حامد پورحشمتی
-
تحتل القریه مکانه شاهقه فی حرکه الخطاب السردی المعاصر ویزهر استدعاوها السردی فی رحاب مضامین القصائد وبوره صورها المغریه. تمسک القریه بشحنات مفهوماتیه مختلفه تتطور وظائفها فی شتی المواقف علی اساس نوع تعامل الشاعر ومدی علاقاته مع مواضیع ترتبط بالمکان ارتباطا واقعیا او حلمیا. بین الوان الامکنه المفتوحه، اخترنا القریه فی شعر محمد عفیفی مطر لما تخفیه من قوه إیحائیه لمعرفه طیات حیاته وخاصه ما یعود إلی ذکریاته السعیده والمصاعب التی تخطر بباله طوال تجاربه الشعریه المختلفه ویدعوه إلی مزید من التجاوب والانفعال. تمتاز القریه فی شعره بتقابلها مع المدینه وما تضمه من مواقف ثنائیه جدیده تساعد الشاعر علی تحقیق اسلوب التقاطب المکانی فیها؛ لان الشاعر ما زال یسعی ان یقدم إدراکا اوسع واشمل لمعانیها التقلیدیه العابره التی تسجلت فی ذهن القارئ وینظر إلیها بنظره ذات بصمات انزیاحیه جدیده. ینظر الشاعر إلی القریه بوصفها مکانا فیه آلیات وملامح سردیه مرفقه بدلالات ومعان درامیه ثریه ویولی اهمیه قصوی لمشاهد قریه مسقط راسه وحاجات ابنائها او جوده توظیفها فی نطاق الصور الفنیه. الوظائف السردیه التی تتمیز بها القریه فی شعره جعلت القارئ یلتقی بمجموعه من الاحداث الواقعیه او غیر المتناسقه مع الواقع الملموس وتدعوه إلی المزید من التعاطف والمشارکه فی مسار السرد. تبتغی هذه الدراسه باتباعها النهج الوصفی - التحلیلی ان تتناول سردیه القریه فی شعر محمد عفیفی مطر وتدل حصیلتها علی ان الشاعر یعمل فی وصف القریه دور سارد عالم یحضر فی مسیره احداثها حضورا فاعلا ویقدمها فی ثلاث محاور اساسیه یمکن تتبعها فی نوستالجیا القریه التی تخص طفوله الشاعر وماضیه، ثم التعبیر عن یوتوبیا القریه التی تعمد إلی صور متفائله من طبیعتها الفاتنه ومظاهرها الثریه البکره والنقیه، وفی النهایه صوره ماساویه قاتمه تتعلق عاده بنوع حیاتها الطبیعیه والاجتماعیه وقحوله ارضها وعوز ابنائها وجوعهم.
کلید واژگان: الشعر المصری المعاصر, السرد, القریه, محمد عفیفی مطرThe village holds a significant place in contemporary narrative discourse, showcasing its narrative essence through ballads and vivid imagery. Utilizing various conceptual connotations, the village adapts its functions based on the poet's interactions and his reliance on themes that relate either realistically or dreamily to this setting. Mohammad Afifi Matar, a prominent Egyptian poet, perceives the village as an open space rich in narrative mechanisms and characteristics, emphasizing its importance through scenes from his hometown and the needs of its inhabitants. His poetry introduces readers to a series of real or imagined events, inviting them to engage more deeply with the narrative process. This research employs a descriptive-analytical method to explore the portrayal of the village in Matar's poetry. The findings suggest that the poet serves as a wise narrator with a significant presence in shaping these narratives. His depiction of the village encompasses three main aspects: nostalgia for his childhood and past; an optimistic image characterized by natural beauty and abundance; and a darker tragedy linked to the village's social and environmental challenges, manifesting in drought, poverty, and hunger among its residents.
Keywords: Contemporary Egyptian Poetry, Narrative, Village, Mohammad Afifi Matar -
زبان شناسی شناختی رویکردی نوین در مطالعات زبانی است که رابطه زبان انسان و ذهن و تجارب فیزیکی و اجتماعی او را مورد بررسی قرار می دهد. مارک جانسون و جرج لیکاف از نظریه پردازان پیشگام در این حوزه شناخته می شوند و استعاره مفهومی از منظر آنها با تبیین و عینیت سازی مفاهیم انتزاعی جهت شناخت و تبادل تجربیات انسان نسبت به پدید ه های اطراف متمایز می گردد. از آنجا که پرداختن به تصورات متافیزیک و مفاهیم اخلاقی و ارتباط آن با تجربیات شناختی محسوس و روزمره زندگی، حضوری پررنگ در نوع زبان و بیان دینی دارد، بررسی طرحواره های تصویری در استعاره های قرآن کریم، نظامی از ساختارهای مفهومی و لایه های پیچیده معنایی آیات قرآنی را هویدا می سازد. در این جستار تلاش شده تا با توجه به طرح نظریه لیکاف و جانسون و ساخت های ذهنی استعاره های موجود در سوره آل عمران، سه نوع طرحواره حرکتی، حجمی و قدرتی بر مبنای توصیف و تحلیل نمونه های قرآنی مورد بررسی قرار گیرد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که در سوره آل عمران برخی مفاهیم به صورت استعاره مفهومی بیان شده و در میان این مفاهیم، انواع طرحواره های حرکتی، حجمی و قدرتی جهت برجسته سازی برخی رخ دادها و تبیین و تقویت پیام های دینی به کار رفته اند. طرحواره حرکتی در سوره آل عمران با درنظرگرفتن مفاهیم حسی، بیشتر بر حوزه مقصد به عنوان نتیجه حرکت تاکید دارد و طرحواره حجمی در این سوره در حوزه های مثبت و منفی در قالب ظرف و مظروف و طرحواره قدرتی در انواع انسداد، رفع مانع و تغییر مسیر متمایز می گردد.کلید واژگان: لیکاف و جانسون, استعاره مفهومی, طرحواره های تصویری, آل عمرانCognitive linguistics is a modern approach in language studies that addresses the relationship between human language and mind, as well as physical-social experiences. Mark Johnson and George Lakoff are pioneer theorists in this field. They assume that conceptual metaphor is distinguished from surrounding phenomena by explaining and objectifying abstract concepts to identify and share human experiences. This kind of metaphor is manifested in different types of schemas based on the concepts formed in the human mind. Because metaphysic imaginations and ethical concepts and their connection with perceptible cognitive and daily life experiences have a bold presence in language type and religious expression, examination of image schemas in Holy Quran’s metaphors reveals a system of conceptual structure and sophisticated meaning layers of Quran verses. This study has tried to investigate three types of schemas: path, containment, and force based on the description and analysis of Quran samples based on the theory of Lakoff and Johnson and mental constructs available in Ali 'Imran Surah. The internal context of language and imaginary images expressed in Ali 'Imran Surah has been explained in a way that reader can touch their concepts based on their daily experiences and find clear truths by reviewing the available abstract issues in this Surah. Research findings indicate that path schema in Ali 'Imran Surah emphasizes destination as the result of the path considering the sensual concepts, while containment schema in this surah is distinguished in positive and negative scopes as container and contained,.Keywords: Likoff, Johnson, Conceptual metaphor, image schemas, Surah Al-Imran
-
إن زاویه الرویه من المصطلحات الاکثر اهمیه فی الدراسات السردیه الحدیثه؛ فهی محاوله حمیده لتقلیل تفوق دور السارد علی النص وطریقه فنیه فاعله تظهر نوع إدراک السارد ونظرته إلی موضوعات متداخله یستهدفها والعلاقات التی یقیمها مع الشخصیات الاخری. یعتنی تودوروف بالجانب المعرفی والفکری فی زاویه الرویه ویسخرها طریقه فنیه من طرق التحکم فی روی الشخصیات خلال الاحداث المختلفه او الإشعار بمدی إدراک السارد امام الشخصیات الاخری. إن رضا براهنی وفاروق جویده من الشعراء المحدثین فی الشعر الفارسی والعربی المعاصر وهما یحتفیان باحداث السرد وما یجری علی شخصیاته من تغیرات سلوکیه عند صراعها مع قضایا مختلفه کما یولیان اهمیه لمشارکه السارد فی السرد بحیث یمتلک السارد فی قصایدهما حریه العمل وقوه التنقل إلی ای مکان وزمان، غیر انه بدلا من ان یتدخل فی الاحداث مباشره، یلخصها او یحللها بعد حدوثها عاده. بما ان لنظریه تودوروف النقدیه فی دراسه زاویه الرویه اثرا کبیرا فی النقد الادبی، جعل البحث الراهن هذا التاثیر الملحوظ فی ساحه التطبیق والمقارنه فی نماذج شعریه للشاعرین الإیرانی والعربی الحدیثین، وصولا إلی روی السارد الجوهریه إزاء القضایا المتصارعه التی یعیشانها فی عالمهما الحقیقی والتخییلی. لقد انتهجت هذه المقاله المنهج الوصفی - التحلیلی وترمی إلی دراسه انماط زاویه الرویه فی شعر فاروق جویده ورضا براهنی من منظار تودوروف مرتکزه علی دعایم المدرسه الامریکیه للادب المقارن. تفید نتایج البحث بدینامیه ثلاث تقنیات رییسه اعتبرها تودوروف فی تصنیف انواع زاویه الرویه، منها تقنیه "الرویه من الخلف" التی تمتاز فی شعر فاروق جویده بانهماک السارد فی التعبیر عن عمق الموضوع، وبالعکس یبادر السارد إلی الهرب منه فی شعر رضا براهنی. تمتاز تقنیه "الرویه مع" فی شعر رضا براهنی بتعایش السارد السلمی مع الشخصیه او مشارکته فی شوون حیاتها وتاتی فی شعر فاروق جویده فی موضع نقاش السارد مع الشخصیه واستجوابها تجاه تصرفاتها وافکارها. اما تقنیه "الرویه من الخارج" فتقترب فی شعر رضا براهنی من حاله إخفاء السارد الحقیقه بتعمد وتدل فی شعر فاروق جویده علی حاله عجزه عن اکتشافها.کلید واژگان: الشعر السردی, تودوروف, زاویه الرویه, رضا براهنی, فاروق جویدهPoint of view is one of the most important terms in contemporary narrative studies, because it is an attempt to reduce the narrator's control over the text and a method to show the narrator's perception and view of the target topics and relationship establishes with other characters. Todorov pays attention to the cognitive and intellectual aspect of the point of view and uses it to control the characters' insight into various events or to inform the narrator's understanding of other characters. Reza Barahani and Farouk Gouida are modern poets in contemporary Persian and Arabic poetry who pay attention to the events of the narrative and the behavioral changes of its characters when faced with various issues, as they value the narrator's participation in the narrative, so that the narrator in their poems has the freedom of action and the power to move to any place and time, but often, instead of direct intervention, they summarize and analyze the events after their occurrence. Since Todorov's critical theory in examining the point of view has a significant impact on literary criticism, the present research has applied this significant impact in the poetry examples of two modernist Iranian and Arab poets in order to understand the narrator's basic views on challenging issues in the real and imaginative worlds of the two poets. This descriptive-analytical article intends to examine the point of view patterns of two poets from Todorov's viwpoint, according to the American school of literature. The results indicate the dynamics of the three main techniques that Todorov has considered in the classification of the point of view, including the "back view" technique, which is distinguished by the narrator's preoccupation with the deep expression of the subject in the " Gouida " poem, and on the contrary, the narrator in the Barahani poem is evasive of it. The technique of "simultaneous vision" in Barahani's poem is distinguished by the peaceful coexistence of the narrator with the character or his participation in his life's affairs, and in Gouida's poem, it is used in the context of the narrator's conflict with the character and questioning him about his actions and thoughts. In the "view from outside" technique of Barahani's poem, the narrator deliberately hides the truth, and in Gouida's poem, it shows her inability to discover the truth.Keywords: narrative poetry, Todorov, perspective, Reza Barahani, Farouk Gouida
-
تعد المدینه مکانا منفتحا تساعد ملامحه اللغویه المکرره فی خلق المعانی وتوسیع الصور الشعریه المعاصره؛ فهی تعرض بوظایفها المختلفه المسرح الواقع للحیاه والهویه الإنسانیه، وربما یمکنها علی الإطلاق ان تتسبب فی التعریف الافضل بالذات البشریه والدلاله علی مدی اواصرها مع تحدیات الارض الداخلیه والخارجیه. یولی سمیح القاسم اهمیه بالغه لمدینتی القدس وحیفا، ویجعل لهما مکانه لغویه خاصه، فهما تتقبلان فی شعره روی وصور متعدده یشیر بعضها إلی التعبیر عن مجریات الواقع المعیش فیهما کما هی تحت سیطره الاحتلال الصهیونی، ویدل الآخر علی تفاعل الشاعر الشعوری مع الاحداث المثیره التی تجری علی حدودهما وتودی إلی خلق روح المقاومه والهواجس القومیه بالنسبه إلیهما. لقد اختارت دراستنا هذه بین جمیع المدن التی قصدها سمیح القاسم فی شعره، القدس وحیفا بوصفهما مدینتین متعرضتین للاحتلال، وتحاول موازنه اهم المفاهیم المعرفیه المشترکه بینهما معتمده علی المنهج الوصفی - التحلیلی. من هذا المنطلق یدل مجمل نتایجها علی ان موازنه هاتین المدینتین فی شعر سمیح القاسم تحظی بسمات عامه وخاصه، فتدل سماتهما العامه علی اواصر معرفیه مشترکه یمکن تقسیمها إلی ثلاثه مواضیع وهی تشمل العکوف علی مشاهد الاطفال الماساویه، وإجلاء هواجس الاصاله والهویه، وعرض ازمه التقصیر واللامبالاه بالتطورات الواقعه فی بوره احداثهما. اما سماتهما الخاصه فتقوم علی وصف موضوعی جزیی مرتبط بمشاهد من تدمیر مدینه القدس وتشرید سکانها متراوحا بین نظره الشاعر المتفایله والمتشایمه إلی وضعها الراهن، فی حین یعمد الشاعر حیال مدینه حیفا إلی تصرفات الکیان الصهیونی وردود فعله العدوانیه ویقدم إلیها اقبح صفات سلبیه عاده.کلید واژگان: الشعر الفلسطینی المقاوم, سمیح القاسم, القدس, حیفا, الموازنهThe city is an open area whose repeating linguistic characteristics contribute to creating meaning and expanding contemporary poetic images. With its diverse functions, the city displays a true image of man’s life and identity, generally defines the human self, and characterizes its link with the internal and external challenges of the motherland. Samih Al-Ghasem attached great significance to the cities of Al-Ghuds and Haifa and believed the two cities had a specific linguistic position because the two, in his poetry, embrace various images and perspectives which describe the reality trend of life, as being occupied by the Zionists, and show the poet’s emotional equilibrium with the sensitive events that unfold inside their borders, thereby forming a spirit of resistance and national concerns towards them. The research has selected two occupied cities of Haifa and Al-Ghuds from among various cities that Samih Al-Ghasem has intended in his poetry. The research also uses a descriptive-analytical approach to compare the most important cognitive concepts those two cities have in common. Thus, a summary of research results suggests that the comparison of the two cities in the poetry of Samih Al-Ghasem reveals specific and general features. The general features indicate common cognitive relations between the two cities that can be divided into three subjects of addressing tragic scenes of children, displaying concerns for originality and identity, and the crisis of negligence and indifference to current developments. However, its specific features include the partial realist description of scenes of destruction of Al-Ghuds and displacement of its residents, in addition to optimistic and pessimistic perspectives of the current status; meantime, as for Haifa, the poet mostly looks to the Israeli’s hostile measures, describing them with the ugliest attributes.This research uses a descriptive-analytical method to answer the following three questions: What is the position of Al-Ghuds and Haifa in the poetry of Samih Al-Ghasem in terms of the way words effectively contribute to diverse themes?Given the examples, how would Samih Al-Ghasem describe the cognitive dimensions of Al-Ghuds and Haifa? andHow are the two cities' most notable and common conceptual contexts described by Samih Al-Ghasem from a functional perspective?While recalling the cities in contemporary Palestinian Poetry, it has dedicated a special place to the use of vocabulary and symbols through it that identifies further affiliations and desires of the poet and reflects social and inherent concerns and anxieties of the poet; since the cities in Palestinian poetry became the dramatic scene where the essence of images, themes and new literary codes in the furnace of events are revealed that in contemporary critical study based on sign processes and indications. Therefore, Palestinian cities for their great poets such as Samih al-Qasim, are considered as a gift and good source in order to draw new images and add aesthetic background in his idea of resistance in such a way that their major use of the vocabulary suggests the inspiring East where the nature and national identity of a poet, while realistic view and emotional stances, are tied together. Our study was focused on the cities that Samih al-Qasim’s poetry has paid attention. The current study has chosen two cities of Jerusalem and Haifa on a selective basis. Although the overall theme of poems places these cities among the common National and patriotic issues, each of them has a unique innovative signs than the other that can be distinguished. One of the instances is the painful realistic feature appeared most in Jerusalem, and the other is the ethical signs dedicated to city of Haifa while optimistic and pessimistic view to the city of Haifa. Therefore, this study aims to analyze call of Jerusalem and Haifa in both Samih Al-Qasim's poetry in terms of statistics and content to show hidden images and indication based on the descriptive - analytical method for analysis of literary text and to decode the signs and indications.Keywords: Palestine’s poetry of resistance, Samih Al-Ghasem, Al-Ghuds, Haifa, comparison
-
إن الاسترجاع عند جیرار جینیت تقنیه جدیده من تقنیات عرض احداث السرد ونوع من المفارقه الزمنیه یستجیر به الشاعر لربط الاحداث والشخصیات بالزمن الماضی عند تنامی السرد ام توقفه عند موضوع محدد. تقنیه الاسترجاع فی الشعر السردی المعاصر فضلا عن تخلیص السرد من الرتابه والخطیه تساهم فی تنویر اعماق التطورات الدلالیه الحاصله فی السرد وتغییر الحالات النفسیه والاجتماعیه للشخصیات. یتنازل فاروق جویده ورضا براهنی عن النظام الخطی للزمن فی قصایدهما السردیه ویولیان اهمیه بالغه لموشرات الزمن الماضی فی حقول مختلفه کتدعیم حبکه بعض الاحداث واللحظات التی یدرکها السرد وإضاءه الجوانب الغامضه فیه. تحاول هذه الدراسه بانتهاج المنهج الوصفی - التحلیلی ان تطبق تمظهرات الاسترجاع من منظور جیرار جینیت فی شعر فاروق جویده ورضا براهنی، معتمده علی مبادی المدرسه الامریکیه للادب المقارن. یدل مجمل نتایج البحث علی ان تقنیه الاسترجاع فی شعر فاروق جویده ورضا براهنی ترتبط ارتباطا مباشرا بشده الآلام والاحزان التی تعرض لها الشاعران آنفا وتساعدهما جدا علی معرفه جذور المشاکل وتقدیم ظروف مشابهه لها من الزمن الماضی. یاتی الاسترجاع فی شعر فاروق جویده بانواعه الکلیه والداخلیه والخارجیه لسد فجوات الدلاله وإکمال نقایص الزمن الحاضر، غیر انه فی شعر رضا براهنی قد ینزع إلی تغییر دلاله الحدث فی حنایا معالجه موضوع منتم إلی السرد ویلازم الإلحاح علی استرجاعات مکرره.
کلید واژگان: المفارقه الزمنیه, الاسترجاع, فاروق جویده, رضا براهنی, المقارنهAccording to Gérard Genette, analepse is one of the new techniques which is utilized for presenting the events of the narrative and anachronism that the poet uses to establish the relationship between events and characters with the past when the narrative revolves around a particular subject or stops. The analepse technique in contemporary narrative poetry, along with saving the narrative from monotony and linearity, assists the clarification of the depth for semantic changes in the narrative and the changes made in the psychological and social states of the characters. In their narrative poems, Farouk Gouida and Reza Baraheni avoid the linear system of time and ascribe great importance to the features of the past in numerous fields such as strengthening the context of some of the events and comprehensible moments of the narrative and clarifying the ambiguous angles in it. By means of a descriptive-analytical approach, based on the American school of comparative literature principles, the current study aims at implementing the impacts of analepse from the Gérard Genette’s perspective in the poetry of Farouk Gouida and Reza Baraheni. As the results have indicated, the analepse technique in the poetry of Farouk Gouida and Reza Baraheni is directly related to the intensity of pain and sorrow that these two poets faced in the past. Furthermore, it assists them to know the origins of the problem and offer similar conditions for it in the past. Analepse in Farouk Gouida's poetry, with its general, internal, and external types, has emerged to fill the semantic gaps and complete the shortcomings of the present. However, in Reza Baraheni's poetry, it occasionally tends to change the meaning of the event within a subject belonging to the narrative and is accompanied by the insistence on repeated returns.
Keywords: Anachronism, Analepse, Farouk Gouida, Reza Baraheni, Comparison -
لتقنیه قناع الشخصیه قیمه فنیه کبیره؛ فتکسب دینامیتها الرمزیه والدرامیه فی الادب العربی الحدیث لبنیه الفاظ الشعر العربی دلالات موحیه غنیه بالشحنات التعبیریه الإبداعیه التی تقدر باکتساح حدود خطابات مباشره قریبه من الواقع الملموس علی بناء موقف جدید مرتبط بقیم الشاعر وتقالیده. هذا القناع بوصفه تکنیکا ادبیا متطورا من استدعاء الشخصیات، یحمل فی شعر سلیمان العیسی عده تعابیر ممنهجه متفاوته ویجنح إلی التمازج بین ملابسات الزمنین الماضی والحاضر لیدفع الشاعر إلی التعبیر عن الصراعات والتحدیات المعاصره الغالبه علی عمق تجاربه ویفرضه علی ردود فعل مثیره للخیال عن المواضیع الذاتیه والاجتماعیه فی ارجایه، طبعا مع الاستعانه بتقنیات مستهدفه تجعل خطابه معزولا عن مجرد سرد الاحداث الماضیه واستحضار الشخصیات المتتابعه علی طریقه وضعها فی شعره اسما هامشیا عابرا، بل یتقنع بقناع الشخصیات المختلفه او یسعی ان یدنو من قناعها لیقیم من خلاله علامات متقاربه بین نفسه والشخصیات المستحضره وایضا بین ظروف مجتمعه واحداث المجتمع الماضی آنذاک. تحاول هذه الدراسه بنهجها نهجا وصفیا - تحلیلیا ان تستکشف الجوانب الفنیه والدلالیه من قناع الشخصیات التراثیه فی اعمال سلیمان العیسی الشعریه ووصلت فی حصیلتها إلی الوان عدیده من توظیف قناع هذه الشخصیات التی تمت بصله وطیده بالشوون الدینیه، والادبیه، والتاریخیه، والشعبیه، ویحدد الشاعر لجمیعها توظیفا واسلوبا خاصا یقدر ببساطه وسهوله ان یهدم جدار مسافات زمنیه شاسعه سدت بینه وبین الشخصیات الاخری التی یستهدفها فی شعره. یدل قناع الشخصیات الدینیه فی شعره علی التزامه الوثیق بالقیم الإسلامیه السامیه، ویحظی قناع الشخصیات الادبیه فی شعره بمدی مشابهه مطلقه یراها بینه وبین الشاعر المستحضر. یستفید الشاعر من قناع الشخصیات التاریخیه لیعتبر بالنصره والهزیمه من مصیرها، وینوی مغامرات الشخصیات الشعبیه لیکشف عن ظروف جدیده تشغر منها حیاته الراهنه
کلید واژگان: القناع, الشعر السوری المعاصر, سلیمان العیسی, الشخصیات التراثیهCharacters masque technique features a lofty technical value because the symbolic and dramatic dynamicity thereof in the contemporary literature has bestowed a lot of inspiring implications of the kind of inventive expressional loads to the words in the Arabic poems; these implications are capable of transcending beyond borders of the non-intermediated discourse that is close to tangible reality, so that a new situation which is interlaced with the poets’ values and traditions can be created. As a literary technique evolved from the call on the characters, this masque technique enjoys distinct methodical renderings in the poems of Solayman Al-Isa and, being inclined towards intermixing the present and past conditions, it compels the poets to express the pervasive challenges and problems in the depth of their experiences and incites them to fancifully react to the individual and social dramatic subjects in their periphery. Taking advantage of the purposive techniques forces the poets away from the mere narration of the past incidents and consecutive and transient calls on the characters in the margins, disguising the various characters with masques or getting close to beneath their masques. I helps to establish a sort of close interaction between the poets and the called-upon characters as well as between the poets’ contemporary conditions and the events of the societies before a given community. This study used a descriptive-analytical method to deal with the technical and implicative aspects of the archetypal characters’ masques in Solayman Al-Isa’s works and gain access through a sort of processing to many of the archetypal characters’ masques that might be pertinent to religious, literary, historical and folklore matters. Poets have defined special functions and methods for all of such archetypal characters’ masques. Consequently, they have become simply and easily capable of removing the wall between the distant temporal intervals between poets and their applied characters.
Keywords: masque, contemporary Syrian poetry, Solayman Al-Isa, Archetypes -
إن دراسه التعدد اللغوی من الطرق النقدیه السایده فی إظهار إبداع الطریقه الحواریه فی مجال الاتصال بلغه الآخر ووعیه. یتجسد التعدد اللغوی عند میخاییل باختین فی تعالق لغوی اکثر من صوت واحد فی وحدات لسانیه مختلفه یمکن فیها الآخر ان یلعب دورا جوهریا فی إجلاء خصایص السارد الذاتیه والاجتماعیه. تقوم الحواریه السردیه فی شعر فاروق جویده ورضا براهنی غالبا علی التعددیه اللغویه فی مجال التعرض للقیم والافکار المتنافره بحیث إنها فضلا عن اهمیتها الکبیره فی تخلیص السرد من سطوه السارد واجتناب رتابه تعبیره احادی الجانب، قد تبدلت عندهما شکلا ومضمونا إلی تقنیه فنیه مجدیه لتستقطب عنایه المتلقی وتنقل الروی المختلفه إلی الاحداث السردیه. تطمح هذه الدراسه بانتهاج المنهج الوصفی - التحلیلی فی مقاربتها إلی ان تطبق انماط التعددیه اللغویه من منظور میخاییل باختین فی شعر فاروق جویده ورضا براهنی، معتمده علی مبادی المدرسه الامریکیه للادب المقارن. یفید مجمل نتایج البحث فی مقطوعات منتقاه من نصوصهما الشعریه بان تعدد اللغات فی شعر فاروق جویده بموجب توظیفاته فی انواع التهجین والاسلبه والحوارات الخالصه، یمتاز بدینامیه اللغات التی تصبح لسانا للرای العام لیوفر بها الشاعر الملابسات لتقبل ایدیولوجیاته وافکاره المعنیه، فتاتی خطاباته اکثر عالمیه، قیاسا إلی الخطابات المتفشیه فی شعر رضا براهنی؛ إذ تعرف التعددیه اللغویه فی شعره بالهجنه الفردیه الواعیه غالبا او التعامل مع الشخصیات تعاملا شعوریا بالغا.کلید واژگان: التعدد اللغوی, میخائیل باختین, فاروق جویده, رضا براهنیHeteroglossia is one of the most common critical methods in demonstrating the creativity of a conversational style in relation to another language and consciousness. According to Mikhail Bakhtin, heteroglossia is realized in linguistic intertwining with more than one voice in different linguistic units, in which the other can play an essential role in showing the intrinsic and social characteristics of the narrator. Narrative dialogue in the poetry of Farouk Gouida and Reza Braheni is often based on heteroglossia in the face of different values and ideas, which in addition to its great importance in freeing the narrative from the narrator's dominance and avoiding the monotony of one-sided expression, In terms of form and content, it has become a useful technique to attract the viewer's attention and convey different views on narrative events. This study, by adopting a descriptive-analytical method in its study, intends to implement patterns of heteroglossia in the poetry of Farouk Gouida and Reza Braheni from the point of view of Mikhail Bakhtin and based on the principles of the American school of comparative literature. Summary of research results in selected samples of their poetic texts indicates that heteroglossia is distinct in Farouk Gouida's poetry based on its functions in the types of hybridization, stylization, and pure dialogue with the dynamics of the languages that they represent public opinion to prepare the conditions for the poet to accept his desired ideologies and ideas. Therefore, the discourses of Farouk Gouida have a greater geographical scope compared to the common discourses in Reza Braheni's poetry, because heteroglossia in Braheni's poetry is often characterized by conscious individual hybridization or high emotional interaction with characters.Keywords: Narration, heteroglossia, Farouk Gouida, Reza Baraheni, comparison
-
نقد ادب معاصر برای تغییر نگرش یک جانبه به رخداد های متن و پیاده سازی روش گفت وگوی بیرونی در بافت آن به منظور شناخت دیدگاه ها و آگاهی های مختلف گام بلندی برداشته است. چندصدایی طبق شیوه گفت وگوی خارجی در دیدگاه باختین، مبتنی بر چندگانگی صداها و زبان های به هم گره خورده است و در ساختار گفت وگو و ترکیب آن متفاوت است. شعر معاصر عرب با کنش روایی میان اندیشه های شخصیت ها و تبادل صداهای مشترک و متفاوت به منظور تحقق چندصدایی ادبی شناخته می شود، بهویژه در قصاید فریدون مشیری و ادیب کمال الدین نوعی تکنیک بیانی تکامل یافته ای است که به شخصیت ها این اجازه را می دهد تا دغدغه ها، آرزوها و دردهای خود را به روش های مختلف بیان کنند. پژوهش حاضر با درپیشگرفتن روش توصیفی - تحلیلی در پی پرداختن به مهم ترین تکنیک های چندصدایی ادبی نزد دو شاعر با تکیه بر مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی است. خلاصه نتایج نشان می دهد که دو شاعر درکنار درپیش گرفتن روش روایت گری سنتی صداها، به انواع چندصدایی مانند دورگه سازی به منظور توسعه دیدگاه های اجتماعی زبان ها در لابه لای روشنی و ابهام در کارکرد آن ها پناه میبرند و همین طور به سبکبخشی برای تحقق وحدت ساختاری میان صداها باوجود تفاوت در نوع پرداختن به صدای دیگری توجه دارند. دو شاعر، گفت وگوی خالص را در مواقع درگرفتن جدال و مناقشه میان شخصیت ها یا تبادل پرسش و پاسخ درباره موضوعی خاص، بهکار می گیرند و درپایان به تعدد ایدیولوژی برای نشان دادن نوع برخورد شخصیت ها با ارزش ها و اندیشه های بنیادی شناختهشده در قالب ایدیولوژی تسلیم پذیری یا سرپیچی روی میآورند.
کلید واژگان: چندصدایی, میخائیل باختین, فریدون مشیری, ادیب کمال الدین, تطبیقThe criticism of contemporary literature has taken a big step to change the one-sided view of the events of the text and to implement the method of external dialogue in its context in order to recognizing various views and awareness. According to Bakhtin's view, polyphony is based on the multiplicity of interconnected and various sounds and languages in the structure of dialogue and its composition. The contemporary Arabic poetry is known for its narrative action between the thoughts of the characters and the exchange of common and different voices in order to explore literary polyphony, especially in the poems of Fereydoun Moshiri and Adib Kamaluddin allow them to express their concerns, desires and pains in various ways. This descriptive-analytical method seeks to address the most remarkable literary polyphonic techniques of two poets based on the American school of comparative literature. The summary of the results shows that the two poets, in addition to adopting to the traditional method of voice narration, resort to polyphonic types such as hybridization in order to developing the social views of languages in the light of ambiguity and ambiguity in their function, as well as stylistic style. In order to achieving the structural unity between the sounds, despite the difference in the type of dealing with another sound. The two poets use pure dialogue when engaging in controversy between characters or exchanging questions and answers on a particular subject, and at the end use a variety of ideologies to show how the characters deal with fundamental known values and ideas in the form of an ideology of surrender or defiance.
Keywords: Polyphony, Mikhail Bakhtin, Fereydoun Moshiri, Adib Kamaluddin, Comparative -
لقد عرف التقاطب المکانی فی الشعر العربی المعاصر بمیسم تقبل الاضداد والتنافرات الدلالیه التی یمکن ان یحملها المکان فی توجیه دلالاته ومعانیه الانزیاحیه، وتبعا له یلعب تقاطب المدینه دورا کبیرا فی الکشف عن المفاهیم المتعدده التی ینطوی علیها النص ویساعد القاری علی قبول عمق الافکار والصور والحالات النفسیه والاجتماعیه التی تخالج الشاعر. إن المدینه فی شعر محمد عفیفی مطر - استنادا إلی عمق الصور العامه التی یمکن انتشالها من نماذجه الشعریه - کانت إلی حد بعید، تکوینا دلالیا قایما علی مجموعه من التقاطبات؛ إذ یقدم الشاعر من جهه صوره معقده وعمیقه منها، ویحاول من جهه اخری ان یخلق إدراکا مختلفا لمعانیها فی ذهن القاری من خلال زیاده عناصرها وما یمت بصله دانیه منها. تنوی هذه الدراسه باتباعها النهج الوصفی - التحلیلی ان تتناول تقاطب وظایف المدینه فی شعر محمد عفیفی مطر وتدل نتایجها بوجه الإجمال علی ان الشاعر لیکسب المدینه نظره انزیاحیه اقصی من اللغه المعیاریه، یلح علی تکرارها ویستخدمها علی اساس الامتزاج بین معاکسات دلالیه مختلفه ذات مسحات من جمال التقاطبات المکانیه علی غرار تقاطب الذاتیه والموضوعیه، وتقاطب الصمود والتوانی، وتقاطب الجوع والرخاء، وتقاطب الکرونوطوبیه، لیوطر من جهه سردیه احداثها ویفسح من جهه اخری مدی وظایفها الدلالیه.کلید واژگان: التقاطب, الشعر المصری المعاصر, المدینه, محمد عفیفی مطرThe Polarity of place in contemporary Arabic poetry recognized through the frequency of acceptance of semantic contradictions and dualism in place. Meanwhile, in the understanding of the many concepts in the text, the Polarity of the city has a prominent function and it is a great help to the reader in accepting the depth of the poet's thoughts, images, and individual and social moods. The city in the poetry of Mohammad Afifi Matar, citing the depth of overall image that can be obtained from his poetic examples, has a lot of dual semantic structure. Because the poet on the one hand paints a complex and profound picture of city and on the other hand it is trying to expand its elements and belongings to create a different perception of its concepts in the mind of the reader. This research, using a descriptive-analytical approach, seeks to examine the Polarity of city functions in Mohammad Afifi Matar's poetry. Briefly, the result is telling that the poet to have a defamiliarization look with the city, goes beyond the standard language, insists on repeating it, and characterized by the interaction between different semantic contrasts that have spatial paradoxical aesthetic effects. On the one hand, he uses the inherent Polarity and objective reality, stability and weakness, hunger and well-being, and also time and place to define the narrative characteristic of what happened in the city; he extends the scope of its semantic functions on the other hand.Keywords: polarity, Contemporary Egyptian poetry, city, Mohammad Afifi Matar
-
شعر پایداری در کنار عمده نگاه و کارکردهای ملی و میهن پرستانه ی خود، دارای نوعی رسالت جهانی و بی حد و مرز است؛ چراکه با تمام قابلیت های فنی و ادبی خود در جهت دادخواهی و برانگیختن افکار عمومی نسبت به تحولات ناگوار در سرنوشت سیاسی و اجتماعی سرزمین های مختلف به کار می رود. سرزمین افغانستان همواره در طول تاریخ، از حضور بی دلیل دشمنان خارجی و نظام خودکامه ی داخلی درصحنه ی سیاسی خود رنج برده است، درواقع حضور استعمارگر روس و انگلیس در این سرزمین و استبداد نظام های حکومتی وقت که سرانجام با پیروزی مردم افغانستان در آوردگاه های مختلف همراه بوده است، جلوه و تجسمی جهانی از پایداری و اجنبی ستیزی این سرزمین پدید آورد و شاعران دیگر از سرزمین های مختلف را بر آن داشت تا در اشعار خود، با محوریت و مضمون پایداری افغانستان به توصیف و تحسین این جنبش مردمی بپردازند. نمونه ای از این شاعران، جابر قمیحه، شاعر معاصر مصر است که در دیوانی تحت عنوان «لجهاد الافغان اغنی» به تبیین و توصیف زوایای مختلف مقاومت در افغانستان می پردازد. این پژوهش نیز با در پیش گرفتن روش توصیفی - تحلیلی بر آن است تا به مهم ترین درون مایه ها و کارکردهای فنی پایداری در دیوان مذکور اشاره نماید. از جمله نتایج این پژوهش حاکی از آن است که شاعر در تبیین درون مایه های پایداری افغانستان، مضمون و اندیشه ایثار و فداکاری را در قالب های دین مداری و خداباوری به عنوان رمز موفقیت پایداری افغانستان معرفی می کند و در تبیین آثار و پیامدهای جنگ، بر آسیب پذیری و دردمنشی کودکان افغان در جهت برانگیختن حس مسئولیت اجتماعی تاکید دارد. شاعر در بعد فنی، به فراخوانی شخصیت های دینی، به ویژه الگوبرداری از شخصیت پیامبر گرامی اسلام می پردازد و از سوی دیگر با هم صدایی و وام گیری آگاهانه از متن غایب به ویژه تعابیر و مفاهیم قرآنی در جهت انتقال بهتر مضمون پایداری و ارتباط آن با موضوعات ملی و میهنی تمایل نشان می دهد.
کلید واژگان: شعر پایداری, جابر قمیحه, دیوان «لجهاد الافغان اغنی», فراخوانی شخصیت هاIn addition to its patriotic function, the mission of resistance poems is international. Because this kind of poem utilizes all its literary and technical capacities to arouse public interest, as well as bring a lawsuit against unwelcome developments in political and social fields of different nations. Throughout history, Afghanistan has terribly suffered from unjustified presence of foreign enemies as well as its arbitrary government. However, the presence of such colonialists as Russia and Britain in Afghanistan, as well as the tyranny of the local government have finally been ended with Afghans' victory in different battlefields. Their resistance against cruelty has demonstrated their high capacity to fight against colonialism to the extent that poets from other countries have composed poems in praise of that public movement on the theme of Afghanistan resistance. A case in point is attempts of Jaber Qumaiha, a contemporary Egyptian poet, to show different aspects of resistance in Afghanistan in his collected poems entitled "I sing about Afghan's jihad". This analytical-descriptive research aimed at alluding technical themes of resistance in the work of Jaber Qumaiha. The results of the present research suggest that the poet has introduced the conception of sacrifice in themes of piety and monotheism as the key factors to Afghan's victory in order to express motif of Afghanistan resistance; moreover, Afghan children susceptibility to the war has also been emphasized in order to arouse the sense of social accountability. With regard to the technical aspect, the poet has emulated religious figures, particularly the Islamic Prophet. But on the other hand, by voicing the same opinion, as well as knowingly adopting Quranic interpretations, the poet has set the stage to convey the message of resistance and show its relation with patriotic issues.
Keywords: Resistance poem, Jabber Qumaiha, I sing about Afghan's jihad divan, emulating outstanding figures -
تمیز الشعر العربی المعاصر بخرق جدران نظام القصیده التقلیدی واتسعت آفاقه الدلالیه عن طریق تطعیم الخطاب الادبی ببنی سردیه تنیر اقصی مبلغ من إبداع الشاعر فی تجسید الخیال والرویه الجمالیه لمواضیع ارجایه المثیره. یعد الزمن بین اهم العناصر المکونه للسرد تقنیه زاهره اتت العنایه بها انطلاقا من التتابع المنطقی للاحداث، بینما لا یخضع الزمن السردی له الیوم، بل یمکن السارد ان یتلاعب ببنیته ویوظف انماط عدوله عن الخطیه عبر تمازج وتفاعل یقیمهما بین مستویات زمنیه شتی. لقد اهتم محمد عفیفی مطر فی قصیده «خطوات مقتلعه» بانماط زمن السرد اهتماما بالغا بحیث یلمس بغزاره ان الزمن فیها یتحول دوما ویتحقق التداخل الزمنی ببناء جسر دلالی من احداث الحال إلی الحدث الماضی والمستقبل. تعتمد هذه الدراسه علی المنهج الوصفی-التحلیلی وتهدف ایضا بمتابعه عنصر الزمن فی هذه القصیده إلی تسلیط الضوء علی حوافزه ووظایفه السردیه. لقد وصل البحث إلی ان القصیده تتسم بالنسیج الزمنی المتماوج فی حنایا احداث اللحظه الآنیه التی تستطیع ان تشمل الماضی فی وحده شعریه ثم تبغی رویه الآتی فی اخری؛ فیتلاعب الشاعر بالنسق الزمنی للسرد ویخرج مرارا عن رتابه الازمنه مستمدا من المفارقات الزمنیه لسد الفجوات الجذریه فی الماضی او إخباره العاجل بالاحداث اللاحقه وقد یتدخل فی مدی حرکه الزمن.
کلید واژگان: السردیه, الزمن, المفارقات الزمنیه, الدیمومه, محمد عفیفی مطر, قصیده خطوات مقتلعهArabic neo-poetry is known for breaking down the traditional structure of poetry and extending its semantic boundaries by equipping the literary discourses with narrative structures which enable the poet to show their creative imagination and aesthetic views towards objects. “Time” is one of the prominent elements of narration. Formerly, it manifested itself through the logical sequence of events, whereas nowadays narration time does not depend on this sequence and the narrator can change its structure through the interaction between different levels of time to avoid monotonousness. Muhammad Afifi Matar has paid special attention this in his poem “Uprooted Steps” in which, through forming a semantic bridge between present, past, and future events, we see a temporal overlap. This article seeks to analyze the element of time in this poem. It suggests that the poem has a fluid temporal structure so that inside time present, the past and the future are contained. In many cases, the poet does not narrate the events according to the order of their happening, but rather delays or even stops them. The functions of time in this poem are different, changeable, and intertwined depending on the context of the events. These events sometimes take a long time and sometimes happen in the blink of an eye to create a temporal overlap between the past, the future, and the present. Returning to the past in the context of the present sometimes depicts the unpleasant experiences of the past, and sometimes has epic and hopeful effects through the historical calling of non-narrative characters. The poem uses flashforwards from the beginning to highlight future events and to respond as early as possible to the reader’s curiosity about the future. The poet continously plays with the time of narration; to avoid monotonousness, he, with the aid of temporal paradoxes, fills the gaps in time past, informs the reader of future events before their happening, and sometimes interferes with the the passage of time.
Keywords: Narration, time, Temporal paradox, Muhammad Afifi Matar, Uprooted Steps -
لقد اولی علم السیمیاء عنایه فائقه بالعنوان بوصفه عتبه منفتحه تحدد هویه النص وطریقه إنتاجه وما تضمنه من حدسیه وفضول یمکن ان یصدر من دلالاته السطحیه والعمیقه. وهذا العنوان لما فیه من وظائف ومستویات سیمیائیه مثیره، یعلو النص الشعری ویشرف علیه فی قالب مفرده او ترکیب او عبارات ذات اجزاء متماسکه لیحافظ علی وحدته ویساهم فی تمظهر موضوعه وتحدید رویته وترمیز دلالته. تنشط وظائف عتبه العنوان ومستویاته فی شعر محمد عفیفی مطر؛ فتحاول هذه الدراسه باتباعها النهج السیمیائی ان تتناول اهم وظائف العنوان ومستویاته السیمیائیه الشائعه فی شعره. یدل مجمل حصیلتها علی ان الشاعر یجعل معظم ترکیزه فی تعیین العناوین الرئیسه والفرعیه علی وحده وسلسله متناوبه شکلیا کما یسعی ان یراعی هذا التناسب فی العدید من العناوین مع نصوصها مضمونیا ودلالیا، ولکن ما یهمه فی تحقیق العناوین هو طریقه وصولها إلی المضمون وهی تقع عاده فی اولویه اکثر من المضمون؛ فیرغب الشاعر فی اسلوب انزیاحیه بنی العناوین ورفض التراتبیه فیها لتحقیق وظیفتها الإغرائیه. یعمد الشاعر فی بناء مستویات عناوینه إلی تشکیل بصری یتراوح بین الوضوح والغموض فی إظهارها، ومعجم شعری تقع فیه التجارب الإنسانیه فی بوره عنایته بالمفردات العنوانیه، وتنضید نحوی یفعم بإنتاج العلاقه الإبداعیه بین الدال والمدلول فی الترکیب الإسمی او انزیاحیه الترکیب الجملی.
کلید واژگان: السیمیائیه, العنوان, الوظائف, المستویات, محمد عفیفی مطرSemiotic Title in the Poetry of Mohammed Afifi Matar; a Study in the Functions and Levels / Semiotic Title in the Poetry of Mohammed Afifi Matar; a Study in the Functions and LevelsThe semiotic science was given great care of the title as an open threshold that determined the identity of the text, its production method, and its intuitive and intriguing content that could be derived from its superficial and profound implications. This title, for its important functions and levels of poetic poetry, transcends and oversees the poetic text in a single form, composition or phrases with coherent parts to preserve its unity, contribute to the appearance of its theme, define its vision and symbolize its significance. The functions and thresholds of the title threshold are activated in the poetry of Mohammed Afifi Matar. This study attempts to follow the most important functions of the title and its common toxicity levels in his poetry. The overall result of which is that the poet makes most of his concentration in the assignment of the main and sub-sections on a unit and a series alternately in form, and seeks to take into account this proportionality in many aspects with its texts, both verbally and verbally, but what is important in achieving the object is the way it reaches the content More than the content; the poet wants the method of Ennizha Beni Annawin and refused the hierarchy in order to achieve the function of the Greek.
Keywords: Semiotics, Title, Functions, Levels, Mohamed Afifi Matar -
لقد انبری الشعر المعاصر یبحث عن طرق شتی ترسخ دور المفردات والتراکیب، وتتیح الهروب من رتابه کل ما هو معهود وتقلیدی، وهذا ما جعل الشاعر یستجیر بطرائق بصریه تناسب تعبیره ویغدق علی تصامیم قصیدته الشکلیه بنیه معماریه جدیده تتناسق مع مدلول المفردات وتنضیدها السطری. من هذه الطرق اتباع انزیاح السطور الشعریه حیث ینتشر بجلاء فی الشعر العربی والفارسی المعاصر، وقد بینت لنا الجوله فی قصائد الشاعرین محمد إبراهیم ابی سنه واحمد شاملو انهما یتمسکان فی حنایا سطورهما بتقنیات بصریه عالیه لنقل تجاربهما الشعوریه ورواهما الفکریه. تحاول هذه الدراسه باتباعها المنهج الوصفی - التحلیلی ان تتناول اهم وظائف السطر الشعری فی مستویاته الانزیاحیه المتفشیه لدی الشاعرین معتمده فی تطبیقها علی المدرسه الامریکیه للادب المقارن. یدل مجمل حصیلتها علی ان الشاعرین اقبلا فی قصائدهما علی اهم انزیاحات السطر الشعری کاسلوب التموج السطری الذی یظهر مدی تاثیر وطاه الملابسات الحرجه علی نوع کتابتهما، والهبوط التدرجی الذی یوحی بانهیار المضامین متزامنا مع هبوط المفردات الشکلی مسرعا وبطیئا، وایضا التشکیل العمودی الذی یاتی لدیهما فی موقفی التساوی الافتتاحی والتساوی الضمنی للاسطر، وفی النهایه اسلوب الصمت الذی قد ینطلق من تنقیط الصمت القصیر نحو تحقیق الصمت النقطی الطویل.
کلید واژگان: الانزیاح, السطر الشعری, محمد إبراهیم ابو سنه, احمد شاملو, المقارنهThe contemporary poem seeks to find out ways to strengthen the role of lexicon and composition as well as to avoid uniformity of their traditional functions. It is exactly what encourages poets to apply visual methods proportion to their expression in one hand, and on another hand to add new structure accordance with the meaning of words and their line orders to their exemplum designs. Poetic line defamiliarization is among well-known methods that are widely used by contemporary Arab and Persian poets, especially the present research focuses on exemplum of Muhammad Ibrahim Abu Senna and Ahmad Shamlou who oblige themselves throughout their poetic lines to apply uppermost visual flexible techniques to transfer their feeling and decisions. The present analytical-descriptive research addresses fundamental functions of poetic line defamiliarization used by both aforementioned poets relying on American comparative literature school. Our work has led us to conclude that both poets focus on functions of poetic line defamiliarization in their exemplum; from poets’ viewpoint undulating line, indicating influence of tension on their writing style, gradual fall, representing fast and slow semantic fall along with subjective lexicon collapse, linear vertical structure, using for implied and inaugural equity of lines, and finally silence technique, in which punctuation is sometimes used to start a short silence and end in a longer one are notable instance.
Keywords: defamiliarization, poetic line, Muhammad Ibrahim Abu Senna, Ahmad Shamlou, Comparison -
Semiology is a critical movement based on scientific and methodical aspects applying for the aesthetic conception of poetic texts and deciphering complex semantic codes which are difficult to be decoded through a simple and unilateral look. Using all powerful and effective cognitive tools in hand, semiology has approached the area of literary researches. Its shades of analysis have been spread over contemporary Arabic poems so that semiology researchers can unveil aesthetic nature hidden in the text and develop a different understanding about it. Meanwhile, following this issue in Mohammad Afifi Matar`s poem by applying the semiology method, it not only results in careful scrutiny towards his poetic expression but also helps determine hidden points and latent secrets. The present research aimed at investigating the exemplum of the ode Silent Sun Beam. The major theme of the exemplum is famine and poverty, being comprised of a descriptive report by which social events are indirectly viewed from the aspect of nature. Using its dominant narrative structure, it tried to find words and combinations which could lead the exemplum texture to move from textual areas to poetic aesthetics in a dramatic way, that is, dark and distraught place. Calling for natural words and personifying them made the treasures of exemplum`s vocabularies, Moreover, the textual aesthetics announced the forms of intertextuality combined with folklore beliefs about capabilities of natural elements to change situations.
Keywords: Structure of Semiology, Paratext, Technical Pole, Aesthetic Text, Mohammad Afifi Matar, Exemplum of Silent Sun Beam -
إذ اعتبرنا للبناء السردی فی النص الشعری المعاصر وحده متکامله تحمل الکثیر من عناصر وتقنیات خادمه لصورته الفنیه، یملک بینها عنصر المکان اهمیه قصوی فی تاطیر الماده السردیه وإقامه اواصر تجمع العناصر السردیه معطیا لها مناخا محددا تفعل فیه وتعبر من خلاله عن وجهات نظر السارد الخاصه، ولاسیما المکان المغلق الذی لیس الیوم دیکورا مهملا فی مشهد العمل السردی بل یکون لوحده هدفا ذا فاعلیه نفسیه واجتماعیه تخرق جدران انغلاقه وتصل إلی مدلول تنسجه کلمات محدده مع خصائصها الإیحائیه کما ان حضور الامکنه المغلقه البارز فی شعر محمد عفیفی مطر یاتی بطابعها اللفظی الخاص والمنحصر فی فضاءات مغلقه علی استیفاء التنظیم الدرامی للاحداث وتعمیق الحیاه الداخلیه للشخصیه المعنیه، ولکن قد ینتج هذا الاندماج فی الداخل نتیجه معاکسه ویودی إلی المغامره فی تجربه الخارج ثم انتشال تقابلات ضدیه منها. تحاول هذه الدراسه بانتهاجها النهج الوصفی - التحلیلی ان تتناول سردیه الامکنه المغلقه فی شعر محمد عفیفی مطر وعلی وجه الخصوص ترکز بینها علی مکانی "المقبره" و"المقهی"؛ فیدل مجمل نتائجها علی ان المقبره تنفرد بابعاد ومقاسات تمیز انغلاقها ومحدودیتها کمدلولها السردی الذی قد یومئ إلی ثنائیه الموت والبعث فی موقف ثم یوحی بتقابل النفور والالفه فی مواقف اخری کما ان المقهی فی شعره یستطیع ان یکون ملاذا تهرب إلیه الشخصیه حصولا علی الامان والاستقرار من احداث الواقع الخارج المره ویحدث ثنائیه التفضیه والتزمین او یتحول إلی صراع بین الذاتیه والعولمه.کلید واژگان: السرد, المکان المغلق, محمد عفیفی مطر, المقبره, المقهیWe consider the narrative structure in the contemporary poetic text to be an integral unit that carries many elements and techniques for its artistic image. The place element has a significant importance in the creation of the narratives and the creation of bonds that combine the narratives with a specific atmosphere in which to express the views of the narrator, The presence of the prominent closed spaces in the poetry of Mohammed Afifi Matar comes in a special verbal nature confined in closed spaces to the organization of the dramatic events and deepen the internal life of the person concerned, but this may result in the merger at the opposite result and lead to adventure in the experience of the outside and then get out of the opposite interviews. This study attempts to use the descriptive-analytical approach to address the narratives of the closed spaces in the poetry of Muhammad Afifi Matar, and in particular focus on the location of the cemetery and the makhee. The cemetery is unique in the dimensions and sizes of the excellence of the closure and limited as a narrative meaning that may be the twin death and resurrection in a position and then suggest offset hostility and familiarity in other positions and that the cafe in his poetry can be a haven to escape the personal safety and stability of the events of reality Occasional, bipolarism occurs, or becomes a conflict between self-sufficiency and globalization.Keywords: Narration, Closed Place, Muhammad Afifi Matar, cemetery, café
-
لقد اهتم الشعر الفلسطینی المعاصر بالمدینه اهتماما فائقا؛ لان الاساس فی الصراع القائم بین الفلسطینی والصهیونی کان ومازال یحوم حول المکان والارض؛ فظلت المدن واستدعاءها فیه ینبوع خیر وعطاء تتدفق جداوله المنساله فی ضمیر الشاعر الفلسطینی لتسوق صوره الشعریه نحو هدف محدد تخصه شاعریته، ولکن تکرارها فی شعر محمود درویش مصدر إیحاء ینم عن ذاتیته ویرسخ هویته المقاومیه مستعینا بدلالات ورموز تصل بالمتلقی إلی لجه نظرته وموقفه الشعوری والاجتماعی إلی مکان انحدر منه اصل الشاعر او لم ینحدر. کانت بیروت فی شعر محمود درویش بوصفها مدینه احتلت معظم التکرارات عن المدن بحیث یدل تکرارها المتعاقب علی صله وطیده بین الشاعر وبینها کدلالات رمزیه عدیده یستخرجها وهی تتراوح فی ها بین تجربه الحزن والماساه، والسطوع والازدهار، فضلا عن ذلک توحی مدینه بیروت لدی الشاعر باسم الارض الفلسطینیه وذلک حین تترسخ جذورها عبر الاقتراب من تراث الشاعر والاتصال بالمتغیرات الزمنیه التی احدثت ضربا من التناسق الزمکانی بینه وبین المدینه. ترعرعت هذه الدراسه المستفیضه من خلال المنهج الوصفی- التحلیلی لتعالج اصداء صوره مدینه بیروت فی شعر محمود درویش مشیره من ثنایاها إلی الدلالات والصور الکامنه من تکرارها فی جمیع القصائد علی تحلیل النصوص الادبیه وفک الرموز والدلالات فی ها.کلید واژگان: بیروت, الشعر الفلسطینی المعاصر, محمود درویش, المدینهPalestinian poetry Because of the challenge between the Palestinians and Israel was attentive to town and among cities and calling them becom as the source of goodness and mercy and Drive Poetic image fits toward the his poetry goal but its Repetition inspiration poetry substantiality poet Mahmoud Darwish and strengthen the stability of his identity and it have the Most Repetition of cities so that the continuous Repetition between the poet and the city reveals of a strong relationship, for example of many Symbolic implications that they fluctuate Between the experience of grief and pain, and shine and prosperity of the city. In addition, Beirut by poet expresses the name of the land of Palestine, when the roots of the city Found strength with connection to the legacy and Time evolution and created Time and space synchronization between the poet and the city. Therefore, this study aims to analyze call of Beirut in Mahmoud Darwish poetry in terms of statistics and content to show hidden images and indication based on the descriptive - analytical method for analysis of literary text and to decode the signs and indications.Keywords: Contemporary Palestinian Poetry, city, Mahmoud Darwish, Beirut
-
لقد ادی تحویل المعاییر والانماط التی تتجلی فی قراءه النص الادبی المعاصر إلی تغییر افق النظره والتحلیل فی تقویمات القصیده ونقدها الممنهج ومهد المجال لتتبع العلامات والإشارات التی تنیر طریق القارئ وترشده إلی تعدد القراءات وحدود التاویل. تمظهرت السیمیائیه کنشاط قرائی جدیر بالتاویل وإنتاج متخیل النص او ما ترک مسکوتا عنه من منظور مغایر، ولکن لها دلالات جمالیه هامه لایمکن تخطی ها او المرور بها مرور الکرام؛ منها العتبات النصیه والاسالیب البصریه لما فیهما من قیم علاماتیه مبدئیه او علاقات نصیه مباشره فی کینونه النص الشعری لقصیده محمد عفیفی مطر الموسومه ب "وشم النهر علی خرائط الجسد؛ الوشم الرابع" تملکان الافضلیه والتقدم بالنسبه لسائر المکونات السیمیائیه علی الغوص فی الاعماق الداخلیه والخارجیه المتشابکه لفضاء القصیده وتسلیط الضوء علی جمالیتها البنیویه، کما تعبران فی هذه الدراسه المستفیضه من خلال المنهج السیمیائی عن جوده ولوج الشاعر فی النص وإیصاله إلی نهایه صائبه کالانفعالات الحلمیه الدرامیه التی یبداها الشاعر منذ بدایه القصیده ثم یغلقها ویتقدم دون قید وحذر علی المواجهه لاداء انفعالی کبیر انعقد بالواقع إلی جانب الاسالیب البصریه التی تاتی فی القصیده لسد الفراغات والفجوات الدلالیه او مواقف تقتضی الوقف والدهشه او الإفصاح عن الخوالج النفسیه التی تجعله ینزع إلی النمط الانزیاحی فی توظیف الالفاظ والترکیبات.کلید واژگان: السیمیائیه, العتبات النصیه, الاسالیب البصریه, محمد عفیفی مطر, قصیده وشم النهر علی خرائط الجسدThe transformation of standards and patterns in reading modern literary texts has led to a change in the outlook and analysis of the book's codification and systematic criticism, and has paved the way for tracking signs and signals that illuminate the reader's path and guide him to multiple readings and limits of interpretation. Semiotics has been shown as a reading activity worthy of interpretation and the production of a textual abstraction, or what is left out of it from a different perspective, but has important, the textual thresholds and visual methods for their primary signs or textual relations in the poetic text of the poem by Mohamed Afifi Matar. In this comprehensive study, we examine the quality of the poet's input in the text and its conclusion to the correct conclusion, such as the dramatic dreamy acts initiated by the poet since the beginning of the poem. He then closes it and goes forward without warning and warning against the confrontation for a great emotional performance that took place in addition to the visual methods Emotions, gaps, or situations that require suspension, surprise, or disclosure of psychosocial conditions that lead to an influx in the employment of words and structures.Keywords: Semiotics, Textual Sects, Visual Methods, Mohamed Afifi Matar, River Tattoo on Body Maps The Fourth Tattoo
-
لقد انفتحت الیوم ابواب القصیده المعاصره علی تقنیات السرد ومعالمه فی نطاق واسع وانطوت علی عناصر وحدود معینه تجعل الشعریه والسرد فی بنیه متلاحمه علی تحقیق دینامیه اکثر فی النص والحصول علی شحنات دلالیه رحبه لا یمکن ان ینقلها الإنتاج الشعری لوحده. إن محمد الماغوط شاعر سوری معاصر یستعین بالتقنیات السردیه فی بناء قصائده من خلال اقتناء کلمات بسیطه وتعابیر قد تستر الخیال والواقع سویا علی تسییر الاحداث وتکمیلها. تحاول هذه الدراسه باعتماد المنهج الوصفی - التحلیلی ان تتناول ابرز ملامح السرد فی نماذج من ثلاثه دواوین شعریه لمحمد الماغوط ویدل مجمل نتائجها علی ان الشاعر ینزع فی معظم قصائده إلی تقنیات السرد الاربع ویضفی علی ذلک تنمیه تصاعدیه بجانب تکثیف الوقائع وتعمیقها دون ان یقع فی شرک التعاقب والتراتبیه فی الحبکه. یشبه وصف المکان فی شعره اسلوب الرویه التجزئیه او المنظر القریب ویحوم الزمن السردی عنده حول المفارقات الزمنیه فی استرجاع الزمن واستباقه بجانب تقنیه المده فی تقدیر سرعه الاحداث. تظهر انماط توظیف الشخصیه کثیرا فی الاستغلال المتتالی للضمائر، وعلی الخصوص ضمیر المتکلم «انا» الذی یتبدل إلی آثار قدم للشخصیه الرئیسه وهی السارد بنفسه.کلید واژگان: السرد, الحبکه, الزمن, المکان, الشخصیه, محمد الماغوطDue to its certain elements and limits, the exemplum brings about poetic and narrative nature in a coordinated structure in order to realize dynamism in the text with easy access to wide conceptual burden that poems cannot transfer lonely, accordingly, contemporary exemplum, today, welcomes narrative techniques and its symbols. Mohammed al-Maghout, a contemporary Syrian poet, makes use of narrative techniques in his exemplum by applying simple words and expressions which normally combines reality and fancy to advance events and accomplish them. The present descriptive-analytical research aims to address main narrative signs in a sample of three divans of Mohammed al-Maghout. Results indicate that the poet mostly uses quadruple narrative techniques, while he is not bounded to a sequence and uniformity of the texture, which it gives profundity and an upward trend along accumulation of events. Description of places in his works simulates a partial look or a close appearance and, for him, narration time circulates around time differences for recovering and anticipating time alongside the time length technique for determining rate of events. Methods of developing characters in his poems are blazoned over steady function of pronouns, especially the first-person which is turned to footsteps of the main character, that is, narratorKeywords: narration, texture, time, place, character, Mohammed al-Maghout
-
یعرف شعر الثوره بالإلتزام المتشابک الذی یتوخی الخدمه لمصالح الشعوب ومتطلباتهم مندفعا إلی ترسیخ الدعائم الوجودیه فی الإنسان وتوفیر حقول الخیر والسکینه له، وهو بوصفه رافدا جمالیا فی وجدان الإنسان العربی یقدم فکره الرفض للنهب والعدوان، والمواجهه للآخر المتخاصم. لقد اتسع مفهوم الادب الفلسطینی بولوجه فی عالم الشعر ولاسیما منذ تسلل إلی عالم الروی والاخیله الشعریه، انجب فی صدی صرخاته جیلا جدیدا من الشعراء المقاومین، منهم عبدالرحیم محمود الذی حضر فی لجه احداث النکبه الفلسطینیه حضورا نشیطا یلهب فکره الجهاد والمقاومه الصادقه فی صفوف شعبه المناضل، ویستعین فی هذا المضمار باحق موشرات الحرکه الثوریه التی تمثلت دینامیکیتها فی الوطنیه، وتمجید الابطال، واستدعاء الشخصیات التراثیه، وحث الشعب علی الثوره والنضال، ورفض الاضطهاد بحیث تبغی دراستنا هذه مع نهجها نهجا وصفیا- تحلیلیا متابعتها واستکناه ها واحدا تلو الآخر.کلید واژگان: النکبه الفلسطینیه, عبدالرحیم محمود, الالتزام القومی, اسالیب الکفاح, الوطنیهThe aim of the revolution poetry specifically resistance has been always been serving the hometown benefits and it's movement to strengthen the human nature is known as the basis of aesthetic inside human beings in order to empower it's own. The concept of Palestinian literature has been developed by starting poetry and could create new generation of resistance poets such as Abd al Rahim Mahmoud; the one who not only understood the Palestine events from the very beginning but also was deeply effective on his nation by his poems weapon. The present paper - which has been done in descriptive analytical method - aims to manifest his revolutionary tendency by images and concept he applied to awaken jihad spirit in his nation.Keywords: Palestine tragedy, Abd al Rahim Mahmoud, natinal commitment, fighting methods, patriotism
-
لقد عد الادب ظاهره نشیطه فی منظومه التکوین المعرفی وسیروته، وهو تکوین متکامل یعرف فیه الشعر بوصفه نموذجا اکثر نشاطا ودینامیکیه علی التجاوز للحدود التعبیریه المعرقله ونیل نظام إبداعی فی النصوص الادبیه متجها إلی مسار الخط التاریخی والتعبیر عن مآزق النماذج الإبداعیه وازمات المجتمع البشری الراهنه. لقد کان الزمن حاله ذاتیه اجتماعیه لا ترتبط فی اصلها بمحاور الزمن الحاضر فحسب، بل تقتضی ضرورته السردیه فی الشعر العربی المعاصر إنشاء العلاقه مع السیروه الجماعیه بین مکوناته الثلاث «الماضی، والحاضر، والمستقبل»، وهی التی تتداخل وتتواشج لتشکیل زمن عضوی خاص من الواقع الاجتماعی فی القصیده العربیه. ونظرا إلی قضیه الزمن، تناول الشعر الفلسطینی المعاصر موضوع المکان کمحور الرجاء والامل فی المستقبل إلی حد فتح فیه البعد عن الوطن والحضور فی المنفی ابوابا جدیده امام الشعراء الفلسطینیین عبر الزمن، منهم محمود درویش هو الشاعر الفلسطینی العملاق الذی حینما ارتحل إلی بیروت منفیا ادرک فی ها الکثیر من ابعاد زمنیه متباینه شغلته تحولاتها عن نفسه وذهبت به إلی مرحله زمکانیه بین تحدیات العربی والصهیونی وبما فی ها من تداعیات تستنفرها ذات الشاعر وتفیضها من الحوافز البالغه للمواجهه والتحدی. ترعرعت هذه الدراسه المستفیضه من خلال المنهج الوصفی – التحلیلی وتدل حصیلتها علی ان الزمن کان فی قصیده «مدیح الظل العالی» لمحمود درویش بوره الاستقطابات الدلالیه عن بیروت بحیث یتسع مدلوله تحت ظلال هذه المدینه ویتزود باسالیب لغویه مختلفه وتقنیات کاسترجاع الزمن، واستباقه، والتسلسل الزمنی المحدد لتعمیق صوره متازمه وجریحه من المدینه؛ فتتناغم جمیع هذه التقنیات مع خلجات نفس الشاعر وتجاربه الخاصه التی انصرفت فی الکثیر من هذه القصیده عن موقفها الاعتیادی إلی کنوز نفسیه ووجدانیه تنیر مدی شعوره بالتحولات الزمنیه وسطوتها علی احداث مدینه بیروت.کلید واژگان: السرد, الزمن, بیروت, محمود درویش, قصیده مدیح الظل العالیLiterature plays a major role in the cognitive and mental world. Poetry, among other things in literature, may overcome many of the limitations in literature which structural barriers impose. Literature also has non-literary implications concerning historical and social issues at critical periods. The issue of time is not ubiquitous not just in dealing with social events, but is necessarily interwoven in contemporary Arab poetry as it requires some kind of communication which includes all the three elements of Past, Present and Future. Modern Palestinian poetry uses the concept of as a source when hopes about the future and returning to home from exile are expressed. This potentiality has opened new doors to the Palestinian poets such as Mahmoud Darwish, who incorporates his exile in Beirut in his work with many different time dimensions. The developments in Beirut and the Arab-Zionist conflict have taken away the poet from his own self and plunged him into resistance and confrontation. This research uses a descriptive-analytical method and the results suggest that time plays a major role in "Madih ul-Zell el-Ali ode by Mahmoud Darwish. The thematic focus revolves around Beirut which means the events take place in this city; Different temporal elements have been resorted to in harmony with the goals of the author, such as foreshadowing, anticipation, flashback, and sequence. The employment of these techniques reflects Mahmoud Darwishs concern about the events of his time and sufferings which he observes in Beirut.Keywords: Narration, time, Beirut, Mahmoud Darwish, Madih olzell elali ode
-
لقد اعتبرت المدینهموقعا جغرافیا یخص الادیب ویکشف عن علاقاته الوطیده بموضع ترعرع فیه؛ فتتصل اتصالا وثیقا بصوره الشعریه وبوصفها مسرحا حقیقیا یصاغ فی مصهرتها جوهر الشعر ودلالاته، بحیث کان موتیفها فی شعر محمود درویش نسقا خاصا یعکس نفسیه الشاعر واتجاهاته الملحه. من هذه المدن موتیف مدینه القدس التی اتسعت مفاهیمها فی ذاکره درویش وتحوی دلالات ورموز مغریه کایحاءها باسم الارض الفلسطینیه تماما وحظوتها برموز للقداسه، والحضاره العربیه، وتاریخ فلسطین العریق. تحاول هذه الدراسه تسلیط الضوء علی موتیف القدس فی شعر محمود درویش معتمده علی المنهج الوصفی- التحلیلی الرافد علی تحلیل النصوص الادبیه وفک الرموز والدلالات فی ها.کلید واژگان: الشعر الفلسطینی المعاصر, الموتیف, الرمز, المکان, المدینه, محمود درویش, القدسCities are known as the geographical territory exclusive to a scholar where indicates the strong relationship between him and the city in which his honor belongs. Cities in fact turned to be the scenes and stages in which imaginaries, concepts and remarkable mysteries appear in Palestine poetries. But their motivic application has been manifested in Mahmoud Darvish poetry by his insist. An example is Quds which its motifs contain causes and motivational mysteries such as sainthood, Arabic civilization and ancient history of Quds. Thus the present research intends to study Quds's motifs in Mahmoud Darvish poetry briefly and in analytical descriptive method.Keywords: Palestine contemporary poetry, motif, mystery, place, City, Mahmoud Darvish, Quds
-
تحتل بعض الافکار والاحداث مکانه مرموقه فی معیشه البشر ومثلما تتحولان إلی جزء من هواجسه التی تدفعه إلی المزید من الإلحاح والتکریر، حتی انها تظل له میسما ذاتیا ملازما قدیصورها متعمدا او عفوالخاطر، ولکن تکرار هذه الصوره المعبره عن الهواجس علی التوالی یدل علی انه ینهض بما لایطلع علی واقعه بحکم العاده؛ فقد یظهر هذا التکرار- بالرغم من انه ظاهره نقدیه لغویه - موتیفا یعتبر عنصرا بنائیا فی النص الشعری متجلیا فی العلامات والدلالات اللتین یوظف من خلالهما الشاعر الرموز والصور الشعریه لیضفی علی شعره میسم الجمال والخلابیه. إن الموتیف فی الشعر سمیح القاسم یحظی باهمیه بالغه ویمنح المتلقی مفتاحا یفتح به الفکره الکامنه فی نصه وسواء ایکون اسما او فعلا او جمله، یتبدل إلی نقطه مرکزیه یحوم حولها شعره؛ ففی بعض الاحیان لینال رویه معینه یتمسک بالتکرار الذی یرافق الإلحاح علی هاجسته اللحظویه مثل توظیفه موتیفی النخل والزیتون اللذین بلغ تکرارهما علی الترتیب 51 و69 مره فی اشعاره متناسبا مع الاهداف المقاومیه التی یطالب بها المقتضی الشعری حیث یحمل الاول منهما رموزا للإستقامه، والنشاط، والحیاه الجدیده ویوحی الثانی بالتجدد، والعمران، وتراث الشاعر الدینی الذی انعقد باحاسیسه الوطنیه. تحاول هذه الدراسه تسلیط الضوء علی توظیف موتیفی النخله والزیتونه فی شعر سمیح القاسم مع الإشاره إلی المعطیات الإحصائیه من تکرارهما فی الاشعار، والإعتماد علی الطریقه الوصفیه- التحلیلیه التی تساعد علی تحلیل النصوص الادبیه وفک الرموز ودلالات فی ها.کلید واژگان: الشعر الفلسطینی المعاصر, الموتیف, سمیح القاسم, النخله, الزیتونهSome thoughts and events are of a prominent position in human life as if they lead human to insistence and repetition by becoming a part of his concerns and at last they represent themselves as an individual and permanent feature in his conscious and unconscious. But permanent repetition of the mentioned imagery represents a subject of whose reality there is no information available under normal circumstances. Hence, repetition though, it is a linguistic-critical phenomenon, appears sometimes as a motif, in frame of a fundamental element in a poetic text, in signs and implications among which the poet included poetic codes and images to promote beauty and attraction of his text. Motif is highly significant in Samih Alqasim poetry and lets the viewer find the key hidden in his work in the form of a noun, verb or a sentence for a main point around which his poem turns. Of course the poet occasionally resorts to repetition which accompanies with insistence on temporary concern to have a certain view. As an instance, he uses palm and olive motifs each of which has been respectively iterated 51 and 69 times in his poems with sustainability goals in poetic necessity. Meanwhile, palm implies secrets such as resistance, vitality and new life and olive inspires freshness, prosperity and the poet's religious heritage tied with his patriotic feelings. This study seeks to uncover application of palm and olive motifs in Samih Alqasim poetry with reference to statistical data and emphasis on analytical-descriptive method.Keywords: contemporary Palestinian poetry, motif, Samih Alqasim, palm, olive
-
إن الادب مقوله رقیقه تتناسب مع طبع البشر حیث مثل خلال التاریخ دورا کبیرا فی الثورات والحرکات الاجتماعیه لقصد الاستقلال او الحریه، وهو یتفرع إلی ما یصنع ادب المقاومه الذی هو ادب جیاش لایقبل الثبوت والیاس إذ یعمد إلی الدفاع عن المجتمعات رافضا الهیمنه القهریه، وبوصفه سلاحا مانعا یتیح مجال الخلود الثقافی للمجتمعات المهجومه، محاولا ان یحیی لهیب الرجاء فی قلوب الشعوب؛ فشانه یرتبط بساحه الفکر المعاصر وهو فی الشعر منهج مساعد علی فهم الجوده الشعریه ومشهد من المشاهد العظیمه المستنهضه، عزز الشعوب ضد إراده الطغاه الذاهبین فی تصرفاتهم إلی الکبت والعنجهیه؛ فیوخذ بعین الاعتبار مجرد سلاح لبعض الشعراء المقاومین مثل فرخی یزدی ومفدی زکریا اللذین بذلا جهدا ریادیا فی مقاومه الادبین الإیرانی والجزائری. ومن هذا المنطلق تحاول هذه المقاله بمنهج وصفی- تحلیلی، وبالاعتماد علی المدرسه الامریکیه والسلافیه للادب المقارن، دراسه ومقارنه بین الشاعرین، مفدی زکریا وفرخی یزدی، وهی تغض الطرف عن ضرب الثورتین عند البلدین. تدل حصیله البحث علی ان الشاعرین یشترکان فی الهدف العام ویختلفان فی المنهجیه؛ فتصطبغ مقاومه فرخی بالصبغه العنیفه المتمایله إلی طریقه العتاب لشعبه، والصراخ علیهم بدلا من ان یوجه الملامه إلی الاستبداد والاستعمار وفی المقابل ینهج مفدی زکریا نهجا تشویقیا لشعبه فی مسیره المقاومه حیث یعتز بشعبه فیقوم بوصف بطولالتهم حتی یزید هکذا من روح المقاومه لدیهم.
کلید واژگان: المقاومه, شعر الثوره الدستوریه الإیرانیه, الشعر الجزائری, مفدی زکریا, فرخی یزدی, المقارنهLiterature has always been proportional to the taste of humanity and played a prominent role in revolutions and social movements to achieve independence and freedom during history. Resistance literature as a branch of literature, has made a roaring literature that there is no way of stop and hopelessness to it, and has defended societies by putting aside repressive force, it has acted like a deterrent weapon to provide eternal cultural background of attacked societies, and wants to provoke the flame of hope in the hearts of nations. An approach to study poetry from the perspective of resistance literature, helps to understand its quality. One of the effects of this literature is to arouse the nation's will against demands of oppressors who believe in suppress and oppress. Resistance literature is the only weapon which some poets such as Moufdi Zakaria and Farokhi Yazdi by using it; had done a pioneering effort in Iran and Algeria's resistance poetry. Therefore this research investigates a comparative study between two poets; Moufdi Zakaria and Farokhi Yazdi, by descriptive-analytic method, without considering the two types of revolutions in both countries and emphasize on American and Sulaf School in comparative literature. Result of the study indicates that both poets have a common general goals and different methods. Since the resistance in Farokhi Yazdi is an aggressive one, instead of blaming autarchy and colonization, he pays attention to quarrel and awareness of his own nation due to negligence and uninformed domination over them, while Moufdi Zakaria takes an encouraging method toward his own people in resistance procedure and prefers to be proud of them and narrate their valor and courage in order to increase the spirit of resistance in them.Keywords: Resistance, constitutional poetry, Algeria, Moufdi Zakaria, Farokhi Yazdi, compare
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.