امید کلات پور
-
سابقه وهدف
استفاده از سیستم هایی مدیریت فرماندهی حوادث در شرایط اضطراری به جهت کنترل وهماهنگی پرسنل درگیر در حادثه و مشخص نمودن شرح وظایف امری ضروری و مهم است. سیستم فرماندهی حادثه(ICS) یک رویکرد استاندارد برای کنترل وهماهنگی مدیریت حوادث در صحنه است . مطالعه حاضر به جهت ارزیابی و والویت بندی عوامل تاثیرگذار بر اثربخشی و موفقیت سیستم فرماندهی حادثه در صنایع فرایندی ایران با از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) .
مواد وروش هادر این تحقیق ابتدا به تدوین و طراحی پرسشنامه به روش AHP جهت وزن دهی به معیارها والویت بندی آنها و طراحی پرسشنامه به روش دیمتل به جهت مشخص کردن تاثیر پذیری وتاثیر گذاری متقابل معیارها وزیر معیارها انجام شده است. و سپس این پرسشنامه توسط 15 نفر از فرماندهان حادثه ومسئولین ایمنی صنایع فرایندی و فعالان حوزه مدیریت بحران در صنایع فرایندی تکمیل می گردد.
یافته هاارزیابی شاخص های اصلی سیستم فرماندهی حادثه با روش AHP ، رتبه یک با وزن معیار 0.256 را فرماندهی به خود اختصاص داده است.ارزیابی شاخص هایی اصلی در روش دیمتل فرماندهی بیشترین تاثیر گذاری با وزن معیار 10.59 بیشترین تاثیر پذیری با وزن معیار 11.9 و بیشترین تعامل با سیستم با وزن معیار 21.96 را به خود اختصاص داده است. نهایتا استاندارد سازی با وزن معیار1.35 و حرفه ای گری با وزن معیار 1.19 شاخص های علی بوده و فرماندهی با وزن معیار 0.50-،طرح ریزی /ساختار سازمانی با وزن معیار -1 ، امکانات ومنابع با وزن معیار -0.18 ، شاخص معلول به حساب می آیند.
کلید واژگان: ICS, فرمان حادثه, شرایط اضطراری, AHP, دیمتل, صنایع فرایندیBackground and purposeOne of the most important challenges that is considered in process industries to improve performance and increase productivity is the optimization of the incident command system. Incident Command System (Incident Command System) is a standard approach to control and coordinate the management of incidents in the scene. The present study aims to evaluate and prioritize the factors affecting the effectiveness of the Incident Command System (ICS) using AHP and DEMATEL methods in Iran's process industries.
Materials and methodsIn this research, firstly, a questionnaire was compiled and designed using the AHP method in order to weight the criteria and prioritize them, and a questionnaire was designed using the Dematel method in order to determine the effectiveness and mutual influence of the criteria and sub-criteria. And then the questionnaires were completed by 15 incident commanders and process industry safety officials and crisis management activists working in the oil and petrochemical industry.
FindingsAHP analysis ranked ‘command’ highest with a standard weight of 0.256. DEMATEL results showed ‘command’ as the most influential (standard weight of 10.59), effective (11.9), and interactive (21.96) indicator. ‘Standardization’ (1.35) and ‘professionalism’ (1.19) emerged as causal factors, while ‘command’ (-0.50), ‘planning/organizational structure’ (-1), ‘facilities and resources’ (-0.18), and ‘disability index’ were responsive indicators.
ConclusionBoth AHP and DEMATEL methods highlight the significant impact of asset command on the success of ICS in Iran’s process industries. This version maintains the original content’s integrity while meeting the word count requirement.
Keywords: ICS, Incident Command, Emergency Situations, AHP, DEMATEL, Process Industries -
مقدمه
آتش نشانی صنعتی (IFF) یک شغل پرخطر در صنایع فرآیندی است. تیم های آتش نشانی به عنوان بازوی اجرایی تیم فرماندهی حادثه شناخته می شوند. هدف از این مطالعه، ارزیابی میزان انطباق آزمایشات فیزیکی انجام شده در حوزه آتش نشانی صنایع فرآیندی و تجزیه و تحلیل نتایج حاصل از درصد تشابهات احتمالی با الزامات NFPA می باشد.
روش کاراین مطالعه از نوع مشاهده مقطعی بر روی 14 شرکت فرآیندی ایرانی متشکل از دو شرکت پالایشگاهی و 12 شرکت پتروشیمی از طریق نمونه گیری به روش سرشماری انجام شد. استاندارد مرجع مد نظر این مطالعه NFPA1582-2018 بود. تجزیه و تحلیل داده ها از نوع توصیفی تحلیلی بوده و به کمک نرم افزار SPSS 27 انجام شد. در این مطالعه، مطابق با آزمون ها و مولفه های مد نظر استاندارد نام برده، در پنج گروه با زیرمولفه های مربوطه به بررسی درصد تشابهات لازمه پرداخته شد.
یافته هااکثر شرکت های منتخب (58%) فاقد برنامه منسجم یا چهارچوب معینی جهت ارزیابی تناسب اندام آتش نشان های شرکت فرآیندی خود بودند و مابقی شرکت های دارای برنامه معین جهت ارزیابی تناسب اندام (42%) به تعداد اندکی (کمتر از 20%) به صورت موردی و تک به تک با مولفه های مد نظر استاندارد NFPA1582-2018 در زمینه ارزیابی تست های تناسب اندام مطابقت داشتند.
نتیجه گیریاز آنجایی که 58% از شرکت های فرآیندی مورد بررسی در این مطالعه فاقد برنامه ارزیابی تناسب اندام منسجم و یکپارچه بوده و 42% باقیمانده، از نظر مولفه های مورد بررسی تطابق خیلی کمی با استاندارد NFPA1582-2018 داشتند؛ این مسیله با توجه به کیفیت مولفه ها و نیازسنجی فنی تدوین مولفه های متناسب و منعطف با شرایط کاری در صنعت فرآیندی و در مرحله بعدتر الزام قانونی جهت اجرای یک چهارچوب یکپارچه از طرف وزارتخانه مربوطه، شرایطی را ایجاد می کند تا شرکت های فرآیندی از نظر گزینش و پایش نیروهای آتش نشان خود دارای مسیر مشخص و منظمی باشند.
کلید واژگان: مدیریت بحران, آتش نشان صنعتی, تناسب اندامIntroductionIndustrial firefighting (IFF) constitutes a high-risk occupation within the domain of process industries. Firefighting teams serve as the operational component of the incident command team. This study aims to assess the alignment of physical fitness assessments conducted in selected Iranian process industrial firefighting settings and to scrutinize the extent of compliance with The U.S. National Fire Protection Association (NFPA) requirements by analyzing the resultant percentages of similarity in test outcomes.
Material and MethodsA cross-sectional observational study was undertaken across 14 Iranian process companies, encompassing two refinery companies and 12 petrochemical companies, employing a census sampling approach. The study’s benchmark was NFPA1582-2018. Data analysis was performed utilizing SPSS 27 software. This investigation focused on assessing the percentage of essential parallels within five distinct groups, along with their corresponding sub-components, in alignment with the tests and elements stipulated in the NFPA standard.
ResultsMost of the selected companies (58%) lacked a cohesive program or established standard to assess the fitness of their firefighting personnel. Among the subset of companies (42%) that did employ an evaluation standard, in the majority of instances, a minimal proportion (less than 20%) underwent individualized assessments in line with the components outlined in NFPA 1582-2018 for physical fitness evaluation tests.
ConclusionGiven that 58% of the surveyed process companies in this study lacked a cohesive fitness assessment program and 42% demonstrated limited compliance with NFPA 1582-2018 in the assessed components, this issue underscores the critical need to evaluate the components quality and conduct a technical needs assessment. Developing adaptable and suitable components aligned with the work conditions prevalent in the process industry becomes imperative. Additionally, there must be existed a legal mandate for the pertinent ministry to implement an integrated framework. This scenario necessitates that process companies reevaluate their approaches concerning the selection and oversight of their firefighting personnel.
Keywords: Crisis management, Industrial firefighter, Physical fitness -
سابقه و هدف
طرح ریزی تخلیه اضطراری یکی از مهم ترین اقدامات حفاظتی در شرایط اضطراری است. تعیین محل تجمع اضطراری استاندارد نیز یکی از الزامات اصلی طرح ریزی تخلیه اضطراری است. انتخاب مکان تجمع استاندارد ملاحظات فنی و مدیریتی مشخصی دارد. لذا پژوهش حاضر در این راستا و با هدف ارایه الگویی به منظور تعیین محل های تجمع اضطراری در صنایع فرایندی انجام شد.
مواد و روش ها:
ابتدا با بررسی متون مختلف، معیارهای موثر در تعیین محل های تجمع اضطراری شناسایی و در دو گروه عوامل داخلی و بیرونی تقسیم بندی شدند. سپس وزن هریک از معیارها با استفاده از روش FAHP محاسبه شد. درنهایت، تعدادی از اماکن به منظور تعیین محل تجمع اضطراری با روش FTOPSIS ارزیابی و محل های بهینه مشخص شدند.
یافته ها:
بر اساس محاسبات روش FAHP، از مجموع 12 معیار بررسی شده، 8 معیار از هر دو عوامل که بیشترین وزن را به خود اختصاص دادند، به عنوان مهم ترین مولفه ها معرفی شدند. مهم ترین معیارهای عوامل بیرونی اثرگذار به ترتیب فاصله از مراکز خطر اطراف، شرایط باد غالب، ماهیت سناریوهای محتمل، وجود افراد آسیب پذیر و مهم ترین معیارهای عوامل داخلی به ترتیب پتانسیل اثرپذیری از حادثه، سهولت دسترسی، قابلیت دید و پایش و مدت زمان پیمایش بودند.
نتیجه گیری:
شناسایی و ارزیابی محل های تجمع اضطراری باید بر اساس معیارهای فاصله از مراکز خطر اطراف، شرایط باد غالب، ماهیت سناریوهای محتمل، وجود افراد آسیب پذیر، پتانسیل اثرپذیری از حادثه، سهولت دسترسی، قابلیت دید و پایش و مدت زمان پیمایش انجام شود.
کلید واژگان: FAHP, FTOPSIS, تخلیه اضطراری, صنایع فرایندی, محل تجمع اضطراریBackground and ObjectiveEmergency evacuation planning is one of the most central protective measures in emergency situations. Determination of the emergency muster points is one of the principal requirements of emergency evacuation planning. In this regard, this study aimed to represent a framework for determining emergency muster points in process industries.
Materials and MethodsAfter examining various texts, the effective criteria for determining emergency muster points were identified, and the relative weight of each criterion was calculated using the fuzzy analytic hierarchy process (FAHP) method. Finally, the fuzzy technique for order preference by the similarity of an ideal solution (FTOPSIS) method was utilized to prioritize and determine optimal emergency muster points.
ResultsAccording to the calculations by the FAHP method, from the total 12 criteria surveyed in this study, the first eight criteria from any factors with the highest weight were introduced as the most significant factors. The criteria of external factors affected relative weights, dis-tances from the hazard centers, prevailing wind conditions, nature of probable scenarios, and the presence of vulnerable groups. On the other hand, the criteria of internal factors included the potential impact of the accident, easy accessibility, visibility, and monitoring, as well as travel time.
ConclusionIdentification and evaluation of emergency muster points shall be made based on distances from the hazard centers, prevailing wind conditions, nature of probable scenarios, presence of vulnerable groups, the potential impact of the accident, easy accessibility, visibility, and monitoring, as well as travel time.
Keywords: Emergency Evacuation, Emergency Muster Points, FAHP, FTOPSIS, Process Industries -
سابقه و هدف
دستورالعمل های اجرایی به عنوان راهنمایی برای انجام وظایف در صنایع مورد توجه است. این مطالعه با هدف شناسایی عوامل تاثیرگذاری در افزایش کاربردپذیری دستورالعمل های اجرایی انجام شد.
مواد و روش ها:
در این مطالعه مشاهده ای-تحلیلی از راهنماها، کتاب ها و مطالعات در زمینه دستورالعمل های اجرایی برای شناسایی عواملی استفاده شد که در بهبود کاربردپذیری و تمایل کاربران به استفاده از آن ها کاربرد دارند. این عوامل در چهار گروه اصلی دسته بندی شد. به منظور بررسی و حصول اطمینان از کارآمدی این عوامل، یک مطالعه دلفی انجام شد. تحلیل داده ها شامل سنجش روایی و پایایی بود که با نرم افزار SPSS نسخه 22 انجام شد.
یافته ها:
در این مطالعه که ابزاری به منظور کاربردپذیری دستورالعمل های اجرایی طراحی و توسعه داده شد، در چهار گروه اصلی، 22 عامل نهایی شد. پس از اجرای مطالعه دلفی، نسبت روایی محتوا (CVR) برای ابزار طراحی شده 0.83 و شاخص روایی محتوا (CVI) 0.955 محاسبه شد. همچنین ضریب آلفای کرونباخ 0.819 به دست آمد.
نتیجه گیری:
در این مطالعه 22 آیتم در چهار گروه اصلی به کمک منابع و سپس پرسشگری از خبرگان در افزایش کاربرپذیری شناسایی شد که در عمل نیز تاثیرگذاری آن ها ارزیابی و اثبات شد. بر اساس این مطالعه باید تمام دستورالعمل ها در صنایع در چارچوب مشخصی تدوین و در بازه زمانی مشخصی کاربردپذیری آن ها بررسی شود و در صورت نیاز بازنگری و اصلاح شود.
کلید واژگان: بهداشت ایمنی و محیط زیست (HSE), دستورالعمل اجرایی, دلفی, صنایع فرایندی, کاربردپذیردیBackground and ObjectiveStandard operating procedures (SOPs) are always considered a guide for performing tasks in industries. The present study aimed to identify the effective factors in increasing the usability of safety SOPs.
Materials and MethodsIn this observational-analytical study, guidelines, books, and studies in the SOPs were used to identify factors that improve their usability. These factors were assigned to four main groups. A Delphi study was conducted to investigate and ensure the effectiveness of these factors. Data analysis, including validity and reliability, was performed in SPSS software (version 22).
ResultsIn this study, which aimed to design and develop a tool for increasing the usability of SOP, 22 factors were identified and categorized into four main groups. After the Delphi study, the content validity ratio (CVR) for the designed instrument was 0.83, the content validity index (CVI) was calculated at 0.955, and Cronbach's alpha coefficient was obtained at 0.819.
ConclusionIn this study, 22 factors in four main groups were identified to be effective in increasing the usability of safety SOPs. Their effectiveness was evaluated and proven. According to this study, all procedures in the industry should be developed in a specific framework, their applicability should be examined in a specific period of time, and if necessary, they should be reviewed and amended.
Keywords: Delphi, HSE, Procedures, Process industries, Usability -
مقدمه
شرایط اضطراری بخشی از فضای کسب وکار است که در عمل، حذف تمامی آن ناممکن می باشد. برای مدیریت کارا و اثربخش شرایط اضطراری، یکی از ارکان اساسی و بحرانی، پیش بینی و شناسایی انواع شرایط اضطراری محتمل می باشد. در همین راستا، در این مطالعه چارچوبی برای پیش بینی و شناسایی شرایط اضطراری طراحی و در یک مطالعه موردی در دو صنعت فرایندی آزمون شد.
روش کاردر این مطالعه ابتدا روش های اجرایی شرکت ها و سازمان های فعال داخلی و خارجی در حوزه صنایع فرایندی جمع آوری شد. سپس روش های شناسایی آمادگی در برابر شرایط اضطراری و معیارهای ارزشیابی آن ها، با استفاده از بررسی متون استخراج شده و با رویکرد فازی دومرحله ای اولویت بندی شدند. برای محاسبه وزن متخصصین، از سیستم استنتاج فازی استفاده شد. برای اولویت بندی روش ها، ورودی های مربوط به سیستم فازی دوم محاسبه و با ورود متغیرهای مذکور به سیستم فازی، نمره نهایی روش ها محاسبه شد. پس از طراحی چارچوب، روش به دست آمده در دو صنعت فرایندی تست و تصدیق گردید.
یافته هایافته ها نشان داد که بالاترین و پایین ترین روایی و ضریب تاثیر متخصصین به ترتیب برابر با 0.964، 1.095، 0.880 و 1.000 بود. یافته های رتبه بندی نهایی روش ها نشان داد «لیست حوادث و شبه حوادث فاجعه بار عمر سازمان»، «MIMAH» و «ارزیابی و مدیریت ریسک» با نمره نهایی به ترتیب برابر با 0.754، 0.750 و 0.725 دارای بیشترین نمره از میان روش های شناسایی شده بودند.
نتیجه گیریاستفاده از این رویکرد با شناسایی دقیق تر شرایط اضطراری محتمل و حذف موارد غیر اولویت دار به افزایش اثربخشی و کارایی ایمنی در حوزه مدیریت شرایط اضطراری می افزاید. نتیجه این کار، جلوگیری از تحمیل خسارات ناشی از وقوع شرایط و همچنین جلوگیری از انجام سرمایه گذاری های غلط با حذف شرایط اضطراری با اولویت های پایین است.
کلید واژگان: شرایط اضطراری, پیش بینی, صنایع فرایندی, رویکرد فازیIntroductionOne of the essential and critical elements for efficient and effective management of emergencies is anticipation and identification of possible types of emergencies. As such, a framework for anticipating and identifying emergencies was designed and tested in two process industries in the form of a case study.
Material and MethodsAt first, methods for identifying emergency preparedness and their evaluation criteria were extracted and prioritized with a two-stage fuzzy approach. A fuzzy inference system was then used to calculate the weight of the experts’ opinions. To prioritize the methods, the inputs related to the second fuzzy system were estimated and the final score of the methods was calculated by entering the mentioned variables into the fuzzy system.
ResultsThe findings pertaining to the final ranking of the methods indicated that, “list of catastrophic accidents and near-misses of the organization’s lifespan”, “MIMAH” and “risk assessment and management” had the highest scores among the identified methods with the final scores of 0.754, 0.750 and 0.725, respectively.
ConclusionUsing this approach will help in more accurate identification of potential emergencies. Consequently, this will lead to the prevention of imposed damages caused by the situation as well as making the wrong investments by eliminating low-priority emergencies.
Keywords: Emergency, Anticipating, Process Industries, Fuzzy Approach -
مقدمه
واحد اکسیژن ساز بیمارستان یکی از بخش های مهم و حیاتی بیمارستان بوده که وظیفه تامین اکسیژن را بر عهده دارد. هرگونه نشت اکسیژن، علاوه بر قطع اکسیژن و عدم تامین اکسیژن موردنیاز بیماران، ممکن است باعث انفجار، آتش سوزی و خسارات جانی و مالی گردد. ارزیابی ریسک می تواند ما را در پیشگیری از چنین حوادثی یاری نماید. هدف از این مطالعه تجزیه وتحلیل سناریوی نشت اکسیژن در واحد اکسیژن ساز بیمارستان با استفاده از تلفیق روش های آنالیز درخت خطا و شبکه بیزین فازی است.
روش کارابتدا، تمامی رویدادهای پایه با پتانسیل ایجاد نشت اکسیژن شناسایی شدند. سپس، درخت خطا نشت اکسیژن طراحی و ترسیم گردید. این درخت خطا در شبکه های بیزین نگاشت گردید. با استفاده از منطق فازی احتمال رویدادهای پایه تعیین و با استفاده از تحلیل شبکه بیزین مهم ترین فاکتورهای اثرگذار بر سناریوی نشت اکسیژن تعیین شدند.
یافته هابر اساس نتایج این مطالعه، نادیده گرفتن علامت گذاری ها مهم ترین رویداد پایه اثرگذار بر روی نشت از خط لوله و عدم قراردهی ماسک بر روی دهان بیمار مهم ترین دلیل نشت اکسیژن در اتاق بیمار بوده است. در صورت وجود منابع حرارتی و شعله ای، نشت اکسیژن می تواند منجر به آتش سوزی یا انفجار گردد.
نتیجه گیرینشت اکسیژن می تواند خطرات قابل توجهی را در بیمارستان ها به وجود آورد؛ بنابراین، آموزش کارکنان درزمینه خطرات نشت اکسیژن ضروری به نظر می رسد. همچنین باید به این نشت ها و پیامدهای منفی آن در برنامه ریزی های اضطراری و مدیریت بحران بیمارستان توجه ویژه ای شود.
کلید واژگان: نشت اکسیژن, اکسیژن ساز, بیمارستان, شبکه بیزین فازیIntroductionOxygen-generating central plays a vital role in the continuous performance of hospitals. Any leakage or failure in this section can not only endanger the health and safety of patients but also cause fire and explosion. Probabilistic risk assessment is a useful tool for identifying the main root causes of leakage in oxygen-generating central. This study aimed at risk assessment of an oxygen-generating central in a hospital in Hamadan using fuzzy sets theory and Bayesian networks.
Material and MethodsFirst, all root causes supposed to contribute to oxygen leakage from any part of the oxygen-generating central were identified, and based on them a fault tree analysis (FTA) was constructed. Then, the FTA was mapped in a BN. The failure probability of root causes was calculated using fuzzy sets theory and experts’ opinions. Belief updating based on BN was utilized for subsequent analyses.
ResultsAccording to this study, ignorance of labels on the oxygen generation and distribution system is the most important root cause leading to oxygen leakage. Moreover, removing masks from patient’s faces is the main cause of oxygen leakage in patient rooms. Once leakage occurred, the presence of an ignition source can lead to fire or explosion.
Conclusionoxygen leakage can create considerable risks in hospitals. All staff should be provided with sufficient training regarding hazards of oxygen-generating and distributing systems and oxygen leakage. Particular attention should be paid to such leakages and their adverse consequence in emergency planning and hospital crisis management.
Keywords: Oxygen leakage, Oxygen central, Hospital, Fuzzy Bayesian network -
مجله ارگونومی، سال دهم شماره 2 (تابستان 1401)، صص 121 -131اهدافریسک پذیری، یکی از جنبه های شخصیتی است که در بروز حوادث موثر می باشد؛ بنابراین افراد با ریسک پذیری بالا نبایستی در مشاغل حساس که باعث بروز حوادث می شوند بکار گرفته شوند. هدف از این مطالعه، ساخت و بررسی اعتبار پرسش نامه ی ریسک پذیری اپراتورهای اتاق کنترل از طریق بررسی پتانسیل رویدادهای مغزی بود.
روش کار: ابتدا سوالات از مراجع علمی معتبر بر اساس مدل مفهومی انتخاب شدند. سپس با استفاده از روایی، صورت سوالات پرسش نامه ی اولیه انتخاب شد و توسط 178 نفر از اپراتورهای اتاق کنترل تکمیل گردید. با استفاده از آنالیز عاملی اکتشافی بهترین سوالات پرسش نامه استخراج شد. تست-تست مجدد پس از سه ماه جهت قابلیت تکرارپذیری توسط 42 نفر تکمیل گردید. جهت بررسی رویداد مغزی از الکتروانسفالوگرافی به همراه بالون آنالوگ ریسکی استفاده شد. ضریب ارتباط بین پتانسیل رویدادهای مغزی و نیز رفتار ریسکی در نرم افزار با امتیاز پرسش نامه ی تهیه شده سنجیده شده است.
یافته ها: آنالیز عاملی یک عامل و 13 سوال را به عنوان بهترین سوالات مشخص کرد. ضریب آلفای کرونباخ 0/91 به دست آمد. ضریب ارتباط Spearman بین پرسش نامه و ریسک پذیری رفتاری 0/38 (0/70 = η2، 0/01 = P) محاسبه شد. ضریب ارتباط بین پرسش نامه و رویداد مغزی P300 0/63 (0/99 = η2، 0/01 = P) محاسبه شد.
نتیجه گیری: پرسش نامه ی ریسک پذیری اپراتورهای اتاق کنترل (Operator Room Risk-taking Questionnaire) ORTQ شامل 13 سوال است که می تواند به عنوان ابزاری مناسب برای بررسی ریسک پذیری اپراتورهای اتاق کنترل و همچنین برای اهداف تحقیقاتی استفاده شود. این پرسش نامه دارای سه بعد شخصیتی ریسک پذیری، تکانشگری و جسارت است.کلید واژگان: الکتروانسفالوگرافی, پرسش نامه, تکانش گری, حوادث, ریسک پذیریJournal of Ergonomics, Volume:10 Issue: 2, 2022, PP 121 -131ObjectivesRisk-taking is a personality trait which plays a part in the occurrence of work-related accidents. For this reason, people who are highly risk-taking whose decision might cause accident should not be employed in critical situations. The purpose of this survey was to design and verify the validity of the risk tolerance questionnaire, suitable for control room operators, through examining the event related potential (ERP).MethodsAt first, the questions were selected from reliable scientific resources based on the conceptual model. The questions of the initial questionnaire were selected based on face validity, and then the questionnaire was filled out by 178 control room operators. At the next step, the best questions of the questionnaire were extracted using exploratory factor analysis (EFA). In terms of reliability, 42 individuals of the study group refilled in the questionnaire again after three months as a test-retest. The ERPs were assessed using electroencephalography along with Balloon Analogue Risk Task (BART). The correlation coefficient calculated between the ERPs, and risky behaviors, and questionnaire scores.ResultsOne factor and 13 questions were identified as the best questions regarding EFA. Cronbach's alpha was 0.91. The Spearman correlation coefficient was calculated between the questionnaire score and risk-taking behavior as well as between the questionnaire score and P300, which was 0.38 (P = 0.01, η2 = 0.70) and 0.63 (P = 0.01, η2 = 0.99), respectively.ConclusionThe Operator control Room Risk-Taking (ORTQ) questionnaire consists of 13 questions which can be used as an appropriate tool to assess the risk-taking trait in control room operators and also for research purposes. This questionnaire has got three personality dimensions including risk-taking nature, impulsivity and venturesomeness.Keywords: Accidents, Electroencephalography, Impulsivity, Questionnaire, Risk taking -
مقدمه
شرایط اضطراری شرایطی ناخواسته و غیرقابل پیش بینی است. در این شرایط عملکرد افراد تحت تاثیر عوامل مختلفی قرار می گیرد که موجب ایجاد استرس می شود. این استرس منجر به تغییرات فیزیولوژیکی شده و می تواند اشتباه در قضاوت یا اشتباهات عملیاتی را افزایش دهد. همچنین واکنش افراد در هنگام وقوع حوادث و شرایط اضطراری، نقش مهمی در کاهش یا افزایش میزان ریسک دارد. عملکرد افراد در چنین شرایطی می تواند بر میزان وقوع خطای انسانی نیز تاثیر داشته باشد. وقوع خطای انسانی در این شرایط می تواند منجر به پیامدهای فاجعه بار و آسیب و خسارات شدید شود؛ بنابراین ارزیابی احتمال خطای انسانی در این شرایط اهمیت زیادی دارد. این مطالعه با هدف ارزیابی خطای انسانی در شرایط اضطراری انجام شد.
روش کارمطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی-تحلیلی است که در یک صنعت پتروشیمی در استان مرکزی در سال 1398 انجام شد. ابتدا از روش آنالیز سلسله مراتبی فازی (FAHP) برای انتخاب و اولویت بندی شرایط اضطراری موجود در صنعت استفاده شد. جهت ارزیابی خطاهای انسانی در این شرایط پس از تعدیل کردن (Adjust) شرایط اثرگذار بر عملکرد افراد (CPC)، وزن آن ها با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) تعیین شد و درنهایت با استفاده از روش CREAM فازی، احتمال خطای انسانی در شرایط اضطراری موردمطالعه محاسبه شد.
یافته هانتایج به دست آمده از روش آنالیز سلسله مراتبی فازی نشان داد که نشت هیدروژن از محل اتصالات سیلندر در قسمت سیلندر پر کنی واحد الفین مهم ترین شرایط اضطراری در صنعت موردمطالعه بود. بیشترین وزن نسبی شرایط اثرگذار بر عملکرد افراد در شرایط اضطراری موردمطالعه، مربوط به «شرایط کار» بود (0.256). نتایج ارزیابی خطای انسانی به روش CREAM نشان داد که سطح کنترل تاکتیکی، سطح کنترلی غالب در وظایف موردبررسی بود. وظیفه کنترل عملیات با احتمال 0.0075 بیشترین احتمال خطای انسانی در شرایط اضطراری موردمطالعه را کسب کرد. کمترین احتمال خطای انسانی نیز مربوط به وظایف تیم درمان بود (0.0056).
نتیجه گیریبا استفاده از این روش می توان یک برنامه عملی و کاربردی جهت جلوگیری از وقوع خطای انسانی در شرایط اضطراری و مختص هر صنعت تعریف کرد. در این روش اطلاعات کیفی و کمی می توانند مورد ارزیابی قرار گرفته و همچنین نظر متخصصین و خبرگان در مورد شرایط و وظایف موردبررسی که در هر صنعت، مختص همان صنعت است، نیز در نظر گرفته می شود. با این روش همچنین به خوبی می توان عناصر پراهمیت و داری وزن بالا در بروز خطاهای انسانی را مشخص و اقدامات اساسی جهت کنترل آن ها را برنامه ریزی نموده و در اولویت قرار داد.
کلید واژگان: شرایط اضطراری, CREAM, خطای انسانی, منطق فازیIntroductionEmergencies are unforeseen and unpredictable situations. In these situations, people’s performance is affected by various factors that cause stress. People’s performance in such situations can also affect human error probability. The purpose of this study was to evaluate human error in emergency situations based on the fuzzy CREAM and Fuzzy Analytical Hierarchy Process (FAHP).
Material and MethodsThis descriptive-analytical study was performed in a petrochemical industry in Markazi province in 2019. The FAHP was used to prioritize emergency situations. To evaluate human error in these conditions, the weights of Common Performance Conditions (CPC) was determined using Analytical Hierarchy Process (AHP) method. Human error probability was calculated using a fuzzy CREAM method in the most important emergency situations.
ResultsThe results of the FAHP showed that “Hydrogen leak from the cylinder joints in the olefin unit” was the most important emergency. The highest relative weight was related to crew collaboration quality (0.06) in the emergency situation.
ConclusionThis method can also be used to identify the important factors in human error occurrence and high weighted CPCs and plan to control them.
Keywords: Emergency, Fuzzy logic, CREAM, Human error -
مقدمه
در صنایع فرآیندی برخی از حوادث اولیه ممکن است منجر به حوادث ثانویه در یک واحد صنعتی یا همان اثر دومینو شوند. ازآنجایی که مخازن ذخیره سازی پالایشگاهی همواره در معرض ریسک حریق و انفجار می باشند، بنابراین ارزیابی کمی ریسک با در نظر گرفتن اثرات دومینو بر روی صنعت اصلی، همسایگان و جامعه در تعیین شدت و پیامد حادثه حایز اهمیت است و می تواند در مدیریت ریسک نقش مهمی ایفا نماید؛ بنابراین هدف از انجام این مطالعه ارزیابی کمی ریسک مخازن ذخیره سازی میعانات گازی با در نظر گرفتن اثرات دومینو است.
روش کارتکنیک مورداستفاده در این پژوهش روش ارزیابی کمی ریسک (QRA) می باشد که پس از تعیین اهداف، مطالعه فرآیند، شناسایی مخاطرات و تعیین سناریوها، تجزیه وتحلیل پیامدهای آن با نرم افزار PHAST(7.22) صورت پذیرفته است. سپس برای تعیین میزان اثرات دومینو، بردارهای تشدید با حدود آستانه مطابقت داده شده و پس از غربالگری، احتمال کلی آسیب پذیری مخازن، جهت ترسیم ترازهای ریسک فردی محاسبه می گردد.
یافته هادر سناریو نشتی شعاع تراز ریسک 4-10 بعد از در نظر گرفتن اثرات دومینو تا حدود 250 متر و شعاع تراز ریسک 5-10 تا حدود 400 متر افزایش داشته است. همچنین در سناریو ترکیدگی/پارگی فاجعه بار نیز طبق شعاع تراز ریسک 5-10، بعد از در نظر گرفتن اثرات دومینو تا حدود 100 متر در اطراف مخزن 3 افزایش داشته است.
نتیجه گیریهمان طور که از نتایج استنباط می گردد، استفاده از این روش می تواند تصویر واضحی از پیامدهای حوادث زنجیره ای و احتمال آسیب کارکنان، تجهیزات و همسایگان مجاور به ما بدهد که در مدیریت ریسک، مدیریت شرایط اضطراری و بحران ها بسیار حایز اهمیت باشد.
کلید واژگان: میعانات گازی, ارزیابی کمی ریسک, اثرات دومینو, حوادثIntroductionIn process industries, some of the primary events may result in secondary events in an industrial unit called the domino effect. Since refinery storage tanks are always at risk of fire and explosion, quantitative risk assessment is important in determining the severity and outcome of an accident, taking into account the effects of dominoes on the main industry, neighbors, and society and can play an important role in risk management. Therefore, the purpose of this study was to quantitatively evaluate the risk of condensate storage tanks taking into account the domino effect.
Material and MethodsThe technique used in this study was Quantitative Risk Assessment (QRA), the analysis of the consequences of which was performed using PHAST (7.22) after setting goals, studying the process, identifying hazards and scenarios. Then, to determine the extent of the domino effects of the escalation vectors were matched against the threshold, and after screening, the overall vulnerability of the repositories for mapping individual risk levels was calculated.
ResultsIn the leakage scenario, after considering the domino effects, the risk contour 10-4 to about 250 meters and the risk contour 10-5 to about 400 meters increased. Also in the catastrophic rupture scenario, the radius of risk contour of the 10-5 increased to100 m after considering the domino effects up to around damage tank.
ConclusionAs can be deduced from the results, using this method can give a clear picture of the consequences of chain events and the probability of damage to nearby employees, equipment and neighbors, which is very important in risk, emergency and crisis management.
Keywords: Condensate Gas, Quantitative risk assessment, Domino effects, Accidents -
مقدمه
اولین مطالبه مردم در زمان حوادث،ارایه خدمات هماهنگ، یکپارچه، مداوم و قابل دسترس است. یکی از مهمترین مراحل مدیریت خطر بلایا در حوزه سلامت، توانمندی سیستم در ارزیابی خطر می باشد. این مطالعه با هدف ارزیابی وضعیت ایمنی و آمادگی عملکردی، سازه ای و غیر سازه ای مراکز بهداشتی شهر همدان در برابر بلایا انجام گرفت.
مواد و روش هامطالعه توصیفی مقطعی بوده که در سال 1400 در 49 مرکز بهداشتی شهر همدان اجرا شد. جهت گرد آوری داده ها از روش مصاحبه، مشاهده و چک لیست استاندارد بر اساس دستورالعمل ارزیابی خطر بلایا در نظام شبکه بهداشتی درمانی استفاده شد که وضعیت ایمنی مراکز بهداشتی را درسه حیطه آمادگی عملکردی ، ایمنی سازه ای و غیر سازه ای بررسی می کرد. میانگین آمادگی عملکردی، سازه ای و غیر سازه ای، امتیاز ایمنی محسوب گردیده و مراکز بهداشتی در یکی از سطوح ایمنی "کم" (50-0)، ایمنی "متوسط" (70-50) و ایمنی "مطلوب" (100-70) طبقه بندی شدند.
یافته هابر اساس نتایج در مراکز بهداشتی درمانی شهر همدان سطح آمادگی عملکردی23/56 درصد، سطح ایمنی غیر سازه ای، سازه ای و ایمنی کل به ترتیب96/63، 39/89 و 13/75 درصد می باشد.
بحث و نتیجه گیریسطح ایمنی غیرسازه ای و سازه ای در سطح قابل قبولی می باشد که قابلیت ارتقاء را دارد اما سطح آمادگی عملکردی در مراکز بهداشتی مورد مطالعه در شهر همدان در سطح متوسط ارزیابی گردید. علت آن می تواند مواردی چون نبود تشکیلات منسجم مدیریت خطر بلایا، بودجه و دانش کافی باشد.
کلید واژگان: بلایا, آمادگی, ایمنیBackgroundThe most important demand of people in disasters is health and the provision of coordinated, integrated, continuous, and accessible health services. Effective disaster management depends on anticipating and identifying disaster problems and considering the necessary facilities. The aim of this study was to evaluate the safety status and functional, structural, and non-structural preparedness of health centers in disasters.
Materials and MethodThis descriptive cross-sectional study was conducted in 49 health centers of Hamadan in 2021. To collect data, standard interviews, observation, and checklist methods were used based on disaster risk assessment guidelines in the health care network system. These checklists examine the safety status of health centers in three areas of functional preparedness, structural safety, and non-structural safety. The average functional preparedness, structural and non-structural, is considered a safety score, and health centers are in one of the levels of "low" safety (0-50), "moderate" safety (50-70), and "optimal" safety (70-100).
ResultsAccording to the results in the health centers of Hamadan city, the level of functional preparedness is 56.23%, the level of non-structural safety, structural safety, and total safety are 63.96, 89.39, and 75.13%, respectively.
ConclusionAccording to the findings of this study, the level of non-structural and structural safety of health centers in Hamadan was at an acceptable level that can be improved, however, the level of functional preparedness was assessed at a moderate level. This could be due to a lack of coherent organization, disaster risk management, adequate budget, and knowledge.
Keywords: Disasters, Safety, Preparedness -
زمینه و هدف
شرایط اضطراری و بحران آسیب ها و هزینه های زیادی را بر صنایع و جوامع تحمیل می کنند. مدیریت شرایط اضطراری نقش مهمی در پیشگیری از خسارات و آسیب ها دارد. این مطالعه با هدف استفاده از تحلیل شبکه های اجتماعی جهت ارزیابی عملکرد سیستم مدیریت شرایط اضطراری در یک صنعت پتروشیمی انجام شد.
روش بررسیشرایط اضطراری مورد مطالعه نشت هیدروژن در واحد الفین در یک مجتمع پتروشیمی بود. جهت بررسی عملکرد تیم واکنش در شرایط اضطراری، از تحلیل شبکه های اجتماعی استفاده شد. جهت جمع آوری اطلاعات از مصاحبه و سناریوهای شرایط اضطراری استفاده شد. معیارهای تحلیل شبکه های اجتماعی در این مطالعه عبارت بودند از درجه مرکزیت[1]، مرکزیت بینیت[2] و مرکزیت نزدیکی[3] و چگالی. جهت تحلیل شبکه های اجتماعی از نرم افزار Gephi (0.9.1) استفاده شد.
یافته هاشاخص چگالی شبکه برابر 0.108 بود به این معنی که تنها 8/10% از کل ارتباطات ممکن بین اعضای تیم مدیریت شرایط اضطراری برقرار شده است که نشان دهنده گسستگی زیاد میان اعضا و انسجام پایین شبکه است. این امر می تواند منجر به عدم هماهنگی و گاهی هرج و مرج در شرایط اضطراری شده و عملکرد تیم ها را کاهش دهد.
نتیجه گیریبکارگیری روش تحلیل شبکه های اجتماعی به مدیران و تصمیم گیرندگان کمک می کند نقاط ضعف و قوت تیم واکنش در شرایط اضطراری را شناسایی کرده و علاوه بر تمرکز بر روی افراد، بر روابط بین تیم ها و تعاملات و همچنین هماهنگی آنها نیز توجه شود.
کلید واژگان: مدیریت بحران, تحلیل شبکه های اجتماعی, شرایط اضطراریSince emergencies are often unpredictable, organizations need to be prepared to overcome the threats. In addition to emergency teams, coordination and preparedness also is very important in responding to emergencies. This study aimed to use social network analysis to improve the performance of an emergency management system in the petrochemical industry. The studied emergency was hydrogen leak from the cylinder joints in the olefin unit. Social Network Analysis (SNA) was used to evaluate the emergency team’s response. To collect the required information, emergency scenarios, questionnaires, and interviews with experts and specialists were used. Gephi software version 0.9.1 was used to analyze the social network data of this study. The findings of this study indicate a high disruption between members and low network density, the network density index was 0.108 which represents a significant gap between the members and the low coherence of the network. Meaning that only 10.8% of all possible connections between members of emergency management members were established. Low density leads to inconsistency and leads to lack of cooperation and poor performance in emergency management. The average degree showed that the manager of operations was the most influence on the network. The social network analysis approach helps managers and decision makers identify the strengths and weaknesses of an emergency response team, and focus on the interactions and relationships between teams and, as well as their coordination. Also, to achieve optimal coordination in emergency response, it is necessary to consider specific plans and instructions, and identification the tasks.
Keywords: Crisis Management, Social Network Analysis, Emergencies -
زمینه و هدف
آتش نشانی حرفه ای دشوار و خطرناک است. این شغل نیازمند تصمیم گیری و سرعت عمل در شرایط اضطراری می باشد. چنین شرایطی، احتمال بروز خطاهای انسانی را افزایش می دهد. عملیات راه اندازی خودروهای آتش نشانی به عنوان اولین مرحله اجرایی پاسخ اضطراری، فعالیتی با حساسیت بالایی به شمار می آید. هدف از این مطالعه، شناسایی و ارزیابی ریسک خطاهای انسانی اپراتورهای خودروهای آتش نشانی حین فرآیند عملیاتی سازی این خودروها می باشد.
روش کاراین مطالعه به صورت توصیفی و مقطعی در سال 1398 انجام گرفت. وظایف مربوط به عملیاتی کردن خودروهای آتش نشانی صنعتی با روش تجزیه وتحلیل سلسله مراتبی تحلیل شد. سپس، خطاهای انسانی عملیات راه اندازی خودروهای آتش نشانی با استفاده از رویکرد سیستماتیک پیش بینی و کاهش خطای انسانی (SHERPA) شناسایی و تجزیه وتحلیل شدند. درنهایت راهکارهای کنترلی مناسب برای کاهش ریسک خطاها ارایه گردید.
یافته ها: درمجموع 480 خطا برای 130 وظیفه تحت مطالعه، مورد شناسایی قرار گرفت که 58/49 درصد خطاها از نوع عملکردی، 17/39 درصد از نوع بازبینی، 42/10 درصد از نوع ارتباطی، 83/0 درصد از نوع انتخابی بود و خطایی از نوع بازیابی مشاهده نشد. با توجه به نتایج ارزیابی ریسک انجام شده، در 33/8 درصد سطح ریسک غیرقابل قبول، 17/24 درصد نامطلوب، 33/48 درصد قابل قبول ولی نیاز به تجدیدنظر و 17/19 درصد قابل قبول بدون نیاز به تجدیدنظر قرار داشتند.
نتیجه گیری: فرآیند عملیاتی سازی خودروهای آتش نشانی می تواند با خطاهای انسانی همراه باشد و از عملیات موفق آتش نشانی جلوگیری نمایند، به همین دلیل می بایست با استفاده از روش های مناسب، این خطاها شناسایی و کنترل شوند.کلید واژگان: خطای انسانی, HTA آنالیز سلسله مراتبی وظایف (HTA), رویکرد سیستماتیک پیش بینی و کاهش خطای انسانی (SHERPA), SHERPA, خودروهای آتش نشانی, شرایط اضطراریBackground and AimFirefighting is a difficult and dangerous job. This job requires decision-making and speed of action in critical situations. Such conditions increase the probability of human error in the firefighting activities. Setting up fire apparatus as the first step of emergency response is associated with high criticality. The purpose of this study is identification and assessment the risk of human error while setting up and operating fire apparatus.
MethodsThis descriptive cross-sectional study was performed in 2019. Tasks related to the operation of industrial firefighting apparatus were studied and analyzed by Hierarchical Task Analysis. Then, human errors in the operation of fire apparatus were identified and analyzed using the systematic human error reduction and prediction approach (SHERPA). Finally, appropriate prevention solutions were proposed to reduce the risk of errors.
ResultsA total of 480 errors were detected for 130 tasks as 49.58% of them were action errors, 39.17% check type, 10.42% communication and 0.83% were selective errors and no retried error was observed. According to the results of risk assessment, 8.33% of the errors were unacceptable, 24.17% were undesirable, and 48.33% were acceptable risks but need to be revised and 19.17% acceptable without the need for revision.
ConclusionThe process of operating fire apparatus can be associated with human errors and prevent successful firefighting operations. Therefore, these errors should be identified and controlled using appropriate methods.
Keywords: Human Error, HTA, SHERPA, Fire Apparatus, Emergency Situation -
مقدمه
اکسیژن سانترال یکی از بخش های حیاتی بیمارستان است که وظیفه تامین اکسیژن را بر عهده دارد. وقوع هر گونه نقص در آن می تواند منجر به خسارات زیادی گردد. بنابراین تجزیه و تحلیل ریسک موثر برای جلوگیری و کاهش چنین حوادث احتمالی از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف از این مطالعه تجزیه و تحلیل سناریوی های حوادث در واحد اکسیژن سانترال بیمارستان به روش FTA و LOPA است.
روش بررسیابتدا خطاهای احتمالی در نشت اکسیژن شناسایی و سپس FTA ترسیم گردید. سناریوهای خطرناک در اکسیژن سانترال شناسایی و با استفاده از روش نیمه کمی لوپا ریسک ها تجزیه و تحلیل شدند. در نهایت اقدامات کنترلی برای کاهش میزان نشت اکسیژن پیشنهاد گردید.
یافته هانتایج نشان داده مهمترین سناریوهای حوادث شامل نشت اکسیژن، انفجار و حریق است. لایه های حفاظتی مستقل در مخازن ذخیره و تولید اکسیژن مناسب بوده و کاربرد IPL ها می تواند به طور معنی داری ریسک را کاهش دهند. مهترین علت نشت در اتاق بیمار ناشی از برداشتن ماسک از منطقه تنفسی یا فیت نبودن ماسک با صورت بیمار بوده است.
نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان داده لایه های حفاظتی دراکسیژن سانترال جهت پیشگیری از نشت اکسیژن کفایت لازم را دارا می باشند. استفاده از سنسور تعیین غلظت اکسیژن در اتاق بیمار و آلارم مخصوص افزایش غلظت اکسیژن جهت کاهش ریسک مخاطرات ناشی از نشت اکسیژن در محیط نیز ضروری می باشد، همچنین باید نسبت به آموزش دوره ای کلیه کارکنان و انجام مانور در برنامه های مدیریت بحران بیمارستان تدابیر لازم اندیشیده شود.
کلید واژگان: ارزیابی ریسک, اکسیژن سانترال, LOPA, FTAIntroductionOxygen central is one of the vital parts of the hospital that is responsible for supplying oxygen. The occurrence of any defect can result in fatality and finansial damage. Therefore, effective risk analysis is very importance in preventing and mitigating such potential accidents.The purpose of this study was to analyze the scenarios of accidents in the oxygen central unit of the hospital using FTA and LOPA methods.
MethodsIn the first step, probable errors in oxygen leakage were identified and then FTA was plotted and semi-quantitative LOPA method was used for risk analysis. Finally, control measures to reduce oxygen leakage were predicted.
Results
The results of the study show that the most important accident scenarios include oxygen Release, explosion and fire. The independent protective layers in the oxygen storage and production tanks are suitable. Use of IPLs can significantly reduce risk. The most important cause of leakage in the patientchr('39')s room was due to the mask being removed from the respiratory area or the lack of fit with the patientchr('39')s face.
ConclusionThe results of this study showed that the independent protective layers in central oxygen are sufficient to prevent oxygen leakage. But it is also necessary to use an oxygen sensor in the patientchr('39')s room and alarms to increase the oxygen concentration to reduce the risk of oxygen leakage in the environment. It should also be periodic training to all employees and maneuver in the crisis management measures should be considered Hospital
Keywords: risk assessment, oxygen central, FTA, LOPA -
زمینه و هدف
صنعت پتروشیمی از نظر ایمنی جزءصنایع بحرانی محسوب می شود. غلب حوادث رخ داده در این صنعت با فاکتورهای انسانی ارتباط دارند. به همین دلیل مداخله جهت بهبود سطح ایمنی در این صنعت اهمیت زیادی دارد. مطالعات مختلف نشان داده اند که پیاده سازی اصول تولید ناب می تواند به بهبود وضعیت ایمنی و ارگونومی محیط منجر شود. در این مطالعه از اصول تولید ناب جهت کاهش خطای انسانی و بهبود پاسخ دهی در شرایط اضطراری استفاده شد.
روش کارجهت ارزیابی خطاهای انسانی از روش CREAM پایه استفاده شد. جهت انتخاب ابزارهای تولید ناب متناسب با ماهیت وظایف واکنش در شرایط اضطراری، از نظرات پنل 20 نفره از متخصصین و کارشناسان شامل مدیران صنعت مورد مطالعه، مسیولین HSE و اساتید دانشگاه استفاده شد. جهت بررسی میزان تاثیر اجرای اصول تولید ناب در کاهش خطاهای انسانی در شرایط اضطراری، 6 ماه پس از اجرای مداخلات تولید ناب، خطاهای انسانی مجدد مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته هانتایج حاصل از ارزیابی خطاهای انسانی قبل و بعد از اجرای مداخلات تولید ناب، نشان داد که سطح کنترل سه زیر وظیفه از سطح تاکتیکی به سطرح استراتژیک ارتقاء یافت. بیشترین احتمای خطای انسانی در زیروظیفه آمارگیری جهت تخلیه کامل افراد از محل حادثه بود.
نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان داد طراحی و پیاده سازی آن دسته از مداخلات بهبود که قادر باشند همزمان در کنار ارتقاء سطح ایمنی به بهبود بهره وری سازمانی نیز کمک کند بیشتر مورد پذیرش مدیریت صنایع بوده و شانس موفقیت بیشتری دارد.
کلید واژگان: تولید ناب, خطای انسانی, صنعت پتروشیمیBackground and AimPetrochemical industry is one of the most accident-prone industries, and most accidents in this industry are related to human factors. The principles of Lean production are one of the approaches used to improve the production situation. Various studies have shown that implementing Lean production improves the safety and ergonomics. In this study, the principles of Lean production were used to reduce human error and improve response in emergencies.
MethodsThe basic CREAM method was used to evaluate human errors. In order to select Lean production tools appropriate to the emergency response tasks, the opinions of the 20-member panel of specialists and experts, including industry managers, HSE officials, and university professors, were used. For examining the impact of Lean production principles on reducing human error in emergencies, 6 months after the implementation of Lean production interventions, human error was re-examined. Evaluation of human errors after Lean production interventions was also performed by basic CREAM method.
ResultsThe results of the evaluation of human errors before and after the implementation of Lean production interventions showed that the level of control mode of the three sub-tasks improved from the tactical control mode to the strategic control mode. The most probable human error was in evacuate sub-task.
ConclusionThe results of this study showed that the implementation of those interventions that in addition to improving the level of safety, can improve organizational productivity, is more accepted by industry management.
Keywords: Lean production, Human error, Petrochemical industry, Emergencies -
زمینه و هدف
مدیریت صحیح شرایط اضطراری یکی از چالش های مهم در صنایع فرایندی محسوب می شود. نقش آموزش در کیفیت آمادگی و موفقیت پاسخ به شرایط اضطراری نقشی اساسی است. اگر برنامه های آموزش واکنش اضطراری به خوبی ارایه شده باشند، پرسنل پاسخ دهنده قادر خواهند بود با یکدیگر به طور موثر همکاری کرده و از سلامت تیم پاسخ اطمینان بیشتری حاصل شود. نقش و مسئولیت های سطوح مختلف کارکنان در شرایط اضطراری از یکدیگر متفاوت بوده و بعضا دارای ماهیت متمایز می باشند. بنابراین، افراد در سطوح مختلف یک سازمان نیاز به آموزش های متفاوتی در زمینه مدیریت شرایط اضطراری دارند. لذا هدف مطالعه حاضر تعیین نیازهای آموزشی تیم پاسخ به شرایط اضطراری بااستفاده از آنالیز بحرانیت وظایف و مقایسه الزامات تعیین شده با استاندارد HAZWOPER تعریف شده است.
روش بررسیمطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی-تحلیلی و از نوع مقطعی است که در سال 1397 در پتروشیمی بوعلی سینا انجام شد. ابتدا تیمی متشکل از هشت نفر از کارشناسان خبره ایمنی و مدیریت بحران این شرکت تشکیل شد و با بررسی لیست سناریوهای اضطراری از قبل شناسایی شده، چهار سناریوی نهایی انتخاب گردید. معیار انتخاب این سناریوها، احتمال بروز، پیامدهای احتمالی و سطح آمادگی شرکت جهت مقابله با این سناریوها در نظر گرفته شد. سپس آنالیز سلسله مراتبی وظایف برای پاسخ به هر سناریو انجام گرفت و بااستفاده از روش Swezey آنالیز بحرانیت برای همه وظایف انجام شد. بر اساس این روش، وظایف در سه سطح بحرانیت کم، متوسط و زیاد تقسیم بندی شدند. آنالیز بحرانیت با نظرسنجی از 77 نفر از پرسنل تیم پاسخ اضطراری شرکت و میانگین گیری از نظرات آنها انجام شد. سپس وظایف بحرانی لیست شدند و از یک تیم متخصص خواسته شد آموزش های لازم برای هر وظیفه بحرانی را تعیین کنند. با جمع آوری و جمع بندی نظرات، لیستی از نیازهای آموزشی پاسخ دهنده های دارای وظایف بحرانی تدوین شد. جهت جمع آوری و ثبت نظرات متخصصان از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. درنهایت نیازهای آموزشی پیشنهادی با استاندارد HAZWOPER مقایسه گردید.
یافته هاچهل و چهار وظیفه به عنوان وظایف بحرانی شناسایی شدند. حدود 24 درصد از نیازهای آموزشی پیشنهادی گروه کارشناسی مربوط به فاز طرح ریزی و حدود 76 درصد مربوط به فاز عملیاتی بوده و برای فاز بازیابی، نیاز آموزشی در نظر گرفته نشده بود. این مقادیر برای HAZWOPER به ترتیب 25، 25/56 و 75/18 درصد بود. نتایج نشان داد که تقریبا حدود 72 درصد الزامات HAZWOPER در عناوین دوره های پیشنهادی پوشش داده شده بود. همچنین 52 درصد از آموزش های پیشنهادی، مکمل الزامات HAZWOPER بود. همچنین حدود 28 درصد الزامات HAZWOPER در نیازهای آموزشی پیشنهادی این مطالعه توصیه نشده بود. بیشترین نیازمندی های آموزشی در مطالعه حاضر به گروه اضطراری تکنسین مواد خطرناک و در استاندارد HAZWOPER به گروه متخصص مواد خطرناک تعلق داشت. همچنین کمترین نیازمندی های آموزشی در هر دو گروه الزامات آموزشی به پاسخ دهنده سطح اولیه در سطح آگاهی مربوط شد.
نتیجه گیرینتایج مطالعه حاضر نشان می دهد که تعیین نیازهای آموزشی تیم های پاسخ به شرایط اضطراری بر اساس سطح بحرانیت وظایف آنها و باتوجه به سطوح پاسخ دهنده ها و زمینه های تخصصی آنها، جهت اثر بخشی عملکرد و افزایش توانمندی های تیم های پاسخ به شرایط اضطراری، می تواند بسیار مفید باشد.
کلید واژگان: نیازهای آموزشی, شرایط اضطراری, بحرانیت وظایف, HAZWOPERBackground and aimsManaging the emergency situation is a big challenge for the process industries. Training has a substantial role the quality and success of the emergency response. Disasters regularly have devastating effects on the worldchr('39')s populations. The potential of high human casualties, heavy financial burden, environmental damage, and negative impacts on corporate reputation, highlights the importance of proper emergency management. Investigation of major industrial accidents demonstrates that organization’s unpreparedness for emergency conditions can noticeably increase consequences of an accident. Emergency management means establishing, training, and practicing plans and programs that reduce the vulnerability of the organizations to critical conditions, and help organizations to overcome these conditions more effectively with minimal costs and losses. Effective emergency management requires proper planning to increase the software and hardware readiness of the organization for critical situations. Planning processes, theoretical and practical training (maneuvers) are of key importance in software preparation. Each of the three processes of planning, training, and practicing (maneuvering) has a decisive role in the success or failure of an emergency response. In the planning phase, the most likely event scenarios should be identified, their consequences evaluated and accordingly, guidelines and procedures should be developed to deal with emergencies. In the later phases, these programs are trained and strive to enhance the preparedness of individuals and operation units for dealing with emergencies by holding maneuvers. It should be noted that practicing maneuvers are also a form of training that attempt to convey and understand concepts more effectively by simulating real emergencies. The review of past events indicates that the lack of proper educational system or ineffective training is one of the major reasons for people’s inability to respond appropriately to emergencies. For example, analysis of the explosion incident at the Texaco refinery in 1994 showed that inadequate training of staff to prepare for emergencies was one of the main causes of the accident. Lack of proper and adequate knowledge of the accident and consequently failure of the response team to act in the accident can aggravate the accident and result in life and financial losses. The quality of an organization’s response to emergencies highly depends on the quality and quantity of pre-programmed and implemented training. If emergency response training programs are presented properly, responding personnel will be able to collaborate effectively and will be ensured of response team’s health. Research shows that courses tailored to individual’s responsibilities have a major impact on promoting their preparedness for confronting emergencies. Also understanding and ability to implement a skill is highly dependent on pre-provided training. The roles and responsibilities of different levels of staffs, in emergencies, vary from each other and partly have a distinct nature. Therefore, people at different levels of an organization need different training at emergency management. The issue of crisis management training and how to deal with relevant emergencies is of particular importance in the processed industries and especially in the petrochemical industry that dealt with toxic substances. One of the standards that systematically addresses the essential training required by emergency response teams is the HAZWOPER standard. Given the above, it should be further emphasized the key importance of systematic training in the emergency readiness phase. Despite the importance of this issue, few research studies have been conducted to determine the educational needs of emergency response groups. In this study, it is attempted to identify the operational criticality of each scenario by identifying and analyzing emergency scenarios and extracted its training needs and compared it to the HAZWOPER standard. This study aims at determining the training needs of the emergency response team using task criticality analysis and comparing the determined requirements to the HAZWOPER standard.
Methodsthe present study was conducted in Bouali Sina Petrochemical co. in 2018 as a cross sectional research. This study aimed to determine the training needs of the emergency response team using Swezey Task Criticality Analysis. First, a team of eight experts from the company’s safety and crisis management was formed and four final scenarios were selected by examining the list of pre-identified emergency scenarios. The criteria for selecting these scenarios were considered as probability of emergence, probable consequences, and the level of readiness of the organization to deal with these scenarios. Selected scenarios also attempted to cover a wide range of different kinds of possible events. Then, for each of the final scenarios selected, the tasks of the response team members were identified using the Hierarchical Task Analysis (HTA) technique. HTA is introduced by Kirwan as the most powerful task analysis technique that is one of the applications of this technique to determine the training needs needed to perform a task. After performing the HTA, criticality analysis was performed for the scenario response tasks. According to the Swezey Criticality Analysis method, tasks are divided into three levels of low, medium and high criticality. Tasks with low criticality level are tasks in which the occurrence of errors or improper performance has a negligible negative effect on successful mission accomplishment. Tasks with medium criticality level are tasks in which the occurrence of errors or improper performance has moderate consequences and may jeopardize the successful execution of the mission. Tasks with High criticality level are tasks that any errors or improper performance to perform will certainly lead to the failure of the entire mission. After training the Criticality Analysis method, the information of the hierarchical analysis of the Emergency Response Tasks graphically was provided to 77 personnel of the Emergency Response Team. The study group was selected based on the census method and from all the emergency response personnel team in three shifts. The group was asked to determine the criticality of the analyzed tasks at three levels of low, medium, and high through using Swezey criticality analysis method. After collecting the opinions of the study group and averaging the given scores, the criticality status of each task was analyzed. Then, according to the results, the sub-tasks were identified with high criticality level. After this stage, the most critical tasks were classified. In other words, the number of critical tasks for each emergency post was determined. Next, the list of high-critical tasks along with the job titles for those tasks were made available to previous experts and specialist and they were asked to list the essential training needs to perform each critical task safely and effectively. By gathering and summarizing the comments, a list of training needs of the critical task respondents was compiled. Semi-structured interviews were used to collect and record expert’s opinions. The identified training needs were compared with the HAZWOPER training requirements to determine the degree of overlap. To this end, the responders with critical duties were classified into five levels according to the HAZWOPER standard. The HAZWOPER standard defines essential training for the five levels of emergency responders, including the Incident Commander (IC), Hazardous Materials Specialist, Hazardous Materials Technician, First Responder Operations Level, and First Responder Awareness Level. Finally, the proposed training needs of each responder level were compared with their corresponding responder level in the HAZWOPER standard.
ResultsThe four final emergency scenarios selected by experts were: atmospheric tank rim seal fire, synthesized reactor fire, H2S compressor leak, and hydrogen compressor fire. Forty-four tasks were identified as critical tasks involving twelve responders. Responders with critical duties were classified into five levels according to the HAZWOPER standard: Incident Commander, Hazardous Materials Specialist (Safety Expert), Hazardous Materials Technician (Firefighter and Fire Officer), First Responder Operations Level (head of shift operations, operation shift supervisor, and head of feed preparation units) and First Responder Awareness Level (senior security officer, security patrol, and ambulance driver). Investigating educational needs in different phases of crisis management showed that about 24% of suggested training needs by the expert team were related to the planning phase, 76% were associated to the operational phase and there were no suggested training need for recovery phase. These measures were 25, 56.25 and 18.75 percent for HAZWOPER, accordingly. Results revealed that approximately 72% of HAZWOPER requirements were covered in the suggested courses titles. Also, 52% of recommended trainings were complementary to the HAZWOPER requirements. Also, about 28% of the HAZWOPER requirements in the proposed training needs of this study were not recommended. The most educational requirement in the present study belonged to emergency group of hazardous materials technician, and in the HAWOPER standard, the group of hazardous materials specialist. Also, the lowest training requirements in both groups were related to the first responder awareness level.
Conclusionthe results of this study show that the determination of the educational needs of emergency response teams, based on the criticality level of their tasks and considering the levels of their responders and their specialized fields, can be very useful for effective performance and enhancing the capabilities of emergency response teams.
Keywords: training needs, emergency situation, tasks criticality, HAZWOPER -
مقدمه
با افزایش جمعیت شهرها، بروز حوادث شهری نیز گسترده تر از گذشته در حال رخ دادن است. یکی از مهمترین این حوادث، حریق مسکونی است. عملیات پاسخ به حوادث آتش سوزی با ریسک های جدی و ناشناخته برای اعضای تیم پاسخ همراه است. در این مطالعه سعی شده است با استفاده از روش تجزیه و تحلیل الزامات وظایف و آموزش تیم های پاسخ اضطراری، فعالیت های بحرانی تیم های پاسخ شناسایی شده و نیازمندی های مهارتی آنها مشخص شود.
روش بررسیمطالعه حاضر بر روی ده ایستگاه آتش نشانی شهر همدان انجام شد. با مطالعه سناریوهای مختلف عملیاتی و با مشورت متخصصان، از بین سناریوهای مختلف، آتش سوزی مسکونی انتخاب گردید. این عملیات توسط تجزیه و تحلیل سلسله مراتبی تحلیل شده و برای وظایف نهایی، شاخص های پتانسیل افت مهارت، اثربخشی تمرین، حساسیت وظیفه و سطح کار گروهی وظایف مورد بررسی قرار گرفت.
یافته هااز بین 126 وظیفه در سناریوی اطفاء حریق منازل مسکونی، 54 وظیفه بیشترین پتانسیل افت مهارت و عملکرد کلی تیم را دارا بوده و 71 مورد از وظایف بیشترین سطح پشتیبانی از عملکرد کلی تیم را شامل می شدند. ایمن سازی محیط حادثه با همکاری سایر سازمان ها دارای بیشترین سطح آسیب پذیری شناخته شد.
نتیجه گیریبا توجه به تنوع سناریوها و وظایف تیم های آتش نشانی، برخی وظایف نسبت به افت مهارت پتانسیل بالاتری دارند. از این رو، لازم است با روش های نظامند، وظایف مستعد افت مهارت شناسایی و تحلیل شده و اقدامات لازم جهت جلوگیری از افت مهارت برای آنها تدبیر شوند.
کلید واژگان: کار تیمی, حوادث شهری, شرایط اضطراری, TTRAMIntroductionIncreasing the civil incidents including residential fires is a consequence of population growth and development of cities. Residential fire is one of the most important scenarios requiring fast response. Fire response operation encompass various and serious risks for responding team members. Therefore, the present study looks for determining the critical tasks of fire operation response for structural fire scenario through using Task and Training Requirements Analysis (TTRAM).
Methodsthe present study was conducted in municipal firefighting of Hamadan. Among various operational scenarios, the structural fire scenario was selected for further analysis through expert opinions. The selected scenario was analyzed in details by Hierarchical Task Analysis (HTA). The final selected task were assessed regarding skill decay, practice effectiveness, task sensitivity and teamwork level.
ResultsAmong 126 task for structural fire scenario, 54 tasks encompass the most skill decay potential and 71 tasks include the highest level of team supporting activities. Considering the sensitivity and teamwork level, 9 tasks had the highest levels of vulnerabilities. Securing the incident scene in coordination with other organization showed the highest vulnerability level.
ConclusionDue to variety of scenarios and tasks for fire departments, some duties possess higher levels of skill decay potential. Therefore, it is necessary to identify, analyze and manage those activities through a systematic approach.
Keywords: Team work, Civil incident, Emergency, TTRAM -
مقدمه
رایج ترین شیوه حمل ونقل مواد خطرناک در بسیاری از کشورها ازجمله ایران، حمل ونقل جاده ای است. این امر باعث افزایش خطر مواجهه افراد با این مواد می شود. ازاین رو ارزیابی پیامدهای مواجهه می تواند در مدیریت حمل ونقل این مواد کمک زیادی کند. ازاین رو هدف مطالعه حاضر ارزیابی پیامد بهداشتی ناشی از حوادث در حمل ونقل جاده ای مواد شیمیایی قرار گرفت.
مواد و روش هادر این مطالعه یک سیستم استنتاج فازی طراحی و پیاده سازی شد. این سیستم دارای 3 پارامتر ورودی تحت عنوان "غلظت مواد شیمیایی رهاشده "، "میزان آسیب پذیری جامعه در معرض " و " خصوصیت سم شناسی ماده رهاشده " است. خروجی این سیستم میزان ضریب شدت مواجهه را بیان می کند. این ضریب بیانگر شدت آسیب غیرقابل جبران به افراد در مواجهه با مواد شیمیایی هست.
یافته هادر اثر رهایش گاز کلر در منطقه موردنظر شعاع های تحت تاثیر به دو ناحیه با خطر کم (تا فاصله 187 متر) و بدون خطر (بیش تر از فاصله 187 متر) تقسیم شدند. شدیدترین مواجهات در گروه حساس جامعه (کودکان و سالخوردگان و افراد دارای مشکلات زمینه ای در گروه شماره 4)(با ضریب شدت 0/92) و نوجوانان و میان سالان در گروه شماره 3 (با ضریب شدت 0/776) مشاهده شد.
نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان داد که گروه شماره 4 به عنوان حساس ترین گروه در معرض رهایش، در تعیین حریم ایمن در حمل ونقل جاده ای مواد شیمیایی، به عنوان مرجع در نظر گرفته شود. نتایج این مطالعه نشان داد که استفاده از رویکرد فازی به منظور ارزیابی پیامدهای بهداشتی حمل ونقل مواد شیمیایی می تواند مورداستفاده قرار گیرد.
کلید واژگان: ریسک بهداشتی, سیستم استنتاج فازی, مواد شیمیایی, حمل و نقل جاده ایIntroductionThe most common way of transporting hazardous materials in many countries, including Iran, is road transport. This increases the risk of exposure to these materials. Hence, the assessment of the consequences of exposure can help to manage the transportation of these materials. Therefore, the purpose of this study was to assess the health consequences of accidents in road transport of chemicals.
Material and methodIn this study, a fuzzy inference system was designed and implemented. The system has three input parameters: "The concentration of released chemicals", "The degree of vulnerability of the exposed community" and "The toxicity of the released material". The output of this system expresses the degree of exposure severity coefficient. This coefficient demonstrates the severity of the damage to individuals in the exposure of chemicals.
ResultsDue to the release of chlorine gas in the target area, the radii affected were divided into two low risk areas (up to 187 m) and safe (more than 187 m). The most severe exposures in the sensitive group of society (children, elderly people and individuals with underlying problems in group 4 with a coefficient of 0.92) and adolescents and middle aged in group 3 (with severity coefficient of 0.776).
ConclusionOur results showed that group 4 was considered as the most sensitive exposure group in determining the safe distance. Also showed that the use of fuzzy approach to simulating the health consequences of chemical transport can be used.
Keywords: Health Risk, Fuzzy Inference System, Chemicals, Road Transportation -
مقدمهصنعت پتروشیمی از صنایع حادثه خیز بوده و خسارات زیادی در اثر این حوادث وارد می شود. با توجه به تعدد شرایط اضطراری در این صنعت و بالا بودن زمان، هزینه و امکانات لازم برای جهت پیشگیری و کنترل آن ها، انتخاب و اولویت بندی آنها جهت اتخاذ انجام اقدامات اصلاحی اهمیت زیادی دارد. این مطالعه با هدف تعیین معیارهای موثر و تاثیر گذار در انتخاب شرایط اضطراری و همچنین ارائه یک رویکردی جهت اولویت بندی شرایط اضطراری براساس معیارهای تعریف شده، در صنایع فرایندی و پتروشیمی انجام شد.روش بررسیاین مطالعه کیفی و کاربردی در یک مجتمع پتروشیمی در سال 1397 انجام شد. جهت تعیین معیارهای مناسب در انتخاب شرایط اضطراری و اولویت بندی این معیارها از تکنیک دلفی استفاده شد. در گام بعدی جدولی طراحی شد که در آن تمام شرایط اضطراری موجود در شرکت براساس معیارها امتیاز بندی شدند.یافته هامهمترین معیارها جهت انتخاب شرایط اضطراری خطرناک شامل: حجم خسارت، احتمال وقوع، میزان تاثیر بر توقف تولید، گستردگی مکانی حادثه و میزان تاثیر بر اعتبار سازمانی بود و مهمترین شرایط اضطراری در صنعت مورد بررسی انفجار و آتش سوزی در واحد های مخزن گاز زدایی، انبار مواد شیمیایی و تجهیزات تحت فشار حاوی بوتادین بودند.نتیجه گیریبا استفاده از این رویکرد شرایط اضطراری با اولویت بالا شناسایی شده و کمک می کند تا مدیران صنعت درک درستی از شرایط اضطراری موجود داشته و برنامه جهت بهبود اقدامات کنترلی و تجزیه و تحلیل و واکنش به این شرایط مورد توجه قرار گیرد تا از بروز بحران پیشگیری شود.کلید واژگان: شرایط اضطراری, مدیریت بحران, صنعت پتروشیمیIntroductionThe number of emergency situations is high in petrochemical industry. These situations cause devastating injuries and loss and a lot of time, cost, facilities, and resources are needed to control all of them. Selection and prioritization of emergencies are important to take the corrective actions. The purpose of this study was to determine the effective criteria in selection of emergency situations and to provide an approach for prioritization of emergency situations based on the defined criteria in petrochemical industries.MethodsThis qualitative and applied study was conducted in a petrochemical complex in 2018. The Delphi technique was used to identify and prioritize the appropriate criteria. In the next step, a table was designed to score the emergencies.ResultsThe most important criteria for selection of hazardous emergencies were the damage severity, probability of occurrence, loss or disruptions in production, spatial context of accident, and social effects. The most important emergencies in the industry included fires and explosions in gas discharging units, chemical storage places, and pressurized equipment containing butadiene.ConclusionUsing this approach, high-priority emergencies were identified. This helps managers to plan control measures, analyze these emergencies, and respond to them in order to prevent crisis.Keywords: Emergency, crisis management, petrochemical
-
مقدمهآتش نشانی شغلی استرس زا و نیازمند فعالیت های جسمی و روحی بالایی می باشد. وجود عدم توازن بین ادراک از توازن تلاش-پاداش و نیاز به بازیابی از خستگی می تواند پیامدهای جدی در این رسته شغلی ایجاد نماید. هدف از مطالعه حاضر تعیین میزان تاثیر متغیرهای فردی آتش نشان ها صنعتی بر ادراک از عدم توازن تلاش-پاداش و نیاز به بازیابی (از خستگی) می باشد.روش بررسیاین مطالعه مقطعی در 107 آتش نشان صنعتی در سال96 انجام شد. از پرسشنامه عدم توازن تلاش-پاداش، مقیاس نیاز به بازیابی (از خستگی) و چک لیست اطلاعات فردی برای جمع آوری داده ها استفاده شد. داده های با آزمون رگرسیون دوگانه و خطی ساده توسط نرم افزار spss نسخه 16 و در سطح معناداری 05/0 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافته هابیش از 70 درصد افراد حاضر در مطالعه از لحاظ ادراک از توازن تلاش-پاداش و مقیاس نیاز به بازیابی، وضعیت مطلوبی را گزارش نمودند. نتایج مدل رگرسیون نشان می دهد که تفاوت معناداری بین متغیرهای سمت شغلی و وضعیت قرارداد با مقیاس نیاز به بازیابی وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین متغیرهای نوع قرارداد، اختلال در خواب، سابقه بیماری و مصرف داروهای خواب آور با تعهد افراطی وجود داشت. اما برای ادراک از توازن تلاش- پاداش تفاوت معناداری مشاهده نشد.نتیجه گیرینتایج مطالعه حاضر نشان دهنده وضعیت نسبتا مطلوبی از لحاظ پارامترهای ادراک از توازن تلاش- پاداش و نیاز به بازیابی (از خستگی) می باشد. ولی برای داشتن شرایط شغلی مطلوب تر، می توان با توجه به متغیرهای فردی برنامه های مداخله ای مناسب داشت.کلید واژگان: عدم توازن تلاش-پاداش, نیاز به بازیابی, تعهد افراطی, آتش نشانIntroductionFirefighting is a stressful job with great degree of physical and psychological demands. The effort-reward imbalance and fatigue need for recovery in this occupational group can lead to the serious consequences. The present study tries to assess the influences of the personal variables on the effort-reward imbalance and fatigue need for recovery.MethodsIn this cross sectional study, 107 industrial firefighter were recruited in 2018. The effort-reward imbalance and fatigue need for recovery questionnaire were used to collect the required information. The data analyzed by multiple linear regression with SPSS 16 and statistical significance level was less than 0.05.ResultsMore than 70 percent of the population study reported a desirable level of effort-reward imbalance and fatigue need for recovery status. The results of regression analysis revealed a meaningful relation among personal variables and contractual status with need for recovery index. In addition, a meaningful relation was found between the type of contractual status, sleep disorders and hypnotic drug with over-commitment. However, there was no meaningful relation for effort-reward imbalance.ConclusionThe results showed a relative desirable status for effort-reward imbalance and need for recovery in the study group. It is recommended to intervene in working condition to obtaining more precise results.Keywords: effort-reward imbalance, need for recovery, over-commitment, firefighter
-
زمینه و هدفیکی از عوامل آمادگی سازمان در برابر شرایط اضطراری برگزاری مانورهای تمرینی هستند. جهت برگزاری یک مانور مناسب به داشتن سناریو استاندارد و جامع نیاز است. علیرغم اهمیت این موضوع، در صنایع کشور الگوی پذیرفته شده واحدی برای تدوین این سناریوها وجود ندارد. مطالعه حاضر با هدف ارائه الگویی جهت تدوین سناریوهای مدیریت شرایط اضطراری و بررسی انطباق سناریوهای اجرای شده پیشین در صنایع فرآیندی کشور با الگوی ارائه شده طراحی و اجرا شد.روش بررسیمطالعه حاضر به صورت توصیفی- تحلیلی طراحی و اجرا گردید. ابتدا دو استاندارد ISO 22398 و HSEEP بررسی و از این دو یک الگوی واحد استخراج شد. برای افزایش اعتبار الگوی استخراجی پایایی و روایی نیز مورد بررسی قرار گرفت. در مرحله بعد 61 سناریوی تمرین شده در صنایع فرآیندی کشور جمع آوری و میزان انطباق این سناریوها با بندهای مختلف الگوی ارائه شده تعیین گردید.یافته هانتایج حاصل از استخراج الگو از دو استاندارد مورد بررسی نشان داد که الگوی پیشنهادی شامل 5 مرحله اصلی و 41 بند فرعی می باشد. میزان انطباق سناریوهای مورد بررسی با زیربندهای مختلف الگوی پیشنهادی نشان داد در بین سناریوهای مورد بررسی فقط مراحل جزئی آماده سازی سناریو و اجرای مانور به صورت کامل در کلیه سناریوها لحاظ گردیده بود.نتیجه گیرینتایج مطالعه حاضر لزوم استفاده از یک الگوی واحد را برای تدوین سناریوهای واکنش در شرایط اضطراری مورد تاکید قرار می دهد. آموزش افراد درگیر در تدوین سناریوهای واکنش در شرایط اضطراری در رابطه با الگوی پیشنهادی و تفهیم بندهای موجود در این الگو می تواند باعث ارتقاء کیفیت فرایند سناریونویسی در صنایع کشور و در نتیجه ایجاد یک برنامه مناسب برای مقابله با این شرایط گردد.کلید واژگان: شرایط اضطراری, سناریو, آمادگی, تمرین, مانور, گپ آنالیز, HSEEP, ISO 22398Background And AimsUse of a comprehensive and standard-based scenario is of pivotal importance in conducting emergency exercises. Despite the importance of such scenarios, there is no approved, universal pattern used by Iranian industries for designing them. This study firstly aimed at providing a pattern for developing emergency scenarios. Secondly, a set of scenarios which currently are used by major Iranian industries were selected and the confirmatory of them with the proposed pattern were investigated.MethodsAt first the content of ISO 22398 and HSEEP standards were studied thoroughly and, by integrating these two, a new pattern was constructed, next, its validity and reliability were determined. Finally, 61 scenarios used by process industries in Iran were collected and the conformity of them with the new pattern was surveyed.ResultsThe extracted pattern contained five main sections and 41 subsections. The conformity of examined scenarios with the proposed pattern showed that only subsections such scenario preparation and scenario implementation were considered in all of the scenarios.ConclusionThe findings of this study emphasize the necessity of using a universal pattern for developing emergency exercise scenarios. Training of this pattern to individuals who involved in developing emergency scenarios would improve the quality of scenarios used by industries and make them stronger against real emergencies.Keywords: emergency situation, scenario, preparation, emergency exercise, gap analysis, HSEEP, ISO 22398
-
مقدمهبروز شرایط اضطراری می تواند اثرات جبران ناپذیری به سازمان ها وارد نماید. چنین پیامدهایی در یک محیط دانشگاهی که تجمعی از سرمایه های علمی کشور حضور دارند می توانند شدیدتر شود. معمولا محیط های دانشگاهی به دلیل ماهیت غیرصنعتی که دارند کمتر به موضوعاتی مانند آمادگی و طرحریزی در برابر شرایط اضطراری پرداخته اند. در این مقاله سعی شده است که میزان آمادگی مجتمع آموزشی دانشگاه علوم پزشکی همدان در برابر شرایط اضطراری احتمالی سنجیده شود.روش کارجهت تدوین چک لیست های ابتدایی از استاندارد ایزو 22399 استفاده شد. یک تیم ممیزی تشکیل شده و مجتمع آموزشی دانشگاه علوم پزشکی را بر اساس پنج سرفصل اصلی: طرحریزی، منابع، ساختار سازمانی، ارتباطات و شناسایی سناریوها مورد ارزیابی قرار داد. نحوه نمره دهی هم بر اساس یک مقدار عددی از 0 تا3 طراحی شد. اصول کلی مورد استفاده در نمونه برداری هم بر اساس جمع آوری شواهد و مقایسه آن با معیارهای ممیزی بود.نتایجوضعیت آمادگی مجتمع آموزشی دانشگاه علوم پزشکی همدان در برابر شرایط اضطراری در هیچ یک از سرفصل های اصلی مورد بررسی مناسب قلمداد نشده و حداقل نمره هم کسب نگردید. کمترین نمره مربوط به شناسایی و ارزیابی سناریوها و بیشترین نمره هم به منابع موجود مربوط می شد.
بحث: با توجه به نتایج کسب شده به نظر می رسد که به طراحی و استقرار یک سیستم مدیریت شرایط اضطراری، متناسب با محیط های دانشگاهی و آموزشی نیاز باشد. عملی ترین پیشنهاد ممکن، استقرار چنین سیستمی بر اساس استانداردهای مشابه در دسترس می باشد.کلید واژگان: آمادگی در برابر شرایط اضطراری, دانشگاه, ممیزیBackgroundemergencies can impose huge dolls on the organizations. Such consequences, due to aggregation of the experts, could lead to the more catastrophic outcomes in the academic environments. Usually, the academic environments are less familiar with the management of the emergencies. The present paper tries to measure the preparedness level against the emergencies in the Hamadan University of Medical Sciences.Methoda basic checklist was developed based on the ISO 22399:2003. The, an audit team was established and conducted the audit process. Five core element that were investigated included: planning, organizational structure, resources, communication and scenario analysis. These items were scored 0-3 according to the sampling audit evidences.Resultsthe overall status of all elements were assessed as the "unacceptable". The least score belonged to the scenario analysis and the most was related to the resources.Discussionregarding the obtained results, it seems that there is a vital need to establishing an emergency management system for Hamadan University of Medical Sciences. The most practical offer is following the accepted standards for implementing an emergency management system.Keywords: emergency preparedness, university, audit -
مقدمهدر مخازن ذخیره سازی LPG مقدار زیادی گازهای قابل اشتعال تحت فشار نگهداری می شود. رهایش محتویات این مخازن می تواند به پیامدهایی مانند BLEVE و انفجارهای آتشین منجر شود. بنابراین، شناسایی علل و پیامدها و سناریوهای حوادث و تعیین احتمال رخداد آنها با استفاده از روش پاپیونی (Bowtie) که از ترکیب دو روش آنالیز درخت خطا و آنالیز درخت رویداد حاصل می شود امری ضروری بوده و هدف این مطالعه می باشد.روش بررسیدر این مطالعه که در سال 1395 انجام شده است خطرات موجود در مخازن LPG پالایشگاه تهران با روش FTA شناسایی و پیامدهای بعد از رویداد اصلی با استفاده از ETA پیش بینی شده و احتمالات هرکدام محاسبه و با استفاده از دیاگرام Bowtie مسیر حادثه از فاز علل تا فاز پیامدها ترسیم و بررسی گردید.یافته هادر مجموع 21رویداد و 11برش حداقل همراه با احتمالات رخداد و میزان اهمیت هریک در سمت چپ و 9 پیامد و سناریو بعد از رویداد اصلی همراه با احتمالات هریک در سمت راست دیاگرام Bowtie مشخص گردید. احتمال وقوع رویداد اصلی(رهایش LPG از مخزن کروی) 3.45×10-2 محاسبه شد.نتیجه گیریهمه عوامل دخیل در رخداد حوادث و پیامد ها بصورت تصویری در دیاگرام نمایش داده می شود. با توجه به دادهای بدست آمده، بدلیل احتمال بالای پیامد نیاز به تعبیه سیستم های fire stopمی باشد.کلید واژگان: آنالیز درخت خطا, آنالیز درخت رویداد, گاز نفتی مایع شونده, صنایع فرایندیIntroductionLPG storage tanks contain of large volumes of flammable and pressurized gases. Release of these fluids can lead to disastrous accidents such BLEVE, fiery explosion. Therefore, identifying the causes, consequences, probabilities and scenarios of accidents using Bowtie technique, that is combination of Fault Tree Analyses (FTA) and Event Tree Analyses (ETA), is imperative and the purpose of this study.MethodsThe hazards of the mentioned in Tehran Refinery LPG tanks were identified by Fault Tree Analyses and the consequences of the top event were predicted by Event Tree Analyses. Then probabilities of the events were calculated and the accident route, from causes phase to consequences phase, was drawn by Bowtie diagram.ResultsIn total, 21 events and 11 minimal cut sets with their occurrence probabilities and importance measure were determined at the left side of the Bowtie diagram. Also 9 consequences and scenarios of the top event were determined at the right side of the diagram. The occurrence probability of the top event (LPG release of spherical tanks) was calculated 3.45×10-2.ConclusionAll factors involved in the occurrence of accidents and their consequences are showed in the Bowtie diagram. According to the obtained data, failure of cathodic protection systems and instrumentation, and overflow of tanks are included as important defects of the LPG tanks. Due to the high probability of the consequences, preventing systems such as cooling systems and Fire stop systems are required for installing in the studied unit to reduce the consequences of accidents.Keywords: Fault Tree Analyses, Event Tree Analyses, Bowtie, liquefied petroleum gas, process industries
-
مقدمهکاربرد سوخت های فسیلی در پالایشگاه ها همواره احتمال بروز خطراتی چون حریق و انفجار را به همراه خواهد داشت. وقوع چنین حوادثی همواره آثار جدی بر منابع مالی و جانی داشته است. در همین راستا این مطالعه با ارزیابی پیامد حریق مخازن گاز متان با استفاده از تجزیه و تحلیل خطر و مدل سازی و ارزیابی پیامدهای احتمالی انجام شد.روش بررسیدر راستای انتخاب بدترین سناریو، از روش تجزیه و تحلیل مقدماتی خطر PHA استفاده شد. سپس علل وقوع سناریو با کمک روش FTA تعیین گردید. در نهایت مدل سازی و ارزیابی پیامد وقوع سناریو انتخابی با استفاده از نرم افزار PHAST انجام گرفت.یافته هابر اساس معیارهای مدنظر، حریق مخزن گاز متان V-100 به عنوان بدترین سناریو در پالایشگاه انتخاب شد. درخت خطا سه عامل مکانیکی، انسانی و فرآیندی را در نشت گاز موثر نشان داد. با استفاده از مدل سازی پیامد، تشعشع حرارتی ناشی از حریق به عنوان پیامد اصلی وقوع حادثه در نظر گرفته شد. شرایط آب و هوایی و اندازه نشتی در فاصله تحت تاثیر تشعشع موثر بودند. در نهایت از معادلات پرابیت برای ارزیابی میزان خسارات انسانی حادثه استفاده گردید. حداکثر تعداد تلفات ناشی از حریق برابر با 23 نفر بود.نتیجه گیریدر این مطالعه مخزن گاز متان به عنوان کانون اصلی خطر معرفی شد. در همین راستا اجرای قوانین ایمنی، برطرف کردن نقایص مکانیکی در اسرع وقت، برگزاری دوره های آموزشی، اقدامات موثر در پیشگیری و اطفاء حریق در راستای کاهش تعداد تلفات پیشنهاد شد.کلید واژگان: مدل سازی پیامد, آنالیز ریسک, حریق, پالایشگاه گازIntroductionusing fossil fuels, some hazards such as explosion and fire are probable. This study was aimed to consequence modeling of fire on Methane storage tanks in a gas refinery using analyzing the risk, and modeling and evaluating the related consequences.MethodHazard analysis by PHA was used to choosing the worst-case scenario. Then, causes of the scenario were determined by FTA. After that, consequence modeling by the PHAST software was applied for the consequence analysis.ResultsBased on some criteria, the fire of methane gas tank (V-100) was selected as the worst-case scenario at the refinery. The qualitative fault tree showed three factors including mechanical, process, and human failures contribute in gas leakage. The leakage size and weather conditions were effective on the distance of radiation. Using consequence modeling, thermal radiation was considered as the major outcome of the incident. Finally, for outcome evaluating, probit equations were used to quantify losses and the percentage of fatalities due to the methane gas leakage and fire occurrence. The maximum number of fatalities caused by fire was obtained 23 persons.ConclusionsIn conclusion, the methane gas vessel in the refinery can be considered as the main center of hazard, therefore the implementation of the safety rules, eliminating mechanical failures, personal protection and education, and Effective measures to prevent and fighting of fire are proposed for decreasing the probable losses and fatalities.Keywords: Risk analysis, Consequence modeling, Fire, Gas refinery
-
مقدمهجهت مقابله با شرایط اضطراری و مدیریت موثر بحران ها در سازمان ها ، به یک سیستم نظام مند نیاز است. مدیریت شرایط اضطراری دارای فازهای مختلفی مثل پیشگیری، آمادگی، پاسخ و بازیابی است که فاز آمادگی دارای بیش ترین اهمیت می باشد. یکی از مهم ترین عوامل موثر در آمادگی برگزاری مانورهای تمرینی هستند. جهت برگزاری مناسب یک مانور، به داشتن سناریویی استاندارد و جامع نیاز است. علیرغم اهمیت سناریونویسی و برگزاری مکرر این تمرین ها در صنایع کشور، الگوی پذیرفته شده و واحدی جهت سناریونویسی وجود ندارد. هدف این مطالعه ارائه روشی مناسب جهت تهیه یک سناریوی تمرین اضطراری است.روش بررسیجهت انجام این مطالعه دو الگوی مرسوم سناریونویسی، یعنی ISO 22398 و برنامه ارزیابی تمرین های امنیت ملی آمریکا مورد استفاده قرار گرفتند. معیار «کاربردپذیری» این دو روش، با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی مقایسه شدند. گروهی از کارشناسان مدیریت بحران، با نمره دهی به معیارهای کاربردپذیری و نهایتا مقایسه آن ها از طریق روش تحلیل سلسله مراتبی روش ارجح را انتخاب کردند.یافته هابررسی کاربردپذیری دو روش نشان داد که الگوی ارائه شده توسط استاندارد ISO 22398 از نظر کاربران دارای کاربردپذیری بیش تری است. در برخی از زیر معیارها مانند سهولت یادگیری و رضایتمندی، روش برنامه ارزیابی تمرین های امنیت ملی آمریکا دارای ارجحیت بود اما برتری الگوی ایزو در معیارهایی مثل اثربخشی و کارایی باعث برتری نهایی بر الگوی برنامه ارزیابی تمرین های امنیت ملی آمریکا شد.نتیجه گیریبرای تهیه سناریوی تمرینی مانورها باید از الگوهای مناسب استفاده شود. روش ارائه شده در الگوی ISO 22398 نسبت به الگوی ارائه شده برنامه ارزیابی تمرین های امنیت ملی آمریکا دارای کاربردپذیری بیش تری می باشد.کلید واژگان: شرایط اضطراری, سناریو, مدیریت بحران, تحلیل سلسله مراتبیIntroductionA systematic approach is needed for effective coping an incident. In such a system, the preparedness is the top priority. The organizations readiness depends on some factors, including regular exercises. To conduct a proper exercise it is necessary to have a comprehensive scenario. Despite of repetitive execution of exercises, there is no commonly accepted template for it. The present study aims at selecting preferred method for developing an emergency exercise.MethodsIn the present study, ISO 22398 and HSEEP as the two common patterns were compared through quantifying their usability and chosen by AHP. A panel of crisis experts scored the usability criteria of methods and selected the preferred method.ResultsThe assessment of usability of both patterns revealed the preference of ISO pattern in comparison with the HSEEP pattern. The HSEEP method had the better score in learnability and satisfaction, but, the effectiveness, efficiency and total score were higher for ISO 22398.ConclusionTo develop an emergency scenario, it is necessary to follow a suitable pattern. The pattern presented by ISO 22398 is more usable in comparison with HSEEP paten.Keywords: Emergency, Scenario, Crisis Management, AHP
-
مقدمهعلیرغم طرحریزی جهت فعالیت های عادی، بسیاری از سازمان ها فاقد طرحریزی نظامند مدیریت شرایط اضطراری هستند. سازمان ها باید برای بحران ها دارای اهداف و راهبردهای از پیش تعریف شده باشند. با تعریف اهداف و راهبردهای شرایط اضطراری، بسیاری از ابهامات پاسخ برطرف شده و مسوولیت ها، هدایت و رهبری به خوبی انجام خواهند شد.روش هابا استفاده از روش دلفی، فهرستی از نقاط ضعف و قوت درونی و فرصت ها و تهدیدات بیرونی در سیستم های پاسخ اضطراری تهیه شد. سپس برای نقاط ضعف و قوت درونی و فرصت ها و تهدیدات بیرونی، آنالیز (SWOT یا strengths، weaknesses، opportunities، and threats) انجام شد و راهبردهای مناسب استخراج شد. راهبردها در سه گزینه خلاصه شدند و در مرحله بعد با استفاده از روش (AHP یا Analytic Hierarchy Process) ، گزینه ارجح انتخاب شد.یافته هابرای سازمان مورد مطالعه، راهبرد تطبیقی مناسب ترین راهبرد مدیریت بحران بود. راهبرد پاسخ اشتراکی در شرایط اضطراری به عنوان راهبرد تطبیقی در نظر گرفته شد. در این راهبرد سعی می شود با رفع نقاط ضعف داخلی، از فرصت های موجود خارجی استفاده شود.نتیجه گیریهمانند شرایط عادی سازمان، باید اهداف و راهبردهای سازمان در شرایط اضطراری تعریف و مدون شوند. بهتر است این استراتژی ها با روش های ساختارمند انتخاب شده و به صورت مداوم به روز شوند.کلید واژگان: راهبرد, مدیریت بحران, شرایط اضطراری, SWOT, AHPBackgroundDespite of strategic planning for routine operation, many organizations fail to plan for emergency and crisis. Any organization should have a clear mission, pre-defined objectives and strategies for crisis period. Having a well established objectives and strategies can resolve many ambiguities at emergency scenes. Also, roles, direction and leadership will be implemented successfully.MethodsA group of top managers identified the weakness, strengths, threats and opportunities within the organization. Then, this list refined using the Delphi technique and proper strategies were established by SWOT analysis. In the last step, AHP method was utilized for selecting the best choice among three options.
Findings: The main idea in the adaoptive strategy is utilizing the external opportunities for resolving internal weaknesses. External opportunities may includes external emergency teams and neighbors.ConclusionFor any organization, as the normal situations it is necessary to havethe emergency documented plan and objectives. Such plans should be selecte sistematiclly and updated continuouslyKeywords: Emergency, Crisis Management, Strategy, SWOT, AHP
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.