-
در مقاله حاضر تلاش شده به این سوال که «نگرش جوانان درباره ارزش های سیاسی انقلاب اسلامی چگونه است؟» پاسخ داده شود. به این منظور هفت ارزش سیاسی «پیوند دین و سیاست»، «آزادی»، «وحدت اسلامی»، «استقلال»، «تکلیف گرایی»، «استکبارستیزی» و «حمایت از مستضعفان» در جامعه آماری جوانان ساکن شهر اصفهان که بر اساس سرشماری سال 1395، 721004 نفر می باشند، با حجم نمونه 400 نفر مورد سنجش قرار گرفت. داده های تحقیق به روش پیمایشی و با ابزار پرسشنامه جمع آوری شد. نتایج پژوهش نشان داد 2/75 درصد پاسخگویان نسبت به ارزش سیاسی«تکلیف-گرایی»،5/73 درصد به «استقلال»، 5/65 درصد به «وحدت اسلامی»، 65 درصد به «استکبارستیزی»،5/63 درصد به «پیوند دین و سیاست»،5/55 درصد به «آزادی»،5/44 درصد به «حمایت از مستضعفین» دارای نگرش مثبت می باشند. در مجموع نگرش 8/64 درصد از پاسخگویان نسبت به ارزش های سیاسی انقلاب اسلامی، با چارچوب تعریف شده برای این ارزش ها در انقلاب اسلامی انطباق و نزدیکی بالایی دارد. بر مبنای یافته ها پیشنهاد می گردد تبیین اهمیت راهبردی ارزش حمایت از مسلمانان عراق، سوریه، لبنان و فلسطین در اولویت های سیاستگذاری فرهنگی و سیاسی مسیولان برای جوانان قرار گیرد.
کلید واژگان: ارزش, ارزش سیاسی, جوانان, انقلاب اسلامی, جوانان اصفهانیThe present article tries to ask the question "What is the attitude of young people about the political values of the Islamic Revolution?" To be answered. To this end, the seven political values of "linking religion and politics", "freedom", "Islamic unity", "independence", "conscientiousness", "anti-arrogance" and "supporting the oppressed" in the statistical community of young people living in Isfahan The basis of the 2016 census is 721,004 people, with a sample size of 400 people. Research data were collected by survey method and a questionnaire. The results showed that 75.2% of the respondents considered the political value of "duty-orientation", 73.5% to "independence", 65.5% to "Islamic unity", 65% to "arrogance", 63.5% to "Linking religion and politics", 55.5% have a positive attitude towards "freedom", 44.5% have a positive attitude towards "supporting the oppressed". Overall, the attitude of 64.8% of the respondents towards the political values of the Islamic Revolution is in line with the framework defined for these values in the Islamic Revolution. Based on the findings, it is suggested that explaining the strategic importance of supporting the Muslims of Iraq, Syria, Lebanon and Palestine be among the cultural and political policy priorities of the authorities for the youth.
Keywords: Value, Political Value, Youth, islamic revolution, Isfahan Youth -
تاریخ جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، شاهد قطع نامه های متعددی از سوی شورای امنیت است که به دلیل نادیده گرفتن حقوق ملت ایران موافقت مسیولان نظام جمهوری اسلامی را کسب نکرد اما به جهت شرایط زمانی و مفاد متفاوت قطع نامه 598، این قطعنامه پذیرفته شد. دست یابی به علل پذیرش قطع نامه از سوی امام (ره) و فهم راهبردهای سیاسی ایشان در آن زمان مبتنی بر شناخت الگوی سیاست خارجی مورد نظر ایشان است؛ ازاین رو تبیین اصول و مبانی سیاست خارجی حضرت امام (ره) از منظر فقه سیاسی اجتناب ناپذیر می نماید. پژوهش حاضر که به روش اسنادی-کتابخانه ای نگاشته شده و از نوع توصیفی-تحلیلی به روش کیفی است، به بررسی اصول و قواعد ثابتی که مبنای سیاست خارجی امام (ره) در پذیرش قطعنامه بوده، پرداخته است؛ در این راستا می توان به مواردی چون تکلیف گرایی و عمل به مقدورات، مصلحت اسلام و مسلمانان، گسترش نفوذ اسلام، نفی دخالت بیگانگان، تقدم اهم بر مهم، مشورت و رجوع به خبره و لزوم عمل به تعهد و پایبندی به قراردادهای بین المللی اشاره کرد.
کلید واژگان: قطع نامه 598, امام خمینی (ره), مصلحت, نفی سبیل, فقه سیاسیThe history of Iraq's imposed war against Iran has witnessed numerous resolutions from the Security Council, which did not get the approval of the officials of the Islamic Republic of Iran due to ignoring the rights of the Iranian people, but due to the time conditions and the different provisions of Resolution 598, this resolution was accepted. Achieving the reasons for the acceptance of the resolution by the Imam (RA) and understanding his political strategies at that time is based on knowing the model of foreign policy he intended; Therefore, it is inevitable to explain the principles and foundations of Imam's foreign policy from the point of view of political jurisprudence. The current research, which is written in a documentary-library method and is descriptive-analytical with a qualitative method, has investigated the fixed principles and rules that were the basis of the foreign policy of the Imam (RA) in accepting the resolution; In this regard, it is possible to point out such things as duty orientation and action to the best of one's ability, the expediency of Islam and Muslims, the expansion of the influence of Islam, the negation of foreign interference, prioritizing the most important over the important, consulting and referring to experts, and the need to act on commitments and adhere to international agreements.
Keywords: Resolution 598, Imam Khomeini (RA), expediency, Nafy sabil, Political Jurisprudence -
یکی از مسائل کنونی دولت اسلامی، رفع اختلافات بین المللی، از طریق مذاکره است. آنچه در این زمینه با خلا پژوهشی مواجه هستیم تبیین گستره مذاکره با دول غیرمسلمان و پایبندی به آن بر اساس مبانی و قواعد فقه است. در مقاله پیش رو با بهره گیری از روش تحلیلی و توصیفی، در صدد تبیین ماهیت و آثار اصول و قواعد فقه حاکم بر مذاکره، با تکیه بر دیدگاه تکلیف گرایانه بوده ایم. بر اساس یافته های تحقیق، در فقه امامیه نهاد مذاکره، جزو عناوین اولیه ضروری است نه ثانویه اضطراری. اصول و قواعد بنیادین فقهی مذاکره از جمله قاعده نفی تسلط و قاعده تناسب رفتاری، اصل عزت، حکمت و مصلحت عقلایی، حاکی از مذاکره فعال نه منفعل هستند. مذاکره فعال در دیدگاه تکلیف گرایانه ریشه دارد. بر مبنای این دیدگاه فقهی، برای تحقق عمل به تکلیف در شرایط ویژه مذاکره با دشمنان باید از سوی مذاکره کنندگان اسلامی، تاکتیک های منعطف و نرمی در فرآیند مذاکره اتخاذ شود تا دول غیرمسلمان نتوانند با طراحی وضعیتی، محدودیت ها و تحریم هایی را بر کشور اسلامی تحمیل کنند.کلید واژگان: اصول مذاکره, تکلیف گرایی, دیپلماسی, قواعد فقه, مذاکرهOne of the recurrent issues within Islamic government is the resolution of international conflicts via negotiations. Explanation of extra-religious negotiations'' scope and commitment and adherence to that based on jurisprudence's rules is one of the issues that is rarely researched. The objective of this study is to analyze jurisprudence upstream rules on extra-religious negotiations by relying on Imam Khomeini's duty-oriented perspective and using analytical-descriptive method. Extra-religious negotiation is a necessary primary concept, not a secondary emergency one. Jurisprudence upstream rules include denial of dominance and fitness of behavior rules, which are considered as the consequences of active, not passive negotiations. Active negotiations are rooted in Imam khomeini's duty-oriented perspectives and his lectures. He believed that religious provisions always hold, even if they contradict each other. Therefore, non-Muslim governments can't impose sanctions on Islamic governments within some proper situations. In addition, this study suggests that we should employ some flexible tactics for negotiations within critical circumstances.Keywords: negotiation, diplomacy, jurisprudence rules, negotiation principles, duty-orientation
-
نشریه سیاست متعالیه، پیاپی 42 (پاییز 1402)، صص 119 -134هدف پژوهش حاضر تبیین مولفه های سازنده هویت سیاسی از منظر نهج البلاغه است. هویت سیاسی یکی از مهم ترین مولفه های تشکیل نظام سیاسی و فصل تمایز کنشگری سیاسی «ما» در برابر «دیگران» است. از نظر فلاسفه، هویت اساسا وجود خارجی ندارد، بلکه امری است که ساخته می شود و سپس مبنای عمل و رفتار قرار می گیرد، اما از نگاه سیاسی هویت امری است که «ما» را از «دیگران» متفاوت می کند. در واقع هویت سیاسی شامل پاسخ به دو سوال مهم است: من که هستم؟ و من که نیستم؟ پاسخ به این سوال ها موجب تمایز بین «ما» و «دیگر» هویت های موجود در اطراف ما می شود. با رحلت پیامبر(ص) و آغاز دوران خلافت خلفای سه گانه، مبانی هویت سیاسی الهی به حاشیه رانده شد و پس از آغاز دوران حکومت حضرت علی(ع)، با مجاهدت آن حضرت، مبانی هویت سیاسی الهی مجددا در متن روش سیاسی و حکومتی ایشان قرار گرفت. بنابراین، مطالعه هویت سیاسی الهی نیازمند شناخت مولفه های آن از منظر نهج البلاغه است. این پژوهش با تمرکز بر اهمیت هویت سیاسی به دنبال پاسخ به این پرسش است که مولفه های سازنده هویت سیاسی از منظر نهج البلاغه کدامند؟ روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی، با تکیه بر تحلیل محتوای مضامین نهج البلاغه است. نتایج نشان داد که خدامحوری، تکلیف گرایی، ظلم ستیزی، مشارکت مردم و عدالت ورزی، مولفه های مد نظر نهج البلاغه هستند که پیامدهای به کارگیری آنها در نظام سیاسی علوی، تاکید بر سرچشمه گرفتن قدرت از منبع لایزال الهی، توام بودن حق و تکلیف در نظام سیاسی، مقابله با هرگونه آثار ظلم، اتکاء به رای و نظر مردم و اجرای کامل عدالت در عالی ترین مراتب آن می باشد. بنابراین، حاکمان جامعه اسلامی باید در راستای حفظ هویت اسلامی جامعه ضمن تاکید بر مولفه های فوق، در راستای آگاهی بخشی و گسترش آن در سطح جامعه جدیت لازم را داشته باشند، تا جامعه به آرمان های مطلوب و مورد نظر ارزش های اسلامی هرچه بیشتر نزدیک شود. این مسیر به وسیله فراگرد جامعه پذیری سیاسی صحیح و در یک فرایند گام به گام، با طراحی چارچوبی روشن و دقیق توسط نخبگان و متخصصان متعهد، در دسترس قرار خواهد گرفت.کلید واژگان: هویت سیاسی, حضرت علی(ع), نهج البلاغه, مشارکت مردم, عدالت, ظلم ستیزیExposition of the Constituent Elements of Political Identity from the Perspective of Nahj al-BalaghaThe aim of the present study is to elucidate the constituent elements of political identity from the perspective of Nahj al-Balagha. Political identity is one of the most important components of forming a political system and distinguishing the political agency of "us" from "others." Philosophically, identity does not inherently exist but is constructed as the basis for action and behavior. However, politically, identity distinguishes "us" from "others." Political identity involves answering two critical questions: Who am I? and Who am I not? The answers to these questions lead to the differentiation between our identities. With the passing of the Prophet (PBUH) and the beginning of the era of the three caliphs, the foundations of divine political identity were marginalized. However, with the advent of the rule of Imam Ali (AS), through his struggles, the foundations of divine political identity were once again incorporated into his political and governmental framework. Therefore, the study of divine political identity necessitates understanding its constituent elements from the perspective of Nahj al-Balagha. This research, focusing on the importance of political identity, seeks to answer the question: What are the constituent elements of political identity from the perspective of Nahj al-Balagha? The research method is descriptive-analytical, analyzing the content of Nahj al-Balagha's themes. The results indicate that selflessness, duty orientation, opposition to oppression, people's participation, and justice are the main elements considered by Nahj al-Balagha. The implications of employing these elements in the Alawi political system include emphasizing the derivation of power from the eternal divine source, the inseparability of rights and duties in the political system, confronting any form of oppression, relying on the votes and opinions of the people, and implementing complete justice at its highest levels. Therefore, the rulers of the Islamic community must, in line with preserving the Islamic identity of society, emphasize these elements and earnestly endeavor to raise awareness and expand them throughout society so that society becomes increasingly closer to the desired ideals and Islamic values. This path will be accessible through proper political inclusiveness and a step-by-step process, with the design of a clear and precise framework by committed elites and experts.Keywords: Political Identity, Imam Ali (AS), Nahj al-Balagha, People's Participation, Justice, Opposition to Oppression
