به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "سلامت خانواده اصلی" در نشریات گروه "پزشکی"

جستجوی سلامت خانواده اصلی در مقالات مجلات علمی
  • نوشین زندی، حمزه احمدیان*، محمود گودرزی
    هدف و زمینه

    بهزیستی ذهنی زوجین ناشی از درک روانی و عاطفی است که زوجین از ابتدای تشکیل خانواده در آن نقش دارند و ارزشیابی زندگی برحسب رضایت و تعامل بین حالات عاطفی مثبت و منفی را نشان می دهد. پژوهش حاضر باهدف مدل سازی روابط ساختاری سلامت خانواده اصلی و ناگویی خلقی و باورهای ارتباطی با بهزیستی ذهنی زوجین با نقش واسطه ای بخشش انجام شد.

    روش بررسی

    روش پژوهش همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری را تمامی زوجین متاهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان جوانرود تشکیل دادند. باتوجه به ملاک های ورود، حجم نمونه دویست زوج در نظر گرفته شد؛ اما 22 پرسش نامه به علت وجود نقص در تکمیل کردن سوالات از تحلیل کنار گذاشته شد. ابزارهای گردآوری داده ها شامل مقیاس بهزیستی ذهنی در ارتباط زوجین (اوربانو-کونترراس و همکاران، 2018)، مقیاس سلامت خانواده اصلی (هاوشتات و همکاران، 1985)، پرسش نامه ناگویی خلقی تورنتو (بگبی و همکاران، 1994)، پرسش نامه باورهای ارتباطی (رومنس و دی بورد، 1995) و مقیاس سنجش بخشش در خانواده (پولارد و اندرسون، 1998) بود. به منظور تحلیل داده ها از روش آماری مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار Smart PLS نسخه 3 استفاده شد.

    یافته ها

    ضرایب اثر سلامت خانواده اصلی بر بهزیستی ذهنی در روابط زوجین (0٫001>p، 0٫41=β)، باورهای ارتباطی بر بهزیستی ذهنی در روابط زوجین (0٫001>p، 0٫213=β)، سلامت خانواده اصلی بر بخشش (0٫001>p، 0٫303=β)، باورهای ارتباطی بر بخشش (0٫001>p، 0٫273=β) و بخشش بر بهزیستی ذهنی در روابط زوجین (0٫002=p، 0٫252=β) مثبت و معنادار و ضریب اثر ناگویی خلقی بر بخشش (0٫001>p، 0٫481-=β) منفی و معنادار بود. اثر واسطه گری بخشش در رابطه سلامت خانواده اصلی بر بهزیستی ذهنی در روابط زوجین (0٫018=p، 0٫076=β) مثبت و معنادار و اثر غیرمستقیم ناگویی خلقی ازطریق بخشش بر بهزیستی ذهنی در روابط زوجین (0٫002=p، 0٫121-=β) منفی و معنادار و اثر واسطه گری بخشش در رابطه باورهای ارتباطی بر بهزیستی ذهنی در روابط زوجین (0٫007=p، 0٫069=β) مثبت و معنادار بود.

    نتیجه گیری

    باتوجه به یافته های پژوهش، بخشش در روابط میان سلامت خانواده اصلی و ناگویی خلقی و باورهای ارتباطی با بهزیستی ذهنی زوجین نقش میانجی دارد.

    کلید واژگان: باورهای ارتباطی, بخشش, بهزیستی ذهنی زوجین, سلامت خانواده اصلی, ناگویی خلقی
    Noshin Zandi, Hamzeh Ahmadian*, Mahmoud Gudarzi
    Background & Objectives

    Marriage is one of the basic foundations of human life. Relationships between husband and wife are increasingly crucial in promoting mental wellbeing. Various factors can affect mental wellbeing. One of these components is the health of the main family. Another factor that affects the mental wellbeing of couples is communication. One of the factors that married couples are dealing with is alexithymia. The factor of forgiveness is one of the variables that has drawn the attention of researchers in the field of couple conflicts. Despite the critical role of forgiveness in marital satisfaction and adjustment, little research has investigated the mediating role of this variable in the relationship between the communication patterns of the health of the main family and alexithymia with the mental wellbeing of couples. Therefore, the present study aims to model the structural relationships between the health of the original family and alexithymia, and communication beliefs with the mental wellbeing of couples were conducted with the mediating role of forgiveness.

    Methods

    The research method was correlational analysis with structural equation modeling. The statistical population included all married couples seeking counseling at counseling centers in the city of Javanrud, Iran. According to Kline's rule (2023) and considering the sample size criteria, 200 couples were initially considered, but 22 questionnaires were excluded due to incomplete responses. The inclusion criteria were as follows: age range of 20–55 years, minimum education of high school, at least one year of cohabitation, informed consent to participate in research, and completing questionnaires. The exclusion criterion was the failure to complete the questionnaires. The data collection tools consisted of the Subjective Wellbeing in Couple Relationship Scale (Urbano–Contreras et al., 2018), the Family–of–Origin Scale (Hovestadt et al., 1985), the Toronto Alexithymia Scale (Bagby et al., 1994), the Relationship Beliefs Questionnaire (Romans & DeBord, 1995), and the Family Forgiveness Scale (Pollard & Anderson, 1998). To analyze the collected data, the statistical method of structural equation modeling by partial least square method was used in Smart PLS version 3 software.

    Results

    The effect coefficient of health in the main family on mental wellbeing in couples' relationships (β=0.41, p˂0.001), communicative beliefs on mental wellbeing in couples' relationships (β=0.213, p˂0.001), health in the family on the level of forgiveness (β=0.303, p˂0.001), communication beliefs on forgiveness (β=0.273, p˂0.001), and forgiveness on mental wellbeing in couples' relationships (β=0.252, p=0.002) was positive and significant and the effect coefficient of alexithymia on forgiveness was negative and significant (β=–0.481, p˂0.001). Also, the mediating effect of forgiveness in relation to health in the main family on mental wellbeing in couple relationships was positive and significant (β=0.076, p=0.018), the indirect effect of alexithymia through forgiveness on mental wellbeing in couple relationships was negative and significant (β=–0.121, p=0.002), and the mediating effect of forgiveness in relation to communicative beliefs on subjective wellbeing in couples' relationships was not confirmed (β=0.069, p=0.007).

    Conclusion

    According to the research findings, forgiveness plays a mediating role in the relationship between the health of the main family and alexithymia and communicative beliefs related to the mental wellbeing of couples.

    Keywords: Communicative Beliefs, Forgiveness, Mental Wellbeing Of Couples, Health Of The Main Family, Alexithymia
  • سرور منصوری امین، زهرا افتخار صعادی*
    مقدمه

     سازش‌یافتگی زناشویی نقش مهمی در سلامت و کیفیت زندگی زوجین دارد. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف پیش‌بینی سازش‌یافتگی زناشویی بر اساس دلبستگی به خدا و سلامت خانواده اصلی انجام شد.

    روش کار

     این مطالعه مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش زنان دارای مشکلات زناشویی مراجعه‌کننده به مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی شهر اهواز در سال 1399 بودند. نمونه پژوهش 124 نفر بودند که پس از بررسی ملاک‌های ورود به مطالعه با روش نمونه‌گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای مطالعه حاضر مقیاس سازش‌یافتگی زناشویی (اسپاینر، 1986)، سیاهه دلبستگی به خدا (بک و مک‌دونالد، 2004) و مقیاس خانواده اصلی (هاوستات و همکاران، 1985) بودند و داده‌ها با روش‌های ضرایب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با مدل همزمان در نرم‌افزار SPSS-24 تحلیل شدند.

    یافته‌ها: 

    یافته‌ها نشان داد که بین میانگین نمره‌های دلبستگی به خدا (و دو خرده‌مقیاس آن شامل اجتناب از صمیمیت و اضطراب از طردشدن) با میانگین نمره‌های سازش‌یافتگی زناشویی در زنان دارای مشکلات زناشویی رابطه منفی و معنی‌دار و بین میانگین نمره‌های سلامت خانواده اصلی (و دو خرده‌مقیاس آن شامل خودمختاری و صمیمیت) با میانگین نمره‌های سازش‌یافتگی زناشویی در آنان رابطه مثبت و معنی‌دار وجود داشت (05/0>P). همچنین، دو متغیر دلبستگی به خدا و سلامت خانواده اصلی به‌طورمعنی‌داری توانستند 9/51 درصد و چهار خرده‌مقیاس اجتناب از صمیمیت، اضطراب از طردشدن، خودمختاری و صمیمیت به‌طورمعنی‌داری توانستند 4/61 درصد از تغییرات سازش‌یافتگی زناشویی در زنان دارای مشکلات زناشویی را پیش‌بینی نمایند (001/0>P).

    نتیجه‌گیری: 

    نتایج این پژوهش حاکی از نقش موثر دلبستگی به خدا و سلامت خانواده اصلی در پیش‌بینی سازش‌یافتگی زناشویی در زنان دارای مشکلات زناشویی بود. بنابراین، برای افزایش سازش‌یافتگی زناشویی در آنان می‌توان میزان دلبستگی به خدا و سلامت خانواده اصلی آنها را بهبود بخشید.

    کلید واژگان: سازش یافتگی زناشویی, دلبستگی به خدا, سلامت خانواده اصلی, زنان
    Soroor Mansoori Amin, Zahra Eftekhar Saadi *
    Introduction

    Marital adjustment plays an important role in the health and quality of life of couples. Therefore, the present study was conducted with the aim of predicting marital adjustment based on attachment to God and origin family health.

    Methods

    This study was a cross-sectional from type of correlation. The research population was women with marital problems referred to counseling centers and psychological services of Ahvaz city in 2020 year. The research sample was 124 people who after examining the inclusion criteria were selected by purposive sampling method. The instruments of the present study were the marital adjustment scale (Spanier, 1986), attachment to God inventory (Beck and MacDonald, 2004) and origin family scale (Hovestadt et al, 1985) and data were analyzed by methods of Pearson correlation coefficient and multiple regression with enter model in SPSS-24 software.

    Results

    The findings showed that there was a negative and significant relationship between the mean scores of attachment to God (and its two subscales including avoidance of intimacy and anxiety about abandonment) with the mean scores of marital adjustment in women with marital problems and there was a positive and significant relationship between the mean scores of origin family health (and its two subscales including autonomy and intimacy) with the mean scores of their marital adjustment (P<0.05). Also, the two variables of attachment to God and origin family health significantly were able predict 51.9% and the four subscales of avoidance of intimacy, anxiety about abandonment, autonomy and intimacy significantly were able predict 61.4% of the changes of marital adjustment in women with marital problems (P<0.001).

    Conclusions

    The results of this research indicated the effective role of attachment to God and origin family health in predicting marital adjustment in women with marital problems. Therefore, in order to increase marital adjustment in them can be improved the rate of their attachment to God and origin family health.

    Keywords: Marital adjustment, Attachment to God, Origin family health, Women
  • مصطفی غلامی کیا، جهانگیر کرمی*، محمود گودرزی
    هدف

    تابآوری یکی از تواناییهای انسان است که باعث تحمل و سازگاری با بحرانهای زندگی و غلبه بر آنها میشود. پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل تابآوری خانواده براساس میزان تمایزیافتگی خود و سلامت خانواده اصلی با نقش میانجی تنظیم هیجان انجام گرفته است.

    مواد و روش ها

    جامعه آماری را تمام زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر کرمانشاه در سال 1400 تشکیل میدهند. نمونه 400 نفر بودند و از روش نمونهگیری در دسترس استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده های بدست آمده از پرسشنامه های تابآوری خانواده سیکبی، تمایزیافتگی خود، تنظیم هیجان و سلامت خانواده، از نرم افزار SPSS-25 و نرم افزار AMOS استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که بین تمایزیافتگی خود و سلامت خانواده با تابآوری خاواده با واسطه گری تنظیم هیجانی رابطه وجود دارد.

    نتیجه گیری

    با توجه به یافته ها میشود نتیجه گرفت که تمایزیافتگی خود و سلامت خانواده از طریق تنظیم هیجانی بر تابآوری خانواده موثر است. لذا با مدیریت تنظیم هیجانی میتوان تاثیر آنها را بر تابآوری خانواده تنظیم کرد.

    کلید واژگان: تابآوری خانواده, تمایزیافتگی خود, سلامت خانواده اصلی, تنظیم هیجان, زوجین
    Mostafa Gholami Kia, Jahangir Karami *, Mahmoud Goudarzi
    Purpose

    Resilience is one of the human abilities that allowstolerance and adaptation to life's crises and overcoming them. Thepresent study was conducted with the aim of developing a familyresilience model based on the level of self-differentiation and thehealth of the main family with the role of emotion regulation as amediator.

    Materials and methods

    The statistical population consists of allcouples who referred to Kermanshah counseling centers in 1400.The sample was 400 people and available sampling method wasused. SPSS-25 software and AMOS software were used to analyzethe data obtained from Sikbi family resilience, self-differentiation,emotion regulation and family health questionnaires.

    Findings

    The results showed that there is a relationship betweenself-differentiation and family health with parental resilience withthe mediation of emotional regulation.

    Conclusion

    According to the findings, it can be concluded thatdifferentiation of self and family health through emotionalregulation is effective on family resilience. Therefore, by managingemotional regulation, their effect on family resilience can beregulated.

    Keywords: Family Resilience, Self-differentiation, Primary Family Health, emotion regulation, Couples
  • آناهیتا نبیئی، سعیده السادات حسینی*، کیوان کاکابرایی، حسن امیری
    زمینه

     ازدواج از قدیمی ترین پیوندهای انسانی است که نمو دهنده شخصیت آدمی بوده و در جهت گیری زندگی انسان نقش برجسته ای دارد.

    هدف

    پژوهش حاضر با هدف ارایه الگوی معادلات ساختاری در رابطه بین گرایش به طلاق با مهارت های ارتباطی و سلامت خانواده اصلی با نقش واسطه ای صمیمیت زناشویی و تعارضات زوجین شهر کرمانشاه انجام شد.

     روش

    جامعه آماری این پژوهش، کلیه زوجین شهر کرمانشاه و روش نمونه گیری به صورت خوشه ای می باشد. از بین نواحی 8 گانه شهرداری، ناحیه 8 انتخاب و از بین زوجین 200 نفر به عنوان اعضای نمونه انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده، مقیاس های تعارضات کنزاس (1985)، صمیمیت زناشویی واکر و تامپسون (193)، سلامت خانواده اصلی هاوستات و همکاران (1985)، مهارت های ارتباطی کویین دام (2001)، گرایش به طلاق روزولت و همکاران (1986) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار IBM AMOS 24 استفاده شد.

    یافته ها

     سلامت خانواده اصلی از طریق تعارضات زوجین و صمیمیت زناشویی با گرایش به طلاق رابطه دارد (05/0 > P). همچنین مهارت های ارتباطی از طریق تعارضات زوجین و صمیمیت زناشویی با گرایش به طلاق رابطه دارد (05/0 > P) و هر یک از متغیرهای تعارضات زوجین و صمیمیت زناشویی با گرایش به طلاق نیز به صورت مستقیم در ارتباط هستند (05/0 > P).

     نتیجه گیری

     رابطه صمیمی و نزدیک زناشویی مبتنی بر در نظر گرفتن همسر در هر شرایطی است. هنگامی که زوجین مهارت های ارتباطی بالا، صمیمیت بالا و سطح تعارض را پایین آورند، مسلما گرایش به طلاق پایین تری را تجربه خواهند کرد.

    کلید واژگان: سلامت خانواده اصلی, مهارت های ارتباطی, تعارضات زناشویی, صمیمیت زناشویی, گرایش به طلاق
    Anahita Nabiei, Saeedeh Sadat Hosseini*, Keyvan Kakabaraie
    Background

    Marriage is one of the oldest human relationships that reflects human personality and plays a prominent role in the direction of human life.

    Aims

    The present study aimed to provide a model of structural equations in relation to the tendency to divorce with communication skills and the health of the main family with the mediating role of marital intimacy and conflict between couples in Kermanshah.

     Method

    The statistical population of this study is all couples in Kermanshah and the sampling method is cluster. Among the eight municipal districts, District 8 was selected and 200 couples were selected as sample members. The tools used were the Kenzas Conflict Scale (1985), Walker and Thompsonchr('39')s Marital Intimacy (193), The Health of the Homeostat et al. (1985), Quinn Damchr('39')s Communication Skills (2001), Rosoltchr('39')s Divorce Tendency (1986). IBM AMOS 24 software was used to analyze the data.

    Results

    The health of the main family through marital conflicts and marital intimacy is related to the tendency to divorce (P <0.05). Communication skills through marital conflicts and marital intimacy are also associated with the tendency to divorce (P <0.05) and each of the variables of marital conflicts and marital intimacy is directly related to divorce (P <0.05).

    Conclusions

    Intimate and intimate marital relationship is based on considering the spouse in any situation. When couples reduce high communication skills, high intimacy, and low levels of conflict, they will certainly experience a lower tendency to divorce.

    Keywords: Original Family Health, Communication Skills, Marital Conflict, Marital Intimacy, Divorce Tendency
  • مهدی قزلسفلو، رضوان سادات جزایری، فاطمه بهرامی، رحمت الله محمدی
    سابقه و هدف
    یکی از ویژگی مهم ازدواج های موفق و طولانی مدت، تعهد زناشویی است و شفقت خود، پیش بینی کننده خوبی برای بهبود روابط زناشویی است. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه سلامت خانواده اصلی و شفقت خود با تعهد زناشویی بود.
    مواد و روش ها
    پژوهش حاضر یک تحقیق توصیفی با طرح همبستگی است. افراد موردمطالعه 372 فرد متاهل بودند که به صورت نمونه گیری خوشه ایچندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه سلامت خانواده اصلی، شفقت خود و تعهد زناشویی بود. تحلیل داده ها با استفاده از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چندگانه انجام گردید.
    یافته ها
    میانگین و انحراف استاندارد سن شرکت کنندگان (42/7 ±37) سال بود. نتایج تجزیه وتحلیل آماری نشان داد که بین سلامت خانواده اصلی و خرده مقیاس های مهربانی با خود، احساسات مشترک انسانی و ذهن آگاهی با تعهد زناشویی همبستگی مثبت و معنی داری وجود دارد (01/0 p<) و بین سلامت خانواده اصلی با خرده مقیاس های قضاوت در مورد خود، انزوا و فزون همانندسازی با تعهد زناشویی، همبستگی منفی معناداری وجود دارد (01/0 p<). همچنین سلامت خانواده اصلی و خرده مقیاس های مهربانی با خود، قضاوت در مورد خود، احساسات مشترک انسانی و ذهن آگاهی، توانایی بالایی در پیش بینی تعهد زناشویی دارند
    استنتاج: با توجه به اهمیت نقش سلامت خانواده اصلی و شفقت خود در بهبود روابط زناشویی، با آموزش درمان های متمرکز بر شفقت خود، می توان باعث افزایش سلامت روان و خود شفقت ورزی شد و از این طریق موجب دوام ازدواج ها گردید.
    کلید واژگان: سلامت خانواده اصلی, شفقت خود, تعهد زناشویی
    Mehdi Ghezelsefloo, Rezvansadat Jazayeri, Fatemeh Bahrami, Rahmatollah Mohammadi
    Background and
    Purpose
    One of the important features of a successful and long-term marriage is marital commitment. Self-compassion could well predict improvements in marital relations. The aim of this study was to examine the relationship between original family health and self-compassion with marital commitment.
    Materials And Methods
    A descriptive correlational study was performed in 372 married individuals selected by multiple cluster sampling. Data was collected using the Family of Origin Scale (FOS) and Self-Compassion Scale. Data analysis was done applying Pearson’s correlation coefficient and multiple linear regressions.
    Results
    The mean age of the participant was 37±7.42 years. The results showed a significant positive correlation between marital commitment and health of the original family, self–kindness, common humanity, and mindfulness subscales (P
    Conclusion
    Health of the original family and self-compassion play important roles in improving marital relationships. Therefore, self-compassion focused therapies could increase mental health and create self-compassionate behavior and consequently enhance marriage durability.
    Keywords: health of the original family, self, compassion, marital commitment
  • محمد حسینی، محسن رسولی، علی محمد نظری، ایمان خاکپور چناری
    زمینه و هدف
    این پژوهش با هدف ارزیابی اثرات مستقیم و غیر مستقیم سلامت خانواده اصلی و سبک های حل تعارض سازنده و غیر سازنده از طریق نقش واسطه عدالت زناشویی بر صمیمیت زناشویی انجام شد.
    روش بررسی
    نمونه ی پژوهش شامل 240 معلم زن متاهل شهرستان ممسنی بود که به روش تصادفی خوشه ایانتخاب شدند و پرسشنامه های ادراک انصاف برای سنجش عدالت زناشویی، سلامت خانواده اصلی، صمیمیت زناشویی وسبک های حل تعارض را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از ابزار 18 SPSS و AMOS استفاده گردید. مدل ارزیابی شده از شاخص برازندگی خوبی برخوردار بود.
    یافته ها
    یافته های تحقیق نشان داد که سلامت خانواده اصلی و سبک های حل تعارض سازنده و غیر سازنده (به ترتیب در سطح 05/0 >p، 05/0 >pو 01/0 >p) به طور مستقیم با صمیمیت زناشویی رابطه معنادار دارد. همینطور سلامت خانواده اصلی و سبک های حل تعارض سازنده و غیر سازنده به طور غیر مستقیم و از طریق نقش واسطه ای عدالت زناشویی (به ترتیب در سطح 01/0 >p، 01/0 >pو 05/0 >p) با صمیمیت زناشویی رابطه معنا دار دارد.
    بحث و نتیجه گیری
    نتایج پژوهش حاضر را می توان در افزایش صمیمیت زناشویی به کار گرفت؛ زیرا عدالت در روابط زن و شوهر و سبک های حل تعارض سازنده و غیر سازنده از طریق آموزش و مشاوره به هنگام، قابل دستکاری است. همینطور سلامت خانواده اصلی و اثرات آن در زندگی زناشویی فرزندان می تواند در جلسات مشاوره پیش از ازدواج و بعد از ازدواج مورد توجه مشاوران و روان درمانگران قرار گیرد.
    کلید واژگان: سلامت خانواده اصلی, عدالت زناشویی, صمیمیت زناشویی و سبک های حل تعارض
    Mohammad Hossini, Mohsen Rasouli, Alimohammad Nazari, Iman Khakpoor Chenari Khakpoor Chenari
    Background And Objective
    This study aimed to assess the direct and indirect effect of the health of the family of origin and constructive and non-constructive styles of conflict resolutions through mediating role of marital equality on marital intimacy..
    Methods
    The sample consisted of 240 married female teacher Mamasani city were Cluster randomly selected and questionnaires to assess perceptions of fairness equality، marriage، family of origin، marital intimacy، conflict resolution styles were completed. SPSS 18 sofiware and Amos were used. Model of evaluation was a good indicator of fitness.
    Results
    The results showed that the Health of family of origine and constructive and non-constructive conflict resolution styles (Respectively، in the p > 0/05، p> 0/05 and p > 0/01) directly with the and intimacy of the marital relationship is significant. In addition، Health of family of origine and constructive and non-constructive conflict resolution styles indirectly through the mediating role of Family equality (Respectively، in the p > 0/01، p> 0/01 and p > 0/05) has a relationship with marital intimacy.
    Conclusion
    The results of this study can be used to increase marital intimacy، because equity in couple relationships and constructive and non-constructive styles of conflict resolution through education and counseling can be fained when they are manipulated. As the family''s health and its impact on chideren marriage can be considered in the marital and premarital counceling by counsrlor and psychotherapists.
    Keywords: Health of origin of family, Marital equality, Marital intimacy, Style of conflict resolution
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال