معرفت و واقعیت در مکتب ودانتا با تاکید بر آراء شانکارا
نویسنده:
چکیده:
از میان متفکران مکتب ودانتا دیدگاه شانکارا از اهمیت ویژه ای برخوردار است و بیش ترین تفاسیر و مقالات نیز به آراء او اختصاص یافته است. از این رو، بی-مناسبت نیست که او را متنفذترین حکیم هندی مکتب ودانتا خواند. مقاله حاضر نیز می کوشد به آراء متافیزیکی و معرفت-شناختی وی در مکتب ودانتا بپردازد. مکتب ودانتا بیش تر با نام شانکارا عجین است، از این رو او را نماینده اصلی مکتب ودانتا می دانند. با توجه به اینکه او شدیدا به سنت هندو وفادار بوده و آثارش دارای آراء بدیعی است، از این رو توانست بیش از دیگران علاقه متفکران معاصر هندی را به خود جلب کند و منشاء الهامی برای اندیشه های آنها باشد. مکتب ودانتای شانکارا مبتنی بر فلسفه آدویتا (عدم ثنویت) است که طبق آن حقیقت واحد است، هر چند به صورت کثرت جلوه می کند. نظریه عدم ثنویت شانکارا ریشه در مکاتب فلسفی بودایی دارد و آنها نیز متاثر از اوپانیشاد بوده اند. شانکارا آراء خود را درباره متافیزیک و معرفت از طریق تفاسیر خود بر سوتراهای باداریانا مطرح نمود. او هر نوع ثنویتی را رد می کرد و به عدم ثنویت در عرصه متافیزیک، معرفت-شناسی و ارزش شناسی اعتقاد داشت. می توان گفت او هم تحت تاثیر آیین بودا بود و هم آن را مورد انتقاد جدی قرار داد.
کلیدواژگان:
معرفت ، حقیقت ، آدویتا ، شانکارا ، اوپانیشادها
زبان:
انگلیسی
در صفحه:
47
لینک کوتاه:
https://www.magiran.com/p997473