به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

اسماعیل سنگاری

  • کیخسرو خسروی نژاد، سهیلا ترابی فارسانی*، اسماعیل سنگاری

    شاهنشاهان ساسانی برای کنترل قلمرو وسیع خود نیازمند منابع مالی ثابت بودند که یکی از روش های تامین آن، ساخت وسازه های آبی و گسترش کشاورزی بود. ایالت آسورستان به دلیل وجود رودهای دجله و فرات محل مناسبی برای اجرای طرح های توسعه طلبانه ساسانیان بود. فرمانروایان ساسانی به ناحیه جنوب آسورستان به دلیل حاصلخیزی و تراکم جمعیت لقب «دل ایرانشهر» را داده بودند. زمین های حاصلخیز این ایالت با برخورداری از منابع آبی کافی و به وسیله سیاست های آبرسانی ساسانیان، کشاورزی این منطقه را رونق بخشیده بود. ساخت شهرهای جدید و توسعه سازه های آبی در این ایالت، موجب افزایش جمعیت و گسترش زمین های زیر کشت گردید که افزایش درآمد مالیاتی دولت را درپی دشت. ازسوی دیگر، سازه های آبی ساخته شده، مستلزم نظارت و نگه داری ویژه ای بود که توسط نیروی انسانی انجام می شد؛ هرچند دولت در طرح های آبرسانی سرمایه گذاری های فراوانی کرده بود، ولی عدم نگه داری و بازسازی آن ها به دلیل مشغول شدن ایرانیان در جنگ ها موجب گسترش تالاب ها شد. درواقع رونق اقتصادی، نیروی نظامی و دادگستری ساسانیان در حلقه ای به هم پیوسته با یک دیگر قرارداشت که زوال یکی از این سه مولفه می توانست نظام شاهنشاهی را سرنگون سازد. این پژوهش با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و روش توصیفی -تحلیلی، به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش است که ارتباط بین کارکرد سازه های آبی آسورستان و فتح آنجا به دست اعراب چگونه بوده است؟ یافته های پژوهش براساس داده های تاریخی نشان می دهند که پس از سلطنت «خسرو پرویز»، مشغول شدن ایرانیان در اختلافات داخلی و جنگ ها و عدم نگه داری و بازسازی سازه های آبی، موجب گسترش تالاب ها در آسورستان گردید و نواحی مهم کشاورزی توسط سیلاب های عظیم ویران شد. ایالت آسورستان که روزی بیشترین درآمد مالیاتی را نصیب ساسانیان می کرد، در سراشیبی سقوط قرار گرفت. هم بستگی رونق اقتصادی با توان نیروی نظامی ساسانیان، باعث شد که زوال یکی، فروپاشی دیگری را درپی داشته باشد.

    کلید واژگان: ساسانیان, آسورستان, سازه های آبی, دجله, اعراب
    Kaykhosrow Khosravi Nejad, Soheila Torabi Farsani *, Esmaeil Sangari

    The Sasanian emperors heavily relied on a steady stream of financial resources to effectively govern their vast overseas territories. One of the ways they achieved this was through the construction of hydraulic structures and the promotion of agricultural development. The region of Āsōristān, situated along the Tigris and Euphrates rivers, proved to be a strategic area for the Sasanian expansionist plans. The rulers of the Sasanian Empire referred to the southern part of Āsōristān as the heart of Iranshahr due to its fertile land and high population density. The state’s abundant arable lands, coupled with the implementation of effective irrigation policies by the Sasanian rulers, led to a prosperous agricultural sector in the region. The establishment of new cities and the improvement of hydraulic structures further contributed to the growth of the population and the development of arable land, consequently resulting in increased tax revenues for the state. However, man-made water structures necessitated specialized oversight and upkeep by labor. Despite significant investments by the government in irrigation projects, these structures tended to deteriorate without proper maintenance, and the absence of enough workers due to chronic wars and failure to rebuild led to the development of the wetlands. The economic prosperity and military might of the Sasanian Empire were interconnected, and the collapse of either could spell doom for the imperial system. This study aims to explore the relationship between the Āsōristān hydraulic structures and the Arab conquest using library resources and a descriptive-analytical approach. According to historical records, the research findings indicate that following the rule of Khosrow Parviz, the participation of Iranians in internal conflicts, coupled with the neglect and failure to repair hydraulic systems, led to the expansion of wetlands in Āsōristān and the devastation of crucial agricultural areas due to massive floods. The Āsōristān region, which used to generate the highest tax revenue for the Sasanian Empire, experienced a decline. The economic prosperity of the empire was closely tied to its military might, which contributed to the downfall of one aspect that was interconnected with the collapse of another aspect.

    Keywords: The Sasanian Empire, Assyria, Ctesiphon, Hydraulic Constructions, Tigris River, The Arabs.
  • اسماعیل سنگاری*، فرزاد رفیعی فر، سارا یوسفی

    بشقاب سیمین نخجیر خرس موزه آبخازستان از یادمان های برجای مانده از دوره ساسانی است که با توجه به نمایش خرس در جایگاه جانور نخجیرشونده و استفاده از کمند به عنوان آلت اصلی نخجیر یکی از نمونه های منحصر به فرد و کم نظیر در میان تمامی ظروف نخجیر شاهانه این عصر محسوب می شود. در پژوهش حاضر، صحنه منقوش بر روی این بشقاب که از سوی لوکونین به بهرام یکم چهارمین شاهنشاه سلسله ساسانی در دوره پیش از جلوس وی بر مسند قدرت منسوب شده است، با بهره از رویکرد تحلیل آیکونوگرافیک مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته است. در حقیقت این پژوهش درصدد است ضمن توصیف و شرح اولیه نقوش مندرج بر روی این بشقاب سیمین، در گام نخست تحلیلی از کلیت صحنه ارائه داده و در گام بعد به تحلیل و بررسی مجزا و جداگانه نقش مایه های مندرج بر عرصه مدور آن بپردازد. در نهایت با بهره از داده های استخراج شده نظرگاهی در باب واقع گرایانه یا نمادین بودن صحنه مطرح خواهد شد. این پژوهش از گونه مطالعات توصیفی-تحلیلی در حوزه تاریخ هنر ایران باستان است و گردآوری داده های آن از طریق شیوه مطالعات کتابخانه ای و منابع دیداری برخط صورت گرفته است.

    کلید واژگان: آیکونوگرافی, ظروف سیمین ساسانی, نخجیر شاهانه, نخجیر خرس, کمند, بهرام یکم, موزه آبخازستان
    Esmaeil Sangari *, Farzad Rafieifar, Sara Yousefi

    The bear hunting silver plate housed in the Abkhazia Museum stands out as a distinctive example of artwork from the Sasanian period. Its portrayal of bears being hunted, alongside the utilization of a lasso as the primary hunting instrument, renders it a unique specimen among Sasanian hunting vessels. This study employs an iconographic analysis approach to investigate the scene depicted on the plate, which has been previously attributed by Lukunin to Bahram I, the fourth ruler of the Sasanian dynasty, prior to his ascension to the throne. The objective of this research is to offer a comprehensive analysis of the entire scene depicted on the plate, followed by a detailed examination of each motif in isolation. Finally, an evaluation is provided regarding the realism or symbolism inherent within the scene, drawing upon available information. This study constitutes a descriptive-analytical inquiry into ancient Iranian art, drawing upon data collected from both library sources and online visual repositories.

    Keywords: Iconography, Sasanian Silver Vessels, Royal Hunting, Lasso, Bahram I, Abkhazia Museum
  • اسماعیل سنگاری*، محمد توکلیان

    بنابر برخی از عهدنامه ها و وصیت نامه های منسوب به شاهان ساسانی که توسط مورخان دوره اسلامی به دست ما رسیده، فرآیند شاه گزینی توسط خود شاه انجام می پذیرفته است. در نامه تنسر به گشنسب شیوه ای دیگر گزارش شده که طی آن انجمن های دائمی شاه گزینی وجود داشته که وظیفه آن ها که شامل موبدان موبد، دبیران مهشت و سپاهبد سپهبذان می شد، برگزیدن جانشین، پس از مرگ شاه بود. تا پیش از برگردان کتیبه شاپور یکم ساسانی بر کعبه زردشت، آگاهی ما در باب زنان دربار ساسانی محدود به اطلاعاتی می شد که از طریق روایات مورخان دوره اسلامی در اختیار داشتیم. با ترجمه کتیبه شاپور، ابعاد جدیدی در مسئله قدرت از طریق زنان نژاده دربار و تاثیرگذاری آن ها در موضوع جانشینی و مشروعیت شاهان نخستین ساسانی پیش روی پژوهشگران پدیدار شد. در این پژوهش تلاش ما بر این است تا با شیوه توصیفی-تحلیلی، ضلع سومی در مثلث قدرت دوره ساسانی که همانا زنان بانفوذ دربار بوده اند، بگشاییم. از این رو، به بررسی وضعیت زنان والاتبار در دربار شاهان ساسانی از اردشیر یکم تا نرسه (224-302م.) و جایگاه زنان نژاده در به قدرت رسیدن شاهان این دودمان خواهیم پرداخت. پژوهش موردی ما در میان این بانوان، «شاپوردختگ»، همسر بهرام دوم و مادر بهرام سوم است که به احتمال فراوان مدتی نیز به عنوان ولیعهد شاه ساسانی نیز انتخاب شده بود.

    کلید واژگان: زنان ساسانی, شاپوردختگ, بهرام دوم, داده های مکتوب, شواهد باستانشناختی
    Esmaeil Sangari *, Mohammad Tavakolian

    According to some contracts and testaments attributed to the Sassanid kings that have been reached to us by historians of the Islamic period, the process of choosing a king was done by the king himself. Another method was reported in Tansar's letter to Gošnasb, in which there were permanent associations for the selection of the king, whose duty was to select the successor after the death of the king, which included Mobadān Mobad, Mahasht's secretaries (Head of secretaries), and Sepāhbod Sepahbazān (Commander-in-Chief of the Army). Until the translation of the Shapur I inscription on Zoroaster's Ka’ba, our knowledge about the women of the Sassanid court was limited to the information we had through the narrations of historians of the Islamic period. By translating Shapur's inscription, new dimensions of power, through noble women and their influence on the issue of succession and legitimacy of the first Sassanid kings, appeared for the researchers. In this research, our effort is to open the third side in the power triangle of the Sassanid period, which was the influential women of the court, with a descriptive-analytical method. Therefore, the status of noble women in the court of Sassanid kings from Ardashir I to Narseh (224-302 AD) and the position of noble women in the coming to power of the kings of this dynasty will be examined. Our case study among these women is “Šāpūrdoxtak ", the Bahram II’ wife and Bahram III’ mother, who was most likely chosen as the crown prince of the Sassanid king for a while.

    Keywords: Sasanian women, Šāpūrdoxtak, Bahram II, Literary data, Archaeological Evidence
  • پروین داوری*، محمودرضا کوه کن، اسماعیل سنگاری

    بهرام دوم، به عنوان پنجمین پادشاه ساسانی در سال 276میلادی بر اورنگ شاهی تکیه زد. زمانی که بهرام دوم به قدرت رسید، وی نیز همچون نیای خویش، اردشیر بابکان، برای مشروعیت بخشیدن به پادشاهی و تحکیم پایه های حکومت خویش، مبادرت به نقر صحنه های یادمانی، پیروزی و دیهیم ستانی کرد و صحنه هایی از دیهیم ستانی و پیروزی بر دشمن را بر روی نگاره کندها از خویش به یادگار گذاشت. در میان آثار هنری و باستان شناختی بر جای مانده از بهرام دوم، نگاره کندها و مسکوکات وی از تنوع قابل توجهی نسبت به آثار اسلافش برخوردارند و تحولی در آن ها دیده می شود. همچنین، در میان شاهان ساسانی، زنان بیشترین حضور را در نگاره کندهای بهرام دوم دارند و در مسکوکات وی نیز در قالب شهبانو، حضور پررنگی را تجربه می کنند. پژوهش حاضر با تکیه بر شواهد مکتوب و به شیوه توصیفی-تحلیلی بر آن است تا جایگاه زن در نگاره کندها و مسکوکات بهرام دوم را مورد واکاوی قرار دهد. بر پایه شواهد مکتوب و باستان شناختی، حضورگسترده زنان در مسکوکات و نگاره کند های دوره بهرام دوم نسبت به اسلافش را می توان به جایگاه ویژه برخی از زنان درباری و قدرت گیری آنان در حکومت بهرام دوم نسبت داد.

    کلید واژگان: ساسانیان, بهرام دوم, زنان, نگاره کندها, سکه ها
    Parvin Davari *, Mahmoudreza Koohkan, Esmaeil Sangarii

    Bahrām II was crowned as the fifth Sasanian king in 276 A.D. When he came to the power and crowned in the court, like his ancestor, Ardaxšīr Bābakān, he tried to depict his victories over the enemies and also his crowning on the rock reliefs in order to legitimize his kingship and stabilize his power. Among Bahrām II archeological and artistic works, his rock reliefs and coins are very various and prominent, compared to his ancestors which shows a change. Also, among Sasanian kings, women’s presence in Bahram II rock reliefs is more seen than any other Sasanian king, especially in his coins. Based on written evidences and in a descriptive-analytical way, the current research aims to analyze the position of women in the reliefs and coins of Bahram II. Based on the written and archaeological evidences, the widespread presence of women in the coins and reliefs of Bahram II -compared with his predecessors- can be attributed to the special status of some court women and their empowerment during the reign of Bahram II.

    Keywords: Sasanians, Bahram II, Women, Rock Reliefs, Coins
  • کیخسرو خسروی نژاد، سهیلا ترابی فارسانی*، اسماعیل سنگاری
    انتخاب همیشگی تیسفون در ایالت آسورستان به عنوان پایتخت توسط شاهنشاهان ساسانی، نشان از اهمیت این منطقه در نظام کشورداری آنها داشت. ساخت شهرهای جدید و توسعه ی زیرساخت های شهری، مانند سازه های آبی و گسترش کشاورزی توسط ساسانیان در این ایالت، گویای توجه ویژه به نقش سیاسی اقتصادی شهرهای آسورستان است. بدین ترتیب بررسی وضعیت سیاسی اقتصادی این منطقه بویژه در نیم قرن پایانی سلطنت ساسانیان، که سرانجام به سقوط این سلسله انجامید، حایز اهمیت است. این پژوهش با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و روش توصیفی تحلیلی، به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش است که وضعیت سیاسی اقتصادی ایالت آسورستان با مرکزیت مدائن بر سقوط و فتح آنجا بدست اعراب مسلمان چه تاثیری داشته است؟ یافته های پژوهش نشان می دهند که در اثر جنگ های مختلف، بیماری هایی مثل طاعون و سیل، قسمت های حیاتی سیستم آبیاری ساسانیان ویران شد و در نتیجه ی کاهش درآمدهای دولت و همزمان با زوال اقتصادی، نیروی نظامی شاهنشاهی نیز رو به انحطاط گذاشت. از سوی دیگر، تغییر ترکیب جمعیتی ایالت با کوچاندن اقوام یا در اثر تغییر دین مردم، تاثیرات منفی در مقاومت ایرانیان داشت و بسیاری از اهالی شهرها و در راس آنها دهقانان، برای بهبود وضع معیشت یا حفظ امتیازات خود، ناچار به مصالحه و همکاری با اعراب شدند.
    کلید واژگان: ساسانیان, آسورستان, وضعیت سیاسی اقتصادی, اعراب
    Kaykhosrow Khosravi Nejad, Soheila Torabi Farsani *, Esmaeil Sangari
    The constant selection of Tisphoon in Āsōristān state as capital by the Sasanid emperors showed the importance of this region in their governance system. The construction of new cities and the development of urban infrastructures, such as water structures, and promotion of agriculture by the Sasanids show that they paid special attention to the political-economic role of Āsōristān cities. Hence, it is important to investigate the political-economic situation of this region, particularly in the last half century of the Sasanid dynasty, which finally led to the fall of this dynasty. This research using library sources and descriptive analytical method, seeks to find an answer to this question: what effect did the political -economic situation of the Āsōristān state with Madā’en as capital have on the fall and conquest of it by Muslim Arabs? The findings show that different wars, the diseases such as plague, and floods destroyed vital parts of the Sassanid irrigation system and consequently decreased government revenues. Economic decline led to the downfall of imperial military force, too. On the other hand, the change in the demographic composition of the state due to the migration of ethnic groups or change of people’s religion had negative effects on the Iranians’ resistance. Many residents of the cities, especially the peasants, were forced to compromise and cooperate with the Arabs in order to improve their livelihoods or maintain their privileges..
    Keywords: Sasanids, Āsōristān, Political- economic situation, Arabs
  • فرزاد رفیعی فر، اسماعیل سنگاری*، سید مسعود سیدبنکدار

    رساله موسوم به «آلکیبیادس بزرگ» ازجمله متونی محسوب می شود که به رغم آنکه پژوهشگران تردیدهایی جدی در انتساب آن به شخص افلاطون ابراز داشته اند، از جایگاهی ویژه در میان آثاری برخوردار است که ذیل مکتب فلسفی و ادبی افلاطونی قرار می گیرند. این رساله شامل مکالمه ای میان سقراط و معاشر جوان او آلکیبیادس است و ضمن گفت وگو، در چند مورد از شاهنشاهی هخامنشی و مسایل مربوط به آن سخن می رود. در پژوهش حاضر منحصرا به یکی از این موارد، یعنی اشاره سقراط در سطور نخست رساله به کوروش دوم و خشایارشای یکم به عنوان تنها افراد میرا و فناپذیر شایسته احترام در نظر آلکیبیادس جوان و جاه طلب توجه شده است. درحقیقت پژوهش حاضر بر آن است از طریق مطالعه انتقادی و تطبیقی محتوای «آلکیبیادس بزرگ»، انگاره ها و تصورات ویژه ای را بررسی کند که وجود آن در فضای ذهنی نویسنده رساله، موجب ذکر نام کوروش و خشایارشا به عنوان تنها افراد ارجمند در نگاه شخصیتی همچون آلکیبیادس شده است و به یاری چنین خوانشی، یک انگاره پنهان در اندیشه یونانیان سده های پنجم و چهارم پیش از میلاد در باب این دو فرمانروای هخامنشی را بازخوانی کند.

    کلید واژگان: شاهنشاهی هخامنشی, آلکیبیادس بزرگ, افلاطون, کوروش دوم, خشایارشای یکم
    Farzad Rafieifar, Esmaeil Sangari *, Seyed Masoud Seyed Bonakdar

    Some scholars doubt that the dialog "Alcibiades Major" was written by Plato, but this conversation has an important place among the works belonging to the Platonic school. "Alcibiades Major" contains a dialog between Socrates and the young Alcibiades, and in some parts of the conversation they also talk about the Achaemenid Empire. In this study, only one part of the conversation has been considered, namely that Socrates mentions Cyrus the Great and Xerxes I as the only people the young and ambitious Alcibiades respects. Thus, the aim of this study is to identify, through a critical and comparative reading of the conversation of "Alcibiades Major", the concepts and images that led the author to mention the names of Cyrus and Xerxes as the only honorable persons for Alcibiades". Finally, this study aims to analyze the hidden ideas that existed in the public opinion of the Greeks of the 5th and 4th centuries BC about these two Achaemenid great kings.

    Keywords: Achaemenid Empire, Alcibiades Major, Plato, Cyrus II, Xerxes I
  • کیخسرو خسروی نژاد، سهیلا ترابی فارسانی*، اسماعیل سنگاری

    سیستان و خراسان در ماورای کویرهای مرکزی ایران، ایالات شرقی قلمرو ساسانیان را تشکیل می دادند که در آن زمان ایالاتی ثروتمند، با اقتصادی پر رونق محسوب می شدند. از سوی دیگر همسایگی با اقوام صحراگرد شرقی، علاوه بر مخاطراتی که برای ساکنان آنها ایجاد کرده بود، به آنها وجهی سوق الجیشی بخشیده بود و این مجاورت در رویدادهای این ایالات تاثیر بسزایی داشت. بدین ترتیب بررسی وضعیت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی این منطقه بویژه در نیم قرن پایانی سلطنت ساسانیان، که سرانجام به سقوط سلسله انجامید، مورد اهمیت قرار می گیرد. این پژوهش با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و روش توصیفی تحلیلی، به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش است که وضعیت سیاسی اقتصادی و اجتماعی ایالات شرقی ساسانی بر سقوط و فتح آنجا بدست اعراب مسلمان چه تاثیری داشته است. یافته های پژوهش نشان می دهند که هجوم صحراگردان و کوچ های اجباری به ایالات شرقی ساسانی موجب تنوع در ترکیب جمعیتی آنجا شد و این عامل به همراه عدم وابستگی سیاسی و اقتصادی آنها به دولت مرکزی، انگیزه دستیابی به قدرت در میان فرمانروایان محلی را دو چندان کرد و سرانجام باعث سقوط سلسله ساسانی گردید.

    کلید واژگان: ساسانیان, سیستان, خراسان, اعراب
    Kaykhosrow Khosravi Nejad, Soheila Torabi Farsani *, Esmaeil Sangari

    Beyond the central deserts of Iran, Sistān and Khorāsān formed the eastern states of the Sasanian Empire, which were considered rich and economically prosperous states at the time. On the other hand, although the neighborhood with the eastern nomadic tribes the dangers it posed to their inhabitants but had given them a strategic aspect. Besides, it affected the events of these states extremely. Hence, the Economic, Political, and social situation studies of this region, particularly in the last half-century of the Sasanian dynasty, which finally ended in the downfall of their dynasty, can be considered important. The present study intends to find out the effects that the Economic, Political, and social situation of the Sasanian eastern states had on the fall and conquest there by the Muslim Arabs based on library resources using a descriptive-analytical research method. The research findings suggested that the invasion of nomads and forced migrations to the eastern Sasanian states caused diversity in the demographic composition; there. This factor, along with their lack of political and economic dependence on the central government, doubled the incentive for achieving power among local rulers; Eventually, they caused the fall of the Sasanian dynasty.

    Keywords: Sasanian, Sistān, Khorāsān, Arabs
  • حسن آتش آب پرور، محمدکریم یوسف جمالی*، اسماعیل سنگاری، شکوه السادات اعرابی هاشمی

    چگونگی خلقت آغازین جهان و آفرینش عناصر طبیعی و تناسب آن ها با اعداد همواره مورد توجه بشر بوده است.هر چند اسطوره های آفرینش منعکس کننده ذهنیت انسان ابتدایی هستند، اما اغلب ساختاری هدفمند را جستجو می کنند. با اهمیت و نقشی که آب در زندگی دارد و سبب شده تا نقش ویژه ای در باورهای همه ملت ها پیدا کند، گروهی از اقوام قدیم منشاء همه آفرینش را در آب جستجو می کردند.وجود آب در آغاز آفرینش بر پایه متون کهن ایرانی همیشه مورد توجه بوده و در باورمندی ایرانیان باستان، آفرینش آب پس از آسمان صورت می گیرد. در ادیان پیشازردشتی و نیز در دیانت زردشتی، آب همواره مقدس بوده و ایزدبانوان و ایزدانی مامور محافظت و پاسبانی از آن بودند.در نظام فرهنگی و زیستی آغازین حیات، انسان برای شناخت پدیده های هستی از شیوه های خاصی بهره می گرفت که یکی از آن ها اسطوره است. اسطوره ها جزء اولین استدلال ها و تبیین شناختی بشر اولیه برای مشخص کردن چیستی و جایگاه عناصر دردسترس و ناشناخته طبیعت هستند.این پژوهش با رویکرد توصیفی و تحلیلی نقش اعداد مقدس سه و هفت را در آفرینش آبها مورد مداقه و تحلیل قرار داده و نتایج تحقیق حاکی از آن است که اعداد بر طبیعت تحت امرشان تاثیرمی گذارند و این گونه میان خدا و جهان آفرینش واسطه میشوند.در این بین عدد سه بیشتر معنوی و در باورمندی دینی و امور ایزدی و نیک و عدد هفت بیشتر مادی و گاها معنوی در آفرینش این عنصر نقش داشته اند.

    کلید واژگان: آفرینش آبها, اعداد مقدس, اسطوره, ایران باستان, اعداد سه و هفت
    Hasan Atash Ab Parvar, Mohamadkarim Yousefjamali *, Esmaeil Sangari, Shokouh Alsadat Arabi Hashemi

    How the universe was originally created and the creation of natural elements and their fit with numbers has always been of human interest. Although the myths of creation reflect the mindset of primitive man, they often seek a purposeful structure. With the importance and role that water has in life and has caused it to play a special role in the beliefs of all nations, a group of ancient tribes sought the origin of all creation in water. The existence of water at the beginning of creation based on ancient Iranian texts has always been considered and in the belief of the ancient Iranians, the creation of water takes place after the sky. In pre-Zoroastrian religions and also in Zoroastrian religion, water has always been sacred and goddesses and goddesses were in charge of protecting and guarding it. A significant part of the myths of ancient Iranian religions is dedicated to water. In the cultural and biological system of the early periods of life, humans used special methods to recognize and introduce the phenomena of existence, one of which is myth. Myths are among the first arguments and cognitive explanations of early humans to determine the nature and location of the available and unknown elements of nature, and they include part of the human cognitive system in the beginning of mankind.  This research has studied and analyzed the role of sacred numbers three and seven in the creation of waters with a descriptive and analytical approach. The results of the research indicate that numbers influence nature and the objects under their control, and in this way they mediate between God and the world of creation. In between, the number three is more spiritual and has a role in religious belief and Yazidi and good affairs, and the number seven is more material and sometimes spiritual in the creation of water.

    Keywords: Creation of waters, sacred numbers, Mythology, ancient Iran, numbers three, seven
  • اسماعیل سنگاری*، احمد اسدی
    ساسانیان زمانی که بر فلات ایران و سرزمین های پیوسته به این فلات مسلط شدند، زمینه های مختلف زمامداری آنان نظیر فعالیت های تجاری و بازرگانی، متاثر از موقعیت جغرافیایی قلمروشان گردید. همچنین در فعالیت های اقتصادی آنان، جایگاه ژیوپلیتیک و ژیواکونومیک فلات ایران بی تاثیر نبود. ساسانیان در این سرزمین و موقعیت جغرافیایی حساس آن، یا باید روابط خارجی و فعالیت های اقتصادی خود را با ویژگی های ژیواکونومیک سرزمین های تحت سلطه خویش تطبیق می دادند یا فعالیت های آنان در زمینه های مختلف از جمله درآمدهای تجاری، تحت تاثیر موقعیت جغرافیایی ایران قرار می گرفت. حیات اقتصادی ساسانیان وابسته به راه های تجاری بود که از سرزمین آنها عبور می کرد یا متصل به سرزمین آنان بود. تسلط بر این راه ها و برخورداری از موقعیت ترانزیتی و میانه ای در فعالیت های تجاری و بازرگانی بین شرق و غرب، وابسته به موقعیت جغرافیایی قلمروشان بود. همچنین موقعیت جغرافیایی سرزمین ساسانیان نقشی مهم در پیشبرد سیاست انحصارگرایی تجارت میان شرق و غرب برای حکومت ساسانی داشت. مقاله حاضر به عنوان پژوهشی میان رشته ای، به روش توصیفی- تحلیلی و به شیوه کتابخانه ای و بر پایه منابع مکتوب، در صدد بررسی تاثیر عامل موقعیت جغرافیایی بر فعالیت های تجاری- بازرگانی ساسانیان است.ساسانیان زمانی که بر فلات ایران و سرزمین های پیوسته به این فلات مسلط شدند، زمینه های مختلف زمامداری آنان نظیر فعالیت های تجاری و بازرگانی، متاثر از موقعیت جغرافیایی قلمروشان گردید. همچنین در فعالیت های اقتصادی آنان، جایگاه ژیوپلیتیک و ژیواکونومیک فلات ایران بی تاثیر نبود. ساسانیان در این سرزمین و موقعیت جغرافیایی حساس آن، یا باید روابط خارجی و فعالیت های اقتصادی خود را با ویژگی های ژیواکونومیک سرزمین های تحت سلطه خویش تطبیق می دادند یا فعالیت های آنان در زمینه های مختلف از جمله درآمدهای تجاری، تحت تاثیر موقعیت جغرافیایی ایران قرار می گرفت. حیات اقتصادی ساسانیان وابسته به راه های تجاری بود که از سرزمین آنها عبور می کرد یا متصل به سرزمین آنان بود. تسلط بر این راه ها و برخورداری از موقعیت ترانزیتی و میانه ای در فعالیت های تجاری و بازرگانی بین شرق و غرب، وابسته به موقعیت جغرافیایی قلمروشان بود. همچنین موقعیت جغرافیایی سرزمین ساسانیان نقشی مهم در پیشبرد سیاست انحصارگرایی تجارت میان شرق و غرب برای حکومت ساسانی داشت. مقاله حاضر به عنوان پژوهشی میان رشته ای، به روش توصیفی- تحلیلی و به شیوه کتابخانه ای و بر پایه منابع مکتوب، در صدد بررسی تاثیر عامل موقعیت جغرافیایی بر فعالیت های تجاری- بازرگانی ساسانیان است.ساسانیان زمانی که بر فلات ایران و سرزمین های پیوسته به این فلات مسلط شدند، زمینه های مختلف زمامداری آنان نظیر فعالیت های تجاری و بازرگانی، متاثر از موقعیت جغرافیایی قلمروشان گردید. همچنین در فعالیت های اقتصادی آنان، جایگاه ژیوپلیتیک و ژیواکونومیک فلات ایران بی تاثیر نبود. ساسانیان در این سرزمین و موقعیت جغرافیایی حساس آن، یا باید روابط خارجی و فعالیت های اقتصادی خود را با ویژگی های ژیواکونومیک سرزمین های تحت سلطه خویش تطبیق می دادند یا فعالیت های آنان در زمینه های مختلف از جمله درآمدهای تجاری، تحت تاثیر موقعیت جغرافیایی ایران قرار می گرفت. حیات اقتصادی ساسانیان وابسته به راه های تجاری بود که از سرزمین آنها عبور می کرد یا متصل به سرزمین آنان بود. تسلط بر این راه ها و برخورداری از موقعیت ترانزیتی و میانه ای در فعالیت های تجاری و بازرگانی بین شرق و غرب، وابسته به موقعیت جغرافیایی قلمروشان بود. همچنین موقعیت جغرافیایی سرزمین ساسانیان نقشی مهم در پیشبرد سیاست انحصارگرایی تجارت میان شرق و غرب برای حکومت ساسانی داشت. مقاله حاضر به عنوان پژوهشی میان رشته ای، به روش توصیفی- تحلیلی و به شیوه کتابخانه ای و بر پایه منابع مکتوب، در صدد بررسی تاثیر عامل موقعیت جغرافیایی بر فعالیت های تجاری- بازرگانی ساسانیان است.ساسانیان زمانی که بر فلات ایران و سرزمین های پیوسته به این فلات مسلط شدند، زمینه های مختلف زمامداری آنان نظیر فعالیت های تجاری و بازرگانی، متاثر از موقعیت جغرافیایی قلمروشان گردید. همچنین در فعالیت های اقتصادی آنان، جایگاه ژیوپلیتیک و ژیواکونومیک فلات ایران بی تاثیر نبود. ساسانیان در این سرزمین و موقعیت جغرافیایی حساس آن، یا باید روابط خارجی و فعالیت های اقتصادی خود را با ویژگی های ژیواکونومیک سرزمین های تحت سلطه خویش تطبیق می دادند یا فعالیت های آنان در زمینه های مختلف از جمله درآمدهای تجاری، تحت تاثیر موقعیت جغرافیایی ایران قرار می گرفت. حیات اقتصادی ساسانیان وابسته به راه های تجاری بود که از سرزمین آنها عبور می کرد یا متصل به سرزمین آنان بود. تسلط بر این راه ها و برخورداری از موقعیت ترانزیتی و میانه ای در فعالیت های تجاری و بازرگانی بین شرق و غرب، وابسته به موقعیت جغرافیایی قلمروشان بود. همچنین موقعیت جغرافیایی سرزمین ساسانیان نقشی مهم در پیشبرد سیاست انحصارگرایی تجارت میان شرق و غرب برای حکومت ساسانی داشت. مقاله حاضر به عنوان پژوهشی میان رشته ای، به روش توصیفی- تحلیلی و به شیوه کتابخانه ای و بر پایه منابع مکتوب، در صدد بررسی تاثیر عامل موقعیت جغرافیایی بر فعالیت های تجاری- بازرگانی ساسانیان است.
    کلید واژگان: ایران, ساسانیان, روابط خارجی, موقعیت جغرافیایی, فعالیت های تجاری
    Esmail Sangari *, Ahmad Asadi
    When the Sassanids dominated the plateau of Iran and the lands connected to this plateau, the various fields of their rule such as trade and commercial activities were affected by the geographical location of their territory. In addition, in their economic activities, the geopolitical and geoeconomic position of the Iranian plateau was effective. In this land and its sensitive geographical location, the Sassanids either had to adapt their foreign relations and economic activities to the geo-economic characteristics of their land, or their activities in various fields, including commercial income, were affected by the geographical location of Iran. The economic life of the Sassanids depended on the trade routes passing through their land or were connected to their land. Dominance on these roads and having a transit and middle position in commercial activities between East and West relied on the geographical location of their territory. Moreover, the geographical location of the Sasanian land played an important role in advancing the policy of exclusivity of trade between the East and the West for the Sasanian government. The present study, as an interdisciplinary research, with a descriptive-analytical approach and a library method and based on written sources, aims to investigate the effect of geographical location on Sassanid commercial activities.
    Keywords: Iran, Sassanids, Foreign Relations, Geographical location, Commercial activities
  • پروین داوری، اسماعیل سنگاری*، حمیدرضا پاشازانوس

    با سقوط شاهنشاهی ساسانی در 651 م. چنین به نظر می رسید که بایستی تمامی ساختارهای سیاسی- اجتماعی ساسانیان بعد از حاکمیت دولت جدید تغییر یابد، ولی شواهد مکتوب و باستان شناسی بر جای مانده از آن نشان دارد که میراث فقهی- حقوقی ساسانی برای سده های متمادی در ایرانشهر باقی ماند. حفظ تداوم نسل و دارایی در دین زردشتی از اهمیت بسزایی برخوردار بوده و تداوم نسل از طریق فرزند پسر می توانست حفظ گردد. در صورت نبود پسر، شخص می توانست از طریق راه کارهایی این نقیصه را رفع کند، یا فرزند پسری به فرزندخواندگی می پذیرفت یا به نام آن مرد ازدواج های نیابی ترتیب داده می شد. فرزندان حاصل از این ازدواج ها نیز به متوفی تعلق می یافتند. «ستوری» یکی از نمونه ازدواج های نیابی است  که با هدف تامین جانشین و وارث در جامعه ایران بعد از ساسانیان اجرا می شده است. ستوری دو جنبه مالی و دینی داشت و انگیزه زن برای بر عهده گرفتن ستوری بیشتر جنبه مالی آن مورد اهتمام بود. با توجه به اهمیت جایگاه ستوری در جامعه ایران بعد از ساسانیان پژوهش حاضر بر آن است، مسیله ستوری را بر پایه اسناد 11 و 28 پساساسانی تبرستان مورد بررسی قرار داده و مسایل مالی زنان جامعه ایران بعد از ساسانیان را در ستوری نشان دهد. بدین سان، این اسناد ما را با رویه سیر پذیرش مسایل مالی در ادوار پس از سقوط ساسانیان در مناطقی که همچنان متاثر از فرهنگ حقوقی عصر ساسانی آشنا می کند. شیوه پژوهش در گفتار حاضر توصیفی- تحلیلی و بر پایه بررسی موردی اسناد پساساسانی تبرستان و مطالعه کتابخانه ای  استوار است. بررسی ها در این اسناد نشان می دهد که قوانین فقهی-حقوقی در جامعه زردشتی از انسجام و نظم خاصی بهره مند بوده و جامعه زردشتی ایران هیچگاه پیوند خود را با گذشته قطع نکرده است و پیوسته برای قرون متمادی بر همان قوانین ادامه یافته است.

    کلید واژگان: ساسانیان, زنان ساسانی, حقوق زردشتی, ستوری, اسناد پساساسانی تبرستان
    Parvin Davari, Esmaeil Sangari *, Hamidreza Pashazanous

    Sasanid Empire fell in 651 AD, with the invasion of the Arabs, however, the literary and archaeological evidence left by them shows that their jurisprudential-legal heritage remained in Iranshahr for centuries.  Preserving the continuity of the generation and wealth in Zoroastrian religion is of great importance, and the continuity of the era could be maintained through a male child. Without a son, a person could solve this deficiency through some means: an adopted son, or surrogate marriages were arranged in that man's name. The children from these marriages also belong to the deceased. Stūrīh was one of the types of surrogate marriage and was organized to provide a successor and an heir. Stūrīh has two aspects, financial and religious, and the woman's motivation for taking up Stūrīh was mostly its financial aspect. This research aims to study the issue of Stūrīh based on the 11th and 28th post-Sasanian documents of Tabaristān and show women's financial matters in Stūrīh. Thus, these documents introduce us the process of accepting financial issues in the periods after the fall of the Sasanids in areas still influenced by the legal culture of the Sasanid period. The method of the research is  descriptive-analytical, based on a case study of Tabarestān, post-Sasanian documents and library study. Studies in these documents show that jurisprudential laws in Zoroastrian society benefited a certain coherence and order. Zoroastrian society had not severed its connection with the past, and the same laws remained in force and were implemented in the post-Sasanian society.

    Keywords: Sassanian, Sassanian womens, Zoroastrian law, stūrīh, Tabarestān post-Sasanian documents
  • اسماعیل سنگاری*، پریسا صالحی

    جیرفت که به باور برخی از پژوهشگران و باستان شناسان، همسان و همپایه میان رودان رخ می نماید، بستری غنی از آثار باستانی ارزشمند دارد. این آثار که به واسطه وقوع سیلی در سال 1380خورشیدی سر از زیر خاک برآوردند، خبر از فرهنگی چند هزار ساله در این خطه از سرزمین ایران دادند که می توان گفت برای چند هزاره در این خاک خفته مانده بود. این آثار که راویان فرهنگ کهن جیرفت قلمداد می شوند، چنانچه رمزگشایی گردند، ناگفته های بسیاری از مباحث اساطیری، آیین ها، اعتقادات و باورهای جامعه زمان خویش را بازگو خواهند کرد. این پژوهش بر آن است تا با واکاوی سه مورد از آثار دربردارنده نقش مایه درخت نخل، در فهم زبان غیر نوشتاری فرهنگ جیرفت کوشش نماید و بدین وسیله در بازسازی بافت و ساختار آن یاری رساند. پژوهش حاضر بر آن است تا با بهره گیری از رویکردهای مطرح در شمایل نگاری و شمایل شناسی، به درک راز پنهان در سه اثری بپردازد که نقش مایه درخت نخل را در دل خود به تصویر کشیده اند و با نگاهی موشکافانه به عناصر و کنشگرهای سازنده آثار مذکور، در جستجوی صدایی ناشنوده و گم مانده در ژرفای این فرهنگ پرشکوه باشد که زمان شکل گیری آن به سه هزار سال پیش از میلاد باز می گردد. بدین سان، این پژوهش با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی، مشاهده گری آثار مکشوفه، با تکیه بر داده های باستان شناختی و پژوهش کتابخانه ای، چگونگی تصویرگری نقش نخل در هنر جیرفت را مورد واکاوی قرار داده است.

    کلید واژگان: هنر جیرفت, نقش مایه درخت نخل, شمایل نگاری, شمایل شناسی, میان رودان
    Esmaeil Sangari *, Parisa Salehi

    Jiroft, which according to some researchers and archaeologists, is identical and tantamount to Mesopotamia civilization, has a rich context of admirable and valuable ancient materials. These materials, appeared out of the ground due to a flood in 2002AD, are sign of a culture of thousand years in this region of Iran, which could be said to have been dormant in this landscape for several millennia. These materials are regarded as relaters of ancient culture of the jiroft, that in case of being decoded, they have so many unsaid about mythological debates, rituals, beliefs and notions dominating on the society of their own period. Analyzing the three works containing the leitmotiv of palm tree, this study aims to conceive non-written language of culture of Jiroft by which, they assist in renovation of context and framework of this ancient culture. By using the descriptive-analytical method, observation of discovered works and relying on archeological data and library research, this study aims to analyze and portrait the leitmotiv of the palm tree in art of the Jiroft.

    Keywords: Art of Jiroft, Palm Tree motif, Iconography, iconology, Mesopotamia
  • اسماعیل سنگاری، احمد اسدی*
    ساسانیان یکی از سلسله های مهمی بودند که در فلات ایران به قدرت رسیدند. این حکومت به واسطه شرایط، موقعیت و وسعت جغرافیایی سرزمین خود نمی توانست یا به نوعی امکان نداشت که تحت تاثیر محیطی که در آن قرار گرفته بود، واقع نشود. موقعیت جغرافیایی در بروز جنگ های گسترده و طولانی که ساسانیان در مدت فرمانروایی خود، چه در جبهه دفاعی و چه در حمله ها و عملیات های نظامی که در اکناف و اطراف سرزمین خود انجام داده اند، تاثیر مهمی داشته است. سوال این پژوهش این است که موقعیت جغرافیایی در فعالیت های نظامی و راهکارهای دفاعی ساسانیان چه تاثیری داشته است؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که ساسانیان در این سرزمین و موقعیت جغرافیایی حساس فعالیت های نظامی خود را با ویژگی های ژیوپلیتیکی و استراتژیکی سرزمین خود تطبیق دادند و فعالیت های نظامی آنان متاثر از موقعیت جغرافیایی فلات ایران واقع می شد. وجود استحکامات طویل نظامی در شرق، شمال شرق، جنوب غرب و همچنین تقسیمات نظامی که ساسانیان انجام دادند متاثر از موقعیت جغرافیایی آنان بوده است. روش این پژوهش به صورت توصیفی - تحلیلی است و داده های این پژوهش نیز به صورت مطالعات کتابخانه ای گردآوری شده است.
    کلید واژگان: موقعیت جغرافیایی, فعالیت های نظامی, راهکارهای دفاعی, حکومت ساسانی
    Esmail Sangari, Ahmad Asadi *
    The Sasanians were one of the important dynasties that gained power in the Iranian plateau. Given the geographical conditions and location, as well as their vast territory, it was impossible for this government not to be influenced by its environment. Geographical position was effective in the outburst of military operations of the Sasanians and their defensive and offensive battles in different internal and surrounding regions and during the period of their rule. This research concerned the effect the geographical position had on the military actions and defensive tactics of the Sasanians. The results of this descriptive-analytical research that collected data using library sources show that the Sasanians coordinated their military actions with the specific geopolitical and strategic situation of their territory, and their military actions were influenced by the geographical location of the Iranian plateau. The establishment of long military fortifications in the eastern, northeastern, and southwestern regions along with the military divisions made by the Sasanians, all were influenced by their geographical position.
    Keywords: geographical position, military activities, defensive tactics, Sasanian Empire
  • امیرحسین مقدس، مرتضی دهقان نژاد*، اسماعیل سنگاری

    در متون بازمانده از عصر کلاسیک یونان (حدود 507-323پ.م) به واژه ای پربسامد -به ویژه برای اشاره به پارسیان هخامنشی- برمی خوریم که امروز هم در ادبیات سیاسی جهان کاربرد دارد: «بربر» یا براساس تلفظ تاریخی آن، «بربرس» (βάρβαρος). این واژه که نخستین بار در سرود دوم از «ایلیاد» هومر به صورت βαρβαρόφωνος= بربر-زبان/ بربر-آوا) برای اشاره به کاریاییان به کار رفته است، تنها دلالت بر «ناهم سانی زبانی» داشت و «بیگانه» معنا می داد. طی سده هفتم تا ششم پیش از میلاد، استعمال این واژه فزونی یافت و از آن نه تنها برای «دیگری سازی»[1] زبانی، بلکه برای اشاره به «تمایزات فرهنگی» و «ارزش گذاری نظام اجتماعی اغیار» استفاده شد. در پژوهش پیش رو، نگارندگان بر آن بوده اند تا با تدقیق در ایلیاد هومر و پاره نوشته های یونانی بازمانده از سده ششم پیش از میلاد (عصر عتیق: حدود 800-507پ.م)، دلالت های معنایی واژه بربر را -به مثابه مفهومی غیریت ساز- وا پژوهیده، نقاط عطف تحول آن را برجسته سازند. یافته های پژوهش حاضر که با تکیه بر منابع کتابخانه ای و با بهره گیری از روش تبیین عقلانی فراهم آمده، نشان می دهد که واژه بربر از همان سپیده دمان یادکردش در چکامه هومر، با دلالت های (تلویحا یا صراحتا) منفی عجین بوده است. همچنین با اصلاحات سولون در آتن و رشد فزاینده «به بردگی گیری» غیریونانیان در جهان یونانی سده ششم پیش از میلاد، رفته رفته مرز میان دو مفهوم «بربر» و «برده» برداشته شد و تحقیر «بردگان بربر» به شکل گیری ایده «برتری یونانی بر غیریونانی» انجامید.

    کلید واژگان: یونان باستان, دیگری سازی, بربر, برده, هومر
    Amirhossein Moghaddas, Morteza Dehghannezhad *, Esmaeil Sangari

    In the surviving texts from the classical period of Greece, we come across a common word-especially in reference to the Achaemenid Persians-that is still used in the political literature of the contemporary world: Barbarian, derived from the Greek word βάρβαρος. This word, first used in the second book of Homer's Iliad as βαρβαρόφωνος (= speaking a foreign language), indicated only linguistic heterogeneity and meant stranger. Between the 7th and 6th centuries BC, the use of this word increased and it was used not only for linguistic "othering" but also to refer to cultural differences and appreciation of the social system of non-Greeks. In the upcoming study, the authors aimed to analyze the semantic implications of the word βάρβαρος and highlight the turning points of its development by scrutinizing Homer's Iliad and other preserved fragments from the 6th century BC (Archaic period). The results of the present study, based on library sources, show that the word βάρβαρος has been associated with negative connotations (implicit or explicit) since the beginning of its existence in Homer's poetry. Moreover, with Solon's reforms in Athens and the increasing enslavement of non-Greeks in the Greek world of the 6th century BC, the boundary between the two terms "barbarian" and "slave" was gradually erased, and the humiliation of barbarian slaves led to the emergence of the idea of "Greek superiority over non-Greeks."

    Keywords: Ancient Greece, othering, Barbarian, Slave, Homer
  • حسن آتش آب پرور، محمد کریم یوسف جمالی*، اسماعیل سنگاری، شکوه السادات اعرابی هاشمی

    چهار موجود مقدس، از قدیمتی ترین باورهای مذهبی شکل گرفته در میان اقوام و ملل به شمار می روند، در واقع این ها همان نیروهای نخستین هستند که از قادر مطلق ناشی می شوند. در همه ادیان و از روزگار باستان برای این نیروها احترام و ارزش زیادی قایل بودند و نمادهای مختلفی برای چهار مقدس بوجود آورده اند، همچنین مردمان فرهنگ های گوناگون نام های متفاوتی همانند فرشته، ایزد، مبشر و الهه به آن ها نسبت دادند. اعتقاد به این فرشتگان و ملایکه از مباحث مهم ادیان الهی بشمار می رود. جایگاه، نقش و خصوصیات فرشتگان می تواند بیانگر نوع بینش و جهان بینی به مبانی اعتقادی و پیروان بسیاری از ادیان باشد. این پژوهش با روش توصیفی، تحلیلی و با رویکرد نظری و اسنادی، بر آن است که علاوه بر نقش و وظایف، به صفات و خصوصیات این چهار موجود نیز بپردازد. و نگاهی پیرامون مفاهیم و کاربرد عدد چهار داشته باشد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که با توجه به محوری بودن اعتقاد به خداوند در ادیان اسلام، زرتشت، مسیحیت و یهودیت، چهار موجود مقدس در بعضی از ویژگی ها وجه اشتراک زیادی با هم دارند.

    کلید واژگان: چهار مقدس, موجود, نماد, ایزد, ادیان
    Hasan Atash Ab Parvar, Mohamadkarim Yousefjamali *, Esmaeil Sangari, Shokouhalsadat Arabihashemi

    The four holy beings are among the oldest religious beliefs formed among peoples and nations, in fact, these are the first forces that come from the Almighty. In all religions and since ancient times, they respected and valued these forces and created different symbols for the four holy ones. Also, people of different cultures gave them different names such as Angel, God, Messenger and goddess. Belief in these angels is considered one of the important topics of divine religions. The position, role and characteristics of angels can express the type of vision and worldview of the beliefs and followers of many religions. This research with a descriptive, analytical method and with a theoretical and documentary approach aims to deal with the attributes and characteristics of these four creatures in addition to their roles and duties. And have a look around the concepts and use of the number four. The results of the research indicate that due to the centrality of belief in God in the religions of Islam, Zoroastrianism, Christianity and Judaism, the four holy beings have a lot in common in some features.

    Keywords: Four holy, Angel, symbol, god, Religions
  • اسماعیل سنگاری*، فرزاد رفیعی فر
    هنر و فن فلزکاری در ایران، در دوره حاکمیت شاهنشاهی ساسانی (224-2/651 م) رواج گسترده ای یافته و ساخت و تولید ظروف سیمین منقوش به تصاویر مختلف در مقایسه با دوره های پیشین در حجمی گسترده تر و در شماری افزون تر صورت می گرفت. به همین علت این شاخه هنری به یکی از مشخصه های بنیادی هنر در عصر حاکمیت ساسانیان مبدل شد. صحنه هایی از نخجیر شاهانه به عنوان یکی از متداول ترین و پرتکرارترین بن مایه های رایج در هنر دوره ساسانی، عرصه مدور تعداد قابل توجهی از بشقاب های سیمین این عصر را مزین ساخته و به خود اختصاص داده است. در این دسته از آثار، فرمانروایان ساسانی در حال شکار و از پای درآوردن جانوران مختلف در نخجیرگاه به تصویر کشیده شده اند. در پژوهش حاضر، نقوش انسانی و جانوری یکی از این آثار -که به اردشیر دوم از فرمانروایان سده چهارم سلسله ساسانی منسوب است و در موزه ملی ایران باستان واقع در تهران نگهداری می شود- بررسی و پژوهش شده است. پس از گام نخست که به توصیف نقوش مندرج بر روی بشقاب مذکور اختصاص دارد، در مراحل بعدی معانی و مفاهیم نهفته در صحنه از طریق رویکرد تحلیل آیکونوگرافیک مورد بررسی قرار گرفته و در انتها نیز نحوه کاربست فنون و تکنیک های بصری توسط هنرمند و ارتباط این فنون با مفهوم کلی صحنه ارزیابی شده است. شیوه پژوهش حاضر، توصیفی-تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای بوده است.
    کلید واژگان: آیکونوگرافی, فنون بصری, بشقاب سیمین ساسانی, نخجیر شاهانه, اردشیر دوم
    Esmaeil Sangari *, Farzad Rafieifar
    The art of metalworking was very common in Iran during the Sasanian Empire (224-651/2 AD), and making silver vessels with various images and scenes on them, was more common than previous periods. For this reason, silver works became one of the main artistic characteristic of the art in the Sasanian period. Royal hunting as one of the most common themes in the art of Sasanian period, has decorated a large number of silverware of this period. On the surface of these vessels, Sasanian rulers are seen hunting and killing different animals in the hunting ground. In this article, human and animal icons on one of these plates have been studied, which belongs to Ardashir II, one of the kings in the fourth century AD in the Sasanian dynasty which is kept in the National Museum of Ancient Iran in Tehran. After describing the images on this plate in the first step, the meanings and hidden concepts in the scene have been analyzed using the iconography method. Finally, the application of visual techniques by the artist and their relationship to the basic concept of the scene has been studied. The research method in this article is descriptive and analytical, using library resources.
    Keywords: iconography, Visual Techniques, Sasanian Silver Plate, Royal Hunting, Ardashir II
  • فاطمه علیان، مسعود کثیری*، اسماعیل سنگاری، نزهت احمدی

    طب عامیانه در دوره صفویه، از برخی زمینه‎ ها و بسترهای متعدد معرفت ‎شناختی، فرهنگی و اجتماعی تاثیر پذیرفت. از یک طرف، خصلت‎های فکری و فرهنگی دیرپا، تثبیت‎ شده و تاریخی، وضعیت جامعه ایران عصر صفوی را به‎ مثابه جامعه‎ ای پیشامدرن تثبیت می‎کرد و از جانب دیگر، وقوع برخی تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در این دوره، بر وضعیت فرهنگی، نظام باورها، جهان‎ بینی‎ ها و هنجارها و اعمال طبقات اجتماعی در بستر زندگی روزمره تاثیر می‎گذاشت. این دو مولفه کلان به‎صورت مستقیم و غیرمستقیم، بر وضعیت طب عامیانه در این دوره تاثیر گذاشتند. فرضیه این پژوهش این است که طب عامیانه دوره صفوی، به‎ صورت  هم‎زمان از مولفه ‎هایی هم‎چون اسطوره‎ای بودن جامعه، اتکا بر کیهان‎ شناسی پیشامدرن، غلبه علوم غریبه و رویکردهای مبتنی بر طالع ‎بینی، رواج گسترده خرافه‎ گرایی و هم‎چنین وضعیت ساختاری علوم، تاثیر پذیرفت. تلاش می‎شود تا به روشی تحلیلی، این مسیله تبیین شود که بسترهای مهم و تاثیرگذار بر وضعیت طب عامیانه عصر صفوی، از کدام زمینه‎های معرفت‎شناختی، فرهنگی و اجتماعی تاثیر پذیرفت.

    کلید واژگان: طب عامیانه, صفویه, بسترهای فرهنگی, اجتماعی, خرافات
    Fatemeh Alian, Masoud Kasiri *, Esmaeil Sangari, Nozhat Ahmadi

    Folk medicine in the Safavid period was influenced by several epistemological, cultural and social contexts. On the one hand, the long-lasting established historical, intellectual and cultural traits established the status of the Iranian society of the Safavid era as a pre-modern society. On the other hand, the occurrence of some political, social and cultural changes in this period influenced the cultural situation, the system of beliefs, worldviews, norms and actions of the social classes in the context of everyday life. These two major components directly and indirectly affected the state of folk medicine in this period. It is hypothesized that the folk medicine of the Safavid period is affected by some factors, such as the mythic nature of the society, reliance on pre-modern cosmology, the predominance of foreign sciences and approaches based on astrology, the spread of superstition and also the structural state of science. Using an analytical approach, the author tries to explain which of the epistemological, cultural and social factors highly affected the folk medicine in the Safavid era?

    Keywords: Folk medicine, Safavid, Cultural, Social Contexts, superstitions
  • اسماعیل سنگاری*، سارا یوسفی، فرزاد رفیعی فر، محمودرضا کوهکن

    نقوش و تصاویر بانوان در طیف گسترده ای از آثار هنری عصر ساسانی، به ویژه ظروف سیمین این دوره به نمایش درآمده است. این نقوش مادینه، بازتاب نگرش و دیدگاه های ایرانیان در اواخر دوران باستان به بانوان و مسایل ویژه زنان در جامعه ایران ساسانی است که به واسطه مهارت صنعتگران و هنرمندان بر رویه آثار هنری نقر شده است. بنابراین، لزوم تحلیل و تفسیر نقش مایه های مادینه منقوش بر روی ظروف سیمین ساسانی غیرقابل انکار است. در این پژوهش، نقوش و تصاویر زوج های سلطنتی بر روی سه نمونه از ظروف نقره ای ساسانی، از طریق شیوه سه مرحله ای اروین پانوفسکی از پژوهشگران پیشگام حوزه تاریخ هنر مورد مطالعه قرار گرفته است. در روش مذکور، در مرحله نخست جزییات هر نقش مایه، توصیف شده و سپس به تحلیل آیکونوگرافیک آن پرداخته می شود. در واپسین مرحله نیز هر نقش مایه با استفاده از اطلاعات به دست آمده در مراحل پیشین، در معرض تفسیر آیکونولوژیک قرار می گیرد. مطالعه حاضر نمایانگر آن است که سنت همنشینی و معاشرت با زنان و بانوان در مجالس بزم که در متون ادبی و تاریخی نیز نمود یافته، ریشه در فرهنگ کهن ایران باستان داشته و از دیرباز به عنوان یکی از مولفه های برجسته و دیرپای این فرهنگ، مطرح بوده است.

    کلید واژگان: آیکونوگرافی, آیکونولوژی, ساسانیان, ظروف سیمین, زوج های سلطنتی, اروین پانوفسکی
    Esmaeil Sangari *, Sara Yousefi, Farzad Rafieifar, MahmoudReza Koohkan

    Female Icons and images of women have been displayed in a wide range of artworks in Sassanian period, especially on the silverwares. These feminine icons are reflection of the beliefs and ideas of Iranians toward women in Iranian society which owe their existence to the craftsmen and artists. Therefore, the significance of the study of the female icons carved on Sasanian silver vessels, is undeniable. In this study, images of royal couples on three Sassanian silverwares, have been studied, according to Erwin Panofsky method, who is one of the pioneers in the field of art history. In this method, the details of each icon, have been described, firstly. Then, the iconographical descriptions have been provided. Finally, the iconological analysis of each image has been presented according to the previous findings. The present study, suggests that the tradition of associating with women in banquets, which has been also mentioned in literary and historical texts, is rooted in the ancient culture of ancient Iran and has always been one of the most important and prominent components of this culture.

    Keywords: Iconography, iconology, Sasanians, Silver Vessels, Royal Couples, Erwin Panofsky
  • محمدکریم یوسف جمالی*، سید حبیب حسینی ولشکلایی، اسماعیل سنگاری، سهیلا ترابی فارسانی
    موقعیت اقلیمی ویژه سواحل جنوبی دریای کاسپی که در بخش شمالی قلمرو ساسانیان قرار داشت، در وقوع رویدادهای این منطقه تاثیرگذار بود. نواحی جنوب شرقی دریای کاسپی که ایالت گرگان و دهستان را در بر می گرفت، به واسطه جایگاه آن، در حد فاصل میان سرزمین ساسانیان با طوایف بیابانگرد از مناطق حساس نظامی و راهبردی محسوب می شد. از یک سو، اقوام ساکن در این منطقه خواهان استقلال نسبی بودند و از سوی دیگر، ساسانیان از سمت شمال و شمال شرقی پی درپی در معرض تهاجم اقوام بیابان گرد قرار داشتند. به کارگیری نیروی نظامی اقوام جنگجوی ساکن در سواحل جنوبی دریای کاسپی در عصر ساسانی اهمیت زیادی داشت. در این دوره، استحکامات متعددی در سواحل جنوبی دریای کاسپی به منظور جلوگیری از تهاجم اقوام بیابانگرد ساخته شدند که کاربری نظامی- مسکونی و راهداری- ارتباطی داشتند. این پژوهش بر آن است تا با روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر شواهد ادبی و مکتوب، استحکامات دفاعی، استقرارگاه ها و پایگاه های نظامی ساسانیان را مشتمل بر دیوارها، دژها و تنگه یا دربند در سواحل جنوبی دریای کاسپی تشریح نماید و جایگاه و نقش اقوام مهاجم شمال شرقی و شمالی در قفقاز را واکاوی و تحلیل کند.
    کلید واژگان: ساسانیان, دریای کاسپی, سواحل جنوبی, اهمیت نظامی, امنیت
  • اسماعیل سنگاری*، میلاد حیدری

    هخامنشیان در سده ششم تا چهارم پیش از میلاد تمدنی بسامان و یکپارچه را پایه نهادند که وسعت قلمروی آن تمدن سرزمین های بابل، آشور، ایلام، لودیا، ماد، مصر، یونانیان آسیای صغیر و بخشی از هند را در بر می گرفت. بنیان گذار تمدن هخامنشی، کوروش دوم، در 559 پیش از میلاد، بر تخت سلطنت جلوس کرد. در بازه زمانی 559 تا 539 پیش از میلاد کوروش توانست با فتح هگمتانه، سارد، بابل و صفحات ساحلی آسیای صغیر، وارث تمدن های بزرگ آسیای غربی شود. تبار کوروش دوم پارسی یکی از بحث برانگیزترین مسایل تاریخ تمدن هخامنشی در دهه های گذشته بوده که منجر به اتخاذ آراء متفاوت و گاه متضاد در باب این مطلب شده است. ریشه این چالش در منابع مکتوب بنیادین این عصر قابل مشاهده و بررسی است، زیرا این منابع افزون بر مشکلاتی چون محدود و ناقص بودن که ویژگی داده های متون کلاسیک عصر باستان است، با مشکل تضاد و تناقض روایات نیز روبه رو هستند، به گونه ای که حداقل سه مضمون کاملا متفاوت در روایات مربوط به این مسئله می توان برشمرد. برخی روایات معتقد به تبار «پارسی-مادی» کوروش اند؛ برخی دیگر او را پسر «راهزن و بزچران» می دانند و منابع مکتوب خاورنزدیک باستان، وی را «کوروش، شاه انشان» خطاب می کنند. یکی از مهم ترین منابع در باب تبار کوروش دوم، روایت هرودوت هالیکارناسی در کتاب نخست وی، کلیو، است. هرودوت در این روایت، برای کوروش تبار پارسی-مادی قایل است. این پژوهش بر آن است تا به تبیین و تحلیل انتقادی روایت تواریخ از تبار پارسی-مادی کوروش دوم و نحوه به قدرت رسیدن وی بپردازد. روش این پژوهش توصیفی-تحلیلی، به شیوه کتابخانه ای و با استفاده از شواهد مکتوب و باستان شناختی عصر هخامنشی است.

    کلید واژگان: تمدن هخامنشی, یواریخ هرودوت, کوروش دوم, تحلیل انتقادی
    Esmaeil Sangari *, Milad Heydari

    Achaemenids founded an integrated civilization including Babylon, Assyria, Elam, Lydia, Media, Egypt, Greeks of Asia Minor and some parts of India during the sixth to fourth century BC.  The founder of the Achaemenid civilization, Cyrus II, came to power in 559 BC. During 559 to 539 BC, by conquering Ecbatana, Sardis, Babylon and coasts of Asia Minor, Cyrus became the heir of great civilizations of West Asia. Ancestry of Persian Cyrus II, has been one of the most controversial issues of the Achaemenid civilization in the last decades, which brought about different and sometimes opposite ideas. Roots of this challenge would be found in the fundamental written sources related to this period, because in addition to deficiency and limitation, which are characteristics of classical texts of the ancient period, narratives have other problems such as contradiction and paradox; so that, at least, three general different contents would be seen in narratives on this issue. Some narratives consider Cyrus as a Median-Persian. Others believe that his father was a bandit and his mother was a goatherd. Archeological sources call him “Cyrus, King of Anshan”. One of the most important sources about Cyrus II’s ancestry is Herodotus Halicarnassus’s narrative in his first book called Clio, in which he is considered as Persian-Median. This research aims to study and analyze Herodotus’s narrative about the Persian-Median ancestry of Cyrus II. The research method was library descriptive-analytic, using archeological and literary evidence.

    Keywords: the Achaemenid civilization, Histories of Herodotus, Cyrus II, Critical analysis
  • اسماعیل سنگاری*، میلاد حیدری

    شاهنشاهی هخامنشی در پی فتوحات کوروش دوم (559-529پ.م) تاسیس شد. در بازه زمانی 559 تا 539 پ.م کوروش توانست با فتح هگمتانه، سارد، بابل و صفحات ساحلی آسیای صغیر، وارث تمدن های بزرگ آسیای غربی نظیر آشور، ایلام، ماد، لودیا و بابل شود. با وجود این، در باب مراحل آغازین زندگانی وی و به قدرت رسیدنش اطلاعات فراوان و روشنی موجود نیست. به گونه ای که منابع در باب نخستین مراحل زندگانی وی تصاویر متفاوتی را عرضه می کنند. یکی از این منابع که اهمیت بسیاری دارد، روایت کتسیاس کنیدوسی است. کتسیاس، کوروش را فرزند یک راهزن و یک بزچران از قبیله مارد توصیف می کند که با گذراندن مراحل قدرت در دربار ماد، علیه آن ها شورش کرده و قدرت را به خاندان خویش منتقل می سازد. این تصویر کتسیاس از کوروش کاملا در تضاد با تصویری است که منابع مکتوب و مادی خاورنزدیک و متون کلاسیک یونانی از وی ارایه می دهند. در آن روایات جایگاه کوروش در تداوم یک خاندان شاهی انگاشته شده است. این پژوهش بر آن است به تحلیل زوایای گوناگون این روایت کتسیاس از کوروش بپردازد. در واقع مسئله این پژوهش بررسی چرایی و علت شکل گیری این روایت و عناصر مختلف درون آن بر اساس ساختارتاریخ نگاری کتسیاس است. در این راستا این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و به شیوه کتابخانه ای و با بررسی داده های مکتوب و مادی عصر هخامنشی به این مسئله خواهد پرداخت.

    کلید واژگان: هخامنشیان, کوروش دوم, کتسیاس کنیدوسی, پرسیکا
    Esmaeil Sangari *, Milad Heydari

    The Persian Empire was founded after the conquest of Cyrus II (559-529B.C). Cyrus II, the founder of Persian Empire, came to power in 559 BC. During 559 to 539 BC, by conquering Ecbatana, Sardis, Babylon and coasts of Asia Minor, Cyrus was able to be the heir of great civilizations such as Assyrian Empire, Elam, Median Kingdom, Lydia and Babylonia. However, there is little or no clear information about the early stages of his life and his coming to power. As sources tell of the early stages of his life, different images emerge. One of these sources that is of great importance is the narrative of Ctesias. Ctesias describes Cyrus as the son of a bandit and a maid of the tribe of Mard, who revolts against them by passing through the stages of power in the Median Valley, transferring power to his family. This image of Cyrus is in contrast to the image presented by other literary and material sources of the Near East and classical Greek texts. In those narratives, Cyrus' place is considered to be the continuation of a royal family. This article aims to analyze the different aspects of narrative of Ctesias and to study why this narrative and the various elements within it have been formed. In this regard, this research will address this issue in a descriptive-analytical and library method, by studying literary and material data of the Achaemenid period.

    Keywords: Achaemenians, Cyrus II, Ctesias of Cnidus, Persika
  • مجید جلیل مصیر، محمدکریم یوسف جمالی*، اسماعیل سنگاری، احمد کامرانی فر

    تاریخ اجتماعی حوزه وسیعی از جلوه های مختلف زندگی و فرهنگ انسان گذشته را بررسی می کند. بررسی همه جانبه تاریخ اجتماعی هر ملتی نیازمند توجه به تمامی علل و عواملی است که در فرآیند شکل گیری تاریخ اجتماعی آنها دخالت دارد. ازجمله این علل و عوامل، اوضاع سیاسی، اجتماعی و مذهبی حاکم بر جامعه است که از مولفه های بسیار تاثیرگذار در تاریخ اجتماعی و هویت جمعی ملت ها به شمار می رود. در دوره ساسانی از گرانبهاترین میراث به جای مانده از گذشتگان هنری است که زبان ارتباطی معانی احساسات، روابط، تفکر و عقاید آنها را دربردارد. با مطالعه این آثار، محقق به درک روشنی از زندگی اجتماعی، سیاسی، تاریخی، رسوم و اعتقادات آنان خواهد رسید. هدف از مطالعه این پژوهش، شناخت و مطالعه وضعیت تاریخ اجتماعی ساسانیان به عنوان یک فرهنگ بزرگ ایران باستان با تکیه بر طرح و نقش تاج آنان است. این پژوهش براساس هدف از نوع تحقیقات بنیادی و براساس ماهیت و روش از نوع تحقیقات تحلیلی-تاریخی است. چگونگی گردآوری اطلاعات در این پژوهش به روش اسنادی (کتابخانه ای) است که براساس آن کلیه منابع و شواهد تاریخی مورد مطالعه قرار گرفته است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان از مفاهیم نمادین بسیار از نقوش تاج های پادشاهان ساسانی است که می توان با مطالعه این نقوش و شناخت مفاهیم پنهان در آن تا حدودی به اوضاع اجتماعی، سیاسی و مذهبی حاکم و استقلال و استحکام بنیان حکومتی و سایر وقایع سیاسی و اجتماعی آن دوره دست یافت.

    کلید واژگان: تزیینات, تاج, جنبه های دینی, تاریخ سیاسی, شاهان ساسانی
    Majid Jalil Masir, Mohammad Karim Jamaliyousef *, Esmaeel Sangari, Ahmad Kamrani Far

    Social history examines a wide range of different aspects of past human life and culture. A comprehensive study of the social history of any nation requires attention to all the causes and factors that are involved in the process of shaping their social history, which is one of the most influential components in the social history and collective identity of nations. In the Sassanid period, one of the most valuable legacies left from the artistic past is that the language of communication includes the meanings of their feelings, relationships, thoughts and ideas. By studying these works, the researcher will gain a clear understanding of their social, political, historical life, customs and beliefs. The purpose of this study is to identify and study the social history of the Sassanids as a great culture of ancient Iran based on the design and role of their crown. This research is based on the purpose of basic research and based on the nature and method of analytical-historical research. How to collect information in this research is a documentary method (library) based on which all historical sources and evidence have been studied. The results of this study show many symbolic concepts of the crown designs of Sassanid kings that can be studied by studying these designs and recognizing the hidden concepts in it to some extent to the prevailing social, political and religious situation and the independence and strength of the government and other political events. And achieved the social of that period.

    Keywords: decorations, Crowns, Religious Aspects, Political History, Sassanid Kings
  • روح الله خسروی نژاد، سهیلا ترابی فارسانی*، اسماعیل سنگاری

    قلمروهای گسترده حکومت های ایران باستان، در نگاه نخست، افزون بر نمایش اقتدار و تسلط شاهنشاهان، این پرسش را در ذهن مخاطب شکل می دهد که حکومت های مرکزی چگونه سلطه خود را بر این مناطق گسترش داده، از این سرزمین ها در برابر تهدیدات خارجی دفاع می کردند. در شاهنشاهی وسیع ساسانی، یکی از سیاست های شاهنشاهان این سلسله برای گسترش سلطه خویش بر کشور، بنای شهرهای جدید و احیاء شهرهای کهن بود. این اقدامات لزوم احداث و بازسازی مسیرهای بین شهری را برای جا به جایی کالاها و سپاهیان به وجود آورد، به گونه ای که به تدریج شبکه ای گسترده متشکل از شهرها و مسیرها شکل گرفت. در این شبکه، شهرها نقش گره هایی را داشتند که منابع و تدارکات لازم را برای دولت مرکزی کنترل و فراهم می کردند؛ بنابراین می توان فرض کرد این شبکه شهری علاوه بر گسترش قدرت، بر سقوط ساسانیان نیز تاثیرگذار بوده است. این پژوهش با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و روش توصیفی-تحلیلی به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش است که شبکه ارتباطی شهرهای ساسانی چه نقشی در فتوحات اعراب داشته است؟ یافته های پژوهش نشان می دهند که شبکه ارتباطی گسترده شهرهای ساسانی نه تنها لشکرکشی و جابه جایی سپاهیان اعراب را تسهیل کرد، بلکه آن ها توانستند با مسدودسازی راه های پشتیبانی، توان دفاعی شهرها را تضعیف ساخته، با در اختیار گرفتن نقاط اتصال این شبکه، یعنی شهرها، حضور و سلطه خود را تثبیت کنند.

    کلید واژگان: ساسانیان, اعراب, شهرهای ساسانی, فتح, شبکه ارتباطی
    Rouholah Khosravi Nejad, Soheila Torabi Farsani*, Esmaeil Sangari

    The expanded territories of the ancient Iranian empires raise a question for the audience, at first glance, despite a display of authority and domination of the kings, that how the central governments extended their domination over these regions and defended it against foreign threats. In the wide Sasanian Empire, one policy of the emperors of the dynasty was to establish new cities and renew old ones to expand their dominance over the country. As a result of these efforts in which required the founding and reconstruction of intercity pathways for moving goods and troops, a vast network of cities and routes were gradually formed. In this network, cities had the role of nodes for controlling and providing the essential resources and supplies for the central government. Thus, it can assume that the network of cities, moreover expanding the dominance of the Sasanian government, also had affected their fall. This study aimed to find appropriate answers for this question, using library resources through a descriptive-analytical methodology that what role the communication network of Sasanian cities has played in the Arabs conquests. The result findings indicate that the vast communication network of the Sasanian cities has not only facilitated the Arabs troops’ movement and campaign, but they were also able to weaken the defensive power of cities through Blocking support routes. Moreover, The Arabs had been able to consolidate their occupancy and dominance by capturing the cities as network’s connection points.

    Keywords: Sasanian, Arabs, Sasanian cities, Conquest, Communication network.
  • مجید جلیل مصیر، محمدکریم یوسف جمالی*، اسماعیل سنگاری، احمد کامرانی

    هنر ساسانی هدیه جاویدان ملت ایران به جامعه جهانی بوده است. ازجمله آثاری که سهم بارزی در شناسایی فرهنگ، تمدن و هنر ادوار کهن ایران زمین داشته، آثار هنری دوره ساسانی است که تحقیق درباره آنها مجهولات بی شماری را مرتفع می-سازد. نشانه های تحولات تاریخ سیاسی ساسانیان را می توان در بررسی انواع آثار و بخصوص طرح های حک شده بر روی تاج های پادشاهی می توان دریافت. هدف این پژوهش، آن است که با استفاده از مطالعه چندین نمونه از تاج های دوره ساسانی بر تاریخ سیاسی پادشاهی دوره ساسانی نگاهی انداخته باشد. این پژوهش بر اساس هدف از نوع تحقیقات بنیادی و بر اساس ماهیت و روش از نوع تحقیقات تاریخی-تحلیلی است. چگونگی گردآوری اطلاعات در این پژوهش به روش اسنادی(کتابخانه ای) است. پرسش قابل طرح در این نوشتار بدین قرار است که علت گوناگونی نوع تاج های پادشاهی در آثار برجای مانده حاکی از چیست و بر چه اساس می باشد؟ با مطالعه تاریخ سیاسی ساسانی و تامل عمیق بر تنوع و طرح-های متفاوت از پادشاهان ساسانی میتوان چنین فرض نمود که هر یکه از پادشاهان ساسانی بنا به استقلال تفکر و مذهب و قدرت خالق تاج مخصوص به خود بوده که نشانه قدرت پادشاه بوده است. نتیجه بررسی و تحلیل چنین حاصل شده است که این تاج ها با خود اطالعاتی از حوادث و وقایع سیاسی تاریخ سلسله ساسانی را به همراه دارد، شهریاران ساسانی از ابتدای سلسله تا انتهای آن از تاج های متنوعی استفاده می کردند که تاج هایشان با یکدیگر تفاوت جزیی و کلی داشت.

    کلید واژگان: تاریخ, سیاسی, ساسانی, تاج
    Majid Jalil Masir, Mohammad Karim Yousef Jamali *, Esmaeeil Sangari, Ahmad Kamrani

    Among the works that have played a significant role in identifying the culture, civilization and art of ancient Iran, is the works of art of the Sassanid period, research on which removes countless unknowns. Signs of changes in the political history of the Sassanids can be found in the study of various works and especially the designs engraved on the crowns of the kingdom. The purpose of this study is to look at the political history of the Sassanid monarchy by studying several examples of crowns of the Sassanid period. This research is based on the purpose of basic research and based on the nature and method of historical-analytical research. The question that can be asked in this article is what is the reason for the different types of royal crowns in the surviving works and on what basis? By studying the Sassanid political history and deep reflection on the diversity and different designs of the Sassanid kings, it can be assumed that each of the Sassanid kings, according to the independence of thought, religion and the power of the creator of his own crown, was a sign of the king's power. The result of the study and analysis is that these crowns bring with them information about the political events and happenings in the history of the Sassanid dynasty. Sassanid princes from the beginning of the dynasty to the end of it used various crowns whose crowns are different from each other. It was partial and general.

    Keywords: history, Political, Sassanid, crown
  • اسماعیل سنگاری*، فرزاد رفیعی فر، سارا یوسفی، میلاد حیدری
    کتاب «تاریخ اندیشه ایرانی: اندیشه، فرهنگ و آیین ایرانیان در عهد باستان» نوشته آذرمیدخت فرهیخته والا توسط نشر نامه فردوسی به زیور طبع آراسته شده است. این مکتوب از معدود آثاری است که سعی داشته است تاریخ اندیشه را در ایران باستان بنگارد. کوشش بنیادین و اساسی نویسنده «گردآوری و تدوین مجموعه گزارش ها و اطلاعات پراکنده از فرهنگ، اندیشه و جهان بینی انسان عهد باستان ایران» بوده است. نگارنده هم چنین در این کتاب سعی داشته است با اتکا به «درست ترین داده ها» از منابع مکتوب به گردآوری و تدوین مجموعه گزارش ها و اطلاعات پراکنده از فرهنگ، اندیشه و جهان بینی انسان و جامعه عهد باستان ایران بپردازد. هدف مقاله حاضر نقد و بررسی کتاب مذکور از نظر ابعاد گوناگون صوری، ساختاری، محتوایی و روش شناختی است؛ بنابراین به جهت دست یابی بدین مهم از شیوه نقد و بررسی براساس «اصول راهنمای تهیه مقالات نقد نشریه علمی-پژوهشی پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی» بهره گرفته شده است. پرسش بنیادین این پژ وهش آن است که نویسنده تا چه میزان در رسیدن به اهداف مذکور موفق عمل کرده است. روش این پژ وهش توصیفی-تحلیلی و با رویکرد انتقادی است.
    کلید واژگان: نقد تاریخی, تاریخ اندیشه, فرهنگ و آیین, ایرانیان باستان
    Esmaeil Sangari *, Farzad Rafieifar, Sara Yousefi, Milad Heydari
    The book “Iranian Thought History: Thought, Culture and Religion of Iranians in Ancient Times”, written by “Azarmidokht Farhikhte Vala”, has been published by Nāmeh-ye Ferdosi publication. This book is one of a few ones that has aimed to write the history of thoughts in ancient Iran. Relying on “the most exact data from literary sources”, the author has tried to compile the scattered data and reports related to Iranian culture, thoughts, and worldview in the ancient period. This paper aims to review and study of the book in terms of content, structure, and methodology in order to find out how successful the author was to benefit the sources. The research method is descriptive-analytical with a critical approach, considering essential guidelines to prepare critical papers for Pažuhešnāme-ye Enteqadi-ye Motun va Barnāmeha-ye olum-e Ensāni “Critical Studies in Texts and Programs of Human Sciences”.
    Keywords: Historical criticism, History of Thoughts, Culture, Customs, Ancient Iranians
  • اسماعیل سنگاری*، میلاد حیدری، جواد چوپانیان
    کوروش بزرگ همواره به عنوان بنیانگذار شاهنشاهی هخامنشی شناخته شده است. این در حالی است که منبع قابل توجهی از سرزمین اجدادی اش در باب او باقی نمانده و پژوهش درباره زندگانی و مرگ او، تنها از طریق بررسی منابع بیگانه ممکن است. مهم-ترین منابعی که به ارایه تصویری نسبتا روشن از زندگی کوروش می پردازند، آثار مورخان یونانی و اخلاف آن ها در دوره های بعد است. اما این منابع به دلایل گوناگون در هاله ای از افسانه ها پیچیده شده و به تبع سرشت شان، مشکلات و ابهامات فراوانی دارند. مرگ کوروش نیز یکی از مسایل بسیار پیچیده در دوره هخامنشی است که افزون بر مشکلات مذکور، با تضاد و تناقض منابع نیز روبه رو است. از گزارش های گوناگون دو مضمون کلی از مرگ او در قالب مرگ در نبردی نهایی و مرگ طبیعی، مستفاد می شود. پرسش بنیادین پژوهش این است که چگونه باید تضاد مضامین روایات گوناگون را در مورد مرگ کوروش تحلیل کرد؟ این پژوهش بر این اساس می کوشد با رویکردی انتقادی و با تحلیل هر یک از روایات در ساخت و بستر زمانی، مکانی و گفتمانی آن ها، به بازاندیشی در باب این منابع بپردازد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که روایات گوناگون در باب مرگ کوروش تنها گزارش هایی از میان گزارش های دیگر اند که می توان عناصر و منشاهای متفاوتی برای هر کدام از آن ها در نظر داشت. همچنین پژوهش حاضر با تحلیل انتقادی هر کدام از روایات می کوشد ویژگی های اعتبارشناختی هرکدام از گزارش ها را بسنجد. روش این پژوهش توصیفی-تحلیلی و به شیوه کتابخانه ای است.
    کلید واژگان: کوروش دوم, هخامنشیان, شواهد مکتوب, روایات یونانی
    Esmaeil Sangari *, Milad Heydari, Javad Choupaniyan
    Cyrus the Great has been always considered as the founder of Achaemenid Empire. Whereas there is no significant source in his homeland about him and the researches about his life and death can be only found in foreign sources. The most important sources which provide a clear picture of his life, are the Greek historians’ works and their posterities’ in the next periods. However, these sources have been wrapped in a halo of myths and consequently have problems and ambiguities. Cyrus’s death is also a complicated issue in Achaemenid period and in addition to above mentioned problems, there is a contradiction in the sources. From various reports, two general contents can be resulted. One is death in the final conflict and the second is natural death. The fundamental question of this research is how to analyze the contradictions of the texts about Cyrus II’s death. Accordingly, in this research, it is aimed to study the sources with a critical approach by analyzing each narration in context of time, place and discourse. The findings of this study show that the various narrations about Cyrus’s death are just reports among the other reports that had different elements and origins for each of them. Also by critical analysis of each narration, it tries to assess the credential characteristics of each report. The research method is descriptive-analytical in library style.
    Keywords: Cyrus II-, Achaemenids, -Literary evidence, Greek narrations
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال