ارزیابی فرجام شناسی رودلف بولتمان در الاهیات مسیحی
خوانش های سنتی از آموزه فرجام جهان در الاهیات مسیحی شامل امید به تحقق قلمرو یا عالم دیگری است که فراتر از قلمرو زندگی در این جهان است و خبری از مرگ و رنج در آن نیست. الهیدانان مسیحی قرن بیستم نیز با وقوع جنگ های جهانی و فجایع ناشی از این وقایع به این آموزه توجه کردند. رودلف بولتمان الهیدان پروتستان با اشاره به خاستگاه های هلنی گنوسی، رواقی، ایرانی، عهد قدیم و جدید حاکم بر آموزه فرجام جهان با الهام از درونمایه های فلسفه مارتین هایدگر درباره وجود انسان و نظریه اسطوره زدایی خویش، خوانش های سنتی از این آموزه را نقد و خوانشی اگزیستانسیالیستی از این آموزه ارایه کرده است. او معتقد است فرجام جهان، رخداد لحظه ای یا جرقه ای عرفانی نیست، یک وضعیت پیوسته است که مومن مسیحی در ایمان خویش بارها و بارها ظهور مسیح را تجربه می کند و از قید این جهان متناهی رها می شود. برای مومن مسیحی جهان قدیم در هر لحظه، تمام می شود و به انسانی رها از قید اضطراب های این جهان متناهی تبدیل می شود. به باور بولتمان، این خوانش نه تنها با کتاب مقدس سازگار است، برای انسان معاصر مسیحی نیز فهم پذیر است و به نیازهای او پاسخ می دهد. ارایه خوانشی فهم پذیر و پاسخگو برای انسان مسیحی معاصر از امتیازات خوانش بولتمان است؛ ولی اسطوره زدایی او از مفهوم آخرالزمان مستلزم تقلیل های گوناگون مانند تقلیل رستگاری به انسان و بی توجهی به رستگاری غیرانسان، تقلیل رستگاری انسان به فرد انسانی و نادیده گرفتن رستگاری جامعه انسان، تقلیل رستگاری انسان به رستگاری وجود / اگزیستانس انسان و بی توجهی به امید مسیحی به زندگی پس از مرگ است.
-
ارائه تعریف جدیدی از «تصور از الوهیت» به مثابه الگویی برای فهم روشن تر از چیستی او
*
نشریه دین و دنیای معاصر، پاییز و زمستان 1402 -
ارزیابی تعاریف گوناگون از معجزه
*، رسول سالارکریمی
نشریه فلسفه غرب، زمستان 1402 -
ارزیابی فرجام شناسی یورگن مولتمان در الاهیات مسیحی
*،
مجله تاملات فلسفی، پاییز و زمستان 1400