ارائه الگوی ساز و کار بقاء تئاتر در عصر رسانه های نوین با رویکرد داده بنیاد
رسانههای نوین تاثیری ژرف و شگرف بر انزوای تیاتر کشور داشته است بگونهای که حیات این حوزه از هنر نیازمند الگویی جدید و مبتنی بر بازنگری اساسی در رویکردهای جاری است. پژوهش حاضر با هدف طراحی ارایه الگوی سازوکار بقاء تیاتر در عصر رسانههای نوین با رویکرد داده بنیاد انجام شده است. این پژوهش از منظر هدف کاربردی-توسعهای است و از منظر گردآوری دادهها یک پژوهش توصیفی است و با شیوه پیمایشی-مقطعی انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل خبرگان نظری (اساتید حوزه تیاتر و رسانه کشور) و خبرگان تجربی (مدیران و فعالان حوزه تیاتر کشور) است. نمونهگیری با استفاده از روش غیراحتمالی و به صورت هدفمند صورت گرفت و در نهایت 17 نفر از خبرگان منتخب در این مطالعه شرکت کردند. ابزار گردآوری دادهها مصاحبه نیمهساختاریافته میباشد. جهت تحلیل مصاحبههای تخصصی از روش نظریهپردازی دادهبنیاد (گراندد تیوری) استفاده شد. تحلیل دادههای پژوهش با نرمافزار MaxQDA انجام شد. در مرحله کدگذاری باز 191 کد شناسایی گردید که با ملاحظات انجام شده به 6 پارادایم، 12 مقوله اصلی و 41 شاخص دست پیدا شد. 12 مقوله اصلی شامل رسانههای نوین، تیاتر سوم، دنیای دیجیتالی، تکنولوژی، جهان مجازی، تاریخ، دولتها، هنرمندان، شیوه اجرایی نوین، بقای تیاتر، شهروندنگاری و مدیریت مشارکتی شناسایی شد. براساس الگوی پارادایمی پژوهش، رسانههای نوین پدیده محوری در این مطالعه است. تکنولوژی، دنیای دیجیتال و جهان مجازی شرایط علی هستند که بر رسانههای نوین اثر میگذارند. البته نباید از نقش دولت و هنرمندان به عنوان شرایط مداخلهگر غافل شد. از سوی دیگر تیاتر ریشه در تاریخ دارد و تحولات این حوزه باید با درنظرگیری تحولات تاریخی مورد وثوق قرار گیرد. در نهایت نتایج این پژوهش نشان داد تیاتر سوم راهبردی است که میتواند با درنظرگیری دیدگاه خبرگان نظری و تجربی، نسل جدید را میتوان به یک مخاطبان تیاتر تبدیل کرده و در نهایت بقای تیاتر را تضمین نماید.