جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "لیشمانیوز احشایی" در نشریات گروه "پزشکی"
-
لیشمانیوز یک بیماری عفونی انگلی است که سالانه حدود یک میلیون مورد جدید آن رخ می دهد. درمان این بیماری چالش برانگیز بوده و هزینه های بالایی به ویژه در کشورهای در حال توسعه ایجاد می کند. مطالعات زیادی بر روی اشکال متنوع واکسن ها ازجمله انگل های زنده تخفیف حدت یافته، کشته شده، آنتی ژن های زیر واحدی، واکسن های نوترکیب و یا تکنولوژی DNA انجام شده است. بااین وجود، هنوز واکسن پیشگیری کننده موثر و کاربردی در سطح گسترده برای لیشمانیوز وجود ندارد. هدف از مطالعه حاضر بررسی روند توسعه واکسن های لیشمانیوز است. مقالات این مطالعه از پایگاه های PubMed ، Web of Science و Scopus با جستجوی کلیدواژه های مرتبط و بر اساس موضوع، کیفیت علمی و تاریخ انتشار با تمرکز بر مقالات جدیدتر انتخاب شدند. مطالعات انجام شده در زمینه توسعه واکسن های لیشمانیوز نشان می دهد برخی از واکسن ها همچون Leishmune، CaniLeish و Leish-Tec که در مراحل مختلف آزمایش های بالینی قرار دارند، می توانند به عنوان گزینه های مناسب برای کنترل و پیشگیری از لیشمانیوز در سگ مورد استفاده قرار گیرند. واکسن LeishChim که با تکنیک های ایمونوانفورماتیک و داکینگ مولکولی طراحی شده نتایج اثربخشی را در مطالعات موشی نشان داده است. همچنین واکسن زنده مبتنی بر جهش ژن سنترین LmCen-/- ، فاز I کارآزمایی بالینی در انسان را سپری کرده است. با توجه به اهمیت توسعه واکسن لیشمانیوز، تحقیقات در این زمینه همچنان ادامه دارد. استفاده از مطالعات ایمونوانفورماتیکی و مدل سازی زیستی می تواند به شناسایی سریع تر کاندیداهای واکسن موثر کمک کند.
کلید واژگان: لیشمانیوز, واکسن, لیشمانیوز جلدی, لیشمانیوز جلدی- مخاطی, لیشمانیوز احشاییLeishmaniasis is a parasitic infectious disease that accounts for approximately one million new cases annually. The treatment of this disease is complex and costly, particularly in developing countries. Numerous studies have been conducted on various vaccines utilizing live attenuated parasites, killed parasites, subunit antigens, recombinant vaccines, and DNA technology. However, an effective and widely applicable preventive vaccine for leishmaniasis has not yet been developed. Present study aimed to examine the progress in the development of leishmaniasis vaccines. Articles for this study were selected from the PubMed, Web of Science and Scopus databases using relevant keywords, focusing on subject matter, scientific quality, and publication date, with an emphasis on more recent publications. Research on the development of leishmaniasis vaccines indicates that several candidates, such as Leishmune, CaniLeish, and Leish-Tec, which are at various stages of clinical trials, may serve as suitable options for controlling and preventing leishmaniasis in dogs. The LeishChim vaccine, designed using immunoinformatics and molecular docking techniques, has shown promising efficacy results in mouse studies. Additionally, the mutant gene-centered LmCen-/- vaccine has completed Phase 1 clinical trials in humans. Given the importance of developing a leishmaniasis vaccine, research in this area continues. Utilizing immunoinformatics and biological modeling studies can aid in the faster identification of effective vaccine candidates.
Keywords: Leishmaniasis, Vaccine, Cutaneous Leishmaniasis, Mucocutaneous Leishmaniasis, Visceral Leishmaniasis -
زمینه و اهداف
لیشمانیوز احشایی یک بیماری مشترک بین انسان و دام بوده و درشمال غرب ایران بصورت آندمیک می باشد و سالانه 300-100 مورد مثبت گزارش می گردد. هدف از این مطالعه بررسی وضعیت پراکندگی مکانی لیشمانیوز احشایی در استان آذربایجان شرقی می باشد.
مواد و روش هااین یک مطالعه مقطعی گذشته نگر می باشد که از سال 89-96 بر روی بیماران لیشمانیوز احشایی انجام یافت که بر اساس آنالیز درون یابی تحلیل شده است و از نرم افزارهای SPSS 25 و ArcMap10.4.1 استفاده گردیده شد.
یافته هاتعداد کل 78 بیمار در طول مطالعه شناسایی گردید که 7/57 درصد ساکن مناطق روستایی و 3/42 درصد از مناطق شهری بودند. بیش از 90 درصد موارد بیماری در سنین زیر 5 سال اتفاق افتاده است. قسمت شمال شرق این استان که دارای میانگین بارش بیشتر و دمای معتدل تری می باشد به عنوان منطقه پر خطر بروز بیماری و یک نقطه داغ بیماری در بین شهرستان های کلیبر و اهر شناسایی شد.
نتیجه گیریلیشمانیوز احشایی در استان آذربایجان شرقی از سال 93 به میزان 3-4 برابر افزایش یافته است و ساکنین مناطق مرزی با استان اردبیل و کشور آذربایجان در معرض خطر انتقال این بیماری قرار دارند.
کلید واژگان: لیشمانیوز احشایی, اپیدمیولوژی, تغییرات آب و هوایی, آذربایجان شرقیDepiction of Health, Volume:10 Issue: 2, 2019, PP 120 -128Background and ObjectivesVisceral leishmaniasis is a zoonotic diseases and is endemic in northwest of Iran and annually 100-300 positive cases are reported. The aim of this study was to determine the spatial distribution of visceral leishmaniasis in East Azerbaijan province.
Material and MethodsThis is a retrospective cross-sectional study that was done on visceral leishmaniasis patients from 2009-2016 which is analyzed based on interpolation and SPSS v.25 and ArcMap10.4.1 have been used.
ResultsTotally 78 patients were identified during the study, of which 57.7% were living in rural areas and 42.3% in urban areas. More than 90% of cases have occurred in children under the age of 5 years. The northeastern part of the province, which has a higher average rainfall and a moderate temperature, was identified as a high risk area of the disease and a hot spot of disease among the Kalibar and Ahar counties.
ConclusionVisceral leishmaniasis has increased by 3-4 times since 2013 in East Azarbaijan province and residents of border areas with Ardebil province and Azerbaijan Republic are at the risk of transmitting the disease
Keywords: Epidemiology, Visceral Leishmaniasis, Climate Change, East Azerbaijan -
اهداف
لیشمانیای احشایی یکی از بیماری های اندمیک مهم در منطقه مشکین شهر به شمار می آید. هدف از این مطالعه تشخیص مولکولی آلودگی به انگل لیشمانیوز احشایی و بابزیوز در نمونه لخته خون سگ های منطقه مشکین شهر استان اردبیل بود.
مواد و روش ها:
در مطالعه تجربی حاضر تعداد 148 نمونه خون از سگ های دارای علایم بالینی لیشمانیوزیس احشایی از منطقه مشکین شهر جمع آوری شد. سرم همه نمونه ها با روش سرولوژی DAT مورد آزمایش قرار گرفت. از لخته خون نیز، DNA انگل با استفاده از کیت DNG-plus استخراج شد. ژن های ITS1 و (k)DNA لیشمانیا اینفانتوم با استفاده از روش PCR تکثیر شدند. همچنین برای شناسایی و تایید وجود انگل بایزیا از دو جفت پرایمر اختصاصی جنس بابزیا استفاده شد.
یافته ها:
از لحاظ آزمایش سرولوژی، تمام 148 نمونه سرم سگ ها با عیاری مرزی و بالاتر از 320: 1 مثبت شدند. تمامی نمونه ها از لحاظ مولکولی مثبت و گونه لیشمانیا اینفانتوم تعیین شد. هیچ موردی از آلودگی به انگل جنس بابزیا در نمونه های مورد مطالعه یافت نشد.
نتیجه گیری:
به علت ابتلا سگ های مشکین شهر به لیشمانیای احشایی، صاحبان سگ ها در این منطقه به دلیل داشتن ارتباط بسیار نزدیک با سگ باید نسبت به رعایت نکات بهداشتی دقت کافی داشته باشند.
کلید واژگان: لیشمانیوز احشایی, بابزیوز, سگ های صاحب دار, شهرستان مشکین شهرAimsVisceral leishmaniasis (VL) is one of the most important endemic diseases in Meshkinshahr. The present study was aimed to molecular detect of VL and babesiosis in clot blood samples taken from dogs.
Materials & MethodsIn this experimental study, a total number of 148 blood samples were collected from dogs with clinical signs of visceral leishmaniasis from Meshkinshahr area. All serum samples were examined by direct agglutination test (DAT). DNA was extracted from the blood clot with the DNG-plus Extraction Kit. The ITS1 and kDNA genes of L. infantum were amplified by the PCR method. To identify and confirm the existence of Babesia parasites, 2 pairs of Babesia-specific primers were used.
ResultsAll of 148 dogs (100%) showed titers more than 1:320 of L. infantum infection in the serological test. L. infantum kDNA was detected by PCR in all samples. No cases of infection with Babesia parasite found in the samples.
ConclusionsThe dog owners in Meshkinshehr are in close contact with dogs which are positive for VL, so, the implementation of health care in this region is highly recommended.
Keywords: Visceral Leishmaniasis, Babesiosis, Domestic Dogs, Ardabil Province -
مقدمه و اهدافلیشمانیوزها طیف وسیعی از نشانه های بالینی شامل آسیب های پوستی تا عفونت های احشایی منجر به مرگ را در برمی گیرد. اطلاعات دقیق درباره ی بار اقتصادی این بیماری ها می تواند تصمیم گیرندگان سلامت کشور را در برآورد اندازه ی مشکل، مزایای اقتصادی به دست آمده به علت پیش گیری از این بیماری ها و در نتیجه اختصاص منابع و مبارزه با این بیماری یاری دهد. این مطالعه به منظور تعیین بار اقتصادی لیشمانیوزها در جامعه های انسانی و حیوانی در ایران در سال 1392 انجام شد.روش کارواحد هزینه های خدمات از تعرفه های دولتی تعریف شده به وسیله وزارت بهداشت، درمان وآموزش پزشکی و نیز مصاحبه با متخصصان و هزینه های خدمات با ضرب واحد هزینه محاسبه شده برای یک نفر در کل موارد ابتلا به دست آمد. روند بیماری و خدماتی که برای بیماران ارایه می شود؛ با استفاده از بررسی متون، پرونده ها و مصاحبه با خبرگان به دست آمد.یافته هابار اقتصادی لیشمانیوزها درسال1392، بیش از 213 میلیارد ریال (حدود 000/700/6 دلار آمریکا) برآورد شد. به ترتیب 39،27، 18 و16 درصد مربوط به هزینه های غیر مستقیم، مستقیم پزشکی، مستقیم غیر پزشکی و سگ ها بود. به طور متوسط هزینه های مستقیم پزشکی لیشمانیوز جلدی و احشایی برای هر نفر به ترتیب (3381186 ریال، 106 دلار آمریکا) و (9392832 ریال ، 295دلار آمریکا) بود.
نتیجه گیری: بار اقتصادی لیشمانیوز در مقایسه با بعضی بیماری ها از جمله کیست هیداتید (3/232 میلیون دلار) عدد کوچک تری بود. توصیه می گردد سیاستمداران بهداشتی ایران محاسبه باراقتصادی سایر بیماری ها را مد نظر قرار بدهند.کلید واژگان: لیشمانیوز پوستی, لیشمانیوز احشایی, بار اقتصادی, ایرانBackground And ObjectivesLeishmaniasis encompasses a wide range of clinical complaints from skin injury to fatal visceral infections. Detailed information about the economic burden of the disease can help health care decision makers to estimate the magnitude of the problem, economic advantages obtained from the prevention of this disease, resource allocation, and disease management. The study was conducted to determine the economic burden of leishmaniasis in humans and animals in Iran in 2013.MethodsThe cost unit was determined through public service tariffs determined by the Ministry of Health and Medical Education and interviews with experts, and service costs were calculated by multiplying the cost unit for one person by all infected cases. The course of the disease and the services provided to patients were obtained from the review of the literature and records and interview with experts.ResultsThe economic burden of leishmaniasis was estimated more than IRR 213 billion ($6,700,000). Moreover, 39%, 27%, 18%, and 16% of the costs were related to indirect costs, direct medical costs, indirect medical costs, and dogs, respectively. The average direct medical cost of cutaneous and visceral leishmaniasis was IRR 3381186 ($106) and IRR 9392832 ($295) per person, respectively.ConclusionThe economic burden of leishmaniasis compared to some diseases such as hydatid cyst showed a smaller number( 232.3 million$). It is recommended that IIranian health politicians consider the economic burden of other diseases.Keywords: Cutaneous leishmaniasis, Visceral leishmaniasis, Economic burden, Iran -
بیماری لیشمانیوز احشایی (کالاآزار) یکی از مهم ترین بیماری های تک یاخته ای ناقل زاد است که به وسیله پشه خاکی ها به انسان منتقل می شود. در این مقاله هفت مورد بیماری کالاآزار در شهرستان مراوه تپه در استان گلستان طی سال های 1386 لغایت 1394 گزارش می گردد. با استفاده از Geographical Information System (GIS) روستاهایی که موارد مثبت بیماری از آنها گزارش شده بود؛ مکان یابی شد. مختصات جغرافیایی، ارتفاع از سطح دریا و شرایط جغرافیایی آنها استخراج شد و روستاهای دارای شرایط مشابه این روستاها، به عنوان روستاهای در معرض خطر انتقال بیماری کالاآزار در نظر گرفته شد. همگی بیماران مبتلا دارای سن زیر 6 سال بوده و دارای تب، بزرگی طحال و کمتر از حد طبیعی بودن میزان هموگلوبین و پلاکت بودند. این موارد از 6 روستا در سه دهستان شهرستان گزارش شده بودند. همگی این روستاها در مناطق گرم و خشک شهرستان قرار داشته و از لحاظ توپوگرافیک بیشتر آنها دارای شرایط کوهپایه ای یا نیمه کوهستانی با ارتفاع بالاتری نسبت به بقیه روستاها بودند. تعداد 52 روستای شهرستان، به عنوان روستاهای مستعد گزارش بیماری کالاآزار معرفی شدند. بیماری کالاآزار به صورت اسپورادیک در شهرستان مراوه تپه در جریان بوده و بیماریابی مداوم روستاهای این شهرستان برای تشخیص و درمان به موقع مبتلایان ضروری است.کلید واژگان: کالاآزار, لیشمانیوز احشایی, اپیدمیولوژیVisceral leishmaniasis, also known as Kala-azar, is one of the main parasitic vector borne diseases, which transmitted by sand fly. The current study reported the seven positive cases of Kala-azar in Maravetapeh county in Golestan province, Iran from 2007-15. Using geographic information system, villages which had confirmed cases of Kala-azar were identified and their geographical information was registered. Villages with confirmed cases of Kala-azar were introduced as at risk villages for visceral leishmaniasis. All of these cases were aged under 6 years and in all of them fever and splenomegaly was reported. All subjects had lower normal range of hemoglobin and plateles. These cases were reported from 6 villages in 3 districts of Maraveh Tapeh County. All of these villages are in hot and dry areas of county and they have mountainous and semi-mountainous geographical status with higher altitude compare to other villages. Fifty two villages of county were recognized as at-risk villages for Kala-azar. Kala-azar presented in sporadic condition in Maravetapeh County. Continuous case finding of Kala-azar for early diagnosis and treatment is necessary.Keywords: Kala-azar, Visceral Leishmaniasis, Epidemiology, Iran
-
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، سال پنجاه و نهم شماره 5 (پیاپی 148، آذر و دی 1395)، صص 292 -283مقدمه لیشمانیوز احشایی(کالاآزار) مدیترانه ای به عنوان یک بیماری اندمیک در میان کودکان استان خراسان شمالی شناخته شده است. روش تشخیصی سرولوژیک حساس و کم تهاجمی است. این مطالعه با هدف تعیین سرو اپیدمیولوژی موارد بدون علامت ، در مناطق آندمیک خراسان انجام شد.
روش کار بررسی حاضر یک مطالعه توصیفی مقطعی از نوع کاربردی است که روی 442 کودک روستایی در سال 1392-1394 در دو استان خراسان رضوی و خراسان شمالی انجام شده است. همزمان با تکمیل پرسشنامه برای هر کودک، تست RK39 و DAT برای بررسی آلودگی به لیشمانیا اینفانتوم انجام شد. نتایج با نرم افزار SPSS پردازش گردید.
نتایج تست DAT در22/5% از کودکان دارای تیتر مثبت بود. نتایج به دست آمده از تست RK39 حاکی از آن بود که هیچکدام از 422 کودک به لیشمانیوز احشایی مبتلا نبودند. مقایسه میزان تست مثبت و منفی DAT در دو استان خراسان شمالی و رضوی نشان داد که از نظر میزان آلودگی به لیشمانیا میان دو استان تفاوت معنی دار است (005/0>P).
نتیجه گیری در مطالعه حاضر، با استفاده از تست DAT میزان ابتلا به عفونت بدون علامت لیشمانیوز در کودکان 22/5% می باشد که نشان دهنده وجود آلودگی به لیشمانیا اینفانتوم در منطقه است. میزان ابتلا به عفونت بدون علامت لیشمانیوز در خراسان رضوی بیشتر از خراسان شمالی می باشد. با وجود حساسیت بالای تست RK39 در تشخیص موارد آلوده به لیشمانیوز احشایی، مطالعه حاضر نشان داد این تست در ارزیابی عفونت بدون علامت لیشمانیوز کارایی لازم را ندارد. لذا استفاده از تست DAT برای تشخیص بهتر موارد بودن علامت توصیه می گردد.کلید واژگان: خراسان رضوی, خراسان شمالی, سرواپیدمیولوژی, لیشمانیوز احشاییIntroductionMediterranean visceral Leishmaniasis (VL), so called kala-azar, is an endemic parasitic disease at Northeastern provinces of Iran. Several techniques are used for diagnosis of VL, but serology is less invasive. This study aimed to obtain the frequency of asymptomatic carriers of VL in endemic areas of North and Central Khorasan province, during 2015-2016.MethodsThis descriptive cross-sectional study was performed on 442 children residing in rural areas of North and Central Khorasan province. The data were collected including demographic information and field observation. Direct Agglutination Test (DAT) and rK39 test were performed to identify antibodies against Leishmania infantum. The obtained data were analyzed using SPSS version 16.ResultsDAT was positive in 23 (5.22%) of the children. The result of rK39 test showed that none of the participants suffering from acute stage of kala-azar. DAT test showed that there was a significant difference between the rate of Leishmania infection in two provinces (PConclusionAccording to the results obtained by DAT, the prevalence rate of asymptomatic VL is estimated to be 5%. The rate of VL infection is higher in the Northeast of Iran in comparison with other regions. The rate of asymptomatic VL is higher in the North Khorasan than Central Khorasan provinces. Despite the high sensitivity of rK39 test in diagnosis of VL, it is not appropriate for identifying asymptomatic VL, therefore, using DAT is recommended for diagnosis of asymptomatic VL.Keywords: DAT, Kala-azar, Khorasan, Leishmania, RK39, Visceral Leishmaniasis -
زمینه و هدفلیشمانیازیس احشایی از مهمترین بیماری های زئونوز کشور ایران بشمار می آید. این بیماری در سگ های مناطق شمال غرب و جنوب کشور گزارش شده است. در این مناطق علاوه برآلودگی سگ های ولگرد، سگ های خانگی به ظاهر سالم می توانند بدون نشان دادن علایم آلوده شوند. هدف این مطالعه بررسی لیشمانیوز احشایی در سگ های خانگی فاقد علایم بالینی و مقایسه آنها با سگ های دارای علایم در شهرستان مشکین شهر بوده است.روش کار: این مطالعه از نوع توصیفی – مقطعی و طی سالهای 93-1391 انجام گرفت. مجموعا از تعداد 110 قلاده سگ خانگی اعم از واجد علائم(24 قلاده) و یا فاقد علائم بیماری(86 قلاده)، نمونه سرم گرفته شد و با روش DAT (آزمایش آگلوتیناسیون مستقیم) مورد آزمایش قرار گرفت. سپس این سگ ها در طی چهار دوره شش ماهه از نظر تیتر آنتی بادی، علایم بیماری و پارازیتولوژی مورد بررسی قرار گرفتند. در نهایت بر روی 10قلاده ( 41.6%) از سگهای واجد علایم و 15 قلاده ( 17.4%) از سگهای فاقد علایم ، کالبدگشایی انجام و از بافت طحال آنها اسمیر تهیه و کشت نیز داده شد.یافته هابر اساس نتایج حاصله، از 24 قلاده سگ های دارای علایم بالینی ، تعداد 20 مورد ( 83.3%) و از 86 قلاده سگ فاقد علایم 16 مورد ( 18.6%) با آزمایش DAT مثبت بودند. نتایج اسمیر و کشت در 100% سگ های دارای علایم بالینی و 60% سگ های فاقد علایم بالینی مثبت بود. از نتایج بسیار جالب و قابل توجه این مطالعه این بود که سگهای فاقد علایم آنتی بادی منفی( 13.4%)، از نظرپارازیتولوژی مثبت شدند.نتیجه گیریسگ های فاقد علائم همانند سگهای علامت دار قادر به نگهداری عفونت لیشمانیا اینفانتوم بوده و میتوانند در برقراری چرخه انتقال بیماری در مناطق اندمیک، نقش داشته باشند.در مطالعه حاضر تعدادی از سگ های دارای علایم از نظر آنتی بادی ضد لیشمانیا منفی بوده ولی از نظر پارازیتولوژی مثبت نشان دادند. از طرفی تعدادی از سگ های فاقد علایم و با تیترآنتی بادی منفی، از نظر پارازیتولوژی مثبت نشان دادند. با توجه به این نتایج با وجود موثر بودن تست سرولوژیکی DAT در تشخیص آلودگی سگ های بدون علامت و اهمیت آن در اجرای برنامه های کنترل لیشمانیوز احشایی، این تست به تنهایی نمی تواند مورد استفاده قرار گیرد و در مناطق اندمیک بایستی تیتر آنتی بادی با مقادیر بسیار کم نیز، مورد توجه قرار گیرد وطی بازه زمانی حد اقل یکساله مورد بررسی قرار گیرد و یا از تست های دیگر جهت تشخیص کمک گرفته شودکلید واژگان: لیشمانیوز احشایی, سگ, آزمایش آگلوتیناسیون مستقیم, مشکین شهرBackground and ObjectivesVisceral leishmaniasis is a zoonotic disease and is considered as the most important disease in dogs. The disease has been reported in North West and South of the country, in Iran. In addition to stray dogs, some apparently healthy dogs can be contaminated without showing any sign or symptoms in this area. In the present study, canine visceral leishmaniasis was investigated in dogs lacking clinical signs in Meshkinshahr city in Ardabil, Iran.MethodsThis study was a cross-sectional survey conducted during 2011-2014. A total of 110 serum samples collected from dogs either having or lacking clinical signs and tested by direct agglutination test (DAT) assay. Then 10 dogs (41.6%) showing clinical signs and 15 dogs (17.4%) without any symptoms were autopsied and their spleens were sampled. The samples were used for smear preparation and culturing.ResultsBased on the results, among 24 dogs with clinical signs 20 cases (83.3%) and of 86 dogs without signs, 16 cases (18.6%) found to be positive. On the other hand, smear and culture results were found to be positive in 100% and 60% of dogs with and without clinical signs, respectively. The interesting and impressive results of this study was that the dogs with symptoms but negative DAT and asymptomatic dogs with negative DAT were positive in parasitological tests.ConclusionThis proves that asymptomatic dogs like symptomatic dogs can be effective in L. infantum infection and is able to maintain the transmission of the disease in endemic areas. On the other hand, a number of symptomatic dogs with negative anti-leishmania antibodies were positive in parasitological tests. Thus, this study also shows that although DAT is effective in determining asymptomatic dogs and canine visceral leishmaniosis control programs but it does not seem to be satisfying in endemic areas such as Meshkin-shahr. Thus in endemic areas, it is recommended that the low antibody titer should be considered.Keywords: Visceral Leishmaniasis, Dog, Direct Agglutination test, Meshkin, shahr
-
سابقه و هدفبیماری لیشمانیوز احشایی، نوعی بیماری کشنده و زئونوتیک است که توسط تک یاخته لیشمانیا اینفانتوم در سگ سانان و انسان رخ می دهد. مخازن اصلی بیماری سگ سانان اهلی و وحشی بوده و گزارش های اخیر بیانگر روند رو به رشد بیماری در نواحی غیراندمیک کشور، چون استان گلستان، است. با توجه به تعداد بالای شغا لها و همچنین حضور آنها در نواحی روستایی، این مطالعه با هدف بررسی نقش شغال ها (به عنوان نماینده جمعیت سگ سانان وحشی) در اپیدمیولوژی بیماری لیشمانیوز احشایی در استان گلستان صورت گرفت.مواد و روش هادر این مطالعه، از تعداد 60 قلاده شغال، نمونه سرم تهیه و با استفاده از کیت الیزا برای آلودگی به لیشمانیا اینفانتوم مورد بررسی قرار گرفتند.نتایج(8.3 درصد) 5 نمونه از سرم های تهیه شده، مطابق با دستور کیت، مثبت ارزیابی شدند.نتیجه گیریآلودگی شغال ها به لیشمانیا اینفانتوم بیانگر حضور لیشمانیا اینفانتوم در اکوسیستم ناحیه و احتمال گسترش آلودگی در اکوسیستم وحشی و روستایی به وسیله شغال ها است. برای شفاف سازی هرچه بیشتر نقش شغال ها در گسترش بیماری، انجام مطالعات گسترده و مولکولی با حساسیت و اختصاصیت بالا بر لیشمانیا اینفانتوم جدا شده از شغال ها پیشنهاد می شود.
کلید واژگان: لیشمانیوز احشایی, الیزا, شغال, استان گلستانBackground andPurposeVisceral leishmaniasis (VL) is one of the fatal zoonotic diseases of dogs and humans that is created by Leishmania infantum. Wild and domestic canids are the main reservoirs. Recent reports have shown the growth of leishmaniasis in non-endemic areas of Iran such as Golestan province (in northeast of Iran). Jackals (Canis aureus) are widely distributed in rural areas of Golestan province. So, this study was carried out to survey the role of jackals in epidemiology of visceral leishmaniasis in Golestan province.Materials And MethodsSerum sample of 60 jackals has been collected and analyzed by ELIZA kit.ResultsAccording to the kit instruction, 5(8.3%) serum samples have been found positive. Frequency of infection was similar in both sexes and different seasons.ConclusionL.infantum infection of sampled jackals revealed presence of L.infantum in sampling areas and also the possibility of L.infantum spread among wild and rural areas by jackals. More vast and molecular studies with high sensitivity and specificity on L.infantum of jackals are recommended to obtain more accurate information on the role of jackals in spreading leishmaniasis.Keywords: ELIZA, Jackal, Golestan province, Visceral Leishmaniasis -
مجله دانشکده بهداشت و انستیتو تحقیقات بهداشتی، سال دوازدهم شماره 3 (پیاپی 47، پاییز 1393)، صص 97 -109زمینه و هدفپشه خاکی ها در انتقال برخی بیماری ها نظیر انواع لیشمانیوز، تب پشه خاکی و بیماری کاریون نقش دارند. آگاهی از ترکیب گونه ای و تغییرات جمعیت پشه خاکی ها، نخستین گام در جهت ایجاد اطلاعات پایه در کنترل ناقلین لیشمانیوز احشایی محسوب می شود. این تحقیق در دو ناحیه غرب و شرق شهرستان مشکین شهر به ترتیب با میزان های شیوع شدید و کم و در دو اقلیم نیمه خشک خفیف در غرب و نیمه خشک استپی در شرق به صورت مقایسه ای انجام شد.روش کارپشه خاکی ها به روش تله چسبان از ابتدای فصل فعالیت هر 15 روز یکبار از اماکن داخلی و خارجی چهار روستای منتخب در غرب و شرق شهرستان مشکین شهر جمع آوری شدند. پشه خاکی ها بعد از برداشت از تله چسبان در استن شستشو و در اتانول 70% نگهداری شدند. از نمونه ها در محیط پوری اسلاید های میکروسکوپی تهیه شد و با استفاده از کلید های شناسائی معتبر تعیین هویت گردیدند. به کلیه اسلایدهای میکروسکوپی برچسب استاندارد زده شد و تحت کد GC22ST6-93 در موزه حشره شناسی پزشکی دانشکده بهداشت نگهداری می شوند.نتایجدر این مطالعه، 783 عدد پشه خاکی شامل 547 نر و 236 ماده از دهستان مشکین غربی مشتمل بر 20 گونه از دو جنس(Phlebotomus (66/28% و Sergentomyia (33/72%) صید شد که از این تعداد 571 پشه خاکی از اماکن خارجی (73%) و 212 عدد از اماکن داخلی (27%) بدست آمد. نمونه برداری هائی که از منطقه شرق و دهستان ارشق انجام شد 400 پشه خاکی شامل 261 نر و 139 ماده از 17 گونه مشتمل بر دو جنس (Phlebotomus (64/5% و (Sergentomyia (35/5% که از این تعداد 324 مورد از اماکن خارجی(81%) و 76 مورد از اماکن داخلی (19%) صید شد. گونه Se.mervynae برای اولین بار از مشکین شهر گزارش می گردد.نتیجه گیریاز ناقلین لیشمانیوز احشایی، گونه های Ph.kandelakii و Ph. perfiliewi با وفور بیشتری از نواحی غرب شهرستان مشکین شهر نسبت به منطقه شرق صید گردید. طول دوره فعالیت و تعداد نسل پشه خاکی ها در منطقه غرب بیشتر از شرق این شهرستان ملاحظه شد. گونه غالب جنس Phlebotomus در منطقه شرق Ph.papatasi و گونه Ph.andrejevi با وفور بیشتری از دو ناحیه مورد بررسی صید گردید. بطور کلی ناقلین قطعی لیشمانیوز احشایی در کشور، در نواحی غرب شهرستان مشکین شهر حضور دارند.
کلید واژگان: پشه خاکی, فونستیک, فعالیت ماهانه, لیشمانیوز احشایی, مشکین شهر, ایرانBackground And AimSand flies are responsible for transmission of leishmaniasis, papatasi fever and carrion disease. Warning of sand fly population is the first step for the establishment of baseline data for the vector control operations of visceral leishmaniasis (VL). In order to attempt to the difference between species composition and bieocology of sand flies, the comparative research was carried out in west and east of Meshkinshahr district where having high and low prevalence of VL as well as mild semiarid and semiarid steppe climates respectively.Materials And MethodsSand flies were biweekly collected using sticky paper traps from indoor and outdoor shelters from four villages at west and east of Meshkinshahr district. The specimens was removed from sticky paper traps and washed in acetone and preserved in 70% alcohol. The preserved sand flies were mounted using Puri’s media and identified using valid keys. The labeled specimens were deposited in Medical Entomology Museum, School of Public Health under code GC22ST6-93.ResultsDuring this study, totally 783 and 400 sand flies were respectively caught from indoor (19-27%) and outdoor (73-81%) of both at west and east. The sex ratios of collected sand flies were estimated 2.3 and 1.9. in latter areas. The genera percentage of sand flies were 66.3-64.5% for Phlebotomus and 33.7-35.5% for Sergentomyia compromising of 7 subgenera which included in 20 and 17 species respectively in west and east areas. For the first time, Se.sintoni and Se.mervynae was reported in Meshkinshahr district.ConclusionThe Ph.kandelakii and Ph.perfiliewi were introduced as prevalent species in the west area compared to the east. In the west area, activity duration and number of generation was higher than east. The prevalent species in the east area was Ph.papatasi. The high density of Ph.anderjevi was seen in both studied areas. The most proven vectors of visceral leishmaniasis were revealed in the west of Meshkinshahr district.Keywords: Sand flies, Fauna, Monthly activity, Visceral leishmaniasis, Meshkinshar, Iran -
زمینه و هدفلیشمانیوز احشائی از بیماری های مهم آندمیک در ایران است و شهرستان مشکین شهر مهمترین کانون طبیعی لیشمانیوز احشایی در ایران می باشد. هدف از این مطالعه بررسی آخرین تغییرات در الگوها و شاخصهای اپیدمیولوژیکی بیماری کالاآزار در منطقه مشکین شهر طی 12 سال می باشد.روش کاراین پژوهش توصیفی - تحلیلی به صورت گذشته نگر بوده و با بررسی پرونده 193 بیمار که در فاصله زمانی1380 لغایت 1391با تشخیص کالا آزار در بیمارستان ولیعصر مشکین شهر بستری بوده و یا در منزل تحت درمان بوده اند، صورت گرفته است. اطلاعات از پرونده ها استخراج و داده ها با استفاده از آزمونهای آماری توصیفی و به کمک نرم افزار SPSS نسخه 15 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافته هااز 193 نفر بیمار کالا آزار تایید شده از سال 1380-1391، 85% ساکن مناطق روستایی و 15% ساکن مناطق شهری بودند. 43% از بیماران مونث و 57% مذکر بودند. از نظر گروه سنی 66% زیر 2 سال و 23% گروه سنی 2-5 سال و 11% بالای 5 سال بودند. در بین چهار بخش شهرستان، بیشترین موارد بیماری در پنج سال اول مطالعه در بخش مرکزی و در شش سال دوم در بخش غربی گزارش شده است و در یک سال اخیر (1391) این الگو مجددا«در حال تغییر می باشد.نتیجه گیریبروز بیماری در منطقه مورد مطالعه کاهش یافته است. به علت آلودگی نسبتا» بالای سگ سانان و نقش مهم این مخازن در حفظ و انتشار بیماری، توقف اقدامات بهداشتی در هر یک از بخش های منطقه می تواند باعث افزایش موارد بروز بیماری بشود.
کلید واژگان: لیشمانیوز احشایی, مشکین شهر, اپیدمیولوژی, کالا آزارBackground and ObjectivesVisceral leishmaniasis is an important endemic disease in Iran and Meshkin shahr County is the most important foci of visceral leishmaniasis in Iran. The aim of this study is the survey of recent changes in epidemiological patterns of visceral leishmaniasis in Meshkin Shar area during 12 years.MethodsThis is a descriptive retrospective study. Records of 193 cases with confirmed kala-azar disease were reviewed in the period of 2001-2012. Data collected from files and were analyzed using descriptive statistics and SPSS v.15.ResultsFrom 193 patients with confirmed kala-azar disease, 85% were resident in rural and 15% in urban areas. Among of these patients, 43% were female and 57% male. About 66% of patients were under 2 years old, 23% in age group between 2-5 years and 11% above five years. Among four parts of Meshkin Shahr County, in the first five years of the study, the most cases of the disease were from the central part, but in second six years the most cases were from the west part of this county and in latest year (2012) it has been coverted.ConclusionsIncidence of kala-azar was decreased during last 12 years. Because of high infection rate in dogs and considering important role of these reservoirs in conserving and distribution of disease, stopped health activities in any parts of area can increase the incidence of disease.Keywords: Visceral Leishmaniasis, Meshkin, Shahr, Epidemiology, Kala, azar -
زمینه و هدفمقاومت میزبان به عفونت لیشمانیا منجر به فعال شدن ماکروفاژ و از بین رفتن انگل، به واسطه پاسخ ایمنی سلولی می گردد. با توجه به اهمیت نقش اینترلوکین-13 در دفاع علیه لیشمانیای احشایی و اثرات شناخت شده پلی مورفیسم ژن اینترلوکین - 13 بر روی این بیماری، هدف از مطالعه حاضر بررسی ارتباط پلی م و رفیسم ژن اینترلوکین - 13 با لیشمانیای احشایی است.موادوروش هاگروه مورد مطالعه شامل 52 بیمار مبتلا به لیشمانیوز احشایی و 104 فرد سالم از ناحیه اندمیک جنوب استان فارس می باشد. پلی مورفیسم ژن اینترلوکین - 13(موقعیت A/C 1512-) با استفاده از PCR-RFLP مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بدست آمده در دو گروه با استفاده از آزمون مجذور کای مقایسه گردیدند.نتایجفراوانی ژنوتیپ های AA، AC، و CC تفاوت معنی داری را بین دو گروه مورد مطالعه نشان ندادند. همچنین تفاوت معنا دار آماری در ارتباط با فراوانی آلل های A و C در بین دو گروه مورد مطالعه یافت نگردید.نتیجه گیریمطالعه حاضر نشان داد که هیچ گونه تفاوت معنی داری بین آلل ها و ژنوتیپ ها یا اینترلوکین-13 در بیماران مبتلا به لیشمانیوز احشایی و افراد سالم مشاهده نشد. براساس یافته های فوق نمی توان پلی مورفیسم ژن اینترلوکین-13 در ناحیه 1512-را عامل استعداد به لیشمانیوز احشایی در نظر گرفت.
کلید واژگان: اینترلوکین, 13, پلی مورفیسم ژنی, لیشمانیوز احشایی, لیشمانیاBackground and ObjectiveHost resistance towards Leishmania infection is mediated by cellular immune responses leading to macrophage activation and parasite killing. According to the important role of IL-13 in the defense against visceral leishmaniasis (VL) and the known effect of the IL-13 gene polymorphisms on its production، the aim of this study was to investigate the probable relationship between IL-13 gene polymorphisms and susceptibility to VL.Materials and MethodsThe patient group included 52 patients who had suffered from VL infection and the control group consisted of 104 non-relative healthy people from the same endemic areas the patients were from (southern part of Fars Province). IL-13 (position -1512 A/C) gene polymorphism was determined by polymerase chain reaction-restricted fragment length polymorphism (PCR-RFLP).ResultsThere was no significant association between the frequencies of IL-13 (-1512) alleles and genotypes in the patients with VL compared to the thenormal population.ConclusionThis study indicated that the IL-13 (position -1512 A/C) genotypes cannot be considered as a genetic susceptibility factor for leishmaniasis.Keywords: Interleukin, 13, Genetic polymorphism, visceral leishmaniasis, Leishmania -
لیشمانیوز احشایی (کالاآزار) نوعی بیماری عفونی سیستمیک است که روش های تهاجمی بیوپسی طحال، کبد ویا آسپیراسیون مغز استخوان بعنوان روش استاندارد طلایی برای تشخیص آن تعیین شده اند. در حال حاضر روش های تشخیصی غیر تهاجمی مختلفی با ویژگی و حساسیت های متفاوت برای تشخیص کالاآزار وجود دارد. دراین میان روش سرولوژی آگلوتیناسیون مستقیم (DAT) به شرط تهیه آنتی ژن مطلوب، روش مناسبی بوده و به آسانی و در شرایط فیلد انجام پذیر می باشد. همچنین تست نواری و سریع rK39 (به منظور شناسایی آنتی بادی)که برای تشخیص اشکال حاد بیماری کالاآزار کاربرد دارد، در شرایط میدانی قابل انجام است. از روش های دیگری که اخیرا برای تشخیص و برآورد پیش آگهی بیماری لیشمانیوز احشایی طراحی شده اند می توان به تست نواری KATEX(به منظور شناسایی آنتی ژن) و روش های ملکولی ساده، ارزان و قابل دسترس در فیلد اشاره نمود. در این مقاله مروری به انواع روش های تشخیصی رایج و نوین لیشمانیوز احشایی اشاره شده است.
کلید واژگان: تشخیص آزمایشگاهی, لیشمانیوز احشایی, کالاآزار, rk39, KATEX, PCRVisceral leishmaniasis (Kala-azar) is a systemic infection disease that can be diagnosed by some invasive procedures such as splenic، liver biopsy or bone marrow aspiration، whichare determined as the gold standards for diagnosing of this disease. At present، a variety of noninvasive tests having different specificities and sensitivities are available for the diagnosis of visceral leishmaniasis. Direct agglutination test (DAT) can be an appropriate and applicable method provided that proper antigens are prepared. The rapid rK39 strip test (for detection of antigen) can be used for diagnosis of visceral leishmaniasis (VL)، which is suitable for acute forms of disease in the field. Other tests، such as rapid KATEX strip test (for detection of antigen) and polymerase chain reaction (PCR)، which are recently recommended for diagnosis and prognosis of visceral leishmaniasis، are the simple، inexpensive and easily available under field conditions. This review article focuses on different، novel and current procedures for the diagnosis of visceral leishmaniasis.Keywords: Laboratory diagnosis, visceralleishmaniasis, Kala, azar, rk39, Katex, PCR -
مقدمهلیشمانیوز احشایی دراغلب مناطق ایران به صورت اسپورادیک و در برخی استان ها به صورت اندمیک دیده می شود. این مطالعه به منظور تعیین شیوع سرمی لیشمانیوز احشایی در سگ های شهر کرمان انجام گرفته است.روشجمعیت سگ های مورد بررسی، از میان سگ های خانگی آورده شده به بیمارستان تخصصی دانشکده دامپزشکی دانشگاه شهید باهنر کرمان و سگ های ولگرد معدوم شده توسط شهرداری به صورت تصادفی انتخاب گردید که پس از انجام معاینات بالینی کامل، ازآنها خون گیری به عمل آمد. سرم بهدست آمده با استفاده از روش الیزای غیرمستقیم، از لحاظ حضور آنتی بادی اختصاصی بر ضد لیشمانیا اینفانتوم بررسی شد. هم چنین در تمامی سگ ها آزمایش کامل خون جهت بررسی تغییرات هماتولوژیک صورت گرفت. داده های جمع آوری شده با نرم افزار SPSS و آزمون های آماری کای دو و فیشر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته هاشیوع کلی سرولوژیک 03/7 درصد و در سگ های ولگرد 5/11 درصد بود که در گروه سنی بالای 5 سال به طور معنی داری بیشتر از گروه سنی زیر 5 سال بود (01/0P<). شیوع آلودگی ارتباط معنی داری با جنس و تغییرات هماتولوژیک نشان نداد.نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان داد هر چند که شیوع سرمی لیشمانیوز احشایی در سگ های شهر کرمان کمتر از مناطق آندمیک در سطح کشور می باشد، وجود سگ های ولگرد آلوده می تواند خطر بالقوه ای برای بهداشت عمومی ایجاد نماید. بر این اساس، انجام مطالعات تکمیلی اکولوژیک بر روی مخازن و ناقلین بیماری درمناطق مختلف استان کرمان ضروری به نظر می رسد.
کلید واژگان: لیشمانیوز احشایی, سگ, سرولوژی, شهر کرمانBackground and AimsVisceral leishmaniosis (VL) is a sporadic disease in many provinces of Iran, while it is considered endemic in other parts. This study was designed to assess the seroprevalence of canine VL in the Kerman city.MethodsSamples were randomly selected from the referred household dogs to the veterinary hospital of Shahid Bahonar university, Kerman, Iran and stray dogs, euthanized by Kerman municipality. Blood samples were taken after complete clinical examination. All collected sera were tested by a commercial indirect ELISA kit for the presence of anti Leishmania infantum antibodies. In addition, complete blood count tests were performed in all dogs to detect hematological alterations. Collected data were analyzed through SPSS software and using 2 and fishers’ exact tests.ResultsThe overall seroprevalence was 7.03%, which was calculated 11.1% in stray dogs. Seroprevalence of disease was significantly higher in dogs over 5 years old in comparison to younger dogs (P<0.01). Seroprevalence had no significant relationship with sex and hematological alterations.ConclusionAlthough the seroprevalence of canine VL in Kerman city was less than that in endemic parts, stray dogs could be a potential risk factor for public health in this area. Further complementary ecological studies on vectors and reservoirs in different areas of Kerman province seem to be necessary.Keywords: Leishmaniosis, Visceral, Serology, Kerman -
زمینه و هدف
مقاومت میزبان به انگل لیشمانیا به طور عمده توسط پاسخ ایمنی سلولی که منجر به فعال شدن ماکروفاژها می شود انجام می گیرد. اینترلوکین 18 (IL-18) به عنوان عامل القاء کننده تولید اینترفرون γ شناخته شده و با تحریک سلول های T منجر به تولید IFN-γ می شود. با توجه به نقش مهم IL-18 در دفاع در برابر لیشمانیوز احشایی (VL) و نقش شناخته شده پلی مورفیسم های ژن IL18 در تولید این سایتوکاین، هدف از این مطالعه بررسی ارتباط احتمالی بین پلی مورفیسم های ژن IL18 و استعداد ابتلا به VL در بیماران ایرانی است.
مواد و روش هاگروه های مورد مطالعه شامل 118 کودک مبتلا به VL و 156 کودک سالم غیر وابسته از منطقه بومی بیماران بودند. در هر دو گروه مورد مطالعه پلی مورفیسم های ژن IL-18 در موقعیت های (G/T)656-، (G/C)137- و (A/C)105+ با استفاده از روش PCR-RFLP (Polymerase Chain Reaction - Restriction Fregment Length Polymorphism) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایجنتیجه این تحقیق نشان داد که فراوانی آلل T در موقعیت 656- در گروه شاهد به طور معنی داری در مقایسه با بیماران مبتلا به کالاآزار بالاتر است (P=0.047). اما در هیچ یک از ژنوتیپ های IL-18 بین بیماران و گروه شاهد تفاوت معنی داری وجود نداشت. علاوه بر این، فراوانی هاپلوتیپ ATG و هاپلوژنوتیپ AGG/ATG به میزان قابل توجهی در گروه شاهد در مقایسه با بیماران مبتلا به VL بالاتر بود (034/0 = P و 044/0 = P). بعلاوه، مشخص شد که حرکت ترجیحی قوی بین پلی مورفیسم های ژن IL-18 در موقعیت های (G/T)656-، (G/C)137- و (A/C)105+ وجود دارد (P<0.001).
نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان داد که فراوانی آلل T در موقعیت 656- و فراوانی هاپلوتیپ ATG و هاپلوژنوتیپAGG/ATG (موقعیت های 137- و 656- و 105+) به طور معنی داری در گروه کنترل بیشتر است. بر اساس اطلاعات ما تاکنون مطالعه ای در مورد ارتباط پلی مورفیسم های ژن IL-18 و بیماری VL در ایران و در کشورهای دیگر انجام نشده است، بنابراین ما قادر به مقایسه نتایج بدست آمده با مطالعات دیگر نبودیم و بنابراین به نظر می رسد که تحقیقات بیشتر در این زمینه در سایر جمعیت ها ارزشمند خواهد بود.
کلید واژگان: اینترلوکین 18, پلی مورفیسم ژنی, لیشمانیوز احشایی, ایرانBackground and ObjectiveHost resistance to Leishmania infection is mediated by cellular immune responses leading to macrophage activation and parasite killing. IL-18 known as interferon-γ inducing factor, stimulate IFN-γ production by T-cells. According to the important role of IL-18 in defense against VL and known effect of IL-18 gene polymorphisms on its production, the aim of this study was to investigate the probable relation between IL-18 gene polymorphisms and susceptibility to VL in Iranian patients.
Materials and MethodsThe study groups included 118 pediatric patients suffered from VL and 156 non-relative healthy persons from the same endemic area as the patients. In both study groups IL-18 gene polymorphisms at positions -656 G/T, -137 G/C and +105A/C (codon 35/3) were analyzed by PCR-RFLP (Polymerase Chain Reaction - Restriction Fregment Length Polymorphism).
ResultsThe result showed that the frequency of T allele at position -656 was significantly higher in the controls compared to that in the patients (P=0.047). But in none of the genotypes of IL-18 there was significant difference between patients and controls. In addition, the distribution of ATG haplotype and AGG/ATG haplo-genotype were significantly higher in the controls compared to that in patients with VL (P=0.043and P=0.044, respectively). Furthermore a strong LDs (P<0.001) were detected between the -607, -137 and codon 35/3 SNPs.
ConclusionIn conclusion, this study showed that the frequency of T allele at position -656 and ATG haplotype and AGG/ATG haplogenotype (positions +105, -656 and -137) were significantly higher in the controls. To the best of our knowledge no study has been conducted on IL-18 gene polymorphisms and VL in other countries, therefore, we were not able to compare our results with other investigations, so it seems that more researches in this field on other populations will be worthy.
Keywords: IL, 18, Genetic polymorphisms, Visceral leishmaniasis, Iran -
زمینه و هدفلیشمانیوز یکی از مهم ترین بیماری های انگلی است که از نظر صدمات انسانی و خسارات اقتصادی بسیار حایز اهمیت می باشد و طیف وسیعی از تظاهرات کلینیکی را از آسیب های پوستی تا ناراحتی های احشایی منجر به مرگ در بر می گیرد. کالاآزار(لیشمانیوز احشایی) در ایران از نوع مدیترانه ای بوده و مخازن اصلی آن سگ و سگ سانان هستند. در حال حاضر، شایع ترین کانونهای بیماری در ایران در بخش هایی از استانهای اردبیل، فارس، آذربایجان شرقی، بوشهر، قم، خراسان شمالی می باشند. هدف از این مطالعه، بررسی وضعیت اپیدمیولوژیک موارد کالاآزار بر اساس پرونده های مرکز بهداشت و بیمارستان امام خمینی شهرستان مشکین شهر بود.روش بررسیدر این مطالعه توصیفی گذشته نگر، جنبه های اپیدمیولوژی لیشمانیوز احشایی در انسان در شهرستان مشکین شهر در یک دوره بیست ساله، طی سال های 1365-1384 مورد بررسی قرار گرفت. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم-افزار SPSS توصیف شدند.یافته هاتعداد کل بیماران گزارش شده در بیمارستان امام خمینی و مراکز بهداشت مشکین شهر، از سال 1365-1384، 2623 مورد بود که از نظر توزیع سنی1/98 درصد بیماران زیر 10 سال سن داشتند. از نظر توزیع جنسی 8/54 درصد بیماران مرد و 2/45 درصد آنها زن بودند و نسبت شیوع بیماری در جنس مذکر نسبت به مونث 2/1 بود. بیشترین شیوع کالاآزار در فصول بهار و زمستان (6/32 درصد) و کمترین موارد بیماری در فصول تابستان (5/17 درصد) و پاییز (1/17 درصد) بود. اکثر بیماران روستانشین بودند.نتیجه گیریلیشمانیوز احشایی یکی از مشکلات بهداشتی شهرستان مشکین شهر و به ویژه نواحی روستایی بوده و ضرورت آموزش مردم، مطالعات اکولوژیک و اجرای وسیع برنامه های کنترل بیماری توصیه می شود.
کلید واژگان: اپیدمیولوژی, لیشمانیوز احشایی, مشکین شهر, ایرانIntroductionLeishmaniasis is one of the most important parasitic diseases in terms of human injury and economic consequences which has a wide range of clinical protests of skin damage to fatal visceral discomfort covers. Kala-azar is a Mediterranean-type in Iran and its main reservoirs are dogs and canine family. Currently the most common disease centers are in parts of provinces such as Ardebil, Fars, East of Azerbaijan, Bushehr, Qom, and North of Khorasan. This study aimed to review the epidemiological characteristics of kala-azar cases in hospitalized patients and cases reported to health centers and Emam-Khomeini hospital in Meshkin-Shahr County.Methods and Materials: This retrospective descriptive study was performed over a period of 20 years, from 1986 until 2006. Collected epidemiological data of visceral leishmaniasis in human were analyzed by spss.ResultsThe total number of patients from the year 1988 to 2005 that were affected by this disease and were reported in Emam-Khomeini hospital and health centers of Meshkin-Shahr County were 2623. With respect to age division, 98.1 percent were below 10 years old; 54.8 percent were male and 45.2 percent were female based on sexuality and the male to female ratio of disease was1.2 respectively. The maximum out breaking of kala-azar disease with 32.6 percent were in spring and winter, the minimum with 17.5 percent in summer and 17.1 percent in autumn. Most of the patients lived in rural areas.ConclusionVisceral leishmaniasis is a major health problem in Meshkin-Shahr County, in particular within the rural areas. Educational programs alongside ecological studies and more intense control is recommended.Keywords: Epidemiology, Visceral Leishmaniasis, Meshkin, Shahr County, Iran -
زمینه و هدفلیشمانیوز احشایی در سگ ها یک مدل مناسب برای مطالعه لیشمانیوز احشایی در انسان است. هدف این مطالعه بررسی تغییرات هیستوپاتولوژیک کبد و طحال سگ های مبتلا به لیشمانیوز احشایی ناشی از لیشمانیا اینفانتوم بود.روش بررسیدر این مطالعه تجربی نمونه های تهیه شده از کبد و طحال 10 قلاده سگ مبتلا به لیشمانیوز احشایی با نمونه های منفی 10 قلاده سگ عاری از لیشمانیوز احشایی بررسی و مقایسه شدند. نمونه ها پس از تهیه مقاطع بافتی، به روش هماتوکسیلین ائوزین و گیمسا رنگ آمیزی شده و با استفاده از میکروسکوپ نوری برای یافتن تغییرات هیستوپاتولوژی ارزیابی شدند.یافته هادر مقاطع بافتی طحال سگ های آلوده، در 4 حیوان(40 درصد) ارتشاح شدید پلاسماسل، در 5 مورد(50 درصد) حضور مگاکاریوسیت ها که نشان دهنده خون سازی خارج از مغز استخوان است، در یک حیوان (10 درصد) واکنش التهابی گرانولوماتوز، در 3 مورد(30 درصد) آتروفی فولیکول های لنفاوی و از دست رفتن مراکز زایا، در 4 مورد(40 درصد) هیپرتروفی فولیکول های لنفاوی و هم چنین در یک حیوان حضور اجسام لیشمن به تعداد زیاد مشاهده شد.نتیجه گیریلیشمانیوز احشایی می تواند سبب ایجاد تغییرات هیستوپاتولوژی در طحال مبتلایان شود که از عمده ترین این تغییرات می توان به تغییر در اندازه و تعداد فولیکول های لنفاوی، التهاب مزمن، تشکیل گرانولوم و حضور اجسام لیشمن درون ماکروفاژهای طحال اشاره کرد.
کلید واژگان: لیشمانیوز احشایی, هیستوپاتولوژی, گرانولومBackground and AimVisceral leishmaniasis in dogs is an excellent model for studying visceral leishmaniasis in humans. The current study was designed to study the histopathological changes in liver and spleen of dogs with visceral leishmaniasis, due to Leishmania infantum.MethodsIn this experimental study, liver and spleen samples form ten dogs with visceral leishmaniasis were compared with normal liver and spleen samples of ten dogs from non-endemic area. Liver and spleen tissue samples were stained by hematoxylin and eosin and also by Giemsa methods after tissue processing. Finally, using optical microscope, samples were carefully analyzed for finding any histopathological changes.ResultsIn spleen of infected dogs’, in four cases (40%) severe infiltration of plasma cells, in five cases (50%) presence of megakaryocytes indicating extramedullary hematopoiesis, in one case (10%) inflammatory granulomatous reaction, in three cases (3%) atrophy of lymphoid follicles and loss of germinal centers, in four cases (40%) lymphoid follicles hypertrophy and also in one case (10%), the presence of Leishman bodies in large scale were observed. Liver tissue sections showed no significant changes.ConclusionVisceral leishmaniasis can cause histopathological changes in spleen and among them the changes in the size and number of lymphoid follicles, chronic inflammation, granuloma formation and presence of Leishman bodies in spleen macrophages could be mentioned. -
مشخصات لیشمانیوز احشایی در مخازن حیوانی(سگ) شهرستان بویراحمد و تعیین نوع انگل با روش واکنش زنجیره ایزمینه و هدفبیماری لیشمانیوز احشایی یک بیماری مشترک بین انسان و حیوان است که عامل آن در ایران لیشمانیا اینفانتوم می باشد. هدف از این مطالعه تعیین مشخصات لیشمانیوز احشایی در مخازن حیوانی(سگ) شهرستان بویراحمد و تعیین نوع انگل با روش واکنش زنجیره ای پلی مراز بود.روش بررسیاین مطالعه تجربی در سال 1389 بر روی 15 قلاده سگ دارای علایم بالینی لیشمانیوز احشایی از 7 روستای آندمیک شهرستان بویراحمد انجام شد. از سگ های مورد بررسی 10 میلی لیتر خون گرفته شد و پس از کالبد گشایی از طحال و کبد آنها لام های تماسی تهیه شده و نمونه هایی از این اندام ها برداشته شد. بر روی نمونه های تهیه شده تست آگلوتیناسیون مستقیم، مطالعات میکروسکوپی و واکنش زنجیره ای پلی مراز به منظور یافتن انگل لیشمانیا و تعیین هویت آن صورت گرفت.یافته هادر روش سرولوژی از 15 قلاده سگ 14 قلاده دارای تیتر آنتی بادی 320/1 و بالاتر بودند و یک قلاده منفی شد. در مطالعه میکروسکوپی گسترش های تماسی در 13 قلاده سگ آماستیگوت های لیشمانیا مشاهده گردید و 2 قلاده نیز منفی شدند. با استفاده از روش واکنش زنجیره ای پلی مراز انگل موجود در نمونه های بافت طحال، کبد و گسترش های تماسی در 14 قلاده سگ لیشمانیا اینفانتوم تشخیص داده شد.نتیجه گیریتعیین انگل لیشمانیا اینفانتوم در اکثر نمونه های مورد بررسی به عنوان عامل ایجاد کننده لیشمانیوز احشایی در سگ های این منطقه نشان دهنده الگوی بیماری همانند سایر نقاط کشور می باشد.
کلید واژگان: واکنش زنجیره ای پلی مراز, تست آگلوتیناسیون مستقیم, لیشمانیوز احشایی, سگ, لیشمانیا اینفانتومBackground and AimVisceral Leishmaniasis (VL) is an endemic disease in some parts of Iran. Leishmania infantum is the agent of disease in studied areas. The aim of the present study was the characterization of visceral leishmaniasis in reservoir host (dogs) and determination of agent by molecular method in Boyer-Ahmad district, IranMethodsIn this study 15 infected dogs with symptoms of canine visceral leishmaniasis were selected from 5 VL endemic villages of Boyer-Ahmad district in 2010. All cases were tested by DAT for evaluation of anti leishmanial antibodies. After necropsy, parasitological study was conducted by use of impression smear of liver and spleen. Nested PCR was use to detect the parasite DNA in the liver and spleen tissues.ResultsFrom fifteen cases, fourteen dogs had antibody titer above of 1:320 while one of the cases was seronegative. Leishmania amastigotes was seen in 13 smears of liver and spleen (13 cases). The agent of disease in 14 dogs determined as Leishmania infantum by nested PCR.ConclusionThis study confirmed that Leishmania infantum is the causative agent of canine VL in Boyer-Ahmad and the diseases pattern is similar to the rest of country. -
زمینه و هدفلیشمانیوز احشایی(کالاآزار) در صورت عدم تشخیص به موقع و درمان غیر اختصاصی تقریبا در تمام موارد منجر به مرگ بیمار می شود. به منظور تشخیص سریع و زودهنگام ودرمان بموقع بیماران مبتلا به لیشمانیوز احشایی، نظام مراقبتی خاصی در مناطقی از شمال غرب ایران برقرارگردید تا تاثیر اقدامات انجام شده را در کاهش میزان بروز و مرگ و میر مشخص نماید.روش کاراین مطالعه با در نظر گرفتن منطقه شاهد شروع شد و به مدت 6 سال به شکل فعال ادامه یافت، تمامی بچه های زیر 12 سال شهرستان مشکین شهر که دارای تب های مداوم بیش از 2 هفته، رنگ پریدگی و بزرگی شکم بودند (شهرستان مداخله) توسط بهورزان آموزش دیده، نمونه برداری شده ونمونه ها به آزمایشگاه کالاآزار مرکز بهداشت شهرستان مربوطه ارسال گردیدند و مورد آزمایش قرار می گرفتند. افرادی که نتیجهDirect Agglutination Test (DAT) آنها مثبت (با عیارهای 1:3200 و بالاتر) و دارای علایم بالینی اشاره شده بودند، از نظر لیشمانیوز احشایی (کالاآزار) مثبت تلقی می شدند و پس از انجام و تایید معاینات بالینی، تحت درمان با داروی گلوکانتیم قرار می گرفتند. متعاقبا در روستاهای با موارد کالاآزار، بیماریابی فعال انجام می گردید. جهت مقایسه نتایج، شهرستان اهر نیز به عنوان منطقه کنترل(شاهد) در نظر گرفته شد. در این شهرستان فقط بیماریابی غیر فعال (پاسیو) با استفاده از روش DAT انجام می شد.نتایجمیانگین بروز لیشمانیوز احشایی ازمیزان 88/1 در هر هزار نفر جمعیت بچه های 12 سال و به پایین (قبل از شروع مطالعه) به میزان77/0 در هزار(پس از انجام مداخله) کاهش یافت. در حالی که در شهرستان شاهد از 11/0 در هزار (قبل از شروع مطالعه) به 23/0 در هزار(پس از انجام مداخله) افزایش یافت (01/0p<). در مدت انجام این مطالعه میزان مرگ و میر ناشی از کالاآزار در بچه های زیر 12 سال شهرستان تحت مداخله از 16/0 در هزار قبل از مداخله به 009/0 مورد در هزار پس از مداخله(به میزان حدود 17 برابر) کاهش یافت (01/0p<).نتیجه گیریبا برقراری نظام مراقبت با روش سرولوژی DAT به جای پونکسیون مغز استخوان و ادغام آن در نظام خدمات اولیه بهداشتی، علاوه بر کاهش مرگ ومیر، می توان میزان بروز را نیز در مناطق اندمیک بیماری به طور قابل ملاحظه ای کاهش داد.
کلید واژگان: لیشمانیوز احشایی, روش آگلوتیناسیون مستقیم, نظام خدمات مراقبت اولیه بهداشتی, ادغام, کودکان, ایرانBackground And AimVisceral leishmaniasis is a systemic parasitic disease with a high fatality rate in under-5-year-old children. The disease is endemic in some parts of Iran, particularly in the north-west region. In 2001 a visceral leishmaniasis (VL) surveillance system was established for children aged ≤ 12 years in the primary health system in Meshkin-Shahr District, Ardebil Province, situated in the north-west of Islamic Republic of Iran.Materials And MethodsAll cases with clinical signs and symptoms of VL and confirmed positive by the direct agglutination test (DAT) were referred for physical examination and treatment.ResultsThe mean annual incidence of VL decreased significantly from 1.88 per 1000 children before (1985-2000), to 0.77 per 1000 child population after (2001-07), the intervention. In the control area with no surveillance, it increased from 0.11 to 0.23 per 1000.ConclusionEarly detection of VL using serological tests and timely treatment of cases can decrease the mortality and morbidity rates of VL in endemic areas. -
مقدمهلیشمانیوز احشایی (کالاآزار) بیماری انگلی مهمی است که توسط گونه های لیشمانیای دونوانی و اینفانتوم ایجاد می شود. شواهد اپیدمیولوژی نشان می دهد که لیشمانیوز احشایی در بعضی از مناطق شهرستان جهرم از استان فارس شایع است. مطالعه حاضر با هدف تعیین هویت عامل ایجاد کننده لیشمانیوز احشایی در این شهرستان انجام شد.روش کاردر این مطالعه تجربی از 16 نفر بیمار مبتلا به کالاآزار بستری شده در بیمارستان شهید مطهری جهرم در طی سال های 1377 تا 1383 نمونه مغز استخوان گرفته شد. دی ان آاز اسلایدهای میکروسکوپی تهیه شده از این نمونه ها استخراج و گونه انگل با روش واکنش زنجیره ای پلی مراز (PCR) اختصاصی تعیین شد. برای این کار با استفاده از پرایمر LINR4 و LIN17 قطعه متغیر از حلقه های کوچک دی ان آی کینتوپلاستی انگل لیشمانیا تکثیر و روی ژل آگاروز 5/1 درصد الکتروفورز شد.یافته هاتمامی بیماران از نظر سرولوژی با استفاده از آزمون ایمونوفلوروسنت غیرمستقیم مثبت بودند. در بررسی اسمیرهای مستقیم مغز استخوان، آماستیگوت های انگل (اجسام لیشمن) به تعداد زیاد مشاهده شد. تمامی نمونه ها در آزمایش واکنش زنجیره ای پلی مراز باندی به اندازه 720 جفت باز ایجاد کردند. مقایسه این باندها با باندهای گونه های استاندارد، مشخص نمود که گونه انگل در تمامی بیماران لیشمانیا اینفانتوم است.بحث و نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان داد که تعیین گونه با استفاده از روش واکنش زنجیره ای پلی مراز یک مرحله ای و پرایمرهای LINR4 و LIN17 روشی ساده و سریع است. همچنین عامل لیشمانیوز احشایی در بیماران تحت بررسی لیشمانیا اینفانتوم می باشد.
کلید واژگان: لیشمانیوز احشایی, کالاآزار, لیشمانیا اینفانتوم, واکنش زنجیره ای پلی مراز, مغز استخوانVisceral leishmaniasis (VL) or Kala-azar is an important parasitic diseases caused by protozoan parasites of the genus Leishmania including L. donovani, L. infantum. Epidemiological evidences show that VL is frequently common in some areas of Jahrom district in Fars Province. This study aimed to characterize the causative agent of VL in this region.Materials And MethodsBone marrow sample was obtained from 16 VL patients from Pediatric hospital in Jahrom town. DNA was extracted from the microscopic slides and checked by specific PCR to find out the species of the parasite. To do it, a segment of minicirclekinetoplast DNA was amplified, using LINR4 and LIN17 primers. Products of PCR were evaluated by electrophoresis, using 1.5% agarose.ResultsAnti-leishmania antibody was detected in all patients by IFAT. Examination of bone marrow smears demonstrated numerous amastigotes of Leishmania (Leishman bodies) in the samples. All the samples produced a 720 bp band in PCR assay. The isolates were compared with reference strains and revealed that all the isolates are L. infantum.ConclusionOur findings showed that species characterization with one-step PCR by LIN17 and LINR4 is simple and fast; it was also confirmed that the causative agent of VL in Jahrom is L. infantum. -
زمینه و هدفلیشمانیوز احشایی بیماری انگلی است که توسط تک یاخته خونی نسجی از خانواده لیشمانیا و در ایران توسط گونه اینفانتوم ایجاد می شود. ایمنی محافظت کننده در برابر لیشمانیوز احشایی از نوع ایمنی سلولی Th1 CD4+ می باشد که از جمله کموکائین های غالب آن می توان به IL-12، IFN- γ و IL-18 اشاره نمود که موجب پیشبرد عوامل دفاع سلولی و پاسخ سلولی با واسطه Th1 می گردند. موتاسیون های اتفاق افتاده بر روی نوکلئوتید واحد، در ژن کد کننده اینترلوکین 18 (IL-18) با عملکرد این ژن و نیز میزان غلظت خونی این سیتوکائین در بیماری های مختلفی مانند بهجت، توبرکولوزیس و آرتریت روماتوئید مطالعه شده است. لذا با توجه به نقش مهم IL-18 در ایمنی علیه بیماری لیشمانیوز احشایی این مطالعه به منظور تعیین فراوانی ژنوتیپ های موجود در جایگاه -607A/C در پروموتور IL-18 انجام گرفت.روش بررسیاین مطالعه توصیفی مقطعی روی 91 بیمار با سابقه ابتلا به لیشمانیوز احشایی تایید شده، 105 فرد سالم سرم منفی و 78فرد سالم سرم مثبت طی سال های 88-1377 انجام گردید. استخراج DNA افراد با روش salting out انجام گرفت. سپس با استفاده از روش ARMS-PCR ژنوتیپ هر فرد در موقعیت -607A/C تعیین گردید. مقایسه بین گروه ها از نظر وجود الل های مورد بررسی با آزمون Chi-Square انجام شد.یافته هابر اساس نتایج به دست آمده؛ الل غالب-607C/C (35.8%) تعیین شد. همچنین میزان فراوانی ژنوتیپ ها در گروه های مورد بررسی نزدیک به هم بود. کمترین ژنوتیپ در افراد سالم سرم مثبت که قبلا با این بیماری برخورد داشتند؛ ولی به شکل بالینی بیمار نشده اند -607A/C و در گروه بیماران -607A/A دیده شد. تفاوت معنی داری آماری در پراکندگی الل ها در بین سه گروه وجود نداشت.نتیجه گیریاین مطالعه نشان داد که ژنوتیپ غالب در گروه بیمار، سالم سرم منفی و سالم سرم مثبت به ترتیب -607C/C (38.5%)، -607A/C (37.1%) و -607C/C (35.9%) می باشد.
کلید واژگان: لیشمانیوز احشایی, اینترلوکین 18, پلی مورفیسم, ARMS, PCRprotozoan of Leishmania genus and in Iran by Leishmania infantum. The protective immune response against VL is cellular immunity through Th1 CD4+, which dominant chemokiens are IL12, IFN- γ and IL18 and lead to Th1 response. Single nucleotide polymorphism (SNP) on IL-18 gene and its relation to IL18 levels in blood and IL18 function have been studied in many inflammatory diseases such as Behcect’s disease and tuberculosis. According to the important role of IL-18 in immunity against visceral leishmaniasis, this study was conducted to demonstrate the prevalence of genotypes on -607A/C in promoter region of IL-18 gene.Materials And MethodsThis descriptive and cross-sectional study was done on 91 pateints with confirmed VL, 105 healthy sero-negative controls and 78 seropositive controls during 1999-2009. Salting out method was used to extract DNA and ARMS-PCR was used to determine the genotype of -607A/C allele of individuals. Statistical analysis of genotypes was performed using Chi-Square test.ResultsAccording to the results, -607C/C was the dominant genotype among the groups (35.8%). Distribution of genotypes among groups had not any significant difference. The lowest genotype among healthy sero-positive and patients were -607A/C and -607A/A, respectively. Statistical analysis of distribution of genotypes, did not reveal any significant difference among groups.ConclusionThe dominant genotypes of VL patients, healthy sero-negatives and healthy sero-positives were -607C/C (38.5%), -607A/C (37.1%) and -607C/C (35.9%) respectively.
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.