به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

حمیدرضا جلائی پور

  • مجید فولادیان*، حمیدرضا جلایی پور
    این مقاله به بررسی فرایند شکل گیری رهبری کاریزماتیک در ایران با تمرکز بر دو مقطع تاریخی پیش از انقلاب مشروطه و پیش از انقلاب اسلامی می پردازد. با استفاده از روش تحلیل تطبیقی تاریخی و رویکرد پیرومحور، تحقیق به تحلیل نقش بحران های اجتماعی، اقتصادی، مشارکت، مشروعیت و ایدئولوژی های فرهنگی در ظهور رهبری کاریزماتیک می پردازد. نتایج نشان می دهد که در حالی که بحران های اقتصادی و مشروعیت به تنهایی برای ظهور رهبری کاریزماتیک کافی نیستند، ترکیب بحران های اجتماعی و اقتصادی با ازجاکندگی نهادی و ایدئولوژی های مبتنی بر فرهنگ سنتی می تواند به شکل گیری رهبری کاریزماتیک منجر شود. مقایسه تطبیقی داده ها از دوره قاجار و پهلوی، تاثیر عمیق تغییرات ساخت اجتماعی و بحران های گسترده بر ظهور رهبری کاریزماتیک را نشان می دهد. این مطالعه به درک بهتر عواملی که به ظهور رهبران کاریزماتیک در شرایط بحرانی منجر می شود، کمک می کند.
    کلید واژگان: کاریزمای ملی, بی سامانی اجتماعی, بحران مشروعیت, بحران توزیع, بحران مشارکت, بحران ناکارآمدی اقتصادی
    Majid Fouladiyan *, Hamidreza Jalaeipour
    This study is an attempt to investigate the whyness and howness of the emergence of the charismatic national leader during the Islamic Revolution and the non-emergence of a charismatic national leader in the Constitutional Revolution. To examine this issue, two main approaches to charisma were first proposed and it was then tried to identify the problems of the "leader-oriented" approach and the preference of the "follower-oriented" approach. With the selection of the follower-oriented approach, the explanatory theories of charismatic leadership in this approach were reviewed. In the follower-oriented approach, the attention was assigned to the ambiguity of the effective variables of "crisis" in the acceptance of the leader by the followers; then, the emphasis was placed upon the dimensions, intensity, and extent of this approach (as the variables determining crisis) with the theoretical extension of the concept of crisis. Then, the variable named ideology based on the culture of traditional society was emphasized using Weber’s theories. Moreover, since the concept of charisma has a wide range of meanings, national charisma was here selected as the main concept. For this reason, another independent variable, called "formation of national community" was included in the research model. To respond to the research question, the conditions and social structure existing before the Constitutional Revolution and the Islamic Revolution were examined through a comparative-historical study according to the theoretical model of the research to find out why no charismatic leader appeared in the Constitutional Revolution, but it did in the Islamic Revolution. Considering the theoretical points as well as the empirical results obtained from comparing the social conditions before the Constitutional Revolution with those before the Islamic Revolution, it should be mentioned that a widespread social crisis may lead to the institutional displacement of individuals in society. If the four crises in combination with each other surround the individual and an ideology based on traditional culture is formed, then people will look for a savior and charisma to solve their problems. In such circumstances, if a national community is formed, there is the possibility of the appearance of a charismatic national leader.
    Keywords: National Charisma, Social Disorder, Legitimacy Crisis, Distribution Crisis, Participation Crisis, Crisis Of Economic Inefficiency, National Community, Comparative-Historical Method
  • حمیدرضا جلائی پور، سبا قنبری*

    اعتراضات 1401 یکی از رخدادهای سیاسی و اجتماعی ای بود که فضای جامعه را در مقیاسی وسیع متاثر کرد. هدف این تحقیق واکاوی ریشه های اجتماعی حضور زنان در اعتراضات پاییز 1401 و نشان دادن پیامدهای آن برای جامعه و حکومت است. اگرچه خیزش اعتراضی 1401 لایه های اعتراضی مختلفی داشت، تمرکز این مطالعه بر کنش ورزی زنان در لایه مدنی این اعتراضات است.به این منظور با مطالعه کیفی و روش نظریه زمینه ای و نمونه گیری نظری، با 28 زن کنشگر سیاسی و اجتماعی مصاحبه شد. داده های گردآوری شده براساس کدگذاری باز، محوری و انتخابی کدگذاری و تحلیل شدند.مقوله ها و مضامین استخراج شده از دل مصاحبه ها نشان داد در اعتراضات 1401، گسست میان «ذهنیت زنان» و «عینیت حقوقی و اجتماعی» آنان اهمیت دارد. تغییرات ارزشی و نگرشی در زنان و پذیرش نیافتن آن از سوی حکومت به همراه چند دهه کنترل پوشش و سبک زندگی زنان و گره زدن آن با هویت سیاسی حکومت، تقابل آنان با نظام سیاسی را تشدید کرده است. این اعتراضات پیامدهای جنسیتی، اجتماعی و فرهنگی برای جامعه دارد و درعین حال پوشش زنان را مسئله ای جدی برای حکومت کرده است.این لایه اعتراضی، اعتراضی زنانه مبتنی بر بازپس گیری سبک زندگی و از نوع جنبش های اجتماعی جدید بود و به کسانی که تجربه «کنترل» و «تحقیر» در تجربه زیسته شان دارند، مربوط است. تکرارشدن شعار «زن، زندگی، آزادی» در این جنبش، مطالبه «آزادی اجتماعی و فرهنگی» و اعتراض به زندگی دستوری و حکومتی است که ماهیتی هدایت گرایانه دارد.

    کلید واژگان: اعتراضات 1401, جنبش های اجتماعی جدید, زنان, سبک زندگی, نظریه زمینه ای
    Hamidreza Jalaeipour, Saba Ghanbari *

    One of the political and social events that significantly influenced the societal ambiance was the 2022 protests. This study aims to examine the social underpinnings of the presence of women in the protests of the fall of 2022 and to demonstrate the repercussions on society and the government. This study concentrates on the civil layer of the 2022 protest uprising, despite the fact that it encompassed various layers of protest. For this purpose, 28 interviews were conducted with female political and social activists using the qualitative study and grounded theory method and theoretical sampling. The collected data were coded and analyzed based on open, central and selective coding.The categories and themes that were extracted from the interviews demonstrated the significance of the disparity between the “women’s mentality” and their “legal and social objectivity” in the protests of 2022. The political system has been further exacerbated by the non-acceptance of women by the government, as well as the control of women’s attire and lifestyle, which has been linked to the political identity of the government for decades. This has resulted in a shift in value and attitude. These protests have had significant societal, social, and cultural repercussions, and they have also elevated the government’s concern regarding women’s attire.This protest layer was a women’s protest that was centered on the reclamation of the lifestyle and the type of new social movements. It is related to those who experience “control” and “humiliation” in their lived experience. The movement’s reiteration of the slogan “woman, life, freedom” is a protest against thedirective character of orderly and governmental life and a demand for “social and cultural freedom.”

    Keywords: 2022 Protests, Lifestyle, Grounded Theory, New Social Movements, Women
  • حسین نوری نیا*، تقی آزاد ارمکی، حمیدرضا جلایی پور، حسین آبادیان
    پیش از پیروزی مشروطه، هویت های جمعی عمدتا متکی به خاندان، طایفه، ایل، محله، دین و مذهب بود، که می توان آن را «هویت منتسب» نامید. منازعات قدرت که منجر به بروز خشونت سیاسی می شد، بر حسب ظرفیت های اجتماعی این هویت ها بروز پیدا می کرد. نقطه اتکای این خشونت، مشروعیت الهی قدرت بود که در نهایت، منازعات خشونت بار به بازتولید مناسبات اجتماعی موجود می انجامید. پس از مشروطه با شکل گیری سازمان های نوین و برآمدن هویت های سازمانی و «مکتسب» تجددگرایانه و روند رو به رشد شهرنشینی، نقطه اتکای خشونت سیاسی، از یک سو قانون به مثابه انتظام بخش زندگی نوین، و از سوی دیگر آرمان های انقلابی شد که خود را در سازمان دهی های حزبی، فرقه ای و نیز مخفی نشان می داد. این مقاله به روش تحلیل تاریخی نشان می دهد خشونت سیاسی از قواعد نانوشته، هویت های منتسب، نقش های محول، اراده شخصی، انتساب طایفه ای، اعتقادی، تداوم نظم موجود، سخت کشی و حذف افراد مشخص، به همراه تغییرات اجتماعی و اقتصادی، به خشونت سیاسی با قواعد نوشته شده، هویت های مکتسب، نقش های محقق، انتساب سازمانی، سهل کشی، حذف مناسبات مشخص برای درانداختن مناسبات نوین ایدئولوژیک تغییر کرد.
    کلید واژگان: انقلاب مشروطه, خشونت سیاسی, ایدئولوژی, سازمان های انقلابی, سوسیالیسم
    Hossein Nourinia *, Tagi Azad Armaki, Hamidreza Jalaeipour, Hossein Abadian
    Before the triumph of the constitution in Iran, collective identities were mainly based on family, tribe, clan, neighborhood, and religion, which can be called "ascribed identity." Power conflicts that led to political violence were manifested according to the social capacities of these identities. The fulcrum of this violence was the divine legitimacy of power, which ultimately led to violent conflicts that reproduced the existing social relations. After the establishment of the constitutional system in Iran, with the formation of modern organizations and the emergence of modernist organizational and "acquired" identities, as well as the growing trend of urbanization, the fulcrum of political violence shifted. On one hand, it became the law as a regulator of modern life, and on the other hand, it became the revolutionary ideals that manifested themselves in partisan, sectarian, and secretive organizations. This article, using the method of historical analysis, shows that political violence transformed from unwritten rules, ascribed identities, ascribed roles, personal will, tribal attribution, belief, continuity of existing order, arduous killing, and exclusion of specific people into political violence with written rules, acquired identities, acquired roles, organizational attribution, effortless killing, and the elimination of specific relationships to be replaced by new ideological relationships.
    Keywords: Constitutional revolution, Political Violence, ideology, revolutionary organizations
  • نرگس سوری، موسی عنبری*، حمیدرضا جلایی پور

    نوشتار حاضر با تکیه بر منطق نظری مطالعات فرودستان به نقد درونی آن پرداختهو پرسش اصلی آن این است که آیا می توان علی رغم داعیه این مطالعات سویه نخبه گرایانه ای در آن ردیابی کرد؟ بدین منظور با استفاده از روش تحلیل ثانویه و با تکیه بر آراء سه چهره شاخص این جریان یعنی راناجیت گوها، دپیش چاکرابارتی و گایاتری چاکراورتی اسپیواک صورت بندی از دعاوی نظری مطالعات فرودستان ارائه شده است. این مطالعات،تاریخ نگاری نخبه گرایانه را به دلیل نادیده انگای نقش فرودستان در ساختن تاریخ نقد می کنند و در برابر هدف خود را جستجوی نقش فرودستان در تحولات تاریخی و اجتماعی تعریف می کنند تا بدین گونه فرودست را به مثابه سوژه مستقل به رسمیت بشناسند. این مطالعات از موضعی همدلانه به کاوش "نقش مثبت" فرودستان در ساختن سرنوشت خود می پردازند و سعی دارند سیاست فرودستان را که در تاریخ نگاری نخبه گرایانه نامرئی است، مرئی کنند. نقد نوشتار حاضر به پروژه مطالعات فرودستان این است که با در نظر گرفتن فرودست به عنوان "ابژه پاکدست" و با غفلت از مسئله سلطه فرودستان و سیالیت موقعیت فرودستی "نقش منفی" آنها در تولید و بازتولید روابط سلطه را نادیده انگاشته است. در حاشیه قرار گرفتن نقش منفی فرودستان در این مطالعاتباعث شده تا علی رغم داشتن داعیه ضدنخبه گرایی، وجوهی از نخبه گرایی در تحلیل مناسبات سلطه در آن وجود داشته باشد.

    کلید واژگان: ابژه پاکدست, اپیستمه امپریالیسم, سلطه فرودستان, تاریخ نگاری ضدنخبه گرا, مطالعات فرودستان
    Narges Souri, Mousa Anbari *, Hamidreza Jalaipour

    Based on the theoretical logic of subalternstudies, this article has dealt with its internal criticism.Its main question is whether it is possible to trace an elitist strain in it despite the claim of these studies?For this purpose, by using the secondary analysis method and relying on the opinions of three leading figures of this approach, namely RanajitGuha, DipeshChakrabartyand GayatriChakravortySpivak, a formulation of the theoretical claims of subalternstudies has been presented.These studies criticize the elitist historiography for ignoring the role of the subaltern in making history and defines its goal as searching for the role of the subaltern in historical and social developments in order to recognize the subaltern as an independent subject. These studies explore the "positive role" of the subalterns in building their destiny from a compassionate position and try to make visible the politics of the subalterns, which are invisible in elitist historiography.The critique of the present article to the subaltern studies project is that by considering the subaltern as a" clean-handed object" and neglecting the issue of subaltern domination and the fluidity of the subaltern position, it has ignored their "negative role" in the production and reproduction of the relations of domination.The marginalization of the negative role of subalterns in these studies has caused that despite the claim of being anti-elitist, there are elements of elitism in the analysis of domination relations.

    Keywords: Clean-Handed Object, Episteme Of Imperialism, Dominion Of Subaltern, Anti-Elite Historiography, Studies Of Subaltern
  • مهرداد توحیدی*، تقی آزاد ارمکی، سید محمدعلی توکل کوثری، حمیدرضا جلایی پور، علی باقری

    کم آبی و ویژگی های اقلیمی، یکی از مهم ترین وجوه تمایزی است که نظریه پرداران توسعه در توضیح ویژگی ها و شرایط جوامع شرقی و ایران در تحولات اجتماعی جامعه به آن توجه کرده اند. این نگرش منجر به ارایه نظریاتی ازجمله شیوه تولید آسیایی، استبداد شرقی و استبداد ایرانی شده است که هرکدام با توجه به برخی از ویژگی های جامعه، سعی در ارایه توضیحی در مناسبات توسعه شرق و پیوند آن با آب داشته اند که نتوانسته اند با توجه به مشخصات جامعه ایرانی، پاسخ دقیقی برای آن تبیین کنند. این مطالعه با بهره گیری از روش تحقیق کیفی و مطالعات تاریخی، با بررسی اسناد و هم چنین مشاهده و مصاحبه با کشاورزان، سیاست گذاران و مردم ساکن حوضه زاینده رود، تصویر دقیق تری از پیوند آب و توسعه در جغرافیای این منطقه از ایران ارایه می دهد. نتایج به دست آمده در این تحقیق نشان می دهد که مسیله کم آبی در ایران سبب شکل گیری نظامی شده است که برآمده از دو بازوی مشروعیت سیاسی و مقبولیت اجتماعی با فرآیند های انتصاب و انتخاب است و توسعه جامعه ایرانی، منوط به توازن قوای این دو بخش بوده و چنان چه تعادل قدرت آنان بر هم بخورد، جامعه به سمت استبداد سیاسی و یا انقلاب اجتماعی حرکت می کند.

    کلید واژگان: توسعه, جامعه ایرانی, حکمرانی آبی, کمبود آب, مدیریت آبی زاینده رود
    Mehrdad Tohidi *, Taghi Azad Armaki, Seyed Mohamadali Tavakol Kosari, Hamidreza Jalaeipour, Ali Bagheri

    Water scarcity is one of the most important distinguishing features that development theorists have paid attention to in explaining the characteristics of eastern societies in the social transition. This attitude has led to the presentation of theories such as the Asiatic mode of production, Oriental Despotism, and Iranian Despotism, each of which, considering some characteristics of the society, has tried to explain the relationship between the development of the East and its connection with water, but they have not been able to. This study, by using the qualitative research method and historical studies, reviewing the documents, observation, and interviews with farmers, policymakers, and people living in the Zayandeh-Rud basin area, has tried to get an accurate picture of the connection between water and development of this region in Iran. The results obtained in this research show that the problem of water scarcity in Iran has caused the formation of a system that arises from the two arms of political legitimacy and social acceptability with the processes of appointment and selection, and the development of Iranian society depends on the balance of The powers of these two parts. if the balance disturbed, the society moves towards political despotism or social revolution.

    Keywords: Development, Iranian Society, Water Governance, water shortage, Zayandeh-Rud water management
  • حمیدرضا جلائی پور، مارال لطیفی *

    تحرک اجتماعی اغلب واجد وجه مکانی-جغرافیایی است و تنزل در فضای اجتماعی معمولا با تنزل جایگاه در فضای فیزیکی همراه است. تورم شدید و افت قدرت خرید در سال های اخیر قاعدتا موجب تحرک نزولی بخش های مهمی از اقشار میانی جامعه شده است. این نکته با در نظر گرفتن افزایش جدی بهای مسکن در چند سال گذشته اهمیتی ویژه می یابد. در این مقاله ابعاد مختلف تنزل در فضای اجتماعی-جغرافیایی و مشخصا رانده شدن اقشار میانی به محلات ارزان تر، پروژه های مسکن مهر یا شهرهای هم جوار تهران با رویکردی بوردیویی واکاوی شده است. بدین ‌منظور اطلاعات حاصل از بیست مصاحبه با کسانی که تجربه رانده شدن از مناطق متعارف شهر را داشته اند با الهام از معروف ترین خانواده کدگذاری نظریه مبنایی تحلیل و عوامل زمینه ای، علی، نقطه گسست و پی آمدهای طرد از شهر و همچنین استراتژی های کنار آمدن با این پی آمدها تشخیص داده شده اند. نکته مهمی که از مصاحبه ها برمی آید آن است که افراد تا مدت ها سکونت در مکان جدید را موقت می پندارند و از انتساب خود به آن مکان شرمگین اند و با ساکنان قبلی آن مناطق فاصله گذاری می کنند. این نکته در کنار بیرون افتادن از شبکه دوستان و اقوام و انزوای ناشی از آن احتمال کنشگری سیاسی در جهت تغییر وضع را تضعیف می کند.

    کلید واژگان: تحرک نزولی, طبقه متوسط, بوردیو, طرد از شهر
    Hamidreza Jalaepor, Maral Latifi *

    Social mobility takes shape of a physical aspect which makes it possible to translate downward mobility in the physical space. Huge inflation and decrease of purchasing power during the recent years have led to downward mobility of middle class in Iran. Various facets of decrease in physical and social space have to be studied. For this purpose, 20 cases who had experienced such situation have been interviewed. Making use of the most famous coding family of grounded theory, this research categorizes the interviews into contexts, causes, turning points, consequences of involuntary exit from city or neighborhood, and strategies of the outcasts. The research shows that people long after move to new place assume that residence in the new place is temporary. They are ashamed of ascribing themselves to that place trying to actively keep distance from the inhabitants. This along with exclusion from family-friend network of relations and the isolation resulted from this exclusion diminishes any possibility for their political agency in order to make a change in the state of affairs.

    Keywords: Bourdieu, Downward Mobility, Middle class, Outcasts
  • فرهاد شایگان فرد، علیرضا محسنی تبریزی، هوشنگ نایبی*، حمیدرضا جلایی پور، یونس نوربخش

    مقاله حاضر در پی بازنمایی درک و تجربه نخبگان از نابرابری اجتماعی-سیاسی در استان کردستان و تصوری است که از شرایط علی، زمینه ای، مداخله گر، سازوکارها و پیامدهای آن دارند. در این مقاله با بهره گیری از رویکرد کیفی و روش گرانددتیوری و نیز بهره گیری از تکنیک مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته، به جمع آوری داده های کیفی پرداخته شد. برای این منظور، با استفاده از نمونه گیری هدفمند و معیار اشباع نظری، با 20 نفر از کنشگران کرد اهل سنت شامل چهار طیف نمایندگان مجلس، مدیران، فعالان فرهنگی و اعضای هییت علمی مصاحبه شد. یافته ها به کمک رویکرد استراوس و کوربین در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل و تبیین شدند. سپس با استناد به نظرات پاسخگویان، در شش مقوله اصلی پژوهش شامل تعریف در سه مقوله هسته ای و نه زیرمقوله، شرایط علی در سه مقوله هسته ای و هفت زیرمقوله، شرایط زمینه ای در سه مقوله هسته ای و ده زیرمقوله، شرایط مداخله گر در دو مقوله هسته ای و هفت زیرمقوله، سازوکار در سه مقوله هسته ای و هفت زیرمقوله، و پیامدها در سه مقوله هسته ای و دوازده زیرمقوله استخراج شدند. در پایان نیز مدل پارادیمی ارایه شده است که گویای تاثیر تعریف بر شرایط علی، زمینه ای و مداخله گر و نیز تاثیر مستقیم شرایط علی روی پدیده نابرابری و تاثیر غیرمستقیم شرایط زمینه ای و شرایط مداخله گر بر شرایط علی و سازوکارها از یک سو و تاثیر غیرمستقیم شرایط زمینه ای و شرایط مداخله گر روی پدیده نابرابری اجتماعی-سیاسی است. همچنین طبق یافته های نهایی، پدیده نابرابری اجتماعی-سیاسی، محصول انتخاب کردهای اهل سنت در استان کردستان نیست، بلکه به واسطه مقوله های گفته شده برساخت شده است.

    کلید واژگان: استان کردستان, برساخت, روش کیفی, سنندج, گرانددتئوری, نابرابری اجتماعی-سیاسی
    Farhad Shayeganfard, Alireza Mohseni Tabrizi, Houshang Naibi *, Hamid Reza Jalaiepoor, Younes Nourbakhsh

    This paper seeks to present elites' perceptions and experiences of socio-political inequality in Kurdistan Province and describe their perceptions of causal conditions, contextual conditions, intervening conditions, mechanisms, and consequences. This study collects qualitative data using a qualitative approach and grounded theory method as well as in-depth and semi-structured interview techniques. To this end, 20 Sunni Kurdish activists, including four groups of parliamentarians, managers, cultural activists, and faculty members, were interviewed using purposive sampling and theoretical saturation criteria. The results are analyzed and explained in three stages of open, axial, and selective coding using the Strauss-Corbin approach. Then, relying on the respondents' opinions, the six main categories of the research were extracted: Definition in 3 core categories and 9 subcategories, causal conditions in 3 core categories and 7 subcategories, basic conditions in 3 core categories and 10 subcategories, disturbance conditions in 2 core categories and 7 subcategories, the mechanism in 3 core categories and 7 subcategories, and the consequences in 3 core categories and 12 subcategories. Finally, a paradigmatic model is presented showing the effects of definition on causal, contextual and intervening conditions and the direct effect of causal conditions on inequality and the indirect effect of basic conditions and intervening conditions on causal conditions and mechanism and also the indirect effect of contextual and intervening conditions on socio-political inequality. The final results show that the phenomenon of socio-political inequality is not the product of Sunni Kurds in Kurdistan province, but it has been constructed based on the mentioned categories.

    Keywords: construction, Socio-political inequality, Qualitative Method, Grand Theoretical, Kurdistan province, Sanandaj
  • حمیدرضا جلائی پور*، پویا دریس
    چگونه باید رابطه بین گروه ها و سازمان های مذهبی و جامعه مدنی در جوامع مسلمان خاورمیانه را صورت بندی کرد؟ استدلال مقاله پیش رو این است که گروه ها و سازمان ها مدنی- در این جا گروه ها و سازمان های مذهبی- به طور تاریخی در بطن فضای عمومی جوامع مسلمان حضوری چشم گیر داشته اند. اگرچه ظهور دولت های مدرن در خاورمیانه ساختار و کارکرد چنین گروه ها و سازمان هایی را با تغییراتی مواجه کرده است، اما گروه ها و سازمان ها مذهبی، هم چنان، یکی از مهم ترین نقش ها را در جامعه مدنی کشورهای عربی خاورمیانه ایفا می کنند و باید آن ها را به عنوان یکی از اجزای تاثیرگذار جامعه مدنی در این جوامع، در هرگونه تحلیل جامعه شناختی، مورد توجه قرار داد. مقاله به منظور ارایه این استدلال، از روش مطالعه کتابخانه ای و اسنادی بهره خواهد گرفت. این مقاله، در گام نخست، نظریات رایج درباره عدم امکان تحقق جامعه مدنی در جوامع مسلمان- متاثر از گفتمان غربی (اروپایی) جامعه مدنی- را مطرح خواهد کرد و به بررسی آن ها خواهد پرداخت. سپس، این مقاله با نقد و واکاوی مفهومی این نظریات و ارجاع به نمونه های انضمامی در تاریخ کشورهای خاورمیانه، تلاش خواهد کرد نشان دهد که برای فهم ساختاری فضای عمومی در جوامع مسلمان و نظریه پردازی درباره آن، پیش و بیش از هر اقدام، باید مشخصات تاریخی، اجتماعی و سیاسی این جوامع را مورد مطالعه قرار داد.
    H.R. Jalaeipour *, P. Deris
    What is the relationship between religious groups and organizations and civil society in the Middle East? The article argues that religious groups and organizations have historically played an important role in the public spheres in Muslim societies. Although the emergence of modern states in the Middle East has transformed the structures and the functions of religious institutions, they remain influential actors of civil societies in most Arab countries of the Middle East. To gather the data, we employed library and documentary research methods. The article, first, would discuss the dominant theories of civil society reasoning against the possibility of the emergence of civil society in this region. Then, through the critical re-evaluation of these theories, it would argue that a comprehensive understanding of the structures of public spheres in the mentioned societies, cannot be achieved without taking into consideration their social, cultural, and political characteristics. To prove its claim, we would refer to historical experiences of religious institutions of civil societies in some Muslim countries such as Egypt, Iran, and Sudan. At the end, we would suggest four theoretical approaches which could be applied to sociological studies of civil society in Islamic countries of the Middle East.
    Keywords: Civil Society, Religious Institutions, middle east, Islam, democracy
  • تقی آزاد ارمکی، حمیدرضا جلایی پور، علی حاجلی*

    در سه دهه اخیر، جنبش های اجتماعی متعددی در ایران ظهور کرده است. این مقاله بدنبال بررسی این ظهور و گسترش جنبش ها در جامعه ایران معاصر است. ما با چارچوب نظری ترکیبی، برگرفته از نظریه های جنبش های جدید اجتماعی و همطرازی فریم ها، و به روش اسنادی سه بعد مهم هر یک جنبش های اجتماعی را بررسی کرده ایم: تضاد اجتماعی، کنشگران، و مطالبات. این جنبش ها علاوه بر تضادهایشان، بر مبنای دامنه دربرگیرندگی در دو دسته جنبش های فراگیر و جنبش های محدود دسته بندی شده اند. جنبش های شهری، معلمان و کارگران به دلیل دامنه دربرگیرندگی محدود به خودشان در ردیف جنبش های محدود، و جنبش های اصلاحات، زنان، دانشجویی، و جنبش دی ماه 1396 به عنوان جنبش های فراگیر در نظر گرفته شده اند. یافته هانشان می دهد، تضادهای متعدد و متنوعی بستر ظهور جنبش های اجتماعی در سه دهه اخیر بوده اند. این تضادها شامل نحوه ارایه خدمات شهری، سیاست گذاری اقتصادی، رویه های اجتماعی، و شیوه حکمرانی می شود. کنشگران این رخدادها، چه در جنبش های محدود و چه در جنبش های دربرگیرنده، متکثر بوده و از جای جای جامعه ایرانی برآمده اند. مطالبات این جنبش های اجتماعی به رغم پراکندگی، حول عدالت اجتماعی، بهبود سیاست گذاری ها و حکمرانی مطلوب قابل دسته بندی هستند. ما نتیجه گرفته ایم که این ظهور پر تعداد جنبش های اجتماعی نتیجه تضادهای حل نشده در بخش های مختلف جامعه ایرانی است. مختصات تکینه جنبش ها، بویژه تضادها و کنشگران متکثر و برآمده از اغلب بخش های جامعه، بیانگر پدیدارشدن «جمعیت معترض» در ایران معاصر است. جمعیت معترض نیروی بی شکل/پرشکل اجتماعی جدیدی است که در سرتاسر جامعه بدنبال تغییر اجتماعی با مطالبه مشخص برقراری عدالت اجتماعی و برابری است.

    کلید واژگان: جنبش اجتماعی, جمعیت معترض, جنبش های شهری, مشهد, اسلامشهر, تغییر اجتماعی, عدالت اجتماعی
    Taghi Azadarmaki, Hamidreza Jalaeipour, Ali Hajli *

    Numerous social movements have been emerged in Iran over the past three decades. The aim of this article is to analyse this emergence and diffusion. Constructing a mixed theoretical framework, taken from New Social Movements theory and Framing Alignment theory, and conducting a documentary research, we analyse three main properties of the movements: social conflict, participants, demands. We classified the movements based on their conflicts as well as their inclusiveness in two types; inclusive and exclusive. Urban movements, teachers’ movement, and workers’ movement are exclusive type because they concentrated on their own demands. Reform movement, women movement, student movement, and the 2017 uprising are inclusive ones because they spoke for society and had inclusive demands. The findings show that various conflicts have been the matrix of the movements. They include providing urban services, economic policies, social practices, and the manner of governmentality. The participants in both types have been diverse and come from all parts of the society. Despite diversity, the demands of the movements can be categorised into social justice, improvement of policies, and better governmentality. We concluded that the emergence of the numerous social movements is the result of dissolved social conflicts in different parts of the society. The special properties of the movements, specifically diverse conflicts and participants who come from all parts of the society, shows the appearance of “challenging public” in Iran. The challenging public is a shapeless/ polyshape new force who seeks social change with a specific demand for social justice and equality.

    Keywords: Social Movement, challenging public, urban social movements in Mashhad, Social Change, Social Justice
  • بهمن باینگانی*، حمیدرضا جلائی پور

    مرزها محصول تاریخ، سیاست و قدرت اند و مرزنشینی اقتصاد و فرهنگ خاص خود را دارد.بر این اساس یکی از مهمترین ویژگیهای مناطق کردنشین که بیش از سایر ابعاد زندگی مرزیدر سال های اخیر به صورت های گوناگونی در رسانه ها بازنمایی شده، اقتصاد مرزی و غیر رسمیو مفاهیم خاص مرتبط بدان یعنی کولبری، بازارچه مرزی، قاچاق و . . . است. فهم این نوعاقتصاد، به عنوان یک پدیده نیازمند بررسی دقیق علل، بسترها و مکانیسم هایی است که در نوعیهم افزایی چندوجهی با هم پدیده اقتصاد غیر رسمی را موجب شدهاند. در این پژوهش از میانعوامل فوق بر بسترهایی تمرکز شده است که زمینه ساز اقتصاد غیر رسمی است. روشپژوهش، کیفی از نوع اتنوگرافی انتقادی، نحوه جمع آوری اطلاعات روش های ترکیبی (مصاحبه،گفت وگو، فوکوس گروه و اسناد) و بستر مطالعه نیز بازار مرزی بانه بوده است. یافته های پژوهشنشان داد که برایند کشاکش نیروهای سیاسی و موقعیت مرزی بانه نوعی اقتصاد تجاری و مرزیدر طول تاریخ بوده که بعد از سربرآوردن دولت مدرن، صورت غیر رسمی پیدا کرده و با تحولاتمنطقه ای و جهانی تغییرات خاصی به خود میبیند. در عین حال مهمترین بسترهای زمینه سازاین نوع اقتصاد را میتوان در چهار مقوله اصلی مشکلات محیطی، محدودیت منابع، قرابتفرهنگی و سنت دینی میانه رو منتزع نمود. در پایان نیز بر اساس یافته های پژوهش حاضر، راه-کارهایی سلبی و ایجابی ارایه شده است.

    کلید واژگان: اقتصاد غیر رسمی, بسترهای فرهنگی, بازار و تجارت مرزی, تاریخ اجتماعی, موقعیت مرزی
    B. Bayangani *, H. R. Jalaeipour

    Borders are the product of history, politics, and power, and border life has its own economy and culture. Accordingly, one of the most important features of the Kurdish regions, which has been represented in various ways in the media in recent years more than other aspects of border life, is the border and informal economy and specific concepts related to it, namely Kulbar, border bazaar, and smuggling. Understanding this type of economy as a phenomenon requires a careful study of the causes, contexts, and mechanisms that have led to the phenomenon of informal economy in a kind of multifaceted synergy. In this study, among the above factors, the focus is on the contexts that underlie the informal economy. The research method was critical ethnography, the method of collecting information was a combination of methods (interview, conversation, focus group, and documents) and the study context was Baneh border market. Findings showed that the outcome of the conflict of political forces and the border position of Baneh has been a kind of trade and border economy throughout history that after the rise of the modern government, became informal and underwent special changes with regional and global developments. At the same time, the most important contexts of this type of economy can be abstracted into four main categories: environmental problems, resource constraints, cultural affinity, and moderate religious tradition. Finally, based on the findings of the present study, negative and positive solutions are presented.

    Keywords: Informal economy, cultural contexts, cross-border market, trade, social history, Baneh city
  • حمیدرضا جلائی پور، ابوالفضل حاجی زادگان*

    در این پژوهش، اجزای تشکیل دهنده «توییتر ایرانی» و الگوهای تاثیرپذیری کاربران ایرانی توییتر از نگرش های سیاسی اینفلوینسرهای توییتر ایرانی را شناسایی و ارزیابی کرده ایم. بدین منظور اینفلوینسرها و دنبال کننده ها (فالویرها) براساس گرایش های سیاسی شان دسته بندی شده اند و الگوهای تاثیرپذیری دنبال کننده ها از اینفلوینسرها به تفکیک گرایش های مختلف، شناسایی و ارزیابی شده است. در دسته بندی اینفلوینسرها و دنبال کننده ها از تکنیک های داده کاوی و در تحلیل داده های شبکه ای، از تحلیل های نرم افزار گفی (Gephi) استفاده کرده ایم. نتایج این پژوهش نشان می دهد، با وجود آنکه هیچ کدام از گرایش های سیاسی در توییتر ایرانی، از لحاظ مقبولیت در میان کاربران و اینفلوینسرها، برتری محسوسی به گرایش های رقیب ندارند، بخش قابل توجهی از کاربرانی که طرفدار هریک از گرایش های سیاسی موجودند، معمولا تمایل کمی دارند که در معرض پیام های سیاسی متفاوت قرار بگیرند و بیشتر سعی می کنند مطالبی منطبق یا نزدیک به نگرش های سیاسی خودشان را بخوانند.

    کلید واژگان: اینفلوئنسر, توییتر, شبکه های اجتماعی آنلاین, نگرش سیاسی
    Hamidreza Jalaeipour, Abolfazl Hajizadegan *
    Introduction

    In this research, through identifying the components of what is called “Iranian Twitter”, we tried to identify and evaluate the patterns Iranian Twitter users are affected by the political attitudes of the Iranian Twitter Influencers.

    Method

    In this study we decided to analyze the data on the communication networks between users and Influencers. The steps we took to answer the three questions of research were as follows: We identified the Iranian Twitter Influencers using snowball sampling. Then, by reviewing the pages of the influencers one by one, we recorded their characteristics in our list. Then, we collected the information about the communication network between the influencers, and used that as input for Gephi software. Finally, we calculated each group of users attributed to each political attitude, how much expose themselves to influencers with different political attitudes, on average.

    Results and discussion

    two-fifths of Principality users are considered to be fanatic users. A fanatic user is a person who follows more than 70% of the influencers  and has the same political attitude. In fact, the fanatic user is one who is often exposed to one type of political attitude and is less inclined to be exposed to different opinions. Only 1% of transformationalist users were fanatic users. On average, 56% of the influencers followed by a reformist user with reformist attitudes. Also, transformationalist users are more likely to follow non-political influencers (44%) than to follow transformationalist influencers (33%). The complete isolation of separatists is evident in this table, as they have no share in the influencers followed by reformist, transformationalist, and principalist users, and only 1% of the them are followed by subversives supported the separation of Iran. Further, 64% of  influencers are also followed by principalist users tended to be principalist.

    Conclusion

    The results showed that although none of the political attitudes in Iranian Twitter have significant superiority to others, a significant proportion of users who favored a political attitude, displayed little tendency to be exposed to different political messages. Another important point is that online social networks should not necessarily be seen as a tool for organizing movements or revolutions. Influencers of online social networks affect attitudes of ordinary users by the contents that they publish constantly in long term. The continuous and daily influence of these new media in shaping the lifestyle, habits and attitudes of users is also important. If we do not understand the important role the online social networks could play in daily lives of users, we could not understand how they influence in political contexts.

    Keywords: online social networks, Twitter, Influencer, Political Attitudes
  • محمد اسکندری نسب*، حمیدرضا جلایی پور

    در جامعه سیاسی ایران اسلامی دو جبهه اصلاح طلب و اصولگرا شکل گرفته است. در جریان مبارزات انتخاباتی هرکدام از جبهه ها قصد دارند علاوه بر معرفی خود، «دیگری» را نیز به گونه ای بازنمایی کند تا مناسبات قدرت را به نفع «خود»، تداوم بخشند. در انتخابات سال 92، پس از پیروزی حسن روحانی، اصلاح طلبان فرصتی دوباره برای ورود به مناسبات قدرت یافتند؛ از سویی جبهه اصولگرایان برای اینکه بتواند مناصب قدرت را در قوه مقننه حفظ کند، در سال 1394 وارد مبارزات انتخاباتی اصلاح طلبان شدند؛ در این میان روزنامه کیهان، یکی از موثرترین و قدرتمند ترین روزنامه های این جبهه بوده که به اعتقاد محقق، با رویکردی سوگیرانه، در خلال انتخابات 1394، در قالب مقالاتی به پوشش اخبار مربوط به اصلاح طلبان پرداخت. از این رو مقاله حاضر با استفاده از رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی قصد دارد تا شیوه بازنمایی اصلاح طلبان در روزنامه کیهان را با بررسی مقالات منتشره در یک ماه منتهی به انتخابات اسفند 1394، و سوگیری های این مقالات را آشکار گرداند. در این راستا با نمونه گیری نظری و هدفمند، شش مقاله به عنوان مراجعی جهت استناد انتخاب گردید. نتایج تحلیل نشان می دهد که کیهان، اصلاح طلبان را با خصوصیاتی همچون «دروغ گو»، «مدعی گر»، «فاقد تخصص»، «اهل طرب»، «جریان بد»، «لیبرال های غیرمسلمان» توصیف کرده است؛ از طرفی آنها را «اهل مسامحه و مدارا» دانسته که به دلیل عدم تغییر رویه تاریخی خود و درگیری با بحران هویت، از طریق «یارگیری» و استفاده از یاران به اصطلاح «قرضی»، وارد میدان رقابت شده اند. درنهایت اینکه آنها به وسیله ارتباط عوامل خارجی و تحت سلطه روحانی و حزب کارگزاران، بر آن شده اند تا با هتاکی و «دید ابزاری به مردم»، با کاربست استراتژی هایی همچون «سیاسی بازی»، «سیاه نمایی»، «مظلوم نمایی» و «حاشیه سازی» در عرصه انتخابات حضور یابند.

    کلید واژگان: بازنمایی و تحلیل گفتمان انتقادی, اصلاح طلبان, انتخابات اسفند 94, لیست امید, روزنامه کیهان
    Mohamad Eskandari-Nasab *, Hamid-Reza Jalaeipour

    Since the beginning of the revolution, in political arena of the Islamic Republic of Iran, two Reformists and Principlists have been struggling to win power. This faction and struggling shows their appearance more campaigning in elections. During the campaign, each political faction in addition to introduce themselves intend to represent another in such a way as to maintain the power relations in self-interest. After the victory of Hassan Rouhani in the 2013 elections, the reformists came back to the country's executive power; On the other hand, the conservative’s faction entered the reformist campaign in 2013 to maintain power in the legislature, Reformists who had a diminished presence in the Islamic Consultative Assembly after the sixth parliament. Consequently, the Conservatives faction had been using their power in order to maintain the power relations. One of the most important kinds of these media is Keyhan newspaper, serious and Conservative-oriented media. In this regards during the 2016 elections, the Keyhan focused on the reformist representation and published several articles. Hence, the study was to evaluate and review the reformist manner represented in the Keyhan during the February 2016 elections.

    Keywords: Representation, Critical Discourse Analysis, Reformists, the February 2016 elections, List of Hope, Keyhan newspaper
  • تقی آزاد ارمکی، حمیدرضا جلایی پور، کامل دلپسند
    کارگزان توسعه در سطح ملی و منطقه ای اهمیت دارند، کارگزاران توسعه مناطق مرزی جزء خاستگاه قومیتی کردها همواره، با حساسیت، مورد توجه سیاست گذاران ملی بوده است. مقاله حاضر سه هدف محوری شناخت کارگزاران توسعه محلی؛ فرایندهای کارگزاری آنها و موانع عاملیت هر یک از کارگزاران در فرایند توسعه محلی را دنبال می کند، به منظور گشایش حساسیت نظری، زمینه های مفهومی و نظری لازم در قالب رویکردهای دولت محور توسعه، رویکرد نهادگرایی با نگاه حکمروایی خوب در توسعه محلی ارایه شده است. منطقه مرزی پیرانشهر در استان آذربایجان غربی تنها مرز رسمی با کردستان عراق است و به استناد تحقیقات و تجربه زیسته محقق تغییرات توسعه ای سریعی را در بیست سال اخیر در زمینه توسعه محلی تجربه کرده است. روش تحقیق کیفی و تحلیل داده ها بر اساس مصاحبه ها و مشاهده مشارکتی بوده است. نمونه گیری هدفمند و با 30 کارگزار توسعه محلی در قالب مصاحبه عمیق و گروهی جمع آوری شد. کارگزاران توسعه محلی در 5 دسته کارگزاران حاکمیتی (دولت و مجلس) ، کارگزاران اقتصادی (سرمایه داران محلی، تجار مرزی، کولبران، کشاورزان) ، کارگزاران امنیتی (نیروهای نظامی سپاه، هنگ مرزی) ؛ کارگزاران شهری (مدیریت شهری و بنگاه داران) و نیز کارگزاران مردمی (معتمدین محلی، سازمان های مردم نهاد، روحانیون) ؛ شناسایی شدند. در این میان کارگزاران دولتی، امنیتی، مرز و اقتصاد مرزی اعم از تجار، کولبران، سرمایه داران محلی اثرگذاری رویه ای موثری داشته اند. رویه های تجربه شده کارگزاران عمدتا با راهبردهای تعامل، تقابل، بی تفاوتی، حفظ حیثیت قومی و مراوده همراه بوده است. موانع جدی رویه های اثرگذاری نیروهای اجتماعی موثر در توسعه منطقه، کارگزاران غیر بومی، نگاه امنیتی، نگاه قومیتی و عدم اعتماد به مردم محلی بوده است. شاخصه های حکمروایی خوب با رویکرد نهادگرایی توسعه در طی دوره های سیاستی دولت های مستقر بعد از انقلاب متفاوت بوده است. به استناد یافته های پژوهش، حکمروایی خوب محلی با نگاه برنامه ریزی پایین به بالا با بهره مندی از کارگزاران بومی و به پشتوانه مشارکت مردمی مناسب ترین استراتژی برای تحقق توسعه محلی در منطقه مرزی پیرانشهر است.
    کلید واژگان: اجتماع محلی, توسعه محلی, پیرانشهر, کارگزاران تغییر, مرز, نیروهای اجتماعی
    Taghi Azad Armaki, Hmaidreza Jalaeipour, Kamel Delpasand
    Development agents are highly significant in national and regional level. But, border regions` development agents with Kurdish origins have been always paid attention with highly sensitivity by national policy makers. Present research has three basic aims including: local development agent recognition, identification of agents` relevant processes, and exploration of barriers for each agent`s role in the process of local development. In order to explain theoretical context of the question, institutionalism approach with good government role in local development have been presented. Piranshahr border region, in the south of West Azerbaijan province, is the only formal border with Iraqi Kurdistan, and has experienced fast development changes in recent twenty years based on academic research and the researcher`s lived experience. Research method is qualitative and is based on the analysis of interviews and participatory observation. Sampling is done through purposive sampling; and Data has been collected through deep and group interviews with 30 local development agents divided in five groups including: governmental agents (from state and parliament), economical agents (from local investors, border merchants, carrier laborers, farmers), security agents (from Sepah military forces, Border Regiment forces), urban agents (from city managers and real-estate agents), and native social agents (from local confidants, NGOs, and Clergymen). Results show that agents from government, security, border, and economical agents including border merchants, carrier laborers, and local investors, have had affective experienced trends which have been mainly accompanied by interaction, opposition, indifference, ethnic respect preserve, and friendship. Serious barriers for local development have been recognized as nonnative agents, security point of view, ethno-centric view, and distrust to local people. Good government indexes have been variant based on institutionalism approach in different political states after revolution 1979. Based on research findings, local good government with upward planning look, using native agents, and participation of local people is the most appropriate strategy for the fulfillment of local development in Piranshahr border region.
    Keywords: local community, local development, change agents, Border, social forces
  • حمیدرضا جلایی پور، خیام عزیزی مهر *

    هرچند در فضای روشنفکری جامعه بسیاری از پدیده ها و مسائل با مفهوم طبقه تبیین و تحلیل می شوند، اما تلاش چندانی برای بررسی تجربی طبقات در ایران انجام نشده است. مقاله حاضر به بررسی ارزش های طبقاتی در جامعه ایران می پردازد و طبقه را با معیار «اشتغال» تعریف و برای شناسایی طبقه بالا از معیار دارایی در کنار اشتغال استفاده می کند. داده ها با مصاحبه گردآوری شده و تحلیل داده ها با تحلیل مضمون و محتوای کیفی انجام می شود. مشارکت کنندگان در پژوهش افرادی از طبقات پایین، متوسط و بالا در شهر تهران، شامل 68 نفر، هستند. یافته ها نشان می دهد که طبقات، ضمن برخورداری از برخی اشتراکات ارزشی، تفاوت هایی با هم دارند و در پاره ای موضوعات ارزش های متفاوتی در درون هر طبقه قابل شناسایی است. ارزش های طبقاتی در چهار مقوله ارائه شده اند شامل: ارزش های اجتماعی، ارزش های اقتصادی، ارزش های توسعه ای، و ارزش های مربوط به عدالت و نابرابری. مهم ترین ارزش های طبقاتی به قرار زیر است: در طبقه بالا پول محوری، نمایش، فردمحوری، و استحقاق؛ در طبقه متوسط توجه به مسئولیت فردی، رعایت مصحلت جمعی، فردگرایی، و استحقاق؛ و در طبقه پایین نمایش و رقابت، استحقاق، و فردمحوری ارزش های غالب اند. برآیند ارزش های طبقاتی را می توان این گونه برشمرد: طبقه بالا به همراه بخش بازاری جدید طبقه متوسط در پی دفاع از منافع طبقاتی و بهره گیری بیشتر از شرایط موجود است. دیگر لایه های طبقه متوسط در پی بهبود کیفیت زندگی و محیط پیرامونی از طریق ارتقاء سطح تامین نیازها و به همراه یک لایه از طبقه بالا مایل به مشارکت در اصلاحات اجتماعی هستند. طبقه پایین نیز در تلاش برای تثبیت پایداری تامین نیازهای اساسی زندگی و تطبیق یافتن با شرایط موجود است.

    کلید واژگان: طبقه اجتماعی, ارزش های طبقاتی, فردگرایی, توسعه, عدالت و نابرابری
    Hamidreza Jalaeipour, Khayyam Azizimehr *

    In spite of the extended use of social class concept to explain many problems and phenomena in Iranian intellectual sphere, a little empirical effort has been made to investigate this concept in Iran. This paper deals with social class values in Iran and identifies three classes including lower, middle and upper class. It defines the class via the profession position but uses the asset along with profession to identify the upper class. The research implemented by the interview and thematic analysis and including 68 interviews with the participants from this three classes. The results show that while the three classes have some values in common but they are different in some other values and sometimes there are several differences among a class. The social values are presented in four categories including social, economic, developmental values and values related to inequality and justice. The main dominated values across the classes are as follow: show off, individualism, emphasis on deserves, and money-wasting in upper class; individualism, emphasis on social responsibility, social reform and deserved in middle class; show off, social competition, individualism, and emphasis on deserved in lower class. The upper class and a layer of the middle class are seeking to defend their class interests. The other parts of middle class are seeking to improve the social situation and their quality of life and along with a layer from the upper class are willing to participate in reformative actions. The lower class tries to retain the sustainability of the need satisfying.

    Keywords: social class, class values, development, individualism, inequality, justice
  • حمیدرضا جلایی پور، بارزان حسن *
    تحولات دهه پایانی قرن بیستم و جنگهای اول و دوم خلیج فارس دذ 1991 و 2003 که به سقوط صدام حسین منجر شد همراه با آروزی دیرین کردها برای رسیدن به آرمان خود، زمینه بسیار مهمی برای ایجاد خودگردانی کردها و تاسیس حکومت منطقه ای فدرال در چارچوب حکومت جدید عراق فراهم کرد.
    هدف اصلی مقاله حاضر «بررسی نقش احزاب در فرآیند توسعه سیاسی اقلیم کردستان عراق بعد از سال 1991» است. مقاله حاضر با استعانت از رویکرد کیفی ومبتنی بر روش نظریه زمینه ای می کوشد مدل پارادایمی از مفهوم توسعه سیاسی در اقلیم کردستان عراق را بر اساس برداشت های ذهنی و تفاسیر کنشگران از این مفهوم به دست دهد.نتیجه کدگذاری باز استخراج 97 مفهوم و 21 مقوله بود. مطابق فرایند روش شناختی نظریه مبنایی،طی مرحله اول(کدگذاری باز)، از دل داده های اولیه،کدها و مفاهیم مشخص واستخراج شدند. در نهایت پدیده (توسعه سیاسی درکشاکش هژمون حزبی و شکاف هویتی) به دست آمد. نتایج نشان داد،که احزاب سیاسی علاوه براینکه در طول این مدت فضایی را برای توسعه سیاسی فراهم کرده اند.اما هنوز باموانع،بحران هویتی،فقدان یک اپوزسیون کارآمد و پاسخگو،ساختار عشیره ای، وجود شاخه نظامی و فساد سیاسی روبه رو می باشند.
    کلید واژگان: اقلیم کردستان عراق, نظریه زمینه ای, احزاب سیاسی, توسعه سیاسی
  • حمیدرضا جلایی پور، بهمن باینگانی*
    در این مقاله، پیامدهای اقتصادی ظهور و گسترش بازارهای مرزی از منظر درک، تفسیر و تجربه مردم بررسی می شود. واقعیت آن است که بازارهای مرزی مناطق کردنشین ایران، بعد از تحولات عراق در یک دهه اخیر رونق و شکوفایی زیادی پیدا کرده اند. از این رو، مطالعه پیامدهای ظهور و گسترش این نوع بازارها، از دیدگاه جامعه شناختی حائز اهمیت بسیار است. با توجه به هدف مذکور، در بخش نظری مطالعه حاضر، از دیدگاه انتقادی نظریه پردازانی مانند بوردیو، زیمل، پولانی و سندل استفاده شده و در بخش روشی نیز متناسب با پارادایم انتقادی، اتنوگرافی انتقادی به کار رفته است. جامعه مورد مطالعه بازار مرزی بانه است. در این مطالعه، با استفاده از نمونه گیری نظری و روش های مصاحبه، گفت وگو، فوکوس گروه و تحلیل اسنادی، اطلاعات تحقیق جمع آوری شد. یافته ها نیز به روش کدگذاری باز و محوری تحلیل شدند و در دو سطح توصیفی و تحلیلی ارائه شدند. در سطح توصیفی، ارائه یافته ها در دو مقوله محوری تاریخ تجارت و بازار مرزی در بانه و نیز رشد و گسترش فضاهای تجاری و مصرفی صورت گرفت. نتایج نشان داد از نظر پاسخگویان، مهم ترین پیامدهای اقتصادی بازار و تجارت مرزی عبارت اند از خدماتی شدن جامعه، افزایش مهاجرپذیری، هژمونیک شدن پول، تضعیف شیوه های تولید سنتی، تضعیف طبقه متوسط، پیدایش قشر تاجر سرمایه دار نوظهور، افزایش فاصله اقتصادی و کالایی شدن فضا. در پایان مقاله، ارتباط یافته های پژوهش حاضر با تحقیقات پیشین و مبانی نظری تحلیل می شود.
    کلید واژگان: اتنوگرافی انتقادی, بازار مرزی بانه, بازار و تجارت مرزی, پیامدهای اقتصادی, مناطق کردنشین, نئولیبرالیسم
    Hamidreza Jalaeipour, Bahman Bayangani *
    The purpose of this study was critical understanding of economic consequences of emergence and development of border market from the view point of perception, interpretation and experience of the people. In fact, cross-border market in Kurdish regions has developed after the changes happened in Iraq in last decades. Hence, the study of the consequences of emergence and development of these types of markets is important from sociological point of view. This study, in theoretical section has its roots in theoretical perspective of theorists such as Bourdieu, Simmel, Polanyi, and Sandels and also in methodological section, critical ethnography method is used. The research context was Baneh Border Market that data were collected with the method of theoretical sampling, and interview, dialogue, focus group and documentary analysis. The findings presented using with method of open and axial coding method in two levels; descriptive and analytical. In descriptive level, research findings categorized in two axial categories of history of trade and border market in Baneh as well as growth and expansion of business and consumer spaces. In analytical level, research findings have also shown that most important consequences of border and trade market are servicization of society, increase of immigration, hegemonaization of money, undermine of the traditional modes of production, undermine of middle class, emergence of new-money wealthy merchants, increasing economic inequality and the commodification of space. In the end, the relationship of the results of the study with literature and theoretical perspective discussed and analyzed.
    This article is an attempt to critical understands of economic consequence of emergence and development of border market from the point of view perception, interpretation and experience of the people. The reality is that cross-border market in Kurdish regions has development after Iraq changes in last decades. Hence, the study of the consequence of emergence and development of these markets is important in term of sociological approach. This study, in theoretical section used from theoretical perspective of theorists such as Bourdieu, Simmel, Polanyi, and sandels and also in methodological section, critical ethnography used. Society research was Baneh border market that with the method of theoretical sampling, sixty-five of person selected and interviewed. Also Findings with method of open and axial coding in two levels, descriptive and analytical, presented. In descriptive level, research findings categorized in two axial categories of history of trade and border market in Baneh as well as growth and expansion of business and consumer spaces. Also, In analytical section, findings research have shown that most important consequences of border and trade market are servicization of society, increase of immigration, hegemonaization of money, undermine of the traditional modes of production, undermine of middle class, increasing economic inequality and the commodification of space. In the End, relationship of the results of the study with literature and theoretical perspective discussed and analyzed.
    Keywords: Neoliberalism, Market, Border Trade, Critical Ethnography, Economic Consequences, Kurdish Regions, Baneh Border Market
  • حمیدرضا جلایی پور، نوح منوری
    تاکنون دورکیم به عنوان نظریه پرداز حوزه جامعه شناسی سیاسی در ایران شناخته نشده است و در غرب نیز این امر با تاخیر زیادی صورت گرفته است. یکی از دلایل این تاخیر این است که کتاب های سیاسی دورکیم ازجمله کتاب مهم «درس های جامعه شناسی» دیرتر از بقیه آثار او گردآوری و ترجمه شده است. آرای سیاسی دورکیم به شکل ویژه مربوط به ماهیت و کارکرد دولت، نقش دولت در توسعه فردگرایی اخلاقی، و تنظیم رابطه دولت و جامعه در قالب دموکراسی است. اهمیت این نظریات به خصوص در تعاریف ویژه ای است که او از دولت، اخلاق مدنی، و دموکراسی ارائه می دهد. همچنین جامعه شناسی سیاسی نودورکیمی که در دهه های اخیر در آثار جفری الکساندر نمود پیداکرده است، به عنوان یکی از ارکان شکل گیری چرخش فرهنگی در جامعه شناسی سیاسی شناخته می شود. در این مقاله ضمن بیان آرای دورکیم در مورد مباحث مذکور، به نسبت آرای دورکیم با مکاتب گوناگون جامعه شناسی سیاسی و برخی مباحث متاخر مرتبط با جامعه شناسی سیاسی دورکیم نیز پرداخته می شود.
    کلید واژگان: دولت, دموکراسی, جامعه مدنی, جامعه شناسی سیاسی نودورکیمی, پلورالیسم
    Hamidreza Jalaeipour, Noh Monavari
    Till now, Durkheim has not been known as a theorist of political sociology in Iran and also in the West. One reason for this delay is that Durkheim's political books, including the book "Sociological lessons", translated and collected later than the rest of his works. Durkheim political ideas in particular concerning the nature and function of the state, the role of the state in the development of moral individualism, and adjust the relation between state and society in a democracy. The importance of these ideas is in the specific definitions of state, civil morality, and democracy, and Durkheim's critique of socialism and communism's schools. Neo-Durkheimian political sociology, in recent decades, in the works of Jeffrey Alexander is one of the pillars of the formation known as the cultural turn in political sociology. In this article, Durkheim's opinions expressed and by the various schools of political sociology and late discussions of political sociology Durkheim also be discussed.
    Keywords: State, Democracy, Civil society, Neo, Durkheimian political sociology, Pluralism
  • مجید فولادیان*، حمیدرضا جلایی پور
    از مفاهیم «سلطه کاریزماتیک» (مشتق از کاریزما) و «سلطه فره مندانه»(مشتق از فره) در جامعه شناسی به طور عام، و جامعه شناسی سیاسی به طور خاص، برداشت های گوناگون و بعضا متناقضی صورت گرفته است. برخی از محققان و مترجمان در آثار تالیفی یا ترجمه ای خود بر حسب عادت ، این دو مفهوم را مترادف با یکدیگر به کار برده اند. این در حالی است که تفاوت های بنیادینی بین این دو مفهوم وجود دارد. در این مقاله سعی شده است با اتکا به اقسام سه گانه سلطه در آراء وبر، حدود و ثغور این دو مفهوم مشخص شود. برای نیل به این هدف، وجوه اساسی سه نوع سلطه وبری و همچنین سلطه فره مندانه _ که در این مقاله در عرض اقسام سه گانه سلطه وبری طرح شده است _ با یکدیگر مقایسه می شوند تا شباهت ها و تفاوت های موجود بین آنها مشخص گردد و در نتیجه جایگاه سلطه فره مندانه در منظومه فکری وبر روشن شود. در این مقاله از روش تحلیلی و مقایسه کیفی استفاده شده است. با توجه به اینکه مفهوم سلطه و صور مختلف آن، با دستگاه های معرفتی متفاوتی مورد بررسی و فهم قرار می گیرد، نیل به فهمی جامع از این مفهوم، و به طور مشخص مقایسه انواع سلطه وبری با مفهوم سلطه فره مندانه، مستلزم ورود به حوزه های جامعه شناختی و علوم سیاسی و حتی حوزه های کیفی تری چون تاریخ و ادبیات است. در این مقاله سعی شده است تا ماهیت بین رشته ای این مفهوم مطمح نظر قرار گیرد و به همین دلیل کلیه حوزه های مذکور، در حد وسع و حدود مسئله مقاله، مرور شوند. نتایج این جستار نشان می دهد که سلطه فره مندانه علی رغم داشتن برخی شباهت های ظاهری با سلطه کاریزماتیک، تفاوت های بنیادینی با این نوع سلطه دارد. این تفاوت ها ناشی از وجه سنتی این سلطه است. به طوری که می توان ادعا کرد که سلطه فره مندانه شکلی از سلطه سنتی است که به دلایل ساختاری ابعادی از سلطه کاریزماتیک را نیز دارا است.
    کلید واژگان: سلطه عقلانی قانونی, سلطه سنتی, سلطه کاریزماتیک و سلطه فره مندانه
    M. Fouladiyan*, H. R. Jalaeipour
    There are different and at times contradictory concepts of Charismatic and Farrahmandaneh authority. Some researchers and translators have used these concepts interchangeably. There are, however, fundamental differences between these two. Based on the three types of authority in Weber`s view, in this article I have tried to clarify the meanings and boundaries of them. To do this, basic dimensions of the three Weberian types of authority are discussed along with Farrahmandaneh authority in order to clarify the status of Farrahmandaneh authority in Weber`s intellectual system. Since the concept of authority and different forms of it are understood and interpreted in different epistemic systems, to achieve a comprehensive understanding of it and in particular, to compare the types of Weberian authority with Farrahmandaneh authority, one has to rely on sociology, political science, and even history and literature. As far as the limits and scope of this article allow, the interdisciplinary nature of this concept has been in the forefront. The results show that despite some similarities, Farrahmandaneh authority has major differences with Charismatic authority. In fact, Farrahmandaneh authority is a kind of traditional authority which due to structural factors contains some dimensions of Charismatic authority as well.
    Keywords: legal rational authority, charismatic authority, Farrahmandaneh authority
  • جنبش سرد جامعه گرم / رویکرد اصلاح طلبان در قبال رشد فزانیده آسیب های اجتماعی در ایران چیست؟
    حمیدرضا جلایی پور
  • تهران پایتخت تجدد؟ / پرونده ای درباره تهران پس از انتخابات مجلس دهم
    ناصر تکمیل همایون، حسین ایمانی جاجرمی، حمیدرضا جلایی پور، عباس کاظمی
  • طبقه متوسط
    حمیدرضا جلایی پور، علی اصغر سعیدی
  • راه باریک دموکراسی جویی و انتخابات آینده / حکم رانی خوب برای ایران مثل نان شب واجب است/ یک ارزیابی از وضعیت دانشجویان فعال در ایران
    حمیدرضا جلایی پور
  • پرونده ای درباره تبارشناسی چپ اسلامی به بهانه تاسیس حزب اتحاد ملت ایران اسلامی
    هادی خانیکی، محمد کیانوش راد، حمیدرضا جلایی پور، علی شکوری راد، عماد بهاور
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال