به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « هیستامین » در نشریات گروه « پزشکی »

  • امیر قاضی لو*، حمید ارشادی فر، کمال الدین کر
    مقدمه
    پژوهش حاضر با هدف بررسی تطابق حلیت فقهی مصرف تعدادی از گونه های آبزیان با غلظت برخی از مواد مضر (شامل هیستامین، اوره، متانول) در گوشت آنها به انجام رسید.
    روش ها
    نمونه برداری از گونه های Arius maculatus (حرام)، Atule mate (حلال)، Cynoglossus bilineatus(حلال)، Planiliza macrolepis(حلال)، Portunus pelagicus(حرام)، Rhinoptera javanica(حرام)، Saccostrea cuccullata(حرام)، Sphyraena putnamae (حلال) در خلیج چابهار به انجام رسید. از روش آلایزا (ELISA) برای سنجش میزان پروتیین کل، هیستامین و اوره در بافت عضله ناحیه پشتی گونه های ماهیان، عضله اندام حرکتی Portunus pelagicus و بافت نرم Saccostrea cuccullata و از کیت رنگ سنجی برای اندازه گیری متانول بافتی استفاده شد.
    نتایج
    مقایسه میانگین غلظت اوره بافتی در گونه های حرام گوشت و حلال گوشت موید بالاتر بودن غلظت اوره در آبزیان حرام گوشت بود (W= 167.5 ,p= 0.013). میانگین غلظت هیستامین میان دو گروه کلی آبزیان حرام و حلال گوشت معنی دار نبود (F= 2.61, p= 0.11) ولیکن به نظر می رسد شدت افزایش غلظت این ماده در گوشت سرخ شده آبزیان حرام گوشت بیشتر از گونه حلال گوشت است. همچنین میزان کاهش پروتیین در گوشت پخته  R. javanica قابل ملاحظه بود. مقادیر ماده متانول در گونه های مورد آزمون کمتر از حد تشخیص بود.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد که انطباق حلیت/حرمت فقهی آبزیان با غلظت مواد سمی در گوشت پخته شده (و نه گوشت خام) نتایج دقیق تری در سنجش میزان تطابق ارایه خواهد داد.
    کلید واژگان: ماهی, حلیت, حرمت, هیستامین, اوره, متانول}
    Amir Ghazilou *, Hamid Ershadifar, Kamalodin Kor
    Introduction
    The aim of the current study was to assess the agreement of the religious halal norm with difference in histamine, urea, and methanol levels as well of selected aquatic animal species.
    Methods
    Samples of Arius maculatus, Atule mate, Cynoglossus bilineatus, Planiliza macrolepis, Portunus pelagicus, Rhinoptera javanica, Saccostrea cuccullata, and Sphyraena putnamae were obtained from the Chabahar Bay. The concentrations of total protein, histamine, and urea were estimated in dorsal muscle of fish, claw muscle of Portunus pelagicus, and soft tissue of the Sccostrea cuccullata samples, using the ELIZA method. Colorimetric kits were used for methanol determination.
    Results
    Comparison of the mean urea concentrations amongst examined species indicated significantly higher levels of urea in haram species (W= 167.5, p= 0.013). Mean histamine levels on the other hand, were not significantly different between halal and haram food (F= 2.61, p= 0.11). Yet, histamine content in R. javanica fried flesh was more elevated compared to halal food. Also Protein levels were considerably decreased in cooked R. javanica meat. Methanol concentration was lower than the detection limit in all samples.
    Conclusion
    We speculated that the cooked food should be considered for assessing the agreement level between halal norm with food quality. Colorimetric kit was used to detect methanol in samples.
    Keywords: fish, Halal, haram, Histamine, Urea, Methanol}
  • مهدی زارعی *، علی فضل آرا، فرزانه زارع زاده
    زمینه و هدف
    مصرف مقادیر زیاد هیستامین همراه با غذا باعث ایجاد مسمومیت هیستامینی در مصرف کنندگان می گردد. اطلاعات چندانی در مورد محتوای هیستامین در مواد غذایی مختلف در کشور در دسترس نیست. در مطالعه حاضر، میزان هیستامین در نمونه هایی از مواد غذایی مورد مصرف در رژیم غذایی انسان که بر اساس اطلاعات موجود در منابع می توانند حاوی هیستامین باشند، اندازه گیری گردید.
    روش بررسی
    این مطالعه بر روی تعداد 240 نمونه از 16 نوع مختلف مواد غذایی مورد مصرف در رژیم غذایی انسان انجام پذیرفت. هیستامین در نمونه های ماهی تازه و کنسرو ماهی به وسیله حلال اتانول 75 درصد-اسید کلریدریک 4/0 نرمال و در سایر نمونه ها به وسیله اسید کلریدریک 1/0 نرمال استخراج گردید. پس از عبور عصاره ها از ستون کروماتوگرافی تعویض یون، مشتق فلورسنس هیستامین به وسیله محلول ا- فتال دی آلدئید ایجاد و میزان نور فلورسنس ساطع شده در طول موج تحریکی 350 نانومتر و طول موج ساطعی 444 نانومتر اندازه گیری گردید.
    یافته ها
    اسفناج، ماهی تازه، کنسرو ماهی و بادمجان بیشترین میزان هیستامین را با میانگین 04/5، 83/3، 77/2 و 64/2 میلی گرم در صد گرم نشان دادند. تمامی نمونه های آزمایش شده اسفناج، ماهی تازه، کنسرو ماهی و بادمجان حاوی هیستامین بودند و به ترتیب 3/53، 0/20، 3/13 و 3/13 درصد از نمونه های مورد آزمایش از این مواد غذایی حاوی مقادیر بالاتر از 5 میلی گرم در صد گرم هیستامین بودند. مقادیر کم هیستامین در تعدادی از نمونه های گوجه فرنگی، خیارشور، گردو، موز، پرتقال، خربزه، پنیر، کشک، ماست و دوغ مشاهده گردید و در زیتون و چای میزان هیستامین کمتر از حد قابل تشخیص مشاهده گردید.
    نتیجه گیری
    نتایج تحقیق حاضر علاوه بر تایید این مساله که ماهی و فراورده های غذایی دریایی از ریسک بالایی از نظر ایجاد مسمومیت هیستامینی برخوردارند؛ همچنین نشان داد که احتمال ایجاد مسمومیت هیستامینی در انسان، در نتیجه مصرف اسفناج و بادمجان کمتر از ماهی و فراورده های آن نخواهد بود. بنابراین آگاهی از میزان هیستامین مواد غذایی موجود در رژیم غذایی انسان از این نظر نیز حائز اهمیت است که می تواند به عنوان هشداری در جهت منع مصرف هم زمان آن ها توسط مصرف کنندگان به خصوص در افراد حساس به مسمومیت هیستامینی باشد.
    کلید واژگان: هیستامین, اسفناج, ماهی, کنسرو ماهی, بادمجان}
    Mehdi Zarei *
    Background and Aim
    Consuming large amounts of histamine with food causes histamine poisoning in consumers. Little information about the content of histamine in food is available in the country. In the present study, the histamine content of some samples of food usually consumed in the human diet and which may contain histamine based on the literature, were measured.
    Methods
    The study was performed on 240 samples from 16 different types of food commonly used in the human diet. Histamine was extracted with 75 % ethanol- 0.4 N HCl in fresh and canned fish samples and with 0.1 N HCl in other samples. After passing the extracts through ion exchange chromatography column, the fluorescence derivative of histamine was generated by O-phthaldialdehyde and the amount of fluorescent light was measured at excitation wavelength of 350 nm and emission wavelength of 444 nm.
    Results
    Spinach, fresh fish, canned fish and eggplant samples showed the highest histamine level with the mean levels of 5.04, 3.83, 2.77 and 2.64 mg/100g. All the tested samples of spinach, fresh fish, canned fish and eggplant contained histamine and 53.3, 20.0, 13.3 and 13.3 % of these samples contained more than 5.0 mg/100g histamine, respectively. Low levels of histamine were found in some samples of tomato, pickled cucumber, walnut, banana, orange, melon, cheese, kashk, yoghurt and doogh; and non-detectable levels of histamine were found in olive and tea samples.
    Conclusion
    This study confirmed the fact that, fish and seafood products have a high risk of histamine poisoning; and also showed that the risk of histamine poisoning in humans, due to the consumption of spinach and eggplant would not be less than fish and its products. Hence, awareness of the histamine content of the diet food is also important, in the sense that, it could be a warning for contraindication of those food together, especially in people sensitive to histamine poisoning.
    Keywords: Histamine, Spinach, Fish, Canned fish, Eggplant}
  • سمیرا گودرزی، عمار مریم آبادی، ایرج نبی پور، غلامحسین محبی *، سعیده آرمین، امیر وزیری زاده، سرور شاغولی
    زمینه
    سندروم اسکومبروئیدی (Scombridae)، یکی از مهم ترین مسمومیت غذایی با علایم شبیه آلرژی به غذاهای دریایی است که توسط آمین های بیوژنیک ایجاد می گردد. هیستامین از دکربوکسیلاسیون اسید آمینه هیستیدین موجود در ماهی ها، توسط آنزیم هیستیدین دکربوکسیلاز تولید می گردد. میزان هیستامین در ماهی و فرآورده های آن، یکی از مهم ترین بیومارکرهای سنجش تازگی و یا فساد در ماهی می باشند. از اهداف این مطالعه، تعیین میزان هیستامین به روش HPLC، در ماهی های شیر، در شرایط نگهداری مختلف بود.
