به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "combined exercise" در نشریات گروه "پزشکی"

  • حسن پور رضی*، سید حامد قیامی
    زمینه و هدف

    فرآیند سالمندی به طور معمول با کاهش عملکرد حرکتی و افزایش ابتلا به برخی بیماری ها به ویژه سندرم متابولیک و دیابت همراه است. این پژوهش با هدف تعیین تاثیر 8 هفته تمرینات ترکیبی بر شاخص های سندرم متابولیک، عملکرد حرکتی و کنترل قامت در مردان سالمند مبتلا به دیابت نوع 2 انجام شد.

    روش ها

    در یک مطالعه نیمه تجربی، 20 مرد سالمند (میانگین سن 1/43±67/18 سال) مبتلا به دیابت نوع 2 پس از بررسی های اولیه به صورت تصادفی در 2 گروه تجربی (10 نفر) و کنترل (10 نفر) قرار گرفتند. تمرینات ترکیبی به مدت 8 هفته و 3 جلسه در هفته به مدت 90 دقیقه (هوازی با شدت 70-50 درصد ضربان قلب بیشینه؛ مقاومتی با شدت 70-40 درصد یک تکرار بیشینه) انجام شد. مقادیر سرمی گلوکز، پروفایل لیپیدی، شاخص عملکرد حرکتی و کنترل قامتی پیش از مداخله و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین اندازه گیری شد.

    یافته ها

    تمرینات ترکیبی باعث کاهش معنی دار در سطوح سرمی گلوکز (0/001=P) ،کلسترول (0/001=P)، تری گلیسیرید (0/02=P) و LDL (0/001=P) در مردان سالمند مبتلا به دیابت نوع 2 شد. همچنین، افزایش معنی دار HDL (0/01=P) در گروه تمرین ترکیبی مشاهده شد. شاخص عملکرد حرکتی (0/01=P) و کنترل قامتی (0/01=P) نیز بهبود معنی داری بعد از مداخله تمرینی داشتند.

    نتیجه گیری

    به نظر می رسد تمرینات ترکیبی می تواند راهبردی موثر و مناسبی برای کنترل قند خون، بهبود پروفایل لیپیدی و همچنین بهبود عملکرد حرکتی و کنترل قامتی در سالمندان مبتلا به دیابت نوع 2 باشد.

    کلید واژگان: تمرین ترکیبی, کنترل قامت, عملکرد حرکتی, دیابت نوع 2, سالمند
    Hasan Pourrazi*, Hamed Ghiyami
    Background and Aim

    The aging process is typically associated with a decline in motor function and an increased incidence of certain diseases, particularly metabolic syndrome and diabetes. This study aimed to determine the effects of an 8-week combined exercise program on metabolic syndrome markers, motor function, and postural control in elderly men with type 2 diabetes.

    Methods

    In a semi-experimental study, 20 elderly men (mean age 67.18 ± 4.43 years) with type 2 diabetes were randomly assigned to two groups: experimental (10 subjects) and control (10 subjects). The experimental group performed combined exercises for 8 weeks, 3 sessions per week, for 90 minutes (aerobic exercise at 50-70% of maximum heart rate; resistance exercise at 40-70% of 1 repetition maximum). Serum levels of glucose, lipid profile, motor function, and postural control were measured before the intervention and 48 hours after the last exercise session.

    Results

    Combined exercise significantly reduced serum levels of glucose (P=0.001), total cholesterol (P=0.001), triglycerides (P=0.02), and LDL (P=0.001) in elderly men with type 2 diabetes. Additionally, there was a significant increase in HDL (P=0.01) in the exercise group. Motor function (P=0.01) and postural control (P=0.01) also improved significantly after the exercise intervention.

    Conclusion

    Combined exercise appears to be an effective and appropriate strategy for controlling blood glucose, improving lipid profile, and enhancing motor function and postural control in older men with type 2 diabetes.

    Keywords: Combined Exercise, Postural Control, Motor Function, Type 2 Diabetes, Elderly
  • سمانه افشاریوسفی، یاسر کاظم زاده*، حسین شیروانی، ساناز میرزایان شانجانی
    زمینه و هدف

    اصلاح سبک زندگی و استفاده از فناوری نانو از جمله راهکارهای درمانی برای سرطان ها محسوب می شود. لذا هدف از این مطالعه تعیین و تاثیر تمرین ترکیبی و مصرف مکمل کورکومین بر بیان ژن فاکتور 1 سلول T  (TCF-1) و گلیکوژن سنتاز کیناز 3 بتا (GSK3β) در مغز موش های درگیر در گلیوبلاستومای مولتی فرم بود.

    روش بررسی

    در این مطالعه تجربی که در سال 1402 در دانشگاه آزاد اسلامی انجام شد، تعداد 40 سر موش صحرایی نر ویستار به طور مساوی به 5 گروه کنترل سالم، گلیوبلاستومای مولتی فرم (GBM)، GBM+ تمرین ترکیبی (CT)، GBM+مکمل نانوکورکومین (N-CUR) و  GBM+CT+N-CUR تقسیم شدند. گلیوبلاستوما در قشر فرونتال موش ها تزریق شد و موش ها تمرین ورزشی به مدت 4 هفته و 3 روز در هفته به صورت ترکیب تمرین هوازی و مقاومتی را انجام دادند. مکمل نانو کورکومین با دوز 80 میلی گرم بر کیلوگرم به مدت 4 هفته، 5 روز در هفته گاواژ شدند. در پایان، رت ها قربانی و ژن های TCF-1 و GSK3β گلیوبلاستومای مغز به روش Real-time PCR آنالیز شدند. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون های آماری شاپیرو ویلک، لوین، آنالیز واریانس یک طرفه، تست تعقیبی توکی و همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شدند.  

    یافته ها

    نتایج مطالعه حاضر نشان داد بیان فاکتور 1 سلول T  و گلیکوژن سنتاز کیناز 3 بتا در بافت مغز توموری شده رت ها افزایش معنی دار را نسبت به گروه کنترل سالم نشان داد (0001/0<p برای هر دو متغیر)، اما نسبت به گروه GBM تمام گروه های درمانی به ویژه  گروه GBM+CT+N-CUR کاهش معنی دار را در بیان mRNA TCF1 و mRNA GSK3β در بافت مغز توموری شده نشان دادند (05/0<p). همبستگی بین این دو فاکتور نیز در گروه های مختلف تحقیق تایید نشد (05/0>p). بر اساس تصاویر بافتی نیز القای تومور سبب تخریب انسجام بافتی شده و میزان نفوذ فاکتورهای التهابی و لنفوسیت ها نیز در این بافت گسترش یافته است. با این وجود انجام تمرین ورزشی و مصرف مکمل کورکومین نانو منجر به کنترل آسیب بافتی تومور و تقلیل بافت توموری شد که این تغییرات در درمان ترکیبی بیشتر بود.

    نتیجه گیری

    ترکیب تمرین و مکمل نانو کورکومین به نظر می رسد یک روش درمانی موثر در تنظیم منفی برخی ژن های موثر در بافت سرطانی مغز باشند. لذا می توان از آنها در دوره ریکاوری و یا درمان سرطان با دستور پزشک استفاده کرد. با این وجود در این زمینه، نیاز به مطالعات بیشتر به ویژه در نمونه انسانی می باشد.

    کلید واژگان: تمرین ترکیبی, بافت مغز, گلیوبلاستوما, کورکومین
    S .Afshar Yousefi, Y .Kazemzadeh*, H .Shirvani, S .Mirzayan Shanjani
    Background & aim

     Lifestyle modification and the use of nanotechnology are considered therapeutic strategies for cancers. Therefore, the aim of the present study was to determine the effect of combined exercise and curcumin supplementation on the expression of T cell factor 1 (TCF-1) and glycogen synthase kinase 3 beta (GSK3β) genes in the brains of mice with glioblastoma multiforme.

    Methods

    In the present experimental study conducted in 2023 at the Islamic Azad University, 40 male Wistar rats were divided into 5 healthy control groups, glioblastoma multiforme (GBM), GBM+ combined training (CT), GBM+ nanocurcumin supplement (N-CUR) and GBM+CT+N-CUR (8 rats in each group). Glioblastoma was injected into the frontal cortex of rat. Exercise training was performed for 4 weeks and 3 days per week as a combination of aerobic and resistance training. Nano curcumin supplement was gavage with a dose of 80 mg/kg for 4 weeks, 5 days per week. At the end, rats sacrificed and TCF-1 and GSK3β genes of brain glioblastoma were analyzed by Real-time PCR method. The collected data were analyzed using Shapiro-Wilk, Levin, one-way analysis of variance, Tukey's post hoc test and Pearson correlation.

    Results

    The results of the present study indicated that the expression of TCF1 mRNA and GSK3β mRNA in the brain tumor tissue of rats showed a significant increase compared to the healthy control group (p<0.0001 for both). However, compared to the GBM group, all the treatment groups, especially the GBM+CT+N-CUR group, indicated a significant decrease in the expression of TCF1 mRNA and GSK3β mRNA in the brain tumor tissue (p<0.05). The correlation between these two factors was not confirmed in different research groups (p>0.05). Based on histological image, tumor induction caused tissue integrity destruction and the level of inflammatory factors and lymphocytes infiltration in this tissue also expanded. However, exercise training and nano curcumin supplementation led to control of tumor tissue damage and reduction of tumor tissue, and these changes were greater in combination therapy.

    Conclusion

    It seemed that the combination of exercise and Nano curcumin supplement could be an effective treatment method in down regulation of some effective genes in brain tumor tissue. Therefore, they can be used during the recovery period or cancer treatment with the doctor's order. However, in this field, more studies are needed, especially in human samples.

    Keywords: Combined Exercise, Brain Tissue, Glioblastoma, Curcumin
  • امیررضا ابراهیمی، شادمهر میردار*
    زمینه و هدف

    بیماری انسداد ریوی مزمن یکی از بیماری های تنفسی است که التهاب نقش مهمی در روند پیشرفت آن دارد. تمرینات ورزشی و استراتژی های تغذیه ای در بهبود التهاب موثر است؛ ازاین رو، هدف مطالعه حاضر تعیین تاثیر یک دوره تمرین ترکیبی همراه با مصرف مکمل ان-استیل سیستئین بر سطوح التهابی بیماران مبتلا به انسداد ریوی مزمن بود.

    روش ها

    در این مطالعه نیمه تجربی، 80 مرد مبتلا به انسداد ریوی مزمن به طور تصادفی در 4 گروه (20 نفر) تمرینات ترکیبی، گروه تمرینات ترکیبی با مصرف مکمل، گروه مکمل، گروه دارونما قرار گرفتند. تمرینات 12 هفته و 6 جلسه در هفته به مدت 60 دقیقه انجام شد. روزانه 1800 میلی گرم مکمل ان-استیل سیستئین در کنار 3 وعده غذایی اصلی تجویز شد. مقادیر اینترلوکین-6، اینترلوکین-8 و CRP در زمان پیش آزمون و پس آزمون در خون اندازه گیری شدند.

    یافته ها

    پس از 12 هفته مداخله، میانگین مقادیر اینترلوکین-6، اینترلوکین-8 و CRP به ترتیب 9/12، 30/20 و 5 درصد در گروه مکمل+تمرین کاهش معنادار داشت (0/001=P). میزان اینترلوکین-6 (0/001=P)، اینترلوکین-8 (0/001=P) و CRP (P=0/04) در گروه  تمرین + مکمل به طور معنی داری کمتر از گروه دارونما بود. همچنین مقادیر اینترلوکین-6 (0/001=P) و اینترلوکین-8 (0/001=P) در گروه تمرین نسبت به گروه دارونما کاهش معنادار داشت.   

    نتیجه گیری

    به نظر می رسد تمرینات ترکیبی همراه با مصرف مکمل ان-استیل سیستئین تاثیر مثبتی در شاخص های اینترلوکین-6، اینترلوکین-8 و CRP در بیماران مبتلا به انسداد ریوی مزمن داشته باشد.

    کلید واژگان: تمرینات ترکیبی, ان-استیل سیستئین, بیماری انسداد ریوی مزمن, اینترلوکین-6
    Amirreza Ebrahimi, Shadmehr Mirdar*
    Background and Aim

    Chronic obstructive pulmonary disease (COPD) is a respiratory disease in which inflammation plays a significant role in its progression. Exercise and nutritional strategies are effective in improving inflammation; therefore, the aim of this study was to determine the effect of a combined exercise program and N-acetylcysteine supplementation on inflammatory markers in patients with COPD.

    Methods

    In this semi-experimental study, 80 male patients with COPD were randomly divided into 4 groups (20 subjects each): combined exercise, combined exercise with supplementation, supplementation, and placebo. The exercises were performed for 12 weeks, 6 sessions per week, for 60 minutes. 1800 mg of N-acetylcysteine supplement was administered daily along with 3 main meals. The levels of interleukin-6, interleukin-8, and C-reactive protein were measured in the blood at pre- and post-test.

    Results

    After 12 weeks of intervention, the mean values of interleukin-6, interleukin-8, and CRP decreased significantly by 12.9%, 20.3%, and 5%, respectively, in the exercise + supplement group (P=0.001). Interleukin-6 (P=0.001), interleukin-8 (P=0.001), and CRP (P=0.04) levels were significantly lower in the exercise + supplement group compared to the placebo group. Moreover, interleukin-6 (P=0.001) and interleukin-8 (P=0.001) levels were significantly lower in the exercise group compared to the placebo group.

    Conclusion

    It seems that combined exercise and N-acetylcysteine supplementation have a positive effect on interleukin-6, interleukin-8, and CRP markers in patients with COPD.

    Keywords: Combined Exercise, N-Acetylcysteine, Chronic Obstructive Pulmonary Disease, Interleukin-6
  • مریم صفری، رامین شعبانی*، محمدرضا فدایی
    مقدمه

    پیری و چاقی علائم مشترکی از جمله تغییر در متابولیسم گلوکز و لیپید دارند. فعال سازی سیرتوئین 1 و FOXO1   (Forkhead Box Protein O1) می تواند بر اختلالات متابولیک مرتبط با افزایش سن و چاقی تاثیر مثبت بگذارد. هدف از تحقیق حاضر بررسی 16 هفته تمرین ترکیبی بر سطوح پلاسمایی سیرتوئین 1، FOXO1 و هموستاز گلوکز در سالمندان چاق است.

    روش بررسی

    تعداد 40 نفر از مردان سالمند چاق با میانگین سن 2/84 ± 61/90 انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. آزمودنی ها هفته ای سه روز (هر جلسه 90 دقیقه) به مدت 16 هفته تمرین کردند. 48 ساعت قبل و بعد از تمرین مشخصات آنتروپومتریک و مقادیر پلاسمایی سیرتوئین 1، FOXO1، قند خون ناشتا، انسولین، HOMA-IR (Homeostatic Model Assessment for Insulin Resistance) و HOMA-B (Homeostasis Model Assessment of β-Cell) از نمونه ها اخذ و به روش الایزا اندازه گیری شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار 16version  SPSS و آزمون آماری تی مستقل و وابسته در سطح معنی داری 0/05˂ P انجام شد.

    نتایج

    مقادیر قند خون ناشتا (0/04=P)، انسولین (0/008=P) در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری یافت در حالی که سطوح سرمی سیرتوئین1 (0/0001 =P) و FOXO1 (0/0001 =P) افزایش معنی داری داشت. نتایج t همبسته در گروه تجربی نیز کاهش معنی دار در انسولین، HOMA-IR  و HOMA-B (0/001 =P) و افزایش معنی دار در سطوح سرمی سیرتوئین1 و FOXO1   (0/0001 =p) را نشان داد (0/05 ˂p).

    نتیجه گیری

    براساس نتایج این مطالعه به نظر می رسد که 16 هفته تمرین ترکیبی اثر مطلوبی بر بهبود هموستاز گلوکز، افزایش سطوح سیرتوئین 1 و FOXO1 مردان چاق سالمند دارد

    کلید واژگان: هموستاز گلوکز, سیرتوئین1, FOXO1, سالمندان چاق, تمرین ترکیبی
    Maryam Safari, Ramin Shabani*, Mohammadreza Fadaei
    Introduction

    Aging and obesity have common symptoms, including glucose and lipid metabolism changes. Activation of sirtuin 1 and FOXO1 (Forkhead Box Protein O1) can positively affect metabolic disorders associated with aging and obesity. This research aimed to investigate 16 weeks of combined exercise on the plasma levels of sirtuin 1, FOXO1, and glucose homeostasis in obese elderly.

    Methods

    40 obese elderly men with an average age of 61.90 ± 2.84 were selected and randomly divided into two experimental and control groups. The participants trained three days a week (each session 90 minutes) for 16 weeks. 48 hours before and after exercise, anthropometric characteristics and plasma values of sirtuin 1, FOXO1, fasting blood sugar, insulin, HOMA-IR (Homeostatic Model Assessment for Insulin Resistance), and HOMA-B (Homeostasis Model Assessment of β-Cell) were taken from the samples and measured by ELISA method. Data analysis was done using SPSS 16 software, independent and dependent t-tests at a significance level of P˂ 0.05.

    Results

    Levels of fasting blood sugar (P=0.04), and insulin (P=0.008) in the experimental group decreased significantly compared to the control group, while the serum levels of sirtuin1 (P=0.0001) and FOXO1 (P=0.0001) had a significant increase. Correlated t results in the experimental group showed a significant decrease in insulin, HOMA-IR, and HOMA-B (P = 0.001) and a significant increase in the serum levels of sirtuin1 (P = 0.0001) and FOXO1 (P = 0.0001) (P ˂ 0.05).

    Conclusion

    Based on the results of this study, it seems that 16 weeks of combined training has a favorable effect on improving glucose homeostasis, increasing sirtuin 1 and FOXO1 levels in elderly obese men.

    Keywords: Glucose Homeostasis, Sirtuin 1, FOXO1, Obese Elderly, Combined Exercise
  • مینا رحمت اللهی، آمنه پوررحیم قورقچی*، آیدین ولیزاده اورنج
    پیش زمینه و هدف

    AKT، PI3K و IL-1 با دیابت و التهاب قلبی مرتبط هستند. هدف از مطالعه حاضر، بررسی مارکرهای التهاب قلبی به واسطه بیان ژن Akt، PI3K قلبی و فاکتور IL-1β سرمی با تمرین ترکیبی و مصرف مکمل تورین در رت های نر ویستار دیابتی شده بود.

    مواد و روش کار

    در این مطالعه تجربی، 30 رت نر ویستار بالغ با دامنه وزنی 300-250 گرم و سن متوسط 6 هفته، به صورت تصادفی در 3 گروه شامل: گروه تمرین-مکمل دیابتی (T+S) (10 رت)، گروه کنترل دیابتی (CD) (10 رت)، و گروه کنترل سالم (CH) (10 رت) قرار گرفتند. برای دیابتی کردن رت ها، 55 میلی گرم بر هر کیلوگرم از وزن بدن استرپتوزوسین تزریق شد. قند خون بالای 250 میلی گرم بر دسی لیتر در خون به عنوان دیابتی در نظر گرفته شد. تمرینات ترکیبی و مصرف مکمل تورین به مدت هشت هفته و 5 بار در هفته انجام شد. مکمل تورین به صورت محلول 1درصد در آب روزانه مصرف شد. برای مقایسه تغییرات بین گروهی و درون گروهی متغیرها، ANOVA دوراهه و تعقیبی توکی استفاده شد. سطح معناداری 05/0 بود.

    یافته ها

    بیان ژن PI3K در گروه تمرین - مکمل دیابتی در مقایسه با گروه کنترل دیابتی افزایش معنادار داشت (001/0 P=). میزان سرمی فاکتور IL-1β در گروه تمرین - مکمل دیابتی در مقایسه با گروه کنترل دیابتی کاهش معنادار داشت (001/0 P=). بااین حال، بیان ژن AKT در گروه تمرین - مکمل دیابتی در مقایسه با کنترل دیابتی تغییر معناداری نداشت.
     

    بحث و نتیجه گیری

    به نظر می رسد تمرینات ترکیبی به همراه مصرف مکمل تورین می تواند باعث افزایش PI3K، کاهش IL-1β و ایجاد تغییرات مطلوب در متابولیسم گلوکز شده و عوامل التهاب قلبی در افراد دیابتی را بهبود بخشد. بنابراین پیشنهاد می شود از تمرینات ترکیبی و مصرف مکمل تورین به عنوان یک روش غیرتهاجمی و کم هزینه در کاهش و بهبود مارکرهای التهابی قلبی افراد دیابتی استفاده شود.

    کلید واژگان: AKT, تمرین ترکیبی, دیابت, IL-1Β, PI3K, مکمل تورین
    Mina Rahmatollahi, Ameneh Pourrahim Ghouroghchi*, Aydin Valizadeh Orang
    Background & Aims

    AKT, PI3K and IL-1 are related to diabetes and cardiac inflammatory. The aim of this study was to investigating cardiac inflammatory markers via AKT, cardiac PI3K gene expression and serum IL-1β with combined exercise and consumption of taurine supplementation in diabetic male Wistar rats.

    Material & Methods

    in this experimental study, 30 male adult Wistar rats weighing 250-300 grams and 6 weeks old were randomly divided into 3 groups including: diabetic exercise+supplement group (T+S) (10 rats), diabetic control group (CD) (10 rats), and healthy control group (CH) (10 rats). To make rats diabetic, 55 mg/kg body weight of streptozocin was injected. Blood sugar above 250 mg/dL was considered as diabetes. Combined exercises and taurine supplementation were performed for eight weeks and 5 times a week. Taurine supplement was taken as a 1% solution in water daily. To compare the inter-group and intra-group changes of the variables, two-way ANOVA and Tukey's follow-up were used. The significance level was 0.05.

    Results

    PI3K gene expression was significantly increased in the diabetic exercise+supplement group compared to the diabetic control group (P=0.001). The serum level of IL-1β factor in the diabetic exercise-supplement group had a significant decrease in comparison with the diabetic control group (P=0.001). However, there was no significant change in AKT gene expression in the diabetic exercise+supplement group compared to the diabetic control group.

    Conclusion

    It seems that combined exercises with consumption of taurine supplementation may lead to the improvement of heart inflammatory factors in diabetic people while increasing PI3K, decreasing IL-1β and creating favorable changes in glucose metabolism. Therefore, it is suggested to use combined exercises and consumption of taurine as a non-invasive and low-cost method in improving cardiac inflammatory markers in diabetic persons.

    Keywords: AKT, Combined Exercise, Diabetes, IL-1Β, PI3K, Taurine Supplement
  • مریم صفری، رامین شعبانی*، محمدرضا فدایی چافی
    مقدمه و هدف

    اضافه وزن و چاقی یکی از مشکلات اساسی که در دوران سالمندی همراه افراد است. ورزش منجر به افزایش سطوح فاکتور رشد شبه انسولین 1 (IGF-1) و بهبود عملکرد حرکتی و آمادگی قلبی می شود. هدف از پژوهش حاضر تاثیر تمرین ترکیبی بر آمادگی قلبی تنفسی، IGF-1، عملکرد حرکتی و سطح مقطع عضلانی مردان سالمند چاق است.

    روش کار

    این مطالعه نیمه تجربی، بر روی 40 مرد سالمند چاق با میانگین سن 84/2±90/61 سال در دو گروه تمرین (20 نفر) و گروه کنترل (20 نفر) انجام شد. گروه تمرین در پروتکل تمرین ترکیبی (16 هفته و سه جلسه در هفته و هر جلسه به مدت 90 دقیقه) قرار گرفتند و گروه کنترل بدون هیچ مداخله ای در تحقیق شرکت کردند. 48 ساعت قبل و بعد از تمرین مشخصات آنتروپومتریک، IGF-1 و فاکتور های منتخب آمادگی قلبی و جسمانی از نمونه ها گرفته شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد 16 هفته تمرین ترکیبی (هوازی و مقاومتی) منجر به کاهش معنی دار فشارخون سیستولیک، نسبت دور کمر به دور لگن (WHR) و افزایش VO2max و عملکرد حرکتی در بررسی درون گروهی و بین گروهی شد (05/0≥p).

    نتیجه گیری

    به طورکلی به نظر می رسد که تمرینات ترکیبی بر بهبود آمادگی قلبی تنفسی، عملکرد حرکتی و ترکیب بدنی مردان سالمند چاق موثر است.

    کلید واژگان: آمادگی قلبی تنفسی, IGF-1, عملکرد حرکتی, سطح مقطع عضلانی, سالمند چاق, تمرین ترکیبی
    Maryam Safari, Ramin Shabani*, Mohammadreza Fadaei Chafy
    Introduction

    Overweight and obesity are some of the basic problems accompanying people in old-age. Exercise leads to increased levels of IGF-1 and improved motor performance and cardiorespiratory fitness. The aim of this research is investigating the effect of 16 weeks of combined training on cardiorespiratory fitness, IGF-1, motor performance, and muscle cross-sectional area of obese elderly men.

    Materials and Methods

    This semi-experimental study was conducted on 40 obese elderly men with an average age of 61.90 ± 2.84 years in two exercise groups (20 people) and a control group (20 people). The exercise group was included in the combined exercise protocol (16 weeks and three sessions per week, each session lasting 90 minutes), and the control group participated in the research without any intervention. = Anthropometric characteristics, IGF-1, and selected factors of cardiac and physical fitness were taken from the samples 48 hours before and after training.

    Results

    The results showed that 16 weeks of combined training (aerobic and resistance) led to a significant decrease in systolic blood pressure and WHR, and increased VO2 max and motor performance in intragroup and intergroup studies (p≤ 0.05).

    Conclusion

    In general, it seems that combined exercises are effective in improving cardiorespiratory fitness, motor performance, and body composition of obese elderly men.

    Keywords: Cardiorespiratory Fitness, IGF-1, Motor Performance, Muscle Cross-Sectional Area, Obese Elderly, Combined Exercise
  • M. Heydary, S. Keshavarz*, M. Kargarfard, B. Porheidar
    Aims

    Lower limb amputee veterans are at high risk of cardiovascular disease due to physical problems and depression after the accident caused by amputation. Aerobic and resistance training are effective interventions in improving heart structure and function. This study aimed to evaluate the effect of 12 weeks of aerobic and combined exercises on the structure and function of the heart of lower limb amputation veterans.
    Materials &

    Methods

    This semi-experimental pre-test/post-test study was designed with two interventions and one control group. 45 randomly selected samples were divided into three groups: Aerobic training (15 people), combined training (15 people) and control (15 people). The experimental groups received the relevant intervention for 12 weeks. One-way analysis of variance, Tukey's post hoc test, and paired T-test were used in SPSS 25 software to analyze the data.

    Findings

    After 12 weeks of intervention, the groups had significant differences in weight (p=0.001) and body mass index (p=0.001). There were significant weight losses in the aerobic (p=0.001) and combined (p=0.001) training groups compared to the control group. Also, a significant decrease in body mass index was observed in the aerobic (p=0.001) and combined (p=0.001) training groups compared to the control group. A significant decrease in weight and body mass index was observed in the aerobic (p=0.001) and combined (p=0.003) training groups from pre-test to post-test.

    Conclusion

    Upper-body aerobic training alone and in combination with resistance training affects the functional and structural indicators of the heart in lower-limb amputees.

    Keywords: Aerobic Exercise, Combined Exercise, Heart Structure, Heart Function, Veteran
  • مهناز قاسمی، زهره اسکندری*
    مقدمه

    چاقی یکی از معظلات دنیای امروزی می باشد و به یک اپیدمی جهانی تبدیل شده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی مقایسه اثر 6 هفته طب سنتی ایرانی با طب مدرن به همراه تمرین ترکیبی بر کاهش وزن بدن و پروفایل لپیدی سرم در زنان چاق باشد.

    روش کار

    در این مطالعه کاربردی، 24 زن چاق با BMI بالاتر از 30، به صورت تصادفی در دو گروه 12 نفری طب سنتی ایرانی و طب مدرن به همراه تمرین ترکیبی قرار گرفتند. در گروه طب سنتی ایرانی از روش اصلاح مزاج و طب مدرن رژیم عذایی کم کالری متعادل استفاده شد. برنامه تمرین ترکیبی دو گروه به مدت شش هفته، سه جلسه در هفته و هر جلسه 60 دقیقه با شدت متوسط اجرا شد. متغیرهای وزن بدن، نسبت دور کمر به باسن (WHR)، قند خون و پروفایل لیپیدی در قبل و پایان مطالعه اندازه گیری شدند. از آزمون t وابسته و مستقل برای تحلیل داده ها استفاده شد.

    یافته ها

    طبق نتایج، در گروه طب سنتی ایرانی به همراه تمرین ترکیبی، فقط متغیر LDL تغییر و کاهش معنی دار پیدا کرد. در گروه طب مدرن به همراه تمرین ترکیبی، HDL افزایش و بقیه متغیرها کاهش معنی داری یافتند. همچنین در مقایسه دو گروه مداخله، تفاوت معنی داری فقط در وزن بدن و HDL مشاهده شد.

    نتیجه گیری

    رژیم غذایی طب مدرن در مقایسه با رژیم غذایی طب سنتی ایرانی به طور موثرتری در کاهش وزن بدن، کاهش WHR ، بهبود پروفایل لیپیدی و کاهش قند خون عمل کرد.

    کلید واژگان: طب سنتی ایرانی و مدرن, تمرین ترکیبی, وزن بدن, فاکتورهای لیپیدی, چاقی
    Mahnaz Ghasemi, Zohreh Eskandari*
    Introduction

    Obesity is one of the problems of today's world and has become a global epidemic. The aim of this study was to compare the effect of 6 weeks of traditional Iranian medicine with modern medicine along with combined exercise on weight loss and serum lipid profile in obese women.

    Methods

    In this applied study, 24 obese women with a BMI above 30 were randomly divided into two groups of 12 in traditional Iranian medicine and modern medicine with combined training. In the traditional Iranian medicine group, the method of using temperament correction and modern medicine using a balanced low-calorie diet were used. The combined exercise program of the two groups was performed for six weeks, three sessions per week and each session lasted 60 minutes with moderate intensity. Body weight, waist to hip ratio (WHR), blood sugar and lipid profile were measured before and after the study and were analyzed using independent and dependent t-test.

    Results

    The results of the study showed that in the traditional Iranian medicine group with combined training, only the LDL variable changed and decreased significantly. In the group of modern medicine, along with combination training, HDL increased and the other variables decreased significantly. Also, in comparing the two intervention groups, a significant difference was observed only in body weight and HDL.

    Conclusions

    Modern medicine diet was more effective in reducing body weight, reducing WHR, improving lipid profile and reducing blood sugar compared to Iranian traditional medicine diet.

    Keywords: Iranian traditional, modern medicine, combined exercise, body weight, lipid factors, obesity
  • ابراهیم صفری، یحیی سخنگویی*، علی فتاحی

    مقدمه و اهداف:

     با شروع سالمندی قدرت عضلات کاهش می یابد و افراد تلاش می کنند تا حد امکان با حفظ استقلال خود سالم باقی بمانند. انجام فعالیت های منظم ورزشی برای کنترل و به تاخیر انداختن عوارض پیری است و سالمندان با تمرینات ورزشی سازگاری پیدا می کنند و ظرفیت کار بدنی خود را بهبود می بخشند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر یک دوره تمرین ترکیبی بر تعادل و آمادگی تنفسی مردان سالمند فعال بود.

    مواد و روش ها

    در این پژوهش نیمه تجربی، 40 نفر از مردان سالمند فعال (12/74± 62 سال) به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به طور تصادفی در 2 گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. سپس از آزمودنی های هر 2 گروه یک آزمون مشابه تعادل و آمادگی تنفسی به ترتیب با استفاده از دستگاه تعادل سنج ایستا و تست اسپیرومتر قبل و پس از 8 هفته تمرین گرفته شد. گروه آزمایش در یک برنامه تمرینی ترکیبی به مدت 8 هفته و هر هفته 3 جلسه به مدت 60 دقیقه به تمرین (هوازی، مقاومتی و تعادلی) پرداختند. گروه کنترل در این مدت به انجام فعالیت های روزمره خود ادامه دادند. تجزیه و تحلیل داده ها با نسخه 22 نرم افزار آماری SPSS و آزمون های تی هم بسته و تی مستقل در سطح معناداری (0/05>P) انجام شد.

    یافته ها

    یافته های تحقیق نشان داد تمرین ترکیبی بر بهبود تعادل معنادار بوده (0/002= P) و در عملکرد ریوی ظرفیت حیاتی در 2 گروه معنادار نبوده است (0/05>P)، اما عملکرد ریوی اوج جریان بازدمی فقط در گروه آزمایش معنادار شد (0/05>P). 

    نتیجه گیری

    نتایج این پژوهش بیانگر وجود ارتباط بین تعادل و آمادگی تنفسی در سالمندان است. به نظر می رسد می توان با برنامه ریزی برای افزایش فعالیت بدنی، به میزان زیادی موجب بهبود تعادل و آمادگی تنفسی در سالمندان شد و پیشنهاد می شود سالمندان از برنامه تمرین ترکیبی شامل تمرینات هوازی، مقاومتی و تعادلی جهت بالا بردن تعادل و آمادگی تنفسی استفاده کنند.

    کلید واژگان: سالمندان فعال, تعادل, آمادگی تنفسی (عملکرد ریوی), تمرین ترکیبی
    Ebrahim Safari, Yahya Sokhanguei, *, Ali Fatahi
    Background and Aims

    With aging, muscle strength decreases, and older people try to stay healthy as much as possible while maintaining their independence. Regular exercise is needed to control and delay the negative effects of aging. This study aims to investigate the effect of a combined exercise program on balance and respiratory fitness of active older men.

    Methods

    In this quasi-experimental study, 40 active older men (Mean age= 62±12.74 years) participated who were selected by a convenience sampling method and randomly assigned into control and exercise groups. Their balance and respiratory readiness were measured using a static balance gauge and spirometry test, respectively before and after the intervention. The exercise group participated in combined exercise program (aerobic, resistance, and balance exercises) for eight weeks, three sessions per week, each for 60 minutes. The control group continued to perform their daily activities during this period. Data analysis was performed in SPSS software version 22 using paired t-test and independent t-test. The significance level was set at 0.05.

    Results

    The combined exercise program had a significant effect on improving static balance in both groups (P=0.002), but not on forced vital capacity (P>0.05). Regarding the forced expiratory volume over 1 second, its effect was significant only in the exercise group (P<0.05).

    Conclusion

    It seems that the combined exercise program can improve static balance and respiratory fitness of older men. It is suggested that the older men use this combined exercise program to increase their balance and respiratory fitness.

    Keywords: Active elderly, Balance, respiratory fitness, combined exercise
  • حسن نوری نژاد، حسین عابد نطنزی *، شهرام سهیلی، ماندانا غلامی
    مقدمه

    فاکتور متمایزکننده رشد (GDF-15) به‌عنوان پیش‌بینی‌کننده عوارض جانبی در بیماران به‌ویژه در انفارکتوس میوکارد و آنژین مزمن و نیز به‌عنوان بیومارکر در حال ظهور برای بیماری تحت بالینی اولیه و پیش‌آگهی برای حوادث قلبی عروقی و مرگ و میر شناخته شده است. در نتیجه GDF-15 به‌عنوان پیش‌گویی‌کننده برای انواع بیماری‌های قلبی عروقی مانند نارسایی قلبی، تحت تاثیر تمرین و فعالیت ورزشی قرار می‌گیرند. هدف مطالعه حاضر بررسی اثر هشت هفته تمرینات مقاومتی، هوازی، ترکیبی بر سطوح سرمی GDF-15 مردان سالمند فعال بود.

    مواد و روش‌ها

     در این مطالعه تعداد آزمودنی 36 نفر به‌صورت تصادفی هدفمند در سه گروه 12 نفری (1- تمرین مقاومتی، 2- تمرین هوازی و 3- تمرین ترکیبی) مورد مطالعه قرار گرفتند. میزان GDF-15 سرمی آزمودنی‌ها با استفاده از روش الایزای ساندویچی توسط کیت‌های مخصوص مطابق با روش درج شده در بروشور کیت ارزیابی و ثبت شد. سپس آزمودنی‌ها به مدت 8 هفته به اجرای پروتکل‌های تمرینی مربوطه پرداختند پس از اتمام تمرینات داده‌های پس آزمون مشابه با شرایط پیش آزمون ارزیابی و ثبت شد. اطلاعات حاصل توسط آزمون t همبسته و آزمون تعقیبی شفه جهت بررسی تغییرات بین گروه‌ها استفاده و در محیط SPSS تحلیل گردید

    نتایج

    نتایج نشان داد پس از اعمال تمرینات هوازی میزان GDF-15 سرمی به میزان 4/6% افزایش معنی‌داری دارد. لیکن پس از تمرینات مقاومتی 05/18% کاهش داشته و پس از تمرینات ترکیبی بدون تغییر معنی‌دار بود.

    نتیجه‌گیری

     نتایج تحقیق حاضر ضمن تایید ضمنی یافته‌های تحقیقات قبلی، نشان می‌دهد که بر خلاف تصور عمومی جامعه مبنی‌بر تاثیر مثبت اجرای تمرینات هوازی در بهبود فاکتورهای قلبی، حداقل در خصوص فاکتور GDF-15، این اجرای تمرینات مقاومتی است که تاثیر مثبت معنی‌دار داشته و بهبود فاکتورهای خطر به‌ویژه کاهش سطوح سرمیGDF-15 را موجب خواهد شد.

    کلید واژگان: تمرین مقاومتی, تمرین هوازی, تمرین ترکیبی, GDF-15 و سالمندی
    Hasan Nori Nejad, Hossein Abednatanzi *, Shahram Soheily, Mandana Gholami
    Introduction

    Growth differentiation factor-15 (GDF-15) is a marker of inflammation, oxidative stress and it is associated with adverse prognosis in cardiovascular disease. GDF-15 as a predictor for various types of cardiovascular diseases such as heart failure, are affected by training and sports activity. The effect of eight weeks of resistance, aerobic, and combined training on the salivary levels of GDF-15 in active older men was investigated.

    Methods

    The 36 cases were randomly divided into three groups of 12 (1. resistance training, 2. aerobic training, and 3. combined training). The serum GDF-15 salivary value in cases was estimated and recorded using a sandwich ELISA by special kits. After eight weeks of training protocols the datawere analyzed by paired t-test and Scheffe post hoc test to examine the differences between groups by SPSS software.

    Results

    The results showed that the amount of salivary GDF-15 significantly increased after aerobic exercise by 6.4%, decreased after resistance training by 18.05%, and was unchanged after combination training.

    Conclusion

    Based on our findings, surprisingly, resistance exercise had a positive and significant effect on enhancing risk factors and reducing the salivary levels of GDF-15.

    Keywords: Resistance Exercise, Aerobic Exercise, Combined Exercise, GDF-15, Aging
  • منصوره شمسی، علیرضا علمیه*، رامین شعبانی
    مقدمه و هدف

    بیماری پارکینسون، اختلال  مزمنی است که در نتیجه از بین رفتن، تقلیل یا آسیب سلول های عصبی تولید کننده دوپامین در جسم سیاه مغز میانی بوجود می آید .هدف این مطالعه تعیین اثر 8 هفته  تمرین قدرتی- استقامتی به همراه مصرف روغن زیتون بر عملکرد حرکتی و سطح استرس اکسیداتیو در مغز موش های صحرایی نر پارکینسونی بود.

    روش کار

    تعداد 48 سر موش صحرایی نر به صورت تصادفی به 8 گروه شامل کنترل، پارکینسونی، پارکینسونی+ روغن زیتون، پارکینسونی+ روغن ذرت، پارکینسونی+ تمرین، پارکینسونی+ تمرین+ روغن ذرت، پارکینسونی+ تمرین+ روغن زیتون، گروه سالم+ تمرین+ روغن زیتون تقسیم شدند. روغن زیتون و ذرت به صورت خوراکی روزانه 0/4 میلی لیتر به مدت 8 هفته به موش ها در گروه های موردنظر خورانده شد. ورزش استقامتی روی تردمیل 30 دقیقه با سرعت 11 متر در دقیقه و ورزش قدرتی، سه بار بالا رفتن از نردبان با وزنه بود. مالون دی آلدیید، سوپر اکسید دیسموتاز، کاتالاز، گلوتاتیون پر اکسیداز، بافت مغز و عملکرد حرکتی اندازه گیری شد. جهت تحلیل داده ها از آزمون آنالیز واریانس یک سویه استفاده شد.

    یافته ها

    سوپر اکسی دیسموتاز، کاتالاز، گلوتاتیون پراکسیداز در گروه تمرین با مکمل روغن زیتون نسبت به گروه کنترل پارکینسون افزایش معنی داری داشت (50/0>p) و کاهش میزان مالون دی الدیید بعد از تمرین مشاهده شد (50/0>p). همچنین بهبود عملکرد حرکتی در موش های با تمرین و مصرف روغن زیتون نسبت به گروه کنترل پارکینسونی مشاهده شد (50/0>p).

    نتیجه گیری

    تمرین قدرتی استقامتی همراه با مکمل زیتون باعث بهبود عملکرد حرکتی و میزان آنتی اکسیدان ها در موش های پارکینسونی می شود.

    کلید واژگان: پارکینسون, آنتی اکسیدان, تمرین ترکیبی, عملکرد حرکتی, روغن زیتون
    Mansooreh Shamsi, Alireza Elmieh*, Ramin Shabani
    Introduction

    Parkinson's disease is a chronic brain disorder that occurs as a result of the loss, reduction or damage of dopamine-producing nerve cells in the substantia nigra located in the midbrain. The purpose of this study is to determine the effect of 8 weeks of strength-endurance training with olive oil consumption on motor performance and oxidative stress level in the brain of male parkinsonian rats.

    Materials and Methods

    48 male rats were randomly divided into 8 groups including control, Parkinson's disease, Parkinson's disease + olive oil, Parkinson's disease + corn oil, Parkinson's disease + exercise, Parkinson's disease + exercise + corn oil, Parkinson's disease + exercise + olive oil, healthy group + exercise. + olive oil. 0.4 ml of olive oil and corn oil were orally fed to rats daily for 8 weeks in the desired groups. Endurance exercise included exercising on a treadmill for 30 minutes at a speed of 11 meters per minute and strength exercise included climbing a ladder with weights three times. Malondialdehyde, superoxide dismutase, catalase, glutathione peroxidase, brain tissue and motor performance were measured.. One-way analysis of variance was used to analyze the data.

    Results

    Super oxymesmutase, catalase, glutathione peroxidase significantly   increased in the exercise group with olive oil supplementation compared to Parkinson's control group (p <0.05). In addition, a decrease in the amount of malondialdehyde after exercise was observed (p <0.05). Improvement of motor function was also observed in rats with training and consumption of olive oil compared to Parkinson's control group (p <0.05).

    Conclusion

    Endurance strength training with olive supplementation improves motor function and the amount of antioxidants in Parkinson's rats

    Keywords: Parkinson, antioxidants, combined exercise, motor performance, olive oil
  • امیر دلشاد*، مریم سادات دشتی، فاطمه تلاشان، ماهرخ بهرامی فر
    سابقه و هدف

    بیماری های قلبی - عروقی یکی از شایع ترین علل مرگ ومیر در سالمندان می باشد اما هنوز سازوکار مولکولی شروع فرآیند توسعه شبکه مویرگی و کاهش عوامل خطرزای بیماری قلبی - عروقی در پاسخ به تمرینات ورزشی به خوبی شناخته نشده است. هدف پژوهش، مقایسه تمرین هوازی و ترکیبی بر تغییرات عوامل آنژیوژنزی، آلکالین فسفاتاز و CRP در مردان سالمند است.

    مواد و روش ها

     30 مرد سالمند با میانگین سنی 75-65 سال در 3 گروه تمرین هوازی، ترکیبی و کنترل قرار گرفتند. تمرینات طی 8 هفته با تواتر 3 جلسه در هفته انجام شد. تمرینات هوازی با شدت 60 تا 74 درصد حداکثر ضربان قلب و تمرینات مقاومتی با شدت 75-60 درصد 1RM انجام شد. نمونه های خونی 24 ساعت قبل از شروع تمرینات و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین جهت بررسی تغییرات سطوح فاکتورهایALP, CRP  و TGF-β جمع آوری گردید. تجزیه وتحلیل و مقایسه بین گروهی از طریق آزمون آنکوا و برای مقایسه درون گروهی داده ها از آزمون  Tزوجی در سطح معناداری 0/05< P صورت گرفت.

    نتایج

    نتایج، کاهش معنی دار در غلظت سرمی  CRP (0/03=P) و TGF-β (0/005P= (را در گروه های هوازی و ترکیبی نسبت به گروه کنترل و نیز کاهش معنادار پیش آزمون نسبت به پس آزمون در غلظت سرمی ALP در گروه هوازی (0/027=P) را نشان داد.

    نتیجه گیری

     کاهش CPP،  ALPو افزایش  TGF-β1در اثر تمرینات متناسب با سن و شرایط این افراد، باعث سازگاری با استرس های جسمانی همچون ورزش و بهبود سلامت در سالمندان گردید.

    کلید واژگان: تمرین هوازی, تمرین ترکیبی, بیماری های قلبی - عروقی, آلکالین فسفاتاز, آنژیوژنزی, پروتئین واکنشگر C, سالمندان
    Amir Delshad*, Maryam Sadat Dashti, Fateme Talashan, Mahrokh Mahramifar
    Background

    Cardiovascular diseases are one of the most common deaths in the elderly, but the molecular mechanism of initiating the process of capillary network development and reducing the risk factors for cardiovascular disease in response to exercise is still not well understood. This study aimed to compare aerobic and combined training on changes in angiogenesis, alkaline phosphatase and CRP in elderly men.

    Materials and Methods

    30 elderly men with a mean age of 65-75 years were divided into three groups of aerobic, combined and control exercises. Exercises were performed for 8 weeks with a frequency of 3 sessions per week. Aerobic exercises with 60 to74% of maximum heart rate and resistance exercises with 60-75% of 1RM were performed. Blood samples were collected 24 hours before training and 48 hours after the last training session to assess changes in ALP, CRP and TGF-β factor levels. Analysis and comparison between groups were done by ANCOVA test and for in-group comparison of data by paired t-test at a significant level of P<0.05.

    Results

    Results of significant decrease in serum concentrations of CRP (P=0.03), TGF-β (P=0.005) in the aerobic group and the combined group compared to the control group and Showed a significant decrease in pre-test compared to post-test in serum ALP concentration in the aerobic group (P=0.027).

    Conclusion

    decrease in CPP, ALP and an increase in TGF-β1 due to exercise appropriate to the age and condition of these individuals, caused adaptation to physical stresses such as exercise and improved health in the elderly.

    Keywords: Aerobic exercise, Combined exercise, Cardiovascular diseases, Alkaline phosphatase, Angiogenesis, C-Reactive Protein, Elderly
  • سحر علائی، امیر رشیدلمیر*، رامید خواجه ای، آمنه برجسته یزدی
    هدف

    پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر هشت هفته تمرین ترکیبی بر مقادیر قطعه پایانی C آگرینی و فاکتور رشد شبه انسولینی یک روی بیماران بیمار عمل بای پس قلبی (Coronary Artery Bypass Graft Surgery؛ CABG) انجام شد. 

    روش بررسی

    تعداد 24 نفر مرد میانسال CABG در این مطالعه شرکت کردند. سپس شرکت کنندگان به صورت تصادفی به دو گروه 12 نفر تمرین ترکیبی (میانگین سنی 6/47± 54/58 سال، قد 3/15± 173/04 و وزن 6/60± 74/75 کیلوگرم) و گروه کنترل (میانگین سنی 7/50± 56/16 سال، قد 3/69± 173/50 متر و میانگین وزنی 5/23± 76/16 کیلوگرم) تقسیم شدند. شاخص های آنتروپومتریک و متغیرهای خونی قطعه پایانی C آگرینی (C-Agrin Terminus Fragment; CAF) و عامل رشد شبه انسولین یک (Insulin-Like Growth Factor-One; IGF-1) سرمی قبل و بعد دوره تمرینی تهیه و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برنامه تمرین ترکیبی برای مدت هشت هفته با تواتر سه جلسه و زیر نظر متخصصین باز توانی قلبی انجام شد. با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل داده ها با روش آنالیز واریانس با اندازه های تکراری و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح خطای 0/05> انجام شد.

    یافته ها

    تمرین ترکیبی سبب افزایش معنی دار سطوح سرمی CAF و IGF-1 در پس آزمون نسبت به پیش آزمون گردید (001/0≥p). همچنین پس از انجام تمرینات، سطوح سرمی CAF (001/0>p) و IGF-1 (017/0=p) در بیماران گروه تمرینات ترکیبی به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل بود. درحالی که قبل از انجام تمرینات سطوح سرمی CAF (365/0=p) و IGF-1 (679/0=p) بین دو گروه تفاوت معناداری نداشت. 

    نتیجه گیری

    یک دوره تمرین ترکیبی کوتاه مدت در بیماران CABG سبب بالا رفتن CAF گردید؛ در حالی که تغییری در سطوح IGF-1 مشاهده نگردید. تحقیقات بیشتری لازم است تا مشخص شود که آیا CAF یا سایر نشانگرهای زیستی می توانند سازگاری کیفی عضلات را منعکس کند.

    کلید واژگان: بیمار عمل بای پس قلبی, قطعه‎ ‎پایانی ‏C‏ آگرینی, تمرین ترکیبی, عامل رشد شبه انسولین یک, بیماران قلبی
    S Alaei, A Rashidlamir *, R Khajeie, A Barjasteyazdi
    Purpose

    This study aimed to investigate the effect of eight weeks of combined exercise on CAF and some sarcopenia factors in CABG patients.

    Methods

    Twenty-four CABG middle-aged men participated in this study. Then, participants were randomly divided into two groups of 12-individuals of combination exercise group (mean age 54.58 ±6.47 years, height 173.04 ±3.15 cm and weight 74.75 ±6.60 kg) and control group (mean age 50.70 ±7.70 years, height 173.50 ±3.69 cm and mean weight of 76.16 ±5.23 kg). Anthropometric indices and serum CAF and IGF-1 blood parameters were prepared and analyzed before and after the training. The eight-week combined exercise program was conducted in three sessions with the supervision of cardiac rehabilitation specialists. Data were analyzed using repeated measures analysis of variance and Bonferroni post hoc test and significant level was considered less than 0.05.

    Results

    In combined exercise group, serum levels of CAF and IGF-1 significantly increased in the post-test compared to the pre-test (p<0.001). Also, after exercise, serum levels of CAF (p<0.001) and IGF-1 (p=0.017) in patients in the combined exercise group were significantly higher than the control group. While serum levels of CAF (p=0.365) and IGF-1 (p=0.679) before training did not differ significantly between the two groups.

    Conclusion

    A short-term combination training in CABG patients increased CAF but no change in IGF-1 levels. Further research is needed to determine whether CAF or IGF-1 biomarkers can reflect the muscle quality of adaptation.

    Keywords: Coronary artery bypass grafting, C-Agrin terminus fragment, Combined exercise
  • حامد ساعد، حسن صفی خانی *، صدیقه حسین پور دلاور، محمدرضا صبحیه
    زمینه و هدف

    عدم تعادل سیستم هموستازی خون در پیشگیری از تشدید انعقاد و فیبرینولیز در بیماران مبتلا به ترومبوز وریدی عمقی، اهمیت بسیاری دارد. اطلاعات متناقضی درباره تاثیر انواع فعالیت ورزشی بر عوامل فیزیولوژیکی موثر بر فرآیند هموستاز خون وجود دارد. از این رو، هدف از پژوهش حاضر مقایسه تاثیر شش ماه برنامه ترکیبی مراقبتی با مکمل دهی سیر بر عوامل انعقادی (فیبرینوژن و پلاکت ها) در مردان میانسال مبتلا به ترومبوز وریدی عمقی بود.

    مواد و روش ها

    مطالعه حاضر از نوع تجربی و با طرح کارآزمایی بالینی انجام گرفت. جامعه آماری شامل مردان میانسال مبتلا به ترومبوز وریدی عمقی بودند. ازبین افراد واجد شرایط تعداد 40مرد میانسال مبتلا به ترومبوز وریدی عمقی شهر کرمانشاه که به صورت داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. شیوه گمارش آزمودنی ها به گروه ها از نوع تصادفی سازی جایگزینی بود که در چهار گروه: 1. تمرین ترکیبی، 2. تمرین ترکیبی+مکمل سیر، 3. مکمل سیر 4. کنترل تقسیم شدند. زمان اجرای پژوهش زمستان سال 1399 بود. تمرین ترکیبی به مدت 24 هفته با تواتر 3جلسه در هفته انجام گرفت. مکمل سیر روزانه 1200 میلی گرم استفاده شد. فاکتورهای فیبرینوژن و تعداد پلاکت ها قبل و پس از 24هفته اندازه گیری شد. از آزمون کوواریانس، آزمون t زوجی و آزمون تعقیبی توکی در سطح معناداری (05/0=α) استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد هم تمرین ترکیبی و هم مصرف سیر بر کاهش میزان فیبرینوژن و تعداد پلاکت ها تاثیر معناداری داشتند (001/0>α)، اما این تغییرات در گروه کنترل معنادار نبود (به ترتیب فیبرینوژن و پلاکت: 863/0=α، 434/0=α). همچنین 24هفته تمرین ترکیبی توام با مصرف سیر بیشترین میزان کاهش میزان فیبرینوژن و تعداد پلاکت ها را نسبت به سایر گروه ها در افراد مبتلا به ترومبوز وریدی عمقی در پی داشت (001/0>α).

    نتیجه گیری

    مصرف سیر به همراه تمرینات ترکیبی (مقاومتی - هوازی) به مدت شش ماه موجب تعدیل فاکتورهای انعقادی شامل فیبرینوژن و تعداد پلاکت ها در بیماران ترومبوز وریدی عمقی که تحت درمان داروی وارفارین بودند، شد. بنابراین به این افراد توصیه میشود از تمرینات ترکیبی توام با مصرف سیر به دلیل تاثیر بر فاکتورهای فیبرینوژن و تعداد پلاکت ها و نقش مفید و مهم این فاکتورها در برقراری تعادل مجدد هموستاز استفاده شود.

    کلید واژگان: تمرین ترکیبی, ترومبوز ورید عمقی, فاکتورهای انعقادی, مکمل سیر
    Introduction & Objective

    Lack of evidence is very important in preventing exacerbation in patients with deep vein thrombosis. Contradictory information about the effect of various sports activities on physiological factors affecting the body. Therefore, the aim of the present study was to compare the effect of a six-month combined care program with garlic supplementation on coagulation factors (fibrinogen and platelets) in middle-aged men with DVT.

    Materials & Methods

    The present study was an experimental study with a clinical trial design (with clinical trial code: IRCT20210718051924N1 from Iran Clinical Trial Registration Center). The statistical population included middle-aged men with deep vein thrombosis. Samples: 40 middle-aged men with deep vein thrombosis in Kermanshah who participated in this study as a sample available and voluntarily. The method of assigning the subjects to the groups was an alternative randomization that was divided into four groups: 1. Combined exercise, 2. Combined exercise +garlic supplement, 3. Garlic supplement 4. Controls were divided. The time of conducting the research was winter of 2021. Combined exercise was performed for 24 weeks with 3 sessions per week. 1200 mg daily garlic supplement was used. Fibrinogen and platelets factors were measured before and after 24 weeks. Covariance, paired t-test and Tukey post hoc test were used at a significant level (α = 0.05).

    Results

    The results showed that both combined exercise and garlic consumption had a significant effect on reducing fibrinogen levels and platelet count (α < 0.001), but these changes were not significant in the control group (α = 0.863, α = 0.434 respectively). Also, 24 weeks of combined training with garlic consumption had the highest reduction in fibrinogen content and platelet count compared to other groups in people with deep vein thrombosis (α < 0.001).

    Conclusions

    Garlic combined with combined exercises (resistance-aerobic) intensified the fibrinogen levels and platelet count in DVT Iran who were undergoing drug treatment. Therefore, these individuals should be used in combination exercises with garlic due to the effect on fibrinogen levels and platelet count and the useful and important role of these factors in rebalancing homeostasis.

    Keywords: Combined Exercise, Deep Vein Thrombosis (DVT), Coagulation Factors, Garlic Supplement
  • سحر علائی، امیر رشیدلمیر*، رامبد خواجه ای، آمنه برجسته یزدی
    مقدمه

    پژوهش حاضر باهدف بررسی تاثیر هشت هفته تمرین ترکیبی بر مقادیر P3NP، CAF و IGF-1 روی بیماران CABG انجام شد.

    روش کار

    تعداد 24 نفر جامعه ی مرد میان سال CABG در این مطالعه شرکت کردند. سپس شرکت کنندگان بصورت تصادفی به دو گروه 12 نفره تمرین ترکیبی (میانگین سنی 47/6±  58/54 سال) و گروه کنترل (میانگین سنی 50/7± 16/56 سال) تقسیم شدند. شاخص های آنتروپومتریک و متغیرهای خونی P3NP، CAF و IGF-1 سرمی قبل و بعد دوره تمرینی تهیه و مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. برنامه تمرین ترکیبی برای مدت هشت هفته با تواتر سه جلسه و زیر نظر متخصصین بازتوانی قلبی انجام شد. از آزمون آماری اندازه های تکراری برای تجزیه وتحلیل داده ها استفاده شد.

    نتایج

    تمرین ترکیبی با کاهش معنی دار سطوح سرمی P3NP همراه بود (001/0=p)؛ اما این تغییرات مشاهده شده نسبت به گروه کنترل معنی دار نبود (334/0=p). همچنین افزایش معنی دار در سطوح سرمی CAF در پس آزمون نسبت به پیش آزمون مشاهده گردید (280/0=p) و تغییرات بین گروه کنترل و گروه تمرین معنی دار بود(038/0= p). از سویی دیگر افزایش معنی دار سطوح سرمی IGF-1 در پس آزمون نسبت به پیش آزمون مشاهده شد همراه بود(001/0=p)، اما سطوح سرمی IGF-1 نسبت به گروه کنترل معنی دار نبود (280/0=p).

    نتیجه گیری

    یک دوره تمرین ترکیبی کوتاه مدت در بیماران CABG سبب بالا رفتن IGF-1 و CAF گردید؛ درحالی که تغییری در سطوح P3NF مشاهده نگردید. تحقیقات بیشتری لازم است تا اثر تمرین ترکیبی بر بیماران CAGB بر این شاخص ها انجام شود.

    کلید واژگان: بیمار عمل بای پس قلبی, آمین انتهایی پروپپتیدی پروکلاژن نوع سه, قطعه پایانه C آگرینی تمرین ترکیبی
    Sahar Alaei, Amir Rashidlamir, Rambod Khajei, Ameneh Barjaste Yazdi
    Introduction

    This study aimed to investigate the effect of eight weeks of combined exercise on P3NP, CAF and some sarcomopia factors in CABG patients.

    Materials and Methods

    24 CABG middle-aged men participated in this study. Then the participants were randomly divided into two groups of 12-person combination exercise (mean age 54.58 ±6.47 years) and control group (mean age 50.70 ±7.70 years). Anthropometric indices and serum P3NP, CAF and IGF-1 blood parameters were prepared and analyzed before and after training. The eight-week combined exercise program was conducted in three sessions with the supervision of cardiac rehabilitation specialists. Repeated measures statistical test was used for data analysis.

    Results

    Combined exercise was associated with a significant decrease in serum P3NP levels (p=0.001), but these changes were not significant compared to the control group (p=0.334). But these changes were not significant compared to the control group (p=0.334). There was also a significant increase in serum CAF levels in the post-test compared to the pre-test (p=0.02) and the differences between the control group and the training group were significant (p=0.038). On the other hand, a significant increase in serum IGF-1 levels was observed in the post-test compared to the pre-test (p=0.001), but the serum levels of IGF-1 were not significant in the control group (p=0.280).

    Conclusion

    A short-term combination training in CABG patients increased IGF-1 and CAF, but no change in P3NF levels. Further research is needed to investigate the effect of combined exercise on CAGB patients on these indices.

    Keywords: Coronary artery bypass grafting, Amino terminal levels of type III procollagen, C-Agrin terminus fragment, Combined exercise
  • فرهاد رحیمی، سعید کشاورز*، جمشید بنایی، مهناز مروی اصفهانی
    مقدمه

    تمرینات هوازی و مقاومتی دارای اثرات متفاوتی بر شاخصه های سیستم قلبی عروقی هستند.هدف از انجام این پژوهش بررسی اثر ترتیب انجام تمرین ترکیبی بر سختی شریانی مردان جوان می باشد.

    روش کار

    بیست شرکت کننده مرد با سطح پیش فشارخونی در دامنه سنی 45-30 سال به صورت در دسترس در 3 گروه کنترل (5=Cl; n) ، ترکیبی هوازی-مقاومتی (7= ART; n) و ترکیبی مقاومتی-هوازی(8= RAT; n) به انجام 8 هفته پروتکل تمرین ترکیبی پرداختند. بخش هوازی تمرین شامل 20 دقیقه فعالیت بر روی تردمیل یا دوچرخه کارسنج با شدت89-60 % ضربان قلب ذخیره (HRR) و بخش مقاومتی شامل کار با وزنه با 84-70 % یک تکرار بیشینه (1RM) بود. سختی شریانی با استفاده از شاخص ضربان موج-نبض (PWV) اندازه گیری شد. مقایسه های آماری با استفاده از آزمونهای t همبسته و آنالیز کوواریانس انجام شد.

    نتایج

    نتایج درون گروهی نشان داد تمرین در هر دو گروه تجربی باعث کاهش معنادار در سختی شریانی شد اما در مقایسه بین گروه ها تنها توالی RT اختلاف معناداری با دو گروه کنترل (008/0=P) و AR (137/0=P) داشت و تفاوت ها بین دو گروه CL و AR (330/0=P) غیرمعنادار بود.

    نتیجه گیری

    پیشنهاد می شود تمرین ترکیبی با توالی مقاومتی-هوازی انجام شود تا افراد از مزایای مربوط به کاهش خطرات بیماری قلبی عروقی بهره ببرند.

    کلید واژگان: تمرین ترکیبی, سختی شریان, ترتیب تمرین, شاخص های همودینامیکی, فعالیت بدنی
    Farhad Rahimi, Saied Keshavarz *, Jamshid Banaie, Mahnaz Marvi Esfahani
    Introduction

    Aerobic and resistance training have different effects on the characteristics of the cardiovascular system. The aim of this study was to the role of exercise order in increasing the beneficial effects of combined (aerobic and resistant) training on arterial stiffness in prehypertensive young men.

    Material and Methods

    Twenty male participants with pre-hypertensive levels in the age range of 30-45 years were available in 3 groups: control (Cl; n = 5), aerobic-resistance combination (ART; n = 7) and resistance-aerobic combination ( RAT = 8) performed 8 weeks of combined training protocol. The aerobic part of the training consisted of 20 minutes of activity on a treadmill or bicycle with an intensity of 89-60% of the reserve heart rate (HRR) and the resistance part consisted of working with weights with 84-70% of a maximum repetition (1RM). Arterial stiffness was measured using pulse wave-pulse index (PWV). Statistical comparisons were performed using paired t-test and analysis of covariance.

    Results

    Intragroup results showed that exercise in both experimental groups caused a significant reduction in arterial stiffness, but in comparison between the groups, only the RT sequence was significantly different from the control groups (P = 0.008) and AR (P = 0.137). ) And the differences between the two groups CL and AR (P = 0.330) were non-significant (P <0.01) and Yang schema therapy was effective only in emotional regulation (P <0.01). The results also showed that there was a significant difference between the effectiveness of the native schema therapy package and Young's schema therapy on reducing the desire for divorce at the level of P <0.01, but there was no significant difference between the effectiveness of these two methods on improving emotional regulation (P <0.01).

    Conclusion

    It is suggested that combined exercise with resistance-aerobic sequence be performed so that individuals can enjoy the benefits of reducing the risks of cardiovascular disease.

    Keywords: Combined exercise, Arterial Stiffness, Exercise Sequence, Hemodynamic Indices, Physical Activity
  • Hassan Nory Nejad, Hossein Abednatanzi *, Shahram Soheily, Mandana Gholami
    Introduction

    The FGF-21 biomarker is an essential factor in reducing the incidence of various cancers and improving the metabolic status of individuals, and improving the metabolic of heart cells. This study aimed to assess the difference between the effect of resistance, aerobic, and combined training on the salivary levels of FGF-21 in active older men.

    Methods

    The present study method was semi-experimental and performed with a pre-post-test design and three experimental groups. The subjects were randomly assigned to study 36 divided into three groups 1. Resistance training, 2. Aerobic training, and 3. Combined training (n = 12). The serum FGF-21 salivary value in subjects was evaluated and recorded using special sandwich analysis methods by special kits according to the kit brochure's method. The subjects then performed relevant training protocols for eight weeks, after which the post-test data training wasevaluated and recorded similar to the pretest conditions. Statistical analysis was performed using descriptive statistical tests, dependent t-test, one-way ANOVA, and Scheffe post hoc in SPSS version 24. The significant level was 0.05.

    Results

    The results showed that the number of salivary FGF-21 increased significantly after applying aerobic, resistance, and combined training, and this increase was 38.9%, 23.8%, and 14.7% for combined, resistance, and aerobic activity, respectively.

    Conclusions

    According to the findings of this study, combined exercises should be used to improve metabolic risk factors and reduce the risk of cancer due to increased FGF-21 levels in the elderly community.

    Keywords: 4Resistance Exercise, Aerobic Exercise, Combined Exercise, FGF-21, Aging
  • سمیه برزه، سید صدرالدین شجاع الدین
    سابقه و هدف

    استیوآرتریت یک اختلال مفصلی می باشد که با درد، تورم مفصلی، اختلال در ثبات عضلانی و ناتوانی عملکردی همراه است. هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر هشت هفته تمرینات پیلاتس و تمرینات تعادلی- قدرتی بر درد، عملکرد حرکتی و کیفیت زندگی زنان میانسال مبتلاء به استیوآرتریت زانو بود.

    روش بررسی

    تحقیق از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون –پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. با روش نمونه‌گیری هدفمند و در دسترس تعداد 30 نفر به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی به سه گروه 10 نفره تمرین پلاتس، تمرینات تعادلی- قدرتی و گروه کنترل تقسیم شدند. پیش از انجام پروتکل تمرینی از آزمون های مقیاس بصری درد جهت اندازه گیری درد و پرسشنامه KOOS به منظور اندازه گیری میزان عملکرد حرکتی و کیفیت زندگی استفاده شد. سپس گروه های تمرینی به مدت 8 هفته به انجام تمرینات پرداختند و در انتهای هفته هشتم این آزمون ها همانند پیش آزمون اندازه گیری و تکرار شد. در مدت هشت هفته گروه کنترل هیچ یک از پروتکل های تمرینی (پیلاتس یا تمرینات تعادلی- قدرتی) را تجربه نکردند و فعالیت های روزمره خود را داشتند. همچنین، از آزمون t وابسته برای مقایسه میانگین ها در دو مرحله قبل و بعد از آزمون، در سطح معنی داری P ≤ 0/05 استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد درد در گروه تمرینات تعادلی- قدرتی و کیفیت زندگی در گروه تمرینات پیلاتس، تفاوت معنی داری وجود داشت. علاوه بر این، هر دو گروه تمرینی تفاوت معنی داری در آزمون عملکرد حرکتی ایجاد کردند.

    نتیجه گیری

    نتایج نشان داد هشت هفته تمرینات پیلاتس و تمرینات تعادلی- قدرتی تاثیر معنی داری بر درد، عملکرد حرکتی و کیفیت زندگی زنان میانسال مبتلا به استیوآرتریت زانو داشت اما اثر بخشی تمرینات تمرینات تعادلی- قدرتی بهتر بود.

    کلید واژگان: تمرینات پیلاتس, تمرینات ترکیبی, کیفیت زندگی, درد, استئوآرتریت زانو
    Somayeh Barzeh, seyed sadradin shojaedin
    Background and Objectives

    Osteoarthritis is a joint disease characterized by pain, joint swelling, muscle disorders, and functional disability associated with stability. This study aimed to investigate the effect of eight weeks of Pilates and combination exercises on pain management, improving motor function and quality of life in middle-aged women with knee osteoarthritis.

    Methods and Materials

    Using a purposive and accessible sampling method, 30 individuals were selected and randomly divided into three groups of 10 patients with Pilates training, combined exercises, and control group. Visual analog scale tests were used to measure pain and the KOOS questionnaire was used to measure motor function and quality of life. Then the training groups performed the exercises for 8 weeks and at the end of the eighth week, these tests were measured and repeated as the pre-test. During the eight weeks, the control group did not experience any of the training protocols (Pilates or combination exercises) and did their daily activities. Also, a dependent t-test was used to compare the means in two stages before and after the test, at the significant level of P ≤ 0.05.

    Results

    A comparison of the combined group with the control group showed that there was a significant difference in pain and Pilates training on quality of life. In addition, both exercises had a significant difference in motor performance.

    Conclusion

    The results show that eight weeks of Pilates and combination exercises have a significant effect on pain, motor function, and quality of life in middle-aged women with osteoarthritis of the knee, but the effectiveness of combined exercises was better.

    Keywords: Pilates Exercise, Combined Exercise, Quality of Life, Pain, Knee Osteoarthritis
  • Ghasem Ahmadi Nasab, Reza Delavar*, Hamed Taheri
    Objective

    Renal failure is a complication of diabetes. It can be the risk factor of cardiovascular disease. This study aimed to evaluate the effect of exercise course and Aloe-Vera supplementation on renal function and lipid profile in type 2 diabetes mellitus (T2DM) patients.

    Materials and Methods

    This is a clinical trial double blind with pre-test and post hoc test analyses with a control group. The studied population included a group of T2DM diagnosed patients among whom 24 men (40-60years) were selected voluntarily and purposefully and were classified into three groups by balanced block randomization method, exercise(E), exercise + supplement (E+S), and control (C), (n=8/group). Combined exercise was planned in two 12-minute repetitive sets with 70% 1RM. Then the participants ran for two 10- minute sets with 70-75% maximum heart rate intensity on treadmill. E+S participants consumed 500 mg/day Aloe Vera for 6 weeks. Obtained data by SPSS-19 software were analyzed using co-variance analysis method with Bonferroni post hoc test (P-value<0/05).

    Results

    Results showed that E and E+S significantly improved GFR (P-value=0.011) and E with or without Aloe-Vera consumption decreased creatinine levels (P-value=0.042) and increased HDL levels (P-value˂0.001). The results demonstrated that LDL and TG levels showed no significant difference in reaction to the combined exercise and supplementation.

    Conclusion

    Combined exercise along with Aloe-Vera supplementation has had significant effect on improving renal factors and lipid profile of T2DM diagnosed patients

    Keywords: Combined exercise, Type 2 diabetes, High density lipoprotein, Low density lipoprotein, Creatinine
  • بهلول قربانیان*، وحید منتظری، فهیمه رستمی، توحید خانواری
    مقدمه

    تمرین های ورزشی می تواند از راه تنظیم و تعدیل سایتوکینی، نقش حمایتی در بهبود سرطان پستان ایفا کند. اینترلوکین-10، سایتوکینی ضدالتهابی و ضدتوموری است که نقش مهمی در روند بازداری رشد تومور دارد. مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر 12 هفته تمرین ترکیبی (هوازی-پیلاتس) بر سطح سرمی اینترلوکین-10 و پلاکت خون زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شد.

    روش کار

    این مطالعه تجربی در سال 1398 بر روی 30 زن مبتلا به سرطان پستان که حداقل 6 ماه از عمل جراحی آنها گذشته بود، دوره شیمی درمانی را پشت سر گذارده و تحت درمان دارویی بودند، در دانشگاه شهید مدنی آذربایجان انجام شد. افراد به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت 12 هفته و هر هفته 3 جلسه به فعالیت ورزشی (هوازی-پیلاتس) پرداختند. در این مدت، گروه کنترل در هیچ برنامه فعالیت ورزشی یا بدنی شرکت نکردند. نمونه های خونی آزمودنی ها در قبل و 48 ساعت بعد از اعمال مداخله تمرین جهت استخراج متغیر ها اخذ شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 20) و آزمون های تی همبسته و مستقل انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.

    یافته ها

    بر اساس نتایج آزمون تی همبسته، سطح سرمی اینترلوکین 10 (001/0=p) و تعداد پلاکت ها خونی (041/0=p) آزمودنی های گروه تجربی نسبت به پیش آزمون پس از 12 هفته تمرین ترکیبی (هوازی-پیلاتس) افزایش معنی داری داشت، در حالی که در گروه کنترل تغییر ات  آنها معنی داری نبود (05/0>p).

    نتیجه گیری

    اجرای تمرینات ترکیبی (هوازی و پیلاتس) با بهبود وضعیت اینترلوکین 10 به عنوان یک سایتوکین ضد التهابی و ضد توموری می تواند در بهبود وضعیت سلامتی زنان مبتلا به سرطان پستان مفید باشد. از این رو طراحی و اجرای چنین تمریناتی در این جمعیت، می تواند بسیاری از مشکلات این عزیزان را رفع نماید.

    کلید واژگان: اینترلوکین-10, پلاکت های خون, تمرین ترکیبی, سرطان پستان
    Bohlool Ghorbanian *, Vahid Montazeri, Fahimeh Rostami, Tohid Khanvari
    Introduction

    Exercise can play a supportive role in the improvement of breast cancer by regulating and modulating cytokines. Interleukin 10 is an anti-inflammatory and anti-tumor cytokine that plays an important role in inhibiting tumor growth. This study was performed with aim to evaluate the effect of 12 weeks of combined exercise (aerobic_pilates) on the serum level of interleukin 10 and blood platelets in women with breast cancer.

    Methods

    This experimental study was performed on 30 women with breast cancer who had undergone at least 6 months of surgery and had received chemotherapy and were under treatment with medication in Azarbaijan Shahid Madani University in 2019. The subjects were divided into experimental and control groups. The experimental group performed 3 sessions of exercise each week (aerobic-pilates) for 12 weeks. During this time, the control group did not participate in any exercise or physical activity program. Blood samples were obtained before and 48 hours after exercise intervention to extract the variables. Data were analyzed by SPSS software (version 20) and independent and correlated t-test. P<0.05 was considered statistically significant.

    Results

    The results of correlated t-test showed that the serum level of interleukin 10 (P =0.001) and the number of blood platelets (P =0.041) significantly increased in the experimental group after 12 weeks of combined training (aerobic-Pilates) compared to the pre-test, while this change was not significant in the control group (p> 0.05).

    Conclusion

    Performing combined exercises (aerobic_Pilates) by improving the status of interleukin 10 as an anti-inflammatory and anti-tumor cytokine can be useful in improving the health status of women with breast cancer. Therefore, designing and performing such exercises in this population can solve many problems of these loved ones.

    Keywords: Blood platelet, Breast Cancer, Combined exercise, interleukin 10
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال