به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "هم کشتی" در نشریات گروه "پزشکی"

  • فاطمه محمدعلی، سعید آبرون*، امیر آتشی
    سابقه و هدف

    خون بند ناف منبعی غنی از سلول های بنیادی خونساز است که علاوه بر مزایای فراوان، معایب آن شامل تعداد محدود سلول های بنیادی و پیوندپذیری با تاخیر می باشد. مسلما شناسایی استراتژی هایی که در کنار افزایش تکثیر سلول های بنیادی خونساز یا HSC ، باعث حفظ بنیادینگی آن شوند، می تواند اثربخشی پیوند را افزایش دهد. هدف از این مطالعه، بررسی شرایط کشت مختلف در شرایط هیپوکسی (غلظت اکسیژن 5%) بر بیان ژن های  HOXB4،c-Myc  ، Nanog وSOX2  در سلول های CD34+ خون بند ناف بود.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه مداخله ای، سلول های CD34+ خون بند ناف انسان جداسازی گردید و در محیط کشت بدون سرم در حضور ترکیب سیتوکاینی (TPO، FLT3L ، SCF) با یا بدون حضور سلول های بنیادی مزانشیمی مغز استخوان (MSC) در غلظت اکسیژن 21% و 5% به مدت 7 روز کشت داده شد (در 5 گروه مختلف). در روز 7 بیان ژن های HOXB4 ، c-Myc ، Nanog ، SOX2 با PCR  Real timeمورد بررسی قرار گرفت. آزمایش ها در 3 بار مستقل انجام شد. تجزیه و تحلیل آماری داده ها با استفاده از آزمون ANOVA انجام و 05/0 <p معنادار در نظر گرفته شد.

    یافته ها

    بیشترین بیان ژن های HOXB4 ،c-Myc  ، Nanog و SOX2 در شرایط کشت HSC با MSC مغز استخوان در غلظت اکسیژن 5% بود. نتایج مطالعه افزایش معنادار از نظر آماری در میزان تکثیر و بیان ژن های بنیادینگی را در غلظت اکسیژن 5% در مقایسه با 21% نشان داد.

    نتیجه گیری

    ترکیب سلول های بنیادی مزانشیمی مغز استخوان و غلظت اکسیژن 5% باعث افزایش ظرفیت بنیادینگی HSC می شود و شرایطی شبیه به فضای نیچ را فراهم می آورد.

    کلید واژگان: خون بند ناف, سلول های بنیادی خونساز, سلول های بنیادی مزانشیمی, هم کشتی, هیپوکسی
    F. Mohammadali, S. Abroun*, A. Atashi
    Background and Objectives

    Cord blood (CB) is a rich source of  Hematopoietic stem cells (HSCs). Beside the advantage the main disadvantages of CB are  the limited number of stem cells and delayed engraftment. Identifying strategies to enhance expansion and maintain stemness of HSCs can improve transplant efficiency. The goal of this study was to examine different culture conditions on HOXB4, c-Myc, Nanog, Sox2  gene expression of CB-HSCs.

    Materials and Methods

    In this interventional study, human cord blood CD34+ HSC, were cultured in the serum-free me dium supplemented with cytokines (TPO, FLT3L, SCF) with/without  bone marrow mesenchymal stem cell (MSC) in 21% O2  and 5% O2 for 7 days. In day 7 the expression of, HOXB4, c-Myc, Nanog, Sox2  genes were evaluated by Real time PCR. The data analyzed using the ANOVA test  and Value < 0.05 were considered statistically significant.

    Results

    Highest rates of  HOXB4, c-Myc, Nanog, SOX2 mRNA were seen in coculture of HSC with bone marrow  MSC at 5% O2. Our findings demonstrated  statistically significant increase of expansion and stemness markers in 5% O2 tension versus 21%.

    Conclusions  :

    Bone Marrow (BM) -MSC and 5% O2 combination enhanced stemness of HSC  and better mimicked the niche microenvironment conditions.

    Keywords: Cord Blood, Hematopoietic Stem Cells, Mesenchymal Stem Cell, Coculture, Hypoxia
  • مقدمه

    ارتباط بین تخمک ها و سلول های احاطه کننده آنها نقش عمده ای در جهت پیشرفت میوز و پتانسیل تکوینی تخمک ایفا می کنند.

    هدف

    این مطالعه جهت ارزیابی اثر هم کشتی سلول های کومولوس-گرانولوزای طبیعی (GCCs: Granulosa cumulus cells) با تخمک ها از موش هایی با سندروم تخمدان پلی کیستیک (PCOS: Polycystic ovarian syndrome) طراحی شد.

    مواد و روش ها

    سلول های کومولوس-گرانولوزای طبیعی از 10 موش NMRI ماده بالغ (35-30 گرم، 8-7 هفته) جمع آوری شد و در محیط کشت MEM-α تامین شده با 5% سرم جنین گاوی به مدت 48-24 ساعت کشت داده شدند (cells/well106</sup>×1). سپس، تخمک های حباب زاینده از موش هایی با سندروم تخمدان پلی کیستیک در حضور GCCs طبیعی کشت داده شده (گروه تجربی) و بدون حضور GCCs (گروه کنترل) کشت داده شدند. میزان بلوغ آزمایشگاهی و کیفیت تخمک های PCOs به وسیله ارزیابی بیان ژن TFAM</em> (qReal Time-PCR) و Cx43</em> و ارتباط بین تخمک های PCOs و GCCs طبیعی بعد از 24 ساعت از کشت دنبال شد.

    نتایج

    هم کشتی GCCs طبیعی و تخمک های PCOs در گروه تجربی کمپلکسی بنام کمپلکس  GCCsطبیعی-تخمک PCOs تشکیل داد. میزان بلوغ این کمپلکس ها به طور معنی داری در مقایسه با گروه کنترل افزایش یافت (001/0 >p). تفاوت معنی داری در بیان ژن های Cx43 (001/0 > p) و TFAM (03/0 = p) در گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل پیدا شد. همچنین ارتباط بین تخمک های PCOs و GCCs طبیعی در تصاویر میکروسکوپ الکترونی نگاره مشاهده شد.

    نتیجه گیری

    هم کشتی با GCCs طبیعی منجر به بهبود پتانسیل تخمک های PCOs برای ورود به تقسیمات میوزی می شود که ممکن است منتج به بهبود تکنیک های کمک باروری شود.
     

    کلید واژگان: PCOs, هم کشتی, سلول های کومولوی گرانولوزا, IVM, Cx43
    Amaneh Moradi, Fatemeh Ghasemian*, Farhad Mashayekhi
    Background

    The dialogue between oocytes and their surrounding cells plays a major role in the progress of oocyte meiosis and their developmental potential.

    Objective

    This study aimed to evaluate the effect of co-culture of normal granulosa-cumulus cells (GCCs) with oocytes from polycystic ovarian syndrome (PCOS) mice.</span>

    Materials and Methods

    Normal GCCs were collected from 10 virgin adult Naval Medical Research Institute female mice (30-35 gr, 7-8 wk old), and were cultured in an alpha-minimum essential medium supplemented with 5% fetal calf serum for 24-48 hr (1×106 </sup>cells/well). Then, germinal-vesicle oocytes from PCOS mice were cultured in the presence of cultured normal GCCs (experimental group) and without GCCs (control group). The maturation rate and quality of the PCOS oocytes were examined by evaluating TFAM</em> and Cx43</em> gene expression (qReal Time-PCR) and the connection among PCOS oocytes and normal GCCs after 24 hr of culture.</span>

    Results

    The co-culture of normal GCCs and PCOS oocytes in the experimental group led to the formation of a complex called a PCOS oocyte-normal GCCs complex. The maturation rate of these complexes was significantly increased compared to that of the control group (p ≤ 0.001). A significant difference was also found in the expression of Cx43</em> (p ≤ 0.001) and TFAM</em> (p < 0.05) genes in the experimental group compared with the control group. The connection between PCOS oocytes and normal GCCs was observed in the scanning electron microscope images.

    Conclusions

    Co-culture with normal GCCs improves the capacity of PCOS oocytes to enter meiosis, which may result in the promotion of assisted reproduction techniques.

    Keywords: PCOS, Co-culture, Granulosa-cumulus cells, IVM, Cx43
  • مریم اسلامی، مسعود سلیمانی، منیره عجمی، مریم درویش*
    سابقه و هدف

    امروزه سلول های بنیادی خونساز (HSC) خون بند ناف به دلیل مزایایی چون، در دسترس بودن، توانایی خود نوسازی، تکثیر و تمایز بسیار مورد توجه قرار گرفته اند. محدویت اصلی در استفاده از این سلول ها، تعداد کم آن ها در واحد حجم خون بند ناف می باشد. جهت غلبه بر این محدودیت، کشت توام سلول های خونساز و مزانشیمی (MSCs) مشتق از خون بند ناف یک راهکار کاربردی می باشد. این مطالعه با هدف تکثیر HSC خون بند ناف به صورت هم کشتی با سلول های مزانشیمی مشتق از خون بند ناف بر روی محیط سه بعدی پلی ال لاکتیک اسید پوشیده شده (PLLA) با پروتئین فیبرونکتین می باشد.

    مواد و روش ها

     در این مطالعه تجربی، پس از جداسازی سلول های CD133+ با استفاده از تکنیک MACS، تایید خلوص سلول ها با استفاده از فلوسایتومتری انجام شد. سپس سلول ها بر روی بستر نانوالیاف PLLA کونژوگه با فیبرونکتین (PLLA-Fn) در حضور MSCs (گروه 1)، داربست نانوفیبری PLLA در حضور MSCs (گروه 2) و داربست PLLA (گروه 3) کشت داده شدند. میزان تکثیر، قدرت کلنی زایی و میزان زیست سازگاری سلول ها به ترتیب با استفاده از لام هموسیتومتر، تست سنجش کلنی (CFU assay) و تست MTT در گروه های نامبرده مورد بررسی قرار گرفت.

    یافته ها

    سلول هایی که بر روی داربست PLLA-Fn به صورت توام با MSCs کشت شدند (گروه 1). میزان بیشتری از نشانگر بنیادینگی +CD133 را نسبت به گروه های دیگر دارا می باشند. همچنین قدرت کلنی زایی و میزان زیست سازگاری در این گروه در مقایسه با سایر گروه ها، افزایش معناداری به همراه داشت (05/0 < P).

    استنتاج

    نتایج این مطالعه، بهینه بودن سیستم کشت سه بعدی پوشش داده شده با فیبرونکتین به صورت هم کشتی با سلول های مزانشیمی را جهت تکثیر سلول های CD133+ با حداقل میزان تمایز اثبات نمود.

    کلید واژگان: سلول بنیادی خونساز, سلول بنیادی مزانشیمی, هم کشتی, خون بند ناف, فیبرونکتین
    Maryam Islami, Masoud Soleimani, Monireh Ajami, Maryam Darvish*
    Background and purpose

    Umbilical cord blood (UCB) is a source of Hematopoietic stem cells (HSCs) and has received a lot of attention due to its availability, renewal capacity, proliferation rate, and differentiation potential. The main limitation of using these cells is their low quantity in one unite of UCB. To overcome this, HSCs co-culturing with UCB derived mesenchymal cells (MSCs) is a practical approach. The purpose of this study was the expansion of HSCs together with UCB derived MSCs on a three-dimensional poly L- lactic acid coated with fibronectin.

    Materials and methods

    In this experimental study, after isolation of CD133+ from UCB cells using MACS method, the purity of the isolated cells was carried out by flow cytometry. Then, the cells were seeded on PLLA scaffold coated with fibronectin in presence of mesenchymal cells (group I), the PLLA scaffold in presence of mesenchymal cells (group II), and PLLA scaffold (group III). The proliferation rate, colonization potential and bio-compatibility of the cells were studied using a hemocytometer, CFU assay, and MTT, respectively.

    Results

    The cells co-cuthured with PLLA-Fn scaffold (group I) had a higher proliferation rate of CD133 stemness marker compared to other groups. Also, the colonization of the cells and scaffold׳s biocompatibility was significantly higher in this group compared to other groups. (P <0.05).

    Conclusion

    The study proved that the optimal 3D culture system in PLLA scaffold coated with fibronectin co-cultured with MSCs could reproduce minimum differentiation of CD133 + cells.

    Keywords: HSC, MSC, Co-culture, UCB, Fibronectin
  • داود نجفی، عزتاللهفتحی*، راحله فرحزادی
    سابقه و هدف
    مقاومت دارویی در لوسمی میلوئیدی مزمن، یکی از چالش ها در درمان این بیماری می باشد. در این مطالعه با هدف القای آپوپتوز در سلول های رده سلولی K562 (لوسمی میلوئیدی مزمن) و سلول های بنیادی مزانشیمی مشتق از مغز استخوان رت (rBMSCs) جهت بررسی مارکر های سطح سلولی CD33 و CD34 و هم چنین درصد آپوپتوز صورت گرفته، هم کشتی این دو رده سلولی انجام شد.
    مواد و روش ها
    در یک مطالعه تجربی، پس از جداسازی rBMSCs ، این سلول ها به لحاظ تمایز به استخوان، چربی و غضروف شناسایی و هم چنین از نظر بیان مارکر های سطحی CD90 ، CD105 ، CD45 و CD56تعیین ماهیت شدند. سپس سلول های K562 جهت بررسی مارکر های سطح سلولی CD33 و CD34 و آپوپتوز با استفاده از روش فلوسیتومتری جمع آوری گردیدند.
    یافته ها
    نتایج حاصل از ایمنوفنوتایپینگ سلول ها حاکی از بیان مثبت CD90 و CD105 و بیان منفی CD45 و CD56 بوده و بیان مارکر های سطح سلولی CD33 و CD34 در رده سلولی K562 در حضور rBMSCs به ترتیب به میزان 2/45% و 5/76% افزایش یافت. القای آپوپتوز در رده سلولی K562 به طور معنادار و به میزان 6/56% در مقایسه با گروه کنترل افزایش نشان داد (05/0 p<).
    نتیجه گیری
    مطالعه حاضر نشان داد، هم کشتی رده سلولی K562 با rBMSCs سبب افزایش معنادار در میزان بیان مارکر های سطح سلولی CD33 و CD34 و القای آپوپتوز در رده سلولی K562 می شود. این تاثیر می تواند از طریق فاکتور ها و سیتوکاین های مترشحه از سلول های بنیادی مزانشیمی باشد. هر چند که ارزیابی بهتر این سیتوکاین ها از نظر نوع آن ها در مطالعه های آینده توصیه می شود.
    کلید واژگان: لوسمی میلوئیدی مزمن, سلول های بنیادی مزانشیمی مغز استخوان, آپوپتوز, هم کشتی
    Davood Najafi Dr., Ezzatollah Fathi Dr.*, Raheleh Farahzadi Dr.
    Background and Objectives
    Drug resistance is one of the main challenges in the treatment of chronic myeloid leukemia (CML). In this study, with the aim of inducing apoptosis in K562 cell line (CML), this cell line was co-cultured with rat bone marrow mesenchymal stem cells (rBMSCs). Then, the rate of apoptosis as well as cell surface markers expression of CD33 and CD34 in the K562 cells line was evaluated.

    Materials and Methods
    In this experimental study, after isolating rBMSCs, the multilineag differentiation capacity of rBMSCs as well as the mesenchymal stemness of these cells was identified by evaluation of CD90, CD105, CD45, and CD56 cell surface. Then, the K562 cells were subjected for evaluation of CD33 and CD34 cell surface markers and apoptosis using a flow cytometry technique.

    Results
    Immunophenotyping of the cells indicated positive expression of CD90 and CD105 and negative expression of CD45 and CD56. The expression of CD33 and CD34 cell markers in the K562 cell line was increased 45.2% and 76.5%, respectively. Also, induction of apoptosis in the K562 cell line significantly increased (56.6%) compared to the control (p < 0.05).

    Conclusions
    Briefly, this study showed that the co-culturing of the K562 cells line with rBMSCs causes significant increase in the expression of CD33 and CD34 cell surface markers as well as induction of apoptosis in the K562 cells (p < 0.05). This effect can be through the secreted factors and cytokines of rBMSCs; however, better evaluation in terms of type of cytokines is recommended in the future studies
    Keywords: Myeloid Leukemia‘Chronic, Bone Marrow Stromal Cells, Apoptosis, Co-culture
  • امیرحسین بقایی *، کاظم مهان پور
    زمینه و هدف
    سرب از جمله فلزات سنگین و خطرناک برای سلامت انسان است . این پژوهش با هدف بررسی گیاه پالایی سرب توسط رقم جدید ایرانی ذرت (رقم ماکسیما) و شبدر سفید در کشت منفرد و مخلوط در یک خاک آلوده به سرب انجام شده است.
    روش بررسی
    تیمارهای آزمایش شامل کشت مخلوط ذرت و شبدر سفید (تراکم 10 و 20) و تک کشتی ذرت و شبدر سفید (با تراکم 10 و 20) در یک خاک آلوده به سرب (mg Pb (kg soil)-1 800) طی60 و 90 روز پس از شروع آزمایش بود. غلظت سرب گیاه و خاک توسط دستگاه جذب اتمی اندازه گیری شد.
    یافته ها
    غلظت سرب در ریشه و اندام هوایی ذرت و شبدر سفید در سیستم کشت مخلوط نسبت به سیستم تک کشتی افزایش یافت. علاوه بر آن، افزایش نسبت تراکم شبدر سفید از 10 به 20 در سیستم کشت مخلوط باعث افزایش معنی دار غلظت سرب ریشه و ساقه گیاه ذرت و شبدر سفید شد. بیشترین ضریب انتقال سرب (TF) و غلظت سرب در اندام هوایی گیاه مربوط به گیاه شبدر سفید 90 روز پس از شروع آزمایش در کشت مخلوط ذرت و شبدر سفید ( با تراکم 20) بود.
    نتیجه گیری
    نتایج این پژوهش افزایش سه برابری جذب سرب در اندام هوایی ذرت در سیستم کشت مخلوط ذرت با شبدر سفید در تراکم 20 را نسبت به سیستم تک کشتی نشان داد.
    کلید واژگان: کشت مخلوط, تک کشتی, سرب, ذرت, گیاه پالایی
    Ah Baghaie *, K. Mahanpoor
    Background And Objective
    Lead is a dangerous heavy metal for human health. This research was conducted to study the potential of a new Iranian corn (Maxima CV.) and white clover in monoculture and mixed culture for phytoremediation of Pb in a Pb polluted soil.
    Materials And Methods
    The experimental treatments consisted of corn and white clover in a mixed culture (with 10 and 20 plant density) and either corn or white clover in a monoculture system (with 10 and 20 plant density) in a Pb polluted soil (800 mg Pb (kg soil)-1) at 60 and 90 days of experiment. Plant and soil Pb concentration were measured using atomic absorption spectroscopy.
    Results
    Root and shoot Pb concentration of corn and white clover were significantly increased in a mixed culture system relative to mono culture system. In addition, the increase of white clover density from 10 to 20 in a mixed culture system caused a significant increased Pb concentration in root and shoot of corn and white clover. The highest Pb translocation factor (TF) and shoot Pb concentration were observed in white clover in a mixed culture of corn and white clover (with 20 plants density).
    Conclusion
    The results of this study showed that the Pb concentration of corns shoot in a mixed culture system with corn and white clover (20 densities) was three times higher than that of the monoculture system.
    Keywords: Mixed culture, Monoculture, Lead, Corn, Phyto remediation
  • لیلا ناصری، نوشین امیرپور، حمید بهرامیان، حسین صالحی
    مقدمه
    سلول های بنیادی مشتق از چربی انسان (Human adipose-derived stromal/stem cells یا hADSCs) جمعیتی از سلول ها هستند که از بافت چربی استخراج می شوند. hADSCs توانایی تمایز به انواع سلول ها را دارند و می توانند عوامل رشد مختلف را ترشح کنند که بر سلول های مجاور اثرگذار باشند. مطالعات قبلی، تاثیر این سلول ها و محیط آن ها را بر روی عصب نشان داده اند. از آن جایی که مطالعه ای در مورد تاثیر hADSCs بر روی سلول های شبکیه انجام نشده بود، هدف از انجام این مطالعه، بررسی تاثیر این سلول ها و محیط ترشحی آن ها بر رشد و مهاجرت سلول های شبکیه در محیط آزمایشگاهی می باشد.
    روش ها
    در این مطالعه، پس از دریافت رضایت نامه، سلول های بنیادی از بافت چربی بیماران جداسازی، کشت و سپس پاساژ داده شد. شبکیه ی رت پس از جداسازی، در ظرف های کوت شده قرار گرفت و پس از تهیه ی محیط رویی از hADSCs، شبکیه با سلول ها و همچنین، محیط رویی آن ها هم کشتی داده شد و میزان بقا و مهاجرت سلول ها بررسی گردید.
    یافته ها
    گروه های هم کشتی شبکیه با hADSCs و محیط ترشحی آن ها دارای تفاوت معنی داری (050/0 > P) در بقا و مهاجرت سلول های شبکیه در روزهای 7 و 14 نسبت به روز یک و گروه شبکیه (شاهد) بودند.
    نتیجه گیری
    در این مطالعه مشخص شد که hADSCs و محیط رویی آن ها می توانند باعث افزایش میزان بقا و مهاجرت سلول های شبکیه به سمت اطراف شوند و امید است که در آینده بتوان از آن ها برای درمان بیماری های چشم استفاده کرد.
    کلید واژگان: سلول های بنیادی مشتق از چربی انسان, شبکیه, محیط رویی, هم کشتی
    Leila Naseri, Noushin Amirpour, Hamid Bahramian, Hossein Salehi
    Background
    Human adipose-derived stem cells (hADSCs) are population of cells isolated from adipose tissue. hADSCs have ability to differentiate along multiple cell lineages and secret verity of growth factors, which affect the neighboring cells. Previous studies had assessed the effects of hADSCs and their conditioned medium on neural cells. To our knowledge, there were no studies done on the effects of hADSCs on retinal cells in vitro. Therefore, the aim of this study was to investigate the effect of hADSCs and their conditioned medium on retinal cell survival and migration in vitro.
    Methods
    The adipose tissue samples were obtained from a healthy donor after signing the consent. The stem cells were isolated and expanded through several subcultures. Rat retinal explants were isolated and cultured on coated wells. Retinal explants were co-cultured with hADSCs (direct) and their conditioned medium (indirect) for 1, 7 and 14 days.
    Findings: There were significant differences (P
    Conclusion
    These data suggest that hADSCs and their conditioned medium improve retinal cell survival and migration in vitro culture environment. We hope that our study paves the way to use these cells for treatment of retinal degenerative diseases.
    Keywords: Human adipose-derived stem cells (hADSCs), Retina, Conditioned medium, Co-culture
  • مهری حاجی آقایی، فاطمه رضایت، نازنین قاسمی، امین سلیمانیان، مهرناز مصداقی، نریمان مصفا *، فهیمه رمضانی تهرانی
    مقدمه
    سندرم تخمدان پلی کیستیک به عنوان یک وضعیت پیش التهابی شناخته می شود که پیشرفت انحراف متابولیک و اختلال عملکرد تخمدان را در این بیماری پشتیبانی می کند. التهاب مزمن و سطوح افزایش یافته ی آندروژن ها در این بیماران و تاثیر آن بر سیستم ایمنی، امکان ایجاد شرایطی برای اختلال در فعالیت ضد توموری و در نتیجه بروز بدخیمی ها، از جمله سرطان تخمدان، را فراهم می آورد.
    مواد و روش ها
    سلول های تک هسته ای خون محیطی مربوط به پنجاه نمونه ی بیمار و سالم به روش گرادیان غلظتی تخلیص شدند. در مدل هم کشتی، سل لاین های توموری تخمدان SKOV3 و A2780 در مجاورت با سلول های تک هسته ای به کمک سیستم ترانس ول، در دو بازه ی زمانی 48 و 72 ساعت، تکثیر سلولی لنفوسیت ها، غلظت سایتوکاین TNF-α و درصد لنفوسیت های سایتوتوکسیک مورد سنجش قرار گرفتند.
    یافته ها
    پاسخ تکثیری سلول های اجرایی در طی تحریک با سل لاین های توموری، با وجود کمتر بودن میانگین در گروه سالم، از لحاظ آماری تنها اختلاف معنی داری را در زمان 72 ساعت نسبت به زمان 48 ساعت در هر دو گروه نشان داد (01/0P<). ترشح TNF-α، طی هم کشتی با سل لاین A2780 در گروه مبتلایان و زمان 48 ساعت، افزایش معنی داری نسبت به گروه سالم داشت (05/0P<).
    نتیجه گیری
    وجود التهاب مزمن در بیماران PCOS، افزایش پاسخ تکثیری سلول های اجرایی و نیز سطح ترشحی TNF-α، نسبت به گروه سالم، را مورد تایید قرار می دهد. با این وجود، افزایش احتمال ابتلا به بدخیمی ها در بیماران مبتلا به PCOS، نیازمند بررسی پاسخ های ضد توموری با حجم نمونه وسیع تری است.
    کلید واژگان: سندرم تخمدان پلی کیستیک, التهاب مزمن, سرطان تخمدان, سلول های لاین توموری تخمدان, A2780, SKOV3, هم کشتی
    Mehri Hajiaghayi, Fatemeh Rezayat, Nazanin Ghasemi, Amin Soleymanian, Mehrnaz Mesdaghi, Dr Nariman Mosaffa *, Dr Fahimeh Ramezani Tehrani
    Introduction
    Polycystic ovarian syndrome (PCOS) is a proinflammatory state that underpins the development of metabolic aberration and ovarian dysfunction in the disorder. Chronic inflammation and increased levels of androgens in these patients and their impact on the immune system, may be able to disrupt antitumor activity and thus increase the risk of developing malignancies including ovarian cancer.
    Materials And Methods
    Peripheral blood mononuclear cells of 50 patients with PCOS and healthy controls were purified by Ficoll density gradient centrifugation. We then measured cell proliferation and concentrations of cytokines TNF-α at different time intervals (48 and 72 hours) after co-culture of ovarian (SKOV3, A2780) and breast (MCF-7, MDA-468) tumor cell lines with PBMC in indirect contact of transwell system.
    Results
    Proliferative response of executive cells during stimulation with tumor cell lines after 48 hours was not statistically significant between patients and healthy controls. Between the 2 groups, proliferation rates at the end of 72h were significantly higher than after 48h (P
    Conclusion
    Our findings confirmed that, compared to healthy individuals low levels of chronic inflammation in patients with PCOS exhibit increased proliferative response of immune cells and TNF-α levels. An increased risk of cancers in patients with PCOS however requires investigation of other aspects of anti-tumor responses in vitro, with larger sample sizes.
    Keywords: Polycystic ovarian syndrome, Chronic inflammation, Ovarian tumor cell lines, SKOV3, A2780, Co, culture
  • فاطمه رضایت، مهری حاجی آقایی، نریمان مصفا*، فهیمه رمضانی تهرانی، مهرناز مصداقی
    مقدمه
    سندرم تخمدان پلی کیستیک (PCOS) یکی از شایع ترین اختلالات غددی در بانوان است. حضور سیستمیک انواع سایتوکاین های التهابی، به ویژه TNF-α، در این مبتلایان دلیل عمده برای وقوع اختلالات ایمونولوژیک است. بسیاری از تظاهرات PCOS، از جمله ناباروری، هایپراندروژنیسم، چاقی و التهاب مزمن، جزو عوامل خطر برای سرطان پستان در نظر گرفته می شوند. خطر شکل گیری سرطان پستان در بانوان مبتلا به PCOS در برخی مطالعات اپیدمیولوژیک در حال بررسی است. در این پژوهش، از طریق هم کشتی سلول های تک هسته ای خون محیطی (PBMCs) مبتلایان به PCOS با سلول های رده توموری پستان، جنبه ای از پاسخ ضد توموری این سلول ها مورد ارزیابی تجربی و آزمایشگاهی قرار گرفت.
    مواد و روش ها
    سلول های تک هسته ای (PBMCs) از 50 نمونه ی خون محیطی (در دو گروه مبتلا به PCOS و افراد سالم) به وسیله ی گرادیان فایکول جداسازی و تخلیص شدند. رده های توموری پستان (MDA-MB-468 و MCF-7) به عنوان سلول های هدف کشت شدند و در مجاورت با سلول های تک هسته ای، در سیستم هم کشتی ترانس ول قرار گرفتند. در فواصل زمانی 48 و 72 ساعت پس از هم کشتی، تکثیر سلولی با تست تکثیر سلولی بروموداکسی یوریدین بررسی شد. تعیین درصد لنفوسیت هایCD3+ CD8+ به عنوان سلول های اجرایی، به وسیله ی تکنیک فلوسایتومتری انجام گرفت.
    یافته ها
    پاسخ تکثیری PBMCs، پس از 48 ساعت هم کشتی با سلول های لاین توموری MDA-468 (002/0P=) و MCF-7 (021/0P=) به طور معنی داری در گروه مبتلا به PCOS نسبت به گروه سالم بیشتر بود. تفاوت قابل توجهی در تعداد سلول های T CD3+CD8+ بین گروه های سالم و مبتلا مشاهده نشد (05/0P>)، اما پس از 72 ساعت هم کشتی، درصد سلول های T CD3+CD8+ در بیشتر نمونه ها افزایش یافت. تفاوت معنی داری بین نتایج حاصل از هم کشتی با MDA-468 و MCF-7 در هیچ کدام از تست ها مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    آستانه ی تحریک سول های تک هسته ای بانوان مبتلا به PCOS کاهش یافته است و تفاوت بین دو گروه سالم و مبتلا به PCOS از لحاظ قدرت تکثیر سلول های اجرایی می تواند به دلیل وجود وضعیت التهابی مزمن در این مبتلایان باشد.
    کلید واژگان: سندرم تخمدان پلی کیستیک, سرطان پستان, هم کشتی, لنفوسیت های C D3+ CD8+, BrdU
    Rezayat F., Hajiaghaei M., Mosaffa N., Ramezani Tehrani F., Mesdaghi M
    Introduction
    Polycystic ovary Syndrome (PCOS) is one of the most prevalent endocrinology disorders in women, in whom the state of systemic inflammatory cytokines, especially TNF- is the main reason for immunological disturbances. Some PCOS manifestations such as infertility, hyperandrogenism, obesity and chronic inflammation are considered as risk factors for breast cancer. The risk of developing breast cancer in women with PCOS is being investigated in some epidemiological studies. In this research, the ability of peripheral blood mononuclear cells (PBMCs) of women with PCOS to develop antitumor response was studied and evaluated using an experimental co-culture approach between PBMCs and breast tumor cell lines.
    Materials And Methods
    PBMCs were isolated from 50 heparinized venous blood samples (patient and healthy groups) by density gradient centrifugation byficoll. Breast cancer cell lines (MDA-MB-468 and MCF- 7) were incubated as two target cells and were cultured adjacent to PBMCs in a transwell coculture system. At different time intervals (48 and 72 hours) after co-culture, the proliferation rate of the effectors cells was evaluated by the BrdU cell proliferation assay. Determination of T CD3࠿ lymphocytes was determined by flow cytometry.
    Results
    The proliferation of PBMCs after 48 hours of co-culture with MDA-468 (P=0.002) and MCF-7 (P=0.021) was significantly higher in the PCOS group compared to healthy controls. No pronounced differences were observed in T CD3࠿ cell numbers between the PCOS group and healthy controls (P>0.05) although T CD3࠿ percentage increased after 72 hours of co-culture in most samples. There was no statistically significant difference between MDA-468 and MCF-7 co-cultures in any of the tests.
    Conclusion
    The stimulation threshold for mononuclear cells was reduced in women with PCOS. Differences between proliferation responses of PCOS and control groups may be caused by a chronic inflammatory condition in these patients.
    Keywords: Polycystic ovarian syndrome, Breast cancer, co, culture, CD3+CD8+, BrdU
  • طیبه رستگار، مهریار حبیبی رودکنار، ثریا پروری، مریم باعزم*
    مقدمه

    سلول های سرتولی نقش محوری در ایجاد محیط مناسب جهت خودنوزایی و متعهد شدن سلول های بنیادی اسپرماتوگونی جهت تمایز ایفا می کنند. بقای سلول های بنیادی اسپرماتوگونی و یا القای اسپرماتوژنز در محیط آزمایشگاه ممکن است یک روش درمانی جهت درمان ناباروری افراد مذکر محسوب شود.

    هدف

    این مطالعه نقش LIF را در تکثیر سلول های بنیادی اسپرماتوگونی و عملکرد سلول های سرتولی را در تکثیر و تمایز این سلول ها مورد ارزیابی قرار داده است.

    مواد و روش ها

    سلول های بنیادی اسپرماتوگونی از بیضه موش های نر بالغ با تکنیک جداسازی با میدان مغناطیسی و آنتی بادی برعلیه آنتی ژن 1 سلول های تیموسی جدا گردید. از طرف دیگر سلول های سرتولی هم با استفاده از پلیت های پوشیده شده با لکتین جداسازی شدند. سلول های بنیادی اسپرماتوگونی در حضور و عدم حضور LIF بر روی سلول سرتولی به مدت 7 روز کشت داده شدند. تاثیر این شرایط بر روی سلول های بنیادی اسپرماتوگونی از نظر بیان ژنهای میوزی و پس میوزی با روش واکنش زنجیره ای پلیمراز معکوس و همچنین از نظر ساختار میکروسکوپی مورد ارزیابی قرار گرفت.

    نتایج

    نتایج نشان داد که سلول هایی که با سلول سرتولی در حضور LIF هم کشتی یافته بودند کلونی هایی را بر روی لایه سلولهای سرتولی تشکیل دادند. این کلونی ها فعالیت آلکالین فسفاتازی داشته و ژن های اختصاصی سلول های بنیادی اسپرماتوگونی را بیان می کردند. سلول های بنیادی اسپرماتوگونی در غیاب LIF تمایل زیادی جهت تکثیر از خود نشان ندادند و ژنهای میوزی و پس میوزی را بیان کردند و همچنین این سلول ها ژن های اختصاصی سلول های بنیادی اسپرماتوگونی را بیان نکردند (05/0≥p).

    نتیجه گیری

    یافته های ما نشان داد که هم کشتی سلول های بنیادی اسپرماتوگونی به همراه سلول سرتولی شرایطی را جهت تکثیر و تمایز کارآمد جهت درمان ناباروری مردان فراهم می کند.

    کلید واژگان: سلول های بنیادی اسپرماتوگونی, سلول سرتولی, تکثیر, تمایز, هم کشتی, فاکتور مهارکننده لوسمی
    Rastegar T., Habibi Roudkenar M., Parvari S., Baazm M.*
    Background

    Sertoli cells play a pivotal role in creating microenvironments essential for spermatogonial stem cells (SSCs) self-renewal and commitment to differentiation. Maintenance of SSCs and or induction of in vitro spermiogenesis may provide a therapeutic strategy to treat male infertility.

    Objective

    This study investigated the role of luekemia inhibitory factor (LIF) on the propagation of SSCs and both functions of Sertoli cells on the proliferation and differentiation of these cells.

    Materials And Methods

    SSCs were sorted from the testes of adult male mice by magnetic activated cell sorting and thymus cell antigen 1 antibody. On the other hand, isolated Sertoli cells were enriched using lectin coated plates. SSCs were cultured on Sertoli cells for 7 days in the absence or presence of LIF. The effects of these conditions were evaluated by microscopy and expression of meiotic and post meiotic transcripts by reverse transcriptase polymerase chain reaction.

    Results

    Our data showed that SSCs co-cultured with Sertoli cells in the presence of LIF formed colonies on top of the Sertoli cells. These colonies had alkaline phosphatesase activity and expressed SSCs specific genes. SSCs were enjoyed limited development after the mere removal of LIF, and exhibiting expression of meiotic and postmeiotic transcript and loss of SSCs specific gene expression (p< 0.05).

    Conclusion

    Our findings represent co-culture of SSCs with Sertoli cells provides conditions that may allow efficient proliferation and differentiation of SSCs for male infertility treatment.

    Keywords: Spermatogonial stem cells, Sertoli cell, Proliferation, Differentiation, Co, culture, Luekemia inhibitory factor
  • شکریه احسانی، مژده صالح نیا، نسیم قربانمهر
    هدف
    بررسی تاثیر سیستم هم کشتی سلولهای لوله فالوپ موش بر تکثیر سلول های بنیادی استرومای آندومترانسانی
    مواد و روش ها
    سلول های آندومتراز نمونه های هیسترکتومی استخراج شد. سپس سلول های با استفاده از روش هضم آنزیمی و کلاژناز تیپ 3 جداسازی شدند و پس از آن سلولها به ترتیب از فیلترهایی به ابعاد mμ150 و 45 عبور داده شد و در محیط کشت DMEM+F12 کشت شدند. در پایان پاساژ چهارم برای تایید ماهیت مزانشیمی سلولها، از مارکر CD90 استفاده شد و سلولهای CD90 مثبت با استفاده از تکنیک فلوسایتومتری بررسی شدند. سپس سلولهای حاصل از کشت مرحله چهارم در دو گروه مورد استفاده قرار گرفت. در یک گروه، پس از کشت سلول های لوله فالوپ موش و تهیه تک لایه از آنها، سلولها با میتومایسین c غیر فعال شده و به عنوان لایه پشتیبان مورد استفاده قرار گرفتند و در گروه دیگر به تنهایی کشت شدند. نرخ تکثیر در هر دو گروه (سلول های بنیادی آندومتر بدون هم کشتی با لوله فالوپ و با هم کشتی(با استفاده از آزمون MTT بررسی و سپس مقایسه شدند.
    یافته ها
    سلول های آندومتر انسانی 24 ساعت پس از کشت به کف فلاسک چسبیدند و با گذشت 72 ساعت این سلول ها دوکی شکل شده و از نظر مورفولوژی شبیه به سلول های فیبروبلاست شدند. میزان سلول های CD90 مثبت در انتهای پاساژ چهارم 08 /0 ± 26/ 94% بود. نرخ تکثیر در سلول های بنیادی استرومای آندومتر تحت هم کشتی و سلول های بنیادی بدون هم کشتی با لوله فالوپ به ترتیب 015/ 0 ± 1/1 و 17/ 0 ±17/ 1 بود. و بین این دو گروه تفاوت معنی دار دیده نشد.
    نتیجه گیری
    هم کشتی با سلول های لوله فالوپ موش تاثیری بر افزایش تکثیر سلول های بنیادی استرومای آندومتر ندارد.
    کلید واژگان: سلول های لوله فالوپ موش, هم کشتی, سلول های بنیادی آندومتر انسانی
    Shokreieh Ehsani, Mojdeh Salehnia, Nasim Ghorbanmehr
    Aims
    To evaluate the effect of mouse fallopian tube cell co-culture on the proliferation of human endometrial stromal cells.
    Materials And Methods
    The endometrial cells were collected from the uterus under hysteroscopy. Then the cells were isolated withcollagenase type 3 and passed within the filters with 150 and 40 micrometer sizes respectivelyand then the isolated cells were cultured in DMEM/F12 medium. Percentage of CD90 positive cells were evaluated using flowcytometry at the end of fourth sub culture.. The endometrial cells then were co-cultured with mitomycin C-treated cells of mouse fallopian tube as experimental group and were cultured without feeder layer as control group. The proliferation rate of cells in both co-cultured and control groups were compared using MTT assay
    Results
    The endometrial cells were adhered to the floor of plate after 24 hours and they have spindle shape after 72 hours similar to the fibroblast. The rate of CD90 positive cells at the fourth passage was % 94.26 ± 0.08. The proliferation rate of co-cultured and control groups were 1.1 ± 0.015 and 1.17 ± 0.17 respectively and there was no significant difference between these groups.
    Conclusion
    Co-culture of mouse fallopian tube cells with endometrial stem cells had no effect on their proliferation rate.
    Keywords: Human endometrial stem cell, Co, culture, Mouse fallopian tube
  • سمانه فرهادی محلی، رمضان خان بابایی
    سابقه و هدف
    بلوغ تخمک در شرایط آزمایشگاهی روش مناسبی برای درمان ناباروری است که استفاده کلینیکی آن به واسطه موفقیت پایین با محدودیت مواجه است. لذا این مطالعه با هدف بررسی تاثیر همکشتی جوانه دمی جنین موش بر بلوغ تخمک های نارس موش طراحی شده است.
    مواد و روش ها
    تخمک های نابالغ از موش های ماده نژاد NMRI 48 ساعت بعد از تزریق IU 5/7 از PMSG (pregnant mare serum gonadotropin) به دست آورده شدند. تخمک ها در محیط α-MEM حاوی ده درصد FBS به چهار گروه تقسیم شدند. محیط بلوغ برای گروه کنترل مثبت حاوی 7.5 واحد بین المللی در میلی لیتر hCG، برای گروه کنترل منفی فاقد hCG و برای گروه های آزمایش 1 و 2 حاوی محیط گروه کنترل منفی با هم کشتی جوانه دمی جنین 10.5- 9.5 و 13-12 روزه موش بود. تخمک های هر گروه در انکوباتور CO2 دار کشت شدند. بلوغ تخمک ها با استفاده از میکروسکوپ معکوس پس از 24 ساعت ثبت شد. تجزیه و تحلیل داده های خام به وسیله نرم افزار SPSS، Anova انجام گرفت.
    یافته ها
    میزان بلوغ آزمایشگاهی در گروه های کنترل مثبت، کنترل منفی، گروه تجربی یک و دو به ترتیب 52، 48، 66 و 50 درصد بود که این میزان افزایش معنی داری (P<0.05) را در تخمک های متافاز میوز II در گروه تجربی یک (در حضور جوانه دمی جنین موش 10.5-9.5 روزه) نسبت به گروه کنترل منفی و گروه تجربی دوم نشان داد.
    استنتاج
    هم کشتی تخمک با جوانه دمی جنین موش 10.5-9.5 روزه، بلوغ تخمک نابالغ را افزایش می دهد.
    کلید واژگان: آزمایشگاهی, جوانه دمی, هم کشتی, تخمک های نابالغ موش
    Samaneh Farhadi Mahalli, Ramazan Khanbabaee
    Background and
    Purpose
    In vitro maturation of oocyte is a promising technology in treatment of infertility, however, its clinical application is still limited due to poor success rate. This study was devised to evaluate the effect of mouse embryo tail bud co-culture on maturation of immature mouse oocyte.
    Materials And Methods
    Immature oocytes were recovered from NMRI female mice 48hr after injection of 7.5 IU PMSG (pregnant mare serum gonadotropin). Oocytes were divided into four groups in α-MEM medium containing 10% FBS. The maturation medium for positive control group contained hCG, while for negative control group it was without hCG. In experimental groups 1 and 2 the maturation medium contained no hCG, but 9.5-10.5 and 12-13 days mouse embryo tail bud. The oocytes in each group were cultured in CO2 incubator. The oocytes maturation was recorded under an invert microscope after 24 hr. Data analysis was performed applying ANNOVA in SPSS.
    Results
    In vitro maturation rate in positive control group, negative control group, experimental groups 1 and 2 were 52, 48, 66 and 50%, respectively. These rates indicated a significant increase in matured MII oocytes (in the presence of 9.5-10.5 days mouse embryo tail bud) than those of the negative control group and the second experimental group (P<0.05).
    Conclusion
    Co-culture of oocyte with 9.5-10.5 days mouse embryo tail bud, increased the maturation rate of immature oocyte
    Keywords: In vitro maturation, tail bud, co, culture, mouse immature oocyte
  • منا گرجی، بتول هاشمی بنی، حمید بهرامیان، حسین صالحی، راضیه علی پور، مریم علی اکبری
    مقدمه
    به دلیل افزایش میزان سرطان در جوامع انسانی، دانشمندان روش های گوناگونی از قبیل شیمی درمانی و دارو درمانی را جهت مبارزه با سرطان به کار گرفته اند، اما این روش ها به دلیل عود مکرر و مقاومت دارویی به صورت کامل جوابگو نیست. به همین دلیل، در سال های اخیر علاوه بر روش های دیگر، سلول درمانی نیز در درمان سرطان مورد توجه قرار گرفته است. از آن جا که در بررسی تاثیر سلول های بنیادی بر سلول های توموری نتایج متناقضی به دست آمده است، این مطالعه با هدف بررسی میزان تکثیر و بقای رده ی سلولی سرطانی 562K در شرایط هم کشتی با سلول های بنیادی پالپ دندان شیری انجام شد.
    روش ها
    سلول های بنیادی حاصل از پالپ دندان های شیری افتاده، از دانشکده ی دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان و سلول های 562K از انستیتو پاستور تهیه و کشت داده شد. هم کشتی مستقیم سلول های بنیادی با 562K در زمان های 48 و 96 ساعت با نسبت سلولی 1 به 10، 10 به 1 و 1 به 1 صورت پذیرفت. لازم به ذکر است تعداد سلول های توموری در تمام گروه های آزمایشی یکسان انتخاب گردید. بررسی میزان تکثیر و بقای سلول های توموری، با روش های رنگ آمیزی تریپان بلو و MTT (Microculture tetrazolium test) انجام گرفت.
    یافته ها
    مقایسه ی نتایج MTT در گروه های مختلف پس از 48 و 96 ساعت هم کشتی، نشان داد که با افزایش دانسیته ی سلول های بنیادی نسبت به توموری، میانگین تکثیر سلول های توموری کاهش یافت. در گروه اول که نسبت سلول های بنیادی مشتق از پالپ دندان 10 برابر سلول های 562K بود، میزان تکثیر سلول های سرطانی حداقل (6/0 = Optical density) و در گروه سوم که سلول های بنیادی مشتق از پالپ دندان با دانسیته ی 1/0 سلول های 562K کشت داده شد، حداکثر (6/1 = Optical density) تکثیر سلول های توموری به دست آمد (050/0 ≥ P). نتایج شمارش سلولی با رنگ آمیزی تریپان بلو، مطابق نتایج پیش گفته بود.
    نتیجه گیری
    در شرایط هم کشتی، افزایش نسبت سلول های بنیادی به سلول های سرطانی 562K بر روند تکثیر سلول های 562K تاثیر بازدارندگی دارد.
    کلید واژگان: سلول بنیادی پالپ دندان, سلول های توموری 562K, هم کشتی
  • معصومه بزاز، جلیل فلاح مهرآبادی، مهدی مهدوی، مهدی زین الدینی
    مقدمه
    فن آوری تهیه ی آنتی بادی بر پایه ی تک سلول B روشی نوین در تهیه ی آنتی بادی مونوکلونال انسانی محسوب می گردد. مهم ترین بخش این فن آوری، کشت طولانی مدت پلاسماسل جدا شده از خون جهت ترشح آنتی بادی است. با توجه به این که دلیل زنده ماندن طولانی مدت پلاسماسل ها در مغز استخوان حضور سیگنال های اطراف آن ها است، جهت کشت پلاسماسل درشرایط In vitro لازم است این سیگنال ها به واسطه ی حضور یک لایه سلول تغذیه کننده تامین شوند. به نظر می رسد که از میان انواع مختلف این سلول ها، سلول های استرومای مغز استخوان (BMSCs یا Bone marrow stromal cells) گزینه ی مناسب تری جهت هم کشتی با پلاسماسل محسوب می گردند. هدف از این پژوهش، جداسازی پلاسماسل های ترشح کننده ی آنتی بادی از خون محیطی و زنده نگهداشتن آن ها در شرایط In vitro می باشد.
    روش ها
    پس از تزریق واکسن کزاز، تیتر آنتی بادی در سرم خون افراد داوطلب با روش الایزا اندازه گیری شد. PBMCs (Peripheral blood mononuclear cells) جدا شده از خون فرد ایمن با آنتی بادی های رنگی اختصاصی سه نشانگر سطحی 45CD، 19CD و 38CD رنگ آمیزی شدند. پس از آن پلاسماسل ها به روش FACS (Fluorescence-activated cell sorting) از سایر جمعیت های سلولی موجود، جدا و در پلیت 96 خانه ای Sort شدند. سپس همراه با یک لایه BMSCs کشت داده شدند. پس از گذشت 10 روز، از پلاسماسل ها RNA استخراج شد و واکنش RT-PCR (Reverse transcription polymerase chain reaction) با استفاده از پرایمرهای اختصاصی ژن آنتی بادی انجام شد.
    یافته ها
    روز ششم پس از واکسیناسیون، تیتر آنتی بادی سرم، IU/ml 16 به دست آمد که نشان از پاسخ ایمنی بسیار مناسب در مقابل واکسن کزاز بود. همچنین، آنالیز فلوسایتومتری نمونه ی خون محیطی فرد ایمن شده در روز هفتم، درصد پلاسماسل موجود در PBMCs را حدود 3/0 درصد نشان داد. در نتیجه ی انجام واکنش RT-PCR با پرایمرهای اختصاصی ژن آنتی بادی، قطعه VH (Variable heavy chain) به طول bp 400 تکثیر شد. این نتیجه، زنده بودن پلاسماسل ها و همچنین بیان ژن آنتی بادی را در روز دهم در شرایط هم کشتی با BMSCs تایید نمود.
    نتیجه گیری
    حاصل این پژوهش، فراهم آوردن شرایط مناسب به منظور کشت پلاسماسل برای مدت 10 روز در محیط In vitro بود. بنابراین بخشی از فن آوری نوین تهیه ی آنتی بادی بر پایه ی تک سلول B نیز پایه گذاری شد. نتایج به دست آمده در این پژوهش شامل درصد پلاسماسل موجود در PBMCs و اندازه ی قطعه ی ژنی VH تکثیر شده، با سایر مطالعات انجام شده در این زمینه مطابقت داشت.
    کلید واژگان: آنتی بادی مونوکلونال انسانی, پلاسماسل, سلول استرومای مغز استخوان, FACS, هم کشتی
    Masoumeh Bazzaz, Jalil Fallah, Mehrabadi, Mahdi Mahdavi, Mahdi Zeinoddini
    Background
    Single B cell antibody technology is a novel strategy to make human monoclonal antibody (mAb). Its main part is long-term culture of primary plasma cells (PC) to secrete antibody. PC survival in bone marrow is related to environmental signals, which should supply using a feeder cell monolayer during in-vitro culture of PCs. It seems that among different kinds of feeder cells, bone marrow stromal cells (BMSCs) are the best. The aim of this study was isolation of antibody secreting plasma cells from peripheral blood and surviving them during in-vitro culture.
    Methods
    After tetanus vaccination, Ig concentrations of serum samples were titrated using enzyme-linked immunosorbent assay (ELISA) method. Isolated peripheral blood mononuclear cells (PBMCs) of vaccinated donor were stained with three fluorescent anti CD38, anti CD19 and anti CD45 antibodies. Stained plasma cells were sorted into 96 wells using fluorescence-activated cell sorting (FACS) and cultured with BMSCs as feeder cell. After 10 days, in order to determine plasma cell survival, total RNA were extracted from plasma cells and reverse transcription polymerase chain reaction (RT-PCR) method was performed using antibody specific primers.
    Findings
    7 days after vaccination, the serum antibody titration of donor was 16 IU/ml, which confirmed provoking a good immune response against tetanus vaccination. Flow analysis of peripheral blood sample on seventh day showed the presence of 0.3% plasma cells in PBMCs. Using RT-PCR with primers specific for antibody gene, the amplification of a variable heavy chain (VH) gene segment with the size of 400 bp was done; this confirmed the plasma cells survival and antibody gene expression during co-culture with BMSCs.
    Conclusion
    The main result of this project was finding suitable pattern to isolate and survive plasma cells during 10 days in-vitro culture. Therefore, a part of single B cell antibody technology was established. Some of the results consist of percentage of plasma cells in PBMCs and the size of VH segment are in agreement with previous studies.
    Keywords: Human monoclonal antibody, Plasma cell, Bone marrow stromal cell, Fluorescence, activated cell sorting (FACS), Co, culture
  • محمدحسین اسدی، ستاره جوانمردی*، منصوره موحدین
    مقدمه
    سلول های بنیادی اسپرماتوگونی (SSCs) یک جمعیت خودنوزا از سلول های بنیادی جنس مذکر هستند. SSC ها همانند سلول های بنیادی جنینی دارای پتانسیل تمایزی هستند. این سلول های بنیادی شبه جنینی می توانند منبع بالقوه ای برای سلول های پرتوان جهت درمان بر پایه سلول بنیادی باشند.
    هدف
    ارائه یک سیستم هم کشتی ساده و مقرون به صرفه برای تولید سلول های بنیادی شبه جنینی از بیضه موش نوزاد.
    مواد و روش ها
    سلول های جدا شده از بیضه در محیط DMEM/F12 کشت داده شدند. ماهیت سلول های جداسازی شده و سلول های بنیادی شبه جنینی به دست آمده با روش ایمنوسیتوشیمی و از طریق ارزیابی وجود پروتئین های PLZF، Vimentin، Oct4 و Nanog تایید شد و بیان ژن های اختصاصی سلول ژرم و پرتوانی با استفاده از تکنیک qPCR، به ترتیب در کلونی های بنیادی شبه جنینی وSSCها مورد ارزیابی قرار گرفت.
    نتایج
    نتایج حاصل از qPCR نشان داد که بیان ژن های پرتوانی در سلول های بنیادی شبه جنینی افزایش و بیان ژن های اختصاصی سلول ژرم کاهش معنی دار پیدا می کنند به علاوه شاخص های پرتوانی درسلول های بنیادی شبه جنینی مثبت بودند. یافته های این مطالعه نشان داد که با این روش تولید سلول های بنیادی شبه جنینی از SSC ها، ساده تر از روش های شناخته شده است.
    نتیجه گیری
    ما یک راه ساده و عملی را برای برای به دست آوردن سلول های بنیادی شبه جنینی از SSC ها در محیط کشت معرفی کرده ایم. در واقع یک سیستم کشت کارآمد می تواند یک روش با ارزش برای مطالعه سیستم های خود تجدید در SSC ها و تولید سلول های شبه بنیادی باشد.
    کلید واژگان: سلول های بنیادی اسپرماتوگونی, سلول بنیادی شبه جنینی, پرتوانی, هم کشتی
    Mohammad Hossein Asadi, Setareh Javanmardi*, Mansoureh Movahedin
    Objective
    This study presents an economical and simple co-culture system for pluripotent stem cells generation from neonatal mouse testis
    Materials And Methods
    Isolated testicular cells were cultured in DMEM/F12. Characteristics of the isolated cells and obtained ES-like cell were immune-cytochemically confirmed by examining the presence of PLZF, vimentin, Oct4 and Nanog protein. Expression of the pluripotency and germ-cell specific genes was analyzed by qPCR in derived ES-like colony and SSCs respectively.
    Results
    The experiment results indicated that our method of obtaining pluripotent ES-like cells from spermatogonial cells (SCs) is simpler than the described methods. ES-like cells were immunopositive for pluripotency markers. ES-like cell qPCR results indicated significant increase in pluripotency genes expression and significant decrease in germ cell-specific genes expression.
    Conclusion
    The results indicated that ES-like cell with pluripotency characteristic were generated from freshly isolated spermatogonial cells. The pluripotent stem cells provide a cellular reservoir usable for regenerative medicine instead of embryonic stem cells.
    Keywords: Spermatogonial stem cells, Embryonic stem like cell, Pluripotent stem cells, Co, culture
  • ستاره جوانمردی، محمدحسین اسدی، منصوره موحدین
    هدف
    ارایه یک روش ساده برای جداسازی، تکثیر و غنی سازی سلول های بنیادی اسپرماتوگونی موش نوزاد
    مواد و روش ها
    سوسپانسیون سلولی حاوی سلول های اسپرماتوگونی و سرتولی با استفاده از هضم آنزیمی از بیضه موش نوزاد دو روزه جداسازی شد. سلول ها به صورت هم کشتی و در محیط کشت DMEM/F12 حاوی 10 درصد سرم به مدت دو هفته کشت داده شدند. ماهیت سلول های سرتولی و اسپرماتوگونی به ترتیب توسط بیان پروتئین های ویمنتین وPLZF تایید شد. برای ارزیابی میزان تکثیر سلول های بنیادی اسپرماتوگونی تعداد کلونی های تشکیل شده و مساحت آن ها در طول دو هفته کشت اندازه گیری شد. در پایان هفته دوم، بیان ژن های اختصاصی سلول های اسپرماتوگونی (Stra8، Piwill2، DAZL، Mvh) ارزیابی شد.
    نتایج
    نتایج به دست آمده نشان داد که سلول های اسپرماتوگونی و سرتولی جدا شده نشانگرهای اختصاصی این سلول ها را بیان می کنند. در طی دوره کشت، بین چهار نقطه زمانی اختلاف معنی داری در تعداد و مساحت کلونی های سلول های بنیادی اسپرماتوگونی دیده شد (05/0P<). علاوه بر این بیان ژن های اختصاصی سلول های اسپرماتوگونی بعد از دو هفته کشت، نشان دهنده عدم تمایز این سلول ها بود.
    نتیجه گیری
    مطالعه حاضر نشان داد که هم کشتی سلول های اسپرماتوگونی و سلول های سرتولی با منبع یکسان محیط رشد مناسب و بهینه ای را فراهم می کند که بدون اضافه کردن عوامل رشد خارجی و دستکاری های شیمیایی می توان از آن برای تکثیر سلول های بنیادی اسپرماتوگونی استفاده کرد.
    کلید واژگان: اسپرماتوگونی, سلول های بنیادی, هم کشتی, کلونی زایی
    Setareh Javanmardy, Mohammad Hossein Asadi, Mansoureh Movahedin
    Objective
    This study presents a simple method for isolation, expansion and purification of neonatal mouse spermatogonial stem cells.
    Methods
    We used enzymatic digestion to isolate a cell suspension of spermatogonia and Sertoli cells from neonatal 2-day-old mice. The cells were cultured in DMEM/F12 that contained 10% serum for two weeks. Sertoli and spermatogonia cell characteristics were confirmed by examining for the presence of vimentin and PLZF proteins, respectively. To assess the rate of spermatogonia stem cell expansion, the area and number of colonies were measured during the two weeks of culture. At the end of the second week, we detected spermatogonia cell-specific expressions of the Stra8, Piwill2, DAZL, and Mvh genes.
    Results
    Current results indicated that isolated Sertoli and spermatogonia cells were immunopositive for specific markers. During the culture period, a significant difference was seen in the number and area of spermatogonial stem cell colonies (P<0.05) at four time points. In addition, spermatogonial specific gene expression demonstrated that these cells were undifferentiated after two weeks of culture.
    Conclusion
    Our study showed that co-culture of spermatogonia and Sertoli cells from same source provides a convenient and efficient environment. This co-culture, without the addition of external growth factors and chemical manipulations, can be used for proliferation of spermatogonia stem cells.
    Keywords: Spermatogonia, Stem Cell, Co, culture, Colonization
  • قدرت الله فلسفی نیا، محمدتقی قربانیان، تقی لشکر بلوکی، محمود الله دادی سلمانی
    زمینه و هدف
    هم کشتی سلول های بنیادی یکی از روش های مورد استفاده محققین علم سلول درمانی است. با این روش می توان باعث بهبود شرایط کشت و تمایز بهتر سلول های بنیادی شد. عوامل رشد عصبی، مولکول هایی هستند که نقش های بسیار حیاتی در بقاء، تکثیر و تمایز سلول های بنیادی دارند. این مطالعه به منظور ارزیابی بیان عوامل نوروتروفیک یا رشد عصبی و سرعت تکثیر سلول های بنیادی عصبی (Neural Stem Cells: NSCs) در هم کشتی این سلول ها با سلول های بنیادی مزانشیمی (Mesenchymal Stem Cells: MSCs) انجام شد.
    روش بررسی
    این مطالعه تجربی روی 40 سر موش صحرایی بالغ نژاد ویستار در دانشکده زیست شناسی دانشگاه دامغان انجام شد. سلول های NSC و MSC از موش های صحرایی استخراج شدند. برای جداسازی NSCs، ناحیه شکنج دندانه ای هیپوکامپ برداشته شد. پس از هضم مکانیکی و آنزیمی، توده سلولی در محیط DMEM/F12 حاوی FBS کشت داده شد. برای جداکردن MSCs مغز استخوان، استخوان های فمور و تیبیا تخلیه و در محیط فوق الذکر کشت داده شد. هم کشتی NSCs با MSCs در ظرف ترانس ول و در محیط DMEM/F12 حاوی FBS انجام شد. تعیین هویت سلولی، سرعت تکثیر و نیز بیان عوامل نوروتروفیک (CNTF‎، BDNF، ‎GDN‎F، ‎NT-‎3) به ترتیب با روش های ایمنوسیتوشیمی، هموسایتومتر و RT-PCR انجام گردید.
    یافته ها
    مقایسه نیمه کمی بیان عوامل نوروتروفیک بین گروه های ‎NSC‎ هم کشتی و NSCs که به تنهایی (کنترل) کشت شده بود؛ تفاوتی نشان نداد؛ ولی نتایج نشان داد که الگوی بیان ‎NTFs (neurotrophins) در NSCs و ‎‎MSCs‎ مشابه یکدیگر هستند. تکثیر NSCs در شرایط هم کشتی به طور معنی داری افزایش یافت (P<0.05).
    کلید واژگان: سلول های بنیادی مزانشیمی, سلول های بنیادی عصبی, هم کشتی, عوامل رشد عصبی
    Falsafinia Gh, Ghorbanian Mt, Lashkarbolouki T., Elahdadi Salmani M.
    Background And Objective
    Neurotrophic factors are diffusible polypeptides that have critical roles in survival, proliferation and differentiation of stem cells. This study was done to assess the role of neurotrophic factors (CNTF‎, BDNF, ‎GDN‎F, ‎NT-‎3‎) expression and proliferation rate of neural stem cells (NSCs) in coculture with mesenchymal stem cells (MSCs).
    Materials And Methods
    In this experimental study, NSCs and MSCs were isolated from adult Wistar rat. Initially, NSCs was harvested from temporal lobe after mechanical digestion by a sterile flamed Pasteur pipette and enzymatic digestion with trypsin and Dnase. The cell suspension was cultivated in a flask with DMEM/F12 medium supplemented with 10% FBS 100U/ml Penicillin and 100 mg/ml Streptomycin. To obtain MSCs, bone marrow of femur and tibia bones were flashed out and cultured. MSCs and NSCs‎ cocultured by transwell ‎system in DMEM/F12 medium supplemented with 10% FBS 100U/ml Penicillin and 100 mg/ml Streptomycin. Haemocytometer, immunocytochemistry and RT-PCR methods were performed to identify and evaluate cell proliferation, purity levels and neurotrophic factors expression.
    Results
    There ‎is‎ no differences in NTFs profile of ‎neurotrophic‎ factors expression between ‎coculture ‎group‎ ‎and‎ control ‎NSCs, but interactions between MSCs and NSCs significantly promoted NSCs proliferation (P<0.05).
    Conclusion
    This study showed that coculture of NSCs with MSCs might be prfered in cell-therapy than‎ NSCs.
  • محسن سقا، ابراهیم اسفندیاری، خدیجه کربلایی، سمیه تنهایی، مرضیه نعمت الهی، فرزانه ربیعی، فرشته کرمعلی، شهناز رضوی، محمدحسین نصراصفهانی، حسین بهاروند
    هدف
    بررسی تشکیل رزت های عصبی سلول های بنیادی جنینی موش به دنبال هم کشتی با سومایت های جنین جوجه در محیط آزمایشگاهی
    مواد و روش ها
    این مطالعه به روش تجربی انجام شد.از سلول های بنیادی جنینی رده Royan B1، به روش قطره آویزان اجسام شبه جنینی(EBs) تهیه شدند. سومایت ها از جنین جوجه جدا شده و در محلول آلجینیت قرار داده شدند. در نهایت دانه های آلجینیت حاوی سومایت با EB هم کشتی داده شدند. به برخی از EBها نیز مطابق با پروتکل +2/+2/-2 اسید رتینوئیک اضافه شد.
    یافته ها
    سومایت ها توانستند سبب ظهور ساختارهای رزتی اولیه و بالغ در 56/14% ازEB ها شوند در حالی که این میزان در گروه کنترل 6/2 درصد و در گروه RA 0/0 درصد بود. رزت ها پس از جداسازی و کشت مجدد توانستند نورون تولید نمایند و مشخص شد که علاوه بر حضور عوامل القاگر عصبی، گذشت زمان نیز در تشکیل رزت ها نقش دارد.
    نتیجه گیری
    سومایت های جنین جوجه قادرند در محیط آزمایشگاهی باعث تشکیل ساختار های رزتی در EBهای حاصل از سلول های بنیادی جنینی موش شوند که قابلیت تولید نورون را دارند.
    کلید واژگان: رزت های عصبی, سلول های بنیادی جنینی, هم کشتی, سومایت های جنین جوجه
  • منصور رضایی، علی میکائیلی*
    زمینه و هدف

     درماتوفیتوزیس ازشایعترین عفونتهای قارچی جلد ی انسان است. این بیماری مسری است و یکی از مهمترین روش های ابتلاء به آن تماس انسان با انسان است، بنابراین استخرها، سالنهای کشتی و وزنه برداری از پتانسیل بالایی در خصوص آلودگی به آن برخوردارند. از آن جایی که مطالعه خاصی در خصوص آلودگی قارچی استخرها وسالنهای ورزشی در کرمانشاه صورت نگرفته بو د، این مطالعه توصیفی با هدف تعیین فراوانی گونه های درماتوفیتی استخر، سالنهای کشتی و وزنه برداری کرمانشاه در سال 1385 اجرا گردید.

    روش بررسی

    1030 نمونه از قسمت های مختلف استخرها (جالباسی، صندل، دوش، آب پاشویی، سونا، کف راهرواطرافاستخر و آباستخر)، سالن های کشتی (جا لباسی، دوش و تشک کشتی) و وزنه برداری(جا لباسی، دوش، وسایل وزنه برداری و بدن سازی) تهیه گردید وپس ازکشت در محیط اختصاصی درماتوفیت ها (مایکوبیوتیک آگا ر) به مدت 4 هفته در حرارت 30 درجه سانتی گراد نگهداری شد و با استفاده از ویژگی های ماکروسکوپی و میکروسکوپی شناسائی صورت گرفت.

    یافته ها

    از 300 نمونه اخذ شده از سالنهای کشتی 4 مورد اپیدرموفیتون فلوکوزوم واز 700 نمونه کشت شده ازاستخر 4 مورد اپیدرموفیتون فلوکوزوم و 1 مورد ترایکوفایتون وروکوزوم جدا گردی د، لیکن هیچ مورد مثبتی از نمونه های سالنهای وزنه برداری جداسازی نگردید. اپیدرموفیتون فلوکوزوم که شایعترین درماتوفیت جدا شده از سالنهای ورزشی است از درماتوفیت های انسان دوست است که می تواند باعث بسیاری از عفونتهای قارچی جلدی در افرادی باشد که از این مکانها استفاده می کنن د. لذا کنترل افراد آلوده هنگام استفاده از سالنهای ورزشی و رعایت بهداشت و سالم نگهداری این اماکن می تواند به کاهش درماتوفیتوز در ورزشکاران منجرگردد

    کلید واژگان: درماتوفیت, سالن کشتی, استخر, کرمانشاه
    Ali Mikaeeli*
    Background And Objectives

    Dematophytosis, which is one of the most common human infections, is a communicable disease mainly transmitted by human. Lifting and wrestling gyms and Swimming pools have high potential to transfer this infection; therefore, we decided to perform this descriptive study.

    Materials And Methods

    1030 Samples taken from different parts of lifting and wrestling gyms and swimming pools were cultured in dermatophytic medium(mycobiotic agar) incubated to a temperature of 30 degrees centigrade and with macroscopic and microscopic character dermatophytes spp were established.

    Results

    of 300 samples taken from wrestling gyms, four Epidermophyton floocosum and of 700 Samples taken from Swimming pools four Epidermophyton floocosum and one Trichophyton Verrucosum were isolated but all Samples of weight lifting gyms were negative.

    Conclusion

    Epidermophyton, which is the most Common Dermatophyte Isolated from sport gyms, is the main cause of skin infections; There fore, by preventing infected persons from using these public places and considering the hygienic points can reduce dermatophytosis.

    Keywords: Pool, Sport gyms, Kermanshah, Dermatophytes Journal
  • مریم انجم شعاع، خدیجه کربلایی، شهناز رضوی، محمد مردانی، سمیه تنهایی، محمدحسین نصر اصفهانی، حسین بهاروند
    مقدمه
    هدف این مطالعه بررسی توانایی نوتوکورد در القا سلولهای بنیادی جنینی موش به سلولهای عصبی و تمایزاین سلولها به نورونهای حرکتی بود.
    روش ها
    برای تشکیل اجسام شبه رویانی (EBs)، سلولهای بنیادی جنینی (ES) رده ی Royan B1، به مدت چهار روز در محیط کشت فاقد LIF قرار گرفتند. سپس EBs تشکیل شده به چهار گروه تقسیم شدند، درگروه اول و دوم EBs به مدت چهار روز با اسید رتینوئیک تیمار شدند و در گروه سوم و چهارم تیمار با اسید رتینوئیک صورت نگرفت. علاوه بر این، EBs گروه های اول و سوم به مدت چهار روز با نوتوکورد کشت داده شدند، سپس EBs از لحاظ درصد و نوع نورونهای حاصل با استفاده از تکنیکهای RT-PCR، ایمنوسیتوشیمی و فلوسیتومتری مورد بررسی قرار گرفتند.
    یافته ها
    میانگین درصد نورون ها در گروه های 1، 2، 3 و 4 به ترتیب 55، 42، 6 و 5 درصد بود و از این نظر بین گروه های 1و2 با گروه های 3و 4 اختلاف معنی داری (P <0.05) دیده شد. درصد نورونهای حرکتی (Hb9 مثبت) در گروه 1 (4/20%) نسبت به سایر گروه ها (3-2%) افزایش چشمگیری داشت.
    نتیجه گیری
    نوتوکورد قادر به القای عصبی سلولهای بنیادی جنینی موشی نمی باشد، اما قادر به تمایز سلولهای پیشساز عصبی به نورونهای حرکتی می باشد.
    کلید واژگان: نوتوکورد, القای عصبی, سلولهای بنیادی جنینی, هم کشتی, اسید رتینوتیک
  • خدیجه کربلایی، شهناز رضوی، ابراهیم اسفندیاری، محسن سقا، حسین بهاروند، محمدحسین نصراصفهانی *
    هدف

    بررسی القای نورونی سلولهای بنیادی جنینی موش به دنبال هم کشتی با سومایتهای جنین جوجه در محیط آزمایشگاهی به روش قطره آویزان اجسام شبه، Royan B

    مواد و روش ها

    این مطالعه به روش تجربی انجام شد.از سلولهای بنیادی جنینی لاین 12 به برخی از آنها اسید رتینوئیک اضافه -/2+/ تهیه شدند و برای بررسی پتانسیل تولید نورون از آنها مطابق با پروتکل + 2 (EB) جنینی شد. سومایتها از جنین جوجه جدا شده و در محلول آلجنیت قرار داده شدند. در نهایت دانه های آلجنیت حاوی سومایت به نسبت 1:1و 1:4 هم کشتی داده شدند.، 35/3، 82/ سومایت 1:4، سومایت 1:1 و کنترل به ترتیب برابر 8، RA های حاوی نورون در گروه های E B

    یافته ها

    میانگین تعداد توانستند باعث القای EB 4 درصد بود. نتایج به دست آمده نشان دادند سومایتهای جنین جوجه به دنبال هم کشتی با / 21/1 و 8 و سومایتها RA نورونی در آنها شوند و این تاثیر سومایتها در گروه 1:4 نسبت به گروه 1:1 بیشتر بود. زمان ظهور نورون نیزدر گروه ها شوند که با جداسازی و کشت مجدد، E B سریعتر از گروه کنترل بود. سومایتها همچنین توانستند سبب ظهور ساختارهای رزتی دربا روش RA رزتها توانستند نورون تولید نمایند. در نهایت، ظهور فنوتیپ نورونی و سلولهای پیش ساز آنها در گروه های سومایت و ایمونوسیتوشیمی مورد تائید قرار گرفت.
    شوند و م یتوانند تشکیل ساختار های EB

    نتیجه گیری

    سومایتهای جنین جوجه قادرند در محیط آزمایشگاهی باعث تولید نورون ازرزتی را در آنها القا نمایند.

    کلید واژگان: القای نورونی, سلولهای بنیادی جنینی, هم کشتی, سومایتهای جنین جوجه
    M.H. Nasr, Esfahani, H. Baharvand, M. Sagha, E. Esfandiari, Sh Razavi, K. Karbalaee
    Purpose

    The aim of the present study was to understand if EBs can promote generation of neurons following co-culture with chick embryo somites.

    Materials And Methods

    The mouse ES cells line Royan B1 were cultured in hanging drops to induce embryoid bodies (EBs) formation. Then RA was added to some EBs according to 2-/2+/2+ protocol to evaluate the potential of their neuron generation. Somites were isolated from the chick embryos and then embedded in alginate solution. Finally alginate beads containing somites were co-cultured with EBs as 1:1 and 4:1 ratio.

    Results

    Mean percentage of EBs containing neurons in RA somite 4:1 somite 1:1 and control were 82.8% 35.3% 21.1% and 4.8% respectively. Our results showed that EBs can promote generation of neurons following co-culture with somites and somite 4:1 had more profound effect on neural induction compared to somite1:1. The neurons were formed rapidly in RA and somites groups than control group. The somite groups induced higher rosette formation which had the capacity to generate neurons upon isolation and replating. Finally the neural properties were confirmed by immunocytochemistry procedures.

    Conclusion

    Chick embryonic somites can induce ES cells –derived EBs to generate neurons in vitro and may lead to formation of rosette structures with neuron formation capacity.

    Keywords: Neuronal induction Embryonic stem cells Co, culture Chick embryonic somites
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال