به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
جستجوی مطالب مجلات
ردیف ۱۰-۱ از ۵۶۰۶۰ عنوان مطلب
|
  • علی صفری*
    در این مقاله ابتدا به بررسی ویژگی های نحوی و معنایی تناوب مکانی در فارسی خواهیم پرداخت. سپس با بررسی و تحلیل تناوب مکانی در چارچوب دستور ساختمند و رویکرد کاربرد- بنیاد نشان خواهیم داد در چارچوب این رویکرد و با توجه بیشتر به معنای فعلی و نقش ساخت ها می توان تحلیل مناسب تری از تناوب مکانی و فعل های تناوبی در فارسی ارائه کرد. تناوب مکانی بر اساس این رویکرد حاصل کانونی شدن بخشی از صحنه توصیفی توسط فعل می باشد. گونه انتقالی- مفعول با چارچوب معنایی تغییرمکان و گونه مکان- مفعول با چارچوب معنایی پوشاندن/ پرکردن مرتبط است. هر یک از چارچوب های معنایی با ساخت نحوی متفاوتی مرتبط است که این ارتباط به شکل یک ساخت فعلی یا طبقه فعلی نشان داده می شود. از آنجا که ساخت ها کل عبارات زبانی را تایید می کنند؛ نقش موضوع های معنایی در تناوبی بودن فعل ها بر اساس رویکرد کاربرد- بنیاد تبیین می شود.
    کلید واژگان: تناوب مکانی, دستور ساختمند, رویکرد کابرد, بنیاد
    Ali Safari *
    In this paper I will study the syntactic and semantic features of locative alternation in Persian. The central claim is that alternating verbs have a single lexical entity and these alternations arise when a single verb evokes more than one semantic frame. It is shown that locative alternation arises when a special part of the schematic scene described by the verb is focused and this leads to two different interpretations. Following Iwata (2008) I make use of lower level constructions to account for different variants of the locative alternation. Based on the usage-based theory of language (Tomasello, 2003), constructions sanction the whole expression, so the role of verbal arguments in argument alternation can be accounted for.
    Keywords: Locative Alternation, Construction Grammar, Usage, based approach
  • بهمن زندی، فاطمه یوسفی راد، سید محمود متشرعی *

    نام‌شناسی شاخه‌ای از زبان‌شناسی، یا از نظر کریستال(2008) شاخه‌ای از معناشناسی است. نام شناسی را از منظرهای متفاوتی مورد مطالعه قرار داده‌اند. این مقاله با معرفی رویکرد زبان‌شناسی شناختی اجتماعی، که خود ادامه منطقی رویکرد زبان‌شناسی شناختی و زبان‌شناسی اجتماعی است، به حوزه نام‌شناسی می‌پردازد. نام‌شناسی شناختی اجتماعی را می‌توان زیرمجموعه زبان‌شناسی اجتماعی شناختی به شمار آورد که درک کاربرد-بنیاد از زبان، تنوع درون-زبانی و بینا‌زبانی، مقوله‌بندی و سرنمون‌ها، الگوی فرهنگی، معنای اجتماعی و اثر متقابل زبان، فرهنگ، و ایدیولوژی، جزء مفهوم‌های بنیادین آن هستند. البته باید اذعان داشت که اکثر مطالعات انجام شده در حوزه زبان‌شناسی شناختی، و حوزه جدیدتر و کمتر مطالعه شده زبان‌شناسی شناختی اجتماعی، در حوزه مفهوم‌شناسی هستند. لیکن به اذعان پژوهش‌گران این حیطه، تغییر زاویه توجه از مفهوم‌شناسی به سوی نام‌شناسی از تحولات ضروری و اجتناب ناپذیر در زبان‌شناسی شناختی و زبان‌شناسی شناختی اجتماعی است. هدف این مقاله، با استفاده از روش پژوهش اسنادی، تلاشی در راستای ادامه این برنامه پژوهشی است که توسط زندی و احمدی(1395) آغاز شده است؛ با این تفاوت که، مقاله حاضر بیشتر به مطالعه اسامی عام که نماینده یک مقوله هستند توجه دارد. مقاله حاضر چشم‌انداز دیگری را هم در این بحث می‌گشاید و آن تاکید بر رویکرد کاربرد-بنیاد در نام‌شناسی است. در تعبیر کاربردشناختی، نام‌شناسی به مطالعه انتخاب‌های واقعی واژگانی از میان مجموعه عبارات می‌پردازد و سوالی که مطرح می‌کند این است که چه عواملی بر انتخاب یک عبارت خاص تاثیرگذار می‌باشند. این مقاله چنین نتیجه‌گیری می‌کند که انتخاب واژه مناسب برای یک مدلول خاص تحت تاثیر عوامل متعددی قرار دارد که در این میان نقش بافت از اهمیت فراوانی برخوردار است.

    کلید واژگان: نام, نام شناسی, کاربرد-بنیاد, بافت, زبان شناسی شناختی اجتماعی
    Bahman Zandi, Fatemeh Yousefi Rad, Seyed Mahmoud Motesharrei*

    Onomastics is a branch of linguistics, or according to Crystal (2008), a branch of semantics; onomastics has been studied from different perspectives. This paper addressed onomastics from the perspective of the social-cognitive (sociocognitive) linguistic approach, which is the corollary of cognitive linguistics and social linguistics. Social-cognitive onomastics, which can be subsumed under social-cognitive linguistics, covers the core concepts of a usage-based understanding of language, intralanguage and inter-language diversities, categorization and prototypes, cultural patterns, social senses, and the counter-effect of language, culture, and ideology. It merits mention that most studies in the area of cognitive linguistics and the newer, less studied social-cognitive linguistics focus on concepts and semantics. Scholars believe it is necessary and inevitable to shift from concepts to (proper) names, i.e. onomastics, in cognitive and social linguistics. The aim of this paper, applying documentary research method, is in line with and a continuation of a research plan launched by Zandi and Ahmadi in 2016; the only difference is that the current paper paid special attention to common nouns that represent a category. This paper also gave another outlook: an emphasis on a usage-based approach in onomastics. Pragmatically speaking, onomastics touches upon actual lexical selections from among expressions and examines the factors affecting the selection of a particular expression. The results showed that numerous factors affect the selection of a proper word for a signified concept, with context having the greatest effect.

    Keywords: Name, onomastics, Usage-Based, Context, Sociocognitive Onomastics
  • در این مقاله تناوب سببی در زبان فارسی مورد بررسی قرار می گیرد. با بررسی داده های فارسی نشان داده ایم فعل های ضدسببی در بازنمایی واژگانی خود بر وجود مولفه سبب و موضوع خارجی دلالت می کنند. در ادامه با تحلیل تناوب سببی در چارچوب رویکرد واژگانی- ساختمند نشان داده ایم تناوب سببی حاصل حضور عبارت زبانی حاوی فعل در دو چارچوب معنایی است که شامل چارچوب سببی و چارچوب ضدسببی می شود. این دو چارچوب حاصل کانونی شدن بخشی از صحنه طرح واره ای هستند که توسط فعل توصیف می شود و به همراه چارچوب نحوی مربوط، به صورت ساخت های فعلی سطح پایین نشان داده می شوند. علاوه بر این نشان داده ایم تناوبی بودن یک فعل، علاوه بر ویژگی هایی معنایی فعل به موضوعات فعلی به کار رفته در جمله نیز بستگی دارد. این مسئله در رویکردهای واژگانی به تناوب سببی قابل تبیین نیست زیرا درج واژگانی در نحو رخ می دهد اما در چارچوب رویکرد فوق که یک انگاره کاربرد- بنیاد محسوب می شود، می توان آن را تبیین کرد. در این رویکرد ساخت ها عبارات زبانی را به عنوان یک کل تایید می کنند بنابراین نقش موضوعات فعلی در تناوبی بودن فعل ها بر اساس این رویکرد توضیح داده می شود.
    کلید واژگان: تناوب سببی, ضدسببی, رویکرد واژگانی, ساختمند, معناشناسی چارچوب
    In this article، the causative alternation in Persian is discussed. First، it is shown that Persian anticausative verbs involve a CAUSE component and an implicit external argument. Second، we claim that causative alternation arises when a single change-of-state verb invokes more than one semantic frame (Fillmore، 1985): causative frame and anticausative frame. These semantic frames are the result of focusing a special part of the schematic scene described by the verb and together with the relevant syntactic frame، they are represented as lower level constructions (Iwata، 2008). Third، the role of arguments in participation in causative alternation can be accounted in a usage-based model of grammar. Based on this view، constructions sanction linguistic expressions as a whole.
    Keywords: causative alternation, anticausative, lexical, constructional approach, Frame Semantics, usage, based model
  • لیلا تابش فر، شهلا شریفی*، فریده حق بین

    هدف مقاله حاضر معرفی رویکردی تازه به ساخت واژه با عنوان «ساخت و تعبیر» بوده است. برای تحقق این هدف بخش هایی از نظریه نقش و ارجاع، به ساخت واژه تسری داده شده، با دیدگاه تازه ای تلفیق یافته و رویکرد جدیدی با عنوان «ساخت و تعبیر» را شکل داده است. این رویکرد جدید برای تحلیل چگونگی مفهوم سازی در زبان و نحوه کارکرد دو پدیده چند معنایی و هم معنایی و علت هم بستگی میان آن ها در قالب ساخت واژه اشتقاقی و بسیط و براساس تحلیل تعدادی وند و واژه که به صورت تصادفی انتخاب شده اند، ارایه و در سه مرحله اجرا شده است: در مرحله اول، دیدگاه های ساخت واژی متفاوتی در زمینه چند معنایی موردنقد و بررسی قرار گرفته، در مرحله دوم رویکرد پیشنهادی ارایه شده و در مرحله سوم موارد مشکل ساز رویکردهای پیشین در چارچوب پیشنهادی، موردتحلیل قرار گرفته و به نتیجه رسیده است که کاربرد با معنا تفاوت دارد. کاربرد بنیاد زبان و محور مفهوم سازی است. کاربرد به صورت هم زمان و پیوسته هم با معنا و هم با صورت سازه ها در حال تعامل است و همین تعامل هم زمان و دایمی علت شکل گیری چند معنایی و هم معنایی هم بسته و در رقابت است. همچنین توانش کاربردی در ذهن گوینده است، بنابراین گوینده در بستر شناخت فرهنگی و بافت، با ایجاد تعامل میان کاربرد، معنا و صورت، ارجاع می دهد و شنونده واحد ارجاعی یا «ساخت» را تعبیر و استنباط می کند و بدین گونه مفهوم سازی صورت می گیرد.

    کلید واژگان: نقش و ارجاع, کاربرد, معنا, صورت, ساخت, مفهوم سازی
    Leila Tabeshfar, Shahla Sharifi*, Farideh Haghbin

    The purpose of this paper is an introduction of a new approach into morphology as “construction and interpretation”. To achieve this goal, some parts of Role and Reference Theory has been extended to inflectional morphology; it has integrated with a new approach and constructed new perspective as “construction and interpretation”. This new approach has been provided to analyze how conceptualization in language is and how the function of correlate between polysemy and synonymy is and what causes this correlation. It has been performed in three steps: in the first step, different morphological approaches about polysemy have been reviewed, in the second step, the proposed approach has been presented and in the third step, problematic samples of previous approaches within the proposed approach have been analyzed. The results suggest that usage is different with meaning and it is the basis of language and axis of conceptualization. Usage simultaneously and continuously is in interaction with both meaning and form. This simultaneous and permanent interaction causes correlative and competitive formation of polysemy and synonymy. Pragmatic competence is in the mind of the speaker, so the speaker refers by creating interaction among usage, meaning and form inside cultural cognition and context, and the listener interprets and infers the reference unit or “construction”, in this way, conceptualization of form takes place.

    Keywords: usage, meaning, form, construction, conceptualization, Role, Reference
  • امین کریمی، والی رضایی *، رضوان متولیان نایینی
    تحقیق حاضر به روش توصیفی-تحلیلی به بررسی صفت سازی و صفت زدایی در زبان فارسی از نگاه سرنمون رده شناختی می پردازد. این نوشتار به دنبال توصیف و تبیین پدیده های صفت سازی و صفت زدایی در زبان فارسی، بررسی میزان سرنمونگی صفت های حاصل از پدیده صفت سازی و سرنمونگی اجزاء کلام حاصل از پدیده صفت زدایی، و ارزیابی نظریه سرنمون رده شناختی در تعیین ویژگی های سرنمونی اجزاء کلام حاصل از این دو پدیده می باشد. کار پیدا کردن کلمات حاصل از فرایندهای صفت سازی و صفت زدایی توسط محققان انجام شده است و سپس داده های جمع آوری شده بر اساس معیارهای چارچوب نظری تحقیق مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند و کاربرد آنها در پایگاه دادگان زبان فارسی و پیکره بیجن خان مورد بررسی قرار گرفته است. این تحقیق نشان می دهد که در فرایند صفت سازی تغییراز اسم های < شیء، ارجاع> به صفت های <شیء، توصیف> صورت می گیرد، در صورتی که در پدیده صفت زدایی، تبدیل از صفات <ویژگی، توصیف> و <کنش، توصیف> به اسم های <ویژگی، ارجاع> صورت می گیرد. همچنین در هر دو پدیده ما شاهد غیرسرنمون سازی کلمات هستیم. این تحقیق همچنین نشان می دهد که نظریه سرنمون رده شناختی قابلیت تعیین ویژگی های سرنمونی صفت ها و اسم های حاصل از دو پدیده صفت سازی و صفت زدایی در زبان فارسی را دارد. مهمترین پیامد نظری این نوشتار تایید ادعای زبانشناسان نقش گرا و شناختی در مورد کاربرد بنیاد بودن دستور زبان است.
    کلید واژگان: صفت سازی, صفت زدایی, سرنمون رده شناختی, نشان داری ساختاری, کنش گزاره ای, بالقوگی رفتاری
    Amin Karimi, Vali Rezaei *, Rezvan Motavalian Naeini
    Using a descriptive-analytical method, this research investigates adjectivalization and deadjectivalization in Persian within the framework of the Typological Prototype Theory. The research specifically aims at describing and explaining the two phenomena of adjectivalization and deadjectivalization in Persian, determining the prototypicality degree of the parts of speech resulting from these two processes, and evaluating the Typological Prototype Theory in determining the prototypical features of the adjectivalized nominals and nominalized adjectivals. The raw data were primarily selected by the researchers, analyzed based on the criteria and sub-criteria of the Typological Prototype Theory, and substantiated in the Persian Language Database and Bijankhan Corpus. This research shows that the category shift in the adjectivalization phenomenon is from the
    Keywords: adjectivalization, deadjectivalization, the Typological Prototype Theory, structural coding, propositional act, behavioral potential
  • سعید خودداری نایینی
    پس از معرفی یک پایزه نقره متعلق به موزه ملی ایران در مقاله ای به قلم استاد عبدالله قوچانی، هیچ نمونه دیگری در ایران شناسایی نشده است. نمونه دیگری از پایزه های دوره ایلخانی در موزه بنیاد مستضعفان نگهداری می شود که شباهت ها و تفاوت هایی با پایزه نقره موزه ملی دارد. با توجه به این که در این گونه موارد، مطالعات تطبیقی می تواند در قرائت صحیح کتیبه و نحوه ساخت و کاربرد مدارک حکومتی دوره مغول مهم باشد، در این تحقیق سعی شده است تا با قرائت متن روی پایزه و استفاده از متون، تاریخ ساخت و کابرد آن مشخص شود؛ به ویژه، با تکیه بر توصیف های رشیدالدین فضل الله همدانی درباره پایزه ها به این مسئله پرداخته می شود که مدارک یادشده چه اعتبار و ارزشی در نظام حکومتی یا دیوانی داشته اند.
    مهم ترین سوالات این پژوهش عبارتند از: پایزه موزه بنیاد مستضعفان متعلق به چه دوره ای است؟ متن و نقوش روی آن بیانگر چه هستند؟ کاربرد و جایگاه آن از نظر اعتبار و ارزش حکومتی چیست؟ و آیا می توان از آن برای شناخت بهتر نمونه های دیگر استفاده کرد؟
    کلید واژگان: پایزه (پاییزه), ابوسعید ایلخانی, دارالضرب, خط مغولی قدیم, موزه بنیاد مستضعفان
    Saeid Khoddari Naeini
    Since a silver payzeh belonging to Iran’s National Museum was introduced in an article by Abdollah Quchani, no other example has been identified in Iran. Another example of payzeh from the Ilkhanid era, kept at the Museum of the Bonyad-e Mostaz’afan (The Foundation of the Oppressed), bears certain resemblances with and differences from that in the National Museum. Given the fact that in this kind of cases, comparative studies can be effective in the correct reading of inscriptions, manner of making and using the state documents of the Mughal times, in the present study attempts have been made to ascertain the date, make-up, and application of the payzeh in question by reading the inscription on it and making use of relevant texts. Based on the descriptions made by Rashid al-Din Fazlollah Hamadani about payzehs, this question is addressed that of what significance and value were these documents in the running of the state apparatus at the time. The most important questions in this research are as follows: to what period does the payzeh at the Bonyad-e Mostaz’afan Museum belong? What do the text and designs on it point out? What was its use and status in terms of its importance and value in the government set-up? Finally, can it be utilized in better understanding other payzehs?
    Keywords: payzeh (paeizeh -Gerege), Abu Saeid Ilkhani, dar al-zarb (mint), Old Mogholi script, Bonyad-e Mostazafan Museum
  • راضیه قلی پور هفشجانی*، محمد دبیرمقدم
    نظریه زبان شناسی نقش گرای نظام بنیاد هلیدی، از مهم ترین نظریات روز در تحلیل و واکاوی متن و شناخت زبان است. با آنکه تمام گونه های ادبی از زبان بهره می گیرند؛ کاربرد عنصر زبان در متون نمایشی/ دراماتیک با سایر گونه ها متفاوت است. از آنجایی که درام و متون نمایشی، بخش مهمی از ادبیات به شمار می آیند، با مطالعه زبان دراماتیک با تمرکز بر متون دراماتیک و در چارچوب نقش گرایی نظام بنیاد می توان به شناختی دقیق تر از زبان دراماتیک دست یافت و وجه تمایز آن را از زبان غیردراماتیک با به کارگیری روش کمی هلیدی و به طور ویژه، فرانقش بینافردی به دست آورد. در پژوهش حاضر، نگارندگان پنج نمایشنامه مطرح فارسی معاصر را از نظر نظام وجه و همچنین زمان، در این چارچوب مورد بررسی قرار داده و درصد و بسامد وقوع انواع وجه و زما ن داری در متون دراماتیک را به عنوان شاخصی برای شناخت زبان دراماتیک و مقایسه آن با زبان غیردراماتیک در نظر گرفته اند. براساس نتایج به دست آمده، کاربرد وجه پرسشی در متون دراماتیک نسبت به متون غیردراماتیک بیشتر است. زمان غالب در متون دراماتیک، «حال» است و بسامد وقوع آن به مراتب بیشتر از متون روایی است.
    کلید واژگان: دستور نقش گرای نظامبنیاد, وجه بند, زمانداری, متن دراماتیک, زبان دراماتیک, متون دراماتیک فارسی
    Raziyeh Gholipour Hafshejani *, Mohammad Dabir Moghaddam
    Halliday’s systemic functional grammar is one of the most important theories in text analysis and language cognition. Although all literary genres use language, the function of language in dramatic texts is different from the other genres. As drama and dramatic text are indispensable to literature, a more accurate understanding of dramatic language can be achieved by studying the language of dramatic texts within the framework of Halliday’s systemic functional grammar (SFG). The distinguishing features of dramatic language from non-dramatic one can be found by employing Halliday’s quantitative method, notably through interpersonal meta-function. In this study, the authors analyze the mood and tense in five famous contemporary Persian plays within the framework of SFG. We consider the frequency and percentage of the occurrence of mood types and finite forms in each play as a parameter for recognizing dramatic language and comparing it with non-dramatic language. According to the findings of this article, the use of interrogative mood in dramatic texts is more than non-dramatic texts, and the dominant tense in dramatic texts is present tense with a frequency much higher than narrative texts.
    Keywords: Systemic Functional Grammar, Mood of clause, Finite form, Dramatic text, Dramatic language, Persian Dramatic Texts
  • سروناز تربتی
    مقاله حاضر به بررسی نسبت رسانه و زبان می پردازد. این نسبت را می توان در قالب یک نسبت زبان شناختی و شناخت شناسی (epistemology) در نظر گرفت. رویکردی نیچه ای به زبان نشان می دهد که چگونه زبان از استعاره ها شکل گرفته و چگونه در حوزه شناخت شناسی، بنیاد فهم زبان را استعاره می سازد. استعاره در کاربرد ادبی، انتقال یک موضوع (یا پیام) به موضوع دیگری است که به ظاهر با موضوع اول مرتبط نیست، اما معنا و تجربه دیگری از آن را به دست می دهد. از سوی دیگر، با رویکردی مک لوهانی به رسانه، به سه سازه بنیادین رسانه اشاره می شود: انتقال، پیام (در قالب زبان گفتاری یا زبان تصویری) و معنا. وجود همین سه سازه بنیادین در یک ارتباط زبانی، نسبت زبان شناختی و شناخت شناسی زبان و رسانه را مشخص می سازد؛ از آنجا که هرگونه «ارتباط زبانی» از یک «پیام» تشکیل شده است که از فرستنده به گیرنده «منتقل» می شود و «معنای» نهایی را می سازد، می توان به این نتیجه دست یافت که بنیاد رسانه نیز چون بنیاد زبان بر استعاره است و به عبارت دیگر رسانه همان استعاره است.
    کلید واژگان: زبان, استعاره, رسانه, پیام, انتقال, معنا
    Sarvenaz Torbati
    This article investigates the relationship between media and language. This relationship can be considered linguistic and epistemological. On the one hand, adopting a Nietzschean approach to language, I have shown how language is made up of metaphors and how in an epistemological realm, metaphors form the basis of language understanding. Linguistically speaking, metaphor is the conveyance of one subject (or message) to another apparently unrelated subject or message. But this transmission provides a new meaning and experience out of the source subject. On the other hand, adopting a Mcluhanian approach to media, the author has pointed to three fundamental elements of medium: transmission, message (both visual language and verbal language), and meaning. These three elements in a linguistic communication, illustrate the linguistic and epistemological relationship between medium and language." linguistic communication" includes a message transmitted form a sender to a receiver in order to constitute the final meaning. Ilustrating this relationship, the author concludes that the basis of medium like that of language is metaphor. In other words, medium is the same as metaphor.
  • سعید ضرغامی، پروین بازقندی
    هدف پژوهش حاضر بررسی نقش فناوری اطلاعات در تربیت بر بنیاد واکاوی هستی شناسانه فناوری اطلاعات است. روش پژوهش نیز نمودشناسی هرمنوتیکی بوده است. در این پژوهش دگرگونی های هستی شناسانه ای که فناوری اطلاعات در تجربه جهان و به دنبال آن در قلمرو تربیت سبب می شود، شامل تغییر نقش بدن، فروریختن مرزهای مکانی وزمانی و گسترش ارتباط مجازی و امکان دسترسی به اطلاعات فناورانه، تبیین شده اند. سپس بر چنین بنیادی افق ها و تنگناهای حاصل از بهره گیری فناوری اطلاعات در فرایند تربیت بررسی شده است. بر بنیاد یافته های پژوهش و با پذیرش این که پرسش از چیستی و چرایی به پرسش از چگونگی بهره گیری از فناوری اطلاعات در فلمرو تربیت مقدم است، نتیجه شده است که گستره و حدود کاربرد فناوری اطلاعات در نسبت با هدف های زندگانی بشر در طول تاریخ همچون پرورش و ستایش آشکار می شود. در پایان نیز به برخی استلزام ها چون نقش تسهیلی فناوری اطلاعات در فرایند آموزش به جای نقش تولیدی، محدود کردن حوزه اثر فناوری اطلاعات در حد ابزار آموزش و بهره گیری از اطلاعات فناورانه در پیوند و همراه با دیگر گونه های اطلاعات بر بنیاد هدف های نهایی زندگانی آدمی، اشاره شده است.
    کلید واژگان: فناوری اطلاعات, فلسفه, هستی شناسی, تربیت
    Saeid Zarghami, Parvin Bazghandi
    This study investigates the why of Information Technology in the field of education according to the ontological inquiry. The methodology applied involves hermeneutic phenomenology. This study concerns the ontological changes that IT brings about in experiencing the universe and, following that, the field of education including changing the role of body in the process of education, fading the temporal and spatial borders away and expanding the virtual connection, and providing wide access to technological information. This ontological investigation in fact probes the horizons and barriers created by the application of IT in the field of education. As the results of the study indicate, and by admitting that inquiring the nature and reasons (what and why) behind using Informational Technology precedes questioning the manner of application in the field of education. The scope and borders of applying IT are defined in terms of humans’ life goals throughout the history, such as nurturing and worship. Finally, some of the entailments are mentioned such as the facilitative role of Information Technology in the process of education instead of a productive role, limiting the effects and application of Information to educational instrument and using IT along with other types of information in terms of human’s ultimate life goals.
    Keywords: Information Technology, Philosophy, Ontology, Education
  • مهرانگیز انورحقیقی*، فرزانه فرحزاد، حسین ملانظر

    کاربست رویکرد های جامعه شناختی در مطالعات ترجمه , پژوهشگران این حوزه را قادر به انتخاب روش های تحقیق نوینی نموده است که از طریق اعمال آن بتوانند مفاهیم جدید و نظریه های متفاوت و اختصاصی خود را خلق نمایند. چنین نظریه هایی , از طریق تعامل شخص محقق با افراد و جامعه آماری خود بدست می آید که حاصل تفسیر جهان اجتماعی و معانی تولید شده از طرف جامعه آماری در یک اتفاق اجتماعی از سوی پژوهشگر می باشد. روش داده بنیاد در انجام تحقیق در حوزه هایی که دانشی از فرایند های اجتماعی در آن اندک می باشد بسیار مناسب بوده ولیکن انتخاب روش داده بنیاد در مطالعات ترجمه اندک و در حوزه آموزش و تدریس ترجمه بسیار نادر است .با این حال این بدین معنا نیست که امکان کاربرد و عملیاتی شدن آن در حوزه ترجمه وجود ندارد. مباحث و تردید در کاربست روش داده بنیاد به لحاظ اعمال موشکافانه ودقیق قواعد و انظباط سخت پزوهشی در آن , پیوسته کار پژوهشگران نسبتا تازه کار در عرصه پژوهش های کیفی و استقرایی را دشوار کرده و موجبات سردرگمی آنها را فراهم نموده است.مفاله حاضر در وافع سعی دارد موضوعات اساسی - از قبیل کد گذاری و مفهوم سازی - در کاربست روش داده بنیاد را برای پژوهشگران کیفی در حوزه مطالعات ترجمه تبیین کند. همچنین نویسنده این مقاله سعی دارد با ارایه مواردی از تحقیق رساله دکتری خود در زمینه مفهوم سازی و تبدیل تجارب ترجمه آموزان دانشگاهی و فرایند کسب توانش از سوی آنها , مروری اجمالی بر فرایند انجام روش داده بنیاد داشته باشد. این مقاله حین ارایه تجارب و نظرات شخصی نگارنده , مناسبت, عملیاتی شدن و امکان کاربست آن روش در فرایند آموزش ترجمه را مورد بررسی قرارداده است.این مهم از طریق مطالعه عمیق ادبیات موجود و کلاسیک در عرصه روش داده بنیاد و تجربه عملی کاربست آن روش از سوی نگارنده در انجام پژوهش نظری انجام گرفته و نهایتا به تلفیق مفاهیمی انجامیده که در طول تحقیق ایجادشده و بشکل مدلی برای کسب توانش مترجم ظاهر شده است.

    کلید واژگان: روش داده بنیاد, نظام کدگذاری, مفهوم سازی نظری, توانش مترجم
    Mehrangiz Anvarhaghighi *, Farzaneh Farahzad, Hussein Mollanazar

    The development of sociological approach to the study of translation makes it possible for the researchers to adopt different methodology to develop new theoretical formulations and concepts. These formulations are arrived at through the interaction with those being studied through the interpretation of real social world and meanings of the participants involved in the translation/social event. Grounded Theory Methodology (GTM) is ideally suited to areas of research where there should be an understanding of the social processes at work. However, the adoption of Grounded Theory (GT) approach in translation studies and translation education is rare if not inapplicable. The debates and suspicions for using GT in terms of its rigor are continuously confusing those who are relatively new to qualitative inductive research. The data collection and sampling anddata analysis in this methodology require high levels of rigor and reflection on the part of the researchers whose previous experience, assumptions, and the manner of transcription and data elicitation are very important, but   are often neglected by some researchers.That is why the present paper tends to discuss some key arguable issues of undertaking and applying GT research for qualitative researchers in the area of translation. The paper provides a comprehensive review of GTM and its feasibility by demonstrating examples from a research project on constructing a model for developing translator competence. The project is part of the author’s doctoral study into conceptualizing the experience of the university students’ learning translation and their developing the translator competence. The present paper, however, intends to focus on the application and documentation of GTM in translation education.  A review of literature on GT and the author’s practical experience of undertaking an empirical study into discipline form the approach to addressing the issue.

    Keywords: : Grounded Theory Method, coding system, theoretical formulation, translator Competence
نکته:
  • از آنجا که گزینه «جستجوی دقیق» غیرفعال است همه کلمات به تنهایی جستجو و سپس با الگوهای استاندارد، رتبه‌ای بر حسب کلمات مورد نظر شما به هر نتیجه اختصاص داده شده‌است‌.
  • نتایج بر اساس میزان ارتباط مرتب شده‌اند و انتظار می‌رود نتایج اولیه به موضوع مورد نظر شما بیشتر نزدیک باشند. تغییر ترتیب نمایش به تاریخ در جستجوی چندکلمه چندان کاربردی نیست!
  • جستجوی عادی ابزار ساده‌ای است تا با درج هر کلمه یا عبارت، مرتبط ترین مطلب به شما نمایش داده‌شود. اگر هر شرطی برای جستجوی خود در نظر دارید لازم است از جستجوی پیشرفته استفاده کنید. برای نمونه اگر به دنبال نوشته‌های نویسنده خاصی هستید، یا می‌خواهید کلمات فقط در عنوان مطلب جستجو شود یا دوره زمانی خاصی مدنظر شماست حتما از جستجوی پیشرفته استفاده کنید تا نتایج مطلوب را ببینید.
در صورت تمایل نتایج را فیلتر کنید:
* با توجه به بالا بودن تعداد نتایج یافت‌شده، آمار تفکیکی نمایش داده نمی‌شود. بهتراست برای بهینه‌کردن نتایج، شرایط جستجو را تغییر دهید یا از فیلترهای زیر استفاده کنید.
* ممکن است برخی از فیلترهای زیر دربردارنده هیچ نتیجه‌ای نباشند.
نوع نشریه
اعتبار نشریه
زبان مطلب
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال