جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "corona" در نشریات گروه "پزشکی"
-
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، سال شصت و هفتم شماره 4 (پیاپی 196، مهر و آبان 1403)، صص 1135 -1143مقدمه
در جامعه ایران نیز با انتشار خبر شیوع گسترده ویروس کرونا و درگیر شدن تدریجی تمامی استان های کشور به تدریج مرحله انکار بیماری به هراسی جدی تبدیل شد. یکی از مفاهیمی که همزاد با آسیب و بحران است، تاب آوری اجتماعی است که بیان کننده توان یک جامعه در کنترل پیامدهای ناشی از بحران و آسیب است. به بیان دیگر تاب آوری امکانی را برای شخص و جامعه فراهم می کند تا بتوانند اثرات آسیب را جذب کند، از اینرو، این پژوهش با هدف بررسی عوامل موثر بر کاهش پیامدهای کرونا در شهرستان بندرعباس انجام شده است.
روش کاربرای پوشش مناسب مساله تحقیق تلاش شده به صورت همزمان از روش های کمی و کیفی استفاده شود. جامعه مورد مطالعه تحقیق حاضر ساکنان شهرستان بندرعباس بودند، که از طریق نمونه گیری طبقه بندی تصادفی و با استفاده از فرمول اصلاح شده کوکران یک نمونه آماری 384 نفری تعیین گردید. ابزارهای جمع آوری اطلاعات عبارت بودند از فیش برداری به منظور استخراج و تدوین اطلاعات مربوط به موضوع و نیز دو پرسشنامه برای سنجش متغیرهای تحقیق. در پژوهش حاضر جهت سنجش متغیر تاب آوری اجتماعی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است و برای سنجش پیامدهای کرونا از پرسشنامه ادواری استفاده گردید. برای انجام تحلیل توصیفی و دو متغیره از نرم افزار SPSS نسخه 21 و برای تجزیه و تحلیل چند متغیره از نرم افزار Lisrel نسخه 50/8 استفاده شده است.
نتایجنتایج این پژوهش نشان داد که در سطح اطمینان 99 درصد می توان گفت، که شیوع کرونا پیامدهای اجتماعی، اقتصادی، بهداشتی، رفاهی و تفریحی در شهرستان بندرعباس داشته است (P>0.05). هم چنین، تاب آوری اجتماعی و ابعاد چهارگانه آن اختلاف معنی داری با نمره متوسط طیف دارند و از این جهت می توان گفت که اختلاف سطح تاب آوری اجتماعی در شهرستان بندرعباس با سطح معمول اختلاف معنی داری دارد (P>0.05). که در ابعاد توانایی آموزش و یادگیری، توانایی سازگاری و کل متغیر تاب آوری اجتماعی میانگین کسب شده بالاتر از نمره مقیاس و مورد مقایسه است، ولی در مقابل در دو بعد توانایی مواجه با خطر و قدرت سازمان دهی، میانگین نمره کسب شده اختلاف معنی دار و منفی نسبت به نمره میانگین دارد و می توان گفت، که تاب آوری اجتماعی خانواده های شهرستان بندرعباس در این جنبه ها ضعیف تلقی می شود.
نتیجه گیرینتایج پژوهش حاکی از تاثیر مثبت پایگاه اجتماعی اقتصادی خانواده ها با میزان تاب آوری و همچنین میزان تاثیرپذیری از پیامدهای منفی کرونا بوده است. به بیان ساده تر پایگاه اجتماعی اقتصادی بالاتر به افراد و خانواده ها این امکان را می دهد که تاب آوری اجتماعی بیشتری داشته باشند.
کلید واژگان: کرونا, پاندمی, تاب آوری, سازمان دهی, بندرعباسBackgroundIn the Iranian society, with the spread of the news of the widespread spread of the corona virus and the gradual involvement of all the provinces of the country, the stage of denying the disease gradually turned into a serious fear. One of the concepts that is synonymous with damage and crisis is social resilience, which expresses the ability of a society to control the consequences of crisis and damage. In other words, resilience provides a possibility for the person and the society to absorb the effects of damage, therefore, this research was conducted with the aim of investigating the factors affecting the reduction of the consequences of Corona in Bandar Abbas city.
Materials and MethodsTo properly cover the research problem, both quantitative and qualitative methods simultaneously. The study population included the residents of Bandar Abbas city, and a statistical sample of 384 people was determined through random stratification sampling and using the modified Cochran formula. The data collection tools were questionnaires to extract and compile information related to the subject, as well as two questionnaires to measure research variables. In the current research, a researcher-made questionnaire was used to measure the variable of social resilience, and a periodic questionnaire was used to measure the consequences of Corona. For analysis, SPSS version 21 software was used for descriptive and bivariate analysis and Lisrel8. 50 software for multivariate analysis.
ResultsThe results of this research showed that at the 99% confidence level, the spread of Corona has had social, economic, health, recreational welfare consequences in Bandar Abbas city. Also, social resilience and its four dimensions have a significant difference with the average score of the spectrum, which in the dimensions of ability to teach and learn, ability to adapt and the whole variable of social resilience, the average obtained is higher than the scale score. However, in the two dimensions of ability to face danger and the power of organization, the average score obtained has a significant and negative difference compared to the average score, and it can be said that the social resilience of the families of Bandar Abbas city is considered weak in these aspects.
ConclusionThe results of the research indicated the positive impact of the socio-economic base of families with the degree of resilience and the degree of influence of the negative consequences of Corona. To put it simply, a higher socio-economic base allows individuals and families to have more social resilience.
Keywords: Corona, Pandemic, Resilience, Organization, Bandar Abbas -
هدف و زمینه
براساس پژوهش های پیشین، فرایندهای شناختی می تواند به افراد در مدیریت احساسات خود پس از تجربه کردن وقایع سخت زندگی کمک کند؛ ازاین رو، پژوهش حاضر باهدف تعیین نقش نظم جویی شناختی هیجانی و تحمل پریشانی در پیش بینی بهزیستی روان شناختی بیماران سرپایی مبتلا به کرونا در ایام قرنطینه انجام گرفت.
روش بررسیپژوهش حاضر توصیفی تحلیلی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی بیماران سرپایی مبتلا به کرونا در ایام قرنطینه در سال 1399 تشکیل دادند. از بین آن ها 150 نفر به روش نمونه گیری دردسترس مشروط بر مبتلابودن به کرونا و به سربردن در قرنطینه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه نظم جویی شناختی هیجان (گارنفسکی و کرایج، 2006) و مقیاس تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005) و مقیاس بهزیستی روان شناختی (فرم کوتاه) (ریف، 1989) بود. داده های پژوهش با نرم افزار SPSS و آماره های همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه خطی با مدل هم زمان، در سطح معناداری کمتر از 0٫05 تجزیه وتحلیل شد.
یافته هانتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان داد، بین نظم جویی شناختی هیجانی (0٫717=r) و تحمل پریشانی (0٫677=r) با بهزیستی روان شناختی در بیماران سرپایی مبتلا به کووید رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (0٫001>p). نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه خطی مشخص کرد، تحمل پریشانی و نظم جویی شناختی هیجانی به میزان 53درصد، بهزیستی روان شناختی را پیش بینی می کنند (0٫001>p)؛ همچنین تاثیرگذاری نظم جویی شناختی هیجانی (0٫001>p، 0٫493=β) بر بهزیستی روان شناختی بیشتر از تاثیرگذاری تحمل پریشانی (0٫005=p، 2٫275=β) است.
نتیجه گیریبراساس نتایج پژوهش، نظم جویی شناختی هیجانی و تحمل پریشانی در پیش بینی بهزیستی روان شناختی بیماران سرپایی مبتلا به کرونا در ایام قرنطینه نقش موثری دارند.
کلید واژگان: بهزیستی روان شناختی, تحمل پریشانی, کرونا, نظم جویی شناختی هیجانیBackground & ObjectivesGiven the severity of the disease's spread, the World Health Organization declared a state of emergency on February 4, 2020, and many countries subsequently announced national quarantine. An epidemic of a disease is not only a physical phenomenon but also affects individuals and communities on many levels. Fear of illness, death, the spread of false news and rumors, disruption of daily activities, implementation of restrictive measures preventing public presence, going to places or meeting with other families, creating job–related issues and their consequences, and putting the mental health of individuals at risk in society. In addition, quarantine and restrictions are forms of isolation that are psychologically unpleasant and distressing. Based on previous research, cognitive processes can help individuals manage their emotions after experiencing difficult life events. Therefore, the present study aimed to determine the role of cognitive–emotional regulation and distress tolerance in predicting the psychological well–being of hospitalized patients with COVID–19 during quarantine.
MethodsWe conducted descriptive–analytical research of correlational type. The statistical population comprised all outpatients with COVID–19 during quarantine in 2019. According to Green's model (2003), a minimum sample size of 106 was necessary to achieve better results and prevent bias. However, 150 individuals were selected using convenience sampling, based on their availability and meeting the inclusion criteria, through online platforms and virtual applications (WhatsApp & Telegram). The inclusion criteria were as follows: being infected with the COVID–19 disease on an outpatient basis and spending time in quarantine, being older than 18 years, being literate more than junior high school level, and providing written consent to participate in the research. The exclusion criteria were hospitalization of the affected person, age range less than 18 years, literacy level lower than junior high school, and not consenting to participate in the research. The research tools included the Cognitive–Emotional Regulation Questionnaires (Garnefski & Kraaij, 2006), the Distress Tolerance Scale (Simmons & Gaher, 2005), and the Psychological Well–Being Scale–Short–Form (Ryff, 1989). The research data were analyzed using SPSS software. The Pearson correlation and linear multiple regression analysis were performed at a significance level of less than 0.05.
ResultsThe results of the Pearson correlation showed a positive and significant relationship between emotional cognitive regulation (and its subscales) (r=0.771) and distress tolerance (and its subscales) (r=0.677) with psychological well–being in outpatients with COVID–19 (p<0.001). The results of the multiple regression analysis with the simultaneous model showed that both variables of distress tolerance and cognitive–emotional regulation together predict psychological well–being by 73%. Also, cognitive emotional regulation (p<0.001, β=0.493) and distress tolerance (p=0.005, β=0.275) positively and meaningfully predict psychological well–being. In addition, cognitive–emotional regulation (Beta=0.493), with a higher beta value, was considered a stronger predictor of psychological well–being.
ConclusionAccording to the research results, emotional cognitive regulation and distress tolerance significantly predict the psychological well–being of hospitalized patients with COVID–19 during quarantine.
Keywords: Psychological Well–Being, Distress Tolerance, Corona, Emotional Cognitive Regulation -
مقدمه
استیگما یا انگ به مجموعه ای از نگرش ها، عقاید و تفکرات منفی نسبت به یک وضعیت خاص گفته می شود که به عنوان برچسبی، افراد را از جامعه جدا می کند. انگ در منابع به صورت های انگ شخصی و انگ اجتماعی دسته بندی می شود. بعضا بیماری های عفونی همه گیر با انگ زدن به گروه های قومی خاص همراه بوده اند. بیماری کووید-19 در سال 2020 به عنوان یک پاندمی عفونی اعلام گردید و یکی از پیامدهای روانی- اجتماعی ابتلا به این بیماری، ترس و وحشت بیمار از ناقل بودن، واکنش های اجتماعی و انگ بود. این مطالعه مروری به بررسی مطالعات صورت گرفته در زمینه انگ ناشی از کووید-19، و اثرات ناشی از آن انجام شده است.
مواد و روش هااین مقاله مروری با استفاده از منابع کتابخانه ای و جست و جو در منابع فارسی و انگلیسی در بازه زمانی 2019 تا 2023 با کلیدواژه های استیگما، کووید-19، کرونا در موتور جستجوی Google Scholar و پایگاه های داده PubMed،SID ، Magiran، CINAHL و Scopus انجام شد. مقالاتی که به صورت گزارش موردی، مرور سیستماتیک، متاانالیز و نامه به سردبیر بودند حذف شدند. در نهایت از میان 134 مقاله مرتبط با موضوع، 12 مقاله به دلیل انسجام بیشتر و بهتر انتخاب شدند.
یافته هااستیگما در ابعاد مختلف درونی، اجتماعی و بین المللی در پاندمی کووید-19 قابل توجه بود. مطالعات نشان داد انگ و برچسب زدن در زمان پاندمی کووید-19 در همه سطوح قابل مشاهده بود. استفاده از واژه ویروس چینی و نگرش منفی که نسبت به چینی ها وجود داشت حتی در دوران پساکرونا نیز ادامه داشت. در سطح جامعه نیز انگ اجتماعی قابل توجه بود. طرد شدن، رفتار تحقیرآمیز دیگران، نقض محرمانه بودن، از دست دادن اعتماد و احترام، و تاثیر تشخیص کووید-19 بر کسب و کار آنها، مواردی بود که تجربه کرده بودند. از طرفی امکان ناقل بودن و ترس و اجتناب افراد جامعه از کارکنان درمانی و تجربه انگ، ارتباط مستقیمی با پیامدهای روان شناختی در پاندمی کووید-19 داشت. فرسودگی، اضطراب، اقدام به خودکشی و سایر اختلالات خلقی در میان کارکنان درمانی که انگ را تجربه کرده بودند نگران کننده بود.
بحث و نتیجه گیریاستیگما می تواند تاثیر زیادی بر جنبه های مختلف زندگی افراد داشته باشد که این تاثیرات در دوران بیماری، قرنطینه و حتی پس از بیماری وجود دارد. با توجه به اینکه افراد مبتلا به کووید-19، عواقب روانی-اجتماعی زیادی را تجربه می کنند انجام مطالعات بیشتر در زمینه روش های کاهش انگ، استفاده از روان شناسان و مشاوران و بهره گیری از نقش آموزشی رسانه های نوین می تواند در کاهش این عواقب موثر باشد.
کلید واژگان: استیگما, انگ, کرونا, کووید-19IntroductionStigma is a set of negative attitudes, opinions, and thoughts about a specific situation that separates people from society as a label. Stigma is classified in sources as personal stigma and social stigma. Sometimes epidemic infectious diseases have been associated with the stigmatization of certain ethnic groups. The Covid-19 disease was declared as an infectious pandemic in 2020, and one of the psycho-social consequences of contracting this disease was the patient’s fear of being a carrier, social reactions and stigma. This review study has been conducted to examine the studies conducted in the field of stigma caused by Covid-19, and its effects.
Material and MethodsThis is a review article, using library resources and searching in Persian and English keywords with Stigma, Covid-19, Corona in PubMed, Scopus, SID, and Magiran, databases and using Google Scholar search engine. Among the 134 articles related to the topic,12 articles were selected due to their greater and better coherence.
ResultsStigma was significant in various internal, social and international dimensions during the Covid-19 pandemic. Studies have shown that stigma and labeling were visible at all levels during the Covid-19 pandemic. The use of the word Chinese virus and the negative attitude towards the Chinese continued even in the post-corona era. At the community level, social stigma was also significant. Rejection, humiliating treatment by others, breach of confidentiality, loss of trust and respect, and the impact of a Covid-19 diagnosis on their business were some of the things they experienced. On the other hand, the possibility of being a carrier and the fear and avoidance of medical workers and the experience of stigma were directly related to the psychological consequences of the Covid-19 pandemic. Burnout, anxiety, attempted suicide, and other mood disorders were a concern among healthcare workers who experienced stigma.
Discussion and ConclusionStigma can have many effects on different aspects of people’s lives that these effects exist during illness, quarantine and even after illness. Due to the fact that people with Covid-19 experience many psychosocial consequences, conducting more studies in the field of stigma reduction methods, using psychologists and counselors and taking advantage of the educational role of modern media can be effective in reducing these consequences.
Keywords: Stigma, Covid-19, Corona -
مجله دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد، سال سی و دوم شماره 6 (پیاپی 214، شهریور 1403)، صص 7912 -7921مقدمه
ارتباط عفونت ویروسی و کهیر حاد یا مزمن به ندرت در برخی مقالات گزارش شده است. اما مکانیسم های دقیق آن مشخص نیست. شواهدی در مورد وجود کهیر در بیماران مبتلا به عفونت کووید-19 وجود دارد. لذا تحقیقات ساختار یافته ای برای روشن شدن نقش ویروس کرونا در پاتوژنز کهیر وجود ندارد.
روش بررسیمقالاتی که از سال های 2020 تا اکتبر 2022 منتشر شده بودند به وسیله پایگاه های «PubMed» و «Google scholar» با استفاده از کلمات کلیدی، urticaria acute urticarial، urticaria chronic همراه با COVID-19 بررسی شدند. معیارهای ورود، مقالاتی بود که کهیر حاد یا مزمن را در بیماران مبتلا به عفونت تایید شده COVID-19 به زبان انگلیسی گزارش می کرد. مقالات مروری و مطالعاتی که عفونت کرونا را به صورت مشکوک گزارش می کرد و کهیر در آن ها به حساسیت دارویی و سایر بیماری های آلرژیک مرتبط بود به عنوان معیارهای خروج در نظر گرفته شدند.
نتایجدر این جستجو 43 مقاله بررسی شد که مرتبط با اهداف ما بود. از بین این مقالات 27 مطالعه که معیارهای ورود را داشتند انتخاب شدند. 16 مقاله گزارش مورد، گزارش موارد، نامه به سردبیر و 7 مقاله اوریجینال بودند. ما در این بررسی 17 بیمار را در 16 گزارش مورد و گزارش موارد مبتلا به کهیر همراه با COVID-19 گزارش می کنیم.
نتیجه گیریشدت کهیر مزمن ممکن است با عفونت کرونا افزایش یابد. کهیر حاد ممکن است یک علامت پیش درآمد عفونت COVID-19 باشد. در نهایت به دلیل تعداد کم مقالات و برخی نتایج متناقض در این زمینه مطالعات بیشتری پیشنهاد می شود.
کلید واژگان: عفونت کووید-19, کهیر حاد, کهیر مزمن, کروناJournal of Shaeed Sdoughi University of Medical Sciences Yazd, Volume:32 Issue: 6, 2024, PP 7912 -7921IntroductionThe relationship between viral infections and acute or chronic urticaria is rarely reported in some articles. But its exact mechanisms are not known. There is evidence of urticaria in the patients with covid-19 infection. Therefore, there was no structured research to clarify the role of the corona virus in the pathogenesis of urticaria.
MethodsThe articles that were published from January 2020 to October 2022 were reviewed by "PubMed" and "Google scholar" databases using the keywords acute urticarial urticaria, chronic urticaria along with COVID-19. Inclusion criteria were articles reporting acute or chronic urticaria in the patients with confirmed COVID-19 infection in English. Review articles and studies that reported suspected corona infection and in which urticaria were related to drug hypersensitivity and other allergic diseases were considered as exclusion criteria.
ResultsIn this search, 43 articles were reviewed that were related to our goals. Among these articles, 27 studies that met the inclusion criteria were selected. 16 articles were case reports, case series, letters to the editor and 7 original articles. In this review, it was reported 17 patients in 16 case reports and case series with urticaria associated with COVID-19.
ConclusionThe severity of chronic urticaria may increase with corona infection. Acute urticaria may be a precursor symptom of COVID-19 infection. Finally, due to the small number of articles and some contradictory results, more studies are suggested in this field.
Keywords: COVID-19 Infection, Acute Urticaria, Chronic Urticaria, Corona -
هدف
با شیوع همه گیری ویروس کرونا و اختلال در روند اجرایی اکثر فعالیت های اجتماعی، اقتصادی، سیاستی و به ویژه آموزشی از حالت غیرحضوری یا ارتباط مجازی تغییر یافت. در همین راستا، پژوهش حاضر با هدف بررسی و آزمون میزان کارایی اتخاذ سامانه مدیریت یادگیری (LMS) به عنوان یکی از روش های تدریس مجازی برنامه ریزی شد.
روش کاربر این اساس، از روش پرسشنامه ای برای دریافت نظر دانشجویان رشته های مختلف (به عنوان جامعه هدف) استفاده شد. در این پرسشنامه، میزان کارائی LMS بر اساس هفت مولفه مختلف مورد بررسی قرار گرفت. در پژوهش حاضر، از آزمون تی-استودنت برای ارزیابی نتایج آماری استفاده شده است.
نتایجنتایج بر اساس میانگین و انحراف معیار هر کدام از مولفه های مورد بررسی تفسیر شد و مشخص شد که به جزء در مورد گویه انجام تمرین و تکالیف، سایر گویه های مورد بررسی کم تر از حد متوسط ارزیابی شدند. آماره t تک متغیره نیز برای تمام مولفه ها به جزء تمرین و تکالیف، کم تر از 56/1 (تی جدول استاندارد) تعیین شد. هم چنین، بر اساس سطح معناداری (p-value) کم تر از 001/0مولفه های یادگیری مجازی، می توان گفت که که تفاوت معناداری در پاسخ دهی به تمام سوالات پژوهش وجود داشته اشت.
نتیجه گیریضمن تاکید بر رفع محدودیت های موجود، می توان در راستای حل چالش های آموزش مجازی استفاده نمود. به سبب طولانی شدن مدت شیوع بیماری کووید-19 و تشدید پیامدهای ناشی از آن مانند افزایش میزان تقاضای آموزش مجازی، ضرورت تداوم فعالیت های اقتصادی و جایگزینی ابزارهای جدید و در نتیجه کاربرد موثرتر IT ضروری خواهد بود.
کلید واژگان: آموزش مجازی, سرمایه انسانی, کرونا, مدیریت بحران, یادگیری از راه دورIntroductionWith the outbreak of the coronavirus and the disruption of the normal state of human life and death, the most social, economic, political, and especially educational activities changed to virtual communications.
MethodsThe present study was planned with the aim of assessing the effectiveness rate of adopting Learning Management System (LMS) among students. A questionnaire method was used to obtain the perception and opinion of students of different courses and levels. The efficiency of LMS in seven different components was evaluated. The t-student test was employed to evaluate statistical results.
DiscussionThe results of statistical analysis has been interpretated based on the mean and standard deviation of each studied components. Except for exercises and assignments, other components were less than the average limit. The value of the univariate t-statistic was determined to be less than 1.65 (standard t-value) for all components except exercises and homework. Also, considering that the p-value level for all components (< 0.001), it is concluded that there was a significant difference in the answers of all research questions.
ConclusionThe results can be used to resolve the challenges of E-learning. Due to the prolongation of the outbreak of Covid-19 and the intensification of its consequences such as increasing demand for E-learning, the need for continued economic activities, and employing new tools and more effective use of IT will be necessary.
Keywords: Virtual Education, Human Capital, Corona, Disaster Management, Distance Learning -
زمینه و هدف
دیابت یکی از پنج بیماری مزمن شایع در سراسر دنیا است که در صورت عدم درمان و کنترل آن می تواند عوارض بسیار زیادی را به همراه داشته باشد. سلامت روانی یک عامل مهم در مقابله با بیماری ها می باشد که حتی می تواند منجر به بهبود سلامت جسمانی در افراد شود. اضطراب ناشی از کرونا ویروس منجر شده است تا سلامت روان افراد مبتلا به بیماری های زمینه ای مانند؛ دیابت، با خطر مواجه شده و به دنبال آن سلامت جسمانی آنان نیز تحت تا تاثیر آن قرار گیرد. با توجه به شیوع اپیدمی کرونا هدف از پژوهش تعیین و مقایسه اضطراب و افسردگی بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 با افراد عادی در دوران همه گیری کرونا بود.
روش بررسیمطالعه حاضر از نوع توصیفی تحلیلی و علی مقایسه ای می باشد، که در سال 1400 انجام شد. افراد شرکت کننده در این مطالعه شامل 300 نفر (150 نفر بیماران مبتلا به دیابت، 150 نفر افراد عادی) بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده های این مطالعه با استفاده از پرسشنامه سلامت بیمار 9 سوالی و پرسشنامه اضطراب فراگیر 7 سوالی به صورت الکترونیک جمع آوری گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون های آماری کلوموگروف اسمیرنوف، تی مستقل، تی تست و مجذور کای تجزیه و تحلیل شدند.
یافته هادر این مطالعه میانگین سنی افراد شرکت کننده در پژوهش حاضر 48/27 سال بود. هم چنین 191 نفر از شرکت کنندگان زن و 109 نفر مرد و اکثریت دارای تحصیلات دانشگاهی و متاهل بودند. یافته های خاصل از مطالعه نشان دادند که بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 نسبت به افراد عادی در زمان شیوع بیماری کرونا اضطراب (15/3=t298، 05/0p<) و افسردگی (23/2=t298، 05/0p<) بالاتری را تجربه می کنند و اختلاف آماری معنی داری بین دو گروه در بررسی این دو متغیر مشاهده شد.
نتیجه گیرینتایج به دست آمده از پژوهش حاضر نشان داد که بالا بودن میزان اضطراب و افسردگی در زمان شیوع اپیدمی کرونا بیماران مبتلا به دیابت را در برابر مشکلات روان شناختی آسیب پذیرتر کرده است.
کلید واژگان: کرونا, کووید19, افسردگی, اضطراب, دیابت نوعArmaghane-danesh, Volume:29 Issue: 3, 2024, PP 444 -455Background & aimDiabetes is one of the five common chronic diseases all over the world, which can cause many complications if not treated and controlled. Mental health is an important factor against diseases that can even lead to improvement of physical health in people. The anxiety caused by the coronavirus has led to the fact that the mental health of people with underlying diseases such as diabetes is at risk, and their physical health is also affected by it. Considering the spread of the coronavirus epidemic, the purpose of the present study was to compare the anxiety and depression of patients with diabetes with average individuals during the spread of the coronavirus epidemic.
MethodsThe present descriptive-analytical and comparative causal study included 300 people (150 diabetic patients, 150 normal people) who were selected by purposive sampling. The data of the present study was collected electronically using a 9-question patient health questionnaire and a 7-question general anxiety questionnaire. The collected data were analyzed using Klomogrov-Smirnov, independent t, t-test and chi-square statistical tests.
ResultsIn the present study, the average age of the participants was 27.48 years. Moreover, 191 female participants and 109 male participants, and the majority were university educated and married. The special findings of the study indicated that patients with diabetes experienced higher anxiety (t298=3.15, p<0.05) and depression (t298=2.23, p<0.05) than average individuals during the outbreak of corona disease and a statistically significant difference was observed between the two groups in the analysis of these two variables.
ConclusionThe results obtained from the present study indicated that the high level of anxiety and depression during the outbreak of the Corona epidemic made patients with diabetes more vulnerable to psychological problems.
Keywords: Corona, Covid-19, Depression, Anxiety, Diabetes -
مقدمه
ارتقای توان تاب آوری افراد یکی از عوامل موثر در مقابله با بحران کرونا محسوب می شود؛ بنابراین مطالعه حاضر باهدف نقش ذهن آگاهی و تجارب معنوی در پیش بینی تاب آوری دانشجویان در دوران کویید 19 انجام شد.
روش هادر یک پژوهش توصیفی- همبستگی، از جامعه آماری که شامل تمامی دانشجویان دختر و پسر کارشناسی دانشگاه فرهنگیان استان قزوین در سال تحصیلی 1400-1399 بودند، بر اساس جدول مورگان و گجرسی تعداد 269 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به شیوه اینترنتی به پرسش نامه ذهن آگاهی چادویک و همکاران (2008)، تجارب معنوی اندروود و ترسی (2003) و تاب آوری کونور و دیویدسون (2003) پاسخ دادند. در تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با کمک نرم افزار SPSS نسخه 24 استفاده شد.
یافته هانتایج نشان داد بین ذهن آگاهی (661/0=r) و تجارب معنوی (690/0=r) با تاب آوری ارتباط مستقیم وجود داشت (01/0>p). همچنین مولفه های ذهن آگاهی (3/45 درصد) و مولفه های تجارب معنوی (1/50 درصد) از واریانس تاب آوری را تبیین می کنند.
نتیجه گیرینتایج نشان داد که ذهن آگاهی و تجارب معنوی، توانایی پیش بینی تاب آوری دانشجویان در دوران کرونا رو داشتند، بنابراین پیشنهاد می شود، برنامه های آموزشی و مشاوره در راستای ارتقای ذهن آگاهی و تجارب معنوی در جهت بهبود تاب آوری دانشجویان مدنظر دست اندرکاران نظام آموزشی باشد.
کلید واژگان: ذهن آگاهی, تجارب معنوی, تاب آوری, کرونا, دانشجویانBackground and ObjectivesImproving people's resilience is one of the most effective factors in dealing with the Corona crisis. Therefore, the present study was conducted with the aim of the role of mindfulness and spiritual experiences in predicting students' resilience during the Covid-19.
MethodsIn a descriptive-correlation study, 269 people were selected from the statistical population, which included all male and female undergraduate students of Farhangian University of Qazvin province in the academic year 2020-2021, based on the table of Morgan and Gujersi, and selected by available sampling method. They answered the mindfulness questionnaire of Chadwick et al. (2008), spiritual experiences of Underwood and Tersi (2003) and resilience of Connor and Davidson (2003) online. Pearson's correlation test and multiple regressions were used in data analysis with the help of SPSS version 24 software.
ResultsThe results showed that there was a direct relationship between mindfulness (r=0.661) and spiritual experiences (r=0.690) with resilience (p<0.01). Also, the components of mindfulness (45.3%) and the components of spiritual experiences (50.1%) explain the variance of resilience.
ConclusionThe results showed that mindfulness and spiritual experiences had the ability to predict the resilience of students in the era of Corona, so it is suggested that educational and counseling programs in order to promote mindfulness and spiritual experiences to improve the resilience of fashion students. The opinion of those involved in the educational system.
Keywords: Mindfulness, Spiritual Experiences, Resilience, Corona, Students -
زمینه و اهداف
به دلیل افزایش اضطراب ناشی از کرونا در دانشجویان بخصوص دانشجویان پرستاری که با بیماران سروکار دارند، شناسایی راهکارهای مقابله با آن ضروری به نظر می رسد. هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط باورهای مذهبی با اضطراب کرونا در دانشجویان پرستاری دانشگاه علوم پزشکی گناباد است.
مواد و روش هادر پژوهش توصیفی حاضر، 159 نفر از دانشجویان رشته پرستاری در سال 1400-1399 که معیارهای ورود به مطالعه داشتند به روش نمونه گیری تصادفی-طبقه ای وارد مطالعه شدند. داده ها از طریق پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی، اضطراب کرونا و باورهای مذهبی جورج جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و تحلیلی (آزمون های کولموگروف اسمیرنوف، من ویتنی، فیشر و کای اسکوئر) در سطح معنی داری 0/05>P تجزیه و تحلیل شدند.
یافته هانتایج نشان داد که اکثریت (79/02%) واحدهای پژوهش اضطراب کرونای ضعیف، باورهای مذهبی قوی (73/06%) داشتند و آزمون اسپیرمن نشان داد که بین اضطراب کرونا و باورهای مذهبی رابطه معنی داری وجود ندارد (0/05<P).
نتیجه گیریعمل به باورهای مذهبی می تواند تا اندازه ای در شرایط سخت و بحرانی باعث کاهش اضطراب افراد شود، و در این مطالعه که اکثریت واحدهای پژوهش باورهای مذهبی قوی داشتند، اضطراب کرونایی پایینی گزارش کردند.
کلید واژگان: اضطراب, کرونا, دانشجو, پرستار, باورهای مذهبیScientific Journal of Nursing, Midwifery and Paramedical Faculty, Volume:9 Issue: 4, 2024, PP 351 -365Background & AimDue to the increase in anxiety caused by corona in students, especially nursing students who deal with patients, it seems necessary to identify ways to deal with it. The purpose of the present study is to investigate the relationship between religious beliefs and anxiety of Corona among nursing students of Gonabad University of Medical Sciences.
Materials & MethodsIn this descriptive research, 159 nursing students who met the criteria for entering the study in 2019 were included in the study by stratified random sampling. The data was collected through the questionnaire of demographic information, corona anxiety and religious beliefs of George. Data analysis were analyzed using descriptive and analytical statistical methods (Kolmogorov-Smirnov, Mann-Whitney, Fisher, Chi-Square) at a significance level of P<0.05.
ResultsThe results showed that the majority (79.2%) of weak corona anxiety research units had strong religious beliefs (73.6%), and Spearman's test showed that there is no significant relationship between corona anxiety and religious orientation (P<0.05).
ConclusionActing on religious beliefs can reduce people's anxiety in difficult and critical situations, and in this study, because the majority of the research units had strong religious beliefs, they reported low corona anxiety.
Keywords: Anxiety, Corona, Student, Nurse, Religious Beliefs -
زمینه و هدف
هدف اصلی این تحقیق شناسایی شاخص های تاثیرگذار بر الگوی مراقبت های مدیریت شده برای بیماری واگیردار تنفسی نوظهور (COVID-19) در نظام سلامت ایران می باشد که می تواند در جهت تبیین استراتژی های بیمارستان ها و مراکز درمانی در مقابله با اپیدمی کووید 19تاثیر چشمگیری در کنترل و مدیریت این اپیدمی داشته باشد. مراقبت مدیریت شده نمونه ای از نظام های نوین مراقبت سلامتی است که وظیفه آن کنترل هزینه خدمات، در یک حالت هزینه اثر بخشی مناسب از طریق سازمانهای مراقبت مدیریت شده می باشد. هدف از این مطالعه بررسی شاخص های طراحی الگوی مراقبتهای مدیریت شده برای بیماری واگیردار تنفسی نوظهور کرونا در نظام سلامت ایران می باشد.
روش بررسیاین پژوهش یک مطالعه پیمایشی- مقطعی است که براساس دو رویکرد کمی و کیفی انجام شده است. داده های این پژوهش به روش تحلیل مضمون با کمک نرم افزار MAXQDA تحلیل شدند. 12نفر از میان افراد موثر در مدیریت این بیماری در دانشگاه های علوم پزشکی مورد مصاحبه قرار گرفتند.
یافته هادر نتیجه این پژوهش 5 مقوله اصلی شناسایی شدند که عبارتند از: تامین مالی، تامین منابع، سرویس دهی و مجهزسازی، اطلاعات و تحقیقات و عوامل دولتی. با توجه به خروجی محاسباتISM متغیر اطلاعات و تحقیقات (C4) و عوامل دولتی (C5) سطح اول است. برای تعیین عناصر سطح دوم، متغیرهای سطح اول حذف می شوند و یکبار دیگر مجموعه ورودی ها و خروجی ها بدون درنظر گرفتن متغیرهای سطح اول محاسبه شدند. براساس مجموعه مشترک شناسائی و متغیرهائی که اشتراک آنها برابر مجموعه ورودی ها باشد به عنوان متغیرهای سطح دوم انتخاب شدند. با توجه به خروجی محاسبات ISM متغیرهای تامین مالی (C1) و تامین منابع (C2) سطح دوم هستند.
نتیجه گیریمراکز بهداشتی و درمانی می توانند با افزودن این ظرفیت ها و استانداردهای مورد مطالعه در این پژوهش، آمادگی بالایی برای مقابله با این بحران را داشته باشند. با توجه به اینکه این بیماری واگیردار تنفسی نوظهور تهدیدی برای کل مردم جهان شده است، نیازمند سیاست ها و اقدامات به موقع، مناسب و مقرون به صرفه برای مهار و کاهش پیامدهای مرگبار آن است. برنامه ریزی برای مدیریت بحران ویروس کرونا، نیازمند استراتژی، سیاست گذاری و اقدام صحیح و بموقع است.
کلید واژگان: شاخص های اولیه برای طراحی الگوی مراقبت های مدیریت شده برای بیماری واگیر دار تنفسی نوظهور کرونا, نظام بهداشت و درمان, کرونا, COVID 19Armaghane-danesh, Volume:29 Issue: 2, 2024, PP 312 -327Background and purposeThe main purpose of this research is to identify the indicators influencing the model of managed care for emerging infectious respiratory disease (COVID-19) in Iran's health system, which can be used to explain the strategies of hospitals and medical centers in dealing with The covid 19 epidemic has a significant impact on the control and management of this epidemic. Managed care is an example of new health care systems whose task is to control the cost of services in a cost-effective manner through managed care organizations. The purpose of this study is to investigate the design indicators of the managed care model for the emerging respiratory infectious disease of Corona in Iran's health system.
MethodsThis research is a survey-cross-sectional study based on two quantitative and qualitative approaches. The data of this research were analyzed by thematic analysis method with the help of MAXQDA software. 12 people from among the effective people in the management of this disease were interviewed in universities of medical sciences.
FindingsAs a result of this research, 5 main categories were identified, which are: financial provision, resource provision, servicing and equipping, information and research, and government agents. According to the output of ISM calculations, the variable of information and research (C4) and government factors (C5) is the first level. To determine the elements of the second level, the variables of the first level are removed and once again the set of inputs and outputs were calculated without considering the variables of the first level. Based on the common set of identification and the variables whose commonality is equal to the input set, they were selected as the second level variables. According to the output of ISM calculations, financial provision (C1) and resource provision (C2) variables are the second level.
ConclusionHealth and treatment centers can be highly prepared to deal with this crisis by adding these capacities and standards studied in this research. Considering that this emerging respiratory infectious disease has become a threat to the entire population of the world, it needs timely, appropriate and cost-effective policies and measures to contain and reduce its deadly consequences. Planning to manage the crisis of the corona virus requires strategy, policy making and correct and timely action.
Keywords: Primary indicators for the design of a managed care model for the emerging infectious respiratory disease of Corona, health, treatment system, Corona, COVID 19 -
زمینه و اهداف
بعد از گسترش بیماری کرونا و افزایش مراجعات به بیمارستان ها،کارکنان نظام سلامت تحت فشار روانی قرار گرفتند. این وضعیت می توانست تاثیرات منفی بر عملکرد سازمان داشته باشد. به همین دلیل، پژوهش حاضر با هدف ارتباط بین کیفیت زندگی کاری و سلامت عمومی کارکنان بیمارستان ها در دوران پس از کرونا انجام شد.
مواد و روش هااین مطالعه از نوع توصیفی همبستگی می باشد که به شیوه مقطعی در سال 1401 انجام شد. 344 کارمند شاغل در بیمارستان های تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی زابل به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی، پرسشنامه سلامت عمومی و کیفیت زندگی کاری بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی در نرم افزار SPSS نسخه 22 انجام شد. ملاحظات اخلاقی در طول نگارش مطالعه رعایت شد.
یافته هابین کیفیت زندگی کاری و سلامت عمومی کارکنان، ارتباط آماری معنی داری مشاهده شد (P=0/0001). میانگین امتیاز کل پرسشنامه سلامت عمومی،0/62±1/49 (در حد متوسط) و میانگین امتیاز کل پرسشنامه کیفیت زندگی کاری، 0/71±2/49 (نسبتا متوسط) بود. در مولفه های کیفیت زندگی کاری، کمترین و بیشترین امتیاز به ترتیب به مولفه پرداخت منصفانه (0/76±2/19) و فضای کلی زندگی (0/73±3/1) اختصاص یافت. همچنین، در مولفه های سلامت عمومی، کمترین و بیشترین امتیاز به ترتیب شامل افسردگی (0/55±1/09) و کارکرد اجتماعی (0/76±1/76) بودند.
نتیجه گیریبا توجه به ارتباط بین سلامت عمومی و کیفیت زندگی کاری، مدیران بیمارستان ها، ملزم به بررسی مداوم این دو عامل به خصوص در شرایط بحرانی و دوران پس از آن هستند. این اقدامات منجر به بهبود عملکرد و ارتقای بهره وری بیمارستان ها خواهد شد.
کلید واژگان: کیفیت زندگی کاری, سلامت عمومی, بیمارستان, کرونا, زابلBackground and AimsFollowing the spread of the COVID-19 and the subsequent increased hospital visits, healthcare workers underwent psychological pressure. This situation could have had negative effects on the organization's performance. The present study was, therefore, conducted with the aim of analyzing the general health and work-related quality of life of hospital employees in post-Corona.
Materials and MethodsThis is a descriptive correlational study conducted cross-sectionally in 2022. Herein, 344 employees working in hospitals under the auspicious of Zabol University of Medical Sciences were selected through stratified random sampling method. The tools of data collection were demographic information, as well as general health and work life quality questionnaires. Data analysis was conducted using descriptive and inferential statistics in SPSS (v.22). Ethical considerations were observed in all stages of the study.
ResultsA statistically significant relationship was observed between the quality of work life and the general health of employees (P=0.0001). The mean score of the general health questionnaire was 1.49±0.62 (that was considered average) and the mean score of the quality of work life questionnaire was 2.49±0.71 (that was seen as relatively average). In the components of the quality of work life, the lowest and highest points were assigned to the component of fair payment (2.19±0.76) and general life environment (3.1±0.7), respectively. Moreover, in the components of general health, the lowest and highest scores were attributed to depression (1.09±0.55) and social functioning (1.76±0.76), respectively.
ConclusionConsidering the relationship between general health and the quality of working life, hospital managers are required to constantly examine these two factors, especially during critical situations and the subsequent periods.
Keywords: Quality Of Working Life, General Health, Hospital, Corona, Zabol -
مقدمه
در سطح جهانی، همه گیری کووید-19 تاثیرات بسیاری داشته است خصوصا در بخش بهداشتی با کمبود ها و آسیب های جدی همراه شد. در این زمان آنچه اهمیت داشت نحوه خدمت رسانی به مردم جهت جلوگیری از گسترش و کنترل بیماری و همچنین تامین اقدام بهداشتی مربوط به آن بود. از این رو هدف تحقیق حاضر بررسی نقش دولت و سازمان های مردم نهاد در خدمت رسانی بهداشتی به آسیب دیدگان کرونا است.
روش تحقیق:
بصورت تلفیقی کمی و کیفی صورت گرفت در بخش کیفی از روش مصاحبه و در بخش کمی از پرسشنامه جهت جمع آوری داده ها استفاده شد و با نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. جامعه آماری تحقیق با استفاده از فرمول کوکران در بخش کمی 384 نفر برآورد شد و در بخش کیفی با 12 نفر مصاحبه شد.
یافته هانشان داد که حمایت بهداشتی سازمان های مردم نهاد دارای امتیاز بیشتری از حمایت بهداشتی دولت است.
نتیجه گیریدر تفسیر این نتیجه می توان گفت سازمان های مردم نهاد در تهیه ی اقلام بهداشتی مانند ماسک و الکل کاملا خدمات رایگان ارائه می دادند؛ این اقدام تحسین برانگیز بویژه در آغاز شیوع کرونا در سال 2019 بسیار مشهود بود در حالی که دولت در آن برهه کاملا غافلگیر شده بود.
کلید واژگان: دولت, سازمان های مردم نهاد, کرونا, خدمت رسانی بهداشتیIntroductionAt the global level, the covid-19 epidemic has had many effects, especially in the health sector, and was accompanied by serious shortages and injuries. At this time, what was important was how to serve the people in order to prevent the spread and control of the disease, as well as providing health measures related to it. Therefore, the purpose of this research is to examine the role of the government and non-governmental organizations in providing health services to those affected by Corona.
Research methodit was conducted in a quantitative and qualitative manner, in the qualitative part of the interview method and in the quantitative part of the questionnaire, a questionnaire was used to collect data and it was analyzed with spss software. The statistical population of the research was estimated to be 384 people using Cochran's formula in the quantitative part and 12 people were interviewed in the qualitative part.
FindingsIt showed that the health support of non-governmental organizations has more points than the health support of the government.
ConclusionIn the interpretation of this result, it can be said that NGOs provided completely free services in the provision of health items such as masks and alcohol; This admirable action was especially evident at the beginning of the Corona outbreak in 2019, while the government was completely surprised at that time.
Keywords: Government, Non-governmental organizations, Corona, Health services -
مقدمه و هدف
شیوع کرونا ویروس یا همان کووید 19 سلامت جهانیان را به چالش کشیده و منجر به وجود آمدن انواع نگرانی و کاهش سطح تاب آوری در افراد مختلف شد، لذا پژوهشی باهدف بررسی تاثیر آموزش های معنویت گرایی بر تاب آوری زنان سرپرست خانوار در دوران کرونا گرفت.
مواد و روش هاروش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری یک ماهه است. جامعه پژوهش شامل تمامی زنان سرپرست خانوار تحت پوشش کانون بانوان و خانواده شهرستان قرچک در سال 1401 بودند که به شیوه نمونه گیری هدفمند 30 نفر انتخاب و سپس به طور تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش تحت 8 جلسه 90 دقیقه ای آموزش معنویت گرایی قرار گرفت؛ اما گروه کنترل هیچ گونه مداخلهای دریافت نکرد و در لیست انتظار باقی ماند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسش نامه تابآوری کانور و دیویدسون (2003) بود. تحلیل داده ها با نرمافزار SPSS نسخه 24 و آزمون تحلیل اندازه گیری مکرر انجام شد.
یافته هانتایج نشان داد بین نمرات تاب آوری زنان سرپرست خانوار در دوران کرونا در مرحله پس آزمون و پیگیری نسبت به گروه کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0>P).
نتیجه گیریبر اساس نتایج پژوهش حاضر، می توان گفت که آموز ه های معنویتگرایی می توانند به عنوان شیوه های آموزشی کارآمد برای افزایش تاب آوری زنان سرپرست خانوار در مراکز مشاوره و خدمات روان شناختی به کاربرده شوند.
کلید واژگان: آموزش معنویت گرایی, تاب آوری, زنان سرپرست خانوار, کروناPurposeThe spread of the corona virus or covid-19 has challenged the health of the world and led to the emergence of various types of worries and a decrease in the level of resilience in different people, so the purpose of this research is to investigate the effect of spiritual teachings on resilience. Avari was the head of the household during the corona era.
Materials and MethodsThe research method was semi-experimental with a pre-test-post-test design with a control group with a one-month follow-up phase. The research population included all female heads of households covered by the Women and Family Center of Qarchak city in 2022, 30 people were selected by purposeful sampling and then randomly replaced in two experimental and control groups (15 people in each group). The experimental group underwent 8 sessions of 90 minutes of spiritualism training; But the control group did not receive any intervention and remained on the waiting list. The data collection tool was Conover and Davidson's (2003) resilience questionnaire. Data analysis was done with SPSS version 24 software and repeated measurement analysis test.
ResultsThe results showed that there was a significant difference between the resilience scores of female heads of households during the Corona era in the post-test and follow-up stages compared to the control group (P<0.05).
ConclusionBased on the results of the present research, it can be said that the teachings of spiritualism can be used as effective educational methods to increase the resilience of female heads of households in counseling centers and psychological services. become
Keywords: Spirituality Education, Resilience, Female Heads Of Household, Corona -
زمینه و هدف
یکی از آثار همه گیری بیماری کرونا، تاثیر آن بر قراردادها بود، یکی از قراردادهای رایج قرارداد اجاره است. در مصوبات ستاد ملی مبارزه قراردادهای اجاره را گاه به مدت زمانی کوتاه و گاه به مدت یک سال تمدید قانونی نمود و همچنین سقف میزان افزایش اجاره نیز معین گردید.
روشروش پژوهش حاضر به شیوه تحلیلی توصیفی است که پس از بررسی موارد مربوط از مصوبه و تحلیل آن بر مبنای اصول حقوقی، قوانین موضوعه و فقه به نتایج با رویکرد انتقادی حاصل گردید.
ملاحظات اخلاقی:
در انجام تحقیقات ضمن رعایت امانتداری تمامی موازین اخلاقی پژوهش رعایت گردیده است.
یافته هادر این مصوبات دو مبنا برای مقرره تمدید اجباری دیده می شود: یکی نظم عمومی بهداشتی و جلوگیری از شیوع بیماری به منظور حفظ سلامتی افراد و دیگری نظم عمومی اقتصادی و به منظور حمایت از مستاجر به عنوان طرف آسیب پذیر به دلیل آثار سوءاقتصادی اپیدمی این بیماری و تثبیت اقتصادی جامعه در این بخش از قراردادها.
نتیجه گیریاتخاذ هر کدام از این مبانی موجد رویکردهایی است که نظم حقوقی خاص خود را می طلبد. چنانچه مبنا حفظ سلامت باشد، یک طرفه بودن اجبار (فقط نسبت به موجر) موجه نیست و باید بر متعاقدین تحمیل گردد، اما با گزینش مبنای نظم اقتصادی و حمایت از مستاجر یک طرفه بودن واجد منطق حقوقی است. همچنین با توجه به استثنایی بودن مصوبه و لزوم اکتفا به ضرورت، فقدان قید زمانی و مکانی برای حاکمیت و اعمال مصوبه از اسباب تضییع نامشروع حق مالکیت موجر بر عین مستاجره و اصل حاکمیت اراده در ازمنه و اماکن فاقد وضعیت خطرناک کرونایی است. امری که منافی رعایت قواعد جمع لاضرر و تسلیط است. همچنین تعیین سقف افزایش اجاره بها علاوه بر عدم رعایت و تاثیر معکوس گاه رویکردی ناعادلانه دارد.
کلید واژگان: قرارداد اجاره, تمدید اجباری, کروناBackground and AimOne of the effects of the Corona epidemic was its impact on contracts, one of the most common contracts is the rental contract. In the approvals of the National Struggle Headquarters, lease contracts were legally extended sometimes for a short period of time and sometimes for one year, and the ceiling of the rent increase was also determined.
MethodThe method of the present research is analytical-descriptive, which after examining the matters related to the resolution and analyzing it based on legal principles, subject laws and jurisprudence, the results were obtained with a critical approach.
Ethical Considerations:
In conducting the research, all the ethical standards of the research have been observed while maintaining trustworthiness.
ResultsIn these approvals, there are two bases for the mandatory extension provision; One is public health order and prevention of the spread of disease in order to preserve the health of people and the other is public economic order and in order to support the lessee as a vulnerable party due to the bad economic effects of the epidemic of this disease and the economic stabilization of the society in this part of the contracts.
ConclusionThe adoption of each of these bases creates approaches that require their own legal system. If the basis is to preserve health, one-sided coercion (only towards the lessor) is not justified and should be imposed on the contractors. But by choosing the basis of economic order and supporting the tenant, it has legal logic. Also, due to the exceptional nature of the decree and the need to limit itself to necessity, the lack of time and place constraints for the rule and application of the decree is one of the causes of illegitimate violation of the property rights of the lessor over the tenant and the principle of the rule of will in areas and places without a dangerous corona situation. A thing that is against the rules of collective harm and subjugation. Also, determining the ceiling of the rent increase, in addition to non-compliance and the opposite effect, sometimes has an unfair approach.
Keywords: Lease Contract, Mandatory Renewal, Corona -
مقدمه
با شروع بحران کرونا، پرستاران دچار مشکلات روان شناختی شدند که نیاز به مداخلاتی داشتند. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری واحد پردازه ای بر استرس ادراکی و نگرانی پرستاران در زمان همه گیری بحران کرونا بود.
روش کارروش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری تمامی پرستاران بخش بیماران مبتلا به کرونا بیمارستان های شهید بهشتی و شهید یحیی نژاد شهر بابل در سال 1400 بوده که حجم نمونه آماری 30 نفر تعیین و به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل گمارده شدند. درمان شناختی رفتاری واحد پردازه ای در 10 جلسه 90 دقیقه ای برای گروه مداخله اجرا شد و گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های استرس ادراکی کوهن و همکاران و پرسشنامه نگرانی مایر و همکاران به عنوان ابزار پژوهش استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و تحلیل کوواریانس تک متغیری با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 در سطح آماری 05/0 انجام شد.
یافته هانتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که درمان شناختی رفتاری واحد پردازه ای موجب کاهش استرس ادراکی و نگرانی پرستاران در زمان همه گیری بحران کرونا شد (001/0P<).
نتیجه گیریبا توجه به موثر بودن درمان شناختی رفتاری واحد پردازه ای بر کاهش استرس ادراکی و نگرانی پرستاران، متخصصان حوزه سلامت می توانند از این روش برای کاهش مشکلات روان شناختی پرستاران استفاده کنند.
کلید واژگان: استرس ادراکی, بحران کرونا, پرستاران, درمان شناختی رفتاری واحد پردازه ای, نگرانیIntroductionWith the beginning of the corona crisis, nurses suffered from psychological problems that needed interventions. The purpose of the present study was to investigate the effectiveness of cognitive behavioral therapy of the processing unit on the perceptual stress and anxiety of nurses during the corona crisis epidemic.
MethodsThe current research method was descriptive and semi-experimental. The statistical population was nurses in the ward of corona patients of Shahid Beheshti and Shahid Yahyanejad hospitals in Babol city in 2021, the statistical sample size of 30 people was determined and selected by available sampling method and randomly assigned to two experimental groups and control group. The tools used in this research were the anxiety questionnaire, the perceived stress questionnaire, and the worry questionnaire.
ResultsThe results of the analysis of covariance showed that cognitive behavioral therapy reduced the cognitive stress and anxiety of nurses during the corona crisis epidemic (P<0.001).
ConclusionConsidering the effectiveness of cognitive behavioral therapy in reducing nurses' perceptual stress and anxiety, health professionals can use this method to reduce nurses' psychological problems.
Keywords: Ccognitive stress, corona, nurses, cognitive behavioral therapy, anxiety -
سابقه و هدف
سازمان جهانی بهداشت در سال 2020 پاندمی کرونا را به عنوان مهم ترین نگرانی بین المللی بهداشتی اعلام کرد. یکی از گروه های آسیب پذیر تحت تاثیر این پاندمی، سالمندان بوده اند. این مطالعه با هدف بررسی احساس تنهایی و عوامل مرتبط با آن طی دوران پس از شیوع کرونا در میان سالمندان شهر اصفهان انجام شد.
مواد و روش هااین مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی و به صورت مقطعی بود. جمع آوری اطلاعات به روش نمونه گیری آسان و در دسترس از 225 نفر سالمند شهر اصفهان انجام شد. ابزارهای جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه ی جمعیت شناختی، پرسشنامه حمایت اجتماعی، پرسشنامه ی تنهایی de Jong و پرسشنامه کیفیت زندگی بود. داده ها با استفاده از آزمون های آماری نرم افزار SPSS نسخه 22 مورد آنالیز قرار گرفت.
یافته هانتایج این مطالعه نشان داد احساس تنهایی در میان سالمندان طی دوران پس از شیوع کرونا 28% بود. 22/2% از سالمندان تنهایی عاطفی و 20/9% از سالمندان تنهایی اجتماعی را تجربه کرده بودند. همچنین سالمندانی که از حمایت اجتماعی بیشتر و کیفیت زندگی بهتری در طول دوران پس از کرونا برخوردار بوده اند احساس تنهایی کمتری تجربه نمودند.
نتیجه گیریاز یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که برای کاهش احساس تنهایی سالمندان باید در برنامه های آموزشی مراقبین سلامت متغیرهایی مانند حمایت اجتماعی و کیفیت زندگی در دوره ی سالمندی به طور جدی تر مورد توجه قرار گیرد. همچنین انجام مطالعات بیش تر جهت طراحی مداخلات آموزشی، مشاوره ای، حمایتی برای پیشگیری از پیامدهای نامطلوب تنهایی در دوره ی سالمندی توصیه می شود.
کلید واژگان: تنهایی, سالمندان, بازنشستگان, کروناBackground and ObjectiveIn 2020, the World Health Organization declared the corona epidemic as an international health concern. One of the vulnerable groups affected by this pandemic is the elderly. The aim of this study was to investigate the feeling of loneliness and its related factors during the post-corona period among the elderly in Isfahan city.
MethodsIn this descriptive-analytical cross-sectional study, the information of 225 elderly people of Isfahan city was collected through a simple and available sampling method. The data were collected using a demographic questionnaire, social support questionnaire, de Jong loneliness questionnaire and quality of life questionnaire. The data was analyzed using SPSS 22.
FindingsThe results of this study showed that the feeling of loneliness among the elderly during the spread of Corona was 28%. In addition, 22.2% of the elderly experienced emotional loneliness and 20.9% of the elderly experienced social loneliness. Older people who had more social support and a better quality of life during the post-corona period also felt less lonely.
ConclusionFrom the findings of the present study, it can be concluded that variables such as emotional loneliness, social loneliness, social support and quality of life in old age should be given more attention in the educational programs of health care providers to reduce the feeling of loneliness among the elderly. It is also recommended that more studies be conducted to develop educational-counseling and supportive interventions to prevent the adverse consequences of loneliness in old age.
Keywords: Loneliness, Elderly, Retirees, Corona -
زمینه و هدف
پرستاران شاغل در بخش های کرونا در محیط بالینی هر روز شاهد رنج های فراوان و ناراحتی های دیگران هستند و بیماری کرونا روی بهزیستی روانشناختی متخصصان سلامت همگانی تاثیرگذار است. لذا هدف از این تحقیق بررسی اثربخشی درمان چند وجهی لازاروس در بهزیستی روانشناختی و استرس پس از سانحه پرستاران شاغل در بخش کرونا بیمارستان تامین اجتماعی شهر قزوین بود.
روش کاراین پژوهش از نوع مطالعه نیمه آزمایشی بوده و با استفاده از طرح گروه های نامعادل(آزمایش و گواه) با پیش آزمون- پس آزمون-پیگیری انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی پرستاران شاغل در بخش کرونای بیمارستان تامین اجتماعی استان قزوین بود. نمونه شامل 45 نفر از پرستاران شاغل در بخش کرونای بیمارستان تامین اجتماعی استان قزوین بودند. ابزار پژوهش عبارت بود از پرسشنامه ی بهزیستی روانشناختی ریف، جلسات درمان گروهی چندوجهی لازاروس و مقیاس می سی سی پی (PTSD) استفاده شد. برای انجام تجزیه و تحلیل داده های تحقیق از نرم افزار کامپیوتری SPSS21 استفاده شد.
یافته هانتایج نشان داد که در رابطه با عامل درون گروهی مقدار F محاسبه شده برای اثر مراحل (پیش آزمون ، پس آزمون و پیگیری) در سطح 05/0 برای مولفه های بهزیستی روانشناختی و استرس پس از سانحه معنادار است، در نتیجه بین میانگین نمرات پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری مولفه های بهزیستی روانشناختی و استرس پس از سانحه در مراحل سه گانه پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری درمانی تفاوت معنا دار وجود دارد.
نتیجه گیریبا توجه به نتایج بدست آمده درمان چند وجهی لازاروس در بهزیستی روانشناختی و استرس پس از سانحه پرستاران شاغل در بخش کرونا بیمارستان تامین اجتماعی شهر قزوین موثر است.
کلید واژگان: درمان چند وجهی لازاروس, بهزیستی روانشناختی, استرس پس از سانحه, پرستاران, کروناBackground & AimsNurses working in Corona wards in the clinical environment witness many sufferings and discomforts of others every day and special hospital situations such as sickening death of patients, insomnia, uncertainty, and disruption in interpersonal relationships at all levels. It increases stress and decreases mental health in them, and this affects other areas and overshadows the work efficiency of the care system and their quality. According to the research results, the coronavirus affects the psychological well-being of public health professionals. Therefore, the purpose of this research was to the effectiveness of the Lazarus multifaceted treatment in psychological well-being and post-traumatic stress of nurses working in the Corona department of Qazvin Social Security Hospital.
MethodsThis research is a semi-experimental study and was carried out using the design of unequal groups (experiment and control) with pre-test-post-test-follow-up. Also, to check the durability of the treatment effect, a follow-up stage was also conducted and its results were compared with the post-test stage. The statistical population of the present study included all the nurses working in the Corona department of the Social Security Hospital of Qazvin province. The sample consisted of 45 nurses working in the corona department of social security hospital in Qazvin province. These people were selected as a purposeful sampling and randomly divided into two experimental groups and one control group. In this study, the non-random sampling method is purposeful. The criteria for entering the research were being employed in the Corona department, age between 30 and 50 years, not receiving psychological treatment until 6 months ago, and not suffering from personality disorders and psychosis. Also, the absence of more than two sessions in therapy sessions and attending psychological therapy courses simultaneously with the implementation of the research were the criteria for exiting the research. The research tools were the Riff psychological well-being questionnaire, Lazarus multimodal group therapy sessions, and the Mississippi PTSD scale. SPSS21 computer software was used to analyze the research data.
ResultsThe results of Table 5 show that to the intragroup factor, the F value calculated for the effect of the stages (pre-test, post-test, and follow-up) is significant at the 0.05 level for the components of psychological well-being and post-traumatic stress (05 As a result, there is a significant difference between the average scores of pre-test, post-test, and follow-up of psychological well-being components and post-traumatic stress in the three phases of pre-test, post-test and treatment follow-up. To investigate the effect of the Lazarus multifaceted treatment method on the scores of psychological well-being components and post-traumatic stress in the pre-test, post-test, and follow-up stages, the mixed variance analysis method (one within-subjects factor and one between-subjects factor) was used. The three stages of pre-test, post-test, and follow-up were considered as within-subject factors and the grouping of subjects into two groups was considered as a between-subject factor. To investigate the significant difference between the averages of the components of psychological well-being and post-traumatic stress in two groups in the three stages of treatment, the assumption of Kreuth was first investigated. The variance of the difference between all combinations of groups (Kreuth) must be the same. To check this assumption, the test of Kreuth was used, the results of which are listed in Table 4. As can be seen in Table 4, the assumption of Kreuth is not established.
ConclusionAccording to the obtained results, the Lazarus multifaceted treatment is effective in the psychological well-being and post-traumatic stress of nurses working in the Corona department of Qazvin Social Security Hospital. Multimodal treatment does not add hard recommendations to these factors, some cases are clearly on the multimodal or even view that all of these are shown. Our example describes a violinist whose career was in serious jeopardy, causing him to experience extreme anxiety at times. He responded very well to regular desensitization. In cases where a specific approach does not bring improvement, we perform multimodal treatment or BASIC ID in its entirety. The therapist or data collection begins with preliminary interviews and a multifaceted life history questionnaire, and this information leads to the creation of a face profile. In addition to face profiles, another multifaceted evaluation method is the use of structural profiles. In multidimensional therapy, Lazarus is given special attention as a model of learning to solve problems, the therapist as a guide follows the weakening of ineffective behaviors and attitudes, attitudes such as perfectionist expectations with a negative bias, and poor self-care behaviors that are the main problems. In addition to the importance of favorable interpersonal relationships to obtain the necessary social support for psychological disorders, and finally, attention to the biological dimension and the need for healthy behaviors such as regular exercise, proper sleep, and reducing alcohol and tobacco consumption. Other influencing factors can explain the effectiveness of this therapeutic intervention in the psychological condition of nurses.
Keywords: Lazarus Multifaceted Therapy, Psychological Well-Being, Post-Traumatic Stress, Nurses, Corona -
مقدمه و اهداف
شواهد نشان می دهند یکی از رفتارهایی که ممکن است تحت تاثیر قرنطینه ناشی از کرونا قرار گیرد، رابطه جنسی است. در همین راستا مطالعه حاضر طراحی و انجام گردید.
روش کارمطالعه حاضر به صورت توصیفی - تحلیلی با اندازه گیری قبل-بعد)در دوران کرونا و پسا کرونا(و با استفاده از پرسشنامه استاندارد شاخص عملکرد جنسی بر روی 250 زن در سطح دانشگاه علوم پزشکی ایلام در سال 1400 و 1401 انجام شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمارهای استنباطی آزمون t زوجی، آزمون همبستگی وکای اسکوار از نرم افزار آماری SPSS استفاده گردید.
یافته هانتایج تحلیل نشان داد که شیوع بیماری کووید 19 بر روی هر 6 مولفه عملکرد جنسی شامل میل جنسی، تحریک جنسی، رطوبت جنسی، لذت جنسی، رضایت جنسی و درد بر روی زنان در سنین باروری تاثیر دارد. با توجه به نتایج به دست آمده میانگین عملکرد جنسی در کل در دوران کرونا (1/25±2/01) و میانگین عملکرد جنسی در پساکرونا (1/2±2/94) کمتر از نقطه برش (3/8) است که نشانگر عملکرد ضعیف در کل مقیاس عملکرد جنسی است. نتایج نشان داد بین سن، مدت ازدواج و تعداد بارداری با شاخص عملکرد جنسی و زیر مقیاس های آن یک رابطه معکوس و معنی داری (0/05>P) وجود دارد.
نتیجه گیرینتایج مطالعه حاضر نشان داد، جامعه پژوهش در دوران کرونا عملکرد جنسی ضعیف تری در مقایسه با پسا کرونا داشتند. نتایج نمایان گر تاثیرات بار روانی و جسمی اپیدمی کرونا بر عملکرد جنسی می باشد.
کلید واژگان: کووید19, عملکرد جنسی, سنین باروری, زنان, کرونا, پاندمیBackground and ObjectivesEvidence suggests that one of the behaviors impacted by the quarantine measures enforced due to the COVID-19 pandemic is sexual activity. This study aims to investigate this phenomenon.
MethodsA descriptive-analytical study with before-after measurement was conducted during both the COVID-19 pandemic and post-pandemic periods in 2021-2022, utilizing the standard Sexual Performance Index questionnaire administered to 250 women in Ilam province. Inferential statistics including paired t tests, correlation and chi square analysis were performed by SPSS software.
ResultsThe findings revealed that the COVID-19 pandemic had an impact on all six components of sexual function in women of reproductive age, including sexual desire, sexual stimulation, lubrication, pleasure, satisfaction and pain. The average overall sexual performance during the COVID-19 period (2.01±1.25) and in the post-COVID-19 period (2.94±1.2) was lower than the cutoff point (3.8), indicating poor performance across the entire scale of sexual function. The results showed that there is an inverse and significant (P<0.05) relationship between age, duration of marriage and number of pregnancies with sexual function index and its subscales.
ConclusionThe study findings suggest that research population experienced weaker sexual performance during the COVID-19 pandemic compared to the post-pandemic period, highlighting the impact of the mental and physical burdens associated with the pandemic on sexual function.
Keywords: COVID-19, Sexual Function, Reproductive Age, Women, Corona, Pandemic -
زمینه و هدف
بحران ویروس کرونا وضعیتی خطرناک و ناپایدار برای جامعه و دولت ها ایجاد کرد و باعث بوجود آمدن وضعیتی شده است که برای مقابله با آن اقدامات اساسی نیازمند بود. این تحقیق با هدف بررسی بررسی پارامترهای مختلف اجتماعی ناشی از تغییرات حاصل از بحران کرونا در ایران انجام شد.
روش کارروش تحقیق از نوع مطالعات کیفی و به روش دلفی انجام گردید. در این پژوهش 20 نفر از متخصصان حوزه های مربوط به پدیده کرونا و فاصله گذاری اجتماعی به روش گلوله برفی شناسایی شدند، با آن ها مصاحبه انجام شد و از طریق بیان تجربیاتشان، مولفه های تاثیرگذار پدیده فاصله گذاری اجتماعی و تاثیر آن در جنبه های مختلف و تغییر در ساختار اجتماعی مشخص گردید. ابزار این تحقیق پرسشنامه بود که از طریق تکنیک دلفی طی چهار مرحله صورت گرفت، جهت طبقه بندی موارد آماری و اجماع کلی و پایایی از نرم افزارهای Spss استفاده شد.
یافته هاپس از تحلیل داده های کیفی پنج مضمون اصلی که عبارتند از: فرهنگ عمومی، زیست اجتماعی، رسانه های نوین ارتباطی، ساختار خانواده، طبقات اجتماعی ارائه شد. هر کدام از این مضامین دارای زیر مقولات متعددی بودند از جمله این مقولات می توان به انفجار اطلاعات و دانش، دیجیتالی شدن مظاعف، افزایش تقاضای اجتماعی در ساختارهای اقتصادی و سیاسی، بازاندیشی در نظام فرهنگی حاکم بر جامعه و نقش اعتماد و سرمایه اجتماعی میان دولت و ملت اشاره کرد.
نتیجه گیریبه طور کلی می توان نتیجه گرفت که فاصله گذاری اجتماعی ناشی از ویروس کرونا علیرغم هزینه های مادی و معنوی بسیاری که بر جامعه تحمیل کرد، فرصتی مناسب برای بازنگری و بازاندیشی در ساختارهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و فرهنگی را فراهم نموده و زندگی افراد را در جامعه با تحولات عظیم مواجه کرده است که اثرات آن در سال های بعد و دوران پساکرونا نیز باقی خواهد ماند.
کلید واژگان: فاصله گذاری اجتماعی, کرونا, ساختار اجتماعیBackground & AimsCOVID-19, which is considered a new type of coronavirus, has appeared in the world since the end of 2019. The lack of accurate knowledge of this virus and its consequences in the human world has led to an ambiguous situation in the face of it, and its continuation has probably given humanity an idea of a vague future. The speed of the epidemic and the surprise of that virus were so great that the social, economic, educational, and political institutions could not face this new phenomenon properly. These conditions have led to a situation that has caused a deep shock to all dimensions and infrastructures of social life and has placed a serious rethinking of various dimensions of life on the agenda of numerous institutions and organizations. This global pandemic has changed not only the smallest and most everyday patterns of human action, simple relationships, and communications between people but also complex organizational and service relationships; Rather, the macro levels of the world system, economy, politics, education, culture and its values have undergone inflammation and serious crises. The coronavirus crisis has created a dangerous and unstable situation for society and governments and has caused a situation that requires basic measures to deal with it. This research was conducted to investigate various social parameters caused by the changes resulting from the Corona crisis in Iran.
MethodsThe research method was qualitative studies and the Delphi method. In this research, 20 experts in the fields related to the coronavirus phenomenon and social distancing were identified through the snowball method, they were interviewed and expressed their experiences, the influential components of the social distancing phenomenon and its impact in different aspects and changes in the social structure was determined. The method of conducting the research is that first a questionnaire is prepared to measure all the variables based on the base and researcher-made articles. After this stage, this questionnaire is given to the group of experts so that they can add their own amendments or suggested items to the variables. After finalizing the questionnaire and taking into account the additional items and points of the experts, the questionnaire is sent to the statistical sample to receive their answers. The Delphi panel consists of people who have sufficient knowledge and expertise in the research topic. Selecting people who have the necessary qualifications is one of the most important steps in the Delphi method. Because the validity and results of the work depend on the competence and knowledge of these people. The first step in forming a Delphi panel is selecting its members, which is done through non-probability sampling. In this sampling, the panel members are selected not probabilistically, but non-probably and according to the application of their knowledge in a specific problem and based on criteria that originate from the nature of the subject and research problem. The tool of this research was a questionnaire that was conducted through the Delphi technique in four stages, SPSS software was used to classify statistical cases and general consensus and reliability.
ResultsAfter analyzing the qualitative data, five main themes were presented, which are: general culture, social life, new communication media, family structure, and social classes. Each of these themes had several sub-categories, including the explosion of information and knowledge, increased digitalization, increasing social demand in economic and political structures, rethinking the cultural system that governs society, and the role of trust and social capital. The government and the nation pointed out.
ConclusionIn general, it can be concluded that the social distancing caused by the coronavirus, despite the many material and spiritual costs it imposed on society, is a good opportunity to review and rethink the social, political, economic, and cultural structures. The effects of which will remain in the years to come and in the post-Corona era. The spread of the coronavirus has had a wide impact on the structure and dynamics of families. With the closure of schools and kindergartens, many parents had to take on the educational and care duties of their children. This led to a change in family roles and responsibilities, and parents, especially mothers, took on more work and family burdens. In some families, these changes led to redefining roles and redistributing responsibilities. Quarantine and social restrictions made family members spend more time with each other. This forced closeness in some cases helped strengthen family ties, as family members were forced to interact more. But in some cases, this proximity increased family tensions and problems, especially in families that already had communication problems. Working from home and online education also changed the atmosphere of family life. The boundaries between work, education, and personal life became less and less, and the home became a working, educational, and living environment at the same time. This situation sometimes led to increased stress and mental strain, as people had to perform multiple tasks in a limited space. As social communication became limited and face-to-face contact with extended family and friends decreased, social and emotional support also decreased. These conditions made families become more dependent on each other and play a more supportive role. However, some families faced more isolation and emotional problems. Sudden and long-term changes in the structure and functioning of families led to an increase in psychological problems such as anxiety, depression and job burnout. Trying to find a balance between work, children's education, and family life was one of the biggest challenges of the Corona era. In general, these changes had profound effects on family life and in some cases strengthened relationships and in other cases led to increased problems. The long-term effects of these changes may lead to lasting changes in the structure and dynamics of families.
Keywords: Social Distancing, Corona, Social Structure -
سابقه و هدف
با شیوع ویروس همه گیر کرونا، مباحث مختلفی درباره ی واکسیناسیون به عنوان یکی از راه های پیشگیری از ابتلا به آن مطرح شد. یکی از این مباحث الزام به واکسیناسیون سراسری مردم بود که بحث های فقهی، حقوقی و اخلاقی فراوانی را در پی داشته است. هدف این مقاله بررسی این موضوع در گستره ی قواعد فقهی شیعه است.
مواد و روش هااین پژوهش با هدف توصیف و تحلیل دیدگاه ها و ادله ی آن ها و با فن جمع آوری اطلاعات و داده ها به صورت کتابخانه ای صورت گرفته است.
یافته هاقواعد مخالف با الزام به واکسیناسیون شامل قواعد اکراه، وجوب دفع ضرر محتمل، احتیاط، احترام، نفی عسروحرج، سلطنت و اصل عدم ولایت و قواعد موافق با الزام به واکسیناسیون، شامل اصل مصلحت عموم، وجوب دفع ضرر محتمل، اصل تقدم حق حیات و قاعده ی حفظ نظام و منع اختلال در آن هستند.
استنتاجادله ی موافق در خصوص ملاحظات الزام به واکسیناسیون معقول تر و قوی تر هستند و نگاه جامع تری به مسئله دارند و مانع قانونی یا شرعی نیز ندارند.
کلید واژگان: واکسیناسیون, قواعد فقهی, مخالف, موافق, کروناBackground and purposeWith the spread of coronavirus and causing a global pandemic within a short period, various topics were raised about vaccination as one of the ways to prevent it. One of these topics was the requirement for vaccination, which has resulted in many Islamic jurisprudential, legal, and ethical discussions. This paper aims to examine this issue in the scope of Shia jurisprudence principles.
Materials and methodsThe present study aimed to describe and analyze the views and the evidence and the technique of collecting information is library research.
ResultsThe rules against requirement for vaccination include the rules of reluctance, the obligation to avoid possible harm, caution, respect, the negation of hardship and embarrassment, the sovereignty and the principle of non-wilaya, and the rules in favor of the requirement for vaccination, including the principle of public interest, the obligation to avoid possible harm, the principle of the priority of the right to life, and the rule of maintaining the universal system and preventing its disruption.
ConclusionThe arguments in favor of mandatory vaccination considerations are more reasonable and stronger and have a more comprehensive view of the problem, and there is also no legal or religious obstacle.
Keywords: Vaccination, Islamic Jurisprudential Rules, Against, In Favor, Corona -
مقدمهتاب آوری مفهومی است که در بستر روان شناسی مثبت ارایه شده و جایگاه ویژه ای را خصوصا در حوزه های روان شناسی تحولی، روان شناسی خانواده و بهداشت روان به خود اختصاص داده است. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی تاب آوری بر اساس ارزش خود، شفقت به خود و بهوشیاری در شرایط قرنطینه همگانی ویروس کرونا صورت گرفت.مواد و روش هااین پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری، کلیه مراجعه کنندگان به یک کلینیک روانشناختی در شهر قزوین بودند که از مهر تا بهمن ماه سال 1399 همزمان با موج سوم کرونا و اعلام شرایط قرنطینه اجباری در مطالعه شرکت کردند (تعداد تقریبی 700 نفر). تعداد، 174 نفر به شیوه هدفمند انتخاب شدند. جهت گردآوری اطلاعات از مقیاس های تاب آوری، ارزش خود، شفقت به خود، و بهوشیاری به صورت تحت وب استفاده شد. داده ها توسط شاخص های آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تحلیل شد.یافته هابین ارزش خود، شفقت به خود و بهوشیاری با تاب آوری، ارتباط مثبت و معنی داری وجود داشت (24/139=F، 01/0>p). نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد، متغیرهای ارزش خود با بتای 37/0 و شفقت به خود با بتای 59/0 قدرت پیش بینی تاب آوری را دارند) 01/0>p). بهوشیاری قدرت پیش بینی تاب آوری را نداشت (05/0<p).نتیجه گیریارزش خود و شفقت به خود با تاب آوری در افرادی که پروتکل های شرایط قرنطینه همگانی را رعایت می کردند؛ رابطه مثبت دارند؛ اما بهوشیاری با تاب آوری رابطه معنی دار نداشت. جهت افزایش تاب آوری افراد در شرایط پساکرونا و وضعیت های بحرانی مشابه کرونا از قبیل بیماری واگیردار یا حوادث طبیعی، می توان از آموزش های شفقت به خود و ارزش خود بهره برد.کلید واژگان: تاب آوری, ارزش خود, بهوشیاری, شفقت به خود, کروناIntroductionResilience is a concept presented in the context of positive psychology and has a special place, especially in the fields of developmental psychology, family psychology, and mental health. This study aimed to predict resilience based on self-esteem, self-compassion, and mindfulness in the conditions of public quarantine of Coronavirus.Material and MethodsIn this descriptive-correlational study, 174 individuals who entered the psychological services clinic in Qazvin from October to February 2020, simultaneously with the third wave of Coronavirus outbreak and mandatory quarantine declaration, were selected by purposeful sampling. After obtaining informed consent, the scales of resilience, self-esteem, self-compassion, and mindfulness were used to collect information. Data were analyzed using descriptive statistics, Pearson’s correlation coefficient, and multivariate regression.ResultsThere was a significant positive relationship between resilience and self-compassion, mindfulness, and self-esteem (F=139.24, p<0.01). The results of multivariate regression analysis indicated that variables of self-esteem and self-compassion could predict resilience with β=0.37 and β=0.59, respectively (p<0.01); and mindfulness could not predict resilience (p>0.05).ConclusionThe results showed that self-esteem and self-compassion were associated with resilience in quarantined individuals; and mindfulness was not related to resilience. Therefore, in order to increase the resilience of the society in the post-Corona conditions and similar critical conditions such as communicable diseases or natural disasters, teachings related to self-compassion and self-esteem can be helpful.Keywords: Resilience, Self-esteem, Mindfulness, self-compassion, corona
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.