    مواد و روش ها
    تعداد 21 نمونه ماهی شیر صید گردیده در سواحل بوشهر، پس از استخراج هیستامین به روش تری کلرواستیک اسید، میزان هیستامین آن ها در فواصل روزهای اول، دهم (نگهداری در C°4) و 30 ام (نگهداری در C°20-) توسط HPLC با آشکارساز FLD در طول موج های λx:320 nm و λe:450 nm مورد ارزیابی قرار گرفتند.
    یافته ها
    میانگین هیستامین در نمونه ها در روزهای مذکور به ترتیب دارای مقادیر 29/0±96/12، 53/0±02/17، 56/0±7/17 بود. کمترین میزان هیستامین در نمونه های ماهی شیر روزهای اول، دهم و سی ام به ترتیب: N.D، 77/2، 07/7 و بیشترین مقادیر به ترتیب 86/40، 75/40، 07/40 بودند.
    نتیجه گیری
    با وجود شناسایی هیستامین در 90 درصد از نمونه ها، هیچ کدام از مقادیر آن ها کمتر از بیشتر از مجاز پذیرفته شده توسط استاندارد ملی ایران (50 میکروگرم بر میلی لیتر) نبود. هرچند که میزان 57/28 درصد از نمونه ها دارای میزان هیستامین بالاتر از میزان پیشنهاد شده توسط FDA بودند (20 میکروگرم بر میلی لیتر).
    کلید واژگان: هیستامین, ماهی شیر (S, Cammerson), روش, FLD HPLC, استخراج تری کلرواستیک اسید}
    Samira Gudarzi, Amar Maryamabadi, Iraj Nabipour, Gholamhossean Mohebbi *, Saeadeh Armin, Amir Vazirizadeh, Soror Shaghuli
    Background
    Scombroid syndrome is one of the most important food poisoning with symptoms similar to seafood allergy, that caused by biogenic amines. Histamine is produced by decarboxylation of the amino acid histidine in fish, by histidine decarboxylase enzyme. The histamine levels in fish and its products is one of the most important biomarkers to assess the freshness or corruption of the fish. One of objectives of this study was determination of histamine levels in Barred mackerel (Scomberomorus commerrson), by HPLC method, in different conditions of keeping.
    Material and
    Methods
    There were evaluated the histamine contents, in 21 Barred mackerel samples trapped in the Bushehr coasts (Iran), after TCA extraction method, at different periods of the first, tenth (keeping at 4°C) and 30th days (keeping at -20 °C) by HPLC with FLD detector in wavelengths λx: 320 and λe: 450 nm.
    Results
    The Mean ± SD of histamine in samples in revealed days were respectively the values of 12.96±0.29, 17.02±0.53 and 17.7±0.56 ppm. The highest levels of histamine in all samples in first, tenth and thirty days were respectively, ND, 2.77 and 7.77 ppm; and maximum levels were respectively 40.86, 40.75 and 40.07 ppm.
    Conclusion
    Although the detection of histamine in 90% of samples, there was no sample above maximum Tolerable level (MTL) assigned by Institute of Standard and Industrial Research of Iran (50 ppm). However, the histamine levels in 27.87% of samples were exceeded the maximum levels set in the FDA (20ppm).
    Keywords: Histamine, Scomberomorus commerrson, HPLC, FLD method, Trichloroacetic acid Extration}
  • جواد مهتدی نیا، مهرنوش ذاکرزاده، مهدی گودرزی، حسین رحمان پور، حسین خادم حقیقیان*
    زمینه و هدف
    مسمومیت هیستامینی شایع ترین بیماری ناشی از غذا های دریایی در سراسر جهان است. تعیین مقدار هیستامین کنسروهای تن ماهی نه تنها وضعیت بهداشتی ماهی مورد استفاده را نشان می دهد، بلکه در حفظ ایمنی و سلامت مصرف کنندگان نیز بسیار موثر می باشد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه مقطعی محتوای هیستامین 60 نمونه کنسرو تن ماهی عرضه شده در سوپرمارکت های شهر تبریز به روش الیزا ارزیابی شد. سطوح هیستامین در نمونه ها بر اساس فاصله زمانی بین تولید و فصل تولید با حد مجاز مورد مقایسه قرار گرفت. برای آنالیز آماری داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 16 استفاده شد.
    نتایج
    میزان هیستامین نمونه ها بین 3/200 – 5 میلی گرم بر کیلوگرم متغیر بود. سطوح هیستامین در 30٪ از کنسروها، پایین تر و در 70٪ از آن ها بالاتر از حد مجاز (50 میلی گرم بر کیلوگرم) بود. میزان هیستامین در کنسروهای تن ماهی تولید شده مناطق جنوبی و شمالی کشور تفاوت آماری معنی داری داشت (p<0.05). کنسروهای تن ماهی تولید شده در تابستان و پاییز به ترتیب بیشترین و کمترین میزان هیستامین را دارا بودند.
    نتیجه گیری
    نظر به اینکه درصد بالایی از کنسروها حاوی هیستامین بیش از حد مجاز بودند، خطر مسمومیت هیستامینی برای مصرف کنندگان این فرآورده ها وجود دارد.
    کلید واژگان: هیستامین, کنسرو تن ماهی, آزمون الیزا}
    Javad Mohtadi Nia, Mehrnoush Zakerzadeh, Mehdi Goudarzi, Hossein Rahman Pour, Hossein Khadem Haghighian *
    Background and Objective
    Histamine poisoning which is induced from seafood is the most common disease around the world. Determining the amount of histamine in canned tuna fish shows not only the healthy quality of fish, but also it is effective in protecting the health and safety of the consumers.
    Materials and Methods
    In this cross-sectional study, 60 samples of histamine content canned tuna fish marketed in supermarkets of Tabriz city was analyzed through ELISA method. Histamine levels in the samples were compared based on the time between the production and the production seasonwith limited range. Statistical analysis was performed using SPSS software version 16.
    Results
    Histamine levels between 5-200.3 mg/kg were different. Histamine levelin canned food was 30 % lower and 70% higher than the permissible limit (50 mg kg) in some cans. Histamine levels in canned tuna produced in North and South regions were statistically significant (p<0.05).Canned tuna fish produced in summer and autumn, respectively, had the highest and lowest levels of histamine.
    Conclusion
    According to high percentage of canned tuna, which have histamine more than permissible limit, the risk of histamine toxicity is there for consumers of such kind of food.
    Keywords: Histamine, Fish tuna, ELISA}
  • علی قنبری، افسانه الیاسی، حسین علی صفاخواه*
    سابقه و هدف
    یکی از مهم ترین عوامل ایجاد زخم گوارشی ترشح زیاد اسید معده است. دوپامین و آگونیست های آن دارای نقش حفاظتی در معده می باشند. در این پژوهش نقش گیرنده های آدرنرژیک و D2 دوپامینرژیک در اثر بروموکریپتین بر ترشح تحریک شده ی اسید معده ناشی از هیستامین مورد ارزیابی قرار گرفت.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه از 93 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار با وزن 180 تا 200 گرم استفاده شد. پس از بیهوشی با مخلوط کتامین و زایلازین، ورید ژوگولار جهت انفوزیون هیستامین و نای جهت تراکئوستومی و جلوگیری از خفه شدن حیوان در دسترس قرار گرفت. جهت ورود سالین فیزیولوژیک و خروج ترشحات معده به ترتیب یک کانولی پلی اتیلنی از طریق مری و یک لوله پلی اتیلنی از محل اتصال معده –دئودنوم درون معده قرار داده شد. به مدت 2 ساعت هر 10 دقیقه 2میلی لیتر سالین فیزیولوژیک از طریق لوله مروی وارد و از لوله معدی- دئودنومی خارج و pH محلول سنجیده، با استفاده از سود 0/1 نرمال تیتر و میزان اسید به صورت میکرواکی والان به ازای هر 10 دقیقه گزارش شد.
    یافته ها
    انفوزیون وریدی هیستامین به میزان 0.8 mg/100g/h منجر به افزایش معنی دار در ترشح اسید معده گردید که در دقیقه 30 شروع و تا پایان آزمایش ادامه یافت. استفاده از بروموکریپتین (آگونیست گیرنده های D2 دوپامین) mg/kg 8 قبل از انفوزیون وریدی هیستامین موجب کاهش معنی دار ترشح اسید ناشی از هیستامین گردید. همچنین تزریق دومپریدون (آنتاگونیست محیطی گیرنده های D2) و پروپرانولول (آنتاگونیست گیرنده های بتا آدرنرژیک) قبل از بروموکریپتین اثر تضعیفی بروموکریپتین بر ترشح اسید ناشی از هیستامین را بطور معنی داری تشدید کرد.
    نتیجه گیری
    اثر بروموکریپتین بر ترشح اسید ناشی از هیستامین احتمالا از طریق گیرنده های دوپامینی D2 و بتا آدرنرژیک اعمال نمی گردد.
    کلید واژگان: ترشح تحریک شده ی اسید, بروموکریپتین, هیستامین, گیرنده های آدرنرژیک, گیرنده های D2 دوپامینی}
    Ali Ghanbari, Afsaneh Eliassi, Hossein Ali Safakhah*
    Introduction
    Gastric acid secretion is one of the most important causes of peptic ulcer. Dopamine and its agonists have a protective role in the stomach. In the present study the role of α1 and β adrenoceptors and dopamine D2 receptors in the effects of bromocriptine on histamine-induced gastric acid secretion were evaluated.
    Materials And Methods
    93 Male Wistar rats weighing between 180-220 g were used. After the induction of anesthesia with ketamine/xylazine, for histamine infusion and tracheostomy, jugular vein and trachea were exposed respectively. For injecting physiologic saline and removing gastric secretion a polyethylene tube and a cannula was inserted into the stomach through esophagus and pyloroduodenal junction respectively. Every 10 minute 2 milliliter Physiologic saline was introduced and removed through esophagial and pyloro duodenal tube respectively during 2 hour period of experiment. pH of removed solution was detected, using 0.1 N NaOH was titrated and then acid content was reported as µEq/10 minute.
    Results
    Gastric acid secretion was increased significantly 30 minute after histamine (0.8 mg/100g/h) infusion and remained high throughout experimental period. Administration of bromocriptine as a dopamine D2 receptor agonist (8 mg/kg) before histamine infusion significantly decreased stimulated gastric acid secretion. Domperidone (peripheral D2 receptor antagonist) and or propranolol (β adrenoceptor antagonist) injection before bromocriptine prominently augmented effect of bromocriptine on histamine-stimulated gastric acid secretion.
    Conclusion
    It is possible that effect of bromocriptine on histamine-stimulated gastric acid secretion does not mediated via D2 dopaminergic and β adrenergic receptors
    Keywords: Gastric acid secretion, Bromocriptine, Histamine, Adrenoceptors, D2 receptors}
  • جواد مهتدی نیا، حسین خادم حقیقیان*
    مقدمه
    آمین های بیوژنیک باز های آلی با وزن مولکولی پایین و فعالیت بیولوژیکی هستند که از دکربوکسیلاسیون اسیدهای آمینه توسط میکروارگانیسم ها تولید می شوند. هیستامین و تیرامین در انواع پنیر یافت شده اند. این ترکیبات باعث مشکلاتی مثل ناراحتی تنفسی می گردند. هدف مطالعه ارزیابی تاثیر زمان رسیدن بر روی تولید هیستامین و تیرامین در دو نوع پنیر فتای یواف و پاستوریزه لیقوان بود.
    مواد و روش ها
    نمونه گیری از سالن تولید دو واحد تولید کننده پنیر فتای یواف و لیقوان انجام گرفت و بررسی طی دوره 2 ماهه و در فواصل زمانی 15 روز در نظر گرفته شد. آمین ها با استفاده از دستگاه کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا HPLC متصل به شناساگر اسپکتروفلورو متریک شناسایی گردیدند. تحلیل آماری داده ها با نرم افزار SPSS (Ver16)صورت گرفت. سطح معناداری P<0.05 در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    نمونه های پنیر لیقوان و یواف در طول دوره بررسی حاوی هیستامین و تیرامین بودند. مقدار آمین های مذکور در پنیر لیقوان در تمامی فواصل زمانی مورد بررسی بیشتر از نمونه های پنیر فتای یواف بود. بااین حال اختلاف بین میزان هیستامین معنادار (P<0.05) و تفاوت در مقدار تیرامین غیر معنادارگزارش گردید. میزان آمین های فوق در هر دو پنیر و طی دوره بررسی کمتر از حد مجاز تعیین شده توسط سازمان غذا و دارو بود.
    نتیجه گیری
    با توجه به اینکه مقدار آمینها در نمونه ها پایین تر از حد مجاز بود ولی به دلیل عوارض جانبی و تداخلات غذا - دارو نیاز به توجه ویژه در کنترل تولید و نگهداری پنیرها احساس میشود.
    کلید واژگان: پنیر لیقوان, پنیر یواف, تیرامین, هیستامین, کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا}
    J. Mohtadinia, H. Khadem Haghighian*
    Biogenic amines are the low molecular organic bases formed through enzymatic decarboxylation of amino acids and produced by microorganisms. Histamine and tyramine have been found in several type of cheese. Presence of these compounds can cause several problems such as respiratory disorders. The aim of this study was to evaluate the impact of ripening times on histamine and tyramine production.
    Methods
    To study ultra-filtered and Lyqvan cheeses, samples were randomly assigned for production line in sixty day study period and 15 day intervals work was considered. Samples using hydrochloric acid were extracted and then samples to HPLC were injected. Statistical data analysis software SPSS (Ver16) took. Significance level P <0.05 was considered.
    Results
    All of the Lyqvan pasteurized and Ultra filtered samples in all courses had histamine and tyramine. All samples of Lyqvan pasteurized in all courses had a more biogenic amines than UF samples. Increasing was significant in Lyqvan samples cases (P<0.05) and not significant in UF cheeses. In all courses in the amine levels of both types of samples were below the limit level that determined with FDA.
    Conclusion
    Considering the amount of biogenic amine in all samples were below the safety limit, but due to side effects in susceptible consumers and food-drug interactions require special attention in the control cheese production and storage conditions.
    Keywords: Lyqvan cheese, Ultra filtered cheese, Tyramine, Histamine, HPLC}
  • محسن فوادالدینی، مهدی امیرآبادی زاده، زهرا قیروانی
    زمینه و هدف
    بیماری های قلبی، یکی از حالات عمده ناخوشی و مرگ و میر در جامعه بشری است. پس از وقوع ایسکمی و خون رسانی مجدد، میزان هیستامین در بافت قلب افزایش می یابد که اثرات بدی را بر عملکرد قلب دارد. با توجه به وجود گیرنده های هیستامینی نوع 2 در بافت قلب و نقش آنها در التهاب، در این تحقیق، اثر محافظتی رانیتیدین را بر فاکتورهای عملکردی بطن چپ و نیز وسعت ناحیه انفارکت بررسی کردیم.
    روش تحقیق: در این مطالعه، 32 سر موش سوری کوچک نر بالغ، در 4 گروه 8تایی قرار گرفتند و رانیتیدین را با دوز mg/kg400 و در زمان معین، دریافت کردند. موش های گروه کنترل، فقط سالین دریافت کردند. گروه RE، رانیتیدین را در همان روز انجام آزمایش، گروه R14 به مدت 14 روز متوالی و گروه R28به مدت 28 روز متوالی به روش داخل صفاقی دریافت کردند. قلب موش ها، پس از قرارگرفتن در سیستم ایزوله لانگندروف و بالن گذاری، تحت 30 دقیقه ایسکمی و 60 دقیقه جریان مجدد قرار گرفت. شاخص های عملکردی بطن چپ شامل: فشار انتهای دیاستولی (LVEDP)، فشار سیستولی (LVSP) داخل بطنی و جریان مایع کرونری (CF)، اندازه گیری و شاخص های فشار افزایش یافته داخل بطنی (LVDP)، ضربان و قدرت انقباضی (+dp/dt)، محاسبه شدند؛ سپس مقاطع بافت قلب، با تترازولیوم کلراید، رنگ آمیزی و از آنها عکس برداری شد و اندازه نسبی ناحیه انفارکت، اندازه گیری گردید.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که رانیتیدین توانسته است، شاخص (LVSP) را نسبت به گروه کنترل، در فاز جریان مجدد بهبود بخشیده و همچنین اندازه ناحیه انفارکت را نسبت به گروه کنترل کاهش چشمگیر دهد که در مورد گروه R28، این اثر محافظتی اختلاف معنی داری را نشان داد (01/0P<).
    نتیجه گیری
    رانیتیدین با دوز mg/kg400 احتمالا تا حدی از طریق بهبود عملکرد، می تواند میوکاردیوم قلب را در برابر آسیب ناشی از ایسکمی– خون رسانی مجدد به وی‍ژه در شرایط مزمن، محافظت نماید.
    کلید واژگان: رانیتیدین, ایسکمی, خون رسانی مجدد, آنفارکتوس میوکارد, هیستامین}
    Mohsen Foadoddini, Mahdi Amir-Abadi Zadeh, Zahra Ghiravani
    Background And Aim
    Cardiovascular diseases are the leading cause of morbidity and mortality worldwide. Increased histamine level in the cardiac tissue has deleterious effects after ischemia-reperfusion occurrence. Regarding the existence of histamine type 2 receptors in the heart and their decisive role in inflammation، in the present study the cardioprotective effects of ranitidine in the factors effective gainst LV functions and the extent of the infarcted area were studied.
    Materials And Methods
    Thirty-two male Balb/C mice were divided into 4 equal groups. The control group received saline; the others were administered 400 mg/kg ranitidine، ip. Group RE just on the test day; R14 and R28 groups for 14 and 28 consecutive days، respectively. Then، the hearts of the subjects were isolated and subjected to Langendorff-perfusion with induced global ischemia for 30 minutes followed by reperfusion of 60 minutes. Left ventricular systolic (LVSP)، and end diastolic pressures (LVEDP)، heart rate (HR) and coronary flow (CF) were measured، and left ventricular developed pressure (LVDP= LVSP-LVEDP) and contractility (+dp/dt) calculated. Myocardial infarct size was determined by triphenyltetrazolium chloride staining.
    Results
    Ranitidine can significantly increase LVSP; and decrease infarct size especially in R28 compared to the control group (P<0. 01).
    Conclusion
    It was found that ranitidine of 400 mg/kg dose، esp. during chronic phase can be cardioprotective against ischemia-reperfusion damage through improvement of cardiac performance.
    Keywords: Ranitidine, Ischemia, Reperfusion, Injury, Histamine}
  • هادی محب علیان، نوروز دلیرژ، احمد مرشدی
    زمینه و هدف
    نقش سلول های دندریتیک در هدایت پاسخ های ایمنی باعث شده تا از این سلول ها در درمان بیماری های خود ایمن مانند مولتیپل اسکلروزیس استفاده شود. هدف این مطالعه بررسی اثر هیستامین سلول های دندریتیک پالس شده با پروتئین بازی میلین و پاسخ سلول های T اتولوگ در شرایط in vitro بود.
    روش بررسی
    در این مطالعه تجربی از 5 فرد داوطلب نمونه گیری انجام شد و سلول های تک هسته ای خون محیطی با استفاده ازفایکول جدا شدند. سلول های دندریتیک ازسلول های خون محیطی با استفاده از سایتوکاین های GM-CSF و IL-4تولید شدند و بعد از تحریک شدن با پروتئین بازی میلین در حضور هیستامین در گروه تیمار و بدون هیستامین در گروه کنترل بالغ شدند. با استفاده از دستگاه فلوسایتومتری، شاخص CD14 و شاخص های سطحی در سلول های دندریتیک سنجیده شد. مقادیر سایتوکاین های IL-10 و IL-12 در کشت سلول های دندریتیک و IL-4، و IFN-γ در کشت توامان سلول های دندریتیک و سلول T اتولوگ آن به دست آمد. میزان تکثیر لنفوسیت های T در گروه کنترل و تیمار مقایسه شدند. داده ها با آزمون های آماری تی دانشجویی و آنالیز واریانس یک طرفه تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    در گروه تیمار بیانCD83 (از 3/15 به 5/24درصد) و HLA-DR (از 3/26 به 38درصد) نسبت به گروه کنترل افزایش معنی داری را نشان داد(05/0p<). بیان CD14 کاهش را نشان نداد. ترشح IL-10 افزایش و IL-12 کاهش را نشان داد. نسبت IL-4/IFN-γ نسبت به گروه کنترل افزایش معنی داری را نشان داد(05/0p<).
    نتیجه گیری
    هیستامین با انحراف پاسخ های ایمنی از سمت TH1/TH17 به سمت TH2 در مدل آزمایشگاهی مولتیپل اسکلروزیس می تواند به عنوان یک روش نوین در ساخت واکسن های با پایه سلول های دندرتیک در درمان بیماری مفید باشد.
    کلید واژگان: سلول های دندریتیک, پروتئین بازی میلین, هیستامین, مولتیپل اسکلروزیس}
    Background and Aim
    The role of dendritic cells in the immune responses has led to the application of these cells in autoimmune diseases such as multiple sclerosis. The aim of this study was to investigate the effect of histamine on dendritic cells pulsed with myelin proteins and autologous T cell response in vitro.
    Methods
    In this experimental study، blood samples were taken from 5 volunteers. Subsequently، peripheral blood mononuclear cells were isolated by using Phicole Hypaque. Using GM-CSF cytokine and IL-4، dendritic cells were produced from peripheral blood and then stimulated with MBP in the presence and without histamine in control and treated group to be matured. The CD14+ and surface markers of resulted DC were evaluated by Flowcytometry. The levels of cytokines IL-10 and IL-12 in dendritic cells culture and IL-4، and IFN-γ in both cultured dendritic cells and antilogous T cells were obtained. And then the proliferation of T lymphocytes in the treatment and control groups were compared. The collected data was analyzed by Student''s t-test and ANOVA.
    Results
    In the treatment group، the expression of CD83 (from 3/15 to 5/24%) and HLA-DR (from 3/26 to 38%) was significantly higher than the control group (P> 0. 05). The expression of CD14 exhibited no change. The secretion of IL-10 increased and IL-12 showed a decrease. The secretion of IL-4/IFN- ᵞ showed an increase in treated group than the control group (P 0/05).
    Conclusion
    Histamine deviation with immune responses from TH1/TH17 to the TH2 in an experimental model of MS can be used as a new method of DC-based vaccines which may be useful in treating this disease.
    Keywords: Denderitic Cells, Myelin Basic Protein (MBP), Histamine, Multiple sclerosis (MS)}
  • مرتضی پیری، الهام ایازی، مریم بنانج، مریم سادات شاهین
    زمینه و هدف
    گیرنده های دوپامینی و هیستامین رفتارهای شبه اضطرابی را تحت تاثیر قرار می دهند. به علاوه برهمکنش بین هیستامین و گیرنده های دوپامینی D1 در زمینه ی تعدیل برخی رفتارها اثبات شده است. در این مطالعه برهمکنش بین هیستامین و گیرنده ی دوپامینی D1 در زمینه ی رفتار اضطرابی در هیپوکامپ پشتی مورد مطالعه قرار گرفت.
    روش بررسی
    در این مطالعه تجربی از آزمون ماز به علاوه ای شکل مرتفع برای سنجش رفتارهای شبه اضطرابی مورد استفاده قرار گرفت. موش های سوری نر با تزریق درون صفاقی کتامین هیدروکلراید، به علاوه زایلزین بی هوش شدند و دو کانول در ناحیه ی هیپوکامپ پشتی آن ها قرار داده شد. آنالیز واریانس دوطرفه و یکطرفه (ANOVA) و به دنبال آن تست LSD برای آنالیز داده ها استفاده شد. تمامی آزمایشات مطابق با راهنمای اخلاقی نگهداری و کار با حیوانات آزمایشگاهی انجام گرفت.
    یافته ها
    تزریق هیستامین و آگونیست (SKF 38393) و آنتاگونیست (SCH23390) گیرنده ی دوپامینی D1 به داخل ناحیه ی CA1 باعث القای اضطراب گردید. تزریق SKF 38393 و SCH23390 دو دقیقه بعد از دوز موثر هیستامین (10 میکروگرم بر موش) اثرات اضطراب زای هیستامین را مهار کرد.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد علاوه بر اینکه هیستامین و گیرنده های دوپامینی D1 در تعدیل اضطراب در هیپوکامپ پشتی موش سوری نقش دارند، بین آن ها یک برهمکنش پیچیده نیز وجود دارد.
    کلید واژگان: SKF 38393, SCH23390, هیستامین, اضطراب, ماز به علاوه ای شکل مرتفع, موش کوچک آزمایشگاهی}
    Piri M., Ayazi E., Bananej M., Shahin
    Background And Objective
    Dopamine receptors and histamine influence anxiety-like behaviors. Furthermore, interaction between histamine and dopaminergic D1 receptors has been demonstrated in the modulation of some behavior. In the present study, we investigated the interaction between histamine and dopaminergic D1 receptors in the dorsal hippocampus in the anxiety behavior.
    Materials And Methods
    In this experimental study, the elevated plus maze test was used to test anxiety-like behaviors. Mice were anesthetized with intra-peritoneal injection of ketamine hydrochloride, plus xylazine, and two stainless-steel cannuale were placed in the CA1 region of the hippocampus. Two- and one-way analyses of variance (ANOVAs), followed by LSD test, were used for data analysis. All experiments were performed in accordance with the institutional guidelines for animal care and use.
    Results
    Intra-CA1 injection of histamine and D1 dopamine agonist (SKF 38393) and antagonist (SCH23390) induced anxiety. Intra-CA1 injection SKF 38393 or SCH23390 2 min after of effective dose of histamine (10µg/mouse) inhibited anxiogenic effects of histamine.
    Conclusion
    It seems that both histamine and dopaminergic D1 receptors play a part in the modulation of anxiety in the dorsal hippocampus of mice, and that they carry a complex interaction between them.
  • ملیحه عسگریان، مرتضی پیری، مریم بنانج، مریم سادات شاهین، محمدرضا زرین دست
    اهداف
    با توجه به اهمیت هیستامین و نیتریک اکساید در زمینه رفتار اضطرابی در هیپوکامپ پشتی، مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش سیستم نیتریک اکساید هیپوکامپ پشتی در رفتار اضطرابی القا شده با هیستامین انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه تجربی روی 140 سر موش آزمایشگاهی نر نژاد NMRI انجام شد. موش ها بی هوش شده و دو کانول در ناحیه CA1 هیپوکامپ پشتی قرار داده شد. بعد از یک هفته دوره بهبودی، طی سه آزمایش، اثر هیستامین در هیپوکامپ پشتی بر رفتار اضطرابی و اثر L - آرژینین و L-NAME بر پاسخ اضطرابی القا شده با هیستامین بررسی شد. از تست ماز به علاوه ای شکل مرتفع برای سنجش رفتارهای شبه اضطرابی استفاده شد. داده ها با آنالیز واریانس یک طرفه و به دنبال آن تست LSD به کمک نرم افزار SPSS 17 تحلیل شد.
    یافته ها
    تزریق هیستامین (9میکروگرم بر موش) به داخل ناحیه CA1 باعث القای اضطراب شد. تزریق L - آرژنین به داخل ناحیه CA1 (1/0 و 5/0 میکروگرم بر موش)، دو دقیقه قبل از دوز موثر هیستامین، اثرات اضطراب زای هیستامین را مهار نمود، اما تزریق L-NAME به داخل ناحیه CA1 (5، 10 و50 نانوگرم بر موش) اثری روی پاسخ هیستامین نداشت.
    نتیجه گیری
    نتایج نشان دهنده وجود یک برهم کنش پیچیده بین هیستامین و سیستم نیتریک اکساید است که رفتار اضطرابی را در ناحیه CA1 هیپوکامپ پشتی تحت تاثیر قرار می دهد. فعال شدن سیستم نیتریک اکساید، پاسخ اضطراب زای هیستامین را در هیپوکامپ پشتی مهار می کند، اما مهار سیستم نیتریک اکساید در این محل تاثیری بر روی پاسخ هیستامین ندارد.
    کلید واژگان: کلیدواژه ها: نیتریک‎اکساید, هیستامین, هیپوکامپ پشتی, ماز به علاوه ای شکل مرتفع, موش آزمایشگاهی}
    Asgarian M., Piri M., Benanj M., Shahin, Zarin Dast M. R.
    Aims
    Considering the important effect of histamine and nitric oxide on anxiety behavior in dorsal hippocampus، the present study was designed to evaluate the role of nitric oxide system in histamine induced anxiety behavior.
    Materials and Methods
    This experimental study was performed on 140 male NMRI mice. Mice were anaesthetized and two cannulas were inserted into the CA1 region of the dorsal hippocampus. After a one-week recovery، the effect of histamine on anxiety behavior in dorsal hippocampus and the effect of L-arginine and L-NAME on histamine induced anxiety behavior were investigated during three tests. The elevated plus maze test was used to test anxiety-like behaviors. One-way variance analysis followed by LSD test were used for analysis of the data using SPSS 17 software.
    Results
    Intra-CA1 injection of histamine (9µg/mouse) induced anxiety. Intra-CA1 injection of L-arginine (0. 1 and 0. 5µg/mouse) 2min after of effective dose of histamine inhibited the anxiogenic effects of histamine but intra-CA1 injection of L-NAME (5، 10 and 50ng/mouse) had no effect on histamine response.
    Conclusion
    These results show that there are complex interactions between histamine and nitric oxide system that affect anxiety behaviors in the CA1 region of dorsal hippocampus. Activation of nitric oxide system inhibits the anxiogenic response of histamine in the dorsal hippocampus but inhibition of nitric oxide in this site has no effect on histamine response.
  • امیر عرفان پرست، اسماعیل تمدن فرد، امیر عباس فرشید، عماد خلیل زاده، صونا سیدنژاد
    پیش زمینه و هدف
    هیستامین مغزی ازطریق گیرنده های H3 نقش مهمی را در دریافت مرکزی درد بازی می کند. در این مطالعه اثر تزریق داخل هیپوکامپی هیستامین و تیوپرامید (آنتاگونیست گیرنده H3 هیستامین) بر درد تونیک ناحیه دهانی - صورتی در موش های صحرایی بررسی شد.
    مواد و روش کار
    در تعداد 72 سر موش صحرایی کانول های راهنما به صورت دوطرفه درداخل هیپوکامپ پشتی قرارداده شدند. درد تونیک ناحیه دهانی- صورتی با تزریق زیرجلدی 50 میکرولیتر از فرمالین 1درصد در کنارسمت راست لب بالا ایجاد و مدت زمان مالیدن ناحیه تزریق شده در فواصل زمانی 3 دقیقه ای برای 45 دقیقه ثبت شد.
    یافته ها
    تزریق زیرجلدی فرمالین در لب بالا موجب ایجاد پاسخ درد دو مرحله ای (مرحله اول: دقایق صفر تا 3 و مرحله دوم: دقایق 15 تا 33) شد. شدت درد در مراحل اول و دوم درد با تزریق داخل هیپوکامپی هیستامین (1و2 میکروگرم، 5/0 میکرولیتردر هر سمت) و تیوپرامید (5/2 و 5 میکروگرم، 5/0 میکرولیتردر هرسمت) به طور معنی دار (05/0p <) کاهش یافت. پیش تزریق تیوپرامید قبل از هیستامین موجب افزایش اثر کاهش دهنده هیستامین بر درد شد.
    بحث و نتیجه گیری
    نتایج نشان دادند که تزریق هیستامین و تیوپرامید به داخل هیپوکامپ پشتی شدت مراحل اول ودوم درد تونیک ناحیه دهانی- صورتی را تضعیف نمود. مهار گیرنده H3 هیستامین با تیوپرامید اثر کاهش دهنده هیستامین بر درد را افزایش داد.
    کلید واژگان: هیپوکامپ, هیستامین, تیوپرامید, درد تونیک, ناحیه دهانی, صورتی, موش صحرایی}
  • الهام ایازی، مرتضی پیری، مریم بنانج، مریم سادات شاهین، محمدرضا زرین دست
    سابقه و هدف
    سیستم های هیستامینی و دوپامینی اضطراب را تحت تاثیر قرار می دهند. به علاوه برهمکنش بین هیستامین و گیرنده های دوپامینی در زمینه تعدیل برخی رفتارها در هیپوکامپ اثبات شده است. در این مطالعه برهمکنش بین گیرنده های هیستامینی و دوپامینی در زمینه رفتار اضطرابی در هیپوکامپ پشتی مورد مطالعه قرار گرفته است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه تجربی روی 140 موش کوچک آزمایشگاهی نژاد NMRI انجام شد. موش های کوچک آزمایشگاهی با تزریق درون صفاقی کتامین هیدروکلراید و زایلزین بی هوش شده و سپس در دستگاه استریوتاکسی قرار داده شدند. دو کانول در ناحیه هیپوکامپ پشتی قرار داده شد. به تمامی حیوانات قبل از شروع آزمون رفتاری برای بهبودی یک هفته فرصت داده شد. تست ماز به علاوه ای شکل مرتفع برای سنجش رفتارهای اضطرابی مورد استفاده قرار گرفت.
    نتایج
    یافته های مطالعه نشان دادند که تزریق هیستامین (10 میکروگرم بر موش) یا آپومورفین (1/0 و 3/0 میکروگرم بر موش) پنج دقیقه قبل از آزمون به داخل ناحیه CA1 باعث القاء اضطراب گردیده و تزریق آپومورفین (01/0 و 1/0 میکروگرم بر موش)، دو دقیقه قبل از دوز مؤثر هیستامین (10 میکروگرم بر موش) اثرات اضطراب زای هیستامین را مهار می نماید.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد علاوه بر اینکه هر دو سیستم هیستامینرژیک و دوپامینرزیک در تعدیل اضطراب در هیپوکامپ پشتی موش کوچک آزمایشگاهی نقش دارند، بلکه بین آنها یک برهمکنش پیچیده نیز وجود دارد.
    کلید واژگان: آپومورفین, هیپوکامپ پشتی, ماز به علاوه ای شکل مرتفع, هیستامین, موش کوچک آزمایشگاهی}
    Elham Ayazi, Morteza Piri, Maryam Bananej, Maryam Sadat Shahin, Mohammad Reza Zarrindast
    Background
    Histaminergic and dopaminergic systems influence anxiety-related behavior. Furthermore, interaction between histaminergic and dopaminergic receptors has been demonstrated in the modulation of some behaviors in the hippocampus. In the present study, the interaction between histaminergic and dopaminergic receptors of dorsal hippocampus in the anxiety-related behavior has been evaluated.
    Materials And Methods
    This experimental study was carried out on 140 male NMRI mice. Mice were anesthetized with intra-peritoneal injection of ketamine hydrochloride plus xylazine and then placed in a stereotaxic apparatus. Two cannuales were placed in the CA1 region of hippocampus. All animals were allowed to recover for one week before the beginning of the behavioral testing. The elevated plus-maze test was used to evaluate anxiety-related behaviors. One-way analysis of variance (ANOVA) followed by LSD test were done for the statistical analysis of the data. All experiments were conducted in accordance with institutional guidelines for animal care and use.
    Results
    Intra-CA1 injection of histamine (10 µg/mouse) or apomorphine (0.1 and 0.3 µg/mouse) 5 min before testing induced anxiety. Intra-CA1 injection of apomorphine (0.01 and 0.1 µg/mouse) 2 min before the effective dose of histamine (10 µg/mouse) inhibited the anxiogenic effects of histamine.
    Conclusion
    It seems that both histaminergic and dopaminergic system not only play a role in the modulation of anxiety in the dorsal hippocampus of mice but also demonstrate a complex interaction as well.
  • مرتضی پیری، مریم سادات شاهین، محمدرضا زرین دست، محمد ناصحی
    زمینه و هدف
    کانابینوئیدها طیف وسیعی از رفتارها را در گونه های مختلف ایجاد می کنند و با سیستم های نروترانسمیتر مختلف در مغز برهمکنش نشان می دهند. در این مطالعه، اثرات سیستم هیستامینرژیک، کانابینوئیدی و برهمکنش آنها در زمینه رفتار اضطرابی در موش سوری بررسی شد.
    روش بررسی
    در این مطالعه ابتدا موش های سوری با تزریق درون صفاقی کتامین هیدروکلراید همراه با زایلزین بیهوش شده و در دستگاه استریوتاکسی قرار گرفتند. سپس 2 کانول mm 1 بالاتر از ناحیه CA1 هیپوکامپ پشتی قرار داده شد. در ادامه 17 گروه حیوان برای سنجش رفتار اضطرابی با دستگاه Hole-Board تست شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از واریانس یک طرفه و تست دانت صورت گرفت.
    یافته ها
    تزریق WIN55،212-2 μg/mice) 5/0، 1/0) درون هیپوکامپ پشتی تاثیری بر روی رفتار اضطرابی موش ها نداشت، اما تزریق AM251 (ng/mice 50، 25)، هیستامین یا رانیتیدین (μg/mice 5) منجر به اضطراب زایی شد. همچنین به کار بردن همزمان WIN55،212-2 با هیستامین یا رانیتیدین منجر به کاهش پاسخ اضطرابی هیستامین گردید؛ ولی بر روی پاسخ رانیتیدین اثری نداشت. استفاده همزمان دوز غیرمؤثر AM251 با داروهای هیستامینی بر روی پاسخ القا شده توسط این داروها مؤثر نبود. در هیچ کدام از آزمایشات، فعالیت حرکتی حیوانات مورد آزمایش به صورت معنی دار تغییر نکرد.
    نتیجه گیری
    یافته های این مطالعه نشان داد در زمینه رفتارهای اضطرابی، بین سیستم کانابینوئیدی و گیرنده های هیستامینی H2 هیپوکامپ پشتی برهمکنش نسبی وجود دارد.
    کلید واژگان: کانابینوئیدها, هیستامین, رانیتیدین, اضطراب, موش ها}
    M. Piri, M. Shahin, Mr Zarrindast, M. Nasehi
    Background And Objectives
    Cannabinoids produce a wide array of effects on different species and interact with different neurotransmitter systems in the brain. In the present study, the effects of histaminergic and cannabinoidregic systems as well as their interactions on anxiety-related behaviors were examined on mice.
    Methods
    In this study, at first mice were anesthetized with intra-peritoneal injection of ketamine hydrochloride and xylazine. They were then placed in a stereotaxic apparatus. Two stainless-steel cannuale were placed one mm above CA1 regions of the dorsal hippocampus. After that, seventeen groups of animals were tested with hole board apparatus for measuring anxiety behavior. For the statistical analysis, One-way analysis of variance (ANOVA) and Dunnett's test were used.
    Results
    Intra-CA1 injection of WIN55,212-2 (0.1, 0.5µg/mice) did not modify anxiety-related behaviors in mice. But administration of AM251 (25 and 50ng/mice), histamine or ranitidine (5µg/mice) induced anxiogenic-like response. Also, co-administration of WIN55, 212-2 with histaminergic agents, decreased the anxiogenic-like response of histamine, but not that of ranitidine. Co-administration of an ineffective dose of AM251 with histaminergic drugs did not alter the response induced by these drugs. In all the experiments, locomotor activity was not significantly changed.
    Conclusion
    These results showed that there may be a partial interaction between the cannabinoidergic and the histaminergic systems of the dorsal hippocampus on anxiety-like behaviors.
  • محمد کاظم غریب ناصری، سیدعلی مرد، محمد بدوی
    زمینه
    بخوبی اثبات شده است که اتساع مری از طریق رفلکس واگی- واگی موجب شل شدن معده می‎گردد. با این وجود تاکنون در مورد تاثیر این رفلکس بر عملکرد ترشحی معده تحقیقی انجام نشده است. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر اتساع مری بر ترشح پایه و تحریک شده اسید معده می‎باشد.
    مواد و روش‎ها: موش های صحرائی نر از نژاد ویستار (Wistar) با وزن تقریبی 240-200 گرم، 24 ساعت قبل از آزمایش تحت گرسنگی قرار می‎گرفتند. حیوانات با کمک داروی بیهوشی یورتان (g/kg، i.p. 2/1) بیهوش، سپس تراکئستومی شدند. بعد از لاپاراتومی، معده از طریق دئودنوم جهت شستشو و اتساع لوله گذاری شد. همچنین جهت اتساع مری (10 دقیقه و به میزان ml 3/0)، یک بالون در انتهای مری قرار داده شد. تحریک ترشح اسید معده توسط اتساع معده، کارباکول (μg/kg، i.p. 4) و یا هیستامین (mg/kg، s.c. 5) انجام شد. اثرات واگوتومی، تجویز هگزامتونیوم (mg/kg، i.p. 10 + mg/kg/h، i.p.10)، مهار کننده نیتریک اکساید سنتاز (mg/kg، i.v.، L-NAME 10) و ال-آرژینین (mg/kg، i.p. 500) بر عملکرد اتساع مری نیز مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها: اتساع مری (10 دقیقه با حجم 3/0 میلی‎لیتر)، ترشح پایه و تحریک شده اسید معده توسط اتساع (0001/0>P)، کارباکول (01/0>P) و هیستامین (02/0>P) را بطور معنی‎داری کاهش داد. واگوتومی اثر مهاری اتساع مری بر ترشح تحریک شده اسید معده توسط اتساع را کاهش داد (05/0>P).
    نتیجه‎ گیری: نتایج تحقیق حاضر نشان می‎دهند که عصب واگ در عملکرد مهاری اتساع مری بر ترشح پایه و تحریک شده اسید معده نقش دارد. علاوه بر این، بنظر می‎رسد نیتریک اکساید (NO) نیز در این امر دخالت دارد.
    کلید واژگان: اتساع مری, ترشح اسید معده, نیتریک اکساید, کارباکول, هیستامین, واگوتومی}
    Mr Mohammad Kazem Gharib Nasery, Mr Seyed Ali Mard *, Mr Mohammad Badvi
    Background
    It is well established that the esophageal distention leads to gastric relaxation, partly by vago-vagal reflex but till now, the effect of esophageal distention on gastric acid secretion has not been investigated. The aim of this study was to investigate the effect of esophageal distention (ED) on basal and stimulated gastric acid secretion.
    Methods
    Adult male Wistar rats (200-240g) were deprived of food but not water for 24 hrs before the experiments. Under urethane anesthesia (1.2 g/kg, i.p.), animals underwent tracheostomy and laparotomy. A catheter was inserted in the stomach through duodenum for gastric distention and gastric washout and the esophagus was cannulated with a distensible balloon orally to distend esophagus (0.3 ml, 10 min). Gastric acid secretion was stimulated by gastric distention, carbachol (4 µg/kg, i.p.) or histamine (5 mg/kg, s.c.). Effects of vagotomy, L-NAME (10 mg/kg, i.v.), L-arginine (500 mg/kg, i.p.) and hexamethonium were also investigated.
    Results
    Esophageal distention reduces basal and gastric distention, carbachol and histamine stimulated acid secretion (P<0.05, P<0.0001, P<0.01 and P<0.02, respectively). Vagotomy reduced the inhibitory effect of the esophagus distention on gastric distention-induced acid secretion (P<0.05).
    Conclusion
    These results indicate that vagus nerve involves in the inhibitory effect of the esophageal distention on the basal and stimulated gastric acid secretion. Nitric oxide (NO) may also be involved.
    Keywords: esophageal distention, gastric acid secretion, nitric oxide, carbachol, histamine, vagotomy}
  • علی قنبری، افسانه الیاسی
    مقدمه
    دوپامین و آگونیستهای آن دارای نقش حفاظتی در معده بوده و اثر ضد ترشحی در برابر اسید دارند ولی گزارشی از چگونگی اثر بروموکریپتین بر ترشح تحریک شده اسید معده ناشی از هیستامین که حاکی از برهم کنش گیرنده D2 دوپامینی با رسپتورهای H2 هیستامینی است در دست نبوده که هدف این مطالعه را تشکیل می دهد.
    روش ها
    در این مطالعه از 110 سر موش صحرایی نر نژاد wistar استفاده گردید. پس از بیهوش کردن حیوان، با برش پوست ناحیه گردن، ورید ژوگولار جهت انفوزیون محرک ترشح اسید، در دسترس قرار گرفته و سپس با برش ناحیه اپیگاستر، با در دسترس قرار گرفتن پیلور، کانول پلی اتیلنی از این طریق وارد معده می گردید تا ترشحات معده آسپیره شود. کاتتری نیز از راه دهان وارد معده می شد تا به وسیله آن سالین فیزیولوژیک وارد معده شود.
    یافته ها
    آزمایشات مانشان دادکه بروموکریپتین(mg/kg 2)برترشح اسیدپایه بی اثراست و همچنین تزریق بروموکریپتین همزمان باشروع انفوزیون وریدی هیستامین (mg/ g/h 8/0) بر ترشح تحریک شده اسید معده اثری ندارد ولی تزریق بروموکریپتین یکساعت قبل از شروع انفوزیون هیستامین، ترشح تحریک شده ناشی از هیستامین را بطور معنی داری (01/0P<) کاهش می دهد(کاهش درطول زمانی مشاهده شد که ترشح اسید در بالاترین سطح بود). تزریق سولپیراید (آنتاگونیست گیرنده D2) mg/kg 100 بر ترشح تحریک شده ناشی از انفوزیون وریدی هیستامین بی اثر بوده و تزریق آن در دو دوز mg/kg 100 و 25 قبل از بروموکریپتین نیز هیچ تاثیری بر روی اثر حاصل از تزریق بروموکریپتین در حضور انفوزیون وریدی هیستامین، نسبت به حالت کنترل نداشت.
    نتیجه گیری
    نتایج ما بیانگر آن است که اثر تضعیفی بروموکریپتین (در دوز بکار گرفته شده) بر ترشح اسید ناشی از هیستامین احتمالا بواسطه گیرنده های غیردوپامینی و یا زیر گروه های ناشناختهگیرنده D2که به سولپیراید غیرحساس می باشنداعمال می گردد.
    کلید واژگان: بروموکریپتین, سولپیراید, ترشح تحریک شده اسید معده, موش صحرایی, هیستامین}
  • نسرین شیری، معصومه شفیعی، شاهرخ پاشایی راد، مسعود محمودیان
    مقدمه
    نوسکاپین یک آلکالویید ایزوکینولینی است که از گیاه خشخاش به دست می آید. خاصیت ضدسرفه این دارو به خوبی شناخته شده است. مطالعات قبلی نشان داده است که نوسکاپین یک مهار کننده غیر رقابتی برادی کینین می باشد.
    هدف
    با توجه به این که برادی کینین و هیستامین از مهم ترین واسطه های التهابی می باشند، اثرات نوسکاپین بر التهاب حاصل از برادی کینین و هیستامین در کف پای موش سفید صحرایی نر سالم مورد بررسی قرار گرفت.
    روش بررسی
    التهاب حاد کف پا توسط تزریق زیر جلدی 0.1 میلی لیتر محلول برادی کینین (nmol 3) یا محلول هیستامین 1 درصد ایجاد شد. نوسکاپین در دوزهای (1، 5 و 10 میلی گرم بر کیلوگرم) و ایندومتاسین (10 میلی گرم بر کیلوگرم) به عنوان استاندارد یک ساعت قبل از تزریق برادی کینین یا هیستامین به صورت داخل صفاقی تزریق شدند. ضخامت کف پای موش های صحرایی قبل از تزریق برادی کینین و بعد از 15، 30، 60، 90 و 120 دقیقه و در مورد هیستامین قبل از تزریق و 60، 120 و 180دقیقه بعد از آن به کمک کولیس اندازه گیری و با گروه کنترل مقایسه گردید.
    یافته ها
    تجویز نوسکاپین به طور معنی داری باعث کاهش التهاب حاصل از برادی کینین گردید. بیشترین اثر ضدالتهابی در دوز 5 میلی گرم بر کیلوگرم به دست آمد که مشابه اثر ضدالتهابی ایندومتاسین بود. نوسکاپین بر التهاب ناشی از هیستامین اثر مهار کننده دارد و ماکزیمم این اثر در دوز 10 میلی گرم بر کیلوگرم مشاهده گردید که با اثر ایندومتاسین قابل مقایسه بود.
    نتیجه گیری
    نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد که نوسکاپین همانند داروی ضدالتهاب می تواند پاسخ التهابی ناشی از برادی کینین و هیستامین را در کف پای موش صحرایی مهار کند.
    کلید واژگان: نوسکاپین, التهاب, برادی کینین, هیستامین, موش سفید صحرایی}
  • ماندانا ستاری، سعید خلیلی، محمد رخشان
    سابقه و هدف
    با توجه به حضور قابل توجه عوامل سیستم ایمنی در ضایعات مزمن پری‎اپیکال احتمال دخالت پاسخ های دفاعی بدن بویژه در قالب واکنش های ازدیاد حساسیت، در پاتوژنز این ضایعات مطرح می‎شود. تاکنون براساس منابع موجود از بین عوامل مهم دخیل در واکنش ازدیاد حساسیت تیپ I، فقط به بررسی یکی از این عوامل پرداخته شده، بنابراین این تحقیق با هدف بررسی ارتباط میان درصد مست‎سل‎ها و غلظت هیستامین با حضور‎ IgE در ضایعات مزمن پری‎اپیکال دندان انسان انجام پذیرفت.
    مواد و روش ها
    برای انجام این تحقیق تحلیلی، از بین بیماران مراجعه کننده به بخش های بیماری های دهان، اندودنتیکس، جراحی دهان، فک و صورت دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و درمانگاه ها در مجموع 40 نمونه ضایعه پری‎اپیکال از 39 بیمار جمع آوری گردید. پس از خارج ساختن نمونه ها ضمن جراحی، نمونه ها به دو نیمه تقسیم شدند. نیمی از نمونه ها مورد کشت 3 روزه بافتی قرار گرفته، سپس جهت تعیین حضور و غلظت IgE، هیستامین و اینترلوکین-6 (IL-6)در مایع رویی کشت از روشSandwich Enzyme Linked Immuno-Sorbent Assay (ELISA) استفاده شد. نیمی دیگر جهت تعیین درصد مست‎سل‎ها به بخش پاتولوژی دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی فرستاده شدند. جهت انجام آنالیزهای آماری از آزمون های آماری غیر پارامتری Mann Whitney U و تعیین ضریب همبستگی Spearman استفاده شد.
    یافته ها
    میانگین درصد مست‎سل‎ها در گروه مورد حدود 02/7±25/10و در گروه شاهد حدود 09/4±9/6 از کل سلول‎های التهابی برآورد شد. میانگین غلظت هیستامین در گروه مورد حدود 67/9±1/9 و در گروه شاهد حدود 46/4± 93/5 نانوگرم/ میلی‎لیتر برآورد شد. همچنین با انجام آنالیزهای آماری مشخص ‎شد که بین ‎دو گروه مورد مطالعه از لحاظ ‎درصد مست‎سل‎ها و غلظت هیستامین اختلاف آماری معنی‎داری وجود ندارد. ضمن آنکه بین درصد مست‎سل‎ها و حضور IgE و بین غلظت هیستامین و حضور IgE به همبستگی آماری معنی‎داری برخورد نشد.
    نتیجه گیری
    براساس یافته های بدست آمده از این تحقیق چنین نتیجه گیری می‎شود که نظر به عدم همراهی معنی‎دار مست‎سل‎ها و هیستامین با IgE در ضایعات مزمن پری‎اپیکال فرض دخالت داشتن واکنش ازدیاد حساسیت تیپ I (آلرژی)در پاتوژنز این ضایعات کمرنگ می‎شود.
    کلید واژگان: ضایعه مزمن پری‎اپیکال, IgE, مست سل‎, هیستامین, آلرژی, ازدیاد حساسیت}
    Dr. Mandana Sattari, Saeed Khalili, Dr. Mohammad Rakhshan
    Background and Aim
    According to presence of immune system factors in chronic periapical lesions, hypersensitivity reactions may have some role in pathogenesis of these lesions. Up to now, among the factors participating in type I hypersensitivity reaction, only one of them has been studied. So the aim of this study was to evaluate the relationship between the presence of IgE & number of mast cell and the presence of IgE and histamin in human dental chronic periapical lesions. Methods & Subjects: In this analytical study, 40 specimens were collected from 39 patients. After extraction of the lesions, they were divided into two sections. Half of the sections were used for explant culture and were maintained for 3 days. Then sandwich enzyme linked immunosorbent assay (ELISA) was used to determine the presence and concentration of IgE and histamine. Based on the presence of IgE, the samples were divided into case (with IgE) and control (without IgE) groups. The other sections were used for estimating the number of mast cells by histopathological technique. Mann – whitney U test and Spearman correlation coefficient were used to analyze the data.
    Results
    The average percent of mast cells in case and control groups was respectively, 10.257.02 and 6.94.09. There was no difference between the case and control groups regarding the number of mast cells and histamin concentration. Also there was not any correlation between IgE and mast cells or IgE and histamin.
    Conclusion
    It is concluded that hypersensitivity reaction type I possibly does not have any role in pathogenesis of chronic periapical lesions.
  • ناصر طیبی میبدی، سکینه عموییان، مهدی فرزادنیا، بهرام معمار، میترا عباسی، یلدا ناهیدی، بیتا عباسی
    مقدمه

    کارسینوم سلول بازال (BCC)، رایج ترین نئوپلاسم مشاهده شده در پوست انسان است. بسیاری از عوامل ژنتیکی و محیطی در پاتوژنز سرطان پوست نقش دارند. نشان داده شده است که هیستامین حاصل از ماست سل ها یکی از واسطه های مهم تغییر ایمنی در اثر اولتراویوله می باشد. هدف از این مطالعه مقایسه فراوانی ماست سل های پوستی در بیماران مبتلا به BCC و گروه شاهد با ضایعات غیر التهابی نواحی پوست در معرض نور خورشید می باشد.

    روش کار

    این مطالعه مورد شاهدی در بیماران مبتلا به سرطان بازال سل در اواخر سال 1384 در بخش پاتولوژی بیمارستان امام رضا (ع) انجام شده است. نمونه های بیوپسی از پوست در معرض نور خورشید، از 40 بیمار مبتلا به BCC و 10 شاهد تهیه شده، مقاطع بافت شناسی با استفاده از رنگ آمیزی گیمسا و H&E آماده گردید. تعداد ماست سل ها در تمامی سطح برش شمارش شده، متوسط ماست سل ها در یک میدان بزرگ میکروسکوپی (x40) تعیین گردید. مشخصات و نتایج رنگ آمیزی در پرسشنامه ای جمع آوری گردید.
    طلاعات جمع آوری شده با استفاده از آمار توصیفی و جداول توزیع فراوانی پردازش شد.

    نتایج

    تفاوت معنی داری بین تعداد ماست سل های اطراف موتور در مقایسه با گروه شاهد مشاهده گردید (p=0.001). هیچ تفاوت معنی داری بین فراوانی ماست سل ها و سن یا جنس مشاهده نشد.

    نتیجه گیری

    رابطه بین تعداد زیاد ماست سل های پوستی و ابتلا به BCC از فرضیه نقش ماست سل ها در سرکوب ایمنی عمومی حاصل از تابش فرابنفش در انسان، حمایت می کند. نتایج حاصل از این مطالعه می تواند زمینه ساز تحقیقات بیشتر جهت تعیین نوع ماده ترشحی از ماستوسیت ها که در سرکوب ایمنی نقش دارند و در نهایت ابداع روش های جدید دارو درمانی در پیشگیری، جلوگیری از رشد و گسترش تومور و یا حتی درمان BCC باشد.

    کلید واژگان: کارسینوم سلول بازال, ماست سل, هیستامین, سرطان پوست, اشعه فرابنفش}
  • مقایسه اثر دو داروی بیهوشی اورتان و مخلوط کتامین - رومپان بر ترشح اسید پایه و تحریک شده معده ناشی از هیستامین، کرباکول و پنتاگاسترین در رت نر
    علی قنبری، افسانه الیاسی
    گزارشات نشان می دهند که اورتان بطور واضح ترشح اسید پایه را مهار کرده و پاسخ ترشحی اسید به هیستامین را حذف می کند. همچنین بیهوشی با اتر نیز اثری مشابه در ترشح اسید پایه و تحریک شده ایجاد می کند. با توجه به اینکه در مطالعات مربوط به ترشح اسید معده اغلب از حیوانات بیهوش استفاده می شود، بررسی اثر داروهای بیهوشی مورد استفاده در این گونه تحقیقات بر روی میزان ترشح اسید بسیار مهم می باشد. بر این اساس در پژوهش حاضر اثر دو داروی بیهوش کننده اورتان و کتامین رومپان بر روی ترشح اسید پایه و تحریک شده ناشی از هیستامین، کرباکول و پنتاگاسترین مقایسه گردید.
    پس از بیهوش کردن حیوان، با برش پوست ناحیه گردن، وریدهای ژوگولار جهت انفوزیون محرک ترشح اسید در دسترس قرار گرفته و سپس با برش در ناحیه اپیگاستر با در دسترس قرار گرفتن پیلور کانول پلی اتیلنی از این طریق وارد معده شده ترشحات معده خارج می شد. کاتتری نیز از راه دهان وارد معده می شد تا سالین فیزیولوژیک وارد معده گردد. آزمایشات ما نشان داد که ترشح اسید پایه در حضور اورتان نسبت به کتامین رومپان بطور معنی داری (001/0P<) کاهش یافت. همچنین انفوزیون وریدی هیستامین (g/h100mg/8/0) و یا پنتاگاسترین (g/h100g/2) سبب افزایش ترشح اسید گردید که حداکثر ترشح اسید در هر دو گروه حیوان بیهوش شده با اورتان و کتامین رومپان با هر کدام از دو محرک در دقیقه 20 مشاهده شده و تا دقیقه 90 ادامه یافت. میزان ترشح اسید تحریک شده در چنین شرایطی در حیوان بیهوش شده با اورتان نسبت به کتامین رومپان حدود 50% کمتر بود. انفوزیون وریدی کرباکول (g/h100g/1) سبب افزایش ترشح اسید گردید که حداکثر ترشح اسید در گروه حیوان بیهوش شده با اورتان در دقیقه 10 مشاهده شد و تا دقیقه 90 ادامه یافت و حداکثر ترشح اسید در گروه بیهوش شده با کتامین در دقیقه 30 مشاهده شد و تا دقیقه 90 ادامه یافت. میزان ترشح اسید تحریک شده در چنین شرایطی در حیوان بیهوش شده با اورتان نسبت به کتامین رومپان حدود 50% کاهش یافت.
    نتایج ما بیانگر آن است که اورتان نسبت به کتامین رومپان دارای اثر کاهنده بر روی میزان ترشح اسید پایه و تحریک شده ناشی از هیستامین، پنتاگاسترین و کرباکول می باشد و این اثر احتمالا به دلیل اثرات مداخله کننده و یا تعدیل کننده ای است که اورتان در مسیرهای ساخت اسید در سلولهای پاریتال بر جای می گذارد.
    کلید واژگان: اورتان, کتامین, موش صحرایی بیهوش, هیستامین, کرباکول, پنتاگاسترین, ترشح تحریک شده اسید معده}
  • ماندانا ستاری، رضا ترمه، محمد اثنی عشری، مجید کاظم
    سابقه و هدف
    در تحقیقات مختلفی که تاکنون در زمینه ایمونوپاتوژنز وضعیت های مختلف پالپ دندان صورت گرفته، به پالپ پولیپ یا پالپیت هیپرپلاستیک توجه چندانی نشده است. لذا هدف از انجام این تحقیق بر پایه تعیین رابطه میان حضور و غلظت IgE و هیستامین پالپ با پالپ پولیپ بنا نهاده شد.
    مواد و روش ها
    روش این مطالعه بصورت تحلیلی و مورد شاهدی بود. برای این منظور، 17 نمونه پالپی مبتلا به پالپ پولیپ و 16 نمونه پالپ سالم جمع آوری گردید. پس از کشت 3 روزه بافتی، جهت تعیین حضور و غلضت IgE و هیستامین در نمونه های مایع رویی کشت به ترتیب از روش هایSandwich ELISA (Enzyme Linked Immuno - Sorbent Assay) و Competitive ELISA استفاده شد.
    یافته ها
    در این تحقیق به حضور IgE به ترتیب در 100% و 50% از نمونه های پالپ پولیپ و پالپ سالم با میانگین غلظت 0.486 ±0.762 و 0.219± 0.193 IU/ml برخورد شد. حضور هیستامین به ترتیب در 100% و 12.5% از نمونه های پالپ پولیپ و پالپ سالم با میانگین غلظت 30.835±34.153 و ng/ml 3.125±8.732 ملاحظه شد. با انجام آنالیزهای آماری، اختلاف آماری معنی دار از لحاظ حضور و غلظت IgE و هیستامین بین دو گروه مورد مطالعه مشاهده شد.
    نتیجه گیری
    بر اساس یافته های بدست آمده از این تحقیق، می توان برای واکنش ازدیاد حساسیت تیپ I یا آلرژی، نقشی احتمالی در پاتوژنز پالپ پولیپ در نظر گرفت.
    کلید واژگان: پالپ پولیپ, پالپیت هیپر پلاستیک, آلرژی, IgE, هیستامین, ایمونوپاتوژنز}
    Dr. Mandana Sattari, Dr. Reza Terme, Dr. Mohammad Asna- Ashari, Dr. Majid Kazem
    Background and Aim
    Among different diseases of dental pulp, less attention has been paid to the immunopathogenesis of pulp polyp. So the aim of this study was to evaluate the relationship between pulp polyp formation and allergy. Methods & Materials: For this purpose, thirty - three samples including 17 pulp polyps and 16 normal pulps were gathered. After a 3-day incubation period, sandwich and competitive ELISA techniques were used to assess the presence and concentration of IgE and histamine, respectively.
    Results
    IgE was found in 100% of pulp polyps and 50% of normal pulps, with concentrations of 0.7615±0.4858 and 0.1927±0.2193. Histamine was found in 100% of polyps and 12.5% of normal pulps, with concentrations of 30.8353±34.1531 and 3.125±8.732. The two groups showed statistically significant differences in terms of both the concentration and presence of IgE and histamine. There was also a significant statistical correlation between the concentration of IgE and histamine in the two groups.
    Conclusion
    We could suugest possible role for type I hypersensitivity reaction or allergy in the pathogenesis of pulp polyp.
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال