حسین ابوالحسن تنهایی
-
«تضاد» به عنوان گوهر رابطه کارکن و کارفرما در تمامی گفتمان های متعارف به شکل دیالکتیکی از نوع قطبی و هگلی آن که اساسا تضاد به تناقض تبدیل می شود وجود دارد. در حالی که توجه و فهم شکل های مورد نظر زیمل و گورویچ از دیالکتیک، می تواند تغییرات بنیادی در ارتباط کارکن و کارفرما ایجاد کند. کشف، شناخت و بررسی زمینه ها و مقوله های موجود و نقش آن ها در رابطه کارکن و کارفرما از اهداف این پژوهش است. پژوهش میدانی با راهبرد استقرایی با رویکرد تئوری زمینه ای بوده و از ابزارهای مشاهده غیررسمی و به صورت مشارکت کامل پژوهشگر، هم چنین تکنیک مصاحبه رسمی و غیر رسمی بهره گرفته شده و در تحلیل داده ها از تحلیل موقعیت و تحلیل گفتمان استفاده شده است. نتیجه این پژوهش نشان می دهد که فهم نقش ها در روابط کارکن و کارفرما و از بین رفتن نگاه تناقضی هر یک از طرفین باعث هم فهمی بین کارکن و کارفرما خواهد شد، به معنای دیگر، بوجود آمدن دیالکتیک چند اسلوبی به جای دیالکتیک تک اسلوبی یا قطبی که تضادها و تفاوت ها را به رسمیت شناخته و با درک آن می توان از استراتژی مبارزات دایمی فاصله گرفته و استراتژی چانه زنی را جایگزین آن نمود که این استراتژی می تواند باعث تسهیل در منافع و مطالبات هر دو گروه شودکلید واژگان: دیالکتیک, تضاد کارکن و کارفرما, سندیکا, چانه زنی, پارادایم تفسیری پرگمتیستی“Conflict" is seen as the essence of the employee -employer relationship in all conventional discourses as dialectic of polar and Hegelian type, where conflict is essentially transformed into contradiction. However, Simmel and Gurvitch attention and understanding of dialectic can bring about fundamental changes in the relationship between employee and employers. The discovery, recognition, and examination of the existing backgrounds and issues and their role in the worker-employer relationship are among the objectives of this research. The research was conducted using an inductive fieldwork strategy with a grounded theory approach. Non-formal observation tools were employed, and the researcher participated fully. Formal and informal interview techniques were also used, and discourse analysis and situational analysis were employed in data analysis. The results demonstrate that understanding roles in the relationship between employee and employers and overcoming the contradictory view of each party can lead to confusion between employee and employers. In other words, the emergence of a multidimensional dialectic instead of a unidimensional or polar dialectic recognizes contradictions and differences, and understanding it can distance oneself from the strategy of constant struggle and replace it with a strategy of negotiation. This strategy can facilitate the interests and demands of both groups.
Conflict of interest: According to the authors, the article did not have any conflict of interest.Keywords: Dialectic, Worker-Employer Conflict, Union, Bargaining, Pragmatic Interpretive Paradigm -
در این پژوهش، تاثیرگذاری گرایش سیاسی و میزان دینداری شهروندان بر احساس عدالت توزیعی در برنامه های رفاهی دولت مد نظر است. این پنجره و منظر، از آن جهت اهمیت دارد که حاکمیت سیاسی کشور در پیوندی جدایی ناپذیر با دین، تلاش می کند نگرش متفاوتی به مقوله رفاه و عدالت اجتماعی بر اساس مفاهیم دینی داشته باشد. چارچوب نظری این پژوهش بر مبنای نظریههای نقد دولت رفاه و نظریه بوردیو تدوین شده است. این تحقیق به صورت پیمایشی و با ابزار پرسش نامه در بین شهروندان خرم آبادی در پایان سال 1399 و آغاز 1400 انجام یافته است. نمونه گیری پژوهش با تلفیقی از نمونه گیری خوشهای و طبقه بندی نامتناسب طراحی شد و حجم نمونه 400 نفر بود. نتایج نشان می دهد شهروندان دیدگاه یکسانی به برنامه های رفاهی دولت ها ندارند. آنها در میان سه دولت پیشین، برنامه های رفاهی دولت خاتمی را بهتر و دولت روحانی را ضعیف تر ارزیابی کرده اند. در امید به برنامه های رفاهی دولت آینده نیز اکثریت جمعیت معتقد به ثبات یا حتی بدتر شدن وضعیت هستند. نتایج پژوهش حاکی از تاثیرگیری ارزیابی برنامه های رفاهی دولت از میزان تعهد شهروندان به شعایر دینی و نوع گرایش سیاسی آنهاست؛ در این معنا افراد با گرایش اصولگرا و اعتقادات دینی بیشتر، ارزیابی بهتری از عدالت توزیعی دارند. نتایج پژوهش موید این است که ارجحیت گرایش ها و نگرش ها موجب وابستگی/ طرد ذهنی شهروندان نسبت به نهادهای دولتی شده و ارزیابی نیازهای اجتماعی و توزیع عدالت توزیعی برنامه های رفاهی دولت را سوگیرانه و به نفع یا علیه آنها تغییر می دهد.
کلید واژگان: عدالت توزیعی, رفاه اجتماعی, دولت رفاه, توسعه, نیازThe present research aimed at studying the effects of religiousness and political orientation on justice feeling among Iranian citizens regarding Iranian government´s welfare plans. This perspective is important because the political sovereignty of Iran with an inseparable tie with religion tries to have a different attitude towards social welfare and justice based on religious concepts. The present research framework was developed based on the theories of criticizing the government of welfare and Bourdieu´s theory. The present research was carried out by survey method and using questionnaire administered among Khoramabad citizens in 2021. The research sampling was designed through integrating cluster sampling and disproportionate stratified sampling with 400 as the sample volume. The results showed that Khorramabad citizens have not an equal attitude towards Iranian governments´ social welfare plans. Regarding the three previous governments, Khoramabad citizens assessed welfare plans of Khatami´s government as higher than that of Rohani´s government. Regarding their hope for the next government´s welfare plans, majority of the population predict the same or worse conditions. The research results showed that their commitment towards religious rituals and political orientations have effects on their assessment of a government´s welfare plans, i.e., the individuals with fundamentalist orientation and religious believes assess plans for distributive justice higher. The results also showed that priorities in the individuals´ orientation or attitude resulted in accepting or rejecting governmental institutions in their minds; moreover, the individuals assess securing the social needs and distributive justice in the governments´ welfare plans as biased for or against them.
Keywords: Distributive Justice, Social Welfare, Government Of Welfare, Development, Needs -
فصلنامه اعتیاد پژوهی، پیاپی 69 (پاییز 1402)، صص 217 -243هدف
هدف پژوهش حاضر شناخت الگوی ساختار سازمانی در انجمن معتادان گمنام شهر تهران بود.
روشروش این پژوهش کیفی و از نوع نظریه گراندد تیوری بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه صاحب نظران و متخصصان و اعضای پیشکسوت انجمن معتادان گمنام بود و از بین آن ها 18 نفر با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته استفاده شد. داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری، و گزینشی با استفاده از نرم افزار MAX.QDA 2020 تجزیه و تحلیل شدند.
یافته هایافته ها نشان داد که مقوله محوری در ساختار سازمانی انجمن معتادان گمنام پذیرش هدفمندی فرایند بهبودی بود. شرایط زمینه ای شامل اصول اساسی انجمن و ویژگی های سازمانی و شرایط علی شامل باورهای بنیادین، دوگانه های انجمن و سلطه ایمان محوری بود. مقوله های دیالکتیک فرد و جامعه در انجمن، فرصت های درون انجمنی و تهدیدهای درون سازمانی نیز شرایط مداخله ای این ساختار سازمانی را تشکیل دادند. استراتژی های انجمن معتادان گمنام نیز شامل استراتژی های سازمانی و مکانیسم های بازتوانی بودند. در نهایت، مقوله شیوه های درمانی و مکانیسم بازتوانی به عنوان پیامد ساختار سازمانی انجمن معتادان گمنام شناسایی شد.
نتیجه گیرینتایج حاکی از آن است که ساختار سازمانی انجمن معتادان گمنام در شیوه اجرا اگرچه موفقیت های چشمگیری داشته است، اما در ساختار قدرت که سلسله مراتبی و مبتنی بر حلقه های عمودی قدرت است و در برخی باورهای بنیادین با استحاله هویت افراد وابسته به مواد روبرو شده که انتقاد برخی از بنیان گذاران این انجمن در ایران را نیز به همراه داشته است.
کلید واژگان: ساختار سازمانی, دوگانه های انجمن, شیوه های درمانی, انجمن معتادان گمنام, نظریه زمینه ایObjectiveThe present research aimed to identify the organizational structure model in the Narcotics Anonymous in the city of Tehran.
MethodThis research was qualitative grounded theory. The statistical population consisted of all experts and veteran members of Narcotics Anonymous, of whom 18 people were selected as the research sample using the purposeful sampling method. In-depth and semi-structured interviews were used to collect data. The data were analyzed in three stages of open, axial, and selective coding using MAX.QDA 2020 software.
ResultsThe results showed that the central category in the organizational structure of Narcotics Anonymous was the acceptance of the purposefulness of the recovery process. The background conditions included the association’s basic principles, organizational characteristics, and causal conditions, including fundamental beliefs, the association’s dualities, and the faith-orientation dominance. The dialectic categories of individual and society within the association, intra-association opportunities, and intra-organizational threats also formed the intervention conditions of this organizational structure. The strategies of Narcotics Anonymous also included organizational strategies and rehabilitation mechanisms. Finally, the category of treatment methods and rehabilitation mechanisms was identified as a consequence of the organizational structure of Narcotics Anonymous.
ConclusionThe results indicate that while the organizational structure of Narcotics Anonymous has achieved remarkable successes in the way of implementation, in the power structure, which is hierarchical and based on vertical rings of power, and in some fundamental beliefs, it has faced substance-dependent individuals’ transformation of identity, which has led to the criticism of some founders of this association in Iran.
Keywords: Organizational structure, Association’s dualities, Treatment methods, Narcotics Anonymous, Grounded theory -
فرهنگ مطالبه گری و احقاق حقوق کارکن و شیوه ارتباط بین کارفرما و کارکن در چارچوب ساخت اجتماعی سازمانهای اقتصادی و تولیدی مدرن به لحاظ خصوصیت مدرنیته یعنی فردیت و اصل تفکیک یافتگی به معنای همفهمی افراد جامعه، در ایران به درستی تبیین نشده است. «تضاد» به عنوان گوهر مطالبه گری در تمامی اشکال آن در پارادایم ها و گفتمان های متعارف به عنوان دیالکتیکی از نوع قطبی و هگلی آن که اساسا تضاد به تناقض تبدیل می شود دیده می شود. در حالیکه توجه و فهم اشکال مورد نظر زیمل و گورویچ از دیالکتیک می تواند تغییرات بنیادی در نگاه عناصر موجود در مطالبه گری ها اعم از جنبش های اجتماعی یا مطالبات صنفی را به وجود بیاورد و یک بازتولید روابط را در تمامی مطالبه گری ها شاهد باشیم.کشف، شناخت و بررسی نقش زمینه ها و عناصر محیطی و تاریخی در جهت مطالبه گری از اهداف این پژوهش می باشد. پژوهش میدانی با راهبرد استقرایی و کنش پژوهی با رویکرد تیوری زمینه ای بوده و از ابزارهای مشاهده غیر رسمی و به صورت مشارکت کامل پژوهشگر و همچنین مصاحبه رسمی و غیر رسمی بهره گرفته شده و در تحلیل داده ها از تحلیل موقعیت و تحلیل گفتمان استفاده گردید. این پژوهش نشان داد که نسل جدید شیوه مطالبات خود را با توجه به شرایط و موقعیت موجود متناسب نموده و با احتسابات عملگرایانه کمتر دست به مطالبه گری صنفی از جنس کنشی جمعی و کنش پیوسته می زند.
کلید واژگان: کنش پیوسته, سندیکا, جنبش اجتماعی, اعتصابThe culture of demanding and enforcing worker's rights and the way of communication between the employer and the worker in the framework of the social construction of modern economic and production organizations in terms of the characteristic of modernity i.e., individuality and the principle of separation in the sense of mutual understanding of the members of the society have not been properly explained in Iran. "Conflict" as the essence of demandingness in all its forms is seen in conventional paradigms and discourses as dialectical of its polar and Hegelian type, which essentially turns conflict into contradiction. While the attention and understanding of the forms of dialectic considered by Simmel and Gurvitch can bring about fundamental changes in the view of the elements in demands, whether social movements or union demands, and we can witness a reproduction of relationships in all demands. Discovering, recognizing and investigating the role of environmental and historical contexts and elements in the direction of demand is one of the goals of this research. Field research with inductive strategy and abduction with grounded theory approach and informal observation tools were used in the form of full participation of the researcher as well as formal and informal interviews and situation analysis and discourse analysis were used in data analysis. This research showed that the new generation has adapted its way of demands according to the existing conditions and situations, and with pragmatic calculations, it is less likely to engage in union demands of collective and continuous action.
Keywords: Joint Action, union, social movement, Strike -
پژوهش حاضر، روایت سینمای ایران از آسیب های اجتماعی در دهه 70 را با تحلیل فیلم های دو زن و زیرپوست شهر مورد مطالعه قرار می دهد. روش تحقیق این پژوهش از نوع کیفی و از جنس تحقیقات توصیفی- اکتشافی است که برای پاسخ گفتن به پرسش خود سعی در ارایه ی یک توصیف غلیظ از پدیده مورد مطالعه خود دارد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل گفتمان بهره مند شدیم. به این صورت که فیلم ها را بر اساس روش تحلیل گفتمان «روث وداک» به ژانرها یا کارکردهای زبانی تقسیم کردیم و در هر کارکرد زبانی بنا بر روش تحلیل گفتمان «پل جی»، به هفت سوال مهم پاسخ دادیم. سپس جدولی از آسیب های اجتماعی در هر فیلم ارایه شده است. در بخش نتیجه گیری نیز به ارایه ی روایت از آسیب های اجتماعی در فیلم های دو زن و زیرپوست شهر بر مبنای بستر و شرایط جامعه ایران در دهه 70 پرداختیم. مهم ترین یافته پژوهش این است فیلم های سینمایی دهه هفتاد (با مطالعه فیلم های دو زن و زیرپوست شهر) آسیب های اجتماعی رویارویی دو گفتمان سنت گرا و مدرنیته، مقاومت گفتمان پدرسالار/ مردسالار در برابر گفتمان زنان روشنفکر و خواهان آزادی های اجتماعی، احساس شکاف طبقاتی میان اقشار مرفه و فقیر جامعه، عدم امکان تحرک اجتماعی و... را بازنمایی کرده اند.
کلید واژگان: آسیب های اجتماعی, فیلم سینمایی, سینمای ایران, آسیب های اجتماعی زنان, تحلیل گفتمانThe present study explores the narrative put forth by the Iranian cinema about social harms during the 70s in Iran through analyzing two films in particular "Two Women" and "Under the Skin of the City." The research method of this study is of descriptive-exploratory type, seeking to offer a thick description of the phenomenon under investigation. The study draws on discourse analysis method to analyze the data. To this aim, the films under discussion were categorized into genres or linguistic functions utilizing Ruth Wodak's discourse analysis method. Within each linguistic function, we addressed and answered seven key questions based on Paul Gee's discourse analysis method. The conclusion furnishes an account of social harms depicted in the movies "Two Women" and "Under the Skin of the City" based on the context and conditions of Iranian society throughout the 1990s.The findings of this research indicate that the films from the 70s address various social issues. These issues include the confrontation of two discourses of traditional and modern, resistance of the patriarchal discourse against the discourse of enlightened women advocating for social freedoms, the existence of a class divide between the affluent and the poor in society and more.
Keywords: Social Harms, Cinematic Film, Iranian cinema, Social Harms of Women, discourse analysis -
پژوهش حاضر تلاش می کند ضمن مرور رویکردهای مختلف در باب رابطه توسعه، عدالت توزیعی، و رفاه اجتماعی با اتخاذ رویکردی جامعه شناختی احساس عدالت توزیعی شهروندان خرم آبادی در برنامه های رفاهی دولت را بررسی نماید. این تحقیق به صورت پیمایشی و با ابزار پرسش نامه در بین شهروندان خرم آبادی در پایان سال 1399 و آغاز 1400 انجام یافته است. نمونه گیری پژوهش با در نظر گرفتن میزان برخورداری از رفاه اجتماعی مناطق شهری خرم آباد با تلفیقی از نمونه گیری خوشهای و طبقه بندی نامتناسب طراحی شد و حجم نمونه 400 نفر بود. نتایج پژوهش نشان می دهد میزان احساس عدالت توزیعی در رفاه اجتماعی شهروندان خرم آبادی پایین و فقط 2.4 درصد از افراد، این احساس را بالا تلقی نموده اند. در میان ابعاد مختلف نیز آنها در توزیع فرصت های کار و اشتغال و حکمروایی، احساس تبعیض بیشتری را احساس می کنند، اما در ابعاد آزادی های فردی و بهره مندی از رسانه ها و ارتباطات، این احساس به حداقل می رسد. بررسی فرضیه ها نشان داد متغیرهای نیازمندی های رفاهی اجتماعی، میزان اعتماد به برنامه های رفاهی دولت، و میزان سرمایه اقتصادی دارای همبستگی قوی تری با متغیر احساس عدالت توزیعی در برنامه های رفاهی دولت هستند. یافته های تحلیل رگرسیون حاکی از آن است که متغیرهای مستقل، 8/50 درصد از واریانس متغیر میزان احساس عدالت توزیعی در برنامه های رفاه اجتماعی دولت را پیش بینی می کنند. در این میان اثر خالص متغیر نیازمندی های رفاهی بیش...
کلید واژگان: عدالت توزیعی, رفاه اجتماعی, دولت رفاه, توسعه, نیاز, سیاستگذاری اجتماعیBy adopting a sociological approach, the present research tries to study distributive justice feeling among Khorramabad citizens regarding welfare programs of the Iranian Government; meanwhile, it reviews different approaches to relationship between development, distributive justice, and social welfare. The present research was carried out by survey method and using questionnaire in March, 2022. By considering social welfare levels in different urban regions in Khorramabad, the research sampling was designed through integrating cluster sampling and disproportionate stratified sampling with 400 as the sample volume. The results showed that the distributive justice feeling of Khorramabad citizens regarding social welfare was low, and only 2.4 % of the people considered this feeling high. And, regarding its different dimensions, i.e., distribution of job opportunities, employment, and governance, they felt more discrimination, and the feeling came to the lowest point regarding the dimensions of individual freedoms and their use of media and communications.Examining the hypotheses, the results showed that the variables social welfare needs, trust level for welfare programs of the government, and the amount of economic capital are more interdependent with the variable distributive justice feeling regarding governmental welfare programs. The regression analysis findings showed that independent variables predict 50.8 % of the variable variance of distributive justice feeling level regarding social welfare programs of the government. Among them, the net effect of the variable welfare needs ...
Keywords: Distributive Justice, social welfare, Welfare state, Development, demand, social policymaking -
هدف
هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تعامل مطالبه گری و هویت ملی ایرانی دانشجویان علوم اجتماعی با رویکرد کیفی و تکنیک نظریه زمینه ای بود.
روشابزار استفاده شده برای گردآوری داده ها، مصاحبه نیمه ساخت یافته بود. برای انتخاب افراد مصاحبه شونده از روش نمونه گیری هدفمند و برای تشخیص تعداد افراد، از نمونه گیری نظری (اشباع نظری) استفاده شده است. جامعه بررسی شده، دانشجویان دکتری رشته های علوم اجتماعی اند که در یک دهه گذشته مشغول به تحصیل بوده اند.
یافته ها و نتیجه گیری:
مقوله های علی این پژوهش: آموزش بهینه افراد جامعه، انتخاب شخصی در شرایط خاص، پذیرش واقعیتهای اجتماعی و عدم رضایت از شریط موجودی؛ مقوله های زمینه ای: حفظ تمامیت ارضی کشور به هر قیمتی و زبان رسمی مهم ترین عامل ارتباطی؛ مقوله های تسهیلگر: جایگاه ارزشمند تمدن ایرانی، انتخاب دموکراسی برای اداره کشور و اعتماد به مسیولان کشور؛ مقوله های تعاملی: مذهب رسمی در کنار سایر مذاهب، تنوع اقوام همگرای ایرانی و انسانیت ارجح بر قومیت و مقوله های مداخله گر: تاثیرگذاری سلطه جهانی بر جوامع، تاثیرموقعیت راهبردی ایران بر جامعه و انتخاب مهاجرت و مقوله پدیده: مطالبه گری اجتماعی می باشند و پیامد آنها، ارزشمندی هویت ملی ایرانی، حضور تاثیرگذارمردم در جامعه و انتخاب وطن برای زندگی است.
کلید واژگان: تعامل, هویت ملی, مطالبه گریAimThe aim of the current research is to investigate the interaction between demands and Iranian national identity of social science students with a qualitative approach and contextual theory technique.
MethodThe tool used to collect data is a semi-structured interview. Purposive sampling was used to select interviewees and theoretical sampling (theoretical saturation) was used to determine the number of people. The research community are doctoral students of social sciences who have been studying in the past decade.
Results and conclusionsThe causal categories of this research are as follow: optimal education of society members, personal choice in special conditions, acceptance of social realities and dissatisfaction with existing conditions. Background categories are as follow: maintaining the territorial integrity of the country at any cost and the official language as the most important communication factor. Facilitating categories are: the valuable position of Iranian civilization, the choice of democracy for the administration of the country, and trust in the country's officials. Interactive categories: official religion along with other religions, the diversity of convergent Iranian ethnic groups and humanity is preferred over ethnicity, and intervening categories: the influence of world domination on societies, the influence of Iran's strategic position on society and the choice of immigration, and the phenomenon category: social demands and their consequences, the value of identity. Iranian nationality is the influential presence of people in the society and choosing homeland for living.
Keywords: interaction, national identity, demanding, students -
این پژوهش با هدف مطالعه جامعه شناختی ریشه های اجتماعی بیماریهای اعصاب و روان(دوقطبی) میباشد که رویکرد حاکم بر آن استقرایی است. گردآوری دادهها از طریق مصاحبهی باز انجام شد. تعداد نمونهی این پژوهش برابر با 19 نفر از بیماران مبتلا به بیماری دوقطبی بود که تحت درمان روانپزشکان بودند. بیمارانی که در فرایند مصاحبه، جهت ارایه اطلاعات به پژوهشگر به سختی همکاری میکردند، با مراجعه به خانوادهی بیماران تکمیل دادهها انجام گردید و پس از رسیدن به اشباع نظری گردآوری دادهها متوقف شد. در بخش تحلیل دادهها کدگذاری باز و محوری و انتخابی(نظریه ای) انجام شد و مفاهیم، مقولههای فرعی و اصلی استخراج شدند. مدل پارادایمی نیز بر اساس مدل استراوس و کربین ترسیم شد که در بر گیرندهی مقولههای مستخرج بود. مقولهی شکلگیری بسترهای اجتماعی شناخت به عنوان مقولهی محوری در فرایند ابتلا به بیماری دوقطبی انتخاب شد. نتایج نشان داد که انسجام اجتماعی در خانواده و روابط عاطفی از مهمترین عوامل تاثیرگذار در شکلگیری بسترهای شناخت بود و نشان داد تنشها و درگیریهای درون خانواده و ناپایداری روابط عاطفی، رابطهی دیالکتیکی واقعیت و ذهنیت را تحت تاثیر قرار داده بود. شناخت اجتماعی در میان بیماران در رابطهای تضادی به سلطهی احساسات و عواطف اجتماعی بر روابط خانوادگی منجر شد و در نهایت کنشگران را به سوی بروز علایم بیماری سوق داد. تاثیر گرایشهای عامیانه و اعتماد به مشاورههای افراد غیرمتخصص در شناخت اجتماعی، نابسامانی وضعیت اقتصادی- اجتماعی، هراس از آینده و بروز مکرر علایم بیماری را موجب شده بود.کلید واژگان: بیماری دوقطبی, بسترهای اجتماعی شناخت, دیالکتیک واقعیت و ذهنیت, تحلیل موقعیت, گرایش های عامیانه, سلطه عواطف اجتماعی, خود بازنگرThis research aimed to study the effect of social indictors on psychiatric disorders through inductive approach. Data was collected by open interviews. Nineteen sample were selected among bipolar disorder patients who were under treatment of psychiatrists. The patients who have not been given accurate information in the interview procedure for that was solved from receiving help by referring to patients’ families and after reaching to the theoretical saturation data collection was stopped. In the data analysis part the open and axial and selective (theoretical) encoding was done and concepts, primary and secondary categories was extracted. Paradigm model also was drawn thus included of extracted categories. The category of cognition social floors was choose as axial category in catching bipolar disease trend. The results showed that social cohesion in family and affective relations was from the most important effective factors in shaping cognition floors that showed tensions and interfamily conflicts and instability of affective relations have been affected dialectical relation of reality and subjectivity. Social cognition among patients in the conflictive relation led to domination of emotions and social affections on family’s relations and finally pushed the activists to outbreak of disease signs. The effect of popular orientations and trust to consultations of inexpert individuals in social cognition caused to disorganization of socioeconomic status, fear of future and frequent outbreak of disease signs.Keywords: Bipolar Disorder, social cognition context, reality, subjectivity dialectics, situation analysis, popular orientations, domination of social affection, reflexive self
-
پژوهش حاضر، روایت سینمای ایران از آسیب های اجتماعی را در دهه های 40 تا 80 مورد تحلیل قرار می دهد.روش تحقیق این پژوهش از نوع کیفی و از جنس تحقیقات توصیفی- اکتشافی است که برای پاسخ گفتن به پرسش خود سعی در ارایه ی یک توصیف غلیظ (در مقابل توصیف رقیق) از پدیده مورد مطالعه خود دارد. روش گرد آوری داده ها و نمونه گیری از نوع کیفی و هدفمند است. بنابراین فیلم های سینمایی مرتبط با مسایل و آسیب های اجتماعی از دهه چهل تا هشتاد به عنوان جامعه آماری در نظر گرفته شده و در هر دهه، 10 فیلم داستانی با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه تحقیق انتخاب می شود.به منظور تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل گفتمان «روث وداک» و «پل جی»، هر فیلم را به ژانرهای زبانی تقسیم و در آنها به هفت سوالی پاسخ داده شده که پل جی برای تحلیل گفتمان، مطرح کرده است. همچنین برای هر فیلم، تحلیلی از آن ارایه و آسیب های اجتماعی برساخت شده در هر فیلم در جدولی جداگانه جایگذاری شده است.مهم ترین یافته این پژوهش این است که سینمای ایران در دهه های 40 تا 80 روایت های متفاوت و متمایزی را تحت تاثیر شرایط اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و بافت جامعه، بازنمایی کرده است.
کلید واژگان: تحلیل گفتمان, آسیب های اجتماعی, مسائل اجتماعی, فیلم سینمایی, سینمای ایران, برساخت گرایی اجتماعیThis research focuses on the narration of social harms within the Iranian contemporary cinema (in 40s to 80s).The research methodology used here is of qualitative nature and an exploratory research that uses a Thick depiction of the phenomenon being studied. Data gathering and sampling is based on a targeted qualitative approach. Therefore, movies produced since 40s to 80s which showcase social problems and harms are targeted and in each decade 10 films with using targeted sampling are chosen as examples.In order to break down and analyze the data’s using discourse analysis method of “Ruth Wodak” and “Paul Gee” each film is divided to different language genres and 7 questions that Paul Gee has brought up for discourse analysis are answered. And also for each film an analyze is presented and social harms which are mentioned in each film are separately written in a different chart.The most important finding of this research is that Iranian cinema (since 40s to 80s) has depicted varying narrations of social harms based on the economical, social, political and cultural setting of the society.
Keywords: Discourse Analysis, Social harms, social problems, Movies, Iranian cinema, Social Constructivism -
سبک زندگی یکی از مفاهیمی است که از نیمهی دوم قرن بیستم به بعد مورد توجه جدی جامعه شناسان قرار گرفت است. هر جامعهای زمانی میتواند ثمره و محصول جهان بینی و ایدیولوژی خود را به دیگران نشان دهد که سبک زندگی او متناسب با باورها و ارزشها شکل گرفته باشد. بر همین اساس هدف این پژوهش بررسی روابط شبکه ای سبک زندگی با تاثیر پذیری از مشارکت اجتماعی و سرمایه فرهنگی در ایران بود که با چارچوب نظری تلفیقی از اثبات گرایانی چون«دورکیم، زیمل، بوردیو، ماکس وبر» در سال (1399) به اجرا درآمد. جامعه آماری کلیه زنان شهر تهران بود. ابزار گرد آوری داده ها پرسشنامه و روش پژوهش پیمایشی بود. انتخاب نمونه با تلفیق نمونه گیری طبقه بندی نامتناسب و تصادفی ساده بود. حجم نمونه نیز بر اساس فرمول کوکران 360 نفر از بین زنان منطقه های 1 و 19 شهر تهران تعیین شد. تحلیل داده ها با SPSS صورت گرفت. در نهایت نتایج پژوهش معنادار بودن اثر روابط شبکه ای بر سرمایه فرهنگی، اثر روابط شبکهای بر مشارکت اجتماعی، اثر سرمایه فرهنگی بر مشارکت اجتماعی و اثر روابط شبکهای بر سبک زندگی را تایید کرد.
کلید واژگان: روابط شبکه ای, سبک زندگی, سرمایه فرهنگی, مشارکت اجتماعیLifestyle is one of the concepts that has been seriously considered by sociologists since the second half of the twentieth century. Every society can show the fruit of its worldview and ideology to others when its lifestyle is formed in accordance with its beliefs and values. Accordingly, the purpose of this study was to investigate the relationship between lifestyle networks and the impact of social participation and cultural capital in Iran. Run revenue. The statistical population was all women in Tehran. The data collection tool was a questionnaire and the research method was survey. Sample selection was simple by combining disproportionate and random classification sampling. The sample size was determined based on the Cochran's formula of 360 women from districts 1 and 19 of Tehran. Data analysis was performed using SPSS. Finally, the results of the study confirmed the significance of the effect of network relations on cultural capital, the effect of network relations on social participation, the effect of cultural capital on social participation and the effect of network relations on lifestyle.
Keywords: network relations, Lifestyle, cultural capital, social participation -
اهداف
هدف پژوهش حاضر، شناسایی علل فروپاشی ساختار خانواده و دلایل ورود زنان در مدل مفهومی رابطه فرا زناشویی بود.
روش مطالعهپژوهش با رویکرد کیفی و روش گراندد تیوری انجام شد. تکنیک گردآوری داده ها، مصاحبه ساخت نیافته و داده های موردنیاز از مصاحبه با 17 نفر از زنان ساکن شهر قزوین که تجربه رابطه فرا زناشویی داشتند، جمع آوری شده است. انتخاب مصاحبه شوندگان با روش نمونه گیری هدفمند که نیازمند استفاده از نمونه گیری متوالی به نام گلوله برفی است، انجام شد. در این پژوهش از اعتبار زاویه بندی استفاده شده است.
یافته هابر اساس یافته ها، شرایط علی این پژوهش تنوع طلبی جنسی، عدم مهارت و دانش جنسی و توجیه رابطه فرا زناشویی و عدم حضور همسر شناسایی شدند. پدیده محوری دگردیسی صمیمیت یا عشق متلاقی که درزمینه ی جایگزینی برای رشد روابط اجتماعی و تغییر ارزش های اجتماعی، افزایش اوقات فراغت و تسهیل گری فن آوری های نوین پدید آمده است.
نتیجه گیریفردگرایی، دوسویگی جنسیتی، بی تفاوتی همسر، فرودستی زن در کسب درآمد به عنوان شرایط مداخله گر و در نهایت این که زنان، در این کنش و واکنش ها، با اقدام به رابطه فرا زناشویی و به میل به مصرف گرایی، مدیریت بدن و تردید داشتن در ادامه زندگی و توجیه این رابطه، پیامدهایی چون افزایش لذت گرایی و عادی شدن رابطه فرا زناشویی را خلق کردند.
کلید واژگان: رابطه فرازناشویی, باور زنان, روابط پنهان, آزادی جنسی, شهر قزوینObjectivesThe aim of the present study is to identify the reasons and motivations of women in the conceptual model of extramarital relationship and the causes of the collapse of the family structure.
MethodsTo this end, with the present research has applied a qualitative approach and grand theory. Data was collected through semi-structured interviews with 17 married women in Qazvin City who had the experience of an extramarital relationship. The interviewees were selected through targeted snowball sampling method.
ResultsBased on the findings, the causal conditions of this study were identified as sexual diversity, lack of sexual skills and knowledge, justification of extramarital relationship and absence of spouse. The central phenomenon was the metamorphosis of intimacy or mutual love emerging in the context of alternatives for the growth of social relations and change of social values, increase of leisure time and facilitation of new technologies.
ConclusionIndividualism, gender bias, spouse indifference, female inferiority in earning as intervening conditions, and finally the fact that that women, in these actions and reactions, engage in an extramarital affair with a desire for consumerism, body management, and hesitation in the continuation of married life and justifying this kind of relationship, caused consequences such as increased hedonism and the normalization of extramarital affairs.
Keywords: extramarital relationship, women's beliefs, hidden relationships, sexual freedom, Qazvin city -
نقش اخلاق در شناخت و تحلیل جامعه شناختی قصه های شفاهی سنتی (قصه های فولکلور) فرهنگ عامه استان اصفهانزمینه
اصفهان، با قدمت تاریخی چند هزارساله گنجینه ی بی همتایی از اخلاق و فرهنگ عامیانه است و قصه های شفاهی در بین مردمان آن، از کهن ترین نمونه های تفکر و تخیل مردم این استان است که کیفیت و مباحث ذهنی و غم و اندوه آن ها را نشان می دهد و به منزله ی سند معتبر و سودمندی از تاریخ اجتماعی این مردم است. این تحقیق با هدف بررسی نقش اخلاق درشناخت و تحلیل جامعه شناسی قصه های شفاهی سنتی (قصه های فولکلور) فرهنگ عامه استان اصفهان انجام پذیرفته است.
نتیجه گیریقصه های شفاهی سنتی در فرهنگ عامه استان اصفهان، بازتاب ماهیت زندگی، جهان بینی راویان قصه و برداشت ها و تعبیرات آن ها را از مفهوم زندگی با محوریت خانواده و بازنمود اخلاق اجتماعی و رنگ و صبغه دنیای کوچک زنان، نقشی که حیوانات و گیاهان بومی در زندگی مردم دارند و بازتاب آن در قصه ها، شیوه های عمل خداوند در زندگی مردم و راه های تقرب و توسل مردم به خدا و راه های ارتباط با او، نقش نیروهای فراطبیعی در زندگی مردم می باشد. همچنین قصه های شفاهی در فرهنگ عامه استان اصفهان نشان دهنده نوع جهان بینی و اخلاق اجتماعی درباورهای روزمره مردم اصفهان می باشند و نمایانگر سازمان اجتماعی و خویشاوندی، نقش و منزلت فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و نظام اعتقادی-دینی ، آداب و ادب عامه استان اصفهان می باشند.
کلید واژگان: اخلاق, قصه های سنتی شفاهی, فولکلورBackgroundIsfahan, with a history of several thousand years, is a unique treasure of folklore and culture, and oral stories among its people are one of the oldest examples of thinking and imagination of the people of this province, which shows their quality and mental issues and sorrow. It is a valid and useful document of the social history of these people. This study aims to investigate the role of ethics in the cognition and sociological analysis of traditional oral stories (folk tales) of popular culture in Isfahan province.
ConclusionTraditional oral stories in the popular culture of Isfahan province, reflecting the nature of life, worldview of storytellers and their perceptions and interpretations of the concept of family-centered life and representing social ethics and the color and character of the small world of women, The role of native animals and plants in people's lives and its reflection in stories, God's ways of acting in people's lives and ways of approaching and appealing to God and ways of communicating with him, the role of supernatural forces in people's lives. Also, oral stories in the popular culture of Isfahan province show the type of worldview and social ethics in the daily beliefs of the people of Isfahan and represent the social and kinship organization, the role and status of culture, economy, society and belief system, public customs and literature. They are in Isfahan province.
Keywords: Ethics, Traditional oral stories, Folklore -
هدف
این پژوهش به معرفی خصوصیات و ویژگی های افسانه های شفاهی و چگونگی بهره گیری آنها از سبک زندگی اسلامی بود.
مواد و روش هااین پژوهش از استراتژی پژوهش استقرایی استفاده گردیده و اطلاعات مورد نیاز با استفاده از روش مشاهده مشارکتی و مصاحبه نیمه متمرکز گردآوری گردیده است.
یافته هاقصه های شفاهی در فرهنگ عامه اصفهان نشان دهنده ویژگی های جهان بینی، اعتقادات و باورهای روزمره مردم، راه های تقرب و توسل مردم به خدا و راه های ارتباط با او می باشد و نمایانگر محور سازمان اجتماعی و خویشاوندی، نقش و منزلت فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و نظام اعتقادی-دینی زنان، آداب و ادب عامه استان اصفهان است.
نتیجه گیرینتایج به دست آمده نشان داده که افسانه های شفاهی با توجه به گردش سینه به سینه جزء مهمی از میراث فرهنگی مردم هستند.زیرا که برای بقاء و استمرار در هر عصر و دوره و در هر جامعه و فرهنگ خود را با نظام اجتماعی رایج، اعتقادات و باورهای مردم و شیوه زندگی آنها تطبیق داده اند. همچنین افسانه های شفاهی ریشه در اعتقادات و باورهای مردم دارند و کارکرد اصلی آنها انتقال اندیشه، باور،اعتقادات مذهبی و فرهنگ از نسلی به نسل دیگر است.
کلید واژگان: زندگی اسلامی, اعتقادات, افسانه های شفاهی, اصفهانPurposeThis study introduces the characteristics of oral legends and how they are enjoying the lifestyle of Islam.
Materials and MethodsThis study used inductive research strategy and the required information was collected using participatory observation and semi-focused interviews.
FindingsOral stories in the popular culture of Isfahan show the characteristics of worldview, beliefs and everyday beliefs of people, ways of approaching and appealing to God and ways of communication with God and represent the axis of social organization and kinship, cultural role and status, Economic, social and religious system of women is the public etiquette and literature of Isfahan province.
ConclusionThe results indicated that oral legends regarding oral circulation is an important component of the cultural heritage of the people. Because the survival and continuity of every era and in every society and culture with its social system common beliefs people have adapted their lifestyle. The oral legends are rooted in people's beliefs and their transfer functions of thought, belief, religious beliefs and culture from one generation to another
Keywords: Islamic life, Beliefs, Oral legends, Isfahan -
روایت شناسی، عنصر شخصیت را پیش برنده نقش ها و کنش ها در روایت داستانی به شمار می آورد. نظریه جامعه شناختی «کنش متقابل نمادین» نیز بر چگونگی بروز و ظهور کنش دقت نظر دارد. با بهره گیری از این رویکرد جامعه شناختی می توان روش نقد را در روایت شناسی گسترش داد و جنبه های تازه ای را در نقد متون روایی معرفی نمود. این مقاله ساختار «خود»، گونه های شخصیت، جهت گیری کنش و فرجام شخصیت های رمان چشمهایش و دل کور را با کاربست نظریه «خود» در رویکرد جامعهشناختی «کنش متقابل نمادین» بازنمایی می کند. «من اجتماعی» به مثابه واقعیت های ساختی و فرهنگی بر یک دسته از «خود» شخصیت های رمان چشمهایش سلطه دارد و دسته دیگر برمبنای «من» با اندیشندگی کنشگری می کنند. در رمان چشمهایش شخصیت ها با دو نوع «خود جمعی» منفعل و کنشگر ترسیم می شوند. «خود جمعی» کنشگر با یک هم کنشی، روایت داستان را در تقابل با ساختار سیاسی پیش می برد. نتیجه کنش آنان حاشیه رانی از مناسبات سیاسی جهان رمان است. شخصیت ها در رمان دل کور تحت تعین «من اجتماعی» هستند و «خود جمعی» خشن و منفعت طلبی را در جامعه رمان تشکیل می دهند. فرجام ضدیت «خود»های فردی کنشگر با «خود جمعی»، حاشیه رانی از مناسبات اجتماعی است.
کلید واژگان: عنصر شخصیت, خود کنشگر, چشمهایش, دل کور, کنش متقابل نمادینNarratology considers the element of character to be the drive behind roles and actions in a narrative. The sociological theory of “symbolic interactionism” is also concerned with how actions occur. Employing this sociological approach, we can expand the critical method of narratology and introduce new aspects in sociological studies of narrative texts. Using the “self” theory in the sociological approach of “symbolic interactionism”, this article discusses the types of action and the types of character in Bozorg Alavi’s Cheshmhayash (Her Eyes) and Esmael Fasih’s Del-e Koor (The Blind Heart). Therefore, the narrative style of the two authors in the production of character is analyzed and compared. The article considers the narrative character as “self” in the symbolic interactionist theory. The novel Cheshmhayash has two types of active and passive “collective self”. The active “collective self”, in a concerted effort, narrates the story in opposition to the political structure. Thus, the novel’s “self” is marginalized in political relations. It narrates the first and second halves of the Pahlavi period. Characterization in Del-e-koor is determined by a “social me” and form a violent and self-serving “collective self” at the core of the society depicted in the novel. The active characters’ individualistic opposition to this “collective self” leads to their marginalization in the novel’s social life.
Keywords: Character, self, Cheshmhayash, Del-e Koor, Symbolic Ineractionism -
از دیدگاه جامعه شناسی برای شناخت انسان باید به روابط متقابلش با موقعیت های زیستی اجتماعی- اقتصادی توجه کرد. نظریه «ماتریالیسم تاریخی» مارکس به معنای درک تحولات جوامع بشری بر مبنای شرایط مادی در همه دوره های تاریخی بشر است. با استفاده از این نظریه می توان چگونگی تحولات جامعه بشری را درگذر تاریخ واکاوی کرد. همچنین نظریه «خود کنش گر» هربرت بلومر ساختار «خود»، تحول و کنش گری انسان را در موقعیت های عینی زندگی مطالعه می کند. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی است و با گردآوری داده های اسنادی - کتابخانه ای انجام می شودتا براساس تلفیق این نظریه ها هویت، تحول و کنش شخصیت های رمان شکر تلخ اثر جعفر شهری باف را در بستر مادی تاریخ تحلیل کند. با کاربست نظریه «ماتریالیسم تاریخی» مارکس و «خودکنش گر» بلومر در تحلیل رمان شکر تلخ می توان گفت که با تضعیف نیروهای تولیدی، ساختارهای فرهنگی و اقتصادی در ساحت روساخت دگرگون می شوند و نظام معنایی نیز تغییر می یابد. با گسست رابطه میان نیروهای تولیدی و روابط تولیدی شخصیت های رمان در دو نسل با دو هویت و شیوه کنشی متفاوت در تقابل یکدیگر نمود می یابند. در نسل جدید نیز دو نوع خود در تضاد هم نمود می یابد که یک دسته وفاداران به سنت های نسل گذشته هستند و دسته دیگر اعتنایی به معیارهای ارزشی نسل قبل ندارند.کلید واژگان: ماتریالیسم تاریخی, خود کنشگر, مارکس, بلومر, شکر تلخThe analysis of "symbolic interactionism" based on Blumer's methodology arises from human consciousness of oneself in the experimental world of society. The construction of the 'self' is constructed based on the controversial relationship between (I) and (Me) in a social process. Therefore, in a dynamic and unpredictable way, it explores the characters and shows their individual and collective action. How does 'self' find itself in the novel world? What is the mode of action of the novel is 'self' in the face of social and political construction? His novel depicts a picture of Pahlavi history in which the "collective self" is a mixture of the traditionalist and the modern. The novel "Cheshmhayash" depicts a picture of Pahlavi history in which the "collective self" is a mixture of traditionalist and modernist self. Collective interests are more than individual interests are. Activists are struggling against the authoritarian political system for freedom of thought and freedom of thought. The intellectual is a modern and demanding individual. "Del-e-koor" novel narrates the first and second Pahlavi periods. The self in this novel is the passive, conservative and violent self. In the novel world, individual interests are preferred over collective interests, and in the structure of society, the intellectual acts because of kindness, friendship, and peacemaking.Keywords: Historical Materialism, Self-Activist, Marx, Blumer, Shekar-e-Talkh
-
مهم ترین موضوع در این مقاله به دست آوردن تحلیلی اجتماعی از روایت های تاریخی ایران به روایت شاهنامه است. نگارنده با استفاده از مدل هگل از تخیل اجتماعی در پی یافتن مفاهیمی از روایت های تاریخی شاهنامه در محتوای هستی شناسی ، روش شناسی، ایستایی شناسی و پویایی شناسی است. پس از مقوله بندی و کد بندی مفاهیم نتایج نشان داد از نظر هستی شناسی، انسان مورد روایت شاهنامه مسیول، خلاق و کنشگر است و روش شناسی بررسی پدیده ها و روایت ها در شاهنامه، نوعی تحلیل دیالکتیکی است که در فضای کنش متقابل نمادین انجام می شود، جامعه ای که در شاهنامه ترسیم شده به شدت نیازمند رهبران کاریزمایی است که در اثر گناه و اشتباه فرهی خود را از دست نداده اند، در چنین جامعه ای با پیدایش مسئله و مشکل، هم کنشی مردم در زمینه خرد، دیانت و ایدیولوژی که معنای عمومی مردم را در کنش متقابل وهم فهمی با یکدیگر تشکیل می دهد، و این هم کنشی می تواند منجر به پویایی اجتماعی و یا شورش و دگرگونی اجتماعی باشد.
کلید واژگان: تخیل اجتماعی, روایت تاریخی ایران, شاهنامه, روایت نگاری و جستار نظریThe most important issue in this article is to obtain a social analysis of the historical narratives of ancient Iran to the narration of Shahnameh. It is a science, in the study of group life and human behavior is a realistic approach or "landing" that the experimental world of this approach is the natural world of such life and group behavior, according to the subject of this study, research is inductive strategy and The method is qualitative. Achieving the meaning and mental interpretation and social imagination desired by Ferdowsi in Shahnameh is possible by using a qualitative approach. Is active and the methodology of studying phenomena and narratives in Shahnameh is a kind of dialectical analysis that is done in the space of symbolic interaction. The society depicted in Shahnameh is in dire need of charismatic leaders who, due to sin and mistake, Have not lost, in such c With the emergence of problem and problem, people's interaction in the field of wisdom, religion and ideology, which forms the general meaning of people in interaction and understanding with each other, a confrontation with the problem is formed, which can result in social dynamism, social demand. Or revolt and social transformation or even revolution.
Keywords: Social imagination, historical narrative of Iran, Shahnameh, narratography, theoretical research -
هنجارها در موضع قدرت و خواهان پیروزی هستند و با ایجاد سلطه بر فکر، آدمی را به فرمانبرداری وا می دارند. روشنفکر بر خود می داند که در مقابل هنجارهای کج بایستد و برای تحقق شرایط مطلوب فکری بکوشد. در روش شناسی «کنش متقابل نمادین» هربرت بلومر آگاهی انسان به خویشتن خویش در دنیای تجربی جامعه به وجود می آید. در این رویکرد جامعه شناختی روشنفکر کنشگری است که کنش او بر اساس تفسیر در موقعیت های اجتماعی- سیاسی روی می دهد و نقش او در دفاع یا نپذیرفتن هنجارها، جهت گیری می شود. رمان «چشم هایش» تصویری را از تاریخ پهلوی اول نشان می دهدکه در آن «خود جمعی»، آمیزه ای از خودی سنت گرا و متجدد است. منافع جمعی بر منافع فردی ترجیح دارد. روشنفکر فردی متجدد است و با مبارزه در برابر نظام اقتدارگرای سیاسی به کنشگری می پردازد. رمان «دل کور» روایتگر دوره پهلوی اول و دوم است. «خود جمعی» در این رمان، «خودی» منفعل و خشن است. در جهان رمان منافع فردی بر منافع جمعی ترجیح دارد. روشنفکر در رویارویی با «خود جمعی» بر اساس مهربانی و صلح طلبی کنشگری می کند.کلید واژگان: روشنفکری, رمان, کنشگری, کنش متقابل نمادین, هربرت بلومرNorms are in the position of power and seek victory, and make human to obey by creating domination over thought. The intellectual knows how to stand against bad norms and strive to achieve the desired intellectual conditions. In Herbert Blumer's "symbolic interactionism" methodology, human arises in the empirical world of society. In this sociological approach, the intellectual is a proactive whose action is based on interpretation in socio-political situations and whose role is defined in defending or rejecting norms. The "Her Eyes" novel shows a picture of the first Pahlavi’s history in which the "social self" is a combination of traditionalist and modern self. Group interests take precedence over individual’s. An intellectual is a modernist who is proactive in the struggle against the authoritarian political system. The "Blind Heart" novel narrates the first and second Pahlavi’s era. The "social self" in the mentioned novel is the passive and violent "self." In the world of novels, individual interests take precedence over social’s. The intellectual acts based on of kindness and peace confronting “social self”.Keywords: intellectualism, novel, proactivism, Symbolic interactionism, Herbert Blumer
-
هدف
هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی برساخت هویت ملی دانشجویان دکتری با رویکرد کیفی و تکنیک نظریه زمینه ای بود.
روشابزار گردآوری داده ها، مصاحبه نیمه ساخت یافته بود. برای انتخاب مصاحبه شوندگان، از روش نمونه گیری هدفمند و برای تشخیص تعداد افراد، از نمونه گیری نظری استفاده شد. جامعه بررسی شده، دانشجویان دکتری مشغول به تحصیل در رشته های انسانی طی دهه گذشته بودند.
یافته ها و نتیجه گیریبر اساس یافته ها، شرایط علی این پژوهش، زبان، مذهب، ارزشمندی تمدن و اقوام موجود در ایران می باشند. ارزشمندی ملیت در عین نارضایتی، مقوله محوری است که در بستر ایدیولوژی و دموکراسی و موقعیت راهبردی ایران شکل گرفته است و دو مقوله سلطه جهانی و انسانیت ارجح بر ملیت، عوامل مداخله گر در این زمینه اند. آموزش مناسب و مطالبه گری و جایگاه مردم و تصمیم آگا هانه شخصی نیز مقوله های راهبردی معرفی شدند که پیامد و نتیجه این هماهنگی، انتخاب وطن برای زندگی و تمامیت ارضی و هویت ملی است.
کلید واژگان: هویت, هویت ملی, دانشجویان دکتریIrainian Journal of The Knowledge Studies in The Islamic University, Volume:25 Issue: 88, 2022, PP 753 -766ObjectivesThe purpose of this study is to build the construction of national identity of PhD students with a qualitative approach and grounded theory technique.
MethodThe tools used for data collection were semi-structured interviews and purposeful sampling method was used to select the interviewees and theoretical sampling (theoretical saturation) was used to identify the number of people. The statistical community of the research is PhD students in the humanities who have been studying for the past decade.
Results and conclusionAccording to the findings, the causal conditions of this study are language, religion, the value of civilization and ethnic groups in Iran. Humanity takes precedence over nationality. Appropriate education, demands and the position of the people and conscious personal decision-making were introduced as strategic categories, and the result of this coordination is the choice of homeland for life, territorial integrity and national identity.
Keywords: identity, national identity, Ph.D. students -
هدف این پژوهش، شناسایی جایگاه باور و انگیزه زنان در مدل مفهومی رابطه فرازناشویی آنان بود.پژوهش با رویکرد کیفی و روش گراندد تیوری انجام شد.تکنیک گردآوری داده ها، مصاحبه ساخت نیافته و داده های مورد نیاز از مصاحبه با 17 نفر از زنان ساکن شهر قزوین که تجریه رابطه فرازناشویی داشتند؛ جمع آوری شده است. انتخاب مصاحبه شوندگان با روش نمونه گیری هدفمند که نیازمند استفاده از نمونه گیری متوالی به نام گلوله برفی است، انجام شد. در این پژوهش از اعتبار زاویه بندی استفاده شده است. براساس یافته ها،شرایط علی این پژوهش تنوع طلبی جنسی، عدم مهارت و دانش جنسی و توجیه رابطه فرازناشویی و عدم حضور همسر شناسایی شدند.پدیده محوری دگردیسی صمیمیت یا عشق متلاقی که در زمینه جایگزینی برای رشد روابط اجتماعی و تغییر ارزشهای اجتماعی، افزایش اوقات فراغت و تسهیل گری فن آوریهای نوین پدید آمده است. فردگرایی، دوسویگی جنسیتی، بی تفاوتی همسر، فرودستی زن در کسب درآمد به عنوان شرایط مداخله گر و در نهایت مشخص شد که زنان، با بهره گیری از استراتژی های عمل به رابطه فرازناشویی و به میل به مصرف، مدیریت بدن و تردید داشتن در ادامه زندگی پیامدهایی افزایش لذت گرایی و عادی شدن رابطه فرازناشویی را خلق کردند
کلید واژگان: رابطه فرازناشویی, تغییر باور زنان, ساختار خانواده, روابط پنهان, زنان شهر قزوینThe aim of the present study is to provide a deep understanding and motivate women to establish an extramarital relationship. The study was conducted with a qualitative approach and grand theory method and data collection technique was semi-structured interview and was conducted with 17 married women in Qazvin who had experience or an extramarital relationship. In order to select the interviewees, we used the targeted sampling method, this sampling requires the use of a sequential sampling type called snowball. The results showed that women's interpretation and belief in the establishment of transnational relations emerge in areas such as: growth of social relations and change of social values, increase of leisure time and facilitation of new technologies.Factors influencing these relationships were sexual diversity, lack of sexual skills and knowledge, revenge, and the justification of extramarital affairs and the absence of a spouse.Individualism, gender bias, spousal indifference, divorce laws, a woman's inferiority in income and lack of awareness in choosing a spouse as interfering conditions, and acting on an extramarital affair lead to cravings, body management, and hesitation in later life.The consequences of such actions and reactions are an increase in hedonism and the normalization of the extramarital affair
Keywords: Extramarital relationship, change in women', s beliefs, Family Structure, hidden relationships, women in Qazvin -
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش همنوایی اجتماعی و تعهد اجتماعی در تفسیرگرایی بلومر در معلمان مقطع متوسطه انجام گرفت. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه معلمان مقطع متوسطه شهر اردبیل در سال تحصیلی 1399-1398 تشکیل داد. از این جامعه نمونه ای به حجم 120 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب گردید و به پرسشنامه محقق ساخته تفسیرگرایی و همنوایی اجتماعی و پرسشنامه تعهد اجتماعی پاسخ دادند. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون با استفاده از نرم افزار SPSS-25تحلیل شد. نتایج ضریب همبستگی نشان داد که تفسیرگرایی با نمره کل همنوایی اجتماعی و تعهد اجتماعی رابطه مثبت و معنادار دارد (05/0< p). نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد 11 درصد از کل واریانس تفسیرگرایی به وسیله همنوایی اجتماعی و تعهد اجتماعی تبیین می شود. از لحاظ کاربردی با توجه به اهمیت همنوایی اجتماعی و تعهد اجتماعی به مدیران، روانشناسان و مشاوران مدارس برگزاری کارگاه های آموزشی جهت ارتقای انطباق و تعهد اجتماعی معلمان پیشنهاد می گردد.
کلید واژگان: تفسیرگرایی, همنوایی اجتماعی, تعهد اجتماعی, معلمانThe role of social conformity and social commitment in Blumer interpretation in high school teachersThe aim of this study was to investigate the role of social compliance and social commitment in Blumer's interpretiveness in high school teachers. The method of the present study is descriptive-correlational. The statistical population of the present study consisted of all high school teachers in Ardabil in the academic year 2019-2020. A sample of 120 people was selected from this population by cluster random sampling method and they answered the researcher-made questionnaire of interpretiveness and social conformity and the questionnaire of social commitment. Data were analyzed using Pearson correlation coefficient and regression tests using SPSS 25 software. The results of correlation coefficient showed that interpretiveness has a positive and significant relationship with the total score of social compliance and social commitment (p <0.05). The results of regression analysis also showed that 11% of the total variance of interpretiveness is explained by social compliance and social commitment. Practically, due to the importance of social cohesion and social commitment, it is suggested to school principals, psychologists and counselors to hold training workshops to improve the adaptation and social commitment of teachers.
Keywords: Interpretiveness, social Conformity, social commitment, teachers -
خانواده به عنوان بنیادی ترین نهاد اجتماعی، در شکل گیری سرمایه اجتماعی جوانان حایز اهمیت است، لذا هدف از انجام این پژوهش، بررسی تاثیر سرمایه اجتماعی بر خانواده گرایی در بین جوانان شهر تهران می باشد. چارچوب نظری تحقیق با استفاده از نظریه های بوردیو، دورکیم، پارسونز، تافلر، کلمن، رنه کوییک و فوکویاما طراحی شد. روش تحقیق پیمایشی و از نوع تبیینی، کاربردی، پهنانگر، مطالعه خرد و مقطعی است. جامعه آماری جوانان 18 تا 29 ساله شهر تهران است که حجم نمونه بدست آمده 382 نفر و با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای و احتمالی ساده اطلاعات گردآوری شد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته که اعتبار ابزار محتوایی صوری و اعتماد با آلفاخ کرونباخ محاسبه و 73/0 به دست آمد. یافته های تحقیق نشان داد که رابطه بین ابعاد متغیر سرمایه اجتماعی و خانواده گرایی در سطح اطمینان 99% معنی دار می باشد. مقدار ضریب همبستگی بین متغیرهای مشارکت اجتماعی با حمایت خانوادگی، افتخار و شرافت خانوادگی، مطیع خانواده بودن به ترتیب برابر است با 0. 58، 0. 592 و 0. 723 می باشد. مقدار ضریب همبستگی بین متغیرهای اعتماد اجتماعی با حمایت خانوادگی، افتخار و شرافت خانوادگی، مطیع خانواده بودن به ترتیب برابر است با 0. 651، 0. 623 و 0. 76 می باشد. مقدار ضریب همبستگی بین متغیرهای حمایت اجتماعی با حمایت خانوادگی، افتخار و شرافت خانوادگی، مطیع خانواده بودن به ترتیب برابر است با 0. 598، 0. 503 و 0. 631 می باشد. می توان نتیجه گرفت حمایت اجتماعی بیشترین تاثیر را در خانواده گرایی دارد و انسجام اجتماعی کمترین تاثیر را دارد.
کلید واژگان: سرمایه اجتماعی, اعتماد اجتماعی, حمایت اجتماعی, انسجام اجتماعی, خانواده گراییas the most fundamental social institution, the family is important in shaping the social capital of youth, , the purpose of this study was to investigate the effect of social capital on Familyism among youth in Tehran. The theoretical framework of the research was designed using the theories of Bourdieu, Durkheim, Parsons, Toffler, Coleman, René Quique and Fukuyama. The research method is survey and explanatory, applied, clustering, micro and cross-sectional study. The population of 18- 29year-old in Tehran who a sample of 382 people using Stratified sampling and simple possible information was collected.Data gathering tool was a researcher-made questionnaire whose face validity and reliability were calculated by Cronbach's alpha 0.73.The Foundings of The Research Showed That The Relation Between Variable Dimensions of Social Wealth and Familism, In 99% Confidence Level, is Considerable. The Amount of Correlation Coefficient Between The Variables of Social Contribution and Family Support, Family Honor and Gentility, Being Obedient of Family is Respectively 0.58, 0.592, 0.723. The Amount of Correlation Coefficient Between The Variables of Social Trust and Family Support, Family Honor and Gentility, Being Obedient of Family is Respectively 0.651, 0.623, 0.76. The Amount of Correlation Coefficient Between The Variables of Social Support and Family Support, Family Honor and Gentility, Being Obedient of Family is Respectively 0.598, 0.503, 0.631. It Can Be Concluded That Social Support HasThe Most Effect on Familism and Social Solidarity Has the Least Effect.
Keywords: Social Worth, social trust, Social Support, social solidarity, Familism -
بنیادی ترین هدف نگارنده تبیین جامعه شناختی مسایل اجتماعی در تاریخ ایران به روایت شاهنامه و شناخت درک تفسیری انسان در موقعیت دیالکتیکی خود و جامعه و شیوه خلق موقعیت های جدید است، اینکه چالش های زندگی در جامعه چگونه به فرصتی برای پویایی رشد یا آسیب اجتماعی تبدیل می شود. برای یافتن پاسخ و مطالعه زندگی گروهی و رفتار بشری رویکردی واقع گرایانه یا به قول بلومر «فرود به زمین» بکار بستیم چون دستیابی به معنا و تفسیر ذهنی جامعه اسطوره ای موردنظر فردوسی در شاهنامه از مفهوم آسیب و مسئله اجتماعی به این روش امکان پذیر است، بدین ترتیب پس از بررسی متن شاهنامه و شرح هایی که در این زمینه موجود است بر اساس تکنیک های کدبندی اقدام به این کار و مقوله بندی مفاهیم نمودیم، بر اساس کدبندی ها دریافتیم که در روایت فردوسی از شاهنامه همواره به فرایند دیالکتیکی انسان در حل چالش های زندگی توجه شده و همین مسئله سبب شکل گیری جوامع گردیده است و ساختارهایی که از درون خود موجب نابرابری و تضاد شده اند، در شاهنامه زمان، خرد، دین، ایدیولوژی و تعاملات اجتماعی در برخورد با مسایل بسیار تاثیرگذار است و هرگاه مجموعه عوامل موجب تسهیل گفتمان و مطالبه گری در جامعه بوده مسایل اجتماعی تبدیل به رهیافتی برای رسیدن به جامعه پویا و در غیر این صورت موجب تعارض، شکست و آسیب های اجتماعی گردیده است این تقابل در حوزه ستانده ها یا طبقه فرودست با طبقه فرادست در شاهنامه به وضوح قابل درک است.
کلید واژگان: مسئله اجتماعی, آسیب اجتماعی, مواجهه با آسیب, تاریخ اسطوره ای, شاهنامه -
با افزایش قیمت زمین و کالایی شدن آن در دوران معاصر، مساحت خانه ها رفته رفته کم تر شده است و خانه های حیاط دار به واحدهای کوچک آپارتمانی تبدیل شده است. ازاین رو، رابطه ساکنان خانه با طبیعت در حیاط و نیز با فضای بیرون از خانه به مثابه فضای عمومی دچار تحولات ماهوی شده است. معماری مسکونی معاصر ایران، در گذار از سنت به مدرنیته بیش از هر چیز نسبت خود با محیط بیرون را بازتعریف کرده و نحو جدیدی از گسست و پیوند دیالکتیکی را آزموده است. بنابراین، پرسش از نسبت بین پارامترهای گسست و پیوند با الگوهای شاخص مسکن معاصر تهران، مبتنی بر نقش فضاهای باز و بسته مطرح می شود. هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه پارامترهای گسست و پیوند در الگوهای شاخص معماری مسکونی معاصر تهران شامل سه الگوی سنتی (حیاط مرکزی های اوایل قاجار)، سنتی- معاصر (ویلایی های حیاط یک طرفه پهلوی اول و دوم) و معاصر (آپارتمان های بعد از انقلاب) است تا بر این اساس بتوان دیالکتیک گسست و پیوند را در فضاهای باز و بسته تبیین نمود. با استفاده از روش تحقیق توصیفی با رویکرد کیفی، پارامترهای گوناگون گسست و پیوند خانه های تهران و ویژگی های چیدمان فضا از مطالعات کتابخانه ای معتبر شناسایی شده است. سپس رابطه میان پارامترهای گوناگون گسست و پیوند و شاخص های چیدمان فضا از طریق استدلال منطقی بررسی شده است. ذیل قضیه تجربی استدلال منطقی، تحلیل نمونه های موردمطالعه، از طریق قیاس زوجی در فرآیند تحلیل سلسله مراتبی در نرم افزار اکسپرت چویس و ذیل قضیه تحلیلی، از طریق تحلیل نمونه ها در نرم افزار دپث مپ، پارامترهای گسست و پیوند بر سه الگوی اصلی از طریق تکنیک چیدمان فضا، موردسنجش قرار گرفته است. نتایج حاصل از تحلیل ها نحوه تعامل انسان ایرانی با طبیعت در فرآیندهای مدرن شدن را نشان می دهد و می رساند که فضای باز و نیمه باز واحدهای مسکونی، ماهیت خویش را نسبت به گذشته از دست داده است.کلید واژگان: معماری مسکونی ایران, معماری معاصر تهران, دیالکتیک گسست و پیوند, فضاهای باز و بسته, رابطه درون و بیرونWith the rise in land value and its commodification in the contemporary era, the area of houses has been gradually reduced, and the houses with courtyards have been turned into small apartments. Hence, the residents' relationship with nature in the yard and the outdoor space, as a public space, has faced substantial changes. The contemporary residential architecture of Iran has redefined its relationship with the outdoor space more than anything in the transition from tradition to modernity and has explored a new way of dialectic discontinuity and interconnection. Therefore, the research question is the relationship between the parameters of the discontinuity and interconnection and the prominent patterns of the contemporary housing of Tehran based on the role of the closed and opened spaces. The current research aimed to study the relationship between the parameters of the discontinuity and interconnection in the prominent patterns of the contemporary residential architecture of Tehran, including three patterns- traditional (courtyard at the early Qajar era), traditional-contemporary (villa houses with a courtyard in the first and second Pahlavi era), and contemporary (apartments after the Islamic revolution)- based on which the dialectic of discontinuity and interconnection in the open and closed spaces can be explained. Various parameters of the discontinuity and interconnection of the houses in Tehran and the space syntax features were identified using valid library studies and the qualitative descriptive research method. Then, the relationship between the various parameters of the discontinuity and interconnection and the indicators of the space syntax were studied using logical reasoning. The case studies in the experimental theorem of logical reasoning were analyzed using pairwise comparison in the analytical hierarchy process by Expert Choice. Also, the parameters of the discontinuity and interconnection on the three main patterns were evaluated using the space syntax method by DepthMap software in the analytical theorem. The results of analyzing the Iranian human's interaction with nature in the modernization processes show that the open and semi-open spaces in the residential units have lost their nature than in the past.Keywords: Residential Architecture of Iran, Contemporary Architecture of Tehran, Dialectic of Discontinuity, Interconnection, Open, Closed Spaces, Internal, External Relations
-
بیان مسئله:
یکی از وظایف اصلی معماری تنظیم ارتباط بیرون و درون است. عدم توجه به چگونگی ارتباط بیرون و درون و هم زیستی موجود بین آنها از جمله مشکلاتی است که معماری امروز با آن مواجه است و نتیجه آن کم بهره ماندن محیط زندگی از کیفیت لازم و نارضایتی افراد از فضاهای سکونتی است. دیوارها به عنوان اولین واسطه بیرون و درون، تنظیم کننده دیالکتیک گسست و پیوند انسان و محیط هستند که در ادوار گوناگون، اشکال متفاوتی به خود گرفته اند. چگونگی تاثیرگذاری دیوارها بر ادراک کاربر فضا از دیالکتیک گسست و پیوند پرسشی است که پژوهش حاضر به دنبال فهم آن است.
هدف پژوهش:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش دیوارها در دیالکتیک گسست و پیوند، به دنبال ارایه مدلی برآمده از ادراک کاربر فضاست تا شرح دهنده چگونگی تقابل عوامل گوناگون در این فرایند باشد.
روش پژوهش:
پژوهش حاضر از نوع کیفی با پارادایم تفسیری و به روش داده بنیاد صورت گرفته است. با نمونه گیری نظری هدفمند، به روش گلوله برفی، مطلعان کلیدی جهت انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته انتخاب شدند. جمع آوری داده ها تا مرحله اشباع نظری پیش رفت و در نرم افزار «مکس کیو.دی .ای.» مورد تحلیل و کدگذاری سه مرحله ای با روش سیستماتیک اشتراوس و کوربین قرار گرفت و در قالب مدل پارادایمی کرسول ارایه شد.
نتیجه گیریمدل به دست آمده نشان داد که تغییر دیالکتیک گسست و پیوند وابسته به بستر زمانی و مکانی بوده و حاصل تقابل عوامل گوناگون است. در این راستا پدیده مرکزی مدل به دست آمده، به نام مونولوگ دیوار، بیان کننده ادراک فازی کاربر فضا از نقش دیوارها در دیالکتیک گسست و پیوند بود. به این معنی که در طیف گسست تا پیوند بناهای عصر حاضر، نحوه ادراک افراد متمایل به محدوده «بیشتر گسست تا پیوند» بود، ضمن اینکه موثرترین پارامتر در نحوه ادراک، پارامترهای فردی شناخته شد.
کلید واژگان: معماری معاصر, منطق فازی, ادراک کاربر فضا, بیرون و درون, نظریه دادهبنیاد, تجربه زیستهBagh-e Nazar, Volume:18 Issue: 99, 2021, PP 25 -42Problem statement:
One of the main tasks of architecture is to regulate indoor and outdoor communication. Lack of attention to this communication and coexistence between them is one of the problems that architecture faces today and the result is the lack of quality in living spaces and dissatisfaction of humans in residential spaces. The walls, as the first mediator between outside and inside, regulate this dialectic between man and environment, which have taken different forms in different periods. How walls affect the user’s perception of space from the dialectic of rupture and connection is a question that the present study seeks to understand.
Research objectiveThis study aims to investigate the role of walls in the dialectic of rupture and connection, to develop a model based on the perception of users and explain how different factors interact in this process.
Research methodThe present study is qualitative with an interpretive paradigm Grounded theory method. Key informants has been selected with snowball method and sampling method is purposive theoretical with semi structured inteviews.. Data collection proceeded until reaching to theoretical saturation and was analyzed and three step coded in Max QDA software with the systematic method of Strauss and Corbin and presented in the form of Creswell paradigm model.
ConclusionThe obtained model showed that the dialectical change of rupture and connection, is dependent on the time-space context and is the result of the interaction of various factors. In this regard, the central phenomenon of the obtained model, called the wall monologue, reflectsthe fuzzy perception of the users from the role of walls in the dialectic of rupture and connection. This means that in the range of rupture and connection of today’s houses, the perception of users, is in the range of “more rupture than connection”, while the individual parameters, were recognized as the most effective parameter in the perception process.
Keywords: Contemporary Architecture, Fuzzy logic, Users Perception of Space, Indoor, Outdoor, Grounded theory method, lived experience -
کنش انسانی در برابر هر نوع واقعیت اجتماعی، می تواند محصول انتخاب و اراده او و یا فشارهای بیرونی دانسته شود . تفسیرگرایان رفتار اجتماعی را درگیر در شرایط، ولی فاعلانه تبیین می کنند. ارتباط هستی شناختی تنگاتنگ آگاهی و معنایابی انسان با شرایط و موقعیت های تاریخی اجتماعی و درگیری فرد با ساختارهای مسلط در جامعه برای تفسیرگرایی مسئله ای است که در این مقاله با مطالعه رمان های جزیره سرگردانی و ساربان سرگردان مورد بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش تلاش شده است تا کنش گری شخصیت رمان و رابطه ی او با واقعیت های اجتماعی، از منظر «تفسیرگرایی» و «رویکرد طبیعت گرایانه» یا «فرود به زمین» و با استفاده از «گراندد تیوری» مورد مطالعه قرار گیرد. بر همین اساس هستی به عنوان شخصیت اصلی رمان، به عنوان محور تحلیل در نظرگرفته شده است. نتیجه این تحقیق نشان می دهد که مرکزی ترین و محوری ترین مقوله در رمان های مورد بررسی در رابطه ی بین فرد و جامعه از منظر تفسیر گرایی«کنش جستجوگرانه اجتماعی و سیاسی و ناآرامی درونی و تلاش برای گذر از وضع موجود» می باشد.
کلید واژگان: تفسیر گرایی, کنش متقابل گرایی نمادی, هربرت بلومر, تئوری زمینه ایHuman action against any kind of social reality can be considered a product of choice and its will or external pressure. Interpreters interpret social behavior in terms of circumstances, but they are interpersonal. The close ontological relationship between consciousness and meaning of man with historical social situations and situations and the involvement of the person with the dominant structures in society for interpretation is an issue that has been studied in this article by studying the novels of the jazireh sargardani and Sarban sargardan. In this research, the author attempts to study the behavior of the personality of the novel and its relationship with social reality from the point of view of "interpretationism" and "naturalistic approach" or "down to earth" and using "grounded theory". Accordingly, being as the main character of the novel, is considered as the axis of analysis. The result of this research shows that the most central and most important category in the studied novels in the relationship between the individual and the society is from the point of view of interpretiveism, social and political inquiry, and internal unrest and attempts to overcome the present situation.
Keywords: interpretationism, Symbolic interactionism, Herbert Blumer, Grounded Theory
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.