به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

ابراهیم توفیق

  • یاسر محمدخانی*، ابراهیم توفیق، محمدرضا کلاهی، حسین ایمانی جاجرمی

    پرسش از جایگاه موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی که در دهه 1340 ذیل دانشکده ادبیات دانشگاه تهران شروع به کار کرد، در جامعه شناسی آکادمیک ایران پرسشی بنیادین است؛ چرا که در اکثر بررسی های صورت گرفته درباره موسسه، جامعه شناسی به مثابه علمی وارداتی و بی نسبت با زمینه اجتماعی ایران ترسیم شده است. از سوی دیگر در پاسخ به این پرسش نه تنها می توان جریان های جامعه شناسی ایران را از هم تمییز داد، بلکه می شود ریشه ها و علامت های ناتوانی و رنجوری علوم اجتماعی ایران معاصر را نیز شناخت.در این مقاله به روش تاریخ انتقادی و مطالعه اسنادی نشان می دهیم تحلیل این جایگاه، جز از مجرای فهم میدان اجتماعی که موسسه در درون آن شکل گرفته امکان پذیر نیست.در این راستا بیشتر تحلیلگران به تاریخ نگاری جامعه شناسی آکادمیک در ایران و آن هم بی نسبت با مواد و مصالح این تاریخ پرداخته اند؛ چرا که آن چنان که نشان خواهیم داد، اینان بیشتر به امکان یا امتناع علوم اجتماعی در ایران می پردازند و نه جامعه شناسی آکادمیک ایران.موسسه آکادمیک مطالعات و تحقیقات اجتماعی از دل پرسش ها و ضرورت های اجتماعی ایران برآمده و گام هایی که در راه تولد جامعه شناسی در ایران برداشته در پی پاسخ به همین پرسش ها و ضرورت ها بوده است. تحقیق ما نشان می دهد دیدن عوامل خارجی به تنهایی نمی تواند بازگوکننده حقایق تاریخی جامعه ایران معاصر باشد..

    کلید واژگان: امتناع, امکان, تکنوکرات ها, جامعه شناسی آکادمیک, موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی
    Yaser Mohamadkhani *, Ebrahim Towfigh, Mohamadreza Kolahi, Hossein Imani Jajarmi

    The status of the Institute of Social Studies and Research, which commenced operations in the 1950s as part of the Faculty of Literature at the University of Tehran, is a pivotal inquiry in academic sociology in Iran. The majority of studies examining the institute regard sociology as an extraneous discipline unrelated to the field.This article employs critical history and document analysis to demonstrate that an examination of this position is unattainable without knowledge of the social environment in which the institution originated.The society of Iran has been depicted. Conversely, by addressing this inquiry, we are able to discern not only the prevailing trends in Iranian sociology, but also the origins and indications of the frailty and distress that currently afflict Iranian social sciences. With respect to this matter, the majority of analysts have examined the historiography of academic sociology in Iran. However, this perspective is disproportionate to the materials of this history, as we shall demonstrate that their primary emphasis is on the viability or rejection of social sciences in Iran.The findings will demonstrate that this scholarly establishment originated from the social concerns and requirements of Iran, and that throughout its development, sociology in Iran attempted to provide solutions to these issues and necessities. Our research indicates that historical information regarding contemporary Iranian society cannot be discerned by focusing solely on external factors.

    Keywords: Academic Sociology, Institution Of Social Studies, Research, Possibility, Refusal, Technocrats
  • رسول جوهری*، ابراهیم توفیق، عبدالرحمن حسنی فر
    در سال های اخیر، جایگاه برنامه ها و طرح های توسعه شهری در شکل گیری فضای شهر تهران به دلیل غلبه روزافزون سوداگری بر این فرایند و در پی آن کاهش توان زیست عموم ساکنان تهران، بیش از پیش مورد پرسش قرار گرفته است. در این میان، تصور غالب آن است که علت شکست برنامه ها و طرح های توسعه شهری، بیش از همه به دلیل نبود دانش مدیریت شهری بوده است. عمده پژوهش های تاریخی در مورد شهر تهران نیز هماهنگ با این تصویر، تحولات شهر تهران را از زاویه ی برنامه ها و طرح های شهری مطالعه کرده اند. مقاله حاضر با هدف فراهم کردن مبنایی دقیق برای برنامه ریزی، مدعی است که چنین تصوری از شهر و مدیریت شهری چندان با واقعیت های تاریخی هم خوان نیست و لازم است تاریخ شکل گیری تهران با دقتی بیشتر و با عطف به تنش های درون حکمرانی شهری و ملی، به رسمیت شناختن نیروی جمعیت مهاجر در حکم نیرویی موثر بر شکل گیری برنامه، و نیز بازاندیشی در تلقی رایج از شهر تهران در مقام تابع محض «سیاست های دولتی»، نگاشته شود. پژوهش تاریخی پیش رو با استفاده از روش تبارشناسی و مفهوم پردازی فضا که در حکم مجموعه ای از روابط میان نیروها و پدیده ها است، آغاز شکل گیری تهران کنونی را در بازه زمانی سال های 1324 تا 1341 یافته و نشان می دهد که فضای تهران به معنای امروزی اش، در تلاقی سه نیروی برنامه ریزی، سوداگری و زیست روزمره پدید آمده است. بنابر یافته های پژوهش، دگرگونی ساختار برنامه ریزی و مدیریت شهری به صورت افقی، تعاملی و با دربرگرفتن تمامی نیروهای اصلی سازنده فضای تهران، شرط خروج از بحران کنونی برنامه ریزی توسعه شهری تهران است.
    کلید واژگان: تهران, برنامه ریزی, توسعه, فضای شهری, سوداگری, زیست روزمره
    Rasool Joharei *, Ibrahim Towfiq, Abdolraham Hassanifar
    In recent years, the place of urban development plans and projects in the formation of Tehran's city space has been questioned more and more due to the increasing dominance of commercialism over this process and the subsequent decrease in the living capacity of the residents of Tehran. In the meantime, the prevailing opinion is that the reason for the failure of urban development plans was mostly due to the lack of urban management knowledge. Most of the historical researches about the city of Tehran have also studied the developments of the city of Tehran from the perspective of urban plans and plans in accordance with this image. With the aim of providing an accurate basis for planning, this article claims that such an idea of the city and urban management is not very consistent with historical facts and it is necessary to study and rewrite the history of the formation of Tehran more accurately with reference to the tensions within urban and national governance, recognition of the immigrant labor force population as an effective force on the formation of the program, as well as a rethinking of the common perception of the city of Tehran as a mere subordinate of “government policies”. Using the method of historiography and conceptualization of space, which is a set of relationships between forces and phenomena, the current historical research found the beginning of the formation of the current Tehran in the time period of 1945 to 1962 and shows that the space of Tehran, in its modern sense, is the intersection of three forces; Planning, business and daily life have emerged. According to the findings of the research, the transformation of the structure of planning and urban management in a horizontal, interactive way and by including all the main forces that create Tehran's space is the condition for exiting from the current crisis of Tehran's urban development planning.
    Keywords: Tehran, planning, Development, urban space, Business, Daily Life
  • محمدرضا تهمک*، ابراهیم توفیق، علیرضا گودرزی، میرشاهین فاطمی
    این مقاله به وضعیت سیاست اجتماعی در ایران دوره حاکمیت دولت مدرن از روزن پوشش فضایی سیستم تامین اجتماعی می پردازد. این پژوهش با روش اسنادی و کتابخانه ای و ترکیبی از شیوه های کمی و کیفی، نابرابری میان استان ها در چتر پوششی تامین اجتماعی که در یک قرن اخیر به نوعی از وضعیت مرکز-پیرامون انجامیده است را مورد بررسی قرار داده است. تمرکزگرایی سرزمینی دولت مدرن و پیامد آن تهران محوری که خود متقابلا نابرابری مرکز-پیرامون را تشدید می کند، سیستم برنامه ریزی از بالا و توزیع امکانات اشتغال، صنایع و خدمات و تخصیص منابع اقتصادی و رفاه اجتماعی بر محوریت پایتخت در دوره دولت پهلوی و تداوم آن در دوره جمهوری اسلامی به عدم توازن فضایی، تقلیل و تثبیت وضعیت سیاسی-اقتصادی و اجتماعی مناطق پیرامونی انجامیده است. از آنجا که نظام تامین اجتماعی و بیمه-های آن نیز متعاقب چرخه صنایع، اشتغال و خدمات گسترش می یابد، نابرابری و فاصله میان مناطق در قالب مرکز-پیرامون عدم توازن در حوزه پوشش نظام تامین اجتماعی در سطح کشور را در پی داشته و تشدیدکننده وضعیت نابرابر رفاهی میان مناطق کشور بوده است.
    کلید واژگان: سیاست اجتماعی, نظام تامین اجتماعی, دولت مدرن, تمرکزگرایی, تهران-محوری, اقتصاد سیاسی فضا, نابرابری فضایی
    Mohammadreza Tahmak *, Ebrahim Towfigh, Alireza Gudarzi, Mirshahin Fatemi
    This paper discusses the situation of social policy in Iran under the rule of the modern state through the spatial coverage of the social security system. The investigation using documentary and a combination of quantitative and qualitative methods has considered the inequality amongst provinces under the shadow of social security which in the recent century has led to a situation of the center-peripheries. Territorial centralism of the modern state and consequently the Tehran-axial which itself mutually fosters centralism and center-peripheral inequality, a system of planning from above and distribution of occupation opportunities, industry and services, and the allocation of social policy-making, economic and welfare resources based on the capital in the period of Pahlavi state and its continuation into the period of the Islamic Republic has resulted in spatial imbalance and reduction and stabilization of the political-economic and social situation of marginal regions which so-called the peripheries. Inequality and distance between regions in the shape of center-peripheries has led to the imbalance in the coverage of the social security system throughout the country since the social security system and its insurances expand following the cycle of industries, employment and services.
    Keywords: social policy, Social security system, Modern state, Centralism, Tehran-axial, Spatial Political Economy, spatial inequality
  • احمد جعفری، سید حسین سراج زاده*، ابراهیم توفیق
    از منظر گفتمان فرهنگی امنیت مدار، فرهنگ برای حکومت اهمیت راهبردی دارد، چون با امنیت و توسعه جامعه پیوند خورده است. از این نظر، مهندسی فرهنگی برای خلق ملتی یک پارچه اساسی است. ملتی که توانایی احیای تمدن نوین اسلامی در آینده را داشته باشد. اساسا، این گفتمان اعضای جمعیت را به صورت ماده خامی برای ملت-سازی می بیند و اگر چنین چیزی در افراد به چشم نخورد مایه نگرانی خواهد بود. ذیل این گفتمان، دستگاه سیاستگذاری فرهنگی سازوکار مناسبی برای تبدیل افراد به سوژه های منقاد است. در پژوهش حاضر، روش تبارشناسی برای فهم شرایطی به کار می رود که شکل گیری این گفتمان را ممکن کرده است. یافته ها حاکی از آن هستند که شکست دولت در خلق سوژه های منقاد به غلبه یک رویکرد محافظه کار در سیاستگذاری فرهنگی منجر می شود. به صورت ساختاری، توانایی دولت برای خلق سوژه های مطلوب، به ظرفیت آن برای تامین رفاه شهروندان بستگی دارد؛ اما در دوران پس از جنگ، اصلاحات اقتصادی مبتنی بر تعدیل ساختاری و پایبندی دولت به پس کشیدن از سیاست اجتماعی، به طرد اجتماعی گسترده منتهی شد. در نتیجه، توانایی سوژه سازی دولت به شدت تضعیف شد. در این شرایط، واقعیت اجتماعی به چشم نخبگان سیاست گذار به صورت تهدید دیده شد. در مواجهه با این تهدید، تمایل دولت برای امنیتی سازی و پلیسی سازی سیاستگذاری فرهنگی افزایش یافت.
    کلید واژگان: فرهنگ, امنیت, ایدئولوژی, تعدیل ساختاری و اصلاحات
    Ahmad Jafari, Seyed Hosein Serajzadeh *, Ebrahim Towfigh
    From the perspective of the security-oriented cultural discourse, culture has strategic importance for governance, because it is linked to security and development of society. From this point of view, cultural engineering is essential for creating a unified nation. A nation that is capable of reviving the Islamic civilization. Basically, this discourse sees the population as a raw material for nation-building and it will be a cause for concern if they are not. According to this discourse, the cultural policy is the most effective apparatus for turning people into subjugated individuals. In this research, genealogical methods have been used to understand the conditions that led to the formation of the discourse. The findings suggest that the failure of government in creating subjugated subjects leads to the dominance of a conservative approach to the cultural policy. Structurally, the ability of the government to create desirable subjects depends on the government's capacity to provide welfare to citizens. But in the post-war era, the economic reforms based on structural adjustment and the government's obligation to withdrawal of social policy led to widespread social exclusion. As a result, the subjectizing capacity of the state weakened drastically. Under these circumstances, social reality is seen as a threat to the eyes of the policy-making elite, resulting in intensifying the government's tendency to securitize and policing cultural policy to stand up to the threat.
    Keywords: Cultural, Security, ideology, structural adjustment, Reforms
  • فرجاد ناطقی، ابراهیم توفیق*

    مقاله حاضر چیستی «زیست مقاومت» را در چشم اندازی میان رشته ای متاثر از فلسفه سیاسی، تاریخ، انسان شناسی و جامعه شناسی جست وجو می کند. دراین راستا، مفهوم «زیست مقاومت» با خوانشی تلفیقی از نظریه های اسپینوزا و دلوز صورت بندی شده است. همچنین، با استفاده از روش تبارشناسی و نگرش تجربه گرایی استعلایی، پدیدآیی «انبوه خلق» به مثابه محصول فعلیت یابی «زیست مقاومت» مورد بررسی تاریخی قرار گرفته است. در تاریخ معاصر ایران، جمعیت به مثابه یک انبوه خلق میان برافتادن نظم قدیم تا برآمدن نظم جدید در نهضت مشروطیت، جنبش های1332-1320 و انقلاب1357 تحقق یافته است. بنابراین، انجمن ها، اتحادیه ها و شوراها اشکال انبوه خلق در هریک از این دوره های تاریخی بوده اند، که درواقع مقاومت جمعی فرودستان در مقابل «زیست قدرت» را به نمایش گذاشته اند. وجود، نیروی درون ماندگار حیات است و انسان ها در مواجهه با تهدید وجود با یکدیگر هم سرنوشتند. ازاین رو، «زیست مقاومت» یک کنش مشترک سیاسی برای صیانت از وجود است که با دگردیسی بدن سوژه های منقاد به بدن سوژه های آزاد در «لحظه دیداری شنیداری ناب» ممکن می شود. نتایج حاصل از یافته های این مقاله ما را به سه اصل بنیادین رهنمون می سازد: 1) وجودداشتن، مقاومت کردن است؛ 2) صیانت از وجود یک پراکسیس سیاسی است؛ 3) آزادی فردی بدون آزادی جمعی امکان پذیر نیست.

    کلید واژگان: انبوه خلق, بدن سوژه های آزاد, انجمن ها, اتحادیه ها, شوراها
    F. Nateghi, E. Towfigh *

    This paper seeks to explicate "bio-resistance" in an interdisciplinary perspective inspired by political philosophy, history, anthropology, and sociology. Here the concept of "bio-resistance" is formulated along the lines of thought drawn from an integrated reading of Spinoza and Deleuze. Using the genealogical method and the transcendental empiricism approach, this paper has also undertaken a historical study on the emergence of multitude as a product of the actualization of "bio-resistance". In the contemporary Iranian history, population as the multitude has been realized within the period between the collapse of the old and the blossoming of the new order during Constitutional Movement and Social Movements between1941 and 1953, as well as during in the 1979 Iranian Revolution. In each of these moments, Anjumans, Unions, and Shuras can be regarded as forms of multitude which displayed the collective resistance of subaltern groups against "bio-power". "Existence" is the immanent cause of life, and human beings faced with dangers threatening their existence, tend to be united under a common destiny. "Bio-resistance" is thus a collective political activity in the service of self-preservation, made possible by the transformation of subjugated body-subjects into liberated ones in pure optical and sound situations. The results of this study guide us to three fundamental principles: 1. To exist is to resist; 2. Preservation of existence a political praxis; 3. There can be no individual liberation without a collective effort.

    Keywords: multitude, liberated body-subjects, Anjumans, Unions, Shuras
  • ابراهیم توفیق*، محمدرضا تهمک
    هدف

    تکنوکراسی (فن سالاری) و تخصص گرایی پدیده ای است که برای مدیریت حیات پیچیده مدرن گریزناپذیر است. دولت های مدرن و از جمله دولت ایران برای تامین حیات جامعه و کسب مشروعیت اقداماتی انجام دادند که وجوهی تکنوکراتیک داشته است؛ نظیر تاسیس بیمه های اجتماعی و سازمان تامین اجتماعی. اما سازمان تامین اجتماعی در ایران، اکنون از منظر تکنوکراتیک با چالش مواجه شده است. این پژوهش که با رویکرد نظری دولت در جامعه (میگدال)، و توجه به خاص بودگی موضوع در ایران صورت گرفت، در پی فهم و تبیین این چالش بوده است.

    روش

    این پژوهش با استفاده از روش تحقیق نظریه مبنایی انجام شد. گردآوری داده ها نیز به شیوه اسنادی و مصاحبه ای و تحلیل آنها به شیوه کیفی صورت گرفت.

    یافته ها و نتیجه

    یافته های حاصل از پژوهش نشان می دهد این چالش با عوامل درون سازمانی و برون سازمانی (دیگر بخش های قوه مجریه و دولت) هم در مقطع کنونی و هم چندین دهه تاریخ تحولات دولت مدرن در ایران مرتبط است. به علاوه، بخش های مختلف دولت مدرن از جمله سازمان تامین اجتماعی چه از منظر فرازونشیب چالش تکنوکراسی در آنها و چه از منظر پی گیری اهداف و منافع خود، لزوما با یکدیگر هم سو نیستند.

    کلید واژگان: تکنوکراسی, تخصص گرایی, دولت مدرن, رویکرد دولت در جامعه, سازمان تامین اجتماعی
    Ebrahim Towfigh *, Mohammadreza Tahmak
    Objective

    Technocracy and specialization are phenomena that are inevitable for the management of complex modern life. Modern governments, including the government of Iran, have taken technocratic measures to ensure the survival and legitimacy of society - such as the establishment of social insurance and social security organization. However, this organization is now facing a challenge from a technocratic point of view. This study, which was conducted with the theoretical approach of the government in society (Migdal), besides paying attention to the specificity of the issue in Iran,  has sought to understand and explain this challenge.

    Method

    The research is based on method of grounded theory. Data was also collected through documentation and interviews, and the analysis was done qualitatively.

    Findings and Results

    The results show that the challenge is related to internal and external organizational factors (other parts of the Executive Power and Government) both at present time as well as the previous decades of modern government evolution in Iran. In addition, the various branches of modern government, including the social security organization, are not necessarily aligned – whether in terms of the ups and downs of the technocracy challenge, or pursuing their own goals and interests.

    Keywords: Technocracy, specialization, Modern government, the government attitude to society, social security organization
  • علی هداوند*، ابراهیم توفیق
    قصد دارم در این پژوهش بر روی شکل یافتن کردارها و کنش ها، اخلاقیات، جنبه های وجودی افراد و نظم پذیری شان در بستر بدهی های اجتماعی ایران بعد از جنگ متمرکز شوم تا شاید از این رهگذر بتوانم نظم اجتماعی برساخت شده و همزمان برسازنده وضعیت نیولیبرال در دوران معاصر را تشریح و تبیین کنم. عمده پژوهش هایی که درباره اقتصاد ایران صورت گرفته تنها به توضیح برهه های مختلف اقتصادی در حکومت ها یا دولت ها و نهایتا تاثیر آن بر معیشت و احوالات صرفا اقتصادی مردم آن دوره تاکید گذاشته اند، و کم تر مسئله را به گونه ای در نسبت با نحوه ساخت یابی انسان ها و انتظام اجتماعی و رابطه بین مناسبات اقتصادی و پیدایش سوژه های مربوط به آن وضعیت مطرح می کنند. به نظر می رسد که حکومتمندی و خلق سوژه ها در مناسباتی مشخص از وضعیت بدهکارسازی، نقشی اساسی در بازتولید و حفظ و تحکیم همان مناسبات دارند و تنها به میانجی آگاهی از وجوه انضمامی انسان موجود در آن وضعیت، یا دست کم پررنگ کردن لحظاتی از این وجوه است که می توان به درکی سنجش گرانه و انتقادی از وضع انسان معاصر رسید. در این پژوهش سعی دارم تا ضرورت گفته شده در سطور پیش را به کار ببندم و تلاش کنم تا نظم جدید اجتماعی، مسئله حکومتنمدی و تولید سوژه های متناسب با وضعیت، و همچنین شرایط امکان بازتولید روابط تولید-قدرت را در بستر سیاست های اقتصادی ایران بعد از جنگ به پرسش اصلی این پژوهش بدل کنم.
    کلید واژگان: سرمایه داری مالی, نئولیبرالیسم, بدهی اجتماعی, انسان بدهکار, حکومتمندی
  • ابراهیم توفیق*
    هدف این نوشتار بررسی جایگاه آن چه مهم ترین اثر ماکس وبر نامیده شده، یعنی اقتصاد و جامعه، در اندیشه اوست. در نقد خوانش پارسونزی (talcott parsons) و یک پارچه ساز وبر، گفته شده که گسستی میان وبر متقدم وبر تاملات روش شناختی درباره مفهوم پردازی «فرد تاریخی» (historical individual) و اخلاق پروتستان و روح سرمایه داری (The Protestant Ethic and The Spirit of Capitalism) و وبر متاخر وبر اقتصاد و جامعه (Economy and Society) و جامعه شناسی تفهمی (Interpretive Sociology) دیده می شود؛ گسستی مبتنی بر گذار از فردیت تاریخی به جامعه شناسی به مثابه علمی انتزاعی، گونه شناختی (typological)، و جهان شمول. این نوشتار نشان می دهد که خصلت این گذار نه گسست، بلکه یک تداوم پرتنش است و این که اندیشه وبر، چه متقدم و چه متاخر، متمرکز است بر صورت بندی های متفاوت فرد تاریخی «سرمایه داری مدرن» و «قفس آهنین» (iron cage). به این منظور، درابتدا، نگاهی خواهیم انداخت به تاریخچه و ساختار «اقتصاد و جامعه». سپس، گذار پیش گفته بررسی خواهد شد. درپایان، به تامل در تنش گریز ناپذیر در اندیشه وبر پرداخته می شود تا از این طریق حدود و ثغور یک گفت وگوی انتقادی و مولد با او ترسیم شود.
    کلید واژگان: اقتصاد و جامعه, اخلاق پروتستان, فرد تاریخی, افسون زدایی, عقلانیت, جامعه شناسی تفهمی, نیچه, مطالعات تاریخی تطبیقی
    Ebrahim Towfigh *
    This article aimed at examining the position of what is often described as Max Weber’s most important work “Economy and Society” in his thought. According to a Parsonian and totalizing reading of Weber, there is a break between an early Weber (a Weber focusing on methodological reflections on conceptualizing “Historical individual” and “The Protestant Ethic and Spirit of Capitalism”) and a late Weber (a Weber focusing on “Economy and Society” and “Interpretative Sociology”); this break is based on a transition from historical individuality to sociology as an abstract, typological and universalizing science. In this text, I want to demonstrate that this transition is not a break but a tension-fraught continuity and that Weber’s thought (both early and late Weber) focuses on the different historical-individual formations of “modern capitalism” and “iron cage”. To do so, I will first review the history and structure of “Economy and Society”. Then, the before-mentioned transition will be examined. Then I will deal with the unavoidable tension in Weber’s thought in order to outline a critical and productive dialogue with him.
    Keywords: Economy, Society, Protestant Ethic, Historical Individual, Disenchantment, rationality, Interpretative Sociology, Nietzsche, Comparative-Historical Studies
  • فرجاد ناطقی، ابراهیم توفیق
    در مقاله حاضر چگونگی تکوین جنبش ملی شدن صنعت نفت، در ایران مورد بررسی جامعه شناختی قرار گرفته و ‏شکل‏گیری آن در مناسبات جدید قدرت میان نیروهای درون دولت، جامعه و نظام سرمایه‏داری جهانی تحلیل می‏گردد. در این راستا به منظور دست‏یابی به چارچوبی برای ارز یابی انتقادی از روش تبارشناسی ژیل دلوزاستفاده شده است. در ابتدا ضمن بررسی جایگاه سوژگانی نیروهای اجتماعی، نسبت میان این نیروها، از شکل ‏افتادن نظام سیاسی کهن و شکل ‏گرفتن دولت جدید در دگردیسی های گفتمانی دوران معاصر بستر تحولات نهضت ملی نشان داده می شود. در ادامه مطالبات دهقانی، کارگری و منطقه‏ای در سه مقطع زمانی برای تغییر در مناسبات قدرت و دست‏یابی به آزادی از انقیاد اجتماعی مورد تحلیل تبارشناختی قرار گرفته است. در این روش تبارهای متعدد، تکه تکه و بی نظم نهضت ملی که حاصل روابط بازیگران سیاسی اجتماعی اعم از توده ها، دولت مرکزی و قدرت های جهانی بوده است، جستجو می شود. هم چنین هم‏گرایی ها و واگرایی های دولت ملی و نهضت ملی در چارچوب رابطه‏ی نهاد و جنبش مورد ارزیابی قرار می گیرد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان‏ می دهد که نهضت ملی در آغاز دهه 30 با گسست از دگردیسی رهایی بخش نیروهای اجتماعی در نیمه اول دهه 20 پدید آمد؛ لیکن با سیطره ی سیاست بازنمایی دولت مرکزی بر دگرسانی های ایجابی این نیروها ظرفیت تغییردهندگی این جنبش از توان افتاد.
    کلید واژگان: نیروهای کنشی, خط گریز, قلمروزدایی, انجمن های ایالتی, دولت مرکزی
    Farjad Nateghi, Ebrahim Towfigh
    In this essay we have studied the emergence and genesis of the Nationalization of the Iran Oil Industry Movement from a sociological point of view. We have also analyzed the formation of The National Movement through new power relations among the internal forces of State, Society and International Capitalism. In doing so, Deleuze’s genealogy has been deployed to construct a framework to evaluate the issue critically. Firstly, we consider the subjective position of social forces, the relation between these forces, deformation of the old political order and re-formation of a new state amongst the contemporary discursive metamorphosis and the context in which the events of this movement occurred. Secondly, the peasants’ and laborers’ claims and regional desires to alter the power relationships and riddance from social subjugation have been analyzed genealogically. The multiple and fragmented origins of The National Movement, resulted from the relations between sociopolitical forces containing the multitude, the central state and world powers, have been scrutinized throughout this study. Furthermore we evaluate the convergences and divergences of The National State and The National Movement in the framework of the relation between institution and movement. The results of this study show that “The National Movement” at the beginning of the 50s emerged out of a rupture from the social forces liberation movement of the first half of the 40s, but the domination of the politics of representation over the affirmative metamorphosis of these forces undermined the potentials of the movement for altering the sociopolitical structures.
    Keywords: Active forces, Line of flight, Deterritorialization, State Associations, Central State
  • آوا دهقانی*، ابراهیم توفیق
    تهران شهری است که به طور مستمر تولید (یا بازتولید) می شود، در این معنا، تهران معاصر از زمانی آغاز می شود که منطق جدیدی بر این فرآیند تولید حاکم شده است. در این جا به مطالعه تاریخ تهران از منظری تبارشناختی پرداخته شده است تا با درک منطق های پیشین تولید شهر، نظم نوین تهران و چرایی و چگونگی ممکن شدن آن صورت بندی شود.
    از سال 1368 با تغییر رویکردهای اقتصادی دولت و به تبع آن تحول در مدیریت شهری، امکان شکل گیری رابطه ای فراهم شده است که در آن فضا و شهر به کالا تبدیل شده و به قصد ساخت و ساز مورد معامله قرار می گیرند. شکل گیری و تداوم این رابطه سرمایه دارانه منوط به امکان تعلیق قواعد و مقررات است. این فرم جدید از شهرسازی غیررسمی، به کمک طرح های شهری و اختیارات نهادهای مدیریتی، خصوصا کمیسیون ماده پنج میسر می شود. در این تحقیق با کمک دو نظریه شهری شدن سرمایه هاروی و شهرسازی غیررسمی روی و الصید، به تحلیل منطق جدید تولید تهران و عوامل و نیروهای دخیل پرداخته شده است.
    کلید واژگان: تهران, شهرداری, تراکم, کمیسیون ماده پنج, شهرسازی غیررسمی
    A. Dehghani *, E. Towfigh
    Tehran is a city which is being reproduced, constantly.This means that the contemporary Tehran  was formed when a new logic dominated  this reproduction process. This research studied the history of Tehran with a genealogical perspective to find the previous logics and make a clear image of contemporary order of the city, and how and why this order has been generated.
    From 1989 with the changes in the government’s economic approaches, and in the urban management, a relation has been formed in which the city and space as commodities are being traded. This capitalistic relation is provided by suspension of urban rules. This new form of urban informality becomes possible with help of  the urban projects and the authority of management institutions like the Commission of the Fifth Article. Using the theory of urbanization of capital by David Harvey, and the theory of urban informality by Ananya Roy & Nezar AlSayyad, this research tries to analyze the new logic of Tehran and the role of effective factors and forces.
    Keywords: Tehran, municipality, Density, Commission of the Fifth Article, urban informality
  • آریستو کراسی منطقه ای و کلان مالکی خانی در ایران: منطقه گله دار
    محمدرضا تهمک*، ابراهیم توفیق
    وضعیت آریستوکراسی زمیندار در ایران همواره مورد بحث جامعه شناسان تاریخی بوده و معتقدند آریستوکراسی ارضی در ایران وجود نداشته است. این تحقیق که با رویکرد نقادانه و تکینه نگری و روش نظریه مبنایی در محدوده تاریخی منطقه گله دار از ایالت فارس صورت گرفت، به کشف و مفهوم سازی از پدیده های تابحال مورد غفلت واقع شده آریستوکراسی منطقه ای و کلان مالکی خانی در پژوهش های جامعه شناسی تاریخی ایران و برساختن نظریه تداوم آریستوکراسی و کلان مالکی خانی در ایران پیشادولت مدرن انجامید؛ و نشان می دهد، برخلاف نظریات تاکنون ارائه شده، با وجود آمد و رفت حکومت ها، این آریستوکراتها از تداوم تاریخی برخوردار بوده اند. این تداوم مبتنی بوده است بر وجود ارتباطات حمایتی متقابل محلی (درون منطقه ای، میان گروه آریستوکرات با گروه های درون منطقه و فرامنطقه ای، میان آن ها با حکام مناطق مجاورشان).
    کلید واژگان: آریستو کراسی منطقه ای, کلان مالکی خانی, روابط حمایت متقابل محلی, منطقه گله دار
  • ابراهیم توفیق، امیر خراسانی
    مقاله ی حاضر می کوشد دو تصور کاملا متفاوت از فضا را در جامعه شناسی زیمل برجسته کند. در این مسیر ابتدا نشان می دهیم که زیمل چگونه از دو انگاره ی متفاوت فضا در آثارش استفاده می کند. با مرور جستار «جامعه شناسی فضا»ی زیمل، و مقایسه ی آن با فضای کانتی- نیوتنی نشان می دهیم، چگونه انگاره ی فضای زیمل در این جستار مبتنی بر فضای مطلق است. سپس با مرور دیگر آثار زیمل و مفاهیمی چون جامعه زیستی، اندرکنش اجتماعی، و دلالت عدد برای زندگی اجتماعی خواهیم دید، که انگاره ی نسبت باور فضا در بن هستی شناسی اجتماعی زیمل قرار دارد. با سنجش این دو انگاره ی در ظاهر متعارض، در پی یافتن پاسخی برای حل این تعارض برمی آییم. در پایان خواهیم دید که وجه دوسودایی فضا نزد زیمل برآمده از کاربست دو تمهید تبیینی متفاوت است.
    کلید واژگان: اندرکنش اجتماعی, زیمل, فضا, نسبت باوری, فضای مطلق
    Ebrahim Tofigh, Amir Khorasani
    This article explores the ontological nuances of space in Simmel`s sociology. We have demonstrated how two different conceptions of space coexist in Simmel’s social thought. By reviewing his “sociology of space”, we have traced a Newton-Kantian absolute space in Simmel’s thought; while through investigating his social ontology, exemplified in concepts of sociation, social interaction, significance of number for social life, we have demonstrated how this ontology presumes a relational space. Excavating these two seemingly paradoxical notions of space, we have tried to find a resolution to this ambivalence. We have come to the conclusion that this ambivalence is generated by two different explanatory devices that Simmel uses to illustrate social life.
    Keywords: Absolute Space, Relationism, Simmel, Social interaction, Space
  • فهیمه معارف وند، ابراهیم توفیق
    در این پژوهش برآنیم تا دریابیم مهاجری که با هویت قومی مشخص و تعریف شده ای، چون قومیت کرد، به شهر کرج مهاجرت می کند، در مواجهه با ساختارها و مناسبت های حاکم بر محیط اجتماعی جدید چگونه عمل می کند و فرآیند سازگارشدن او با محیط جدید چگونه رخ می دهد. میدان مطالعه محله اسلام آباد شهر کرج است. محله مزبور به لحاظ وضعیت خاص اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی همواره پذیرای مهاجران تازه وارد شهر کرج بوده و برای مهاجران روستایی نقش دروازه ورود به زندگی شهری را برعهده داشته است. روش پژوهش حاضر کیفی بوده است و از روش های مشاهده مستقیم و مصاحبه نیمه ساخت یافته جهت گردآوری اطلاعات، و از روش نظریه مبنایی جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات بهره برده ایم. گردآوری داده های میدانی در 15 حوزه انجام شد: علت ها و انگیزه های مهاجرت، علت های انتخاب شهرستان کرج به منزله مقصد مهاجرت و محله اسلام آباد جهت اسکان، عضویت در گروه قومی، کیفیت و کمیت ارتباط با خویشاوندان، گرایش به محله، روابط همسایگی و پیوندهای محله ای، تصویر ذهنی محله در انظار عمومی، زبان، لباس، مراسم ازدواج، همسرگزینی، اوقات فراغت، خاستگاه جغرافیایی، آگاهی از پیشینه تاریخی و مشارکت سیاسی. نمونه های تحت مطالعه ارزش ها و الگوهای فکری و رفتاری محیط اجتماعی محل سکونت جدید را کسب و درونی می کنند. این روند باعث دوری آنها از بسیاری انگاره ها و عناصر هویت قومی شان می شود، اما نه آن چنان که هویت قومی خود را کاملا به فراموشی بسپارند؛ نشانه هایی از کردبودن هنوز در بسیاری از ابعاد زندگی آنها، به خصوص در حیطه خصوصی زندگی شان خودنمایی می کند و باعث تمایز آنها از اقوام دیگر ایرانی می شود. بنابراین، اکنون هویت جمعی آنها تلفیقی از هویت قومی شان و هویتی است که در محیط شهری و تحت تاثیر ساختار و مناسبت های این محیط شکل گرفته است.
    کلید واژگان: هویت, هویت قومی, مهاجرت, شهرنشینی, شهر کرج, محله اسلام آباد, قومیت کرد
  • فرجاد ناطقی، ابراهیم توفیق
    مقاله حاضر به بررسی جامعه شناختی اهتمام روشنفکران در ساخت نخستین دولت مدرن در ایران پرداخته است. به گونه ای که امکان تحلیل تاریخی مقوله روشنفکری را در دوران مشروطه از سال 1285 تا 1305 به دست می دهد. ارتباط گفتمان های سیاسی روشنفکران با مناسبات قدرت به شیوه ای فوکویی تحت تحلیل تبار تاریخی قرار گرفته است. نتیجه بررسی ها در این مقاله نشان می دهد که معرفت های متفاوت شکل گرفته در هر گفتمان و کردارهای گفتمانی ناشی از آنها در درون مناسبات قدرت، زمینه های چرخش گفتمان های روشنفکری به گفتمان های بوروکراتیک و به دنبال آن تغییر نظام سیاسی را در نوعی عدم استمرار تاریخی فراهم آورده است.
    کلید واژگان: گفتمان روشنفکری, گفتمان بوروکراتیک, استراتژی نیروها, رویکردهای سیاسی, انگاره دانایی, گسست تاریخی, نقش روشنفکران
  • سیاست اجتماعی علوم اجتماعی و الهیات گذار
    ابراهیم توفیق
  • ابراهیم توفیق، فاطمه دعاگویی
    این مقاله حاصل یک مطالعه تاریخی است که به منظور بررسی فرآیند شکل گیری هویت جدید زن درایران،از دوران ناصری تا پایان پهلوی اول، انجام شده است.هویت مجموعه ای از ویژگی های فردی است که در طول زمان سیال ، ومتاثر از ساختار اجتماعی و میزان کنش گری افراد، پیوسته در حال نو شدن است و عوامل متعدد فرهنگی، اجتماعی واقتصادی در این فرآیند موثر هستند. سرعت این دگرگونی ها در هویت سنتی زنان اندک بود، لیکن از دوران ناصری وبا ورود اولین طلیعه های مدرنیته و تغییرات تدریجی در منابع هویت ساز در دوره های مشروطه و سپس پهلوی اول فرآیند شکل گیری هویت جدید زنان ایرانی ابعاد تازه ای یافته است.بررسی این فرآیندها و نحوه تعامل ساختارهای اجتماعی و کنش گری زنان در دوره های سه گانه فوق، با استفاده ازروش کتابخانه ای (اسنادی) و بهره گیری از دیدگاه های نظری جنکینز، گیدنز، بوردیو و هابرماس امکان یافته است.یافته های تحقیق نشان می دهد که در هر سه دوره، الگوی ورود مدرنیزاسیون، اشاعه بوده است. بدین ترتیی کیه دردوره ی ناصری، اصلاحات بدون برنامه و بی هدفمند، در دوره ی مشروطه منسجم تر و در دوره پهلوی اول تا حیدودی هدفمند و با برنامه ریزی توام گردید.به همین دلیل، در دوران ناصری هویت زن ایرانی کمترین تاثیر را از تجددگرایی داشته است و این گرایشات عمدتا معطوف به زنان درباری و طبقات بالا بوده است. اما در دوران مشروطه جرییان تجددخواهی توانست که در تغییرات هویتی زنان نقش موثرتری نظیر ایجاد انجمن ها و گروه های سیری، شرکت درمجامع و گردهمایی های سیاسی و پشتیبانی از انقلاب مشروطه پیدا نماید.در دوران پهلوی اول بیا توجیه بیه ماهیت اصلاحات، جریان تجددخواهی با نفوذ به نهادهای آموزشی، اقتصادی و سیاسی توانست در شکل گیری هویت جدید زن ایرانی نقش فعال تری پیدا نماید. 
    کلید واژگان: فرآیند, هویت اجتماعی, زنان, تجدد گرایی, دوران ناصری, دوران مشروطه, دوران پهلوی اول
  • Ebrahim Towfig, Amir Reza Razi Senjani, M.A
    For years, one of the intellectual concerns in Iranian society has been to reassess Iranian society in its own unique historical context. The necessity of this re-examination was due to the dissatisfaction with the historical answers to the newly raised questions. Hence, to have proper answers to the questions posed concerning present Iranian society, a framework reflecting classic history, orient logy and discontinuity with the Foucault historical approach was employed. Mashallah Ajudani's perspectives are examined within this framework. Qualitative context analysis and Hermeneutic were analytical tools of this research. In the last section of this paper, a construct is sketched to illustrate the logic of theorist's perspectives. Findings were indicative of explanatory power of oriental list texts within the proposed sketched model. Based on this model, it becomes clear however, that the historical discontinuity of Iranian society could serve as a useful explanatory element in understanding social happenings in this country which is generally neglected in studies done so far.
    Keywords: Historical Discontinuity, Iranian Society, Social History, Content Analysis, Hermeneutic
  • علیرضا جوادی، ابراهیم توفیق
    موضوع مورد نظر این مقاله «معرفت شناسی جامعه شناسی آکادمیک در ایران» است. در واقع، با نگاهی پروبلماتیک به این رشته دانشگاهی، مقاله در پی تاملی در وضعیت آن برای فهم شرایطی است که منجر به تکوین یا عدم تکوین سنت فکری حاکم بر جامعه شناسی آکادمیک شده است. روش شناسی پژوهش کیفی است: ابتدا به شیوه استقرا از تکنیک مصاحبه عمیق با استادان منتخب بهره گرفته، سپس با استفاده از روش نظریه مبنایی داده های خود را استخراج و به فراتحلیل نظرات استادان پرداخته است. یافته ها و مفاهیم مشترک در آرای استادان جامعه شناسی بیانگر آن است که ساختار جامعه شناسی آکادمیک در ایران از نظم و منطق خاصی برخوردار است، چنان که علی رغم فقدان پارادایم، سنت اندیشگی، مکتب، رویکرد و روش های مطرح در جامعه شناسی جهانی، سازوکار های بازتولید خود را درون این نظم ساختاری، کاملا شناخته و با قدرت اعمال می کند، به طوری که قادر بوده کنشگران (استادان) آگاه این حوزه را با وجود دیدگاه های متفاوت و گاه متضاد، آن گونه درون خود جذب و هضم کند که در راستای اهداف و ارزش های غایی ساختار هدایت شوند، یعنی پذیرش و توقف در منطق گذار به مثابه منطق حاکم بر ذهن کنشگران عرصه جامعه شناسی. «گذار» هم توصیف نامتعین وضعیتی نامطلوب است و هم بیان خوشبینانه رسیدن به آینده ای مطلوب و در هر حال روکشی ایدئولوژیک بر لحظه حال که خارج از دیدرس و نقد قرار می گیرد. تبلور این منطق را می توان در پوزیتیویسم ناقص حاکم بر جامعه شناسی و ترویج فرمالیسم موجود مشاهده کرد.
    کلید واژگان: معرفت شناسی, پروبلماتیک وضعیت جامعه شناسی دانشگاه, ساختار معرفتی, جامعه شناسان
  • ابراهیم توفیق
    در این نوشتار، براساس تفسیری نظرورزانه از بحران علوم اجتماعی در ایران به پرسش از این مسئله می پردازیم که آیا رویکرد نظری پسااستعماری می تواند، اگرنه در رفع، لااقل در طرح پروبلماتیک این بحران یاری رسان باشد؟ بحران علوم اجتماعی از جنس شناخت شناسانه است و در غلبه بی چون وچرای پارادایم مدرنیزاسیون تجلی می یابد. تداوم و غلبه این پارادایم بر علوم اجتماعی، در شرایط تکوین و تطور آن به مثابه زائده ای از صورت بندی های گفتمانی حاکم در دوران معاصر (گفتمان مشروطه و گفتمان دینی)، پی جویی می شود. این صورت بندی های گفتمانی ناظر بر فرآیندهای دولت و ملت سازی، حاصل درونی سازی یا وارونه سازی گفتمان شرق شناسی هستند و نظام دانش اجتماعی ای را امکان پذیر می سازند که تاریخ های متکثر تجربه مدرنیته ما را در دستگاه مفهومی دوگانه خود به رویارویی سنت و تجدد فرو می کاهد و بدین گونه دریافت یا فهم ناپذیر می کند. در بخش پایانی نوشتار، به شرح مدخل گونه رویکرد نظری پسااستعماری (شرایط تاریخی شکل گیری، مبانی فلسفی و روش شناختی و مفاهیم اساسی آن) می پردازیم.
    کلید واژگان: جامعه دوران گذار, گفتمان مشروطه, گفتمان دینی, پسااستعمار
    Ebrahim Towfigh
    Based on a speculative interpretation of the crisis of the social sciences in Iran, I pose in this article the questionwhether or not the theory of post-colonialism can be considered of help towards solving the problem or at least making the problematic of the crisis to be recognized. The crisis of the social sciences is an epistemological one and it appeared under the doubtless and absolute hegemony of modernization paradigm. The continuation and the hegemony of the paradigm of modernization, duringthe forming and evolving process of the social sciences, are rooted in the fact that the social sciences have kept being basically dependent upon the ruling constitutional and religious discourse formations central to the contemporary era.The discourse formations concerning the state and nation building processes are the results of either internalizing, or reversing of orientalist discourse. It gave rise to a system of such social sciences-based on a dichotomist conceptual apparatus-which reduces our plural histories of our experience of modernity to just encountering the tradition and modernity and as such makes its understanding impossible. In the final section of my article, I give an introductory explanation of the theoretical framework of post-colonialism, i.e.,a review of the context of its historical formation, its philosophical and methodological principles and the key concepts thereof.
    Keywords: the Transitional Society, Constitutional Discourse, Religious Discourse, the Post, Colonial
  • حسام الدین صفاری، ابراهیم توفیق
    این نوشتار تلاش می کند با نقد قرائت /برداشت خطی «تکامل گرایانه» از تئوری دورکیم که تمام تواریخ مختلف را در مقابل تاریخ مسلط قربانی می کند ابتدا در سطح مفاهیم با طرح مفهوم گیدنزی تفسیر مبتنی بر گسست از دوران مدرن و عدم پذیرش رویکرد مبتنی بر دوران گذار، با برساختن مفهوم شدت همبستگی مکانیکی، قائل به دیالکتیکی بین انواع همبستگی در دوران های مختلف تاریخی شود و دیدگاه تکامل گرایانه خطی را به چالش کشد. سپس در سطح تجربی، با تعریف عملیاتی از مفهوم فوق و با سود جستن از روش کمی و تکنیک پیمایش (پرسشنامه محقق ساخته)، در شهر تهران به آزمودن رابطه مفهوم شدت همبستگی مکانیکی و مفهوم صور نابهنجار پرداخته و با بررسی تاثیر مفاهیم جزئی مندرج در مفهوم صور نابهنجار، (یعنی آنومی، عدم هماهنگی و تقسیم کار اجباری) بر شدت همبستگی مکانیکی، بسیاری از پدیده های اجتماعی مدرن را که خوانش های پیشین، با استناد به تئوری دوران گذار، یا آن را استثناء تلقی می کرده و یا قادر به توجیه آن نبودند، به مفهوم کشد.
    کلید واژگان: شدت همبستگی مکانیکی, صور نابهنجار, کشورهای پسااستعماری, تکه برداری, دوران گذار, تفسیر مبتنی بر گسست از دوران مدرن
    E. Toufigh, H. Saffary
    This paper tries to criticize the linear (evolutionary) reading of Durkheim`s theory- which ignored all different histories in favor of dominant history-either at evolutionary material determination level or at the level of its approach to consciousness. For this reason by constructing the concept of gravity of mechanical solidarity proposes a dialectical relationship between various kinds of solidarity in different historical periods. This is primarily based on Giddens`s discontinuous interpretation of modern history and avoiding transitional period approach. Then in empirical level, by operationalzing the above concepts and applying quantitative methods in Tehran, the relationship between gravity of mechanical solidarity and abnormal forms has been examined. In so doing, the effect of particular concepts inscribed in abnormal forms on gravity of mechanical solidarity has been revealed. And several phenomena which previous readings were unable to explain or consider them as exceptional cases, has been conceptualized.
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال