به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "ماز y" در نشریات گروه "پزشکی"

  • محمد صوفی ابادی، محمدحسین اسماعیلی *، هاشم حق دوست یزدی، پوریا مقیمی آذر
    مقدمه

    بیماران آلزایمری از اضطراب و افسردگی رنج می برند. استفاده از پیوگلیتازون برای بیماری های نورودژنراتیو سودمند می باشد. هدف مطالعه حاضر بررسی اثر پیوگلیتازون بر اضطراب و افسردگی در موش های آلزایمری مدل استرپتوزوتوسین بود.

    مواد و روش ها

    حیوانات به گروه کنترل، حلال، پیوگلیتازون، شم، استرپتوزوتوسین و استرپتوزوتوسین به همراه حلال یا پیوگلیتازون تقسیم شدند. برای القای آلزایمر، استرپتوزوتوسین (3 میلی گرم/کیلوگرم، 5 میکرولیتر) به داخل بطن های طرفی مغز تزریق شد. پیوگلیتازون (10 میکرولیتر) یا حلال به مدت 21 روز داخل صفاقی تزریق شدند. سپس پیامدهای رفتاری با استفاده از آزمون های جعبه تاریک- روشن، ماز به علاوه مرتفع و ترجیح سوکروز ارزیابی گردید.

    نتایج

    تجویز استرپتوزوتوسین دفعات ورود و مدت زمان حضور در قسمت روشن و بازوهای باز و همچنین درصد ترجیح سوکروز را در مقایسه با گروه کنترل به طور معنی داری کاهش داد. تجویز پیوگلیتازون به موش های تحت درمان با استرپتوزوتوسین به طور معنی داری دفعات ورود و مدت زمان حضور در قسمت روشن و بازوهای باز و درصد ترجیح سوکروز را افزایش داد.

    نتیجه گیری

    تجویز مزمن پیوگلیتازون می تواند رفتارهای مرتبط با اضطراب و افسردگی را در موش های آلزایمری کاهش دهد.

    کلید واژگان: اضطراب, افسردگی, بیماری آلزایمر, پیوگلیتازون, استرپتوزوتوسین, ماز بعلاوه, ترجیح سوکروز
    Mohammad Sofiabadi, Mohammad Hosein Esmaeili *, Hashem Haghdoost Yazdi, Pouria Moghimi Azar
    Introduction

    Alzheimer’s disease (AD) patients suffer from anxiety and depression. Pioglitazone (PIOG) is effective in the treatment of neurodegenerative diseases. The present study aimed to investigate the therapeutic efficacy of PIOG on anxiety and depression symptoms in the Streptozotocin (STZ) rat model of AD.

    Methods

    All the animals were divided into six groups: Control, DMSO, PIOG, sham-operated, STZ, and STZ plus DMSO or PIOG. For induction of AD, STZ (3mg/kg, 5μl/injection site) was injected into the lateral ventricles. After injection of PIOG (10 μl) or DMSO for 21 days, the behavioral tests were performed using sucrose preference, light-dark box, and elevated plus maze test.

    Results

    The results showed that the STZ injection significantly reduced the entries, duration of presence in the light compartment and open arm of the elevated plus maze, and a percentage of sucrose preference compared to the control group. PIOG treatment in STZ-treated rats significantly increased the entries, duration of presence in the light compartment and open arm of the elevated plus maze, and a percentage of sucrose preference that indicated anti-depression and anxiolytic-like effects.

    Conclusion

    Based on our findings, the PIOG injection can reduce anxiety and depression-related behaviors in Alzheimer's rats.

    Keywords: Anxiety, Depression, Alzheimer’s disease, Pioglitazone, STZ, Plus maze, Sucrosepreference
  • سالار پوربرات، بهرام بیباک، آمنه محمدی، زکیه کشاورزی، پیمان آل شیخ، امین حسین زاده، فرزانه شاکری*
    مقدمه 

    گیاه ازمک (L draba Lepidium (یکی از با ارزشترین گیاهان دارویی خانواده شب بو است. هدف از انجام این مطالعه بررسی اثرات ضد اضطرابی عصاره اتانولی گیاه ازمک با دوزهای مختلف و نیز بررسی نقش گیرنده های بنزودیازپینی بر اثر ضد اضطرابی گیاه مذکور در موش سوری میباشد.

    روش کار

    در این مطالعه از 48 سر موش سوری نر به وزن 30-25 گرم استفاده شد. موشهای انتخاب شده به 6 گروه 8 تایی به طور تصادفی تقسیم شدند. برای بررسی اثرات ضد اضطرابی عصاره متانولی گیاه (50 ،100 و 200 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن)، سالین با حجم برابر به عنوان کنترل منفی، دیازپام (kg/2mg (به عنوان کنترل مثبت و فلومازنیل (kg/2mg (به همراه دوز بالای عصاره به منظور بررسی مکانیسم احتمالی اثرات ضد اضطرابی گیاه به موشها تزریق شد، بعد از 30 دقیقه به ماز بعلاوه ای مرتفع منتقل گردیدند و به مدت 5 دقیقه شاخصهای استاندارد ارزیابی اضطراب از طریق مشاهده در آنها بررسی و ثبت شد. برای آنالیز داده ها از نرم افزار instat استفاده شد. نتایج به صورت (SEM ± Mean (گزارش گردید و 05/0 < P معنادار تلقی شده است.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که عصاره متانولی گیاه ازمک به صورت وابسته به دوز موجب افزایش تعداد ورود و مدت زمان اقامت به بازوهای باز گردید.

    نتیجه گیری

    این مطالعه نشان میدهد که گیاه ازمک میتواند در درمان اضطراب موثر باشد که این اثر احتمالا از طریق سیستم گابا ارژیک صورت میپذیرد

    کلید واژگان: گیاه ازمک, اضطراب, موش سوری, ماز صلیبی
    Salar Poorbarat, Bahram Bibak, Ameneh Mohammadi, Zakieh Keshavarzi, Peiman Alesheikh, Amin Hoseinzadeh, Farzaneh Shakeri*
    Introduction

    Lepidium draba L (L. draba) is one of the most valuable medicinal plants belonging to the nightshade family. This study was designed to evaluate anxiolytic effects of different doses of the methanolic extract of L. draba and also the role of benzodiazepine receptors.

    Method

    In this study, 48 male mice weighing 25-30 g were used. The selected mice were randomly divided into 6 groups of 8. To evaluate the anxiolytic effects of methanolic extract of L. draba (50, 100 and 200 mg/kg), saline with equal volume as negative control, diazepam (2 mg/kg) as positive control and flumazenil (2 mg/kg) with high dose of extract was injected into mice to investigate the possible mechanism of the plant's anxiolytic effects, after 30 minutes they were transferred to elevated plus maze and for 5 minutes the standard indicators of anxiety assessment were observed and recorded by observing them. Instat software was used to analyze the data. The results were reported as (Mean ± SEM) and P <0.05 was considered significant.

    Results

    The results showed that methanolic extract of plant increased the number of entry and length of stay in the open arms in a dose-dependent manner.

    Conclusion

    This study shows that L. draba plant can be effective in treating anxiety probably through GABAergic system.

    Keywords: Lepidium draba, Anxiety, Mice, Elevated Plus Maze
  • غلامحسین مفتاحی*، زهرا بهاری، محمدرضا آفرینش، بشری هاتف
    زمینه و هدف

    رسپتورهای بتا-آدرنرژیک در هسته قاعده ای-جانبی آمیگدال  در ارتباط با استرس و حافظه و یادگیری می باشند. در مطالعه حاضر اثرات تزریق آگونیست رسپتورهای بتا2-آدرنرژیک، سالبوتامول، در  هسته قاعده ای-جانبی آمیگدال  به دنبال استرس بر حافظه فضایی، احترازی غیرفعال و تقویت طولانی مدت سیناپسی در نورون های CA1 هیپوکمپ مورد بررسی قرار گرفت.

    مواد و روش ها

    چهل سر  موش صحرایی نر بطور تصادفی به پنج گروه تقسیم شدند (8n= در هر گروه): کنترل، شم، استرس، سالبوتامول+کنترل و سالبوتامول+استرس. در دستگاه استریوتاکس کانول گذاری بصورت دوطرفه در هسته قاعده ای-جانبی آمیگدال   انجام شد. سپس حیوانات در دستگاه جعبه ارتباطی  قرار داده شدند و به مدت چهار روز تحت استرس شوک الکتریکی کف پا قرارگرفتند. پنج دقیقه قبل از استرس، سالبوتامول (µl/side4) بصورت دوطرفه در ناحیه هسته قاعده ای-جانبی آمیگدال  تزریق گردید. ماز بارنز و شاتل باکس به ترتیب برای بررسی رفتارهای حافظه فضایی و احترازی غیرفعال مورد بررسی قرارگرفت. جهت بررسی تقویت طولانی مدت در نورون های CA1 هیپوکمپ از ثبت پتانسیل میدانی استفاده گردید.

    یافته ها

    نتایج حافظه احترازی غیرفعال نشان داد که تزریق دوطرفه سالبوتامول در ناحیه هسته قاعده ای-جانبی آمیگدال پنج دقیقه قبل از استرس افزایش معنی داری   را در زمان تاخیر نسبت به گروه استرس نشان داد. تزریق سالبوتامول در هسته قاعده ای-جانبی آمیگدال   قبل از استرس زمان رسیدن، مسافت و تعداد خطاها در رسیدن به سوراخ هدف را در تست بارنز بطور معنی داری  نسبت به گروه استرس کاهش داد. نتایج ثبت پتانسیل میدانی نشان داد که تزریق سالبوتامول قبل از استرس، کاهش معناداری در دامنه برانگیختگی جمعی و شیب پتانسیل تحریکی پس سیناپسی میدانی در طول 60 دقیقه بعد از تحریک با فرکانس بالا در مقایسه با گروه استرس ایجاد می کند.   

     نتیجه گیری

    بنظر می رسد که سالبوتامول در هسته قاعده ای-جانبی آمیگدال  می تواند نقایص حافظه را که به دنبال استرس ایجاد شده بود را بهبود بخشد.

    کلید واژگان: ماز بارنز, گیرنده های β2-آدرنرژیک, استرس شوک کف پا, تست احترازی غیرفعال, سالبوتامول
    Gholam Hossein Meftahi*, Zahra Bahari, Mohammad Reza Afarinesh, Boshra Hatef
    Background and Aim

    Beta-adrenergic receptors in the basolateral nucleus of the amygdala (BLA) have been associated with stress, learning, and memory. In this study, we tested the effects of intra-BLA microinfusions of the β2-adrenergic receptor agonist, salbutamol, on spatial, passive avoidance memory and long-term potentiation (LTP) in the CA1 region of the hippocampus in response to stress.

    Materials and Methods

    Forty male rats were randomly divided into five groups (n=8/per group): control, sham, stress, salbutamol+control, and salbutamol+stress. Bilateral cannulation was performed in the BLA, by using stereotaxic apparatus. Then, the rats were transferred to the communication box and foot-shock stress induction continued for four consecutive days. Five minutes before stress, salbutamol (4 µl/side) was injected bilaterally into the BLA. Barnes maze and shuttle box were examined for spatial and passive avoidance memory, respectively. The field potential recording was also used to investigate LTP in the CA1 neurons of the hippocampus.

    Results

    The results of the passive avoidance test showed that bilateral injection of salbutamol in the BLA five minutes before stress increased step-through latency time significantly compared to the stress group. Barnes maze results showed that intra-BLA microinfusions of salbutamol before stress, reduced the latency time, the number of errors, and the distance traveling to achieve the target hole compared to the stress group. Field potential recording revealed that salbutamol injection before stress decreased the population spike amplitude significantly and caused fEPSP slope 60 minutes after high-frequency stimulation compared to the stress groups.

    Conclusion

    It seems that the salbutamol in the BLA can improve memory deficits induced by stress.

    Keywords: Barnes maze, β2-adrenergic receptors, Foot-shock Stress, Passive Avoidance Test, Salbutamol
  • شهرزاد طهماسبی بروجنی *، اکبر بهلول، سیما دست آموز، ناهید سراحیان
    مقدمه

    امروزه قرار گرفتن در معرض امواج الکترومغناطیسی، نگرانی های زیادی را برای مادران باردار از جهت ایجاد اثرات منفی بر عوامل شناختی نوزادان آن ها ایجاد کرده است. بنا بر این، هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر امواج الکترومغناطیس و فعالیت بدنی بر یادگیری، حافظه فضایی و سطح نوروتروفیک مشتق از مغز(BDNF) نوزادان موش های صحرایی باردار بود.

    مواد و روش ها

    موش های صحرایی ماده باردار از نژاد آلبینو ویستار به صورت تصادفی به سه گروه 7 تایی(امواج، فعالیت بدنی، امواج+ فعالیت بدنی) تقسیم شدند. همه گروه ها تحت مداخله در طول 21 روز دوره بارداری قرار گرفتند. فرکانس 4/2 گیگا هرتز برای مداخله و از تمرین شنا به عنوان فعالیت بدنی استفاده شد. پس از زایمان، 21 نوزاد از آن ها به مدت 56 روز(تا رسیدن به بلوغ) در شرایط طبیعی آزمایشگاه نگهداری شدند و سپس تحت آزمون ماز آبی موریس و در ادامه برداشت هیپوکمپ آن ها جهت سنجش BDNF پرداخته شد.

    یافته های پژوهش

    نتایج تحلیل واریانس یکطرفه نشان داد مسافت طی شده(P=0.007) و مدت زمان رسیدن به سکو(P=0.01) در گروه امواج به طور معنی داری نسبت به گروه فعالیت بدنی بیشتر بوده است. علاوه بر این، نتایج تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی توکی نشان داد که سطح BDNF هیپوکامپ در گروه فعالیت بدنی و امواج+ فعالیت بدنی نسبت به گروه امواج افزایش معنی داری داشت(به ترتیب؛ P=0.02, P=0.007).

    بحث و نتیجه گیری

    امواج الکترومغناطیس در دوران بارداری اثرات مخربی بر یادگیری و حافظه نوزادان موش های صحرایی دارد و فعالیت های بدنی از جمله شنا در دوران بارداری، می تواند نقش تعدیل کننده داشته باشد.

    کلید واژگان: امواج الکترومغناطیس, بارداری, شنا, ماز آبی, هیپوکامپ
    Shahzad Tahmasebi Boroujeni *, Akbar Bohloul, Sima DastAmooz, Nahid Sarrahian
    Introduction

    Nowadays, exposure to electromagnetic waves has raised concerns for pregnant mothers about cognitive disorders that affect neonates. Therefore, the present study aimed to investigate the effects of electromagnetic waves and physical activity on learning, spatial memory, and levels of a brain-derived neurotrophic factor (BDNF) in the neonates of pregnant rats. Materials &

    Methods

    Pregnant Wistar albino female rats were randomly divided into three groups of seven animals per group (Physical activity [PA], Electromagnetic fields [EMF], and AP+EMF). All groups underwent intervention during 21 days of pregnancy period. Subsequently, 2.4 GHz frequency and swimming were selected for the intervention. After delivery, 21 neonates were kept under natural in vitro conditions for 56 days (until maturity). Eventually, the Morris Water Maze test was performed, and the hippocampus was removed to measure BDNF. Ethics code: IR.SSRI.REC.1399.919

    Findings

    The result of one-way ANOVA showed that the traveled distance (P=0.007) and time to reach the platform (P=0.01) in the EMF group was significantly higher, compared to the PA group. Moreover, the results of one-way ANOVA and Tukey's post hoc test showed a significant increase in the level of the hippocampal BDNF in the groups of PA and EMF+PA, compared to the EMF group (P=0.007 and P=0.02, respectively). Discussions &

    Conclusions

    Electromagnetic waves during pregnancy have a devastating effect on the memory and learning of the offspring of rats. However, physical activities, including swimming, can mitigate the destructive effects of these waves during pregnancy.

    Keywords: Electromagnetic waves, Pregnancy, Swim, Water maze, Hippocampus
  • شیدا علیخانی، فرین بابایی بالدرلو*، صمد زارع
    زمینه و هدف

    محدودیت غذایی می تواند اثرات مفید یا مخرب بر عملکردهای مغز از جمله یادگیری و حافظه داشته باشد. همچنین گیرنده های دوپامینی در فرآیند یادگیری و بازخوانی اطلاعات دخالت دارند. این مطالعه به منظور تعیین اثر همزمان محدودیت غذایی و مهار گیرنده D2 دوپامینی بر حافظه فضایی موش های صحرایی انجام شد.

    روش بررسی

    در این مطالعه تجربی 60 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار در 6 گروه 10 تایی شامل کنترل، محدودیت غذایی 25درصد، 50درصد، 75درصد، سولپیراید (آنتاگونیست گیرنده D2، mg/kg/day ip4)، محدودیت غذایی 75 درصد دریافت کننده سولپیراید قرار گرفتند و به مدت 21 روز تیمار شدند. برای سنجش حافظه از ماز شعاعی هشت بازویی استفاده شد. سپس میزان کاتالاز و مالون دی آلدهید هیپوکامپ اندازه گیری گردید.

    یافته ها:

     محدودیت غذایی 25درصدی منجر به کاهش 11.8 درصد زمان سپری شده برای یافتن غذا در مقایسه با گروه کنترل گردید (P<0.05). محدودیت غذایی 75درصدی و یا تزریق سولپیراید این زمان را به ترتیب به میزان 24.4 درصد و 18.3 درصد به طور معنی دار افزایش داد (P<0.05). گروه 75درصد محدودیت غذایی دریافت کننده سولپیراید نسبت به تمامی گروه ها بیشترین افزایش معنی دار زمان یافتن غذا را نشان دادند (P<0.05). فعالیت کاتالاز فقط در گروه های محدودیت غذایی 75درصد به میزان 17.6 درصد و 22.2 درصد کاهش معنی دار نشان داد (P<0.05). میزان تولید مالون دی آلدهید در گروه های محدودیت غذایی 75درصد به میزان 50.2 درصد و 59.3 درصد و دریافت کننده سولپیراید به میزان 31.2 درصد به طور معنی دار در مقایسه با گروه کنترل افزایش یافت (P<0.05).

    نتیجه گیری: 

    همزمانی اعمال محدودیت غذایی و مهار گیرنده های D2 دوپامین، منجر به افزایش سطوح پرواکسیدانی هیپوکامپ و تشدید اختلال حافظه موش های صحرایی می گردد.

    کلید واژگان: سولپیراید, استرس اکسیداتیو, ماز شعاعی, حافظه, هیپوکامپ, موش صحرایی
    Sheida Alikhani, Farrin Babaei Balderlou*, Samad Zare
    Background and Objective

    Food restriction may have beneficial or detrimental effects on the brain functions such as learning and memory. Also, dopamine receptors are involved in learning and information retrieval. This study was performed to determine the simultaneous effect of food restriction and dopamine D2 receptor inhibition on spatial memory of rats.

    Methods

    In this experimental study, 60 male Wistar rats were allocated into 6 groups including controls, 25%, 50% and 75%, food restriction, sulpiride (D2 receptor antagonist, 4 mg/kg/day, ip), 75% food restriction and sulpiride and treated for 21 days. To evaluate the memory, an eight-point radial arm maze was used. Then, the catalase and malondialdehyde level of the hippocampus were measured.

    Results

    Twenty-five percent food restriction caused to 11.8 percent decrease in spending time to find the food compared to control group (P<0.05). The 75% food restriction and or sulpiride injection significantly increased that time by 24.4% and 18.3%, respectively (P<0.05). The group with 75% food restriction were received sulpiride showed the most increase in the time of food finding compared to all groups (P<0.05). Catalase activity was only significantly reduced in the 75% restricted groups to 17.6% and 22.2%, respectively (P<0.05). Malondialdehyde production was significantly increased in the 75% food restricted groups to 50.2% and 59.3, respectively and sulpiride-received group to 31.2% compared to the control group (P<0.05).

    Conclusion

    Simultaneous applying of food restriction and inhibition of dopamine D2 receptors resulted in increased hippocampal prooxidant levels and exacerbated memory impairment.

    Keywords: Sulpiride, Oxidative Stress, Radial Maze, Memory, Hippocampus, Rat
  • نفیسه شفیعی، غلامحسین ریاضی*، فاطمه دانشمند
    زمینه و هدف
    تتراهیدروکانابینول، ماده روان گردانی است که بر روی سیستم اعصاب مرکزی تاثیر می گذارد. آنزیم استیل کولین استراز به عنوان یکی از آنزیم های سیستم اعصاب مرکزی و محیطی، در عملکرد سمپاتیک و پاراسمپاتیک نقش دارد. این آنزیم با هیدرولیز استیل کولین در سیناپس های کولینرژیک سبب انتقال پیام عصبی می شود و از اهمیت ویژه ای در حافظه و یادگیری برخوردار است. در این مطالعه اثر تتراهیدروکانابینول (THC) بر سامانه کولینرژیک در رفتارهای موش بررسی گردید.
    روش بررسی
    در این مطالعه تجربی، از 10 رت نر بالغ استفاده شد. ابتدا رت ها بیهوش شده، سپس با استفاده از دستگاه استریوتاکسی دو کانول، در ناحیه بطن قرار گرفتند و ماده THC تزریق گردید. فعالیت آنزیم استیل کولین استراز، اندازه گیری و از تست ماز به علاوه ای شکل برای سنجش رفتار اضطرابی استفاده شد. داده ها به کمک آزمون تی استیودنت تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    در این مطالعه THC، فعالیت آنزیم استیل کولین استراز را کاهش داد که بیان کننده اختلال حافظه بود. همچنین درصد زمان حضور در بازوی باز و درصد تعداد ورود به بازوی باز افزایش نشان داد (05/0p<) ، و میزان هورمون کورتیکوسترون افزایش داشت که هر دو نشان دهنده افزایش اضطراب بود.
    نتیجه گیری
    براساس نتایج این مطالعه، تتراهیدروکانابینول با اختلال در فعالیت آنزیم کولین استراز و ترشح انتقال دهنده های عصبی سبب تغییر در حافظه و رفتار اضطرابی می شود.
    کلید واژگان: درونابینول, ماز آموزشی, استیل کولین استراز, اضطراب
    Nafiseh Shafiei, Gholam Hossien Riazi*
    Background and Objectives
    Tetrahydrocannabinol (THC) is a psychoactive substance that affects the central nervous system. Acetylcholinesterase enzyme, as one of the enzymes of central and peripheral nervous system, plays a role in the sympathetic and parasympathetic function. This enzyme transmits neural messages through hydrolysis of acetylcholine in the cholinergic synapses and is of great importance in memory and learning. In this study, the effect of THC was investigated on the cholinergic system in rat behaviors.

    Methods
    In this experimental study, 10 adult male rats were used. First, the rats were anesthetized, then, two cannulas were placed in the ventricle using stereotaxic apparatus and THC was injected. The activity of the acetylcholinesterase enzyme was measured, and plus maze test was used to assess the anxiety behavior. Data were analyzed using t-student test.

    Results
    In this study, THC reduced the activity of acetylcholinesterase enzyme, indicating memory impairment. Moreover, the percentage of time spent in the open arm and the percentage of the number of entries into the open arm increased (p<0.05), and corticosterone levels increased, which both indicated an increase in anxiety.

    Conclusion
    The results of this study showed that THC causes changes in memory and anxiety behaviors by impairing cholinesterase enzyme activity and neurotransmitter secretion
    Keywords: Dronabinol, Maze learning, Acetylcholinesterase, Anxiety
  • نسترن علی آبادی، هدایت صحرایی، زهرا بهاری، غلام حسین مفتاحی *
    زمینه و هدف
    در این مطالعه، اثر استرس بی حرکتی مادر در دوران بارداری بر حافظه فضایی، رفتار شبه-اضطرابی و غلظت BDNF در مغز فرزندان نسل اول نر در موشهای کوچک آزمایشگاهی نر نژاد NMRI بررسی گردید.
    روش بررسی
    در یک مطالعه تجربی، بیست موش ماده بطور تصادفی به دو گروه استرس و کنترل تقسیم شدند. حیوانات گروه استرس از روز اول تا روز پانزدهم بارداری،هر روز به مدت شصت دقیقه در داخل لوله هایی (به قطر داخلی 6 سانتیمتر و به طول 20 سانتیمتر) به منظور القاء استرس بی حرکتی قرار گرفتند. گروه کنترل استرسی دریافت نکردند. پس از تولد، فرزندان توسط مادران پرورش یافته و فرزندان نر (10 سر در هر گروه) بعد از رسیدن به سن بلوغ (20-25 گرم)مورد ارزیابی حافظه فضایی با استفاده از ماز بارنز و رفتار شبه-اضطرابی با استفاده از ماز مرتفع بعلاوه قرار گرفتند.همچنین غلظت BDNF مغز با استفاده از الایزا ریدر مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج ماز بارنز نشان داد که زمان رسیدن و مسافت طی شده برای رسیدن به سوراخ هدف در موشهایی که تحت استرس بودند نسبت به گروه کنترل افزایش معنی داری (001/0p<) را نشان داد. همچنین، تعداد خطا جهت رسیدن به سوراخ هدف در گروه استرس به طور معنی داری (001/0p<)بیشتر از گروه کنترل بود. علاوه براین، میزان اضطراب در موشهایی که تحت استرس جنینی بودند بطور معنی داری بیشتر از گروه کنترل بود. غلظت BDNF مغز گروه کنترل نیز بطور معنی داری (001/0p<) از گروه استرس بیشتر بود.
    نتیجه گیری
    مطالعه حاضر نشان داد که استرس دوران بارداری می تواند سبب کاهش BDNF مغز فرزندان شود و ممکن از این طریق سبب اختلال در حافظه فضایی و رفتارهای شبه-اضطرابی گردد.
    کلید واژگان: استرس بی حرکتی, ماز بارنز, حافظه فضایی, رفتار شبه اضطرابی, BDNF
    Nastaran Aliabadi, Hedayat Sahraei Dr, Zahra Bahari Dr, Gholamhossein Meftahi Dr *
    Background And Aim
    In this study, we investigated the effect of immobilization stress during pregnancy on the spatial memory, anxiety-like behavior and brain BDNF level in F1 generation male NMRI mice.
    Materials And Methods
    Twenty female pregnant mice were randomly divided into stress and control groups. The stress group received stress using a restraint cylinder (6 cm ID, 20 cm L) 60 min/day from the 1st to the 15th day of pregnancy. The control group did not receive stress. The male F1 offspring was nursed by their mothers (n=10/group) until reaching weights between 20 and 25 g. Then they were tested for spatial memory using Barnes maze and anxiety-like behavior by the elevated plus-maze. Also, brain BDNF level was measured by means of an ELISA reader.
    Results
    Barnes maze test results showed that the time and distance to reach the target hole were significantly (p
    Conclusion
    The present study indicated that prenatal stress can lead to decreased level of BDNF in the brain of the offspring which may result in spatial memory disorder and anxiety-like behavior.
    Keywords: Restraint stress, Barnes maze, Spatial memory, Anxiety-like behavior, BDNF
  • ازاده اسکندری*، احمد علی معاضدی
    مقدمه
    بیماری آلزایمر یکی از شایع ترین بیماری های نورودژنراتیو مغز است. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی اثر لوواستاتین و اسید فولیک بر تخریب دو طرفه هسته قاعده ای مگنوسلولاریس موش های صحرایی مدل بیماری آلزایمر انجام شد.
    روش بررسی
    در این مطالعه تجربی، 56 سر موش صحرائی نر نژاد ویستار به طور تصادفی به 8 گروه هفت تائی تقسیم شدند: گروه شاهد (دست نخورده)، گروه تخریب Nucleus Basalis Magnocellularis (NBM)(تخریب دو طرفه هسته NBM با القای جریان الکتریکی 5/. میلی آمپر به مدت 3 ثانیه)، گروه شاهد تخریب (ورود الکترود به هسته NBM بدون القای جریان الکتریکی)، گروه تخریب تحت تیمار با لوواستاتین (mg/kg 1)، گروه تخریب تحت تیمار با اسیدفولیک (mg/kg 5)، گروه تداخل لوواستاتین- اسید فولیک، گروه 5٪Dimethyl sulfoxide (DMSO) (تخریب NBM + DMSO 5%)، گروه سالین (تخریب NBM+ سالین). در آزمون های اکتساب و یادآوری دستگاه ماز شعاعی هشت بازویی، الگوهای ورود به بازوها برای محاسبه خطای حافظه کارکردی، خطای حافظه مرجع و زمان سپری شده در نظر گرفته شد. داده ها با استفاده از آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی تحلیل شدند.
    نتایج
    آنالیز آماری یافته ها نشان داد که تفاوت معنی داری بین گروه کنترل و گروه تخریب در پارامترهای خطای حافظه مرجع، کارکردی و زمان سپری شده وجود دارد (001/0˂P). تجویز توام لوواستاتین و اسیدفولیک منجر به کاهش خطای حافظه مرجع، کارکردی و مدت زمان سپری شده در دستگاه ماز شعاعی هشت بازوئی در مقایسه با گروه تخریب گردید (05/0 ˂P).
    نتیجه گیری
    طبق نتایج بدست آمده تجویز توام اسیدفولیک – لوواستاتین اثر مثبتی بر حافظه فضایی موش های آلزایمری القاء نمود.
    کلید واژگان: بیماری آلزایمر, هسته قاعده ای مگنوسلولاریس, لوواستاتین, اسیدفولیک, ماز شعاعی
    Azade Eskandary *, Ahmad Ali Moazedi
    Introduvtion: Alzheimer's disease is one of the most common neurodegenerative diseases in the brain. The aim of this study was to evaluate the effect of lovastatin and folic acid on cognitive deficit by induced lesion in nucleus basalis magnocellularis
    Methods
    In this experimental study, 56 male Wistar rats were randomly divided into 8 groups: (7 rat in each group): control(intact), Nucleus basalis magnocellularis (NBM) lesion group, which received electrically- induced lesion (0.5 m A, 3s) in NBM, Sham group ( the electrode was impaled in to the NBM with no lesion), lovastatin group (NBM lesion lovastatin 1mg/kg), folic acid group (NBM lesion folic acid 5mg/kg), interaction group( NBM lesion lovastatin-folic acid), saline group( NBM lesion saline) and Dimethyl sulfoxide (DMSO) group (NBM lesion DMSO 5%). Acquisition and retention testing was done by using an eight-radial arm maze, in which, the patterns of arm entries in each group for calculating working memory errors, reference memory error and latency were recorded. Data were analyzed using one-way ANOVA and Tukey's post hoc test
    Results
    Results showed that there was a significant difference between the control and lesion groups in the parameters of the reference memory error, working memory error and elapsed time (P˂ 0.05). Co-administration of lovastatin - folic acid resulted in a reduction in the reference and working memory error and the time spent in the eight-arm radial laser maze compared with lesion group
    Conclusion
    According to the results, co-administration of folic acid and lovastatin had a positive effect on spatial memory of Alzheimer's rats.
    Keywords: Alzheimer disease, Nucleus Basalis Magnocellularis, lovastatin, folic acid, radial maze
  • سوده اریش *، مهدی محمدزاده، مینو ایلخانی پور، فرین بابایی
    زمینه و هدف
    استرس اکسیداتیو با تاثیر بر سیستم عصبی، موجب اختلال در فرآیندهایی ازجمله یادگیری و حافظه می شود. همچنین استفاده از داروهای شیمیایی برای درمان افسردگی ناشی از استرس اغلب با تضعیف حافظه همراه است. در مطالعه حاضر، اثرات عصاره هیدروالکلی ریشه گیاه نوروزک (Salvia leriifolia) به عنوان آنتی اکسیدان، به همراه داروی ضدافسردگی فلوکسامین بر حافظه فضایی موش های صحرایی نر تحت استرس بی حرکتی بررسی گردید.
    روش بررسی
    در این مطالعه تجربی، 25 سر موش صحرایی نر بالغ (با میانگین وزنی 170 گرم) به طور تصادفی به 5 گروه پنج تایی تقسیم شدند. حیوانات با غلظت های مختلف دارو و عصاره به روش خوراکی به مدت 21 روز تیمار شدند. در پایان دوره تیمار، جهت بررسی شاخص های رفتاری، از ماز شعاعی 8 بازویی استفاده گردید. همچنین میزان مالون دی آلدئید و کاتالاز در هموژنای بافت مغز و مقادیر گلوکز و کورتیزول در خون اندازه گیری شد. تحلیل داده ها به کمک آزمون آنالیز واریانس یک طرفه و پس آزمون توکی صورت گرفت.
    یافته ها
    حافظه فضایی در موش های تحت استرس بی حرکتی (گروه شاهد)، کاهش معنی داری را در مقایسه با گروه کنترل نشان داد. تجویز عصاره ریشه نوروزک سبب بهبود حافظه فضایی در گروه دریافت کننده عصاره و گروه عصاره - دارو نسبت به گروه شاهد و فلوکسامین شد. همچنین عصاره ریشه نوروزک باعث بهبود حافظه کاهش یافته ناشی از فلوکسامین، افزایش کاتالاز، کاهش مالون دی آلدئید، گلوکز و کورتیزول در گروه های تحت تیمار عصاره و گروه عصاره - دارو نسبت به گروه شاهد گردید.
    نتیجه گیری
    نتایج نشان داد استرس بی حرکتی و تجویز فلوکسامین جهت درمان افسردگی ناشی از استرس، منجر به تضعیف حافظه فضایی شده است؛ درحالی که عصاره ریشه نوروزک به علت خاصیت آنتی اکسیدانی قوی باعث بهبود حافظه در تمام گروه ها شد.
    کلید واژگان: محدودیت حرکتی, حافظه فضایی, نوروزک, فلوکسامین, ماز شعاعی
    Soudeh Erish *, Mehdi Mohammadzadeh, Minoo Ilkhanipour, Farrin Babaei
    Background And Objectives
    Oxidative stress causes damage in processes, such as learning and memory through affecting the nervous system. Also, using chemical drugs for treatment of stress-induced depression is often associated with attenuation of memory. In the present study, the effect of hydroalcoholic extract of Noroozak (Salvia leriifolia) root as an antioxidant along with antidepressant drug, fluvoxamine, were investigated on the spatial memory of male rats under immobilization stress.
    Methods
    In this experimental study, 25 adult male rats (mean weight, 170g), were randomly divided into five groups of 5 each. The animals were orally treated with different doses of drug and extract for 21 days. At the end of the treatment period, a radial 8-arm maze was used to investigate the behavioral indices. Also, malondialdehyde and catalase levels in the brain tissue homogenate and glucose and cortisol levels in blood, were measured. Data analysis was carried out using one-way analysis of variance and post-hoc Tukey’s test.
    Results
    Spatial memory in the rats under immobilization stress (sham group) showed a significant decrease as compared to the control group. Administration of extract of Noroozak root improved the spatial memory in the groups receiving extract and extract-drug compared to sham and fluvoxamine groups. Also, the extract of Noroozak root improved the flovoxamine-induced attenuation of memory, increased catalase, and decreased malondialdehyde, glucose, and cortisol in the groups under treatment with extract and extract-drug compared to sham group.
    Conclusion
    The findings showed that immobilization stress and fluvoxamine administration for the treatment of stress-induced depression resulted in attenuation of spatial memory; while, the extract of Noroozak root improved memory in all groups due to powerful antioxidant property.
    Keywords: Restraint, Physical, Spatial memory, Salvia leriifolia, Fluvoxamine, Radial maze
  • آزاده اسکندری *، احمد علی معاضدی، نسترن زمانی
    زمینه و هدف
    بیماری آلزایمر یک اختلال تحلیل برنده عصبی است که به طور بالقوه با کاهش پیشرونده حافظه و دمانس متعاقب آن شناخته می شود. مطالعه حاضر، با هدف ارزیابی اثر تقویتی اسید فولیک و ویتامین B12 بر حافظه فضایی در موش های صحرایی نر بالغ مدل بیماری آلزایمر انجام شد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تجربی، 49 سر موش صحرائی نر نژاد ویستار به طور تصادفی به 7 گروه هفت تائی تقسیم شدند: گروه شاهد (دست نخورده)، گروه تخریب NBM(تخریب دو طرفه هسته NBM با القای جریان الکتریکی 5/0 میلی آمپر به مدت 3 ثانیه)، گروه شاهد تخریب (ورود الکترود به هسته NBM بدون القای جریان الکتریکی)، گروه تخریب + اسیدفولیک mg/kg5، گروه تخریب + ویتامین B12 mg/kg5، گروه تخریب + اسید فولیک- ویتامین B12، گروه تخریب + سالین. در آزمون های اکتساب و یادآوری دستگاه ماز شعاعی هشت بازویی، الگوهای ورود به بازوها برای محاسبه خطای حافظه کارکردی، خطای حافظه مرجع و زمان سپری شده در نظر گرفته شد. داده ها با استفاده از آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی تحلیل شدند.
    نتایج
    یافته ها نشان داد تفاوت معنی داری بین گروه کنترل و گروه تخریب در پارامترهای خطای حافظه مرجع، کارکردی و زمان سپری شده وجود دارد (05/0˂ P). تجویز اسید فولیک و ویتامین B12 به تنهایی اثر معنی داری بر پارامترهای حافظه فضایی در مقایسه با گروه تخریب نداشت. تجویز توام اسید فولیک- ویتامین B12 منجر به کاهش خطای حافظه مرجع، کارکردی و مدت زمان سپری شده در مقایسه با گروه تخریب در دستگاه ماز شعاعی هشت بازوئی گردید (05/0˂P).
    نتیجه گیری
    طبق نتایج بدست آمده تخریب دو طرفه هسته NMB منجر به کاهش حافظه فضایی، و تجویز توام اسید فولیک – ویتامین B12 منجر به بهبود حافظه فضایی گردید.
    کلید واژگان: بیماری آلزایمر, هسته قاعده ای مگنوسلولاریس, اسید فولیک, ویتامین B12, ماز شعاعی
    A. Eskandary *, A.A. Moazedi, N. Zamani
    Background And Objectives
    Alzheimer’s disease (AD) is a neurodegenerative disorder characterized clinically by progressive memory loss and subsequent dementia. The aim of this study was to evaluate the synergist effect of folic acid and vitamin B12 on spatial memory in adult male rat Alzheimer's disease.
    Material and
    Methods
    In this experimental study, 49 male Wistar rats were randomly divided into 7 groups: (7 rats in each group): control(intact), NBM lesion group, which received electrically- induced lesion (0.5 m A, 3s) in NBM, sham group ( the electrode was impaled in to the NBM with no lesion), NBM lesion folic acid 5mg/kg, NBM lesion vitamin B12 5mg/kg, NBM lesion folic acid- vitamin B12, NBM lesion saline. Acquisition and retention testing was done by using an eight-radial arm maze, in which the patterns of arm entries were recorded in each group for calculating working memory errors, reference memory error ,and latency. Data were analyzed using one-way ANOVA and Tukey's post hoc test.
    Results
    The results showed that there was a significant difference between the control and lesion groups in the parameters of the reference memory error, working memory error ,and elapsed time (P˂0.05). The administration of folic acid and vitamin B12alone did not have any significant effect on spatial memory parameters compared with the lesion group. Co-administration folic acid- vitamin B12 resulted in a reduction in the reference and working memory errors and the time spent in the eight-arm radial laser maze.
    Conclusion
    According to the results, the NMB lesion resulted in a reduction in spatial memory and co-administration of folic acid and vitamin B12 resulted in improved spatial memory.
    Keywords: Alzheimer disease, Nucleus Basalis Magnocellularis, Folic acid, Vitamin B12, Radial maze
  • آزاده اسکندری *، احمد علی معاضدی، حسین نجف زاده ورزی، فیروز قادری پاکدل، محمدرضا آخوند
    سابقه و هدف
    استاتین ها، مهارکننده های 3-هیدروکسی-3 متیل گلوتاریل کوآنزیم A ردوکتاز، به عنوان داروهای پائین آورنده کلسترول مصرف می شوند. شواهد زیادی نشان می دهد که استاتین ها دارای اثرات حفاظت کننده نورونی می باشند. این تحقیق با هدف ارزیابی اثر لوواستاتین بر تخریب دوطرفه هسته قاعده ای مگنوسلولاریس (Nucleus basalis magnocellularis; NBM) موش های صحرایی مدل بیماری آلزایمر انجام شد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تجربی 56 سر موش صحرایی نر بالغ نژاد ویستار به 8 گروه 7 تایی تقسیم شدند.
    گروه شاهد (دست نخورده)، گروه تخریب NBM (تخریب دوطرفه هسته NBM با القای جریان الکتریکی نیم میلی آمپر به مدت 3 ثانیه)، گروه شاهد تخریب (ورود الکترود به هسته NBM بدون القای جریان الکتریکی)، گروه های تخریب تحت تیمار با لوواستاتین (1، 5، 10 و 20 میلی گرم بر کیلو گرم)، گروه 5 درصدDMSO (تخریب NBM + DMSO 5%). در آزمون های اکتساب و یادآوری دستگاه ماز شعاعی هشت بازویی، الگوهای ورود به بازوها برای محاسبه خطاهای حافظه کارکردی، خطاهای حافظه مرجع و مدت زمان سپری شده بررسی شد.
    نتایج
    تخریب دوطرفه هسته NBM منجر به کاهش معنی دار حافظه فضایی در آزمون های اکتساب و یادآوری در پارامترهای خطای حافظه کارکردی و مرجع (0/05
    نتیجه گیری
    تخریب الکتریکی NBM منجر به کاهش حافظه فضایی شده و تیمار موش های صحرایی با لوواستاتین بعد از وارد شدن آسیب مغزی اختلال شناختی را بهبود می دهد. به نظر می رسد که لوواستاتین از طریق کاهش فعالیت کولین استیل استراز و افزایش فعالیت استیل کولین ترانسفراز باعث بهبود حافظه فضایی می گردد.
    کلید واژگان: بیماری آلزایمر, هسته قاعده ای مگنوسلولاریس, عملکردهای شناختی, ماز شعاعی, لوواستاتین
    Azade Eskandary *, Ahmad Ali Moazedi, Hossein Najaph Zade Varzi, Firoz Ghadery Pakdel, Mohammad Reza Akhond
    Background
    Statins, inhibitors of 3-hydroxy-3-methyl glutaryl coenzyme A reductase, are widely used as medication to lower cholesterol levels in human patients. Much evidence indicates that statins can also exert neuroprotective actions. So, this study aimed at examining the effect of lovastatin on cognition deficit induced by bilateral electrical lesion of nucleus basalis magnocellularis (NBM) in the Alzheimer’s disease model in adult male rats.
    Materials And Methods
    In this experimental study, 56 adult male wistar rats were divided into 8 groups (n=7): control (intact), NBM lesion group (which received electrically- induced lesion 0.5 mA in 3s), sham group (the electrode was impaled into the NBM with no lesion(, lovastatin groups (lesion, 5, 10, 20 mg/kg) and DMSO 5% group (NBM lesion ೄ 5%). Acquisition and retention testing was done by using an eight-radial arm maze in which the patterns of arm entries were recorded for calculating working memory errors, reference memory error and latency in each group.
    Results
    The bilateral NBM lesion resulted in significant reduction of spatial memory in acquisition and retention tests in the form of increased working and reference memory errors compared to the control group (P
    Conclusion
    The electrical NBM lesion can reduce spatial memory function and the lovastatin therapy after brain injury improved cognitive disorders. It seems that lovastatin by reducing the activity of the acetylcholinesterase enzyme and increasing acetylcholine transferase enzyme activity can cause improvement in learning and memory capability.
    Keywords: Alzheimer's disease, Nucleus basalis magnocellularis, Cognitive performance, Radial maze, Lovastatin
  • مرجان نیک بخت زاده، وحید شیبانی*، غلامرضا سپهری، مسعود ناظری، خدیجه اسماعیل پور، محمدرضا آفرینش
    مقدمه

    علایم اختلال بعد از تروما (Posttraumatic stress disorder = PTSD) و درد می تواند به طور مکرر به دنبال یک حادثه تروماتیکی در فرد بروز نماید. اگر چه در شرایط استرس حاد، ادراک درد به طور قابل توجهی در اثر استرس پوشیده می شود، مطالعات کمی در رابطه با تغییرات ادراک درد در شرایط استرس ناشی از PTSD در صورت وجود دارد. در مطالعه حاضر، تغییرات درد حاد و آلودینیای ناحیه صورت موش صحرایی در مدل حیوانی  PTSDمورد بررسی قرار می گیرد.

    روش ها

    در این مطالعه تجربی از 95 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار استفاده شد. موش های صحرایی به دو دسته کنترل و استرس تقسیم بندی شدند. بعد از ایجاد   PTSDبه روش(Single Prolonged Stress)  SPS در گروه استرس، و تایید ایجاد SPS به روش ارزیابی رفتاری ماز بعلاوه و سنجش کورتیکوسترون پلاسما، درد حاد و آلودینیا در ناحیه صورت توسط آزمون مالش چشم (Eye wiping) و وون فری مورد ارزیابی قرار گرفت.

    یافته ها

     تعداد ورود و زمان سپری شده در بازوی باز ماز بعلاوه در گروه استرس نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری نشان داد (0/05 < p). میزان کورتیکوسترون بعد از تزریق دگزامتازون، در گروه استرس + دگزامتازون درمقایسه با گروه کنترل + دگزامتازون به طور معنی داری کاهش یافت (0/05 < p). تعداد مالش چشم در گروه استرس، در مقایسه با گروه کنترل کاهش  معنی داری نشان داد (0/01 < p). آستانه پاسخ در اثر اعمال فیلامان های وون فری، در صورت موش صحرایی گروه استرس، در مقایسه با گروه  کنترل افزایش معنی دار نشان داد (0/01 < p).

    نتیجه گیری

     این مطالعه نشان داد که در شرایط استرس ناشی از SPS، ادراک درد حاد و آلودینیای ناحیه صورت کاهش می یابد. احتمالا، افزایش اپیوییدهای اندوژن درشرایط PTSD، سبب کاهش ادراک درد  ناحیه صورت موش های صحرایی می شود.

    کلید واژگان: PTSD, درد حاد و آلودینیا, صورت موش صحرایی, کورتیکوسترون, ماز بعلاوه
    Marjan Nikbakht Zadeh, Vahid Sheibani*, Gholamreza Sepehri, Masoud Nazeri, Khadije Esmail Pour, MohammadReza Afarinesh
    Introduction

    Post-traumatic stress disorder (PTSD) symptoms and pain can be appeared repeatedly following traumatic events. Although in acute stress condition, pain perception significantly covered by stress, few studies have discussed the changes in pain perception in a PTSD stress conditioning. In the present study, changes of facial acute pain and allodynia have been investigated in an animal model of PTSD.

    Methods

    Male Wistar rats were divided to two groups as control and under stress. PTSD was induced by single prolonged stress (SPS) method and confirmed by elevated plus maze (EPM) and rats plasma corticostrone levels. Acute facial pain and allodynia were evaluated by the eye wiping test and von frey test in the experimental groups.

    Results

    SPS rats spent less time and made a fewer entries into the open arms of EPM (p < 0.05). The corticostrone level was significantly decreased in Stress + DEXA group compared to the Control + DEXA (p < 0.05). The number of eye wiping was significantly decreased in SPS-induced rats compared to the control (p < 0.001). The response threshold of applying von frey filament in face of SPS-induced rats was significantly increased compared to the control (p < 0.001).

    Conclusion

    Acute pain perception and allodynia of face area of rats was reduced in SPS-induced animals. Increased endogenous opioids in PTSD condition may lead to this observation.

    Keywords: Acute pain, Allodynia, Corticostrone, Elevated plus maze, PTSD, Rat face
  • سمیه شریف زاده، مهدی محمدزاده
    مقدمه
    دارچین (Cinnamonum verum) دارای اثرات درمانی همچون ضد دیابت، کاهش دهنده ی وزن، چربی و قند خون می باشد. هدف از انجام این مطالعه، بررسی اثرات عصاره ی آبی دارچین بر یادگیری و حافظه ی فضایی در رت های مبتلا به دیابت بود.
    روش ها
    در این بررسی، 28 سر رت نر بالغ از نژاد ویستار (Wistar) با محدوده ی وزنی 30 ± 200 گرم استفاده شد. رت ها به چهار گروه هفت تایی شاهد یا سالم، سالم دریافت کننده ی عصاره، مبتلا به دیابت و مبتلا به دیابت دریافت کننده ی عصاره تقسیم شدند. القای دیابت با تزریق داخل صفاقی 50 میلی گرم بر کیلوگرم استرپتوزوتوسین انجام شد. آزمایش ها برای سه هفته طراحی شد. در این مدت، تیمار با استفاده از عصاره با دز 200 میلی گرم بر کیلوگرم انجام شد. در پایان دوره، وزن رت های تحت تیمار با گروه شاهد مقایسه گردید. سنجش یادگیری و حافظه ی فضایی به کمک ماز شعاعی هشت بازویی انجام شد. داده ها با نرم افزار SPSS و با استفاده از آزمون Repeated measures ANOVA تحلیل شد.
    یافته ها
    افزایش معنی دار (05/0 > P) در زمان سپری شدن برای یافتن غذا در رت های مبتلا به دیابت، دریافت کننده ی عصاره و مبتلا به دیابت دریافت کننده ی عصاره در مقایسه با گروه شاهد، نشان دهنده ی اثرات تضعیفی دارچین روی یادگیری و حافظه ی فضایی رت ها بود.
    نتیجه گیری
    عصاره ی آبی دارچین، منجر به تضعیف یادگیری و حافظه ی فضایی رت های مبتلا به دیابت می شود. احتمال می رود این اثر تضعیفی در رت های دیابتی دریافت کننده ی دارچین، ناشی از افزایش قند خون و اثرات مخرب آن بر عملکرد سیستم عصبی باشد.
    کلید واژگان: دارچین, یادگیری, حافظه ی فضایی, رت صحرایی, دیابت, ماز شعاعی
    Somayeh Sharifzadeh, Mehdi Mohammadzadeh
    Background
    Cinnamom (Cinnamonum verum) has therapeutic effects such as anti-diabetic, decreasing of weight and blood lipid and sugar. The aim of this study was to evaluate the effect of aqueous extract of Cinnamon on learning and spatial memory in streptozotocin-induced diabetic rats.
    Methods
    In this study, 28 adult male Wistar rats weighting 200 ± 30 g were used. Rats were divided into four groups: control (C), control receiving extract (C), diabetic (D), diabetic receiving extract (D). Diabetes was induced by intraperitoneal injection of 50 mg/kg streptozotocin. The experiments were assigned to 3 weeks. In this time, the treatment of extract was carried out in a dose of 200 mg/kg. At the end of experiment the weight of the treated rats was compared to control groups. Evaluation of learning and spatial memory was done using radial eight-arm maze. The data were analyzed using repeated measure ANOVA by SPSS software.
    Findings: The significant (P
    Conclusion
    The aqueous extract of cinnamon attenuates the learning and the spatial memory of diabetic rats, probably due to increase of blood sugar and its destructive effects on nervous system function.
    Keywords: Cinnamon, Learning, Spatial memory, Rat, Diabetes, Radial maze
  • حسن رامشینی، عبدالله مهرآبادی، علیرضا مسلم*
    زمینه و هدف
    تجمعات پروتئین آمیلوئید بتا (Aβ) که سازنده اصلی پلاک های سنیل می باشد یکی از عوامل مهم پاتولوژیکی است که منجر به بیماری آلزایمر می گردد. ترکیباتی که قادر به مهار تشکیل فیبرهای Aβ بشود و یا باعث کاهش سمیت ناشی از این فیبرها گردند ممکن است ارزش درمانی برای بیماری آلزایمر داشته باشند. در حالی که انتظار می رود کورکومین به عنوان یک دارو در درمان آلزایمر تجویز شود اما به علت پایداری پایین آن این امر میسر نشده است. در مطالعه حاضر اثر مهاری 2، 6-bis(3،4-dimethoxybenzylidene)-1- cyclohexanone که یک مشتق جدید و پایدار از کورکومین است روی تجمع و سمیت لیزوزیم تخم مرغ (HEWL) و همچنین روی یادگیری و حافظه فضایی موش صحرایی بررسی شده است.
    مواد و روش ها
    تعداد 30 سر موش صحرایی نر بالغ نژاد ویستار با وزن 250-280 گرم به 5 گروه کنترل، دریافت کننده اسکوپولامین، دریافت کننده فیبرهای لیزوزیم، دریافت کننده فیبرهای لیزوزیم تشکیل شده در حضور کورکومین و یا مشتق کورکومین تقسیم شدند. تمام موش ها به کمک ماز آبی تحت آزمون یادگیری و حافظه فضایی قرار گرفتند.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که گروه های دریافت کننده تجمعات لیزوزیم تشکیل شده در حضور کورکومین و یا مشتق آن سکوی پنهان را نسبت به گروه کنترل در زمان کمتر و با طی مسافت کمتری پیدا کردند. تزریق تجمعات آمیلوئیدی لیزوزیم به هیپوکامپ موش صحرایی باعث کاهش حافظه فضایی موش صحرایی شد. در حالی که در حضور کورکومین و مشتق آن تجمعات لیزوزیم تشکیل یافته، غیر سمی بوده و در اثر تزریق به موش صحرایی روی یادگیری و حافظه فضایی تاثیر ندارند.
    نتیجه گیری
    این مشاهدات پیشنهاد می کند که کورکومین و یا مشتق آن ممکن است با نفوذ در محل تولید پلاک آمیلوئیدی باعث مهار تشکیل فیبرهای آمیلوئیدی گردد. از طرفی این مطالعه اهمیت استفاده از پروتئین مدل را به عنوان یک ابزار قوی برای مطالعه بیماری آلزایمر نشان می دهد.
    کلید واژگان: لیزوزیم تخم مرغ, مشتق کورکومین, آمیلوئید, حافظه فضایی, ماز آبی
    Hasan Ramshini, Abdollah Mehrabadi, Alireza Moslem*
    Backgrounds &
    Objectives
    Aggregates of β-amyloid protein are the main constituent of senile plaques and considered to be one of the causative events in the pathogenesis of Alzheimer's disease (AD). Compounds that could inhibit Aβ fibrils formation and or reduce their associated neurotoxicity might have therapeutic values for treating AD. Although curcumin has shown promising therapeutic utilities for many diseases, including Alzheimer, its clinical application is severely limited because of its poor stability under physiological conditions. In this study, the inhibitory effects of 2,6-bis(3,4-dimethoxybenzylidene)-1-cyclohexanone on aggregation and neurotoxicity of hen egg white lysozyme (HEWL) and, also, on spatial learning and memory of rats were evaluated.
    Methods
    30 male wistar rates (250-280 g) were divided into 5 groups: control, received scopolamine, received lysozyme amyloid aggregates, received lysozyme aggregates formed in presence of Curcumin and/or Curcumin derivative. The Morris Water maze was used for studying the spatial learning memory.
    Results
    The results showed that, in comparison with receiver groups of lysozyme aggregates alone, the receiver rats of the aggregates formed in the presence curcumin and its derivative found platform in less time and with less distance traveled. The hippocampal injection of HEWL aggregates damaged the spatial memory of rates. Meanwhile amyloid aggregates formed in presence of curcumin or curcumin derivative were nontoxic and had no significant effect on spatial memory in rats.
    Conclusions
    These observations suggest that Curcumin and its derivativeare are capable to insert directly into amyloidogenic core of early aggregates and inhibiting amyloid fibril formation. Also, this study showed the importance of using model proteins as a valid tool to investigate the pathogenesis of Alzheimer’s disease.
    Keywords: Egg lysozyme, Curcumin derivative, Amyloid, Spatial memory, Water maze
  • مرجان شجاعی، هدایت صحرایی، نسرین شجاعی، ناهید سراحیان، قاسم عطارزاده یزدی*
    سابقه و هدف
    عوامل استرس زا از طریق واکنش های بیوشیمیایی همچون هورمون های گلوکورتیکوئیدی می توانند روی حافظه و یادگیری اثر بگذارند. روزه داری یک نوع عادت تغذیه ای است که آثار مثبت شناخته شده ای از آن روی دستگاه های مختلف بدن گزارش شده است. هدف از این مطالعه ارزیابی اثر تغذیه متناوب روی حافظه و یادگیری موش های تحت استرس مزمن است.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تجربی حیوانات به چهار گروه 9 تایی تقسیم شدند، گروه اول آب و غذای کافی دریافت کردند، گروه دوم به مدت یک هفته در روز دو ساعت از غذا محروم شدند و سپس به مدت هفت روز تحت استرس شوک الکتریکی کف پا قرار گرفتند، گروه سوم تنها به مدت یک هفته در روز دو ساعت از غذا محروم شدند و گروه چهارم تنها به مدت هفت روز شوک الکتریکی دریافت کردند. روز اول و آخر آزمایش ها از همه حیوانات برای سنجش کورتیکوسترون نمونه خونی گرفته شد. سپس حافظه و یادگیری تمامی گروه ها با استفاده از ماز بارنز سنجیده شد.
    یافته ها
    آنالیز داده های مربوط به سطح پلاسمایی کورتیکوسترون گروه های تحت مطالعه نشان داد که گرچه استرس مزمن باعث افزایش معناداری این متغیر نسبت به گروه کنترل شده است، اما روزه داری بویژه در موش های تحت استرس مزمن به طور چشمگیری مانع از افزایش سطح پلاسمایی کورتیکوسترون شده است. از طرف دیگر، تغذیه متناوب به طور موثری باعث کاهش قابل توجهی در مدت زمان حافظه به ویژه در موش های تحت استرس مزمن می شود.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج به دست آمده از این مطالعه، مشخص شد که روزه داری می تواند در تقابل با آثارمنفی استرس مزمن، باعث بهبود روند حافظه و یادگیری فضایی بویژه در موش های تحت استرس شود
    کلید واژگان: ماز بارنز, استرس مزمن, تغذیه متناوب, حافظه و یادگیری, کورتیکوسترون پلاسما
    Marjan Shojaei, Dr Hedayat Sahraei, Dr Nasrin Shojaei, Nahid Sarahian, Dr Ghasem Attrrzadeh Yazdi
    Background And Aim
    Memory and learning are the putative targets for the stressors by some biochemical reactions such as glucocorticoid hormones. Intermittent feeding is a kind of dietary behavior with some reported positive efficacy on the various systems of the body. The aim of this study was the evaluation of intermittent feeding on learning and spatial memory in the male mice under chronic stress.
    Materials And Methods
    Thirty-six male NMRI mice were divided in four groups; control and stress groups received enough food and water but intermittent feeding (IF) group and stressed mice plus IF treatment group were under food and water deprivation two hours in a day for two weeks. The stress condition was performed by foot shock electronic during the second week. Subsequently, Barnes maze test was performed to evaluate learning and memory for all groups in third week and the plasma corticosterone level was determined by corticosterone elisa kit.
    Results
    We indicated that chronic stress led to a significant enhancement in plasma corticosterone level but IF could inhibit this elevation in the stressed mice and significantly reduced learning and memory time.
    Conclusion
    The findings showed that IF could improve learning and spatial memory in the male mice under stress.
    Keywords: Barnes maze, Chronic stress, Intermittent feeding, Learning, memory, Plasma corticosterone
  • بتول رحمتی *، زهرا کیاسالاری، مهرداد روغنی، محسن خلیلی، منیژه کرمی، سیامک افشین مجد، غلامحسین قائدی، فریبا انصاری، زهرا برارپور، سعیده رضایی
    مقدمه و هدف
    حافظه به طور طبیعی با گذشت زمان کاهش می یابد. دمانس یا نقصان حافظه و یا زوال عقل به دلیل آلزایمر، پیری و سایر ریسک فاکتورها، به مقدار زیادی زندگی روزمره فرد را تحت تاثیر قرار می دهد. اسطوخودوس یک گیاه دارویی موثر در درمان التهاب، صرع، افسردگی، اضطراب می باشد. همچنین اخیرا گزارشاتی مبنی بر اثرات آن بر بهبود حافظه ارائه شده است. به هر حال اثر عصاره آبی-الکلی بخش های هوایی اسطوخودوس بر بهبود حافظه اجتنابی غیر فعال و حافظه فضایی در موش های با حافظه سالم مطالعه نشده است.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تعداد 40 سر موش سفید بزرگ نژاد NMRIبا وزن 200 الی 250 گرم استفاده شد. حیوانات به چهار گروه ده تایی تقسیم گردیدند. 1- گروه کنترل روزانه به مدت یازده روز نرمال سالین دریافت می کردند. گروه های 2، 3 و 4 – عصاره آبی الکلی بخش های هوائی اسطوخودوس با دوز های 100، 200 و 400 میلی گرم بر کیلوگرم روزانه به مدت یازده روز، و یک ساعت قبل از هر آزمون رفتاری به صورت داخل صفاقی دریافت می کردند. حافظه اجتنابی غیر فعال با شاتل باکس و حافظه فضایی با ماز Y بررسی شد.
    •: تجویز مزمن عصاره با دوز 400 mg/kg به طور معنی داری حافظه فضایی در ماز Y و نیز حافظه اجتنابی غیر فعال در شاتل باکس را افزایش داد.
    نتیجه گیری
    مصرف تکراری اسطوخودوس (400 mg/kg) در موش های با حافظه سالم می تواند موجب تقویت حافظه شود.
    کلید واژگان: عصاره آبی, الکلی اسطوخودوس, حافظه فضایی, حافظه اجتنابی غیر فعال, حافظه سالم, ماز Y
    Batool Rahmati*, Zahra Kiasalari, Mehrdad Roghani, Mohsen Khalili, Manijeh Karami, Siamak Afshin, Majd, Gholamhossein Ghaedi, Fariba Ansari, Zahra Bararpour, Saeide Rezaei
    Background And Objective
    Memory naturally degrades with the passing of time. Dementia or deficit of memory caused by Alzheimer’s disease, aging and other risk factors, greatly affects one’s day-to-day life. Lavandula officinalis is an effective medicinal plant in treating inflammation, epilepsy, depression and anxiety. Also, recently have been submitted reports about the effects of lavender on memory improvement. However, the effect of aerial part hydro-alcoholic extract of Lavandula officinalis has not been studied on passive avoidance and spatial memory in rats with healthy memory.
    Materials And Methods
    In this study, 40 male NMRI rats weighing 200-250 g were used. Animals were divided into four groups (n=10 each). Control group (group 1) received normal saline, daily, for 9-11 continuous days; groups 2, 3 and 4 received Lavandula officinalis aerial part hydroalcoholic extract at doses of 100,200 and 400 mg/kg intraperitoneally (i.p), daily, for 9-11 continuous days 60 min before the behavioral testing. Passive avoidance and spatial memory was tested by shuttle box and Y maze, respectively.
    Results
    Chronic administration of the extract at a dose of 400 mg/kg significantly enhanced spatial memory in Y maze and also passive avoidance memory in shuttle box.
    Conclusion
    Repeated consumption of Lavandula officinalis (400 mg/kg) in rats with healthy memory may cause memory potentiation.
    Keywords: Lavandula officinalis hydroalcoholic extract, Spatial memory, Passive avoidance memory, Healthy memory, Y maze
  • مریم سوری، محمد امین عدالت منش*
    زمینه
    سندروم اوتیسم یک اختلال عصبی پیچیده می باشد. علل اصلی اختلال اوتیسم هنوز به طور کامل شناخته نشده است؛ با این حال نتایج برخی مطالعات حاکی از آن است که تغییر در سطوح سرمی فاکتور رشد مشتق از مغز در اتیولوژی اختلال اوتیسم نقش دارد اما میزان و نحوه ی تغییر این فاکتور تاکنون به صورت قطعی مشخص نشده است. لذا این مطالعه با هدف بررسی سطوح سرمی فاکتور رشد مشتق از مغز و ارتباط آن با آزمون بررسی رفتارهای تکراری در نوزاد رت های مبتلا به اوتیسم انجام گرفته است.
    روش ها
    در این مطالعه از 15 رت ماده باکره استفاده شد که به دو گروه کنترل و آزمون تقسیم شدند و برای ایجاد اختلال اوتیسم در آن ها در روز 5/ 12 حاملگی در معرض والپوریک اسید قرار گرفته بودند استفاده شد. جهت اندازه گیری سطح سرمی فاکتور رشد مشتق از مغز از روش الیزا و برای بررسی تست عملکردی ارزیابی رفتارهای تکراری از تست ماز Y استفاده شد. جهت انجام تجزیه و تحلیل آماری از نرم افزار SPSS نسخه ی 16 استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج این مطالعه نشان داد که در رت های اوتیسمی میانگین سطح این فاکتور به صورت معنی داری افزایش یافته است (P<0.001). همچنین سطوح سرمی فاکتور رشد مشتق از مغز رت های ماده به صورت معنی داری بالاتر از سطوح سرمی این فاکتور در رت های نر بود (P<0.01). ارتباط معنی داری بین سطح سرمی این فاکتور و میزان بروز رفتار تکراری وجود نداشت (P=0.23).
    نتیجه گیری
    به طور کلی می توان نتیجه گیری کرد که سطح سرمی فاکتور رشد مشتق از مغز در بیماری اوتیسم دچار تغییر شده که می تواند در روند بیماری زایی این اختلال نقش داشته باشد. با این وجود، با توجه به وجود نتایج متناقض در خصوص تغییرات سطوح سرمی این فاکتور و نیز ارتباط آن با شدت بیماری، مطالعات بیشتر توصیه می شود.
    کلید واژگان: سندروم اوتیسم, فاکتور رشد مشتق از مغز, ماز Y, سطح سرمی
    Maryam Soori, Mohammad Amin Edalatmanesh*
    Background
    Autism syndrome is a complex neurological disorder. The main causes of autism disorder is not fully understood. However, the results of some studies indicated that change in serum level of brain-derived neurotrophic factor (BDNF) has role in autism etiology but, amount and how to change of this factor in not clear today. The aim of this study was to determine the serum levels of BDNF and its relation with repetitive behaviors test in autistic newborn rats.
    Methods
    In this study we used 15 virgin female rats that divided into 2 case and control groups; for inducing of autism in their newborns, they exposed to Valporic acid on 12.5 of pregnancy. For measuring serum levels of BDNF and evaluation of repetitive behaviors, we used elisa method and Maze Y test, respectively.
    Results
    The results of this study indicated that in autistic rats, median of BDNF serum levels is significantly increase in compare to the control group (P<0.001). Also, in female rats, serum levels of BDNF is significantly higher than male rats (P<0.01). There wasn’t significant relation between serum levels of BDNF and repetitive behaviors (P=0.23).
    Conclusion
    In summary, we concluded that serum levels of BDNF has change in autism syndrome and it can has role in etiology of this disorder. However, according to conflicting results of studies about serum levels of BDNF and it relation with severity of this disorder, more research recommended.
    Keywords: Autism syndrome, brain, derived neurotrophic factor, Maze Y, serum level
  • زهرا تمدن فرد*، لیلی سپهرآرا، حبیب الله جوهری
    مقدمه
    حافظه و نقش کلیدی آن در یادگیری از دیرباز مورد توجه انسان ها قرار داشته است؛ به طوری که آن ها همواره در پی راه هایی بوده اند که باعث تقویت حافظه شود و از کاهش و نقص آن جلوگیری کند. در تحقیق حاضر، اثر عصاره هیدروالکلی دانه کدو بر یادگیری و حافظه موش صحرایی نر بالغ مورد بررسی قرار گرفت.
    روش
    برای این منظور موش های صحرایی نر بالغ با محدوده وزنی 220-180 گرم به 7 گروه هشت تایی تقسیم شدند و در قالب گروه های شاهد، شم (گروه های شاهد و شم آب و غذای معمولی در اختیار داشتند، فقط گروه شاهد یک هفته مانده به انجام آزمایش از آب مقطر به صورت گاواژ استفاده کرد) و تجربی قرار گرفتند. گروه های تجربی روزانه دوزهای 100، 200، 400 و 800 میلی گرم بر کیلوگرم وزن بدن عصاره هیدروالکلی دانه کدو را به مدت 17 روز دریافت کردند و پس از گذشت 12 روز از دریافت عصاره، آموزش شروع شد. عمل تجویز عصاره نیز هم زمان با آموزش انجام گردید و در روز 18 بدون تجویز عصاره، تست حافظه از حیوانات گرفته شد.
    یافته ها
    حافظه فضایی در گروه های دریافت کننده عصاره به طور معنی داری افزایش یافت (0/05 > P) و این افزایش نسبت به گروه شاهد و شم به صورت وابسته به دوز عمل کرد.
    نتیجه گیری
    تجویز عصاره هیدروالکلی دانه کدو به دلیل داشتن اسیدهای چرب امگا (اسید اولئیک و لینولئیک اسید) و ویتامین E و D باعث افزایش حافظه فضایی و یادگیری می شود.
    کلید واژگان: ماز بارنز, حافظه فضایی, یادگیری, اولئیک اسید, لینولئیک اسید
    Zahra Tamadonfard*, Leili Sepehrara, Habibalah Jouhary
    Background and Aims
    Memory and its role in learning have long been of interest to humans. Therefore, human beings have always sought ways to enhance their memory and reduce its deficit. In the present study, the effect of pumpkin seed extract on memory and learning in adult male rats were studied.
    Methods
    The rats (weighing 180-220 g) were divided into 7 groups (n = 8); control, sham (control and sham groups had normal food and water, but a week before the test, the control group received distilled water through oral gavage), and experimental groups. The experimental groups received pumpkin seed extract in doses of 100, 200, 400, and 800 mg/kg of body weight daily for 17 days. Training began 12 days after receiving seed extract. The extract was also administered during training. On day 18, probe trial was performed without the administration of the extract.
    Results
    Results showed that, in the groups receiving the extract, spatial memory increased significantly (P < 0.05); this increase, compared to the control and sham groups, was dose dependent.
    Conclusion
    The results indicate that administration of pumpkin seed extract, due to its content of omega fatty acids (oleic acid, linoleic acid) and vitamins D and E, increases spatial memory and learning.
    Keywords: Barnes maze, Spatial memory, Learning, Oleic acid, Linoleic acid
  • مجید جدیدی، حسین میلادی گرجی، مقدسه مهدی نژاد، حجت الله ترکمندی
    مقدمه
    با افزایش کاربری تلفن همراه در مکان های عمومی، استفاده از دستگاه های مسدودکننده امواج نیز افزایش یافته است، لذا هدف این مطالعه ارزیابی اثر امواج مسدود کننده تلفن همراه بر سطح اضطراب موش سوری بوده است.
    روش ها
    در این طرح از 40 سر موش سوری نر و 40 سر موش ماده با وزن 30-25 گرم استفاده شد و هر دو جنس به صورت تصادفی به 4 گروه آزمایشی (کنترل، تابش 900 مگاهرتز، 1800 مگاهرتز و 1800+ 900 مگاهرتز) تقسیم گردیدند. هر گروه، برای دو ساعت تحت تابش امواج یک دستگاه مسدود کننده تلفن همراه قرار گرفته و سطح اضطراب موش ها در ماز بعلاوه ای مرتفع و در اتاق تاریک و روشن مورد ارزیابی قرار گرفت.
    یافته ها
    تابش امواج مسدود کننده تلفن همراه با فرکانس 900 مگاهرتز در موش های نر باعث کاهش مدت زمان ماندن در اتاق روشن (P=0.008) شد. در حالیکه امواج 1800 مگاهرتز باعث افزایش مدت زمان ماندن در اتاق روشن و بازوی باز در هر دو جنس نر و ماده گردید(P=0.05). همچنین امواج 1800+ 900 باعث افزایش مدت زمان ماندن در اتاق تاریک در موش های سوری ماده(P=0/0001) شد.
    نتیجه گیری
    یافته های تحقیق نشان داد که تابش امواج مسدود کننده تلفن همراه در فرکانس های مختلف، موجب افزایش یا کاهش سطح اضطراب در موش نر و ماده می گردد. لذا این دستگاه نمی تواند بعنوان یک وسیله بی خطر در محیط های عمومی مورد استفاده قرار گیرد.
    کلید واژگان: امواج مسدود کننده تلفن همراه, ماز مرتفع, اتاق تاریک و روشن, موش سوری نر و ماده
    Majid Jadidi, Hossein Miladi, Gorji, Moghadaseh Mahdinezhad, Hojatollah Torkmandi
    Introduction
    With the increase in mobile phone usage in public places، the use of mobile phone jammer has also increased; therefore، the aim of this study was to evaluate the effects of mobile phone jammer on the level of anxiety in mice.
    Methods
    Forty male and 40 female naive mice (25-30 g) were randomly divided into four groups (control، 900 MHz، 1800 MHz and 900+1800 MHz exposures). Animals were exposed to mobile phone jammer radiation for 2 h. Then، anxiety-like behaviors were tested in the elevated plus-maze (EPM) model and light and dark (L/D) box.
    Results
    Results showed that mobile phone jammer exposure at 900 MHz reduced the time spent in the lit side of the L/D box (P = 0. 008) in male mice compared with the control group. While، 1800 MHz waves increased time spent in the lit side of the L/D box and in the EPM open arm as compared to the control group in both male and female mice (P = 0. 05). Also، 1800 + 900 waves increased the time spent in the dark side of the L/D box in the female mice (P = 0. 0001).
    Conclusion
    The results showed that mobile phone jammer radiation at 900 MHz and 900+1800 MHz frequencies increased the level of anxiety in male and female mice، respectively. Thus، it seems that this apparatus cannot be used as a safe device in popular places.
    Keywords: Mobile phone jammer, Elevated plus maze, Light, dark box, male, female mice
  • توراندخت بلوچ نژاد مجرد*، مهرداد روغنی
    زمینه و هدف
    صرع لوب گیجگاهی شایع ترین نوع صرع در انسان است. بیماران مبتلا به این نوع صرع از تشنجات غیرقابل کنترل و اختلال در حافظه رنج می برند. این مطالعه برای ارزیابی اثر تجویز کوآنزیم Q10 بر تشنج، حافظه فضایی کوتاه مدت و برخی از شاخص های استرس اکسیداتیو هیپوکامپ در صرع القا شده به وسیله اسیدکاینیک در موش صحرایی انجام شد.
    روش بررسی
    در این مطالعه تجربی 48 سر موش صحرایی نر به شش گروه شم، گروه شم تحت تیمار با کوآنزیم Q10 10 mg/kg/bw، گروه دریافت کننده اسید کاینیک و گروه های دریافت کننده اسید کاینیک تحت تیمار با کوآنزیم Q10 شامل 2، 5، 10 mg/kg/bw تقسیم شدند. کوآنزیم Q10 به صورت داخل صفاقی و روزانه از یک هفته قبل از تزریق داخل هیپوکامپی اسید کاینیک (μg 4) تجویز شد. رفتار تشنجی موش های صحرایی براساس تقسیم بندی Racine و حافظه فضایی کوتاه مدت با استفاده از درصدر فتار تناوبی در ماز Y تعیین گردید. همچنین میزان مالون دی آلدئید، نیتریت و سوپراکسید دیسموتاز در هیپوکامپ نیز اندازه گیری شد.
    یافته ها
    موش های دریافت کننده اسیدکاینیک تشنجات خودبخودی حاد و مزمن نشان دادند. به علاوه تجویز اسیدکاینیک موجب کاهش درصد رفتار تناوبی (ورودهای موفق و پشت سرهم یا سریالی به داخل تمام بازوها در مجموعه های سه تایی)، افزایش سطح مالون دی الدئید، نیتریت و کاهش فعالیت سوپراکسید دیسموتاز در موش های دریافت کننده اسیدکاینیک در مقایسه با گروه شم شد (P<0.05). پیش درمان موش های دریافت کننده اسیدکاینیک با کوآنزیم Q10، شدت وقوع تشنجات خودبخودی را در آنها کاهش داد (P<0.05). همچنین کوآنزیم Q10 موجب افزایش درصد رفتار تناوب، کاهش میزان مالون دی الدئید و نیتریت شد (P<0.05)؛ ولی در میزان فعالیت آنزیم سوپراکسید دیسموتاز اثر معنی داری نداشت.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد پیش درمان حیوانات دریافت کننده اسیدکاینیک با کوآنزیم Q10 علاوه بر کاهش وقوع تشنجات موجب بهبود حافظه فضایی کوتاه مدت و برخی از شاخص های استرس اکسیداتیو در هیپوکامپ موش صحرایی می شود.
    کلید واژگان: کوآنزیم Q10, اسیدکاینیک, صرع لوب گیجگاهی, ماز Y, مالون دی الدئید, تشنج
    Baluchnejadmojarad T. *, Roghani M.
    Background And Objective
    Temporal lobe epilepsy is the most common type of epilepsy in human. Patients suffer from spontaneous seizures and memory deficiency. This study was done to assess the effect of Co-enzyme Q10 (CoQ10) administration on seizure، short-term spatial memory and stress oxidative indices in hippocampus of kainic acid-induced epilepsy.
    Methods
    In this experimental study، 48 male rats were randomly allocated into six groups: sham-operated; CoQ10 (10 mg/kg/bw) -treated SH; kainate; CoQ10 (2، 5 and 10 mg/kg/bw) treated kainic acid. CoQ10 was intraperitoneally administered daily for one week before intra-hippocampal injection of kainic acid (4µg/kg/bw) in animals.
    Results
    Kainic acid induced chronic and acute spontaneous seizures in animals. Also، kainic acid administration caused a reduction in alternational behavior rate (consecutive or serially entrance into all of arms in triplet set)، increasing of malondialdehide، nitrite level and decreasing of superoxide dismutase activity compared to sham group (P<0. 05). Pre-treatment of kainate rats with CoQ10 decreased rate of spontaneous seizures (P<0. 05). CoQ10 increased alternational behavior rate، decreased malondialdehide and nitrite serum level (P<0. 05). But it had no significant effect on superoxide dismutase activity.
    Conclusion
    Pre-treatment of kainic acid exposed rats with CoQ10 reduced rate of seizures and improved short-term spatial memory and oxidative stress indices in rats.
    Keywords: CoQ10, Kainic acid, Temporal lobe epilepsy, Y maze, Malondialdehyde, Seizure, Rat
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال