حسن ناوی پور
-
زمینه و هدف
باتوجه به افزایش تعداد بیماران ضایعات مغزی نخاعی در سراسر جهان، تعداد زیادی از افراد به عنوان مراقب خانوادگی از این بیماران نگهداری می کنند که خود دچار مشکلات جسمی، روانی، اجتماعی و اقتصادی به دنبال پذیرش نقش مراقب می شوند که بار مراقبتی نام دارد. حمایت مداوم از این مراقبین می تواند بار مراقبتی را در آن ها کاهش دهد. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر مدل مراقبت پیگیر بر بار مراقبتی مراقبین بیماران با ضایعات مغزی نخاعی انجام شده است.
روش بررسیپژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی است. این مطالعه در زمستان سال 1400 طی 3 ماه با طرح آزمون قبل و بعد در گروه کنترل و آزمایش انجام شد. تعداد 96 نفر از مراقبین بیماران باضایعات مغزی نخاعی ازطریق دسترسی به پرونده های بیماران تحت پوشش اداره بهزیستی شهرستان کامیاران به روش نمونه گیری به شیوه دردسترس و تخصیص تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و کنترل (هرگروه 48نفر) قرارگرفتند. داده ها قبل و بعد از مداخله توسط پرسش نامه های جمعیت شناختی و بار مراقبتی زاریت جمع آوری و تجزیه و تحلیل شدند. نمونه های گروه آزمایش، برنامه مراقبتی را براساس مدل مراقبتی پیگیر درطی 3 ماه به صورت فردی وگروهی دریافت کردند. درگروه کنترل همان برنامه روزانه سازمان بهزیستی برای مراقبت از بیمار توسط مراقبین ارائه شد. درنهایت داده های جمع آوری شده از مرحله قبل و بعد از مداخله با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 16و با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی تحلیل شدند.
یافته هابراساس نتایج آزمون کای دو، تی مستقل، من ویتنی و فیشر دو گروه از نظر متغیرهای جمعیت شناختی یکسان بودند (P<0/05) و بعد از انجام مداخله براساس مدل مراقبت پیگیر اختلاف معنی داری در میزان بار مراقبتی مراقبین در گروه آزمایش بین قبل و بعد از مداخله مشاهده شد (P<0/05) .اما در گروه کنترل این اختلاف معنی دار نبود (P<0/05).
نتیجه گیریبراساس نتایج پژوهش، مدل مراقبتی پیگیر می تواند به عنوان یک روش مداخله ای موثر در کاهش بار مراقبتی مراقبین با ضایعات مغزی و نخاعی موردتوجه قرار گیرد.
کلید واژگان: بارمراقبتی, مراقبین خانوادگی, بیماران ضایعات مغزی نخاعی, مدل مراقبت پیگیرBackground & AimsThe family caregivers of patients with spinal cord injury (SCI) suffer from physical, psychological, social, and economic problems, which are called care burdens. The continuous support of these caregivers can reduce their care burden. This study aims to investigate the effect of the continuous care model (CCM) on the care burden of the caregivers of patients with SCI.
Materials & MethodsThis quasi-experimental study was conducted in the winter of 2021 on 94 caregivers of patients with SCI covered by the welfare organization of Kamyaran City. They were selected using a convenience sampling method and randomly divided into intervention and control groups. The collection tools were a demographic form and the Zarit care burden interview (ZBI). The intervention group received the CCM-based intervention as a home-visiting program individually or in group format for three months. The control group received the routine patient care program presented by the welfare organization. The data were analyzed in SPSS v.16 software using descriptive and inferential statistics.
ResultsAfter the CCM-based intervention, there was a significant reduction in the care burden of caregivers in the intervention was observed (P<0.001), but the difference was not significant in the control group (P>0.05).
ConclusionThe CCM-based intervention is effective in reducing the care burden of the caregivers of patients with SCI. It is recommended that the intervention be used on the caregivers of patients with other chronic diseases.
Keywords: Care Burden, Family Caregivers, Continuous Care Model -
مقدمه
پایبندی پرستاران به اخلاق مداری در مراقبت ضمن ارتقاء کیفیت مراقبت پرستاری، موجب افزایش رضایت بیماران می شود. هدف مطالعه حاضر تبیین اخلاق مداری در پرستاری مراقبت در منزل می باشد.
روشمطالعه تحلیل محتوای کیفی از نوع قراردادی می باشد که در مراکز مراقبت در منزل شهر تهران در سال 1399 با نمونه گیری هدفمند انجام شده است . 15 پرستار مراقبت در منزل به صورت هدفمندانتخاب شدند و داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختارمند، فردی و عمیق جمع آوری شد . نمونه گیری تا اشباع داده ها ادامه داشته است. سپس تجزیه و تحلیل داده ها به روش تحلیل محتوی قراردادی و بر اساس رویکرد ژانک (2009) انجام شده است.
یافته هاتجزیه و تحلیل داده ها منجر به استخراج 187 کداولیه 23 زیر طبقه و 5 طبقه و یک مضمون اخلاق مداری در مراقبت در منزل شد که شامل پنج طبقه: تعهد در عملکرد اخلاقی، تصمیم گیری اخلاقی، احترام به حقوق بیمار، مراقبت بر اساس فرهنگ بیمار و حفظ استقلال بیمار می باشد.
نتیجه گیرییافته مطالعه صلاحیت اخلاق مداری پرستاران مراقبت درمنزل می باشد که به عملکرد پرستاران کمک می کند تا بتوانند فعالیت حرفه ای خود را ارزیابی کرده و عملکرد خود را اصلاح یا ارتقاء دهند که نتیجه آن ارتقاء کیفیت مراقبت و افزایش رضایتمندی بیمار، خانواده آنان و پرستاران می باشد.
کلید واژگان: اخلاق مداری, تحلیل محتوای, مراقبت در منزل, پرستار, مطالعه کیفیIntroductionAdherence of home care nurses to ethics in care, while improving the quality of nursing care, also improves patient satisfaction. Therefore, nurses must have ethical in care competency. The purpose of this study is to explain of ethical competency in care at home.
MethodsThe qualitative content analysis study is conventional that was conducted in home health care centers in Tehran in 2020, With purposive sampling, 15 home health care nurses were selected and data were collected using semi-structured individual and in-depth interviews, sampling continue to data saturation. Then, the analysis was performed by the method of conventional content analysis in accordance with Zhang's (2009) approach.
FindingsContent analysis of the data led to the extraction of the 187 cods, 23 subcategories, 5 categories and one theme of ethics in home care that included five categories: Commitment in ethical practice, Ethical decision-making, Respect for patient rights, Care based on patient culture, and Maintaining patient autonomy.
ConclusionsThe findings of the study is ethical competency of home health care nurses, which contributes to practice nurses can assess their professional activity and completed and refined your practice , That the result is to improve the quality of care and increase patient, family and nurses satisfaction.
Keywords: Ethics, l content analysis, Home health care, Nurse, qualitative study -
مقدمه
امروزه یکی از شایع ترین مسایل بهداشتی در جهان، آنمی فقر آهن می باشد. مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر اجرای برنامه مراقبت خانواده محور بر خستگی و افسردگی دختران نوجوان مبتلا به آنمی فقر آهن انجام شد. مراقبت خانواده محور روشی است که از طریق مشارکت های مفید دو طرفه بین مراقبت کنندگان، بیماران و خانواده ها کنترل میشوند . مراقبت خانواده محور به طور سیستماتیک سازمان دهی شده است به طوری که پویایی و پیچیدگی های گوناگون ابعاد مختلف افراد و خانواده ها را مدنظر قرار داده است.
روش بررسیپژوهش حاضر به صورت مطالعه نیمه تجربی کاربردی در سال 1399 با انتخاب 70 دختر نوجوان مبتلا به آنمی فقر آهن محصل در مقطع دبیرستان شهرستان محمودآباد از طریق نمونه گیری هدفمند و در دسترس انجام شد. ابزارهای پژوهش پرسشنامه خستگی استمس و افسردگی بک می باشد. بعد از گردآوری اطلاعات حاصل از مرحله قبل از مداخله، برنامه مراقبت خانواده محور برای دختران نوجوان نمونه پژوهش در گروه آزمون اجرا و آزمون ثانویه 3 ماه بعد از مداخله انجام شد. در گروه کنترل نیز پرسشنامه ها در ابتدا و سپس 3 ماه بعد از آموزش که در 6 جلسه برگزار گردیده ، سنجیده و اطلاعات دو گروه با استفاده از روش های آزمون t زوجی و آزمون t وابسته مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها:
مقایسه نمره کل خستگی و افسردگی دختران نوجوان مبتلا به آنمی فقر آهن قبل و بعد از مداخله در گروه آزمون اختلاف معناداری را در جهت کاهش نمرات نشان داد (001/0>P)، ولی در گروه کنترل، اختلاف معناداری وجود نداشت (05/0P>). مقایسه نمره کل خستگی دختران نوجوان مبتلا به آنمی فقر آهن قبل و بعد از مداخله در گروه آزمون اختلاف معناداری را در جهت کاهش نمرات نشان داد (001/0>P)، ولی در گروه کنترل، اختلاف معناداری وجود نداشت (182/0=P). همچنین، مقایسه نمره کل افسردگی دختران نوجوان مبتلا به آنمی فقر آهن قبل و بعد از مداخله در گروه آزمون اختلاف معناداری را در جهت کاهش نمرات نشان داد (001/0>P)، ولی در گروه کنترل، اختلاف معناداری وجود نداشت (667/0=P).
نتیجه گیری:
میزان خستگی و افسردگی در دختران نوجوان مبتلا به آنمی فقر آهن که برنامه مراقبت خانواده محور را دریافت می کنند، نسبت به گروه کنترل کاهش یافت.
کلید واژگان: برنامه مراقبت خانواده محور, خستگی, افسردگی, آنمی فقر آهن, دختران نوجوانIntroductionToday, one of the most common health problems in the world is iron deficiency anemia. The present study was conducted with the aim of determining the effect of the family-centered care program on fatigue and depression of teenage girls suffering from iron deficiency anemia. Family-centered care is a method which is controlled through mutually beneficial partnerships between caregivers, patients, and families. Family-centered care is systematically organized in such a way that the dynamics and complexities of different aspects of individuals and families are taken into consideration.
MethodsThis was a quasi-experimental and practical study conducted in 2020 in which 70 adolescent girls with iron deficiency anemia studying in high school in Mahmudabad were selected through purposive and convenience sampling. The research tools were the stem fatigue and Beck depression questionnaire. After collecting the information obtained from the pre-intervention stage, the family care program for adolescent girls was conducted in the test group, and the secondary test was performed 3 months after the intervention. In the control group, the questionnaires were evaluated at the beginning, and then 3 months after the training- held in 6 sessions- and the data of the two groups were analyzed using paired t-test and dependent t-test.
ResultsThe comparison of the total score of fatigue and depression for adolescent girls with iron deficiency anemia before and after the intervention in the test group showed a significant difference regarding decreasing scores (P<0.001); however, there was no significant difference in the control group (P> 0.05). Furthermore, the comparison of the total fatigue scores of adolescent girls with iron deficiency anemia before and after the intervention in the experimental group showed a significant difference in reducing scores (P < 0.001), but in the control group, there was no significant difference (P = 0.182).The comparison of total depression scores of adolescent girls with iron deficiency anemia before and after the intervention in the test group showed a significant difference in reducing scores (P < 0.001), but in the control group, no significant difference was observed (P=0.667).
ConclusionsThe results showed that the rate of fatigue and depression in adolescent girls with iron deficiency anemia who receive the family-centered care program has decreased compared to the control group.
Keywords: Family-Centered Care Program, Fatigue, Depression, Iron Deficiency Anemia, Adolescent Girls -
مقدمه
مراقبت های پرستاری پس از عمل در بیماران جراحی قلب باز از اهمیت بالایی برخوردار است و می تواند در میزان رضایتمندی بیماران موثر باشد. لذا، فقدان برنامه مدون مدیریت مراقبت پرستاری در بخش مراقبت های ویژه پس از اعمال جراحی قلب باز مهم است.
هدفمطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر اجرای برنامه طراحی شده مدیریت مراقبت پرستاری بر رضایتمندی بیماران جراحی قلب باز در بخش ویژه انجام شده است.
مواد و روش ها:
در این مطالعه، 53 بیمار در قالب گروه کنترل و آزمون به صورت تخصیص تصادفی وارد مطالعه شدند. در گروه آزمون مراقبت های پرستاری به صورت مدیریت شده طراحی و به مدت 2/5 ماه اجرا شد، در گروه کنترل مراقبت های پرستاری بعد از عمل جراحی قلب باز به صورت روتین انجام شد. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه رضایتمندی بیماران قبل و بعد از مداخله در هر دو گروه استفاده شد. آنالیز داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 و آمار توصیفی و استنباطی آزمون آنالیز واریانس، تی مستقل، من ویتنی و کای اسکویر انجام شد.
یافته هادر گروه آزمون اکثریت بیماران در همه ابعاد مراقبتی راضی بودند در حالی که در گروه کنترل، اکثر بیماران رضایت کم داشتند. نمره رضایت در گروه آزمون به (013/02±180/07) رسید که این رقم در گروه کنترل (11/54±117/60) بود که تفاوت معنی داری بین دو گروه مشاهده شد (0/05>P).
نتیجه گیریبرنامه مدیریت مراقبت پرستاری منجر به افزایش رضایتمندی بیماران بستری در بخش مراقبت های ویژه جراحی قلب باز شد. پیشنهاد می گردد آموزش برنامه فوق در دوره های آموزش ضمن خدمت پرستاران گنجانده شود.
کلید واژگان: جراحی قلب, رضایت بیمار, مدیریت مراقبت, مراقبت های پرستاریIntroductionPostoperative nursing care is critical in open heart surgery patients and can be effective in patient satisfaction. Therefore, it is of utmost importance to have a codified nursing care management program in the intensive care unit (ICU) after open heart surgery.
ObjectiveThe aim of this study was to determine the effect of the implementation of the designed nursing care management program on patients' satisfaction in open heart surgery ICU.
Materials and MethodsIn this study, 53 patients were randomly assigned to two groups: control and experimental. In the experimental group, nursing care was designed as managed and performed for two and a half months. In the control group, nursing care was performed routinely after open heart surgery. To collect information, a patient satisfaction questionnaire was used before and after the intervention in both groups. Data were analyzed in SPSS software (version 22) using descriptive and inferential statistics of analysis of variance, independent t-test, Mann-Whitney, and Chi-square.
ResultsIn the experimental group, the majority of patients were satisfied with all aspects of care, while in the control group, most patients had low levels of satisfaction. Satisfaction scores were obtained at 180.07±13.02 and 117.60±11.54 in experimental and control groups, respectively, demonstrating a significant difference between the two groups (P<0.05).
ConclusionThe nursing care management program led to an increase in the satisfaction of patients admitted to open heart surgery ICU. It is suggested that the training of the above program be included in in-service training courses for nurses.
Keywords: Cardiac surgery, Care management, Nursing care, Patient satisfaction -
مقدمه
مراقبت های بهداشتی به دلیل تغییر ساختار بیماری و افزایش سریع سن جمعیت، همچنین اولویت بیماران برای دریافت مراقبت در منزل ، تغییر کرده است. پرستاران مراقبت در منزل نیاز به بررسی نیازها و محدودیت های بیمار و خانواده برای رویکردی جامع با هدف توانمندسازی بیمار و خانواده جهت دستیابی به بالاترین سطح سلامت جسمی، روانی و عملکردی دارند. بنابراین پرستاران بایددارای مهارت های بررسی در مراقبت در منزل داشته باشند. هدف مطالعه حاضر بررسی تجربه پرستاران از صلاحیت بررسی در مراقبت در منزل می باشد.
روشمطالعه حاضر از نوع تحلیل محتوای کیفی می باشد که در مراکز مراقبت در منزل شهر تهران، ایران در سال 1399 انجام شده است . داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار فردی و عمیق با 15 پرستار مراقبت در منزل جمع آوری شد و نمونه گیری تا اشباع داده ها ادامه داشته است سپس تجزیه و تحلیل به روش تحلیل محتوی قراردادی مطابق با رویکرد ژانک انجام شده است.
یافته هاتجزیه و تحلیل داده ها منجر به استخراج 76 کداولیه 12 زیر طبقه و 3 طبقه و یک مضمون بررسی در مراقبت در منزل شد که طبقات شامل: بررسی همه جانبه بیمار، بررسی خانواده و بررسی محیط مراقبتی بیمار می باشد. پرستار مراقبت در منزل جهت صلاحیت بررسی همه جانبه بیمار ضروری است که دارای مهارتهای بررسی بیمار از نظر فیزیکی، خودمراقبتی، روحی و روانی، وضعیت اجتماعی - اقتصادی، فرهنگ و اخلاق و رفتار و همچنین جهت صلاحیت بررسی خانواده دارای مهارتهای بررسی خانواده از نظر میزان سازگاری و پذیرش بیمار، همکاری در امر مراقبت و میزان آگاهی و آموزش پذیری و برای صلاحیت بررسی محیط مراقبتی بیمار دارای مهارتهای بررسی ساختاری و فیزیکی محیط منزل، بررسی تجهیزات مورد نیاز مراقبت از بیمار و بررسی میزان دسترسی بیمار به مراکز درمانی و حمایتی باشد.
نتیجه گیرییافته های مطالعه یکی از صلاحیت های پرستاران مراقبت درمنزل (صلاحیت بررسی در مراقبت در منزل)، را ارایه می دهد که به عملکرد پرستاران مراقبت در منزل کمک می کند تا بتوانند فعالیت حرفه ای خود را ارزیابی کرده و بر جنبه هایی که باید اصلاح و ارتقاء داده شود تمرکز کنند. همچنین، می تواند زمینه ای برای توسعه برنامه آموزشی باشد.
کلید واژگان: تحلیل محتوا, مراقبت در منزل, پرستار, مطالعه کیفیIntroductionHealthcare has greatly changed due to issues such as disease structure changes and a rapidly aging population with decreasing birthrate, also patients’ preference of receiving care at home. Home health care nurses need to assess the needs and limitations of the patient and family for holistic approach aimed at empowering patients, families, and caregivers to achieve their highest levels of physical, functional, spiritual, and psychosocial health. Therefore home health care nurses should have the skills to assessing in Home health care. The aim of this study was to explore the home health care nurses’ experiences of assessment competency.
MethodsThe present study is a qualitative content analysis that was conducted in home health care centers in Tehran, Iran in 2020. Data were collected through unstructured interviews with 15 home health care nurses, and sampling continued until data was saturation and then, the analysis was performed by the method of conventional content analysis in accordance with Zhang's approach.
Findingscontent analysis of the data led to the extraction of the 76 cods , 12 subcategories, 3 categories and one theme of assessment in home health care that included categories: comprehensive assessment of the patient, assessment of the family and assessment of the care environment. The home care nurse for the competence of comprehensive assessment of the patient is essential has the skills of patient assessment the physically, self-care, mental and psychological, socio-economic status, culture, ethics and behavior and also for the competency of family assessment should have assessment skills of family in rate of adaptation and acceptance of Patient, cooperation in care and awareness and educability, and for the competency of assessment the patient care environment, have the skills of structural and physical assessment of the home environment, assess of equipment required for patient care and assess the patient's access to medical and support centers.
ConclusionsThe findings of the study provided one of the HHC nurses' competencies namely assessment competency in home health care, which contributes to practice HHC nurses can assess their professional activity and think over the aspects to be completed and refined. Also, there can be a basis for educational curriculum development.
Keywords: Content analysis, Home health care, Nurse, qualitative study -
مقدمه
به دلیل تغییر عوامل جمعیتی- اجتماعی خانواده، افزایش امید به زندگی افراد، خانواده به عنوان ارایه دهنده اصلی مراقبت شناسایی می شودکه این موضوع چالش های جدیدی را برای پایداری مراقبت ایجاد می کند. بنابراین پرستاران مراقبت در منزل باید صلاحیت مدیریت ظرفیت مراقبتی خانواده را داشته باشند.
روشمطالعه حاضر از نوع کیفی تحلیل محتوا می باشد که در مراکز مراقبت در منزل شهر تهران در سال 1399 انجام شده است. با نمونه گیری به روش هدفمند تا اشباع داده ها ، 15 پرستار مراقبت در منزل انتخاب شدند و داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار فردی جمع آوری شد. سپس تجزیه و تحلیل به روش تحلیل محتوی قراردادی مطابق با رویکرد ژانک (2009) انجام شده است.
یافته هاتجزیه و تحلیل داده ها منجر به استخراج 95 کداولیه 8 زیر طبقه و 3 طبقه و یک مضمون مدیریت ظرفیت مراقبتی خانواده شد که طبقات شامل: بررسی توانایی خانواده جهت همکاری در مراقبت ، افزایش ظرفیت مراقبتی خانواده و رعایت اصول اخلاقی در برخورد با خانواده بیمار می باشد.در مراقبت در منزل جهت افزایش کیفیت مراقبت و جلب رضایت بیمار و خانواده نیاز به همکاری خانواده در مراقبت به بیمار می باشد و جهت این همکاری نیاز به بالابردن توانایی خانواده و احترام به اصول اخلاقی خانواده می باشد.
نتیجه گیرییافته های مطالعه یکی از صلاحیت های پرستاران مراقبت درمنزل یعنی مدیریت ظرفیت مراقبتی خانواده را ارایه می دهد
که به عملکرد پرستاران کمک می کند تا بتوانند فعالیت حرفه ای خود را ارزیابی کرده تا بر جنبه هایی که باید تک اصلاح شود تمرکز کنند که پیامد آن ارتقاء کیفیت مراقبت و افزایش رضایتمندی بیمار و خانواده و پرستار می باشد. همچنین، می تواند زمینه ای برای توسعه برنامه آموزش فراهم نماید.کلید واژگان: ظرفیت مراقبتی خانواده, تجزیه و تحلیل محتوای قراردادی, مراقبت های بهداشتی در منزل, مدیریتIntroductionChanging family sociodemographic factors, increased life expectancy for people, deinstitutionalization, and policy prioritization of the family as the principal care provider present new challenges to care sustainability. Home health care nurses should have the competency of family care capacity management.
MethodsThe present study is a content analysis qualitative that was conducted in home health care centers in Tehran in 2020. With purposive sampling to data saturation, 15 home health care nurses were selected and data were collected using semi-structured individual and in-depth interviews, and then, the analysis was performed by the method of conventional content analysis in accordance with Zhang's (2009) approach.
FINDINGSContent analysis of the data led to the extraction of the 95 cods, 8 subcategories, 3 categories and one theme of the Family care capacity management that included categories: Assessing the family's ability to cooperate in care, Increase family care capacity, and Observance of ethical principles in dealing with the patient's family. In home health care, in order to increase the quality of care and to satisfy the patient and the family, the family needs to cooperate in caring for the patient, and for this cooperation, it is necessary to increase the family's ability and respect for family moral principles.
ConclusionThe findings of the study provided one of the HHC nurses' competencies namely Family care capacity management, which contributes to practice HHC nurses can assess their professional activity and think over the aspects to be completed and refined, That the result is to improve the quality of care and increase patient, family and nurse satisfaction. Also, there can be a basis for educational curriculum development.
Keywords: Conventional content analysis, Family care capacity, Home health care, Management -
مقدمه
هدف از پژوهش تعیین تاثیر برنامه استراتژی ارتقا فرآیند مراقبت قبل از عمل بر وضعیت همودینامیک زنان سزارین میباشد.
روش کاراین مطالعه از نوع نیمه تجربی است که در سال 1395 در بیمارستان شهرستان دورود انجام شد. نمونهگیری به صورت تصادفی بود. تعداد نمونه 70 نفر که به دو گروه آزمون و کنترل تقسیم شدند. ابزار جمعآوری داده ها شامل فشار سنج و ساعت مچی بود .ابتدا در گروه کنترل تعداد نبض و فشار خون در سه مرحله زمانی سنجیده شد. بعد از اتمام نمونه گیری گروه کنترل، برنامه استراتژی ارتقاء فرآیند اجرا شد. سپس گروه آزمون انتخاب شد و نبض و فشارخون سنجیده شد. تجزیه و تحلیل داده ها توسط SPSS نسخه 17 انجام شد.
یافته هامیانگین فشارخون سیستولیک در گروه کنترل قبل از عمل 17/113 و بعد از عمل 14/91 بود و در گروه آزمون قبل از عمل 14/115 و بعد از عمل 71/107 بود. همچنین میانگین فشارخون دیاستولیک در گروه کنترل قبل از عمل 43/69 و بعد از عمل 43/59 بود و در گروه آزمون قبل از عمل 43/65 و بعد از عمل به 14/62 تغییر یافت. آزمون آنالیز واریانس نشان داد بین میانگین فشار خون سیستولیک و دیاستولیک در دو گروه آزمون و کنترل تفاوت آماری معنی داری وجود دارد. در گروه کنترل کاهش فشارخون قابل ملاحظه ای نسبت به گروه آزمون دیده شد .همچنین آزمون آنالیز واریانس نشان داد بین میانگین ضربان قلب در دو گروه آزمون و کنترل تفاوت آماری معنیداری وجود دارد (001/0P<). ضربان قلب در گروه آزمون کاهش یافته بود.
نتیجه گیریطبق نتایج وضعیت همودینامیک گروه آزمون نسبت به کنترل بهبود پیدا کرده بود. بنابراین پیشنهاد می شود این برنامه در بیمارستان اجرا شود.
کلید واژگان: استراتژی ارتقا فرآیند, وضعیت همودینامیک, مراقبت قبل از عمل, سزارینIntroductionThe aim of this research is to determine the effect of applying FOCUSPDCA strategic program of the pre-operative care process on hemodynamic status of caesarean women.
Methodsthis is a quasi-experimental study conducted in 2016, in one of Dorud-Iran hospitals. Samples were selected using objective-based random method. Samples (n=70) were divided into the test and control groups. Data collection instruments was pressure gauge and a watch. Validity and reliability of the questionnaire was assessed and confirmed. At first, hemodynamic parameters including pulse rate, systolic and diastolic blood pressure were measured in control group three times: the night before surgery, the moment of entering the operation room, and after surgery in recovery room. After sampling in control group, the FOCUSPDCA strategic program was implemented. The program consisted of nine steps. They were implemented one after another. Then, the test group was selected and the memberschr(chr('39')39chr('39')) hemodynamic parameters were measured. The SPSS-17 was used for data analysis.
FindingsThe mean systolic blood pressures were 113.17 and 91.14 before and after operation in control group, respectively; while they were 115.14 and 107.71 in the test group. Moreover, the mean diastolic pressures were 69.43 and 59.43 before and after operation in the control group, respectively, while they were 65.43 and 62.14 in the test group. The variance analysis test revealed a meaningful statistical difference between the mean systolic and diastolic blood pressures among the two groups. The control group experiences drop in blood pressure, while the test group faces no considerable drop in blood pressure. The average of heart rates in the control group were 13.91 and 104.71 before and after operation; while they were 80.26 and 79.1 in the test group. The variance analysis test revealed a significant statistical difference between the two groupschr(chr('39')39chr('39')) heart rate (p<0.001). Heart rate reduced in test group.
ConclusionAccording to the result of the study hemodynamic situatin has been improve in the test group. Therfore, it is suggested that the program to be implement .in order to improve the health care process in the hospital.
Keywords: FOCUS PDCA, Hemodynamic, Preoperation Care, Cesarean -
مقدمه
مراقبتهای پرستاری پس ازعمل جراحی قلب از اهمیت بالایی برخوردار است و بر وضعیت همودینامیک بیماران تحت عمل جراحی قلب بازموثر می باشد. مشکل اصلی فقدان برنامه مدون مدیریت مراقبت پرستاری در جراحی قلب است. هدف این پژوهش بررسی تاثیر برنامه طراحی شده مدیریت مراقبت پرستاری بر همودینامیک بیماران بخش مراقبت های ویژه جراحی قلب بود.
روش کاراین مطالعه نیمه تجربی(سال 1395) دارای دو گروه کنترل وآزمون بود. بیماران در گروه کنترل طبق مراقبت های روتین بعدازعمل، مراقبت شدند، اطلاعات گروه کنترل با استفاده از چک لیست ارزیابی همودینامیک جمع آوری وثبت شد. در گروه آزمون برنامه مراقبت پرستاری که بر اساس نیاز بیماران طبق اصول مدیریت مراقبت از بیمار، بعد از عمل جراحی قلب طراحی شده بود به مدت 5/2 ماه به اجرادرآمد. تعداد 53 بیماردر هرگروه با توجه به مشخصات نمونه شامل انجام عمل جراحی قلب موفقیت آمیز وسن 20-75 سال وثبات وضعیت همودینامیکی نسبی انتخاب شده اند. سپس وضعیت همودینامیک بیماران با استفاده از چک لیست ارزیابی وضعیت همودینامیک در دو گروه کنترل و آزمون سنجیده شد . جهت آنالیز داده ها ازنرم افزار SPSS22 و آزمون آنالیز واریانس مکرر، Tمستقل و من ویتنی و کای دو استفاده شد.
یافته هابیماران گروه کنترل وآزمون ازنظر متغیر های جمعیت شناختی سن ،جنس ونوع عمل جراحی کاملا یکسان انتخاب شدند و بر اساس آزمون های آماری اختلاف معناداری نداشتند و شرایط مطالعه یکسانی داشتند(05/0<p). پس از مداخله از نظر متغیرهای همودینامیک (فشار خون سیستولیک ودیاستولیک، نبض، تعداد تنفس و اشباع اکسیژن شریانی) بین گروه کنترل و گروه آزمون، اختلاف معناداری مشاهده شد (001/0<p).
نتیجه گیریبرنامه مدیریت مراقبت پرستاری در بخش مراقبتهای ویژه جراحی قلب بروضعیت همودینامیک بیماران بعداز عمل جراحی قلب اثر داشت، این برنامه مدون به مدیران پرستاری پیشنهاد می شود که در برنامه آموزش ضمن خدمت پرستاران معرفی شود.
کلید واژگان: وضعیت همودینامیک, مدیریت مراقبت, مراقبتهای پرستاری ویژه جراحی قلب بازIntroductionPostoperative nursing care is very important in open heart surgery patients and is affective on hemodynamic status of these patients. The main problem is the lack t to investigate the effect of nursing care management program on hemodynamic of patients in the cardiac intensive care unit.
MethodsThis quasi-experimental study (2016) had two groups of control and experimental. Patients in the control group were cared for according to routine postoperative care. Information in the control group was collected and recorded using a hemodynamic evaluation checklist. In the experimental group, nursing care program based on patientschr('39') needs according to the principles of patient care management, after Cardiac surgery was designed and performed for 2.5 months. A total of 53 patients in each group were selected according to the sample characteristics including successful heart surgery and age of 20-75 years and stabilization of relative hemodynamic status. Then, the hemodynamic status of patients was measured using a hemodynamic status assessment checklist in both control and experimental groups. For data analysis, SPSS22 software and repeated measures analysis of variance, independent t-test, Mann-Whitney and Chi-square was used.
ResultsThe patients in the control and experimental groups were selected in terms of age, sex and type of surgery in terms of demographic variables and there was no significant difference based on statistical tests and had the same study conditions (p>0.05). There was a significant difference after intervention between hemodynamic variables (systolic and diastolic blood pressure, pulse, respiration rate and arterial oxygen saturation) in the control group compared to the experimental group (p <0.001).
ConclusionNursing care management program in the intensive care unit of cardiac surgery had an effect on the hemodynamic status of patients after heart surgery. This program is recommended to nursing managers to be introduced in the in-service training program for nurses.
Keywords: Hemodynamic status, Care management, Cardiac surgery nursing care -
مراحل اجرای برنامه به تفکیک
- آیا پرسنل را آموزش دادید؟ کدام گروه ها؟ چگونه؟ بله،پس از جلسه توجیهی با مدیران پرستاری، پرستاران بالینی تحت آموزش قرار گرفتند. بدین ترتیب که از هر شیفت ،یک نفر به عنوان ناظر بالینی در نظر گرفته شد که دارای تجربه کافی بود وآموزش داده شد در دوجلسه آموزشی سپس کلیه پرستاران مورد آموزش کار تکنیکی و کار براساس مدیریت مراقبت، case management & care management قرار گرفتند.
- آیا دستورالعمل خاصی برای تغییر نیاز داشتید؟ بله. دستورالعمل وزارت بهداشت مبنی بر مراقبت براساس سیستم SOAPIE ثبت مشکل مدار.
- آیا نحوه ارتباط رسمی شما/ واحد پرستاری با سایر واحد های بیمارستان تغییر نمود؟ تغییری بله، ارتباط رسمی تر شد ودقت کار بالا رفت به طوریکه پزشکان وپاراکلینیک وخدمات وسایر واحدهای مربوط با دقت واعتماد بیشتری کار کردند.
- آیا نیاز به هماهنگی با سایر واحدهای بیمارستان بوده است؟ بله با تمامی کادر هماهنگی با دفتر پرستاری،حضور غیاب ،آزمایشگاه ،تصویر برداری،واحد آمار، خدمات
- نحوه نظارت و کنترل شما/ واحد پرستاری درخصوص برنامه تغییر چگونه بود؟ نظارت وکنترل توسط چک لیست در تمام شیفت های کاری به مدت دو هفته همراه با کار عملی توسط بنده وپرستاران ناظر بالینی انجام شد.
- نحوه ارزشیابی نهایی برنامه تغییر خود را شرح دهید. ارزشیابی به صورت فرآیندی در تمام مدت 2 ماه اجرای برنامه برای پیشرفت برنامه وپی بردن به مشکلات اجرای برنامه انجام شد ودر پایان برنامه به صورت برآیندی انجام شد وچون بایستی در قالب پایان نامه ارائه می شد نتایج چک لیست همودینامیک ورضایتمندی بیماران به تعداد نمونه با نرم افزار SPSS اندازه گیری وتحلیل شد.کلید واژگان: پرستاری -
مقدمهبرنامه ریزی ترخیص سبب بهبود خودکارآمدی در بیماران دیابتی نوع دو می شود ولی نحوه عملکرد پرستاران با شرایط موجود در بخش ها همواره چالش اصلی است.هدفپژوهش حاضر بررسی تاثیر برنامه ریزی ترخیص بر خودکارآمدی بیماران دیابتی نوع دو است که در نهایت بتوان نحوه اجرای انرا به عنوان راهنمای عملکرد پرستاران ارایه داد.مواد و روش هاپژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی و نمونه های پژوهش 70 نفر از بیماران دیابت ملیتوس نوع دو بستری در بیمارستان واسعی سبزوار بودند. مشارکت کنندگان با روش نمونه گیری در دسترس در دو گروه کنترل و آزمون قرار گرفتند. پس از تاسیس دفتر برنامه ریزی ترخیص توسط پژوهشگر، برنامه ریزی ترخیص طی دو مرحله، قبل از ترخیص بیمار از بیمارستان پس از نیازسنجی آموزشی بر اساس مراحل فرایند پرستاری اجرا و سپس بعد از ترخیص به همراه ویزیت در منزل و پیگیری تلفنی به مدت 4 ماه ادامه یافت. ابزار گردآوری اطلاعات چک لیست خودگزارش دهی و پرسشنامه خودکارآمدی در مدیریت دیابت نوع دو (DMSES) بود که توانایی بیماران دیابتی را در رعایت رژیم غذایی(8 گویه)، میزان فعالیت بدنی(4 گویه)، مصرف دارو(3 گویه) و اندازه گیری قندخون(4 گویه) می سنجید.یافته هاآزمون های آماری نشان داد که بین میانگین نمره خودکارآمدی قبل و بعد از مداخله در گروه آزمون(0/000=P) تفاوت معنی داری وجود داشت که در گروه کنترل (0/62=P) در قبل و بعد از مداخله مشاهده نشد. همچنین تفاوت معنی داری در پارامتر فوق (0/000=P)، بین گروه آزمون و کنترل بعد از مداخله وجود داشت. لذا، برنامه طراحی شده مراقبتی دارای اثر بخشی است.نتیجه گیریبه مدیران پرستاری پیشنهاد می شود که با تاسیس دفتر برنامه ریزی ترخیص در بیمارستان برای بیماران دیابتی تداوم و کیفیت مراقبت را تضمین نمایند.کلید واژگان: برنامه ریزی ترخیص, خودکارآمدی, پرستار, دیابت نوع دو, استاندارد مراقبتیIntroductionDischarge planning improves self-efficacy in type II diabetic patients. But the way nurses work with the conditions in the sectors is always the main challenge.AimThe purpose of this study was to investigate the effect of discharge planning on self-efficacy of type II diabetic patients, which can be used as a guide to nurses' performance.Material & MethodThis was a quasi-experimental study with 70 patients with type 2 diabetes mellitus in Vasei Hospital in Sabzevar. Participants were randomly divided into two groups: control and intervention. After the establishment of the discharge planning office by the researcher, discharge planning was performed in two stages before the patient was discharged from the hospital and the educational needs assessment was performed on the basis of the nursing process and then proceeded after discharge with home visit and telephone follow up For 4 months. The data collection tool was self-report checklist and self-efficacy questionnaire on type 2 diabetes management (DMSES). It assessed the ability of diabetic patients to observe diet (8 items), physical activity (4 items), drug use (3 items) and blood glucose (4 items).ResultsThe statistical tests showed that there was a significant difference between the mean score of self-efficacy before and after the intervention in the experimental group (P= 0.000), which was not seen before and after intervention in the control group (P = 0/62) . Also, there was a significant difference in the above parameter (P = 0/000) between the experimental and control groups after the intervention. Therefore, the designed care plan is effective.ConclusionIt is recommended that nursing managers ensure continuity and quality of care with the establishment of a hospital discharge planning office for diabetic patients.Keywords: discharge planning, self-efficacy, nurse, type II diabetes, care standard
-
مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان، سال بیست و دوم شماره 2 (پیاپی 88، خرداد و تیر 1396)، صص 96 -109مقدمهپیر شدن جمعیت، افزایش تفاوت های فرهنگی- اجتماعی در جوامع، افزایش بیماری های مزمن، کاهش منابع مالی، تغییرات برق آسای تکنولوژی، تاکید بر ارتقاء سلامت و مراقبت در منزل، افزایش به نیاز به مراقبت های بیمار محور و عملکرد مبتنی بر شواهد ، محیط های بهداشتی- درمانی را بیش از پیش پیچیده ساخته اند.در چنین محیط هایی فراهم آوردن مراقبت های ایمن و اثر بخش از بیماران که منطبق بر معیارها و استانداردها باشد، تنها با توسعه ی مهارتهای تفکر انتقادی در پرستاران امکان پذیر خواهد بود. در پرستاری تعاریف متعددی در خصوص مفهوم تفکر انتقادی وجود دارد که اغلب آنها عمومی بوده و گاه فاقد همبستگی با عملکردهای بالینی و حرفه ای پرستار می باشد.روش بررسیجهت دستیابی به یک تعریف عملیاتی در خصوص تفکر انتقادی در پرستاری بالینی، از استراتژی تحلیل مفهوم هشت مرحله ای «راجرز» جهت تعیین پیشایندها ، ویژگی ها و پسامدها استفاده گردید. جستجو در پایگاه های داده ای معتبر در فاصله ی سالهای 1995 تا 2014 برای دستیابی به منابع انگلیسی و فارسی منجر به آنالیز 58 مقاله، 3 پایان نامه و دو فصل از دو کتاب بر اساس مدل استقرایی« راجرز » گردید .یافته هانتایج حاصل از آنالیز داده ها بیانگر آن بود که تفکر انتقادی در پرستاری بالینی دارای3 پیشایند ، 6 ویژگی شامل به کارگیری فرآیند پرستاری در برخورد با موقعیت های بالینی، عملکرد کلی نگر و جامع، به کارگیری مهارتهای هوش هیجانی در برخورد با موقعیت ها، استفاده از الگوهای مختلف جهت شناخت، عوامل زمینه ساز تفکر انتقادی و عناصر و اجزا تفکر انتقادی می باشد. دستیابی به مهارتهای تفکر انتقادی منجر به پیامدهای مثبتی نظیر مراقبت ها پرستاری بیمار محور و موثر، خلاقیت، عملکرد مبتنی بر شواهد و حرفه ای شدن در پرستاری خواهد گردید.نتیجه گیرییافته های این مطالعه منجر به دستیابی به یک تعریف قابل درک و شفاف در خصوص مفهوم تفکر انتقادی در پرستاری بالینی گردید. این تعریف خواهد توانست بسیاری از تفاسیر و استفاده های نادرست از این مفهوم را در حرفه ی پرستاری اصلاح نموده، و با ایجاد یک ساختارو چارچوب صحیح جهت ارائه ی عملکردهای بالینی اثر بخش ، متضمن استقرار شایستگی حرفه ای درپرستاری گردد.کلید واژگان: تفکر انتقادی, آنالیز مفهوم, پرستاری بالینی, ایرانScientific Journal of Kurdistan University of Medical Sciences, Volume:22 Issue: 2, 2017, PP 96 -109Background And AimAging of population, increased cultural and social differences in societies, increased rate of chronic diseases, reduction of financial resources, the flash-like technological changes, emphasis on home care, increased trend toward patient-centered care and evidence based practice have resulted in more complexity in clinical environments. Providing standard safe and effective care in such environmental conditions can only be achieved by development of critical thinking skills in the nursing staff. There are many definitions about critical thinking in nursing. Many of these explanations are complicated, without significant relation to the clinical and professional performances.
Material andMethodsWe used eight step Rodgers concept analysis method to provide a clear definition about critical thinking in clinical nursing to determine antecedents, attributes and consequences. We searched valid online data bases for in English and Persian articles from 1995 to 2014. Finally, 58 articles 3 dissertations and 2 chapters from two books were analyzed by means of Rodger's inductive approach.ResultsThe results of this study showed that, critical thinking in clinical nursing have 3 antecedents and 6 attributes including Use of nursing process in clinical situation, holistic and comprehensive performance¡ Use of different patterns in order to achieve understanding, Using emotional intelligence skills in facing with clinical situations, facing with factors for critical thinking and elements of critical thinking. Achievement of critical thinking leads to positive outcomes such as effective and patient-centered care, creativity, evidence based practice and professionalism.ConclusionsThe result of this study let to development of a clear and comprehensive definition of critical thinking in clinical nursing. This definition can correct many misconceptions and misuses of the concept of critical thinking. The findings also can help clinical nurses to create a framework and guidelines for effective clinical performance. This framework can, guarantee the competency in nursingKeywords: Critical Thinking, Concept Analysis, Clinical Nursing, Iran -
مقدمهمدیران پرستاری متناسب با توسعه سازمان ها باید بیشتر به مسئله تعهد کارکنان توجه داشته باشند تا بتوانند مشکلات نیروی انسانی شاغل را به روش مناسبی جهت دستیابی به اهداف سازمان حل کنند. هوش هیجانی آنان نقش یک و اسطه دارد که تنظیم آن منجربه توانایی مدیریت و بهبود عملکرد و ظایف می شود.هدفاین مطالعه تعیین تاثیر برنامه ی طراحی شده بهسازی هوش هیجانی مدیران پرستاری بر تعهد سازمانی پرستاران بوده است.مواد و روش هااین مطالعه نیمه تجربی بوده که در سال (1395) مداخله آن بر مبنای مدل هوش هیجانی بار-آن (1982) در (8) جلسه آموزشی رسمی و به مدت (2) ماه پیگیری و نظارت غیرمستقیم با بررسی و تحلیل موقعیت های رفتاری مدیران پرستاری (15نفر) در گروه آزمون اجرا شده است. تاثیر برنامه بهسازی در دوگروه آزمون و کنترل بر تعهد سازمانی پرستاران شاغل در دو بیمارستان قبل و بعد از مداخله بررسی شده و نمونه گیری به صورت تمام شماری) گروه آزمون 94 و گروه کنترل 108نفر پرستار (و با یکدیگر همسان شده بودند. انتخاب بیمارستان ها و تخصیص آنها به دوگروه تصادفی بوده است. پرسشنامه تعهد سازمانی آلن و مایر(1990) استفاده شده (با آلفای کرونباخ: 0/95) و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS16 و آزمون های آماری کای دو، تی تست و آزمون علامت و یلکاکسون استفاده شد.یافته هاآزمون من ویتنی نشان داد قبل از مداخله بین دو گروه آزمون و کنترل پرستاران از نظر میانگین نمره تعهدسازمانی (کل) تفاوت آماری معنی داری وجود ندارد (0/896=P)و دو گروه از این نظر همسان بودند. اما بعد از مداخله بین دو گروه آزمون و کنترل از نظر میانگین نمره تعهدسازمانی (کل) تفاوت آماری معنی داری وجود داشت (0/001>P).نتیجه گیریبه مدیران آموزشی بیمارستان ها پیشنهاد می شود که از این برنامه برای بهسازی مدیران پرستاری استفاه نمایند تا اثرات آن منجر به بهبود رفتارهای سازمانی پرستاران شود.کلید واژگان: تعهد سازمانی, بهسازی مدیران, هوش هیجانی, پرستاران, مدیران پرستاریIntroductionNurse managers must be notice to staff commitment more than other organizational issues, because they can solve the staff problems effectively in order to attainment of organozational goals. So, their emotional intelligence play a mediator role for their abilities in managerial tasks and improving their performances.
Aim: This study was done for assessing the effect of management development plan in emotional intelligence on nurses organizational commitment.MethodThis study was a semi- experimental that was done in (2016), and its intervention was based on the Bar-On Model of Emotional Intelligence in (8) formal educational session and (2) months follow up with indirect control and supervision on nurse managers behaviors (18 nurse managers) in case group. The effects of this education program (management development plan) in two groups assessed on nurses organizational commitment in two hospitals before and after intervention. All of nurses in two hospitals were samples (94 nurses in case group and 108 nurses in control group). Of course, hospitals allocated to two groups, randomly. And nurses in two groups were matched. For data gathering Allen & Meyer (1990) scale with Alpha-Cronbach (0.95) used. And for analyzing statistics test such as Mann-Whitney test, t-test, Chi-squared and Sign test of Wilcoxon used by SPSS 16.ResultsFindings showed that before intervention organizational commitment between nurses in two groups are the same, Mann-Whitney test (P=0.896). After intervention there was a significant difference between means in two groups(PConclusionIt is recommanded to nurse managers that use this plan for management development (nurse managers training) and they observe improving nurses organizational commitment.Keywords: emotional intelligence, management development, nurses, nurse managers, organizational commitment -
هدفعلی رغم توسعه ساخت بیمارستان ها در سنوات اخیر، هنوز هم در کشور ما از لحاظ تعداد تخت های بیمارستانی با استانداردها فاصله داشته و با ازدحام کاری مواجه می باشد. لذا این مطالعه به منظور تبیین نقش مراکز مشاوره و ارائه خدمات پرستاری در کاهش بار کاری بیمارستان ها انجام شده است.مواد و روش هااین پژوهش به روش کیفی انجام شرکت کنندگان اصلی این تحقیق مدیران مراکز مشاوره و ارائه خدمات پرستاری بودند. نمونه گیری به صورت مبتنی بر هدف و سپس نظری انجام شد. در مجموع با 26 نفر از مدیران مراکز و موسسات مختلف ارائه کننده خدمات مراقبتی درمانی، پزشکان و گیرندگان خدمات مصاحبه به عمل آمد. داده های پژوهش به روش تحلیل محتوا قراردادی تحلیل شد.یافته هایافته های نهایی تحقیق در 3 درونمایه اصلی «مراقبت های سرپائی از بیماران در منزل»، «سیر کاهشی پوشش دهی مراقبتی بیماران حاد در منزل»، «همکاری محدود در مراقبت از بیماران بستری در بیمارستان» با زیر طبقه های متعدد پدیدار شد.نتیجه گیریارائه خدمات پرستاری جامعه محور به خصوص مراقبت از بیماران بدحال بستری در منزل طی سال های اخیر، سیر نزولی یافته و بخش قابل توجهی از این مراقبت ها مجددا به بیمارستان ها منتقل شده است. لذا بازنگری در برنامه های اجرائی جهت توسعه تعامل کاری و ضابطه مند نمودن رابطه بین مراکز مشاوره و بیمارستان ها ضروری می باشد.کلید واژگان: خدمات پرستاری, مراکز مشاوره و ارائه خدمات پرستاری, مطالعه کیفی, بستری شدن در بیمارستانKoomesh, Volume:19 Issue: 2, 2017, PP 475 -483IntroductionDespite the development of hospitals in recent years, there is a gap between the number of hospital beds in our country and standard number of hospital beds, and they are faced with increased workload. The aim of this study is to explain the role of counseling centers and nursing services in reducing the workload of hospitals.Materials And MethodsThis study was conducted using qualitative method. The main research participants were managers of counseling and nursing care services Centers. Purposive and theoretical sampling was used in this study. In total, 26 managers of various centers and institutions providing health care services, physicians, and clients were interviewed. Data were analyzed using content analysis.ResultsThe final research findings emerged on three main themes "outpatient care of patients at home", "decreased care coverage of acute patients at home", "limited cooperation in the care of hospitalized patients" with several subcategories.ConclusionProviding community-based services, particularly providing care for critically ill patients hospitalized at home has been reduced in recent years, and large part of this care is transferred again to the hospital. Therefore, it is necessary to revise the executive programs to develop interactive work and regulated the relationship between counseling and nursing care services Centers and hospitals.Keywords: Nursing Services, Counseling, Qualitative Research, Hospitalization
-
مقدمهایفای ضعیف نقش آموزشی پرستاران، رایج ترین منبع شکایات بیماران است ، از این رو در سیستم های بهداشتی و درمانی جهت برنامه ریزی و نهادینه سازی نقش آموزشی پرستاران باید از مدل های مدیریتی مناسب و پویا که هم راستا با چرخه ممیزی بالینی است ، استفاده گردد.هدفنهادینه سازی نقش آموزشی پرستاران به روش چرخه مدیریتی دمینگ (PDCA) مبتنی بر سنجش رضایت بیماران است.
روش اجرا: این مطالعه اقدام پژوهی یک ساله (1393-1392) بوده و بر اساس مدل دمینگ با همکاری دانشکده پرستاری بجنورد و دو بیمارستان آموزشی به اجرا در آمده است. در ابتدا محققین بر اساس تکنیک (5Whys) مشکلات آموزش به بیمار را شناسایی نمودند، سپس مراحل برنامه ریزی و حل مشکل بر اساس اصول PDCA برای بهبود آغازشد. در این مدل برای ارزیابی از فرم ها و ابزار (سنجش رضایت، تعیین موانع، تعیین سطح خوانایی با فرمولSMOG و PEMAT ) استفاده گردید. طی پژوهش ارزیابی رضایت بیماران از آموزش های ارائه شده در 5 مرحله، موانع آموزش به بیماراز دیدگاه پرستاران و دانشجویان در دو مرحله وتعیین سطح سواد 500 بیمار بستری قبل از تغییر و تعیین سطح خوانایی آنها در پمفلت های آموزشی قبل وبعد از تغییرانجام شد. در گام بعدی تغییرات بر اساس شناسایی موانع اجرا شد. پس ازبرنامه ریزی ، تنظیم تغییر و اجراء مجددا بررسی سطح رضایت بیماران در 5 نوبت که هر کدام شامل 200 بیمار بود انجام گردید. برای تجزیه تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS 20 و آزمون های آماری ANOVA و T-test استفاده شد.یافته هااز دیدگاه پرستاران ومدیران کمبود آگاهی در زمینه اصول آموزش به بیمارو از دیدگاه دانشجویان بالا بودن سطح محتوی پمفلتها های آموزش به بیمار مهم ترین موانع بودند. میانگین سطح سواد 500 بیمار (34/4 ±72/6) بدست آمد . سطح خوانایی پمفلت ها قبل وبعد از اصلاح سازی طبق شاخص SMOGوPEMAT تفاوت قابل توجهی کرد که طبق آزمون تی زوجی با (p<0/05) معنا داربود. میانگین سطح رضایت مندی بیماران در رابطه با آموزش به بیمار در طی 5 مرحله به ترتیب (2±33/10 ) ، ( 25/3±52/11) ، ( 41 /4±11/14 ) ، ( 78/3±59/16 ) و (1/4±94/16) بود که آزمون ANOVA با (05/0p< ) بهبود را نشان داد.نتیجه گیریاستفاده از مدل دمینگ وایجاد تغییر در محیط آموزش بالینی به مدیران آموزش و بالینی پرستاری پیشنهاد میگردد زیرا که اثر مستقیمی بر آموزش دانشجویان و آمادگی آنها بر پذیرش نقش آموزشی در آینده دارد و محیط های آموزشی هم توانمند شده سبب پیشرفت و شایستگی در اعضای هیات علمی ، پرسنل بیمارستان و از همه مهم تر تاثیر بسیار زیادی بر افزایش رضایت آنان خواهد داشت.کلید واژگان: مدل دمینگ, فرمول اسموگ, آموزش به بیمارBackgroundThe common patient's complaints is the educational role of nurses. So, the health system should be used appropriately and dynamic management model that is aligned with the clinical audit cycle for planning and institutionalizing the educational role of nurses.
Aims: The purpose of this study was to institutionalization the educational role of nurses by Deming management cycle (PDCA) based on the patients satisfaction.Materials And MethodsThis study was an action research that was done with collaboration between nursing school and two teaching hospitals in Bojnord in one year (2013-2014). At first problem's patient education was identified by (5Whys) technique and then planning for solving those problems based on PDCA started. Based on the PDCA for assessing used forms and tools (eg., patient satisfaction, barrier identification form, SMOG formula and PEMAT). In implementation phase patient satisfaction from the training provided in 5 steps, barriers to patient education from nurse's and student's viewpoint in the 2 steps, patient's literacy levels in 500 patients before change and readability level of educational pamphlets before and after change according to the SMOG formula and PEMAT measured. The next step implemented changes based on past step identified problems and barriers. After change implemented, again patients satisfaction measured in five steps with (200) patients in each steps. Data were analyzed by SPSS 20 software and using statistical tests ANOVA and T-test.ResultsThe most important barriers from the nurse's and nurse manager's viewpoint was lack of knowledge of the principles of patient education and from the student's viewpoint was high level of pamphlet' contents. The mean level of patient's literacy (n=500) was (6.72 ± 4.34). Readability level pamphlets had significant difference before and after modification based on the SMOG formula and PEMAT so, the paired t-test was significant (pConclusionsFor changing in clinical education and learning, applying the Deming model suggest to nurse managers and educational managers in nursing, because it has direct effect on student's education and preparing them for adopting educational role in future. Also, clinical learning environments will be enrich that would be promoted faculty staff, clinical nurses competencies and the end improve patients satisfaction.Keywords: Deming model, SMOG formula, PDCA cycle, Patient Education -
نگرانی از اداره بخش یا حفاظت از خود: پارادوکس مدیریت بخش توسط سرپرستارانسابقه و هدفمدیران پرستاری مسئولیت ایجاد و حفظ یک محیط کاری حرفه ای را بر عهده دارند زیرا نحوه مدیریت آنان در تقویت محیطی اثر بخش برای ارتقا صلاحیت بالینی دارای اهمیت به سزایی است. این مطالعه با هدف تبیین نگرانی از اداره بخش یا حفاظت از خود به عنوان پارادوکس مدیریت بخش توسط سرپرستاران انجام گرفت.مواد و روش هااین مطالعه با رویکرد تحقیق کیفی و با روش تحلیل محتوی قراردادی انجام شد و مشارکت کنندگان شامل 22 سرپرستار بودند. داده ها از طریق مصاحبه های بدون ساختار و با نمونه گیری هدفمند جمع آوری و تا اشباع داده ها ادامه یافت و در نهایت برای تحلیل داده ها از روش تحلیل محتوای قراردادی استفاده شد.یافته هادر طی تحلیل داده ها سه درون مایه اصلی شامل درون مایه «تساهل و تسامح» با زیر گروه های خود حفاظتی و بیمار حفاظتی، درون مایه «توانمندی ارتباطی» با زیر گروه های ارتباط بین فردی و ارتباط بین حرفه ای و درون مایه «صلاحیت های های مدیریتی» با زیر گروه های آمادگی و مهیا سازی امور بخش و اعتماد سازی سرپرستاران به دست آمد که حاصل تجربه و ابعاد عملکرد سرپرستاران به صورت نگرانی از اداره بخش یا حفاظت از خود در مدیریت بخش های بالینی نمود یافت.استنتاجتحلیل نتایج این مطالعه نشان داد که توانمندی های ارتباطی و مدیریتی در عمل اثر بخش نبوده و به نظر می رسد که فقدان دانش کاربردی مدیریتی و هم چنین نا مناسب بودن ساختار و عملکرد سازمانی منجر به رفتارهای مدیریتی نا مطلوب و در نتیجه تساهل و تسامح گردیده باشد. لذا ارتقا توانمندی های ارتباطی و مدیریت حرفه ای در عمل توسط سرپرستاران یک ضرورت اجتناب ناپذیر است.
کلید واژگان: سرپرستار, خود حفاظتی, بیمار حفاظتی, صلاحیت مدیریتی, توانمندی ارتباطی, تساهل و تسامحConcerns about Ward Management or Self-protection: The Paradox of Ward Management by Head NursesBackground andPurposeNurse managers are responsible for creating and maintaining a professional work environment and their leadership styles are of great importance in reinforcing effective environment for promoting clinical competence. The purpose of this study was to explain the ward management concerns or self-protection as a paradox of ward management by head nurses.Materials And MethodsIn a qualitative research, 22 head nurses participated. Data was collected through unstructured interviews and purposive sampling which continued until data saturation. Conventional content analysis was applied to analyze the data.ResultsDuring data analysis, three main themes resulted including "negligence and indulgence" with self-protection and patient protection as the subcategories, "communicative capability" with interpersonal relationship and relationship between occupational groups as the subcategories, and "management competencies" with providing the ward necessities and creating confidence in nurses as the subcategories. The experiences and functioning dimensions of head nurses were found as the concerns in managing the ward or self-protection in the clinical management.ConclusionThis study indicated that the communication and management abilities were not practically effective, probably due to lack of applied management knowledge and also inappropriate structure and performance of the organization which causes unsatisfactory managerial behaviors and negligence and indulgence. Therefore, promoting communicative abilities and professional management in practice are inevitably necessary by head nurses.Keywords: Head nurses, self, protection, patient protection, management competence, communicative capability, negligence, indulgence -
مقدمهدر میان دانش های مختلف بشری شاید بتوان دانش مدیریت را،جز با اهمیت ترین،پیچیده ترین و مشکل ترین دانش زمان حاضر به حساب آورد. با توجه به اینکه اهمیت نقش سرپرستاران در ارتقا کیفیت مراقبت های پرستاری غیر قابل انکارمی باشد، بررسی ادراک انها از نحوه عملکردشان میتواند برای توسعه نقش آنها کمک کننده باشد.هدفاین مطالعه با هدف تبیین نحوه اداره بخش ها توسط سرپرستاران در سال 1393 انجام گرفته است.مواد و روش هااین مطالعه با رویکرد تحقیق کیفی و با روش تحلیل محتوی کیفی انجام شد که مشارکت کنندگان شامل 25 سرپرستار بودند. داده ها از طریق مصاحبه های بدون ساختار و با نمونه گیری هدفمند جمع آوری و تا اشباع داده ها ادامه یافت. تحلیل داده ها بر اساس مراحل تجزیه و تحلیل محتوی گرانهایم و لاندمن انجام گردید.یافته هادر طی تحلیل داده ها چهار درون مایه اصلی شامل «مستند سازی امور جاری بخش»، «پی جویی امور جاری بخش»، «ارزش گذاری امور جاری بخش» و«باز شناسی امور جاریبخش» بدست آمد که حاصل تجربه و ابعاد عملکرد سرپرستاران از.روتین محوری بعنوان رفتار غالب آنها در اداره بخش های بالینی میباشد.یافته هادر طی تحلیل داده ها چهار درون مایه اصلی شامل «مستند سازی امور جاری بخش»، «پی جویی امور جاری بخش»، «ارزش گذاری به امور جاری بخش» و«باز شناسی امور جاری بخش» بدست آمد که نشان دهنده «روتین محوری» در اداره بخش توسط سرپزستاران بعنوان یک رفتار عالب آنهاست.نتیجه گیریروتین محوری در اداره بخشها بر اساس درک و تجارب واقعی سرپرستاران میتواند نشان از محد.ودیت ایفای نقش انها باشد که تنها در جهت حفظ وضع موجود انجام می گیرد که بایستی پایش مداوم این روند بعنوان یک ضرورت اجتناب ناپذیر مورد توجه مدیران پرستاری رده های بالاتر قرار گیرد.کلید واژگان: مدیریت پرستاری, روتین محوری, سرپرستارIntroductionToday، knowledge management among various human knowledge''s، may be one of the most important، complex and difficult current knowledge. Head nurses'' role in improving quality nursing care is inevitable. So، assessing their perception about their selves'' performances would be helpful in roles'' development.AimThis study was done for explaining how head nurses managing their units، in 2014. Methods and materials: This qualitative study was done by qualitative content analysis approach which 25 head nurses participated who selected purposively. The data were gathered by unstructured interviews and continued until data saturation. The data were analyzed process of content analysis Graneheim and Lundmen.ResultsDuring the data analysis four main themes were generated; «documenting current affairs of unit» following current affairs of unit «،» valuing of current affairs of unit «and» recognizing current affairs of unit«، these are showed that in managing units by head nurses'' routinizing is dominant behavior.ConclusionsRoutinizing in managing units by head nurses represent limited their role playing that they behaved for sustaining situation. It would be noticeable by continuous monitoring by superior nurse managers as a necessary plan.Keywords: head nurse, nursing management, routinizing
-
مقدمهکم خونی فقرآهن شایعترین بیماری خونی درکودکان و نوجوانان می باشد و مانند سایر بیماری های مزمن کیفیت زندگی فرد مبتلا را تحت تاثیر قرار می دهد. مطالعه حاضر به منظور تعیین اثر الگوی توانمندسازی خانواده محور بر کیفیت زندگی دختران نوجوان مبتلا به کم خونی فقر آهن انجام گردیده است.مواد و روش هااین پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی از نوع کاربردی است که با انتخاب60 دخترنوجوان مبتلا به کم خونی فقرآهن در دو گروه آزمون و کنترل از طریق نمونه گیری تصادفی انجام شد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های اطلاعات دموگرافیک وکیفیت زندگی اختصاصی نوجوانان (KIDSCREEN-52) بود. الگوی توانمندسازی خانواده محور در گروه آزمون اجرا و آزمون ثانویه 1/5 ماه بعد از مداخله انجام شد. درنهایت 0/05˂P معنی دار در نظر گرفته شد.یافته هاقبل از مداخله میانگین امتیاز کیفیت زندگی نوجوان بین گروه آزمون و شاهد با آزمونt مستقل تفاوت معنی داری وجود نداشت در حالی که بعد از مداخله بین دو گروه با آزمون t مستقل اختلاف معنی داری از نظر میانگین نمرات کیفیت زندگی مشاهده گردید (0/000=P). همچنین با انجام آزمون t زوجی قبل و بعد از مداخله درگروه آزمون از نظر نمرات کیفیت زندگی تفاوت معنی داری مشاهده شد (0/000=P) در حالی که درگروه کنترل این اختلاف معنی دارنبود.بحث و نتیجه گیرینتایج پژوهش نشان داد که اجرای الگوی توانمندسازی خانواده محور در افزایش کیفیت زندگی دختران نوجوان مبتلا به کم خونی فقر آهن موثر بوده است.
کلید واژگان: کیفیت زندگی, توانمند سازی خانواده محور, کم خونی فقر آهن, دختران نوجوانYafteh, Volume:16 Issue: 4, 2015, PP 88 -99BackgroundIron deficiency anemia is the most common hematological disease in children and adolescents and like other chronic diseases affects patient's quality of life. The present study has been done in order to investigate the effect of family centered empowerment model on the quality of life of adolescent girls with iron deficiency anemia.Materials And MethodsThe present semiexperimental practical research was performed by choosing 60 adolescent girls with iron deficiency anemia in test and control groups through random sampling. The research tools included the questionnaires of demographic information and the adolescent quality of life (KIDSCREEN-52). The family centered empowerment model was implemented in test group and the post test was carried out 1.5 month after the end of intervention.ResultsBefore the intervention independent t-test showed that there was no significant difference in the quality of life in adolescent girls between case and control groups(P=0.473)While, after the intervention independent t-test showed a significant difference between the two groups from viewpoint of mean scores of life quality (P=0.000). Also, the paired t-test showed a significant difference before and after intervention in case group from view point of scores of the quality of life(P=0.000) While, this difference was not significant in control group (P=0.085).ConclusionThe findings showed that the family centered empowerment model was effective on increasing the quality of life in adolescent girls with iron deficiency anemia.Keywords: Quality of life, Family centered empowerment, Iron deficiency anemia, Adolescent girls -
مقدمهکم خونی فقرآهن شایع ترین بیماری خونی بوده و مانند سایر بیماری های مزمن، جنبه های کیفیت زندگی بیمار و مادر به عنوان مراقب اصلی را تحت تاثیر قرار می دهد. مطالعه حاضر به منظور تعیین اثر الگوی توانمندسازی خانواده محور بر کیفیت زندگی مادران دارای نوجوان مبتلا به کم خونی فقرآهن در سال 1392 و در شهر تهران انجام گردیده است.روشاین پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی از نوع کاربردی است که با انتخاب 60 مادر دختر نوجوان مبتلا به کم خونی فقرآهن در دو گروه آزمون و کنترل از طریق نمونه گیری مبتنی بر هدف انجام شد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و فرم کوتاه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت می باشد. الگوی توانمندسازی خانواده محور در گروه آزمون اجرا و پس آزمون 5/1 ماه بعد از مداخله انجام شد.یافته هامیانگین امتیاز کیفیت زندگی مادران قبل از مداخله در گروه آزمون برابر با 89/6 ±63/54 و در گروه کنترل برابر با 66/7±50/54 بود که با آزمون تی مستقل بین دو تفاوت معناداری وجود نداشت (94/0=p) در حالی که بعد از مداخله میانگین امتیاز کیفیت زندگی مادران در گروه آزمون برابر با 20/4±13/60 و در گروه کنترل برابر با 09/7±46/54 گردید که با آزمون تی مستقل اختلاف معناداری بین میانگین نمرات کیفیت زندگی دو گروه مشاهده گردید (001/0p<). همچنین با انجام آزمون تی زوجی قبل و بعد از مداخله در گروه آزمون از نظر نمرات کیفیت زندگی تفاوت معناداری (001/0p<) مشاهده شد. در حالی که در گروه کنترل این اختلاف معنادار نبود (851/0=p).نتیجه گیرینتایج پژوهش نشان داد که اجرای الگوی توانمندسازی خانواده محور در افزایش کیفیت زندگی مادران دارای نوجوان مبتلا به کم خونی فقرآهن موثر بوده است. پیشنهاد می شود پژوهش هایی در سطح وسیع تر در زمینه اثربخشی این الگو برای سایر بیماری های مزمن نیز انجام گردد.
کلید واژگان: کیفیت زندگی, توانمندسازی, کم خونی فقرآهن, دختران نوجوان, مادرانIntroductionIron deficiency anemia is the most common hematological disease and like other chronic diseases affects different aspects of quality of life of patients and their mothers as their primary caregiver. The present study has been done in order to investigate the effect of (FCEM) on quality of life of mothers having teenagers with iron deficiency anemia in Tehran, 2013.MethodThis semi-experimental research was conducted after choosing 60 mothers of female teenager' with iron deficiency anemia and dividing them into two case and control groups through purposive sampling. The research tools included demographic; as well as, WHO Quality of Life-BREF (WHOQOL-BREF) questionnaires. FCEM was implemented in the case group and the post test was carried out 1.5 month after the end of the intervention.ResultsBefore intervention the means of the quality of life in the case group and the control group were 54.63±6.89 and 54.50±7.66 respectively. Independent t-test showed no significant difference in the quality of life in mothers of adolescent girls between the two groups (P=0.94); whereas, after the intervention the means of the quality of life in the case group and control groups were 60.13±4.20 and 54.46±7.09 respectively. Independent t-test showed a significant difference between the two groups in the mean of the quality of life (P>0.001). In addition, paired t-test showed a significant difference before and after the intervention in the case group in the mean of the quality of life (P>0.001). While, this difference was not significant in the control group (P=0.851).ConclusionFindings showed that the FCEM was effective in increasing the quality of life of mothers, having adolescent with iron deficiency anemia. It is recommended that further studies be performed on the effectiveness of this model on other chronic diseases.Keywords: Quality of life, family, centered empowerment model, iron deficiency anemia, adolescent girls, mothers -
زمینهمدیران پرستاری با به کارگیری مهارت های رهبری در محیط های کاری می توانند سطح صلاحیت بالینی پرستاران را به عنوان عنصر اصلی در ارایه مراقبت های پرستاری ارتقاء دهند. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر برنامه بهسازی مدیریت پرستاری بر صلاحیت بالینی پرستاران مراقبت ویژه قلبی انجام شد.روش هاپژوهش به صورت نیمه تجربی در دو بیمارستان آموزشی شهر یزد که به صورت تصادفی انتخاب شده بودند، انجام شد. نمونه ها شامل 25 پرستار در دو واحد مراقبت های ویژه قلبی در بیمارستان کنترل و 25 پرستار در دو واحد مراقبت های ویژه قلبی در بیمارستان آزمون، به صورت دردسترس انتخاب شدند. دو گروه با یکدیگر کاملا همسان بودند. صلاحیت بالینی پرستاران توسط ابزارهای صلاحیت سنجی در دو بعد مراقبت و مدیریت مراقبت در دو موقعیت خودارزیابی و ارزیابی سرپرستار در دو بیمارستان سنجیده شد. سپس مداخله در 4 مرحله بهسازی پرستاران، بهسازی مدیریتی سرپرستاران، دوره سازگاری و دوره نظارتی در گروه آزمون اجرا شد و دوباره صلاحیت بالینی پرستاران دو گروه در پایان مرحله مداخله سنجیده شد.یافته هابیش از 80 درصد پرستاران هر دو گروه در مرحله قبل از مداخله، سطح صلاحیت متوسط داشتند و بر اساس مدل صلاحیت بنر کارآمد یا مجرب بودند. صلاحیت بالینی بعد از مداخله در گروه آزمون به سطح زیاد (100-80%) ارتقاء یافت و در گروه شاهد تغییری نکرد.
کلید واژگان: بهسازی, مدیریت, مدیران پرستاری, صلاحیت بالینی, مراقبت ویژه قلبیBackgroundNurses are the main members in nursing cares and nursing managers can improve their clinical competency by applying better leadership skills. This study carried out to determine the effect of nursing management program on clinical competency of nurses in a coronary care unit (CCU).MethodsA quasi-experimental study was carried out in two educational hospitals in Yazd- Iran. These hospitals were allocated randomly in case and control hospitals. 25 matched nurses were selected by convenience sampling from both case and control hospitals. The clinical competency of nurses was measured by related questioners consisted of two dimensions caring and care management behaviors by self-evaluation and head nurse evaluation in case and control groups. Then, the intervention was implemented in four stages including nurse's development, manager's development, adaptation and supervision period during four months in the case group. After intervention, clinical competency of nurses was measured in both groups.ResultsThe results showed that before intervention more than 80% of nurses in two groups was in the moderate clinical competency level and they were proficient based on Benner's skill acquisition model. After intervention, nurse's clinical competency improved to higher level in case group but it didnt change in control group. -
ارتباطات میان فردی مدیران بخش مهمی از توانایی و عاملی کلیدی در اثربخشی عملکرد به شمار می رود و بر کیفیت سطح خدمات و سلامت جامعه تاثیرگذار است. در زمینه ی مهارت ارتباطی مدیران حوزه ی سلامتی با رویکرد توجه به درک آنان مطالعات کم تری انجام شده است. این مطالعه با هدف تبیین درک مدیران بیمارستانی از ویژگی های اخلاقی و شخصیتی سازگار با شایستگی ارتباطی انجام شد. این مطالعه با رویکرد کیفی و با روش آنالیز محتوا به شیوه ی استقرایی انجام شد. نمونه گیری به صورت مبتنی بر هدف شروع و تا اشباع داده ها ادامه یافت. از مصاحبه و مشاهده ی بدون ساختار، به منظور گردآوری داده ها استفاده شد و تمامی مصاحبه ها ضبط و دست نویس شدند. با استفاده از روش تحلیل محتوا و به صورت مقایسه ای مداوم، داده ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.مشارکت کنندگان در مطالعه 23 نفر از مدیران بیمارستانی شهر تهران (14 نفر زن، 9 نفر مرد، محدوه ی سنی بین 35 الی 53 سال، 5 تا 23 سال سابقه ی کاری شامل: مدیر داخلی 7 نفر، مترون4 نفر، سوپروایزر 5 نفر، و سرپرستار7 نفر ) بودند. در فرآیند آنالیز محتوا به شیوه ی استقرایی، شش درونمایه، در ابعاد اخلاقی (نوع دوستی و انسان گرایی - راستی و درستی- اعتمادگرایی) و شخصیتی (پشتکار و مسوولیت پذیری- قاطعیت - پویایی و کمال طلبی)، به عنوان درونمایه های اصلی از داده های پژوهش انتزاع شد. آن ها دارای معانی و ماهیت ویژه ای هستند که مدیران در فعالیت های خود در ارتباط با کارکنان بیمارستان تجربه کرده اند. آن ها هم چنین با توجه به آموزه های دینی و فرهنگ جامعه ی مورد مطالعه بیان شده اند و هر کدام دارای طبقات متعددی نیز هستند.مطالعه ی حاضرنشان داد شش درونمایه ی حاصل از ادراک و تجربه ی مدیران بیمارستانی در ابعاد اخلاقی و شخصیتی در بهبود ارتباطات میان فردی مدیران حایز اهمیت است و می تواند به برنامه ریزان حوزه ی سلامت کمک کند تا با توجه به دو معیار مهم و اثرگذار ارزش ها و فرهنگ اسلامی - ایرانی جامعه، شرایط را برای ایجاد بستر لازم در سازگار شدن مدیران با این ویژگی ها فراهم نمایند.کلید واژگان: ویژگی اخلاقی و شخصیتی, ارتباطات میان فردی, ارتباطات سازمانی
-
زمینه و هدفرضایت بیمار از مراقبت پرستاری، یکی از دغدغه های اصلی پرستاران و مهمترین هدف سیستم مراقبت می باشد در حالیکه اهمیت رفتارهای مدیریتی و تاثیر این رفتارها بر کیفیت مراقبتهای پرستاری محرز است. هدف این تحقیق بررسی تاثیر ایفای نقش نظارتی توسط سوپروایزران بالینی بر رضایت بیماران می باشد.روش بررسیتحقیق حاضر پژوهشی از نوع نیمه تجربی است که به صورت قبل و بعد و در دو گروه شاهد و آزمون صورت گرفت. 8 بخش داخلی-جراحی به صورت تصادفی انتخاب و به دو گروه آزمون و شاهد که هر یک شامل 4 بخش داخلی- جراحی بودند، تقسیم گردید. ایفای نقش نظارتی توسط سوپروایزرانی که در مطالعه شرکت کرده بودند به عنوان سوپروایزران گروه مورد که نظارت بر بخشهای گروه مورد را بر عهده داشتند صورت گرفت. نمونه های این مطالعه را 200 بیمار در هر دو گروه شاهد و مورد تشکیل داد. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه اطلاعات زمینه ای بیماران و پرسشنامه رضایتمندی بیماران از کیفیت مراقبت پرستاری بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارspss استفاده شد.یافته هامیانگین رضایت بیماران گروه آزمون بعد از مداخله افزایش معناداری (p<0/05)نشان داد در حالیکه در گروه شاهد آزمون تی زوجی افزایش معنادار در رضایت را نشان نداد.نتیجه گیریایفای نقش نظارتی توسط سوپروایزران بالینی که مسؤولیت نظارت مستقیم بر ارائه خدمات پرستاری را بر عهده دارند می تواند موجب دستیابی به یکی از مهم ترین اهداف سازمان یعنی رضایت بیماران از کیفیت مراقبت پرستاری از طریق تعریف و تعیین کردن وظایف، گسترش دادن و حمایت کردن از دانش، مهارتها، تعهد و عملکرد پرستاران شود. لذا با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش می توان اجرای اصولی نظارت بالینی را بعنوان یک وسیله جهت ارتقاء کیفیت مراقبت نام برد.
کلید واژگان: نظارت بالینی, سوپروایزر بالینی, رضایت بیماران -
زمینه و هدفبیماری مولتیپل اسکلروزیس (MS) یک بیماری مزمن و غیر قابل علاج سیستم عصبی مرکزی است که عوارض و مشکلات فراوانی برای بیماران مبتلا ایجاد نموده و آنها را به سوی ناتوانی و وابستگی در زندگی سوق می دهد؛ بنابراین استفاده از روش ها و مداخلات مناسب جهت مقابله با این عوارض ضروری می باشد؛ مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر آموزش برنامه خودمراقبتی بر عوارض ناشی از بیماری در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) در انجمن MS ایران انجام شد.
روش تحقیق: در این مطالعه نیمه تجربی، 34 بیمار مبتلا به MS به طریق مبتنی بر هدف با روش نمونه گیری آسان انتخاب شدند. ابتدا قبل از آموزش برنامه خودمراقبتی، اطلاعات مورد نیاز (مشخصات فردی و عوارض ایجاد شده در اثر بیماری) از طریق پرسشنامه های اطلاعات فردی و فهرست مشکلات، از بیماران مورد پژوهش جمع آوری گردید. با بررسی اطلاعات حاصله و مشخص شدن انواع عوارض ایجادشده و مراقبتهای مورد نیاز، برنامه آموزشی مناسب برای آنها تهیه و تدوین شد؛ سپس کلاسهای آموزشی در طی هفت جلسه به صورت گروهی جهت آشنایی این بیماران با بیماری، علل، روش های تشخیصی، درمانها و برنامه های خودمراقبتی در زمینه مشکلات و عوارض ناشی از بیماری MS برگزار گردید؛ پس از آن به مدت یک ماه برنامه های خودمراقبتی توسط بیماران اجرا شد و پژوهشگران نیز با استفاده از فرم های بازنگری گزارشی، نمونه ها را کنترل نمودند. مجددا پرسشنامه های فهرست مشکلات پس از گذشت یک ماه توسط نمونه ها تکمیل شد و داده های قبل و بعد از مداخله با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و روش های آماری توصیفی و استنباطی t وج شده و ویلکاکسون در سطح معنی داری 05/0 P< مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته هابین میزان به کارگیری برنامه خودمراقبتی توسط بیماران در مرحله قبل و بعد از مداخله تفاوت معنی داری وجود داشت؛ به گونه ای که میانگین نمره آنها از 3 (قبل از مداخله) به 76/26 (بعد از مداخله) افزایش یافت (0001/0= P)؛ همچنین قبل از مداخله میزان گرفتگی عضلات این بیماران 5/26%، احساس خستگی 9/55%، یبوست 1/44% و فراموشی 5/23% بود ولی پس از یک ماه اجرای برنامه خودمراقبتی، میزان گرفتگی عضلات این بیماران به 9/5%، احساس خستگی به 7/14%، یبوست به 8/11% و فراموشی به 7/14% کاهش پیدا نمود (05/0 P<).
نتیجه گیریآموزش برنامه خودمراقبتی باعث افزایش افزایش خود مراقبتی در بیماران و همچنین کاهش تعدادی از عوارض بیماری مولتیپل اسکلروزیس می شود؛ بنابراین استفاده از برنامه خودمراقبتی جهت کاهش عوارض ناشی از این بیماری در مبتلایان پیشنهاد می گردد.
کلید واژگان: مولتیپل اسکلروزیس (MS), برنامه خودمراقبتی, عوارض بیماریBackground And AimMultiple sclerosis (MS) is a chronic and incurable disease of central nervous system (CNS), which causes a lot of complications and problems for patients and leads to their life dependency and disability. Thus, it is necessary to utilize appropriate methods and interventions in order to reduce these problems in MS patients. The purpose of this research, which was done in the Iranian MS Society, was to find out the effects of a self- care education program on complications of MS patients.Materials And MethodsIn this quasi – experimental study, 34 patients with MS were selected based on purposive and accessible sampling method. Before implementing the education program, primary information (demographic data and complications resulting from MS) were collected through demographic and health- problem index questionnaires. After studying the obtained data and identifying the complications resulted and the necessary care program instructional classes were held for seven sessions to acquaint MS patients with causes, diagnostic methods, treatment, and self-care programs as regards its complications. Then, self-care programme was followed by patients for one month and researchers, too, checked the subjects through reportorial revision checklists. Again, health-problem index questionnaires were filled out by the same subjects after one month. Pre/Post intervention data were analysed by means of SPSS software, descriptive statistical methods, including Student paired-t, and Wilcoxon tests at the significant level P<0.05.ResultsThere was a highly significant (P=0.0001) difference between the rate of complications before and after the self-care education programme the mean score increased from “3” to “26.76” before and after education, respectively.. Moreover, before the intervention 26.5 % of the subjects had muscular seizure, 55.9% fatigue, 44.1% constipation, and 23.5% suffered from amnesia. But after one month, these percentages changed to 5.9%, 14.7%, 11.8%, and 14.7% respectively (P<0.05).ConclusionSelf-care education increases patients’ taking self- care and reduces some of the complications of MS. Therefore, it is recommend that self- care education programs should be used to decrease these complications. -
مقدمه
توانمندی مدیران پرستاری در ایفای عملکرد مدیریتی خود منجر به ارتقای سطح کیفیت زندگی کاری پرستاران می شود. کیفیت زندگی کاری مطلوب، حاصل ساخت محیط های کاری با کیفیتی است که پرستاران را برای عملکرد حرفه ای توانمند می سازد. پژوهش حاضر قصد دارد از طریق به سازی رفتارهای نظارتی و رهبری سرپرستاران و سوپروایزران بالینی در قالب یک «برنامه ارتقای صلاحیت بالینی» کیفیت زندگی کاری پرستاران را ارتقا بخشد.
مواد و روش کارپژوهش حاضر به صورت نیمه تجربی، در دو مرحله قبل و بعد و در دو گروه آزمون و شاهد در سال 1385 در دو بیمارستان آموزشی شهر یزد روی کلیه پرستاران شاغل در بخش های سی سی یو انجام شده است. دو گروه پرستاران در دو بیمارستان آزمون و شاهد با یکدیگر همسان بودند. از پرسشنامه معتبر بررسی کیفیت زندگی کاری پرستاران در مرحله قبل در دو گروه استفاده شد. سپس برنامه ارتقای صلاحیت بالینی در 4 مرحله به سازی پرستاران، به سازی مدیران، دوره سازگاری و دوره نظارتی اجرا شد و پس از آن، دوباره کیفیت زندگی کاری در دو گروه سنجیده و تجزیه و تحلیل داده ها از طریق برنامه نرم افزاری SPSS انجام شد.
نتایجیافته ها حاکی از آن بود که پرستاران دو گروه آزمون و شاهد از نظر سابقه کار، سن، جنس، وضعیت تاهل، تحصیلات و شیفت غالب همسان بودند. میانگین سابقه کار پرستاران در سی سی یو 5/5 سال بود و بیش تر آنان کارامد یا مجرب بودند. آزمون های آماری ویلکاکسون و «تی» مستقل بین کیفیت زندگی کاری قبل و بعد از مداخله در دو گروه تفاوت معناداری نشان داد (000/0=) به گونه ای که کیفیت زندگی کاری پرستاران از سطح متوسط به سطح مطلوب در گروه آزمون ارتقا یافت، ولی در گروه شاهد تغییری نیافت. آزمون کم ترین اختلاف معنادار به منظور مقایسه میانگین های ابعاد کیفیت زندگی کاری، نشان داد رفتارهای نظارتی و رهبری مدیران پرستاری، متعاقب اجرای برنامه ارتقای صلاحیت بالینی به ترتیب در ابعاد تقدیر، عوامل آموزشی، مدیر لایق و ارزشیابی، بیش ترین تغییر را ایجاد کرده است (05/0<).
نتیجه گیریبسیاری از عوامل عدم رضایت، حاکی از محیط های کاری است که مدیران پرستاری به این عوامل کم توجهی کرده اند. اگر بتوان از توانمندی های مدیران پرستاری، سرپرستاران و سوپروایزران بالینی در جهت ساخت محیط های کاری بهره گرفت می توان کیفیت زندگی کاری پرستاران را افزایش داد. لذا طراحی و سازماندهی برنامه ارتقای صلاحیت بالینی از طریق توانمندسازی مدیران پرستاری، می تواند راهکاری مفید در به سازی کیفیت زندگی کاری پرستاران باشد.
کلید واژگان: برنامه ارتقای صلاحیت بالینی, کیفیت زندگی کاری, پرستاران, سی سی یو -
مقدمهبیماری مولتیپل اسکلروزیس (MS) نوعی بیماری مزمن و علاج ناپذیر سیستم عصبی مرکزی است که شدیدا عزت نفس بیماران را کاهش داده و آنها را مجبور می سازد با ناتوانی های ناشی از بیماری سازگاری پیدا کنند. این مطالعه با هدف تعیین رابطه میان سطح عزت نفس بیماران مبتلا به MS با میزان بکارگیری روش های مقابله ای و برنامه خود مراقبتی توسط آنها در شهر تهران انجام گرفت.مواد و روش هااین پژوهش مطالعه ای نیمه تجربی از نوع طرح اندازه های تکراری است که در انجمنMS ایران در سال 83-1382انجام گرفت. به منظور انجام این پژوهش، 38 بیمار مبتلا به MS با توجه به شرایط پژوهش به روش نمونه گیری آسان یا در دسترس انتخاب شده و مورد مطالعه قرار گرفتند. در واقع تمام بیماران باسواد، 50-15 ساله و علامت دار که به صندلی چرخدار وابسته نبوده و در مرحله حاد بیماری قرار نداشتند وارد مطالعه شدند. ابزارجمع آوری اطلاعات پرسشنامه های اطلاعات فردی، لیست مشکلات، پرشسنامه استاندارد سنجش عزت نفس کوپراسمیت و پرسشنامه استاندارد سنجش شیوهای مقابله ای جالوویس بودند که قبل و بعد از مداخله توسط نمونه ها تکمیل گردیدند. برنامه خود مراقبتی آموزش داده شد و به مدت یک ماه به کار گرفته شد، سپس داده های قبل و بعد از مداخله در نرم افزار آماری SPSS با استفاده از آمار توصیفی و آزمون های آماری استنباطی مثل تی زوجی، ویلکاکسون، کای اسکوئر و تی مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته های پژوهش: تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که آموزش برنامه خود مراقبتی باعث افزایش معنی داری در میزان عزت نفس این بیماران بعد از مداخله نسبت به زمان قبل از آن شده است. (000/0 P=) همچنین آزمون آماری کای اسکوئر نشان داد که قبل و بعد از مداخله بیمارانی که عزت نفس بالاتری داشتند نسبت به بقیه بیماران از روش های مقابله ای مشکل مدار بیشتر استفاده می کرده اند) 001/0(P= و افرادی که عزت نفس پایین تری داشتند از روش های مقابله ای هیجان مدار را بیشتر مورد استفاده قرار دادند(000/0 P=). همچنین آزمون آماری تی مستقل نشان داد که بیمارانی که عزت نفس بالاتری داشتند نسبت به بقیه بیماران بیشتر از برنامه های خود مراقبتی برای حل مشکلات خود استفاده کرده اند)001/0(P=.بحث و نتیجه گیریبا توجه به یافته های پژوهش، اولا آموزش برنامه خود مراقبتی باعث افزایش عزت نفس این بیماران می گردد، ثانیا افزایش عزت نفس بیماران مبتلا به MS رابطه مستقیمی با افزایش بکارگیری روش های مقابله ای مشکل مدار و برنامه خود مراقبتی توسط آنها دارد.
کلید واژگان: بیماری مولتیپل اسکلروزیس (MS), عزت نفس, روش های مق, ابله ای مشکل مدار, روش, های مقابله ای هیجان مدار, خود مراقبتیIntroductionMultiple sclerosis (MS) is a chronic and incurable disease of central nervous system that leads to decrease self-esteem in such patients, and they should cope with disability of this chronic disease. The purpose of this study was to determine any relations between the level of self-esteem and applying coping mechanisms and self-care programs by multiple sclerosis patients (MS) in Tehran.Materials and MethodsThis study has a semi-experimental design accomplished in an accessible method in Iranian MS Society (2002-3). 38 educated patients (between 15-50 years old) with signs of this disease were selected. The data were collected via personal questionnaires, problems list, Cooper and smith standard questionnaires for self-esteem, Jalowice standard coping scale and self-report checklists that before and after interventions were completed by the patients. Self-care program was taught and performed for one month period, then the data before and after interventions were analyzed by applied SPSS soft ware, descriptive statistics and paired t-test, Wilcoxon, Chi-square and independent T tests.FindingsThe paired T-test showed significant difference between self-esteem of patients before and after education,(p=0/000). Data analysis showed that before and after intervention, patients with higher self-esteem used more problem-focused coping than the patients with lower self-esteem (P=0/001), and patients with lower self-esteem used more affective-focused coping (P=0/000). Also, patients with higher self-esteem applied more self-care program in order to solve their problems, (P=0/001).ConclusionAccording to these findings, self-care education improves self-esteem in patients and self-esteem promotion in multiple sclerosis (MS) patients has a direct relation with an increase in applying problem-focused coping and self-care programs by them. -
بررسی عملکرد پرستاران در ارتباط با کنترل عفونت بیمارستانی
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.