به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
جستجوی مطالب مجلات
ردیف ۱۰-۱ از ۷۲۹۵ عنوان مطلب
|
  • جواد حامدی، حسن تیرانداز، امیر صالحی نجف ابادی
    اثر آرد دانه بادام زمینی (Arachis hypogaea L. cv. Astaneh) و اجزای مختلف آن بر رشد Streptomyces clavuligerus و تولید کلاولانیک اسید در محیط کمپلکس دارای آردسویا، آرد مالت و نمک های معدنی بررسی شد. بهترین غلظت آرد دانه بادام زمینی برای رشد S. clavuligerus و تولید کلاولانیک اسید به ترتیب 5 و 1 گرم بر لیتر بوده، که به ترتیب موجب %35 و %40 افزایش بیوماس و تولید کلاولانیک اسید شده است. بیشترین تولید کلاولانیک اسید در محیطهای حاوی آرد دانه بادام زمینی، کنجاله بادام زمینی، روغن بادام زمینی، گلیسرول، کنجاله بادام زمینی+گلیسرول، بخش پروتئینی بادام زمینی+ گلیسرول و محیط کشت شاهد به ترتیب 657، 391، 459، 463، 614، 668 و 467 (میلی لیتر) بود. بیشترین تولید کلاولانیک اسید در محیط های کشت حاوی پروتئین بادام زمینی+ گلیسرول و آرد دانه بادام زمینی به دست آمد که تولید کلاولانیک اسید در این محیط ها به ترتیب 43 و 40 درصد بیشتر از شاهد بود. نتایج پژوهش نشان می دهد که آرد دانه بادام زمینی و اجزای مختلف آن منبع کربن و نیتروژن و یا تحریک کننده مناسبی برای تولید کلاولانیک اسید هستند.
    کلید واژگان: آرژینین, بادام زمینی (Arachis hypogaea), روغن, کلاولانیک اسید, Streptomyces clavuligerus
    Effect of peanut (Arachis hypogaea) seed flour and its fractions on the growth of Streptomyces clavuligerus and clavulanic acid production in media containing soy meal, malt and mineral salts as the main substrates, was investigated. Peanut seed flour increased the clavulanic acid production by S. clavuligerus. Concentration of clavulanic acid in the media containing peanut seed flour, peanut meal, peanut oil, glycerol, peanut meal + glycerol, peanut protein + glycerol and control were 657, 391, 459, 463, 614, 668 and 467 mg/l, respectively. Concentration of clavulanic acid in the media containing peanut protein + glycerol and peanut seed flour were the most and clavulanic acid production in these media were 43% and 40% more than that of control, respectively. It was concluded that peanut and its fractions can use as suitable nitrogen and carbon sources for clavulanic acid production.
  • سید حسین هاشمی، فرشته سجادی، زهرا حکیمی تهرانی
    اثر آرد دانه بادام زمینی (Arachis hypogaea L. cv. Astaneh) و اجزای مختلف آن بر رشد Streptomyces clavuligerus و تولید کلاولانیک اسید در محیط کمپلکس دارای آردسویا، آرد مالت و نمک های معدنی بررسی شد. بهترین غلظت آرد دانه بادام زمینی برای رشد S. clavuligerus و تولید کلاولانیک اسید به ترتیب 5 و 1 گرم بر لیتر بوده، که به ترتیب موجب %35 و %40 افزایش بیوماس و تولید کلاولانیک اسید شده است. بیشترین تولید کلاولانیک اسید در محیطهای حاوی آرد دانه بادام زمینی، کنجاله بادام زمینی، روغن بادام زمینی، گلیسرول، کنجاله بادام زمینی+گلیسرول، بخش پروتئینی بادام زمینی+ گلیسرول و محیط کشت شاهد به ترتیب 657، 391، 459، 463، 614، 668 و 467 (میلی لیتر) بود. بیشترین تولید کلاولانیک اسید در محیط های کشت حاوی پروتئین بادام زمینی+ گلیسرول و آرد دانه بادام زمینی به دست آمد که تولید کلاولانیک اسید در این محیط ها به ترتیب 43 و 40 درصد بیشتر از شاهد بود. نتایج پژوهش نشان می دهد که آرد دانه بادام زمینی و اجزای مختلف آن منبع کربن و نیتروژن و یا تحریک کننده مناسبی برای تولید کلاولانیک اسید هستند.
    کلید واژگان: اندام زایا, اسپورهای برجا, Punctatosporites scabratus, Marattiopsis asiatica, ژوراسیک, البرز شرقی
  • مقایسه کشت مخلوط ذرت و بادام زمینی
    عباس بیابانی_سرا. . گاشی
    به منظور مالعه عملکرد ذرت و بادام زمینی در کشت مخلوط و خالص تک کشتی تحقیقی طی سالهای 74 و 75 در مزرعه تحقیقایت آموزشکده گنبد انجام گرفت. تحقیق در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار ارجرا شد. گیاه ذرت به نسبت 50 درصد با بادام زمینی در سه الگوی کشت:1- کشت متناوب ذرت و بادام زمینی به طوری که بوته های ذرت و بادام زمینی مقابل هم قرار گیرند2- کشت متناوب ذرت و بادام زمینی به طوری که بوته های ذرت و بادام زمین مقابل هم قرار نگیرند.
    3- کشت ذرت و بادام زمینی بر روی یک ردیف به طور متناوب مطالعه شد...
    کلید واژگان: کشت مخلوط تک کشتی, ذرت, بادام زمینی, نسبت برابری زمین
  • مهدیه رجایی، مهدی دهمرده، عیسی خمری، بهروز کشته گر
    به¬منظور بررسی و تعیین اثر الگوی کشت و ورمی¬کمپوست بر تغییرات عناصر غذایی در کشت مخلوط ذرت (Zea mays L.) ، بادام زمینی (Arachis hypogaea L.) و گاوزبان اروپایی (Borago officinalis L.) ، آزمایشی در پژوهشکده کشاورزی دانشگاه زابل در سال زراعی 94-1393 به¬صورت کرت¬های شده در قالب طرح بلوک¬های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل ورمی¬کمپوست به¬عنوان عامل اصلی در سه سطح؛ عدم کاربرد کود، 5/2 و 5 تن در هکتار و الگوهای کشت به¬عنوان عامل فرعی در نه سطح شامل؛ کشت خالص ذرت، بادام زمینی و گاوزبان اروپایی، 40 درصد ذرت + 30 درصد بادام زمینی + 30 درصد گاوزبان،50 درصد ذرت + 25 درصد بادام زمینی + 25 درصد گاوزبان،60 درصد ذرت + 20 درصد بادام زمینی + 20 درصد گاوزبان، 100 درصد ذرت + 50 درصد بادام زمینی + 50 درصد گاوزبان، 100 درصد ذرت + 75 درصد بادام زمینی + 25 درصد گاوزبان و 100 درصد ذرت + 25 درصد بادام زمینی + 75 درصد گاوزبان بود. . نتایج نشان داد بیشترین مقدار کربن خاک در کشت مخلوط در الگوی کاشت 100 درصد ذرت + 50 درصد بادام زمینی + 50 درصد گاوزبان و کاربرد 5 تن ورمی کمپوست در هکتار به میزان (41/0 درصد) و کمترین مقدار کربن خاک در الگوی کشت 60 درصد ذرت + 20 درصد بادام زمینی + 20 درصد گاوزبان و عدم مصرف ورمی¬کمپوست به¬دست آمد. افزایش نسبت اختلاط گاوزبان در الگوی کشت موجب کاهش مقدار سدیم خاک و افزایش درصد بادام زمینی در کشت مخلوط منجر به افزایش مقدار فسفر خاک گردید. تاثیر الگوهای کشت مخلوط در افزایش میزان رطوبت حجمی خاک به میزان 78/20 درصد و تشعشع فعال فتوسنتزی 17/77 درصد قابل توجه بود. بیشترین مقدار عملکرد ذرت (3/17 تن در هکتار) در الگوی مخلوط 100 درصد ذرت + 25 درصد بادام زمینی + 75 درصد گاوزبان و بیشترین عملکرد بادام زمینی (5/15 تن در هکتار) در الگوی مخلوط 100 درصد ذرت + 75 درصد بادام زمینی + 25 درصد گاوزبان به¬دست آمد. نسبت برابری زمین در همه الگوهای مخلوط بیشتر از یک بود و بیشترین میزان نسبت برابری زمین در الگوی کشت مخلوط 100 درصد ذرت + 75 درصد بادام زمینی + 25 درصد گاوزبان و مصرف 5 تن استفاده ورمی¬کمپوست در هکتار به¬دست آمد که نشان¬دهنده سودمندی کشت مخلوط نسبت به تک¬کشتی بود.
    کلید واژگان: تشعشع فعال فتوسنتزی, عملکرد اقتصادی, کربن خاک, نسبت برابری زمین
    Mahdieh Rajaii, Mehdi Dahmardeh, Issa Khammari, Behrooz Keshtegar
     
    Introduction
    In the corn and peanut intercropping system, the organic amounts of carbon, nitrogen, sodium, potassium, calcium and magnesium in the soil were affected by sowing system after harvest and changes in each element varied according to the percentage of plant and different morphological structure between two plants. Intercropping of Roselle and mung bean was modeled based on different percentages of mix-culture and the results showed that, by increasing the cultivation area of Roselle would cause negative effects on soil properties and increasing in the mung bean cultivation area in comparison with the Roselle had a positive effect on the amount of nitrogen and carbon.
    Materials and Methods
    To determine the best intercropping patterns and effect of vermicompost in corn, peanut and borage intercropping, a split plot test based on randomized complete block design with three replications was conducted at the Institute of Zabol University in 2015. The study factors consisted of various proportion of vermicompost as a major factor in three levels, including: 0, 2.5 and 5 tons per hectare, different patterns of intercropping as a sub-factor in 9 levels including monoculture of corn, peanut, borage, and mix cultivation which are including: 50% corn plus 25% peanut plus 25% borage, 100% corn plus 50% peanut plus 50% borage, 40% corn plus 30% peanut plus 30% borage, 100% corn, 75% peanut plus 25% borage, 60% corn plus 20%peanut plus 20% borage plus and 100% corn plus 25% peanut plus 75% borage. Soil sampling was conducted after harvesting three plants. Soil elements including organic carbon, phosphorus, nitrogen, potassium and sodium were measured in soil sampling.
    Results and Discussion
    The effects of intercropping patterns and vermicompost on the amount of carbon, nitrogen, phosphorus, potassium, and sodium in the soil were significant at 1% probability level. Statistically, the mutual interaction between these two treatments also showed a significant effect on the amount of the elements. In the analysis of intercropping patterns, the cropping patterns of %100 corns plus %50 peanut plus %50 borage, and the use of 5 ton vermicompost per hectare resulted the maximum amount of organic carbon (%41). By increasing the amount of peanuts to %50 in the cropping pattern, the amount of carbon also increased and in the pattern with the least peanuts percentage, the amount of the element (carbon) decreased. The different root system among three plants, and their competition to absorb more of soil nutrients. The legumes in intercropping with positive effect increased the amount of phosphorus. Among different patterns of intercropping, the least amount of sodium in the soil (8.2m.e.l-1) was observed in %100 corn plus %25 peanut plus %75 borage treatments, while fertilizers were not used. As a result, by increasing borage percentage, the amount of sodium in the soil decreased. The highest yield rate of corn (17.3 t.ha-1) was observed in the intercropping pattern of % 100 corn plus %25 peanut plus %75 borage, and the highest yield rate of peanut (15.5 t.ha-1) was observed in the intercropping pattern of %100 corn plus %75 peanut plus %25 borage and usage of 2.5 ton vermicompost per hectare, and finally the highest performance rate of borage was observed in sole crop, and the use of 5 ton vermicompost per hectare. Furthermore, due to the physiological and morphological differences among the three plant species, the use of environmental resources efficiency in pattern designing increased in intercropping. The Land Equivalent Ratio (LER) of all the intercropping patterns was more than 1, which showed the advantage of intercropping over sole crop.
    Conclusion
    Not only does choosing a suitable planting pattern increase the diversity in agricultural ecosystems, but also it plays an important role in both soil reclamation and protection. Both selection of plants and determination of appropriate intercropping percentages in a pattern are possible with respect to the reduction of competition between species and achievement of multiple ecological, economical, and agricultural goals. According to the results, intercropping pattern including %100 corn plus %50 peanut plus %50 borage, increased amount of organic carbon, nitrogen, and moisture in non-fertile soils and dry lands, hence it was the best model
    Keywords: Economic yield, Land equivalent ratio, Organic carbon, Photosynthesis active radiation
  • سیاوش پورجانی، هاشم امین پناه*، محمدنقی صفرزاد ویشکایی

    استفاده از کشت مخلوط و باکتری های محرک رشد گیاه منجر به افزایش پایداری نظام های کشاورزی می گردد. به منظور بررسی اثر ازتوباکتر بر عملکرد بادام زمینی و ذرت در کشت مخلوط، یک آزمایش دو ساله به صورت فاکتوریل و در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در آستانه اشرفیه، استان گیلان، انجام شد. عامل اول شامل باکتری ازتوباکتر کروکوکوم (تلقیح و عدم تلقیح) و عامل دوم شامل الگوی کشت مخلوط در 8 سطح شامل کشت خالص ذرت، کشت خالص بادام زمینی، الگوهای کشت مخلوط افزایشی (100 درصد بادام زمینی+100 درصد ذرت، 100 درصد بادام زمینی+ 50 درصد ذرت و 100درصد ذرت+50 درصد بادام زمینی) و الگوهای کشت مخلوط جایگزینی (50 درصد ذرت+50 درصد بادام زمینی، 67 درصد ذرت+33 درصد بادام زمینی و 33 درصد ذرت+67 درصد بادام زمینی) بودند. نتایج نشان داد عملکرد دانه ذرت و بادام زمینی به طور معنی داری تحت تاثیر ازتوباکتر و نسبت کشت مخلوط قرار گرفت. کاربرد ازتوباکتر سبب افزایش عملکرد دانه ذرت و بادام زمینی به ترتیب به میزان 16 و 10 درصد گردید. حداکثر و حداقل نسبت برابری زمین به ترتیب در الگوی کشت مخلوط 100 درصد بادام زمینی+50 درصد ذرت و 50 درصد ذرت+50 درصد بادام زمینی مشاهده شد و کاربرد ازتوباکتر سبب افزایش نسبت برابری زمین بین 12 تا 16 درصد در الگوهای مختلف کشت مخلوط گردید. با توجه به عدم امکان کنترل ماشینی علف های هرز در الگوهای کشت مخلوط افزایشی، در صورت آلودگی کم مزرعه به علف های هرز، الگوی کشت 100 درصد بادام زمینی+50 درصد ذرت همراه با کاربرد ازتوباکتر مناسب خواهد بود. در غیراین صورت، با توجه به نسبت برابری زمین و عملکرد بادام زمینی، الگوی کشت مخلوط 67 درصد بادام زمینی+33 درصد ذرت همراه با کاربرد ازتوباکتر مناسب خواهد بود.

    کلید واژگان: باکتری های محرک رشد گیاه, کشاورزی پایدار, کشت مخلوط غلات- بقولات, عملکرد, نسبت برابری زمین
    Siavash Pourjani, Hashem Aminpanah *, Mohammadnaghi Safarzade Vishekaei

    Intercropping and plant growth-promoting rhizobacteria improve sustainability of agro-ecosystems. To evaluate the effect of Azotobacter (Azotobacter chroococcum) inoculation on productivity of a peanut /maize intercropping system, a two-year study was design as a randomized complete block in a factorial arrangement with three replicates at Astaneh-ye Ashrafiyeh, Guilan province. Factors were Azotobacter inoculation [control (non-inoculated) and inoculated with Azotobacter chroococcum) and intercropping pattern (Sole cropping of peanut and maize, additive intercropping pattern at three levels (100% peanut + 100% maize, 100% peanut + 50% maize, and 50% peanut + 100% maize), and replacement intercropping pattern at three levels (50% peanut + 50% maize, 67% peanut +33% maize, and 33% peanut + 67% maize). Results showed that gain yields of maize and peanut were significantly affected by Azotobacter inoculation and intercropping pattern. Inoculation with Azotobacter chroococcum significantly increased grain yields of peanut and maize by 10% and 16%, respectively. Maximum and minimum of land equivalent ratio (LER) were observed at 100% peanut + 50% maize and 50% peanut + 50% maize, respectively and inoculated intercropped plots with Azotobacter chroococcum had 12-16% grater LER that non-inoculated ones. Regards to impossibility of mechanical weed control by machines in additive intercropping patterns, to obtain the highest productivity in maize/peanut intercropping system, intercropping pattern of 100% peanut + 50% maize along with Azotobacter application will be suitable in fields with low weed density. Otherwise, based on LER and grain yield of peanut, the intercropping pattern of 67% peanut + 33% maize along with Azotobacter application will be suitable.

    Keywords: Land Equivalent Ratio, Legume-Cereal Intercropping, Plant Growth-Promoting Rhizobacteria, Sustainable Agriculture, Yield
  • طاهره رضاپور کویشاهی، سعید سیف زاده، معرفت مصطفوی راد*، علیرضا ولدآبادی، اسماعیل حدیدی ماسوله
    این آزمایش به منظور بررسی عملکرد دانه بادام زمینی در کشت مخلوط با ذرت تحت کاربرد تلفیقی کودهای فسفره شیمیایی و زیستی در طی سال های زراعی 1396 و 1397 به صورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مرکز تحقیقات رشت اجرا شد. تیمارهای آزمایشی شامل پنج سطح کود فسفره (صفر، 50 و 100 کیلوگرم در هکتار از منبع سوپرفسفات تریپل، 50 کیلوگرم در هکتار سوپرفسفات تریپل+ 200 گرم فسفات بارور2 و 100 کیلوگرم در هکتار سوپرفسفات تریپل+ 200 گرم  فسفات بارور2) و پنج الگوی کشت شامل کشت خالص ذرت، کشت خالص بادام زمینی و کشت مخلوط یک ردیف ذرت+ یک ردیف بادام زمینی (1:1)، دو ردیف ذرت+ یک ردیف بادام زمینی (1:2)، یک ردیف ذرت+ دو ردیف بادام زمینی (2:1) بود. براساس نتایج این آزمایش، اثر متقابل کود فسفره و سیستم کشت مخلوط بر تمام صفات اندازه گیری شده معنی دار بود. حداکثر عملکرد دانه ذرت و بادام زمینی در سیستم تک کشتی با کاربرد 100 کیلوگرم سوپرفسفات تریپل و 200 گرم فسفات بارور2 مشاهده شد. استفاده ترکیبی از فسفر شیمیایی و زیستی منجر به افزایش عملکرد دانه ذرت و بادام زمینی در سیستم تک کشتی شد. بالاترین نسبت برابری زمین (LER) معادل 8/1 در تیمار شاهد و کشت مخلوط ذرت و بادام زمینی با نسبت ردیف 1:1 مشاهد شد. سیستم کشت مخلوط اجزای عملکرد بادام زمینی از قبیل تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در غلاف، طول و عرض غلاف را بهبود بخشید. براساس نتایج این آزمایش، سیستم کشت مخلوط ذرت- بادام زمینی از نظر تولید گیاهان زراعی در واحد سطح مزیت داشت. به علاوه، غلظت نیتروژن و فسفر در دانه بادام زمینی در واکنش به کاربرد تلفیقی کودهای فسفره شیمیایی و زیستی تحت شرایط کشت مخلوط ذرت و بادام زمینی افزایش پیدا کرد. کشت مخلوط ذرت و بادام زمینی با نسبت ردیف 1:1 و کاربرد 100 کیلوگرم سوپرفسفات تریپل و 200 گرم فسفات بارور2 بر تیمارهای دیگر برتری نشان داد. بدین ترتیب، کود زیستی فسفات بارور2 می تواند برای افزایش سودمندی و تولید محصول در کشت مخلوط ذرت و بادام زمینی تحت شرایط اقلیمی منطقه قابل توصیه باشد.
    کلید واژگان: الگوی کشت, کود زیستی, بارور 2, سوپر فسفات تریپل, کشاورزی پایدار
    Tahererh Rezapour Kavishahi, Saeed Saifzadeh, Marefat Mostafavi Rad *, Alireza Valadabadi, Esmaeil Hadidi Masouleh
    In order to evaluate of grain yield of groundnut under intercropping with corn under the application of phosphorus chemical and bio-fertilizers, this experiment is performed as factorial arrangement based on randomized complete block design with three replications in Rasht, Iran in 2017 and 2018 cropping seasons. Five level of phosphorus fertilizer (PF) as triple super phosphate (TSP) including 1. Zero (as control), 2. 50 kg/ha TSP, 3. 100 kg/ha TSP, 4. 50 kg/ha TSP + 200 g/ha Barvar2 phosphate bio-fertilizer (BPB), and 5. 100 kg/ha TSP + 200 g/ha BPB, and five intercropping pattern (IP) including 1. maize sole cropping, 2. groundnut sole cropping, 3. intercropped groundnut-maize with the ratio of 1:1, 2:1, and 1:2 rows, comprise the experimental treatments. According to the results from this experiment, the interaction effect between phosphorus fertilizer × intercropping system has been significant for all measured characteristics. Maximum grain yield of maize and groundnut are observed in the application of 100 kg/ha phosphorus fertilizer plus 200 g Barvar2 phosphat bio-fertilizer under sole crop. The combined usage of chemical and biological phosphorus fertilizer increase grain yield of maize and groundnut under sole crop. The highest land equivalent ratio (LER) equal 1.88 can be seen under control treatment and maize-groundnut intercropped system with the ratio of 1:1 rows. Intercropping system improve yield attributes of groundnut such as pod numbers per plant and grain number per pod, pod length, and diameter. Based on the results of this experiment, maize-groundnut intercropped system are advantageous for crop production per unit area. In addition, the concentration of nitrogen and phosphorus content in groundnut grain rise in response to the integrated application of chemical phosphorus and Barvar2 phosphat bio-fertilizer under maize-groundnut intercropped system. Maize-groundnut intercropped system with the ratio of 1:1 rows and the application of 100 kg/ha phosphorus fertilizer plus 200 g Barvar2 phosphat bio-fertilizer are superior to other treatments. Hence, Barvar2 phosphat bio-fertilizer superiority could be recommendable to enhance profitability and crop production at maize-groundnut intercropping system under region climatic condition.
    Keywords: Barvar2, Biofertilizer, planting pattern, Sustainable agriculture, Triple super phosphate
  • الهام سرباز، بهمن نویدشاد*، فرزاد میرزایی آقجه قشلاق
    تاثیر استفاده از غلاف بادام زمینی به عنوان یک منبع فیبر نامحلول در جیره بر عملکرد رشد، ریخت شناسی روده و قابلیت هضم مواد مغذی با استفاده از 320 قطعه جوجه گوشتی سویه راس 308 در قالب طرح کاملا تصادفی با چهار تیمار (سطوح صفر (شاهد)، 5/2، 5 و 5/7 درصد غلاف بادام زمینی در جیره) 5 تکرار و 16 پرنده در هر تکرار از سن 11 تا 42 روزگی بررسی شد. در دوره رشد (11 تا 24 روزگی)، استفاده از غلاف بادام زمینی در جیره، مصرف خوراک و ضریب تبدیل غذایی را کاهش داد، ولی پرندگانی که با جیره حاوی 5/7 درصد غلاف بادام زمینی تغذیه شدند، افزایش وزن روزانه بیشتری داشتند (05/0> P). غلاف بادام زمینی، ضرایب قابلیت هضم ماده خشک و عصاره اتری را بهبود بخشید و جیره های حاوی سطوح 5/2 یا 5 درصد غلاف بادام زمینی قابلیت هضم ماده آلی بالاتری در مقایسه با جیره شاهد داشتند (05/0> P). طول پرزهای روده کوچک جوجه های تغذیه شده با جیره های حاوی 5 یا 5/7 درصد غلاف بادام زمینی در مقایسه با پرنده های شاهد بیشتر بود (05/0> P). نتایج تحقیق حاضر نشان داد که استفاده از غلاف بادام زمینی تا سطح 5/7 درصد از جیره اثری منفی بر عملکرد رشد جوجه های گوشتی ندارد.
    کلید واژگان: بازدهی تولیدی, جوجه گوشتی, ریخت شناسی روده کوچک, غلاف بادام زمینی, قابلیت هضم ماده مغذی
    Elham Sarbaz, Bahman Navidshad *, Farzad Mirzaei Aghjegheshlagh
    The effect of peanut pod as insoluble fiber source in diets on growth performance, small intestine morphology and nutrient digestibility of broilers was evaluated. This study was conducted using 320 Ross-308 broiler chickens in a completely randomized design with four treatments diets (containing 0 (control), 2.5, five or 7.5 percent peanut pod), with five replicates and 16 birds in each from 11 to 42 days of age. At the growth phase (11 to 24 d) dietary peanut pod decreased feed intake and feed conversion ratio, however, the birds that fed the diet containing 7.5 percent had higher daily weight gain (P
    Keywords: broilers, nutrient digestibility, peanut pod, performance, small intestine morphology
  • المیرا بنیادلو، افشین جعفرپور*، ثمر منصوری پور

    هدف از این مطالعه بررسی تاثیر نمک های قلیایی کربنات سدیم و کربنات پتاسیم و عصاره پوست بادام زمینی بر ویژگی های کیفی بادام زمینی روکش دار سرخ شده در طول ماندگاری و نیز بر ویژگی های شیمیایی روغن مصرفی در فرآیند سرخ کردن بود. بادام زمینی روکش دار شاهد فاقد نمک های قلیایی و عصاره پوست بادام زمینی و نمونه های دیگر حاوی درصدهای مختلفی از دو نمک قلیایی کربنات سدیم (0/10، 0/12، 0/14) و کربنات پتاسیم (0/16، 0/18 و 0/20) در کنار یکدیگر و یا همراه با 0/02 درصد عصاره پوست بادام زمینی بودند. پس از تولید نمونه ها اندیس های پراکسید و آنیزیدین، میزان جذب روغن، رنگ سنجی و ارزیابی حسی بادام زمینی ها ارزیابی شد. همچنین اندیس های یدی، صابونی، پراکسید، آنیزیدین، ترکیبات قطبی و اسیدیته روغن مصرفی بررسی شد. افزودن نمک های قلیایی باعث کاهش معنادار جذب روغن در بادام زمینی شد (0/05> p). در تیمارهایی که علاوه بر نمک های قلیایی دارای عصاره پوست بادام زمینی بودند اندیس پراکسید و اندیس آنیزیدین کمتری مشاهده شد (0/05> p).افزایش غلظت نمک های قلیایی به طور معناداری منجر به کاهش روشنایی، افزایش قرمزی،زردی و شاخص ΔE در نمونه های بادام زمینی روکش دار شد (0/05> p).با افزایش غلظت نمک های قلیایی روند کاهشی در امتیازهای ارزیابی حسی مشاهده شد اما استفاده از غلظت های 0/10 درصد کربنات سدیم و 0/16 درصد کربنات پتاسیم باعث بهبود معنادار تردی بافت و مقبولیت کلی نسبت به شاهد شد (0/05 > p) و در سایر شاخص های حسی نیز تفاوت معناداری نسبت به شاهد ایجاد نشد. نتایج آزمون های شیمیایی روغن مصرفی بعد از سرخ کردن تمامی تیمارها یکسان شد و نمک های قلیایی و عصاره پوست بادام زمینی تاثیری در کیفیت روغن نداشتند. اندیس یدی و اندیس صابونی روغن های به کاررفته برای سرخ کردن تمام نمونه های بادام زمینی کاهش یافت و اسیدیته، اندیس پراکسید و اندیس آنیزیدین افزایش یافت (0/05> p). باتوجه به نتایج حاصل شده، برای روکش دار کردن بادام زمینی در فرآیند سرخ کردن، استفاده از غلظت 0/10 درصد کربنات سدیم و 0/16 درصد کربنات پتاسیم به همراه 0/02 درصد عصاره پوست بادام زمینی پیشنهاد گردید.

    کلید واژگان: بادام زمینی, نمک های قلیایی, عصاره پوست بادام زمینی, روکش دار, سرخ کردن
    Elmira Bonyadlou, Afshin Jafarpour*, Samar Mansouripour

    The aim of this study was to see how alkaline salts of sodium carbonate and potassium carbonate, as well as peanut skin extract, affected the qualitative qualities of fried coated peanuts during shelf life, as well as the chemical properties of the oil used in the frying process.Control coated peanuts with no alkaline salts or peanut skin extract, as well as additional samples with varying percentages of two alkaline salts, sodium carbonate (0.10, 0.12, 0.14) and potassium carbonate (0.16, 0.18, and 0.20)next to each other or along with 0.02% peanut skin extract.Following the production of samples, the peroxide and anisidine indices, oil absorption rate, colorimetry, and sensory assessment of peanuts were assessed.The utilized oil's iodine, soap, peroxide, anisidine values, polar compounds, and acidity were also studied.The addition of alkaline salts reduced oil absorption in peanuts significantly (p< 0.05).Lower peroxide and anisidine values were detected in samples containing peanut skin extract in addition to alkaline salts (p<0.05).Increasing the concentration of alkaline salts significantly led to a decrease in brightness, an increase in redness, yellowness, and ΔE in coated peanut samples (p<0.05).The sensory evaluation scores decreased as the concentration of alkaline salts increased, but the use of concentrations of 0.10% sodium carbonate and 0.16% potassium carbonate significantly improved texture crispness and overall acceptability compared to the control (p<0.05).There was no significant difference in other sensory indications as compared to the control.Chemical analysis of used frying oil revealed the same results for all samples, and alkaline salts and peanut skin extract had no effect on the oil's quality.The iodine and soap values of the oils used to fry all peanut samples declined, whereas acidity, peroxide and anisidine values increased.According to the results, it was proposed to coat peanuts in the frying process with 0.10% sodium carbonate,0.16% potassium carbonate, and 0.02% peanut skin extract.

    Keywords: Peanut, Alkaline Salts, Peanut Skin Extract, Coating, Frying
  • محمدعلی رستمی
    بادام زمینی یکی از دانه های روغنی است که مغز آن 46 درصد روغن دارد. بادام زمینی مقدار قابل توجهی ماده خشک بدون چربی دارد که پس از روغن کشی برای خوراک دام قابل استفاده است. از پوست خارجی آن به عنوان ماده سوختی و تولید پالت پرس شده استفاده می شود. در ایران، استفاده آجیلی از بادام زمینی از زمان قدیم وجود داشته و امروزه در حال گسترش است. هرغلاف بادام زمینی 1 تا 6 مغز دارد. پس از برداشت محصول و رسیدن رطوبت غلاف به 10-5 درصد، جهت مصرف آجیلی یا استخراج روغن، مغز بادام زمینی را باید از پوست جدا کرد. هدف از این پژوهش طراحی، ساخت، و ارزیابی یک دستگاه پوست کن بادام زمینی بود که بتواند پوست را از غلاف بادام زمینی و سپس دانه و پوست را از هم جدا کند. دستگاه ساخته شده شامل: قیف تغذیه، کوبنده، ضدکوبنده، سینی دانه، فن، الکتروموتور، تسمه و پولی، شاسی، پوشش، و یاتاقان است. در ارزیابی عملکرد دستگاه، تاثیر پارامترهای سرعت خطی کوبنده در چهار سطح (4، 5، 6، و 7 متر بر ثانیه) و فاصله کوبنده از ضد کوبنده در چهارسطح (8، 12، 16، و20 میلی متر) در قالب طرح فاکتوریل بر پایه بلوک های کامل تصادفی بر راندمان پوست گیری و درصد شکستگی دانه بادام زمینی بررسی شد. نتایج نشان داد که سرعت خطی کوبنده و فاصله کوبنده با ضدکوبنده بر راندمان پوست گیری تاثیر معنی داری دارد در حالی که بر درصد شکستگی دانه ها تنها عامل فاصله تاثیر معنی دار نشان می دهد (01/0 > P). اثر متقابل این دو عامل بر پارامترهای یادشده معنی دار نبود. نتایج همچنین نشان داد در صورتی که در فرایند پوست گیری بادام زمینی ترکیب بهترین راندمان پوست گیری با کمترین میزان شکستگی مد نظر باشد سرعت خطی کوبنده باید 5 تا 7 متر در ثانیه و فاصله کوبنده و ضدکوبنده 12 میلی متر تنظیم شود. شکستگی دانه بادام زمینی در همه تیمارها به صورت دو لپه شدن بود و خردشدن دانه به ندرت اتفاق می افتاد. دانه های شکسته قابل استفاده بودند.
    کلید واژگان: بادام زمینی, پوست کن, ساخت, طراحی, مغز
  • حمیدرضا دورودیان، اسفندیار فاتح
    امروزه کشت مخلوط با افزایش تنوع گیاهان زراعی به عنوان یکی از ارکان پایداری در اکوسیستم های زراعی مطرح است. یکی از موفق ترین سیستم های کشت مخلوط در ایران، کشت مخلوط ذرت و بادام زمینی است که توسط کشاورزان آستانه اشرفیه کاملا پذیرفته شده است و رواج دارد. جهت تعیین الگوی کاشت مناسب (از بین تیمارهای 1- یک ردیف ذرت، پنج ردیف بادام زمینی 2- یک ردیف ذرت، سه ردیف بادام زمینی 3- دو ریف ذرت، پنج ردیف بادام زمینی) و مقایسه اثرات انواع ذرت زودرس و دیررس (هیبرید 301و 704) بر LER، عملکرد و اجزای عملکرد هر دو گیاه، یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در سه تکرار و به صورت طرح جایگزینی در شهرستان آستانه اشرفیه انجام گرفت. نتایج آزمایش نشان داد که هیبرید 704 در کشت خالص و مخلوط عملکرد دانه و بیولوژیک بیش تری نسبت به هیبرید 301 تولید نمود و و چون از نظر مورفولوژی (ارتفاع بوته) تفاوت بیش تری نسبت به هیبرید 301 با بادام زمینی دارد، در کشت مخلوط نیز دارای LER بیش تری بود و از هر نظر نسبت به هیبرید 301 برتری دارد. از آنجا که بوته های بادام زمینی در اواخر دوره رشد توان پرکردن فضای خالی ایجاد شده در اثر برداشت دو ریف ذرت را ندارند، درالگوی دو ریف ذرت، پنج ردیف بادام زمینی از زمین بهره برداری مناسبی صورت نمی گیرد. نهایتا الگوی کاشت یک ردیف ذرت (704) و پنج ردیف بادام زمینی با 15/1=LER در شرایط تراکم معمول منطقه بالاترین بهره را نصیب زارع می سازد و به کشاورزان منطقه توصیه می گردد. عملکرد دانه بادام زمینی در این تیمار با کشت خالص بادام زمینی تفاوت معنی داری ندارد.
    کلید واژگان: بادام زمینی, ذرت, کشت مخلوط, الگوی کاشت, نسبت برابری زمین
    Mixed cropping is one of the most important principles of sustainable and organic agriculture. Intercropping of peanut (Arachis hypogaea L.) and corn (Zea mays L.) is the most successful mixed cropping in north areas of Iran. Nevertheless, in this region, there has hardly been any research to determine the best sowing pattern and varieties of corn that could be cultivated with peanut. Thus, an experiment was conducted to evaluate three planting patterns and two varieties of corn and their interaction effects on LER, yield and yield components of peanut and corn varieties. A complete randomized design (CRD) was conducted in three replications, factorially in a rain fed farm of Lahijan in summer of 2005. The varieties consisted of two levels of early and late mature hybrids of corn (KSC301 and KSC 704). The planting pattern consisted of tree levels including one row of corn and tree rows of peanut, one row of corn and five rows of peanut and two rows of corn and five rows of peanut. Agronomic practices were done based on peanut requirements, because peanut is cash crop and more important than corn for farmers in this region. Results of this experiment showed that hybrids and planting pattern have significant effects on LER and the yield of peanut. In sum, one row of late mature corn (KSC704) and five rows of peanut were best in LER (1.15). KSC 704 variety resulted in higher yield of peanut than early matured corn (KSC301), because this cultivar had different canopy with peanut and interfere into the growth of peanut less than the other.
    Keywords: Peanut, Corn, Intercropping, Planting pattern, LER
نکته:
  • از آنجا که گزینه «جستجوی دقیق» غیرفعال است همه کلمات به تنهایی جستجو و سپس با الگوهای استاندارد، رتبه‌ای بر حسب کلمات مورد نظر شما به هر نتیجه اختصاص داده شده‌است‌.
  • نتایج بر اساس میزان ارتباط مرتب شده‌اند و انتظار می‌رود نتایج اولیه به موضوع مورد نظر شما بیشتر نزدیک باشند. تغییر ترتیب نمایش به تاریخ در جستجوی چندکلمه چندان کاربردی نیست!
  • جستجوی عادی ابزار ساده‌ای است تا با درج هر کلمه یا عبارت، مرتبط ترین مطلب به شما نمایش داده‌شود. اگر هر شرطی برای جستجوی خود در نظر دارید لازم است از جستجوی پیشرفته استفاده کنید. برای نمونه اگر به دنبال نوشته‌های نویسنده خاصی هستید، یا می‌خواهید کلمات فقط در عنوان مطلب جستجو شود یا دوره زمانی خاصی مدنظر شماست حتما از جستجوی پیشرفته استفاده کنید تا نتایج مطلوب را ببینید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال