به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

اسماعیل جهانبخش

  • علیرضا عابدین زاده، اصغر محمدی*، اسماعیل جهانبخش

    پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل اجتماعی موثر بر انتظارات فرزندان از والدین (مورد مطالعه: نوجوانان استان خراسان جنوبی) انجام شده است. مبانی نظری پژوهش با استفاده از رهیافت جامعه شناسی و روانشناسی اجتماعی و با تاکید بر نظریه های تئوری محرومیت نسبی تدرابرت گر، مانهایم، زیمل، وبر، بروس کوئن و مک لوهان تدوین شده است. این پژوهش مطالعه ای مقطعی و از نوع توصیفی بود. مطالعه حاضر در سال 1398 و در میان 580 نفر از نوجوانان 18-13 سال استان خراسان جنوبی که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و تصادفی انتخاب شده بودند، انجام گرفته است. تحلیل داده ها با به کارگیری نرم افزار آماری SPSS نسخه 25 در دو سطح توصیفی و تحلیلی انجام شده است. تحلیل داده ها بر اساس ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیونی بوده است. نتایج نشان داد که میانگین شاخصهای تفاوت نسلی فرزندان 91/1 درصد، گروه همسالان 86/6 درصد و احساس محرومیت نسبی با 86/4 درصد بیش از سایر متغیرهای مستقل است. به ترتیب متغیرهای کنترل فرزندان (73/2 درصد)، میزان استفاده از رسانه ها (73/1 درصد)، سبک زندگی والدین (72/1 درصد) و مصرف گرایی فرزندان در ردیفهای بعدی قرار دارند. میانگین انتظارات فرزندان از والدین نیز 59/1 درصد است. رابطه میان متغیرهای تفاوت نسلی فرزندان با والدین، مصرف گرایی فرزندان، سبک زندگی والدین، گروه همسالان و میزان استفاده از رسانه ها با انتظارات فرزندان از والدین معنادار و مثبت بود و رابطه ای معنا دار و معکوس میان متغیرهای احساس محرومیت نسبی در فرزندان و کنترل فرزندان از سوی والدین با انتظارات فرزندان از والدین وجود داشت.

    کلید واژگان: انتظارات فرزندان از والدین, مصرف گرایی, تفاوت نسلی, سبک زندگی, گروه همسالان
    A. R. Aabedinzaadeh, A. Mohammadi*, E. Jahaanbakhsh

    Based on the theory of Relative Deprivation, children who feel relatively deprived have lower expectations from their parents. To discover what factors affect the parents-related expectations of adolescents in South Khorasan Province, a cluster sample of 580 students, aged 13-18 years, was given a questionnaire of assumed validity and reliability on deprivation and expectation. Data analyses revealed that mean scores on generational gap, peer group, and sensing relative deprivation are higher than other factors, i.e. parental control over children, media usage, parental life style, and children’s consumerism. While the mean score for expectation was 59.1, it showed a positive and significant correlation with generational gap, children’s consumerism, parental life style, peer group, and media usage. The correlation between expectation and relative deprivation and parental control of children was significantly negative.

    Keywords: Children’S Expectation From Parents, Consumerism, Generational Differences, Life Style, Peers
  • ابوالحسن دیف رخش، اسماعیل جهانبخش *، شاپور بهیان، سعید ایرانی

    امروزه مطالعه سلامت، رشد و تعالی خانواده و جریان قدرت در آن، همپای توسعه ی سایر نهادهای جامعه، اهمیت و ضرورت فراوان یافته است. لذا هدف پژوهش بررسی تاثیر مولفه های سلامت اجتماعی و حمایت اجتماعی بر توزیع قدرت متوازن در خانواده های شهر بهبهان می باشد. این پژوهش از نوع کمی و روش توصیفی- تحلیلی می باشد و از نظرهدف کاربردی محسوب می شود. جامعه آماری شامل خانوارهای ساکن در شهر بهبهان می باشد، که جمعا 36245 خانوار است. برای احتساب حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده و تعداد 588 خانوار به روش خوشه ای چند مرحله ای گزینش گردید. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته است که اعتبار محتوا به واسطه ی بررسی اساتید صاحب نظر در این حوزه مورد تایید قرار گرفت. پایایی ابزار با آماره آلفای کرونباخ محاسبه و تایید گردید. یافته‎ها نشان داد که ضریب مسیر حمایت اجتماعی بر توزیع قدرت برابر 351/0 و مقدار اماره t برابر 870/4 است . بنابراین سلامت اجتماعی و مولفه های آن بر توزیع متوازن قدرت در شهر بهبهان تاثیر دارد. همچنین نتایج نشان دهنده آن است که ضریب مسیر حمایت اجتماعی بر توزیع متوازن قدرت برابر 483/0 و مقدار اماره t برابر 962/7 است در نتیجه، سلامت اجتماعی و مولفه های آن بر توزیع متوازن قدرت در شهر بهبهان تاثیر دارد.

    کلید واژگان: سلامت اجتماعی, حمایت اجتماعی, توزیع قدرت در خانواده, توزیع قدرت متوازن
    Abolhasan Dif Rakhsh, Esmsil Jahanbakhsh *, Shapour Behyan, Saeed Irani

    Nowadays, the study of health, growth and excellence of the family and the flow of power in it, along with the development of other institutions of society, has become very important and necessary. Therefore, the aim of the research is to investigate the impact of social health and social support components on balanced power distribution in families of Behbahan city. This research is of quantitative type and descriptive-analytical method and is considered practical in terms of purpose. The statistical population includes households living in Behbahan city, which is a total of 36,245 households. To calculate the sample size, Cochran's formula was used and 588 households were selected by multi-stage cluster method. The tool for collecting information is a questionnaire made by the researcher, whose content validity was confirmed through the review of expert professors in this field. The reliability of the instrument was calculated and confirmed by Cronbach's alpha statistic. The findings showed that the path coefficient of social support on power distribution is equal to 0.351 and the value of t-statistic is equal to 4.870. Therefore, social health and its components have an effect on the balanced distribution of power in Behbahan city. Also, the results show that the coefficient of the path of social support on the balanced distribution of power is equal to 0.483 and the value of t-statistic is equal to 7.962. As a result, social health and its components have an effect on the balanced distribution of power in Behbahan city.

    Keywords: Social Health, Social Support, Power Distribution In The Family, Balanced Power Distribution
  • مهرداد کرمی، اسماعیل جهانبخش*، سید ناصر حجازی

    پژوهش حاضر که با هدف بررسی ارتباط بین دلبستگی و ابعاد آن با سازگاری اجتماعی می باشد، از نظر نوع هدف یک بررسی کاربردی، از نظر وسعت پهنانگر، از نظر دامنه خرد و از نظر زمانی یک بررسی مقطعی است. روش تحقیق در این پژوهش روش پیمایش، و ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر، تمامی افراد 18 سال به بالای شهرهای استان کهگیلویه و بویر احمد می باشد که تعداد آن ها بر اساس سرشماری سال 1395 در حدود 500 هزار نفر می باشد و 384 نفر بر اساس فرمول کوکران به عنوان حجم نمونه انتخاب شده است. این تحقیق به دنبال بررسی ارتباط بین بررسی ارتباط بین دلبستگی و ابعاد مختلف آن با سازگاری اجتماعی می باشد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بین دلبستگی (38/0) و ابعاد آن یعنی دلبستگی به محله (41/0)، دلبستگی به شهر (39/0)، دلبستگی به خانواده (34/0) و دلبستگی به کشور (3/0) با سازگاری اجتماعی شهروندان استان کهگیلویه و بویر احمد ارتباط وجود دارد. بنابراین نتیجه می گیریم که هرچه میزان دلبستگی در ابعاد مختلف افزایش پیدا کند، میزان سازگاری اجتماعی نیز بالاتر می رود. سازگاری اجتماعی توانایی ایجاد ارتباط متقابل با دیگران است که در زمینه خاص اجتماعی به طریق خاص که در عرف جامعه قابل قبول و ارزشمند است به حقیقت می پیوندد، و فرآیندی است که افراد را قادر می سازد تا رفتار دیگران را درک و پیش بینی کنند،

    کلید واژگان: دلبستگی به خانواده, دلبستگی به کشور, سازگاری اجتماعی, استان کهگیلویه و بویراحمد
    Mehrdad Karami, Esmaeil Jahanbakhsh *, Seyed Naser Hejazi

    The purpose of this study is to investigate the relationship between attachments with social adaptation. In terms of target type, an applied study, in terms of scope, is micro and in terms of time a cross sectional study. The method of research in this research is survey method and data collection tool are a researcher-made questionnaire. The statistical population of the present study is all people aged 18 years old and above Kohgiluyeh and Boyer Ahmad city. Their number is about 500 thousand according to the census of 2016. Also 384 people have been selected based on Forkel Cochran. The research, based on various theories, sought to investigate the relationship between the relationship between attachment and social identity in different dimensions with social adaptation. The results of the research indicate that between attachment (0.38) and its dimensions, attachment to the neighborhood (0.41), attachment to the city (0.39), attachment to the family (0.34) and attachment to the country (0.30) and social identity (0.31) are related to social adjustment of citizens of Kohgiluyeh and Boyer Ahmad.

    Keywords: Family Attachment, Attachment To The Country, Social Compatibility, Kheigilouyeh, Boyer Ahmad Province
  • حیران پورنجف، منصور حقیقتیان*، اسماعیل جهانبخش
    در دنیای امروز رشد شگفت انگیز و خارج از حد تصور رسانه ها، آن ها را به ابزاری قدرتمند تبدیل ساخته است که نه تنها وظیفه ی اطلاع رسانی نهفته در ماهیت خود را به خوبی انجام می دهند؛ بلکه پا را فراتر نهاده و به همه زوایای زندگی انسان وارد شده و تحت تاثیر خود قرار داده اند. گوناگونی نقش های اجتماعی زنان و مردان،بازگوکننده این واقعیت است که مفاهیم زنانگی و مردانگی (جنسیت) به شدت تحت تاثیر عوامل اجتماعی قرار دارند. زنان و مردان هریک به گونه ای در رسانه ها بازتاب داده می شوند. تصویر زنان در رسانه های جمعی دارای وجهه ای ایدیولوژیک برای تداوم مناسبات مردسالارانه بوده است. در برابر سوژگی زن در گفتمان مردسالار؛ استراتژی مبارزه برای ساختارشکنی و در هم شکستن قالب های کلیشه ای، در مدرنیته متاخر جریان یافته است. هدف پژوهش حاضر تحلیل گفتمان سوژگی زن ایرانی در شبکه اجتماعی اینستاگرام می باشد. روش تحقیق در این پژوهش، تحلیل محتوای کیفی است. تکنیک مورد استفاده تحلیل گفتمان انتقادی و مشخصا رویکرد تحلیل گفتمان فرکلاف می باشد. جامعه مورد مطالعه در این پژوهش، صفحات مرتبط با طبقه ی نظری گفتمان های سوژگی در شبکه ی اجتماعی اینستاگرام کاربران ایرانی می باشد که با ملاحظات نظری و تحلیل محتوای کیفی انتخاب شده است. مقوله های نهایی به دست آمده در پژوهش شامل زن شیء واره، تجلیل نارسیسم، نظام طبقاتی جنسیتی، اهمیت زدایی از نقش، طبیعی شدگی مراتب بالاسری، سلب حقوق، دیگری سازی مضاعف می باشد که منطبق با گفتمان سوژگی زنان می باشد.
    کلید واژگان: گفتمان, سوژگی, اینستاگرام, مطالعه کیفی, گفتمان فرکلاف
    Heyran Pournajaf, Mansour Haghighatian *, Esmaeel Jahanbakhsh
    In today's world, the amazing and unimaginable growth of the media has made them a powerful tool that not only fulfills the informational task inherent in their nature; Rather, they have gone further and entered and influenced all aspects of human life. The diversity of the social roles of women and men reflects the fact that the concepts of femininity and masculinity (gender) are strongly influenced by social factors. Men and women are each reflected in the media. The image of women in mass media has an ideological aspect for the continuation of patriarchal relations. Against the subjectivity of women in patriarchal discourse; The strategy of struggle to deconstruct and break stereotypes has flowed in late modernity. The aim of the current research is to analyze the discourse of Iranian women's subjectivity in the Instagram social network. The research method in this study is qualitative content analysis. The technique used is critical discourse analysis and specifically Fairclough's discourse analysis approach. The community studied in this research is the pages related to the theoretical class of discourses of subjectivity in the Instagram social network of Iranian users, which were selected with theoretical considerations and qualitative content analysis. The final categories obtained in the research include the objectification of women, glorification of narcissism, gender class system, de-importance of role, naturalization of superior status, deprivation of rights, double otherization, which is consistent with the discourse of women's subjectivity.
    Keywords: discourse, subjectivity, Instagram, Qualitative study, Fairclough', s discourse
  • تاثیرمحل سکونت از نظر فضای شهری در سلسله مراتب قدرت خانواده های شهر بهبهان
    ابوالحسن دیفرخش*، اسماعیل جهانبخش، شاپور بهیان

    ساختار قدرت در خانواده از جمله مواردی است که حساسیت پژوهشگران و اندیشمندان را به لحاظ اهمیت روز افزون خانواده در حفظ و پایداری جوامع به عنوان امروزی ترین چشم اندازهای مطالعاتی جامعه شناسی خانواده، بر انگیخته است. لذا هدف پژوهش حاضر بررسی جامعه شناختی رابطه محل سکونت از نظر شهری و جایگاه در سلسله مراتب قدرت در خانواده های شهر بهبهان می باشد. این پژوهش از نوع کمی و روش توصیفی- تحلیلی می باشد و از نظرهدف کاربردی محسوب می شود. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل خانوارهای ساکن در شهر بهبهان می باشد، که جمعا 36245 خانوار است. برای انتخاب نمونه از فرمول کوکران با ضریب خطای 4 درصد استفاده شد. و تعداد 588 خانوار به خوشه ای دو مرحله ای انتخاب شد. پرسشنامه در بین سرپرستان متاهل خانوار پخش می گردد. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته است که اعتبار محتوا به واسطه ی بررسی اساتید راهنما، مشاور و برخی اساتید صاحب نظر در این حوزه مورد تایید قرار گرفت. پایایی ابزار از فرمول آلفای کرونباخ محاسبه و تایید گردید. یافته ‎های پژوهش نشانگر آن است که سلسله مراتب اقتدار (F=14/)، میزان قدرت یک جانبه پدر (F=505/12 (، میزان قدرت یک جانبه مادر(F= 410/20) ساختار قدرت متقارن نسبی(F=476/18) دستیابی زنان به منابع قدرتF=469/30)) بر حسب محل سکونت خانواده های شهر بهبهان متفاوت است.

    کلید واژگان: محل سکونت از نظر شهری, سلسله مراتب قدرت در خانواده, شهر بهبهان
    Influence of location in terms of urban space in the power hierarchy of Behbahan families
    Abolhasan Difrahksh *, Esmail Jahanbahksh, Shapour Behyan

    The power structure in the family is one of the issues that has aroused the sensitivity of researchers and thinkers in terms of the growing importance of the "family" in maintaining and sustaining societies as the most current perspectives on the study of family sociology. Therefore, the aim of this study is to investigate the sociological relationship between housing in terms of urbanity and position in the hierarchy of power in Behbahan families. This research is a quantitative and descriptive-analytical method and is considered practical in terms of purpose. The statistical population of the present study includes households living in Behbahan, which is a total of 36,245 households. Cochran's formula with an error coefficient of 4% was used to select the sample. 588 households were selected into two-stage clusters. The questionnaire is distributed among married heads of households. The data collection tool was a researcher-made questionnaire that the validity of the content was confirmed by a review of supervisors, consultants and some experts in this field. The reliability of the instrument was calculated and confirmed from Cronbach's alpha formula. Findings indicate that the hierarchy of authority (F = /14), the degree of unilateral power of the father (F = 50.125), the degree of unilateral power of the mother (F = 410/20) The structure of relative symmetric power (F = = 476/18) Women's access to power sources F (469/30)) varies according to the location of families in Behbahan.

    Keywords: Behbahan, Location in terms of city, hierarchy of power in the family
  • شیوا سیف الدینی خالقی، اسماعیل جهانبخش*، رضا اسماعیلی
    هدف این تحقیق آگاهی از اثرات پیامدهای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی توسعه صنایع دستی و نقش آن در رونق گردشگری در استان کرمان است. به این منظور، نخست با بررسی ادبیات نظری مربوط به شناسایی پیامد- های صنایع دستی بر توسعه گردشگری پرداخته شد، سپس نظر صنعتگران فعال این صنعت(در استان کرمان) مورد پرسش قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پرسشنامه در این تحقیق به دو صورت توصیفی و استنباطی و با استفاده از نرم افزار 22 SPSSو نرم افزار آیموس صورت گرفته است. در تجزیه و تحلیل توصیفی پژوهشگر داده های جمع آوری شده را با استفاده از شاخص های آمار توصیفی خلاصه و طبقه بندی کرده است. به طور کلی برای سنجش نرمال بودن داده ها از آزمون 2xو کولموگرف اسمیرنف استفاده شده است.برای سنجش نرمال بودن متغیرهای این تحقیق نیز از آزمون کولموگرف اسمیرنف استفاده گشته است.همچنین به منظور تجزیه و تحلیل سوالات تحقیق از آزمون های تی استیودنت تک نمونه ای، آزمون تی دو نمونه ای مستقل و تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شده است. برای پاسخ به بقیه سوالات از آزمون تی استیودنت تک نمونه ای استفاده شده است.همچنین محقق به عنوان تحلیل جانبی به بررسی تاثیر ویژگی های جمعیت شناختی بر نگرش صنعتگران در زمینه پیامدهای اقتصادی و اجتماعی توسعه صنایع دستی بر گردشگری پرداخت است ،استنتایج یافته ها نشان داد که میانگین‏ های محاسبه شده نظرات صنعتگران بالاتر از حد متوسط بوده و آنان معتقدند توسعه صنایع دستی موجب رونق گردشگری می شود
    کلید واژگان: گردشگری, صنایع دستی, اشتغال, مهاجرت, فقرزدایی, خودباوری, رونق کسب و کار
    Shiva Saif Al-Dini Khaleqi, Ismail Jahanbakhsh *, Reza Esmaeli
    The purpose of this study is to know the effects of economic, social and cultural consequences of handicraft development and its role in tourism prosperity in Kerman province. For this purpose, first, by reviewing the theoretical literature related to identifying the consequences of handicrafts on tourism development, then the opinion of active craftsmen in this industry (in Kerman province) was questioned. The analysis of the data obtained from the questionnaire in this research has been done in two descriptive and inferential ways using SPSS 22 software and IMOS software. In descriptive analysis, the researcher has summarized and classified the collected data using descriptive statistics indicators. In general, 2x test and Kolmogorov-Smirnov test were used to measure the normality of the data. Kolmogorf-Smirnov test was used to measure the normality of the variables of this research. Also, one-sample t-student tests were used to analyze the research questions. Two-sample independent t-test and one-way analysis of variance were used. To answer the rest of the questions, a one-sample t-test was used. Showed that the calculated averages of the opinions of artisans are above average and they believe that the development of handicrafts will lead to a boom in tourism and the consequences include; Increasing entrepreneurship and business prosperity, increasing income and increasing employment of natives and preventing migration and poverty alleviation and self-confidence in this sector.
    Keywords: Tourism-handicrafts-employment, migration, Poverty alleviation, self-confidence, business prosperity
  • حیران پورنجف، منصور حقیقتیان*، اسماعیل جهانبخش

    یکی از غنی ترین حوزه های بحث اشکال بازنمایی رسانه ها به هویت های جنسیتی مربوط می شود. در این بین اینترنت و فضای وب یکی از مولفه های اصلی شکل گیری و بازنمایی هویت زنان در جوامع جدید است. هدف پژوهش حاضر بازنمایی سیمای زن در گفتمان مبارزه علیه سوژگی زن در شبکه اجتماعی اینستاگرام است. روش تحقیق در این پژوهش، تحلیل محتوای کیفی با رویکرد استقرایی است. جامعه مورد مطالعه صفحات مرتبط با گفتمان مبارزه علیه سوژگی زن در شبکه اجتماعی اینستاگرام کاربران ایرانی است که با ملاحظات نظری و تحلیل محتوای کیفی انتخاب شدند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 6 صفحه که ماهیت پیام آن ها با یکدیگر متفاوت بود، به عنوان نمونه های تحقیق انتخاب شدند. نتایج نشان داد مقوله های نهایی به دست آمده شامل هویت یابی بازاندیشانه، بازسازی متون اجتماعی مخدوش، برابر خواهی، جهان شمولی خواسته های زنان، رهایی سوژه های مورد انقیاد، نقد حاشیه ای شدن زن، رسانه به مثابه امتداد زبان مبارزه، مقاومت نمادین بود که منطبق با گفتمان مبارزه علیه سوژگی زنان می باشد. بنابراین می توان نتیجه گرفت شبکه اجتماعی اینستاگرام به مثابه حوزه عمومی، شرایطی را برای بازنمایی و بازسازی متفاوت از زنان فراهم نموده و زمینه مبارزه زنان علیه سوژگی و شیءوارگی در گفتمان مردسالار را مهیا ساخته و به ابزار رهایی زنان تبدیل گشته اند.

