جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "سرطان سلول سنگفرشی" در نشریات گروه "پزشکی"
-
مجله پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تبریز، سال چهل و ششم شماره 4 (پیاپی 172، مهر و آبان 1403)، صص 382 -393زمینه
فاسین پروتئینی است که در بسیاری از سرطان های اپیتلیالی افزایش می یابد. این افزایش بیان با رفتار تهاجمی تر و متاستاز بسیاری از این سرطان ها مرتبط است. با توجه به شیوع نسبتا زیاد لیکن پلان دهانی و همچنین نظر به تناقض در مورد پتانسیل تغییر بدخیمی آن، هدف این مطالعه بررسی میزان بیان نشانگر فاسین در لیکن پلان دهانی و کارسینوم سلول سنگفرشی دهان است.
روش کاردر این تحقیق آزمایشگاهی، 27 نمونه لیکن پلان دهانی اروزیو و 30 نمونه کارسینوم سلول سنگفرشی دهان با نشانگر فاسین رنگ آمیزی ایمونوهیستوشیمی شدند. میزان بیان فاسین (سلول های اپیتلیالی با ایمونوراکتیویتی سیتوپلاسمی) در لیکن پلان دهانی، بر اساس سطح رنگ پذیری اپیتلیالی 4نمره گرفت. نمونه های کارسینوم سلول سنگفرشی از نظر شدت و درصد رنگ پذیری، نمره بندی شده و در نهایت مجموع این دو عدد بعنوان نمره کلی که بین 0 تا 7 متغیر بود، در نظر گرفته شد. بیان نشانگر در دو گروه با آزمون Kruskal-Wallis مقایسه شد.
یافته هادر گروه لیکن پلان، نزدیک به نیمی از نمونه ها (48/15 درصد)، نمره 3 گرفتند. بیشتر نمونه های کارسینوم سلول سنگفرشی نمره 5 یا 6 گرفتند. مقایسه بیان نشانگر فاسین بین لیکن پلان دهانی و کارسینوم سلول سنگفرشی اختلاف آماری معناداری را نشان داد (0/001).
کلید واژگان: ایمونوهیستوشیمی, سرطان سلول سنگفرشی, فاسین, لیکن پلانBackgroundFascin is a protein that is increased in many epithelial cancers, and this increased expression is related to the more aggressive behavior and metastasis of many of these cancers. Considering the relatively high prevalence of oral lichen planus (OLP) and the inconsistencies regarding its malignant transformation potential, this study aimed to investigate the expression level of fascin in OLP and oral squamous cell carcinoma (OSCC).
MethodsIn this experimental study, 27 samples of erosive OLP and 30 samples of OSCC were immunohistochemically stained with fascin. The extent of fascin expression (epithelial cells with cytoplasmic immunoreactivity) in OLP was categorized into 4 scores based on the extent of epithelial staining. SCC specimens were scored according to the intensity and percentage of staining, and the sum of these two numbers was finally considered the total score, which ranged from 0 to 7. Fascin expression in two groups was compared using the Kruskal-Wallis test.
ResultsAbout half of the lichen planus samples (48.15%) received a score of 3. Most of the SCC samples received a score of 5 or 6. The comparison of the expression of fascin between the two groups demonstrated a statistically significant difference (P<0.001).
ConclusionThe increased expression of fascin in lichen planus and SCC may indicate the role of fascin in carcinogenesis.
Keywords: Immunohistochemistry, Squamous Cell Carcinoma, Fascin, Lichen Planus -
پیش زمینه و هدف
سرطان سلول سنگفرشی 85 درصد بدخیمی های حنجره را شامل می شود. در برخی موارد غدد لنفاوی علیرغم اینکه درگیر سرطان شده اند هیچ علایم خاصی را از خود بروز نمی دهند. مطالعات قبلی نشان داده اند میزان عود بیماری در بیمارانی که تحت درمان دیسکسیون انتخابی غدد لنفاوی گردن قرارمی گیرند به طور معنی داری پایین تر از بیمارانی است که این عمل در آن ها صورت نمی گیردس. در این مطالعه بر آن شدیم تا میزان فراوانی درگیری پنهان غدد لنفاوی گردن را در مبتلایان به سرطان سلول سنگفرشی حنجره بررسی نموده و از این طریق گام مهمی در انجام هدفمند دیسکسیون انتخابی غدد لنفاوی گردن در این بیماران برداریم.
مواد و روش هااین مطالعه از نوع توصیفی، گذشته نگر و مقطعی بوده و شامل بررسی پرونده بالینی بیماران مبتلا به سرطان حنجره مراجعه کننده به بیمارستان امیراعلم طی 5 سال از آغاز سال 1391 لغایت پایان سال 1396 است که پس از بررسی های بالینی و رادیولوژیک نشان داده شد که 66 نفر آنان مبتلا به سرطان سلول سنگفرشی حنجره و در مرحله N0 هستند این گروه از بیماران به عنوان نمونه آماری تحقیق در نظر گرفته شدند. تعدادی از بیماران با وضعیت مشابه به دلیل کامل نبودن اطلاعات پرونده از مطالعه خارج شدند. نهایتا" داده ها پس از جمع آوری به وسیله نرم افزار SPSS V.22 آنالیز شد.
یافته هااز مجموع بیماران موردمطالعه 29 نفر (44 درصد) مبتلا به سرطان چاکنای، 29 نفر (44 درصد) مبتلا به سرطان فوق چاکنای و 8 نفر (12 درصد) مبتلا به سرطان زیر چاکنای بودند. در بین این بیماران در 26 نفر (5/39 درصد) متاستاز به غدد لنفاوی وجود داشت (متاستاز پنهان یافت شده در پاتولوژی بعد از عمل). در 40 نفر (5/60 درصد) متاستاز در غدد لنفاوی وجود نداشت. از 26 بیماری که متاستاز غدد لنفاوی داشتند 11 مورد مبتلا به سرطان چاکنای و 13 بیمار مبتلا به سرطان فوق چاکنای و 2 مورد مبتلا به سرطان زیر چاکنای بودند.
بحث و نتیجه گیرینظر به شیوع نزدیک به 20 درصدی متاستاز مخفی غدد لنفاوی در مبتلایان به سرطان سلول های سنگفرشی حنجره که در مرحله 0N هستند توصیه می شود در کنار جراحی تومور نسبت به دیسکسیون انتخابی غدد لنفاوی گردن اقدام گردد چراکه این اقدام سبب کاهش عود بیماری در بیماران موردنظر خواهد شد.
کلید واژگان: سرطان سلول سنگفرشی, دیسکسیون انتخابی گردن, متاستاز مخفی لنفاویBackground & AimsSquamous cell carcinoma (SCC) accounts for 85% of laryngeal cancers. In some cases, lymph nodes do not show any specific symptoms despite being involved by cancer. Previous studies showed that patients undergoing selective neck lymph node dissection (SND) had significantly lower recurrence rates. We investigated the prevalence of occult neck lymph node involvement in patients with laryngeal SCC, and this is an important step in performing targeted selective neck lymph node dissection (SND) in these patients.
Materials & MethodsThis is a descriptive, retrospective, cross-sectional study involving the clinical records of patients with laryngeal carcinoma referred to Amir Alam Hospital from 2012 to 2017. Clinical and radiologic data showed that 66 patients had laryngeal SCC and were in the N0 stage. This group of patients was considered as the statistical sample of the study. A number of patients with similar status were excluded because of incomplete case data. Data analysis was done with SPSS v.22 software.
ResultsOf the total number of patients 29(44%), were diagnosed with glottic cancer, 29 (44%) with supraglottic cancer and 8 (12%) with subglottic cancer. 26 (39.5%) of these patients had lymph node metastasis (occult metastasis approved by post-operative pathology report). No metastasis in lymph nodes was found in 40(60.5%) patients. Of the 66 targeted patients, only 13 underwent radiotherapy before surgery. Of the 26 patients who had lymph node metastasis, 11 were diagnosed with glottic cancer and 13 patients with supraglottic cancer and 2 cases with subglottic cancer.
ConclusionConsidering the nearly 20% prevalence of occult lymph node metastasis in patients with laryngeal squamous cell carcinoma who are in the N0 stage, it is recommended to selectively excise the neck lymph nodes in addition to the tumor surgery as this will reduce the recurrence rate of the disease.
Keywords: squamous cell carcinoma, selective neck dissection, occult lymphatic metastasis -
سابقه و هدف
سرطان در جوامع امروزی دارای شیوع بسیار بالایی است که به صورت حدودی از هر سه الی چهار نفر، یک نفر مبتلا به سرطان می باشد. علی رغم پیشرفت های متعددی که در زمینه درمان سرطان به وجود آمده است، سرطان دهان به جهت تشخیص دیرهنگام به دلایل متعدد مثل بدون علامت بودن در مرحله اولیه، تشابه نمای بالینی با سایر ضایعات و تنوع در تظاهرات کلینیکی، جزو 10 عامل اولیه مرگ و میر می باشد. از این رو مطالعه حاضر با هدف تعیین فراوانی 2 ساله (1395 و 1396) موارد مبتلا به بدخیمی های حفره دهان و بافت های اطراف انجام شد.
مواد و روش هادر این مطالعه ی کیفی جامعه شناسی، تمامی 4532 پرونده ی موجود در مرکز بدخیمی های سر و گردن مازندران مطالعه گردید و 8 پرونده ی مرتبط با SCC استخراج گردید. سپس با استفاده از آمار توصیفی، میزان فراوانی و درصد فراوانی محاسبه، جداول و نمودارها با استفاده از نرم افزار SPSS16 ترسیم گردید و به منظور بررسی متغیر ها از تست کا اسکور استفاده شد و P کم تر از 05/0 در نظر گرفته شد
یافته ها57 نفر از بیماران مبتلا به بیماری SCC مرد (65 درصد) و 31 نفر زن (35 درصد) هستند. هم چنین با بررسی محل شیوع بیماری مشاهده شد که ناحیه ی سر و صورت بیش ترین شیوع (3/82 درصد) و پس از آن ناحیه گردن (7/12 درصد) بیش ترین شیوع ابتلا به این بدخیمی را دارا می باشند. ارتباط آشکاری بین سن بیمار با شیوع بیماری مشاهده شد (40/0= P).
استنتاجشیوع سرطان سلول سنگفرشی در مطالعه حاضر متفاوت و بسیار بیشتر از سایر مطالعات گذشته بود.
کلید واژگان: سرطان سلول سنگفرشی, نئوپلاسم های سر و گردن, کارسینوما, غده, اپیتلیالBackground and purposeCancer is highly prevalent in modern societies and approximately one in three or four people is diagnosed with cancer. Oral cancer is one of the 10 primary causes of mortality due to late detection for many reasons, including being asymptomatic in initial stages, clinical presentation similar to other lesions, and variation in clinical manifestations. This study aimed at investigating the two-year prevalence of squamous cell carcinoma (SCC) in Mazandaran province, north of Iran 2016-18.
Materials and methodsIn this qualitative sociological study, all 4532 records available in the head and neck malignancy center in Mazandaran province were reviewed and 88 records of SCC were extracted. Descriptive statistics were used to calculate the frequency and frequency percentage. Data analysis was done in SPSS V16 applying Chi-square test.
ResultsPatients with SCC were found to be 57 males (65%) and 31 females (35%). Head and face were the highest prevalence sites for this malignancy (82.3%) followed by the neck (12.7%). There was a significant relationship between the patients’ age and the prevalence of SCC (P= 0.40).
ConclusionThe prevalence of squamous cell carcinoma in this study was higher than that reported in similar studies.
Keywords: squamous cell carcinoma, head, neck neoplasms, carcinoma, glandular, epithelial -
زمینه و هدفامروزه بروز سرطان دهان در حال افزایش است. با توجه به افزایش جمعیت، امید به زندگی و مواجهه با عوامل خطر، شاهد افزایش شیوع به خصوص در زنان می باشیم. در کشور ما نیز با توجه به افزایش عوامل خطر این بیماری رو به افزایش است. هدف از این مطالعه تعیین وضعیت مراقبت و درمان بیماران مبتلا به سرطان دهان مراجعه کننده به بیمارستان شریعتی تهران طی سال های 1392-1382 می باشد.روش بررسیپژوهش حاضر یک بررسی توصیفی مقطعی بر روی مبتلایان به سرطان دهان در بیمارستان شریعتی تهران طی 10 سال بود که اطلاعات از طریق پرونده های بیماران جمع آوری شدند و با نرم افزار SPSS21 مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند.یافته هاآنالیز رگرسیون در 5 مدل انجام شده که در آن متغیرهای سن، جنس، محل تومور، stageو grade به عنوان متغیر مستقل و متغیر تاخیر درمان (فاصله زمانی تشخیص تا درمان) به عنوان متغیر وابسته وارد آنالیز شدند. نتیجه نشان داد که مدت زمان سپری شده از تشخیص تا درمان با متغیر سن بیمار ارتباط مثبت دارد، یعنی هرچه سن بیشتر بوده تاخیر در درمان هم بیشتر بوده است (05/0P˂). این مدت زمان با جنس، محل تومور، grade و stage ارتباط نداشت.نتیجه گیریبا توجه به عواقب سرطان دهان برای بیماران، ضرورت تدوین برنامه هایی برای پیشگیری، تشخیص زود هنگام و در نتیجه بهبود زندگی مبتلایان مشخص می گردد.کلید واژگان: سرطان سلول سنگفرشی, درمان, سرطان دهانBackground And AimsIn modern societies, the incidence of oral cancer is increasing. It may be due to the increased population, life expectancy, and exposure to risk factors. This increase can particularly be seen in women and in our own country, Iran. The aim of the present study was to explore the status of care and treatment of patients with oral cancer referring to Shariati educational hospital in Tehran, during the years 2003-2013.Materials And MethodsThe present study was a cross-sectional descriptive survey on oral cancer patients attending the Shariati hospital in Tehran during a ten-year period. Data were collected through patient records and statistically analyzed by SPSS21 software.ResultsRegression analysis was performed in 5 models, where variables such as age, gender, location of the tumor, stage and grade was entered as independent variables and delay in treatment (time interval from diagnosis to treatment) entered as the dependent variable. The analysis showed that the elapsed time from diagnosis to treatment had a positive association with age of the patients. It means that the higher the age, the more delay in treatment (PConclusionConsidering the consequences of oral cancer for patients, there was necessity to formulate plans for preventing, early detection and improving quality of life in oral cancer patients.Keywords: Squamous cell carcinoma, Treatment, Oral cancer
-
مقدمهبدخیمی علت اصلی مرگ در کشورهای توسعه یافته و دومین علت مرگ در کشورهای در حال توسعه است. سرطان سلول سنگفرشی سر و گردن ششمین سرطان شایع جهان بوده و درمان های استاندارد آن در چهار دهه ی اخیر نتوانسته درصد بقای این بیماران را بهبود بخشد. همچنین این درمان ها باعث بروز عوارض جوانبی متعددی می گردد. اخیرا مطالعه بر مواد طبیعی با خاصیت ضد بدخیمی هدفمند علیه سلول های بدخیم و پتانسیل عوارض جانبی کمتر صورت گرفته است. هدف از این مطالعه بررسی اثر مهار رشد و سمیت سلولی عصاره ی بنفشه با پتانسیل اثر انتخابی بر سلول های بدخیم در مقایسه با نرمال بود.مواد و روش هادر این مطالعه ی تجربی آزمایشگاهی، جهت بررسی سمیت سلولی عصاره ی گیاه بنفشه از روش نورسنجی با استفاده از (Microculture Tetrazolium Test) MTT استفاده گردید. جذب نوری نمونه ها در طول موج 560 نانومتر با دستگاه الایزاریدر اندازه گیری و درصد بقای سلولی با فرمول تفاوت جذب نوری بلانک از سلول های تیمار شده تقسیم بر تفاوت جذب نوری بلانک ازکنترل منفی محاسبه گردید. نتایج وارد نرم افزار SPSS نسخه ی 12 گردید و برای بررسی همزمان اثر غلظت عصاره و نوع سلول بر درصد سلول های زنده ی باقی مانده آنالیز واریانس دوطرفه و برای بررسی اثر غلظت عصاره بر درصد سلول های زنده ی باقی مانده به تفکیک هر رده سلولی از آنالیز واریانس یک طرفه و دوطرفه استفاده گردید.یافته هانتایج نشان داد درصد سلول های زنده ی باقی مانده با غلظت های مختلف عصاره ارتباط معنی دار دارد (001/0p value<) در حالی که با نوع سلول ارتباط معنی دار ندارد (26/0p value = ).نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان داد خاصیت کشندگی سلولی عصاره ی بنفشه بر رده ی سلولی تومورال سرطان سلول سنگفرشی با رده ی نرمال مشابه است. بر اساس این مطالعه عصاره ی بنفشه نمی تواند به عنوان ماده طبیعی با خاصیت ضدبدخیمی هدفمند و خاصیت عوارض جانبی کمتر علیه این سرطان به کار رود.کلید واژگان: سرطان سلول سنگفرشی, سمیت, بنفشهIntroductionMalignancies are the main cause of death in developed countries and the second cause of death in developing countries. Head and neck squamous cell carcinoma is the sixth most common cancer worldwide and standard treatments have failed to improve its survival rate in the past four decades. In addition, these treatment modalities give rise to various complications. Recently, research has focused on natural substances with anti-neoplastic properties that are specifically directed against malignant cells and have less potential for complications. The aim of this study was to evaluate the selective inhibitory and cytotoxic effects of violet extract on malignant cells compared to normal cells.Materials and MethodsIn this in vitro study, photometry and optical density (OD) techniques were used for MTT test to assess the cytotoxicity of violet extract at a wavelength of 560 nm using an ELISA reader. The cell survival rate was calculated by dividing the difference of blank OD in the treated cells by the difference of blank OD in control cells. Data were analyzed with two-way ANOVA to evaluate the concomitant effect of violet extract concentration and cell type on the percentage of residual viable cells; one-way and two-way ANOVA were used to evaluate the effect of the concentration of the extract on the percentage of residual viable cells separately for each cell line by using SPSS.ResultsThe results showed a significant relationship between the percentage of residual viable cells and the different concentrations of the extract (p value 0.26).ConclusionBased on the results, the cytotoxicity of violet extract on malignant cells (SCC) was similar to that on normal cells. Therefore, violet extract may not be useful as a natural substance, with less side effects, to selectively inhibit malignant cells.Keywords: Toxicity, SCC, Violet
-
سابقه و هدفائوزینوفیلی همراه تومور (TATE)در انواع مختلف پلاسم ها مشاهده می شود ولی هنوز ارتباط آن با سرطان ها مشخص نشده است، از جمله سرطان سلول سنگفرشی (SCC) که شایع ترین بدخیمی سر و گردن می باشد. هدف این مطالعه بررسی ارتباط بین TATE و درجه بندی هیستولوژیک SCC سر و گردن توسط رنگ آمیزی Luna می باشد.مواد و روش هادر این مطالعه توصیفی، 67 نمونه شامل اسلایدهای برشهای 4 میکرونی بافت HNSCC رنگ آمیزی شده با هماتوکسیلین و ازین جهت بررسی درجه بندی هیستولوژیک بازبینی شد و به سه گروه خوب تمایز یافته، با تمایز ضعیف و با تمایز متوسط تقسیم شدند. بررسی انفیلتراسیون اوزینوفیل ها در تومور با استفاده از روش رنگ آمیزی هیستوشیمی Luna انجام شد، اوزینوفیل ها در 10 شان میکروسکوپی بصورت تصادفی شمارش شده و در 4 گروه طبقه بندی شدند. ارتباط بین ارتشاح ائوزینوفیلی و درجه هیستولوژیک وسایر عوامل مرتبط با آزمون های Mann-U-Whitney، Chi-square Kruskal-wallis و ضریب همبستگی Spearman بررسی شد.یافته هافراوانی ائوزینوفیلی بافتی تنها در یک مورد صفر (1/5%) و در 66 مورد (98/5%)مثبت بود. میانگین سلول های ائوزینوفیل شمارش شده 4/74 ± 5/41 بود. بین درجه هیستوپاتولوژیک و TATE رابطه معنی دار بدست آمد. (0/04= p) ولی رابطه ی معنا داری بین TATE با سن، جنس و محل ضایعه وجود نداشت.نتیجه گیریفراوانی ائوزینوفیلی بافتی در گروه مبتلایان به اسکواموس سل کارسینوم سر و گردن با تمایز ضعیف کمتر از دو گروه دیگر بود ولی ارتباطی با سایر فاکتورهای کلینیکوپاتولوژیک دیده نشد.
کلید واژگان: ائوزینوفیلها, سرطان سلول سنگفرشی, سر و گردن, رنگ آمیزی LunaBackground And AimTumor associated tissue eosinophilia (TATE) is observed in several types of neoplasms, however, its relation with cancers such as Squamous Cell Carcinoma (SCC) which is the most common malignancy of head and neck has not been identified; This study aims to evaluate the relationship between TATE and histologic grading of head and neck SCC (HNSCC) by Luna’s histochemical staining.Materials And MethodsIn this descriptive study, 67 slides of 4μ HNSCC tissue sections were stained with hematoxylin and eosin. Samples were reviewed to evaluate histologic grading and then were divided into three groups as follows: Well-Differentiated, Moderately-Differentiated and Poorly-Differentiated. Eosinophil infiltration in tumor was assessed with Luna’s histochemical staining technique and eosinophils were counted and classified as follows: none (0), low (1-4), moderate (5-19), high (≥20). They were randomly evaluated per 10 microscopic fields. Kruskal-Wallis test and Spearman correlation coefficient were used to analyze the results.ResultsTissue eosinophilia was found to be zero in only one case (1.5%) whereas in other 66 patients (98.5%) it was reported to be positive. The mean±SD number of counted eosinophil cells was 5.41±4.74. There was a significant correlation between the degree of histopathologic grade and TATE (P=0.04), but no significant relationship was detected between TATE and age, sex and lesion location.ConclusionTissue eosinophilia in Poorly-Differentiated group of HNSCC patients was lower than the other two groups, but no relationship associated with other clinicopathologic factors was found.Keywords: Eosinophils, Squamous Cell Carcinoma, Head, neck, Luna staining -
اپیدرمولیز تاولی گروهی از بیماری های پوستی هستند که با تاول و زخم به دنبال ضربه های کوچک مشخص می شود. از مهم ترین عوارض آن بروز سرطان سلول سنگفرشی در بیماران است. گرچه بروز سرطان سلول سنگفرشی در پوست یافته ی شایعی است اما بروز آن در مخاط ها بسیار نادر است. در این مقاله ما دو عضو یک خانواده با سرطان سلول سنگفرشی در مری و زبان را معرفی می کنیم.
کلید واژگان: اپیدرمولیز تاولی, سرطان پوست, سرطان سلول سنگفرشیEpidermolysis bullosa (EB) is a group of dermatological conditions characterized by development of bullae and ulcers following trivial trauma. One of the most important complications of EB is squamous cell carcinoma. While occurance of skin squamous cell carcinoma is common in epidermolysis bullosa, its occurence on mucosal surface is rare. Herein, we report two members of a family who developed squamous cell carcinoma on their esophagus and tongue. -
مقدمهسلول ترانزیشنال شایع ترین تومور مثانه می باشد که با درمانهای جراحی و ایمنوتراپی BCG و شیمی درمانی و رادیوتراپی قابل درمان است. در این مطالعه به بروز سرطان سلول سنگفرشی در پیشابراه یک بیمار با سابقه سرطان سلول ترانزیشنال درمان شده با TUR-T و BCG می پردازیم.
مورد: بیمار یک مرد 68 ساله با خون واضح در ادرار، وجود kissing در لوب های جانبی مجرای پروستاتیک و یک توده 3×2 میلی متر پدانکوله در اطراف مجرای ورودی حالب راست به مثانه در سیستوسکوپی بود که تحت درمان TUR-T و BCG قرار گرفته و با تشخیص پاتولوژیک سرطان سلول ترانزیشنال هر سه ماه یک بار بوسیله سیستوسکوپی پیگیری شد. در پیگیری ها 9 ماه بعد توده های متعدد پدانکوله در قسمت penile urethra مشاهده شد که در بررسی پاتولوژیک SCC گزارش شد.نتیجه گیریبا توجه به این که شایعترین محل گرفتاری مجرا ممبرانویورترا میباشد و سرطان سلول ترانزیشنال شایع ترین تومور این ناحیه است، بروز تومور سرطان سلول سنگفرشی در penile urethra غیر قابل انتظار بوده و می تواند ناشی از تحریک مزمن این ناحیه در طی درمان و پیگیری باشد.
کلید واژگان: سرطان سلول سنگفرشی, تومور پیشابراه, سرطان سلول ترانزیشنالBackgroundTransitional cell carcinoma is the most common bladder tumor that can be treated by surgery, BCG instillation, chemotherapy, and radiotherapy. This study deals with urethral squamous cell carcinoma (SCC) in a patient with history of transurethral resection (TUR-T) of bladder transitional cell carcinoma treated by BCG instillation. Case: A 68-year-old man was admitted with gross hematuria, lateral prostatic lobe kissing, and a pedunculated 2×3mm mass in bladder in cystoscopy. He had undergone TUR-T and BCG instillation and had been followed regularly every 3 months with cystoscopy. In the follow up, 9 months later, several pedunculated tumors in penile urethra that were of SCC type were indicated in pathological analysis.Conclusion: Since membranous urethra is the most common site and TCC is the most common type of urethral cancers in this site, SCC in penile urethra was unexpected. This could be because of chronic inflammation due to treatment and cystoscopic follow ups. -
مقدمهلکوپلاکیا شایع ترین ضایعه پیش بدخیم مخاط دهان است و پتانسیل تغییر بدخیمی آن غیر قابل پیش بینی می باشد. هدف از مطالعه حاضر بررسی رنگ پذیری پروتئین p53 در سلول های مخاط دهانی طبیعی، لکوپلاکیا و کارسینوم سلول سنگفرشی دهان بود.روشاز رنگ آمیزی ایمونوهیستوشیمی با روش استاندارد Biotin Streptavidin Peroxidase در این مطالعه استفاده شد تا رنگ پذیری پروتئین p53 روی بلوک های پارافینی 8 مورد سرطان سلول سنگفرشی، 20 مورد لکوپلاکیا و 10 مورد مخاط طبیعی دهان مورد بررسی قرار گیرد.یافته هاتفاوت آماری معنی داری از نظر میزان و شدت رنگ پذیری پروتئین p53 در بین گروه لکوپلاکیا و گروه کنترل یافت نشد اما الگوی انتشار آن در گروه لکوپلاکیا عمدتا در لایه های سوپرا بازال و در اپی تلیوم گروه طبیعی عمدتا بازال بوده و میانگین سلول های مثبت برای p53 در گروه سرطان سلول سنگفرشی بالاتر از گروه های لکوپلاکیا و کنترل بود. سلول های محیط جزایر اپی تلیالی نئوپلاستیک بیشترین میزان بروز را نشان دادند.نتیجه گیریبا توجه به این یافته ها افزایش سوپرا بازال p53 در اپی تلیوم لکوپلاکیا در ناحیه فوق بازال ممکن است در ارتباط با پیش آگهی بالینی ضعیف باشد. افزایش بروز p53 ممکن است مشخصه مهمی در سرطان دهان باشد.
کلید واژگان: سرطان سلول سنگفرشی, لکوپلاکیا, بدخیمی, ایمونوهیستوشیمی, سرکوب کننده تومور p53Background and AimsToday, toxic effluents have created ecological and health problems in and around the industrial cities resulting in death of nearby living organisms. The aim of this research was to increase the elimination of copper and zinc from copper factory effluents in Kerman/Iran through mutation inducing in metal-resistant bacteria by using Acriflavine, Acridine orange and Ethidium bromide.MethodsA total of 20 strains of Pseudomonas spp. were isolated from water and soil of the factory and subjected to microbiological identification. Maximum Inhibitory Concentration (MIC) to Cu and Zn were determined by agar dilution method. Those strains with the highest MIC to these metals (5mM) were subjected to 400-3200mg/L of the above mutagenic agents. After determination of MIC those colonies which were capable to grow on 20mM copper were selected for atomic absorption spectroscopy.ResultsAccording to the atomic absorption spectroscopy of dried biomass obtained from resistant strains after exposure to mutagenic agents, strains 6,7,8,9,10,13 & 16 showed the highest accumulation of CU and Zn (10mM for Cu & 20mM for Zn). Strain 13 had the highest absorption of Cu (0. 35%/mg biomass) and strain 10 showed the highest accumulation of Zn (0.33%/mg biomass).ConclusionElimination of heavy metals by artificially mutated bacteria can be suggested as a cost effective solution to this environmental health issue. -
مقدمه
سرطان سلول سنگفرشی دهان، ششمین سرطان شایع در دنیا و سومین سرطان در کشورهای در حال توسعه است. بررسی های پایه ای نشان داده اند که جهش ایجاد شده در ژن های سرکوبگر تومور، از جمله p53 protein نقش مهمی در ایجاد این ضایعه دارد. ki67 antigene یکی از شاخص های نمایش تکثیر سلولی است. در این میان، نقش C-erb-B2 به عنوان یک پروتئین غشای سلولی مرتبط با فاکتورهای رشد اپیدرمی که در زمان افزایش بروز به عنوان یک انکوژن عمل می کند به تازگی مورد بررسی قرار گرفته است.
هدفمطالعه حاضر با هدف بررسی و مقایسه بروز سه شاخص ki67، P53 و C-erb-B2 در سرطان سلول سنگفرشی زبان انجام گرفت.
روش بررسیدر این مطالعه توصیفی با استفاده از روش ایمنوهیستوشیمی، بروز شاخص های ki67 و P53 و C-erb-B2 در سرطان سلول سنگفرشی با تمایز خوب زبان بررسی شد. تعداد هسته های رنگ گرفته در هزار سلول اپیتلیالی، شمارش و با شاخص رده بندی (Labelling Index (LI)) بیان و مقایسه شد. اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمون همبستگی تحلیل گردیدند (05/0(p<.
یافته هامیانگین سلول های ki67 مثبت، P53 مثبت و C-erb-B2 مثبت به ترتیب 97/42±4/399، 32/330±4/221 و 22/27±8/26 بود. آزمون همبستگی بیانگر همبستگی آماری بروز شاخص ki67 و P53 (5/91%=r و 02/0=p) بود، در حالی که بین بروز شاخص ki67 و C-erb-B2 (7/1-%=r 97/0=p) و شاخص P53 و C-erb-B2 (13%-=r و 8/0=p) همبستگی آماری وجود نداشت.
نتیجه گیریمطالعه ایمنوهیستوشیمیایی سرطان سلول سنگفرشی با تمایز خوب زبان، نشان دهنده بروز شاخص های P53، Ki67 و C-erb-B2 بود. همبستگی آماری معنا داری در بروز شاخص های Ki67 و P53 مشاهده گردید.
کلید واژگان: ایمنوهیستوشیمی, ki67 antigene, p53protein, C, erb, B2, سرطان سلول سنگفرشی, زبانIntroductionTumor development is identified by an imbalance between proliferation and apoptosis. The mutation of suppressor genes such as P53 and overexpression of C-erb-B2 as an oncogene are important factors in carcinogenesis. The overexpression of ki67 has been demonstrated in different tumors. Our knowledge about C-erb-B2 and its correlation with cellular proliferation in oral Squamous Cell Carcinoma (SCC) has not been elucidated.
ObjectiveThe aim of study was the comparison of Ki67, P53 and C-erb-B2 immunoreactivity in well – differentiated SCC of tongue.
Materials and MethodsThis study was a descriptive. Five sections of well differentiated SCC were prepared and stained by immunohistochemical (IHC) method. IHC slides were examined for Ki67, P53 and C-erb-B2 for positive staining by counting positive cells per 1000 epithelial cells labeling indexes (LI) were calculated and LI means were achieved. The correlation test was used to compare the results.
ResultsThe mean numbers of Ki67, P53 and C-erb-B2 positive cells were 399.4±42.97, 221.4±330.32 and 26.8±27.22, respectively. The correlation test was shown the positive correlation between Ki67 and P53 (p<0.02, r=91.5%). There was not any positive correlation between Ki67 and C-erb-B2 (p<0.97, r= -1.7%) and also P53 and C-erb-B2 (p<0.8, r= -13%).
ConclusionImmunoreactivities of P53, ki67 and C-erb-B2 were positive in tongue well-differentiated SCC. The positive correlation was seen between P53 and ki67 expression.
-
مقدمه و هدفشواهد تجربی و اپیدمیولوژیک در کشورهای غربی از نقش اتیولوژی(Human Papilloma Virus) HPV در اسکواموسل کارسینومای(S.C.C.) سروگردن حمایت می کند. ولی نقش HPV در اتیولوژی اسکواموسل کارسینومای سر و گردن در کشورهای در حال توسعه مانند ایران هنوز مورد بحث و بررسی است. هدف از این مطالعه تعیین وجود و نوع ویروس HPV در بیماران مبتلا به سرطانهای نواحی مختلف سروگردن بستری در بیمارستان امام خمینی اهواز می باشد.روش کاردر این بررسی مورد شاهدی که بصورت آینده نگر مقطعی انجام شده است 176 نفر از مبتلایان به سرطانهای سر وگردن از نوع اسکواموس سل و176 نفر هم به عنوان گروه کنترل که نمونه پاتولوژی آنها خوش خیم گزارش شده بود انتخاب شدند. جهت تعیین وجود و نوع HPV در نمونه های بافتی افراد مبتلا از روش PCR استفاده گردید.نتایجدر هفت نمونه از نمونه های SCC سرو گردن که از بیماران اهوازی گرفته شده و با روش PCR مورد آزمایش قرار گرفت از نظر HPV DNA مثبت شدند(97/3%). در مورد گونه ویروس 3 مورد گونه 16 و 2 مورد گونه 18 و 1 مورد گونه 57 و 1 مورد گونه 33 بوده است. تنها 1 مورد از نمونه های گروه کنترل مثبت شد(57/0%). گونه ویروسی آن 6 بوده است. آزمون مقایسه نسبت بین دو گروه تفاوت آماری معناداری را بین دو گروه مورد نظر نشان داد(P. value<0.001).
نتیجه نهایی: این مطالعه نشان دهنده حضور ویروس در نمونه های بافتهای مبتلایان به سرطان می باشد. مطالعات جامع تر و در حجم جمعیتی بیشتری در این مورد ضرورت دارد.
کلید واژگان: پاپیلوما ویروس انسانی, سرطان سلول سنگفرشی, واکنش زنجیره ای پلیمراز -
زمینه و هدفمطالعات مختلف نشان دهنده تغییرات ساختاری غشای پایه در سرطان های سلول سنگفرشی (SCC) و سلول بازال (BCC) بوده اند. سرطان سلول بازال سنگفرشی (BSCC) یک تومور بدخیم اپی تلیالی با نمای هیستوپاتولوژیک متشکل از بخش های اپی تلیالی سنگفرشی و بازال است. با توجه به شباهت هیستوپاتولوژیک سرطان های سلول سنگفرشی و بازال با سرطان سلول بازو اسکواموس، مطالعه حاضر با هدف تعیین الگوی شباهت یا تفاوت ساختار غشای پایه در سرطان های سلول سنگفرشی، سلول بازال و بازال سنگفرشی (بازو اسکواموس) انجام گرفت.مواد و روش هادراین مطالعه آزمایشگاهی پرونده بیماران مراجعه کننده به بخش پاتولوژی مرکزی بیمارستان امام خمینی تهران در سال های 1382-1379 بازبینی شد و از نمونه های هماتوکسیلین - ائوزین (Hematoxylin-Eosin / H&E)، تعداد 7 نمونه از ضایعات SCC، BCC، BSCC که فاقد خونریزی و نکروز بوده و پوشش اپی تلیالی ممتدی با بافت همبند داشتند، انتخاب شدند. از بلوک های پارافینی نمونه های انتخاب شده، 3 برش 3 میکرونی تهیه شد و با رنگ های هماتوکسیلین - ائوزین و پریودیک اسید- شیف(پاس) [(PAS/ Periodic acid schiff] و رتیکولین رنگ آمیزی شدند. سپس نمونه ها توسط دو پاتولوژیست به صورت مجزا از لحاظ الگوی هیستوپاتولوژیک غشای پایه و تفاوت این الگو در ضایعات فوق الذکر مورد ارزیابی قرار گرفتند.یافته هاغشای پایه اپی تلیوم طبیعی در رنگ آمیزی با رنگ رتیکولین، H&E و پاس، ممتد و ضخیم بود. غشای پایه SCC در رنگ آمیزی با رنگ های H&E و پاس نامشخص و غیرممتد و در توده های سلولی محصور شده در بافت همبند، مشخص و ممتد بود. غشای پایه BCC در رنگ آمیزی با رنگ های رتیکولین، H&E و پاس واضح و ممتد بود. غشای پایه BSCC در رنگ آمیزی با رنگ های رتیکولین، H&E و پاس واضح، مشخص و ممتد دیده شد.نتیجه گیرییافته های این مطالعه نشان داد که غشای پایه در BSCC با استفاده از رنگ های پاس و رتیکولین به BCC شباهت بیشتری دارد.
کلید واژگان: غشای پایه, سرطان سلول سنگفرشی, سرطان سلول بازال, سرطان سلول بازال سنگفرشی, پریودیک اسید, شیف, رتیکولینBackground And ObjectivePrevious studies showed that basement membrane pattern is structuraly different in SCC and BCC tumors. BSCC is an epithelial malignant tumor with two histopathologic pattern similar to SCC and BCC. This study was aimed to compare the basement membrane pattern in SCC, BCC and BSCC tumors.Materials And MethodsIn this laboratory study, the medical files of patients from central pathology department of Imam Khomeini Hospital in Tehran from year 2000 to 2003 were evaluated. Seven sample sections with pathologic diagnosis of SCC, BCC and BSCC were selected and stained with Hematoxylin-Eosin (H&E), Periodic acid schiff (PAS) and Reticulin stains. In the next step, the sections were evaluated by two separate pathologists for basement membrane pattern.ResultsIn the staining by H&E, PAS and Reticulin, the basement membrane of normal epithelium was continuous and thick. The basement membrane of invasive part of SCC was not continuous with H&E, PAS and Reticulin. On the other hand the epithelial mass in deeper part of lamina propria had a continuous and sharp basement membrane. With H&E, PAS and Reticulin the basement membrane of BCC was continuous and sharp. Basement membrane of BSCC was continuous and sharp in the staining by PAS, H&E and Reticulin.ConclusionThe BSCC basement membrane was similar to BCC by application of PAS and Reticulin stains. -
مقدمهاز مهمترین ریسک فاکتورهای کانسر حنجره و هیپوفارنکس سیگار، الکل وآنمی است. ولی ریفلاکس نیز از علل مطروحه است. از علل افزاینده ریفلاکس بارداری، ضد التهاب های غیراستروئیدی و داروهای کاهنده فشار اسفنکتر تحتانی مری است. نقش هلیکوباکترپیلوری در پیدایش ریفلاکس بر اساس ناحیه درگیر معده متفاوت بوده و می تواند حتی نقشی کاهنده داشته و سبب کاهش ابتلاء به بسیاری از بیماری های مروی و یا بخش فوقانی دستگاه گوارشی هوایی گردد.روش کاراین بررسی مطالعه مقطعی و مورد شاهدی در سال های 85 1384 در بیمارستان قائم (عج) مشهد از جهت تشخیص سطح سرمی آنتی بادی های IgG و IgA ضد هلیکوباکترپیلوری در نمونه های خونی 2 گروه بیماران و شاهد بوده است. متغیرها شامل: سن، جنس و نتایج آزمون های سرمی بود. نتایج با آمار توصیفی و تحلیلی بررسی شدند.نتایج45 بیمار(39 مرد و 6 زن) و 42 نمونه شاهد (33 مرد و 9 زن) بررسی شدند. 2 گروه ازجهت سنی و جنسی سازگار بودند. نتایج مثبت IgG و IgA درگروه بیماران به ترتیب 3 نفر(6/6%) و 3 نفر (6/6%) و درگروه شاهد 26 نفر (9/61%) و 12 نفر (5/28%) بود. اختلاف بین دو گروه از نظر آماری معنی دار بود (001/0 P<).نتیجه گیریدر مطالعه ما گروه شاهد با اختلافی معنی دار ابتلا بیشتری را به عفونت هلیکوباکترپیلوری نشان دادند. این امر می تواند ناشی از اثر محافظت کننده هلیکوباکتردر برابر بدخیمی های حنجره و هیپوفارنکس باشد. بررسی های آینده نگر و با سنجش همزمان ریفلاکس، عفونت با هلیکوباکترپیلوری و ناحیه جایگزینی آن در معده پیشنهاد می شود.
کلید واژگان: هلیکوباکتر پیلوری, سرطان سلول سنگفرشی, حنجره, هیپوفارنکس -
یافته هادر 186 مورد مبتلا به سرطان سلول سنگفرشی پوست بدست آمده، میانگین سنی بیماران مبتلا 16.6 ± 60.4 سال بود. 133 نفر (70.9%) مرد و 53 نفر (29.1%) زن بودند و نسبت مردان به زنان 2.5 به 1 بود. شایعترین محل های گرفتاری به ترتیب سرو گردن (76.8%) و اندام تحتانی(6.2%) بود. 81.5% تومورها از نوع خوب تمایز یافته، 14.3% از نوع متوسط و 4.2% از نوع بد تمایز یافته بودند. ارتباط معنی دار آماری بین سن، جنس و محل ضایعه با درجه تمایز تومور بدست نیامد.نتیجه گیریبرای تعیین روش درمانی مناسب ضروری است از ضایعات سرطان سلول سنگفرشی همه بیماران مبتلا، نمونه برداری بعمل آید.
کلید واژگان: سرطان سلول سنگفرشی, پوست, سن, جنس
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.