-
در این مقاله آرای سامویل آیزنشتاد در شرح ظهور بینش های متعالی در ادیان عصر محوری، به روش توصیفی-تحلیلی بررسی شده است. آیزنشتاد مهم ترین دگرگونی دینی در عصر محوری را ظهور بینش های متعالی در ادیان یهودی، کنفوسیوسی، هندویی و بودایی می داند. بنا به ارزیابی های او، بینش های متعالی ناظر به تمایز میان دو عرصه نظم متعالی (پالوده) و نظم دنیوی (آلوده) بودند و کوشش برای رفع تنش میان آن ها منجر به نهادینه شدن چند جهت گیری مختلف در ادیان عصر محوری شد: جهت گیری این جهانی (انجام درست امورات دنیوی) در دین کنفوسیوسی؛ جهت گیری آن جهانی (کناره گیری از امور دنیوی به منظور رستگاری) در ادیان هندویی و بودایی؛ جهت گیری توامان این جهانی و آن جهانی (قوانین شریعت مدار، جهت گیری نیایشی، دستورالعمل های آیینی و منهیات اخلاقی) در دین یهودی. در نظر آیزنشتاد نهادینه شدن این رویکردها منجر به بازسازی نظام دنیوی در برخی جنبه ها شد: پدیدارشدن حاکمان سکولار که در برابر نظام متعالی پاسخگو و در برابر اعمالشان مسوول بودند؛ و مجزاشدن هویت جمعی مبتنی بر تقدس از هویت های مبتنی بر مدنیت و خاستگاه مجزا.کلید واژگان: عصر محوری, بینش های متعالی, رستگاری, ماکس وبر, هویت جمعی, حاکمان سکولارIn this paper, the views of Shmuel Eisenstadt about the emergence of transcendental visions in the religions of axial age are analyzed in a descriptive-analytic method. Eisenstadt considers the most important religious transformation of the axial age to be the emergence of transcendental visions in Judaism, Confucianism, Hinduism, and Buddhism. In his analysis, transcendental visions distinguished between two realms of transcendental order (refined) and mundane order (polluted), and all attempts for the resolution of the tension between transcendental order and mundane order led to the institutionalization of some different orientations in axial age religions: this-worldly orientation (proper performance of worldly duties) in Confucianism; other-worldly orientation (act of renunciation) in Hinduism and Buddhism; and combination of this and other-worldly orientations (legal rules, cultic orientation, ritual prescriptions and ethical injunctions) in Judaism. In Eisenstadt's viewpoint, the institutionalization of these orientations led to the reconstruction of mundane order in some aspects: Appearance of secular rulers who were partially responsive to the transcendental order; and the separation of collective identity based on sacredness from the other types of collective identities based on civility and primordiality.Keywords: axial age, transcendental visions, Salvation, Max Weber, collective identity, secular rulers
-
یکی از مباحث مهم در حوزه ی فقه پژوهی که قاعده ملازمه در آن نقش به سزایی ایفا می کند «تکالیف زوجین» است.هدف این نوشتار،تبیین ملازمه ی تکالیف زوجین بر اساس اخلاق و سبک زندگی اسلامی می باشد که با استناد به آیات و روایات و بهره گیری از آنها و مواد قانونی و طرح دیدگاه های فقهی-حقوقی، پژوهش حاضر به روش توصیفی-تحلیلی به این مهم پرداخته است؛بنابراین، از دستاورد های آن می توان به تقدم اخلاق برقانون در روابط زوجین،انتساب سرپرستی خانواده به مرد، واگذاری مدیریت داخلی منزل به زن، ملازمه ی اخلاق مداری در تکالیف زوجین با رعایت اصل«حسن معاشرت»در نفقه،مهریه،اجرت شیردهی،روابط جنسی و انحلال ازدواج اشاره کرد.
کلید واژگان: ملازمه, تکالیف زوجین, اخلاق, سبک زندگی اسلامیThe Role of the Law In the Duties of Couples with Emphasis on Moral Principles and Islamic LifestyleOne of the important topics in the field of jurisprudence in which the rule of attachment plays an important role is "the duties of couples". Narrations and their use and legal materials and the design of jurisprudential-legal perspectives, the present study has dealt with this important in a descriptive-analytical manner; The man mentioned the handing over of the internal management of the house to the wife, the moral orientation in the duties of the couple, observing the principle of "good fellowship" in alimony, dowry, breastfeeding wages, sexual relations and dissolution of marriage.
Keywords: Concomitant, Couple’s Homework, Ethics, Islamic Lifestyle -
هدف پژوهش، بررسی رابطه میزان عمل به باورهای دینی و جهت گیری مذهبی، با شادکامی در دانشجویان دختر بود. برای دستیابی به اهداف پژوهش، 247 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه های دولتی تهران، با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. هر دانشجو پرسش نامه شادکامی آکسفورد، جهت گیری مذهبی آلپورت و راس و عمل به باورهای دینی (معبد 1) را تکمیل کرد. بررسی رابط متغیرها با ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین شادکامی و میزان عمل به باورهای دینی و تمامی خرده آزمون های آن، بین شادکامی و جهت گیری مذهبی درونی، رابطه مثبت و معنی داری و بین شادکامی و جهت گیری مذهبی بیرونی، رابطه منفی و معنی دار وجود دارد. در تحلیل رگرسیون چندمتغیری، به روش ورود فقط خرده آزمون های عمل به واجبات با شادکامی رابطه مثبت و عمل به فعالیت های مذهبی با شادکامی رابطه منفی داشتند. به نظر می رسد، مذهب احساس معنی دار بودن زندگی را به انسان داده و مروج زندگی سالم است.
کلید واژگان: عمل به باورهای دینی, جهت گیری مذهبی, شادکامیThe aim of this research is to investigate the relationship of adherence to religious beliefs and religious orientation with happiness among female students. To achieve the research purpose, 247 female students were chosen from the public universities in Tehran on the basis of the common sampling method. Every student completed Oxford questionnaire about happiness, religious orientation of Allport and Ross and adherence to the religious beliefs (temple 1). An investigation of the relationship between the variables and Pearson correlation coefficient shows that there is a positive and meaningful relation between happiness and degree of adherence to religious beliefs and all their tests and between happiness and inner religious orientation and that there is a negative and meaningful relation between happiness and outer religious orientation. The multi variate regression analysis based on inter method, shows that the mini tests performing duties has a positive relationship and adherence to religious activities has a negative relationship with happiness. It seems that religion gives meaning to man’s life and directs him towards an agreeable life.Keywords: adherence to religious beliefs, religious orientation, happiness -
اگر طراحی و تحقق «الگوی اسلامی ایرانی معماری» به عنوان افق نهایی معماری کشورمان در نظر گرفته شود؛ هدف این نوشتار طراحی چهارچوبی برای فناوری در منظومه حکمت اسلامی است. به همین منظور، نخست سعی شده که جایگاه دین در حوزه ی فلسفه ی تکنولوژی بطور کلی تبیین گردیده و سپس دو رویکرد «مهندسی و علوم انسانی» به فناوری بررسی شود؛ در مرحله ی بعد نسبت کلی فلسفه ی تکنولوژی با اسلام را بررسی نموده و در بخش سوم تلاش شده بر اساس آموزه های حکمت اسلامی چهارچوبی برای فناوری اسلامی تبیین و مدلسازی شود که دارای چهار شاخصه ی «توحیدنگر، کمال گرا، تکلیف محور و اجتهادی» است که طی چهار مرحله ی اجتهاد تخصصی بر علت های چهارگانه معماری اثر گذاشته و در نهایت موجب شکوفایی چهار عامل مرتبط با معماری در یک پروژه می شوند. به نظر می رسد بتوان مبتنی بر این مبانی مقدماتی، اصولی برای طراحی و معیارهایی برای ارزیابی فناوری اسلامی در معماری در اختیار داشت که می تواند به عنوان نقطه ی آغاز مناسبی برای تدوین ساختار و محتوای مناسب درس مزبور بوده و گامی در جهت طراحی «الگوی اسلامی ایرانی معماری» باشد.
کلید واژگان: فناوری معماری, اسلام, کمال محور, تکلیف گرا, اجتهادی, حدود و حقوق الهی“Islamic-Iranian Model of Architecture” is the strategic scape proposed for future of architecture of Iran. So guiding higher education courses towards this goal could be seen as their mission. In this respect and among architectural graduation courses the course of “architectural technology” has the potential to take leading place because it is attached directly to institute of technology as progressive force of the world today. But this may be its weakness as well as the technology tends to deny any locality in its nature. In its syllabus the current architectural technology course has been ill-attached to cultural priorities. So most recently a two-credit unit is added to its content called “Wisdom of art and technology in architecture”. It seems that the main mission of this class is to describe the technology from the view point of Islamic Wisdom so that prepare an appropriate theoretical stand for architectural technology students. This article is aimed to draw a conceptual framework for technology within Islamic system of world-view.
So at first it is tried to locate religious view amongst context of philosophy of technology. In this respect the four-part categorization of Carl Mitcham is taken as main framework of discussion where technology is seen from four directions: physical products, types of knowledge, forms of procedures and goals. He makes a differentiation between religious technology, craft technology and scientific ones. To make a proper relation between Islamic views and current philosophy of technology another division of Mitcham is also taken into account: humanities views versus engineering ones. Humanities philosophy of technology refers to those attempts of philosophers who try to make descriptive insights to essential qualities of man-made tools so the traditional branch of Hikmat (philosophic work of Muslims) can be interpreted as a kind of engineering philosophy of technology. These philosophic analyses try to make a spectrum of creative force from God to human and describe why all man-made world is related to unity of the world. There is no obvious critical debate among traditional philosophic works of Muslims. Three subdivision here are Mash’a’ philosophy of Farabi and Ibn-e-Sina, Ishraq of Sohravardi and the composite reading of Molla Sadra that their influences on debate of technic are respectively considered in Ehsa-o-loloom (Farabi), FotovvatNames (unknown authors) and Resaleh-Senaeieh (Mirfendereski). The critical stand point of humanities branch could be traced among some current attempts of Islamic intellectuals who are originally affected by western critical views. These works are categorized in three groups: social oriented ones are those who see some weakness in Islamic society relation with new technology but put the blame on Muslims’ social approach not modern technology. The so-called Islamic enlightment throughout 150 recent years pursued this way. Among this group Ali Shariati’s thesis of four human’s prison is studied here. The second approach that could be called new-realism that is affected originally by works of Islamic cleric Allame Tabatabaii and then rational positivism of Poper is mainly known with name of Abdolkarim Soroosh who after a modest criticizing of modern technology without denying its positive effects, puts self-protection and independent will towards non-consumerism society as main tool for damping negative effects of new technology. The third approach is a Heideggerian one merged with intuitive school of Sohravardi and Ibn Arabi. Its proactive leader was seyyed Ahmad Fardid and until now has its own followers. In terms of technology this approach is more Heideggerian than Islamic and sees the rescue from evil force of modern technology unavailable unless a great change occurs in in human ontological world.
All six approach described here have some basic weaknesses for current situation either from descriptive view or from critical perspective especially in terms of architectural technology problems. So a new approach is designated here that looks for a fundamental map of relation of three major players: Islam, Human and Technology. Three keywords are used to reach to a basic platform for the debate: humanized Idealism (Kamal), ethical duty orientation (Taklif) and intellectual religious scrutiny (Ejtehad). The first term (Kamal) makes the main criteria of human change in the natural world and describes why the God (Allah) not only allowed the mankind to make changes in nature but also wanted him to do so. But Kamal is at the same time a restrictive term in Quranic view because it makes dependence among all creatures so that the growth of them is linked to each other. This semi ethical meaning of Kamal is strengthen by more ethical concept of Taklif. Taklif in Islamic context in contrast to Kantian sample is not an ultra-real one but is a deep real and objective phenomena that draws brilliant lines between various rights and duties of not only humans but also all creatures. Here four basic types of Taklif in Islamic view are used to make the main model of ethical evaluation of technology that are four responsibility of human: responsibility for Allah, for the self, for the others and for the environment. Each of them has its own content in Islamic context and has a specific relation with technology that makes them very appropriate for the aimed model-making. Here otherness of every four is considered priory to unity of the “I” and them. So the responsibility is definable and evaluable. Finally this new approach is summarized in a table that can be used for weighting technological inventions in architecture.This table views every technological changes from to basic point:1. If the technology is harmful for any of the for basic rights.
2. Whether it is generative for the four human relations or not. All evaluations are linked to the Islamic life style but the models of this text can be seen as independent from Islamic context as well.
Keywords: Architectural Technology, Islam, humanized Idealism (Kamal), ethical duty orientation (Taklif), intellectual religious scrutiny (Ejtehad) -
هدف پژوهش حاضر ساخت و اعتباریابی مقیاسی برای اندازه گیری میزان وظیفه شناسی سازمانی کارکنان و کارمندان سازمان ها و مراکز گوناگون بر اساس ویژگی های فرهنگی ایران بود. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از حیث روش در زمینه طرح های غیرتجربی و از نوع ساخت آزمون است. نمونه پژوهش 1176 نفر از کارمندان بانک مسکن در سراسر کشور ایران بودند. برای تحلیل داده های پژوهش، ضریب همبستگی پیرسون، آزمون های کرویت بارتلت، کفایت نمونه برداری (KMO)، آلفای کرونباخ، تحلیل عاملی اکتشافی با چرخش واریماکس با نرم افزار SPSS به کار برده شد. یافته ها نشان داد آزمون وظیفه شناسی ساخته شده سه عامل مسئولیت پذیری، انتظارات سطح بالا، و ارزیابی شخصی را می سنجد. پایایی پرسشنامه با روش آلفای کرونباخ 81/0 بود. در کنار آن، داده ها نشان داد آزمون وظیفه شناسی همبستگی بالایی با خدمت رسانی دارد. با توجه به میزان پایایی و روایی به دست آمده از پرسشنامه اندازه گیری وظیفه شناسی ابزاری مناسب به شمار می رود.کلید واژگان: پایایی, خدمت رسانی, روایی, وظیفه شناسی سازمانیIn this study, the authors report on constructing an organizational dutifulness test and its relation to service-orientation. The authors describe the development of the dutifulness scale and present data on reliability, content, and structural validity of dutifulness test scores in samples of Iranian workers. After confirming the content validity, the final 20-item questionnaire was given to 1176 responders. Service-orientation test was also given to them. The factor analysis findings show that the test measures three factors naming: responsibility, high expectations, and self-evaluation. Besides, the test has a high meaningful correlation with a service-orientation test as an estimate of criterion validity. The dutifulness test reliability was 0.81 by using Cronbach's alpha coefficients. Moreover, the test mean and standard deviation were 87.17 and 14.03. Generally, the results show that dutifulness test is a valid and reliable test for measuring the range of the focus that people have on their duties and responsibilities, especially in working situations.Keywords: Organizational Dutifulness, Service-Orientation, validity, Reliability
-
زمینه و هدفپرستاری یکی از مشاغلی است که به دلیل فشار زیاد شغلی، نوبت های کاری شبانه، سختی کار و... با استرس و فشار روانی همراه بوده و وظایف آن همواره با مسائل اخلاقی آمیخته است. پژوهش حاضر با هدف تعیین ارتباط تعهد سازمانی، رضایت شغلی و جهت گیری اجتماعی با رفتار اخلاقی پرستاران انجام شده است.مواد و روش هاپژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی تحلیلی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل همه پرستاران شاغل در بیمارستان های شهید مفتح و پانزده خرداد شهر ورامین در سال 1394 بودند که از میان آنان 120 پرستار بر اساس معیار های ورود به مطالعه به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. آزمودنی ها علاوه بر پاسخگویی به سوال های مربوط به متغیرهای جمعیت شناختی، پرسشنامه های استانداردشده تعهد سازمانی، رضایت شغلی، جهت گیری اجتماعی و رفتار اخلاقی را تکمیل کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS 19 استفاده شد.
ملاحظات اخلاقی: پس از بیان اهداف پژوهش، تاکید بر محرمانه ماندن اطلاعات و جلب رضایت کتبی پرستاران جهت شرکت در پژوهش، پرسشنامه ها جهت تکمیل توزیع گردید. همچنین جمع آوری داده ها توسط افراد همجنس با پرستاران صورت گرفت.یافته هادر این پژوهش 120 پرستار (78 زن و 42 مرد) با میانگین و انحراف معیار سنی 4/39±32/67 شرکت داشتند. میانگین و انحراف معیار تعهد سازمانی 13/50±60/66، رضایت شغلی 28/52±142/20، جهت گیری اجتماعی 19/38±83/54 و رفتار اخلاقی 10/09±53/67 بود. تعهد سازمانی (0/571=r)، رضایت شغلی (0/438=r) و جهت گیری اجتماعی (0/295=r) با رفتار اخلاقی پرستاران ارتباط مثبت و معنی دار داشتند. همچنین تعهد سازمانی با رضایت شغلی پرستاران و رضایت شغلی با جهت گیری اجتماعی پرستاران ارتباط مثبت و معنادار داشت (0/01>p). متغیرهای تعهد سازمانی، رضایت شغلی و جهت گیری اجتماعی توانستند 52/7 درصد از تغییرات رفتار اخلاقی پرستاران را پیش بینی کنند. با توجه به بتای استاندارد متغیرها می توان گفت در این پیش بینی سهم تعهد سازمانی از رضایت شغلی و جهت گیری اجتماعی بیشتر بود.نتیجه گیرینظر به وجود ارتباط مثبت و معنی دار بین متغیرهای پیش بین با رفتار اخلاقی، برگزاری کارگاه های آموزشی مناسب توصیه می گردد.کلید واژگان: تعهد اجتماعی, رضایت شغلی, جهت گیری اجتماعی, رفتار اخلاقی, پرستاریBackground And AimNursing due to its demand to work under high pressure, night shifts, deal with difficulties and other reasons has always been associated with stress and mental pressure, and its duties have always been intertwined with moral issues. Therefore, this study aimed to determine the relationship be tween organizational commitment, job satisfaction and social orientation, and moral behavior of the nurses w orking in hospitals in Varamin.Materials And MethodsThe present research was a correlational descriptive study. The study population consisted of all nurses working in Shahid Mofatteh and 15-e-Khordad hospitals in the city of Varamin in 2015, out of which 120 nurses were randomly selected .T he participants answered the questions regarding demographic variables, and completed the standardized questi onnaires of organizational commitment, job satisfaction, social orientation, and moral behavior. The data were analyzed by using SPSS s tatistical software version 19.
Ethical Considerations: After presenting the research objectives, emphasizing the anonymi ty of questionnaires and confidentiality of personal information, and getting a written informed consent, the questionnaires were handed to the participants. Data collection was conducted by people of the same sex as nurses.
Findings: A total of 120 nurse (78 females and 42 males) with a mean and standard deviation of 32.67±4.39 years participated in this study. Mean and standard deviations were 60.66±13.50 for organizational commitment, 142.20±28.52 for job satisfaction, 83.58±19.38 for social orientation, and 53.67±10.09 for moral behavior. Organizational commitment (r=0.5 71), job satisfaction (r=0.438) and social orientation (r=0.295) presented a significant positive relationship with the moral behavior of the nurses. Moreover, there was a significant pos itive correlation between organizational commitment and nurses job satisfaction, and also between job satisfaction and the nurses social orientation (P≤0.01). O rganizational commitment, job satisfaction and social orientation could significantly predict 52.7 percent of the nurses moral behavioral changes. According to the standard beta of the variable, it can be stated that organizational commitment had a greater contribution than job satisfaction and social orientation in the predictions.ConclusionRe gard ing the positive significant relationship between the predicting variables and moral behavior of the nurses, running appropriate workshops is recommended.Keywords: Organizational Commitment, Job Satisfaction, Social Orientation, Moral Behavior, Nursing
-
از آنجا که گزینه «جستجوی دقیق» غیرفعال است همه کلمات به تنهایی جستجو و سپس با الگوهای استاندارد، رتبهای بر حسب کلمات مورد نظر شما به هر نتیجه اختصاص داده شدهاست.
- نتایج بر اساس میزان ارتباط مرتب شدهاند و انتظار میرود نتایج اولیه به موضوع مورد نظر شما بیشتر نزدیک باشند. تغییر ترتیب نمایش به تاریخ در جستجوی چندکلمه چندان کاربردی نیست!
- جستجوی عادی ابزار سادهای است تا با درج هر کلمه یا عبارت، مرتبط ترین مطلب به شما نمایش دادهشود. اگر هر شرطی برای جستجوی خود در نظر دارید لازم است از جستجوی پیشرفته استفاده کنید. برای نمونه اگر به دنبال نوشتههای نویسنده خاصی هستید، یا میخواهید کلمات فقط در عنوان مطلب جستجو شود یا دوره زمانی خاصی مدنظر شماست حتما از جستجوی پیشرفته استفاده کنید تا نتایج مطلوب را ببینید.
* ممکن است برخی از فیلترهای زیر دربردارنده هیچ نتیجهای نباشند.
-
معتبرحذف فیلتر