به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

اسماعیل قاسمی

  • آرمین رشیدی*، اسماعیل قاسمی
    رنگ دانه های صدفی گونه خاصی از مواد طبیعی یا سنتزی هستند که به دو دسته بی بستر (بیسموت اکسی کلرید، آهن اکسید میکایی و تیتانیم دی اکسید ورق ه ای) و با بستر پوشش یافته (میکای طبیعی پوشش یافته با اکسید فلزات نظیر تیتانیم دی اکسید، آهن اکسید و آلومینیم اکسید) تقسیم می شوند. از رنگ دانه های صدفی به دلیل خواص ویژه نظیر ایجاد فام های مختلف با تغییر زاویه دید، مقاومت گرمایی زیاد، مقاومت زیاد دربرابر نفوذپذیری و درخشندگی به صورت مستربچ در صنایع مختلف نظیر پلاستیک و بسته بندی، آرایشی و بهداشتی، خودروسازی، نساجی و غیره استفاده می شود. امروزه کاربرد مستربچ ها به دلایل مختلف نظیر بهبود پراکنش و توزیع ذرات، کیفیت عالی محصولات، کاهش هزینه های مصرفی، حفظ سلامت کارکنان و غیره  رو به افزایش است. مستربچ ها ترکیبات غلیظی هستند که برای ساخت و بهبود خواص رنگ و همین طور کاهش قیمت تمام شده محصولات در هنگام تولید به پلیمرها اضافه می شوند. مستربچ از سه جزء پلیمر، رنگ دانه یا پرکننده و عامل سازگارکننده تشکیل می شود. از میان روش های ساخت مستربچ ها، رایج ترین روش استفاده از اکسترودرهای دوپیچی است. به طور کلی، برای ساخت مستربچ با اکسترودر از 3 روش پیش اختلاط، تغذیه مجزا و رنگ همانندی استفاده می شود. هدف از مقاله حاضر، بررسی رنگ دانه های صدفی، روش های کلی ساخت مستربچ های پلاستیکی و صدفی و کاربردهای آن ها در صنایع مختلف است.
    کلید واژگان: مستربچ, کامپوزیت, رنگ دانه صدفی, اکسترودر, اختلاط مذاب
    Armin Rashidi *, Ismail Ghasemi
    Pearlescent pigments are a special kind of natural or synthetic materials that are divided into two categories without a substrate (bismuth oxychloride, iron mica oxide, and titanium dioxide sheets) and a coated substrate (natural mica coated with metal oxides such as titanium dioxide, iron oxide, and aluminum oxide). Pearlescent pigments due to their special properties such as creating different colors by changing the angle of view, high heat resistance, high resistance to penetration, and brilliance are used in the form of pearlescent masterbatches in various industries such as plastic and packaging, cosmetics, automotive, textile, etc. Today, the use of masterbatches is increasing due to various reasons such as improving the dispersion and distribution of particles, excellent product quality, reducing the production costs, the health issues of employees, etc. Masterbatches are concentrated compounds that are added to polymers to make and improve color properties, as well as reduce the production cost. Masterbatch consists of three components: polymer, pigment or filler, and compatibilizing agent. Among the various methods of making masterbatches, the most common method is use of twin screw extruders (generally twin screw extruders). In general, 3 methods of pre-mixing, divided feeding, and color matching are used to make masterbatch with an extruder. The aim of this article is to investigate pearl pigments, general methods of making plastic and pearl masterbatches, and their applications in various industries.
    Keywords: Masterbatch, Composite, Pearlescent Pigment, Extruder, Melt Mixing
  • نوشین آبزن، علی عباسیان*، مهدی جنوبی، اسماعیل قاسمی

    سلولز فراوان ترین بسپار طبیعی روی زمین بوده که منبعی تجدیدپذیر برای تولید محصولات سازگار با محیط زیست محسوب می‎گردد. استخراج الیاف سلولزی خالص از مواد لیگنوسلولزی نیازمند اعمال روش‎های استخراج خاص است. با این وجود، در حین فرآیندهای استخراج سلولز چالش‎های متعددی شکل می‎گیرد. جهت حل این مشکل ها و آسان تر شدن فرایند لایه لایه کردن دیواره سلولی و آزادسازی میکرو و نانو ساختارهای سلولزی، در پژوهش ‎های متعدد، روش های پیش ‎اصلاح متنوعی متناسب با کاربری استفاده می‎شود. پیش ‎اصلاح می‏تواند سازمان دهی ساختاری، بلورینگی و چندریختی سلولز را تغییر دهد. علاوه ‎بر این می تواند خواص متنوع مواد اولیه پیش‎اصلاح شده را نیز دستخوش تغییر کند. از این‎رو شناخت انواع روش‎های پیش ‎اصلاح بسیار حائز اهمیت است که در پژوهش حاضر، با روش تحلیل محتوایی و مرور اهم پژوه ش‎های مرتبط، انواع روش‎های پیش ‎اصلاح لازم برای استخراج سلولز مرور و دسته‎ بندی گردید. نتایج این مطالعه، جهت استفاده محققان فعال در زمینه میکرو و نانوچندسازه‎ های سلولز/بسپار که جهت پیشبرد تحقیقات خود نیاز به استخراج انواع ساختارهای میکرو و یا نانو سلولزی دارند ارائه گردیده است.

    کلید واژگان: خمیرسازی, رنگ بری, پیش‎اصلاح آنزیمی, مایعات یونی, انفجار بخار
    Nooshin Abzan, Ali Abbasian *, Mehdi Jonoobi, Esmail Ghasemi

    Cellulose is the most abundant natural fiber on earth which considered a renewable source for obtaining environmentally friendly products. The extraction of pure cellulose fibers from lignocellulosic materials requires the application of special extraction methods. However, several challenges arise during cellulose extraction processes. To overcome these problems and make it easier to layer the cell wall and release the cellulose micro and nano structures, in many recent researches, various pretreatment methods are used considering their application. Pretreatment methods can change the structural organization, crystallinity, and polymorphism of cellulose. In addition, it can change the various properties of pretreated raw materials. Therefore, it is very important to know the types of pretreatment methods. Therefore, in the present study, by using the content analysis method and reviewing the most important related works, the types of pretreatment methods necessary for the extraction of cellulose were reviewed and categorized. The results of the present work have been presented for the researchers active in the field of cellulose/polymer micro and nano composites, who need to extract a variety of micro or nano cellulosic structures to advance their research.

    Keywords: Pulping, Bleaching, Enzymatic Pretreatment, Ionic Liquids, Steam Explosion
  • کیاندخت میراسدی، داود رحمت آبادی، اسماعیل قاسمی، مجید بنی اسدی*، مصطفی باغانی

    در این پژوهش فرآوری و چاپ سه بعدی نانوکامپوزیت های PETG-ABS- Fe3O4  تقویت شده با نانوذرات اکسیدآهن در سه درصد وزنی مختلف از نانوذرات اکسیدآهن با ماتریس پلیمری زمینه PETG70-ABS30 انجام شد. این تحقیق با هدف تقویت خواص حافظه شکلی، خواص حرارتی، خواص مکانیکی و افزودن قابلیت تحریک غیرمستقیم ماتریس زمینه از طریق افزودن نانوذرات اکسیدآهن انجام شد. تصاویر SEM تایید کرد که آمیزه PETG-ABS امتزاج ناپذیر است و با اضافه شدن نانوذرات تغییری در سازگاری و امتزاج پذیری پلیمر پایه ایجاد نمی شود و این نتیجه با آنالیز  DMTAنیز بررسی و تایید شد. با افزایش میزان اکسیدآهن، استحکام کششی و ازدیادطول کاهش می یابد که این افت خواص مکانیکی در نمونه 20% وزنی اکسید آهن نسبت به نمونه 10% وزنی نمود بیشتری دارد. با این وجود استحکام نهایی نمونه ها در حدود 25 تا 32 مگاپاسکال است که نشان دهنده توزیع مناسب و قابل قبول نانوذرات تا 15% وزنی در زمینه پلیمری است. با افزایش میزان نانوذرات اکسیدآهن، میزان بازیابی شکل افزایش می یابد و نانوکامپوزیت های حاوی 10، 15 و 20% وزنی به ترتیب بازیابی شکل 77/63%، 48/88 و 33/93% را از خود نشان می دهند.

    کلید واژگان: نانوکامپوزیت, پلیمرهای حافظه شکلی, تحریک مستقیم و غیرمستقیم, چاپ سه بعدی
    Kiandokht Mirasadi, Davoud Rahmatabadi, Esmaeil Ghasemi, Majid Baniassadi*, Mostafa Baghani

    In this research, processing and 3D printing of PETG-ABS- Fe 3 O 4  nanocomposites reinforced with iron oxide nanoparticles in three different weight percentages of iron oxide nanoparticles with PETG70-ABS30 polymer matrix was done. This research was carried out with the aim of strengthening the shape memory properties, thermal properties, mechanical properties and adding the ability to indirectly stimulate the background matrix through the addition of iron oxide nanoparticles. SEM images confirmed that the mixture of PETG-ABS is immiscible and adding nanoparticles does not change the compatibility and miscibility of the base polymer, and this result is consistent with the DMTA analysis was also checked and confirmed. With increasing amount of iron oxide, the tensile strength and elongation decrease, and this decrease in mechanical properties is more pronounced in the sample of 20% by weight of iron oxide compared to the sample of 10% by weight. Nevertheless, the final strength of the samples is around 25 to 32 MPa, which indicates a suitable and acceptable distribution of nanoparticles up to 15% by weight in the polymer field. By increasing the amount of iron oxide nanoparticles, the amount of shape recovery increases and the nanocomposites containing 10, 15 and 20% by weight show shape recovery of 63.77%, 88.48 and 93.33%, respectively.

    Keywords: Nanocomposite, Shape Memory Polymers, Direct, Indirect Stimulation, 3D Printing
  • کیاندخت میراسدی، داود رحمت آبادی، اسماعیل قاسمی، مجید بنی اسدی*، مصطفی باغانی

    مواد هوشمند می توانند مانند موجودات زنده نسبت به تغییرات محیط واکنش نشان دهند و خود را با شرایط و تغییرات محیطی مانند تغییرات دما، جریان الکتریکی، میدان مغناطیس، نور، رطوب و غیره انطباق دهند. استفاده از چاپ سه بعدی برای پردازش مواد هوشمند، رویکرد جدیدی است که به عنوان چاپ چهاربعدی شناخته می شود. در این پژوهش، فرآوری، ساخت و چاپ سه بعدی آمیزه های حافظه شکلی PETG-ABS در سه درصد وزنی 30/70،50/50 و70/30 انجام شد. نتایج حاصل از تصویربرداری با میکروسکوپ الکترونی روبشی نیز سازگاری این دو پلیمر را تایید کرد. در تمامی آمیزه های PETG-ABS ترکیبی از مورفولوژی دریا-جزیره و قطره-ماتریس مشاهده شد و برای ترکیبات 30/70 و 70/30 قطرات فاز پراکنده در ماتریس به طور واضح ملاحضه گردید. نتایج خواص مکانیکی نیز نشان داد هرچه درصد ABS در آمیزه زیاد شود، استحکام کششی بالاتر می رود و ازدیادطول کاهش می یابد. نتایج به دست آمده از آزمون حافظه شکلی نشان دهنده ی وجود قابلیت برنامه ریزی خاصیت حافظه شکلی در آمیزه های چاپ چهاربعدی شده می باشد. همان طور که انتظار می رود افزایش درصد وزنی ABS با اختلال در بازیابی آمیزه ها همراه بود لذا آمیزه دارای 70 درصد وزنی PETG و 30 درصد وزنی ABS، مطلوب ترین خواص حافظه شکلی را از خود نشان دادند.

    کلید واژگان: پرینت سه بعدی, پلیمرهای حافظه شکلی, خواص مکانیکی, میکروسکوپ الکترونی روبشی
    Kiandokht Mirasadi, Davoud Rahmatabadi, Esmaeil Ghasemi, Majid Baniassadi*, Mostafa Baghani

    Smart materials can react to environmental changes like living organisms and adapt themselves to environmental conditions and changes such as changes in temperature, electric current, magnetic field, light, humidity, etc. Using 3D printing to process smart materials is a new approach known as 4D printing. In this research, processing, manufacturing and 3D printing of PETG-ABS in three weight percentages of 70/30, 50/50 and 30/70 were done. The results of SEM also confirmed the compatibility of these two polymers. In all PETG-ABS mixtures, a combination of sea-island and drop-matrix morphology was observed, and for the 30/70 and 30/70 blends, phase droplets dispersed in the matrix were clearly observed. The results of mechanical properties also showed that as the percentage of ABS in the mixture increases, the tensile strength increases and the elongation decreases. The results obtained from the shape memory test indicate the existence of the ability to program the shape memory property in 4D printing mixtures. As expected, the increase in the weight percentage of ABS was associated with the disorder in the recovery of the mixtures, so the mixture with 70% by weight of PETG and 30% by weight of ABS showed the most favorable shape memory properties.

    Keywords: 3D printing, Shape Memory Polymers, Mechanical Properties, SEM
  • سید ابوالفضل موسوی زاده، اسماعیل قاسمی*، سید محمدرضا موسوی
    هدف کلی از انجام این پژوهش، بررسی نقش و جایگاه آموزش و پرورش در گفتمان سازی ارزش ها و آرمان های انقلاب اسلامی است. این پژوهش با بکارگیری روش تحلیل محتوای کیفی به واکاوی متون، پژوهش های صورت گرفته و همچنین اسناد و تحقیقات انجام شده در این حوزه پرداخته است. لذا پژوهش حاضر نیز سعی در پر رنگ کردن نقش و جایگاه آموزش و پرورش در گفتمان سازی ارزش ها و آرمان های انقلاب اسلامی داشته است، نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که نمی توان نقش آموزش و پرورش را در معرفی ارزش ها و آرمان های انقلاب اسلامی نادیده گرفت؛ ولیکن در طی این چهل سال از گذشت انقلاب اسلامی، آموزش و پرورش در برنامه های تربیتی و آموزشی خود نتوانسته به نحو مطلوب ارزش ها و آرمان های انقلاب اسلامی را به دانش آموزان منتقل کرده و در گفتمان سازی آن موفق باشد، لذا برنامه ها و فعالیت های پرورشی و تربیتی نظام آموزش و پرورش از حیث توجه به آموزه های اصیل انقلاب اسلامی و گفتمان سازی آن نیازمند تجدید نظر و اصلاح می باشد.
    کلید واژگان: آموزش و پرورش, مدیریت آموزشی, انقلاب اسلامی, گفتمان سازی
    Seyyed Abulfazl Mousavizadeh, Esmaeil Ghasemi *, Seyyedmohammadreza Mousavi
    The general purpose of this research is to examine the role and place of education in creating a discourse on the values and ideals of the Islamic Revolution. Using the qualitative content analysis method, this research has analyzed the texts, researches, as well as the documents and researches done in this field. Therefore, the current research has also tried to highlight the role and place of education in the discourse of the values and ideals of the Islamic Revolution, the results of the current research show that the role of education in the introduction of value cannot be overemphasized. He ignored the goals and ideals of the Islamic Revolution; However, during these 40 years since the passing of the Islamic Revolution, education in its educational programs has not been able to convey the values and ideals of the Islamic Revolution to the students in an optimal way and to be successful in making it a discourse, therefore. Educational programs and activities of the education system need to be revised and reformed in terms of paying attention to the original teachings of the Islamic Revolution and creating its discourse.
    Keywords: Education, Educational Management, Islamic Revolution, discourse creation
  • محمدرضا امیری مرگاوی، محمد طلایی پور*، امیر هومن حمصی، بهزاد بازیار، اسماعیل قاسمی
    در این بررسی تاثیر اصلاح شیمیایی خمیر OCC و وزن مولکولی پلی پروپیلن بر خواص فیزیکی و مورفولوژی بایوکامپوزیت سلولزی مورد مطالعه قرار گرفت. برای این منظور الیاف OCC با انیدریداستیک تیمار شده و سپس با پلی پروپیلن و عامل سازگارکننده (0 و 3 درصد) مخلوط شدند. نسبت الیاف و مواد پلیمری 30 به 70 در نظر گرفته شد که به روش پرس گرم در دمای 180 درجه سانتی گراد ساخته شد. جذب آب، واکشیدگی حجمی و زاویه تماس بر هر نمونه بر اساس استانداردهای ASTM  اندازه گیری شد. طیف سنجی تبدیل فوریه (FTIR) و میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM) به ترتیب برای بررسی اصلاح شیمیایی الیاف و مورفولوژی بایوکامپوزیت ها مورد استفاده قرار گرفت. نتایج حاصل از اندازگیری ها نشان داد اثر تیمار شیمیایی و پلی پروپیلن بر زاویه تماس و جذب آب معنی دار بوده و اصلاح شیمیایی الیاف باعث کاهش جذب آب و واکشیدگی حجمی می شود. همچنین تجزیه و تحلیل FTIR نشان داد گروه های هیدروکسیل کاهش یافته و تصاویر SEM نشان از آن داشت که اتصال بین الیاف و پلی پروپیلن از طریق اصلاح شیمیایی الیاف OCC بهبود یافته است.
    کلید واژگان: الیاف OCC, انیدریداستیک, بایوکامپوزیت, پلی پروپیلن, سلولز
    Mohammadreza Amiri Margavi, Mohammad Talaeipour *, Amirhooman Hemmasi Hemmasi, Behzad Bazyar, Ismaeil Ghasemi
    In this study, the effect of the chemical treatment of OCC pulp and polypropylene molecular weight on the physical and morphological properties of cellulosic biocomposite was studied. For this purpose, OCC fibers were treated with acetic anhydride and then mixed with polypropylene and the compatibilizing agent (0 and 3%). The ratio of fibers and polymer materials was considered 30 to 70, which was manufactured by the hot-pressing method at 180 °C. The ratio of fibers and polymer materials was considered 30 to 70, which was manufactured by the hot-pressing method at 180 °C. The water absorption, volumetric swelling, and contact angle were measured on each sample according to the ASTM standards. Fourier transform spectroscopy (FTIR) and scanning electron microscopy (SEM) were used to investigate the chemical modification of fibers and the morphology of biocomposites, respectively. The results of the measurements showed that the effect of chemical treatment and polypropylene on contact angle and water absorption was significant and chemical modification of the fibers reduced the water absorption and volumetric swelling. Finally, FTIR analysis showed that hydroxyl groups were decreased and the SEM images indicated the bond between fibers and polypropylene was improved through chemical modification of OCC fibers.
    Keywords: Acetic anhydride, Biocomposite, Cellulose, OCC fibers, Polypropylene
  • اسماعیل قاسمی*، وحید صالحی، امیرعلی کتابی
    هدف کلی از انجام این پژوهش، بررسی چگونگی مواجه نظام آموزشی با پدیده جهانی شدن است. این پژوهش با بکارگیری روش تحلیل محتوای کیفی به واکاوی متون، پژوهش های صورت گرفته و همچنین اسناد و تحقیقات انجام شده در این حوزه پرداخته است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که نمی توان در عرصه آموزش و پرورش، پدیده جهانی شدن را نادیده گرفت بلکه باید طوری برنامه ریزی، سیاست گذاری و مدیریت تغییر صورت گیرد که نهایت استفاده از فرصت های جهانی شدن در عرصه آموزش و پرورش برای رسیدن به توسعه پایدار بدون شتاب زدگی و عجله صورت گرفته و تبعات حاشیه ای آن نیز به حداقل رسد.
    کلید واژگان: آموزش و پرورش, مدیریت آموزشی, نظام آموزشی, جهانی شدن
    Esmaeil Ghasemi *, Vahid Salehi, Amirali Ketabi
    The general purpose of this research is to investigate how the educational system faces the phenomenon of globalization. Using the qualitative content analysis method, this research has analyzed the texts, researches, as well as documents and researches done in this field. The results of the present research show that the phenomenon of globalization cannot be ignored in the field of education, but planning, policy making and change management should be done in such a way that the opportunities of globalization in the field of education are fully utilized to achieve Sustainable development should be done without haste and its marginal consequences should be minimized.Policy planning and change management should be done in such a way that maximum use of the opportunities of globalization in the field of education to achieve sustainable development is done without haste and its marginal consequences are minimized.haste and its marginal consequences are minimized.
    Keywords: Education, Educational Management, globalization, educational system
  • احسان شرقی، پروین احسانی نمین، مهسا جاوید، اسماعیل قاسمی*

    فرضیه: 

    برای افزایش خواص سدی پلی اتیلن پرچگالی می توان از لایه نانوکامپوزیتی شامل نانوذرات صفحه ای گرافن و روش هم گذاری لایه به لایه استفاده کرد. نانوذرات صفحه ای به دلیل ایجاد مسیر پیچ در پیچ موجب کاهش نفوذ گازها از زیرآیند پلی اتیلن می شوند. 

    روش ها

    در این پژوهش از دو روش برای افزایش خواص سدی استفاده شده و نتایج با یکدیگر مقایسه شدند. در روش اول، لایه نازک نانوکامپوزیتی متشکل از نانوذرات گرافن اکسید و پلی (وینیل الکل) روی سطح فیلم پلی اتیلنی به وسیله فیلم کش پوشش داده شد. متغیرهای موثر در این روش درصد جرمی ذرات گرافن اکسید در پلی (وینیل الکل) و نیز ضخامت لایه نانوکامپوزیتی بود. در روش دوم، هم گذاری لایه به لایه به کار گرفته شد. از محلول کیتوسان به دلیل بار مثبت و سامانه تعلیقی گرافن اکسید داخل آب به عنوان بار منفی استفاده شد.

    یافته ها

    در نمونه های با پوشش نانوکامپوزیت از پلی (وینیل الکل) (10µm) مقدار عبور اکسیژن به شدت کاهش یافت و به cm3m2bar 3 رسید. این کاهش با توجه به ساختار پلی (وینیل الکل) و سدگری ذاتی آن مورد انتظار بود. با اضافه کردن گرافن اکسید به پلی (وینیل الکل)، مقادیر تراوایی کمی کاهش را نشان داده و به حدود 0.8cm3m2bar رسید. تحلیل های آماری بر اساس پاسخ سطح برای روش لایه گذاری نشان داد که تراوایی تابع pH، تعداد دولایه ها و غلظت گرافن است. در pHهای زیاد صفحه های گرافن اکسید شکل صاف و کشیده تری به خود گرفته و احتمال کلوخگی بیشتر است که این موضوع موجب افزایش تراوایی می شود.

    کلید واژگان: پلی اتیلن پرچگالی, هم گذاری لایه به لایه, نانوصفحه های گرافن, کیتوسان, مقدار عبور اکسیژن
    Ehsan Sharghi, Parvin Ehsani Namin, Mahsa Javid, Ismaeil Ghasemi *

    Hypothesis:

     A nanocomposite layer including graphene nanosheets could be used to enhance the barrier properties of high density polyethylene through a layer-by-layer assembly method. Planar graphene nanoparticles help to decrease the gas permeability of polyethylene substrates by making a tortuous pathway for gas molecules transmittance.

    Methods

    Two different methods were used to increase the barrier properties of high density polyethylene and the results were compared with each other. In the first method, a thin film of polymer nanocomposite including graphene oxide nanoparticles and polyvinyl alcohol was coated on the surface of high density polyethylene film using a film applicator. The effective variables in this method were the weight fraction of graphene oxide particles in polyvinyl alcohol and thickness of the nanocomposite layer. In the second method, a layer-by-layer assembly was used. Chitosan solution acted as a positive charge and graphene oxide suspension in water was utilized as a negative charge.

    Findings

    In high density polyethylene samples coated by polyvinyl alcohol nanocomposite (10 micrometers), the oxygen transmittance rate decreased drastically to 3 cm3m2 bar. This decrease was expected due to the structure of polyvinyl alcohol and its inherent barrier properties. By adding graphene oxide into polyvinyl alcohol, the permeability values showed a slight decrease and reached 0.8 cm3 m2 bar.Statistical analysis based on the surface response method for the layer-by-layer method showed that permeability depends on pH, number of bilayers and graphene concentration. At high pH, the graphene oxide sheets take on a smoother and more stretched shape and are more likely to aggregate, which increases permeability.

    Keywords: High Density Polyethylene, layer-by-layer assembly, graphene nanosheets, Chitosan, Oxygen transmittance rate
  • اسماعیل قاسمی*، حسین تقوی، عادل زاهدبابلان
    یکی از مهم ترین دغدغه های صاحب نظران تربیتی که همواره مورد توجه ایشان قرار گرفته است بحث«آموزش زبان های خارجی» در نظام آموزش و پرورش رسمی کشور است. هر چند توجه به آموزش زبان های خارجی در صدر برنامه های آموزش و پرورش قرار دارد، ولی متاسفانه تا به امروز نظام آموزشی کشور با کاستی ها و کمبودهایی در این حوزه مواجه است، که از آنها بعنوان عوامل آسیب زا یا چالش در این حوزه یاد می شود. لذا هدف از انجام این پژوهش، شناسایی چالش های آموزش زبان عربی و الزام جهت گیری های برنامه درسی بر اساس آن ها بود. این پژوهش با بکارگیری روش تحلیل محتوای کیفی به واکاوی متون، پژوهش های صورت گرفته و همچنین اسناد و تحقیقات انجام شده در این حوزه پرداخته است. بنابراین پژوهش حاضر سعی در تاکید و پر رنگ جلوه نمودن آسیب شناسی مستمر و مداوم این حوزه و الزام جهت گیری های برنامه درسی بر اساس آنها داشته است.
    کلید واژگان: آموزش و پرورش, زبان عربی, برنامه درسی, تحلیل محتوا
    Esmaeil Ghasemi *, Husen Taqavi, Adel Zahed
    One of the most important concerns of educational experts, which has always received their attention, is the discussion of "teaching foreign languages" in the official education system of the country. Although attention to teaching foreign languages is at the top of education programs, unfortunately, until today, the country's education system is facing shortcomings and deficiencies in this field, which are considered as harmful factors or challenges in this field. will be Therefore, the purpose of this research was to identify the challenges of Arabic language education and the requirement of curriculum orientations based on them. Using the qualitative content analysis method, this research has analyzed the texts, researches, as well as the documents and researches done in this field. Therefore, the current research has tried to emphasize and highlight the continuous pathology of this field and the necessity of curriculum orientations based on them.One of the most important concerns of educational experts, which has always received their attention, is the discussion of "teaching foreign languages" in the official education system of the country.
    Keywords: Education, Arabic Language, Curriculum, content analysis
  • محمدحامد شجاعی، امیرهومن حمصی*، محمد طلایی پور، اسماعیل قاسمی

    اخیرا استفاده از پرتوهای یونیزه کننده مانند اشعه گاما در پلیمرها به دلیل اصلاح خصوصیات آنها، توجه زیادی از محققان را به خود جلب کرده است. ازاین رو، در این تحقیق از پلی پروپیلن به عنوان ماتریس چندسازه و ماده سازگارکننده مالیک انیدرید (MAPP) و چوب صنوبر را به عنوان پرکننده تحت تابش اشعه گاما با دوزهای مختلف از 0 تا  kGy 75 قرار دادیم. قارچ پوسیدگی سفید (Trametes versicolor) و قارچ پوسیدگی قهوه ای (Gloeophyllum Trabeum) برای آزمودن پوسیدگی قارچی استفاده شد. هدف اصلی این مطالعه، بررسی مزایای احتمالی تابش اشعه گاما برای بهبود برخی خصوصیات فیزیکی و مکانیکی چندسازه ها و همچنین بررسی تخریب بیولوژیکی در اثر پوسیدگی قارچی آنها بود. نتایج نشان داد، تابش اشعه گاما خصوصیات فیزیکی و مکانیکی چندسازه را بهبود و دوام بیولوژیکی آنها را در برابر قارچ های پوسیدگی سفید و قهوه ای افزایش می دهد. همچنین یکنواختی میکروگراف های حاصل از میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM) نشان داد که با تشعشعات گاما به چندسازه می توان شاهد بهبود تعامل بین الیاف پلیمر و چوب بود.

    کلید واژگان: چند سازه, اشعه گاما, قارچ پوسیدیگی, تخریب بیولوژیکی
    Mohammad Hamed Shojaie, Amir Hooman Hemmasi *, Mohammad Talaei Poor, Esmail Ghasemi

    Utilization of ionizing rays like gamma-ray in polymers to correct their properties has attracted so much attention from researchers. Therefore, in this study, polypropylene as the composite matrix, maleic anhydride (MAPP) as the compatibilizer material, and poplar wood as the filler were placed under the radiation of gamma-ray with different doses from 0 to 75 kGy. The white rot fungi (Trametes versicolor) and, brown rot fungi (Gloeophyllum Trabeum) were used in fungal decay test. The main purpose of this study is to investigate the probable benefits of gamma-ray radiation for improvement of some of the composites physical and mechanical properties, and also, to investigate the biodegradation in fungal decay and thermal properties. The results indicates that radiation of gamma-ray improves the physical and mechanical properties of some structures, and the decay resistance of the WPCs against brown and white rot fungus according to their weight losses. The uniformity of the micrographs obtained from the scanning electron microscope (SEM) indicated that the interaction between the polymer and wood fibers.

    Keywords: Wood Polymer Composites, gamma radiation, Fungal decay, Biodegradation
  • اسماعیل قاسمی، فاطمه صراف*، محسن حمیدیان، رویا دارابی

    هدف از این تحقیق بررسی رابطه بین رفتار سرمایه گذاران و تعیین میزان اثر هوش هیجانی بر تصمیم گیری های یک فرد در زمان سرمایه گذاری است. برای این منظور تورش های سرمایه گذاری مانند حسابداری ذهنی، ریسک گریزیتاثیر سرایتی و چگونگی تاثیر آنها بر فرایند تصمیم نیز مورد کنکاش قرار گرفت.این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از حیث روش از نوع توصیفی پیمایشی است. اطلاعات این پژوهش از طریق پرسشنامه مشتمل بر 34 سوال و توزیع آن بین 207 نفر از سرمایه گذاران صندوق های سرمایه گذاری بدست آمده و با استفاده از نرم افزار لیزرل و معادلات ساختاری پردازش و تجزیه و تحلیل شده است. نتایج بدست آمده از آزمون فرضیه اصلی حاکی از آن است که بین هوش هیجانی و حسابرسی ذهنی و تاثیر سرایتی رابطه معناداری وجود دارد.

    کلید واژگان: هوش هیجانی, حسابداری ذهنی, تاثیر سرایتی, ریسک گریزی
    Esmaeil Ghasemi, Fatemeh Sarraf *, Mohsen Hamidian, Roya Darabi

    The Purpose of this research is the investigation of relation between the investors' behavior and defining the effect of emotional quotient on decision making activity at the time of investing.For this objective, investment biases such as mental accounting, risk aversion, spread influence are taken into consideration.From Target and Method view of point, this research can be considered as Applied and Survey -Descriptive research respectively. Data of this research is collected through a questionnaire including 34 questions which distributed between 207 investment fund investors and analysis done via Lissrel software and Structural Equations.By testing the main hypothesis, the results clearly shows that there is a significant relation between emotional quotient, mental accounting and spread influence.

    Keywords: Emotional Quotient, mental accounting, risk aversion
  • مجتبی اسدی، بهزاد بازیار، امیرهومن حمصی*، محمد طلایی پور، اسماعیل قاسمی

    در این پژوهش آنالیز گرماسنج پوبشی تفاضلی، دینامیکی-مکانیکی و زیست تجزیه پذیری چندسازه پلی لاکتیک اسید/ الیاف چوبی (PLA) با استفاده از سه سطح نانو گرافن (75/0، 5/1 و 3 درصد) مورد بررسی قرار گرفته است. جهت اختلاط مواد با همدیگر از میکسر داخلی و جهت ساخت نمونه های استاندارد از پرس تحت فشار استفاده شده است. در بررسی آنالیز گرماسنج پوبشی تفاضلی مشاهده شده افزودن الیاف و همچنین نانو گرافن تاثیر مثبتی بر دمای انتقال شیشه ای و درجه بلورینگی داشته که نشان دهنده تغییر از ویژگی نرم و انعطاف به حالت سخت و سفت است. آنالیز دینامیکی -مکانیکی نشان داده است که افزایش الیاف چوبی به پلی لاکتیک اسید خالص باعث افزایش در مدول ذخیره چندسازه شده و با افزودن نانو گرافن به ترکیب افزایش بیشتری مشاهده شده است. بالاترین میزان مدول ذخیره مربوط به چندسازه پلی لاکتیک اسید/ 30 درصد الیاف و 30 درصد الیاف بوده است. بررسی پیک tan δ مشاهده شد که با حضور الیاف چوبی و نانو گرافن دما به سمت دمای بالاتر انتقال یافته که نشان دهنده محدودیت حرکت مولکول ها بواسطه بهبود یافتن واکنش الیاف در پلیمر PLA است. آزمون زیست تجزیه پذیری نشان داد که افزودن الیاف به PLA خالص باعث افزایش چشمگیری در کاهش وزن چندسازه شده است. افزودن نانو گرافن به چندسازه PLA باعث کاهش وزن کمتری در چندسازه ها شده است.

    کلید واژگان: چندسازه پلی لاکتیک اسید, الیاف چوبی, گرماسنج پوبشی تفاضلی, دینامیکی-مکانیکی, زیست تجزیه پذیری
    Mojtaba Asadi, Behzad Bazyar, Amir Hooman Hemmasi *, Mohammad Talaeipour, Ismail Ghasemi

    The paper aims to study differential, dynamic-mechanical and biodegradability analysis of polylactic acid/wood fiber (PLA) composites using three levels of nano-graphene (0.75, 1.5 and 3%). In order to mix the materials together and to make standard specimens, an internal mixer and pressure press were used. In the analysis of differential polishing calorimeter, the addition of fibers as well as nano-graphene had a positive effect on the glass transition temperature and the degree of crystallinity, which indicates a change from softness and flexibility to hardness and hardness. Dynamic-mechanical analysis has shown that the addition of wood fibers to pure polylactic acid can case an increase in the storage modulus of the composite and with the addition of nano-graphene to increasing composition, while the highest amount of storage modulus was related to polylactic acid composites / 30% of fibers and 30% of fibers. Results of tan δ peak showed that with the presence of wood fibers and nano-graphene, the temperature was transferred to a higher temperature and the limited movement of molecules due to the improvement of the fiber reaction in the PLA polymer. The results of biodegradability test also showed that the addition of fibers to pure PLA caused a significant increase in the weight loss of the composite. Additionally, nano-graphene to PLA composites decreases with the less weight in composites.

    Keywords: Polylactic acid composites, Wood fibers, differential pounding calorimeter, dynamic-mechanical, biodegradability
  • یاشار عین اللهی، امیر هومن حمصی*، حبیب الله خادمی اسلام، اسماعیل قاسمی، محمد طلایی پور

    با توجه به افزایش آلودگی‏ های زیست محیطی ناشی از تجمع ضایعات و زباله‏ های حاوی پلیمرهای نفتی پایدار، جایگزین نمودن این پلیمرها با استفاده از پلیمرهای زیستی و اصلاح مشکلات و کمبودهای آنها در فرایند تولید و در محصولات نهایی امری بااهمیت می‏ باشد. در این پژوهش به بررسی امکان تولید چندسازه پلی‏ لاکتیک اسید-پوسته شالی با ویژگی های قابل قبول و همچنین تاثیر استفاده از پرکننده ‏های معدنی کندسوز کننده آلومینیوم تری هیدرات (ATH) و هیدروکسید منیزیم (MDH) برروی خواص فیزیکی و حرارتی چندسازه تولیدی پرداخته شده است. نتایج نشان داد که دانسیته چندسازه پلی ‏لاکتیک اسید-پوسته شالی نسبت به چندسازه‏ های ساخته شده با پلیمرهای پایه نفتی پلی پروپیلن (PP) و پلی اتیلن دانسیته بالا (HDPE) بیشتر بود و افزودن پرکننده‏ های معدنی کندسوز کننده سبب افزایش دانسیته چندسازه شد. همچنین افزودن پرکننده‏ های معدنی کندسوز کننده سبب کاهش میزان جذب آب و واکشیدگی ضخامت آنها گردید بطوریکه از این لحاظ با نمونه‏ های حاوی پلیمرهای پایه نفتی قابل قیاس بود. نتایج آنالیز وزن‏ سنجی حرارتی (TGA) نشان داد که افزودن پرکننده ‏های معدنی کندسوز کننده سبب کاهش دما در محل پیک‏ های افت وزنی چندسازه و همچنین ملایم‏ تر شدن شیب افت وزنی نسبت به افزایش دما شده است.

    کلید واژگان: چندسازه, پلی‏لاکتیک اسید, پوسته شالی, آلومینیوم تری هیدرات (ATH), هیدروکسید منیزیم (MDH)
    Yashar Einollahi, Amir Hooman Hemmasi *, Habibollah Khademi Eslam, Esmaeil Ghasemi, Mohammad Talaei Poor

    Considering the increase of environmental pollutant resulted from agglomerating rubbish and wastes containing stable petroleum-based polymers, substitution of these polymers with bio-polymers and solving their problems and defects in the production process as well as the final products is an important topic. In this study, the possibility of the production of poly lactic acid (PLA)-rice husk composite with acceptable properties, and also the effect of using flame retardant mineral fillers of aluminum three hydrates (ATH) and magnesium di-hydroxide (MDH) on physical and thermal properties of the produced composite were investigated. Results indicated that the density of PLA-rice husk composite was higher than petroleum-based polymers composites (PP/HDPE-rice husk composites); and flame retardant mineral fillers addition led to an increase in the composite density. Also, flame retardant mineral fillers addition decreased the composite water absorption and thickness swelling, in a way that they were comparable with petroleum-based polymers composites. Results of thermal gravimetric analysis (TGA) showed that flame retardant mineral fillers addition also decreased the temperature of the composite weight loss curve peaks, and the weight loss rate toward temperature rising.

    Keywords: Composite, Poly Lactic Acid, Rice husk, Aluminum three hydrates (ATH), Magnesium di-hydroxide (MDH)
  • محمد برغمدی، اسماعیل قاسمی*

    در این مقاله، دانش فعلی در باره ریولوژی پلیمرهای بسیار پرشده، با تاکید بر پرکننده های سخت بررسی می شود. دانستن رفتار ریولوژیکی این آمیزه ها به بهینه کردن فراورش آن ها کمک می کند. زمانی که ذرات جامد در بستر یک سیال قرار می گیرند، بر رفتار ریولوژی سامانه اثر می گذارند که این اثرگذاری با تغییر در میدان جریان انجام می گیرد. امروزه ریولوژی تعلیق ها، به ویژه تعلیق های غلیظ، به دلیل استفاده فراوان از آن ها در زمینه های مختلف مانند صنعت کامپوزیت، پتروشیمی و صنایع غذایی اهمیت بسیاری دارد. عاملهای اصلی موثر بر رفتار ریولوژیکی این کامپوزیت ها شامل کسر پرشدگی بیشینه، آستانه شبکه شدگی و توزیع اندازه پرکننده هاست. توزیع اندازه پرکننده ها امکان استفاده از مقدار پرکننده بیشتر را آسان می کند و گرانروی مذاب را برای مقدار مشخصی از پرکننده کاهش می دهد. محدودیت ها و ناپایداری های جریان، به رفتار غیرخطی مانند لغزش دیواره، جدایش پرکننده-پلیمر، تورم و ناپایداری سطح منجر می شوند. مدل های ریاضی و پیش بینی بیشینه کسر پرشدگی نیز ارایه شده اند که از مهم ترین عاملهای ریولوژی کامپوزیت های بسیار پرشده هستند. معادلات دربرگیرنده گرانروی نیز به عنوان تابعی از مقدار پرکننده برای تعلیق های بسیار پرشده تک ، دو و چندشیوه ای ارایه شده است.

    کلید واژگان: پلیمرهای بسیار پرشده, رئولوژی, بیشینه کسر پرشدگی, گرانروکشسان غیرخطی, مدل های ریاضی
    Mohammad Barghamadi, Ismaeil Ghasemi *

    T his paper reviews current knowledge about the rheology of highly filled polymers,focusing on hard fillers. Understanding the rheological properties would help forassist the formulation and processing of such polymeric materials. When solid particles areincorporated in a fluid, they affect the rheological behavior of the system via changes in theflow field. Nowadays rheology of suspensions, especially concentrated suspensions, is ofgreat importance due to their wide uses in various fields such as composite, petrochemical,and food industries. The main factors affecting the rheological behavior of these compositessuch as maximum packing fraction, percolation threshold, and the size distribution of thefillers are discussed. The size distribution of the fillers facilitates higher filling levels anddecreases the melt mixture viscosity for a specified content of fillers. The limitations andflow instabilities of highly filled polymers often lead to non-linear rheological behaviorsuch as wall slip, polymer-filler separation, swelling and surface instabilities phenomena.Following, mathematical models predicting the maximum packing fraction, which is oneof the most important rheological parameters of highly filled composites, is presented.The viscosity-containing also discussed as a function of the filler content for monomodal,bimodal, and multimodal highly filled suspensions.

    Keywords: Highly Filled Polymers, Rheology, Maximum Packing Fraction, Non-linear Viscoelastic, Mathematical Models
  • اسماعیل قاسمی*، ستار حسن پور، محسن نظریان، کیهان برخه، علی طالبی
    در این مقاله، به تعریف های بنیادی رفتار خستگی مواد پلیمری و افزون بر این در باره خستگی گرمایی پلیمرها پرداخته شده که ناشی از خاصیت گرانروکشسانی آن هاست. همچنین، خستگی مکانیکی پلیمرها از جنبه های مختلف و سازوکار سه مرحله ای شروع، انتشار و وادادگی آن بحث و بررسی شده است. منحنی های دامنه تنش بر حسب تعداد چرخه ها تا وادادگی خستگی، که از راه های پیش بینی رفتار خستگی پلیمرها بوده ارایه شده است. براساس این منحنی ها، طول عمر و مقاومت خستگی اندازه گیری می شوند. آزمون هایی که برای پیش بینی رفتار خستگی پلیمرها انجام می شوند، بر مبنای روابط نظری هستند. براساس قانون پاریس نمودار نرخ رشد ترک خستگی بر حسب ضریب شدت تنش رسم می شود که در پیش بینی رفتار خستگی مواد نقش بسیار موثری دارد. عوامل زیادی بر رفتار خستگی پلیمرها می توانند اثرگذار باشند که شامل متغیرهای مختلف تجربی و ساختاری مانند دما، هندسه، جهت گیری، وزن مولکولی، شبکه ای شدن، وجود تقویت کننده و عوامل محیطی مانند حلال و رطوبت است. با توجه به کاربردهای حساس پلیمرهای مهندسی مانند پلی کربنات (PC)، پلی اکسی متیلن (POM)، پلی متیل متاکریلات (PMMA)، پلی آمید (PA)، پلی فنیلن اکسید (PPO) و پلی تترافلویورواتیلن (PTFE)، رفتار خستگی از اهمیت زیادی برخوردار است.
    کلید واژگان: رفتار خستگی, پلیمرهای مهندسی, مقاومت خستگی, طول عمر, سازوکار وادادگی
    Ismaeil Ghasemi *, Sattar Hasanpour, Mohsen Nazarian, Keyhan Barkheh, Ali Talebi
    In this paper, the basic definitions of the fatigue behavior of polymeric materials andthe thermal fatigue of polymers, which is due to their viscoelastic properties, arediscussed. Also, the mechanical fatigue of polymers from different aspects and the threestages mechanism include initiation, propagation and fracture have been discussed. Stressamplitude against number of cycles to fatigue failure curves are presented, which is oneof the ways to predict the fatigue behavior of polymers. Based on these curves, lifetimeand fatigue resistance are measured. The tests performed to predict the fatigue behavior ofpolymers are based on theoretical relationships. According to Paris law, the growth rate offatigue cracks is plotted in terms of stress intensity factor, which has a very effective rolein predicting the fatigue behavior of materials. Many factors can affect the fatigue behaviorof polymers, including various experimental and structural variables such as temperature,geometry, orientation, molecular weight, crosslinking, the presence of reinforcements,and environmental factors such as solvent and moisture. Due to the sensitive applicationsof engineering polymers such as polycarbonate (PC), polyoxymethylene (POM),polymethyl methacrylate (PMMA), polyamide (PA), polyphenylene oxide (PPO), andpolytetrafluoroethylene (PTFE), fatigue behavior is very important.
    Keywords: fatigue behavior, Engineering polymers, fatigue resistance, lifetime, failure mechanism
  • محمد شهابی قویونلوئی، مهدی خجسته پور*، حسن صدرنیا، اسماعیل قاسمی

    ضرورت افزایش محصولات کشاورزی به تناسب رشد جمعیت و مدیریت بحران کم آبی نیازمند ابتکاراتی است تا همزمان با حفظ محیط زیست، بتواند با به کارگیری روش های ذخیره رطوبت خاک بر کمیت و کیفیت محصولات تولیدی بیفزاید. در این مطالعه، اثر درصدهای مختلف نشاسته گرمانرم به همراه سازگارکننده مالییک انیدرید و همچنین نانوذره خاک رس (15A) بر مقادیر محتوای ژلی و خواص مکانیکی خاکپوش های کشاورزی بر پایه پلی لاکتیک اسید و مخلوط پلی اتیلن سبک و پلی اتیلن خطی سبک مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور از درصدهای 0، 10، 20 و 30 نشاسته گرمانرم در مخلوط 80/20 پلی اتیلن سبک و پلی اتیلن خطی سبک و همچنین پلی لاکتیک اسید استفاده شد. در طرح آزمایشی انجام شده پارامترهای مستقل، شامل درصد نشاسته گرمانرم، نوع پلیمر پایه و پیرشدگی و پارامترهای وابسته نیز میزان محتوای ژلی، استحکام کششی، درصد ازدیاد طول در هنگام شکست و مدول کشسانی در نظر گرفته شد. محتوای ژلی در آمیزه های حاوی پلی اتیلن با افزودن نشاسته گرمانرم، افزایش و همچنین در آمیزه های حاوی پلی لاکتیک اسید به تدریج کاهش یافت. بازه تغییرات محتوای ژلی برای نمونه های آزمایشی قبل و بعد از آزمون پیرشدگی به ترتیب: بین 10 الی 21 و 2 الی 5 درصد به دست آمد. استحکام کششی و ازدیاد طول تا شکست با افزودن نشاسته گرمانرم، برای هر دو مجموعه ترکیبات قبل از آزمون پیرشدگی کاهش یافت. اما این روند کاهنده در اختلاط 20 درصدی نشاسته گرمانرم، کمتر بود. مقادیر استحکام کششی و ازدیاد طول تا شکست به ترتیب بین 12 الی 19 مگاپاسکال و 50 الی 350 درصد متغیر بود. این مقادیر برای نمونه ها بعد از آزمون پیرشدگی به ترتیب بین 7 الی 11 مگاپاسکال و صفر تا 5 درصد تغییر کرد.

    کلید واژگان: پلی اتیلن سبک, پلی لاکتیک اسید, نشاسته گرمانرم, زیست تخریب پذیری
    Mohammad Shahabi Ghoyonloe, Mehdi Khojastehpour*, Hassan Sadrnia, Ismaeil Ghasemi

    Research subject:

     The need to increase agricultural production in proportion to population growth and water crisis management requires initiatives that can increase the quantity and quality of crops by using soil moisture storage methods while preserving the environment. In this study, the effect of different wt. % of Thermoplastic starch (TPS) with maleic anhydride (MA) as compatibilizer and nanoclay (15A) on gel content and mechanical properties of Polylactic acid (PLA) and blends of  Linear low-density polyethylene/ Low-density polyethylene (LLDPE / LDPE) was evaluated.

    Research approach: 

    Here, 0, 10, 20 and 30 wt. % TPS were added to the blends of LLDPE/LDPE (20/80) and also PLA. Independent parameters in the experimental design were wt. % of TPS, basic polymer type that was PLA or TPS and aging test. For dependent parameters were considered gel content, tensile strength, elongation at break and elastic modulus. Experiments were designed in General Full Factorial Design and performed in three replications.

    Main results

    Gel content in LLDPE/LDPE blends increased with the addition of TPS and decreased for PLA blends. The gel content change range for experimental samples before and after the aging test was between 10 to 21 and 2 to 5 percent, respectively. Tensile strength and elongation at break were reduced by adding TPS in both series of compounds before aging test. But this reducing rate was less in the 20 wt. % of TPS. The values ​​of tensile strength and elongation at break were: 12 to 19 MPa and 50 to 350 percent, respectively. These values changed after the aging test between 7 and 11 MPa and from zero to 5 percent, respectively.
    Keywords: biodegradability, low density polyethylene, poly lactic acid, thermoplastic starch.

    Keywords: biodegradability, low density polyethylene, poly lactic acid, thermoplastic starch
  • سپیده گماری، اسماعیل قاسمی*، سمیرا کریمی، الهه نامدارپور بنگر، مهدی اکبرشاهی
    فرضیه

    مخزن های سوخت پلیمری وزن بسیار کمتری در مقایسه با نوع فلزی دارند. اما، در این مخزن های سوخت، به کاهش چشمگیر تبخیر بنزین نیاز است. استفاده از نانوذرات و تهیه نانوکامپوزیت پلیمری می تواند راه حل موثری برای دستیابی به ماده ای با خواص مکانیکی، فرایندی و تراوایی تنظیم پذیر باشد. نانوخاک رس صفحه ای قابلیت زیادی در افزایش خواص سدگری پلیمرها ایجاد می کند و نوع سازگارکننده نقش مهمی در نحوه پراکنش نانوخاک رس دارد.

     روش ها

    نمونه های نانوکامپوزیتی با روش آمیخته سازی مذاب در اکسترودر دوپیچی تهیه شدند. برای یافتن فرمول بندی بهینه، اثر عوامل مختلفی همچون مقدار نانوخاک رس و سازگارکننده، نوع سازگارکننده و سرعت اکستروژن با روش سطح پاسخ بررسی شد. بهینه سازی براساس دستیابی به حداقل مقدار گازتراوایی، استحکام ضربه ای مناسب و شاخص جریان مذاب مناسب انجام شد.

    یافته ها

    به طور کلی، با افزایش مقدار نانوخاک رس، خواص سدگری بهبود یافت. در حالی که برای سازگارکننده، مقدار بهینه ایی وجود داشت. بهینه سازی نتایج مشخص کرد، نمونه دارای  %6wt نانوخاک رس (کلویزیت 20A) و %10wt سازگارکننده پلی اتیلن پیوندخورده با مالییک انیدرید، خواص بهینه دارد. در واقع، در این نمونه تعادل بهینه ای میان خواص مختلف وجود داشته و ساختار کاملا ورقه ای از صفحه های نانوخاک رس حاصل شده است. از سوی دیگر، موم پلی اتیلن اکسیدشده با گرانروی زیاد، کمترین مقدار تراوایی را نشان داد. اما، مقدار استحکام ضربه ای و شاخص جریان مذاب آن غیرقابل قبول بود. نمونه های نانوکامپوزیت دارای موم پلی اتیلن اکسیدشده با گرانروی کم، کمترین مقدار کاهش در گازتراوایی را نشان دادند.

    کلید واژگان: مخزن سوخت پلیمری, نانوکامپوزیت, نانوخاک رس, گازتراوایی, روش سطح پاسخ
    Sepideh Gomari, Ismaeil Ghasemi *, Samira Karimi, Elahe Namdarpour Bengar, Mehdi Akbarshahi
    Hypothesis

    Polymeric fuel tanks have considerably lighter weight in comparison to metal tanks. However, a drastic reduction in evaporation of gasoline vapor from these fuel tanks is needed. The use of nanoparticles to produce polymeric nanocomposites can be an effective way to reduce the extent of permeability and enhance mechanical and processing properties. The planar nanoclay platelets have a substantial potential in enhancement of barrier properties of polymers. It should be noted that the type of compatibilizer plays a remarkable role in the dispersion state of nanoclay.

    Methods

    Nanocomposite samples were prepared using melt blending method in a twin screw extruder. In order to find the optimized formulation, the effects of nanoclay content, compatibilizer type, compatibilizer content and screw speed were assessed using response surface methodology (RSM). The optimization was performed based on the lowest gas permeability, favorable impact strength and melt flow index.

    Findings

    In general, the increment of nanoclay content led to improvement of the barrier properties, while compatibilizer content had an optimal level. The results of optimization revealed that the sample containing 10 wt% of maleic anhydride grafted polyethylene as compatibilizer and 6 wt% of organoclay (Cloisite 20A) possesses the optimum properties. Indeed, this sample showed an optimum balance between different properties and an exfoliated morphology for nanoclay platelets was obtained. On the other hand, although the oxidized polyethylene wax with high viscosity showed the lowest gas permeability, the impact strength and melt flow index were totally undesirable. Nanocomposite samples containing low viscosity oxidized polyethylene wax exhibited the highest gas permeability.

    Keywords: polymeric fuel tank, Nanocomposite, Nanoclay, gas permeability, Response surface methodology
  • سهیل خواجه پور تادوانی، اسماعیل قاسمی*

    تلاش های گسترده ای برای درک سازوکار حاکم بر شکست مواد پلیمری توسط دانشمندان و پژوهشگران علم پلیمر انجام شده است. رفتار پیچیده مواد پلیمری در مقایسه با سایر مواد مرسوم (فلزات و سرامیک ها) بررسی این رفتار را با مشکل مواجه می کند. شکست مواد پلیمری که به صورت شکست ترد یا چکش خوار تقسیم بندی می شود، به سازوکار حاکم بر شکست آن ها نیز وابسته است. از دیدگاه علم مواد، مکانیک شکست مواد پلیمری پیرامون روابط و معادله های حاکم بر شکست بحث می کند. این روابط سبب درک عمیق تر و به دست آوردن مقادیر تمرکز تنش و معیارها و حالت های چقرمگی شکست می شود و ارتباط آن ها را با ضریب شدت تنش بیان می کند. این در حالی است که از دیدگاه علم پلیمر، نه تنها مکانیک شکست، بلکه سازوکارهای حاکم بر شکست نیز از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. سه سازوکار ترکچه زایی، تسلیم برشی و حفره زایی را به عنوان سازوکارهای حاکم بر شکست مواد پلیمری بیان می کنند. درک اینکه کدام سازوکار بر یک قطعه پلیمری حاکم است، نیازمند شناخت کامل آن قطعه و همچنین شرایط کارکرد است. در این مقاله، مکانیک حاکم بر شکست و سازوکارهای حاکم بر آن بحث می شود و نحوه چگونگی انتقال سازوکاری به سازوکار دیگر نیز بررسی می شود.

    کلید واژگان: شکست, شکست های ترد و چکش خوار, ترکچه زایی, تسلیم برشی, چقرمگی شکست
    Soheyl Khajehpour Tadavani, Ismaeil Ghasemi *

    Extensive efforts have been made by scientists and researchers in polymer science tounderstand the mechanism underlying the failure of polymer materials. Complexbehavior of polymeric materials compared to other conventional materials (metals andceramics) makes it difficult to study this behavior. The fracture of polymeric materials,which is classified into brittle or ductile, also depends on the mechanism governing theirfracture. From the material science point of view, the fracture mechanics of polymermaterials discusses the relationships and equations that govern fracture. These relationshipslead to a deeper understanding and obtain the values of stress concentration, criteria, andmodes of fracture and express their relationship to the stress intensity index. However,from the point of view of polymer science, not only the mechanics of fracture, but also themechanisms governing fracture are of great importance. The three mechanisms of cracking,shear yielding and cavitation are described as the mechanisms governing the fracture ofpolymeric materials. Understanding which mechanism governs a polymer piece requires athorough understanding of that piece as well as the operating conditions. In this paper, themechanics of fracture and the mechanisms that govern it are discussed, as well as how totransfer the mechanism to another one.

    Keywords: fracture, brittle, ductile fractures, crazing, shear yielding, fracture toughness
  • اسماعیل قاسمی*، علی اصغر مهاجرانی، منصور حقیقیان

    این مقاله با هدف بررسی و شناخت نقش عوامل اجتماعی و محیط نهادی بر توسعه کارآفرینی در شهرستان فسا تدوین گردیده است. جامعه آماری تحقیق کلیه افرادی هستند که ظرف 5 سال گذشته در شهرستان فسا در بخش کشاورزی کسب وکار جدیدی را ایجاد نموده اند. چارچوب نظری تحقیق نظریات رابرت پوتنام، فرانسیس فوکویاما در باب شبکه های اجتماعی و نظریه پیوندهای قوی ضعیف مارک گرانووتر و نظریات داگلاس نورث است. همچنین از دیدگاه های دیده بان جهانی کارآفرینی (GEM) به عنوان مبنای نظری برای متغیر وابسته (توسعه کارآفرینی کشاورزی) بهره گرفته شده است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 288 نفر که با استفاده از نمونه گیری تصادفی سیستماتیک انتخاب گردیده اند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه بوده و برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و AMOS استفاده شده است. اجرای آزمون رگرسیون بین متغیرها نشان داد، متغیر اعتماد اجتماعی (15/.)، پیوند اجتماعی (19./.)، مشارکت اجتماعی (11/.)، حمایت اجتماعی (19/.)، کیفیت قوانین و حقوق مالکیت (19/.)، ثبات سیاسی دولت (20%) و کیفیت خدمات عمومی (64%) بر توسعه کارآفرینی کشاورزی موثر می باشند. همچنین آزمون همبستگی پیرسون وجود رابطه بین متغیرهای مستقل فوق و متغیر وابسته توسعه کارآفرینی کشاورزی در سطح 99 درصد را تایید می نماید. رگرسیون چندگانه نشان داد مولفه های اجتماعی قادر به پیش بینی (29%) درصد و مولفه محیط نهادی (28%) از تغییرات کارآفرینی کشاورزی می باشند. در بین متغیرهای اجتماعی بیشترین تاثیر متعلق به متغیر حمایت اجتماعی و در بین متغیرهای محیط نهادی، متغیر ثبات سیاسی بیشترین توان پیش بینی تغییرات متغیر توسعه کشاورزی را دارا می باشد.

    کلید واژگان: کارآفرینی کشاورزی, اعتماد اجتماعی حمایت های اجتماعی, پیوندهای اجتماعی, محیط نهادی شهرستان فسا

    This article aims to investigate the role of social and institutional factors on agricultural entrepreneurship development in Fasa city. The statistical population of the study is all those who have started a new business in the agricultural sector of Fasa in the last 5 years. The theoretical framework of Robert Putnam's theories of research is Francis Fukuyama on social networks and Mark Granowert's weak link theory and Douglas North's theories. Agriculture) has been exploited. The sample size was 288 people were selected using Cochran formula by systematic random sampling. Data were collected using a questionnaire and SPSS and AMOS software were used for data analysis. Social trust (0.15), Social bond (0.19), Social participation (0.11), Social support (0.19), Quality of laws and ownership (0.19), Political stability (0.20) and the quality of public services (64%) are effective in the development of agricultural entrepreneurship. The Pearson correlation test also confirmed the relationship between the above independent variables and the dependent variable of agricultural entrepreneurship development at 99% level. Changes in entrepreneurship are agricultural. Among the social variables the most influence belongs to the variable of social support and among the variables of the institutional environment, the variable of political stability has the most predictable of the variables of agricultural development variable.

    Keywords: Agricultural Entrepreneurship, Social Trust, Social Support, Social Links, Fasa County Institution
  • محمد صادق باقری، فرامرز آشنای *، اسماعیل قاسمی

    در این تحقیق، مواد مرکب بر پایه رزین اپوکسی/ نانو ذرات سیلیکا/ الیاف کوتاه شیشه به روش قالب گیری دستی تهیه شده اند. رزین استفاده شده شامل اپوکسی و یک نوع پلی آمین به عنوان سخت کننده بودند. نانوذرات سیلیکا و الیاف شیشه (با طول متوسط 6 میلی متر) به ترتیب در سه مقدار 0،  0/75 و 1/5 درصد وزنی برای نانوذرات و 5، 10 و 15 درصد وزنی برای الیاف شیشه به ماتریس پلیمری اپوکسی افزوده شدند. پس از تهیه نمونه ها، آزمون مکانیکی کشش برای بررسی خواص مکانیکی کامپوزیت انجام شده و نتایج حاصل از این آزمون تحلیل و مقایسه شدند. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که به طور کلی با اضافه کردن 0/75 درصد وزنی نانوذرات سیلیکا استحکام کششی، مدول الاستیک و ازدیاد طول تا پارگی افزایش و در حضور  1/5 درصد وزنی نانوذرات سیلیکا خواص مکانیکی مذکور دچار کاهش شدند. این درحالی است که با اضافه کردن الیاف شیشه به تنهایی، مدول الاستیک به صورت پیوسته افزایش یافته اما استحکام کششی کاهش می یابد. نتایج حاصل همچنین نشان داد که حضور همزمان الیاف شیشه و نانو سیلیکا باعث افزایش مدول الاستیک و کاهش استحکام کششی و ازدیاد طول می شوند.

    کلید واژگان: خواص کششی, اپوکسی, مواد مرکب, الیاف شیشه, نانوسیلیکا
    Ismail Ghasemi, Faramarz Ashenai *

    In this study, nanocomposites based on epoxy, nano-silica and short glass fibers were prepared with hand molding method. The resin material consisted of epoxy resin and polyamine. Nano-silica and glass fibers, with average length of 6 mm, were added to epoxy polymer matrix in three levels 0, 0.75 and 1.5 wt.% for nano-silica and 5, 10 and 15 wt.% for glass fibers, respectively. After sample preparation, tensile tests are performed to study tensile properties of composites and results were compared and analyzed. Results showed that by adding 0.75 wt.% nano-silica, tensile strength, elastic modulus and elongation increased and by addition 1.5 wt.% of nano-silica the mentioned properties decreased. On the other hand, adding just glass fibers enhanced elastic modulus continuously and declined tensile strength of the nanocomposite. Furthermore, simultaneous presence of glass fibers and nano-silica caused an enhancement in elastic modulus and a reduction in tensile strength and elongation at break.

    Keywords: Tensile properties, Epoxy, Composite, Glass fibers, Nano-silica
  • سالومه اسماعیل زاده ساعیه، حبیب الله خادمی اسلام*، اسماعیل قاسمی، بهزاد بازیار

    چکیده اثر دما، مقدار نانو فیبر سلولز و نانو ذرات رس بر خواص مکانیکی، فیزیکی، دینامیکی چندسازه های زیست تخریب پذیر ساخته شده از پلیمرهای بازیافتی نشاسته ذرت و خاک اره صنعتی مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور نانو فیبر سلولز (CNF) و نانو ذرات رس (NC) در سه سطح صفر، 3 و 5 درصد توسط دستگاه مخلوط کن داخلی و چندسازه مختلط شد و با استفاده از روش قالب گیری تزریقی نمونه ها ساخته شدند. خواص مکانیکی شامل مقاومت کششی و خمشی، مدول کششی و خمشی در 4 دما 23،40،60،80 درجه سانتیگراد اندازه گیری شد.آزمون ضربه، جذب آب و واکشیدگی ضخامت نیز بر اساس استانداردهای مربوطه انجام شد. نتایج نشان داد که افزودن دما موجب کاهش چشمگیر خواص مکانیکی می شود، افزایش نانو رس در هر دو سطح 3 و 5 درصد موجب افزایش خواص مکانیکی به غیر از مقاومت به ضربه می شود و این افزایش زمانی که 5 درصد نانو رس استفاده شد کمتر است و جذب آب در کوتاه مدت و بلند مدت و واکشیدگی ضخامت کاهش می یابد.استفاده از 5درصد نانوفیبر سلولز به نسبت 3 درصد نانو فیبر سلولز درصد بیشتری خواص مکانیکی به غیر از مقاومت به ضربه را افزایش می دهد استفاده از 5 درصد نانو فیبر سلولز به نسبت بیشتری جذب آب و واکشیدگی ضخامت را کاهش می دهد.آزمون دینامیکی- مکانیکی نشان داد نانو چند سازه های ساخته شده با 5 درصد نانو فیبر سلولز و نانو رس مدول ذخیره و دمای انتقال شیشه ایی بیشتری به نسبت چند سازه خالص داشتند. نتایج این تحقیق بیان می دارد که این نانو ذرات را می توان جهت بهبود خواص مکانیکی و ظاهری این چندسازه به کارگرفت.

    کلید واژگان: نانو چندسازه زیست تخریب پذیر, نانو فیبر سلولز, نانو رس, خاک اره صنعتی, پلیمر بازیافتی نشاسته ذرت
    Salume Esmaeilzadeh Saeih, Habibollah Khademi Eslam *, Esmaeil Ghasemi, behzad baziyar

    Abstract Effects of temperature, cellulose Nano fibers and Nano clay particles on mechanical, physical and morphological properties of biodegradable composites made of recycled thermoplastic starch biopolymer and regular mixed industrial sawdust are investigated. To this aim Cellulose Nano Fibers and Nano Clay particles were selected to be 0, 3 and 5 weight percent and were added to prepared biodegradable composites by using internal mixer and samples prepared by injection molding. Mechanical properties including tensile modulus and strength, flexural modulus and strength were extracted at temperatures ranging from 23 ºC to 80 ºC. Impact test and water absorption and thickness swelling were also performed according to related standards. Results show that elevating the temperature drastically reduce mechanical properties. Nano Clay addition results in better mechanical properties except for impact and water absorption and thickness swelling are improved. Using 5% Cellulose Nano Fibers improves mechanical and morphological properties better than 3% addition. Dynamic mechanical thermal analysis revealed Nano composites samples with 5% Nano Clay and Cellulose Nano Fibers has higher storage modulus and glass transition temperatures in compare to pure composite samples. This Nano particles can be successfully used to improve properties and performance except for fracture resistance.

    Keywords: Biodegradable nanocomposite, Cellulose Nano fiber, Nano clay, Industral sawdust, Thermoplastic starch polymer
  • اسماعیل قاسمی *، زینب پاپی، علیرضا شافعی نیا، خلیل عالمی، بیژن خلیلی مقدم
    هدف

    در این مطالعه توانایی باکتری های جداسازی شده از برخی نواحی آلوده به نفت خام واقع در استان خوزستان در از بین بردن آلودگی های نفتی مورد بررسی قرار گرفت.

    مواد و روش ها

    پس از مراحل غنی سازی، جداسازی و غربالگری اولیه، بر اساس توالی ژن کد کننده 16S rRNA، 11 باکتری متعلق به جنس های Lysobacter ruishenii strain CTN-1، Kocuria rosea strain CMS، Bacillus pseudomycoides strain NBRC، Delftia tsuruhatensis strain 332، Planomicrobium chinense strain NBRC ، Acinetobacter junii strain ATCC ، Cedecea lapagei strain DSM، Ochrobactrum intermedium strain CNS، Pseudomonas aeruginosa strain SNP، Chryseobacterium flavum strain CW-E 2و Streptomyces novaecaes strain NBRC شناسایی گردیدند. در مرحله بعد میزان تخریب نفت خام در محیط کشت نمکی حداقل (MSM) جامد و مایع حاوی 1درصد نفت خام اندازه گیری شد.

    نتایج

    براساس نتایج حاصل از سه نوع آنالیز مختلف مشخص گردید که کلیه باکتری های جداسازی شده در این پژوهش قابلیت تخریب نفت خام را به میزان مختلف دارا می باشند ولی از بین آنها باکتری های Planmicrobium chinense Ochrobactrium intermedium, و Pseudomonas aeruginosa  نسبت به سایر باکتری های جداسازی شده در این پژوهش دارای نرخ رشد بالاتر و نیز میزان تخریب بیشتر در مدت زمان 15 روز بودند.

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج به دست آمده از این پژوهش به نظر می رسد در صورت انجام پژوهش های تکمیلی، زیست پالایی به وسیله باکتری های جداسازی شده در این پژوهش می تواند گزینه مناسبی جهت پاکسازی نواحی آلوده استان خوزستان باشد.

    کلید واژگان: آلودگی, باکتری های تجزیه کننده نفت خام, زیست پالایی, محیط زیست
    Zeinab Papi, Alireza Shafeenia, Khalil Alami, Esmaeel Ghasemi *, Bijan Khalili
    Objective

    In this research the ability of some bacteria isolated from oil contaminated areas in Khuzestan province in lowering oil contamination was studied.
     

    Materials and methods

    After primary isolation of some bacterial colonies with oil-degradation ability, eleven bacteria species called Lysobacter ruishenii strain CTN-1, Kocuria rosea strain CMS, Bacillus pseudomycoides strain NBRC, Delftia tsuruhatensis strain 332, Planomicrobium chinense strain NBRC, Acinetobacter junii strain ATCC, Cedecea lapagei strain DSM, Ochrobactrum intermedium strain CNS,  Pseudomonas aeruginosa strain SNP, Chryseobacterium flavum strain CW-E 2and Streptomyces novaecaes strain NBRC via alignment of their 16S rRNA gene sequence with sequences existing in NCBI were identified. Then crude oil degradation ability of the bacteria and also their growth rate in liquid and solid minimum salt medium (MSM) containing 1 percent crude was measured.
     

    Results

    Although all of the isolated bacteria have the capability of crude oil degradation in different levels, Planmicrobium chinense, Ochrobactrum intermedium and Pseudomonas aeruginosa bacteria have higher growth rate and the degradation ability in the period of 15 days.
     

    Conclusions

     It seems that provided that doing some complementary researches, these bacteria can be used for decontamination of crude oil contaminated regions located in Khuzestan province.

    Keywords: Contamination, Crude oil-degrading bacteria, Bioremediation, Environment
  • رامین رادفر، مهدی فرهودی، اسماعیل قاسمی، امین موسوی خانقاه، فرزانه شهراز، هدایت حسینی*
    Ramin Radfar, Mehdi Farhoodi, Ismail Ghasemi, Amin Mousavi Khaneghah, Farzaneh Shahraz, Hedayat Hosseini*
    Background and objective
    Every year, large quantities of date palm seeds are produced as byproducts in date processing and packaging industries, which is discarded or used as low-value materials for animal feeds and composts. However, these bioresources may include potentials to produce high-value added products in food industries. The major aim of the current study was to assess phenolic profiles and contents and antioxidant and antibacterial activities of four Iranian date palm seed extracts, namely Zahedi, Kabkab, Mazafati and Rabbi.
    Material and methods
    Total phenolic contents, phenolic compounds profile and antioxidant and antibacterial activities of extracts from four Iranian date palm seeds were assessed using Folin-Ciocalteu, reversed-phase high-performance liquid chromatography, 2, 2-diphenyl-1picrylhydrazyl radical scavenging, agar disc diffusion and broth microdilution methods, respectively.Results and
    conclusion
    Total phenolic contents varied 1480-3380 mg GAE 100 g-1 dw. cinnamic, chlorogenic, caffeic and 3, 5-dihydroxybenzoic acid included the primary phenolic compounds, respectively. Of the varieties, Kabkab and Mazafati seed extracts with IC50 values of 16.56 and 22.6 µg ml-1 demonstrated the highest and lowest radical scavenging activity, respectively. Results obtained from disc diffusion method revealed that all extracts included inhibitory effects against Staphylococcus aureus, but not against Escherichia coli. Minimum inhibitory concentration and minimum bactericidal concentration of the extracts ranged 1.563.125 and 3.125-12.5 mg ml-1 for Staphylococcus aureus, respectively. Based on the findings, Iranian date seeds are good sources of extractable phenolic compounds with notable antioxidant activities, which can be used as natural additives in formulations of various products such as functional foods and dietary supplements. Furthermore, these seeds can be converted to value added products through biotechnological processes.Conflict of interest: The authors declare no conflict of interest.
    Keywords: Antibacterial properties, Antioxidant activity, Date palm seed, Phenolic profile
  • پیام زاهدی*، میلاد جمشیدیان، امین سهرابی، اسماعیل قاسمی

    جذب سطحی یون فلز سرب (2+) از نمونه های آبی به وسیله نانوکامپوزیت پلی اتر سولفون (PES)/نانولوله های کربنی (CNT) آمین دار شده با متغیرهای pH، سرعت همزن، زمان تماس، مقدار جاذب و غلظت اولیه یون فلزی بررسی شد. نتایج FTIR و EDX برای نمونه اصلاح شده نشان داد که گروه های آمینی نوع اول (N-H2) و نوع دوم (N-H) روی سطح CNT قرار گرفتند. همچنین عکس های SEM گویای تغییر ساختار CNT، شکسته شدن آن ها و به دنبال آن ایجاد نظم بیشتر بود. سرعت جذب یون به وسیله نمونه نانوکامپوزیت نشان داد که تعادل سینتیکی جذب در 10 دقیقه اول تماس رخ داده است. برای حذف بیشینه یون فلزی، مقادیر نانوجاذب برابر g 1/0 به ازای mL 100 نمونه آبی، pH محیط خنثی و غلظت اولیه یون ppm95 تعیین شد. همچنین مدل ایزوترم فرندلیچ و مدل سینتیکی شبه درجه دوم، بهترین همپوشانی را با داده های آزمایشگاهی داشت.

    کلید واژگان: نانولوله های کربنی, عامل دار کردن, یون فلز سرب, پلی اتر سولفون, جذب سطحی, نانوکامپوزیت
    P. Zahedi*, M. Jamshidian, A. Sohrabi, E. Ghasemi

    Adsorption of lead metal ion [Pb(II)] from aqueous samples was investigated using polyethersulfone (PES)/amine-functionalized carbon nanotubes (NCNTs) via changes of pH, stirring speed, contact time, adsorbent content and initial metal ion concentration. The FTIR and EDX results for the modified sample showed that the first type amine groups (N-H2) and the second type amine groups (N-H) were located on the CNT surface. The SEM images also showed CNTs structure change, their breaking down followed by providing more order. The rate of ion adsorption by the nanocomposite sample showed that the kinetic equilibrium of adsorption occurred within the first 10 min of contact time. To maximize the metal ion removal, the amounts of nano-adsorbent, pH and initial ion concentration were determined 0.1 g/100 mL aqueous sample, 7, and 95 ppm, respectively. Also, the Freundlich isotherm model and the pseudo-second order kinetic model had the best correspondence with the experimental data.

    Keywords: Carbon Nanotubes, Functionalization, Lead Metal Ion, Polyethersulfone, Adsorption, Nanocomposite
  • سپیده گماری، پروین احسانی نمین، اسماعیل قاسمی*
    در این مقاله، مطالعات انجام شده درباره نانوکامپوزیت های پلیمر-گرافن مرور شده است. پژوهش ها نشان می دهند، گرافن می تواند به عنوان قوی ترین ماده درنظر گرفته شود و روش Hummers یکی از روش های مناسب برای تولید آن است. عامل دارکردن با گروه های شیمیایی سازگار با ماتریس پلیمری به پراکنش این نانوذرات در ماتریس کمک می کند. اثر نانوصفحه ها بر رفتار تبلور نانوکامپوزیت ها در دو حالت هم دما و ناهم دما، مرحله هسته زایی و رشد بلورها بررسی شده است. برخی نتایج منتشرشده در این زمینه متناقض بوده و کاهش و نیز افزایش بلورینگی گزارش شده است. تغییر رسانندگی الکتریکی با افزودن گرافن و نیز روش تعیین آستانه اتصال بررسی شده است. نتایج افزایش شایان توجه رسانندگی الکتریکی را با جادادن نانوصفحه های گرافن نشان داد. همچنین، خواص مکانیکی نانوکامپوزیت ها شامل مدول کشسانی، ازدیاد طول تا پارگی و کشش سطحی مرور شده است. نتایج گزارش شده افزایش مدول را به دلیل مدول بیشتر نانوصفحه های گرافن تایید کرده است. اما، برای استحکام کششی و ازدیاد طول تا پارگی گزارش های متناقضی وجود دارد. عامل دارکردن نانوصفحه ها به افزایش بیشتر استحکام کششی نانوکامپوزیت ها از راه برهم کنش قوی تر پرکننده-ماتریس منجر می شود. رسانندگی گرمایی نانوکامپوزیت ها و روش های مطلوب اندازه گیری ثابت رسانندگی گرمایی بحث شد. نتایج نشان داد، نانوصفحه های گرافن بر رسانندگی گرمایی در مقایسه با رسانندگی الکتریکی کمتر موثر هستند. خواص رئولوژیکی نانوکامپوزیت ها با افزودن نانوصفحه های گرافن تغییر می کند و آستانه اتصال رئولوژی می تواند با آستانه الکتریکی متفاوت باشد. آستانه الکتریکی کوچک تر از آستانه رئولوژی، بدین مفهوم است که آستانه الکتریکی از تماس مستقیم نانوذرات به دست آمده است.
    کلید واژگان: نانوصفحه گرافن, نانوکامپوزیت پلیمری, رفتار تبلور, رسانندگی الکتریکی, رفتار رئولوژیکی
    Sepideh Gomari, Parvin Ehsani Namin, Ismaeil Ghasemi *
    A review study is presented in relation to polymer/graphene nanocomposites. The research works have shown that the graphene can be considered as the strongest material and the hummer’s method is a suitable method for its production. Functionalization by chemical groups compatible with its matrix can enhance dispersion of the nanoparticles within it. The effect of graphene nanoplatelets on the isothermal and non-isothermal crystallization behavior, nucleation and crystal growth is explained. Several contradicting results including both increase and decrease in crystallinity have been reported. The change of electrical conductivity with the addition of graphene and method of determining percolation threshold are presented. The results showed a significant increase in electrical conductivity by incorporation of graphene nanosheets. The mechanical properties of nanocomposites including elastic modulus, elongation-at-break and tensile strength are reviewed. The reported results revealed that modulus increased due to higher modulus of nanoparticles and there was a contradictory result for tensile strength and elongation-at-break. Functionalization of nanosheets could increase the tensile strength of nanocomposites through stronger adhesion between filler and matrix. The thermal conductivity of these nanocomposites and the desirable method for measurement of thermal conductivity constant are discussed. The results showed that graphene nanoplatelets are less effective in enhancing thermal conductivity in comparison to electrical conductivity. The rheological properties of nanocomposites were affected by addition of nanosheets and the obtained rheological percolation threshold was different from the electrical one. The lower electrical percolation in comparison to rheological one means electrical threshold is obtained from direct contact of nanoparticles.
    Keywords: graphene nanoplatelet, polymeric nanocomposite, crystallization behavior, electrical conductivity, rheological behavior
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر محمد اسماعیل قاسمی طوسی
    دکتر محمد اسماعیل قاسمی طوسی
    استادیار گروه معارف اسلامی، دانشکده الهیات و معارف اسلامی، دانشگاه مازندران
  • اسماعیل قاسمی
    اسماعیل قاسمی

  • دکتر سید اسماعیل قاسمی موسوی
    دکتر سید اسماعیل قاسمی موسوی
    استادیار زبان و ادبیات عربی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه لرستان، دانشگاه لرستان، خرم آباد، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال