حمیدرضا پوراعتماد
-
هدفهدفگذاری فرایند تعیین اهدافی است که فرد می خواهد به آنها دست یابد. در این مطالعه، برای اولین بار پرسشنامه هدفگذاری تحصیلی برای دانش آموزان ساخته و روایی و پایایی آن بررسی شده است.روش هابر مبنای نظریه هدفگذاری و تجسم هدف، 29 پرسش در قالب 5 عامل وضوح هدف، تعهد به هدف، تعارض بین اهداف، دشواری هدف و تجسم هدف طراحی گردید. 10 نفر از متخصصین روانشناسی و 1332 دانش آموز در این پژوهش مشارکت نمودند.یافته هاتمام گویه ها روایی صوری را کسب نمودند اما تنها 22 پرسش روایی محتوا را برآورده ساختند. تحلیل عاملی تاییدی، مدل پنج عاملی پرسشنامه را تایید نمود و تحلیل عاملی اکتشافی نیز پنج عامل مفروض را استخراج کرد. به عنوان روایی ملاکی، پرسشنامه هدفگذاری توانست به ترتیب 20 و 28 درصد از واریانس نمره هدف و معدل خردادماه را پیشبینی نماید. به عنوان روایی همزمان نیز اهداف پیشرفت توانستند 21 درصد از واریانس نمره نهایی پرسشنامه را پیشبینی کنند. همچنین آلفای کرونباخ نیز نشان داد که پرسشنامه از همسانی درونی و پایایی قابل قبولی (بالای 7/0) برخوردار است.نتیجه گیریپرسشنامه هدفگذاری تحصیلی تدوین شده در این پژوهش برای دانش آموزان متوسطه اول از روایی و پایایی قابل قبول برخوردار بوده و در مقایسه با پرسشنامه های مشابه و پرنفوذ مانند پرسشنامه اهداف پیشرفت قدرت بالاتری برای پیشبینی عملکرد تحصیلی دارد.کلید واژگان: پرسشنامه, هدف تحصیلی, هدفگذاری, متوسطه اول, نمره هدفObjectiveGoal-setting is a process to set desired future end-states that the person wants to attain. In this study, we developed and validated a student goal-setting questionnaire.MethodsGiven the goal-setting theory and goal imagery, 29 items within 5 factors were designed for the assessment of educational goal-setting. 10 experts in psychology and 1332 (middle school) students participated in a cross-sectional design.ResultsAll of the items were approved by the impact score of face validity, but content validity verified only 22 items. Confirmatory factor analysis verified the five-factor model of the questionnaire and explanatory factor analysis extracted the five factors from the 22 items. As for criterion validity, the questionnaire could predict 20% and 28% of the variance of grade goal and average final grade, respectively. Concerning the concurrent validity of the questionnaire, achievement goals could predict 21% of the variance of the goal-setting questionnaire. Moreover, Cronbach’s α showed that the questionnaire has acceptable internal consistency (over .70).ConclusionThe Academic Goal-Setting Questionnaire which was designed in this study for middle-school students had acceptable validity and reliability and could predict academic performance more than the other well-known questionnaires such as the Achievement Goals Questionnaire.Keywords: academic goal, goal-setting, grade goal, middle school, questionnaire
-
زمینه و هدف
بررسی توانایی درک خطر در کودکان دارای اوتیسم نیازمند وجود ابزارهای ساده و دیداری است. لذا پژوهش حاضر با هدف ساخت و تعیین ویژگی های روان سنجی ابزار دیداری درک خطر در کودکان پیش دبستانی دارای اوتیسم انجام شد.
مواد و روش هادر پژوهش توصیفی حاضر، گروه نمونه شامل 82 کودک 3 تا 5 ساله دارای اوتیسم در سال 1399 در شهر تهران بودند. برای طراحی این ابزار، محرک هایی که در پیشینه پژوهش به عنوان محرک های تهدیدآمیز و خطرناک معرفی و مورد استفاده قرار گرفته بودند، استخراج و بر اساس آن ها آزمون طراحی شد. به منظور بررسی روایی از روایی محتوایی، روایی همگرا و روایی افتراقی و جهت بررسی پایایی، از پایایی بازآزمایی و پایایی بین ارزیاب ها استفاده شد.
یافته هانتایج نشان داد که بنا بر نظر متخصصان، ابزار از روایی محتوایی مطلوبی برخوردار است. ضریب همبستگی Pearson بین نمره کودک در ابزار طراحی شده با نمره داده شده توسط مادر و مربی به توانایی درک خطر کودک و نمره کودک در آزمون اضطراب Spenceبه ترتیب 63/0، 81/0 و 41/0 بود که حاکی از روایی همگرای مطلوب ابزار بود. هم چنین، تفاوت معنادار بین کودکان عادی و اوتیسم، تاییدی بر روایی افتراقی ابزار بود (003/0=P). ضرایب همبستگی درون رده ای پایایی بازآزمایی و بین ارزیاب ها به ترتیب 81/0 و 71/0 به دست آمد.
نتیجه گیرییافته ها نشان داد که ابزار سنجش درک خطر ابزاری معتبر و روا برای سنجش درک خطر در کودکان پیش دبستانی دارای اوتیسم است و می تواند در پژوهش های روان شناختی و موقعیت های بالینی استفاده شود.
کلید واژگان: اوتیسم, درک خطر, روایی, پایاییBackground and ObjectivesExamining the ability of threat perception in children with autism requires simple and visual tools. Therefore, the aim of this study was to develop and determine the psychometric properties of the threat perception tool in preschool children with autism.
Materials and MethodsIn the present descriptive study, the sample group consisted of 82 children aged 3 to 5 years old with autism in Tehran in 2020. To design this tool, the stimuli identified and used in literature as threatening and dangerous stimuli were extracted and a visual tool was designed based on them. Content validity, convergent validity, and discriminant validity were used to assess the validity of the tool. Reliability was examined by test-retest and inter-rater reliability.
ResultsThe results showed that according to experts, the tool had a good content validity. The Pearson’s correlation coefficient between the child’s score in the designed tool and the score given by the mother and the teacher to the child’s ability to perceive danger and threat, and the child's score in the Spence Children’s Anxiety Scale were 0.63, 0.81, and 0.41, respectively, that indicated a good convergent validity. Also, the significant difference between normal and autistic children was a confirmation of the tool’s differential validity (p=0.003). The intra-class correlation coefficients of retest and inter-rater reliability were obtained 0.81 and 0.71, respectively.
ConclusionThe findings of the study showed that perception threat tool is a valid and reliable measure for assessing threat perception ability of preschoolers with autism and can be used as a useful tool in psychological research and clinical context.
Keywords: Autism, Threat perception, Validity, Reliability -
زمینه و هدف
والدین کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم با چالش هایی مواجه هستند که ممکن است بر روابط زوجینی آن ها تاثیر بگذارد. هدف از مطالعه حاضر بررسی مولفه های تاثیرگذار بر رضامندی زوجیت در والدین کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم بود.
روش بررسیپژوهش حاضر از نوع مروری نظام مند بود. روش شناسی آن مبتنی بر گردآوری، طبقه بندی و خلاصه کردن یافته های مقالات علمی پژوهشی مرتبط با رضامندی از زوجیت در خانواده های دارای کودک اختلال طیف اتیسم، انجام شده در سال های 1980تا2021 میلادی بود که از پایگاه های اطلاعاتی داخلی و خارجی جمع آوری شدند. کلیدواژه های «رضامندی»، «زوجیت» و «کودک مبتلا به اختلال طیف اتیسم» مدنظر قرار گرفت. پایگاه اطلاعاتی داخلی شامل SID و پایگاه های اطلاعاتی خارجی شامل CINAHL، PsycINFO، Scopus، Medline، Embase، Informit، Proquest، Sage Journals، AMED، Pubmed، OT Seeker و Google Scholar بود. در جست وجوی اولیه، انتخاب 87 مقاله انجام پذیرفت که 54 مقاله به دلیل تناسب نداشتن با موضوع اختلال طیف اتیسم حذف شد. در ادامه سه مقاله به علت تکراری بودن در چند پایگاه اطلاعاتی و هشت مقاله به دلیل مروری بودن حذف شد. درنهایت انتخاب 22 مقاله صورت گرفت.
یافته هانتایج نشان داد، زوجین دارای کودک مبتلا به اختلال طیف اتیسم، رضامندی زوجیت کمتری درمقایسه با زوجین دارای کودک عادی دارند؛ همچنین رفتارهای چالش زای کودک، استرس والدین و بهزیستی روان شناختی ضعیف، عوامل خطرآفرین برای رابطه زناشویی و ارزیابی شناختی مثبت و حمایت اجتماعی به عنوان عوامل محافظتی رابطه زناشویی در مقالات در نظر گرفته می شوند.
نتیجه گیریبراساس یافته کلی این بررسی نظام مند، زوجین دارای کودک مبتلا به طیف اتیسم درمقایسه با زوج های دارای فرزندان بدون معلولیت، درمعرض رضامندی زوجیت کمتری قرار دارند؛ بنابراین می توان گفت، زوج های دارای کودک مبتلا به اختلال طیف اتیسم نیازمند حمایت های اجتماعی برای حفظ رضامندی زوجیت خود هستند.
کلید واژگان: رضامندی, زوجیت, کودک مبتلا به اختلال طیف اتیسمBackground & ObjectivesThe family is the only natural, irreplaceable, and eternal institution of human beings, established by a sacred marriage covenant between a man and a woman. Children are a gift and trust for the family. Every family may face many challenges in their lifetime. One of these challenges is the birth of a child with autism spectrum disorder (ASD). For parents, the challenges of caring for a child with ASD may affect their relationship with their spouse and reduce marital satisfaction. According to research findings, marital satisfaction can be a protective factor for families and help them to cope with the challenges of raising a child with ASD. In addition, marital satisfaction has been shown to affect children's health. This study investigated the factors influencing marital satisfaction in parents with ASD children.
MethodsThe present study was a systematic review, and its approach was based on collecting, classifying, and summarizing the findings of scientific–research articles related to marital satisfaction in families with ASD children, which were taken from internal and external databases during 1980–2021. For this purpose, the "satisfaction," "marriage," and "child with autism spectrum disorder" keywords were considered. Internal databases included SIDs, and external databases included CINAHL, PsycINFO, Scopus, Medline, Embase, Informit, ProQuest, Sage Journals, AMED, PubMed, OT Seeker, and Google Scholar. The search was conducted in English with the above keywords. Eighty–seven articles were selected in the initial search, but 54 were deleted due to their inconsistency with the ASD subject. Subsequently, 3 articles were deleted due to duplication in several databases, and 7 articles due to review. Finally, 22 articles were selected. The inclusion criteria included studies with the keywords searched directly for marital satisfaction in parents of children with ASD and original articles published in English in prestigious journals from 1980 to 1921. The exclusion criteria were articles that could not be accessed in full, as well as articles that were reviewed.
ResultsIn the present study, according to a review of 22 studies conducted in the field of children with ASD and their families during 32 years of research and study in this field, it was concluded that a total of 8 groups of components affecting marital satisfaction in the parents of ASD children. We collected and analyzed these components and examined them in 8 groups: 1) child characteristics such as age, gender, and cognitive function, 2) severity of autism spectrum symptoms, 3) challenging behaviors, 4) sociodemographic and family characteristics, 5) parent characteristics such as age and gender, 6) parental stress and psychological well–being, 7) parental personality, resources cognitive and coping strategies, and 8) strategies to maintain marital satisfaction.
ConclusionBased on the general findings of this systematic review, couples with children with ASD are less likely to have marital satisfaction compared to couples with children without disabilities; Therefore, couples with children with ASD need social support to maintain the satisfaction of their marriage.
Keywords: Satisfaction, Marriage, Child with an autism spectrum disorder -
همیاری، سنگ¬بنای حیات اجتماعی است. در غیاب همیاری، طیف وسیعی از مشکلات اجتماعی، اخلاقی، فرهنگی و اقتصادی رخ می-دهد. اصلی¬ترین راهبرد حفظ و ترغیب پایبندی افراد به همیاری، تنبیه¬ نوع¬دوستانه است که واکنش و حساسیت اعضای جامعه افراد به تخطی از هنجارهاست. هدف مطالعه حاضر تفکیک تنبیه¬ نوع¬دوستانه از سایر شکل¬های رفتاری به ظاهر مشابه بود. بدین¬منظور، 60 نفر با جنسیت مذکر از دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی در این مطالعه شرکت کردند و واکنش آنها در بازی¬ آمرانه (بازی دیکتاتور،DG) و بازی زنهار (بازی التیماتوم، UG) مورد مطالعه قرار گرفت. یافته¬ها نشان داد که 75 درصد از شرکت¬کنندگان پیشنهاد¬های ناعادلانه را در بازی زنهار قبول نکردند. به همین میزان افراد در بازی آمرانه، ناعادلانه رفتار کردند. فقط 25 درصد از افراد پیشنهادهای ناعادلانه را در بازی زنهار رد کردند و خود نیز در بازی آمرانه عادلانه رفتار کردند. این رفتار آنها تنبیه نوع¬دوستانه قلمداد می¬شود. حدود 50 درصد افراد پیشنهادهای ناعادلانه را در بازی زنهار رد کردند، ولی خودشان در بازی آمرانه ناعادلانه رفتار کردند. رفتار این افراد در چهارچوب تنبیه کینه¬توزانه که شکلی از تنبیه ضداجتماعی است تعبیر می¬شود. در نهایت 25 درصد از افراد پیشنهاد¬های ناعادلانه را در بازی زنهار پذیرفتند و خودشان نیز در بازی آمرانه ناعادلانه رفتار کردند. این الگوی رفتاری نشانگر سودجویی فردی به بهای پذیرش بی¬عدالتی است. الگویی که تاکنون در مطالعات دیگران گزارش نشده است. گرچه رد هرگونه پیشنهاد ناعادلانه در بازی زنهار را نمی¬توان صرفا تنبیه نوع¬دوستانه قلمداد کرد. اما به هر حال نرخ پایین این الگوی رفتاری در مقابل نرخ بالای تنبیه کینه¬توزانه، نمایانگر کمبود روبه تزاید همیاری اجتماعی است. زیرا اقلیت افرادی که همیارانه رفتار می¬کنند، به تدریج می¬آموزند از همیاری پاداش یا سودی عایدشان نمی¬شود. در عوض، آنها که خودخواهانه، انحصارطلبانه و سودجویانه رفتار می¬کنند، سود زیادی نصیبشان می¬شود. بدین ترتیب سودجویی فردی بیش از پیش بر همیاری تفوق می¬یابد و تبدیل به پاردایم غالب می¬شود. این وضعیت، آفت حیات اجتماعی است.گرچه رد هرگونه پیشنهاد ناعادلانه در بازی زنهار را نمی¬توان صرفا تنبیه نوع¬دوستانه قلمداد کرد. اما به هر حال نرخ پایین این الگوی رفتاری در مقابل نرخ بالای تنبیه کینه¬توزانه، نمایانگر کمبود روبه تزاید همیاری اجتماعی است. زیرا اقلیت افرادی که همیارانه رفتار می¬کنند، به تدریج می¬آموزند از همیاری پاداش یا سودی عایدشان نمی¬شود. در عوض، آنها که خودخواهانه، انحصارطلبانه و سودجویانه رفتار می¬کنند، سود زیادی نصیبشان می¬شود. بدین ترتیب سودجویی فردی بیش از پیش بر همیاری تفوق می¬یابد و تبدیل به پاردایم غالب می¬شود. این وضعیت، آفت حیات اجتماعی است.
کلید واژگان: تئوری بازی ها, بازی زنهار (الیتماتوم), بازی آمرانه (دیکتاتور), همیاری اجتماعی, تنبیه نوع دوستانه, تنبیه کینه توزانهCooperation is the cornerstone of social life. Lack of cooperation would lead to a wide range of social, moral, cultural and economic disasters. Altruistic punishment is found to be the major strategy to maintain and to encourage people to adhere to cooperation. The aim of the present study was to separate altruistic punishment from other seemingly similar forms of behavior. For the purpose of study, 60 male students of Shahid Beheshti University participated, were recruited. Their performance at both Dictator Game (DG) and Ultimatum Game (UG) where assessed in a computerized setting. Generally, %75 of participants rejected unfair offers in UG; whilst the same number of participants behaved unfairly in DG. Only, %25 of participants rejected unfair offers in the UG and acted fairly in the DG, which is considered an altruistic punishment. About %50 of participants rejected unfair offers in the UG, but they acted unfairly in the DG. This pattern of behavior is defined as spiteful punishment, which is a form of antisocial punishment. Eventually, %25 of participants accepted the unfair offers in the UG and behaved unfairly in the DG. This behavior pattern shows individual profit seeking at the cost of accepting injustice. A pattern that has not been reported in other studies so far. Although rejecting any unfair offer in the UG cannot be interpreted as altruistic punishment. However, the low rate of this behavior pattern in contrast to the high rate of spiteful punishment predicts a growing lack of social cooperation because the minority of people who behave cooperatively, gradually learn that cooperation is not beneficial. Instead, those who behave selfishly, monopolistically and profit-seeking, get a lot of advantages. In this way, individual profit-seeking surpasses cooperation and becomes the dominant paradigm. This situation is the bane of social life.
Keywords: Game theory, Dictator Game (DG), Ultimatum Game (UG), Cooperation, altruistic punishment, antisocial punishment -
هدف
سطوح بالای همیاری در جوامعی شکل می گیرد که در آن افرادی که از هنجارهای خاصی تخطی می کنند، با رفتار تنبیهی دیگران مواجه شوند. هدف مطالعه حاضر تفکیک انواع واکنش افراد به پیشهادهای ناعادلانه و بررسی مولفه های الکتروفیزیولوژیک آنان بود.
روش40 نفر با جنسیت مذکر از دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی از طریق نمونه گیری در دسترس در این مطالعه شرکت کردند و واکنش آنها در شکل اصلاح شده بازی های دیکتاتور و اولتیماتوم مورد سنجش و ارزیابی قرار گرفت.
یافته هایافته ها نشان داد که به طور کلی بیشتر شرکت کنندگان پیشنهادهای ناعادلانه را نپذیرفتند و به همین میزان در DG ناعادلانه رفتار کردند. تحلیل خوشه بندی سلسله مراتبی نشان داد که افراد بر اساس پیوستار عادلانه-ناعادلانه در هر دو بازی، به چهار گروه تقسیم می شوند که رفتار گروه اول (10 نفر) در چهارچوب تنبیه نوع دوستانه خالص قرار گرفت و رفتار سایر گروه ها در بردارنده یک نوع خودخواهی و تناقض رفتاری بود. داده های الکتروفیزیولوژیک نشان داد که در گروه اول دامنه FRN و P300 پایین تری در مقایسه با سایر گروه ها وجود داشت.
نتیجه گیریاین مطالعه فهم ما از زیربنای ادراک عدالت توسط پاسخ دهندگان را عمیق تر می کند و به ما امکان می دهند تا فرآیندهایی را که به طور خاص برای ارزیابی پیشنهادات منصفانه و ناعادلانه وجود دارند را ارزیابی کنیم. بر طبق اطلاعات ما این مطالعه اولین بررسی است که تفاوت داده های عصبی مبتنی بر پتانسیل فراخوانده رویداد، برخواسته از تنبیه نوع دوستانه با سایر شکل های تنبیه را نشان می دهد و تلویحات کاربردی مهمی در مورد تکامل همیاری فراهم می کند.
کلید واژگان: تنبیه نوع دوستانه, پتانسیل وابسته به رویدادAimHigh levels of cooperation are formed in societies where people who violate certain norms are punished by the punitive behavior of others. The aim of the present study was to discriminate the types of reactions of individuals to unfair offers and to study their electrophysiological components.
method40 male students of Shahid Beheshti University participated in this study through available sampling and their reaction in the modified form of dictator and ultimatum games was measured and evaluated.
FindingsBehavioral findings showed most participants did not accept unfair offers and behaved equally unfairly in DG. The results of the hierarchical clustering analysis showed that groups are divided into four groups based on fair-unfair continuity in both games. The behavior of the first group was in the form of pure altruistic punishment and the other groups included a kind of selfishness and behavioral inconsistency. Electrophysiological data showed that in the first group, the FRN and P300 amplitude were lower than in the other groups.
ConclusionThis study deepens our understanding of the foundation of justice as a moral construct by respondents and allows us to assess the processes that exist specifically to evaluate fair and unfair proposals. as far as we know, this study is the first to show the difference between neural data based on event related potential, arising from altruistic punishment, and other forms of punishment, and provide important practical implications for the evolution of collaboration.
Keywords: Altruistic Punishment, Event-related Potential -
مقدمه و هدف
توجه مداوم و حافظه کاری جزء عملکردهای اجرایی مغز هستند و مطالعات نشان داده که این دو عملکردهای شناختی با یکدیگر همبستگی دارند، اما بااینحال عملکردهای شناختی دور محسوب میشوند. از طرف دیگر، مطالعات نشان میدهند اثر تقویت حافظه کاری به عملکردهای شناختی دور انتقال نمییابد. هدف این پژوهش با توجه به اهمیت توجه مداوم در عملکردهای زندگی روزانه مانند عملکرد تحصیلی و شغلی و همچنین برای پاسخگویی به تناقض موجود در پیشینه پژوهشی، بررسی اثربخشی حافظه کاری بر بهبود توجه مداوم بودهاست.
مواد و روشها32 دانشآموز پسر پایه هشتم با روش نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش (16 نفر) و گروه کنترل (16 نفر) گماشته شدهاند. برای تقویت و آموزش حافظه کاری، از نرمافزار رایانهای آموزش dual n-back بهمدت 12 جلسه 40 دقیقهای در 4 هفته استفاده شد. جهت سنجش میزان حافظه کاری از آزمونهای فراخنای ارقام و همچنین برای ارزیابی توجه مدام از آزمون رایانهای عملکرد مداوم استفاده و سنجش پیشآزمون یک هفته قبل و پسآزمون یک هفته پس از دوره آموزش انجام شد.
یافته هانتایج با استفاده از تحلیل کوواریانس یکراهه نشان داد که پس از دوره آموزش حافظه کاری، توجه مداوم (0/043=P) و حافظه کاری کلامی (0/033=P)، شرکتکنندگان گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل بهبود معنادار یافتهاند، اما تغییری در حافظه کوتاهمدت کلامی (0/236=P) به وجود نیامدهاست.
نتیجهگیریبهبود توجه مداوم پس از آموزش حافظه کاری نشانگر انتقال دوره اثر آموزش حافظه کاری به توجه مداوم بوده و موید دخیل بودن توجه مداوم در بخش مجری مرکزی حافظه کاری بودهاست. همچنین بهبود توجه مداوم و عدم تغییر ظرفیت حافظه کوتاهمدت کلامی بیانگر این بوده که سازوکار اثر آموزش حافظه کاری از طریق تقویت مجری مرکزی عمل کرده و از طریق افزایش ظرفیت حلقه آوایی حافظه کاری نیست.
کلید واژگان: آموزش, تقویت شناختی, توجه, حافظه کاریBackground and AimsSustained attention and working memory are the intertwined executive functions of the brain. Studies have shown that working memory training induce no far transfer effect to executive functions. Considering the importance of sustained attention in academic and occupational performance, this study aims to evaluate the effectiveness of computerized working memory (WM) training on sustained attention and WM of male students.
MethodsParticipants were 32 male middle-school students in the eighth grade, who were selected by a cluster random sampling method and assigned randomly to two groups of the training (n=16) and control (n=16). The computerized dual n-back task was used for WM training for 4 weeks at 12 sessions, each for 40 minutes. The computerized continuous performance test and the digit span test (forward and backward) were used for evaluating sustained attention and WM, respectively. The pre-test evaluation was performed one week before and the post-test evaluation was executed one week after the training course.
ResultsAfter the WM training, the sustained attention (P=0.043) and the backward digit span test score (P=0.033) in the training group were improved significantly compared to the control group, but no significant change was reported in the forward digit span test score (P=0.236).
ConclusionImproved sustained attention following WM training indicates the far transfer of the training effect to the sustained attention, and confirms the involvement of sustained attention in the central executive part of WM. On the other hand, no change in short-term verbal memory after training indicates that the mechanism of WM training effect is through strengthening the central executive, not through improving the phonological loop of WM.
Keywords: cognitive enhancement, Sustained attention, Training, Working memory -
مقدمه
یکی از علایم افراد با اختلال طیف اتیسم، انعطاف ناپذیری رفتاری است که سبب ضعف در انطباق با تقاضاهای محیط و مشکلات رفتاری می شود. در مطالعه حاضر به بررسی نقش کارکردهای اجرایی در پیش بینی انعطاف پذیری رفتاری خردسالان با علایم اختلال طیف اتیسم پرداخته شد.
روش کاردر قالب یک مطالعه همبستگی، 45 خردسال 16 الی 36 ماه با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه سنجش کارکردهای اجرایی- نسخه پیش دبستان (BRIEF-P) و نسخه تجدیدنظرشده مقیاس انعطاف پذیری رفتاری (BFRS-R) جمع آوری شدند. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون همزمان با استفاده از نرم افزار SPSS-24 استفاده شد.
یافته هانتایج ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون همزمان نشان داد که میزان انعطاف رفتاری خردسالان با بازداری (05/0p< ،37/0r=)، جابه جایی (01/0P< ،45/0r=)، کنترل هیجانی (01/0P< ،49/0r=)، برنامه ریزی/سازمان دهی (05/0P< ،34/0r=)، خودکنترلی مهاری (01/0P< ،44/0r=)، انعطاف پذیری شناختی (01/0P< ،55/0r=)، فراشناخت (05/0P< ،30/0r=) و نمره کل کارکردهای اجرایی (01/0P< ،46/0r=) همبسته است. حافظه کاری رابطه معنا داری با انعطاف پذیری رفتاری خردسالان نداشت (05/0P> ،23/0r=). نمره کل کارکردهای اجرایی خردسالان به ترتیب 18، 15 و 21 درصد از واریانس میزان انعطاف پذیری رفتاری خردسالان نسبت به اشیاء، نسبت به محیط و نمره کل انعطاف پذیری رفتاری را پیش بینی می کند. کارکردهای اجرایی توانایی پیش بینی معنا دار انعطاف پذیری رفتاری نسبت به افراد را نداشت.
نتیجه گیریمطالعه حاضر نشان داد که نقص در کارکردهای اجرایی با انعطاف ناپذیری رفتاری در خردسالان با علایم اختلال طیف اتیسم همراه است. پیشنهاد می شود که در مطالعات آتی، طراحی مداخلات زودهنگام ارتقاء کارکردهای اجرایی با هدف افزایش انعطاف پذیری کودکان با اختلال طیف اتیسم مورد بررسی قرار گیرد.
کلید واژگان: اختلال طیف اتیسم, کارکردهای اجرایی, انعطاف پذیری رفتاریIntroductionAutism spectrum disorder (ASD) is a neurodevelopmental disorder characterized by deficits in social interaction and social communication and a range of restricted, repetitive, and stereotyped behavior patterns, interests, and activities (1). The onset of ASD symptoms usually occurs in symptoms of autism in infancy and toddlers before the age of 2 years. Although new theories have been developed to explain different features of ASD core impairments in recent years, no neuro-psychological theory has been proposed to explain all ASD aspects satisfactorily. EFs, theory of mind (ToM), and weak central coherence cognitive theories have dominated neuropsychological research into ASD (10, 11). It is assumed that the theory of mind and weak central coherence could explain many of the deficits in social interaction and social communication associated with ASD (12). However, the EFs theory may provide the best explanation for the non-social aspects of ASD, such as repetitive behaviors and restricted interests (13). EFs are a set of cognitive skills defined as an “umbrella” term that includes goal-directed and self-regulatory cognitive abilities such as inhibition, shifting, working memory, flexibility, and planning (20). Additionally, EF is the only theory that acknowledges both the motor and cognitive characteristics of ASD (e.g., perseveration, insistence on sameness, repetitive hand flapping, and rocking) (10). Deficits in behavioral flexibility have been repeatedly documented in ASD. Behavioral inflexibility in ASD is characterized by circumscribed interests, restricted and repetitive behaviors (RRBs), pervasive impairments in social interactions and communication. Behavioral inflexibility refers to rigid behavioral patterns that contrast with the need to adapt to the changing needs of the environment. Behavioral Inflexibility is a potential dimensional ability that can explain the RRBs domains. RRBs are a hallmark of ASD (1). The RRBS manifests across echolalia, stereotyped behaviors, self-injurious behaviors, ritualistic behaviors, sameness behaviors, restricted behaviors, compulsive behaviors, and hyper- or hypo-reactivity to sensory stimuli.
Despite the findings of previous studies showing a deficit in the behavioral flexibility of people with ASD, determining the degree of predictability of each of the executive functions in the behavioral flexibility of children with ASD has not yet been studied. By identifying the cognitive underpinnings of behavioral inflexibility at an early age in people with autism spectrum disorder, early and specific interventions can be designed to improve the underlying cognitive function and thus increase behavioral flexibility. Indeed, clarifying the cognitive basis of behavioral flexibility in people with autism spectrum disorder can provide clues to its pathophysiology, improve clinical evaluation, and guide the development of new interventions to address behavioral flexibility as one of the hallmarks of autism spectrum disorder. The present study seeks to answer the question of what is the relationship between the components of executive functions and behavioral flexibility and can executive functions predict behavioral flexibility as one of the hallmarks of autism.MethodsParticipants included forty-five toddlers (34 males, 11 females; mean age=26.33 months; range 16–36 months) who were referred to the autism center. Each subject was diagnosed using comprehensive evaluation that included standardized testing, behavioral observation, and extensive parent reports gathered through interviews and questionnaires. Diagnoses were based on DSM 5 guidelines (1). All subjects were evaluated by an ASD specialist with a PhD in clinical psychology and at least one assistant (with at least a master's degree in clinical psychology). The diagnosis was made based on informed clinical judgment following interaction with the child, formal testing, and review parent reports and records review. Cross-sectional data were collected from mothers of toddlers. The behavior rating inventory of executive functioning-preschool version (BRIEF-P) and the behavior flexibility rating scale-revised (BFRS-R) was administered to mothers. To participate in the current study, parents completed an informed consent form for the child’s participation, executive functions and repetitive behavior measures (described below), and a demographic information checklist. Inclusion criteria included no known comorbid psychological and medical disorders or hearing and visual deficits.
ResultsThe results of the Pearson correlation test revealed that the degree of behavioral flexibility in young children was correlated with inhibition, shifting, emotional control, planning/organization, inhibitory self-control, cognitive flexibility, metacognition, and the overall score of executive functions. Only working memory had no significant relationship with children's behavioral flexibility among executive functions. Regression analysis was used to evaluate the predictive role of executive functions of defects in the behavioral flexibility of young children. Executive functions predict 18%, 15%, and 21% of the variance of children's behavioral flexibility towards objects, environment, and total behavioral flexibility score, respectively.
ConclusionThis study's findings showed that all executive functions studied, except working memory, have a significant relationship with behavioral flexibility in young children. The regression analysis results also showed that executive functions had the ability to significantly predict part of the variance of flexibility in children with symptoms of autism spectrum disorder to the environment and objects. At the same time, this predictive was not significant in behavioral flexibility towards individuals. According to this study’s findings, it can be concluded that the ability to shift attention between different situations and tasks and inhibit thoughts and movements are essential cognitive predictions in the amount of behavioral flexibility in young children. Also, executive function theory has the ability to predict the behavioral flexibility related to non-social stimuli. Other cognitive theories such as ToM and weak central coherence should be considered to explain social and behavioral flexibility.
Ethical Considerations
Compliance with ethical guidelines
The present study observed ethical principles, including obtaining written consent in order to participate in the research, respecting the principle of confidentiality of the participants in such a way that the names of the participants were removed for confidentiality; adequate information on how the research was conducted was provided to all participating parents and they were free to leave the research process.Authors’ contributionsBoth authors of the present study collaborated in the design and conceptualization of the study and its final approval. The article's first author was responsible for preparing and revising the manuscript.
FundingNo financial support has been received from any organization for this research.
Acknowledgments
The authors would like to thank all the families who helped us in this research.
Conflict of interest
The authors declared no conflict of interest.
Keywords: Autism spectrum disorder, Executive functions, Behavioral flexibility -
هدف :
نشانه های اضطرابی در کودکان دارای اتیسم گزارش شده است. اکثر پژوهش ها بر کودکان سنین مدرسه تمرکز داشته اند و به نشانه های اضطرابی در کودکان پیش دبستانی دارای اتیسم و مقایسه آن در گروه های کودکانی با شدت علایم مختلف و کودکان عادی پرداخته نشده است. لذا هدف پژوهش مقایسه اضطراب کلی و نشانه های اضطرابی در گروه های کودکان اتیسم با شدت علایم خفیف، متوسط و شدید و کودکان دارای رشد عادی است.
مواد و روش هاپژوهش حاضر، مطالعه توصیفی پس رویدادی، از نوع مقطعی بود. در این پژوهش چهار گروه شامل 25 کودک دارای اتیسم با علایم خفیف، 25 کودک دارای اتیسم با علایم متوسط، 21 کودک دارای اتیسم با علایم شدید و 25 کودک دارای رشد عادی شرکت کردند. داده ها با استفاده از مقیاس نمره گذاری اتیسم گیلیام و پرسش نامه اضطراب پیش دبستان جمع آوری شدند.
یافته هانتایج آزمون آماری تحلیل واریانس تک متغیره و چند متغیره نشان داد که بین چهار گروه در اضطراب کلی و نشانه های اضطراب فراگیر، اضطراب اجتماعی و اضطراب جدایی تفاوت معنادار وجود دارد (001/0P<). گروه کودکان دارای اتیسم متوسط و اتیسم شدید در اضطراب کلی و نشانه های اضطرابی تفاوت معناداری با هم نداشتند (99/0=P). چهار گروه در فوبی خاص تفاوت معناداری نداشتند (05/0<P). هم چنین، نتایج آزمون تعقیبی شفه نشان داد که گروه کودکان دارای اتیسم خفیف شدت اضطراب کلی، اضطراب اجتماعی و اضطراب فراگیر بیش تری را نسبت به گروه کودکان دارای اتیسم شدید و متوسط و کودکان دارای رشد عادی تجربه می کنند (001/0>P). اضطراب جدایی در گروه کودکان دارای اتیسم خفیف و کودکان دارای رشد عادی بیش از دو گروه دیگر بود (001/0>P).
نتیجه گیرینتایج نشان می دهد که هر چه قدر شدت علایم اتیسم افزایش می باید، به نوبه خود توانایی های شناختی در این کودکان کاهش می یابد، سطح اضطراب نیز کاهش می یابد. بر این اساس، به نظر می رسد که تجربه اضطراب مستلزم برخی مهارت های شناختی و سطوحی از رشد شناختی است که در کودکان دارای اتیسم متوسط و اتیسم شدید دارای نقص هستند.
کلید واژگان: اختلال طیف اتیسم, اضطراب, همبودی, کودک پیش دبستانیKoomesh, Volume:23 Issue: 4, 2021, PP 425 -432IntroductionAnxiety symptoms have been reported in children with autism. However, most studies have focused on school-aged children and early anxiety symptoms in preschoolers with autism and their comparison in groups of children with different symptom severity and normal children have been less addressed. So, this study sought to compare total anxiety and anxiety symptoms in children with mild, moderate and severe autism symptom severity and typically developing children.
Materials and MethodsThe research design is descriptive ex post facto and takes up the form of a cross-sectional study. In this study, four sample groups including 25 children with mild autism symptoms, 25 children with moderate autism symptoms, 21 children with severe autism symptoms and 25 typically developing children participated in the study. Data were collected using the Gilliam Autism Rating Scale-Second Edition (GARS-2) and Preschool Children Anxiety Scale.
ResultsThe results of univariate and multivariate analysis of variance showed that there was a significant difference between four groups in total anxiety and symptoms of generalized anxiety disorder, social anxiety and separation anxiety (P<0.001). The group of children with moderate and severe autism were not significantly different in total anxiety and anxiety symptoms (P=0.99). There was no significant difference between four groups in specific phobias (P<0.05). Also, the results of Scheffe post hoc test showed that the group of children with mild autism experienced higher levels of total anxiety, social anxiety and generalized anxiety than the group of children with severe and moderate autism and children with typically developing children (P<0.001). Separation anxiety was higher in children with mild autism and children with typically developing children than the other two groups (P<0.001).
ConclusionOur findings indicates that as the severity of autism symptoms increases, their cognitive abilities decrease in these children and their anxiety levels decreases. Accordingly, it seems that the experience of anxiety requires some cognitive skills and levels of cognitive development that are deficient in children with moderate and severe autism.
Keywords: Autism Spectrum Disorder, Anxiety, Comorbidity, Preschoolers Child -
مقدمه
مطالعاتی که در زمینه بررسی توجه بصری در افراد با اختلال طیف اتیسم انجام می شوند به دلیل اعمال پیش فرض ها، بررسی محدود ویژگی ها و ایجاد محدودیت در نوع محرک ها معمولا به مشاهده نتایج متناقض منجر می شود. در این مطالعه سعی شده است تا با یک بررسی همه جانبه و استفاده از داده های ردیابی چشم و همچنین بهره گیری از ابزار پردازش تصویر، الگوهای موجود در توجه بصری افراد دارای اتیسم مورد سنجش و بررسی قرار گیرند.
روش کاردر این مطالعه با بررسی داده های ردیابی چشم 28 آزمودنی، با رده سنی 5 تا 12 سال و میانگین سنی 8 سال، و استفاده از مدل ها و ابزار پردازش تصاویر همچون مدل ایتی و کخ و لیبل می، 300 تصویر مورد مطالعه در این پژوهش بر اساس ویژگی های سطح پایین (رنگ، شدت و جهات)، ویژگی های سطح بالاتر همچون اندازه اشیاء و ویژگی های ارتباطی و اجتماعی تجزیه، بخش بندی، برچسب گذاری و دسته بندی شدند و در ادامه با استفاده از آزمون های آماری الگوهای توجه بصری میان گروه افراد دارای اتیسم و گروه کنترل مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها:
یافته ها نشان داد افراد دارای اتیسم نسبت به گروه کنترل توجه کمتری به بخش هایی از تصاویر که شامل ویژگی های معنایی و ارتباطی است نشان می دهند و در مقابل زمان بیشتری را در توجه به بخش هایی که شامل ابزار و وسایل است صرف می کنند. این افراد همچنین در توجه به بخش هایی از تصاویر که شامل مضامین اجتماعی است کندتر عمل می کنند و در مقابل زمان بیشتری را صرف توجه بخش های پس زمینه تصاویر، شامل الگوهای تکراری، می کنند بعلاوه این افراد در بخش هایی که فاقد ویژگی های معنایی یا اجتماعی است زمان بیشتری را در هر فیکسیشن صرف می کنند.
نتیجه گیرینتایج نشان داد که می توان علایم و نشانه های اصلی اختلال طیف اتیسم را در الگوهای توجه بصری افراد دارای اتیسم مشاهده کرد و احتمالا بتوان از این الگوها برای طراحی فناوری های غربالگری اتیسم بر پایه ابزار ردیابی چشم بهره برد.
کلید واژگان: توجه بصری, پردازش تصویر, ردیابی چشم, اختلال اتیسمIntroductionImpaired Social interaction and communication, as well as the presence of restricted and repetitive behaviors and interests are known as the main symptoms of autism spectrum disorder. Infants communicate with the environment and others through the eyes. The first information containing social content is transmitted to the infant through the babychr eye contact with the eyes and face of the mother and other people. Studies have shown that this phenomenon is the background for the formation, development and evolution of neural networks and circuits related to social relationships during development of the human. Some studies have shown that there are significant differences between the eye movement patterns (saccade and fixation pattern) between people with autism and people with typical neural growth pattern. Studies of visual attention in people with autism spectrum disorder often lead to contradictory results. Some studies have found several differences in the visual attention patterns of people with autism compared to neurotypical individuals, and some studies have not found any differences between two groups. These contradictory results are due to the use of assumptions, consideration of limited properties, and limitation of the type of stimuli. In this study, an attempt has been made to investigate the visual attention patterns of people with autism through a comprehensive study by using eye tracking data analysis, as well as image processing tools and models.
MethodIn this study the eye tracking data of 28 subjects, with a mean age of 8 years (range 5-12 years) were initially processed. Then, 300 images of this study were analyzed, visually segmented, labeled and categorized Based on low level features (color, intensity and directions), higher level features (such as object size), and communication and social features, by using models such as Itti Koch Model and image processing tools such as LabelMe. Visual attention patterns among people with Autism were assessed by using statistical tests.
ResultsIt was found that people with autism pay less attention to parts of the images that include semantic and communicative features. On the contrary, they spend more time on the parts that contain tools and equipment. They are also slower to pay attention to parts of the image that contain social features, and instead spend more time paying attention to the background parts of the image, which include repetitive patterns. In addition, they spend more time in each fixation in parts that lack semantic or social features.
ConclusionThese results and other results of this study show that the main signs and symptoms of autism spectrum disorder, impaired Social interaction and communication, as well as the presence of restricted and repetitive behaviors and interests, can be observed in the visual attention patterns of people with autism. These patterns can pave the way for further research and studies in cognitive neuroscience. By recognizing the parts or circuits in the brain that lead to such patterns, we can get a better view of how these parts or circuits of the brain work in the brain of people with autism. These patterns can also be used to design a low cost and fast autism screening tool based on eye-tracking technology.
Keywords: Visual attention, image processing, eye tracking, autism disorder -
در این پژوهش اثربخشی آموزش راهبردهای هدف گذاری مبتنی بر نظریه هدف گذاری بر بهبود هدف گذاری و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مقطع متوسطه اول بررسی گردید. بدین منظور 79 دانش آموز پسر پایه هفتم با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای در قالب دو گروه آزمایشی و گروه گواه در پژوهش شرکت کردند. بسته آموزش راهبردهای هدف گذاری بر اساس نظریه هدف گذاری به وسیله پژوهشگران تدوین و در هفت جلسه برای دانش آموزان ارایه شد و تکالیف آن به وسیله دانش آموزان تکمیل گردید. جهت سنجش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان از معدل نمرات پایانی امتحانات نیمسال اول به عنوان پیش آزمون و معدل نمرات پایانی نیمسال دوم به عنوان پس آزمون استفاده شد؛ نمره های هدف تعیین شده به وسیله دانش آموز برای نیمسال اول و دوم جهت سنجش هدف گذاری استفاده گردید. نتایج نشان داد که پیشرفت تحصیلی گروه آزمایشی نسبت به گروه گواه به طور معناداری افزایش یافته است. درحالی که نمره هدف دانش آموزان گروه آزمایشی تغییری نکرده بود، خطای نمره هدف آنان به طور معناداری کاهش یافت که نشانگر بهبود و افزایش دقت هدف گذاری تحصیلی دانش آموزان است. آموزش راهبردهای هدف گذاری، افزون بر بهبود کیفیت هدف گذاری دانش آموزان، می تواند پیشرفت تحصیلی آنان را نیز تقویت کند.کلید واژگان: پیشرفت تحصیلی, دانش آموز, هدف گذاری, نمره هدفIn this research, the effectiveness of goal-setting strategies training designed based on goal-setting theory in the grade goals and academic achievement of middle school students has been investigated. To achieve this aim, 79 seventh-grade male students were selected by random cluster sampling and assigned to experimental and control groups. The Goal-setting strategies training package was developed on the basis of goal-setting theory by researchers and presented during 7 sessions to students and the tasks were done by them. Final grades of the first and second semesters were used for evaluating academic achievement and the grade goals set by students for the first and second semesters were used for assessing grade goal setting. The findings showed that the academic achievement of the experimental group increased in comparison with the control group. Whereas the grade goals of the students of the experimental group did not change, their grade goal errors decreased significantly which indicate the improvement and increased accuracy of educational goal-setting of students. Goal-setting strategies training can enhance academic performance and the quality of goal-setting.Keywords: Academic Achievement, student, goal-setting, grade goal
-
زمینه و هدف
ازآنجایی که کودکان و نوجوانان با اختلال طیف اوتیسم احتمالا اضطراب بیشتری نسبت به سایر همسالان تجربه می کنند، مطالعه عوامل خطرساز اضطراب آنها برای تشخیص دقیق و درمان، حایز اهمیت است. بدین تریت هدف از پژوهش حاضر، بررسی عوامل خطرساز اضطراب در کودکان و نوجوانان با اختلال طیف اوتیسم بود.منابع داده ها: برای به دست آوردن مقالات منتخب جهت ورود به تحلیل، از راهبرد جستجوی نظام مند استفاده شد. پنج پایگاه اطلاعاتی Scopus، Sciencedirect، PubMed، OVID-PsycINFO و Springer با استفاده از ترکیبی از کلیدواژه های منتخب، جستجو شدند.
روشروش این مطالعه، مروری نظام مند بود. به همین منظور، پنج پایگاه اطلاعاتی در بازه های زمانی 2000 تا 2019 با استفاده از راهبرد جستجوی دقیق بررسی شدند. در نتیجه این جستجو، 377 مقاله بازیابی و بر اساس دستورالعمل پریزما و ملاک های ورود و خروج، 18 مقاله برای ورود به پژوهش انتخاب شدند.
یافته هااگرچه یافته ها تا حدی متناقض بود، اما بر اساس یافته های بیشتر پژوهش ها می توان نتیجه گرفت که اضطراب در دختران و در کودکان و نوجوانان دارای سن بالاتر، نسبت به پسران و افراد سنین پایین تر، بیشتر است. به علاوه، کودکان با توانایی های شناختی بالاتر، شدت اختلال اوتیسم کمتر، و مشکلات اجتماعی بیشتر، علایم اضطرابی بیشتری را نشان می دهند.
نتیجه گیرییافته های حاضر مطرح می کنند که جنسیت، سن، کارکرد شناختی، شدت اختلال اوتیسم، و مشکلات اجتماعی باید به عنوان عوامل خطرساز بالقوه برای اضطراب هنگام ارزیابی کودکان و نوجوانان با اختلال طیف اوتیسم، در نظر گرفته شوند؛ بنابراین پیشگیری اولیه و درمان اضطراب در کودکان و نوجوانان با اختلال طیف اوتیسم که در معرض خطر هستند، ضروری است.
کلید واژگان: اختلال طیف اوتیسم, اضطراب, xعوامل خطرسازBackground and PurposeAs children and adolescents with autism spectrum disorder (ASD) are more likely to experience anxiety than their peers, investigation of risk factors for anxiety in them is important for the purpose of diagnosis and treatment. Thus, this study aims to explore the risk factors of anxiety in children and adolescent with ASD.Source of Data: To obtain the selected articles to enter the analysis, systematic search strategies were used. The five databases including Scopus, Sciencedirect, PubMed, OVID-PsycINFO, and Springer were searched using a combination of selected keywords.
MethodThis study was a systematic review and 5 electronic databases from 2000 to 2019 were searched using a comprehensive search strategy. As a result of this search, 377 articles were retrieved. According to PRISMA and based on the inclusion and exclusion criteria, 18 research papers were selected for the study.
ResultsAlthough the findings were somehow contradictory, according to the results of the majority of studies, it can be concluded that anxiety in girls and in older children and adolescents with ASD is higher than boys and younger children and adolescents with ASD. Moreover, it was found that children with higher cognitive functions, lower autism severity, and more social problems had more anxiety symptoms.
ConclusionThe current findings suggest that gender, age, cognitive functioning, ASD severity, and social problems should be considered as potential risk factors for anxiety when assessing a child with ASD. Therefore, early prevention and intervention of anxiety in children with ASD who are most at risk is necessary.
Keywords: Autism spectrum disorder (ASD), anxiety, risk factors -
هدف
دسترسی خردسالان به وسایل دیجیتال در سال های اخیر افزایش چشمگیری داشته است. افراد با اختلال طیف اتیسم به دلیل علایق محدود و تکراری بیشتر از این وسایل استفاده می کنند. مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط بین میزان استفاده از وسایل دیجیتال با مشکلات تغذیه و خواب خردسالان با علایم اختلال طیف اتیسم انجام شد.
روشمطالعه حاضر از نوع مقطعی بود. 45 خردسال بین 16 الی 36 ماه با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از چک لیست سبک زندگی، چک لیست ویرایش شده اتیسم در کودکان نوپا (M-CHAT)، مقیاس درجه بندی اتیسم گیلیام (GARS-2) و پرسشنامه مشکلات غذا خوردن (FPI) جمع آوری شد. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون همزمان استفاده شد.
یافته هانتایج ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون همزمان نشان داد که میزان استفاده خردسالان از وسایل دیجیتال رابطه معنی داری با دیرخوابیدن (p <05، r=0/30)، علایق محدود غذایی (p <05، r=0/31)، رضایت مادر از غذاخوردن کودک (p <05، r=0/32) و نمره کل مشکلات تغذیه (p <05، r=0/31) در خردسالان دارد و به ترتیب 09/0، 11/0، 10/0 و 13/0 درصد از تغییرات مربوط به متغیرهای بالا را به طور معنی داری تبیین می کند.
نتیجه گیریاستفاده بیشتر کودکان با علایم اختلال طیف اتیسم از وسایل دیجیتال با تشدید مشکل دیر خوابیدن و تنوع غذایی محدود، نارضایتی مادر از رفتار تغذیه ای کودک و به طورکلی مشکلات تغذیه همراه است. ارایه مداخلات با هدف مدیریت استفاده خردسالان با علایم اختلال طیف اتیسم از وسایل دیجیتال ضروری به نظر می رسد.
کلید واژگان: استفاده از وسایل دیجیتال, اختلال طیف اتیسم, مشکلات خواب, مشکلات تغذیهAimYoung children's access to digital devices has increased significantly in recent years. Individuals with autism spectrum disorder (ASD) use these devices extremely because of restricted and repetitive interests. The aim of this study was to investigate the relationship between the use of digital devices with feeding and sleep problems in young children with ASD symptoms.
MethodThe present research was a cross-sectional study. 45 young children with ASD symptoms between 16 and 36 months were selected by convenience sampling method. Data were collected using a lifestyle checklist, the Modified Checklist for Autism in Toddlers (M-CHAT), the Gilliam Autism Rating Scale (GARS-2), and the Feeding Problem Inventory (FPI). Pearson correlation coefficient and enter regression were used to analyze the data.
ResultsPearson correlation coefficient and simultaneous regression analysis showed that children's use of digital devices had a significant relationship with sleeping late (p <05, r = 0.30), limited food interests (p <05, r = 0 / 31), the mother's dissatisfaction with the child's feeding (p <05, r = 0.32) and the total score of feeding problems (p <05, r = 0.31) in young children and explain 0.09, 0.11, 0.10 and 0.13% of the changes related to the above variables, respectively.
ConclusionMore use of digital devices by children with ASD symptoms is associated with the problems in late sleep and limited food interest diversity, maternal dissatisfaction with the child's feeding behavior and feeding problems in general. It seems necessary to provide interventions to manage the use of digital devices in children with autism spectrum disorders symptoms.
Keywords: Digital device use, Autism spectrum disorder, Sleep problems, Feeding problems -
هدف
هدف این مطالعه شناسایی و معرفی نیازهای روانشناختی کودکان اتیستیک و کودکان عادی است تا در طراحی معماری مهدکودک و پیش دبستان تلفیقی با رویکرد عملکردگرایانه، اعمال شود.
روشروش این پژوهش کیفی از نوع تحلیل محتوی اسنادی-کتابخانه ای است. به این منظور نظریه های روانشناسی رشد و منابع اصلی روانشناسی بالینی مورد بررسی قرار گرفت. همچنین دو مرحله جستجو انجام شد: 1) جستجوی کتابخانه ای در میان کتاب ها، مقاله ها، مجله ها و پایان نامه هایی که تا کنون در باره طراحی فضا برای کودکان عادی و کودکان اتیسم انجام گرفته است. 2) جستجوی منظم پایگاه های اطلاعاتی ایرانی و خارجی.
یافته ها:
در تحلیل ویژگی های کودکان عادی سه عامل روانشناختی شناسایی شد: مولفه های زیستی، مولفه های روانی و مولفه های اجتماعی. در ذیل این سه عامل، نه خرده مولفه یا نیاز سطح دو تعیین شد، مثل: نیاز به امنیت، نیاز به تعلق به محیط، نیاز به تحرک. در ادامه، این خرده مولفه ها با ویژگی های بالینی کودکان اتیستیک ترکیب شدند و فهرست مولفه های روانشناختی- معمالی دو گروه احصا شد که در پنج دسته قرار گرفتند: سازماندهی فضایی، آرامش، پیش بینی پذیری فضا، امنیت و بافت مصالح. با تشریح این عوامل، فهرست مختصاتی که باید در طراحی معماری لحاظ شوند بدست آمد.
نتیجه گیری:
اگر فضا متناسب با نیازها و ویژگی کودکان اتیستیک طراحی شود، اغلب امکانات و فرصت های رشدی بیشتری برای کودکان عادی به ارمغان می آورد و باعث افزایش ضریب امنیت، رفاه و آسایش کودکان عادی می شود. این نکته می تواند مشوق والدین کودکان عادی در استفاده از مهدکودک و پیش دبستان تلفیقی باشد. البته باید فضاهای جانبی برای آموزش و توانبخشی کودکان اتیستیک تعبیه شود.
کلید واژگان: معماری عملکردگرا, اختلال اتیسم, طراحی معماری مهدکودک و پیش دبستان تلفیقیObjectivesThe aim of this study was to identify and introduce the psychological needs and characteristics of autistic and normally developing children to be applied in the architectural design of a functional integrated kindergarten.
MethodsThe method of this qualitative research was documentary-library content analysis. For this purpose, the developmental psychology theories and the main sources in clinical psychology were used. There were also two series of searches:1) Library search among the books, articles, journals and dissertations that have been done so far about designing space for autistic and normally developing children.2) Regular search of Persian and English databases.
ResultsAfter analysis of the characteristics of normal children, three psychological factors were identified: biological, psychological and social components. Under these three components, nine sub-components or second-level needs, including the need for security, the need to belong to the environment, and the need for mobility were identified. These sub-components were further combined with the clinical features of autistic children. This was end-up to a list of psychological-architectural components of the two groups divided into five categories: space organization, comfort, space predictability, security, and texture of materials. These five categories were elaborated to set the list of the design’s architectural components.
ConclusionsIf the design is based on the needs and characteristics of autistic children, it would often bring about more developmental opportunities for normal children and increase their safety, well-being and comfort. This should encourage parents of normal children to use integrated daycare; yet, some exclusive spaces for the education and rehabilitation of autistic children are required.
Keywords: Functionalist architecture, Autism disorder, Architectural design of integrated kindergarten -
هدف
نارسایی کنش اجرایی، عامل زیربنایی مشترک علایم اتیسم است که باید هدف مداخلات معتبر قرار گیرد. برنامه ساعت بازی خانگی، یک برنامه توان بخشی شناختی خانه-محور از راه دور برای بهبود کنش اجرایی در اختلال اتیسم است. هدف این مطالعه بررسی مقبولیت، امکان سنجی و اثربخشی این برنامه در گروهی از کودکان دارای اتیسم است.
مواد و روش ها:
روش پژوهش، شبه آزمایشی بدون گروه گواه با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بوده است. هفده والد کودک دارای اتیسم در طیف سنی 55-24 ماه (میانگین=37 ماه، انحراف معیار=1/9) با روش نمونه گیری در دسترس از میان مراجعین مرکز تهران اتیسم انتخاب شدند. برنامه ساعت بازی خانگی به مدت ده هفته روی آن ها اجرا شد. برای سنجش کنش اجرایی از نسخه پیش دبستانی سیاهه درجه بندی رفتاری کنش اجرایی و تکلیف A not B در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری استفاده شد. میزان رضایت والدین از این مداخله با پرسش نامه فهرست نگرش به درمان ارزیابی گردید. بهره هوش کودکان نیز با آزمون هوش تهران- استنفورد- بینه قبل از ورود به مطالعه سنجیده شد. داده ها با روش اندازه گیری مکرر تحلیل شدند.
یافته ها:
یافته ها نشان داد که مولفه های کنش اجرایی: بازداری، حافظه کاری، برنامه ریزی/ساماندهی، خودمهارگری بازداری، انعطاف پذیری و فراشناخت در مرحله پس آزمون نسبت به پیش آزمون به طور معناداری بهبود یافته است (05/0<P). هم چنین نتایج در مرحله پیگیری حاکی از پایدار ماندن تغییرات و حتی بهبود مولفه های تغییر و کنترل هیجانی بود (05/0<P). بعلاوه، والدین رضایتمندی بالایی از برنامه داشتند.
نتیجه گیری:
یافته های مطالعه حاضر، نشانگر مقبولیت، قابلیت اجرا و اثربخشی برنامه ساعت بازی خانگی است. این مداخله، نظیر بسیاری از برنامه های خانواده محور ظاهرا از اعتبار بوم شناختی مناسبی برخوردار است، از نظر اقتصادی مقرون به صرفه است و در شریط بحرانی کنونی که کرونا شیوع یافته، به راحتی قابلیت اجرا دارد؛ زیرا در حالی که مرکز تعطیل است، خدمات مربوطه ادامه دارد. از این رو، پیشنهاد می شود که برنامه ساعت بازی خانگی در نظام آموزشی و نوپروری کودکان دارای اختلالات رشدی، من جمله اتیسم، مورد استفاده قرار گیرد.
کلید واژگان: اختلال اتیسم, کارکرد اجرایی, توانبخشی از راه دور, بازی درمانیKoomesh, Volume:23 Issue: 1, 2020, PP 84 -94IntroductionExecutive dysfunction has shown to be the shared property of many cognitive symptoms seen in autism. The Home Playtime Program (HPP) is a home-based tele-cognitive rehabilitation for targeting executive dysfunction in children with autism. The purpose of this study was to evaluate the acceptability, feasibility and effectively of this intervention.
Materials and MethodsThis study followed a pre-test, post-test, and follow-up design without group control. Seventeen parents of children with autism aged 24-55 months (Mean=37, SD=9.1) were selected from Tehran Autism Center using available sampling method. Correspondingly, they received the HPP for 10 weeks. Preschool Behavior Rating Inventory of Executive Function-parent form and A-Not-B test were used to measure executive function in the pre-test, post-test, and follow-up. Also, the Therapy Attitude Inventory (TAI) was completed by parents to assess their satisfaction with therapy. Persian version of Stanford-Binet Intelligence Test was applied to the children at the onset of the study. The data were analyzed using repeated measures analyses.
ResultsThe findings indicated that the components of executive functions: inhibition, working memory, planning/organizing, inhibition self-control, flexibility and metacognition were significantly improved at post-test (P<0.05). These positive changes, were not only sustained until follow-up, but also, some emotional control and change were even improved during the follow-up stage (P<0.05). The parents were highly satisfied with the intervention.
ConclusionThe current work provides some evidence in favor of the acceptability, feasibility and affectivity of the HPP on the executive functions of children with autism. In addition, it can easily be used under the current Coronavirus outbreak. Our service is ongoing, while the center is closed. Like many home-based interventions, the HPP shown to be ecologically valid and economically affordable. Thus, the HPP could be considered as a valuable inversion for executive dysfunction seen in autism and other neurodevelopmental disorders.
Keywords: Autism Disorder, Executive Functions, Telerehabilitation, Play Therapy -
هدف
در بسیاری از مطالعات، همبودی اضطراب با اختلال اتیسم در کودکان و نوجوانان گزارش شده است. هدف از این مطالعه بررسی تبیین های اضطراب در کودکان و نوجوانان دارای اتیسم در ادبیات پژوهشی است.
مواد و روش ها:
این مطالعه، یک مرور یک پارچه پیشینه است و سه پایگاه اطلاعاتی یعنی Scopus، ScienceDirect و PubMed از سال های 2000 تا 2019 با یک استراتژی جستجوی جامع، مورد وارسی قرار گرفتند. در نتیجه این جستجو، 576 مقاله بازیابی شدند. بر اساس روش پریزما و با استفاده از ملاک های ورود و خروج، 11 مقاله برای ورود به پژوهش انتخاب شدند.
یافته ها:
بر اساس نتایج مطالعات، 3 تبیین یافت شد: 1) علایم مرکزی اتیسم از جمله فقدان مهارت های اجتماعی و بیش پاسخ دهی حسی زیربنای اضطراب در اتیسم است 2) نقایص در تنظیم هیجانی زیربنای اضطراب در اتیسم است 3) عدم تحمل ابهام عامل اصلی در ظهور اضطراب در اتیسم است.
نتیجه گیری:
کودکان دارای اتیسم داری نقایص جدی شناختی و حتی معماری شناختی متفاوتی دارند. بنابراین لازم است که در تبیین اضطراب در اتیسم به این ویژگی ها و نقایص توجه شود و یک مفهوم پردازی از اضطراب در اتیسم بر اساس ویژگی های شناختی ارایه شود.
کلید واژگان: اختلال طیف اتیسم, اضطراب, عدم قطعیت, کودک, نوجوانانKoomesh, Volume:23 Issue: 1, 2020, PP 11 -19IntroductionAnxiety is highly comorbid in children and adolescents with autism spectrum disorder (ASD), contributing to considerable impairments. In this account, the aim of study was to explore the explanations of anxiety in children and adolescents with ASD in relevant literature.
Materials and MethodsThis study is an integrative literature review and 3 electronic databases- Scopus, Science Direct, PubMed – from 2000 to 2019 were searched using a comprehensive search strategy. As a result of this search, 576 articles retrieved. According to a PRISMA method and use of an inclusion and exclusion criteria, 11 research papers were selected to enter the research.
ResultsAccording to the results of studies, 3 explanation have been found: The core symptoms of autism such as lack of social skills and Sensory Over-Responsivity underlie the anxiety in autism, Emotion regulation impairments underlie the anxiety in autism, and intolerance of uncertainty is a central factor in the emergence of anxiety in autism.
ConclusionChildren with autism spectrum disorder have some cognitive deficits and different cognitive architecture. Therefore, it is necessary to pay attention to these features and defects in explaining anxiety in autism and to present a conceptualization of anxiety in autism based on cognitive features.
Keywords: Autism Spectrum Disorder, Anxiety, Uncertainty, Child, Adolescent -
مداخلات رفتاری والدمحور برای درمان رفتارهای اضافه در کودکان دارای اختلال طیف اتیسم: یک مرور نظام مندزمینه و هدف
یکی از مشکلات کودکان دارای اختلال طیف اتیسم، رفتارهای اضافه است که باعث می شود به بسیاری از برنامه های آموزشی توان بخشی مقاوم باشند. به نظر می رسد که مداخلات رفتاری والدمحور شیوهای موثر برای فایق شدن به این مشکلات باشد؛ هرچند که این شیوه ها به درستی معرفی نشده اند. هدف از انجام این مطالعه، مرور سیستماتیک این مطالعات و نتایج اولیه و ثانویه آن ها، تحلیل مولفه های درمان رفتاری والدمحور و بررسی ضرورت گسترش این برنامه ها در خانواده های ایرانی است.
مواد و روش هاپژوهش حاضر از نوع مطالعات مروری نظام مند است. در این مطالعه مقالات معتبر در پایگاه های داده های داخلی مرکز اطلاعات علمی دانشگاهی و مگ ایران در بازه زمانی 1385 تا 1397 و پایگاه های خارجی مدلاین، پابمد، اسپیرینگر، ساینس دایرکت، Online library و PsycINFOT در بازه زمانی 1378 تا 1395 در زمینه مداخلات رفتاری والدمحور برای درمان رفتارهای اضافه اختلال اتیسم جست وجو شد.
ملاحظات اخلاقی:
این مطالعه با کد اخلاق IR.SBU.ICBS.97/1013 در کمیته اخلاق پژوهش های زیستی دانشگاه شهید بهشتی به تصویب رسیده است.
یافته هانتایج نه مطالعه بیانگر تاثیر مثبت درمان رفتاری والدمحور بر رفتار های اضافه مانند رفتارهای تکراری، بی قراری (چرخش خلقی، پرخاشگری، خود جرحی)، پژواک گویی و رفتارهای مخرب بود (نتایج اولیه). همچنین این مداخلات سبب بهبود رفتارهای انطباقی کودکان و کارکردهای والدین چون خودکارآمدی، سبک والدگری و مشکلات روان شناختی شده بودند (نتایج ثانویه). مولفه های برنامه های درمانی شامل انواع مداخلات پیامد محور (مانند توقف پاسخ و باز راهنمایی)، مداخلات پیشایند محور الف (مانند طراحی برنامه روزانه) و مداخلات پیشایند محور ب (مانند غنی سازی محیط با بازی) بودند. سه مطالعه دارای قطعیت شواهد متوسط و شش مطالعه دارای قطعیت شواهد بالا بودند.
نتیجه گیرینتایج این مطالعه حاکی از اثربخشی مداخلات رفتاری والدمحور بر رفتارهای اضافه در کودکان دارای اتیسم است. مطالعات آینده باید بر جامعیت تمامی مولفه های اثربخش در برنامه رفتاری والدمحور و امکان قابلیت اجرای مداخله در مکان های مختلف تاکید داشته باشند. پیشنهاد می شود در داخل کشور نیز برنامه های درمانی والدمحور در مورد رفتارهای اضافه کودکان دارای اتیسم طراحی شود.
کلید واژگان: اختلال طیف اتیسم, رفتارهای اضافه, مداخلات رفتاری والدمحور, مرور نظام مندBackground and AimOne of the problems of children with Autism Spectrum Disorder (ASD) is behavioral excesses resistance to many educational and rehabilitation programs. Parent-mediated behavioral interventions seem to be effective in overcoming these problems. However, these methods are not well-introduced. The purpose of this study is to systematically review these studies and their primary and secondary outcomes, and finally analyze the components.
Methods & Materials:
This study was a systematic review. The search included SID, Magiran, Medline, PubMed, Springer, Science Direct, Online Library, and PsycINFO. We reviewed The articles published between 2000 and 2017 about parent-mediated behavioral interventions on behavioral excesses in autistic children.
Ethical Considerations:
This study with ethical code IR.SBU.ICBS.97/1013 was approved by the Biological Research Department of Shahid Beheshti University.
ResultsThe findings of 9 studies indicated positive effects of parent-mediated behavioral intervention on behavioral excesses, including repetitive behaviors, irritability (including tantrums, aggression, and self-injurious behaviors), echolalia, and destructive behaviors (preliminary results). Also, these interventions improved the adaptive behaviors in autistic children, and parental functions such as self-efficacy, parental style, psychological problems (secondary results). Components of the therapeutic program included the type of consequence-based interventions (such as response interruption and redirection), antecedent-based interventions A (visual cue and daily schedules), antecedent-based interventions B (such as enriching environment with play). Three articles had medium certainty of the evidence, and 6 had high certainty of evidence.
ConclusionThe results of this study indicated the positive effect of parent-mediated behavioral intervention on behavioral excesses in children with ASD. Future studies should emphasize the comprehensiveness of all the effective components in the parent-mediated behavioral intervention and the feasibility of the intervention in various contexts. It is suggested that parent-mediated interventions be implemented on behavioral excesses in children with ASD in Iran.
Keywords: Autism Spectrum Disorder, Behavioral excesses, Parent-mediated behavioral interventions -
معرفی و تحلیل برنامه های مدیریت رفتاری والدین با هدف کاهش مشکلات رفتاری برای کودکان سنین پیش دبستانیمقدمه
مدیریت رفتاری والدین، یک طبقه ی کلی از مداخلات است که مشکلات رفتاری در کودکان را مورد هدف قرار می دهد و نقش مهمی در کاهش یا جلوگیری از بروز این رفتارها ایفا می کند.
هدفهدف مقاله حاضر مروری بر برنامه های مدیریت رفتاری والدین با هدف کاهش مشکلات رفتاری برای کودکان سنین پیش دبستانی و مروری بر ویژگی های آن برنامه ها بود.
روشبدین منظور برای یافتن پژوهش های مرتبط از یک استراتژی جستجوی منظم استفاده شد. برای مقالات خارجی از پایگاه های اطلاعاتی PsycNet، Sciencedirect، Medline، PubMed، Scopus و Web of Science و برای مقالات داخلی از پایگاه های اطلاعاتی ISC، SID و Irandoc استفاده شد.
یافته ها:
پس از حذف مقالات تکراری، اسامی برنامه های مدیریت رفتاری والدین از مقالات موجود استخراج شدند که شامل 54 برنامه خارجی و سه برنامه داخلی بود. برای هرکدام از این برنامه ها اطلاعاتی همچون نام برنامه، نام محقق (ها)، گروه هدف و سال انتشار برنامه جمع آوری شدند.
نتیجه گیری:
تعداد برنامه های مدیریت رفتاری والدین زیادی وجود دارد که با هدف کاهش مشکلات رفتاری برای کودکان سنین پیش دبستانی طراحی شده است؛ اما این برنامه ها اغلب برای کودکانی مناسب هستند که به جز مشکلات رفتاری، از اختلالات یا شرایط نامساعد دیگری رنج نمی برند. برای بکارگیری برنامه های مدیریت رفتاری والدین برای گروه های خاص، ویژگی های هر یک از این گروه ها باید در تالیف این برنامه ها مدنظر قرار گیرد.
کلید واژگان: والدین, مشکلات رفتاری, کودک پیش دبستانیIntroductionParent Management Training (PMT) is a general class of interventions which targets problem behaviors in children, and plays an important role in reduction or prevention of these kinds of behaviors in them.
AimThe purpose of this article is to review the PMT programs for problem behaviors in preschool children and gathering the characteristics of programs.
MethodIn this article, in order to find related papers, a systematic search strategy has been used. Different date-bases have been utilized: PsycNet, Sciencedirect, Medline, PubMed, Scopus and Web of Science for foreign papers and ISC, SID and Irandoc for Iranian ones.
ResultsAfter removing the repetitive articles, the title of the PMT programs were discovered, amongst available articles, consist of 54 foreign and three Iranian programs. For each of these programs, a lot of data was collected, such as program title, researcher’s name(s), target groups, publishing year of the program.
ConclusionThere are numerous PMT programs that are designed to reduce the problem behaviors of preschool children, but these programs are often designed for children who do not suffer from any disorders or other inappropriate situations, except behavioral problems. In order to use PMT programs for special groups of children, characteristics of each group must be considered important in establishment of these programs.
Keywords: Parent, Problem behavior, Preschool child -
در سالهای اخیر، استفاده از رباتهای اجتماعی در تشخیص و توانبخشی مبتلایان به اتیسم در دنیا رشد چشمگیری داشته است. هدف از پژوهش حاضر، به کارگیری عملی رباتهای انساننما به عنوان دستیار درمانگر در ارتقای مهارتهای اجتماعی و شناختی کودکان مبتلا به اتیسم به عنوان یکی از اولین گروه های به کارگیرنده این فنآوری در ایران است. جهت نیل به این مقصود، بازیهای آموزشی-درمانی متنوعی تدوین شده و در چند قالب بر روی کودکان اتیستیک پیاده سازی شده است: الف) بررسی مقبولیت رباتها در میان کودکان و مطالعه عملکرد آنها در بازی تقلیدهای حرکتی درشت و ریز، ب) بررسی تاثیر حضور ربات به عنوان دستیار معلم در آموزش موسیقی به کودکان طیف اتیسم (در برنامه مداخلات انفرادی) با هدف ارتقای مهارتهای اجتماعی و شناختی آنها، و پ) مطالعه اثربخشی استفاده از رباتها در افزایش مهارتهای اجتماعی کودکان عملکرد بالا (در برنامه مداخلات گروهی دو نفره). مجموعه نتایج بدست آمده در این پژوهش، حاکی از مقبولیت 70 درصدی رباتها در اولین تعامل کودکان اتیستیک با آنها بوده است. ارتقای هر دو گروه کودکان عملکرد بالا و پایین در زمینه مهارتهای تقلیدی ریز، توجه اشتراکی و ارتباط؛ کاهش نشانگان اتیسم شرکت کنندگان، ارتقا و ماندگاری مهارتهای اجتماعی کودکان عملکرد بالا؛ و کاهش رفتارهای ناسازگارانه در کودک با عملکرد پایین از اهم یافته های این پژوهش است. در حوزه ارزیابی خودکار حرکات تقلیدی حالت چهره نیز الگوریتم FCM ارایه شده برای هر 4 کودک همکار مناسب عمل کرده و امیددهنده استفاده موثر از ماشین در آنالیز رفتاری کودکان حین جلسات مداخله رباتیک در تحقیقات آتی است.
کلید واژگان: تعامل انسان-ربات, طیف اختلالات اتیسم, ربات های اجتماعی, تقلید, توجه اشتراکیUsing social robots in autism diagnosis and treatment has been increasing in recent years. In this study, our objective (as one of the pioneers in Iran) is to explore the clinical application of humanoid robots as medical assistants in the treatment/education of children with autism in order to improve their social/cognitive skills. To reach this goal, we have designed and implemented a set of therapeutic games with the following topics: a)Investigation of social robots’ acceptability and effect on improving the fine/gross movement imitation of Iranian children with autism, b)Exploring the effect of a robot-assisted music-education program on children with ASD’s socio-cognitive skills improvement (as an individual clinical intervention program), and c)The impact of humanoid robots on improving the social and cognitive skills of high-functioning autistic children (as a group clinical intervention program). The results indicated that our robots were accepted by 70 percent of the participants as a communication tool from the first interaction. We also observed improvement in joint attention and fine movement imitation skills of both the high-functioning and low-functioning subjects. It was concluded that the high-functioning children’s social skills improved due to the robot-assisted group therapy sessions, while the stereotyped behaviors of the low-functioning subjects decreased during the course of this program. Moreover, the proposed FCM algorithm for the automatic assessment of facial expression imitation tasks shows a sufficient agreement on the automatic and manual scores for the participants. The observations indicate the potential use of robotic-platforms in behavioral analysis of children during the intervention sessions.
Keywords: Human-Robot Interaction, Autism Spectrum Disorders, Social Robots, Imitation, Joint Attention -
مقدمه
اختلال بیش فعالی/ نقص توجه (ADHD) به عنوان یک اختلال عصب تحولی شامل سه زیر گروه نقص توجه (ADHD-I)، بیش فعالی/تکانشگری (ADHD-H) و ترکیبی (ADHD-C) است که با توجه به تفاوت در سبب شناسی و نشانه شناسی اختلال ناهمگنی را شکل میدهد. هدف این مطالعه بررسی مشخصات الکتروانسفالوگرافی (EEG) در زیر گروه های ADHD بود.
روشآزمودنی های این مطالعه شامل 61 پسر مبتلا به ADHD (ADHD-I: 25 نفر؛ ADHD-H: 14 نفر؛ ADHD-C: 22 نفر) و 43 کودک عادی با دامنه سنی 7 تا 12 سال و با هوش نرمال که همتا شدند. آزمودنی ها بوسیله سیاهه رفتاری کودکان و EEG (دلتا: 1 تا 4 هرتز، تتا: 4 تا 8 هرتز، آلفا: 8 تا 12 هرتز، و بتا 12 تا 30 هرتز) در حالت چشم بسته مورد ارزیابی قرار گرفتند. دادهها با استفاده از تحلیل عاملی دوراهه و بوسیله مدل افزایشی تحلیل شدند.
نتایجنسبت تتا/ بتا در همه زیر گروه های ADHD بویژه زیر گروه ADHD-I در مقایسه با کودکان عادی بالاتر بود. به علاوه در زیر گروه ADHD-I، فعالیت تتا بالاتر و فعالیت بتا پایینتر بود. هیچ تفاوت معنیداری بین گروهها در فعالیت دلتا و آلفا مشاهده نشد.
نتیجه گیریبراساس نتایج این مطالعه، نشانگر های EEG زیر گروه ADHD-I را بهتر تشخیص میدهند که این میتواند در چارچوب مدل تاخیر بلوغ سیستم اعصاب مرکزی تبیین گردد.
کلید واژگان: الکتروانسفالوگرافی, زیرگروه های اختلال بیش فعالی, نقص توجه, مدل افزایشیIntroductionAttention Deficit Hyperactivity Disorder (ADHD as a neurodevelopmental disorder includes three subtypes predominantly inattentive (ADHD-I), predominantly impulsive/hyperactive (ADHD-H), and predominantly combined (ADHD-C) that has formed a heterogeneity disorder due to differences in pathology and syndrome. The aim of this study was to evaluate the EEG characteristics of ADHD subtypes.
MethodSubjects included 61 boys (7-12 years old, normal intelligence) with ADHD (ADHD-I, N= 25; ADHD-H, N=14 and ADHD-C, N=22) and 43 typically developing children (TDC). The groups were matched for IQ- and age. Children were investigated regarding Child Behavior Checklist and brain electrical activity during eyes closed resting state (i.e. EEG power in delta (1-4 Hz), Theta (4-8 Hz), alpha (8-12 Hz) and Beta (12-30Hz) frequency bands. Statistical analysis included a 2x2 factorial design by additive model.
ResultsTheta / beta ratio was higher in all ADHD subtypes, especially the ADHD-I subtypes, compared to normal children. In addition, in the ADHD-I subtypes, theta activity was higher and beta activity was lower. No significant difference was found between the groups in delta and alpha activity.
ConclusionAccording to this results, EEG markers can better distinguish the ADHD-I subtype, which can be explained within the framework of the maturational lag model of the central nervous system.
Keywords: EEG, ADHD subtypes, Additive Model -
بر اساس مدل های پردازش اطلاعات، وجود سوگیری های شناختی در مراحل مختلف پردازش اطلاعات می تواند زمینه ساز بروز اختلالات اضطرابی در کودکان شود. بر این اساس مطالعه حاضر با هدف مرور این سوگیرهای شناختی که در ایجاد و حفظ اضطراب کودکی موثر بوده و در پژوهش های مختلف موردبررسی قرارگرفته اند، انجام شد. این مطالعه از نوع مرور روایتی، از طریق جستجوی مقالات فارسی و انگلیسی در پایگاه های اطلاعاتی انگلیسی شامل؛ Scopus،Sciencedirect ،PubMed و Springer (در طی سال های 2020-2000) و پایگاه های داخلی از جمله مرکز اطلاعات علمی دانشگاهی، بانک اطلاعات نشریات کشور و پرتال جامع علوم انسانی با کلیدواژه های تخصصی صورت گرفته است. حاصل جستجو، تعداد 78 مقاله بوده که نهایتا 45 به مطالعه وارد شدند. نتایج چندین نوع از سوگیری های شناختی ازجمله سوگیری توجه، سوگیری قضاوتی، سوگیری حافظه، سوگیری تفسیری، سوگیری شواهد کم برای خطر، استدلال هیجانی، سوگیری احتمال، سوگیری همگامی را شناسایی کردند. این سوگیری ها مرتبط با فرآیندهای شناختی هستند که تحریف شده و نادرست هستند و بنابراین افکار و رفتارهای ناسازگارانه و کژکار را باعث می شوند. بدیهی است که این پردازش اطلاعات سوگیرانه به آسانی احساسات ترس و اضطراب را فراخوانی می کند که به نوبه خود وقوع سوگیری های شناختی را افزایش داده و می تواند اسکیماهای ناسازگار خطر و آسیب پذیری را تقویت کند. در نتیجه شناسایی و فهم این سوگیری های شناختی درک ما را از سازوکار ایجاد و حفظ اضطراب در کودکان افزایش داده و می تواند به طراحی درمان های موثرتر به منظور کاهش این سوگیری ها و در نتیجه کاهش اضطراب در کودکان بینجامد.
کلید واژگان: اضطراب, پردلزش اطلاعات, کودکان, سوگیری های شناختیBased on information processing models, cognitive biases occurring in different stages of information processing can lead to anxiety disorders in children. Accordingly, the present study aimed to review these cognitive biases effective in developing and maintaining childhood anxiety and have been studied in various research. This narrative review was conducted through search of Persian and English articles in English databases including Scopus, ScienceDirect, PubMed, and Speinger and Persian Databases including SID, Magiran, Ensani.ir (during 2000-2020) with related keywords. The result of the search was 78 articles that finally 45 articles were selected to enter the study. The results have identified several types of these cognitive biases including attentional bias, judgment bias, memory bias, and Interpretation bias, reduced Evidence for danger (RED) bias, emotional reasoning, probability bias, and covariation bias. These biases are related to cognitive processes that are distorted and inaccurate and thus trigger maladaptive thoughts and behaviors. Obviously, this biased information processing can easily invoke feelings of fear and anxiety that in turn increase cognitive bias and can reinforce risk and vulnerability for maladaptive schemas. In conclusion, Identifying and understanding these cognitive biases will shed light on the mechanism of the development and maintenance of anxiety in children and can lead to more effective treatments designed to reduce these biases and thereby reduce anxiety in children.
Keywords: Anxiety, Information Processing, Children, Cognitive Bias -
نشریه دانشور پزشکی، پیاپی 144 (دی 1398)، صص 49 -60مقدمه و هدف
محرومیت از مادر به عنوان تجربه منفی در اوایل زندگی می تواند با تاثیر بر تکامل صحیح مغز منجر به اختلالات پایدار مانند رفتارهای شبه اتیسم شود. سیستم اکسی توسینرژیک در فرآیند محرومیت مادری دچار تغییر شده و از طرفی اثر مثبت هورمون اکسی توسین در بهبود رفتارهای اجتماعی و رفتار کلیشه ای در اختلال اتیسم نشان داده شده است. در این مطالعه اثر اکسی توسین در بهبود رفتارهای شبه اتیسم القا شده با محرومیت مادری در موش های ماده بررسی شده است.
مواد و روش هابدین جهت 32 بچه موش ماده در چهار گروه قرار گرفتند. دو گروه آن ها طی 14 روز اول زندگی، روزانه 3 ساعت از مادر جدا شدند. در حالی که دو گروه دیگر در شرایط طبیعی نگهداری شدند. پس از شیر گرفتگی از هر یک از دو گروه فوق یک گروه در پنج نوبت تحت درمان با اکسی توسین با دوز 1 میلی گرم بر کیلوگرم قرار گرفتند. در سن نوجوانی (PND=42-50) آزمون های رفتار اجتماعی، رفتارهای کلیشه ای و رفتار اضطرابی گرفته شد. همچنین سطح BDNF پلاسما سنجیده شد.
نتایجمطالعه حاضر نشان داد محرومیت مادری منجر به بروز رفتارهای شبه اتیسم و رفتار اضطرابی در موش های ماده در سن نوجوانی شد (05/0 p<) که با تزریق اکسی توسین این رفتارها به طور چشم گیر کاهش پیدا کردند (05/0 p<). همچنین محرومیت مادری منجر به افزایش معنی دار سطح BDNF پلاسما شد (05/0 p<) که درمان با اکسی توسین اثر معنی دار در کاهش آن نداشت.
نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان داد که درمان با اکسی توسین در تعدیل رفتارهای شبه اتیسم و رفتار اضطرابی القا شده با محرومیت مادری در موش های بزرگ آزمایشگاهی ماده نقش موثر داشت.
کلید واژگان: رفتارهای شبه اتیسم, محرومیت مادری, اکسی توسین, BDNFBackground and ObjectiveMaternal deprivation as an early life negative experience can lead to enduring disorders such as autism-like behaviors by affecting brain development. Oxytocinergic system alters in the process of maternal deprivation, on the other hand the positive effect of oxytocin on the improvement of social behavior and stereotyped behavior in autism disorder has been shown. In this study, we investigated the effect of oxytocin on maternal deprivation-induced autism-like behaviors in female rats.
Materials and MethodsFor this purpose, 32 female rats were divided into four groups. The two groups were separated from the mother 3 hours daily for the first 14 days of life. The other two groups were kept in normal condition. After weaning from each of the two groups (maternal deprivation or control), one group received oxytocin at a dose of 1 mg/kg for five times. At adolescence (PND=42-50), social behavior tests, stereotyped behaviors, and anxiety behaviors were taken. Plasma BDNF levels were also measured.
ResultsThe present study showed that maternal deprivation led to autism-like behaviors and anxiety behavior in adolescent female rats (P<0.05), which were significantly reduced by oxytocin injection (P<0.05). Maternal deprivation also resulted in a significant increase in plasma brain-derived neurotrophic factor (BDNF) level (P<0.05), but oxytocin treatment did not significantly decrease it.
ConclusionThe results of this study showed that oxytocin treatment had an effective role in modulating autistic-like and anxiety behaviors in female rats.
Keywords: Autistic-like behavior, Maternal deprivation, Oxytocin, Brain-derived neurotrophic factor -
درمان شناختی رفتاری برای دامنه وسیعی از مشکلات روان شناختی کودکان به کار می رود. بااین وجود، کودکان باید به سطح تحولی لازم برای بهره مندی از این درمان رسیده باشند. هدف این پژوهش بررسی مهارت های تحولی لازم برای اثربخشی درمان شناختی در کودکان است.
در مرور چترگونه حاضر، مقالات مروری منتشرشده پیرامون موضوع پژوهش در طی سال های 2018-1900 از پایگاه های داده ای Scopus، PubMed و Springer استخراج شدند. از بین پژوهش های استخراج شده تعداد 6 مقاله براساس ملاک های ورود معین، برای بررسی در این پژوهش انتخاب گردیدند. یافته ها نشان داد که انواعی از مهارت ها هیجانی شامل درک و شناسایی هیجانات، مهارت های اجتماعی شامل اتخاذ دیدگاه اجتماعی و مهارت های شناختی شامل؛ فراشناخت، استدلال علی، استدلال منطقی، استدلال علمی، توانایی کلامی و انعطاف پذیری شناختی در اثربخشی درمان رفتاری شناختی برای کودکان نقش مهمی را ایفا می کنند. برخی کودکان به درمان پاسخ ضعیفی می دهند زیرا هنوز به تحول هیجانی، اجتماعی و شناختی موردنیاز برای درک و کاربرد مهارت هایی که در درمان آموزش داده می شود، نرسیده اند. در نتیجه، درمان برای کودکان باید با توانایی کودکان برای درک و اجرای تکنیک های درمانی متناسب باشد، درغیراین صورت، اثربخشی آن محدود می شود.کلید واژگان: درمان شناختی رفتاری, تحول, کودکانCognitive-behavioral therapy (CBT) is used for a wide range of psychological problems in children. However, Children should have reached the level of development required to benefit from this treatment. The aim of this study is to examine developmental skills needed to effectiveness of cognitive behavior therapy in children.
In this umbrella review, review articles related to subject of study in Scopus, PubMed, springer in the period from 1900 to 2018 were extracted. Among articles extracted, 6 articles were selected for this study. The results indicated that a variety of emotional, social and cognitive skills including understanding and recognizing of emotions, social perspective taking, metacognition, causal reasoning, logical reasoning, scientific reasoning, verbal abilities and cognitive flexibility, play an important role in effectiveness of CBT. Some children may respond poorly because they do not yet have the cognitive, social, or emotional maturity needed to understand and apply the skills being taught in therapy. In conclusion, treatments for children may need to be tailored to match children’s ability to both comprehend and implement the therapeutic techniques, otherwise, the effectiveness of the treatment is limited.Keywords: Cognitive Behavior Therapy, Development, Children -
فصلنامه خانواده پژوهی، پیاپی 58 (تابستان 1398)، صص 267 -282
مداخلات والدمحور، روشی موثر برای درمان کودکان دارای اتیسم محسوب می شوند. بیشتر این مداخلات متمرکز بر نقائص ارتباطی اجتماعی هستند و کمتر به رفتارهای اضافه پرداخته اند. برای رفع این نیاز برنامه خانواده محور مدیریت رفتارهای اضافه اتیسم تهیه شد. هدف این مطالعه بررسی اثربخشی این برنامه روی سه تن از والدین کودکان دارای اتیسم است. این مطالعه از نوع طرح های تک آزمودنی است که روی سه کودک دو تا سه ساله دارای اختلال اتیسم انجام شده است. این والدین 10 جلسه انفرادی مداخله را دریافت کردند. ارزیابی ها در 9 مرحله (سه ارزیابی خط پایه، پنج ارزیابی در مدت درمان و یک ارزیابی پیگیری) انجام شد.
ابزار مورد استفاده در پژوهش حاضر پرسشنامه تجدیدنظر شده رفتارهای تکراری، چک لیست رفتار ناهنجار و سیاهه ارزیابی درمان اتیسم بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل بصری و اندازه اثر استفاده شد. نتایج مطالعه نشان داد رفتارهای اضافه چون رفتار کلیشه ای (82/0d=)، رفتار خودجرحی (100/0d=)، رفتار وسواسی (85/0d=)، رفتار آیینی (69%d=)، رفتار یکنواختی (100/0d=)، رفتار محدود (83/0d=)، بی قراری (79/0d=)، پژواک گویی (84%d=) و بیش فعالی (26/0d=) کاهش یافت. هم زمان، کمبودهای رفتاری (چون گفتار، ارتباط، معاشرت) بهبود یافت، بدون آنکه هیچ مداخله ای روی کمبودهای رفتارهای اجرا شده باشد. نتایج این مطالعه از اثربخشی برنامه خانواده محور مدیریت رفتارهای اضافه اتیسم حمایت می کند. پیشنهاد می شود این برنامه به عنوان یکی از درمان های زودهنگام رفتارهای اضافه، حتی مقدم بر مداخلات کمبودهای رفتاری مورد استفاده قرار گیرد تا فواید برنامه های خانواده محور، حاصل شود.کلید واژگان: اختلال طیف اتیسم, رفتارهای اضافه, کمبودهای رفتاری, برنامه خانواده محورParent-mediated interventions are consid-ered as an effective intervention to treat children with autism spectrum disorder (ASD). Most of these interventions focus The purpose of this study was to evaluate the effectiveness of this program on three parents of children with ASD. This study was a single-subject design and was perfo-rmed on three children with ASD aged 2 to 3 years old. Parents of these children re-ceived 10 individual sessions of FPMA-BE. 9 stages of evaluation were performed (3 evaluations in baseline, 5 evaluations during treatment and one evaluation in follow up). The instruments used in this study were the Repetitive Behavior Scale-Revise (RBS), Autism Treatment Evalu-ation Checklist and The Aberrant Beh-avior Checklist. To analyze data, visual analysis and effect size were used. The results of the study showed that BE such as stereotyped behaviors (d= 82%), self-injury (d= 100%), compulsive behaviors (d= 85%), rituals (d= 85%), sameness (d= 100%), restricted behaviors (d= 83%), irritability (d= 79%), echolalia (d= 84%) and hyperactivity (d= 26%) decreased. At the same time, SD (such as Speech/comm-unication, Sociability) improved without any intervention on behavioral deficits. Since, the results of this study support the effectiveness of the FPMABE, it is recom-mended to use this program as an early intervention for the treatment of children with ASD even prior to treatment of SD to take advantage of family-based programs.
Keywords: Autism spectrum disorder, Behavioral excesses, Behavioral deficits, Family-based intervention -
پژوهش حاضر با هدف مقایسه نقص حافظه صفات ارجاعی به خود در کودکان مبتلا به اوتیسم و سالم صورت گرفت. این پژوهش یک مطالعه مقطعی است. که در آن، 15 کودک مبتلا به اتیسم با عملکرد بالا با 15 کودک همتای عادی مقایسه شدند. آنها به انجام آزمون حافظه صفات ارجاعی (جهت ارزیابی حافظه صفات ارجاعی بهخود) پرداختند. جهت تحلیل داده ها تحلیل واریانس آمیخته مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها حاکی از آن است که یادآوری و بازشناسی صفات ارجاعی بهخود در گروه عادی به طور معنی داری بیشتر از این میزان در گروه مبتلا به اتیسم است. بنابراین نتیجه گیری می شود که کودکان مبتلا به اتیسم در حافظه ارجاعی به خود نقص داشته و در شناخت دیگران و توانایی ذهنی سازی آگاهی خود از دیگران و متعاقب آن در شناخت خود دچار نقص هستند که این ضعف در به کار بردن اشتباه ضمایر شخصی، به کار بردن اسم خاص به جای ضمیر من برای نامیدن تصویر خود و ضعف در حافظه خودارجاعی که یک پدیده همایند از نقص در ذهنی کردن شناخت اجتماعی است، نمود می یابد.کلید واژگان: اتیسم, حافظه صفات ارجاعی به خود, تئوری ذهن
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.