جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "جهت گیری زندگی" در نشریات گروه "پزشکی"
-
زمینه و هدف
چاقی پدیده ای پیچیده و چندعلیتی به شمار می رود و کنترل و درمان آن از حیطه رشته ای واحد خارج است. این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی درمان ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر تنظیم هیجان و جهت گیری زندگی زنان چاق انجام گرفت.
روش بررسیروش مطالعه حاضر، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و دوره پیگیری سه ماهه همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری را تمامی زنان چاق مراجعه کننده به مراکز مشاوره چاقی به مدت دوازده ماه از اواسط سال 1397 تا اواسط سال 1398 به تعداد 492 نفر در شهر ملایر تشکیل دادند. از بین آن ها سی نفر با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس وارد مطالعه شدند. آزمودنی ها به پرسش نامه تنظیم شناختی هیجان (گرانفسکی و همکاران، 2002) و آزمون بازنگری شده جهت گیری زندگی (شییر و همکاران، 1994)، قبل و پس از درمان و در مرحله پیگیری پاسخ دادند. گروه آزمایش درمان ذهن آگاهی را در هشت جلسه نوددقیقه ای دریافت کرد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی LSD در سطح معناداری 0٫05 تحلیل شد.
یافته هانتایج نشان داد، درمان ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس تاثیر معنا داری بر بهبود تنظیم هیجان های مثبت و منفی و جهت گیری زندگی زنان چاق داشت (0٫001>p)؛ همچنین بعد از سه ماه، میانگین نمرات پیگیری بیانگر ثبات تغییرات در طول زمان بود.
نتیجه گیریدرمان ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس ازطریق تغییر سبک زندگی و افکار و شناخت افراد منجربه افزایش هیجان مثبت و جهت گیری زندگی و کاهش هیجان منفی در زنان چاق می شود.
کلید واژگان: ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس, تنظیم هیجانی, جهت گیری زندگی, چاقیBackground & ObjectivesObesity is a complex and multifactorial phenomenon, and its control and treatment are outside the scope of a single discipline. Emotion regulation is considered one of the dimensions of obesity pathology. The inability to regulate emotion also affects eating behavior. Emotion is one of the most important psychological factors in eating. Emotion regulation refers to people's efforts to influence and express their emotions. Another psychological factor that may play an important role in obesity among obese women is life orientation. Mindfulness–based stress reduction is effective in the psychological and behavioral characteristics of obese women. Mindfulness–based stress reduction is how mental skills are developed. This approach combines mental meditation, body cognition, and Yoga. This study aims to evaluate the effectiveness of mindfulness–based stress reduction therapy in emotion regulation and life orientation among obese women.
MethodsThe present research was a quasi–experimental study with a pretest–posttest and follow–up design and a control group. The statistical population included all obese women referred to counseling centers for 12 months from March 2018 to March 2019 in Malayer City, Iran (n=492). The sample size was selected based on the minimum sample size in experimental studies. A total of 30 people (2 groups of 15 people, including one experimental and one control group) were selected as the study sample using the available sampling. The inclusion criteria were body mass index of 30 kg/m2 and above, satisfaction with participating in the counseling course, and not receiving psychological treatment. Subjects responded to the Cognitive Emotion Regulation Questionnaire (Granefski et al., 2002) and Life Orientation Test–Revised (Scheier et al., 1994) before and after the interventions and in the follow–up phase (after three months). The experimental group received a mindfulness program in 8 90–minute sessions. The study data were analyzed using descriptive and inferential statistics. The data were analyzed using repeated measures analysis of variance and LSD post hoc test at a significance level of 0.05.
ResultsThe results showed that mindfulness–based stress reduction significantly improved the regulation of positive and negative emotions and life orientation of obese women (p<0.001). Also, after three months, the average follow–up scores showed the stability of changes over time.
ConclusionMindfulness–based stress reduction by changing people's lifestyles, thoughts, and cognition leads to an increase in positive emotion and life orientation and a decrease in negative emotion in obese women.
Keywords: Mindfulness–Based Stress Reduction, Emotional Regulation, Life Orientation, Obesity -
زمینه و هدف
پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی آموزش حل مسئله بر جهت گیری زندگی، عاطفه مثبت و منفی و درماندگی آموخته شده در زوجین ناسازگار شهرستان قائم شهر انجام شد.
مواد و روش هاروش پژوهش حاضر آزمایشی و طرح تحقیق شبه آزمایشی با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان قائم شهر در سال 1401 بود. 30 زوج به عنوان نمونه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) گمارش شدند. سپس آزمودنی های گروه آزمایش طی 8 جلسه 60 دقیقه ای آموزش حل مسئله را دریافت کردند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های جهت گیری زندگی (شییر و کارور، 1994)، عاطفه مثبت و منفی (واتسون و همکاران، 1988) و درماندگی آموخته شده (کوینلس و نیلسون، 1988) در دو مرحله قبل و بعد از آموزش در هر دو گروه (آزمایش و کنترل) استفاده شد.
یافته هانتایج تحلیل از آزمون تحلیل کواریانس نشان داد آموزش حل مسئله موجب بهبود خوش بینی در جهت گیری زندگی، افزایش عاطفه مثبت و کاهش درماندگی آموخته شده در گروه آزمایش شده است (05/0=p).
نتیجه گیریبا توجه به یافته های پژوهش حاضر، در حوزه درمان و مشاوره زوجین ناسازگار، آموزش حل مسئله در جهت سازگاری زوجین و حل تعارضات آن ها؛ بسیار کارآمد و نویدبخش به نظر می رسد.
کلید واژگان: حل مسئله, جهت گیری زندگی, عاطفه مثبت و منفی, درماندگی آموخته شده, زوجین ناسازگارBackground and ObjectivesThe present study was conducted with the aim of investigating the effectiveness of problem solving training on life orientation, positive and negative emotions, and learned helplessness in incompatible couples in Qaemshahr city.
Materials and MethodsThe method of the present research was an experiment and a quasi-experimental research design with a control group. The statistical population included all couples who referred to counseling centers in Qaemshahr city in 2023. 30 couples were selected as a sample using available sampling method and randomly assigned to two experimental and control groups (15 people in each group). Then, the subjects of the experimental group received problem solving training during 8 sessions of 60 minutes. In order to collect data from life orientation questionnaires (Shier and Carver, 1994), positive and negative affect (Watson et al., 1988) and learned helplessness (Quinless and Nilsson, 1988) in two stages before and after training in both groups (experiment and control) were used.
ResultsThe findings from the analysis of covariance test showed that problem solving training improved optimism in life orientation, increased positive emotion, and reduced learned helplessness in the tested group (p=0.05).
ConclusionAccording to the findings of the present research, in the field of therapy and counseling of incompatible couples, training in problem solving for the compatibility of couples and solving their conflicts; It looks very efficient and promising.
Keywords: Problem Solving, Life Orientation, Positive, Negative Affect, Learned Helplessness, Incompatible Couples -
مقدمه
امروزه، صنعت بیمه به عنوان یکی از مهم ترین عوامل تولید ثروت و رفا اجتماعی محسوب می شود. این صنعت مبتنی بر اقتصاد خدماتی، جایگاه خطیر و حساسی در رشد و توسعه اقتصادی به خصوص در کشورهای درحال توسعه دارد. ازآنجایی که منابع انسانی ارزشمندترین سرمایه جهت تحقق بخشی به اهداف این صنعت است، بنابراین، ضروری است که مولف های مرتبط با توانمندسازی روان شناختی کارکنان بررسی شود. بر این اساس، پژوهش حاضر باهدف مقایسه کیفیت زندگی کاری و نهادینه شدن شغلی بر اساس جهت گیری زندگی سرشتی خوش بیانه-بدبینانه در نمایندگان بیمه شهر کرمانشاه اجرا شد.
روش بررسیاین پژوهش ازنظر هدف از نوع علی- مقایسه ای و ازنظر روش گردآوری داده ها توصیفی بود. نمونه پژوهش 280نفر (62زن و 218مرد) از کارکنان بیمه پاسارگاد شهر کرمانشاه در سال 1401 بودند که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور جمع داده ها از سه پرسشنامه کیفیت زندگی کاری والتون (QWL) ، نهادینه شدن شغلی اردلان و همکاران (JEQ) و جهت گیری زندگی شییر و کاور (LOT) استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS-27 و روش آماری واریانس چند متغیری موردبررسی قرار گرفت.
یافته ها:نتایج بررسی آزمون مانوا نشان داد که تمامی ابعاد کیفیت زندگی کاری بر اساس جهت گیری زندگی سرشتی (خوش بینانه- بدبینانه) با یکدیگر تفاوت معناداری دارند همچنین این ادعا در رابطه با شش مولفه نهادینه شدن شغلی نیز صادق است یعنی ابعاد نهادینه شدن شغلی بر اساس جهت گیری زندگی سرشتی دارای تفاوت معناداری است.
نتیجه گیریخوش بینی به عنوان انتظار امیدوارانه در یک موقعیت خاص در کیفیت بخشی به زندگی کاری و تمایل به تداوم کار و ایجاد دل بستگی به وظایف سازمانی می تواند نقش بسزایی ایفا کند. در نتیجه، پیشنهاد می شود مدیران برنامه های آموزشی جهت اتخاذ جهت گیری مثبت و خوش بینانه در زندگی باهدف کاهش ترک شغل و دل بستگی به سازمان که پیامد نهادینه شدن شغلی است را برای کارکنان تدارک ببینند.
کلید واژگان: کیفیت زندگی کاری, نهادینه شدن شغلی, جهت گیری زندگی, بیمهIntroductionToday, the insurance industry is considered one of the most essential factors in wealth and social well-being production. This industry is based on economic service and has a critical and sensitive position in economic growth and development, especially in developing countries. Since human resources are the most valuable capital to realize the goals of this industry, therefore, it is necessary to examine the factors related to the psychological empowerment of employees. Based on this, the current research was conducted to compare the quality of work life and job embeddedness based on the life orientation of optimistic-pessimistic nature in Kermanshah insurance offices.
Materials and MethodsThis study was a causal-comparative study in terms of goals and descriptive in terms of the data-gathering procedure. The sample size of the research was 280 people (62 women and 218 men) from the employees of Pasargad Insurance in Kermanshah city in 1401, which were selected by convenience sampling. To collect data, Walton's Quality of Work Life (QWL), Ardalan et al.'s Job Embeddedness (JEQ), and Sheyer & Carver's Life Orientation (LOT) questionnaires were used. The research data were analyzed using SPSS-27 software and multivariate analysis of variance.
ResultsThe results of the MANOVA test showed that all the dimensions of the quality of work life are different based on the life orientation of optimistic-pessimistic nature. This claim is also true about the six components of occupational institutionalization and shows, that the dimensions of job embeddedness are based on the life orientation of optimistic-pessimistic nature have a significant difference.
ConclusionOptimism as a hopeful expectation in a specific situation can play a significant role in the quality of working life, and the desire to continue working and creating attachment to organizational tasks. As a result, it is suggested that managers prepare training programs for employees to adopt an optimistic orientation in life to reduce job abandonment and attachment to the organization, which is a consequence of job embeddedness.
Keywords: Quality of working life, job embeddedness, life orientation, insurance -
مقدمه
با توجه به تاثیر ژرف کودکان کم توان ذهنی بر حیات اعضای خانواده به خصوص مادران و وجود پژوهش های کم در این حیطه، هدف این مطالعه مقایسه آشفتگی روانشناختی، جهت گیری زندگی، دشواری تنظیم هیجان و طرح واره های هیجانی، در مادران کودکان کم توان ذهنی و عادی شهر سبزوارمی باشد.
روش کارروش پژوهش حاضر علی- مقایسه ای و جامعه آماری شامل همه مادران کودکان عادی و کم توان ذهنی که در فاصله دو ماه دی و بهمن 1400 به مراکز توانبخشی، کلینیک ها سطح شهر سبزوار مراجعه کردند، می باشد. حجم نمونه شامل 50 مادر کودک کم توان ذهنی و 50 مادر کودک سالم که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس لاویبوند (1997)، پرسشنامه جهت گیری زندگی مبسوط چانگ (1997)، دشواریهای تنظیم هیجان درز (2004) و طرحواره های هیجانی لیهی (2002) است. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس چندمتغیری توسط نرم افزار آماری spss 24 مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت.
نتایجنتایج نشان داد که بین طرحواره های هیجانی سازگار (p<0/003) و ناسازگار (p<0/001)، دشواری تنظیم هیجان (p<0/003)، جهت گیری زندگی (p<0/003)و آشفتگی روانشناختی (p<0/003) در بین مادران کودکان کم توان ذهنی و عادی تفاوت معنادار وجود دارد.
نتیجه گیری:
بر اساس یافته های پژوهش میتوان گفت که مادران کودکان کم توان ذهنی بخاطر آسیبپذیری روانشناختی، هیجانی و اجتماعی دارای طرحواره های هیجانی سازگار و جهت گیری زندگی پایین و طرحواره های هیجانی ناسازگار، دشواری تنظیم هیجان و آشفتگی روانشناختی بیشتری هستند که نیاز است با بکارگیری درمان های روانشناختی مناسب، نسبت به رفع این مشکلات اقدام نمود.
کلید واژگان: آشفتگی روانشناختی, جهت گیری زندگی, دشواری تنظیم هیجان, طرحواره های هیجانی, کم توانی ذهنیIntroductionDue to the profound impact of mentally retarded children on the lives of family members, especially mothers, and the lack of research in this area, the aim of this study was to compare psychological disturbance, life orientation, difficulty in regulating emotion and emotional schemas in mothers of mentally retarded children and Sabzevar is a normal city.
MethodsThe method of this causal-comparative study and the statistical population includes all mothers of normal and mentally retarded children who referred to rehabilitation centers and clinics in Sabzevar between January and February 2017. The sample size included 50 mothers of mentally retarded children and 50 mothers of healthy children who were selected by multi-stage cluster random sampling. Research tools include the Loybond (1997) Depression, Anxiety, and Stress Scale, Chang (1997) Extensive Life Orientation Questionnaire, Leak Emotion Difficulty Regulation (2004), and Leahy (2002) Emotional Schemas. The data were analyzed by multivariate analysis of variance using SPSS 24 statistical software.
ResultsThe results showed that between consistent emotional schemas (p <0.003) and maladaptive (p <0.001), emotion regulation difficulty (p <0.003), life orientation (p <0.003) and Psychological disorder (p <0.003) There is a significant difference between mothers of mentally retarded and normal children.
ConclusionBased on the findings of the study, it can be said that mothers of mentally retarded children due to psychological, emotional and social vulnerability have compatible emotional schemas and low life orientation and maladaptive emotional schemas, difficulty in regulating emotion and more psychological turmoil that needs to be applied. Appropriate psychological therapies addressed these problems.
Keywords: Psychological disorder, life orientation, difficulty regulating emotion, emotional schemas, mental retardation -
پیش زمینه و هدف
فعالیت های حرکتی کم در بیماران مبتلا به دیابت باعث افزایش علایم اختلالات خلقی ازجمله اضطراب، افسردگی و استرس می شود. بنابراین برای فرد مبتلا به دیابت قبول و پذیرش این موضوع که باید زندگی خود را بر اساس بیماری تغییر دهد، همیشه مشکل بوده است. لذا در این راستا مطالعه ای باهدف تعیین وضعیت اضطراب وجودی و خودارزشیابی مرکزی در بیماران مبتلا به دیابت و ارتباط آنان با جهت گیری زندگی این افراد در شهر ارومیه در سال 1400 انجام گرفت.
مواد و روش کاراین مطالعه توصیفی-تحلیلی بر روی 360 نفر از بیماران مبتلا به دیابت در شهر ارومیه، ایران در سال 1400 انجام شد. از پرسشنامه های دموگرافیک، پرسشنامه اضطراب وجودی گود، پرسشنامه جهت گیری زندگی و نیز مقیاس خودارزشیابی مرکزی جاج برای جمع آوری داده ها استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از آماری توصیفی و استنباطی توسط نرم افزار آماری SPSS نسخه 16 تجزیه وتحلیل شدند. برای مقایسه میانگین متغیرهای دو گروهی از آزمون تی مستقل، بیش از دو گروه از آزمون ANOVA و تعیین ارتباط بین متغیرها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شد سطح معنی داری 05/0>P برای آنالیزهای آماری در نظر گرفته شد.
یافته ها:
نتایج نشان داد که بر اساس آزمون همبستگی پیرسون، بین نمرات خود ارزشیابی مرکزی و اضطراب وجودی شرکت کننده ها در پژوهش ارتباط آماری معنی داری وجود نداشت (547/0 =P). بااین حال، بر اساس آزمون همبستگی پیرسون، بین نمرات خود ارزشیابی مرکزی و جهت گیری زندگی شرکت کننده ها در پژوهش ارتباط آماری مستقیم و معنی داری وجود دارد (022/0 =P). همچنین بین نمرات اضطراب وجودی و جهت گیری زندگی شرکت کننده ها در پژوهش ارتباط آماری معنی داری وجود نداشت (065/0= P).
نتیجه گیری:
با توجه به نتایج حاصل شده در این مطالعه که حاکی از ارتباط معنی دار بین نمرات خود ارزشیابی مرکزی و جهت گیری زندگی بیماران دچار دیابت بود، توصیه می گردد که برای افزایش بینش مثبت بیمار و کاهش بدبینی، افزایش توانایی بیماران برای کسب موفقیت و قدرت ساز گاری هیجانی و بهبود نگرش آن ها، آموزش های لازم از سوی پرستاران در طی دوران بستری و حین ترخیص صورت گیرد.
کلید واژگان: خودارزشیابی مرکزی, اضطراب وجودی, جهت گیری زندگی, دیابت نوع 2Background & AimLow physical activity increases the symptoms of mood disorders, including anxiety, depression, and stress in the patients with diabetes; so it will always be difficult for a person with diabetes to accept the fact that he has to change his life based on the disease. Therefore, this study was conducted to determine the state of existential anxiety and central self-evaluation in the patients with diabetes and their relationship with their life orientation in the patients with type 2 diabetes referring to Urmia Diabetes Society in 2021.
Materials & MethodsThis descriptive-analytica study was conducted on 360 patients with type 2 diabetes in Urmia, Iran, in 2021. Demographic questionnaires, Good's existential anxiety questionnaire, life orientation questionnaire, and Jaj’s central self-evaluation scale were used to collect data. The collected data were analyzed using descriptive and inferential statistics by SPSS statistical software version 16. Independent t-test and ANOVA test were used to compare the mean score of variables between two groups or more than two groups. Pearson's correlation coefficient and regression test were used to investigate the correlation among the variables. The significance level was considered P<0.05 in this study.
ResultsThe results showed no statistically significant relationship between the central self-evaluation scores and the existential anxiety of the participants in the research (P=0.547). However, based on the Pearson correlation test, there was a direct and significant statistical relationship between the central self-evaluation scores and the life orientation of the participants in the research (P=0.022). Also, there was no statistically significant relationship between the existential anxiety scores and the life orientation of the participants in the research (P=0.065).
ConclusionSince there is a significant relationship between the central self-evaluation scores and the life orientation of patients with type 2 diabetes, it is recommended that necessary education be provided to these patients by nurses during hospitalization and discharge to increase the positive vision, reduce pessimism, increase the ability to achieve success, enhance emotional adaptability, and improve the attitude of the patients.
Keywords: Central Self-Evaluation, Existential Anxiety, Life Orientation, Type 2 Diabetes -
مقدمه
یادگیری یکی ازموضوعات مهم و مورد علاقه جامعه ی علمی بوده وآن هاتلاش می کنندتاابعادپیچیدگی های یادگیری انسان راتسهیل نماینددرعین حال هیچ یک ازمتغیرهای انگیزشی وشناختی،به تنهایی قادربه تبیین یادگیری وعملکردتحصیلی فراگیران نیستند؛بلکه بااستفاده از«راهبردهای یادگیری خودراهبر »ودرنظرگرفتن تعامل بین متغیرهای «شناختی» و«انگیزشی» است که می توان یادگیری وعملکردفراگیران رابهترتبیین کرد.این پژوهش با هدف بررسی نقش واسطه ای جهت گیری زندگی درتاثیریادگیری فراشناختی ویادگیری خودراهبربرسطح یادگیری الکترونیکی درمدیران دانشگاهی انجام شد.
روش هاروش پژوهش ازنوع پژوهش های همبستگی مبتنی برروش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش 478 نفر مدیران دانشگاهی (اعم ازعلوم پزشکی وعلوم دریایی و آزاد اسلامی) استان مازندران بودکه باتوجه به تعداد متغیرهای مشاهده شده وتخصیص ضریب 15 برای هرمتغیرمشاهده شده (17متغیرمشاهده شده درمدل) وبااحتساب احتمال وجودپرسشنامه های ناقص260نفربه عنوان حجم نمونه به روش هدفمندانتخاب شدندوبه مقیاس راهبردهای یادگیری فراشناختی پینتریج ودی گروت (1990)،مقیاس یادگیری خودراهبرچنگ (2007)،مقیاس یادگیری الکترونیکی واتکینزوهمکاران (2004) ومقیاس جهت گیری زندگی شییروکارور (1985)پاسخ دادند.روش آماری پژوهش ازنوع معادلات رگرسیونی ساختاری بودکه با نرم افزار Spss 18 و Amos23 موردتجزیه و تحلیل قرارگرفت.
نتایجنتایج این پژوهش نشان دادکه مدل پژوهش دارای برازش است و 53 درصد از متغیریادگیری الکترونیکی توسط یادگیری فراشناختی،یادگیری خودراهبروجهت گیری زندگی قابل تبیین می باشدبه طوری که متغیرهای یادگیری فراشناختی ویادگیری خودراهبربریادگیری الکترونیکی اثرمستقیم داشتندو نقش واسطه ای جهت گیری زندگی دررابطه یادگیری فراشناختی ویادگیری خودراهبر با یادگیری الکترونیکی تاییدشد.
نتیجه گیرینتایج این پژوهش باتاکیدبرنقش واسطه ای جهت گیری زندگی درتاثیریادگیری فراشناختی ویادگیری خود راهبر برسطح یادگیری الکترونیکی درمدیران دانشگاهی، می تواندتلویحات کاربردی برای بهبود وضعیت روانشناختی ارایه دهد.
کلید واژگان: جهت گیری زندگی, یادگیری فراشناختی, یادگیری خودراهبر, یادگیری الکترونیکیIranian Bimonthly of Education Strategies In Medical Sciences, Volume:15 Issue: 4, 2022, PP 357 -367IntroductionE-Learning is one of the most important and favorable topics in the scientific society and they attempt to facilitate the complexities aspects of human being learning.This research aimed to investigate the mediating role of life orientation on the effect of metacognitive learning and self-directed learning on e-learning level in universities’ managers.The present study was a correlational research with structural equation modeling.
MethodsThe research methodology was descriptive-correlational and in particular structural The statistical population of this research was 478 university managers (including medical sciences and marine sciences and Islamic Azad) in Mazandaran province, and 260 individuals were selected as the sample size in a purposeful method. Pintridge and DeGrott metacognitive learning strategies scale (1990),Cheng's self-directed learning scale (2007), Watkins et al. (2004) e-learning scale, and Keyes' life orientation scale (1985) was used.The collected data were analyzed using structural regression equations using SPSS 18 and Amos 23 software.
ResultsThe findings showed that the research model is fitted and 46% of the e-learning variable could be explained by life orientation , self-directed learning and emotional well-being. Also emotional well-being had a mediating role in the effect of meta-cognitive learning and self-directed learning on the level of e-learning.
ConclusionsThe results of this research can provide practical implications for improving psychological status emphasizing the mediating role of life orientation on the impact of meta-cognitive learning and self-directed learning on e-learning level in universities’ managers.
Keywords: life orientation, meta-cognitive learning, self-directed learning, e-learning -
زمینه و هدف
نوجوانی دوره تغییرات اساسی جسمی، روانشناختی و تغییرات عمده در تعاملات اجتماعی و روابط افراد است و امروزه برنامههای ایمنسازی نوجوانان جزو اهداف و اولویتها بهشمار میرود. هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی آموزش برنامه ایمنسازی روانی بر جهتگیری زندگی و تنظیم هیجان میانفردی نوجوانان بود.
روش بررسی:
روش این پژوهش، نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری ششماهه انجام شد. جامعه آماری پژوهش را تمامی دانشآموزان دختر دوره متوسطه اول به تعداد 9780 نفر تشکیل دادند که در سال تحصیلی 98-1397 در 38 دبیرستان منطقه شانزده تهران مشغول به تحصیل بودند. در این پژوهش برای انتخاب جمعیت نمونه از روش نمونهگیری هدفمند استفاده شد. برای این منظور ابتدا از بین 38 دبیرستان موجود در منطقه شانزده آموزشوپرورش تهران، سه دبیرستان بهصورت تصادفی در نظر گرفته شد و دانشآموزان آن، پرسشنامههای پژوهش را تکمیل کردند. سپس تعداد بیست دانشآموز از این دبیرستانها، دارای نمره کمتر از خط برش پرسشنامههای تحقیق، بهطور تصادفی انتخاب شدند و آموزش برنامه ایمنسازی روانی را دریافت کردند. ابزار جمع آوری دادهها، آزمون جهتگیری زندگی (شییر و همکاران، 1985) و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی و همکاران، 2001) بود. زمان برنامه آموزشی دوازده جلسه 75دقیقهای و طول مدت آموزش نیز سه هفته بود. تحلیل دادهها با روش تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر در نرمافزار SPSS نسخه 24 در سطح معناداری 0٫05 صورت گرفت.
یافته ها:
نتایج نشان داد، آموزش ایمنسازی روانی بر جهتگیری زندگی نوجوانان موثر نبود (0٫173=p)؛ ولی بر تنظیم شناختی هیجان نوجوانان تاثیر داشت (0٫037=p). همچنین براساس میانگین نمرات (پیشآزمون: 7٫51±85٫55، پسآزمون: 5٫82±130٫45، پیگیری: 8٫89±127٫20)، آموزش ایمنسازی روانی بعد از شش ماه در افزایش تنظیم شناختی هیجان پایدار بود.
نتیجه گیری:
باتوجه به یافتههای پژوهش نتیجهگیری میشود، آموزش برنامه ایمنسازی روانی میتواند به نوجوانان کمک کند تا خود را دربرابر موقعیتهای مختلف پرخطر حفظ کنند و تنظیم هیجانات خویش را بهبود بخشند.
کلید واژگان: برنامه ایمن سازی روانی, جهت گیری زندگی, تنظیم هیجان میان فردی, نوجوانانBackground & ObjectivesAdolescence is a period of fundamental physical and psychological changes in social interactions and relationships. One of the factors that psychologists are interested in this period is life orientation among adolescents. Orientation of life refers to the ability of people, especially adolescents, to control their emotions at sensitive times and situations and is considered an emotional relation (2). The regulation of interpersonal emotion in relation to adolescents is also one of the most important and decisive issues that refer to the cognitive way of manipulating of information in adolescents. One of the strategies that can effectively orient life and regulate emotion is psychological immunization training. The immunization training program is one of the treatment programs based on the theory of cognitive–behavioral psychology and was first proposed by Meichenbaum. According to psychologists, adolescence is a critical period. Life orientation in this period has a decisive role in adolescents' attitudes toward life and decision–making in different situations. Adjusting interpersonal excitement is also important for adolescents. So, the present study aimed to determine the effectiveness of psychological immunization program training on adolescent life orientation and emotion regulation.
MethodsThis research is a quasi–experimental study with a pretest–posttest and follow–up design. The study’s statistical population included all junior female high school students (N=9780) studying in 38 high schools of the education district 16 of Tehran City, Iran, in the 2018–2019 academic year. In this study, the purposive sampling method was used to select the samples. For this purpose, out of 38 high schools, three were randomly selected and the students of those three high schools completed the research questionnaires. Then (given that there was only one study group in this study), 20 students who scored less than 12 in Life Orientation Test (Scheier et al.,1985) and less than 108 in Cognitive Emotion Regulations Questionnaire (Garnefski et al., 2001) were randomly selected (as the only experimental group) and received psychological immunization program training. The training program was delivered in twelve 75–min sessions for three weeks. To assess the stability of the intervention, a follow–up test was performed 6 months after the posttest. The study data in the pretest, posttest, and follow–up were collected via the Life Orientation Test (Scheier et al.,1985) and Cognitive Emotion Regulation Questionnaire (Garnefski et al., 2001). In this study, descriptive statistics (mean and standard deviation) and inferential statistics (repeated measures analysis of variance) were used to analyze the data in SPSS software version 24. The significance level for all tests was 0.05.
ResultsThe results showed that psychological immunization training was not effective on the life orientation of adolescents (p=0.173). However, it affected the cognitive emotion regulation of adolescents (p=0.037). Also, based on the mean scores (pretest: 85.55±7.51, posttest: 130.45±5.82, and follow–up: 127.20±8.89), psychological immunization training was stable after six months in increasing cognitive emotion regulation. The effect size of the immunization training program on increasing cognitive emotion regulation score was 0.518.
ConclusionBased on the study findings, psychological immunization program training can help adolescents protect themselves in various high–risk situations and improve their emotion regulation.
Keywords: Psychological immunization program, Life orientation, Interpersonal emotion regulation, Adolescents -
زمینه و هدف
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر نقش سیستم های مغزی فعال سازی- بازداری رفتاری و جهت گیری زندگی در ابعاد شخصیتی هگزاکو دانشجویان انجام گرفت.
مواد و روش هااین یک مطالعه توصیفی-همبستگی است که بر روی 370 دانشجوی دانشگاهی که در مقاطع کارشناسی ، کارشناسی ارشد و دکتری مشغول به تحصیل هستند به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انجام شده است. داده ها با استفاده از مقیاس فعال سازی- بازداری رفتاری ، پرسشنامه جهت گیری زندگی بازنگری شده و پرسشنامه شخصیت HEXACO جمع آوری و از طریق ضریب همبستگی اسپیرمن و تحلیل رگرسیون با نرم افزار SPSS-21 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته هاداده ها نشان دادند که در بین اجزای سیستم های فعال سازی/بازداری رفتاری، تنبیه با برون گرایی و باوجدان بودن رابطه منفی دارد ، در حالی که بین پاداش با برونگرایی ، دلپذیری و با وجدان بودن ، و همچنین بین سرگرمی و با وجدان بودن رابطه مثبت وجود دارد. علاوه بر این ، در بین اجزای جهت گیری زندگی ، خوش بینی با صداقت-فروتنی ، برون گرایی ، با وجدان بودن و گشودگی به تجربه رابطه مثبت داشت؛ و بدبینی با تهیج پذیری رابطه مثبت و با گشودگی به تجربه و با وجدان بودن همبستگی منفی داشت. نتایج تجزیه و تحلیل رگرسیون نشان داد که در میان ابعاد شخصیتی HEXACO ، بیشترین واریانس های تبیین شده توسط سیستم های فعال سازی/بازداری رفتاری، به ترتیب با وجدان بودن(0/17) و گشودگی به تجربه (0/11) بودند. همه اجزای سیستم های فعال سازی/بازداری رفتاری و جهت گیری زندگی می توانند 530/ از تغییرات ابعاد شخصیتی HEXACO را توضیح دهند.
نتیجه گیریپیش بینی تمام ابعاد شخصیتی هگزاکو توسط مولفه های سیستم مغزی فعال سازی بازداری رفتاری و جهت گیری زندگی معنادار است. از بین ابعاد شخصیتی هگزاکو، واریانس مربوط به ابعاد گشودگی به تجربه و باوجدان بودن، بیشترین واریانس هایی بود که توسط متغیرهای سیستم های مغزی فعالسازی-بازداری رفتاری و جهت گیری زندگی تبیین شدند.
کلید واژگان: سیستم مغزی فعال سازی رفتاری, سیستم مغزی بازداری رفتاری, جهت گیری زندگی, ابعاد شخصیتی هگزاکوScientific Journal of Kurdistan University of Medical Sciences, Volume:26 Issue: 6, 2022, PP 93 -106Background and AimThe current study was performed to investigate the role of activation/inhibition systems and life orientation in the students’ personality traits.
Materials and MethodsThis descriptive-correlational study included 370 university students studying for Bachelor, MA and Phd degrees.The participants were selected by multistage cluster sampling. Data were collected by using scale of behavioral activation-inhibition, life orientation test-revised, and HEXACO personality inventory. Using SPSS-21 software, data were analyzed by Spearman correlation coefficient and regression analysis.
Resultsamong the components of behavioral activation/inhibition systems, punishment was negatively related to extraversion and conscientiousness, while there was a positive correlation between reward and extraversion, agreeableness and conscientiousness. Also a positive correlation was found between entertainment and conscientiousness. Among the components of life orientation, optimism was positively correlated with honesty-humanity, extraversion, conscientiousness, and openness to experience; pessimism was positively correlated with emotionality and negatively correlated with openness to experience and conscientiousness. The results of regression analysis revealed that among personality dimensions of HEXACO, the most frequent variances explained by behavioral activation/inhibition systems and life orientation were conscientiousness (0.17) and openness to experience (0.11), respectively. All the components of behavioral activation/inhibition systems and life orientation could explain 0.53 of HEXACO personality dimensions.
ConclusionPredictions of all of HEXACO personality dimensions by behavioral activation/inhibition systems and life orientation components were significant. Conscientiousness and openness to experience were the most frequent variances explained by behavioral activation/inhibition systems and life orientation among personality dimensions of HEXACO.
Keywords: Behavioral activation system, Behavioral inhibition system, Life orientation, HEXACO -
زمینه و هدف
جهت گیری زندگی می تواند سلامتی افراد را تحت تاثیر قرار دهد؛ همچنین همدلی نقشی مثبت در سلامت ایفا می کند؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی بسته آموزشی ذهن آگاهی شفقت محور با شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر جهت گیری زندگی و همدلی عاطفی دانشجویان دختر صورت گرفت.
روش بررسیروش این مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سی روزه با گروه گواه بود. جامعه آماری را دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد چالوس در بازه زمانی سه ماهه اول سال 1398تشکیل دادند. 45 نفر از دانشجویان که در پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ (گلدبرگ و هیلر، 1979) نمره بیشتر از خط برش یعنی 24 را دریافت کردند، به روش دردسترس انتخاب شدند. سپس به طور تصادفی در سه گروه ذهن آگاهی شفقت محور (گروه آزمایش اول)، شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (گروه آزمایش دوم) و گواه قرار گرفتند (هر گروه پانزده نفر). هر سه گروه با پرسشنامه جهت گیری زندگی (شی یر و همکاران، 1994) و مقیاس همدلی اساسی (جولیف و فارینگتون، 2006) ارزیابی شدند. صرفا برای هر دو گروه آزمایش، مداخله به مدت هشت جلسه هفتگی (هر جلسه نود دقیقه) اجرا شد. تحلیل داده های گردآوری شده با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی ازطریق نرم افزار آماری SPSS</span> نسخه 20 صورت گرفت. سطح معناداری آزمون ها 0٫05 درنظر گرفته شد.
یافته هابین میانگین نمرات گروه های آزمایش اول و دوم با گروه گواه در مراحل پس آزمون و پیگیری در متغیرهای خوش بینی، بدبینی و همدلی عاطفی تفاوت معنادار وجود داشت (0٫001>p</span></em>)؛ همچنین بین اثربخشی ذهن آگاهی شفقت محور و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر متغیرهای مذکور در مراحل پس آزمون و پیگیری تفاوت معناداری مشاهده شد (0٫001>p</span></em>).
نتیجه گیریبراساس یافته های پژوهش، برنامه ذهن آگاهی شفقت محور و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر افزایش همدلی عاطفی و خوش بینی و کاهش بدبینی دانشجویان کارآمد هستند؛ اما برنامهدرمانی ذهن آگاهی شفقت محور اثربخشی بیشتری در پس آزمون و پیگیری در مقایسه با شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر متغیرهای مذکور دارد.
کلید واژگان: ذهن آگاهی شفقت محور, شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی, جهت گیری زندگی, همدلی, دانشجویانBackground & ObjectivesStudents are potential resources of Iran. Students are expected to start a family and work after graduation. Establishing future demands requires biopsychological health. Life Orientation (LO) through the cognitive procedure can affect students' health. Empathy positively impacts individuals' interactions. However, studies indicated that students' mental health is poor; thus, interventions are required in this area. The mindfulness-based intervention is among the most attractive approaches in promoting health; it potentially integrates different interventions. Moreover, compassion-based interventions presented good efficacy in improving mental illnesses. Furthermore, integrated approaches are recommended in studies. Therefore, this study aimed to compare the effects of Compassion-Based Mindfulness (CBM) and Mindfulness-Based Cognitive Therapy (MBCT) on Emotional Empathy (EE) and LO in female students.
MethodsThis was a quasi-experimental study with pretest-posttest-follow-up (30 days) and a control group design. The study population included all students of Chalus Branch, Islamic Azad University, in the academic year of 2018-2019 (N=10000). According to the Krejcie & Morgan's Table (1970), 384 subjects were initially selected by convenience sampling method and evaluated by General Health Questionnaire (GHQ; Goldberg & Hillier, 1979). Among the students who received a score above 24 (69 students), 45 female students were eligible to enter the study. The study's inclusion criteria were scoring above the cut-off point (>24) in the GHQ, female gender, willingness to attend sessions, the age range of 18-30 years, being a student, and not participating in other psychological treatment. The exclusion criteria included psychiatric medication use, a history of acute psychiatric disorders, absence from>2 sessions, and discontinued participation. The study participants (n=45) were randomly placed in 3 CBM, MBCT, and control (n=15/group). All study participants were assessed before, after, and one month after the interventions by Basic Empathy Scale (Jolliffe & Farrington, 2006) and Life Orientation Test (Scheier et al., 1994). The intervention groups received eight 90-minute weekly intervention sessions. The control group received no intervention in this period. The MBCT sessions were conducted per Segal et al.'s package (2002). CBM was developed for the first time in this study. To compile the content of CBM sessions, Attride-Stirling's theme analysis method (2001) was used. Descriptive statistics, including mean and standard deviation and inferential statistics including repeated-measures Analysis of Variance (ANOVA) and Bonferroni post-hoc test, were used to analyze the obtained data in SPSS at the significance level of 0.05.
ResultsThere was a significant change in pretest, posttest, and follow-up scores, regardless of the group effect, for EE (p</em><0.001). Furthermore, the group's impact presented a significant difference in EE (p</em>=0.038). The pessimism and optimism scores also reflected a significant difference at pretest, posttest, and follow-up, regardless of the group effect (p</em><0.001). Groups comparison respecting pessimism indicated a significant difference between the study groups (p</em>=0.022). Regarding optimism, there was a significant difference (p</em><0.001) between the study groups. There was a substantial difference between the MBCT and CBM groups and the controls in the posttest and follow-up stages concerning optimism, pessimism, and EE (p</em><0.001). Moreover, a significant difference was observed between MBCT and CBM on the mentioned variables in the posttest and follow-up stages (p</em><0.001).
ConclusionAccording to the current research findings, MBCT and CBM effectively increased empathy and optimism and reduced pessimism in students; however, CBMT was more effective in posttest and follow-up stages than MBCT on these variables.
Keywords: Compassion-Based mindfulness, Mindfulness-Based cognitive therapy, Life orientation, Empathy, Students -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، سال شصت و دوم شماره 7 (پیاپی 167، بهمن و اسفند 1398)، صص 632 -641مقدمه
مطالعه حاضر با هدف پیش بینی علایم خلقی و اضطرابی بر اساس سبک های دلبستگی، نگرش ناکارآمد و جهت گیری زندگی
روش کارپژوهش حاضر از نوع کاربردی و توصیفی -همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانشجوبان دانشگاه آزاد کرج در سال 98-1397 تشکیل دادند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و با استفاده از فرمول کوکران 300 نفر مورد بررسی قرار گرفتند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه علایم خلقی و اضطرابی (MASQ)، پرسشنامه دلبستگی بزرگسالان (RAAS)، ناکارآمد (DAS)، پرسشنامه جهت گیری زندگی (LOT) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها یا استفاده از نرم افزار SPSS انجام شد.
نتایجنتایج نشان داد بین سبک های دلبستگی اضطرابی، نزدیک بودن و وابستگی، نگرش های ناکارامد و جهت گیری زندگی خوش بینانه و بدبینانه با خلق پریشانی کلی رابطه معنی داری مشاهده شد. همچنین بین سبک های دلبستگی اضطرابی، نزدیک بودن و وابستگی، نگرش های ناکارامد با خلق برانگیختگی اضطرابی رابطه معنی داری وجود داشت، اما بین جهت گیری زندگی خوش بینانه و بدبینانه با خلق برانگیختگی اضطرابی رابطه معنی داری مشاهده نشد.
نتیجه گیریدر نهایت بین سبک های دلبستگی اضطرابی، نزدیک بودن، وابستگی، جهت گیری زندگی خوش بینانه و بدبینانه با خلق فقدان لذت رابطه معنی داری وجود داشت، اما بین نگرش ناکارآمد با خلق فقدان لذت رابطه معنی داری مشاهده نشد.
کلید واژگان: علائم خلقی و اضطرابی, سبک های دلبستگی, نگرش ناکارآمد, جهت گیری زندگیIntroductionThe purpose of this study was to predict mood and anxiety symptoms based on attachment styles, dysfunctional attitudes, and life orientation.
MethodsThis study was a descriptive-correlational one. The statistical population of the study consisted of all students of Karaj Azad University in the year 1398-1989 who were selected by the available sampling method, and by the Cochran formula, 300 students were selected. Mood and Anxiety Symptoms Questionnaire (MASQ), Revised Adult Attachment Scale (RAAS), Dysfunctional Attitude Scale (DAS), Life Orientation Test (LOT) were used. Data analysis was performed using SPSS software.
ResultsThe results showed that a significant relationship was observed between the styles of anxiety attachment, closeness and dependence, dysfunctional attitudes and life orientation, optimistic and pessimistic with the creation of general distress. There was also a significant relationship between the styles of anxiety attachment, closeness and dependence, dysfunctional attitudes with the creation of anxiety arousal, but no significant relationship was observed between life orientation, optimism and pessimism with the creation of anxiety arousal.
ConclusionFinally, there was a significant relationship between anxiety attachment styles, closeness, dependence, life orientation, optimism and pessimism with the creation of lack of pleasure, but there was no significant relationship between dysfunctional attitude and lack of pleasure.
Keywords: Mood, Anxiety Symptoms, Attachment Styles, Inefficient Attitudes, Life Orientation -
سابقه و هدف
سرطان چهارمین بیماری مزمن شایع است که بر عملکرد طبیعی زندگی و سلامت روان بیماران تاثیر منفی دارد. ازاین رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی با رویکرد قرآنی بر هیجانات منفی، کیفیت و جهت گیری زندگی در مبتلایان به سرطان پستان شهر تهران انجام شد.
روش کاراین پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه ی آماری شامل کلیه ی زنان مبتلا به سرطان پستان از بین مراجعه کنندگان به بیمارستان کسرای شهر تهران بود که بر اساس معیارهای ورود به پژوهش و پرسش نامه های فرم کوتاه افسردگی، اضطراب و استرس؛ کیفیت زندگی و جهت گیری زندگی بیمارانی که دارای بالاترین نمرات بودند با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی به گروه های آزمایش و گواه (15=2n=1n) تقسیم شدند (30=n). گروه آزمایشی هشت جلسه مداخله ی درمانی 60 دقیقه یی طی یک جلسه در هفته دریافت کرد اما گروه کنترل مداخله یی دریافت نکرد. اطلاعات به دست آمده با روش های آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شد. در این پژوهش همه ی موارد اخلاقی رعایت شده است و پژوهشگران هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند.
یافته هایافته های پژوهش نشان داد که تفاوت معناداری بین گروه های آزمایش و کنترل در کاهش هیجانات منفی اضطراب، افسردگی و استرس وجود داشت (05/0>P). علاوه براین، در نمرات کیفیت زندگی و جهت گیری زندگی دو گروه نیز تفاوت معنا دار بود (05/0>P).
نتیجه گیریآموزش مهارت زندگی با رویکرد قرآنی بر شاخص های روان شناختی مبتلایان به سرطان در پیوند با مراقبت پزشکی استاندارد اثر سودمندی بر سلامتی و کاهش هیجانات منفی خواهد داشت.
کلید واژگان: جهت گیری زندگی, سرطان, کیفیت زندگی, مهارت زندگی, هیجانBackground and ObjectiveCancer is the fourth most common chronic disease that has a negative effect on patients’ normal life and mental health. Therefore, the present study aimed to investigate the effectiveness of life skills training with Quranic approach on negative emotions, the quality of life and orientation toward life in patients afflicted by Breast Cancer in Tehran.
MethodsThis was a quasi-experimental study with a pretest-posttest and control group design. The statistical population included all women with breast cancer selected from those referring to Kasra hospital in Tehran. Based on the specified criteria for inclusion in the study and DASS, WHOQ-26 and LOT-R, life quality and orientation to life, patients with the highest scores were selected by convenience sampling and randomly assigned to experimental and control groups (n1=n2=15). The experimental group received eight 60-minute sessions of therapeutic intervention one session a week, while the control group received no intervention. The collected data was analyzed by descriptive statistics and multivariate analysis of covariance (MANCOVA). In this study, all the ethical considerations have been observed and no conflict of interest was reported by the authors.
ResultsThe results of the study showed that there was a significant difference between the experimental and control groups in reducing the negative emotions such as anxiety, depression and stress (P<0.05). The results further showed that there was a significant difference in quality of life scores and life orientation between the two groups (P<0.05).
ConclusionLife skills training based on the Holy Quran combined with standard medical care had a beneficial effect on the psychological indicators and health of cancer patients and decreased their negative emotions.
Keywords: Cancer, Emotional, Life orientation, Life skill, Quality of life -
مقدمه
شخصیت و سازه های مرتبط با آن همواره به عنوان یکی از زمینه های مطالعاتی حوزه روان شناسی و روان پزشکی مطرح بوده است.
هدفپژوهش حاضر باهدف بررسی روابط ساختاری معنا در زندگی، رشد شخصی، جهت گیری زندگی و خرد با اصالت شخصیت انجام شد.
روشبا طرح یک مدل ساختاری فرضی از روابط بین متغیرهای پژوهش، تعداد 166 نفر از دانشجویان دانشگاه اصفهان (85 نفر پسر و 81 نفر دختر) به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به مقیاس های معنا در زندگی (MLQ)، جهت گیری زندگی شی یر و کارور (1985)، اقدام برای رشد شخصی رابیتشک (1998)، مقیاس سه بعدی خرد (آردلت، 2010) و مقیاس شخصیت اصیل وود و همکاران (2008) پاسخ دادند.
یافته هانتایج پژوهش نشان داد بین مولفه های جهت گیری زندگی، معنا در زندگی، رشد شخصی و خرد با اصالت شخصیت در دانشجویان رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. نتایج مدل یابی معادلات ساختاری نیز نشان داد که خوش بینی، اقدام برای رشد شخصی و خرد رابطه قابل توجهی با اصالت شخصیت دانشجویان دارند. یافته ها از برازندگی مناسب ساختار فرضی متغیرهای پژوهش حمایت کرد و نتایج حاکی از وجود همبستگی معنادار بین مولفه های جهت گیری زندگی، اقدام برای رشد شخصی، اصالت شخصیت و معنا در زندگی بود.
نتیجه گیریپژوهش حاضر علاوه بر تلویحات کاربردی، چارچوب مفیدی را در رابطه با شناسایی مولفه های پیش بینی کننده کسب و رشد اصالت شخصیت در دانشجویان فراهم می کند.
کلید واژگان: معنا در زندگی, رشد شخصی, جهت گیری زندگی, خرد, اصالت شخصیتIntroductionPersonality and related structures have been considered as one of the fields of study in psychology and psychiatry.
AimThe purpose of this study was to investigate structural relationships of Meaning in life, Personal Growth Initiative, Life orientation and wisdom with authentic personality in college students.
MethodIn a hypothetical structural model of relationships between research variables, 166 students (85 boys and 81 girls) of University of Isfahan were selected by available sampling. They were evaluated with Meaning in Life, Life Orientation (Scheier and Carver, 1985), Personal Growth Initiative (Robitschek, 1998), Three-Dimensional Wisdom (Ardelt, 2003) and Authenticity personality Scales (Wood et al, 2008).
ResultsThe results showed that there is a positive and significant relationship between life orientation, meaning in life, Personal Growth Initiative and wisdom with authentic personality in students. The results of structural equation modeling also showed that optimism, Personal Growth Initiative and wisdom have a significant relationship with authentic personality of students. The evaluation of hypothetical model with fit indexes demonstrated that the hypothetical model fits the measurement model. The results showed a significant correlation between the orientation of life, Personal Growth Initiative, the authentic personality and meaning in life.
ConclusionThe findings of the present study, in addition to practical implications, has provide a useful framework for identifying the components that affect the formation and development of authentic personality in students.
Keywords: Meaning in life, Personal growth initiative, Life orientation, Wisdom, Authentic personality -
مقدمهامروزه، کیفیت زندگی یکی از بزرگترین اهداف بهداشتی در مراقبت سلامتی محسوب شده و عاملی موثر در زندگی سالمندان است. بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش جهت گیری زندگی و سبک زندگی اسلامی در پیش بینی کیفیت زندگی سالمندان بود.روشروش این پژوهش توصیفی - همبستگی و جامعه آماری آن شامل کلیه سالمندان شهرستان بیله سوار استان اردبیل در نیمه اول سال 1397 بود. تعداد 100 نفر از بین این جامعه آماری به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. سپس به پرسش نامه های سبک زندگی اسلامی، جهت گیری زندگی و کیفیت زندگی (SF-36) پاسخ دادند. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون های همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شدند.یافته هانتایج نشان داد که سبک زندگی اسلامی و جهت گیری زندگی خوش بینانه با کیفیت زندگی سالمندان رابطه مثبت و معنادار ولی بین جهت گیری زندگی بدبینانه و کیفیت زندگی آنها رابطه منفی و معناداری وجود دارد (01/0>P). نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که 45 درصد از کل واریانس کیفیت زندگی به وسیله مولفه های سبک زندگی اسلامی و جهت گیری زندگی تبیین می شود.نتیجه گیریاین مطالعه راهکارهایی را برای متخصصان آسیب شناسی مخصوصا طب سالمندی، در جهت ارتقاء سبک زندگی اسلامی، بهداشت روانی و کیفیت زندگی سالمندان به دنبال دارد.کلید واژگان: جهت گیری زندگی, سبک زندگی اسلامی, کیفیت زندگی, سالمندانIntroductionToday, quality of life is one of the biggest health goals in health care and is an effective factor in the life of the elderly. So The purpose of this study was to investigate the role of life orientation and Islamic life-style in order to predicting the quality of elderly people life.MethodThe method of this descriptive-correlational study was the statistical population of all elderly people in Bileh-e-savar city in Ardebil province in the first half of 2018. A sample of 100 people were selected through available sampling method. Then they responded to the questionnaire of Islamic lifestyle, life orientation and quality of life (SF-36). Data were analyzed using Pearson correlation and multiple regression tests.ResultsThe results showed that there is a positive relationship between Islamic lifestyle and optimistic life orientation with the quality of life of the elderly, but there is a negative relationship between the pessimistic life orientation and their quality of life (P>0.01). Regression analysis showed that 45% of the total variance in the quality of life was specified by the component of Islamic life-style and life orientation.ConclusionThis study has been Solutions for pathologists, especially elderly medicine, to promote lifestyle Islamic life-style, mental health and quality of life for the elderly.Keywords: life orientation, Islamic lifestyle, life quality, elderly
-
مقدمهپژوهش حاضر با هدف بررسی روابط ساختاری ارزش های اخلاقی براساس سبک دلبستگی، بهزیستی معنوی و جهت گیری زندگی در نوجوانان بدسرپرست شهر اصفهان شکل گرفت.روش کاراین پژوهش در دسته پژوهش های توصیفی از نوع همبستگی چندگانه و معادلات ساختاری بود. نمونه پژوهش حاضر شامل 118 نفر از کودکان بدسرپرست شهر اصفهان بود که به پرسشنامه سبک دلبستگی هازن و شیور (1987)، پرسشنامه بهزیستی معنوی گومز و فیشر (2003)، پرسشنامه جهت گیری زندگی شییر و کارور(1985) و پرسشنامه بنیان های اخلاقی هایت و گراهام (2004)پاسخ دادند.یافته هایافته های حاصل از پژوهش نشان داد که بین ارزش های اخلاقی با سبک های دلبستگی، بهزیستی معنوی و جهت گیری زندگی رابطه وجود داشت(0/05p<). برازش مدل مفهومی ارزش های اخلاقی از طریق سبک دلبستگی، بهزیستی معنوی و جهت گیری زندگی مورد تایید قرار گرفت.نتیجه گیریباتوجه به نتایج به دست آمده برآورد می شود ارزش های اخلاقی فاکتوری است که در آن عوامل معنوی، روانی و اجتماعی دخیل می باشد.کلید واژگان: بهزیستی معنوی, جهت گیری زندگی, سبک دلبستگی, ارزش های اخلاقیIntroductionThis study aimed to investigate the structural relationship of moral values according to attachment style, spiritual well-being and life orientation in unsupervised adolescents in Isfahan.MethodThis study is a kind of descriptive investigation of multiple correlation and structural equation. The research sample was comprised of 118 unsupervised children in Isfahan and also the research questionnaires included Hazan and Shaver attachment questionnaire (1987), Gomes& Fisher spiritual well-being questionnaire (2003), Life Orientation Shyer & Carver questionnaire (1985) Graham Hyatt Moral foundations questionnaire (2004).ResultsFindings of this study showed that there is a relationship between moral values and attachment style, spiritual well-being and life orientation (PConclusionAccording to the obtained results, the moral values is a factor in which spiritual, psychological and social factors are involved.Keywords: spiritual well, being, life orientation, attachment style, moral values
-
مقدمهپژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین اضطراب وجودی و خودارزشیابی مرکزی در پیش بینی جهت گیری نسبت به زندگی دربیماران مبتلا به سرطان انجام شد.روش کارروش تحقیق از نوع مقطعی است. 155 بیمار مبتلا به سرطان )پوست، پستان، معده( 25 تا 75 سال، مراجع کننده به بیمارستان امام خمینی شهر اردبیل با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. و به پرسشنامه اضطراب وجودی، خودارزشیابی مرکزی و جهت گیری زندگی پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش همبستگی پیرسون وتحلیل رگرسیون گام به گام استفاده شده است.یافته هانتایج نشان داد بین اضطراب وجودی و تلقی بدبینانه نسبت به زندگی رابطه مثبت و معنا دار وجود دارد ) 51 / 5 > P(. و بین اضطراب وجودی و تلقی مثبت به زندگی رابطه منفی و معنادار وجود دارد ) 51 / 5 > P ( و همچنین بین خودارزشیابی مرکزی با تلقی بدبینانه نسبت به زندگی رابطه منفی و معنادار وجود دارد ) 51 / 5 > P ( و بین خودارزشیابی مرکزی با تلقی خوشبینانه نسبت به زندگی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد ) 51 / 5 > P .)نتیجه گیریهمانطور که نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد افرادی که به بیماری های مزمن دچار می شوند. علاوه بر اینکه به سلامت جسمانی و امور مرتبط با درمان پزشکی آنها باید توجه کرد، به سلامت روانی این افراد نیز باید توجه ویژهای مبذول داشت. زیرا بیماری مزمن مثل سرطان میتواند زندگی این افراد را به خطر بیندازد و یافته های این تحقیق نیز موید این امر می باشد که در کنار پیشرفت های پزشکی در درمان این بیماران، باید به سلامت روانی این افراد نیز با کمک متخصصان سلامت روان توجه شود.کلید واژگان: اضطراب وجودی, خودارزشیابی مرکزی, جهت گیری زندگی, سرطانIntroductionThe aim of the current research was to investigate the existence of any possible relationship between existential anxiety and core self-Evaluation (CSE), in predicting life orientation of patients with cancer.MethodsThe study employed a correlational research design. One hundred patients with cancer (skin, breast, and stomach), 20 to 40 years of age, referring to hospitals in Ardabil were selected by purposeful sampling. The selected individuals completed existential anxiety, core self-evaluation and life orientation questionnaires. To analyze the data, stepwise regression analysis was used.ResultsThe findings of the study showed that, there was a meaningful and positive relationship between existential anxiety and predicting pessimistic attitude towards life (PConclusionsIn regards with patients with chronic disease, in addition to physical health and medical treatments, special attention should be paid to their mental health because chronic diseases such as cancer could endanger their lives. The results also demonstrated that with medical advances in the treatment of these patients, their mental health should also be considered with the help of mental health professionalsKeywords: Existential Anxiety, Core Self-Evaluations, Optimism, Cancer
-
زمینه و هدفمولتیپل اسکلروزیس یکی از اختلالات عصبی شناختی است که آثار شناختی و رفتاری بسیار زیادی ایجاد می کند. مطالعه حاضر با هدف مقایسه کارکردهای اجرایی و جهت گیری زندگی در افراد مبتلا به مواتیپل اسکلروزیس و افراد سالم انجام شد.مواد و روش هامطالعه حاضر، توصیفی از نوع علی- مقایسه ای بود. از بین مراجعان انجمن مواتیپل اسکلروزیس ایران، 100 فرد مبتلا به مواتیپل اسکلروزیس که حداقل 5 سال از بیماری آن ها می گذشت به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. به منظور تشکیل گروه مقایسه، از میان همراهان افراد مبتلا به مواتیپل اسکلروزیس و کارکنان انجمن، 100 نفر از افراد از لحاظ سن، جنس، تحصیلات، شغل و وضعیت تاهل همتا شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های کارکردهای اجرایی و جهت گیری زندگی جمع آوری شد و با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیری و آزمون t تحلیل شد.یافته هاافراد سالم در زیرمقیا س های کارکردهای اجرایی و جهت گیری زندگی نسبت به افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس میانگین یالاتری دارند و بین دو گروه در این مقیاس ها تفاوت معنادار در سطح 05/0 وجود دارد.نتیجه گیرینتایج نشان داد که افراد مبتلا به مواتیپل اسکلروزیس نسبت به افراد سالم در مقیاس های کارکردهای اجرایی در جایگاه پایین تری قرار دارند. همچنین در مقیاس جهت گیری زندگی، افراد مبتلا به مواتیپل اسکلروزیس پایین تر از افراد سالم هستند و نگرش آن ها بیشتر به سمت جهت گیری منفی و بدبینانه است. با توجه به نتایج پژوهش حاضر، نیاز به توجه جدی متخصصان در زمینه مداخله در مشکلات این گروه، وجود دارد.کلید واژگان: کارکردهای اجرایی, جهت گیری زندگی, مولتیپل اسکلروزیس, افراد سالمBackground and ObjectivesMultiple sclerosis is one of the neuro-cognitive disorders that make a lot of cognitive and behavioral effects. This study was aimed to compare executive function and life orientation in multiple sclerosis patients and healthy people.MethodsThis study was descriptive and causal-comparative. Among all of the patients referred to Multiple Sclerosis Society of Iran, 100 patients with multiple sclerosis, at least 5 years of their disease passing, were chosen by sample randomization. For the comparison group, among relatives of patients with multiple sclerosis and multiple sclerosis society staff, 100 people were matched in terms of age, sex, education, occupation and marital status. Data was obtained by using executive function questionnaire (Nejati, 2013) and life orientation questionnaire (Scheier and Carver, 1985) and analyzed by T-test and MANOVA.ResultsHealthy people have higher average in the scales of executive functions and life orientation, compared to patients with multiple sclerosis. There is a significant different between these groups (p>0/05).ConclusionResults showed that patients with multiple sclerosis compared to healthy people are of a lower position in the scales of executive functions. Life orientation scores in multiple sclerosis patients was lower than healthy people, and their attitude is toward the negative direction and pessimistic. According to the results, there is a need to pay more serious attention from specialists about intervention in the problems of this group.Keywords: Executive function, Life orientation, Multiple sclerosis, Healthy people
-
زمینه و هدفهدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش تکنیک های ذهن آگاهی بر جهت گیری زندگی، رضایت از زندگی و پذیرش و عمل در زنان معتاد تحت توان بخشی بود.مواد و روش هااین پژوهش به روش شبه تجربی و بر اساس طرح پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه شاهد انجام شد. جامعه آماری شامل تمام زنان معتاد سم زدایی شده بود که دوره سم زدایی را پشت سر گذاشته بودند و در زمان اجرای پژوهش، در مرکز توان بخشی پرستو در شهر نجف آباد، تحت توان بخشی قرار داشتند. حجم نمونه را 24 نفر از زنان معتاد تحت توان بخشی تشکیل داد که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به شکل تصادفی به دو گروه 12 نفره آزمایش و شاهد تقسیم شدند. گروه آزمایش از 8 جلسه آموزش گروهی تکنیک های ذهن آگاهی طی دو ماه بهره بردند؛ در حالی که گروه شاهد تنها تحت آموزش های معمول برای بازتوانی قرار گرفتند. افراد هر دو گروه آزمایش و شاهد در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون به پرسش نامه های جهت گیری زندگی (Life orientation test یا LOT)، مقیاس رضایت از زندگی (Satisfaction with life scale یا SWLS) و پذیرش و عمل- نسخه دوم (Acceptance and action questionnaire-II یا AAQ-II) پاسخ دادند که قبل و بعد از مداخله تکمیل گردید. داده ها نیز با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته هاپس از کنترل نمرات پیش آزمون، تفاوت معنی داری بین میانگین نمرات جهت گیری زندگی، رضایت از زندگی و پذیرش و عمل در دو گروه آزمایش و شاهد در مرحله پس آزمون وجود داشت (001/0 > P).نتیجه گیریآموزش تکنیک های ذهن آگاهی در بهبود متغیرهای روان شناختی جهت گیری زندگی، رضایت از زندگی و پذیرش و عمل موثر می باشد و می تواند به عنوان روش درمانی مناسبی در درمان زنان معتاد تحت توان بخشی مورد استفاده قرار گیرد.کلید واژگان: تکنیک های ذهن آگاهی, جهت گیری زندگی, رضایت از زندگی, پذیرش و عمل, زنان معتادAim andBackgroundThis study was performed to examine the effectiveness of mindfulness techniques training on life orientation, life satisfaction, and acceptance and action in addicted women undergoing rehabilitation.
Methods and Materials: The present study was a semi-experimental research with pretest-posttest design and control group. The statistical population of this study included all addicted women who had undergone detoxification and at the time of the study were undergoing rehabilitation in the Parastoo Center in Najafabad, Iran. A total of 24 subjects were selected through convenience sampling and were randomly assigned to experimental or control groups (n = 12). The experimental group received 8 sessions of mindfulness techniques training over 2 months and each session lasted 2 hours, whereas the control group only received routine rehabilitation training. Both experimental and control groups completed the Life Orientation Test (LOT), Satisfaction with Life Scale, (SWLS) and Acceptance and Action Questionnaire-II (AAQ-II) before and after the intervention. Data were analyzed using multivariate analysis of variance.
Findings: The controlling of pretest scores showed a significant difference between the groups in terms of the average scores of life orientation, life satisfaction, and acceptance and action in the posttest stage (PConclusionsIt can be concluded that mindfulness techniques training had had a meaningful effect on the improvement of life orientation, life satisfaction, and acceptance and action. Thus, it can be used as an appropriate intervention in the treatment of addicted women undergoing rehabilitation.Keywords: Mindfulness techniques, Life orientation, Life satisfaction, Acceptance, action, Addicted women -
مقدمهحمایت اجتماعی از مولفه های مهم در زندگی بیماران مبتلا به HIV است. لذا هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش حمایت اجتماعی در جهت گیری و امید به زندگی در افراد سالم و بیماران مبتلا به HIV شهرستان زابل بود.مواد و روش هاروش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه مبتلایان به بیماری HIV و افراد عادی شهرستان زابل تشکیل می دادند. نمونه آماری این پژوهش مشتمل بر 190 نفر (40 نفر بیمار HIV ) و (150 نفر افراد سالم) بود. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه حمایت اجتماعی شربون و استوارت، امید به زندگی حلاجیان و جهت گیری زندگی کارور و همکاران استفاده گردید. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون همزمان تجزیه و تحلیل شدند.یافته هانتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که رابطه مثبت و معنی داری بین حمایت اجتماعی با امید به زندگی (33/0=r) و جهت گیری در زندگی (31/0=r) بیماران مبتلا بهHIV وجود دارد. همچنین نتایج رگرسیون هم زمان نشان داد که حمایت اجتماعی به تنهایی 10% از واریانس امید به زندگی و 9% از واریانس جهت گیری در زندگی را در بیماران مبتلا به HIV پیش بینی می کند که در افراد سالم حمایت اجتماعی تنها 3% از واریانس امید به زندگی و 5% از واریانس جهت گیری در زندگی را پیش بینی می کند.نتیجه گیریبا توجه به نتایج پژوهش حاضر، بیماران مبتلا بهHIV در زمینه ارتقاء امید به زندگی و جهت گیری در زندگی، نسبت به افراد سالم نیاز به حمایت اجتماعی بیشتری دارند.کلید واژگان: حمایت اجتماعی, جهت گیری زندگی, امید, بیماران HIVIntroductionSocial support is a critical component in the lives of patients with HIV. Therefore, the objective of the present study was to examine the role of social support in orientation and life expectancy of healthy people and patients with HIV in Zabol.Materials And MethodsThe method of this study was descriptive following a correlational predictive design. The statistical population of the current study included all patients with HIV and normal people in Zabol and the statistical sample of this study contained 190 individuals (40 patients with HIV and 150 healthy people). To collect the data, the Sherbourne and Stewart Social Support Survey, the Hallajian Life Expectancy Questionnaire, and the Carver et al. Life Orientation Test were used.ResultsThe results of Pearson correlation coefficient indicated that social support was significantly and positively related to life expectancy (r=0.33) and life orientation (r=0.31) of patients with HIV and in addition, the results of simultaneous regression revealed that social support alone predicted 10% of the variance in life expectancy and 9% of the variance in life orientation among patients with HIV; however, in healthy people, social support predicted only 3% of the variance in life expectancy and 5% of the variance in life orientation.ConclusionGiven the results of the current study, regarding the promotion of life expectancy and orientation in life, patients with HIV need more social support compared to healthy individuals.Keywords: Social Support, Orientation in Life, Expectancy, Patients with HIV
-
سابقه و هدف
یکی از اهداف روانشناسی قرن حاضر ارتقاء بهزیستی روان شناختی است. بنابراین پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش معارف مهدوی بر بهزیستی روان شناختی و جهت گیری زندگی دانش آموزان پسر پایه اول دبیرستان شهر اصفهان انجام شد.
مواد و روش هاروش پژوهش، نیمه آزمایشی با استفاده از پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است و جامعه آماری را دانش آموزان پسر پایه اول دبیرستان منطقه 3 شهر اصفهان تشکیل داد. حجم نمونه 30 نفر بود که به روش خوشه ایتصادفی از یک دبیرستان در منطقه 3 شهر اصفهان، یک گروه 15 نفری به صورت تصادفی به عنوان گروه آزمایش و یک گروه 15 نفری به عنوان گروه کنترل، انتخاب گردیدند. ابزار اندازه گیری دو پرسشنامه مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف (RSPWB :Ryff scale psychological wellbeing) و پرسشنامه جهت گیری زندگی (lOT-R :Life Orientation Test-Revised) شایر و کارور (scheier and carver) بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها، از آمار توصیفی و استنباطی به ویژه تحلیل کوواریانس چندمتغیری استفاده شد.
یافته هانتایج نشان داد که آموزش معارف مهدوی بر بهزیستی روان شناختی تاثیر مثبت داشته؛ ولی آموزش معارف مهدوی تاثیری بر جهت گیری زندگی دانش آموزان نداشته است.
استنتاجنتایج فوق لزوم توجه به معارف مهدوی در افزایش بهزیستی روان شناختی دانش آموزان را نشان می دهد.
کلید واژگان: بهزیستی روان شناختی, جهت گیری زندگی, معارف مهدویBackground And ObjectivesPromotion of psychological well-being is one of the objectives of the current century psychology. Therefore, this study was carried out to evaluate the effectiveness of the Mahdavi teachings on psychological well-being and life orientation in the first grade high school male students in Isfahan.
Materials And MethodsThis was a quasi-experimental study with a pretest-posttest and control group. The study population consisted of 30 first grade high school male students in District 3 of Isfahan. The participants were selected from a high school in District 3 of Isfahan through random cluster sampling method that were randomly allocated to control and experimental groups (n=15 in each group). The data collection instruments included Ryff Scale of Psychological Well-Being and Life Orientation questionnaire of Scheier and Carver. To analyze the data, descriptive and inferential statistics, especially multivariate analysis of covariance, were used.
ResultsMahdavi teachings had a positive impact on psychological well-being, but it did not affect the students life orientation
ConclusionConsidering Mahdavi teachings seems to be necessary to promote psychological well-being in students.
Keywords: Psychological well, being, Life orientation, Mahdavi teachings
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.