    کلید واژگان: اینستاگرام, بازنمایی, زن, سوژگی
    Heyran Pournajaf, Mansour Haghighatian *, Esmaeil Jahanbakhsh

    One of the richest areas of discussion of the forms of media representation is related to gender identities. Meanwhile, the Internet and web space are one of the main components of the formation and representation of women's identity in new societies. The aim of the current research was to represent the image of women in the discourse of the Struggle against female subjectivity (case study: Instagram social network). The research method in this study was qualitative content analysis with an inductive approach. The community studied in this research was the pages related to the discourse of struggle against female subjectivity in the Instagram social network of Iranian users, which were selected with theoretical considerations and qualitative content analysis. Using the purposeful sampling method, 6 pages whose nature of messages were different from each other were selected as research samples. The results showed that the final categories obtained included rethinking identification, reconstruction of distorted social texts, equality, universality of women's demands, liberation of subjugated subjects, criticism of women's marginalization, media as an extension of the language of struggle, symbolic resistance, which is in line with the discourse of struggle against women's subjectivity. Therefore, it can be concluded that Instagram social network, as a public domain, have provided conditions for different representation and reconstruction of women and have prepared the ground for women's struggle against subjectivity and objectification in the patriarchal discourse and have become a tool for women's liberation.

    Keywords: Instagram, representation, Subjectivity, women, liberation
  • عبدالرضا فدایی فرقان، اسماعیل جهانبخش*، اصغر محمدی
    این پژوهش با هدف بررسی تطبیقی اثرات و پیامدهای خرده فرهنگ یاوردهی در روستاهای استان گیلان و مرکزی با تاکید بر برخی عناصر خرده فرهنگ دهقانی راجرز، انجام شده است. چرا که یاوردهی چون در حیطه مقوله خرده فرهنگ ها جای می گیرد از اهمیت بسزایی برخوردار است. و اما با نگرش به موضوع، روش تحقیق این پژوهش، کیفی بوده و در این خصوص از روش اتنوگرافی با رویکرد جامعه شناسی استفاده شده است. تکنیک جمع آوری اطلاعات نیز، مصاحبه، یادداشت برداری و مشاهده (تحقیق میدانی) بوده است. در این زمینه جمعیت مورد بررسی در استان گیلان شامل کشاورزان 11 روستا و جمعیت مورد مطالعه دراستان مرکزی نیز شامل 11 روستا بوده اند. براین اساس، نمونه های انتخاب شده، بدینگونه اند: 24 نفراز روستاییان شرکت کننده در مصاحبه، از استان گیلان و23 نفر از روستاییان مصاحبه شونده، از استان مرکزی و نمونه ها بر اساس وجود افراد یاورده(یاریگر) در یک روستا، گزینش شده اند، به تعبیری از نمونه گیری هدفمند استفاده شده است؛ که نتایج حاصله بدین قرار است با نگرش به یافته ها، منش و رفتار روستاییان همیار در استان های گیلان و مرکزی با عناصر مطروحه در خرده فرهنگ دهقانی راجرز از جمله فقدان همدلی، عدم اعتماد، وابستگی به دولت و عدم پذیرش نوآوری مغایرت داشته و ناسازگار است و نه تنها از موانع توسعه به حساب نمی آید، بلکه به نوعی زمینه ساز توسعه خواهد بود.
    کلید واژگان: گیلان, روستا, توسعه, خرده فرهنگ یاوردهی, مرکزی
    Alireza Fadaiforghan, Esmail Jahanbakhsh *, Asghar Mohammadi
    The aim of this study was to compare the effects and consequences of Yavardeh subculture in the villages of Gilan and Markazi provinces with emphasis on some elements of Rogers peasant subculture. Because the helper is very important because it is in the category of subcultures. But with regard to the subject, the research method of this research is qualitative and in this regard, the ethnographic method with a sociological approach has been used. The technique of data collection was interview, note-taking and observation (field research). In this regard, the study population in Gilan province included farmers in 11 villages and the study population in Markazi province also included 11 villages. Accordingly, the selected samples are as follows: 24 villagers participating in the interview, from Gilan province and 23 villagers interviewed, from Markazi province, and the samples were selected based on the presence of helpers in a village. , In other words, purposeful sampling has been used; The results are inconsistent with the findings, character and behavior of rural villagers in Gilan and Markazi provinces with the elements in the Rogers peasant subculture, including lack of empathy, distrust, dependence on government and lack of acceptance of innovation. Not only is it not an obstacle to development, but it will be a kind of ground for development.
    Keywords: Gilan, Village, Development, subculture, central
  • ایوب آقارحیمی، اسماعیل جهانبخش، اصغر محمدی، علیرضا کولیوند
    زمینه و هدف

    احساس امنیت پدیده روان شناختی-اجتماعی است که دارای ابعاد گوناگونی می باشد. این احساس ناشی از تجربه های مستقیم و غیرمستقیم افراد از شرایط و اوضاع محیط پیرامونی است و افراد مختلف به صورت های گوناگون آن را تجربه می کنند. تهدیدات رایجی که کم و بیش در همه جوامع دیده می شود و زمینه عدم احساس امنیت اجتماعی را پدید می آورد بسیارند. احساس امنیت به عنوان یک متغیر اجتماعی می تواند تحت تاثیر عوامل متعدد اجتماعی و فردی قرار گیرد. هدف در این پژوهش مقایسه احساس امنیت شهروندان استان هرمزگان (شرق، غرب و مرکز) و تاثیر ابعاد اجتماعی توسعه متوازن برآن می باشد.

    روش تحقیق: 

    پژوهش حاضر بر اساس هدف از نوع کاربردی و با روش پیمایشی صورت گرفته و با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه 384 نفری را در استان هرمزگان انتخاب نموده و از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و از پرسشنامه برای گردآوری داده ها بهره برده است و اعتبار ابزار گردآوری داده ها محتوایی و پایایی آن از روش میزان آلفا کرونباخ سنجیده شده است. و از آزمون های تی، آنوا، همبستگی پیرسون، رگرسیون و تحلیل مسیر تاثیر مولفه های مختلف ابعاد اجتماعی توسعه در پیش بینی و تبیین احساس امنیت مورد تحلیل قرار گرفته است.

    یافته ها و نتیجه گیری

    نتایج این تحقیق حاکی از این است که احساس امنیت در نقاط سه گانه مورد مطالعه در سطح متوسط ارزیابی گردیده اما ابعاد اجتماعی توسعه متوازن به یک اندازه در این مناطق توسعه نیافته است و در شرق و غرب استان نسبت به مرکز  این ابعاد کمترین تاثیر را داشته اند.یافته های پژوهش نشان می دهد که در شهرستان های لنگه و میناب متغیرهای مستقل (ابعاد اجتماعی توسعه) عدالت اجتماعی، رفاه اجتماعی، پایداری اجتماعی و کیفیت زندگی تنها توانسته اند به ترتیب حدود 4/17 و 1/15درصد واریانس متغیر وابسته (احساس امنیت) را تبیین نمایند، در صورتی که در شهرستان بندرعباس متغیرهای مستقل حدود 7/41 درصد واریانس متغیر وابسته را تبیین نموده اند.

    کلید واژگان: همبستگی اجتماعی, رفاه اجتماعی, کیفیت زندگی, عدالت اجتماعی, پایداری اجتماعی, اخلاق توسعه اجتماعی
    Ayoub agha rahimi, esmaeil jahanbakhsh, Asghar Mohammadi, alireza kolivand
    Background and aim

    Security feeling is a psychological-social phenomenon which has various dimensions. This feeling is emanated from individuals’ direct and indirect experiences of their surrounding environment, and different people experience it in various ways. There are many common threats that could be seen more or less in all societies and lead to lack of social security feeling. Security feeling as a social variable could be affected by many social and individual factors. The present research is aimed at comparing Hormozgan province (East, West and Center) citizens’ security feeling and the impact of social dimensions of balanced development on it.

    Methods

    The present research, in terms of objective, was of applied type and has been conducted using survey method. Using Cochran formula, sample size of 384 people was selected in Hormozgan province, and a multi-stage cluster sampling method and a questionnaire was used for collecting data. And the validity of the content data collection tool and its reliability have been measured by Cronbach's alpha method. T-tests, ANOVA, Pearson correlation, regression and path analysis were used in predicting and explaining the security feeling influence on various components of social dimensions of development.

    Findings and Conclusions

    The results of the research indicated that the security feeling in the three studied areas is evaluated at an average level, but the social dimensions of balanced development are not equally developed in these areas. In other words, these dimensions in the east and west of the province have had the least impact, compared to the center.The findings of the research indicate that in “Lengeh” and “Minab”, the independent variables (social dimensions of development) social justice, social welfare, social sustainability and quality of life have been able to explain merely about 17.4 and 15.1 percent of the variance of the dependent variable (sense of security), respectively, while in Bandar Abbas city, the independent variables explained about 41.7 percent of the variance of the dependent variable.

    Keywords: social solidarity, social welfare, life quality, Social Justice, Social Sustainability, ethics of social development
  • طاهره شاهیوندی*، اسماعیل جهانبخش، شاپور بهیان

    این پژوهش به بررسی حضور فعالانه زنان در سازمان های مردم نهاد و تاثیر آن بر آگاهی و زیست فرهنگی آنان می پردازد، روش گرد آوری داده ها به صورت پیمایشی از طریق پرسشنامه انجام گرفته است. با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 333 نفر از زنان عضو در سازمان های مردم نهاد استان لرستان مورد پرسش قرار گرفتند. با توجه به آزمون فرضیه های مرتبط یافته های تحقیق نشان می دهد: ماهیت بسیاری فعالیت های اجتماعی- فرهنگی زنان از گذشته تا به امروز داوطلبانه بوده است و زنان با کار اجباری بیرون از خانه مواجه نبودند و از طرف دیگر همیاری و یادگیری از شاخصه های این فعالیت ها می باشد و نقش هایی که زنان در رابطه با فعالیت های داوطلبانه مدرن از جمله حضور موثر در این سازمان ها به عهده می گیرند، انعطاف پذیر است و با زیست فرهنگی-اجتماعی شان متناسب است بنابراین آن ها از این طریق به طور کل از نقش های خانوادگی خود گسسته نمیشوند و یکپارچگی مواجه با "خود" را از دست نمی دهند به عبارت دیگر آن ها نه تنها می توانند، حضور مطلوب خود را در حفظ و مدیریت جامعه به ثمر میرسانند بلکه هم زمان قادرند با آگاهی و رضایت بیشتری نسبت به نقش های سنتی و دینی خود روبرو شوند.

    کلید واژگان: آگاهی, زنان, تغییرات, زیست فرهنگی
    Tahereh Shahivandi *, Esmaeel Jahanbakhsh, Shapoor Bbehyan

    This study examines the active presence of women in non-governmental organizations and its effect on their awareness and bioculture. The data collection method was a survey through a questionnaire. Using the Cochran formula, 333 female members were questioned in Lorestan province's nongovernmental organizations. According to the test of related hypotheses, the research findings show: Many socio-cultural activities of women have been voluntary from the past to the present, and women have not been forced to work outside the home. On the other hand, cooperation and learning are the hallmarks of these activities, and the roles that women play in relation to modern volunteering activities, including effective participation in these organizations, are flexible and appropriate to their biosocio-cultural. Thus, in this way, they are not completely detached from their family plans and do not lose the integrity of facing "themselves". In other words, they not only can, but also achieve their desired presence in the maintenance and management of society. But also able to face more awareness and satisfaction with their traditional and religious roles.

    Keywords: awareness, Women, change, Bioculture
  • اکبر طهماسبی، اسماعیل جهانبخش*، منصور حقیقتیان
    در سال های اخیر، عواقب و پیامدهای اجتماعی و فرهنگی در برخی طرح های اقتصادی و صنعتی پررنگ تر و شدیدتر از گذشته شده است و ضرورت بررسی های جامعه شناختی و اجتماعی در زمینه پیامدهایی که طرح های توسعه ای و صنعتی به دنبال دارند، انکارناپذیر است. احداث تاسیسات و پالایشگاه های گاز و پتروشیمی به صورت شتابان و بدون ملاحظه ابعاد متعدد توسعه، باعث برهم زدن تعادل طبیعت و معیارهای انسانی و ایجاد چالش های گوناگون عظیمی در محیط و زندگی مردم در شهرها و منطق مختلف کشور از جمله منطقه بندر کنگان شده است. در همین راستا، مقاله حاضر با هدف بررسی پیامدهای اجتماعی توسعه صنعتی شهر کنگان با تاکید بر متغیرهای خاص گرایی و نابرابری اجتماعی انجام شده است. روش پژوهش از نوع پیمایش و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه است. جامعه آماری تحقیق، شهروندان 25 سال به بالای شهر کنگان بوده است که تعداد 400 نفر از آنها به عنوان حجم نمونه پژوهش برآورد و با استفاده از رویکرد نمونه گیری احتمالی و شیوه نمونه گیری خوشه ای متناسب با حجم جامعه آماری، مورد مطالعه قرار گرفتند. به منظور آزمون فرضیه های پژوهش از آزمون تی تک نمونه ای استفاده گردید. برآوردهای مربوط به این آزمون نشان دهنده این است که بر مبنای نظر شهروندان، رابطه مثبت و معناداری بین توسعه صنعتی شهر کنگان و متغیرهای تشدید خاص گرایی و تغییر در نابرابری اجتماعی در جامعه مورد مطالعه وجود دارد.
    کلید واژگان: توسعه صنعتی, بندر کنگان, خاص گرایی, نابرابری اجتماعی
    Akbar Tahmasebi, Mansour Haghighatian
    The construction of gas and petrochemical plants and refineries in a hurry and without much attention to the development of the city will disrupt the balance of nature and human standards and create a great variety of challenges in the environment and life of the people of the Kangan port. In this regard the study aimed investigate social consequences of industrial development in kangan city emphasizing the escalation of specialism and social inequality. This study was carried out using survey method and questionnaire was used for data collection. The statistical population consisted of the population was 25 years old in kangan city that 400 were estimated as the sample size by cluster sampling proportional to the size. one sample t test was used to test the research hypotheses. The results of the analysis showed that there is a significant relationship between the industrial development with escalation of specialism and change in social inequality.
    Keywords: industrial development, Seaport Kangan, Specialism, Social Inequality
  • حمید اعتمادی راد*، اسماعیل جهانبخش، منصور حقیقتیان

    هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی جامعه شناحتی نقش عوامل اجتماعی- فرهنگی بر تورم و نوسانات نرخ ارز می باشد. پژوهش حاضر با توجه به اهداف موجود، از نوع پژوهش های کاربردی است و نوع پژوهش مبتنی بر پارادایم کمی و تکنیک استفاده شده برای گردآوری اطلاعات و داده ها پیمایشی است. جامعه آماری در مرحله اول پژوهش خبرگان است که حجم نمونه پژوهش در این بخش پس از 50 نفر می باشد. در بخش دوم پژوهش جامعه آماری کلیه شهروندانی هستند که نقش بیشتری در مبادلات و خرید کالا در جامعه داشته اند (همچون؛ کسبه بازار، سرپرستان خانوار و ..) دارند. حجم نمونه در این بخش بر اساس فرمول کوکران 400 نفر برآورد گردید. ابزار پژوهش در مرحله اول پرسشنامه ای محقق ساخته می باشد. که پس از انجام تحلیل عاملی اکتشافی تعداد سوال های پژوهش به 54 سوال تقلیل یافت. به منظور بررسی روایی ابزار پژوهش از روش اعتبار صوری و به منظور سنجش پایایی نیز از روش آلفای کرونباخ پایایی استفاده گردید. روش نمونه گیری در این رساله روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای می باشد. در یافته های اکتشافی پژوهش 3 موثر برتورم و نوسانات قیمت ارز شناسایی گردید. و نتایج تحلیلی عاملی تایدی نشان می دهد که تاثیر 3متغیر؛ اعتماد نهادی، امنیت روانی و سرمایه اجتماعی بر کنش های تورم زای شهروندان معنی دار است. بنابراین این 3 فرضیه پژوهش پذیرفته می شوند.

    کلید واژگان: اعتماد نهادی, سرمایه اجتماعی, امنیت روانی, تورم, نوسانات نرخ ارز
    Hamid Etemadi Rad *, Esmaeil Jahanbakgsh, Mansor Haghighatian

    The purpose of this study is to investigate the role of socio-cultural factors on inflation and exchange rate fluctuations. The present study is an applied research according to the existing goals and the type of research is based on quantitative paradigm and the technique used to collect information and survey data. The statistical population is in the first stage of experts' research that the sample size of research in this section is after 50 people. In the second part of the research, the statistical population is all citizens who have played a greater role in the exchange and purchase of goods in society (such as market merchants, heads of households, etc.). The sample size in this section was estimated based on Cochran's formula of 400 people. The research tool in the first stage is a researcher-made questionnaire. After conducting exploratory factor analysis, the number of research questions was reduced to 54 questions. In order to evaluate the validity of the research instrument, the face validity method was used and in order to measure the reliability, the Cronbach's alpha method of reliability was used. Sampling method in this dissertation is a multi-stage cluster sampling method. In the exploratory findings of the study, 3 factors were identified: inflation and currency price fluctuations. And the results of confirmatory factor analysis show that the effect of 3 variables; Institutional trust, psychological security and social capital are significant on the inflationary actions of citizens. Therefore, these 3 research hypotheses are accepted. According to the research

    Keywords: Institutional Trust, Social Capital, Psychological Security, Inflation, Exchange rate fluctuations
  • عزت الله صفایی، شاهپور بهیان*، اسماعیل جهانبخش
    برکنار ماندن از تفاوت های فرهنگی و قومیتی در جوامع امروزی دنیا ناممکن است. در خاورمیانه ناهمگونی دینی، قومی، اقتصادی ویژگی ساخت عموم کشورهای خاورمیانه می باشد. همچنین در ایران نیز الگوی ملت ترکیبی و نامتوازن است. هدف از پژوهش حاضر بررسی عوامل فردی و اجتماعی (طرحواره ای و قومیتی) موثر بر همگرایی قومی در میان گروه های قومی ساکن شهر اهواز می باشد. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه شهروندان 18سال و بالاتر شهر اهواز می باشد. در انتخاب جمعیت نمونه در این تحقیق، از نمونه گیری تصادفی استفاده شده است. حجم نمونه پس از محاسبه با استفاده از فرمول کوکران تعداد 384 نفر بدست آمد. نتایج نشان داد که بین متغیرهای نظارت اجتماعی و قومیت و امنیت اجتماعی و تحصیلات، سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی و احساس محرومیت نسبی و تنوع قومی با همگرایی قومی رابطه معناداری وجود دارد اما بین متغیرهای سن، جنسیت و وضعیت تاهل با همگرایی قومی رابطه معناداری گزارش نشد. بدیهی است که تنوع قومی در ایران، همچون واقعیتی عینی در جامعه ی کنونی ما الزاماتی دارد و حقوقی را می طلبد که مشروع اند. پس می بایست برای تامین عدالت و برابرحقوقی شهروندان، به آن ها توجه شود و راه حل ارایه گردد.
    کلید واژگان: نظارت اجتماعی, پایگاه اجتماعی اقتصادی, امنیت اجتماعی, سرمایه اجتماعی, همگرایی قومی
    Ezatollah Safaei, Shahpour Behyan *, Esmaeil Jahanbakgsh
    It is impossible to stay out of cultural and ethnic differences in today's world societies. In the Middle East, religious, ethnic, and economic heterogeneity is a common feature of the Middle East. Also in Iran, the model of the nation is mixed and unbalanced. The purpose of this study is to investigate individual and social factors (schema and ethnicity) affecting ethnic convergence among ethnic groups living in Ahvaz. The statistical population in this study includes all citizens 18 years and older in Ahvaz. In selecting the sample population in this study, random sampling was used. The sample size was calculated using the Cochran's formula of 384 people. The results showed that there is a significant relationship between social control and ethnicity and social security and education, social capital and cultural capital and the feeling of relative deprivation and ethnic diversity with ethnic convergence but between the variables age, gender and marital status with ethnic convergence Failed. It is obvious that ethnic diversity in Iran, as an objective reality in our current society, has requirements and demands rights that are legitimate. Therefore, in order to ensure justice and equal rights for citizens, they should be considered and a solution should be provided.
    Keywords: social monitoring, Socio-economic status, Social security, Social Capital, ethnic convergence
  • جمیله اسفندیارپور، علی مرادی*، اسماعیل جهانبخش

    مطالعه حاضر با هدف رابطه بین کیفیت زندگی و هویت ملی با فرهنگ محیط زیستی در شهر کرمان انجام گرفت. روش مطالعه در این پژوهش پیمایشی و ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه می باشد. جامعه آماری افراد 16سال به بالای شهر کرمان است که بر اساس سرشماری سال 95 برابر 634132 نفر بوده است. نمونه گیری براساس فرمول کوکران انجام و پس از گردآوری داده ها 374 پرسشنامه با استفاده از دو نرم افزار SPSS و AMOS مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل نشان می دهد که رابطه بین کیفیت زندگی محیط زیستی پاسخگویان با میزان فرهنگ محیط زیستی (در ده سال پیش) (05/0=r) و در زمان حاضر (24/0=r) و با هویت ملی در زمان حاضر (03/0=r) و در ده سال پیش(26/0=r) می باشد. نتایج حاصل از رگرسیون چندگانه نشان می دهد که کیفیت زندگی با مقدار (91/4 T=) و ضریب معنی داری (000/0Sig.T=) و مقدار 25/0 درصد از تغییرات درونی فرهنگ محیط زیستی در شهر کرمان را تبیین نمایند. نتایج حاصل از مدل معادله ساختاری (AMOS) نشان می دهد که متغیر کیفیت زندگی با مقدار ضریب رگرسیون 245/0 و هویت طبقاتی با مقدار ضریب رگرسیون استاندارد برابر 194/0- بر متغیر وابسته تاثیر معنادار دارند. می توان استنباط کرد که با ارتقای کیفیت زندگی افراد، آگاهی، نگرش و رفتارهای محیط زیستی آن ها ارتقا پیدا کرده است. از طرفی هویت ملی افراد در خصوص توجه به فرهنگ محیط زیستی برای نسل های قبل بیشتر از الان بوده و این نگاه طبیعت دوستی در بین آن ها نسبت به نسل کنونی بیشتر بوده است.

    کلید واژگان: کیفیت زندگی, هویت ملی, رفتار محیط زیستی, هویت طبقاتی, دانش محیط زیستی
    Jamileh Esfandiarpour, Esmaeil Jahanbakhsh

    The aim of this study was to determine the relationship between quality of life and national identity with environmental behaviors in Kerman. Method of study in this research, a questionnaire was used to collect data. The population of the population is 16 years old and above the city of Kerman, which is 95 times 634132 people. 374 questionnaires were analyzed based on data collection. Statistical analysis was performed using SPSS and AMOS software. The results of SPSS analysis show that the relationship between environmental responsibility and environmental quality of respondents with the amount of environmental culture (10 years ago) (r= 0.05) and present time (r=0.24) and with national identity at the present time (r= 0.03) and ten years ago (r= 0.26). The coefficient of determination is = 0/25 of the internal variation of the dependent variable namely the environmental culture in Kerman. The results of the structural equation model (AMOS) show that the quality of life variable has a significant effect on the dependent variable with a regression coefficient of 0.254 and a social economic base with a standard regression coefficient equal to -0.194. It can be inferred that with the improvement of people's quality of life, their awareness, attitudes and environmental behaviors have improved. On the other hand, the national identity of individuals in terms of attention to environmental culture for previous generations has been more than now, and this view of nature-friendliness among them has been more than the current generation.

    Keywords: quality of life, National identity, Environmental behavior, socioeconomic status, Environmental knowledge
  • مصطفی دومهری*، شاپور بهیان، اسماعیل جهانبخش

    مطالعه و پژوهش در زمینه مدارای اجتماعی به عنوان یکی از عوامل تاثیرگذار در افزایش سطح تعاملات فرهنگی و اجتماعی، مشارکت، انسجام و امنیت اجتماعی، احساس امنیت و همدلی می تواند نقش بسزایی در توسعه اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی جامعه داشته باشد. در این راستا، می توان از سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی به عنوان دو عامل راهبردی مهم در جهت ارتقای مدارای اجتماعی نام برد. مقاله پیش رو با استفاده از نظریه منش و میدان بوردیو به تاثیر و نقش سرمایه فرهنگی و سرمایه اجتماعی و ابعاد آن بر مدارای اجتماعی پرداخته است. برای سنجش مدارای اجتماعی از ترکیب نظریه های پیترکینگ و وگت و ابعاد مدارای هویتی، مدارای اجتماعی ، مدارای سیاسی و مدارای اخلاقی رفتاری استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شهروندان 15تا 44 سال استان مازندران است. روش پژوهش پیمایشی و از نوع توصیفی است و داده های موردنیاز پژوهش از طریق ابزار پرسش نامه گردآوری شده است. تحلیل داده نیز با نرم افزار SPSS و Amos انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی و ابعاد آن ها با مدارای اجتماعی رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد. نتایج آزمون مدل ساختاری بیانگر تاثیر مستقیم سرمایه اجتماعی (Beta: 0/29) و سرمایه فرهنگی (Beta: 0/39) بر مدارای اجتماعی است. همچنین سازه سرمایه فرهنگی و سرمایه اجتماعی توانسته 38 درصد از تغییرات سازه مدارای اجتماعی را تبیین کند. به بیانی دیگر، این دو مولفه 38 درصد در ارتقا یا کاهش مدارای اجتماعی اثرگذارند و در برنامه ریزی راهبردی سازمان ها و نهادهای مختلف کشور می توانند مورد توجه قرار گیرند.

    کلید واژگان: مدارای اجتماعی, سرمایه فرهنگی, سرمایه اجتماعی
    Mostafa Domehri *, Shapour Behyan, Esma&#, Il Jahanbakhsh

    Study and research in the field of social tolerance as one of the effective factors in increasing the level of cultural and social interactions, participation, cohesion and social security, sense of security and empathy can play a significant role in the economic, political, cultural and social development of the society. In this regard, social capital and cultural capital can be mentioned as two important factors in promoting social tolerance. Using Bourdieu's theory of character and the field, the present article deals with the impact and role of cultural capital and social capital and its dimensions on social tolerance. To measure social tolerance, a combination of Petersking and Vegeta theories and dimensions of identity tolerance, social tolerance, political tolerance, and moral-behavioral tolerance have been used. The statistical population of the research is the citizens of Mazandaran province aged 15 to 44 years. The research method is survey and descriptive and the data required for the research have been collected through a questionnaire. Data analysis was performed by SPSS and Emus software. The results showed that there is a direct and significant relationship between social capital and cultural capital and their dimensions with social tolerance. The results of the structural model test indicate the direct effect of social capital (Beta: 0.29) and cultural capital (Beta: 0.39) on social tolerance. Also, the structure of cultural capital and social capital has been able to explain 38% of the changes in the structure of social tolerance. In other words, these two components are 38% effective in promoting or reducing social tolerance and can be used in strategic planning of various organizations and institutions.

    Keywords: Social tolerance, Cultural capital, Social Capital
  • بتول حسنی سعدی، منصور حقیقتیان*، اسماعیل جهانبخش

    این مطالعه با استفاده از رویکرد نظریه زمینه ای به تحلیل تاثیر شهر دیجیتال در تمایل زنان به همسریابی مجازی در شهر کرمان می پردازد. برای این منظور با استفاده از تکنیک نمونه گیری نظری و هدفمند ، 16 کاربر زن در تالارهای همسریابی شهر کرمان مشارکت داشتند. جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام و با نرم افزار مکس کیو دی ای ورژن 12 تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد تعداد قابل ملاحظه ای از سایت های همسریابی مجازی را زنان متاهل در کنار کاربران مجرد تشکیل می دهند که از ویژگی گمنامی فضای شهری و فضای مجازی استفاده می کنند و هنجارهای اجتماعی را در هم می شکنند. پس از ترکیب، ادغام و مقایسه مفاهیم، پنج مقوله مشترک میان کاربران زن متاهل و مجرد شامل (اعتیاد به چت، تجربه محدودیت، ، پرهیز از دیدار حضوری، سرگرمی و گذران وقت، تمایلات جنسی بصورت مجازی) کشف شد؛ همچنین دو مقوله خاص کاربران زن متاهل شامل (اختفای تاهل و توجیهات آن و کم رضایتی از ازدواج) و دو مقوله خاص کاربران زن مجرد شامل (حس آزادی و چت علاج رفع تنهایی) نیز به دست آمد. پس از تحلیل خط داستانی مشارکت کنندگان «فضای مجازی به مثابه پناهگاه مقاومت زنان شهری» آشکار شد.

    کلید واژگان: «شهرنشینی», «جهان زندگی زنان», «تالارهای گفتگوی مجازی», «مقاومت
    BATOOL Hasani Sadi, Mansour Haghighatian*, Esmaeil Jahanbakhsh

    This study aimed to analyze the impact of the digital city on women's willingness to find a marriage partner through the virtual space in the city of Kerman. 16 female users were selected through a theoretical and purposeful sampling technique. The data collection was conducted through semi-structured interviews and MAX Q DA software version 12 was used to process the data. The findings showed that a significant number of users in the virtual marriage sites were married women who used the anonymity of virtual space to their own advantage. After combining, integrating and comparing concepts, Five common categories were found among married and single female users (chat addiction, having limited experience, evading of face-to-face dating, sex as entertaiment). There were also two specific categories of married female users (disguise of marital status and and low satisfaction with marriage) and two specific categories of single female users (sense of freedom and chat as a cure for loneliness). Based on story line by participants, a core category entitled “chat as a resistance shelter of urban momen” was revealed.

    Keywords: urbanization, female Life World, chat rooms, women resistance
  • عبدالرضا فرقان، اسماعیل جهانبخش*، اصغر محمدی

    یاوردهی یا همیاری جزء خرده فرهنگ های کشور بوده و چون در حیطه مقوله فرهنگ جای می گیرد از اهمیت به سزایی برخوردار است. این فرهنگ در مناطق روستایی بیشر به چشم می خورد. از آنجا که هنوز در بسیاری از روستاهای کشور این نظام نمادین وجود دارد لذا بررسی دقیق آن راهگشای تقویت این خرده فرهنگ است. موزه میراث روستایی استان گیلان یکی از موزه های طبیعی است که مثال آشکاری از سنن محلی و روستایی در این منطقه است. روش تحقیق این پژوهش، کیفی بوده و در این خصوص از روش اتنوگرافی[1] با رویکرد جامعه شناسی استفاده شده است. تکنیک جمع آوری اطلاعات نیز، مصاحبه، یادداشت برداری و مشاهده (تحقیق میدانی) بوده است. در این زمینه، جمعیت مورد بررسی در استان گیلان شامل کشاورزان 11 روستا بوده است. بر این اساس، نمونه های انتخاب شده، بدین گونه اند: 24 نفر از روستاییان شرکت کننده در مصاحبه، از استان گیلان گزینش شدند.  به تعبیری از نمونه گیری هدفمند استفاده شده است؛ که نتایج حاصله با نگرش به یافته ها در  استان  گیلان بدین قرار است، پیامدهای همیاری با شاخص های سرمایه اجتماعی، همچون مشارکت، احساس تعهد و دوستی و رفاقت، مبنی بر وجود سرمایه اجتماعی به عنوان یک دارایی ارزشمند در روستاهای دارای خرده فرهنگ مذکور، مورد تایید قرار گرفت. همچنین نتایج حاصله از یافته ها در خصوص مقوله مبادله، بیانگر اثبات وجود تنوع و گستردگی روابط در نزد روستاییان همیار و بهره گیری از منفعت عاطفی و اقتصادی  در نتیجه ی همیاری هاست.

    اهداف پژوهش: 

    1.بررسی نقش یاوردهی در وجود یا نبود همدلی در امور روستایی و به تعبیری نقش آن در انسجام و وحدت روستاییان. 2.بررسی نظام نمادین یاوردهی در موزه میراث روستایی گیلان.

    سوالات پژوهش: 

    1.نقش یاریگری در وجود یا نبود همدلی در امور روستایی و به تعبیری نقش آن در انسجام و وحدت روستاییان چگونه است؟ 2.نظام نمادین یاوردهی چه انعکاسی در موزه میراث روستای استان گیلان داشته است؟

    کلید واژگان: خرده فرهنگ یاوردهی, گیلان, سرمایه اجتماعی, موزه میراث روستایی گیلان
    Abdolreza Forghan, Esmail Jahanbakhsh *, Asgar Mohammadi

    Assistance is one of the subcultures of the country and since it is considered as one of the categories of culture, it is of great position; moreover, this culture is more prevalent in rural areas. Since this symbolic system still exists in many villages of the country; considerate research is necessary to strengthen this subculture. Gilan Rural Heritage Museum is one of the natural museums that is a clear example of local and rural traditions in this region. The research method of this research is qualitative and, in this regard, the ethnographic method with a sociological approach has been used. The technique of data collection was interview, note-taking and observation (field research). In this regard, the study population in Gilan province included farmers from eleven villages. Based on this, the selected samples are as follows: 24 villagers participating in the interview were selected from Gilan province. In a sense, purposive sampling is used; the results are based on the findings in Gilan province, the consequences of cooperation with social capital indicators, such as participation, sense of commitment and friendship, based on the existence of social capital as a valuable asset in subcultural villages. Also, the results obtained from the findings regarding the category of exchange, show the existence of diversity and breadth of relationships among cooperative villagers and the use of emotional and economic benefits as a result of cooperation.

    Research aims

    1. Examining the role of assistance and cooperation in the existence or absence of empathy in rural affairs and in other words its role in the cohesion and unity of the villagers. 2. Studying the symbolic system of cooperation in the Gilan Rural Heritage Museum. 

    Research questions:

    1. What is the role of helping in the presence or absence of empathy in rural affairs and in other words, its role in the cohesion and unity of the villagers? 2. What is the reflection of the symbolic assistance system in the Museum of Rural Heritage of Gilan Province?

    Keywords: Yavardehi subculture, Gilan, Social Capital, Gilan Rural Heritage Museum
  • شراره جوادی فر، اسماعیل جهانبخش (نویسنده مسئول)*، منصور حقیقتیان
    هدف این پژوهش بررسی جامعه شناختی اهمیت و نقش عرصه عمومی و حوزه خصوصی در سبک زندگی جوانان کرمان بر اساس معادلات ساختاری می باشد. این تحقیق، توصیفی و از نوع علی بود. جامعه آماری مورد مطالعه، جوانان 15تا 29 ساله شهر تهران در سال 1397 بوده که 500 نفر از بین آنها براساس فرمول کوکران و با روش نمونه گیری سهمیه ای انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه ی محقق ساخته با اقتباس از پرسشنامه های سایر تحقیقات بوده و تحلیل های آماری براساس معادله ساختاری و با استفاده از برنامه Spss و Amos انجام یافته است. در این پژوهش از نظریه های هابرماس استفاده گردید ؛ هابرماس تعبیر حوزه عمومی را در اطلاق به عرصه ای اجتماعی به کار می برد که در آن افراد از طریق مفاهمه و استدلال مبتنی بر تعقل و در شرایطی عاری از هرگونه فشار، زور و در شرایط برابر برای تمام طرف های مشارکت کننده مجموعه ای از رفتارها، مواضع و جهت گیری های ارزشی و هنجاری را تولید می کند آنچه موجب جلب نظر هابرماس به مقوله حوزه عمومی شده است، اهمیت این مفهوم به عنوان اساس نقد جامعه مبتنی بر اصول دموکراتیک بوده است.. مقادیر رگرسیونی مدل معادله ساختاری حاکی ازآن است که فضای صمیمی خانه به میزان (70/0)، نوع پوشش به میزان (58/0) ، فضای شهری به میزان (37/0) ، فضای انحصاری ملک به میزان (31/0) بر سبک زندگی جوانان موثر است.
    کلید واژگان: عرصه عمومی, عرصه خصوصی, سبک زندگی جوانان, فضای شهری, فضای خصوصی
    Sharareh Javadifar, Esmaeil Jahanbakgsh *, Mansour Haghighatian
    The purpose of this study is sociological study ,importance and role's of public sphere and Tehran youth lifestyle private sphere based on structural equations.this research was descriptive and causal type. Statistical society of this study were the young people in tehran aged 15-29 in 2018,that 500 of them were selected according to the Cochran formula and by quota sampling method selected and observed .data accumulaton implement for researcher questionnaire adapted from other research questionnaires and statistical analyzes based on structural equation and has been done by using Spass and Amos In this study, Habermas' theories were used; Habermas used the concept of public domain in terms of social terms in which individuals through reasoning and reasoning based on reason and in conditions free of any pressure, force, and in equal conditions for all Participating parties generate a set of values and normative behaviors, positions and orientations. What has attracted Habermas's attention to the public domain has been the importance of this concept as the basis of a democratic critique of society. applications.regression values of structural equation model suggested that intimate atmosphere of the house at(70/0),cover type (0/58), urban space at(0/37) ,exclusive property space(0/31) ,is effective on young people lifestyle. In total the intimate atmosphere of the house has the most effect and exclusive property space had the less effect on young people lifestyle.
    Keywords: public arena, private arena, youth lifestyle, urban space, Private Space
  • بتول حسنی، منصور حقیقتیان*، اسماعیل جهانبخش

    این مطالعه با هدف تحلیل فعالیت کاربران مرد در تالارهای همسریابی و با استفاده از روش نظریه زمینه ای انجام شده است؛ برای این منظور با استفاده از نمونه گیری نظری، 11 کاربر فعال مرد در تالارهای همسریابی انتخاب شدند. داده ها ازطریق مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری و با نسخه 12 نرم افزار مکس کیو دی ای تحلیل شدند. بر پایه تعاملات و روابط مفهومی سه شرط علی شامل بحران معنا، تنوع طلبی و لذت طلبی در کنار سه شرط زمینه ای شامل تمایزطلبی، واسازی ارزشی و استقلال طلبی موجبات نوعی خاص از تعامل را فراهم کردند. شرایط تعاملی کاربران دو وجه اساسی شامل مقاومت علیه نظام اخلاقی جامعه و اقتصاد توافقی در نظام روابط خانوادگی دارد. نتایج نشان دادند هدف تعداد جالب توجهی از کاربران از ثبت نام و عضوشدن پایدار در این سایت ها، پیداکردن بدیل و جایگزینی برای ساختار غالب ازدواج در شهر کرمان است.

    کلید واژگان: تالارهای گفتگو, همسریابی مجازی, ازدواج سفید, مردان
    Batool Hassani, Mansour Haghighatian *, Esmaeel Jahan Bakhsh
    Introduction

    In the new form of social relations, Habermasian’s ‘public sphere’ has been embedded in ‘cyberspace’. Online social platforms have created an alternative to the public sphere that has led to the recognition of individuals, the definition of social interactions, and even the creation of love among members of the society. The impact of the internet on the social and personal life of users is important in several ways. Media consumption at home has significantly changed in recent years. New forms of media and media-related devices such as iPads, tablets, laptops, and smart phones have become common among families. Internet, digital cables, Wifi, Wimax, application software, and portable devices have created a world in which users’ contents are accessible wherever and whenever they want. With respect to the above discussion, it is clear that, since the introduction of cyber communication in 2008 as well as the installation and use of recently-released applications such as Telegram, WhatsApp and Instagram, which have provided the bases for the formation of a revolution in modern communications, it can be argued that the present study can be one of the newest researches in this area. In addition, Iran ranks the first among telegram users among 57 Islamic countries. Despite the increasing use of Iranian users, few studies have been done on this issue.

    Material & Methods

    The current study was conducted with the aim of analyzing the semantic implications of married men who were active in the cyberspace to find a spouse through the grounded theory approach. To this end, 11 users were selected through theoretical sampling. The data collection was conducted through semi-structured interviews and MAX Q DA 12. Two main sampling strategies in this study were purposive and theoretical samplings. The former was used to select participants with diverse characteristics. Theoretical sampling as one of the most common methods of sampling in the Grounded Theory was used for directing the general process of sampling via the sampling of the concepts during collecting and analyzing the data. The situation, people, time, and place were considered during theoretical sampling. Making comparisons in this process helped to diversify the categories and improve the theory. According to the logic of theoretical changes and the maximum sampling, the criteria for the entry of participants were as follows:•The participant must be a married man.
    • Their activities in the cyberspace are devoted to romantic conversations with men.
    • The participant must be older than 20 years of age.
    • The participant must be online in virtual marriage forums during the last 6 months.
    The participants remained in the study until they had been inclined to cooperate with the researcher, in case of the absence of any of these conditions, the participants were excluded from the study.

    Discussion of Results & Conclusions

    Based on the data analysis, three causal conditions including the crisis of meaning, diversity, and pleasure along with three contextual conditions including differentiation, separation of values, and preservation of independence have created a particular type of interaction. The interactive conditions of users had two main aspects including resistance to the ethical system of the society and the agreed economy in the family relationship system. The results of this study showed that the goal of a significant number of users to sign up and join these sites was to find an alternative structure for the predominant form of marriage in Kerman.In this study, the existence of the empty lives, a monotonous atmosphere at home, and routine relationships have led unemployed men to become more familiar with online dating than other groups. The majority of the participants referred to the disagreement of their wives with online gaming and entertainment because of their potentially addictive nature and online infidelities. Thus, anonymity was used as a very important strategy to facilitate online sexual activities among committed partners in committed relationships. According to the reports of the participants, ‘secret cyber entertainment’ has much more excitement and variety. They often want to hide their real identity to be safe from family and cyberspaces have become an alternative public arena for interaction, courtship, and love.

    Keywords: cyberspace, Finding Spouse, White Marriage, Men Users
  • محبوبه عسکری، اسماعیل جهانبخش*، اصغر محمدی
    زمینه و هدف

    فردگرایی عبارت است از گرایش ذهنی و رفتاری که به خود مختاری فرد منجر می شود به گونه ای که فرد اهداف و خواسته های فردی برایش مهم تر هستند تا اهداف و خواسته‏های دیگران و بیشتر خود را مسیول موفقیت و شکست خود می داند. هدف اصلی تحقیق، تعیین رابطه بین سبک زندگی و فردگرایی در زنان شهر شیراز بود.

    روش کار

    این مطالعه مقطعی و از نوع همبستگی بود که در سال 1398 و در میان 564 نفر از زنان مجرد 25 تا 49 ساله در شهر شیراز که با ترکیبی از روش نمونه گیری طبقه ای متناسب و هدفمند انتخاب شده بودند، انجام گردید. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه فردگرایی افقی و عمودی Triandis و دیگران بود. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS 25 در دو سطح توصیفی و تحلیلی با آزمون ضریب همبستگی پیرسون انجام شد.

    نتایج

    میزان فردگرایی پاسخگویان حدود 69% بود. بررسی ابعاد فردگرایی نشان داد که تمایل پاسخگویان به فردگرایی در بعد تقدم فعالیت های فردی افراد (15/78%) از دو بعد دیگر بیشتر است. نمره سبک زندگی پاسخگویان 4/63% بود. بر اساس نتایج ضریب همبستگی پیرسون بین سبک زندگی زنان شهر شیراز و فردگرایی آن ها رابطه معنی داری و معکوسی وجود داشت، به این معنی که با بهتر بودن سبک زندگی فردگرایی زنان کاهش می یابد.

    نتیجه گیری

     بین سبک زندگی و میزان فردگرایی زنان شهر شیراز رابطه معکوس وجود داشت؛ بنابراین بهبود سبک زندگی با محور قرار دادن خانواده و توجه به ابعاد حمایتی آن می تواند بر کاهش میزان فردگرایی این قشر اثر مثبت داشته باشد.

    کلید واژگان: سبک زندگی, فردگرایی, زنان
    Mahboubeh Askari, Esmaeil Jahanbakhsh*, Asghar Mohamadi
    Background and Aim

    Individualism is a mental and behavioral tendency that leads to individual autonomy in such a way that the individualchr('39')s goals and desires are more important to him than the goals and desires of others; such a person considers himself responsible for his successes and failures. The main purpose of this study was to determine the relationship between lifestyle and individualism in women in Shiraz, Iran.

    Materials and Methods

    This was a cross-sectional correlational study conducted in Shiraz, Iran 2019 on a sample of 564 single women aged 25 to 49 years selected by a combination of appropriate and purposive stratified sampling methods. The data were collected using the horizontal and vertical individualism questionnaire of Triandis et al. and analyzed using the SPSS software version 25 at both the descriptive and analytical levels, the statistical test being the Pearson correlation coefficient test.

    Results

    The rate of individualism of the respondents was about 69%. Investigating the dimensions of individualism showed that the respondentschr('39') tendency to individualism in the dimension of prioritizing the individual activities of the individuals (78.15%) was higher than those of the other two dimensions. The lifestyle score of the respondents was 63.4%. Based on the Pearson correlation coefficient, there was a significant inverse relationship between the womenchr('39')s lifestyle in Shiraz and their individualism, which means that a better lifestyle can lead to a decrease in the womenchr('39')s individualism.

    Conclusion

    Based on the findings, there is an inverse relationship between lifestyle and the degree of individualism of women in Shiraz, Iran. Therefore, improving the lifestyle by focusing on the family and paying attention to its supportive dimensions can have a positive effect on reducing the individualism of this group.

    Keywords: Lifestyle, Individualism, Women
  • سیده مریم حسینی*، منصور حقیقتیان، اسماعیل جهانبخش

    گسترش زیست جهان اجتماعی مدرن و تاثیر بازاندیشی هویت بر تحولات اجتماعی آینده از یک سو و باور به لزوم حضور زنان در عرصه سیاسی این انتظار را بر می آورد که زنان ایرانی قدم در عرصه جدیدی از بازتعریف هویت خود در سطح تغییر ذهنی و باورها و ارزش های سیاسی گذارده باشند. پژوهش حاضر با روش میدانی، تکنیک پیمایش، ابزار تحقیق پرسشنامه و با استفاده از نرم افزارهایspss و Amos ، به بررسی رابطه زیست جهان اجتماعی مدرن با بازاندیشی هویت سیاسی در زنان و دختران جوان به عنوان هدف اصلی می پردازد. جامعه آماری پژوهش را دختران و زنان 49-19 ساله شهر کرج تشکیل دادند که به تعداد 400 نفر بر اساس فرمول کوکران و به شیوه طبقه بندی خوشه ای در چند مرحله نمونه گیری تصادفی شدند. نتایج حاصل از آزمون همبستگی، فرضیه های تحقیق را تایید و ضریب (R^2) نشان داد که متغیرهای زیست جهان مدرن و موقعیت ساختاری توانسته اند60 درصد از تغییرات متغیر بازاندیشی هویت سیاسی را تبیین کنند. آزمون کلی و جزیی الگوی نظری نیز از طریق مدل سازی معادلات ساختاری مبنای نظری تحقیق را تایید نمود.

    کلید واژگان: زیست جهان اجتماعی مدرن, موقعیت ساختاری, بازاندیشی, هویت سیاسی
    Seyedeh Maryam Hosseini *, Mansour Haghighatian, Esmaeil Jahanbakhsh

    The expansion of the modern social life worlds and the impact of re-thinking identity on future social developments on the one hand, and the belief in the necessity of women's presence in the political arena, would expect that Iranian women,step into a new area of re-thinking of their identity At the level of mental change and political beliefs and values. The present study uses the field method, scrolling technique, questionnaire's research tool and the use of SPSS and Amos software to investigate the impact of the modern social life world on the rethinking political identity in young women and girls as the main objective. The statistical population of the study consisted of girls and women aged 19-49 years old in Karaj, which were randomly selected from 400 people based on Cochran formula and cluster classification method.The results of the correlation test confirmed the research hypotheses, and the coefficient (R^2) showed that the variables of the modern biological world and the structural position have been able to explain 60 percent of the changing variations of political identity rethink. The general and partial test of the theoretical model was also confirmed by modeling the structural equations of the theoretical basis of the research.

    Keywords: Modern social life-world, Structural position, re-thinking, political identity
  • سیاوش خدایاری*، اسماعیل جهانبخش

    این پژوهش با هدف بررسی تاثیر خودکنترلی و تاب آوری بر قانون گریزی در بین شهروندان استان ایلام انجام گرفته است. قانون گریزی (نوع نرم) در دو بعد قانون گریزی ذهنی و عینی مورد بررسی قرار گرفته است. روش این پژوهش پیمایشی، و از نوع همبستگی و تحلیلی، با ابزار پرسشنامه است. جامعه ی آماری شامل کلیه ی شهروندان بالای 18 سال استان ایلام در سال 1395 است و نوع نمونه گیری، خوشه ای چند مرحله ای و حجم نمونه بر اساس جدول مورگان 384 برآورد گردید.یافته ها و نتایج بدست آمده از پژوهش حاکی از آن است که متغیرهای خودکنترلی و تاب آوری تاثیر افزایشی، مثبت و مستقیمی بر روی قانون گریزی شهروندان استان ایلام دارند. نتایج حاصل از آزمون مدل معادلات ساختاری (Amos) نشان می دهد که متغیر تاب آوری 23/0 از واریانس متغیر وابسته در جامعه را تبیین، و متغیر خودکنترلی 30/0 واریانس متغیر وابسته (قانون گریزی) در جامعه را پیش بینی می کند. با توجه به یافته های تحقیق، توانمندسازی و تقویت روحیه ی تاب آفرین و خودکنترل ضرورت دارد.

    کلید واژگان: قانون گریزی, خودکنترلی, تاب آوری
    Siavash Khodayari *, Esmaeil Jahanbakhsh

    This study aimed to investigate the effect of self-control and resiliency over the law-avasion between the citizens of Ilam. Law-aversion (soft) in both dimension subjective and objective studied. The method of this survey is survey, and the kind of correlation is the questionnaire. The statistical population consists of all citizens over 18 years of ilam province in 2016; and sampling type, multi - stage cluster and sample size were estimated based on the Morgan table. The findings and results of this study showned that self-control and resilience variables additive effect, positive and direct the on citizens of Ilam province is lawl-aversion. The results of the test structural equation modeling (Amos) shows the resiliency 0/23 Explanations of variances in the community, and self-control variable 0/30 the variance of the dependent variable (law-aversion) predicts in the community.. With regard to the findings, empowerment and entrepreneurial spirit and self-control are essential twisting.

    Keywords: Law-Aversion, self-control, Resilience
  • جمیله اسفندیارپور، علی مرادی*، اسماعیل جهانبخش

    هدف اصلی این مقاله، بررسی رابطه بین میزان اخلاق محیط زیستی و سرمایه اجتماعی با فرهنگ محیط زیستی با تاکید بر شهر کرمان برای دو مقطع زمانی ده سال پیش و در حال حاضر است که با روش پیمایشی و استفاده از ابزار پرسش نامه انجام شده است. جامعه آماری شامل افراد بالای 16سال ساکن در مناطق چهارگانه شهر کرمان است که براساس آمار سال 1395 معادل 634132 نفرند. از این جمعیت تعداد 384 نفر براساس فرمول نمونه گیری کوکران انتخاب شدند و پس از گردآوری داده ها 374 پرسش نامه مبنای تحلیل های آماری قرار گرفت. تحلیل های آماری با استفاده از دو نرم افزار SPSS و AMOS انجام شد. نتایج نشان می دهند رابطه بین اخلاق محیط زیستی با میزان فرهنگ محیط زیستی در ده سال پیش (71/0=r) و در زمان حاضر برابر (33/0=r)، فرهنگ محیط زیستی با میزان سرمایه اجتماعی در زمان حاضر (41/0=r) و در ده سال پیش (35/0=r)، معنادار است. نتایج حاصل از آزمون تحلیل واریانس نشان می دهند میانگین فرهنگ محیط زیستی برای سه گروه سنی مطرح شده با هم تفاوت معنادار دارد. همچنین میانگین فرهنگ محیط زیستی برای طبقات اجتماعی مختلف با هم تفاوت دارد. نتایج حاصل از رگرسیون چندگانه نشان می دهند دو متغیر سرمایه اجتماعی و اخلاق محیط زیستی 50 درصد از تغییرات درونی متغیر وابسته یعنی فرهنگ محیط زیستی در شهر کرمان را تبیین می کنند. نتایج حاصل از مدل معادله ساختاری (AMOS) نشان می دهند تاثیر متغیرهای سرمایه اجتماعی، اخلاق محیط زیستی و متغیر پایگاه اقتصادی - اجتماعی بر متغیر وابسته معنادار است.

    کلید واژگان: فرهنگ محیط زیستی, اخلاق محیط زیستی, سرمایه اجتماعی, پایگاه اقتصادی - اجتماعی
    Jamileh Esfandiarpour, Ali Moradi *, Esmaeel Jahan Bakhsh
    Introduction

    In the recent decades, lack of consideration for the environmental effects of various industrial activities, services, and production is the most important factor threatening the human and natural environment in Kerman, Iran. Other environmental issues of this society are reports by official bodies of Kerman on water shortages in Qantas caused by excessive extraction of ground waters, destruction of natural fields, deterioration of rivers into sewers caused by irresponsible behavior, closing down a number of factories, industrial and mining sites by the Department of Environment for failure to meet the standards, hunting of the local wildlife, rangeland and forest fires, excessive use of private and outdated automobiles and their environmental effects, excessive water consumption, excessive use of water, natural gas, and electricity during peak hours, and so on. Numerous issues in combination with the absence of systematic data in this regard aggregates the need for research in this area. Therefore, considering the environmental crisis and frequent droughts as well as new phenomena, including dust storms, it is essential to discuss the transformation of environmental culture in the city of Kerman. Therefore, the main purpose of this research is to define the relationship between the environmental ethics and social capital and the environmental culture of the citizens of Kerman in the past decade as well as the present time. Also, the study attempts to determine the predictor variables of the environmental culture for the three various aspects of awareness, attitude, and behavior and for the environmental culture as a whole.

    Material & Methods

    This study was carried out using the quantitative approach and survey research method. A questionnaire was employed as the data collection method for the study. The statistical population consists of people aged 16 years and over residing in the four districts of Kerman, which comprise a population of 634132 individuals according to the 2016 statistics. In this paper, three different age groups were considered: 16-29, 30-49, and 50 and over. The reason for the selection of this age groups was to account for their behavior in the past 10 years, therefore the age requirements had to be defined in a way that the individual’s current age allows for the recollection of their behavior with respect to the environment. It is important to note that the questionnaire was defined for two time intervals, in a way that the respondents were required to explain their environmental behavior in the past ten years in items for present day. In this research, the Cochran formula was used to determine the sample size. The sample size is 384 persons as calculated by the Cochran formula.The research employed random cluster sampling by distributing 400 questionnaires between the respondents, and 374 of the questionnaires were recollected and used for statistical analysis. To describe and analyze the data, descriptive and inferential statistics with the SPSS software were used. In this study, the environmental culture was measured in three aspects of environmental knowledge with 5 parameters (recycling with 5 items, efficient use of water with 5 items, air pollution with 5 items, environmental species with 7 items, and dust storms with 5 items), environmental attitude with 25 items in five paradigms (limitation of growth with 5 items, non-anthropocentrism with 5 items, negation of human exemptionalism with 5 items, and dust storms with 3 items),  and the environmental behavior with 4 paradigms (efficient energy use with 5 items, efficient use of water with 5 items, air pollution with 6 items, environment-friendly recycling with 5 items, and local ecosystem with 3 items).

    Discussion of Results & Conclusions

    The results show that there is a significant relationship between the environmental ethics and environmental culture. It can be inferred that the interest in the environment is a metaphysical value and pro-environment attitudes are present among the prosperous groups, as their needs for food and security are fulfilled. In this respect, the behaviors can be measured as right or wrong based on this principle: an action is right if it preserves and promotes the biotic beauty, integrity, and evolution and is wrong if it disrupts this condition. Also, there is a significant relationship between social capital and environmental culture. It can be argued that the social capital as an important source of the individuals’ social actions can affect their environmental behaviors. Undoubtedly, as the level of social collaboration, integrity, trust, and participation, as important paradigms of social capital, grow between the people of a society, it is reflected in the society’s civil behaviors and environmental culture and increases the sense of responsibility of the people. Based on the obtained results, it can be said that there is no significant difference between the mean awareness and environmental behavior of the three different age groups. However, the mean of environmental attitude is different for each age group. It can be inferred that the attitudes of different age groups with respect to environmental changes are not equal and the people aged 50 and over show a higher mean. It means that this age group have a more pro-environment attitude compared to the other age groups. Also, the results show that the mean of environmental culture for individuals with high socio-economic status is higher compared to the individuals of lower socio-economic status (employment, income, education, and housing status). As a result, it can be inferred that those who have a higher socio-economic status have moved beyond the basic needs and reached the levels of elevated social needs. Therefore, the sense of environmentalism for these people is higher compared to the groups with a fragile socio-economic status who focus more on the basic needs of life. Also, people with higher socio-economic status are more aware of their environmental responsibilities; therefore, project an improved attitude and a more responsible behavior towards the environment, resulting in an elevated environmental culture.

    Keywords: Environmental Culture, Environmental Ethics, Social Capital, Social Economic Status
  • مهرداد کرمی، اسماعیل جهانبخش*، ناصر حجازی

    پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط هویت اجتماعی و خرده متغیر های آن با سازگاری اجتماعی می باشد، از نظر نوع هدف یک بررسی کاربردی، از نظر وسعت پهنانگر، از نظر دامنه خرد و از نظر زمانی یک بررسی مقطعی است. روش تحقیق در این پژوهش روش پیمایشی، و ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر، تمامی افراد 18 سال به بالای شهرهای استان کهگیلویه و بویر احمد می باشد، که تعداد آنها بر اساس سرشماری سال 1395 در حدود 500 هزار نفر می باشد و 384 نفر بر اساس فورمول کوکران به عنوان حجم نمونه انتخاب شده است. این تحقیق بر اساس نظریه های مختلف از جمله دورکیم، پارسونز، رابرت پارک، هابرماس، شوارتز و مک کیساک به دنبال بررسی ارتباط بین بررسی ارتباط بین هویت اجتماعی در ابعاد مختلف با سازگاری اجتماعی می باشد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بین هویت اجتماعی (31/0) و ابعاد آن یعنی هویت ملی (30/0)، هویت تاریخی (35/0)، هویت فرهنگی (28/0)، هویت سیاسی (33/0) و هویت دینی (38/0) با سازگاری اجتماعی شهروندان استان کهگیلویه و بویر احمد ارتباط وجود دارد.

    کلید واژگان: هویت اجتماعی, سازگاری اجتماعی, هویت ملی, هویت دینی, استان کیهگیلویه و بویراحمد
    Mehrdad Karami, Esmaeil Jahanbakhsh *, Naser Hejazi

    The purpose of this study is to examine the relationship between social identity and its sub-variables with social adaptation. It is an applied study in terms of its purpose, a comprehensive study in terms of scope, a micro-scope and a cross-sectional study in terms of time. The research method in this study is a survey method, and the data collection tool is a researcher-made questionnaire. The statistical population of the current research is all the people over 18 years of age in the cities of Kohgiluyeh and Boyer Ahmad, whose number is about 500 thousand according to the census of 2015, and 384 people were selected as the sample size based on the Cochran formula. . Based on various theories such as Durkheim, Parsons, Robert Park, Habermas, Schwartz and McKissack, this research seeks to investigate the relationship between examining the relationship between social identity in different dimensions with social adjustment. The research results indicate that between social identity (0.31) and its dimensions, namely national identity (0.30), historical identity (0.35), cultural identity (0.28), political identity (0.33). And religious identity (0.38) is related to the social adaptation of the citizens of Kohgiluyeh province and Boyer Ahmad.

    Keywords: Social Identity, social adaptation, National Identity, Religious identity, Kohgiluyeh, Boyer Ahmad provinces
  • پروانه بیاتی، اسماعیل جهانبخش*، شاپور بهیان
    مدارای اجتماعی مفهوم بنیادینی در حوزه تعاملات اجتماعی بشمار می آید و چنانکه برخی متفکرین تاکید کرده اند، تعاملات سازنده و مثبت، شالوده فرایندهای اجتماعی است. پژوهش حاضر با هدف واکاوی جامعه شناختی چالش ها و فرصت های مرتبط با مدارای اجتماعی در میان شهروندان 18 تا 70 ساله شهر تهران انجام گرفت. روش انجام پژوهش پیمایش است و جامعه آماری شامل کلیه شهروندان شهر تهران می باشد که با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه 384 نفر تعیین گردید. جهت نمونه گیری از جامعه آماری از نمونه گیری طبقه ای استفاده شد که با توجه به ویژگی های جامعه آماری، این روش به صورت چند مرحله ای و متناسب صورت گرفته است. به منظور سنجش متغیر وابسته مدارای اجتماعی از پرسشنامه 57 گویه ای وگت و برای سنجش متغیرهای مستقل تحقیق از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. در تحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری (نرم افزار ایموس نسخه 23) استفاده گردید که وضعیت شاخص های برازش مطلق، تطبیقی و مقتصد و انجام اصلاحات لازم قابل قبول بودن مدل نهایی را نشان داد. یافته های تحقیق می دهد که رابطه معنادار و مستقیمی بین متغیرهای مستقل، دینداری (0/169=P)، اعتماد اجتماعی (0/105=P)، ارزش های ابراز وجود (0/152=P) و احساس امنیت (0/123=P) با متغیر وابسته مدارای اجتماعی وجود دارد.
    کلید واژگان: چالش ها, فرصت ها, مدارا, مدارای اجتماعی
    Parvaneh Bayatei, Esmaeel Jahanbakhsh *, Shapoor Bbehyan
    Social Tolerance is a fundamental concept in the field of social interactions, and as some thinkers have emphasized, constructive and positive interactions are the foundation of social processes. The present study aimed to explore the challenges and opportunities associated with social tolerance among 18-70 year-olds in Tehran. The research method was survey and the statistical population consisted of all citizens of Tehran. Using the Cochran formula, 384 people were selected. A stratified sampling method was used to sample the population. According to the characteristics of the statistical society, this method was performed in a multi-stage and proportional manner. In order to measure the social dependency variable, a 57-item questionnaire was used. The data were analyzed using structural equation modeling software (Emulsoft Software Version 23). The status of absolute, adaptive and An attempt was made to make the necessary modifications acceptable for the final model. Findings show that there is a meaningful and direct relation between independent variables, religiosity (P = 0.169), social trust (P = 0.510), assertiveness values ​​(P = .152), and security feeling (P = .123) with variables Affiliated with social tolerance.
    Keywords: Sociological, challenges, opportunities, Tolerance, Social Tolerance
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال