«مصرف فضا و بازتعریف زنانگی؛ مطالعه تجربه کافه نشینی زنان در شیراز»
هدف از این مقاله، تامل انتقادی در باب زندگی روزمره زنان، از خلال مطالعه تجربه کافه نشینی می باشد که چگونه این امر باعث تغییر در بازتعریف زنانگی شده-است. میشل دوسرتو چارچوب مفهومی مناسبی را برای درک تولید فضای شهری و تجربه آن از طریق فعالیت های روزمره ساکنان یک شهر ارایه می دهد. روش -شناسی مورد استفاده تحقیق، مردم نگاری انتقادی می باشد؛ داده های پژوهش شامل طیف گسترده ای از مشاهدات غیرمستقیم و مشارکتی، یادداشت های میدانی، مصاحبه های ساخت نیافته است که با استفاده از تحلیل تماتیک، سه مقوله مرکزی(کافه به مثابه مکان سوم، زنانگی به مثابه تعارض و تجربه زنانگی جدید در فضا) بدست آمد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که حضور زنان (چه مصرف کننده و چه تولیدکننده ی فضا) در کافه ها باعث شکل گیری عاملیت انتخاب و کنشگری بیشتری در آن ها شده است و تجربه های رهایی بخشی را بدست آوردند که تعریف ایشان را از زنانگی سنتی به چالش می کشد. خوانش دوسرتویی این بررسی نشان می دهد که زنان در فضاهای عمومی به عنوان یک کنشگر فعال حاضر می شوند و به نوعی به مدیریت فضا می پردازند؛ آن ها فعالانه در برساخته شدن فضا و هویت جدیدشان سهم دارند و در پی مطالبه گری خود از حق برابری در شهر هستند.
تجربه ، زنانگی ، کافه ، فضای جنسیتی ، مصرف
-
زنانگی، ایدئولوژی و مقاومت در برابر فرودستی تحلیل گفتمان فرودستی زنان در سینمای ایران با تکیه بر نظریه خودمداری
منصور طبیعی، *
فصلنامه زن در فرهنگ و هنر (پژوهش زنان)، تابستان 1399