به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "اینترلوکین ها" در نشریات گروه "پزشکی"

  • امیررضا ابراهیمی، شادمهر میردار*
    زمینه و هدف

    بیماری انسداد ریوی مزمن یکی از بیماری های تنفسی است که التهاب نقش مهمی در روند پیشرفت آن دارد. تمرینات ورزشی و استراتژی های تغذیه ای در بهبود التهاب موثر است؛ ازاین رو، هدف مطالعه حاضر تعیین تاثیر یک دوره تمرین ترکیبی همراه با مصرف مکمل ان-استیل سیستئین بر سطوح التهابی بیماران مبتلا به انسداد ریوی مزمن بود.

    روش ها

    در این مطالعه نیمه تجربی، 80 مرد مبتلا به انسداد ریوی مزمن به طور تصادفی در 4 گروه (20 نفر) تمرینات ترکیبی، گروه تمرینات ترکیبی با مصرف مکمل، گروه مکمل، گروه دارونما قرار گرفتند. تمرینات 12 هفته و 6 جلسه در هفته به مدت 60 دقیقه انجام شد. روزانه 1800 میلی گرم مکمل ان-استیل سیستئین در کنار 3 وعده غذایی اصلی تجویز شد. مقادیر اینترلوکین-6، اینترلوکین-8 و CRP در زمان پیش آزمون و پس آزمون در خون اندازه گیری شدند.

    یافته ها

    پس از 12 هفته مداخله، میانگین مقادیر اینترلوکین-6، اینترلوکین-8 و CRP به ترتیب 9/12، 30/20 و 5 درصد در گروه مکمل+تمرین کاهش معنادار داشت (0/001=P). میزان اینترلوکین-6 (0/001=P)، اینترلوکین-8 (0/001=P) و CRP (P=0/04) در گروه  تمرین + مکمل به طور معنی داری کمتر از گروه دارونما بود. همچنین مقادیر اینترلوکین-6 (0/001=P) و اینترلوکین-8 (0/001=P) در گروه تمرین نسبت به گروه دارونما کاهش معنادار داشت.   

    نتیجه گیری

    به نظر می رسد تمرینات ترکیبی همراه با مصرف مکمل ان-استیل سیستئین تاثیر مثبتی در شاخص های اینترلوکین-6، اینترلوکین-8 و CRP در بیماران مبتلا به انسداد ریوی مزمن داشته باشد.

    کلید واژگان: تمرینات ترکیبی, ان-استیل سیستئین, بیماری انسداد ریوی مزمن, اینترلوکین-6
    Amirreza Ebrahimi, Shadmehr Mirdar*
    Background and Aim

    Chronic obstructive pulmonary disease (COPD) is a respiratory disease in which inflammation plays a significant role in its progression. Exercise and nutritional strategies are effective in improving inflammation; therefore, the aim of this study was to determine the effect of a combined exercise program and N-acetylcysteine supplementation on inflammatory markers in patients with COPD.

    Methods

    In this semi-experimental study, 80 male patients with COPD were randomly divided into 4 groups (20 subjects each): combined exercise, combined exercise with supplementation, supplementation, and placebo. The exercises were performed for 12 weeks, 6 sessions per week, for 60 minutes. 1800 mg of N-acetylcysteine supplement was administered daily along with 3 main meals. The levels of interleukin-6, interleukin-8, and C-reactive protein were measured in the blood at pre- and post-test.

    Results

    After 12 weeks of intervention, the mean values of interleukin-6, interleukin-8, and CRP decreased significantly by 12.9%, 20.3%, and 5%, respectively, in the exercise + supplement group (P=0.001). Interleukin-6 (P=0.001), interleukin-8 (P=0.001), and CRP (P=0.04) levels were significantly lower in the exercise + supplement group compared to the placebo group. Moreover, interleukin-6 (P=0.001) and interleukin-8 (P=0.001) levels were significantly lower in the exercise group compared to the placebo group.

    Conclusion

    It seems that combined exercise and N-acetylcysteine supplementation have a positive effect on interleukin-6, interleukin-8, and CRP markers in patients with COPD.

    Keywords: Combined Exercise, N-Acetylcysteine, Chronic Obstructive Pulmonary Disease, Interleukin-6
  • حیدر عبادی اصل، بهمن میرزایی، ارسلان دمیرچی*
    مقدمه

    چاقی یک نگرانی گسترده برای سلامت عمومی با شیوع رو به رشد جهانی است که منجر به افزایش خطر بیماری های متابولیک مزمن می شود. با وجود این، تحقیقات در مورد تاثیر ورزش و مکمل بر عوامل التهابی در افراد چاق محدود است.

    هدف

    این مطالعه اثرات تمرین عملکردی با شدت بالا (HIFT) و مکمل تیلاکوئید را بر سطوح اینترلوکین 1 بتا و اینترلوکین 8 در افراد چاق ارزیابی می کند.

    روش بررسی

    در این مطالعه 44 مرد چاق به چهار گروه کنترل (C) ،مکمل تیالکوئید (T) ،(H) HIFT و ترکیبی از مکمل ها و ورزش (HT) تقسیم شدند. شرکت کنندگان پروتکل تمرین HIFT را به مدت 12 هفته دنبال کردند، در حالی که گروه های مکمل، مکمل تیلاکوئید را برای مدت مشابه دریافت کردند. شاخص توده بدنی، بیومارکرهای التهابی از طریق نمونه های خون قبل و بعد از مداخله 12 هفته ای ارزیابی شد.

    نتایج

    در این گروه های H ،T و HT ، سطح فاکتورهای التهابی اینترلوکین 1 بتا و اینترلوکین 8 مقایسه شد. در مورد اینترلوکین-8 تفاوت معنی داری در گروه H و HT نسبت به گروه T مشاهده شد. همچنین کاهش معنی داری در سطح اینترلوکین 1 بتا در تمامی گروه های H ،T و HT نسبت به گروه کنترل مشاهده شد (0/001 > P). جالب توجه است که فاکتورهای ذکر شده در هر دو گروه H و HT نیز تفاوت معنی داری را نشان دادند (0/001 > P).

    نتیجه گیری

    یافته های مطالعه نشان داد که پروتکل HIFT و استفاده از مکمل های تیلاکوئید می تواند با نشان دادن اثر همافزایی، شاخص های التهابی سیستمیک را در مردان چاق کاهش دهد. بنابراین ورزش HIFT با مکمل های تیلاکوئید را می توان راهی موثر برای کاهش التهاب در افراد چاق در نظر گرفت.

    کلید واژگان: چاقی, تمرین عملکردی با شدت بالا, تیلاکوئید, اینترلوکین 1 بتا, اینترلوکین 8
    Heidar Ebadiasl, Bahman Mirzaei, Arsalan Damirchi*
    Background

    Obesity is a widespread public health concern with a growing global prevalence, leading to an increased risk of chronic metabolic conditions. Despite this, research on the impact of exercise and supplementation on inflammatory factors in obese individuals is limited.

    Objective

    This study evaluates the effects of high-intensity functional training (HIFT) and Thylakoid supplementation on interleukins-1beta and interleukin-8 levels in obese individuals.

    Methods

    In this study, 44 obese men were allocated into four groups: control (C), Thylakoid supplement (T), HIFT (H), and a combination of supplements and exercise (HT). Participants followed the HIFT exercise protocol for 12 weeks, while those in the supplement groups received Thylakoid supplement for the same duration. Body mass index, inflammatory biomarkers were assessed through blood samples before and after the 12-week intervention.

    Results

    In these groups, H, T, and HT, the levels of inflammatory factors interleukin-1beta and interleukin-8 were compared. In the case of interleukin-8 a significant difference was observed in the H and HT groups compared to the T group. Also, significant decrease in interleukin-1beta level was observed in all groups, H, T, and HT, compared to the control group (P < 0.001). Interestingly, the mentioned factors in both H and HT groups also showed a significant difference (P < 0.001).

    Conclusion

    The findings of the study showed that the HIFT protocol and the use of thylakoid supplements can reduce systemic inflammatory indicators in obese men by showing a synergy effect. Therefore, HIFT exercise with thylakoid supplements can be considered an effective way to reduce inflammation in obese people.

    Keywords: Obesity, High Intensity Functional Training, Thylakoid, IL-1Beta, IL-8
  • آذر ممتاز، رامین شعبانی*، علیرضا علمیه
    مقدمه

    تمرینات مقاومتی با بار زیاد (High-load resistance training) HLRT، موجب تغییرات فیزیولوژیکی در سیستم های بدن از جمله در سیستم ایمنی شود. از سوی دیگر تحقیقات کمی بر روی اثر تمرینات بدنسازی با شدت بالا بر سیستم ایمنی زنان انجام شده است. پژوهش حاضر اثر یک وهله فعالیت مقاومتی با دو شدت و ریکاوری متفاوت بر بیان ژن TNF-α و اینترلوکین-6، hs-CRP و نشانگر ایمنی- التهابی سیستمیک (Systemic Immune-Inflammation Index=P × N/L) SII بر زنان بدنساز مورد بررسی قرار داد.

    روش ها

    در این مطالعه ی نیمه تجربی، 12 زن ورزشکار بدنساز سالم (سن 5 ± 30) داوطلب شرکت در این مطالعه شدند. شرکت کنندگان پس از پر کردن فرم رضایت نامه ی عمل در 4 جلسه تمرینی، دو وهله ی تمرینی با شدت 70 و 85 درصد یک تکرار بیشینه (Repitition Maximum 1RM) را یکبار با زمان ریکاوری یک دقیقه و بار بعدی با دو دقیقه ریکاوری انجام دادند. 36 ساعت بعد از اتمام هر جلسه تمرین، پس از 10 ساعت ناشتا نمونه گیری انجام شد. نمونه ها با 3000 دور در دقیقه سانتریفیوژ و در دمای منفی °C20- نگهداری شدند. در پایان، همه مقادیر TNF-αو اینترلوکین-6، hs-CRP و نشانگرهای ایمنی- التهابی سیستمیکSII  چهار مرحله با یکدیگر مقایسه شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها در سطح معنی داری 0/05 α ≤ استفاده شد.

    یافته ها

    بر اساس نتایج تمرین مقاومتی به روش HLRT در مقایسه با تمرینات مقاومتی با شدت متوسط، با افزایش شدت تمرین تا 1RM 85 درصد و ریکاوری یک دقیقه کاهش معنی داری در سطح اینترلوکین-6، TNF-α (با 0/001 > P) و hs-CRP(با 0/025 > P) و افزایش معنی دار میزان نشانگرهای التهابی- ایمنی سسیستماتیک (Systemic Immune-Inflammation Index=P × N/L) SIIi (0/001 > P) همراه بود.

    نتیجه گیری

    به نظر می رسد افزایش شدت وهله تمرین مقاومتی- با افزایش بار-  HLRTدر سیستم ایمنی اثر منفی نداشته و موجب کاهش فاکتورهای پیش التهابی اینترلوکین-6 و TNF-α و hs-CRP و همچنین افزایش SII که نشانه ی کاهش احتمال التهاب در زنان بدنساز می باشد.

    کلید واژگان: التهاب, اینترلوکین-6, پروتئین واکنشی سی, تمرینات مقاومتی, فاکتور تومور نکروز آلفا
    Azar Momtaz, Ramin Shabani *, Alireza Elmieh
    Background

    Resistance exercises with high loads of HLRT cause physiological changes in body systems, including the immune system. On the other hand, little research has been done on the effect of high-intensity bodybuilding exercises on women's immune systems. The present study investigated the effect of resistance activity in a single bout with two different intensities and recovery on TNF-α and interleukin-6 gene expression, hs-CRP, and systemic immune-inflammatory marker SII on female bodybuilders.

    Methods

    In this semi-experimental study, 12 healthy female athletes (aged 30 ± 5) volunteered. The samples performed weekly resistance training at 70% and 85% of 1RM in two recovery times of one and two minutes. Thirty-six hours after training, sampling was done following a ten-hour fasting period. The samples were centrifuged at 3000 rpm and kept at -20 ℃. Ultimately, all levels of TNF-α and interleukin-6, hs-CRP, and systemic immune-inflammatory markers SII were checked in the medical laboratory. A consent form was obtained from the participants.

    Findings

    The results of resistance training using the HLRT method compared to moderate-intensity resistance training showed an increase in training intensity of up to 85% 1RM and a one-minute recovery. There was a significant decrease in the level of interleukin-6, TNF-α (P < 0.001), and hs-CRP (P < 0.025) and a significant increase in the level of SII systemic immune-inflammatory markers (P < 0.001).

    Conclusion

    It seems that increasing the intensity of resistance training - with increasing load - HLRT does not hurt the immune system, and it reduces pro-inflammatory factors interleukin-6, TNF-α and hs-CRP, as well as increases SII in female bodybuilders.

    Keywords: Inflammation, Interleukin-6, Hs-CRP, Resistance Exercises, TNF-Α
  • نغمه احمدیان کیا، آناهیتا لطفی زاده، مهدی باقری، مژگان فضلی، سلما امیدی*
    سابقه و هدف

    درمان های رژنراتیو در اندودانتیکس، درمان هایی بیولوژیک به منظور مدیریت دندان های نابالغ، حذف بافت ملتهب و نکروتیک و ایجاد محیط مناسب برای ترمیم بافت هستند. در این درمان ها موادی با خاصیت ترمیم کنندگی پالپ دندان وعاج روی بافت پالپی قرار داده می شوند. اینترلوکین-6 یکی از سایتوکاین هایی است که در پاسخ به بسیاری از فعالیت های ایمنی بدن ترشح می شود و مطالعات نقش حیاتی آن را در القای مینرالیزاسیون و تشکیل بافت های سخت نشان داده اند. امروزه سمان های کلسیم سیلیکاتی به دلیل زیست سازگاری و القای ساخت بافت سخت بالا به طور گسترده ای در دندانپزشکی استفاده می شوند. با توجه به نقش IL-6 در تنظیم سلول های بنیادی، این مطالعه با هدف مقایسه اثر سمان های CEM cement، Biodentine، TheraCal LC و MTA بر میزان ترشح IL-6 توسط سلول های بنیادی پالپ دندان، انجام پذیرفت.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه آزمایشگاهی از 4 سمان به عنوان گروه های اصلی و 1 گروه کنترل که حاوی محیط کشت فاقد سمان بود، استفاده شده است. دیسک ها تحت شرایط استریل در پلیت های شش خانه ای به قطر 35 میلی متر و ارتفاع 2 میلی متر تهیه شدند و به آن ها زمان داده شد تا به مدت 48 ساعت ست شوند. سلول های بنیادی پالپ انسان از مرکز منابع زیستی ایران تهیه شدند و در محیط کشت حاوی DMEM با 15 درصد FBS و 1 درصد پنی سیلین- استرپتومایسین (10000 واحد/ میلی لیتر) به عنوان آنتی بیوتیک کشت شدند. سلول های بنیادی پالپ در پاساژ 5-3 برای آزمایش ها مورد استفاده قرار گرفتند. دیسک هایی از هر سمان تحت شرایط استریل و براساس دستورالعمل کارخانه سازنده تهیه شدند. به منظور تهیه عصاره هر سمان، محیط کشت سلولی DMEM به مدت 24 ساعت با این دیسک ها مجاورت داده شدند. سپس سلول های بنیادی پالپ دندان انسانhDPSCs  به مدت 72 ساعت در مجاورت عصاره دیسک ها کشت داده شدند. پس از آن، این عصاره جمع آوری شد و میزان ترشح IL-6 در آن به روش ELISA اندازه گیری شد. آزمایش ها 3 بار تکرار شدند. سپس داده های به دست آمده وارد نرم افزار SPSS16 شدند و با استفاده از آنالیز واریانس و آزمون کروسکال والیس مورد آنالیز قرار گرفتند.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که بیش ترین میزان ترشح IL-6 توسط سلول ها به ترتیب در حضور TheraCal LC، Biodentine و CEM بود؛ اما اختلاف معنی داری بین گروه ها مشاهده نشد. میانگین میزان ترشح IL-6 در حضور MTA از سایر گروه ها کم تر بود و این اختلاف معنی دار بود (0/01P<).

    استنتاج

    نتایج حاصل از مطالعه حاضر نشان دهنده میزان پایین تر ترشح سایتوکاین IL-6 توسط سلول های بنیادی پالپی در حضور MTA در مقایسه با سمان های TheraCal، CEM، Biodentine بود. با توجه به نقشی که IL-6 در فعالیت های استئوژنیک و ادونتوژنیک می تواند داشته باشد، نتایج این مطالعه در پایه گذاری اطلاعاتی در زمینه معرفی مناسب ترین سمان ها برای اقدامات کلینیکی می تواند مفید باشد.

    کلید واژگان: Biodentine, CEM Cement, اینترلوکین-6, MTA, Theracal LC, Vital Pulp Therapy
    Naghmeh Ahmadiankia, Anahita Lotfizadeh, Mehdi Bagheri, Mozhgan Fazli, Salma Omidi*
    Background and purpose

    Regenerative treatments in endodontics are biological treatments to manage immature teeth, remove inflamed and necrotic tissue, and create a suitable environment for tissue repair. In these treatments, substances with reparative properties of dental pulp and dentin are placed on the pulpal tissue. Interleukin-6 is one of the cytokines secreted in response to various immune activities of the body and studies have demonstrated its vital role in mineralization induction and hard tissue formation. Recently, calcium silicate-based materials have been widely implemented in dentistry due to their great biocompatibility and hard tissue formation induction. Considering the role of IL-6 in the regulation of stem cells, the purpose of this study is to compare the effect of CEM cement, Biodentine, TheraCal LC, and MTA on the level of IL-6 secretion by dental pulp stem cells.

    Materials and methods

    In this laboratory study, 4 types of cement were used as the main groups, and 1 control group contained culture medium without cement. Discs were prepared under sterile conditions in six-well plates with a diameter of 35 mm and a height of 2 mm and they were given time to set for 48 hours. Human pulp stem cells were obtained from Iran's Center for Biological Resources and cultured in a culture medium containing DMEM with 15% FBS and 1% penicillin-streptomycin (10,000 units/ml) as antibiotics. Pulp stem cells at passages 3-5 were used for experiments. Discs of each cement were prepared under sterile conditions and according to the manufacturer's instructions. To prepare the extract of each cement, the DMEM cell culture medium was placed near these discs for 24 hours. Then, human dental pulp stem cells (hDPSCs) were cultured in the vicinity of the disc extract for 72 hours. After that, this extract was collected and the level of IL-6 secretion in it was measured by the ELISA method. The experiments were repeated 3 times. Then the obtained data were entered into SPSS 16 software and analyzed using analysis of variance and the Kruskal-Wallis test.

    Results

    The results showed that the highest level of IL-6 secretion by cells was in the presence of TheraCal LC, Biodentine, and CEM, respectively; But there was no significant difference between the groups. The average level of IL-6 secretion in the presence of MTA was lower than in other groups and this difference was significant (P<0.01).

    Conclusion

    The results of the present study showed a lower level of IL-6 cytokine secretion by pulpal stem cells in the presence of MTA compared to TheraCal, CEM, and Biodentine types of cement. Considering the role that IL-6 can have in osteogenic and odontogenic activities, the results of this study can be useful in establishing information in the field of introducing the most suitable cements for clinical procedures.

    Keywords: Biodentine, CEM Cement, Interleukin-6, MTA, Theracal LC, Vital Pulp Therapy
  • محمدرضا خسروی، سید علی حسینی*، قباد حسن پور، مهدی روزبهانی
    زمینه و هدف

    بیماری پارکینسون با اختلال در سیستم التهابی همراه است. هدف مطالعه حاضر ارزیابی تاثیر 8 هفته تمرین هوازی همراه با مکمل سیر بر بیان ژن اینترفرون گاما (IFN-γ) و اینترلوکین 4 (IL-4) در بافت مغز موش های صحرایی پارکینسونی شده با رزرپین بود.

    روش ها

    در این مطالعه تجربی، 32 موش صحرایی پارکینسونی شده با تزریق داخل صفاقیmg/kg 2 رزرپین، به گروه های 1) رزرپین، 2) هشت هفته تمرین هوازی (AT)، 3) مکمل سیر (G) و 4) AT+G تقسیم شدند. همچنین 8 موش صحرایی سالم در گروه کنترل سالم قرار داده شدند. تمرین هوازی به مدت 8 هفته، 5 جلسه در هفته و هر جلسه 15-48 دقیقه و سرعت 10-24 متر بر دقیقه انجام شد. همچنین mg/kg/day 500 عصاره آبی سیر به موش های صحرایی خورانده شد. بیان ژن اینترفرون گاما (IFN-γ) و اینترلوکین 4 (IL-4) در بافت مغز موش های صحرایی با روش RT-PCR سنجش شد. تعادل حرکتی نیز با دستگاه روتارود مخصوص موش ارزیابی شد.

    یافته ها

    مقادیر بیان ژن IFN-γ در گروه G، AT و AT+G به طور معنی داری کمتر و مقادیر IL-4 و تعادل حرکتی در این گروه ها به طور معنی داری بیشتر از گروه رزرپین بود (001/0=P). همچنین تاثیر هشت هفته تمرین هوازی (AT) همراه با مکمل سیر (G) بر کاهش مقادیر بیان ژنی IFN-γ و افزایش تعادل حرکتی به مراتب مطلوب تر از اثر مکمل سیر (G) بود (05/0≥P).

    نتیجه گیری

    به نظر می رسد تمرین هوازی و مکمل سیر هر دو با مکانیسم های مشابه می توانند اثرات مطلوبی بر بهبود عملکرد سیستم التهابی و ضد التهابی در بافت مغز و همچنین تعادل حرکتی بیماری های عصب شناختی داشته باشند.

    کلید واژگان: تمرین, سیر, اینترفرون گاما, اینترلوکین 4, پارکینسون
    Mohammadreza Khosravi, Seyed Ali Hosseini*, Ghobad Hasanpoor, Mehdi Roozbehani
    Background and Aim

    Parkinson's disease is associated with a dysfunction in the inflammatory system. This study aims to evaluate the effects of eight weeks of aerobic training combined with garlic supplementation on the expression of interferon gamma (IFN-γ) and interleukin 4 (IL-4) genes in the brain tissue of reserpine-induced parkinsonian rats.

    Methods

    In this experimental study, 32 reserpine-induced parkinsonian rats (administered an intraperitoneal injection of 2 mg/kg reserpine) were divided into four groups: 1) reserpine, 2) aerobic training (AT) for eight weeks, 3) garlic supplementation (G), and 4) AT + G. Additionally, eight healthy rats were included in a healthy control group. The aerobic training regimen consisted of five sessions per week for eight weeks, with each session lasting between 15 and 48 minutes at a speed of 10 to 24 m/min. Rats received 500 mg/kg/day of aqueous garlic extract via gavage. The gene expression levels of IFN-γ and IL-4 in the brain tissue were measured using the RT-PCR method. Motor balance was assessed using a rotarod device.

    Results

    IFN-γ gene expression was significantly lower in the G, AT, and AT + G groups compared to the reserpine group (P < 0.001). Furthermore, IL-4 levels and motor balance scores were significantly higher in these groups than in the reserpine group (P < 0.001). Notably, the combined effect of eight weeks of aerobic exercise (AT) with garlic supplementation (G) on reducing IFN-γ gene expression levels and enhancing motor balance was significantly more favorable than that of garlic supplementation alone (P ≥ 0.05).

    Conclusion

    Both aerobic exercise and garlic supplementation seem to exert beneficial effects on the inflammatory and anti-inflammatory systems in the brain tissue, as well as on motor balance in neurological diseases. These findings suggest that integrating aerobic training with garlic supplementation may enhance therapeutic approaches for managing Parkinson's disease.

    Keywords: Exercise, Garlic, Interferon Gamma (IFN-Γ), Interleukin 4 (IL-4), Parkinson's Disease
  • امید محمددوست*، فاطمه شب خیز، علی اکبرنژاد قره لو
    مقدمه و هدف

    فعالیت بدنی بر التهاب اثر دوگانه دارد، در هیمن راستا نتایج مطالعات بسیار متناقض است. لذا هدف پژوهش حاضر، اثر تعاملی شش هفته تمرین مقاومتی کل بدن (TRX) و مصرف خوراکی عصاره برگ درخت انبه بر اینترلوکین-12 و شاخص های آنترپرومتریکی دانشجویان پسر دارای اضافه وزن و چاق غیرفعال بود.

    مواد و روش ها

    در این پژوهش نیمه تجربی، 48 دانشجوی پسر دارای اضافه وزن و چاق غیرفعال با دامنه سنی 25-20 سال به صورت هدفمند انتخاب و در چهار گروه 12 نفره : کنترل، عصاره، تمرین و تمرین+عصاره تقسیم بندی شدند. شش هفته (سه جلسه در هفته) به انجام تمرین TRX و مصرف روزانه 2 بار کپسول 500       میلی گرمی حاوی عصاره برگ انبه بعد از صرف نهار و شام پرداختند. نمونه گیری خونی، 24 ساعت قبل و 48 ساعت متعاقب آخرین جلسه تمرین انجام گرفت. سطح سرمی اینترلوکین-12 به روش الیزا با استفاده از کیت انسانی اندازه گیری شد. داده ها با آزمون تی وابسته و تحلیل واریانس یکراهه و سطح معناداری کمتر از 05/0 در نرم افزار SPSS-25 تحلیل شدند(05/0>P).

    نتایج

    تفاوت معناداری در سطوح اینترلوکین-12، گروه های تمرین، تمرین+ عصاره و عصاره نسبت به پیش آزمون مشاهده شد(p=0.001). اختلاف پیش و پس آزمون گروه ها با استفاده از تحلیل واریانس یکراهه بر روی وزن، درصد چربی، شاخص توده بدنی و سطوح اینترلوکین-12 در بین گروه های پژوهش تفاوت معناداری نشان داد (05/0>p بین گروهی).

    نتیجه گیری

    شش هفته تمرین مقاومتی کل بدن (TRX) و مصرف عصاره برگ انبه، ممکن است در کاهش وزن، درصد چربی، شاخص توده بدنی و سطوح سرمی اینترلوکین-12 موثر می باشد. از طرفی یکی از راه های کنترل التهاب، انجام تمرین  TRXبه همراه عصاره برگ انبه است.

    کلید واژگان: تمرین مقاومتی کل بدن (TRX), عصاره برگ انبه, اینترلوکین- 12, اضافه وزن و چاقی
    Omid Mohammaddoost *, Fateme Shabkhiz, Ali Akbarnejad
    Background and Objective

    Physical activity has a dual effect on inflammation and the results of studies are very contradictory. The aim of this study was the interactive effect of six weeks of TRX training and oral intake of mango tree leaf extract on interleukin-12 and anterometric indices of overweight and inactive obese male students.

    Materials and Methods

    In a semi-experimental research, 48 overweight and inactive obese students with an age range of 20-25 years were purposefully selected and divided into 4 groups of 12: control, extract, exercise and exercise+extract. For six weeks (three sessions per week), they did TRX exercises and took 500 mg capsules containing mango leaf extract twice a day lunch and dinner. Blood sampling was done 24 hours before and 48 hours after the last training session. Interleukin-12 serum level was measured by ELISA method using human kit. Data were analyzed with dependent t-test and one-way analysis of variance and significance level less than 0.05 in SPSS-25 software (P<0.05).

    Results

    A significant difference was observed in the levels of interleukin-12 in the exercise, exercise+extract and extract groups compared to the pre-test (p=0.001). The pre- and post-test differences between the groups using one-way analysis of variance on weight, fat percentage, body mass index and interleukin-12 levels showed a significant difference between the research groups (p < 0.05 between groups).

    Conclusion

    Six weeks of TRX training and consumption of mango leaf extract may be effective in reducing weight, fat percentage, body mass index and interleukin-12 serum levels. On the other hand, one of the ways to control inflammation is to do TRX exercises with mango leaf extract.

    Keywords: TRX Training, Mango Leaf Extract, Interleukin-12, Overweight, Obesity
  • مقدمه

    یکی از دلایل مهم سقط مکرر جنین، عوامل ایمنی است. از این رو یافتن روش های مناسب پیشگیری یا درمان موثر، مستلزم شناخت دلایل آن است.

    هدف

    در این مطالعه، تلاش نمودیم تا سطح سرمی برخی فاکتورهای ایمنولوژیک مرتبط با سقط مکرر را ارزیابی نماییم.

    مواد و روش ها

    این مطالعه به صورت مورد شاهدی از مرداد تا دی ماه 1398، بر روی 66 زن 35-18 ساله مراجعه کننده به کلینیک زنان و زایمان بیمارستان علی ابن ابی طالب (ع) زاهدان، انجام گرفت. سطح سرمی اینترلوکین 33 با روش الایزا اندازه گیری شد. سطح ایمنوگلوبولین G، ایمنوگلوبولین A، ایمنوگلوبولین M، پروتئین واکنشی C، با روش های سرولوژی و هماتولوژی اندازه گیری شد.

    نتایج

    میانگین سن تمامی شرکت کنندگان در این مطالعه 80/3 ± 8/30 سال بود. میانگین سرمی اینترلوکین 33 در گروه مورد 1/254 ± 5/318 پیکوگرم بر میلی لیتر و کمتر از این میانگین در گروه شاهد، 9/259 ± 2/354 پیکوگرم بر میلی لیتر بدست آمد. ولی این تفاوت از نظر آماری معنادار نبود (52/0 = p). میانگین سطح سرمی پروتئین واکنشی C، در گروه مورد و شاهد تفاوت معنی داری نداشت (27/0 = p). بعلاوه در سطح ایمنوگلوبولین G، ایمنوگلوبولین A، در گروه مورد و شاهد تفاوت آماری قابل ملاحظه ای دیده نشد (به ترتیب 46/0 = p و 16/0 = p)، اما سطح سرمی IgM بین دو گروه مورد مطالعه اختلاف معنی داری وجود داشت (003/0 = p).

    نتیجه گیری

    به طور کلی سطح سرمی اینترلوکین 33، ایمنوگلوبولین G، ایمنوگلوبولین A و پروتئین واکنشی C حداقل 6-4 ماه پس از آخرین سقط (در گروه مورد) و آخرین زایمان زنده (در گروه شاهد) در دو گروه تفاوت معناداری نشان نداد. در مقابل سطح سرمی ایمنوگلوبولین M تفاوت قابل ملاحظه ای داشت، در نهایت با توجه به نتایج متفاوت متون پیشین در این زمینه، نیاز به مطالعات بیشتر احساس می گردد.

    کلید واژگان: اینترلوکین 33, سقط, ایمنوگلوبولین G, ایمنوگلوبولینA, ایمنوگلوبولین M
    Hossein Ali Khazaei, Farahnaz Farzaneh, Saeedeh Sarhadi*, Javid Dehghan Haghighi, Forough Forghani, Vahid Sheikhi, Bahman Khazaei, Lida Asaollahi
    Background

    One of the critical cases of recurrent pregnancy loss is immunological factors, whereas obtaining effective prevention or treatment is necessary for cognition of reasons.

    Objective

    In this study, we tried to evaluate some immunological factors related to recurrent pregnancy loss.

    Materials and Methods

    This case-control study was conducted on 66 women at the age of 18-35 yr who were referred to the Clinic of Gynecology and Obstetrics, Ali Ibn Abi Taleb hospital, Zahedan, Iran, from August-December 2019. Interleukin 33 (IL-33) serum levels were measured using enzyme-linked immunosorbent assay. Immunoglobulin G, Immunoglobulin A, Immunoglobulin M (IgM), and C-reactive protein levels were measured by serology and hematology methods.

    Results

    The mean age of total participants was 30.8 ± 3.80 yr. The mean serum IL-33 in the case group was 318.5±  254.1 pg/ml and was lower than the control group (354.2±  259.9 pg/ml), which was not statistically significant (p = 0.52). The level of C-reactive protein in the case and control was not significantly different (p = 0.27), and Immunoglobulin A and Immunoglobulin G in the case and control were also not significantly different) p = 0.46, and p = 0.16, respectively), but there were significant differences (p=  0.003) between the level of the IgM in the case and control groups.

    Conclusion

    No statistically significant difference was observed in the IL-33 serum level, for at least 4-6 months after the last abortion in the case group and the final live birth in the control group. In contrast, serum levels of IgM were statistically significant. Finally, the need for more studies is felt according to the different results of the previous studies in this field.

    Keywords: Interleukin-33, Abortion, Igg, Iga, Igm
  • فاطمه کاظمی نسب*، نسیم بهزاد نژاد، موسی خلفی
    مقدمه

    بیماری مزمن انسداد ریوی (COPD) یکی از بیماری های تنفسی است که التهاب نقش مهمی در روند پیشرفت آن دارد. تمرینات ورزشی در بهبود التهاب مزمن موثر است؛ بااین حال، آثار تمرینات گوناگون ورزشی بر نشانگرهای التهابی در این بیماران واضح و روشن نیست؛ ازاین رو، هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر تمرینات ورزشی بر نشانگرهای التهابی IL-6، TNF-α و CRP در بیماران COPD است.

    مواد و روش ها

    پایگاه های اطلاعاتی PubMed، Web of Science، SID، Magiran و Google scholar برای مقالات منتشرشده تا جولای سال 2023 به صورت سیستماتیک جستجو شد و فراتحلیل برای تاثیر تمرینات ورزشی بر نشانگرهای التهابی در بیماران COPD انجام گرفت. تفاوت میانگین استاندارد (SMD) و فاصله اطمینان 95 درصد (CI) با استفاده از الگوی اثر تصادفی محاسبه گردید؛ همچنین برای تعیین ناهمگونی از آزمون I2 و برای بررسی سوگیری انتشار از آزمون فونل پلات و تست Egger استفاده شد.

    یافته های پژوهش:

     نتایج تجزیه وتحلیل داده های 11 مطالعه با 578 بیمار COPD نشان داد که تمرینات ورزشی به کاهش غیر معنادار مقادیر گردش خونی CRP (P=0.16، [175/0 الی 100/0-] SMD=-0.413) و IL-6 (P=0.54، [36/0 الی 69/0-] SMD=-0.164) و TNF-α (P=0.51، [44/1- الی 72/0] SMD=-0.358) در بیماران COPD منجر می شود؛ همچنین نتایج تحلیل زیرگروهی نشان داد که تمرین هوازی (P=0.1، SMD=-0.55) نسبت به تمرین مقاومتی (P=0.7، SMD=-0.09)، به کاهش CRP سرمی در بیماران COPD می انجامد؛ اما به هرحال، این تفاوت معنادار نیست.

    بحث و نتیجه گیری

    یافته های فراتحلیل حاضر نشان می دهد که احتمالا تمرینات هوازی یک مداخله ورزشی موثر برای کاهش CRP در بیماران COPD باشد.

    کلید واژگان: تمرین ورزشی, بیماری مزمن انسداد ریوی, اینترلوکین 6, فاکتور نکروز تومور آلفا, پروتئین واکنشی C
    Fatemeh Kazeminasab*, Nasim Behzanejad, Mousa Khalafi
    Introduction

     Chronic obstructive pulmonary disease (COPD) is one of the respiratory diseases in which inflammation plays a key role in its development. Exercise training has acritical role in improving chronic inflammation. Nonetheless, the effects of various exercise training on inflammatory markers in these patients are not clear. Therefore, the present study aimed to assess the impact of exercise on the inflammatory markers, including IL-6, TNF-α, and c-reactive protein in patients with COPD.

    Material & Methods

    A systematic search was conducted on PubMed, Web of Science, SID, Magiran, and Google scholar databases for articles published until July 2023. A meta-analysis was performed for the impact of exercise on inflammatory markers in COPD patients. Effect size (SMD) and 95% confidence interval were calculated using random effect model. Moreover, I2 test was employed to determine heterogeneity, while Funnel plot test and Egger test were used to check publication bias.

    Results

    The results of the data analysis of 11 studies on 578 patients with COPD demonstrated that exercise led to a non-significant decrease in circulating CRP values [SMD=-0.413 (-0.100 to 0.175), P=0.16], IL-6 [SMD=-0.164 (-0.69 to 0.36], P=0.54], TNF-α [SMD=-0.358 (-1.44 to 0.72), P=0.51) in COPD patients. Furthermore, the results of the subgroup analysis pointed out that aerobic training [SMD=-0.55, P=0.1] compared to resistance training [SMD=-0.09, P=0.7] led to a decrease in CRP in patients with COPD. Nonetheless, this difference was not significant.

    Discussion & Conclusion

    The findings of the present meta-analysis illustrated that aerobic exercise is probably an effective exercise intervention to reduce CRP in patients with COPD.

    Keywords: Chronic Obstructive Pulmonary Disease, C-Reactive Protein Exercise, Interleukin 6, Tumor Necrosis Factor-Alpha
  • فاطمه شرف الدین، نسرین زارع *
    زمینه و هدف

    سندرم روده تحریک پذیر ()IBSیک اختلال عملکردی شایع در دستگاه گوارش است که تقریبا 11درصد از افراد در سراسر جهان را تحت تاثیر قرار می دهد. مکانیسمهای دقیق ایجاد سندرم روده تحریک پذیر نامشخص است، اما شواهد نشان میدهد که التهاب با درجه پایین در پاتوفیزیولوژی آن دخیل است. اینترلوکین- 6یک سیتوکین کلیدی است که واسطه پاسخ های التهابی در مخاط روده است و با ایجاد سندرم روده تحریک پذیر مرتبط است. هدف مطالعه ما ارائه یک نمای کلی از دانش فعلی در مورد نقش 6-ILدر سندرم روده تحریک پذیراست.

    روش بررسی

    مطالعه حاضر براساس جست وجودر پایگاه مطالعاتی PubMedانجام شد که تنها 26مقاله به بررسی نقش اینترلوکین- 6در سندرم روده تحریک پذیر پرداخته بودند.

    یافته ها

    بررسی ما نشان داد که بیماران سندرم روده تحریک پذیر سطوح بالاتری از اینترلوکین- 6در سرم/پلاسمای خود دارند. علاوه بر این استرس که یکی از عوامل پاتوژنز و یا تشدید علائم بیماری است که از طریق محور هیپوتالاموس، هیپوفیز، آدرنال میتواند سبب افزایش سایتوکاین های التهابی همچون اینترلوکین- 6شود. همچنین اینترلوکین- 6سبب فعال شدن و تحریک پذیری بیشتر نورون های زیرمخاطی می شود. پلی مورفیسم های ژنتیکی، عوامل پاتوژن، اسیدهای صفراوی و دیس بیوز میکروبیوتای روده نیز با افزایش سطوح اینترلوکین- 6میتوانند سبب بیماری زایی شوند. رژیم های غذایی جایگزین مانند مکمل ویتامین ،D3محصولات پروبیوتیک، جوشانده و یا ترکیبات طب سنتی چینی و یا دستکاری میکروبیوتای روده، با مهار سیگنال دهی اینترلوکین- 6میتوانند سبب تسکین علائم و بهبودی بیماری شوند.

    نتیجه گیری

    مطالعات بیشتری برای روشن شدن رابطه علی بین اینترلوکین- 6و سندرم روده تحریک پذیر و همچنین مسیرهای مولکولی و اهداف سلولی اینترلوکین- 6در روده مورد نیاز است. 

    کلید واژگان: التهاب, اینترلوکین- 6, سندرم روده تحریک پذیر, اختلال عملکردی
    Fateme Sharafeddin, Nasrin Zare *
    Background

    Irritable bowel syndrome (IBS) is a prevalent functional disorder of the gastrointestinal tract that affects approximately 11% of people worldwide. The exact mechanisms underlying IBS remain unclear, but evidence suggests that low-grade inflammation is involved in its pathophysiology. Interleukin-6 (IL-6) is a key cytokine that mediates inflammatory responses in the intestinal mucosa and has been linked to the development of IBS. Our study aimed to provide an overview of the current knowledge on the role of IL-6 in IBS.

    Materials and Methods

    The present study was conducted based on a search on the PubMed database, where only 26 articles investigated the role of IL-6 in irritable bowel syndrome were found.

    Results

    Our review revealed that patients with IBS had higher levels of IL-6 in their serum/plasma. Furthermore, increased expression of IL-6 mediated by cholinergic signalling was associated with increased abdominal pain/discomfort and bloating. More recently, an interaction between IL-6 and corticotrophin-releasing factor was shown to provide more insight into the mechanisms underlying IBS symptoms during stressful periods, which are experienced by almost two-thirds of patients with IBS. Elevated levels of IL-6 were also correlated with increased fatigue and intestinal inflammation. Targeting IL-6 expression or IL-6 signalling pathway using probiotics, vitamin D3 or a replacement diet may offer a novel therapeutic strategy to improve IBS symptoms, abdominal pain, bloating and fatigue after consumption of ancient wheat products.

    Conclusion

    Further studies are needed to elucidate the causal relationship between IL-6 and IBS, as well as the molecular pathways and cellular targets of IL-6 in the gut.

    Keywords: Inflammation, Interleukin 6, Irritable bowel syndrome
  • ستاره مرادی وفا، حامد قیامی تکلیمی*، علی همتی عفیف، محمدجواد پوروقار، زهرا بهرام
    مقدمه

    تمرین های تناوبی با شدت بالا (HIIT) و مصرف عصاره های گیاهی احتمالا اثرات سودمندی بر شاخص های التهابی دارد. هدف از مطالعه حاضر تاثیر هشت هفته تمرین های تناوبی شدید و مصرف عصاره برگ لوکوات بر سطوح سرمی TNF-α و اینترلوکین 18 در مردان چاق مبتلا به کبد چرب غیرالکلی بود.

    روش ها

    در این مطالعه نیمه تجربی، 40 مرد مبتلا به کبد چرب غیرالکلی دارای نمایه توده بدنی (82/1±92/33) به طور تصادفی به چهار گروه کنترل، تمرین، عصاره، عصاره+تمرین، هر گروه 10 نفر تقسیم شدند. تمرین ها به مدت 8 هفته و سه جلسه در هفته به مدت 60 دقیقه با شدت بین 80-95 درصد ضربان قلب ذخیره انجام شد. به مدت هشت هفته، روزی دو عدد کپسول250 میلی گرمی عصاره برگ لوکوات نیز تجویز شد. از آزمون تی زوجی و تحلیل کوواریانس استفاده شد.

    یافته ها

    کاهش معنادار سطوح TNF-α (3/15%) و اینترلوکین 18 (9/14%) در گروه تمرین+عصاره مشاهده شد (05/0P≤). اختلاف معناداری در سطوح TNF-α (001/0 =P) و اینترلوکین 18 (001/0 =P) بین گروه ها به دست آمد که این تغییرات در گروه عصاره+تمرین نسبت به گروه های تمرین و عصاره بزرگ تر است.

    نتیجه گیری

    به نظر می رسد انجام تمرین ها تناوبی شدید همراه با مصرف عصاره برگ لوکوات قادر به بهبود شاخص های TNF-α و اینترلوکین 18 مرتبط با کبد چرب در افراد مبتلا به بیماری کبد چرب غیرالکلی خواهد شد. با این حال تایید این فرضیه نیازمند پژوهش های بیشتر است.

    کلید واژگان: تمرینهای اینتروال شدید, لوکوات, اینترلوکین 18, TNF-α, کبد چرب
    Setareh Moradi Vafa, Hamed Ghiyami Taklimi*, Ali Hemati Afif, Pourvaghar, Zahra Bahram
    Background

    Interval exercises with high intensity and consumption of plant extracts probably have beneficial effects on inflammatory indicators. The aim of this study was to investigate the effect of eight weeks of High-Intensity Interval Training (HIIT) and the consumption of Loquat leaf extract on the serum levels of TNF-α and interleukin-18 in obese men with non-alcoholic fatty liver disease.

    Methods

    In this semi-experimental study, forty men with non-alcoholic fatty liver disease with body mass index (33.92 ± 1.82) with informed written consent were randomly selected and assigned into four groups: control, training, Extract, Extract + training (Each group of 10 people). Exercises were performed for eight weeks and three sessions per week for 60 minutes with intensity between 80-95% of the reserve heart rate. Two capsules of 250 mg of Loquat leaf extract were also prescribed daily. Paired t-test and analysis of covariance were used.

    Results

    A significant decrease in the levels of TNF-α (15.3%) and interleukin 18 (14.9%) was observed in the training + extract group (P<0.05). A significant difference was observed in the levels of TNF-α (P=0.001) and interlock 18 (P=0.001) between the groups, and these changes were more significant in the Extract + training group than in the training and extract groups.

    Conclusions

    It is concluded that performing intense intermittent training along with Loquat leaf extract will be able to improve TNF-α and interleukin 18 indices related to fatty liver in people with non-alcoholic fatty liver disease. However, confirmation of this hypothesis requires more research.

    Keywords: Interval training, Loquat, Interleukin 18, TNF-α, Fatty liver
  • مهسا سعیدپور*، محمد فضیلتی، ذوالفقار لطفی
    زمینه و هدف
    پاندمی کووید-19 که توسط کروناویروس ایجاد شده به یکی از بزرگ‎ترین مشکلات بهداشتی قرن حاضر تبدیل شده است. نقش داده های آزمایشگاهی در تشخیص اشکال شدید کووید-19 به طور قطع ثابت نشده است. این پژوهش با هدف یافتن راه های پیشگیری سریع بیماری کووید-19 انجام شد.
    مواد و روش ها
    : این مطالعه بر روی 43 نفر از بیماران کووید-19 از اسفند1400 تا اردبیهشت 1401 در مرکز خصوصی مهرگان استان خوزستان انجام شد .آزمایش های هماتولوژیک و بیوشیمیایی بیماران انجام شد. برای به دست آوردن مقدار متغیرها ازجمله دی-دایمر و اینترلوکین6 از دستگاه الایزا (Biotek ELX 800TS) و برای فیبرینوژن از روش انعقاد Clauss استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری  spssورژن 22 و Graph pad prismورژن 9 انجام شد.
    یافته ها
    : یافته ها تفاوت معنی داری در میزان اینترلوکین6، دی-دایمر و فیبرینوژن نشان داد که این میزان برابر با 0.0001 بود (P <0.05). سطح آستانه و مساحت زیرمنحنی مشخصه عملکرد گیرنده اینترلوکین6 به ترتیب 20/06 پیکوگرم/میلی لیتر و837 /0، دی-دایمر 952/5 نانوگرم/میلی لیتر و 0/929 و فیبرینوژن 206/5 میلی گرم/دسی لیتر و 0/768 بود. ویژگی و حساسیت پیش بینی شدت کووید-19 اینترلوکین 6 به ترتیب 67/44 درصد و 100 درصد، دی-دایمر 60/47 درصد و 97/67 درصد و فیبرینوژن 53/49 درصد و35 /95 درصد بود. اینترلوکین6 و دی-دایمر دارای بالاترین ویژگی و حساسیت برای پیش بینی اولیه شدت کووید-19 بودند اما برای فیبرینوژن این میزان به اندازه دو فاکتور دیگر آشکار نبود.
    نتیجه گیری
    به ترتیب دی- دایمر و اینترلوکین 6 دارای بیشترین تاثیرات و فیبرینوژن کمترین تاثیر را در شدت این بیماری داشتند.
    کلید واژگان: کووید-19, سارس کروناویروس 2, اینترلوکین 6, فیبرینوژن, محصولات تخریب فیبرین فیبرینوژن
    Mahsa Saeedpour *, Mohamad Fazilati, Zolfaghar Lotfi
    Introduction
    The COVID-19 pandemic, caused by the coronavirus, has emerged as one of the most pressing healthcare challenges of this century. The role of laboratory data in diagnosing severe forms of COVID-19 remains inconclusive. This research aimed to find ways to quickly prevent COVID-19.
    Materials and Methods
    This research involved 43 COVID-19 patients monitored from March 2022 to May 2022 at the Mehregan Private Center in Khuzestan Province. Hematological and biochemical tests of the patients were performed. Measurements of D-dimer and Interleukin-6 were performed using the Biotek ELX 800TS analyzer, while fibrinogen levels were determined through the Clauss coagulation method. Data analysis was carried out using SPSS version 22 and GraphPad Prism version 9.
    Results
    There is a significant difference in the levels of interleukin 6, D-Dimer, and fibrinogen, which was equal to 0.0001 (P<0.05). Threshold level and area under the receptor operating characteristic curve (ROC) interleukin-6 was 20.06 pg/ml and 0.837, D-dimer 952.5 ng/ml and 0.929, and fibrinogen was 206.5 mg/dL and 0.768, respectively. The specificity and sensitivity of predicting the severity of COVID-19 interleukin 6 were 67.44% and 100%, D-dimer 60.47% and 97.67%, and fibrinogen 53.49 % and 95.35%, respectively. Interleukin-6 and D-dimer had the highest specificity and sensitivity for early prediction of the severity of COVID-19, but for fibrinogen, this level was not as obvious as the other two factors.
    Conclusion
    D-dimer and interleukin-6 had more pronounced effects on the             severity of this disease, while fibrinogen had a lower impact.
    Keywords: COVID-19 SARS-C0V-2, interleukin fibrinogen, Fibrin Fibrinogen Degradation Products
  • شبنم محمدی نژاد*، مسعود رحمتی، رحیم میرنصوری
    زمینه و هدف

    افزایش سن، عموما باکاهشی پیش رونده در فعالیت جسمانی همراه است که می تواند با تاثیر برروی کیفیت زندگی منجر به تغییرات منفی ساختاری و عملکردی در بافت های مختلف بدن شود و کارایی آنها را کاهش دهد. سطوح بالای سایتوکاین های اینترلوکین10- و اینترلوکین-15با طول عمرمرتبط است. هدف از این مطالعه تاثیر12 هفته تمرین مقاومتی، بر سطوح سرمی اینترلوکین-10و اینترلوکین-15در زنان میانسال می باشد.

    روش بررسی

    تعداد40 زن میانسال (59-40سال)، انتخاب و به طور تصادفی به 2 گروه مساوی تجربی و کنترل تقسیم شدند. گروه تجربی برنامه تمرینی مقاومتی را با بار تمرینی %65تا80٪1RM، به مدت 12 هفته انجام دادند. نهایتا، 48ساعت بعد از آخرین تمرین با خون گیری، سطوح اینترلوکین-10و اینترلوکین-15 با روش الایزا سنجش شد. برای همسان سازی داده ها ازآزمون کلموگروف اسمیرنف و برای اثر بخشی تمرین از آزمون تی مستقل در سطح معنی داری 05/0<p استفاده گردید.

    یافته ها

    یافته ها نشان دادکه میزان وزن و BMI در پیش ازشروع تحقیق دربین گروه تجربی وکنترل تفاوتی وجود ندارد (05/0 <P). اما پس از تمرین از لحاظ آماری معنی دار بود (05/0 >P). همچنین در سطوح اینترلوکین-10و اینترلوکین-15 پس از تمرین افزایش معنی داری مشاهده گردید (001/0= P).

    نتیجه گیری

    به نظر میرسد تنظیم افزایشی سایتوکین های ضد التهابی، می تواند تاثیر مثبتی بربهبود شرایط فیزیولوژیکی ناشی از تمرین مقاومتی در زنان میانسال داشته باشد. لذا توصیه می شود، جهت ارتقا بخشیدن به سطوح سایتوکاین ها به منظور افزایش قدرت و عملکرد توده عضلانی از تمرینات قدرتی استفاده کنند.

    کلید واژگان: تمرین مقاومتی اینترلوکین 10, اینترلوکین 15, زنان میانسال
    Mhabnam Mohammadinejad *, Masoud Rahmati, Rahim Mirnasuri
    Background

    Aging is generally associated with a progressive decrease in physical activity, which can affect the quality of life and lead to negative structural and functional changes in different body tissues and reduce their efficiency.High levels of interleukin-10 and interleukin-15 cytokines are related to longevity. The aim of this study is the effect of 12 weeks of resistance training on the serum levels of interleukin-10 and interleukin-15 in middle-aged women.Subjects and

    Methods

    40 middle-aged women (40-59 years old) were selected and randomly divided into2 equal experimental and control groups. The experimental group performed a resistance training program with a training load of 65% to 80%1RM for 12 weeks.Finally,48 hours after the last exercise, the levels of interleukin-10 and interleukin-15 were measured by ELISA method. The Kolmogorov Smirnov test was used to compare the data, and the independent t-test was used for the effectiveness of the exercise at a significance level of P<0.05.

    Results

    The findings showed that there is no difference in weight and BMI between the experimental and control groups before the start of the research (P<0.05). But after training, it was statistically significant (P< 0.05).Also, a significant increase was observed in the levels of interleukin-10 and interleukin-15 after training(P=0.001).

    Conclusion

    It seems that the increased regulation of anti-inflammatory cytokines can have a positive effect on the improvement of physiological conditions caused by resistance training in middle-aged women. Therefore, it is recommended to use strength training to improve the levels of cytokines to increase the strength and performance of muscle mass.

    Keywords: Interleukin-10, Interleukin-15, middle-aged women, resistance training
  • سولماز بابائی بناب، مرتضی فتاح پور مرندی، اصغر توفیقی*
    زمینه و هدف

    سایتوکین ها نقش مهمی در بیماری ام اس دارند و هدف مهمی برای مداخلات درمانی به شمار می آیند. از این رو هدف از این پژوهش بررسی تاثیر یک دوره تمرینات مقاومتی بر سطح سرمی 17 و اینترفرون بتا در زنان مبتلا به ام اس بود.

    روش بررسی

    مطالعه ی حاضر به شکل نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون انجام شد. 30 زن مبتلا به ام اس با دامنه ی سنی 30-35 سال در دو گروه تمرینی (15 نفر) و کنترل (15 نفر) به صورت تصادفی انتخاب شدند. تمرینات مقاومتی به مدت 8 هفته و هفته ای سه جلسه، جلسه ای 60 دقیقه با شدت 60 الی 70 درصد ضربان قلب دخیره انجام شد. قبل و بعد از پروتکل تمرینی با 12 ساعت ناشتایی نمونه خونی انجام شد و مقادیر اینترلوکین 17 و اینترفرون بتا به روش الایزا اندازه-گیری شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 و به وسیله ی آزمون کوواریانس تحلیل شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد در پی 8 هفته مداخله ی تمرین مقاومتی مقدار اینترلوکین 17 در گروه تمرین کاهش معنی دار و مقدار اینترفرون بتا نسبت به گروه کنترل افزایش معنی داری نشان داد (P<0/05).

    نتیجه گیری

    از آنجایی که انجام تمرینات مقاومتی با شدت متوسط باعث کاهش اینترلوکین 17 و افزایش اینترفرون بتا در بیماران مبتلا به ام اس شد، لذا به نظر می رسد که می توان از مداخله ی تمرین برای درمان و برای جلوگیری از پیشرفت بیماری ام اس در کنار درمان های دارویی استفاده کرد.

    کلید واژگان: کلیدواژه ها: تمرینات مقاومتی, اینترلوکین 17, اینترفرون بتا, بیماری ام اس, زنان جوان
    Solmaz Babaei Bonab, Morteza Fattahpour Marandi, Asghar Tofighi *

    Cytokines play an important role in my disease and are considered an important target for therapeutic interventions. the purpose of this research is to investigate the effect of a period of resistance training on the serum level of 17 and interferon beta in young women with MS. Was.

    Method

    The present study was conducted in a semi-experimental way with a pre-test and post-test design. 30 women with MS with age range of 30-35 years were randomly selected in two exercise and control groups. Resistance exercises were performed for 8 weeks and three sessions a week, each session lasting 60 minutes with an intensity of 60-70% of the maximum heart rate. Blood samples were taken before and after the training protocol with 12 hours of fasting and the levels of interleukin 17 and beta interferon were measured by ELISA method. Data were analyzed using SPSS version 22 software and covariance test.

    Results

    The results showed that after 8 hours of resistance training intervention, the amount of interleukin 17 in the training group decreased significantly and the amount of beta interferon showed a significant increase compared to the control group

    Conclusion

    Since moderate intensity resistance training decreased interleukin 17 and increased beta interferon in patients with MS, it seems that exercise intervention can be used to treat and prevent the progression of MS along with used drug treatments.

    Keywords: Interferon-β, Interleukin-17, MS Disease, resistance training, Young Women
  • موسی خلفی*، ساناز محمدی دینانی، مرضیه سادات حسینی، کیوان شریف مرادی
    مقدمه

    بیماری مولتیپل اسکلروزیس (Multiple sclerosis) MS، یک بیماری پیش رونده ی التهابی می باشد که ماکرهای التهابی نقش موثری در گسترش این بیماری دارند. در مقابل، تمرین ورزشی ممکن است منجر به بهبود التهاب مزمن شود. با این وجود اثر تمرین ورزشی بر مارکرهای التهابی در این بیماران به وضوح درک نشده است. از این رو، هدف فراتحلیل حاضر بررسی تاثیر تمرین ورزشی بر سایتوکین های التهابی IL-6، TNF-α و IL-10 و همچنین CRP در بیماران مبتلا به MS می باشد.

    روش ها

    جستجوی نظامند در 3 پایگاه اطلاعاتی اصلی PubMed، Web of Science و Scopus برای مقالات انگلیسی و فارسی منتشر شده تا تاریخ 1 دی 1401 انجام شد. به منظور تعیین اندازه ی اثر تمرین ورزشی در برابر گروه شاهد بر IL-6، IL-10، TNF-α و CRP از تفاوت میانگین استاندارد شده (SMD) و فاصله ی اطمینان 95 درصد (CIs) استفاده گردید.

    یافته ها

    16 مطالعه شامل 687 بیمار مبتلا به MS وارد فراتحلیل شدند. تمرین ورزشی منجر به کاهش معنی دار سطوح IL-6 [0/002 = P، (0/14- الی 0/65CI: -) 0/40-] و CRP [0/02 = P، (0/04- الی 0/70CI: -) 0/370-] گردید، اما بر سطوح TNF-α [0/20 = P، (0/14 الی 0/68CI: -) 0/27-] و IL-10 [0/94 = P، (0/43 الی 0/40CI: -) 0/15] اثر معنی داری نداشت.

    نتیجه گیری

    تمرین ورزشی ممکن است منجر به بهبود وضعیت التهاب مزمن به واسطه ی کاهش IL-6 و CRP در بیماران مبتلا به MS شود. از این رو، تجویز تمرینات ورزشی منظم برای بیماران MS ممکن است رویکرد مناسبی برای مدیریت بیماری باشد.

    کلید واژگان: تمرین ورزشی, سایتوکین, التهاب, پروتئین واکنشی-C, اینترلوکین-6, اینترلوکین-10, فاکتور نکروزدهنده ی تومور-آلفا, مولتیپل اسکلروزیس
    Mousa Khalafi *, Sanaz Mohammadi Dinani, Marziye Sadat Hosseini, Keyvan Sharifmoradi
    Background

    Multiple sclerosis (MS) is a progressive inflammatory disease in which inflammatory markers play an effective role in the development of this disease. In contrast, exercise training may lead to improved chronic inflammation. However, the effect of exercise training on inflammatory markers is not clearly understood. Therefore, the purpose of this meta-analysis is to investigate the effect of exercise training on IL-6, TNF-α, and IL-10 as well as CRP in patients with MS.

    Methods

    A comprehensive search was conducted in the three principal databases of PubMed, Web of Science, and Scopus for English and Persian articles published until December 22, 2022. To determine the effect sizes of the effect of exercise training on inflammatory markers IL-6, IL-10, TNF-α, and CRP, standardized mean difference (SMD) and 95% confidence intervals (CIs) were calculated.

    Findings

    Sixteen studies involving 687 patients with MS were included in the meta-analysis. Exercise training resulted in a significant decrease in levels of IL-6 [P = 0.002, (CI: -0.14 to 0.65: -0.40)] and CRP [P = 0.02 -0.04 to 0.70 CI: -0.37], but did not lead a significant effect on the levels of TNF-α [P = 0.20, (0.14 to 0.68 CI: -) -0.27] and IL -10 [P = 0.94, (0.43 to 0.40 CI: -0.15)].

    Conclusion

    Exercise training may lead to improvement of chronic inflammation status by reducing IL-6 and CRP in patients with MS. Therefore, prescribing regular exercise may be a suitable approach for disease management in patients with MS.

    Keywords: Exercise, Cytokines, Inflammation, C-Reactive Protein, Interleukin-6, Interleukin-10, Tumor Necrosis Factor-alpha, Multiple Sclerosis
  • حجت لایق، توحید تیمورنژاد، میرسلیم سید صادقی*
    سابقه و هدف

    آپاندیسیت حاد، یکی از دلایل شایع جراحی شکم، در هر رده سنی است و بیشترین موارد تشخیص نادر است که باعث جراحی غیرضروری (آپاندکتومی منفی) می شود. هدف از این مطالعه تعیین ارزش تشخیصی پروتئین واکنشی C (CRP) و اینترلوکین 6 (IL-6) در پیشگیری از آپاندکتومی منفی می باشد.

    مواد و روش ها

    این مطالعه مقطعی بر روی 208 بیمار مراجعه کننده با شکم حاد جراحی و با تشخیص اولیه آپاندیسیت حاد در بیمارستان فاطمی اردبیل در مدت 6 ماه انجام شد. سطح پروتئین واکنشی C (CRP) و اینترلوکین 6 (IL-6) قبل از عمل جراحی در تمامی بیماران اندازه گیری شد. بیماران بر اساس نتایج پاتولوژی به دو گروه مثبت و منفی تقسیم شدند. سپس نتایج آزمایشگاهی با یافته های هیستوپاتولوژیک پس از جراحی مقایسه شد.

    یافته ها

    میزان IL-6 در گروه مثبت 3/54±107/25 و در گروه منفی 2/41±75/50 بود که این اختلاف از نظر آماری معنی دار بود (0/032=p). میانگین CRP در گروه مثبت 12/1±35/5 و در گروه منفی 5/3±11/1 بود (0/001>p). بین IL-6 بیماران نرمال با IL-6 بیماران مثبت با جواب پاتولوژی چرکی (0/006=p) و گانگرن (0/001>p) ارتباط آماری معنی دار بود. بین IL-6 بیماران مثبت با جواب پاتولوژی هیپرپلازی فولیکولی با IL-6 بیماران مثبت با جواب پاتولوژی چرکی و گانگرن ارتباط معنی داری وجود داشت (0/001>p). همچنین بین IL-6 بیماران مثبت با جواب پاتولوژی التهابی با IL-6 بیماران مثبت گانگرن ارتباط آماری معنی دار بود (0/001>p). حساسیت، ویژگی، ارزش اخباری مثبت، ارزش اخباری منفی برای IL-6 به ترتیب 83، 88، 86، 79 و برای CRP به ترتیب 83، 85، 89، 81 بود.

    نتیجه گیری

    نتایج مطالعه نشان داد که اندازه گیری همزمان CRP و IL-6 به عنوان بیومارکرهای مهم در تشخیص و پیشگیری از آپاندکتومی منفی مفید می باشند.

    کلید واژگان: آپاندیسیت, اینترلوکین 6, پروتئین واکنشی C, آپاندکتومی
    H .Layegh, T. Teimour Nezhad, MS .Seyedsadeghi*
    Background and Objective

    Acute appendicitis is one of the common reasons for abdominal surgery in any age group, and most cases are rarely diagnosed, which causes unnecessary surgery (negative appendectomy). The aim of this study is to determine the diagnostic value of C-reactive protein (CRP) and interleukin-6 (IL-6) in the prevention of negative appendectomy.

    Methods

    This cross-sectional study was conducted on 208 patients with acute abdominal surgery and primary diagnosis of acute appendicitis at Fatemi Hospital in Ardabil in a period of 6 months. C-reactive protein (CRP) and interleukin-6 (IL-6) levels were measured before surgery in all patients. Patients were divided into positive and negative groups based on pathology results. Then the laboratory results were compared with histopathological findings after surgery.

    Findings

    The level of IL-6 in the positive group was 107.25±3.54 and in the negative group was 75.50±2.41, and the difference was statistically significant (p=0.032). The mean CRP was 35.5±12.1 in the positive group and 11.1±5.3 in the negative group (p<0.001). There was a statistically significant relationship between IL-6 in normal patients and IL-6 in positive patients with purulent (p=0.006) and gangrene (p<0.001) pathology. There was a significant relationship between IL-6 positive patients with follicular hyperplasia pathology and IL-6 positive patients with purulent and gangrene pathology (p<0.001). Moreover, there was a statistically significant relationship between IL-6 positive patients with inflammatory pathology response and IL-6 positive gangrene patients (p<0.001). Sensitivity, specificity, positive predictive value, negative predictive value for IL-6 were 83, 88, 86, 79 and for CRP were 83, 85, 89, 81, respectively.

    Conclusion

    The results of the study showed that the simultaneous measurement of CRP and IL-6 are useful biomarkers in the diagnosis and prevention of negative appendectomy.

    Keywords: Appendicitis, Interleukin 6, C-Reactive Protein, Appendectomy
  • داور رضایی منش*، محمد کوگانی
    مقدمه و هدف

    فعالیت ورزشی از جمله راهکارهای غیر تهاجمی جهت بازتوانی و پیشگیری از عوارض و عواقب بیماری های مرتبط با کووید-19 می باشد. هدف از این مطالعه بررسی اثر تمرین هوازی با شدت متوسط بر سطوح سرمی اینترلوکین-6، اینترلوکین-10 و پروتئین واکنش گر C در بیماران بهبود یافته از کووید-19 بود.

    روش کار

    این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی کاربردی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون بود. بدین منظور 24 مرد بهبود یافته از کووید-19 به صورت داوطلبانه انتخاب و به شکل تصادفی ساده در دو گروه تجربی (12 نفر) و کنترل (12 نفر) قرار گرفتند. گروه تجربی برنامه تمرین هوازی شامل هشت هفته، هر هفته سه جلسه و هر جلسه 40 تا 55 دقیقه با شدتی معادل 60 تا 80% حداکثر ضربان قلب را اجرا کردند. سطوح سرمی IL-6، IL-10 و CRP (قبل و 48 ساعت بعد از پروتکل) اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آزمون آماری کوواریانس در سطح (0/05>p) آنالیز شدند.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که تمرین هوازی منجر به تغییر معنادار سطوح سرمی IL-6 و IL-10 در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل نشد (0/05<p) اما باعث کاهش معنادار سطوح سرمی CRP در گروه تجربی گردید (0/05>p). بررسی تغییرات درون گروهی مقدار IL-10 و CRP نشان داد که بین میانگین قبل و بعد در گروه تجربی تغییر معناداری وجود دارد (0/05>p). در حالی که بین مقادیر قبل و بعد در IL-6 تفاوت معناداری مشاهده نشد (0/05<p).

    نتیجه گیری

    بر پایه نتایج این مطالعه اجرای تمرینات هوازی می تواند از طریق بازیابی توان فیزیکی در بیماران بهبود یافته از کووید-19، موجب تنظیم و تعادل سایتوکاین های ضد التهابی و التهابی و تعدیل در مقدار CRP گردد.

    کلید واژگان: کووید-19, اینترلوکین-6, اینترلوکین-10, CRP
    Davar Rezaeimanesh*, Mohamad Kogani
    Introduction

    Sports activity is one of the non-invasive ways to rehabilitate and prevent complications and consequences of diseases related to Covid-19. The purpose of this study was to investigate the effect of moderate intensity aerobic exercise on the serum levels of interleukin-6, interleukin-10 and C-reactive protein in patients recovered from Covid-19.

    Materials and Methods

    For this purpose, 24 men recovered from Covid-19 were voluntarily selected and placed in two groups of experimental (12 people) and control (12 people) in a simple random manner. The experimental group participated in an eight-week aerobic training program, three sessions per week, each session lasted about 40 to 55 minutes with an intensity equal to 60 to 80% of the maximum heart rate. Serum levels of IL-6, IL-10 and CRP (before and 48 hours after the protocol) were measured. The data was analyzed using the covariance statistical test (ANCOVA) at the (p<0.05) level.

    Results

    The results showed that aerobic exercise did not lead to a significant change in the serum levels of IL-6 (p>0.05) and IL-10 (p>0.05) in the experimental group compared to the control group; however, it caused a significant decrease in the serum levels of CRP (p<0.05) in the experimental group. In addition, examining intra-group changes in IL-10 and CRP indicated that there is a significant change between the mean score before and after implementation of the protocol in the experimental group (p<0.05). While there was no significant difference between the before and after values in IL-6 (p<0.05).

    Conclusion

    Based on the results of this study, aerobic exercises can regulate and balance anti-inflammatory and inflammatory cytokines and adjust the amount of C-reactive protein through the recovery of physical fitness in patients who have recovered from Covid-19.

    Keywords: Covid-19, Interleukin-6, Interleukin-10, C-reactive protein
  • فاطمه حلالخور، آمنه پوررحیم قورقچی*، معرفت سیاهکوهیان
    مقدمه

    بیماری کووید-19 یک بیماری نوپدید در دنیا محسوب می شود. فعالیت بدنی با کاهش عوامل خطرزا، همچنین زعفران با خواص ضدالتهابی و آنتی اکسیدانی به عنوان یک داروی گیاهی سنتی برای درمان سرفه، آسم استفاده می شود. بنابراین هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر مکمل سازی زعفران و تمرین استقامتی بر غلظت پروتیین واکنشگر C، اینترلوکین-8 و علایم بالینی در بیماران سرپایی مبتلابه کرونا ویروس است.

    مواد و روش ها

    تحقیق حاضر در قالب یک مطالعه کارآزمایی بالینی شاهد دار تصادفی دو سو کور چهار گروهی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و با رضایت نامه آگاهانه کتبی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش کلیه بیماران سرپایی مبتلا به کووید-19 مراجعه به مرکز بهداشت شهر کشکسرای که 36 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند. فرضیه های تحقیق با استفاده از نرم افزار SPSS در سطح معنی داری 05/0>P با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس (ANCOVA) و آزمون T زوجی بررسی شدند.

    یافته ها

    نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد پس از تعدیل اثر مقادیر پایه، قد، شاخص توده ی بدنی، بین گروه ها از نظر متوسط تغییر اینترلوکین-8، پروتیین واکنشگر C، فشار سهمی اکسیژن (SpO2) و درجه حرارت بدن تفاوت آماری معنی داری وجود داشته است (05/0>P)؛ یعنی نوع مداخله می تواند به طور کلی بر تغییر اینترلوکین-8، پروتیین واکنشگر C، فشار سهمی اکسیژن و درجه حرارت بدن تاثیرگذار باشد.

    بحث و نتیجه گیری

    بنابراین بر اساس این مطالعه امکان استفاده از زعفران به عنوان یک روش درمانی کمکی و همچنین فعالیت ورزشی منظم که با افزایش ایمنی بدن به کنترل عوامل بیماری زا ازجمله کووید-19 کمک می کند.

    کلید واژگان: تمرین, زعفران, کروناویروس, پروتئین واکنشگر C, اینترلوکین-8
    Fateme Halalkhor, Amina Pourrahim Korkchi*, Marefat Siahkouhian
    Background

    Covid-19 is considered a new disease across the globe. Physical activity reduces risk factors, and with anti-inflammatory and antioxidant properties, saffron is used as a traditional herbal medicine to treat cough and asthma. Therefore, the present study aimed to assess the effect of saffron supplementation and endurance training on the concentration of C-reactive protein, interleukin-8, and clinical symptoms in outpatients with COVID-19.

    Materials and Methods

    The present research was conducted based on a randomized, double-blind, four-group, pretest-posttest design. The statistical population of this research entailed all outpatients with COVID-19 referred to the health center of Keshkosrai. Among this population, 36 cases were randomly selected. The research hypotheses were evaluated using SPSS software at a significance level of P<0.05 using the statistical test of analysis of covariance (ANCOVA) and paired T-test.

    Results

    The results of ANCOVA demonstrated that after adjusting the effect of baseline values, height, and body mass index, there was a statistically significant difference between the groups in terms of the mean change of interleukin-8, C-reactive protein, partial oxygen pressure (SpO2), and body temperature (P<0.05). That is, the type of intervention can markedly affect the change of interleukin-8, C-reactive protein, partial oxygen pressure, and body temperature.

    Conclusion

    As evidenced by the obtained results, it is possible to use saffron as an auxiliary therapeutic method, as well as regular sports activity, which helps to control pathogens, including COVID-19, by boosting the body's immunity.

    Keywords: Covid-19, C-reactive protein, Exercise, Interleukin-8, Saffron
  • علی مهدی سیاه پوش، مهدی رفیعی *، مسعود فیض بخش، علیرضا تسلیمی
    مقدمه

    با توجه به نقش مدیاتورهای التهابی هم در حرکات ارتودنسی و هم در ایجاد بیماریهای پریودنتال و با توجه به نقش IL-17 بعنوان واسطه ی التهابی مهم در درمان های ارتودنسی و تاثیر درمان با لیزر کم توان بعنوان درمان جنبی جدید و مناسب،  هدف از این مطالعه  تاثیر درمان با لیزر کم توان بر روی سطح IL-17 در مایع شیار لثه ای طی درمان ارتودنسی بود.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه کارآزمایی بالینی 12 بیمار نیاز به درمان ارتودنسی انتخاب شدند. در این بیماران به صورت تصادفی یک سمت برای تابش لیزر و یک سمت به عنوان کنترل درنظر گرفته شد. تابش لیزر کم توان دیود با طول موج 810 نانومتر در تمام طول شیار لثه ای در روزهای 0،2، 18 و 30 پس از درمان ارتودنسی انجام گرفت. نمونه گیری در روزهای 0، 2، 18 و 30 با قرار دادن کن های کاغذی در سالکوس دیستال، مزیال، پالاتال و باکال دندان #5 ماگزیلا دو طرف بمدت 30 ثانیه صورت پذیرفت. سپس تمام نمونه ها به آزمایشگاه منتقل شده و با استفاده از دستگاه ELISA reader سطح IL-17 تعیین گردید. داده های بدست آمده با آزمون های آماری t paried test  و one way Anova  تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

     میانگین IL-17 روز صفر (62/0 P =) و روز دوم بعد از ارتودنسی (19/0 P =) بین دو سمت کنترل و درمان با لیزر اختلاف معناداری نداشت اما در روزهای هجدهم  و سی ام بعد از ارتودنسی در گروه درمان با لیزر به طور معناداری کمتر از گروه کنترل بود (001/0 P <). میانگین IL-17 در هر دو گروه در طی دوران درمان کاهش داشت ولی در روز هجدهم این کاهش چشمگیر بود

    نتیجه گیری

    نتایج حاصل از مطالعه حاضر نشانگر نقش درمانی لیزر کم توان دیود در کاهش میزان التهاب می باشد و سطح  اینترلوکین 17 در هر دو سمت دهان با گذشت زمان به تدریج کاهش یافت که این کاهش در سمت درمان با لیزر کمتر از سمت کنترل بود.

    کلید واژگان: لیزر کم توان, اینترلوکین -17, مایع شیار لثه ای, ارتودنسی
    Ali Mahdi Siahposh, Mahdi Rafiei *, Masood Feizbakhsh, Alireza Taslimi
    Introduction

    Considering the role of inflammatory mediators in both orthodontic movements and the development of periodontal diseases and taking into account the role of Interleukin 17 as an important inflammatory mediator in orthodontic treatments and the impact of low-level laser therapy (LLLT) as a new and appropriate adjuvant therapy, the aim of the present study was to investigate the effect of LLLT on IL-17 levels in gingival cervicular fluid (GCF) during orthodontic treatment. Materials &

    Methods

    In this clinical trial study, 12 patients in need of orthodontic treatment were selected. In these patients, one side of the mouth was randomly selected for laser irradiation and the other side as a control. Diode LLL irradiation with a wavelength of 810 nm was performed throughout the gingival Cervicular on days 0, 2, 18, and 30 after orthodontic treatment. Sampling was performed on days 0, 2, 18, and 30 by placing paper points in distal, mesial, palatal, and buccal sulcus of the maxillary fifth molar on the both sides for 30 seconds. All samples were then transferred to the laboratory and IL-17 level was determined by ELISA reader. Data were analyzed using Paired t-test and One-way ANOVA.

    Results

    Mean IL-17 levels at day zero (p value = 0.62) and day 2 after orthodontic treatment (p value = 0.19) were not significantly different between the control and laser treated sides, however they were significantly lower in the laser-treated group than the control group on days 18 and 30 after orthodontic treatment (p value < 0.001). The mean IL-17 levels decreased in both groups during the treatment period, but this decrease was significant on day 18.

    Conclusion

    The results of the present study indicate the therapeutic role of diode LLL in reducing inflammation, and Il-17 levels in both sides of the mouth gradually decreased over time, and this decrease was more pronounced in the laser-treated side than in the control side.

    Keywords: Low-level Laser, Interleukin-17, Gingival cervicular fluid, Orthodontics
  • رامین نصرالله زاده، محمدامین مومنی مقدم، داود سالارباشی، میلاد خراسانی*
    مقدمه و هدف

    یکی از بیماری های رایج که در تمام کشورها افراد بسیار زیادی به آن مبتلا هستند، دیابت می باشد. از جمله عوامل مهمی که در ایجاد و گسترش این بیماری نقش دارد، التهاب می باشد. اینترلوکین 4 به عنوان یکی از سایتوکاین های ضد التهابی بوده که می تواند سبب کاهش التهاب گردد. هدف از انجام این مطالعه بررسی ارتباط  پلی مورفیسم VNTR ژن IL-4 در افراد مبتلا به دیابت نوع 2 در شهرستان گناباد کشور ایران می باشد.

    مواد و روش ها

    این پژوهش  یک مطالعه مورد شاهد است. 100 نفر از افرادی که به بیمارستان علامه بهلول  شهرستان گناباد  مراجعه کرده بودند، در دو گروه مورد (مبتلا به دیابت نوع دو) و شاهد (سالم) قرار گرفتند. انتخاب افراد به صورت تصادفی انجام شد و در صورت داشتن معیارهای ورود، پس از اخذ رضایت آگاهانه، وارد مطالعه شدند. از هر فرد 2 میلی لیتر خون با استفاده از لوله حاوی EDTA جمع آوری شد و استخراج DNA با استفاده از روش salting out صورت گرفت. برای بررسی پلی مورفیسم، ابتدا قطعه مورد نظر با استفاده از پرایمرهای مناسب تکثیر داده شد و سپس با استفاده از الکتروفورز شناسایی شد.

    یافته ها

    میانگین سنی واحدهای پژوهش 7/30±61/98سال بوده و نیمی از ایشان مرد بودند. نتایج بررسی پلی مورفیسم نشان دهنده عدم ارتباط معنی دار بین پلی مورفیسم VNTR ژن IL-4 و ابتلا به دیابت نوع دو بود (05/0 >p).

    بحث و نتیجه گیری

    در جمعیت مورد مطالعه ما، ارتباط معنی داری بین پلی مورفیسم VNTR ژن IL-4 با دیابت نوع دو وجود نداشت.

    کلید واژگان: پلی مورفیسم, اینترلوکین 4, دیابت نوع 2
    Ramin Nasrollahzadeh, MohammadAmin Momeni Moghaddam, Davood Salarbashi, Milad Khorasani*
    Background and Objective

    Diabetes mellitus is a prevalent disease affecting a large population worldwide. Inflammation plays a crucial role in the development and progression of this disease. Interleukin-4 (IL-4) is an anti-inflammatory cytokine that can reduce inflammation. The aim of this study was to investigate the association between IL-4 gene VNTR polymorphism and type 2 diabetes in Gonabad city, Iran.

    Methods

    This study was a case-control study. One hundred individuals who referred to Alameh Behlol Hospital Gonabad city of Iran were included in two groups: case (patients with type 2 diabetes) and control (healthy individuals). The participants were randomly selected and entered the study after obtaining informed consent and meeting the inclusion criteria. Two milliliters of blood were collected from each participant using EDTA-containing tubes, and DNA was extracted using the salting-out method. To investigate the VNTR polymorphism, the target fragment was first amplified using appropriate primers and then identified using electrophoresis.

    Results

    The mean age of the study participants was 61.98 ± 7.30 years, and half of them were male. The results of the VNTR polymorphism analysis demonstrated no significant association between IL-4 gene VNTR polymorphism and type 2 diabetes (p > 0.05).

    Conclusion

    In our study population, we found no significant association between IL-4 gene VNTR polymorphism and type 2 diabetes.

    Keywords: Polymorphism, Interleukin-4, Type 2 Diabetes
  • نادر نجفی، فرناز سیفی اسگ شهر*، رقیه افرونده
    زمینه و هدف

    شیوع چاقی یکی از معضل های مهم بهداشتی در جهان است. هدف از پژوهش حاضر، تعیین تاثیر تمرین مقاومتی تناوبی با شدت های مختلف بر سطوح اینترلوکین-10 (IL-10) و اینترلوکین-1 بتا (IL-1β) در مردان چاق بود.

    روش ها

    در این تحقیق 44 مرد چاق (30-20 سال) در 4 گروه کنترل، تمرین مقاومتی تناوبی با شدت پایین، تمرین مقاومتی تناوبی با شدت متوسط و تمرین مقاومتی تناوبی با شدت بالا تخصیص یافتند. آزمودنی ها به مدت 12 هفته، 3 جلسه در هفته با 3 شدت متفاوت (80% 1RM با 10 تکرار، 60% 1RM با 13 تکرار و 40% 1RM با 20 تکرار) تمرین کردند. 48 ساعت قبل از اولین جلسه و 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین مقاومتی، شاخص های IL-10 و IL-1β اندازه گیری شد.

    یافته ها

    اختلاف معناداری درIL-10  و IL-1β بین گروه های تمرین مقاومتی تناوبی با شدت های مختلف گزارش شد. پس از دوره تمرین نسبت به قبل، IL-1β در گروه های تمرین مقاومتی تناوبی با شدت پایین (0/001=P)، متوسط (0/01=P) و بالا (0/001=P) کاهش معنی داری داشت. در شاخص IL-10 افزایش معنی داری در گروه های تمرین مقاومتی با شدت پایین (0/01=P)، متوسط (0/01=P) و بالا (0/001=P) مشاهده شد.

    نتیجه گیری

    طبق یافته های حاضر ممکن است بتوان تمرینات مقاومتی تناوبی با شدت بالا و متوسط را به عنوان روشی موثر برای درمان چاقی و تاثیر مطلوب در شاخص های آن، توصیه کرد.

    کلید واژگان: تمرین مقاومتی تناوبی, اینترلوکین-10, اینترلوکین-1 بتا, چاقی
    Nader Najafi, Farnaz Seifi Asg Shahr*, Roghayyeh Afroundeh
    Background and Aim

    The prevalence of obesity is one of the most important health issues in the world. The aim of this study was to determine the effect of intermittent resistance training with different intensities on the levels of interleukin-10 (IL-10) and interleukin-1 beta (IL-1β) in obese men.

    Methods

    In this study, 44 obese men (20-30 years old) were assigned into four groups of control, low-intensity intermittent resistance training, moderate-intensity intermittent resistance training, and high-intensity intermittent resistance training. Subjects trained for 12 weeks, 3 sessions per week with three different intensities (80% 1RM with 10 repetitions, 60% 1RM with 13 repetitions and 40% 1RM with 20 repetitions). IL-10 and IL-1β indices were measured 48 hours before the first and 48 hours after the last resistance training session.

    Results

    A significant difference was reported in IL-10 and IL-1β levels between the intermittent resistance training groups with different intensities. After the training period, IL-1β had a significant decrease in the low (P=0.001), moderate (P=0.01) and high (P=0.001) intensity intermittent resistance training groups. A significant increase in the IL-10 was observed in the resistance training groups with low (P=0.01), moderate (P=0.01) and high (P=0.001) intensity.

    Conclusion

    According to the present findings, it may recommend intermittent high and moderate intensity resistance training as an effective method for treating obesity and having a favorable effect on its indicators.

    Keywords: Intermittent resistance training, Interleukin-10, Interleukin-1 beta, Obesity
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال