حمیدرضا پیکری
-
هدف
در حوزه سلامت، به دلیل کمبود منابع پزشکی و رشد نامتقارن بین عرضه و تقاضا، هزینه های خدمات سلامت بالاست. خدمات ارزش افزوده موبایل می تواند کمبود منابع پزشکی را جبران کند و عدالت در توزیع خدمات سلامت را ارتقا دهد. هدف مطالعه حاضر، ارائه الگوی مناسب و موثر برای به کارگیری خدمات ارزش افزوده موبایل در حوزه درمان سازمان تامین اجتماعی بود.
روش هادر این پژوهش که با روش توصیفی و به صورت مقطعی در سال 1401 انجام گرفت، جامعه آماری کارشناسان فناوری اطلاعات درمان سازمان تامین اجتماعی استان تهران بودند. پرسش نامه با 62 سوال تنظیم و برای همه اعضای جامعه ارسال شد. روایی پرسش نامه براساس نظر 5 نفر از خبرگان موردبررسی و تایید قرار گرفت و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ 0/944 به دست آمد. برای تحلیل داده ها و شناسایی الگو از روش تحلیل عاملی اکتشافی و نرم افزار SPSS نسخه 25 استفاده شد.
یافته ها64 نفر در این مطالعه شرکت کردند که 29 درصد زن و 70 درصد مرد بودند. بر این اساس، الگوی خدمات ارزش افزوده موبایل در حوزه درمان سازمان تامین اجتماعی در 16 عامل دسته بندی شد که به ترتیب رتبه، عامل درک منافع، درک رفاه، ارزش های کاربران، نتایج مشتریان، نتایج جامعه، نتایج سازمان، تاثیرات مالی و کسب و کار، تاثیرات کیفی، زیرساخت فناوری، کاهش ترس از فناوری، یادگیری و توانمندسازی، عوامل شغلی، حمایت و مشوق ها، نگرش، اطمینان پذیری و کاهش مخاطرات قرار گرفتند.
نتیجه گیریمدیریت درمان سازمان تامین اجتماعی می تواند به منظور به کارگیری صحیح از خدمات ارزش افزوده موبایل، در جهت افزایش رضایت بیمه شدگان و بازنشستگان و بهبود فرایندهای خود با توجه به ابعاد و الگوی ارائه شده در این پژوهش اقدام کند.
کلید واژگان: سلامت الکترونیک, سلامت موبایل, موبایلObjectiveDue to the lack of medical resources and the asymmetric growth of demand-supply mismatch in Iran, the costs of health services are high. Mobile value-added services can compensate for the lack of medical resources and promote justice in the distribution of health services. This study aims to provide a model for using mobile value-added services in the field of health for the Social Security Organization in Iran.
MethodsIn this descriptive cross-sectional study in 2022, experts in health information technology from the Social Security Organization in Tehran province participated. A questionnaire with 62 items was designed to collect data whose validity was confirmed based on the opinion of five experts and the reliability was confirmed with a Cronbach’s α of 0.944. Exploratory factor analysis method and SPSS software, version 25, were used for data analysis and modeling.
ResultsThe participants were 64 experts, 29% female and 70% male. The model consisted of 16 factors including perceived benefit, perceived well-being, user values, customer results, society results, organization results, financial and business effects, quality effects, technology infrastructure, reduced fear of technology, learning and empowerment, job-related factors, supports and incentives, attitude, dependability, and risk reduction.
ConclusionThe social security organization of Iran can use mobile value-added services in health to increase the satisfaction of the insured people including retirees and improve its processes according to the dimensions of the model presented in this study.
Keywords: Electronic Health, Mobile Health, Exploratory Factor Analysis -
خدمات ارزش افزوده موبایل در سلامت همه خدمات فراتر از تماس صوتی را در بر می گیرد و بکارگیری آن منافع زیادی را در بر دارد. هدف مطالعه حاضر، رتبه بندی عوامل مرتبط با خدمات ارزش افزوده موبایل در حوزه سلامت می باشد.
روش بررسیاین پژوهش توصیفی-مقطعی با جامعه آماری کلیه کارشناسان فناوری اطلاعات درمان سازمان تامین اجتماعی استان تهران شامل 84 نفر انجام شد. ابزار سنجش، با 64 گویه در 18 مولفه بوده و پایایی آن با آلفای کرونباخ 916/0 بدست آمد. روایی پرسشنامه توسط 5 نفر از خبرگان تایید شد. برای تحلیل داده ها، از روش تحلیل عاملی تاییدی و نرم افزار SmartPLS ، استفاده شد. برای رتبه بندی عوامل مرتبط، پرسشنامه مقایسات زوجی طراحی و در اختیار 15 نفر از کارشناسان متخصص قرار گرفت و نظرات آنها با نرم افزار Expert choice محاسبه و رتبه بندی های شد.
یافته هاشاخص ها و ضرایب بدست آمده از مدل بکارگیری خدمات ارزش افزوده موبایل در حوزه سلامت از اعتبار کافی برخوردار می باشد. مضامین اثرات وپیامدها با وزن 558/0 ، درک کاربران با وزن 165/0، قابلیت اطمینان با وزن 115/0، ذهنیت و انتظارات با وزن 071/0، شرایط موثر محیطی با وزن 054/0، توسعه فناوری با وزن 037/0 بیشترین تاثیر را بر بکارگیری خدمات ارزش افزوده موبایل در حوزه سلامت دارند.
نتیجه گیریسازمان های ارایه دهنده خدمات سلامت می توانند با لحاظ کردن عوامل موثر مانند اثرات و پیامدها برای استفاده از این خدمات و سایر عوامل بر اساس اولویت، نسبت به ارتقای میزان پذیرش آن، در جهت بهبود فرآیندها و افزایش رضایت مندی پیاده سازی کنند.
کلید واژگان: ارزش افزوده, سلامت موبایل, حوزه سلامت, ارزش افزوده سلامتIntroductionMobile value-added services in health encompass all services beyond voice calls and their implementation carries many benefits. The aim of the present study is to rank the factors related to mobile value-added services in the health sector.
Research MethodThis research is of the applied and descriptive-cross-sectional type with the statistical population of all information technology experts in the Social Security Organization of Tehran province, including 84 people. The measurement tool, with 64 items in 18 components, and its reliability was obtained with Cronbach’s alpha of 0.916. The validity of the questionnaire was confirmed by 5 experts. For data analysis, confirmatory factor analysis method and SmartPLS software were used. For ranking related factors, a pairwise comparison questionnaire was designed and made available to 15 specialized experts and their opinions were calculated and ranked using Expert choice software.
FindingsThe indices and coefficients obtained from the model of implementing mobile value-added services in the health sector have sufficient validity. The themes of effects and outcomes with a weight of 0.558, user understanding with a weight of 0.165, reliability with a weight of 0.115, mentality and expectations with a weight of 0.071, effective environmental conditions with a weight of 0.054, technology development with a weight of 0.037 have the most impact on the implementation of mobile value-added services in the health sector.
ConclusionOrganizations providing health services can implement by considering effective factors such as effects and consequences for using these services and other factors based on priority, in order to improve the acceptance rate, in order to improve processes and increase satisfaction
Keywords: Value added, Mobile Health, Health sector, Health value added -
زمینه
با توجه به رشد و نفوذ گسترده موبایل در زندگی و ویژگی های متنوع آن، استفاده از خدمات ارزش افزوده موبایل در حوزه درمان و سلامت در جهت پیشگیری، کنترل، درمان و زندگی سالم ضرورت دارد. هدف مطالعه حاضر، شناسایی و دسته بندی عوامل موثر بر به کارگیری خدمات ارزش افزوده موبایل در حوزه سلامت است.
روش کاراین تحقیق از نوع کیفی و با استفاده از تحلیل مضمون انجام گرفت. با جستجوی کلیدواژه ها، 74 مقاله از پایگاه های علمی استخراج شد و از بین آنها 51 مقاله مرتبط با موضوع با روش تحلیل مضمون به صورت کامل بررسی و مضامین پایه، سازمان دهنده و فراگیر استخراج و مدل پیاده سازی گردید. روایی این تحقیق بر اساس میزان ارتباط مولفه ها با مدل خدمات ارزش افزوده موبایل در حوزه سلامت بر اساس نظرات خبرگان تایید گردید. ضریب پایایی نیز 97 درصد به دست آمد که نشان دهنده پایایی بالای مطالعه بود.
یافته هابر اساس بررسی و تجزیه و تحلیل مقالات، مدل نهایی متشکل از 64 مضمون پایه، 16 مضمون سازمان دهنده شامل درک منافع، درک رفاه، ارزش های کاربران، نتایج مشتریان، نتایج جامعه، نتایج سازمان، زیرساخت فناوری، کاهش ترس از فناوری، یادگیری و توسعه، عوامل شغلی، حمایت و مشوق ها، اطمینان پذیری فنی، اطمینان پذیری انسانی، کاهش مخاطرات، نگرش، انتظار و 6 مضمون فراگیر شامل درک کاربران، اثرات و پیامدها، توسعه فناوری، شرایط موثر محیطی، قابلیت اطمینان، ذهنیت و انتظارات است.
نتیجه گیریبا توجه به عوامل شناسایی شده در این تحقیق، سیاست گذاران و مدیران حوزه سلامت می توانند برنامه ریزی درستی را برای استفاده از خدمات ارزش افزوده موبایل در حوزه سلامت داشته باشند.
کلید واژگان: خدمات سلامت موبایل, خدمات ارزش افزوده, سلامت موبایل, تحلیل مضمونDepiction of Health, Volume:14 Issue: 4, 2024, PP 423 -440BackgroundConsidering the widespread influence of mobile phones in life and its various features, it is necessary to use value-added services of mobile phones in the field of treatment and health. This study aimed to identify and categorize the factors affecting the use of mobile value-added services in the field of health.
MethodsThis qualitative research was conducted using thematic analysis. A total of 74 articles were extracted from scientific databases. Next, 51 related articles were fully reviewed using thematic analysis method. After that, basic, organizing, and inclusive themes were extracted, and the model was implemented. Validity of the research was confirmed by experts according to the degree of connection between the components and the mobile value-added services model in the field of health. The reliability coefficient was 97%, which indicated a high reliability.
ResultsBased on the review and analysis of the articles, the final model consisted of 64 basic themes, 16 organizing themes (understanding benefits, understanding well-being, user values, customer outcomes, community outcomes, organizational outcomes, technology infrastructure, reducing fear of technology, learning and development, occupational factors, support and incentives, technical reliability, human reliability, risk reduction, attitude, and expectation), and six global themes (user understanding, effects and consequences, technology development, environmental influencing conditions, reliability, and mindset and expectations).
ConclusionAccording to the factors identified in this research, policy makers and health managers can have the right planning for the use of mobile value-added services in the field of health.
Keywords: Mobile Health Services, Value-Added Services, M-Health, Content Analysis -
پژوهش حاضر، با هدف بررسی و سنجش شش بعد ارتباطات انسانی میان کاربران ایرانی عضو شبکه اجتماعی اینستاگرام انجام شده است. این پژوهش کاربردی و با روش توصیفی پیمایشی به شناسایی این تنوع ارتباطی و مولفه های تاثیرگذار پرداخته است. جامعه آماری تحقیق تمام کاربران ایرانی عضو شبکه اجتماعی اینستاگرام هستند که به علت تعداد نامحدود، در پژوهش حاضر، از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شده است. حجم نمونه 384 نفر و تکنیک گردآوری داده ها پرسشنامه است که اعتبار آن پس از اصلاحات پیشنهادی، توسط استادان تایید و برای تعیین پایایی ابزار اندازه گیری، از روش آزمون آلفای کرونباخ استفاده شد. یافته های حاصل از آزمون، شش بعد ارتباط احساسی هیجانی (06/7)، ارتباط منطقی (02/7)، ارتباط آزادانه (76/8)، ارتباط تابع شرایط (83/7)، ارتباط میان فردی (06/7)، ارتباط جست وجوگر (03/7) را نشان داد. نتایج نمایان کننده تنوع ارتباط انسانی و بسترساز تعامل و تقابل میان کاربران ایرانی در این شبکه اجتماعی است. ضمن حصول تمام فرصت های ارتباطی و اطلاعاتی، تغییر تعریف حریم خصوصی، نمایشی شدن رفتارها، تغییر گفتمان ارتباطی کاربران را موجب شده است.کلید واژگان: ارتباطات انسانی, ارتباطات احساسی و هیجانی, ارتباطات آزادانه, ارتباطات تابع شرایط, شبکه های اجتماعی, اینستاگرامRasaneh, Volume:34 Issue: 3, 2023, PP 55 -81The current research was conducted with the aim of investigating and measuring six dimensions of human communication among Iranian users who are members of the Instagram social network. This applied research has identified this variety of communication and its influential components with a descriptive-survey method. The statistical population of the research is all Iranian users who are members of the Instagram social network, and due to the unlimited number, in the present study; a simple random sampling method was used.The sample size is 384 people and the data collection technique is a questionnaire whose validity was confirmed by professors after the proposed corrections and Cronbach's alpha test method was used to determine the reliability of the measurement tool. Findings obtained from the test of six dimensions of emotional communication (7.06), logical communication (7.02), free communication (8.76), condition function communication (7.83), and interpersonal communication (7.06), Showed browser correlation (7/3). The results show the diversity of human communication and the platform for interaction and confrontation between Iranian users in this social network. At the same time, obtaining all communication and information opportunities, changing the definition of privacy, displaying behaviors, changing the communication discourse of users.Keywords: Human communication, emotional communication, free communication, contextual communication, Social Networks, Instagram
-
این پژوهش به منظور شناسایی عوامل جذابیت رسانه های مجازی در حوزه خبر انجام شده است. جامعه آماری به صورت نظری انتخاب و شامل خبرنگاران، اساتید دانشگاه و صاحب نظران در حوزه خبر است. روش جمع آوری اطلاعات از طریق مصاحبه بوده و هدف نگارنده پاسخ به این سوال است که چه عواملی بر نحوی استفاده مخاطبان از وب سایت های خبری تاثیر می گذارند؟ تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده، با استفاده از روش داده بنیان مدل پارادایمی اشتراوس و کوربین انجام شده و نتایج تحقیق حاکی از اثرگذاری عوامل ذیل بر الگوی استفاده مخاطب از وب سایت های خبری است: «مولفه های آموزشی»، «تاثیرات فضای مجازی»، «سبک های مدیریتی»، «عوامل زیرساختی» و «ارتباطات بین المللی». عوامل مداخله گر که به نوعی در روند تحقق اهداف پژوهش خلل ایجاد نموده یا روند آن را کند می کنند عبارت اند از: «تناقضات ایدیولوژیک»، «جناحی بودن رسانه»، «عدم جهانی شدن»، «مدیریت ناکارآمد سایت»، «ضعف تکنیکی و فنی سایت»، «اخبار کذب و ضدونقیض»، «محتوای ضعیف و نامناسب»، «عدم روزآمدی» و «مشکلات سازمانی»، راهبردهایی که جهت بهبود روند توجه مخاطب به سایتهای خبری پیشنهاد می شوند شامل «استراتژی های مدیریتی»، «کاربردی»، «بین المللی»، «پیشگیرانه» و «زیرساختی» بوده و «پیامدهای سازمانی» مهم ترین نتیجه اعمال راهبردهای پیشنهادی است. همچنین این نتیجه تایید شد که کیفیت محتوا و مطالب سایت خبری بر دیگر عوامل ازجمله جذابیت های بصری اولویت دارد.کلید واژگان: خبر, جذابیت خبری, رسانه خبری, فضای مجازیThis study is aimed at identifying features that make news related media appealing. Participants in the study were chosen from news correspondents, university professors and news experts. The data were collected through interviews where the key question was "what factors do affect the way viewers use news related websites?" The analysis was made using the paradigm model of Strauss and Corbin. The results show how the following features affect the model used by viewers while referring to news websites: educational parameters, cyberspace effects, management styles, infrastructure factors and international communications. The interfering factors keeping the study from achieving its goals are as follows: ideological contradictions, factionalized media, de-globalization, mismanagement, technical shortcomings, fake and contradicting news, poor content, not being updated, organizational difficulties. Strategies suggested to make news websites more appealing are managerial, applicable, international, precautionary and infrastructural. Organizational implications are the key result of applying the aforementioned strategies. It has been emphasized that quality content exceeds all the other factors in making a news website more appealing to viewers.Keywords: News, News appeal, News Media, Cyberspace
-
این مطالعه با هدف ارایه مدل رفتار محافظتی در مقابل نگرانی از نقض حریم خصوصی گروه انجام گرفته است. پژوهش حاضر از نظر هدف، یک پژوهش کاربردی-توسعه ای است و از منظر روش گردآوری داده ها، یک پژوهش های پیمایشی-مقطعی قرار می گیرد. برای دستیابی به هدف پژوهش از طرح آمیخته اکتشافی استفاده شده است. جامعه آماری شامل کادر درمان و اداری سازمان تامین اجتماعی استان سمنان به تعداد 652 نفر است که با فرمول کوکران حجم نمونه 277 نفر برآورد گردید. برای گردآوری داده ها از مصاحبه و پرسشنامه استفاده شد. مقوله های زیربنایی سه شاخگی مدیریت با روش تحلیل مضمون شناسایی شد و الگوی نهایی با روش مدل یابی معادلات ساختاری اعتبارسنجی گردید. تحلیل داده های کیفی با نرم افزار Maxqda و بخش کمی با LISREL انجام شد. نتایج نشان داده است مقوله های فراگیر در قالب عوامل نگرانی از نقض حریم خصوصی گروه و فتار محافظتی دسته بندی شده اند. عوامل سازمان دهنده نیز شامل نگرانی از نقض حریم خصوصی اعضای گروه، ماهیت گروه، رفتار گروه، ارتباطات گروه ، اطلاعات گروه، احتیاط، محدود کردن، مداخله و کنترل هستند. همچنین اثر تعدیل گری رسمیت و محوریت گروه در مسیر نگرانی از نقض حریم خصوصی گروه به رفتار محافظتی بررسی و تایید شده است.
کلید واژگان: رفتار محافظتی, نقض حریم خصوصی, مراکز درمانی تامین اجتماعیThis study aims to provide a model of protective behavior against the concern of violating the group's privacy. The current research is an applied-developmental research in terms of its purpose, and it is a survey-cross-sectional research from the point of view of the data collection method. A mixed exploratory design has been used to achieve the goal of the research. The statistical population includes the treatment and administrative staff of the Social Security Organization of Semnan Province, numbering 652 people, and the sample size was estimated to be 277 people using Cochran's formula. Interviews and questionnaires were used to collect data. The underlying categories of the three branches of management were identified by thematic analysis method and the final model was validated by the structural equation modeling method. Qualitative data analysis was done with Maxqda software and quantitative part with LISREL. The results have shown that the overarching categories are grouped in the form of factors of concern about the violation of group privacy and protection. Organizing factors also include concerns about privacy violations of group members, group nature, group behavior, group communication, group information, caution, restriction, intervention, and control. Also, the moderating effect of formality and centrality of the group on the path of concern about violation of group privacy to protective behavior has been investigated and confirmed.
Keywords: Protective behavior, Privacy Violation, Social security medical centers -
هدف این پژوهش، ارایه الگوی آگاه سازی مخاطب برای برون رفت از فریب کاری رسانه مبتنی بر محیط خانواده است. در عصر ارتباطات، دستیابی به مخاطبان و آگاه سازی مخاطب و اثرگذاری برآنان، از اهداف دست اندرکاران رسانه های مختلف است. یکی از مهم ترین عناصر ارتباط با مخاطب، اثری است که رسانه بر او می گذارد. با نگاهی به پیشینه تحقیق درباره اثرگذاری رسانه ها و آگاه سازی مخاطب، به ویژه در محیط خانواده، برای برون رفت از فریب کاری رسانه می توان دریافت که اثرگذاری رسانه ها بر مخاطب همواره موردتوجه گردانندگان آن ها، اندیشمندان حوزه مطالعات رسانه ای و دولت بوده است. در واقع، متصدیان و متولیان رسانه ها همواره این پرسش را مطرح می کنند که آیا رسانه ها می توانند تاثیری بر مخاطبان خود به ویژه در حوزه خانواده داشته باشند و آیا می توانند آن ها را در رسیدن به اهدافشان یاری کنند؟ روش تحقیق، کتابخانه ای و اسنادی و ابزار گردآوری اطلاعات، یادداشت برداری است. برای گردآوری اطلاعات، کتاب های نظری درباره رسانه و مطالعات انتقادی، مقالات علمی پژوهشی، تخصصی و ترجمه متون تخصصی بررسی و واکاوی شد.آنگاه با توجه به موضوع مقاله حاضر، زمینه ها و عوامل فریب کاری در رسانه، تحلیل و راه های برون رفت از آن، شناسایی شد. همچنین، اثرگذاری رسانه ها بر آگاه سازی مخاطب بررسی گردید.کلید واژگان: رسانه, فریب کاری, برون رفت از فریب کاری, خانواده, سواد رسانه ایThe ultimate goal of this research is to provide a model. In this research, the relationship between informing the audience (moderating variable) in order to overcome deception (independent variable) media (dependent variable) in the field of family, in the age of communication, reaching the audience and informing the audience and influencing them. , is one of the goals of various media workers. One of the most important elements of communication with the audience is the effect that the media leaves on him. Looking at the background of the research on the impact of the media and informing the audience, especially in the family environment, in order to get out of the deception of the media, it can be seen that the impact of the media on the audience has always been the focus of their moderators, Is. and whether they can help them achieve their goals. The present study aims to qualitatively investigate the ways and effects of media deception in the family. The method of library and documentary research and the tool of information gathering is note-taking. In order to gather information, theoretical books about media and critical studies, scientific-research-specialized articles and translations of specialized texts are reviewed and analyzed. In the family environment, the analysis of the contexts and factors of deception in the media and the ways out of it and the impact of the media on informing the audience are examined and identified.Keywords: media, Deception, escape from deception, family, media literacy
-
امروزه در ایران رویدادهایی همچون تحریمهای اقتصادی، تورم و بیکاری، قدرت خرید مصرف کنندگان را کاهش داده و از سوی دیگر تولیدکنندگان را با مشکلات تامین مواد اولیه و هزینه های تولید روبرو ساخته است. در این شرایط صنایع کوچک و متوسط نسبت به صنایع بزرگ نیاز به توجه بیشتری دارند، زیرا این صنایع علیرغم خاصیت انعطاف پذیری و اشتغال زایی، نیازمند نوآوری برای ماندن در عرصه رقابت می باشند. در این شرایط، نوآوری باصرفه می تواند مناسب باشد که به پایداری و ایجاد منافعی برای جامعه نیز توجه دارد. لذا هدف مقاله حاضر، مدل سازی پویای توانمندسازهای نوآوری باصرفه در صنایع کوچک و متوسط تولیدکننده لوازم خانگی است. ابتدا با مرور ادبیات، توانمندسازها شناسایی شده و در پرسشنامه ای در اختیار 200 نفر از خبرگان صنعت قرار گرفته و با تحلیل عاملی اکتشافی، بارهای عاملی مشخص شده و درنهایت، اقدام به مدل سازی پویای متغیرها شده است. بر اساس نتایج، از مهم ترین توانمندسازها در نوآوری باصرفه، حمایت مدیریت است که منجر به استفاده از ظرفیت های محلی و به کارگیری رویکرد مدولار در تولید شده و هزینه دسترسی به عوامل تولید را کاهش می دهد. سرمایه گذاری در تحقیق و توسعه به شناسایی مواد اولیه ارزان تر، طراحی های خلاقانه و ایمن تر منجر شده و توجه به مسایلی اجتماعی و مسایل زیست محیطی نیز به اهداف این نوآوری کمک خواهد نمود.
کلید واژگان: نوآوری باصرفه, توانمندساز نوآوری, صنایع کوچک و متوسط, تحلیل عاملی اکتشافی, پویایی شناسی سیستم هاToday in Iran, events such as economic sanctions, inflation and unemployment have reduced the purchasing power of consumers and on the other hand, producers have faced problems in supplying raw materials and production costs. In this situation, small and medium industries need more attention than large industries, because these industries, despite their flexibility and job creation, need innovation to stay competitive. In this situation, frugal innovation can be appropriate, which also pays attention to sustainability and creating benefits for society. Therefore, the purpose of this paper is dynamic modelling of frugal innovation enablers in small and medium-sized home appliance manufacturers. First, by reviewing the literature, the enablers were identified and provided in a questionnaire to 200 industry experts. By exploratory factor analysis, the factor loads were determined and finally, dynamic modelling of variables was performed. According to the results, one of the most important enablers in frugal innovation is management support, which leads to the use of local capacities and the application of a modular approach in production and reduces the cost of access to factors of production. Investment in research and development will lead to the identification of cheaper raw materials, creative and safer designs, and attention to social and environmental issues will also contribute to the goals of this innovation.
Keywords: frugal Innovation, Innovation Enabler, Small, Medium Industries, exploratory factor analysis, Dynamic system -
زمینه و هدف
رشد فناوری باعث پیشرفت آموزش از طریق آمادگی و پذیرش فناوری جدید آموزشی که به عنوان یادگیری الکترونیکی ، شده است. این پژوهش با هدف بررسی آمادگی فناوری و تاثیر آن بر پذیرش آموزش الکترونیکی در بین پرستاران دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان انجام شد.
روش بررسی:
این مطالعه توصیفی و همبستگی بود. جامعه آماری 248نفر از پرستاران بیمارستانهای علی ابن ابیطالب، مرادی و نیک نفس رفسنجان بود که با استفاده از جدول مورگان و شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای بر اساس محل خدمت تعیین شده اند. برای جمع آوری اطلاعات از ترکیب دو پرسشنامه آمادگی فناوری Richey و پذیرش فناوری دیویس استفاده شده است. داده ها با نرم افزار SPSS و آمار توصیفی و آزمون تی مستقل، آزمون رگرسیون و ضریب همبستگی پیرسون تحلیل شدند.
یافته ها:
نتایج نشان داد از افراد شرکت کننده در پژوهش 56 نفر مرد و 139 نفر زن و 174 نفر کارشناس و 21 نفر کارشناس ارشد بودند. بیشترین و کمترین سابقه کار 29 سال و 1 سال بود. بیشترین تاثیر آمادگی فناوری در پذیرش فناوری برای یادگیری الکترونیکی را ابعاد خوش بینی و نوآوری با مقدار بتا برابر با 374/0 و 332/0 دارند. (R2= 0/331) نشان می دهد حدود 33 درصد از پذیرش الکترونیکی را می توان توسط 4 بعد خوش بینی، نا امنی، نوآوری و ناراحتی پیش بینی کرد.
نتیجه گیریآمادگی پرستاران برای پذیرش یادگیری الکترونیکی به دلیل نوپا بودن آموزش الکترونیکی متوسط ارزیابی شد.
کلید واژگان: آموزش الکترونیکی, آمادگی فناوری, پذیرش فناوری, پرستارانBackground & ObjectiveTechnology growth results in the advancement of teaching through new educational technology acceptance and readiness, which is known as e-learning. The present study aimed to evaluate technology readiness and its impact on e-learning acceptance among nurses of Rafsanjan University of Medical Sciences.
Materials & MethodsThis descriptive and correlational study was performed on 248 nurses at Ali Ebn Abi Taleb, Moradi, and Nik Nafs hospitals, who were selected based on Morgan table and random stratified sampling according to the service location. In addition, data were collected using Richey’s technology readiness scale and Davischr('39')s technology acceptance model. Moreover, data analysis was performed in SPSS using descriptive statistics, independent t-test, regression test, and Pearson’s correlation coefficient.
ResultsIn this study, 56 subjects were male and 139 were female. In terms of the level of education, 174 had a BSc while 21 had an MSc. The maximum and minimum work experience was 29 years and 1 year, respectively. According to the results, technology readiness had the highest impact on technology acceptance for e-learning in dimensions of optimism and innovation with a beta value of 0.374 and 0.332, respectively. Furthermore, R2=0.331 showed that about 33% of e-learning acceptance could be predicted by four dimensions of optimism, insecurity, innovativeness, and discomfort.
ConclusionAccording to the results of the study, nurses’ readiness to accept e-learning was assessed as moderate due to the novelty of e-learning.
Keywords: E-learning, Technology Preparedness, Technology Acceptance, Nurses -
مقدمه
یکی از سیاست هایی که اخیرا به طورجدی در حال پیگیری است، حذف دفترچه های سنتی بیمه تامین اجتماعی از طریق ثبت دستورات پزشکی به صورت آنلاین توسط پزشک و مراجعه بیمار به داروخانه و دریافت اقلام تجویزشده می باشد. هدف این پژوهش تعیین رابطه خطاهای حرفه ای و عوامل UTAUT جهت استفاده از سامانه نسخه الکترونیکی سازمان تامین اجتماعی توسط داروسازان شهر اصفهان با استفاده از مدل UTAUT بود.
مواد و روش ها:
روش انجام این پژوهش توصیفی-همبستگی باهدف کاربردی بود. جامعه آماری پژوهش مسیولان فنی داروخانه های شهر اصفهان بودند که تعداد 384 نفر با استفاده از جدول مورگان انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه استاندارد Venkatesh و همکاران با 22 سوال برای عوامل UTAUT و پرسشنامه خطاهای حرفه ای 5 سوالی پیکری و همکاران بود که روایی و پایایی آن مورد تایید قرار گرفت. پایایی پرسشنامه برای تمامی ابعاد بیش تر از 0.7 بود. داده های پژوهش توسط مدل سازی معادلات ساختاری با نرم افزار Smart PLS آزمون شد.
نتایجیافته های پژوهش نشان داد که تلاش مورد انتظار و کاهش خطاهای حرفه ای بر عملکرد مورد انتظار داروسازان تاثیر دارند (0.001>P). همچنین بر عملکرد مورد انتظار، تلاش مورد انتظار، عوامل تسهیل کننده و عوامل اجتماعی بر قصد پذیرش تاثیر معنی داری دارد (0.001>P). همچنین قصد پذیرش و عوامل تسهیل کننده بر پذیرش سیستم تاثیر معنی داری دارد (0.001>P).
نتیجه گیری:
طراحی سامانه نسخه الکترونیکی سازمان تامین اجتماعی و همچنین برداشت ذهنی اولیه داروسازان از کاهش خطاهای عملیاتی ناشی از استفاده از این سیستم ها می تواند بر قصد آنان در استفاده از این سیستم ها موثر باشد.
کلید واژگان: سامانه نسخه الکترونیکی سازمان تامین اجتماعی, مدل تلفیقی پذیرش و کاربرد فناوری, داروسازIntroductionOne of the recent health related policies is the elimination of traditional insurance booklets by online registering the medical prescriptions by physicians and referring the patient to a pharmacy. The aim of this study was to determine the relationship between professional errors and UTAUT factors for using the electronic version system of the Social Security Organization by pharmacists in Isfahan using the UTAUT model.
Materials and MethodsThe method of this research was descriptive-correlation with applied purpose. The statistical population of the study was the technical managers of pharmacies in Isfahan which among them 384 subjects were selected using Morgan table. The data collection tool was the standard questionnaire of Venkatesh et al. with 22 questions for UTAUT agents and the professional error questionnaire of 5 questions of Peikari and colleagues whose validity and reliability were been confirmed. The reliability of the questionnaire for all dimensions was more than 0.7. Research data were analyzed by structural equation modeling with Smart PLS software.
ResultsThe findings showed that the expected effort and reduction of professional errors affect the expected performance of pharmacists (P <0.001). It also has a significant effect on expected performance, expected effort, facilitating factors and social factors on acceptance intention (P <0.001). Also, the intention of acceptance and facilitating factors have a significant effect on the acceptance of the system (P <0.001).
ConclusionThe design of the electronic version system of the Social Security Organization and also the initial mental perception of pharmacists of reducing operational errors due to the use of these systems can be effective on their intention to use these systems.
Keywords: Social Security Organization Electronic Version System, Integrated Model of Acceptance, Application of Technology, Pharmacist -
در فرایند تغییر و تحول دنیا که برگرفته از فناوری ارتباطی و اطلاعاتی است، شبکه های اجتماعی بعنوان بنیان اصلی سهولت در برقراری ارتباط بین کاربران، اقصی نقاط جهان را در اختیار گرفته و عامل مهم رفتارهای ارتباطی محسوب می شود. یکی از با اقبال ترین شبکه های اجتماعی، اینستاگرم می باشد. پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی با رویکرد استقرایی به شناسایی ارتباط انسانی در شبکه اجتماعی اینستاگرام پرداخته است. جامعه هدف کاربران ایرانی عضو این شبکه اجتماعی می باشندکه نمونه ای از آنها جهت مشارکت در پژوهش انتخاب شده اند. تکنینک گردآوری داده ها، مصاحبه با 50 نفر مشارکت کنندگان، خوانش 1000 پست در حوزه های مختلف و تحلیل داده ها با روش هفت مرحله ای کلایزی می باشد. با ایجاد گروه کانونی متشکل از 10 نفر از استاتید و متخصصان ضمن مصاحبه عمیق، نظرات آنان درباره مسیر طی شده اخذ و ساختار پژوهش مورد بازبینی قرار گرفت. یافته های پژوهش شامل شناسایی و شکل گیری شش مقوله اصلی ارتباطات انسانی (ارتباطات احساسی و هیجانی، ارتباطات آزادانه، ارتباطات تابع شرایط، ارتباطات میان فردی، ارتباطات جستجوگر و ارتباطات منطقی) و 28 زیرمجموعه بوده است که منجر به برقراری ارتباط بین کاربران در اینستاگرام شده است.
کلید واژگان: ارتباطات انسانی, ارتباط, شبکه های اجتماعی, اینستاگرام, کاربرانIn the process of change and transformation of the world, which is derived from communication and information technology, social media, as the main basis for ease of communication between users, have taken over the world as an important factor in communication behaviors. Meanwhile, one of the most successful social media is Instagram in which the present study uses Qualitative Content Analysis Method with Inductive Approach to identify human communication. The target population of Iranian users are members of this social media, a sample of which has been selected to participate in the research. The technique of data collection is interview with 50 participants, reading 1000 posts in different fields and analyzing the data with the seven-step method of Klaizi. By creating a focus group consisting of 10 professors and experts, together with in-depth interviews, their opinions on the study were taken and the structure of the research was reviewed. The findings of the study included the identification and configuration of six major categories of human communication (emotional communication, free communication, contextual communication, interpersonal communication, search engine communication and logical communication) and 28 sub-categories that lead to communication between users on Instagram.
Keywords: Human Communication, Communication, Social Networks, Instagram, Users -
بررسی انواع خطاهای پرستاری بر اساس تجارب زیسته و کاری آنها در مراکز بهداشتی - درمانی؛ یک مطالعه کیفیمقدمه
بروز خطای انسانی امری اجتناب ناپذیر است و حوزه سلامت و پرستاران نیز از این امر مستثنی نمی باشند. با توجه به اینکه خطا در عرصه ارایه خدمات پرستاری، پدیده ای آسیب رسان و در برخی موارد غیرقابل جبران است، لذا، شناسایی انواع خطاهای پرستاری جهت کاهش آن ها و ارتقاء امنیت بیماران امری حیاتی است. شناسایی انواع خطاهای پرستاری بر اساس تجربه زیسته پرستاران است.
روش کاراین پژوهش بصورت کیفی و به روش پدیدارشناسی توصیفی انجام شده است. نمونه گیری به صورت هدفمند متناسب با معیار آغازشده و تا اشباع اطلاعات با هشت نفر ادامه یافت. نمونه ها از بین پرستاران بیمارستان هایی انتخاب شد که بیشترین میزان خطاهای پرستاری در آن ها گزارش شده بود. جمع آوری اطلاعات با استفاده از مصاحبه فردی، عمیق و نیمه ساختاریافته انجام گرفته است. صحت و استحکام داده ها از معیارهای لینکلن و گوبا تایید شد و به منظور تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش، از روش کلایزی استفاده شده است.
یافته هاانواع خطاهای پرستاری در 5 خوشه و 14 دسته قرار گرفت.خوشه های اصلی استخراج شده شامل خطاهای عملیاتی، خطاهای احتیاطی، خطاهای تشخیصی، خطاهای ارتباطی، خطاهای ثبت وگزارش نویسی می باشد.
نتیجه گیریمقاله حاضر نشان می دهد تجربیات پرستان منبع مهمی برای شناسایی انواع خطا و طبقه بندی آن ها است؛ بسیاری از خطاهایی که ممکن است به عنوان خطا در نظر گرفته نشوند، به عنوان یک خطای تاثیرگذار در خطاهای پرستاری شناسایی شدند که درک آن توسط مدیران و سرپرستان می تواند باعث کاهش بروز خطاهای پرستاری شود.
کلید واژگان: خطا, انواع خطاهای پرستاری, تجارب زیسته, پرستارانIntroductionThe occurrence of human error is inevitable, and the health area and the nurses are no exception.Considering the fact that nursing service error is a harmful phenomenon and in some cases irrecoverable, therefore, identification the types of nursing errors in order to reduce them and improve patient safety is vital.
MethodsThis research was performed qualitatively and through a descriptive phenomenological method.The purposive sampling was carried out in accordance with the benchmark and continued until the saturation of information with eight people.The samples were selected from nurses of hospitals with the highest nursing errors reported. Data collection was conducted using individual, deep and semi-structured interviews.The accuracy and robustness of the data were confirmed by the standards of Lincoln and Guba (1985). In order to analyze the result of the research, the Colaizzi method has been used.
ResultsThe types of nursing errors were classified into 5 clusters and 14 categories. Main clusters extracted include operating errors,precautionary errors,diagnostic errors,communication errors,registration and reporting errors.
ConclusionThe present paper shows that nurseschr(chr('39')39chr('39')) experiences are an important source for identifying the types of error and their categorization; many errors that may not be considered as errors ,have been identified as an error influencing nursing errors, which can reduce the incidence of nursing errors if understood by administrators and supervisors
Keywords: Error, Types of nursing errors, lived experiences, nurses -
مقدمه
دیابت از راه های متعددی بر رضایت جنسی افراد تاثیر منفی می گذارد. در این میان غالبا زنان20 تا 40 ساله که در اوج فعالیت جنسی خود قرار دارند، با این بیماری درگیر می شوند؛ لذا این پژوهش به تعیین اثربخشی مداخله مبتنی بر نگرانی های جنسی (مشاوره زوجی مبتنی بر مدل BETTER) بر رضایت جنسی زنان مبتلابه دیابت نوع 1 می پردازد.
مواد و روش هاپژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با دوره پیگیری 3 ماهه بود. جامعه پژوهش را تمام زنان متاهل مبتلابه دیابت نوع 1 شهرستان همدان تشکیل دادند که در انجمن دیابت پرونده داشتند. از این تعداد 40 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس و مستمر انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند و درمان مداخله مشاوره ای زوجی مبتنی بر مدل BETTER طی 4 جلسه انجام شد. در این مدت گروه کنترل آموزش ندیدند و نتایج حاصل با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با مقادیر تکراری انجام شد.
یافته هانتایج نشان داد آموزش و مشاوره زوجی مبتنی بر مدل BETTER بر رضایت جنسی موثر بوده است و این تاثیر تا 3 ماه بعد از مداخله نیز اثر خود را حفظ کرده است.
نتیجه گیرینتایج نشان داد سلامت و رضایت جنسی زنان مبتلابه بیماری های جسمانی نادیده گرفته می شود. رضایت جنسی بر رضایت از زندگی و ارتقای سلامت تاثیر بسیاری دارد.
کلید واژگان: رضایت جنسی, مدل BETTER, مشاوره زوجیNavid no, Volume:23 Issue: 75, 2020, PP 1 -12IntroductionDiabetes exerts a negative effect on sexual satisfaction in different ways. This disease commonly affects women within the age range of 20-40 years who are at the peak of their sexual activity. Therefore, the present study aimed to determine the effectiveness of an intervention based on sexual concerns (couple counseling based on BETTER (bring up, explain, tell, timing, educate, and record) model) in the sexual satisfaction of women with type 1 diabetes.
Materials and MethodsThe present study was conducted based on a quasi-experimental pretest-posttest design with a 3-month follow-up < /em> period. The study population consisted of all married women with type 1 diabetes with a medical record in the Diabetes Association in Hamadan. Out of this population, 40 cases were selected by purposive sampling randomly and assigned to two groups of experimental and control. Couple counseling intervention based on the BETTER model was performed during four sessions, while the control group did not receive any training. Thereafter, the results were analyzed using the repeated measures AVOVA test.
ResultsAs evidenced by the obtained results, couple counseling based on the BETTER model was effective in sexual satisfaction and this effect persists 3 months beyond the intervention.
ConclusionThe results of the present study showed that the health and sexual satisfaction of women with physical illnesses are usually neglected. Furthermore, sexual satisfaction was reportedly effective on life satisfaction and health promotion
Keywords: BETTER model, Couples counseling, Sexual satisfaction -
مقدمه
یکی از مهمترین نگرانیهای زنان مبتلا به دیابت، عملکرد جنسی است لذا این پژوهش با هدف، تعیین تاثیر مداخله مشاوره ای زوجی مبتنی بر عملکرد جنسی (خستگی جنسی، تمایل جنسی، احقاق جنسی، ناکامی در روابط جنسی) زنان مبتلا به دیابت نوع 1 انجام گرفت.
روش پژوهشپژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با دوره پیگیری 3 ماهه بود. جامعه پژوهش را تمام زنان متاهل مبتلا به دیابت نوع 1 شهرستان همدان تشکیل دادند که در انجمن دیابت پرونده داشتند. از این تعداد 40 نفر به صورت نمونهگیری در دسترس انتخاب به صورت تصادفی به 2 گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند و به پرسشنامه شاخص عملکردجنسی زنان، پرسشنامه شدت خستگی، پرسشنامه تمایل جنسی هالبرت و پرسشنامه احقاق جنسی هالبرت به صورت پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری 3 ماه بعد از مداخله پاسخ دادند و گروه مداخله در طی 4 جلسه 45 تا 90 دقیقه ای تحت آموزش مداخله مشاورهای زوجی مبتنی قرار گرفتند و در این مدت گروه کنترل تحت آموزشی قرار نگرفتند و نتایج حاصل با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با مقادیر تکراری انجام شد.
یافته هانتایج نشان داد، مشاورهای زوجی بر عملکرد جنسی (خستگی جنسی، تمایل جنسی، احقاق جنسی، ناکامی در روابط جنسی) موثر بوده است و این تاثیر تا 3 ماه بعد از مداخله نیز تاثیر خود را حفظ کرده است.
نتیجه گیریبر اساس یافته های این مطالعه، مدل مشاورهای زوجی بر افزایش معناداری در عملکرد جنسی این زنان موثر بوده است و با توجه به کیفیت پایین زندگی این افراد نیز پیشنهاد میگردد در انجمنهای حمایت از دیابت نیز از این آموزش استفاده شود.
کلید واژگان: احقاق جنسی, تمایل جنسی, خستگی جنسی, دیابت نوع 1, عملکرد جنسی, ناکامی در روابط جنسی, نگرانیهای جنسیIntroductionDiabetes can adversely affect reproductive health in many ways. What doubles the importance of attention to this disease, especially in our country, is the growing trend of diabetics, especially in recent years. Often, women in their 20s and 40s, at the peak of their reproductive activity, are affected by the severity of the disease, and since one of the most important concerns of women with diabetes is sexual function, this study aimed to determine the impact Couple counseling intervention based on BETTER model on sexual function (sexual fatigue, sexual desire, sexual orientation, sexual dysfunction) in women with type 1 diabetes.
MethodsThe present study was a quantitative randomized clinical trial study with RCT control group. The study population consisted of all married women with type 1 diabetes in the city of Hamadan who had a history of diabetes in the community. Forty individuals were randomly selected and divided into two experimental and control groups. FSFI, FSS, Holbert HISD Sexual Desire Questionnaire, and Holbert HISA Sexual Abuse Questionnaire were answered pre-test, 2 and 3 months after the intervention and intervention group; Minutes were trained according to the BETTER model and the control group was not trained during this period, An analysis of the findings of the quantitative study of descriptive statistics, frequency tables were used for providing information. Depending on the type of data, chi-square and -test Independent t tests were used to examine groups in terms of demographic variables, midwifery history and clinical characteristics of type 1 diabetes. Repeated measures test was used to evaluate the sexual function and satisfaction of the two groups at different times during the study. Analyzes were performed with Intention to treat and significance level P <0.05, using SPSS software version 25.
ResultsThe results showed that couple counseling based on BETTER model was effective on sexual function (sexual fatigue, sexual desire, sexual orientation, failure in sexual intercourse) and this effect retained its effect for 3 months after intervention.
ConclusionBased on the findings of this study, the couples counseling model based on the BETTER model has been effective in significantly increasing the sexual function of these women and considering their poor quality of life, it is suggested to use this training in diabetes support associations as well. In addition to the interventions of the present study, psychosocial and multidisciplinary interventions with a larger sample size should be considered.
Keywords: Sexual Concerns, Sexual Function, Sexual Fatigue, Sexuality, Sexual Abstinence, Sexual Failure, Type 1 Diabetes -
مقدمه
اغلب پژوهش های گذشته پیرامون سیستم پرونده الکترونیک سلامت به پیامدهای استفاده از آن اشاره ای نداشته اند. بنابراین، مطالعه حاضر با هدف بررسی میزان تحقق پیامدهای استفاده از سامانه یکپارچه بهداشت (سیب) از نظر کاربران در شهر اصفهان انجام شد.
روش ها:
این تحقیق از نوع توصیفی- پیمایشی و جامعه مورد بررسی شامل کلیه کاربران سیب در مراکز بهداشت شهر اصفهان بود که 320 نفر از آن ها با استفاده از جدول Morgan به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسش نامه ای بود که در پنج بعد «استفاده از سیب در کمک به حل مشکلات، تصمیم گیری منطقی، یکپارچگی ارتباطات افقی، یکپارچگی ارتباطات عمودی و خدمت رسانی به مراجعان» تنظیم گردید. پس از بررسی روایی صوری و محتوایی پرسش نامه، پایایی آن با استفاده از ضریب Cronbachchr('39')s alpha سنجیده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون t تک نمونه ای در نرم افزار SPSS تحلیل شد.
یافته ها:
اگرچه استفاده از سیب در بهبود یکپارچگی و هماهنگی ارتباطات افقی (050/0 > P،30/2 = t)، بهبود یکپارچگی و هماهنگی ارتباطات عمودی (050/0 > P، 96/1 = t) و ارایه خدمت به مراجعان (001/0 > P،31/8 = t) تاثیر داشته، اما هیچ نقش قابل توجهی در کمک به حل مشکلات (050/0 < P، 68/0 = t) و تصمیم گیری منطقی کاربران (050/0 < P، 05/1 = t) نداشته است.
نتیجه گیری:
کمک به حل مشکلات و تصمیم گیری منطقی از جمله اهداف پیاده سازی سیب می باشد. با این وجود، کاربران نقطه ضعف اصلی این سیستم را در این دو حوزه ارزیابی کردند. بدین ترتیب، توجه به نیازهای کاربران در این دو حوزه مهم، به متولیان سیب توصیه می گردد.
کلید واژگان: سیستم پرونده الکترونیک سلامت, سامانه یکپارچه بهداشت(سیب), پیامد استفادهBackgroundMost previous studies have not referred to the implications of using electronic health record systems. So the purpose of the present study is to investigate the realization of the consequences of using the Integrated Health System (SIB) from userschr('39') point of view in Isfahan, Iran.
MethodsThis was a descriptive cross-sectional study with the statistical population including all users of SIB located in Isfahan primary healthcare centers. The sample consisted of 320 users according to Morgan table. A questionnaire was arranged in five dimensions including problem solving, decision rationalization, horizontal integration, vertical integration, and customer service. After examining the validity and reliability of the questionnaire, the data were analyzed by single sample t-test in SPSS software.
FindingsThe findings showed that although the implementation and use of SIB contributed to improving the integrity and coordination of horizontal (t = 2.30, P < 0.050) and vertical (t = 1.96, P < 0.050) communications as well as customer service (t = 8.31, P < 0.001), it had no significant role in problem solving (t = 0.68, P > 0.050) and decision rationalization (t = 1.05, P > 0.050).
ConclusionProblem solving and decision rationalization have been the main objectives of SIB; nevertheless, users evaluated them as main weaknesses of the system. So paying attention to the needs of different users is recommended to its stakeholders.
Keywords: Electronic health record system (EHRS), Integrated health system (SIB), Consequence of use -
While numerous research has been done on the status of health tourism in Iran, a few research has been conducted on the factors influencing travel intention for health tourism. The objective was to study the impact of risk propensity on the travel intention for health tourism with the mediating role of word-of-mouth advertisement and destination trust. The sample size was 483 samples, based on the Krejcie and Morgan table and data was collected using non-random sampling method. Content and face validities as well as confirmatory factor analysis and reliability (Cronbach’s alpha) were confirmed. The reliability of the scale was obtained as 0. 88. The hypotheses were examined by partial least square path analysis, using SmartPLS 2. 0. M4. Risk propensity impacts intention for health tourism, word-of-mouth advertisement, and trust in destination. Moreover, word-of-mouth advertisement and trust in destination have a mediating role in this model.
Keywords: Risk propensity, Word- of- Mouth, Destination trust, Intention for health tourism -
مقدمه
نقض حریم خصوصی بیماران در بیمارستانهای روانپزشکی می تواند صدمات شدیدی به بیمار وارد کند. از طرفی نحوه برداشت پرستاران در خصوص رفتار عادلانه بیمارستان با آنها و همچنین تمایل پرستاران به بروز رفتارهای منفی می تواند نقض حریم بیماران را تسهیل کند.
روشمطالعه حاضر توصیفی-همبستگی از نوع کاربردی بود. جامعه آماری شامل کلیه پرستاران و بهیاران شاغل در بیمارستانهای روانپزشکی شهر اصفهان در سال 1397به تعداد 448 نفر بود. که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان و به روش نمونه گیری طبقه ای وبااستفاده از سه پرسشنامه عدالت سازمانی ، پرسشنامه حفظ حریم خصوصی و پرسشنامه رفتارهای انحرافی ، از تعداد 234 نفر داده ها جمع آوری شد. جهت روایی از روایی صوری، محتوایی و روایی سازه با استفاده از تحلیل عامل تاییدی و جهت پایایی از روش آلفای کرونباخ استفاده شد. جهت تحلیل فرضیه ها ازروش حداقل مربعات جزیی با استفاده از نرم افزار SmartPLS استفاده شد. رابطه درک از عدالت سازمانی با رفتار انحرافی و رابطه درک از عدالت سازمانی با حفظ حریم خصوصی مورد تایید قرار گرفت (01/0<P) اما رابطه رفتار انحرافی با حفظ حریم خصوصی مورد تایید واقع نشد.
نتیجه گیریجهت کاهش بروز رفتار انحرافی در بین پرستاران و بهیاران بیمارستانهای روانپزشکی و همچنین نقض حریم خصوصی بیمار، باید عدالت سازمانی در خصوص کارکنان رعایت شود.
کلید واژگان: عدالت, حریم خصوصی, رفتار انحرافی, بیمارستانهای روانپزشکیIntroductionThe violation of patients’ privacy in psychiatric hospitals by nurses can seriously harm them. Therefore, the present study aimed to examine the relationship between organizational justice and violation of patients’ privacy with regard to the deviant behavior of nurses in psychiatric hospitals in Isfahan, Iran.
MethodsThe present research is an applicable descriptive-correlational study. The study population was consisted of 448 nurses employed in the psychiatric hospitals of Isfahan city in 2018, out of which 234 subjects were enrolled in this study by stratified sampling method using Morgan Table. Data collection was carried out by the use of standard questionnaires for the organizational justice; privacy protection and deviant behavior. The reliability of the tools was assessed by Cronbachchr('39')s alpha coefficient, while their validity was calculated through formal, content and structural validity using SamrtPLS.
ResultsOur results showed that organizational justice had significant correlations with deviant behavior and privacy protection (P< 0.01), while no relationship was observed between deviant behavior and privacy protection.
ConclusionThe findings of this study imply that organizational justice should be considered for reducing deviant behaviour among nurses and improving privacy protection.
Keywords: Justice, privacy, Deviant behavior, Psycho hospitals -
هدف این تحقیق تعیین تاثیر عوامل سازمانی ادراک شده(حمایت مدیریتی و حمایت سازمانی)، وابستگی وظیفه ای و خودکارآمدی کامپیوتری بر قصد پذیرش آموزش الکترونیکی با نقش میانجی هنجار فردی در شرکت خطوط لوله و مخابرات نفت اصفهان بود. این پژوهش، از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه مطالعه کارمندان شرکت خطوط لوله و مخابرات نفت استان اصفهان را شامل می گردید که تعداد آنها 250 نفر بود. تعداد 165 نفر به عنوان نمونه و به روش نمونه گیری در دسترس تعیین شد و پرسش نامه بومی سازی شده توزیع شد. در نهایت، تعداد150 پرسش نامه جمع آوری گردید. پس از تایید روایی و پایایی، از نرم افزار SPSS وSmartPLS برای تحلیل آماری استفاده گردید. یافته ها نشان داد که عوامل سازمانی ادراک شده و وابستگی وظیفه ای بر قصد پذیرش آموزش الکترونیکی با نقش میانجی هنجار فردی در شرکت خطوط لوله و مخابرات نفت اصفهان تاثیر دارد ولی نقش واسطه ای هنجار فردی در مورد رابطه دو متغیر خودکارآمدی کامپیوتری و قصد پذیرش آموزش الکترونیکی تایید نشد.
کلید واژگان: آموزش الکترونیک, وابستگی وظیفه ای, حمایت سازمانی, خودکارآمدی, شرکت خطوط لوله و مخابرات نفت اصفهانThis research aimed to determine the relationship between perceived organizational support (management support and organizational support), task interdependente and computer self-efficacy with behavioral intention to adopt e-learning system with the mediating role of individual norms in Isfahan Oil and Gas Pipeline Company. The research population was consisted of 250 employees and after the adoption and adaptation of the questionnaire, and using non-random sampling, 165 questionnaires were distributed and 150 usable questionnaires were returned. After the confirmation of validity and reliability, the data were analyzed by SPSS and SmartPLS. The results illustrated that the mediating role of individual norms in the relationship between organizational factors and task interdepenete with acceptance intention were supported while its mediation role between computer-self efficacy and acceptance intention was not statistically supported.
Keywords: Training, Task interdepenete, Organizational support, Self-efficacy, Isfahan Oil, Gas Pipeline Company -
زمینه و هدف
امنیت اطلاعات یک مساله حیاتی در حوزه سلامت و درمان است. در بیشتر تحقیقاتی که در این زمینه صورت گرفته، عامل انسانی نادیده گرفته شده و یک نوع دید و رویکرد فنی وجود داشته است. مقاله حاضر با هدف تعیین رابطه ادراک پرسنل از عواقب افشای اطلاعات و تعهد کارکنان با قصد آن ها بر قصد نقض امنیت اطلاعات انجام گرفت.
مواد و روش هانمونه این پژوهش را 181 نفر از پزشکان متخصص بیمارستان های آموزشی تخصصی شهر اصفهان تشکیل می دادند که به وسیله پرسشنامه بومی سازی شده با روش در دسترس نمونه گیری شدند. جهت سنجش عواقب ادراک شده افشای اطلاعات از پرسشنامه D’Arcy و همکاران با 7 سوال و دارای دو بعد درک از قطعیت و شدت مجازات ها و جهت سنجش تعهد سازمانی، پرسشنامه 24 سوالی Allen و Meyer با سه بعد تعهد عاطفی، هنجاری و مستمر استفاده شد. پس از تایید روایی صوری، محتوایی و سازه پایایی به روش آلفای کرونباخ و پایایی مرکب، فرضیه ها با استفاده از روش حداقل مربعات جزئی و توسط نرم افزار SmartPLS آزموده شدند.
یافته هایافته های این تحقیق نشان داد که ادراک پزشکان متخصص از سیاست های سازمانی که نشانگر قطعیت و شدت مجازات افشای اطلاعات است، رابطه منفی معنادار با قصد نقض امنیت اطلاعات بیماران توسط آن ها دارد (P<0.001). همچنین نتایج نشان داد که ادراک پزشکان متخصص از تعهد که شامل تعهد عاطفی، هنجاری و مستمر بود، رابطه معنادار بر قصد نقض امنیت اطلاعات بیماران توسط آن ها ندارد.ملاحظات اخلاقی: شرکت در جمع آوری داده ها داوطلبانه بود، رضایت شفاهی شرکت کنندگان کسب و به آنان نسبت به محرمانگی هویت آن ها اطمینان داده شد.
نتیجه گیریسیاست های سازمانی از لحاظ قطعیت و شدت مجازات پزشکان نقض کننده امنیت اطلاعات باید در سطح بیمارستان ها و حتی در سطح وزارتخانه تشدید و با ابزار گوناگون به اطلاع دست اندرکاران حوزه درمان و از جمله پزشکان برسد.
کلید واژگان: سیاست امنیتی, قصد نقض امنیت اطلاعات, تعهدBackground and AimInformation security is a vital issue and nowadays, organizations all over the world have felt this fact. In the majority of the research conducted in this field, the role of human factor has been neglected and the past research has employed a technical approach to tackle this issue. The present article has been conducted with the aim of studying the impacts of personnel’s perceptions about the consequences of sensitive information disclosure and personnel’s organizational commitment on their intention to violate the information security.
Materials and MethodsThe sample for this research was composed of 118 physicians, working in education specialized hospitals in Isfahan, who were nonrandomly surveyed by using the scale adapted from D’Arcy et al. for security policy, including 7 items and Allen and Meyer for organizational commitment, including 24 items. After confirming its validity by face validity, content validity and construct validity, and its reliability by Cronbach’s alpha and composite reliability, the hypotheses were examined by using partial least square technique, using SmartPLS.
FindingsThe results of this study illustrated that physicians’ perceptions toward organizational policies- which is an indication of certainty and severity of sanctions against unauthorized information disclosure has a negative impact on their intention to violate information security (P<0.001). Moreover, the results demonstrated that physicians’ perceptions about the impact of organizational commitment, consisting of affective commitment, normative commitment, and continuance commitment had no significant impact on their intention to violate information security. Ethical Considerations: Participation was voluntarily, participants’ oral consent was obtained and their identity confidentiality was also assured.
ConclusionOrganizational policies in the sense of severity and certainty of the sanctions should be enhanced at the hospital and even ministry level and communicated with service providers in the health centers by using different tools.
Keywords: Organizational Commitment, Information Security Violation Intention, Security Policy -
مقدمه و هدف
امروزه وجود درصد بالایی از زنان در سنین باروری به دیابت یکی از معضلات مهم سیاستگذاران به شمار می آید، لذا با هدف تبیین نگرانی های سلامت باروری زنان مبتلا به دیابت نوع 1 و ارائه مداخله ای مبتنی بر نگرانی های سلامت باروری آنها مطالعه ای طراحی شد تا با ارائه مستندات پایه ای برنامه ریزی های بهداشتی فراهم آورد.
مواد و روش هاپژوهش حاضر یک مطالعه ترکیبی چند مرحله ای بود که در 3 مرحله اجرا شد. در مرحله اول طی یک مطالعه کیفی، با 17 زن مبتلا به دیابت نوع 1 و 4 شوهر مصاحبه عمیق نیمه ساختارمند صورت گرفت. داده های این مرحله با استفاده از رویکرد تحلیل محتوا و به روش گرانهایم و لاندمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. سپس در مرحله دوم مطالعه جلسه ای با حضور شش تن از متخصصین علاقمند تشکیل و با توجه به درون مایههای کشف شده از بخش کیفی مطالعه، نگرانی های زنان به روش اسمی و برحسب اهمیت اولویت بندی شد. سپس در اولویت طرح شده، مروری بر متون موجود انجام شد و مداخله مشاوره زوجی مبتنی طراحی شد. در مرحله سوم مطالعه جهت تعیین تاثیر مشاوره زوجی، یک کارآزمایی بالینی تصادفی بر روی 32 زن مبتلا به دیابت نوع 1 انجام شد.
یافته هادر مرحله اول مطالعه، تحلیل محتوای داده های حاصل از مصاحبه های بخش کیفی به منظور تبیین نگرانی های سلامت باروری زنان مبتلا به دیابت به شکل 6 درونمایه اصلی (بعد جسمی، روانی، اجتماعی، بعد باروری، زندگی زناشویی و بعد حمایتی و اطلاعاتی) منجر شد. در مرحله دوم، در جلسه هم اندیشی نگرانی های جنسی به عنوان مهمترین و اولویت دارترین نگرانی برای طراحی مداخله تعیین شد. با مرور مداخلات و برنامه های موجود در این زمینه در ایران و سایر کشورها، مداخله مشاوره ای زوجی مبتنی بر مدل BETTER طی حداقل 4 جلسه، در 3 مرحله پیش ازمون، پس ازمون و پیگیری 2 ماهه و با هدف بهبود عملکرد و رضایت جنسی زنان مبتلا به دیابت طراحی گردید. در مرحله سوم مطالعه نتایج کارآزمایی بالینی تصادفی، بیانگر تفاوت آماری معناداری بین میانگین شاخص عملکرد جنسی زنان در دو گروه مداخله و کنترل بود (001 > p)، اما بین میانگین مقیاس رضایت جنسی زنان گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل اختلاف معناداری مشاهده نشد (09/0 = p).
نتیجه گیریبراساس یافته های این مطالعه، نگرانی سلامتی باروری زنان مبتلا به دیابت در پنج حیطه قرار می گیرند که در حیطه جنسی، مشاوره ای زوجی مبتنی بر مدل BETTER می تواند افزایش معناداری در عملکرد جنسی این زنان ایجاد کند
کلید واژگان: سلامت, سلامت باروری, دیابت, دیابت نوع 1, مطالعه ترکیبیIntroductionNowadays, the high prevalence of diabetes among reproductive-aged women is one of the serious problems policymakers face. The current study was designed to explain the reproductive health concerns of women with type I diabetes and make effective interventions based on their reproductive health concerns.
Materials and MethodsThe present study was a multistage mixed methods study which was conducted in three stages. In the first stage, through a qualitative study, semi-structured in-depth interviews were conducted on 17 women with Type I diabetes and 4 husbands. The data gathered in this stage were analyzed by the content analysis approach using Graneheim and Lundman method. Thereafter, in the second stage of the study, a meeting was held with six interested and experienced health professionals in various health care settings, Women’s concerns were prioritized in a nominal way according to the themes found in the qualitative part of the study. Thereafter, in relation to the proposed priority, an overview of the literature was made and an appropriate intervention was designed. In the third stage, a randomized clinical trial was conducted on 32 women with Type 1 diabetes (16 women in the intervention group and 16 in the control group) to determine the impact of couple counseling.
ResultsIn the first stage, the content analysis of the qualitative data aiming at explaining the reproductive health concerns of women with Type I diabetes led to the formation of six main themes. They included physical, psychological, social, fertility, marital life and supportive and informational dimension. In the second stage, based on consensus, sexual concerns were identified as the most important concern for designing an intervention. By reviewing the related interventions and programs in Iran and other countries, a couples counseling intervention was proposed which was based on BETTER Model. It was designed in at least four sessions, including three stages of pre-test, post-test, and 2-month follow-up, to improve sexual function and satisfaction in women with diabetes. In the third stage, the results of a randomized clinical trial indicated a statistically significant difference between the intervention and control groups regarding the means of female sexual function index (P<0.001). However, no significant difference was observed between the mean of female sexual satisfaction scale among the women in the intervention group, as compared to the control group (P=0.09).
ConclusionAs evidenced by the obtained results, the reproductive health concerns in women with Type 1 diabetes fall into five domains. In the sexual domain, couples counseling, which was based on BETTER model, significantly increased the sexual function of women with Type I diabetes.
Keywords: Health_Reproductive health_Diabetes_Type I Diabetes_Combined study -
مقدمه
بحران هویت حرفه ای در بین پرستاران موجب عدم تعادل روانی و ایجاد تنش می شود. پژوهش حاضر با هدف تعیین همبستگی ابعاد هویت حرفه ای با تنش نقش پرستاران شاغل در بیمارستان های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام گرفت.
روش کاراین مطالعه به صورت توصیفی-همبستگی در سال 1397 بر روی 340 پرستار بیمارستان های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان به روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با تعداد جامعه انجام شد. ابزار شامل دو پرسشنامه "پرسشنامه هویت حرفه ای" (Professional Identity Questionnaire) و "مقیاس تنش نقش" (Role Stress Scale) بود. از روایی محتوایی، صوری و سازه (به روش تحلیل عامل تاییدی) و پایایی به روش آلفای کرونباخ) اندازه گیری شد. داده ها با نرم افزار SmartPLS 2. 0. M3 تحلیل شد.
یافته هاهمبستگی منفی 3 بعد هویت حرفه ای (دستاوردهای حفظ و خطر ترک شغل (05/0>P) مقایسه اجتماعی و خود انعکاسی (001/0>P) و الگو سازی اجتماعی (001/0>P) با تنش نقش تایید شد. اما همبستگی 2 بعد دیگر (خود پنداره حرفه ای (05/0>P) و استقلال درانتخاب حرفه (05/0>P) با تنش تایید نشد. در کل همبستگی منفی هویت حرفه ای با تنش نقش (001/0>P،37/0-=Z) مورد تایید قرار گرفت.
نتیجه گیریدستاوردهای حفظ و خطر ترک شغل، مقایسه اجتماعی و خودانعکاسی و الگوسازی اجتماعی با کاهش تنش نقش پرستاران مرتبط است. جهت کاهش تنش نقش وارتقاء هویت حرفه ای در پرستاران، برقراری دوره های آموزشی، مشاوره های شغلی و شخصیتی پیشنهاد می شود.
کلید واژگان: هویت, تنش نقش, پرستاران, بیمارستان های آموزشیIntroductionThe crisis of professional identity among nurses causes psychological imbalance and tension. The purpose of this study was to determine the correlation between professional identity dimensions and job stress among nurses working in teaching hospitals of Isfahan University of Medical Sciences.
MethodsThis descriptive-correlational study was performed on 340 nurses in teaching hospitals of Isfahan University of Medical Sciences in 1997 using stratified random sampling. The instrument included two questionnaires: "Professional Identity Questionnaire" and "Role Stress Scale". Content, face and construct validity (confirmatory factor analysis) and reliability (Cronbach's alpha) were measured. Data were analyzed using SmartPLS 2.0.0 M3 software.
ResultsNegative correlation of 3 dimensions of professional identity (achievement retention and risk of leaving job (P <0.05) social and self-reflective comparison (P <0.001) and social modeling (P <0.001) with role stress was confirmed. But the correlation between the two other dimensions (self-concept (P <0.05) and independence in career choice (P <0.05) with stress was not confirmed. In general, the negative correlation of professional identity with role stress (P <0.001), Z = -0.37 approved.
ConclusionsAchievement retention and risk of leaving job, social and self-reflective comparison, and social modeling are associated with reduced stress on the role of nurses. It is suggested to establish training courses, career counseling and personality in order to reduce the role of nurses in promoting professional identity in nurses.
Keywords: Identity, Role Stress, Nurses, Teaching Hospitals -
با ورود سیستمهای اطلاعاتی به سازمانها و وابستگی بسیاری از فعالیتهای سازمانی به این سیستمها، حوزه جدید در رفتار انحرافی کارمندان تعریف شد و آن، رفتار انحرافی کارمندان در حوزه اطلاعات و سیستمهای سازمانی است. هدفازاینپژوهش، تعیینتاثیر بستر آماده بر قصد سوءاستفاده از اطلاعات با نقش میانجی انگیزه رفتار انحرافی و نقش تعدیلکنندگی اخلاق فردی در اداره کل بیمه سلامت استان اصفهان است. تحقیق حاضر ازلحاظ نوع تحقیقات کاربردی با رویکرد توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری کلیه کاربران سیستم دفتر مرکزی اداره کل بیمه سلامت استان اصفهان بودند که با توجه به آمار واحد منابع انسانی تعداد 148 نفر بودند که طبق فرمول کوکران حداقل حجم نمونه 107 نفر تعیین شد و نهایتا با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس 104 پرسشنامه قابلاستفاده جمعآوری گردید. برایگردآوریدادههاازابزارپرسشنامه بومیسازی شدهاستفادهشد که روایی صوری آنها مورد تایید تعدادی از پاسخگویان قرار گرفت و روایی محتوایی آن به تایید جمعی از اساتید مدیریت رسید. همچنین جهت بررسی اعتبار سازه از روش تحلیل عاملی تاییدی استفاده گردید و جهت سنجش پایایی از ضریب آلفای کرونباخ با استفاده از نرمافزارSmartPLS که مقدار آلفای کرونباخ بیش از 7/0 محاسبه شد. یافتههایپژوهشحاکیازآنبودکهتاثیر بستر آماده برای سوءاستفاده بر قصد سوءاستفاده از اطلاعات و نقش تعدیل گر اخلاق فردی در این رابطه مورد تایید قرار نگرفت؛ ولی تاثیر بستر آماده بر انگیزه رفتار انحرافی و تاثیر انگیزه رفتار انحرافی بر قصد سوءاستفاده تایید شد. همچنین نقش تعدیل گر اخلاق فردی در رابطه بین انگیزه رفتار انحرافی و قصد سوءاستفاده مورد تایید قرار گرفت. نتایج مبین این نکته است که جهت مدیریت و کاهش رفتار انحرافی کارمندان در خصوص سیستمهای اطلاعاتی سازمانی، کنترل بستر آماده و انگیزه کارمندان در خصوص بروز رفتار مذکور از اهمیت ویژهای برخوردار است.
کلید واژگان: اخلاق فردی, انگیزه رفتار انحرافی, بستر آماده برای سوءاستفاده, قصد سوءاستفاده از اطلاعاتInformation management, Volume:5 Issue: 1, 2019, PP 226 -245The purpose of this study was to determine the impact of abuse opportunity structure on abuse intention of information by considering the mediating role of abuse-positive motivation and the moderating role of personal moralityinhealth insurance of Isfahan province. The present research is applied in terms of type of research and descriptive-correlative research in terms of method. The statistical population of this study was all system users of the central office of health insurance of Isfahan province, which according to the human resources unit, their number was 148 employees. According to Cochran formula, the minimum sample size of 107 persons was obtained for answering the questions of the questionnaire. After collecting the questionnaires, 104 questionnaires were used. Random sampling method was used. The questionnaire was adopted and adapted from published sources and the items were based on 5 point Likert scale. The face validity was confirmed by a number of respondents and its content validity was confirmed by a group of management professors. Confirmatory factor analysis was used to verify the validity of the construct. To determine reliability, Cronbach’s alpha coefficient was calculated using the Smart-PLS software, which calculated more than 0.7. The findings of the research indicated that although the impact of abuse opportunity structure on abuse intention and the moderating role of morality in the relationship in this relationship were not supported, the impact of abuse opportunity structure on abuse-positiveaffect (t=3.09, p < 0.01) and the impact of abuse-positiveaffect on abuse intention (t=2.7, p < 0.01) were statistically supported. Moreover, the moderating role of morality in the relationship between abuse-positiveaffect and abuse intention was supported (t=2.07, p < 0.05).
Keywords: Abuse Opportunity Structure, Abuse-Positive Motivation, Computer Abusive Intention, Personal Morality -
همبستگی استفاده از سیستم های اطلاعات سلامت با رابطه پرستار-بیمار؛ نقش میانجی عدالت سازمانی ادراک شدهمقدمهاستفاده از سیستم های اطلاعات سلامت می تواند اثرات مثبت یا منفی بر روابط بین پرستاران و بیماران داشته باشد. پژوهش حاضر با هدف تعیین همبستگی استفاده از سیستم اطلاعات سلامت با رابطه ی پرستار -بیمار با نقش میانجی عدالت سازمانی ادراک شده انجام گرفت.روش کارروش مطالعه حاضر توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری شامل پرستاران بیمارستان امیرالمومنین اصفهان به تعداد 272 تن بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، داده ها از 160 تن، با استفاده از سه پرسشنامه شامل "پرسشنامه استفاده از سیستم" (System Use Questionnaire)، "پرسشنامه رابطه پرستار-بیمار" (Nurse-Patient Relationship Questionnaire) و "پرسشنامه عدالت سازمانی" (Organizational Justice Questionnaire) جمع آوری شد. روایی صوری، محتوا و سازه با استفاده از تحلیل عامل تاییدی انجام شد. پایایی به روش ضریب آلفای کرونباخ و پایایی مرکب انجام شد. به منظور تحلیل داده ها از نرم افزار SmartPLS M2.0 استفاده گردید.یافته هااستفاده از سیستم اطلاعات سلامت با عدالت ادراک شده سازمانی و مولفه های آن و همچنین با ارتباط پرستار- بیمار همبستگی مثبت و معنی داری دارد (01/0P <). عدالت ادراک شده سازمانی (01/0 P<) و مولفه های آن نیز با ارتباط پرستار و بیمار همبستگی مثبت و معنی داری دارد (01/0P <). فقط همبستگی رابطه عدالت رویه ای (05/0P <) و ارتباط پرستار و بیمار در سطح 95/0 معنادار مثبت بود.نتیجه گیریاستفاده ازسیستم های اطلاعات سلامت با رابطه پرستار-بیمار با نقش میانجی عدالت سازمانی ادراک شده همبستگی معنادار دارد. پیشنهاد می شود مدیران بیمارستان ها برای ارتقای روابط بین پرستاران و بیماران از سیستم های اطلاعات بیمارستانی استفاده کنند. همچنین ارتقاء ادراک پرستاران نسبت به عدالت سازمانی در محیط بیمارستان می تواند موجب ارتقاء روابط بین پرستاران و بیماران شود.کلید واژگان: سیستم های اطلاعاتی سلامت, عدالت, ارتباط پرستار-بیمارIntroductionThe use of health information systems can have positive or negative effects on the relationships between nurses and patients. The purpose of this study was to determine the correlation between the use of health information system and nurse-patient relationship with mediator role of perceived organizational justice.MethodsThe present study is descriptive-correlational. The statistical population consisted of 272 nurses of Amir al-Momenin Hospital in Isfahan. Using the available sampling method, the data were collected from 160 persons using three questionnaires: “System Use Questionnaire”, “Nurse-Patient Relationship Questionnaire”, and “Justice Questionnaire Organizational Justice Questionnaire”. The face, content and construct validity was performed using verifiable factor analysis. Reliability was measured by Cronbach's alpha coefficient and composite stability. In order to analyze the data, SmartPLS M2.0 software was used.ResultsThe use of health information system has a positive and significant correlation with organizational perceived justice and its components as well as with nursing-patient communication (P<0.01). Perceived organizational justice (P<0.01) and its components have a positive and significant correlation with nurse-patient relationship (P<0.01). Only correlation between the relationship between procedural justice (P<0.05) and nurse-patient relationship was statistically significant (0.95).ConclusionsThe use of health information systems has a significant correlation with patient-nurse-patient relationship with the role of mediator of perceived organizational justice. Hospitals managers are recommended to use hospital information systems to improve the relationship between nurses and patients. Improving nurses' perception of organizational justice in the hospital environment can also promote relationships between nurses and patients.Keywords: Health Information Systems, Justice, Nurse-Patient Relations
-
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه آگاهی از امنیت اطلاعات با قصد نقض امنیت اطلاعات با نقش میانجی هنجارهای فردی و خودکنترلی بین کارمندان بانک کشاورزی شهر اصفهان است. این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر چگونگی اجرا توصیفی - همبستگی است. جامعه آماری آن شامل 350 نفر از کارکنان شعب بانک کشاورزی شهر اصفهان است که نمونه بررسی شده براساس جدول مورگان و فرمول حجم نمونه جامعه محدود، 184 نفر برآورد و به روش نمونه گیری در دسترس متناسب با حجم انتخاب شد. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسش نامه بومی سازی شده بود. این پرسش نامه ها در طیف پنج درجه ای لیکرت تنظیم شده اند. روایی پرسش نامه ها با استفاده از روایی صوری (تعدادی از پاسخ دهندگان)، روایی محتوا (استاد راهنما و متخصصان رشته مدیریت) و روایی سازه (تحلیل عاملی) و پایایی آن ازطریق شاخص آلفای کرونباخ معادل 83/0 به دست آمد. اطلاعات جمع آوری شده با نرم افزار SPSS و PLS Smart ازطریق آزمون های آماری در دو سطح توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شد. آگاهی از امنیت اطلاعات با هنجارهای فردی (67/0=β)، خودکنترلی (71/0=β) و قصد نقض امنیت اطلاعات (53/0-=β) رابطه معنادار دارد. همچنین نتایج نشان دادند هنجارهای فردی (54/0-=β) و خودکنترلی (48/0-=β) با قصد نقض امنیت اطلاعات رابطه معنادار دارند.
کلید واژگان: آگاهی از امنیت اطلاعات, قصد نقض امنیت اطلاعات, هنجارهای فردی و خودکنترلیIntroductionwhile the role of information in today’s world cannot be denied, and since most activities and processes depend on information, the violation of information security is a critical concern. There are numerous motivations to threaten the security of an organization’s information, ranging from economic motivations to revenge, although some threats are not intentional and the source of such threats does not really intend to do so. There are two sources of security threats, internal and external. The internal threats consist of the employees who intentionally or unintentionally violate the security rules of organizational information. While there are a variety of studies, dealing with this issue from different angles, researchers found no prior reports on the relationship between information security awareness and intention to violate information security with the mediating role of individual norms and self-control. Hence, this research aims to employ several theories, including general deterrence theory, general crime theory, control theory and social learning theory and suggests 5 minor hypotheses and 2 major hypotheses to examine the mentioned relationship among the employees of Keshavarzi Bank in Isfahan city. The results will lead to the development of a new theoretical model, which expands our knowledge in this field and also can be employed by researchers as the theoretical underpinning in their future research. The results can also offer new practical suggestions and solutions to reduce the incidents of information security breach in organizations by the employees.
Material & MethodsThe present study is an applied research in terms of the purpose, and it is a descriptive-survey with correlation approach in terms of the method. The population of the present study consisted of 350 employees of Keshavarzi Bank in Isfahan. The studied sample was estimated 184 individuals based on the Morgan table and was selected by stratified random sampling fitted to size. The scale was adopted and adapted from published sources, and, except the demographics, was formatted on the five-point Likert scale. The demographics consisted of 5 questions, referring to the respondents’ age, gender, education level, marital status, and organizational position. The main scale for the variable ‘information security awareness’ consisted of 3 dimensions, namely, ‘information security general awareness’, ‘information security rules awareness’, and ‘information security violation sanctions’, each consisted of three-question items. The questionnaires for ‘individual norms’ and ‘intention to violate information security’ each consisted of 4 items, and the questionnaire for ‘self-control’ consisted of 3 items. The validity of the questionnaires was obtained using face validity (by a number of respondents), content validity (by faculty members and management specialists) and construct validity (confirmatory factor analysis), using average variance extraction (AVE), composite reliability (CR), factor loading and Fornel and Larcker criterion. To examine the scale reliability, Cronbach’s alpha was used and the overall reliability was 0.83. The collected data were analyzed by SPSS and SmartPLS software at two levels of descriptive and inferential statistics. Based on the results, all the research hypotheses were approved.
Discussion of Results & ConclusionsThe relationships between awareness of information security with individual norms (β=0.67), self-control (β=0.71), and intention to violate information security (β=- 0.53) were significant. The results also indicated that individual norms (β= -0.54) and self-control (β= 0.48) were significantly related to intention to violate information security. The results are consistent with some past similar studies, which have been discussed. Overall, it can be suggested that employees’ awareness regarding the security rules of the organization, and the consequences of violation of information security should be improved by conducting different classes. Moreover, building an efficient security culture to encourage employees to follow the security rules of the organization can be an effective step toward this goal. Another step would be implementing sanctions in public against those who violate the security rules of the organization.
Keywords: Information Security Awareness, Intention to Violate Information Security, Individual Norms, Self-control -
مقدمهامروزه علی رقم اینکه بسیاری از سازمان های درمانی از خدمات الکترونیک در خدمت رسانی به مشتریان بهره می برند، اما احساس می شود این خدمات چندان که مورد انتظار بوده، توسط کارمندان مورد پذیرش واقع نشده است. بنابراین پژوهش حاضر بر آن است تا به ارزیابی تاثیر عوامل موثر بر پذیرش خدمات الکترونیک سلامت با استفاده از مدل پذیرش فناوری بپردازد.مواد و روش هااین پژوهش توصیفی ازنوع همبستگی بود. جامعه آماری آنرا کلیه کارکنان بخش درمانی بیمه تامین اجتماعی استان اصفهان در سال 1396 تشکیل داد. ابزار جمع آوری اطلاعات 5 پرسشنامه بومی سازی شده بود. با استفاده از فرمول حجم نمونه کوکران و به روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 234 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب گردید. درنهایت، با استفاده ازمدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزار SmartPLS داده ها مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفت.یافته هابین متغیرهای عوامل سیستمی با سودمندی ادراک شده، عوامل سیستمی باسادگی ادراک شده، سادگی ادراک شده باسودمندی ادراک شده، سودمندی ادراک شده با نگرش نسبت به کاربرد، سادگی ادراک شده با نگرش نسبت به کاربرد، سودمندی ادراک شده باتصمیم رفتاری برای استفاده و نگرش نسبت به کاربرد باتصمیم رفتاری برای استفاده رابطه معنادار وجود داشت.نتیجه گیریارزیابی عوامل موثر بر پذیرش خدمات الکترونیک سلامت بر اساس مدل های استانداری همچون پذیرش فناوری اطلاعات به منظور استفاده بهتر از خدمات الکترونیک توسط کاربران، ضروری به نظر می رسد.کلید واژگان: پذیرش, خدمات الکترونیک سلامت, مدل پذیرش فناوری, بیمه تامین اجتماعیIntroductionNowadays, although many health care organizations use electronic health-services, it seems that these services are not accepted to the extent of which were expected by the staff. So the present study evaluated the impact of factors influencing the acceptance of electronic health-services in the social security insurance using Technology Acceptance Model.Materials and MethodsThis study was correlational-descriptive. The population was all health care staff of social insurance organization in Isfahan/Iran. The data collecting tools were involved of 5 verified questionnaires. Using Cochran’s sample size formula; 234 people were enrolled in this study. Finally, data analyzed using structural equations modeling technique, in SmartPLS software.ResultsThere were significant relationships between system factors and perceived usefulness, system factors and perceived ease of use, perceived ease of use and perceived usefulness, perceived usefulness and attitude toward using, perceived ease of use and attitude toward using, perceived usefulness and behavioral intention to use, attitude toward using and behavioral intention to use.ConclusionIt seems to be crucial to evaluate the factors influencing the acceptance of electronic health-services based on standard models such as Information Technology Acceptance, to have a better utilization of these services.Keywords: Acceptance, E-Services, Technology Acceptance Model, Social Security Insurance.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.