جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "بادرنجبویه" در نشریات گروه "پزشکی"
-
زمینه و هدف
بیماری آلزایمر یکی از چالش های مهم بهداشتی در دنیای امروز است. مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر تمرین هوازی به همراه مصرف عصاره گیاه بادرنجبویه بر بیان ژن های p53 p21, و کاسپاز 3 در موش های نر آلزایمری اجرا شد.
روش هادر این مطالعه تجربی، 48 رت به طور تصادفی به 6 گروه کنترل، آلزایمر، کنترل + ورزش هوازی، آلزایمر + ورزش هوازی، آلزایمر + ورزش هوازی + عصاره، آلزایمر + عصاره تقسیم شدند. مدل آلزایمر با تزریق آمیلوئید بتا 42-1 در هیپوکامپ ایجاد شد. تمرینات هوازی به مدت 8 هفته انجام شد. عصاره گیاه بادرنجبویه به میزان 100 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن در 2 میلی لیتر آب مقطر حل شد و به موش های صحرایی به مدت 8 هفته گاواژ شد. برای تعیین میزان بیان ژن های p53 p21, و کاسپاز 3 از روش Real Time PCR استفاه گردید.
یافته هابعد از 8 هفته تمرین هوازی به همراه عصاره گیاه بادرنجبویه، بیان ژن p21 در گروه های مداخله نسبت به گروه آلزایمر افزایش معنی داری داشت (0/05>P). همچنین p53 و کاسپاز 3 در گروه آلزایمر + ورزش هوازی و گروه آلزایمر + ورزش هوازی + عصاره نسبت به گروه آلزایمر کاهش معنی داری داشتند (0/05>P).
نتیجه گیریبه نظر می رسد که ورزش هوازی به همراه مصرف عصاره گیاه بادرنجبویه بتواند از طریق سرکوب آپاپتوز، باعث مهار بیماری آلزایمر شود، با این حال، انجام مطالعات بیشتر در این زمینه ضروری است.
کلید واژگان: آلزایمر, تمرینات هوازی, بادرنجبویه, P53, کاسپاز 3Feyz, Volume:28 Issue: 5, 2024, PP 456 -462Background and AimAlzheimer's disease (AD) is a major health challenge in the world today. The present study aimed to determine the effect of aerobic exercise and Melissa officinalis extract on the expression of p53, p21, and caspase-3 genes in male rats with AD.
MethodsIn this experimental study, 48 rats were randomly divided into 6 groups: control, AD, control + aerobic exercise, AD + aerobic exercise, AD + aerobic exercise + extract, and AD + extract. The AD model was induced by injecting amyloid beta 42-1 into the hippocampus. Aerobic exercise was performed for 8 weeks. Melissa officinalis extract was dissolved in 2 ml of distilled water at a dose of 100 mg/kg body weight and gavaged to rats for 8 weeks. Real-Time PCR was used to determine the expression levels of p53, p21, and caspase-3 genes.
ResultsAfter 8 weeks of aerobic exercise combined with Melissa officinalis extract, the expression of the p21 gene in the intervention groups significantly increased compared to the AD group (P<0.05). Moreover, p53 and caspase-3 were significantly decreased in the AD + aerobic exercise and AD + aerobic exercise + extract groups compared to the AD group (P<0.05).
ConclusionIt seems that aerobic exercise combined with Melissa officinalis extract can inhibit AD by suppressing apoptosis, however, further studies in this field are needed.
Keywords: Alzheimer's Disease, Aerobic Exercise, Melissa Officinalis, P53, Caspase-3 -
سابقه و هدف
نقش رادیکال های آزاد در ایجاد بسیاری از بیماری ها به خوبی اثبات شده است. این ذرات توانایی تخریب بیومولکول ها را دارند. آنتی اکسیدان ها می توانند مانع از این اثرات زیان آور شوند. نظر به این که گیاهان منبع آنتی اکسیدان های طبیعی می باشد تحقیقات در این زمینه رو به افزایش است. هیپوکسی به معنای کاهش اکسیژن موجود در بافت های بدن بوده که می تواند به اختلال در عملکرد بدن منجر شود. هیپوکسی موجب افزایش قابل ملاحظه ذرات فعال اکسیژن می گردد، پس آنتی اکسیدان ها به عنوان آنتی هیپوکسی مطرح می باشند. بادرنجبویه (Melissa officinalis L.) گیاه دارویی شناخته شده از خانواده Lamiaceae بوده که برای درمان بسیاری از بیماری ها از جمله قلبی عروقی و در مشکلات تنفسی و همچنین به عنوان تقویت کننده حافظه مورد استفاده می گیرد. این مطالعه به منظور بررسی تاثیر روش استخراج بر محتوای تام فنلی، فلاونوئیدی و فعالیت آنتی اکسیدانی این گیاه طراحی شده است. فعالیت آنتی هیپوکسی تمامی عصاره ها در سه مدل در موش بررسی شد.
مواد و روش هادر این مطالعه تجربی، اندام هوایی خشک شده بادرنجبویه به سه روش ماسیراسیون، با کمک سوکسله و با کمک امواج التراسونیک با حلال متانول عصاره گیری شدند. فعالیت آنتی اکسیدانی تمامی عصاره ها با روش بدام اندازی رادیکال آزاد DPPH و تست احیاکنندگی ارزیابی شد. محتوای تام فنلی و فلاونوئیدی تعیین گردید. اثر محافظتی عصاره ها در دوزهای اولیه mg/kg 250-5/62 در مقابل مرگ و میر ناشی از هیپوکسی در موش سوری با سه مدل خفگی، خونی و جریان خونی مورد ارزیابی قرارگرفت. زمان زنده ماندن موش ها به دقیقه اندازه گیری شد.کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی مازندران نیز پروتکل آزمایشی را تایید کرد. درتست هیپوکسی خفگی، فنی توئین (50 میلی گرم برکیلوگرم، داخل صفاقی) و در دو تست بعدی پروپرانولول (20 و 30 میلی گرم برکیلوگرم، داخل صفاقی) به عنوان کنترل مثبت به کار رفتند. در تمامی تست ها، نرمال سالین به عنوان کنترل منفی به کار گرفته شد.آنالیز واریانس یک سویه و متعاقب آن نیومن کولز با کمک نرم افزار گراف پد پریزم 8 به منظور تعیین اختلاف بین میانگین ها استفاده شد.
یافته هابرای استخراج ترکیبات پلی فنلی، روش خیساندن و عصاره گیری به روش التراسونیک (0/0001<p) و در تست بدام اندازی رادیکال آزاد DPPH عصاره های حاصل از روش سوکسله و خیساندن موثر از روش دیگر بودند. در تست قدرت احیا کنندگی، تمامی عصاره فعالیت بالایی از خود نشان دادند (0/05>p). در مدل خونی، هیچ یک از عصاره ها اثری از خود نشان ندادند. حتی عصاره حاصل از روش سوکسله در دوز mg/kg250، علی رغم این که زمان مرگ را حدود یک دقیقه افزایش داد، نتوانست تغییر معنی داری ایجاد کند (0/05>p). در مدل گردش خونی، هیچ یک از عصاره ها در پایین ترین دوز تست شده یعنی mg/kg 62/5 اثری از خود نشان نداند اما تمامی عصاره ها در دوزهای بالاتر اثر بسیار قوی از خود نشان دادند. تمامی عصاره ها در دوز mg/kg 250 اثری به مراتب قوی تر از پروپرانولول mg/kg 30 از خود نشان دادند. در مدل خفگی، تمامی عصاره ها اثرات بسیار خوبی از خود نشان دادند به گونه ای که بارها مجبور به کاهش دوز شدیم. عصاره حاصل از روش خیساندن در دوز mg/kg 1/95 و عصاره های حاصل از روش سوکسله و روش التراسونیک در دوز mg/kg 7/81اثری مشابه فنی توئین از خود نشان داد (0/05>p).
استنتاجباتوجه به نتایج این مطالعه مشخص شدکه روش استخراج تاثیر زیادی بر فعالیت آنتی اکسیدانی ومحتوای تام فنلی و فلاونوئیدی دارد. روش استخراج با کمک التراسونیک و روش خیساندن به ترتیب مناسب ترین روش ها برای استخراج ترکیبات فنلی و فلاونوئیدی از این گیاه بود. تمامی عصاره ها اثرات آنتی اکسیدانی بالایی نشان دادند. عصاره ها اثر بسیار خوبی در تست خفگی از خود نشان دادند
کلید واژگان: بادرنجبویه, روش استخراج, آنتی اکسیدان, آنتی هیپوکسی, هیپوکسی خفگی, هیپوکسی گردش خونی, هیپوکسی خونیBackground and purposeThe role of free radicals in causing many diseases has been well proven. These particles can destroy biomolecules. Antioxidants can prevent these harmful effects. Considering that plants are a source of natural antioxidants, research in this field is increasing. Hypoxia means the reduction of oxygen in the body tissues, which can lead to dysfunction of the body. Hypoxia causes a significant increase in reactive oxygen species, thus, antioxidants are considered anti-hypoxia. Melissa officinalis L. is a well-known medicinal plant of Lamiaceae. Leaves of this plant have been widely used for the treatment of cardiovascular and respiratory problems and as a memory enhancer. This investigation was carried out to examine the impact of extraction on total phenolic contents and antioxidant activities of M. officinalis aerial parts. In addition, the Antihypoxic activities of all extracts were evaluated in three models in mice.
Materials and methodsIn this experimental study, dried aerial parts were extracted by three different methods, i.e. maceration method, ultrasonic-assisted, and soxhlet-assisted extraction. Antioxidative capacity was assessed by utilizing DPPH free radicals scavenging and reducing power. The total phenolic and flavonoid contents were also determined. The protective effects of extract in the initial dose of 62.5-250 mg/kg were evaluated against hypoxia-induced lethality in mice by three experimental models of hypoxia, i.e. asphyctic, haemic, and circulatory. The latencies for death for mice in minutes were recorded. The Institutional Animal Ethical Committee of Mazandaran University of Medical Sciences approved the experimental protocol. In the asphyctic hypoxic model, phenytoin (50 mg/kg, i.p.) and in the next two tests, propranolol (20 and 30 mg/kg, i.p.) were used as the positive control. In all tests, Normal saline (0.5 ml, i.p.) was used as the negative control. Analysis of variance was performed followed by Newman-Keuls multiple comparisons (by GraphPad Prism 8) were used to determine the differences in means.
ResultsMeceration method and ultrasonic(P<0.0001) assisted extraction were the best methods for extraction of polyphenols. In DPPH radical scavenging activity, soxhlet-assisted extraction and extraction by the meceration method were more efficient than ultrasonic-assisted extraction(P>0.05). In the hemic model, none of the extracts showed any activity. Even the soxhlet-assisted extract at the dose of 250 mg/kg, even though it increased the death time by about one minute, could not cause a significant effect(P>0.05). In the circulatory model, none of the extracts showed any effect at the lowest tested dose i.e. 62.5 mg/kg but all the extracts showed a very potent activity at higher doses. All the extracts at a dose of 250 mg/kg showed a much stronger effect than propranolol 30 mg/kg. In the asphyctic model, all the extracts showed very good effects so we had to reduce the dosage many times. The extract obtained from the maceration method at a dose of 1.95 mg/kg and ultrasonic-assisted and soxhlet assisted extracts at the dose of 7.81 mg/kg showed the same activity as phenytoin(P>0.05).
ConclusionThe findings of the current study indicated that extraction methods significantly affect antioxidant capacities and total phenolic contents. The ultrasonic-assisted extraction and maceration method were the most suitable methods for extracting phenolic and flavonoid compounds from this plant. All extracts showed high antioxidant activities. All extracts showed very strong effects in the asphyctic model.
Keywords: Melissa officinalis, Extraction methods, Antioxidant, Antihypoxia, Asphyctic hypoxia, Circulatory hypoxia, haemic hypoxia -
زمینه و هدف
بادرنجبویه گیاهی دارویی با خواص درمانی متعدد بوده که مطالعات پیشین اثرات آنتی اکسیدانی و ضد التهابی آن را به وجود ترکیبات فنولی مهم موجود در این گیاه مانند رزمارینیک اسید نسبت داده اند. در این مطالعه اثر اتساعی عصاره ی آبی-الکلی این گیاه بر عضله صاف نای موش های صحرایی و مکانیسم های احتمالی آن مورد بررسی قرار گرفت.
روش تحقیق:
در این مطالعه تجربی، اثر اتساعی غلظت های تجمعی عصاره آبی-الکلی گیاه بادرنجبویه (µg/ml 50،100،200) درمقایسه با سالین (1 میلی لیتر نرمال سالین) به عنوان کنترل منفی و سه غلظت تجمعی تئوفیلین (mM 8/0، 4/0، 2/0) به عنوان کنترل مثبت روی عضله صاف نای جدا شده موش صحرایی در دو حالت غیر انکوبه و انکوبه با پروپرانولول (μM1)، آتروپین (μM1)، کلرفنیرامین (μM1(جهت بررسی نقش گیرنده های H1 هیستامین و بتا دو-آدرنرژیک (β2-Adrenergic) و موسکارینی مورد آزمایش قرار گرفت.
یافته هااثر اتساعی بر عضله صاف نای توسط همه غلظت های تئوفیلین و عصاره در بافت های غیر انکوبه در مقایسه با سالین به طور معنی داری افزایش یافت (001/0P< درتمامی موارد). علاوه بر این اثر اتساعی غلظت های متوسط و زیاد عصاره (µg/ml 100،200) ، مشابه اتساعی تئوفیلین بود و تفاوت معنی داری با آن مشاهده نشد. از طرفی اثر اتساعی، در بافت های انکوبه با کلرفنیرامین و آتروپین در مقایسه با بافت های غیر انکوبه عصاره، به طور معنی داری کاهش یافت (P<0.001).
نتیجه گیریاثر اتساعی عصاره آبی الکلی گیاه بادرنجبویه بر قطعه جدا شده نای احتمالا از طریق مهار گیرنده های موسکارینی و H1 هیستامینی عضله صاف نای ایجاد می شود و در تحریک گیرنده های بتا دو آدرنرژیک موثر نیست.
کلید واژگان: بادرنجبویه, موش صحرایی, گیرنده, عضله صاف نایBackground and AimsMelissa officinalis (M. officinalis) is a well-known medicinal plant with various therapeutic properties such as, antioxidant and anti-inflammatory effects. Pharmacological effects of this plant is attributed with its main phenolic compounds, rosmarinic acid. This research aimed to study the relaxant effect of the aqueous-alcoholic extract of Melissa officinalis on the isolated tracheal smooth muscle (TSM) of rat.
Materials and MethodsThe relaxant potential of cumulative concentrations of the aqueous-alcoholic extract of Melissa officinalis (50, 100, 200 µg/ml) was compared with normal saline (1 milliliter of normal saline) as a negative control and three cumulative concentrations of theophylline (0.8, 0.4, 0.2 mM) as a positive control on the TSM of isolated rat. The relaxant effect of M. officinalis extract was examined on non-incubated and incubated TSM with propranolol (1 μM), atropine (1 μM), and chlorpheniramine (1 μM) as different antagonists of beta-2 adrenergic (β2-Adrenergic), muscarinic and H1 histamine receptors respectively.
ResultsThe relaxant effect of M. officinalis extract with all theophylline concentrations on the isolated tracheal smooth muscle exhibited a significant increase compared to saline (P<0.001 in all instances) in non-incubated tissues. The relaxant effect of medium and high dose of M. officinalis extracts (100 and 200 µg/ml) were similar to theophylline and were not significant difference. Conversely, the relaxant effect of M. officinalis exhibited a significant reduction in incubated tissues with chlorpheniramine and atropine compared to the non-incubated tissue.
ConclusionThe relaxant effect of aqueous-alcoholic extract of Melissa officinalis on isolated tracheal tissue is possibly be mediated through the inhibition of muscarinic and H1 histamine receptors while having no significant impact on beta-2 adrenergic receptors.
Keywords: Mellisa officinalis, Rat, Receptors, Smooth muscle -
مقدمه
سردرد تنشی شایع ترین نوع سردرد می باشد.
هدفهدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر تمرین هوازی و کپسول گیاهی بر سطوح سروتونین و شاخص های سردرد در زنان مبتلا به سردرد تنشی مزمن (CTTH) بود.
روش بررسیدر این مطالعه کاربردی، 18 بیمار زن بزرگسال مبتلا به سردرد تنشی مزمن به صورت تصادفی در دو گروه مساوی: تمرین و کپسول گیاهی قرار گرفتند. تمرین هوازی سه جلسه در هفته، هر جلسه 75 دقیقه برای هشت هفته اجرا شد. کپسول گیاهی شامل عصاره هیدروالکلی سنبل الطیب هندی و بادرنجبویه بود. دوز هر کپسول شامل 280 میلی گرم از هر دو گیاه بود که سه بار در روز مصرف شد. سطوح سروتونین، شاخص های سردرد (شدت، مدت و تکرار سردرد)، اضطراب، افسردگی، مصرف داروهای سنتتیک و توان هوازی در مرحله پایه و پایان مطالعه ارزیابی شد.
نتایجطبق نتایج درون گروهی، در هر دو گروه افزایش معنیدار در سروتونین، توان هوازی (فقط گروه تمرین) و کاهش معنی داری در اضطراب، افسردگی، شدت سردرد، تکرار سردرد، مدت سردرد (فقط در گروه تمرین) و میزان داروهای سنتتیک مصرف شده مشاهد شد. در مقایسه بین گروهی تفاوت معنی داری در شدت و تکرار سردرد، مصرف داروهای سنتتیک، توان هوازی و اضطراب مشاهده شد.
نتیجه گیریتمرین هوازی و عصاره هیدروالکلی گیاه سنبل الطیب هندی و بادرنجبویه می توانند مکمل درمانی مناسبی برای زنان مبتلا به CTTH باشد اما تاثیر دو گیاه در بهبود سردرد بهتر بود.
کلید واژگان: سردرد تنشی مزمن, سنبل الطیب هندی, بادرنجبویه, تمرین هوازی, سروتونین, شاخص های سردردBackgroundTension headache is the most common type of headache.
ObjectiveThe purpose of this study was to investigate the effect of aerobic exercise and herbal capsules on serotonin levels and headache indices in women suffering from chronic tension-type headache (CTTH).
MethodsIn this practical study, 18 adult female patients with CTTH were randomly divided into two equal groups: exercise and herbal capsule. Aerobic training was performed three sessions a week, each session lasting 75 minutes for eight week. The herbal capsule contained the hydro-alcoholic extract of Valeriana jatamansi and Melissa officinalis. Each capsule contained 280 mg of these two herbs, which the patients consumed three times a day. Serotonin levels, headache indices (intensity, duration, and frequency of headache), anxiety, depression, use of synthetic drugs, and aerobic capacity were evaluated at baseline and at the end of the study.
ResultsAccording to the results within the group, in both groups there was a significant increase in serotonin, aerobic capacity (only in the exercise group) and a significant decrease in anxiety, depression, headache intensity, headache frequency, headache duration (only in the exercise group) and the use of synthetic drugs. In the comparison between groups, a significant difference was observed in the intensity and frequency of headache, use of synthetic drugs, aerobic capacity and anxiety.
ConclusionAerobic exercise and hydro-alcoholic extract of Valeriana jatamansi and Melissa officinalis plants can be a suitable treatment supplement for women suffering from CTTH but the effect of two plants was better in improving headache.
Keywords: Chronic tension-type headache, Valeriana jatamansi, Melissa officinalis, Aerobic exercise, Serotonin, Headache indicators -
سابقه و هدف
اضطراب یکی از مهم ترین مشکلات بیماران کاندید آنژیوگرافی عروق کرونر است. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر رایحه بادرنجبویه بر میزان اضطراب و پارامترهای فیزیولوژیک بیماران تحت آنژیوگرافی عروق کرونر انجام شد.
مواد و روش هااین مطالعه به صورت یک کارآزمایی بالینی تصادفی شده با گروه کنترل، بر روی 72 بیمار بستری در آنژیوگرافی بیمارستان امیرالمومنین کردکوی در سال 1400 انجام شد. در گروه مداخله از رایحه درمانی با اسانس بادرنجبویه و در گروه کنترل از آب مقطر استفاده شد. نمونه ها به صورت در دسترس انتخاب و به روش تصادفی ساده به دو گروه مداخله (36=n) و کنترل (36=n) تخصیص داده شدند. داده ها در سه نوبت از طریق پرسشنامه اضطراب اسپیلبرگر (Speilberger) و سنجش متغیرهای همودینامیک بیماران یک بار قبل از مواجهه، دقیقه سوم و دقیقه بیستم از شروع مداخله اندازه گیری شد. داده ها با نرم افزار 18 SPSS با آزمون تی مستقل، منویتنی (Mann-Whitney U test)، کای اسکویر (Chi-Square) و آزمون دقیق فیشر در سطح معناداری 0/05 تحلیل شد.
یافته هامیانگین تغییر تعداد ضربان قلب 20 دقیقه بعد از مداخله، در گروه مداخله به طور معناداری کمتر از گروه کنترل بود (0/001=p). میانگین تغییر تعداد تنفس نیز در گروه مداخله 20 دقیقه بعد از مداخله به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل بود (0/02=p). میانگین تغییرات اضطراب در گروه مداخله کمتر از گروه کنترل بود، اما این تفاوت معنادار نبود بااین حال تمایل به معنادارشدن داشت (0/063=p).
نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان می دهد که رایحه درمانی میتواند باعث کاهش اضطراب بیماران قبل از آنژیوگرافی به عنوان یک مداخله مراقبتی جایگزین و ایمن پیشنهاد شود.
کلید واژگان: بادرنجبویه, رایحه درمانی, آنژیوگرافی, اضطرابBackground and PurposeOne of the most important problems of coronary angiography candidatesis anxiety. The purpose of this study was to investigate the effect of Melissa officinalis L. on the level of anxiety and physiological parameters of these patients.
Materials and MethodsA randomized clinical trial with a control group was conducted on 72 patients referred to Kordkuy Heart Hospital in 2021. Samples were selected as available and were allocated to two groups by simple random method (n=36 in each group). Data were gathered three times, before intervention, and minutes 3 and 20 from the beginning of intervention. Hemodynamic parameters were measured and Speilberger State-Trait Anxiety Inventory questionnaire was used to determine anxiety level. Data were analyzed with SPSS 18 with independent t-test, U-Man-Whitney, Chi-Square, and Fisher's exact test at a significance level of 0.05.
ResultsThe results showed that 20 minutes after initiation of the intervention, the mean changes in heart rate was significantly lower in the intervention group (p=0.001). moreover, mean respiration rate in the intervention group was significantly higher than the control group 20 minutes from the beginning of the intervention (p=0.002). Mean changes in anxiety was lower in the intervention group compared with the control group. This difference was not significant, but close to significant level (p=0.063).
ConclusionAromatherapy can reduce anxiety before angiography and is suggested as an alternative and safe care intervention.
Keywords: Melissa, Aromatherapy, Angiography, Anxiety -
مقدمه
یکی از مهم ترین علایم بیماران پس از جراحی ارتوپدی اضطراب است که می تواند عوارض جانبی متعددی را برای بیمار ایجاد نموده و بر فرایند بهبود پس از جراحی نیز تاثیر بگذارد. مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر چای بادرنجبویه و چای بابونه بر اضطراب بیماران پس از جراحی ارتوپدی اندام تحتانی انجام شد.
روش کاراین مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی تصادفی است که روی 96 نفر از بیماران پس از جراحی ارتوپدی اندام تحتانی در مرکز آموزشی درمانی آیت الله کاشانی شهرکرد انجام شد. بیماران به روش آسان انتخاب و پس از کسب رضایت نامه آگاهانه کتبی، به روش تصادفی بلوک بندی به سه گروه بابونه، بادرنجبویه و کنترل تقسیم شدند. برای گروه بادرنجبویه چای کیسه-ای بادرنجبویه، برای گروه بابونه چای کیسه ای بابونه و برای گروه کنترل چای سیاه کیسه ای به میزان یک گرم سه بار در روز، به مدت سه روز تجویز شد. اضطراب بیماران یک مرتبه قبل از مداخلات و نه بار پس از مداخلات (پس از هربار تجویز چای) با استفاده از پرسشنامه اضطراب آشکار اشپیل برگر سنجیده شد. سپس میانگین نمره اضطراب قبل از مداخلات و میانگین تغییرات نمره اضطراب بعد از هر مرحله مداخله بین گروه ها مقایسه گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و روش های آمار توصیفی و تحلیلی آنالیز گردید.
یافته هانتایج آزمون توکی نشان داد که میانگین تغییرات نمره اضطراب در گروه بابونه و بادرنجبویه در مرحله دوم تا نهم پس از مداخله به طور معناداری نسبت به گروه کنترل بیشتر بود (05/0>P).
نتیجه گیرییافته های این پژوهش نشان داد که تجویز چای بادرنجبویه و چای بابونه در کاهش اضطراب آشکار بیماران پس از جراحی ارتوپدی اندام تحتانی موثر می باشد.
کلید واژگان: بادرنجبویه, بابونه, اضطراب, جراحی ارتوپدیComplementary Medicine Journal of faculty of Nursing & Midwifery, Volume:13 Issue: 2, 2023, PP 22 -32IntroductionAnxiety is one of the most important symptoms after orthopedic surgery which can have various side effects and negatively affect the process of recovery after surgery. The present study was conducted with the aim of evaluating the effect of Melissa Officinalis tea and Matricaria Chamomilla tea on anxiety of patients after lower limb orthopedic surgery.
MethodsThis was a randomized controlled trial which was conducted on 96 patients after lower-limb orthopedic surgery in Ayatollah Kashani hospital in Shahrekord, Iran. Patients were selected with convenience sampling method and allocated to either Melissa Officinalis, Chamomile or control group. For Melissa Officinalis group, 1g of Melissa tea, for Chamomile group 1g chamomile tea and for control group black tea was prescribed 3 times a day. Anxiety of participants was evaluated before start of interventions and after each step of interventions using Spielberger’s state anxiety inventory. The mean score of anxiety before interventions and the mean changes of anxiety score after each step of interventions compared between groups. Data were analyzed with descriptive and analytical statistics using SPSS software.
Resultsthe results of Tukey’s post-hoc test showed that after the second step of interventions till the last step, the mean change of anxiety score in Melissa Officinalis and Chamomile group was significantly greater than in the control group (P<0.05).
ConclusionThe results of this study show that prescription of Melissa Officinalis and Chamomile tea is effective in reducing anxiety of patients after lower limb orthopedic surgery.
Keywords: Melissa Officinalis, Matricaria Chamomilla, anxiety, orthopedic surgery -
مقدمه
بادرنجبویه ازگیاهان دارویی پرکاربرد است، اما علاوه برگونه اصلی (Melissa officinalis L.)، چندین گونه گیاهی دیگر با نام بادرنجبویه در بازارهای دارویی بفروش می رسد که خواص، نوع و غلظت ترکیبات دارویی آنها با گونه اصلی کاملا مشابه نیست، ازاینرو بررسی دقیقتر این گونه ها و تعیین شاخص های گیاهشناسی، خواص درمانی و عوارض جانبی احتمالی آنها حایز اهمیت می باشد.
روش کاراین پژوهش در دو بعد مطالعه مستندات پژوهشی معتبر و انجام پژوهش های میدانی صورت گرفته است، در بعد اول علاوه بر مطالعه فلورهای مرتبط با جستجو در پایگاه های اطلاعاتی Pubmed,webmed،Scopus،Magiran،SID،Google Scholar، Web of Science،Namamatn،Cilvica با کلید واژه های فارسی همچون بادرنجبویه، خواص درمانی، اثرات جانبی، اسم محلی، عطاری و معادل انگلیسی Lemon balm, local name, Side effect, therapeutic properties مقالات منتشر شده مرتبط نیز یافت شد. در بعد دوم، نمونه هایی که تحت عنوان بادرنجبویه در نقاط مختلف کشور عرضه می شد، خریداری و پس از انتقال به هرباریوم شناسایی شدند.
یافته هابر اساس نمونه های شناسایی شده مشخص شد در حال حاضر علاوه بر گونه Melissa officinalis، حداقل 15 گونه گیاهی دیگر تحت عنوان بادرنجبویه در کشور به فروش می رسد.
نتیجه گیریعدم تخصص کافی در علم گیاه شناسی بسیاری از عرضه کنندگان گیاهان دارویی، منجر به بروز تقلبات سهوی در ارایه گونه های متعددی تحت عنوان بادرنجبویه شد است؛ این گیاهان که شامل 14 گونه از خانواده نعناع (Dracocephalum polychaetum,Dracocephalum,moldavica Dracocephalum Surmandinum Dracocephalum subcapitatumDracocephalum kotschy Dracocephalum Lindbergii Dracocephalum aucheri, Hymenocrater elegans, Hymenocrater Bituminosus (Dracocephalum thymiflorum Stachys inflata, Nepeta persica Nepeta mahanensis, Marrubium vulgare و یک گونه ازخانواده گاوزبان (Asperugo procombens) می باشد، این تقلبات علاوه بر کاهش اثرات درمانی می تواند زمینه ساز ایجاد عوارض ناشناخته در بیماران شود، از اینرو شناسایی دقیق گونه های دارویی موجود در بازار دارویی کشور بسیار حایز اهمیت می باشد.
کلید واژگان: بادرنجبویه, اسم محلی, عطاری, خواص درمانیComplementary Medicine Journal of faculty of Nursing & Midwifery, Volume:13 Issue: 1, 2023, PP 10 -19IntroductionLemon balm is a widely used medicinal plant, but in addition to the main variety (Melissa officinalis L.), several other plant species are sold in the pharmaceutical markets with the name of lemon balm, it’s properties, type and concentration of medicinal compounds are not completely similar to the original variety, therefore. It is important to investigate these species more closely and determine their botanical indicators, therapeutic properties and possible side effects.
MethodsThis research has been carried out in two dimensions: studying valid research documents and conducting field research, in the first dimension, in addition to the study of flora related to the search in Pubmed, Webmed, Scopus, Magiran and... Databases with the key Persian words such as Badranjbuiyeh (Lemon Balm), therapeutic properties, side effects, local name and their English equivalents were also found in related published articles. In the second dimension, the samples that were offered under the name Badranjbouyeh in different parts of the country were purchased and identified after being transferred to the herbarium.
ResultsBased on the identified samples, it was found that in addition to Melissa officinalis L. species; at least 15 other plant species are sold in the country under the name of lemon balm. Dracocephalum polychaetum, Dracocephalum ,moldavica Dracocephalum Surmandinum, Dracocephalum subcapitatum, Dracocephalum kotschy Dracocephalum Lindbergii, Dracocephalum aucheri, Hymenocrater elegans, Hymenocrater Bituminosus (Dracocephalum thymiflorum Stachys inflata, Nepeta persica Nepeta mahanensis, Marrubium vulgare ( of Lamiaceae and Asperugo procombens of Boraginaceae.
ConclusionsThe lack of expertise in botanical science of many suppliers of medicinal plants leads to the occurrence of inadvertent frauds in the market of medicinal plants, these frauds, in addition to reducing the effectiveness of treatment, can lead to severe side effects or damage, therefore, it is very important to accurately identify the types of drugs available in the country's drug market.
Keywords: Lemon Balm, Local Name, Grocery, Therapeutic Properties -
مقدمه و هدفمتابولیت های ثانویه گیاهان مانند فنل و فلاونوییدها توان بالقوه بالایی برای خنثی سازی رادیکال های آزاد دارند. فعالیت آنتی اکسیدانی و سیتوتوکسیکی گیاهان به ترکیبات فنلی یا فلاونوییدی آنها مرتبط است. امروزه مقاومت آنتی بیوتیکی به یک مشکل اساسی در درمان بیماری ها تبدیل شده است. وقوع مقاومت دارویی در برابر داروهای ضدمیکروبی باعث شده است تا از گیاهان دارویی در معالجه عفونت استفاده شود. هدف از این مطالعه تعیین میزان تام ترکیبات فنلی و فلاونوییدهای دو گیاه بادرنجبویه و اسطوخودوس و بررسی بهترین حلال و روش عصاره گیری و ارزیابی اثرات ضدباکتریایی آنها بر روی باکتری استافیلوکوکوس اوریوس و اشریشیاکلی است.مواد و روش هاگیاهان بادرنجبویه و اسطوخودوس با دو روش لیو فیلیزه و خیساندن عصاره گیری شد و مقدار فنل و فلاونویید تام عصاره ها با استفاده از روش های رنگ سنجی فولین سیکالتو و کلرید آلومینیوم تعیین شد. فعالیت ضدمیکروبی عصاره ها با استفاده از روش های مایع میکرودایلوشن و انتشار دیسک تعیین گردید.یافته هانتایج نشان داد که مقدار کل ترکیبات فنلی اسطوخودوس با مقدار mg/g DW 04/0 ± 24 با روش لیوفیلیزه و حلال متانول و میزان کل ترکیبات فلاونوییدی اسطوخودوس با میزان mg/g DW 11/0 ± 85/17 با روش لیوفیلیزه و حلال اتانول بالاترین میزان را دارا بودند. عصاره متانولی گیاه اسطوخودوس بر باکتری اشریشیاکلی با قطر هاله mm 19 بیشترین اثر را نسبت به حلال های آبی و اتانولی داشته است. همچنین عصاره متانولی اسطوخودوس با قطر هاله mm 15 بهترین اثر را بر باکتری استافیلوکوکوس اوریوس داشته است.نتیجه گیریبادرنجبویه و اسطوخودوس حاوی ترکیبات فعال زیستی مانند ترکیبات فنولی و فلاونوییدی هستند. بهترین حلال برای عصاره گیری این گیاهان، در این مطالعه تعیین گردید که می توانند به عنوان گیاهان دارویی برای درمان عفونت های ناشی از استافیلوکوکوس اوریوس و اشریشیاکلی مورد استفاده قرار گیرندکلید واژگان: ضدباکتریایی, اسطوخودوس, بادرنجبویه, فلاونوئید, فنولNavid no, Volume:25 Issue: 82, 2022, PP 38 -49Background and AimsSecondary metabolites of plants such as phenols and flavonoids can neutralize free radicals and antioxidant and cytotoxic activities of plants are related to their polyphenolic compounds. Antibiotic resistance has become a major problem in the treatment of infectious diseases and led to the usage of medicinal plants. The purpose of the current study was to investigate the total phenolic and flavonoid compounds of Lavandula angustifolia and Melissa officialis, and evaluate their antibacterial effects on Staphylococcus aureus and Escherichia coli.Materials and MethodsTwo extraction method of lyophilization and the water bath method were used in the extraction of Lavandula angustifolia and Melissa officialis. Folin-ciocalteu and aluminum chloride methods were used for the determination of total phenolic and flavonoid compounds and microdilution broth and disc diffusion methods were used for the evaluation of the antibacterial effect.ResultsThe results showed that the total phenolic compounds of Lavandula angustifolia with the amount of 24 ± 0.04 mg /g DW using the lyophilization method and methanol solvent and the total flavonoid compounds of Lavandula angustifolia with the amount of 17.85 ± 0.011 mg /g DW using leophilization and ethanol solvent were the highest amounts among others. Methanol extract of Lavandula angustifolia was the most effective extract with a 9.5 and 7.5 mm zone of inhibition and on Escherichia coli and Staphylococcus aureus respectively.ConclusionIt can be concluded that Lavandula angustifolia and Melissa officialis contain phenolic and flavonoid compounds that can be used as medicinal plants in the treatment of infectious diseases caused by Staphylococcus aureus and Escherichia.Keywords: Antibacterial, Flavenoids, phenol, Lavandula angustifolia, Melissa officialis
-
فصلنامه نوید نو، پیاپی 81 (بهار 1401)، صص 25 -36مقدمهعصاره های گیاهی و ترکیبات فنلی و فلاونوییدی آنها دارای خواص ضد میکروبی و ضد سرطانی شناخته شده ایی هستند اما روش های استخراج و نیز حلال های مختلف می تواند روی خواص آنها اثرگذار باشد. هدف از انجام این مطالعه بررسی برخی ترکیبات بیولوژیک گیاه گل حنا و مقایسه آن با گیاه بادرنجبویه بود.روش کارگیاهان از بازار گل محلاتی تهران در سال 1397 تهیه شده و پس از جداسازی اجزای آن و خشک کردن در سایه (رطوبت کمتر از 1%) آسیاب گردید. پس از تهیه عصاره های مختلف از جمله اتانل و متانول، آب و استون به روش خیساندن و اولتراسونیک، به بررسی ترکیبات بیوشیمیایی و مقایسه آن پرداخته شد. تعیین میزان ترکیبات فنلی کل به روش رنگ سنجی Folin-Ciocalteu و تعیین محتوای فلاونوییدی کل به روش رنگ سنجی آلومینیوم کلرید و سنجش میزان آنتوسیانین و کاروتنویید کل در این پژوهش انجام گرفت.نتایجنتایج نشان داد که روش عصاره گیری خیساندن نسبت به اولتراسونیک در استخراج مواد گیاهان مورد مطالعه موثرتر است و ترکیب اتانول/ متانول با درصد خلوص (نسبت 1 به 1) 70 درصد به عنوان مناسب ترین حلال می باشد. بادرنجبویه دارای محتوای فلاونوییدی بیش تر به میزان 01/ 1± 75/8 میلیگرم/میلی لیتر و برگ حنا محتوای فنلی بیشتری به میزان 2/0± 66/12 میلی گرم/میلی لیتر نسبت به دو ترکیب دیگر داشت. گل حنا به علت ترکیب رنگی خود، حاوی آنتوسیانین بیش تر به میزان 02/0± 09/2 میلی مول/گرم نسبت به دو ترکیب دیگر بود و از بادرنجبویه کاروتنویید بیش تری به مقدار 06/0± 07/5 میلی گرم/میلی لیتر استخراج گردید.نتیجه گیریعصاره گیاهان مورد مطالعه، حاوی میزان قابل توجه ترکیبات آنتی اکسیدانی می باشد؛ لذا توصیه می شود تحقیقات بیش تری در زمینه شناسایی کامل این ترکیبات و قدرت آنتی اکسیدانی آن ها انجام گیرد.کلید واژگان: بادرنجبویه, حنا, فنل, فلاونویید, آنتوسیانین, کاروتنوئیدNavid no, Volume:25 Issue: 81, 2022, PP 25 -36IntroductionPlant extracts and their phenolic and flavonoid compounds have known anti-microbial and anti-cancer properties, but extraction methods and solvents can affect their properties. The aim of this study was to evaluate and comparison of the biological properties of Impatiens walleriana and Melissa officinalis.Materials and MethodsPlants were prepared from Tehran local flower market in 2018, isolated, dried in shade (less than 1% moisture) and milled. After preparation of various extracts including ethanol / methanol, aqueous and acetone by maceration and ultrasonic methods, the compounds were examined. The biochemical compounds were compared. Compounds include total phenolic content determined by Folin-Ciocalteu method, total flavonoid content by aluminum chloride method, anthocyanin and total carotenoids by colorimeter methods. The results showed that the maceration extract method was superior to the ultrasonic extraction in studied plants and ethanol / methanol with purity (1: 1 ratio) of 70% was selected as the most suitable solvent.ResultsMelissa officinalis had higher flavonoid content of 8.75±1.01 mg / g DW and Impatiens walleriana leaf had more phenolic content of 12.66 ± 0.2 mg / g DW than the other two compounds. Impatiens walleriana flowers had more anthocyanins due to their color composition (2.09 ± 0.02 µmol / g DW) than the other two compounds and Melissa officinalis contained the most carotenoid (5.07 ± 0.06 mg / g DW).ConclusionExtracts of the studied plants contain significant (P<0.05) amount of antioxidant compounds. Therefore, further research is recommended to fully identify these compounds and their antioxidant potency.Keywords: Anthocyanin, Carotenoids, Flavonoid, Impatiens walleriana, Melissa officinalis, Phenolic
-
سابقه و هدف
بادرنجبویه یک گیاه دارویی غنی از ترکیبات آنتی اکسیدانی و فنولی است.هدف این مطالعه بررسی اثرات محافظتی عصاره هیدروالکلی گیاه بادرنجبویه در برابر سمیت بیضه ناشی از مواجهه مزمن با اتانول در موش های صحرایی نر بود.
مواد و روش هاعصاره هیدروالکلی از گیاه بادرنجبویه تهیه و محتوای تام فنولی و فلاونوییدی آن تعیین شد. موش های صحرایی به 7 گروه شامل کنترل، گروه اتانول (10 میلی گرم بر کیلوگرم) ، گروه اتانول به همراه دوزهای مختلف از عصاره (100، 200، 400 میلی گرم بر کیلوگرم) و گروه عصاره با دوز 400 میلی گرم بر کیلوگرم و کنترل مثبت (ویتامین ث) تقسیم شدند. بعد از 56 روز درمان، بیضه ها و اپیدیدیم جدا و فاکتورهای استرس اکسیداتیو (شامل ذرات فعال اکسیژن، لیپید پراکسیداسیون، پروتئین کربونیل و گلوتاتیون) و فاکتور التهابی نیتریک اکسید اندازه گیری شد. همچنین آنالیز پارامترهای اسپرم و ارزیابی پاتولوژی در بافت بیضه انجام شد.
یافته هااتانول سبب افزایش ذرات فعال اکسیژن، لیپیدپراکسیداسیون، پروتئین کربونیل، نیتریک اکسید و کاهش گلوتاتیون در بافت بیضه شد. همچنین ضایعات پاتولوژی، کاهش در تحرک، تعداد و مرفولوژی نرمال اسپرم در گروه های تحت درمان با اتانول مشاهده شد. تجویز بادرنجبویه استرس اکسیداتیو ناشی از اتانول را در بافت بیضه مهار کرد و سبب بهبود در ناهنجاری های اسپرم و ضایعات پاتولوژیک شد.
استنتاجبادرنجبویه اثرات محافظتی در برابر سمیت بیضه ناشی از اتانول را نشان داد که احتمالا به واسطه فعالیت آنتی اکسیدانی آن است. بنابراین، می توان آن را به عنوان یک مکمل موثر در برابر استرس اکسیداتیو ناشی از مواجهه مزمن اتانول در بافت بیضه در نظر گرفت.
کلید واژگان: بادرنجبویه, استرس اکسیداتیو, الکل, سمیت بیضه, پارامتر های اسپرمBackground and purposeMelissa officinalis (MO) is a medicinal plant and is a rich source of antioxidant and phenolic compounds. The aim of this study was to evaluate the protective effect of Melissa officinalis against ethanol induced sub-chronic testicular toxicity in male Wistar rats.
Materials and methodsEthanol extract of MO was prepared and total phenolic and flavonoid contents were determined. The Animals were divided into seven groups: control (treated with normal saline), ethanol (10 mg/kg,ip), ethanol and MO extract (100, 200, and 400 mg/kg), MO extract alone (400 mg/kg), and ethanol+ Vit C (positive control). After 56 days, the rats were sacrificed and testis and epididymis were harvested. Oxidative stress markers including: level of reactive oxygen species (ROS), malondialdehyde (MDA), protein carbonyl (PC), and glutathione (GSH), and also nitric oxide (NO) as an inflammatory factor were assayed in testis tissue. Moreover, sperm parameters analysis and histopathological evaluation of testis tissue were performed.
ResultsEthanol increased reactive oxygen species, lipid peroxidation, carbonyl protein, and nitric oxide and decreased glutathione in testicular tissue. Pathological lesions, decrease in motility, count and normal morphology of sperm were also observed in ethanol-treated groups. Melissa officinalis inhibited ethanol-induced oxidative stress in testicular tissue and improved sperm abnormalities and pathological lesions.
ConclusionMelissa officinalis showed protective effect against ethanol-induced testicular toxicity which may be attributed to its antioxidant activity. So, it can be considered as an effective supplement against oxidative stress induced by chronic ethanol exposure in testis tissue.
Keywords: Melissa officinalis, oxidative stress, alcohol, testicular toxicity, sperm parameters -
فصلنامه نوید نو، پیاپی 77 (بهار 1400)، صص 41 -49مقدمه
وقوع مقاومت دارویی در برابر داروهای ضد میکروبی باعث شده است تا از گیاهان دارویی در معالجه عفونت استفاده شود. در این راستا، پژوهش حاضر به مقایسه اثرات ضد میکروبی سه عصاره (اتانول/متانولی، آبی و استونی) دو گیاه بادرنجبویه و گل حنا بر چهار گونه باکتری پرداخته است.
مواد و روش هاابتدا باکتری های مورد نظر شامل:Escherichiacoli، Staphylococcusaureus، Bacillussubtilis و Enterococcus در محیط کشت نوترینت براث فعال گردیدند و از باکتری های فعال شده، سوسپانسیونی معادل با نیم مک فارلند تهیه شد. فعالیت های ضد میکروبی سه عصاره اتانول/متانولی، ابی و استونی دو گیاه بادرنجبویه و گل حنا با روش استخراج خیساندن با استفاده از روش انتشار دیسکی و تعیین مقادیر MIC (Minimum Inhibitory Concenteration) (حداقل غلظت مهاری) و MBC (Minimum Bactericidal Concentration) (حداقل غلظت ضد باکتری) روی چهار گونه باکتری ارزیابی گردید.
یافته هانتایج نشان دادند که عصاره استونی حنا دارای بیشترین اثرات ضد میکروبی بر هر چهار گونه باکتری می باشد. عصاره استون و اتانل/متانل برگ حنا دارای اثرات ضد میکروبی بیشتری در مقایسه با عصاره های آب و اتانل/متانل برگ بادرنجبویه بر گونه Ecoli است. در مورد باکتری S. aureusنیزعصاره های آب و اتانول/متانول هر دو گیاه تقریبا دارای اثرات MIC (حداقل غلظت مهاری) و MBC (حداقل غلظت ضد باکتری) یکسانی بودند. در نهایت هر سه عصاره بادرنجبویه، اثرات ضد میکروبی بارزی را در مقایسه با هر سه عصاره برگ حنا بر دو باکتری Enterococcus و Bacillussubtilis نشان دادند.
نتیجه گیریدر میان عصاره های مورد آزمایش، عصاره استونی برگ حنا بیشترین اثر ضد میکروبی را داشت. با توجه به نتایج و افزایش مقاومت باکتری ها در برابر آنتی بیوتیک ها پیشنهاد می شود با مطالعات بیشتر مانند خالص سازی ترکیبات پلی فنول از ترکیبات ضد باکتری این دو گیاه در درمان بیماری های عفونی استفاده کرد.
کلید واژگان: انتشار دیسکی, بادرنجبویه, حداقل غلظت مهاری, حداقل غلظت ضد باکتری, گل حناNavid no, Volume:24 Issue: 77, 2021, PP 41 -49IntroductionEmergence of resistance to antimicrobial medications has led to the use of medicinal herbs for the treatment of infections. In this regard, this study aimed to investigate the antimicrobial effects of three extracts (i.e., ethanol/methanol, water, and acetone) of Melissa officinalis and Impatiens walleriana on four species of bacteria.
Materials and MethodsThe selected bacteria, including Staphylococcus aureus, Escherichia coli, Bacillus subtilis, and Enterococcus were first activated in the culture medium of broth neutrinos. Subsequently, a suspension equivalent to half McFarland was prepared from the activated bacteria. Antimicrobial activities of the extracts were evaluated by microdilution broth and disc diffusion methods to determine the minimum inhibitory and bactericidal concentration values.
ResultsBased on the results, the Impatiens walleriana acetone extract had the most antimicrobial effects on all four species of bacteria. Moreover, acetone and ethanol/methanol extracts of Impatiens walleriana had more antimicrobial effects on E. coli than ethanol/methanol and water extracts of Melissa officinalis. In case of S. aureus, the water and ethanol/methanol extracts of both plants had almost the same minimum bactericidal and inhibitory concentration values. Finally, it can be said that all three Melissa officinalis extracts had better antimicrobial effects on Enterococcus and B. subtilis than the three Impatiens walleriana extracts.
ConclusionAmong all extracts, acetone extract of Impatiens walleriana showed the highest antibacterial property. Given the results and the increasing resistance of bacteria to antibiotics, it is suggested to use antibacterial compounds of plants for the treatment of infectious diseases; nevertheless, further studies should be carried out in this regard.
Keywords: Disc diffusion, Impatiens walleriana, Melissa officinalis, Minimum inhibitory concentration, Minimum bactericidal concentration -
سابقه و هدف
افسردگی یکی از شایع ترین اختلالات روان پزشکی است و یافته های جدید موید افزایش شیوع این بیماری است. تاکنون اثرات ضد افسردگی گیاهان متعددی مورد بررسی قرار گرفته که برخی نیز در کلینیک پذیرفته شده اند. هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثرات ضد افسردگی عصاره گیاه بادرنجبویه و مقایسه آن با داروی فلوکستین است.
روش بررسیاثر ضد افسردگی گیاه بادرنجبویه با داروی فلوکستین از طریق تست شنای اجباری (FST: Forced Swimming Test) و تست معلق بودن (TST: Tail Suspension Test) در موش مقایسه شد. عصاره بادرنجبویه با دوزهای 600، 800 و 1000 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن به مدت هفت روز به صورت گاواژ مورد استفاده قرار گرفت. برای تحلیل داده ها از نرم افزار آماری SPSS و آزمون ANOVA یک طرفه استفاده شد.
یافته هابین دوزهای مورد مطالعه، دوز 600 میلی گرم بر کیلوگرم عصاره گیاه بادرنجبویه مشابه فلوکستین عمل کرد و باعث کاهش افسردگی شد.
نتیجه گیریبا توجه به یافته های این مطالعه که عصاره گیاه بادرنجبویه همانند فلوکستین دارای اثر ضد افسردگی است، می توان نتیجه گرفت که این تاثیر احتمالا ناشی از تغییر در میزان آزاد سازی منو آمین ها در سیستم عصبی مرکزی است.
کلید واژگان: بادرنجبویه, افسردگی, موش, فلوکستینMedical Science Journal of Islamic Azad Univesity Tehran Medical Branch, Volume:30 Issue: 4, 2020, PP 418 -424BackgroundDepression is a common psychological disorder and recent data confirm the increasing prevalence of this disease in the world. So far, antidepressant effects of many plants have been evaluated and some are accepted in the treatment of depression. The aim of the present study was to determine the antidepressant effect of Melissa Officinalis L. compared to fluoxetine.
Materials and methodsIn the present study, the antidepressant effect of Melissa officinalis L. was studied and compared with fluoxetine in experimental groups of mice using FST (Forced Swimming Test), TST (Tail Suspension Test). Melissa officinalis L. extract with different doses of 600,800, and 1000 mg/kg was prescribed by gavage for 7 days. One way ANOVA was used to analyze data by SPSS software.
ResultsAmong the different doses, 600 mg/kg Melissa officinalis L. extract and fluoxetine had the same effect in the reduction of depression.
ConclusionThe antidepressant effect of Melissa officinalis L. extract is probably induced by the variation of monoamines release in central nervous system.
Keywords: Melissa officinalis, Depression, Mice, Fluoxetine -
پژوهش حاضر، با هدف بررسی مقایسه اثر بخشی بادرنجبویه و اسطوخودوس بر اضطراب کارکنان شرکت نفت شهرستان سبزوار انجام گرفت.تعداد 45 نفر (6 نفر زن و 39 نفر مرد که در رده سنی 30 تا45 سال) که دارای اضطراب بالایی بودند، به روش نمونه گیری هدفمند و به صورت تصادفی در 3 گروه 15 نفره شامل: 15 نفر بادرنجبویه (5 قطره عصاره غلیظ شده ساخت شرکت دارویی زرد بند) 15 نفر اسطوخودوس (5 قطره عصاره غلیظ شده ساخت شرکت دارویی زردبند) که به صورت خوراکی تجویز گردید قرار گرفتند. 15 نفر هم در گروه کنترل قرار گرفتند که هیچ دارویی مصرف نکردند. آزمودنی های گروه های آزمایشی به مدت 5 روز، به مقدار 5 قطره از عصاره این دو گیاه دارویی روزی دوبار مصرف کردند. هر سه گروه آزمایش (بادرنجبویه و اسطوخودوس) و کنترل در دو مرحله زمانی پیش آزمون- پس آزمون توسط آزمون اضطراب بک جهت تعیین میزان اضطراب ارزیابی شدند.یافته های پژوهش حاضر نشان داد که هر دو گیاه دارویی بادرنجبویه و اسطوخودوس اضطراب کارکنان را کاهش می دهند (05/0P)
کلید واژگان: اضطراب, بادرنجبویه, اسطوخودوسThe current study was conducted aimed at investigating the effectiveness Melissa officinalis and Lavandula angustifolia in anxiety of Oil Company employees in Sabzevar. 45 subjects (6 females and 39 males in the age group of 30 to 45 years) with a high level of anxiety were selected through purposive sampling method and were randomly assigned into 3 groups of 15 people, including two experimental groups (Melissa officinalis and Lavandula angustifolia) and one control group. Members of the experimental groups consumed 5 drops from the concentrated extract of these two herbs (manufactured by Zardband Pharmaceutical Company) twice a day for 5 days, which were orally prescribed. 15 subjects in the control group did not take any medication. The three groups were evaluated in two stages of pretest-posttest to determine the level of anxiety using Beck Anxiety Test.Results of the present research indicated that both herbs (Melissa officinalis and Lavandula angustifolia) reduce the employees’ anxiety (P
Keywords: Aanxiety, Melissa, lavender -
فصلنامه نوید نو، پیاپی 69 (بهار 1398)، صص 60 -71مقدمهبادرنجبویه با نام علمی L. Melissa officinalis گیاهی است از خانواده نعناعیان که در طب سنتی ایران در درمان طیف وسیعی از بیماری ها از جمله بیماری های نورولوژیک همچون فراموشی، صرع، فلج، سکته مغزی، میگرن و سرگیجه مورد استفاده قرار می گیرد. مطالعات فارماکولوژیک بسیاری نشان دهنده اثرات محافظت عصبی بادرنجبویه و ماده موثر اصلی آن (رزمارینیک اسید) می باشند. با توجه به شیوع بالای بیماری های سیستم اعصاب مرکزی و آلزایمر و نیز با توجه به استفاده از بادرنجبویه به عنوان داروی موثر در درمان این بیماری ها در طب سنتی، در مقاله مروری حاضر به تعیین اثرات این گیاه و ترکیبات اصلی آن بر بیماری های عصبی و نیز اثرات محافظت عصبی آن ها پرداخته شد.مواد و روش هامطالعه حاضر از نوع مرور منابع (Review Article) می باشد. در این مطالعه کتاب های مهم طب و داروسازی سنتی و همچنین پایگاه های داده پردازی معتبر علمی جهت یافتن کاربردهای گیاه در بیماری های عصبی و مرتبط با سیستم اعصاب مرکزی از دیدگاه طب سنتی مورد جستجو و بررسی قرار گرفتند.یافته هابادرنجبویه با مکانیزم های متفاوتی از جمله سرکوب استرس اکسیداتیو، مهار استیل کولین استراز، تحریک گیرنده های استیل کولین و گابا-A و مهار آنزیم های متالوپروتئیناز-2 و مونوآمین اکسیداز اثرات خود را اعمال می نماید. شکل خوراکی بادرنجبویه به مدت هشت هفته عموما در درمان بیماری های مذکور موثر بوده و بدون عارضه می باشد.نتیجه گیریاستفاده از گیاه بادرنجبویه به عنوان داروی کمکی برای درمان برخی از بیماری های سیستم عصبی به ویژه آلزایمر می تواند باعث بهبود و جلوگیری از پیشرفت این بیماری ها گردد.کلید واژگان: آلزایمر, استیل کولین استراز, بادرنجبویه, بیماری های عصبی, بیماری های نورولوژیکNavid no, Volume:22 Issue: 69, 2019, PP 60 -71IntroductionMelissa officinalis (Lamiaceae) has been used in Iranian Traditional Medicine for the treatment of neurological disorders, including dementia, epilepsy, paralysis, strokes, migraine, and vertigo. Several pharmacological studies showed neuroprotective effectsofM. officinalis and its active constituent, namely rosmarinic acid. Regarding the high prevalence of Alzheimer's and other central nervous system diseases as well as the utilization of M. officinalis for the treatment of these diseases in traditional medicine, this review aimed to identify the neuroprotective effectsof this plant and its major components for the treatment of neurological diseases.Materials and MethodsThis study is a review article. Major textbooks in traditional medicine and pharmacy as well as the scientific databases were searched to find the effect of this plant on neurological disorders and other central nervous system diseases in traditional medicine.ResultsM. officinalis acts through different mechanisms, including the reduction of oxidative stress, inhibition of acetylcholinestrase, stimulation of acetylcholine and GABAA receptors, and inhibition of metalloproteinase-2 and monoamine oxidase. Oral administration of M. officinalis for 8 weeks leads to the treatment of above-mentioned diseases without any side effects.ConclusionThe utilization of M. officinalis as a complimentary treatment may be beneficial for the treatment of neurological disorders, especially Alzheimer's disease.Keywords: Alzheimer's disease, acetylcholinesterase, Melissa officinalis, Central nervous system diseases, Neurological disorders
-
سابقه و هدف
از گیاه بادرنجبویه به طور گسترده برای کاهش سطح اضطراب استفاده می شود. هدف این مطالعه، بررسی اثربخشی و ایمنی فرآورده گیاهی بادرنجبویه بر میزان اضطراب با استفاده از شواهد موجود بود.
مواد و روش هااز مطالعات کارآزمایی بالینی فارسی و انگلیسی در پایگاه های اطلاعاتی بین المللی و فارسی استفاده شد. با توجه به روزآمدسازی دایم منابع اطلاعاتی، جستجوی منابع اطلاعاتی در بازه زمانی آذر ماه 97 انجام شد. استخراج به طور مستقل توسط دو مرورکننده صورت گرفت. کیفیت مطالعات با استفاده از مقیاس جداد (Jadad) انجام شد.
یافته هابررسی کارآزمایی های بالینی انجام شده بر روی 395 مشارکت کننده نشان داد که گیاه دارویی بادرنجبویه به شکل خوراکی در بیماران مختلف دارای تاثیرات مثبت ضد اضطراب می باشد.
نتیجه گیریدر حال حاضر شواهد مطلوبی برای استفاده از بادرنجبویه برای کمک به کاهش اضطراب وجود دارد.
کلید واژگان: کارآزمایی کنترل شده تصادفی, بادرنجبویه, اضطراب, مقیاس جدادBackground and PurposeMelissa officinalis is widely used to reduce anxiety. The purpose of this study was to evaluate the efficacy and safety of Melissa officinalis on anxiety using existing evidences.
Methods and MaterialsPersian and English clinical trials were searched in international and Persian databases in December 2018. Extraction of data was done independently by two reviewers. The quality of the studies was observed using the Jadad scale.
ResultsA review of clinical trials performed on 395 participants showed that oral medicinal herbs in different patients have positive anti-anxiety effects.
ConclusionThere is enough supporting evidence for using Melissa officinalis to reduce anxiety.
Keywords: Randomized Controlled Trials, Lemon balm, Melissa officinalis, Anxiety, Jadad Scale -
مقدمه و هدفمیگرن یک اختلال عصبی- عروقی است که باعث کاهش کیفیت زندگی می شود. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر یک دوره تمرین هوازی و مکمل ترکیبی گیاهی شامل سنبل الطیب و بادرنجبویه بر سروتونین، نیتریک اکسید خون و شاخص های سردرد بود.مواد و روش هادر این مطالعه کاربردی، 18 بیمار زن مبتلا به میگرن که واجد شرایط شرکت در این مطالعه بودند، به صورت تصادفی در دو گروه تمرین هوازی (9 نفر) و مکمل ترکیبی گیاهی (9 نفر) قرار گرفتند. برنامه تمرین بیماران گروه تمرین هوازی در مدت هشت هفته و هر هفته سه جلسه و هر جلسه شامل 75 دقیقه فعالیت هوازی (15 دقیقه گرم کردن، 45 تمرین، 15 دقیقه سرد کردن) با شدت متوسط اجرا شد. گروه مکمل ترکیبی گیاهی نیز هشت هفته کپسول گیاهی مصرف کردند، هر کپسول شامل 200 میلی گرم سنبل الطیب و 80 میلی گرم بادرنجبویه بود که در چهار هفته اول دو بار در روز و در چهار هفته دوم سه بار در روز مصرف شد. نمونه های خونی در حالت ناشتا برای تعیین سطوح سروتونین و نیتریک اکسید خون آزمودنی ها، قبل و بعد از مرحله مداخله گرفته شد. همچنین شاخص های سردرد توسط پرسشنامه روزنگار سردرد ارزیابی شد. یافته ها با استفاده از آزمون های t مستقل، t همبسته و تحلیل کوواریانس مورد ارزیابی قرار گرفت (05/0P≤).نتایجنتایج آزمون نشان داد در گروه مکمل ترکیبی دو گیاه، مصرف هشت هفته کپسول باعث افزایش معنی داری در سطوح سروتونین خون و کاهش معنی دار در تعداد روزهای سردرد/تکرار سردرد و شدت سردرد گردید (05/0P≤). علاوه بر این، سطوح نیتریک اکسید خون و مدت سردرد نسبت به قبل از پژوهش تفاوتی نداشت (05/0P≥). در گروه تمرین هوازی، هشت هفته فعالیت باعث افزایش معنی داری در سطوح سروتونین و نیتریک اکسید خون و کاهش معنی داری در تعداد روزهای سردرد/تکرار سردرد و شدت سردرد گردید (05/0P≤)؛ اما مدت سردرد تغییری نکرد (05/0P≥). همچنین با مقایسه متغیرها بین دو گروه مشخص شد به غیر از نیتریک اکسید سرم و توان هوازی، تغییرات بقیه متغیرها در پایان مطالعه مشابه بود و تفاوت معنی داری بین آن ها مشاهده نشد.نتیجه گیریتمرین هوازی و مکمل ترکیبی شامل سنبل الطیب و بادرنجبویه می توانند مکمل درمانی مناسبی برای زنان مبتلا به میگرن باشد و تفاوتی بین آن ها وجود ندارد.کلید واژگان: میگرن, سروتونین, نیتریک اکسید, تمرین هوازی, سنبل الطیب, بادرنجبویهBackground And ObjectiveMigraine is a neurovascular disorder that decreases the quality of life. The purpose of this study was to evaluate the effect of aerobic training and a combination of herbal supplements including Valeriana wallichii and Melissa officinalis on serotonin, nitric oxide and headache indices.Materials And MethodsThe present study was a semi-experimental and applied research. Eighteen female patients with migraine who were eligible to participate in the study were randomly divided into two groups: aerobic training (n=9) and herbal supplements (n=9). Patients in the aerobic exercise group performed the exercise for eight weeks, three sessions per week and each session was 75 minutes of moderate-intensity aerobic activity (15 minute warm-up, 45 workouts, 15 minute cool-down). The combination of herbal supplement group received herbal capsules for eight weeks and each capsule was included 200 mg of valerian and 80 mg of Melissa officinalis. They used it twice daily in the first four weeks and three times a day in the next four weeks. Blood samples were taken in the fasting state to determine the serotonin and nitric oxide levels of the subjects before and after the intervention. Headache indexes were also assessed by a headache questionnaire. Data were analyzed by Kolmogrov-Smirnov, independent and paired T-tests and Covariance analysis at a significance level of pResultsResults showed that in the complementary combination group, taking eight weeks of capsule significantly increased blood serotonin levels and headache frequency and intensity significantly decreased. In addition, nitric oxide levels and duration of headache did not significantly differ as compared to before the study. In the aerobic training group, eight weeks of activity significantly increased serotonin and nitric oxide levels and significantly decreased headache frequency and headache intensity, but did not change the duration of the headache. Also, by comparing the variables between the two groups, other than serum nitric oxide and aerobic power, the changes of the other variables were similar at the end of the study, and no significant difference was observed between them.ConclusionAerobic training and a combination of herbal supplements including valerian and Melissa officinalis can be a good complement therapy for women with migraine.Keywords: Migraine, Serotonin, Nitric oxide, Aerobic exercise, Valeriana wallichii, Melissa officinalis
-
زمینه و هدفاسترپتوکوکوس سانگوئیس و موتانس عامل عفونت های دندانی می باشند. با توجه به اثر سوء ناشی از مصرف دهانشویه های شیمیایی، هدف از بررسی حاضر تعیین اثرات ضد باکتریایی دهانشویه ستیل پیریدینیوم کلراید و عصاره های الکلی گیاه بادرنجبویه بر رشد این باکتری ها می باشد.مواد و روش هادر این مطالعه آزمایشگاهی، برگ های گیاه بادرنجبویه پس از جمع آوری، با روش پرکولاسیون عصاره گیری شد. روش انتشار در چاهک، تعیین حداقل غلظت مهار کنندگی و کشندگی باکتری برای تعیین اثرات ضد باکتریایی عصاره الکلی گیاه و دهانشویه در غلظت های 250، 125، 5/62، 25/31، 62/15، 81/7، 9/3، 95/1، 97/0 و 48/0 میلی گرم بر میلی لیتر به کار رفت. تحلیل آماری با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون انجام شد.یافته هابیشترین اثر ضد باکتریایی عصاره های اتانولی و متانولی بادرنجبویه و دهانشویه بر روی استرپتوکوکوس موتانس و سانگوئیس در غلظت 250 میلی گرم بر میلی لیتر بود و کمترین غلظت مهار کنندگی بر استرپتوکوکوس موتانس به ترتیب 9/3، 25/31 و 62/15 و بر استرپتوکوکوس سانگوئیس 25/31، 62/15 و 25/31 میلی گرم بر میلی لیتر بودند. حداقل غلظت کشندگی عصاره های بادرنجبویه و دهانشویه بر استرپتوکوکوس موتانس به ترتیب 125، 5/62 و 25/31 و بر سانگوئیس به ترتیب 5/62، 5/31 و 5/62 میلی گرم بر میلی لیتر بودند. بین بالا رفتن میزان غلظت عصاره و مهار رشد باکتری، همبستگی مثبت و معنی داری مشاهده شد (001/0>p).نتیجه گیریبه نظر می رسد از عصاره بادرنجبویه می توان مانند دهانشویه به عنوان یک ماده ضدعفونی کننده دهان و دندان استفاده نمود، هر چند آزمایشات درون تنی و اثبات نداشتن اثر سوء بر بدن انسان، جهت تولید این نوع از دهانشویه های گیاهی لازم است.کلید واژگان: ستیل پیریدینیوم کلراید, بادرنجبویه, استرپتوکوکوس موتانس, استرپتوکوکوس سانگوئیسBackground And ObjectivesStreptococcus sanguinis and mutans are dental infections agents. Due to the adverse effects of chemical mouthwashes, the aim of the present study was to determine the antibacterial effects of cetylpyridinium chloride mouthwash and alcoholic extracts of Melissa officinalis plant on the growth of these bacteria.Materials And MethodsIn this laboratory study, M. officinalis leaves were collected and extracted using percolation method. Well diffusion method and determination of minimum inhibitory and bactericidal concentrations were used for the antibacterial effects determination of alcoholic extracts of the plant and mouthwash in the concentrations of 250, 125, 62.5, 31.25, 15.62, 7.81, 3.9, 1.95, 0.97 and 0.48 mg/ml. Statistical analysis was performed using Pearsons correlation coefficient.ResultsThe most antibacterial effect of ethanolic and methanolic extracts of M. officinalis and mouthwash on S. mutans and sanguinis was in the concentration of 250 mg/ml and the least inhibitory concentrations against S. mutans were 3.9, 31.25 and 15.26 and against S. sanguinis were 31.25, 15.62and 31.25 mg/ml, respectively. The minimum bactericidal concentrations of ethanolic and methanolic extracts of M. officinalis and mouthwash against S. mutans were 125, 62.5 and 31.25 and against S. sanguinis were 62.5, 31.5 and 62.5 mg/ml, respectively. There was a positive significant correlation between increasing concentration of extracts and inhibition of bacterial growth (pConclusionIt seems that M. officinalis extract like mouthwash can be used as an oral and teeth antiseptic. However, in-vivo tests and proves that there is no harmful effects on the human body are essential for the production of this type of herbal mouthwash.Keywords: Cetylpyridinium chloride, Melissa officinalis, Streptococcus mutans, Streptococcus sanguinis
-
مقدمهاغلب افراد سالمند به مشکلات مربوط به حافظه و یادگیری دچار می شوند. رویکردهای مختلفی برای بهبود حافظه مطرح شده است که طب مکمل و استفاده از گیاهان دارویی یکی از آن هاست. هدف این مطالعه بررسی تاثیر عصاره کندر و بادرنجبویه به صورت مکمل بر حافظه سالمندان است.مواد و روش هاپژوهش حاضر یک کارآزمایی بالینی تصادفی با طرح موازی دو سو کور است که بر روی 70 سالمند مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر کاشان در سال 1395 انجام شد. از تمام افراد، رضایت نامه آگاهانه دریافت شد. گروه مداخله ترکیب گیاهی کندر و بادرنجبویه و گروه کنترل، دارونما را به مدت یک ماه مصرف کردند. داده ها با استفاده از پرسش نامه های جمعیت شناختی و مقیاس حافظه وکسلر بررسی شد. داده ها با استفاده از آزمون کای اسکوئر، آزمون تی مستقل و آزمون تی زوجی با نرم افزار SPSS نسخه 13 تجزیه وتحلیل شد.یافته هااختلاف معنی داری بین دو گروه ازنظر اطلاعات زمینه ای (سن، جنس، وضعیت تاهل، شغل و میزان تحصیلات) وجود نداشت (5%نتیجه گیریترکیب گیاهی کندر و بادرنجبویه بر حافظه سالمندان تاثیر مثبت داشت. پیشنهاد می شود برای بهبود حافظه در سنین بالا از این ترکیب گیاهی استفاده شود.کلید واژگان: کندر, بادرنجبویه, حافظه, سالمندیComplementary Medicine Journal of faculty of Nursing & Midwifery, Volume:7 Issue: 3, 2018, PP 1968 -1977IntroductionIn elderly, most people experience memory and learning problems. Different approaches have been proposed to improve memory; one of them is the complementary medicine and the use of herbs. This study was designed to assess the effect of Frankincense extract and Lemon balm extract on the memory of elderlies.MethodThis study is a double-blind controlled clinical on 70 elderly patients referred to Kashan clinics in 2015. Signing an informed testimonial, Intervention group received Frankincense and Lemon balm tablet and control group received placebo, for one month. Study data were collected by a demographic questionnaire, Wechsler Memory Scale-Revised. Data analyzed using Chi-squares, independent-samples t-tests, and paired t-test by SPSS v13.ResultThere was no significant difference between the two groups in background information (age, gender, marital status, job and education level) (p>0.05). After the administration of Frankincense and Lemon balm supplements, we observed a significant different between two groups in total memory (227.58±40.22 vs 194.36±27.61,p=0.002) and two subscale memory included: auditory immediate (102.38±20.51vs 85.45±15.71, p= 0.0001) and immediate memory (48.25±12.88 vs 34±6.55, p= 0.002) at the end of study.ConclusionFrankincense and Lemon balm tablet supplementation in elderly had beneficial effects on the memory. Therefore, it is recommended to use this herbal combination to improve the memory of the ages.Keywords: Frankincense, Lemon balm, Memory, Elderly
-
زمینه و هدفعفونت های قارچی خصوصا گونه های کاندیدا شایعترین عفونت های فرصت طلب می باشند و درمان با داروهای شیمیایی دارای عوارض بسیاری است. امروزه گیاه بادرنجبویه (Melissa Officinalis) به لحاظ دارا بودن خواص ضدمیکروبی مورد توجه قرار گرفته است. هدف از این بررسی مقایسه اثر بخشی این گیاه بر روی گونه های کاندیدا آلبیکنس، گلابراتا و کروزوئی میباشد.روش هادر این مطالعه آزمایشگاهی، عصاره های آبی و اتانولی بادرنجبویه با روش خیساندن تهیه شدند. قطر هاله عدم رشد قارچ ها کاندیدا آلبیکنس، گلابراتا و کروزوئی با استفاده از روش میکرودایلیشن محاسبه گردید.یافته هامیانگین قطر هاله عدم رشد در اثر عصاره الکلی بر روی گونه کاندیدا آلبیکنس 83/17 میلی متر (در مقابل 75/5 میلی متر عصاره آبی) و میانگین قطر هاله عدم رشد در اثر عصاره آبی بر روی گونه کاندیدا گلابراتا و کاندیدا کروزوئی به ترتیب 5/15 و 10 میلی متر (در مقابل 66/13 و 7 میلی متر گونه الکلی) بود.نتیجه گیریتمامی عصاره ها تاثیری بر ایجاد هاله عدم رشد قارچی داشتند اما درمورد کاندیدا آلبیکنس عصاره الکلی و در مورد کاندیدا کروزوئی عصاره آبی موثرتر بود و تفاوتی میان تاثیر عصاره آبی و الکلی روی کاندیدا گلابراتا وجود نداشت.کلید واژگان: بادرنجبویه, کاندیدا آلبیکنس, کاندیدا گلابراتا, کاندیدا کروزوئی, عفونت دهان و دندانBackground And AimFungal infections, especially candida species, are the most common opportunistic fungal infections and the treatments with chemical drugs have many side effects. Melissa Officinalis has antimicrobial effects that has caused it to be considered in many microbial treatments. In this study, it has been tried to compare this herbal efficacy on Candida Albicans, Candida Glabrata and Candida Krusei.MethodsAqueous and ethanol extracts of Melissa Officinalis was obtained by drench method. The diameter of non- growing zone of Candida Albicans, Candida Glabrata and Candida Krusei was estimated by the micro dilution method.ResultsThe mean diameter of the non-growing zone related to the extracts on Candida Albicans was 17.83 mm (versing 5.75 mm of aqueous extracts) and the mean diameter of the non-growing zone related to aqueous extracts on Candida Glabrata and Candida Krusei were 15.5 and 13.66 mm respectively (versing 10 and 7mm of ethanolic extracts).ConclusionAll extracts had an effect on non- growing fungal zone, however ethanolic extract of Candida Albicans and aqueous extract of Candida Krusei were more effective rather than the others. Also, there was no difference between the effect of Aqueous and ethanolic extracts in Candida Glabrata.Keywords: Melissa Officinalis, Candida Albicans, Candida Glabrata, Candida Krusei, Oral infection
-
اهدافگیاهان دارویی هم به لحاظ درمان و هم پیش گیری از بیماری ها از ارزش و اهمیت خاصی در تامین بهداشت و سلامتی جوامع برخوردارند. در سالیان اخیر، بهعلت عوارض سوء ناشی از مصرف داروهای شیمیایی و آثار جنبی آن، گرایش به گیاهان دارویی افزایش یافته است، ولی با توجه به احتمال وجود بعضی عناصر سمی در آنها، این پژوهش با هدف تعیین مخاطره سلامت مصرف گیاهان دارویی مصرفی شهر همدان بر اساس پتانسیل خطر عناصر آرسنیک، آلومینیم، روی و مس در سال 1394 انجام یافت.مواد و روش هاپس از تهیه چهار نمونه از هر کدام از گونه های بادرنجبویه و گلگاوزبان و آمادهسازی آنها به روش هضم اسیدی در آزمایشگاه، غلظت تجمعیافته عناصر در دستگاه پلاسمای جفت شده القایی در سه تکرار خوانده شد. پردازش آماری نتایج نیز با نرمافزار SPSS انجام یافت.
یافته ها: بیشینه میانگین غلظت عناصر آرسنیک، آلومینیم، روی و مس بر حسب میلیگرم در کیلوگرم برابر با 07/0±175/0، 50/5±93/13، 18/0±34/0 و 08/0±25/0 و مربوط به نمونه های بادرنجبویه بود. همچنین، میانگین غلظت آلومینیم در نمونه های بادرنجبویه بیش از رهنمود WHO بود. از طرفی، شاخص مخاطره سلامت در همه عناصر در نمونه های بادرنجبویه و گلگاوزبان کوچکتر از 1 و بیان گر عدم بروز مخاطره برای مصرف کنندگان بود.
نتیجه گیری: مصرف کنترل شده گیاهان دارویی اثر سوء بهداشتی بر سلامت مصرفکنندگان ندارد، ولی با توجه به افزایش استفاده از نهاده های کشاورزی، لجن فاضلاب، پساب تصفیهخانه ها و جزآن توسط کشاورزان، نسبت به پایش دورهای و منظم مواد غذایی از نظر غلظت باقیمانده یا تجمعیافته آلاینده های شیمیایی به منظور حفظ امنیت غذایی توصیه میشود.کلید واژگان: بادرنجبویه, فلز سنگین, گل گاوزبان, مخاطره بهداشتی و امنیت غذاییBackground andPurposeMedicinal plants are importance in the both approach of treatment and prevention of diseases in human societies. In recent years, due to the adverse effects of chemical drugs and their side effects, tendency to use of medicinal plants have increased. But due to the possibility of some toxic elements in medicinal plants, this study was carried out for analysis and health risk assessment of As, Al, Zn and Cu in lemon balm and borage marketed in Hamedan City in 2015.Materials And MethodsAfter preparation of four samples of each medicinal plant and acid digestion of the samples according to standard methods, the concentration of elements in samples was determined using inductively coupled plasma-optical emission spectrometry (ICP-OES) in three replicates. Also, all statistical analyses were performed using the SPSS statistical package.ResultsThe results showed that the maximum mean concentrations of As, Al, Zn and Cu in plant samples were 0.175 ± 0.07, 13.93 ± 5.50, 0.34 ± 0.18 and 0.25±0.08 mg/kg, related to lemon balm respectively. However, the mean concentration of Al in lemon balm samples was upper than WHO maximum permissible limits (MPL), but health risk assessment showed that no potential risk for children and adult by consume the studied herbal plants.ConclusionAlthough controlled consumption of medicinal plants has not adverse effect on the consumers health, but concerning increased use of agricultural inputs, sewage sludge and wastewater by farmers, regular periodic monitoring of chemical pollutants content specially heavy metals in foodstuffs are recommended for food safety.Keywords: food safety, borage, heavy metal, health risk, lemon balm
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.