به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "affective symptoms" در نشریات گروه "پزشکی"

  • Mohammad Nejadhosseini, Abdolhussein Shakurnia*, Abdolkarim Sheikhi, Farhad Abolnezhadian
    Background

    Asthma is a chronic respiratory disease and a major public health problem globally. This study aimed to determine the prevalence of asthma and related symptoms in schoolchildren in Dezful city, southwest Iran.

    Methods

    In this cross-sectional descriptive analytical study, the prevalence of asthma symptoms was measured using a randomized cluster sampling method among 2,978 schoolchildren aged 6-14 years. A validated questionnaire from the International Study of Asthma and Allergies in Childhood (ISAAC) was used from January to February 2020. The chi-square test was used to determine the relationship between variables, which were expressed as percentages, with a p‐value <0.05 considered statistically significant.

    Results

    The overall prevalence of asthma was 4.7% (CI=3.98 - 5.54), significantly higher among 13-14-year-olds compared to the 6-7-year-old age group (6.4% vs. 3.1%, p<0.001) and in males versus females (6.9% vs. 2.5%, p<0.001). The total prevalence of wheezing in the last year, the main symptom of asthma, was 7.2% (CI=6.31 - 8.20), significantly higher among 13-14-year-olds (8.4% vs. 6.1%, p<0.009) and male schoolchildren (9.6% vs. 4.7%, p<0.001).

    Conclusion

    According to our findings, and compared to the previous ISAAC study in Iran, the prevalence of asthma symptoms was relatively low among Dezful schoolchildren. Further epidemiological studies are needed to investigate factors affecting this disease, such as indoor and outdoor environments, as well as their effects on gene expression over time.

    Keywords: Asthma, School-Age Population, Respiration Disorders, Affective Symptoms
  • محمدرضا تقوی، محمدحسین کارآموز مشهدی، سالار پوربرات، عماد خوشدل، محمدامین یونسی هروی*
    مقدمه

    تب، علایم گوارشی، بی حالی و ضعف، سردرد، تنگی نفس و سرفه به طور معمول علایم بالینی است که در بیماری کووید-19 ایجاد می شود. هدف از این مطالعه، برسی تاثیر پلاسمای سرد در بهبود علائم بالینی بیماران مبتلا به کووید-19 بود.

    روش ها

    این مطالعه یک کارآزمایی بالینی دوسو کور بر روی 64 بیمار کووید-19 بود. در گروه مداخله دستگاه پلاسمای سرد به طور مداوم 8 ساعت روشن می شد. در گروه شاهد نیز دستگاه 8 ساعت روشن می شد اما یون سازی صورت نمی گرفت. 5 روز علایم بالینی بیماران مورد پایش قرار گرفتند. علایم بالینی بیماران توسط آزمون آماری T و χ2 و واریانس در اندازه های تکراری مورد تحلیل آماری قرار گرفت. سطح معنی داری نیز 05/0 در نظر گرفته شد.

    یافته ها

    نتایج این مطالعه نشان می دهد که تب در روز اول و ضعف و بی حالی در روز اول و سوم بیماری نسبت به ابتدای بستری شدن کاهش معنی داری را نشان داد. سایر علایم بالینی بیمار تفاوت معنی داری را در دو گروه نشان ندادند. همچنین نمره ی علایم بالینی تغییرات معنی داری را در بهبود علائم کووید-19 در گروه مداخله نسبت به گروه شاهد نشان داد اما دمای بدن بین دو گروه تفاوت معنی داری نداشت.

    نتیجه گیری

    این مطالعه نشان داد که علایم بیماری مخصوصا تب، ضعف و بی حالی کاهش داشته است. بنابراین دستگاه پلاسمای سرد در کنار درمان های روتین می تواند به عنوان یک عامل کمکی در بهبود علائم بیماران و درمان سریع تر آن ها کمک کننده باشد.

    کلید واژگان: کووید-19, پلاسمای سرد, علایم موثر
    Mohammadreza Taghavi, Mohammadhossein Karamouz Mashhadi, Salar Poorbarat, Emad Khoshdel, Mohamadamin Younessi Heravi *
    Background

    Fever, gastrointestinal symptoms, lethargy and weakness, headache, shortness of breath, and cough are usually clinical symptoms of COVID-19. This study aimedto investigate the effect of plasma cluster in improving the clinical symptoms of patients with COVID-19.

    Methods

    This study was a double-blind clinical trial that was conducted on patients with COVID-19at Imam Hassan (AS) Bojnurd Hospital. In the intervention group, the plasma clusters device was turned on continuously for 8 hours and then turned off. In the control group, the device was placed in the room, and the ionization part of the device was removed from the circuit. Patients were monitored for five days after the intervention in terms of improvement of clinical symptoms. Data analysis was done with T, χ2, and variance tests in repeated measures.

    Findings

    The results showed that fever on the first day and weakness and lethargy on the first and third days of the disease showed a significant decrease compared to the beginning. Other clinical symptoms of the patient did not show any significant difference in the two groups. Also, the clinical symptoms showed significant changes in the improvement of the symptoms of COVID-19 in the intervention group compared to the control group. However, there was no significant difference in body temperature between the two groups.

    Conclusion

    Therefore, along with routine treatments, the cold plasma device can be helpful as an auxiliary factor in improving patients' symptoms and treating them faster.

    Keywords: COVID-19, Cold Plasma, Affective Symptoms
  • مینا رستمی، مرتضی سلیمانی، مهسا عباسی، علیرضا صادقی، وحید توپچی خسروشاهی*، پویا دواساز ربانی، پریناز سادات امیری سرارودی
    مقدمه
    عوامل روان شناختی ممکن است در بروز و تشدید بیماری های قلبی عروقی نقش داشته باشند. مطالعه ی حاضر با هدف تعیین رابطه ی سبک های دلبستگی، ناپختگی عاطفی و ناگویی هیجانی در بیماران قلبی عروقی شهر زنجان انجام گرفت. 
    مواد و روش ها
    پژوهش حاضر مطالعه ای توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری این پژوهش شامل طیفی متشکل از 670 بیمار مبتلا به بیماری های قلبی عروقی مراجعه کننده به کلینیک قلب و عروق بیمارستان آیت الله موسوی زنجان در فاصله ی زمانی فروردین تا شهریور 1398 بودند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 244 نفر برآورد شد. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسش نامه ی استاندارد سبک های دلبستگی بزرگسالان هازن و شیور، ناگویی هیجانی تورنتو و بلوغ عاطفی سینگ و بهارگاوا بود. تحلیل داده ها با کمک نرم افزار SPSS 24 و با استفاده از آزمون های همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه انجام شد. 
    یافته ها
    نتایج آنالیز همبستگی پیرسون نشان داد که رابطه ی مثبت و معناداری بین ناگویی هیجانی با نداشتن ثبات عاطفی (P<0.01, r=0.014)، فروپاشی شخصیت (P<0.01, r=0.36) و ناپختگی عاطفی (P<0.01, r=0.38) وجود داشت. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که نداشتن ثبات عاطفی (0.009=P)، فروپاشی شخصیت (0.0016=P) و ناگویی هیجانی (0.009=P) به طور معناداری سبک ایمن را در بیماران قلبی و عروقی پیش بینی می کنند. همچنین، دشواری در توصیف احساسات، سبک اجتنابی را به طور معناداری پیش بینی می کند (0.034=P). ناپختگی عاطفی (0.006=P) و دشواری در تشخیص احساسات (0.009=P) نیز به طور معناداری سبک دوسوگرا را پیش بینی می کنند.
    نتیجه گیری
    ویژگی های شخصیتی و ناگویی هیجانی می توانند به عنوان شاخص هایی برای پیش بینی سبک های دلبستگی و رفتارهای اجتماعی استفاده شوند و به طور خاص، نداشتن ثبات عاطفی، فروپاشی شخصیت و ناگویی هیجانی می توانند سبک ایمن و سبک دوسوگرا را تا حدودی پیش بینی نمایند. همچنین، دشواری در توصیف احساسات و ناپختگی عاطفی نیز توان پیش بینی سبک اجتنابی را دارند. این نتایج می تواند به درک بهتر رفتارهای فرد و طراحی راهکارهایی برای بهبود رفتار کمک کنند.
    کلید واژگان: سبک های دلبستگی, بلوغ عاطفی, نشانه های عاطفی, بیماران, بیماری های قلبی- عروقی
    Mina Rostami, Morteza Soleimani, Mahsa Abbasi, Alireza Sadeghi, Vahid Toupchi Khosroshahi *, Pooya Davasaz Rabbani, Parinaz Sadat Amiri Sararoodi
    Introduction
    Psychological factors might play a role in the onset and exacerbation of cardiovascular disease. This study aimed to determine the relationship between Alexithymia and Emotional Maturity with the mediation of Attachment Styles among cardiovascular patients in Zanjan, Iran.
    Methods
    The present study has a descriptive-correlational design. The statistical population of this study encompassed a range of 670 patients with cardiovascular diseases who were referred to the Cardiology Clinic of Ayatollah Mousavi Hospital in Zanjan from March and August 2019. The sample size was estimated to be 244 people using Cochran formula. Data collection tools included Hazen and Shaver’s standard adult attachment style questionnaire, Toronto’s ataxia, and Singh and Bhargava questionnaires. The Pearson correlation coefficient and multiple regression analyses were done using SPSS 24 software.
    Results
    There was a positive correlation between alexithymia with emotional instability (r=0.14, P<0.01), personality decay (r=0.36, P<0.01), and emotional maturity (r=0.38, P<0.01). The results of multiple regression analysis showed that emotional instability (P=0.009), personality decay (P=0.016), and emotional immaturity (P=0.009) significantly predicted secure style. Additionally, difficulty in describing emotions significantly predicted avoidant style (P=0.034). Emotional maturity (P=0.006) and difficulty recognizing emotions (P=0.009) also significantly predicted ambivalent style.
    Conclusion
    Personality traits and emotional alexithymia can be used as indicators for predicting attachment styles and social behaviors, and specifically, lack of emotional stability, personality disintegration, and emotional alexithymia can predict secure and ambivalent styles to some extent. Also, difficulty in describing emotions and emotional immaturity have the ability to predict the avoidant style. These results can help to better understand individual behaviors and design solutions to improve behavior.
    Keywords: Attachment Styles, Emotional Maturity, Affective Symptoms, Patients, Cardiovascular diseases
  • مهدی عبدالله زاده رافی*
    مقدمه

    در سال های نخست تحصیل، جدا شدن از والدین، تقاضاهای تحصیلی و اجتماعی می توانند برای کودکان فشارزا باشد و زمینه را برای ایجاد یا تشدید برخی از اختلال های روانی مهیا سازد. به همین خاطر بررسی شیوع اختلال های هیجانی- رفتاری و عوامل مرتبط با آن در این سال ها مهم است.

    هدف

     هدف پژوهش حاضر بررسی شیوع با و بدون همبودی اختلال های هیجانی- رفتاری در کودکان 6 تا 8 سال و پیش بینی شدت این اختلال ها از روی واکنش مادر به هیجانات منفی کودک بود.

    روش

     روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بود. جامعه شامل تمامی دانش آموزان پایه اول و دوم دبستان شهر ملایر در سال تحصیلی 1398-1397 بود، که با روش نمونه گیری خوشه ای، 454 نفر انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از چک لیست رفتاری کودک (2002) و پرسشنامه واکنش به هیجانات منفی کودک (1990) استفاده شد. با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 و رگرسیون خطی مدل گام به گام داده ها تحلیل شد.

    یافته ها

    یافته های پژوهش نشان داد که شیوع خالص اختلال های هیجانی و رفتاری 8/6 درصد و شیوع همبود آن 7/3 درصد بود. علاوه بر این، واکنش های مادر به هیجانات منفی کودک می توانست شدت مشکلات هیجانی- رفتاری کودکان را پیش بینی نماید (0/001=P).

    نتیجه گیری

     در کودکان 6 تا 8 سال، همبودی اختلال های هیجانی و رفتاری بالا بوده و واکنش های حمایتی یا غیرحمایتی مادر به هیجانات منفی کودک در آن نقش دارد، بنابراین پیشنهاد می شود روانشناسان و روانپزشکان کودک در مصاحبه های تشخیصی و راهکارهای درمانی به این یافته ها توجه ویژه ای داشته باشند.

    کلید واژگان: اختلال های رفتاری کودک, هیجان, نشانگان عاطفی, سازگاری هیجانی
    Mahdi Abdollahzadeh Rafi*
    Introduction

    In the early years of schooling, factors such as being far from parents for 5 hours, academic and social demands can be stressful for children and provide the conditions for creating or intensify some mental disorders. Therefore, it is important to investigate the prevalence of emotional-behavioral disorders and their related factors at this age.

    Aim

    The purpose of the present study was to investigate the prevalence of emotional-behavioral disorders with and without comorbidity in children aged 6 to 8 years, and also to predict the severity of these disorders based on the mother's reaction to the child's negative emotions.

    Method

    The research method was descriptive-analytical. The population included all the first and second grade primary school students of Malayer city in the academic year 2017-2018, and 454 people were selected by cluster sampling method. In order to collect data, the Child's Behavior Checklist (2002) and the Child's Reaction to Negative Emotions Questionnaire (1990) were used. Data were analyzed through SPSS version 22 software and stepwise linear regression model was employed.

    Results

    The findings of the present study revealed that, the pure prevalence of emotional and behavioral disorders in these children was 8.6% and prevalence with comorbidity of these disorders was 7.3%. In addition, mother's reactions to children's negative emotions could predict the severity of children's emotional-behavioral problems (P=0.001).

    Conclusion

    In the age range of 6 to 8, the comorbidity of emotional and behavioral disorders of these children is high and the mother's supportive or unsupportive reactions to the child's negative emotions play a significant role in it, so it is suggested that child psychologists and psychiatrists pay special attention to these findings in diagnostic interviews and treatment strategies.

    Keywords: Child behavior disorders, Emotion, Affective symptoms, Emotional adjustment
  • وحیده نیری، مجتبی رحیمی، پروین رحمتی نژاد*

    زمینه و هدف:

     مطالعات متعدد به نقش عمده ناگویایی هیجانی و تصویر بدنی مختل در اختلالات خوردن تاکید کرده اند. بر این اساس، هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای ناگویی هیجانی در پیش بینی اختلالات خوردن براساس تصویر بدنی بود.

    روش بررسی:

    پژوهش حاضر، توصیفی همبستگی از نوع الگوی معادله ساختاری بود. 369 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم در سال تحصیلی 1400-1401 براساس فرمول کوکران و با استفاده از نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسش نامه های آزمون نگرش خوردن، نگرانی از تصویر بدنی و مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو جمع آوری شد. داده های به دست آمده با استفاده از روش تحلیل مسیر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند.

    یافته ها :

    یافته های حاصل از تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد ناگویی هیجانی به میزان 14 درصد به مسیر بین تصویر بدن و اختلالات خوردن می افزاید و ناگویی خلقی نقش واسطه ای جزئی در پیش بینی اختلالات خوردن براساس تصویر بدن دارد (0/140= β).

    نتیجه گیری :

    براساس یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که ناگویایی هیجانی نقش میانجی جزئی بین تصویر بدنی و اختلالات خوردن دارد. بنابراین برای فهم کامل رابطه بین اختلالات خوردن و تصویر بدنی لازم است تا نقش احتمالی سایر عوامل زیستی و روان شناختی دخیل موردتوجه قرار گیرد.

    کلید واژگان: تغذیه و اختلالات خوردن, تصویربدنی, نشانه های عاطفی
    Vahideh Nayeri, Mojtaba Rahimi, Parvin Rahmatinejad*
    Background and Objectives

    Various studies have emphasized the main role of alexithymia and poor in eating disorders. This study aims to investigate the mediating role of alexithymia in predicting eating disorders based on body image in Iranian college students.

    Methods

    This is a descriptive-correlational study using structural equation modeling (SEM). Participants were 369 students of the Islamic Azad University of Qom Branch in 2020-2021, who were selected by a convenience sampling method. Data were collected using the eating attitude test, body image concern inventory, and Toronto alexithymia scale. Data were analyzed by path analysis.

    Results

    The results showed that alexithymia increases the path between body image and eating disorders by 14% (β=0.140), indicating its minor mediating role in predicting eating disorders based on body image.

    Conclusion

    Alexithymia has a minor mediating role in the relationship between eating disorders and body image in Iranian college students. For more understanding of the relationship between eating disorders and body image, it is recommended to assess the possible role of other biological and psychological factors.

    Keywords: Feeding, eating disorders, Body image, Affective symptoms, Structural equation modeling
  • مژگان شکراللهی، سید اسماعیل هاشمی*، مهناز مهرابی زاده هترمند، یدالله زرگر، عبدالزهرا نعامی
    مقدمه

    درد مزمن از رایج ترین مشکلات طبی است که زندگی بیماران را در ابعاد زیستی، اجتماعی، حرفه ای و تحصیلی متاثر می سازد.

    هدف

    پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان هیجان مدار بر حساسیت اضطرابی و فاجعه آمیزکردن درد در بیماران مبتلا به دردمزمن با ناگویی هیجانی انجام شد.

    روش

    این پژوهش مطالعه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری، همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلا به درد مزمن شهر اصفهان در سال 1400 بود. نمونه گیری با روش  نمونه گیری دردسترس و داوطلبانه و طی دو مرحله صورت گرفت. به این ترتیب تعداد 24 بیمار مبتلا به درد مزمن که در پرسش نامه ناگویی هیجانی ترونتو (1994) نمره بالای 60 دریافت کرده بودند، انتخاب و به طور تصادفی به گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند (12 = n). گروه آزمایش درمان آنلاین هیجان مدار را به مدت 12 جلسه هفتگی دریافت کرده و گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. ابزار مورد استفاده پژوهش شامل پرسش نامه مقیاس فاجعه آمیز کردن درد سالیوان (1995) و پرسش نامه حساسیت اضطرابی تیلور وکاکس (1998) بود که در سه مرحله پژوهش تکمیل شد. داده های به دست آمده با روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که بین میانگین های تعدیل شده متغیرهای حساسیت اضطرابی و فاجعه آمیز کردن درد در دو گروه تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>P). پس می توان نتیجه گرفت که درمان هیجان مدار بر حساسیت اضطرابی، فاجعه آمیز کردن درد در بیماران مبتلا به درد مزمن با ناگویی هیجانی اثربخش است (05/0>P).

    نتیجه گیری

    با توجه به اثرگذاری درمان هیجان مدار بر متغیرهای پژوهش میتوان از این روش درمان برای بهبود بیماران مبتلا به درد  مزمن با ناگویی هیجانی سود جست.

    کلید واژگان: حساسیت اضطرابی, درد مزمن, درمان هیجان مدار, فاجعه آمیز کردن درد, ناگویی هیجانی
    Mojgan Shokrolahi, Seyed Esmaeil Hashem*, Mahnaz Mehrabizadeh Honarmand, Yadollah Zargar, Abdolzahra Naaimi
    Introduction

    Chronic pain is one of the most common medical problems that affects the lives of patients from biological, social, professional and educational aspects.

    Objective

    The aim of this study was to investigate the effectiveness of emotion focused therapy on anxiety sensitivity and pain catastrophizing in Patients with chronic pain and alexithymia.

    Method

      This research was a experiential study with pre, post-test and follow-up with control group. The statistical population included all patients with chronic pain in Isfahan city in 1400. Sampling was done by available and voluntary sampling method and in two stages. In this way, 24 patients with chronic pain who scored above 60 in the Tronto alexithymia questionnaire (1994) were selected and randomly assigned to the experimental and control groups (n = 12). The experimental group received online emotion-focused group therapy for 12 weekly sessions and the control group did not receive any intervention. Instruments were Sullivan's pain catastrophizing scale questionnaire (1995) and Taylor and Cox's anxiety sensitivity questionnaire (1998), which were completed in three stages of the research. data were analyzed using repeated measure analysis.

    Findings

    The results of data analysis showed that there is a significant difference between the adjusted averages of anxiety sensitivity and pain catastrophizing in the two groups (P<0.05). Therefore, it can be concluded that emotion focused therapy is effective on anxiety sensitivity and catastrophizing pain in Patients with chronic pain and alexithymia (P<0.05).

    Conclusion

    Considering the effect of emotion focused therapy on research variables, this treatment method can be used to improve Patients with chronic pain and alexithymia.

    Keywords: Emotion-focused therapy, Catastrophization, Chronic pain, Affective Symptoms
  • Nafiseh Boorboor, Mahsan Haddadian Nekah, Banafsheh Hamidi, Maleknaz Uosefi, Fatemeh Eskandarian*, Sara Mousavi

    Background & Aims:

    In light of the coronavirus disease 19 (COVID-19) pandemic, it is important to have mental health interventions that are easily integrated during crises. However, the present study has been conducted on the effectiveness of group behavioral activation therapy (BAT) on depression and alexithymia in depressive infertile women during the COVID-19 lockdown.

    Materials and Methods

    In this quasi-experimental pre-test-post-test design with a control group, 28 women undergoing infertility care with depressive disorders were selected following initial clinical evaluations and research conditions. They were randomly divided into the BAT (n = 14), and control (n = 14) groups. The experimental group received six sessions of weekly treatment (1.5 hours) based on BAT. All the participants completed the Beck Depression Inventory (BDI) and the Alexithymia Scale, in the pre-test and post-test stages.

    Results

    The results revealed that BA-based weekly treatment reduced depression and alexithymia among women undergoing infertility care during the COVID-19 lockdown (P > 0.05).

    Conclusion

    Overall, an online BA program might be proven to be useful during crises such as a pandemic. In this study, BA treatment had a positive impact on depression and alexithymia among women receiving infertility treatment during the COVID-19 lockdown.

    Keywords: Behavior, Depression, Affective symptoms, Infertility, Female, Alexithymia
  • مرضیه کلیوند، کورش امرایی*، فاطمه رضایی
    زمینه و هدف

    وجود استرس در هر بیماری جسمی باعث بدترشدن علایم آن می‫ شود. فشارخون بالا یک بیماری شایع است که عوامل روان شناختی همایند با آن نظیر استرس می ‫تواند باعث بدترشدن علایم و عوارض آن شود؛ لذا هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی مدل سازگاری روی بر ناگویی خلقی و تبعیت از رژیم غذایی افراد مبتلا به فشارخون همایند با استرس بود.

    روش کار

    پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی و بر اساس طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 40 نفر از بیماران دارای فشارخون بالا همایند با استرس (21 زن، 19 مرد) مراجعه کننده به مراکز درمانی شهرستان الیگودرز در سال 1400 انتخاب شدند و به صورت تصادفی 20 نفر در گروه آزمایش و 20 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 60 دقیقه ای مداخله مدل سازگاری روی را دریافت کردند، اما گروه کنترل مداخله ای دریافت ننمودند. پژوهش توسط پرسشنامه استرس، اضطراب و افسردگی، مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو، فرم ثبت اطلاعات رژیم غذایی و فرم بررسی و شناخت الگوی سازگاری روی جمع آوری شد.

    یافته ها

    نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که اجرای مدل سازگاری روی به طور معناداری بر کاهش ناگویی خلقی (235/24=F، 0/01>p) و افزایش تبعیت از رژیم غذایی (540/87=F،01 /0>p) در نمونه بیماران مبتلا به فشارخون همایند با استرس اثربخش بوده است.

    نتیجه گیری

     نتایج این پژوهش حاکی از آن است که مدل سازگاری روی به طور معناداری سبب کاهش ناگویی هیجانی و افزایش تبعیت از رژیم غذایی شده است، بنابراین استفاده از این مدل در بیماران مبتلا به فشارخون بالای همایند با استرس پیشنهاد می شود.

    کلید واژگان: مدل سازگاری روی, تبعیت از رژیم غذایی, فشارخون, استرس
    M. Kolivand, K .Amraei*, F. Rezaei
    Background & aim

    Stress in any physical illness makes its symptoms worse. Hypertension is a common illness that psychological factors such as stress can worsen its symptoms and complications; the present study aimed to evaluate the effectiveness of Roy's adaptation model on alexithymia and diet adherence in people with hypertension comorbid with stress.

    Methods

    This was a quasi-experimental study with a pretest-posttest design and a control group. Using the convenience sampling method, 40 patients with hypertension comorbid with stress    (21 females and 19 males) who were referred to Aligudarz city medical centers in 2021, were selected by convenience sampling method and randomly assigned to the experimental (n=20) and control (n=20) groups. The experimental group received a Roy's adaptation model intervention for 8 sessions of 60 minutes, but the control group did not receive any intervention. The data were collected by the stress, anxiety and depression questionnaire, Toronto emotional dysfunction scale, diet information record form and a form for assessing Roy’s adaptation model.

    Results

    The results of covariance analysis showed that Roy's adaptation model was significantly effective in reducing alexithymia (F=235.24, p<0.01) and increasing diet adherence (F=540.87, p<0.01) in hypertension patients comorbid with stress.

    Conclusion

     The results of this study suggest that Roy's adaptation model significantly decreased the alexithymia and increased diet adherence, therefore using Roy's adaptation model in hypertension patients comorbid with stress is recommended.

    Keywords: Roy Adaptation Model, Affective symptoms, Diet Adherence, Hypertension, Stress
  • Mahsa Mahmoudi, Hayedeh Saberi *, Simin Bashardoust
    Background

    Individuals with alexithymia have a limited ability to adapt to stressful situations, leading to high levels of psychological distress, anxiety, and stress symptoms.

    Objectives

    This study aimed to investigate the role of insecure attachment in psychological distress within Islamic Azad Universities of Tehran in 2020 by mediating alexithymia.

    Methods

    The structural equation modeling (SEM) was used as the primary research method in this study. The study population included all university students between 20- and 40-years old studying at the Islamic Azad Universities of Tehran in the 2019 - 20 academic year. A total of 305 students was selected as samples using the multi-stage cluster sampling method. Several research tools were used, including the Depression Anxiety Stress Scale, the Experiences in Close Relationships-Revised (ECR-R), and the Toronto Alexithymia Scale (TAS-20). The data were analyzed using a correlation matrix in SPSS statistical software Version 24 and structural equation modeling (SEM) in Amos-26.

    Results

    The results indicated that the insecure attachment style had a direst positive effect on the states of psychological distress (anxiety, stress, and depression) (P < 0.001). Alexithymia also played amediating role in insecure attachment affecting psychological distress (P < 0.001).

    Conclusions

    Results revealed in the correlation between insecure attachment and states of psychological distress mediated by the alexithymia. Given the importance of attachment style and alexithymia in the development of anxiety, stress, and depression, therapists are recommended to take these variables into account.

    Keywords: Anxiety, Stress, Depression, Affective Symptoms, Students
  • Shakila Ghaznavi, Paniz Pouraziz Abouzar
    Background

    Mental disorders can cause many problems in students' academic performance and also severely affect their cognitive, emotional, moral and social development. The aim of this study was to evaluate the effectiveness of acceptance and commitment therapy (ACT) on emotional stability and alexithymia in female second-grade high school students.

    Methods

    The present study was a quasi-experimental with a pretest-posttest design. The statistical population included all girls’ second grade students of the second secondary school in District 8 of Tehran. The sample size consisted of 118 students who were selected by stratified random sampling and assigned to two groups of 59 people as experimental and control groups). Data collection tools were emotional adjustment measure (EAM), Toronto alexithymia scale (TAS-20), and the ACT protocol. Data analysis was done using SPSS V.21 and multivariate analysis of covariance, and significance level was considered ≤ 0.05.

    Results

    The findings showed that after adjusting the pre-test scores, ACT in the post-test has a significant effect on the Lack of regulation of emotional and physiological arousals, and despair and wishful thinking with values (F=90.143, F=178.324 respectively, P<0.001). Also, after adjusting the pre-test scores, ACT in the post-test showed a significant effect on the difficulty in identifying feelings (P<0.001, F=91.278), difficulty in describing feelings (P<0.001, F=189.328), and externally-oriented thinking (P<0.001, F=165.544).

    Conclusion

    Based on the results, ACT training had a positive influence on emotional stability and alexithymia of high school students; the implementation of this protocol in schools and counseling centers is recommended.

    Keywords: Acceptance, Commitment Therapy, Affective Symptoms, Emotions, Students
  • مائده اسدی رجانی، محسن کچویی*، زهرا احمدبیگی، الهه وحیدی
    زمینه و هدف

    با توجه به شیوع فزآینده مشکلات خوردن در زنان جوان، این مسئله یکی از موضوعات قابل توجه در آسیب شناسی روانی محسوب می شود. ناگویی خلقی نقش مهمی در رفتارهای خوردن ناسالم دارد، اما این که چگونه مشکلات در وضعیت خلقی منجر به رفتارهای خوردن ناسالم می شود، بدون پاسخ مانده است. لذا پژوهش حاضر با هدف تعیین ارتباط ناگویی خلقی و آشفتگی روانی با رفتارهای خوردن ناسالم و نقش میانجی آشفتگی روانی در رابطه ناگویی خلقی با رفتارهای خوردن ناسالم انجام شد.

    مواد و روش ها

    روش این پژوهش، توصیفی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری آن کلیه دانشجویان دختر دانشگاه های علم و فرهنگ، شهید بهشتی، الزاهراء و علامه طباطبایی شهر تهران در سال 1398 بودند که از این میان 350 دانشجو به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و مقیاس رفتار خوردن Dutch، مقیاس ناگویی خلقی Toronto و مقیاس آشفتگی روانی Kessler را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از آزمون همبستگی Pearson و روش تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    آشفتگی روانی همبستگی مثبت و معناداری با ناگویی خلقی (44/0=r، 001/0>p)، رفتارهای خوردن بیرونی (28/0=r، 001/0>p) و رفتارهای خوردن هیجانی (22/0=r، 001/0>p) نشان داد. هم چنین نتایج تحلیل مسیر نشان داد که آشفتگی روانی، میانجی رابطه بین ناگویی خلقی و رفتارهای خوردن ناسالم بود.

    نتیجه گیری

    با توجه به نقش میانجی آشفتگی روانی در رابطه بین ناگویی خلقی و رفتارهای خوردن ناسالم، توصیه می شود، از راه کارهای ارتقاء ادراک و ابرازگری هیجانی و کاهش آشفتگی روانی استفاده شود. این راه کارها می توانند در بهبود سلامت روان شناختی و پیش گیری از رفتارهای خوردن ناسالم، سودمند باشند.

    کلید واژگان: رفتار خوردن, علائم عاطفی, آشفتگی روانی, دانشجویان دختر, تهران
    M. Asadi-Rajani, M. Kachooei*, Z. Ahmadbeygi, E. Vahidi
    Background and Objectives

    Due to the increasing prevalence of disordered eating in young women, it is one of the significant issues in psychopathology. Alexithymia plays an important role in unhealthy eating behaviors, but how mood problems lead to unhealthy eating behaviors remains unanswered. The aim of this study was to determine the relationship between alexithymia and unhealthy eating behaviors and the mediating role of psychological distress in the relationship between alexithymia and unhealthy eating behaviors.

    Materials and Methods

    The research method is descriptive and structural equations modelling. The statistical population was all female students from universities of Science and Culture, Shahid Beheshti, Alzahra, Allame Tabatabaei in Tehran in 2019, from which 350 students were selected by convenience sampling and completed the Dutch Eating Behavior Scale (DEBQ), the Toronto Alexithymia Scale (TAS-20), and the Kessler Psychological Distress Scale (K-10). Data were analyzed using Pearson’s correlation and path analysis.

    Results

    Psychological distress was positively associated with alexithymia (r=0.44, p<0.001), external eating behaviors (r=0.28, p<0.001), and emotional eating behaviors (r=0.22, p<0.001). In addition, results of path analysis showed that psychological distress mediated the relationship between alexithymia and unhealthy eating behaviors.

    Conclusion

    Considering the mediating role of psychological distress in the relationship between alexithymia and unhealthy eating behaviors, using strategies to promote understanding and expressing emotions and reduce psychological distress is recommended. These strategies can be helpful in improving mental health and preventing unhealthy eating behaviors.

    Keywords: Feeding behavior, Affective symptoms, Psychological distress, Female students, Tehran
  • اسرا باقرزاده، نجمه حمید*، کیومرث بشلیده، مهناز مهرابی زاده هنرمند
    مقدمه

     ناگویی خلق و عدم درک و ابراز صحیح هیجانات در بیماران مبتلا به حملات شبه صرع، بسیار شایع است. اختلال تشنجات غیر صرعی روان زاد یا حملات شبه صرع، دارای علایمی مشابه صرع است. هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی درمان افشای هیجانی همسریاری بر ناگویی خلق در بیماران مبتلا به حملات شبه صرع است.

    روش ها

    در این پژوهش، از طرح تجربی تک موردی با خط پایه ی چندگانه ی ناهم زمان استفاده شد. جمعیت هدف، شامل همه ی بیماران مبتلا به تشنجات غیر صرعی روان زاد بود که در سال 1397 به درمانگاه های روان شناسی و مغز و اعصاب شهر اهواز مراجعه داشتند. کارایی درمان افشای هجانی همسریاری به میزان 6 جلسه طی سه مرحله ی خط پایه، درمان و پی گیری، مورد ارزیابی قرار گرفت. سه بیمار به روش هدفمند بر اساس معیارهای ورود و خروج انتخاب و وارد پژوهش گردیدند. جهت جمع آوری داده ها، از Toronto Alexithymia scale (TAS) استفاده شد. جهت تحلیل داده ها، روش شاخص تغییر پایا (Reliable change index یا RCI)، درصد بهبودی و ترسیم دیداری مورد استفاده قرار گرفت.

    یافته ها

    شاخص تغییر پایا برای متغیر ناگویی خلق در بیمار اول تا سوم به ترتیب 46/4، 72/2 و 83/4 بود. با توجه به (96/1 < RCI)، شاخص تغییر پایا معنی دار بود. همچنین، درصدهای بهبودی به ترتیب برای بیمار اول تا سوم 50، 29 و 52 درصد بود که بیانگر موفقیت درمانی در بیماران اول و سوم و موفقیت نسبی در بیمار دوم بود.

    نتیجه گیری

    درمان افشای هیجانی همسریاری در کاهش ناگویی خلق در بیماران مبتلا به حملات شبه صرع موثر است.

    کلید واژگان: تشنج, هیجانات, علایم عاطفی, صرع
    Asra Bagherzadeh, Najmeh Hamid*, Kiomars Bashlideh, Mahnaz Mehrabizadeh Honarmand
    Background

    Alexithymia and lack of understanding and expression of emotions are very common in patients with epileptic seizures. Psychiatric non-epileptic seizures are among the disorders that have epilepsy-like symptoms, and are often confused with epilepsy. The aim of this research was to study the effectiveness of partner-assisted emotional disclosure therapy on alexithymia in patients with psychogenic non-epileptic seizures (PNES).

    Methods

    In this research, a single case experimental design with multiple asynchronous baseline was used. The research population was all patients with non-epileptic psychiatric seizures who referred to psychology and neurology clinics in Ahvaz City, Iran, in 2018. The effectiveness of 6 sessions of partner-assisted emotional disclosure therapy on alexithymia was evaluated at three stages of baseline, posttest, and follow-up. Three patients were purposefully selected based on inclusion and exclusion criteria. Data gathering tool was Toronto Alexithymia Scale (TAS). For data analysis, the Reliable Change Index (RCI), clinical significances and visual inspection were used.

    Findings

    The RCI for the alexithymia variable in the first to third patients was 4.46, 2.72, and 4.83, respectively. According to RCI > 1.96, the reliable change index was significant. Moreover, the recovery rates for the first to third patient were 50%, 29%, and 52%, respectively, which indicated the success of treatment in the first and third patients, and relative success in the second patient.

    Conclusion

    The partner-assisted emotional disclosure therapy is effective in reducing alexithymia in patients with non-epileptic seizures.

    Keywords: Seizures, Emotions, Affective symptoms, Epilepsy
  • Fatemeh Rangrazian, Azar Kiamarsi*, Reza Kazemi
    Background

    Schizophrenia is a chronic disorder with positive and negative symptoms, and insight is involved in its prognosis. Illness management is considered a skill and strategy for patients with some mental disorders.

    Objectives

    We aimed to investigate the illness management effectiveness on the positive and negative symptoms and insight in schizophrenic patients. Materials &

    Methods

    This study was a quasi-experimental, controlled study with a pre-test-posttest design. The study population included all schizophrenic patients admitted to the Shafa Hospital, Guilan Province in the North of Iran, from March 2019 to April 2020. The sample included 30 schizophrenic patients selected using the convenience sampling method and was divided into 2 groups (experimental and control groups), with 15 patients in each group. For data collection, the scale for the assessment of negative symptoms, the scale for the assessment of positive symptoms, and the scale to assess unawareness of mental disorders were used before and after the intervention. Illness management was performed on the experimental group as group therapy. The control group did not undergo any concomitant intervention. Data analysis was performed in SPSS software version 24 using the univariate analysis of variance in normal distribution and the non-parametric Kruskal-Wallis test for the variable which didn't follow the normal distribution..

    Results

    Results indicated that illness management could effectively alleviate the positive and negative symptoms and improve the insight in schizophrenic patients (P<0.01).

    Conclusion

    Illness management was influential on the positive and negative symptoms of schizophrenia. Thus, this therapeutic modality can be used as an effective technique in hospitalized schizophrenic patients.

    Keywords: Disease management, Affective symptoms, Awareness, Schizophrenia
  • Amin Khaledinia, Behnam Makvandi *, Parviz Asgari, Reza Pasha
    Background
    Research has shown that the incidence of psychological well-being problems among students is on an increasing trend. According to the Pennsylvania State University Center for Public Health Psychology, the number of students seeking mental health help rose by 50% between 2015 and 2016. The present study was conducted to compare the effectiveness of group acceptance and commitment therapy (ACT) matrix with group Behavioral Activation Therapy on quality of life and Alexithymia in depress mood females.
    Methods
    In a quasi-experimental pre-test-post-test design with a control group, 45 students with mood depressive disorder were selected following initial clinical evaluation and research conditions. They were randomly divided into three groups of Behavioral Activation Therapy (n=15), ACT matrix (n=15), and control (n=15). The experimental group received six sessions of weekly treatment based on acceptance and commitment employing matrix method with group Behavioral Activation Therapy. All the participants completed the Hamilton Depression Scale, the World Health Organization Quality of Life Questionnaire (WHOQOL-BREF), and the Alexithymia Scale (AAS-26), in three stages: pre-test, post-test, and one-month follow-up. The obtained data were analyzed using SPSS V. 23
    Results
    The results revealed that weekly treatment based on acceptance and commitment employing matrix method with group Behavioral Activation treatment positively affected the quality of life F=6.324; P=0.004), and reduced Alexithymia-associated symptoms (F=1.780; P=0.181). The results were maintained in the one-month follow-up phase.
    Conclusion
    Group psychotherapy based on acceptance and commitment through matrix method with group Behavioral Activation Therapy had a significant effect on increasing the quality of life and reducing the symptoms associated with Alexithymia in depressed females.
    Keywords: Matrix acceptance, commitment, Behavioral activation, Quality of life, Affective Symptoms, Students
  • Zahra Nikmanesh*, Mehdi Darvish Molla, Mehrnosh Mehranfard
    Background

    Although high-risk behaviors lead to adverse physical, psychological, and sociological consequences, less attention has been paid to identifying their related factors. The aim of this study was to investigate the mediating role of alexithymia in the relationship between defense mechanisms and high-risk behaviors among adolescents in Zahedan. 

    Methods

    In this descriptive-correlative study, junior and senior high school students of Zahedan, Iran were studied in the academic year 2015-2016. A sample of 250 (125 males and 125 females) students were chosen by multi-stage cluster sampling and asked to complete the Defense Style Questionnaire (DSQ), Toronto Alexithymia Scale (TAS), and the Risk-Taking Scale (IARS) for Iranian Adolescents. Data analysis was conducted by measuring coefficients of correlation and performing a path analysis. 

    Results

    Path analysis showed a significant correlation between defense mechanisms and alexithymia (P<0.01) and a significant correlation was found between immature defense mechanisms and high-risk behaviors (P<0.01). 

    Conclusion

    In the relationship between dysfunctional defense mechanisms and high-risk activities, alexithymia played a mediating role. It can be inferred that dysfunctional defense mechanisms play a key role in high-risk activities by influencing alexithymia.

    Keywords: Affective symptoms, Defense mechanisms, Risk-taking, Adolescent
  • منیژه فیروزی*، حجت الله فراهانی، ابوالفضل فتحی پور، حسنی اکبری
    زمینه و اهداف

    پژوهش حاضر با هدف تعیین متغیرهای پیش بینی کننده ی آشفتگی هیجانی و میزان اهمیت نسبی آن ها در بیماران مبتلا به سرطان سینه انجام پذیرفت.

    مواد و روش ها

    روش پژوهش حاضر از لحاظ هدف بنیادی و از نظر ماهیت توصیفی و از نوع اکتشافی بود. به همین منظور از حجم نمونه ی بالا استفاده شد و از بین بیماران مبتلا به سرطان سینه ی مراجعه کننده به بیمارستان شهدای تجریش تعداد 736 نفر از افراد 19 تا 80 ساله مبتلا به سرطان سینه که طی 8 ماه نخست سال 1397 به بیمارستان مراجعه کردند، به صورت تمام شماری وارد مطالعه شدند، مقیاس روان-شناختی مهارت های خودتوانمندسازی، مقیاس کیفیت تعاملات بین فردی و مقیاس آشفتگی هیجانی جهت ارزیابی شرکت کنندگان اجرا گردید. برای تشویق بیماران به شرکت در پژوهش، برنامه ی درمانی مدیریت هیجان ها اجرا گردید تا آن ها انگیزه ی کافی برای شرکت در پژوهش را بیابند.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که مهارت های خودتوانمندسازی، کیفیت تعاملات بین شخصی، سن و وضعیت سرپرستی خانوار ارتباط معناداری با آشفتگی هیجانی نشان دادند. به طور دقیق تر مشخص شد که متغیر کیفیت تعاملات بین فردی و مهارت های خودتوانمندسازی به ترتیب بیشترین میزان تاثیر در پیش بینی آشفتگی هیجانی را دارند.

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج به دست آمده از این پژوهش، می توان بیان کرد که روابط بین فردی، مهارت های خودتوانمندسازی و مشخصات دموگرافیک بیماران مبتلا به سرطان سینه نقش مهمی در پریشانی عاطفی بیماران مبتلا بازی می کنند. از این رو پیشنهاد می گردد که متخصصان روان شناسی در پایش وضعیت روانی و بهبود سلامت روان افراد مبتلا، توجه ویژه ای به این مفاهیم داشته باشند.

    کلید واژگان: سرطان سینه, مهارت های خودتوانمندسازی, روابط بین فردی, آشفتگی هیجانی
    Manijeh Firoozi*, Hojjatollah Farahani, Abolfazl Fathipour, Hosna Akbari
    Background and Objectives

    The aim of this study was to determine the predictive variables of emotional distress and their relative importance in patients with breast cancer. The aim of this study was to determine the predictors of emotional disturbance variables and their relative importance in patients with breast cancer.

    Material and Methods

    The present research method was fundamental in terms of purpose, descriptive and exploratory in nature, so a high sample size was applied. The sample was among the patients with breast cancer who referred to Shohada Hospital in Tajrish, 736 patients ,19 - to 80 years old people with breast cancer who referred to the hospital during the first 8 months of 2019. Whole samples were selected but screened based on inclusion and exclusion criteria. Then the psychological scale of self-empowerment skills, interpersonal interaction quality scale, and emotional turmoil Scale were administered to assess participants.

    Results

    The results showed that self-empowerment skills, quality of interpersonal interactions, age and head of household status showed a significant relationship with emotional turmoil. More precisely, it was found that the variables of the quality of interpersonal interactions and self-empowerment skills have the greatest impact on predicting emotional turmoil, respectively.

    Conclusion

    According to the results of this study, it can be said that interpersonal relationships, self-empowerment skills and demographic characteristics of patients with breast cancer play an important role in the emotional distress of patients. Therefore, it is suggested that psychologists pay special attention to these concepts in monitoring the mental state and improving the mental health of patients.

    Keywords: Breast Neoplasm, Empowerment, Interpersonal relations, Affective Symptoms
  • مریم قربانی*، مریم نجفی
    مقدمه

    خودکشی را می توان به عنوان اقدامی آگاهانه در خودآزاری تعریف نمود که به مرگ منتهی می گردد.

    هدف

    هدف پژوهش حاضر مقایسه سبک های دل بستگی و ناگویی هیجانی در بیماران اقدام کننده به خودکشی و افراد بهنجار است.

    روش

    به همین منظور، در یک مطالعه علی مقایسه ای از بین کلیه افراد اقدام کننده به خودکشی و افراد عادی شهرستان گنبد، به روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 50 نفر از افراد اقدام کننده و تعداد 50 نفر افراد بهنجار انتخاب شده و پرسشنامه سبک های دل بستگی هازن و شیور و ناگویی هیجانی تورنتو را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس و در نرم افزار 18 SPSS تحلیل شد.

    یافته ها:

     نتایج نشان داد که در بعد دشواری در تنظیم هیجانات در ناگویی هیجانی تفاوت بین دو گروه معنادار است. همچنین تفاوت بین سبک دل بستگی اجتنابی و ایمن در دو گروه معنادار (0/05>p) است.

    نتیجه گیری:

     بر اساس یافته ها می توان بیان کرد نقص در بیان و تشخیص احساسات در رفتارهای پرخطر از جمله خودکشی موثر باشد. ارتباط نادرست بین فراخوان و ارزیابی محرک هیجانی، منجر به نقص در پردازش اطلاعات هیجانی می شود. به نظر می رسد در خودکشی عوامل بین فردی و ویژگی های هیجانی نقش دارند که در برنامه ریزی جهت پیشگیری و درمان باید به آن ها توجه نمود.

    کلید واژگان: سبک های دل بستگی, ناگویی هیجانی, خودکشی
    Maryam Ghorbani*, Maryam Najafi
    Introduction

    Suicide can be defined as a conscious act of self-harm that leads to death.

    Aim

    The aim of this study was to comparison attachment styles and alexithymia in suicidal attempts and control group.  

    Method

    In this casual comparative study, 100 individuals (50 suicide attempts and 50 normal individuals) were selected by convenience sampling. All participant completed the attachment styles questionnaire and Toronto emotional alexithymia scale. Data were analyzed using MANOVA by SPSS-21.

    Results

    The results showed that the difference between two groups was significant in difficulty in regulating emotions. Also, the difference between the two groups in avoidant and secure attachment style is significant (p<0.05).

    Conclusion

    According to result, it can be argued that interpersonal and emotional factors play a meaningful role in suicide. It seems that interpersonal factor and emotional characteristic should be considered in planning for prevention and treatment of suicide.

    Keywords: Attachment styles, Affective symptoms, Suicide
  • Masoud Hashemi, Payman Dadkhah, Mehrdad Taheri, Mahshid Ghasemi*
    Background
    Almost everyone experiences low back pain at some point in his or her lives. Low back pain is becoming more prevalent in low-income and middle-income countries much more rapidly than in high-income countries. The objective of this study was to evaluate the effect of melatonin on pain control and quality of life in patients with chronic low back pain.
    Materials and Methods
    Sixty patients with low back pain aged 45 and 75 years, with a history of back pain more for than 12 weeks and visual analogue scale (VAS) score more than three, who were referred to pain clinics of Akhtar Hospitals (Tehran, Iran) during June to August 2018. Patients were randomly assigned to one of the melatonin or control groups. Control group received diclofenac sodium 25mg tablet two or three times daily and the experimental or melatonin group, in addition to receiving diclofenac sodium 25mg tablet twice a day, received melatonin tablet (3mg) 30 to 40 minutes before bedtime for four weeks. Before the beginning of the study, at the end of the fourth week, both groups underwent VAS test and the levels of IL-1β and TNF-α were measured in these groups and they were asked to complete the quality of life questionnaire. Analysis of the data done by using covariance and Shapiro-Wilk tests through SPSS 22.
    Results
    Melatonin consumption reduced the pain and level of IL-1β and TNF-α in the experimental group compared to the control group (p<0.05). However, use of melatonin did not have a significant effect on quality of life (p>0.05).
    Conclusion
    In general, it can be stated that use of melatonin, in addition to reducing the pain, reduces the anti-inflammatory factors in patients with chronic low back pain. Based on the results of this study, melatonin can be recommended as a supplement for treatment of chronic low back pain.
    Keywords: Affective symptoms, Antipain, Low back pain, Quality of life, Adult
  • Azizollah Mojahed, Moslem Rajabi, Sajjad Khanjani *, Sajjad Basharpoor
    Background
    Understanding psychological factors related to self-injury behaviors in people with borderline personality disorder can be an important step towards identifying the causes and preventing it.
    Objectives
    The current study was conducted to determine the role of symptoms of borderline personality and alexithymia in predicting self-injury behaviors in people with borderline personality disorder. Patients and Methods: The statistical population of the study includes all men with borderline personality disorder, referring to the psychiatric section of Imam Sajjad (AS) hospital of Tehran. A total of 94 people were selected by non-probable sampling and were asked to complete Deliberate Self-Harm, Symptoms of Borderline Personality, and Alexithymia questionnaires. Data was analyzed using the Pearson correlation coefficient and multiple regression analysis by the SPSS-18 software.
    Results
    The results showed that self-injury behaviors have a positive correlation with the total score of Symptoms of Borderline Personality, and hopelessness, impulsivity, stress related dissociative as well as paranoid symptoms, and total score of Alexithymia, difficulty in identifying, difficulty in describing feeling, and external orient thinking style. Also the results of the regression analysis showed that 15% of variance of self-harming behaviors was explained by Symptoms of Borderline Personality and 21% variance of it was explained by Alexithymia.
    Conclusion
    The results showed that Symptoms of Borderline Personality and Alexithymia can play a role in self-harming behaviors of people with borderline personality disorder.
    Keywords: Self-Injurious Behavior, Borderline Personality Disorder, Affective Symptoms
  • Ebrahim Rahbar Karbasdehi *, Abbas Abolghasemi, Fatemeh Rahbar Karbasdehi
    Objectives
    Autism Spectrum Disorder (ASD), is a group of neurodevelopmental disorders associated with -diverse communicative problems and Asperger’s syndrome. The aim of this study was to compare alexithymia and personality factors in students with and without ASD.
    Methods
    In this study 120 male students with and without ASD were included. All the students were from Rasht city, studying in the academic year 2016-2017. The students were asked to take up Toronto Alexithymia Scale (TAS) and Big Five Questionnaire for Children (BFQ-C). Statistical comparison within the variables were carried out by Multivariate Analysis of Variance (MANOVA). The probability value less than 0.05 considered to be significant.
    Results
    The MANOVA of results showed a significantly higher mean scores of alexithymia components and neuroticism in the students with ASD. However, the mean scores of agreeableness, extraversion, openness to experience and conscientiousness were significantly lower in the students with ASD (P
    Discussion
    The results garnered from this study implied that alexithymia and personality factors were significantly influenced by ASD. The findings of this research persuaded the pivotal implication of aforesaid facts on education and mental health of the students.
    Keywords: Affective symptoms, Personality, Autism spectrum disorder
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال