به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

آسیه عباسی

  • لیدا کلهری ندرآبادی*، روشنک علی اکبری صبا، آسیه عباسی

    آمارگیری هزینه و درآمد خانوار یکی از مهم ترین آمارگیری های مرکز آمار ایران است که پارامترهای اصلی آن همبسته فضایی هستند.وقتی همبستگی فضایی میان واحدهای جامعه وجود دارد، انتخاب نمونه های مستقل به روش کلاسیک به دلیل برقرار نبودن شرط استقلال واحدهای جامعه با چالش های بسیاری مواجه است. استفاده از نمونه گیری فضایی راه حلی برای مواجه با این مشکل است. به کارگیری نمونه گیری فضایی  به دلیل دسترسی نداشتن به چارچوب مناسب، در آمار رسمی کمتر مورد توجه واقع شده است. در این مقاله یک روش طرح مبنای مدل یار  برای طبقه بندی بهینه فضایی جامعه هدف مرور می شود.  در حال حاضر اطلاعات مکانی واحدهای جامعه در چارچوب نمونه گیری  آمارگیری  هزینه و درآمد  وجود ندارد، اما  دسترسی به اطلاعات مکانی برخی از واحدهای نمونه توسط مرکز آمار ایران برای این مطالعه محقق شده است.   تولید داده های مکانی یکی از مولفه های اصلی در مدرن سازی نظام آماری است و مورد توجه مرکز آمار ایران قرار دارد. بنابراین در این مقاله با شبیه سازی چارچوب  فضایی نمونه گیری بر اساس الگوی داده های هزینه و درآمد، کاربست طبقه بندی بهینه فضایی بر اساس فاصله تعمیم یافته با استفاده از خطای پیشگویی انجام می شود. نتایج  نشان دهنده افزایش کارایی روش نمونه گیری با  این طبقه بندی در مقایسه با نمونه گیری تصادفی ساده در سطح نواحی جغرافیایی است. همچنین نتایج شبیه سازی  با مشبکه هایی با اندازه های مختلف و میزان همبستگی متفاوت حاکی از کارایی این روش در مقایسه با روش فعلی آمارگیری هزینه و درآمد است.

    کلید واژگان: طبقه بندی فضایی, فاصله تعمیم یافته, آمارگیری هزینه و درآمد خانوار
    Lida Kalhori*, Roshanak Aliakbari Saba, Asiyeh Abbasi

    Household Income and Expenditure Survey (HEIS) is one of the most important surveys of the Statistical Center of Iran, the main parameters of which are spatially correlated. When there is a spatial correlation between the units of population, the classical way of selecting independent sampling units is challenging due to the lack of basic condition for the independence. Using spatial sampling is a solution to encounter this problem. Implementation of spatial sampling has received less attention in official statistics due to the lack of access to a suitable framework. In this paper we review a design-based model assisted method for optimal spatial stratification of the target population.  At present, spatial information of  population units are not available in the framework of HEIS, but access to spatial information of some sample units has been achieved by the Statistical Center of Iran for this study. The production of spatial data is one of the main components in the modernization of the statistical system which is considered by  Statistical Center of Iran.  In this paper, the sampling frame is simulated based on the HEIS data and then application of optimal spatial stratification based on a generalized distance is performed. The results demonstrate an increase in the efficiency of the mentioned sampling method compared to simple random sampling at the level of geographical areas. Also, simulation of grids with different sizes  and  correlations  reflects the better performance of this method compared to the current method of HEIS.

    Keywords: Spatial Stratification, Generalized Distance, Household Expenditure, Income Survey
  • مصطفی بابایی، احمد عبدی*، اسیه عباسی، جواد مهربانی
    مقدمه و هدف

    افزایش سن و اضافه وزن با افزایش در شاخص های فشار اکسایشی همراه است. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر مکمل اسپیرولینا (SP) همراه با تمرین هوازی (AT) بر فشار اکسایشی در مردان مسن دارای اضافه وزن بود.

    مواد و وروش ها

    در این مطالعه کارآزمایی بالینی، 32 نفر مرد مسن دارای اضافه وزن شهر بندر انزلی انتخاب (سن 82/4 ± 41/57 سال، شاخص توده بدنی 21/2 ± 88/27 کیلوگرم بر متر مربع) و به طور تصادفی به چهار گروه اضافه وزن (OW)، اضافه وزن-تمرین (OWAT)، اضافه وزن-اسپیرولینا (OWSP) و اضافه وزن-تمرین-اسپیرولینا (OWATSP) تقسیم شدند. به گروه های OWSP و OWATSP روزانه 2 عدد قرص 500 میلی گرمی SP در صبح و عصر داده شد. گروه های تمرین به مدت هشت هفته، هر هفته پنج جلسه در برنامه تمرینی هوازی (با شدت 65 تا 85 درصد حداکثر ضربان قلب، 40 دقیقه) شرکت کردند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس در سطح معنی داری 05/0 <p تحلیل شد.

    نتایج

    نشان داده شده که AT و SP باعث افزایش معنی دار در SOD (001/0P= و 011/0P=)، GPX (0001/0P= و 0001/0P=) و CAT (023/0P= و 008/0P=) شد. همچنین مداخله همزمان AT و SP، اثر مثبت و تقویتی بر افزایش SOD (0001/0P=)، GPX (0001/0P=) و CAT (0001/0P=) داشت. MDA نیز در گروه های OWAT (001/0P=)، OWSP (001/0P=) و OWATSP (0001/0P=) کاهش معنی داری داشت.

    نتیجه گیری

    AT و SP با تاثیر بر سطوح سرمی SOD، GPX، CAT و MDA باعث بهبود فشار اکسایشی در مردان دارای اضافه وزن می شود. با وجود این، اثر ترکیب تمرین و مکمل بیشتر بود.

    کلید واژگان: فعالیت ورزشی, اسپرولینا, فشار اکسایشی و اضافه وزن
    Mostafa Babaei, Ahmad Abdi *, Asieh Abbassi Daloii, Javad Mehrabani
    Background

    Aging and overweight are associated with an increase in oxidative stress indices. The aim of this study was to evaluate the effect of Spirulina supplementation (SP) with aerobic exercise (AT) on oxidative stress in overweight elderly men.

    Methods

    In this clinical trial study, 40 overweight adult men (age 57.41±4.82 years, Body mass index: BMI 27.88±2.21 kg/m2) were selected from Bandar-e-Anzali and randomly allocated into four groups; including Overweight (OW), Overweight-Aerobic Training (OWAT), Overweight-Spirulina (OWSP) and Overweight-Aerobic Training -Spirulina (OWATSP). The OWSP and OWATSP groups were provided with two 500 mg SP tablets daily in the morning and evening. Training groups participated in an aerobic exercise program for eight weeks, five sessions per week (with an intensity of 65 to 85% of peak heart rate, 40 minutes). Data were analyzed using ANCOVA at a significance level of P<0.05.

    Results

    It was shown that AT and SP increased SOD (P=0.001 and P=0.011), GPX (P=0.0001 and P=0.0001) and CAT (P=0.005 and P=0.018). Simultaneous intervention of AT and SP also had a positive and strengthening effect on increasing SOD (P=0.00001), GPX (P=0.00001) and CAT (P=0.0001). MDA also had a significant decrease in OWAT (P = 0.001), OWSP (P = 0.001) and OWATSP (P = 0.0001) groups.

    Conclusion

    AT and SP could improve the oxidative stress in overweight adult men, by altering the levels of SOD, GPX, CAT and MDA. Nevertheless, the effect of the combination of exercise and supplementation was greater.

    Keywords: Exercise, Spirulina, Oxidative Stress, Overweight
  • صدیقه جلوه قاضیانی، آسیه عباسی*، علیرضا براری، ایوب سعیدی
    سابقه و هدف

    هدف از تحقیق حاضر، بررسی پاسخ سایتوکاین های مشتق از بافت چربی (CTRP3 و CTRP5) به تمرین مقاومتی با شدت های مختلف در مردان چاق بود.

    مواد و روش ها

    44 مرد چاق به صورت تصادفی در 4 گروه 11 نفری کنترل، تمرین با شدت کم، تمرین با شدت متوسط و تمرین با شدت بالا قرار گرفتند. برنامه تمرینی شامل تمرین اینتروال مقاومتی بود که در شدت های مختلف انجام شد. اولین نمونه خونی 72 ساعت قبل و دومین نمونه 72 ساعت بعد از دوره تمرینی دوازده هفته ای از ورید بازویی دست راست آزمودنی ها گرفته شد. در راستای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس، t همبسته و تست تعقیبی توکی در سطح معناداری 0/05>P استفاده گردید.   

    نتایج

    سطوح CTRP3 و CTRP5 در گروه های تمرینی در مقایسه با گروه کنترل تفاوت معناداری داشت (به ترتیب 0/001>P و 0/001>P). نتایج آزمون تعقیبی نشان داد که سطوح CTRP3 و CTRP5 در گروه های تمرینی در مقایسه با گروه کنترل افزایش معناداری داشت. بین گروه های تمرین با شدت کم و متوسط با گروه تمرین با شدت زیاد تفاوت معناداری وجود داشت (به ترتیب 0/001>P و 0/001>P) و بین گروه های تمرین با شدت کم با گروه تمرین با شدت زیاد تفاوت معناداری وجود داشت (0/028=P).

    نتیجه گیری

    نتایج تحقیق حاضر نشان داد که سطوح CTRP3 و CTRP5 در مرحله 12 هفته بعد از تمرین مقاومتی افزایش یافت که می تواند به کاهش احتمالی درصد چربی و وزن بدن مربوط باشد که در گروه تمرین با شدت بالا، این روند محسوس تر بود.

    کلید واژگان: اینتروال مقاومتی, CTRP3, CTRP5, مردان چاق
    Sedigheh Jelveh Ghazyani, Asieh Abbasi*, Alireza Barari, Ayob Saeeidi
    Background

    this study aimed to investigate the response of adipose tissue-derived cytokines (CTRP3 and CTRP5) to resistance training with different intensities in obese men.

    Materials and Methods

    44 obese men were randomly divided into 4 groups of 11: control, low-intensity exercise, moderate-intensity exercise and high-intensity exercise. The training program included resistance interval training including 8 movements which were performed in different intensities. The first sample was taken 72 hours before and the second blood sample was taken 72 hours after the 12-week training period from the subjects' right arm vein. In order to analyze the data, analysis of covariance, correlated t-test and Tukey's post hoc test were used at a significance level of P<0.05.

    Results

    CTRP3 and CTRP5 levels in training groups were significantly different from the control group (P<0.001 and P<0.001, respectively). Also, the results of post hoc test showed that CTRP3 and CTRP5 levels in training groups were significantly increased compared to the control group. There was also a significant difference between low and medium intensity training groups and high intensity training groups (P<0.001 and P<0.001, respectively). There was a significant difference between low intensity training groups and high intensity training groups (P=0.028), also.

    Conclusion

    The results of the present study showed that CTRP3 and CTRP5 levels increased in the 12 weeks after resistance training, which could be related to a possible reduction in body fat percentage and body weight, which was more noticeable in the group with high intensity training.

    Keywords: Resistance interval, CTRP3, CTRP5, Obese men
  • روشنک علی اکبری صبا*، نسرین ابراهیمی، لیدا کلهری ندرآبادی، آسیه عباسی

    روش نمونه گیری مجموعه رتبه ای با بهره گیری از اطلاعات رتبه بندی واحدها، نمونه معرف تری از جامعه در اختیار طراحان آمارگیری قرار می دهد که توزیع نمونه گیری آن به توزیع واقعی جامعه نزدیک تر است. در این مقاله برای اطمینان از اثربخشی نمونه گیری مجموعه رتبه ای در آمارگیری های بزرگی که به منظور تهیه آمارهای رسمی کشور انجام می گیرند، درصدد استفاده از این روش نمونه گیری برای بهبود کارایی براوردهای کلیدی آمارگیری هزینه و درآمد خانوار مرکز آمار ایران هستیم. نتایج بررسی نشان می دهد استفاده از نمونه گیری مجموعه رتبه ای  در طراحی آمارگیری هزینه و درآمد خانوار می تواند منجر به بهبود کارایی براوردهای کلیدی طرح گردد به شرطی که متغیر رتبه بندی مورد استفاده همبستگی بالایی با متغیرهای اصلی طرح داشته باشد. بدیهی است در صورت نبود متغیری مناسب و در دسترس برای رتبه بندی واحدها می توان از اطلاعات چارچوب نمونه گیری برای ساخت متغیری همبسته با متغیرهای کلیدی طرح استفاده کرد.

    کلید واژگان: آمارگیری هزینه و درآمد خانوار, نمونه گیری مجموعه رتبه ای, درآمد مورد انتظار
    Roshanak Aliakbari Saba*, Nasrin Ebrahimi, Lida Kalhori Nadrabadi, Asieh Abbasi

    The ranked set sampling method uses the ranking information of the units to provide a more representative sample of the population to the survey designers. The sampling distribution is closer to the actual distribution of the population. In this article, to ensure the effectiveness of ranked set sampling in extensive surveys conducted to prepare official statistics, we intend to use this sampling method to improve the efficiency of key estimates of household expenditure and income survey of the Statistics Center of Iran. The results show that using ranked set sampling to design household expenditure and income surveys can improve the efficiency of key estimates of the study, provided that the ranking variable used has a high correlation with the main variables of the study. Obviously, in the absence of a suitable and available variable for ranking the units, the information of the sampling frame can be used to construct a ranking variable correlated with the key variables of the survey.

    Keywords: Household Expenditure, Income Survey, Ranked Set Sampling, Expected Income
  • هادی علی نژاد*، آسیه عباسی، پروین فرزانگی، احمد عبدی
    مقدمه

    استیوآرتریت یک فرایند دژنراتیو پیشرفته است که سبب از دست رفتن غیرقابل برگشت غضروف مفصلی می شود و با درد و اختلال عملکرد مفصل مشخص می شود. هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر تمرین هوازی منظم و اسید هیالورونیک بر مسیر سیگنالینگ Wnt بافت قلب در مدل تجربی استیوآرتریت زانو بود.
    مواد و

    روش

    42 سر موش صحرایی نر به 6 گروه (در هر گروه 7 سر) تقسیم شدند: 1) کنترل، 2) بیمار، 3) سالین، 4) اسید هیالورونیک، 5) تمرین هوازی و 6) تمرین هوازی + اسید هیالورونیک. ابتدا مدل استیوآزتریت (OA) القا شد، سپس موش های گروه تمرین، 5 روز دویدن روی تردمیل به مدت 5 هفته اجرا نمودند. اسید هیالورونیک به صورت داخل مفصلی تزریق شد. پس از 12 تا 14 ساعت ناشتایی و 72 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، نمونه برداری از بافت قلب برای آنالیز بتا-کاتنین (β-catenin) و گلیکوژن سنتاز کیناز-3 (GSK-3β) انجام شد. بیان ژن های β-catenin و GSK-3β در بافت قلب توسط RT-PCR آنالیز شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آنالیز واریانس یک راهه انجام شد، در صورت وجود تفاوت معنی دار از آزمون تعقیبی توکی استفاده شد (0/05> P).

    یافته ها

    القای OA در موش ها منجر به افزایش معنی دار ژن بتا-کاتنین و کاهش معنی دار ژن GSK3β بافت قلب نسبت به گروه کنترل سالم شد. نتایج هم چنین نشان داد که تمرین هوازی منظم، تزریق اسید هیالورونیک و ترکیبی از هر دو درمان منجر به کاهش ژن β-catenin و افزایش ژن GSK3β بافت قلب در مقایسه با موش های گروه OA شد.

    بحث و نتیجه گیری

    تمرین هوازی منظم در ترکیب با اسید هیالورونیک با کاهش بیان β-catenin و افزایش بیان ژن GSK-3β بافت قلبی می تواند اثر محافظتی داشته باشد، که ممکن است از بیماری قلبی در مدل تجربی استیوآرتریت زانو جلوگیری کند.

    کلید واژگان: استئوآرتریت, بیماری قلبی عروقی, تمرین هوازی, اسید هیالورونیک, GSK-3β و β-catenin
    Hadi Alinezhad*, Asieh Abbasi, Parvin Farzanegi, Ahmad Abdi
    Introduction

    Osteoarthritis is an advanced degenerative process that causes irreversible loss of articular cartilage and it is characterized by joint pain and its dysfunction. The purpose of the present study was to investigate the effect of regular aerobic training and hyaluronic acid on cardiac tissue Wnt signaling pathway in experimental model of knee OA.

    Methods and Materials

    42 male rats were divided into 6 groups (7 in each group): 1) control, 2) patient, 3) salin, 4) HA,5) exercise and 6) exercise + HA. First, OA model was induced. Then, rats performed 5 days running on the treadmill for 5 weeks in the training group. Hyaluronic acid was injected intra-articularly. After 12 to 14 hours of fasting and 72 hours after the last training session, cardiac tissue sampling was performed for β-catenin and Glycogen synthase kinase-3 (GSK-3β) analysis. Expression of theβ-catenin and GSK-3βgenes in cardiac tissue were analyzed by RT-PCR. Data analysis was performed using one-way ANOVA, if there was a significant difference, Tukey’s post hoc test was used (P <0.05).

    Results

    Induction of OA in rats led to a significant increase in β-catenin gene as well as a significant decrease in cardiac tissue GSK3 gene compared to healthy control group. The results also showed that regular aerobic training, hyaluronic acid injection and a combination of both treatments resulted in a decrease in the β-catenin gene and an increase in the cardiac tissue GSK3 gene compared to in the OA group rats.
    Discussion and

    Conclusion

    Regular aerobic training in combination with hyaluronic acid by reducing β-catenin expression and increasing cardiac tissue GSK-3β gene expression may exert its protective effect, which may be prevent heart disease in the experimental model of knee osteoarthritis.

    Keywords: OA, CVD, Aerobic training, Hyaluronic acid, GSK-3β, β-catenin
  • احمد عبدی*، جلال زمان، اسیه عباسی
    مقدمه و هدف

    فعالیت عضلانی سنگین و مقاومتی منجر به افزایش التهاب و آسیب عضلانی می شود. با توجه به عوارض برخی مکمل‌های تجاری، استفاده از مکمل‌های طبیعی از قبیل عسل می‌تواند در کنترل این عوارض نقش داشته باشد. هدف از پژوهش حاضر تاثیر مصرف عسل آویشن بعد از یک جلسه تمرین مقاومتی دایره ای بر سطوح سرولوپلاسمین، نشانگرهای آسیب عضلانی، لاکتات و مقاومت انسولین در مردان جوان دانشگاهی می باشد.

    مواد و روش ها

     در این مطالعه نیمه تجربی، 21 نفر دانشجوی پسر به طور تصادفی در سه گروه کنترل- آب، کنترل- عسل و تمرین- عسل تقسیم شدند. آزمودنی های گروه های کنترل –عسل و تمرین - عسل ، عسل (1 گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) را بلافاصله بعد از تمرین مصرف کردند. گروه تمرین- آب نیز  در همان زمان 5 میلی لیتر آب مصرف می کرند. برنامه فعالیت مقاومتی دایره ای شامل 10 دقیقه گرم کردن  سپس انجام 12 حرکت ایستگاهی به صورت دایره ای (35 درصد 1-RM) و پس از آن 5 دقیقه سرد کردن بود. نمونه‌گیری خون در 5 مرحله از آزمودنی‌ها گرفته شد. نتایج با استفاده از آزمون آنالیز واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی توکی در سطح  p .

    یافته ها

    نتایج پژوهش نشان داد که تفاوت معنی داری در مقدار گلوکز (001/0=p)، انسولین (001/0=p) و مقاومت به انسولین (02/0=p) در اثر تمرین و خوردن عسل از مرحله قبل از تمرین با دیگر زمان‌ها وجود دارد. بیشترین اختلاف (افزایش) در میانگین های گروه ها در دقیقه 30 بعد از تمرین بین گروه‌ها بود (05/0 <p). همچنین تفاوت معنی داری در مقدار سرولوپلاسمین، کراتین کیناز تام، کراتین کیناز قلبی، مغزی و لاکتات دهیدروژناز پلاسما مشاهده نشد (05/0≥p).

    بحث و نتیجه گیری

     با توجه به یافته های پژوهش، مصرف عسل نتوانست باعث مهار عوامل التهابی بعد از یک دوره تمرین مقاومتی شود و شاخص مقاومت به انسولین را افزایش داد.

    کلید واژگان: تمرین مقاومتی, عسل, سرولوپلاسمین, شاخص آسیب عضلانی
    Ahmad Abdi *, jalal zaman, asieh Abbassi Daloii
    Introduction

     The aim of this study was to examine the effect of using L. Thymus vulgaris honey after a resistance circular training session on cerulopasmin, muscles damage markers, lactates and insulin resistance in young college men.

    Materials and methods

     18 young college men were randomly divided into three groups: control-water, control-honey and training-honey. Control-honey and training-honey groups were fed honey immediately after training. Control- water group at the same time, consuming 5 ml water. The circular resistance training included 10 minutes warming, 12 station (%351-RM) and 5 minutes cool down. Blood sampling was taken in 5 steps. Data was analyzed by using ANOVA with repeated measurement at the significance level of p < 0.05.

    Findings

     The Result showed significant difference in the level of glucose, insulin and insulin resistance in control-honey and training-honey group from the first to the fifth stage (p < 0.05). The greatest difference (increase) was in the third stage between the groups (p < 0.05). There was no significant difference in plasma Ceruloplasmin, total Creatin Kinase, CK MB, CKBB and LDH (P≥0.05).

    Conclusion

     According to the findings of research, Honey consumption did not prevent inflammatory factors after resistance training and increased insulin resistance index.

    Keywords: Resistance Training, Honey, Cerulopasmin, Muscles Damage Markers
  • هادی علی نژاد*، آسیه عباسی، پروین فرزانگی، احمد عبدی
    مقدمه

    توان تکثیر برای مدت طولانی سبب شده است که سلول بنیادی مزانشیمی به یک منبع مناسب در استراتژی های ترمیم بافتی، سلول درمانی و مهندسی بافت تبدیل شود، از طرفی فعالیت ورزشی منظم، به عنوان بخشی از کارهای روزمره فرد ممکن است به مدیریت شرایط پاتولوژیک کمک کند. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر تزریق سلول های بنیادی مزانشیمی و تمرین هوازی بر بیان ژن β-catenin و GSK-3β بافت قلب موش های مدل تجربی استیوآرتریت زانو می باشد.

    مواد و روش ها

    بدین منظور 35 سر موش نر نژاد ویستار  با میانگین وزنی 250-300 گرم پس از انتخاب به 5 گروه تقسیم شدند (7سر در هر گروه): 1) کنترل -سالم، 2) کنترل- بیمار، 3) سالین، 4)  (Mesenchymal Stem Cells) MSCs و 5) تمرین + MSCs. در ابتدا مدل استیوآرتریت القاء شد. سپس به منظور گروه بندی جهت استفاده از سلول های بنیادی مزانشیمی از ناحیه فمور و tibia سلول مغز استخوان جمع آوری و پس از کشت در آزمایشگاه برای هر موش 1000000 به ازای یک کیلوگرم وزن بدن موش آماده سازی شد و در طول دوره ی ریکاوری و به عنوان یک بار تزریق در محل القاء مدل سلول ها تزریق شدند. برنامه تمرینی 4 هفته ای با رعایت اصل اضافه بار به صورت پیشرونده اجرا شد. آنالیز آزمایشگاهی سطوح ژن β-catenin و GSK-3β بافت قلب با استفاده از کیت های تجاری ویژه و با روش Real-time PCR تعیین شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یک راهه انجام شد.

    نتایج

    القای مدل (Osteoarthritis) OA در موش های صحرایی منجر به افزایش معنی داری در ژن -cateninβ و هم چنین کاهش معنی دار در ژن GSK3 بافت قلب نسبت به گروه کنترل سالم گردید، که سلول و تمرین+سلول منجر به کاهش در ژن -cateninβ و هم چنین افزایش در ژن GSK3 بافت قلب در مقایسه با گروه بیمار شد، که تغییرات ایجاد شده در گروه سلول به تنهایی معنی دار نبود ولی در گروه تمرین+سلول معنی دار بود.

    بحث و نتیجه گیری

    تزریق سلول بنیادی به تنهایی تاثیر چندانی بر ژن های β-catenin و GSK-3β بافت قلب نداشت ولی انجام تمرین هوازی پس از تزریق سلول های بنیادی در رت های استیوآرتریت شده به خوبی توانست تغییرات معنی داری را در ژن های β-catenin و GSK-3β بافت قلب ایجاد کند. بنابراین تزریق سلول بنیادی به همراه انجام تمرین هوازی ممکن است از طریق مهار سیگنالینگ Wnt/ β-catenin در قلب از ابتلا به بیماری قلبی عروقی در مدل تجربی استیوآرتریت جلوگیری نماید.

    کلید واژگان: استئوآرتریت, بیماری قلبی -عروقی, سلول بنیادی مزانشیمی, تمرین هوازی, سیگنالینگ Wnt, β-catenin
    Hadi Alinezhad*, Asieh Abbasi, Parvin Farzanegi, Ahmad Abdi
    Introduction

    Proliferation has long been the main source of mesenchymal stem cells (MSCs) in tissue repair , cell therapy and tissue engineering strategies. On the other hand, regular exercise as part of a person’s daily routine may help manage pathological conditions. The aim of this study was to investigate the effect of mesenchymal stem cell injection and aerobic exercise on the expression of β-catenin and GSK-3β gene in the heart tissue of mice
    in an experimental model of knee osteoarthritis.

    Methods and Materials

    For this purpose, 35 male Wistar rats with an average weight of 250-300 gr were divided into 5 groups (7 heads in each group) : 1) control-healthy, 2) controlpatient, 3) saline, 4) MSCs and 5) exercise + MSCs. The OA model (osteoarthritis) was induced initially. Bone marrow cells were then collected for grouping to use MSCs from the femur and tibia. After culturing in the laboratory, 1000000 per kg body weight were prepared for each mouse. During the recovery period, cells were injected as a single injection at the site of induction. The 4-week training program was implemented progressively in accordance with the principle of overload. Laboratory analysis of β-catenin and GSK-3β gene levels in cardiac tissue was determined using special commercial kits by real-time PCR. Data analysis was performed using one-way analysis of variance.

    Results

    Induction of the OA model in rats resulted in a significant increase in the β-catenin gene. Moreover, it caused a significant decrease in the GSK3β gene of heart tissue compared to the healthy control group in addition, MSCs and exercise + MSCs resulted in a decrease in the β–catenin gene as well as an increase in the GSK3β gene of heart tissue compared to the patient group. The changes in the MSCs group were not significant lonely; however, they were significant in the exercise+ MSCs group.
    Discussion and

    Conclusion

    Stem cell injection had little effect on β-catenin and GSK-3β genes in heart tissue. However, aerobic exercise after stem cell injection in osteoarthritis rats was able to make significant changes in β-catenin and GSK-3β genes created heart tissue. Therefore, stem cell injection combined with aerobic exercise may prevent cardiovascular disease in the experimental model of osteoarthritis by inhibiting wnt/β-catenin signaling in the heart.

    Keywords: Osteoarthritis, Cardiovascular disease, Aerobic training, MSCs, Wnt, β-Catenin signaling
  • لیدا کلهری*، آسیه عباسی، روشنک علی اکبری صبا، نسرین ابراهیمی

    یکی از چالش های سازمان های آماری ملی اجرای آمارگیری با یک پرسش نامه ی طولانی و تعداد زیادی قلم های اطلاعاتی است. تکمیل یک پرسش نامه ی طولانی وقت گیر است و منجر به مشکلاتی از جمله افزایش بی پاسخی می شود. به خصوص در شرایط بحرانی مانند همه گیری بیماری کووید 19، این مسئله چالش برانگیزتر خواهد بود. یک راه حل برای مواجهه با این مشکل استفاده از طرح پرسش نامه ی خردشده است که انعطاف پذیرتر است و به زمان کم تری برای گرداوری داده ها نیاز دارد. در این مقاله، طرحی برای شکستن پرسش نامه ی آمارگیری هزینه و درامد خانوار پیش نهاد می کنیم. این طرح یکی از مهم ترین آمارگیری های سالانه ی مرکز آمار ایران است که پرسش نامه ی آن طولانی و تکمیل کردن آن زمان بر است.

    کلید واژگان: طرح پرسش نامه ی خرد شده, رگرسیون, آمارگیری هزینه و درامد خانوار
    Lida Kalhori*, Asiyeh Abbasi, Roshanak Aliakbari Saba, Nasrin Ebrahimi

    One of the challenges at National Statistical Organizations is conducting a survey with a long questionnaire and a large amount of items. Filling out a lengthly questionnaire is time consuming and leads to problems such as increased unresponsiveness rate. Especially during critical situations such as pandemic Covid-19, this would be more challenging. A solution to encounter this difficulty is using a split questionnaire design that is more flexible and taking less time for collecting data. In this paper, we propose a split questionnaire design for Household Expenditure and Income Survey(HEIS) which is one of the most important surveys conducted annually by Statistical Center of Iran and its questionnaire is really long and time consuming to complete.

    Keywords: Split questionnaire design, regression model, HEIS
  • آسیه عباسی، ابوالفضل برخورداری، علی جبالی *
    مقدمه
    صدا یکی از مهمترین عوامل زیان آور محیط کار و فراگیرترین عامل فیزیکی تهدیدکننده سلامت شاغلین است.تقریبا یکی از بهترین راه ها برای کنترل صدا، جاذب های صوتی می باشد. . با توجه به ورود گسترده نانو در عرصه های مختلف علمی، یکی از کاربردهای آن طراحی و ساخت جاذب های صوتی حاوی نانوذرات می باشد. بنابراین هدف از این مطالعه تعیین ضریب جذب در نانوکامپوزیت های آلومینیوم حاوی درصد های مختلف نانوذرات آلومینیوم می باشد.
    روش بررسی
    نخست نانوذرات آلومینیوم100 نانومتری ، براده چوب و چسب پلی وینیل استات به نسبت مشخصی وزن سنجی شد و بخوبی مخلوط گردید. در مرحله بعد مخلوط بدست آمده درون قالب مقاوم به حرارت ریخته و در دمای 37 درجه سانتی گراد خشک گردید. بعد از تهیه نانوکامپوزیت های مذکور، ضریب جذب صوت با لوله امپدانس صوتی قرائت شد.
    یافته ها
    مقایسه ضریب جذب صدا چهار درصد وزنی (1، 2، 3 و 4 درصد نانوذرات 100 نانومتری) نانوکامپوزیت های آلومینیوم نشان داد که نانوکامپوزیت آلومینیوم در فرکانس 2000 هرتز و در درصد وزنی چهارم، بالاترین ضریب جذب صدا را داشت. این در حالی است که در همه درصدهای وزنی نانوکامپوزیت های آلومینیوم در فرکانس 500 هرتز پایین ترین ضریب جذب صوت دیده شد.
    نتیجه گیری
    نتایج نشان داد با افزایش درصد وزنی نانو ذرات آلومینیوم ضریب جذب صوت بیشتر می شود و نانوکامپوزیت های آلومینیوم می توانند گزینه مناسبی برای کاهش نویزهای محیطی و صنعتی باشند.
    کلید واژگان: نانوکامپوزیت آلومینیوم, ضریب جذب صوت, فرکانس
    Asiye Abbasi, Abolfazl Barkhordari, Ali Jebali *
    Background
    Sound is one of the most important work-related risk factors and most widespread physical factors threatening the health of workers. Almost one of the best ways to control the sound, is sound absorber. Due to the extensive entrance nano in various fields of science one their applications design and use sound-absorbing panels containing nanoparticles.The aim of this study to determine the sound absorption coefficient of nanocomposites, containing aluminum nanoparticles at different percentages.
    Methods
    This study had an experimental – Laboratory procedure. First of aluminum particles (100 nm), wood chips and glue polyvinyl acetate weight was measured the ratio of identified and wellmixed. In the next step, the obtained mixture is poured into the mold Heat resistant and transferred to 37 ° C. After the preparation ofmentionednanocomposites then sound absorption coefficient values were determined by acoustic impedance tube at four frequencies, 250, 500, 1000 and 2000 Hz.
    Results
    The Comparison between the sound absorption coefficient of four weight percentage (1, 2, 3 and 4% of 100nm-aluminum nanoparticles) of aluminum indicated thatthealuminum nanocomposite had the highest sound absorption coefficient of weight percentage 4% at frequencyof 2000 HZ. While theallweight percentagesaluminumnanocomposites was seen the lowest sound absorptioncoefficient at frequency of 500 Hz.
    Conclusion
    The results showed that the increasing of the percentage of aluminum nanoparticles led to increase of sound absorption coefficient and aluminum nanocomposite can be a good choice to reduce environmental and industrial noise.
    Keywords: Aluminum nanocomposite, Sound absorption coefficient, frequency
  • محمدرضا صالحی راد، آسیه عباسی
    در این مقاله به کمک استنباط بیزی رفتار گذرای یک سامانه ی صف بندی با یک سرویس دهنده را بررسی می کنیم که در آن توزیع های مدت زمان بین دو ورود متوالی و زمان سرویس دهی نامعلوم است. این توزیع ها به وسیله ی یکی از اعضای خانواده ارلنگ تعمیم یافته ی آمیخته (MGE) تقریب زده می شوند. با بازنویسی پارامترهای مدل و امکان استفاده از یک توزیع پیشین نااگاهی بخش، به کارگیری روش های مونت کارلوی زنجیره مارکوفی فراهم می شود. سپس براوردهای بیزی اندازه های موثر بودن سامانه را ارایه می دهیم که این براوردها بر مبنای نتایج به دست آمده از مطالعات اخیر در سامانه ی صف بندی 1MGE/MGE/ از دیدگاه فراوانی گرا استوار است. با استفاده از اندازه های موثر بودن به دست آورده شده، به بررسی داده های حاصل از یک بانک که از دستگاه نوبت دهی استفاده می کند، می پردازیم.
    کلید واژگان: مدل صف بندی GI, G, 1, استنباط بیزی, توزیع ارلنگ تعمین یافته ی آمیخته, رفتار گذرا, زنجیر مارکوف مونت کارلویی (MCMC)
    Mohammad Reza Salehi Rad, Asieh Abbasi*
    In this article, we are going to interpret one of the queueing systems with a single server that has general and unknown distribution for the service and interarrival time using Bayesian view point.These General distributions may be well approximated by family of Mixed General Erlang distribution (MGE). This distribution is reparametrized such that it is possible to define a non-informative prior which allows using the MCMC method for estimating the parameters of models.Using the results of simulating parameters, we can estimate interesting measures that are based on recent results for known parameters in GI/G/1 frequently implemented queueing systems. At the end, we illustrate our approach for analyzing GI/G/1 systems with data from a bank.
    Keywords: GI, G, 1 queueing system, Bayesian inference, mixed general Erlang distribution, transient analysis, Monte Carlo Markov chain (MCMC)
  • امیلیا پتچوا، روبرت ام. گراوز
    مترجم: آسیه عباسی
    پژوهشگران آمارگیری اغلب، توزیع متغیرهای دموگرافی پاسخ گویان را با توزیع آن ها در جامعه ی هدف (اغلب با استفاده از داده های سرشماری) مقایسه می کنند. بسیاری از پژوهشگران امیدوارند که اگر پاسخگویان بررسی آن ها دارای مشخصات دموگرافی مشابه با جامعه ی هدف باشند، یافته های بررسی آن ها از اریبی بی پاسخی لطمه ای نخواهد دید. لذا، سودمند است این سئوال پرسیده شود که آیا اریبی های بی پاسخی آماره های دموگرافی می تواند اریبی های بی پاسخی در آماره های اصلی همان آمارگیری را پیش بینی کند؟ یک فراتحلیل از 23 مطالعه ی روش شناختی اجرا شد که برای براورد سطوح اریبی بی پاسخی در آماره های مورد نظر طراحی شده بود. داده های 23 مطالعه ی مذکور حاکی از آن است که تفاوت بین میانگین پاسخ ها و بی پاسخ ها برای متغیرهای دموگرافی نمی تواند تفاوت بین میانگین پاسخ ها و بی پاسخ ها برای متغیرهای اصلی همان آمارگیری را پیش بینی کند
    کلید واژگان: نرخ بی پاسخی, آماره های دموگرافی, آماره های اصلی
    Asieh Abasi*
    Survey researchers frequently compare the demographic distributions of respondents to the corresponding distribution from the target population (often using census data). Many researchers hope that if the respondents in their study have demographic characteristics similar to those of the target population, their research findings do not suffer from nonresponse bias. Hence, it is useful to ask the question whether the nonresponse biases of demographic statistics are predictive of biases in key substantive statistics of the same surveys. A meta-analysis of 23 methodological studies designed to estimate levels of nonresponse bias in statistics of interest was conducted. The data from the 23 studies suggest that the difference between respondent and nonrespondent means for demographic variables is not predictive of the difference between respondent and nonrespondent mean for substantive variables of the same survey.
    Keywords: Nonresponse rate, demographic statistics, substantive statistics
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال