تحلیل نگاه عرفانی به درد و رنج در گزیده متون عرفانی قرن های پنجم، ششم و هفتم
در مجموعه عرفان و ادبیات، «درد و رنج» یکی از احساسات و هیجانات مهم در ساحت نفسانی انسان است. به لحاظ حیات کلی بشری نیز درد و رنج از وجوه تاثیربرانگیزی به شمار میآید. این مقوله خاص یکی از هفت مفهوم و مسایل اصلی انسان در طول تاریخ به صور گوناگون بوده است و با تمام مفاهیم درونی و ارتباط آن با مفاهیم مشابه، یکی از دغدغه های جدی انسان در هر زمان و مکانی بوده، هست و خواهد بود. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی درد و رنج از منظر ادبیات و عرفان در گزیده متون قرنهای 5 و 6 و 7 میپردازد و هدف از آن آگاهی یافتن از نوع نگاه عارفان به این مقوله بنیادین بشر است. نتیجه اینکه منظور از درد و رنج، درد جسمانی و مادی نیست؛ بلکه دردی روحانی است و این درد در انسان اندیشهورز، از پایههای رسیدن به کمال است و تجربه نوع انسان در طول عمر خود گواه آن است که زندگی بشر همیشه و در همه جا توام با درد و رنج بوده است، اما درد روحانی انسان را میسازد و باعث کمال روح و معرفت او میشود، درک این درد نه تنها رنجآور نیست، بلکه لذتبخش و بالنده نیز هست. درد و رنج در آغاز باعث شوق حرکت در انسان میشود و سپس انسان را به آگاهی میرساند و در نهایت کمال روحی را در او ایجاد میکند.