free radicals and environmental stresses. Pigment production in bacteria has more advantages than other biosources due to its rapid growth, higher efficiency and easier extraction. The aim of this study was the isolation, biochemical and molecular identification the melanin pigment producing bacterium in the presence of l-tyrosine and the evaluation of the pigment biological properties.
MethodsThe soil sample was collected from the University of Isfahan Park, and cultured in nutrient agar medium containing l-tyrosine. The colony with brown halo was isolated and identified using phenotypic and molecular methods. The bacterial growth and melanin production were evaluated by spectrophotometry at 600 and 400 nm, respectively. The melanin pigment was extracted by increasing the acidity of the broth culture supernatant. The melanin production yield, antioxidant activity and sun protection factor (SPF) of melanin were determined.
ResultsPseudomonas stutzeri strain UIS2 capable to grow in nutrient agar and melanin production, was isolated and registered in NCBI GenBank with accession no. MG519615. The maximum melanin production was obtained 600 mg l-1 by isolated strain. The antioxidant property of melanin in DPPH test was determined as 74.9% and its SPF was 49.05 U/mL.
ConclusionThe melanin pigment from the isolated Pseudomonas showed high SPF and high antioxidant activity against ROS stresses. So, it can be suggested as a suitable candidate for application in cosmetic, pharmaceutical, and environmental decontaminant.
Keywords: Antioxidant, SPF, Melanin pigment, Pseudomonas stutzeri -
سابقه و هدف
ام اس به عنوان یک بیماری خود ایمنی، شایع ترین بیماری التهابی دمیلینه در افراد جوان است که روی سیستم اعصاب مرکزی تاثیر می گذارد. در این مطالعه، با توجه به اثر آنتی اکسیدانی و حفاظت نورونی میریسیترین، اثر تجویز این ماده بر نقایص شناختی در مدل موش صحرایی مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش هادر این مطالعه تجربی، چهل سر موش صحرایی نژاد ویستار به پنج گروه مختلف تقسیم شدند. از تزریق داخل هیپوکمپی 3 میکرو لیتر اتیدیوم بروماید 01/0 درصد، با استفاده از سرنگ همیلتون جهت القای دملیناسیون استفاده شد. داروی میریسیترین به میزان 5 میلی گرم/کیلوگرم به مدت 7 روز به صورت داخل صفاقی بعد از القای دمیلیناسیون تزریق گردید. اندازه گیری حافظه اجتنابی غیر فعال در دستگاه شاتل باکس، حافظه فضایی با دستگاه ماز آبی موریس و میزان تعادل با دستگاه روتارود انجام شد. همچنین سطح هیپوکمپی مالون دی آلدئید (MDA)، فاکتور نکوز دهنده توموری آلفا (TNF-α) و ظرفیت تام آنتی اکسیدانی (TAC) اندازه گیری شد.
یافته هاتزریق اتیدیوم بروماید موجب افزایش معنی دار سطح هیپوکمپی MDA وTNF-α و کاهش فعالیت ظرفیت تام آنتی اکسیدانی هیپوکمپ شد (001/0 < P). تیمار میریسیترین از کاهش ظرفیت آنتی اکسیدانی و افزایش سطوح هیپوکمپی MDA وTNF-α ناشی از اتیدیوم بروماید به طور معنی داری ممانعت کرد (05/0 < P، 001/0 < P). ارزیابی رفتاری نیز نشان داد که تیمار با میریسیترین به طور قابل توجهی باعث بهبود توانایی نگهداری اطلاعات و یادآوری، بهبود حافظه فضایی و تعادل شد.
استنتاجتزریق اتیدیوم بروماید به ناحیه CA1 هیپوکمپ منجر به القا بیماری ام اس می گردد و تجویز میریسیترین احتمالا از طریق مسیرهای آنتی اکسیدانی و ضد التهابی باعث بهبود حافظه و عملکرد حرکتی در مدل ام اس می شود.
کلید واژگان: مالتیپل اسکلروزیس, میریسترین, آنتی اکسیدانت, شناخت, اتیدیوم برومایدBackground and purposeMultiple sclerosis (MS) as an autoimmune disease is the most common demyelinating inflammatory disease in young people that affects the central nervous system. Myricitrin (MYR) is known to have antioxidant and neuroprotection effects, so, the current study investigated its effect on cognitive defects in rat models of MS.
Materials and methodsIn this experimental study, 40 Wistar rats were divided into five groups. Intra- hippocampus injection of Ethidium bromide (3 µL 0.01%) was performed using Hamilton syringe to induce demyelination. MYR was injected intraperitoneally for seven days after induction of demyelination. Measurements of passive avoidance memory in shuttle box, spatial memory (using Morris water maze), balance (by rotarod task), and anxiety level (using elevated plus maze) were done. The levels of MDA, TNF-α, and total antioxidant capacity were also measured.
ResultsEthidium bromide significantly increased hippocampal MDA and TNF-α levels and decreased hippocampal total antioxidant capacity activity (P< 0.001). MYR treatment significantly prevented the decrease of antioxidant capacity and the increase in hippocampal MDA and TNF-α levels induced by ethidium bromide (P< 0.05 and P< 0.001, respectively). Behavioral evaluation also indicated that treatment with MYR significantly improved the ability to keep information and reminders, spatial memory, balance, and anxiety.
ConclusionInjection of ethidium bromide into the CA1 region of the hippocampus led to the induction of MS, and administration of MYR may improve memory, motor function, and anxiety in MS models, possibly through antioxidant and anti-inflammatory pathways.
Keywords: Multiple sclerosis, Myricitrin, antioxidant, cognition, ethidium bromide -
زمینه
با توجه به اهمیت گونه های جنس Stachys در ایران و اثرات بیولوژیک مهم آن، در این مطالعه سه گونه مختلف آن شامل Stachys benthamiana Boiss، St. aucheri Benth و St. inflata Benth از نواحی مختلف ایران جمع آوری گردیدند و عصاره های متانولی، متانول 80 درصد و دی کلرومتانی جهت ارزیابی میزان فعالیت بازدارندگی رادیکال های آزاد، محتوای تام فنولی و مهار آنزیم تیروزیناز مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روش هافعالیت آنتی اکسیدانتی با استفاده از آزمون بازداری رادیکال آزاد با استفاده از معرف 2 و 2- دی فنیل-1- پیکریل هیدرازیل (DPPH)، مقدار تام فنول با روش رنگ سنجی فولین سیو کالتو و اثر مهاری عصاره ها بر آنزیم تیروزیناز مورد بررسی قرار گرفت.
یافته هابررسی محتوای فنولی این عصاره ها بیانگر محتوای بالای ترکیبات فنولی (میلی گرم اکی والان گالیک اسید/ 1 گرم گیاه خشک) به ترتیب کاهش در عصاره متانول 80 درصد (7/139-5/98) عصاره متانولی (7/54-8/36) و در عصاره دی کلرومتانی (9/44-9/17) می باشد. به علاوه قدرت فعالیت آنتی اکسیدانی با میزان محتوای تام فنولی در ارتباط مستقیم می باشد و عصاره های متانول 80 درصد ببیشترین محتوای فنولی و فعالیت آنتی اکسیدانت را دارا می باشند. بررسی فعالیت مهاری آنزیم تیروزیناز نشان دهنده قدرت مهاری قابل توجه عصاره های دی کلرومتانی گونه St .inflata می باشد (IC50 معادل 6/0±4/5 میکرو مولار است).
نتیجه گیریبا توجه به مطالعات پیشین فعالیت مهاری آنزیم تیروزیناز این گیاهان عمدتا به واسطه حضور ترکیبات کمتر قطبی می باشند و احتمالا این ترکیبات با میزان بیشتری در عصاره دی کلرومتانی St. inflatai نسبت به دو گونه دیگر، یافت می شود.
کلید واژگان: تیروزیناز, مهار کننده تیروزیناز, Stachys, آنتی اکسیدانت, محتوای تام فنولی, DPPHBackgroundGiven the importance of Stachys genus in Iran and their significant biological activity, we collected three species of this plant: St. aucheri Benth., Stachys benthamiana Boiss and St. inflata Benth. from different regions of Iran. We examined the free radical scavenging potential, total phenol content and tyrosinase inhibitory activity of their methanol, methanol 80% and dichloromethane extracts.
Materials and MethodsAntioxidant activity and total phenol content of the mentioned extracts were assessed using DPPH and FolinCiocalteu reagent, respectively. The inhibitory activity of the extracts on tyrosinase was also investigated.
ResultsTotal phenol content of different extracts was high in the extracts as 98.5-139.7 mg eq. gallic acid/g in methanol 80% extract, 36.8-54.7 mg eq. gallic acid/g in methanol extract and 17.9-44.9 mg eq. gallic acid/g in dichloromethane extract. Furthermore, their antioxidant activity was correlated with total phenol content of the extracts. Methanol 80% extract had the highest total phenol content and antioxidant activity. Evaluation of the tyrosinase inhibitory potential of the extracts revealed that St.inflata exhibited a considerable inhibitory potential (IC50= 5.4 ± 0.6 µM).
ConclusionIt can be concluded that tyrosinase inhibitory activity of Stachys genus might be due to the less polar compounds and these compounds are mostly present in the dichloromethane extract of St. inflatai over St. aucheri and St. benthamiana
Keywords: Tyrosinase, tyrosinase inhibition, total phenol, DPPH, antioxidant activity, Stachys -
International Journal of Reproductive BioMedicine، سال هفدهم شماره 2 (پیاپی 109، Feb 2019)، صص 99 -106مقدمهاثرات درمان با آنتی اکسیدانت بر شاخص پراکندگی DNA اسپرم DFI)) و دستیابی به حاملگی طبیعی مورد بحث می باشد. به علت محدودیت های اخلاقی و تکنیکی، مطالعات محدودی میزان بارداری پس از درمان آنتی اکسیدان را نشان دادند.هدفهدف از این مطالعه کوهورت، تعیین میزان بهبودی DFI اسپرم و میزان حاملگی طبیعی پس از درمان با آنتی اکسیدانت در مردان نابارور می باشد.موارد و روش ها1645 مرد نابارور از اردیبهشت ماه سال 1394 تا آذر ماه سال 1396 در این مطالعه وارد شدند. قبل و بعد درمان با آنتی اکسیدانت، بررسی اسپرموگرام و DFI اسپرم با استفاده از پروتکل های استاندارد سازمان بهداشت جهانی 2010 (WHO) و همچنین تست ساختار کروماتین اسپرم (SCSA) انجام شد.نتایجمیزان بهبود کلی DFI اسپرم در کل جمعیت 38/9% بود. بهبود DFI اسپرم همبستگی نزدیک با بهبود کل حرکت (0/731 r= ،0/001p= ) و بهبود حرکت پیشرونده (0/885 r= ،0/001p= ) داشت. در 16/8% از افرادی که درمان آنتی اکسیدان را به مدت 9 ماه انجام دادند، حاملگی طبیعی رخ داد.نتیجه گیرینتایج مطالعه حاضر پیشنهاد می کند که SCSA همراه با اسپرموگرام ممکن است یک گزینه مناسب برای ارزیابی پتانسیل باروری باشد. علاوه بر این، درمان با آنتی اکسیدانت برای مردان با سطح بالایی از DFI اسپرم مفید واقع شود. اگرچه، میزان بارداری هنوز هم کم بود و پروتکل های درمانی دیگر مانند تکنیک های کمک باروری ممکن است ضروری باشد.کلید واژگان: آنتی اکسیدانت, گونه های فعال اکسیژن, تکه تکه شدن DNA, ناباروری مردانBackgroundThe effect of antioxidant therapy on sperm DNA fragmentation index (DFI) and achieving natural pregnancy were under debate. Very few studies have showed the rate of pregnancy rate after the antioxidant therapy due to ethical and technical limitations.ObjectiveThe aim of this cohort study was to determine the improvement rate of sperm DFI and natural pregnancy rate after the antioxidant therapy in infertile men.Materials and Methods1645 infertile men were subjected for this study from May 2015 to December 2017. The Spermogram and sperm DFI were assessed using World Health Organization (WHO) 2010-based protocols and sperm chromatin structure assay (SCSA), respectively, in sperm samples before and after antioxidant therapy.ResultsThe total sperm DFI improvement rate was 38.9% in the total population. Sperm DFI improvement had close correlation with total motility (r= 0.731, p= 0.001) and progressive motility improvement (r= 0.885, p= 0.001); 16.8% of individuals who completed antioxidant therapy for nine months achieved natural pregnancy.ConclusionThe results of the current study suggested that SCSA along with spermogram might be a suitable option for the evaluation of fertility potential. In addition, antioxidant therapy may be useful for men with high levels of sperm DFI. However, the rate of pregnancy was still low and other treatment protocols such as assisted reproductive technology may be necessary.Keywords: Antioxidant, Reactive oxygen species, DNA fragmentation, Male infertility
-
مقدمهاستفاده نانوذرات نقره به عنوان یک مهارکننده بالقوه در درمان سرطان به تازگی توجه زیادی را به خود جلب نموده است. نانوذرات نقره اثرات سینرژیک و هم چنین یک اثر سیتوتوکسیک بر زنده بودن سلول ها داشته که نقش اصلی در اثرات ضد تومور و ضد سرطانی آن را توجیه می کند. هم چنین اثرات آنتی اکسیدانی نانوذرات نقره سنتز شده به روش سبز با استفاده از عصاره های گیاهی کاربرد این نانوذرات را در پزشکی وسعت بخشیده است. لذا در این بررسی اثر سمیت سلولی نانوذره نقره سنتز شده از ریشه انجبار بر سلول های سرطان کبد(HepG2) در مقایسه با سلول های نرمال پوست(HDF) مورد بررسی قرار گرفت و در ادامه توان مهار رادیکال های آزاد ABTS و DPPHتوسط نانوذره با استفاده از تست های رنگ سنجی ارزیابی گردید.مواد و روش هابه منظور بررسی سمیت سلولی ابتدا سلول های سرطانی و نرمال به صورت جداگانه کشت داده شدند و سپس به پلیت های 96 چاهکی منتقل گردیدند. در ادامه با غلظت های مختلف نانوذره تیمار شدند و نهایتا با استفاده از تست MTT میزان بقا سلول ها ارزیابی گردید. توان آنتی اکسیدانی نانوذره نقره با توجه به میزان مهار رادیکال های آزاد ABTS و DPPH ارزیابی شد.یافته های پژوهشنتایج نشان داد که نانوذره سلول های سرطانی را با IC50 در حدود 3 میکروگرم بر میلی لیتر مهار نموده حال آن که در این غلظت بر سلول های نرمال(IC50:50μg/ml) بی اثر می باشد. مهار رادیکال های آزاد(IC50:15μg/ml) ABTS و DPPH (IC50:20μg/ml) اثرات آنتی اکسیدانی نانوذره را تایید نمود.بحث و نتیجه گیریپتانسیل بالای نانوذره سنتز شده بر علیه سلول های سرطانی در مقایسه با سلول های نرمال و هم چنین فعالیت قوی آنتی اکسیدانتی این نانوذره استفاده از آن را در درمان بسیاری از بیماری های ناشی از استرس اکسیداتیو و دیگر کاربردهای زیست پزشکی ارزشمند می سازد.کلید واژگان: نانوذره نقره, آنتی اکسیدانت, گیاه انجبار, سرطانIntroductionThe use of nanoparticles to inhibit the growth and proliferation of cancer cells is one of the achievements of the nanotechnology science. Studies have shown that silver nanoparticles have cytotoxic effects on the growth of cancerous cells. On the other hand, the antioxidant properties of this nanoparticle have been proven in many studies. Therefore, in this investigation, antioxidant capacity and cytotoxicity effects of silver nanoparticles synthesized from Root of Persicaria bistorta L (Bi/Ag-NPs) on liver cancer cells (HepG2) compared with normal skin cells (HDF) were studied. In addition, ABTS and DPPH free radical scavenging capacity of Bi/Ag-NPs was evaluated using colorimetric tests.Materials & MethodsIn order to evaluate the cytotoxicity effects, first the cancerous and normal cells were cultured and treated with various concentrations of Bi/Ag-NPs and finally, the cell survival rate was estimated using the MTT assay. The antioxidant activity of Bi/Ag-NPs was evaluated according to the amount of ABTS and DPPH free radicals inhibition.FindingsThe results showed that Bi/Ag-NPs inhibited cancer cells with an IC50 value of about 3 μg/ml, while at this concentration they were ineffective on normal cells (IC50: 50 μg/ml). The scavenging of ABTS (IC50: 15 μg / ml) and DPPH (IC50: 20 μg/ml) free radicals confirmed the antioxidant properties of Bi/Ag-NPs.Discussion & ConclusionsThe cytotoxic and antioxidant results show that Bi/Ag-NPs can be used as auxiliary agents for treating many diseases that are caused by oxidative stress and other biomedical applications.Keywords: Antioxidant, Silver nanoparticles, Persicaria bistorta, Cancer
-
مقدمهنارسایی عروق کرونر قلب از علل عمده مرگ و میر و ناتوانی است. این مطالعه با هدف تعیین اثر این نوشیدنی بر فاکتورهای بیوشیمیایی، التهابی و آنتی اکسیدانی در بیماران با گرفتگی عروق کرونر اجرا گردید.مواد و روش هااین مطالعه کار آزمایی بالینی در شهرستان رفسنجان در جنوب شرقی ایران از مهرماه 1395 الی فروردین 1396 انجام گرفت. 72 بیمار با گرفتگی عروق کرونر در دو گروه مداخله و شاهد قرار گرفتند. به گروه مداخله روزانه 4 عدد چای سبز کیسه ای به مدت 8 هفته داده شد و ارزیابی های آنتروپومتری، بیوشیمیایی، آنتی اکسیدانی، فشارخون، قبل و بعد از مداخله در دو گروه انجام گرفت. آنتی اکسیدان های دریافتی و تغییر رژیم غذایی در طول مداخله مورد ارزیابی قرار گرفت.نتایجمیانگین و انحراف معیار سن و وزن بیماران در گروه مورد به ترتیب 78/11±78/60 سال و 62/11±03/73 کیلوگرم و در گروه کنترل 8/10± 6/62 سال و 2/12 ±03/74 بود. دو گروه از لحاظ سن، جنس و BMI جور شدند. سطح تحصیلات، سابقه بیماری قلبی، سوء مصرف مواد، سیگار و دریافت آنتی اکسیدان های غذایی در دو گروه اختلاف معنی داری نداشت. مصرف چای سبز در گروه مداخله باعث کاهش معنی داری در وزن، شاخص توده بدنی و دور کمر، تری گلیسیرید، MDA، اینترلوکین-6، قند خون ناشتا و فشار خون گردید (P<0. 05) میانگین HDL و TAC نسبت به قبل از مداخله به طور معناداری افزایش یافت. (P<0. 05)نتیجه گیریچای سبز به مدت 8 هفته در بیماران عروق کرونر اثرات مفیدی در کاهش وزن و BMI و دور کمر دارد و همچنین باعث اصلاح پروفایل لیپیدی، پارامترهای آنتی اکسیدانی و کاهش فشار خون سیستولیک و دیاستولیک بیماران می شود.کلید واژگان: چای سبز, گرفتگی عروق کرونر, آنتی اکسیدانت, پروفایل لیپیدی, فشارخونIntroductionCoronary Artery disease is one of the major reasons of death and disability. The Aim of this study is to determine the Effectiveness of green tea on biochemical and inflammatory and antioxidant parameters in patients with coronary artery disease.MethodsThis clinical trial study was done in Rafsanjan city, the south east of Iran, from October 2016 to March 2017. Seventy two patients with coronary artery disease were enrolled in two case and control groups. The case group was received 4 green tea bags daily during 8 weeks. Anthropometric, biochemical and antioxidant evaluation and blood pressure measurement in two groups before and after the intervention were done. Antioxidants intake and diet change during intervention were evaluated.ResultsMean and standard deviation of age and weight of patients in case group was 60.78±11.78 years and 73.03± 11.62 kg and in control group was 62.6±10.8 years and 74.03±12.2 kg. Both groups were adjusted in terms of age, BMI, gender and there was no significant difference in educational level, history of heart disease, addiction, smoking, and dietary antioxidants intake. Green tea intake caused a significant decrease in weight, body mass index, Waist circumference, triglyceride, MDA, IL6, fasting blood sugar, systolic and diastolic blood pressure (P<0.05). The mean of HDL and TAC were significantly increased after intervention (P<0.05).ConclusionGreen tea consumption in patient with CAD disease for 8 weeks had beneficial effects on weight loss, BMI and waist circumference. It improved lipid profile, antioxidant parameters and decrease systolic and diastolic blood pressure in patients.Keywords: Green tea, Coronary Artery Disease, Antioxidant, Lipid profile, Blood pressure
-
مقدمه
استرس اکسیداتیو به عنوان یک عامل ایجاد کننده ناباروری مردانه شناخته شده و آنتی اکسیدانت ها نیز به عنوان عامل موثر در مقابل استرس اکسیداتیو مورد توجه قرار گرفته اند. بنابراین مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط آنتی اکسیدانت های دریافتی رژیم غذایی با پارامترای آنالیز اسپرم انجام شد.
روش کاراین مطالعه توصیفی- همبستگی در سال 1395 بر روی 190 نفر از مردان مراجعه کننده به مرکز باروری و ناباروری بیمارستان شهید بهشتی اصفهان انجام شد. میزان دریافت غذایی آنتی اکسیدانت های رژیم غذایی با استفاده از پرسشنامه بسامد خوراک (FFQ) و نرم افزار Nutritionist IV به دست آمد. پس از بررسی پارامترهای آنالیز اسپرم، تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS (نسخه 16) و آزمون های یو من ویتنی و اسپیرمن انجام گرفت. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.
یافته هامیانگین آنتی اکسیدانت دریافتی رژیم غذایی در مردان مورد مطالعه به ترتیب ویتامین A: 47/1459±81/2081 میکروگرم، ویتامین E: 55/3±52/5 میلی گرم و ویتامین C: 58/160±63/251 میلی گرم بود. میانگین میزان آنتی اکسیدانت های دریافتی (ویتامین A، ویتامین E و ویتامین C) با معیارهای آنالیز اسپرم شامل حجم، تعداد، تحرک، مورفولوژی اسپرم و تعداد گلبول های سفید سمن ارتباط معناداری نداشت (05/0<p).
نتیجه گیریدریافت غذایی آنتی اکسیدانت های رژیم غذایی شامل ویتامین A، ویتامین E و ویتامین C با پارامترهای آنالیز اسپرم (حجم، تعداد، تحرک، مورفولوژی اسپرم و تعداد گلبول های سفید سمن) ارتباط معناداری ندارد.
کلید واژگان: آنالیز اسپرم, آنتی اکسیدانت, رژیم غذایی, ناباروری مردانهIntroductionOxidative stress is known as a cause of male infertility. Antioxidants are considered as effective agents against oxidative stress. Regarding this, the present study was conducted to determine the relationship between dietary antioxidants intake and semen analysis parameters.
MethodsThis descriptive-correlational study was performed on 190 men referring to the Fertility and Infertility Center of Shahid Beheshti in Isfahan, Iran, during 2016-2017. The dietary intakes of antioxidants were obtained by Food Frequency Questionnaire (FFQ) and Nutritionist IV software. After analyzing the semen parameters, data analysis was performed using Mann-Whitney U test and Spearman correlation in SPSS software (version 16). P-value less than 0.05 was considered statistically significant.
ResultsThe mean antioxidant intakes in men regarding vitamins A, E, and C were obtained as 2081.81±1459.47 μg, 5.52±3.55 mg, and 251.63±160.58 mg, respectively. The results showed that the mean amount of received antioxidants (i.e., vitamins A, E, and C) had no significant relationship with sperm analysis parameters, including sperm volume, number, mobility, and morphology, as well as white blood cell count in semen (P>0.05).
ConclusionAs the findings indicated, the dietary intake of antioxidants, including vitamins A, E, and C, was not significantly correlated with sperm analysis parameters (i.e., sperm volume, count, motility, and morphology, as well as the number of white blood cells in semen)
Keywords: Male Infertility, Semen Analysis, Antioxidant, Diet -
International Journal of Reproductive BioMedicine، سال شانزدهم شماره 5 (پیاپی 100، May 2018)، صص 323 -334مقدمه
سیکلوفسفامید (CP) به عنوان یک داروی ضد سرطان، باعث سمیت تخمدان و متعاقب آن ناباروری در زنان می شود. آتورواستاتین (ATV) در دوز پایین دارای خواص آنتی اکسیدانی و ضد التهابی است.
هدفهدف از این مطالعه ارزیابی اثر محافظتی ATV در برابر آسیب تخمدانی ناشی از CP در رت بود.
موارد و روش هادر این مطالعه تجربی، 32 سر موش صحرایی ماده بطور تصادفی به چهار گروه کنترل، ATV (mg/kg 10)، CP (mg/kg 150) و CP+ATV تقسیم شدند. گروه تحت درمان با ATV، دارو را به مدت 10 روز از طریق گاواژ دریافت کردند. در گروه CP+ATV، ATV 5 روز قبل و 5 روز بعد از تزریق CP دریافت شد. ساختار بافت شناسی،آپوپتوز (کاسپاز-3) پارامترهای استرس اکسیداتیو از قبیل مالون دی آلدیید، گونه های فعال اکسیژن، پروتئین کربونیل و میزان زنده مانی سلول در بافت تخمدان با تست های هیستولوژی، ایمنوهیستوشیمی، هیستوشیمی و بیوشیمی ارزیابی گردید. میزان هورمون استروژن و پروژسترون در روز 12 مطالعه اندازه گیری شد.
نتایجپیش تیمار با ATV در موش های تحت درمان با CP به طور معنی داری سطح مارکرهای استرس اکسیداتیو از قبیل مالون دی آلدیید، گونه های فعال اکسیژن، پروتئین کربونیل را کاهش و میزان زنده مانی سلول رادر مقایسه با گروه CP تنها افزایش داد. ATV بطور معنی داری غلظت استروژن و پروژسترون را در موش های تحت درمان با CP افزایش داد. علاوه بر این، بررسی های بافتی نشان داد که ATV التهاب حاد، سلول های دژنراتیو در استروما و فولیکول ها، ادم استروما، واکویولیزه شدن، آترزی فولیکول ها و تراکم عروق خونی در موش های تحت درمان با CP را کاهش داد. همچنین، ATV به میزان قابل توجهی میزان ایمنوراکتیویتی کاسپاز-3 را که در موش های تحت درمان با CP افزایش یافته بود، کاهش داد.
نتیجه گیرینتایج مطالعه ما نشان داد که ATV با داشتن فعالیت آنتی اکسیدانی و ضد آپوپتوزی (کاسپاز-3) از سمیت تخمدان ناشی از CP محافظت می کند.
کلید واژگان: سیکلوفسفامید, آتورواستاتین, تخمدان, استرس اکسیداتیو, آنتی اکسیدانتAtorvastatin attenuates the ovarian damage induced by cyclophosphamide in rat: An experimental studyBackgroundCyclophosphamide (CP), as an anticancer agent, causes ovarian toxicity and subsequent infertility in women. Atorvastatin (ATV) at a low dose has antioxidant and anti-inflammatory properties.
ObjectiveThe aim of this study was to investigate the protective effect of ATV against CP-induced ovarian injury in rat.
Materials And MethodsIn this experimental study, thirty-two female Wistar rats were randomly divided into four groups as I) control, II) ATV (10 mg/kg), III) CP (150 mg/kg), and IV) CP ĵ. The ATV treated groups were received ATV for 10 days via oral gavage. In the CPĵ group, ATV was administrated on 5 days before and 5 days after CP injection. Histological structure, apoptosis (caspase-3), oxidative stress parameters as malondialdehyde, reactive oxygen species, protein carbonyl levels and cell viability were evaluated in ovary tissue by histological scores, immunohistochemistry, histochemical and biochemical assays. The levels of estrogen and progesterone hormones were measured on the 12th day of study.
ResultsATV pretreatment significantly decreased the levels of oxidative stress biomarkers as malondialdehyde, reactive oxygen species and protein carbonyl levels and increased cell death in CP-treated rats as compared with the CP alone group. ATV significantly increased estrogen and progesterone levels in CP-treated rats. In addition, the histological examination showed ATV mitigated acute inflammation, degenerative cells in stroma and follicles, stromal edema, vacuolization, atresia of the follicles and congestion of blood vessels in the CP-treated animals. Furthermore, ATV significantly reduced immunoreactivity level of caspase-3 in CP-treated rats.
ConclusionOur results showed that the ATV with antioxidant and anti-apoptosis (caspase-3) activities protected ovarian against CP-induced toxicity.
Keywords: Cyclophosphamide, Atorvastatin, Ovary, Oxidative stress, Antioxidant -
سابقه و هدفسیکلو فسفامید دارویی است که به عنوان ضد سرطان و سرکوب گر سیستم ایمنی استفاده می شود مصرف این دارو همراه با سمیت قلبی و خونی است. آتورواستاتین دارویی است که علاوه بر کاهش کلسترول خون، در دوز پایین خواص آنتی اکسیدانی و ضد التهابی نشان می دهد. هدف از این مطالعه بررسی اثر محافظتی آتورواستاتین بر سمیت قلبی و خونی ناشی از سیکلو فسفامید در موش می باشد.مواد و روش هادر این مطالعه تجربی 32 رت ماده به طور تصادفی به چهار گروه تقسیم شدند. 1: گروه کنترل که نرمال سالین دریافت کردند. 2: گروه سیکلو فسفامید ، به صورت داخل صفاقی و تک دوز (mg/kg 150 ) دریافت کردند. 3: گروه آتورواستاتین به صورت گاواژ (mg/kg 10 ) برای مدت 10 روز دریافت کردند. 4: گروه آتورواستاتین + سیکلو فسفامید، آتورواستاتین 5 روز قبل و 5 روز بعد از تجویزسیکلو فسفامید دریافت کردند. حیوانات سه روز بعد از دریافت آخرین دارو کشته شدند.یافته هاتجویز سیکلو فسفامید موجب آسیب عضله قلب با افزایش فعالیت آنزیم های مارکر قلبی، CK-MB و LDH همراه بود. ارزیابی هیستو پاتولوژیکی بافت قلبی در گروه سیکلو فسفامید ادم بینابینی، نکروز، خونریزی، احتقان و واکوئول اطراف هسته را نشان داد. تعداد گلبول های قرمز و سفید، هموگلوبین و هماتوکریت و پلاکت به طور معنی داری در گروهی که سیکلو فسفامید دریافت کردند کاهش یافت. آتورواستاتین توانست تا حد زیادی میزان فعالیت آنزیم ها و آسیب ساختار بافتی عضله قلب را کاهش دهد و تعداد سلول های خونی را حفظ کرد.
استنتاج: آتورواستاتین اثر محافظتی روی سمیت قلبی و خونی ناشی از تجویز سیکلو فسفامید در موش داشته است.کلید واژگان: سیکلو فسفامید, کاردیوتوکسیسیتی, سمیت خونی, آتورواستاتین, آنتی اکسیدانتBackground andPurposeCyclophosphamide (CP) is used as an anti-cancer and immunosuppressive agent and it is accompanied with severe cardiotoxicity and anemia. Atorvastatin (ATV) is a widely used medication in hypercholesterolemia that has antioxidant and anti-inflammatory properties at low dose. The aim of this study was to investigate the protective effect of ATV on cyclophosphamide-induced cardiotoxicity and hematotoxicity in rats.Materials And MethodsThirty two rats were randomly divided into four groups as following: control group that received normal saline; CP group that received CP intraperitonealy single dose (150 mg/kg); the ATV group that were treated through gavage (10 mg/kg) for 10 days; and ATV CP that received ATV five days before and five days after CP treatment. The animals were killed three days after the last treatment.ResultsAdministration of CP caused heart damage through increased activity of cardiac marker enzymes, such as CK-MB and LDH. Histological evaluation of heart tissue showed interstitial edema, necrosis, hemorrhage, congestion, and vacuole around the nucleus. The number of red and white blood cells, platelets, hemoglobin and hematocrit significantly decreased in the group that received CP. ATV significantly reduced the amount of oxidative stress enzymatic activity and heart tissue damage and preserved blood cell counts induced by CP.ConclusionThese findings prove the protective role of ATV on CP-induced cardiotoxicity and hematotoxicity in mice.Keywords: cyclophosphamide, cardiotoxicity, hematoxicity, atorvastatin, antioxidant -
زمینه و هدفگیاهان دارویی به علت داشتن ترکیبات آنتی اکسیدان و ضدالتهابی می توانند از کبد در برابر آسیب های ناشی از سموم کبدی محافظت نمایند. هدف این مطالعه بررسی خصوصیات حفاظتی گیاه سورانه (Allium saralicum R.M. Fritsch) در برابر مسمومیت کبدی ناشی از تتراکلریدکربن در موش سوری بود.مواد و روش هادر مطالعه تجربی حاضر 35 سر موش سوری نر به 5 گروه مساوی تقسیم شدند. گروه کنترل منفی 1 میلی لیتر در هر کیلوگرم روغن زیتون و کنترل مثبت 1 میلی لیتر در هر کیلوگرم محلول 50%-50% تتراکلریدکربن و روغن زیتون را داخل صفاقی دریافت نمودند. سه گروه تیمار به ترتیب دوزهای 200، 800 و 1600 میکروگرم در هر کیلوگرم عصاره اتانولی سورانه را به صورت گاواژ دریافت نمودند. تمامی تیمارها دو بار در هفته و به مدت 45 روز انجام شد. در روز پایانی، سطوح سرمی آنزیم های آلکالین فسفاتاز (ALP)، آسپارتات آمینوترانسفراز (AST) و آلانین آمینوترانسفراز (ALT) اندازه گیری شد. در مقاطع بافتی حجم تام کبد، سینوزوئیدها، هپاتوسیت ها، سیاهرگ مرکزی، سیاهرگ باب، سرخرگ کبدی، مجاری صفراوی در گروه ها تخمین زده شد. داده ها با استفاده از آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی Tukey تحلیل شدند.یافته هادر مقایسه با گروه کنترل مبت، عصاره اتانولی سورانه توانست سطوح افزایش یافته آنزیم های کبدی و حجم کبد، هپاتوسیت ها و سینوزوئیدها را به طور معنی داری کاهش دهد (05/0>P ).نتیجه گیریبه نظر می رسد عصاره اتانولی سورانه در دوزهای پایین و متوسط می تواند کبد را در برابر تخریب های ناشی از سموم کبدی محافظت نماید.کلید واژگان: سورانه, تتراکلریدکربن, موش سوری, مسمومیت کبدی, آنتی اکسیدانتBackground And ObjectiveDue to their anti-oxidant and anti-inflammatory compounds, medicinal plants can protect the liver against hepatotoxicant induced injuries. The aim of this study was to evaluate the protective effects of Allium Saralicum R.M. Fritsch (ASRMF) on CCl4- induced hepatotoxicity in mice.Materials And MethodsIn the present experimental study, 35 male mice were divided into 5 equal groups. The negative control received 1ml/kg of olive oil and positive controls received 1 ml/kg of 50%-50% solution of olive oil and CCl4, intraperitoneally. Three treatment groups received 200, 800, and 1600 µg/kg of ethanolic extract of ASRMF in addition to CCl4 through gavage. All administrations were done twice a week for 45 days. On the last day, serum levels of samples of ALT (Alanine aminotransferase), AST (Aspartate aminotransferase), and ALP (Alkaline-phosphatase) enzymes were measured. Total volume of the liver, hepatocytes, sinusoids, portal veins, central veins, hepatic arteries, and bile ducts were estimated in histological sections. The data were analyzed using one-way ANOVA and post-hoc Tukeys tests.ResultsAs compared to the CCl4 - treated group, ethanolic extract of ASRMF could significantly decrease the rised levels of liver and also volume of the liver, hepatocytes, and sinusoids (PConclusionIt seems that ethanolic extract of ASRMF at low and intermediate doses can protect the liver against hepatotoxicants induced injuries.Keywords: Allium Saralicum R.M. Fritsch, CCl4, Mice, Hepatotoxicity, Antioxidant
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.