واکاوی تاثیر اصل قدرت مطلق الهی در تعلیم و تربیت اسلامی
علوم انسانی بر مبانی گوناگونی استوار است که میتوان آنها را در پنج دسته مبانی معرفتشناختی، هستیشناختی، انسانشناختی، دینشناختی و ارزششناختی طبقهبندی کرد. یکی از مبانی دینشناختی علوم انسانی، قدرت مطلق الهی است. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی درصدد است تاثیر این مبنا را در حوزه تعلیم و تربیت اسلامی نشان دهد. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که هرچند انسان موجودی مختار، با اراده و دارای قدرت است و همین ویژگیها او را تربیتپذیر کرده است؛ اما توانایی او در طول قدرت الهی است. به همین دلیل، انسان معتقد میکوشد تا روش تربیتیای را برگزیند که در افکار و اعمال خویش هیچگاه خود را از سیطره قدرت الهی خارج نداند. همچنین، انسان که مرکب از جسم و روح است، ساحتهای بینشی، گرایشی و رفتاری دارد؛ ساحتهایی که میتوانند در حوزه تعلیم و تربیت به شکوفایی رسیده و در مسیر صحیح پرورش یابند. در سایه تعلیم و تربیت صحیح، جهانبینی فرد شکل میگیرد و بینشها و گرایشهای او در مسیر رسیدن به هدف نهایی وجودی انسان جهتدهی میشود و در نهایت، انسان با پذیرش قدرت مطلق الهی و توجه به ربط و وابسته بودن خود در تمام ابعاد فکری و حرکتی، رفتاری توحیدی و خدامحوری پیدا میکند.